✍حسن محدثیی گیلوایی
۱ آذر ۱۴۰۴
دو رویداد رسانهای دیروز مرا درگیر ساخت و ترغیبام کرد در بارهی پدیدهای که آن را جهانسازیی کاذب رسانهای مینامم، بنویسم: یکی خبری مبنی بر رقص و اجرای جنیفر لوپز بر ماکتی از کعبه و دیگری عذرخواهیی برادر عزیز عمادالدین باقی بهخاطر نسبت دادن ویدئویی حاویی تصاویر خشونتگری به اسرائیل که در واقع در سوئد روی داده بود.
آنطور که برخی توضیح داده اند، اولی مصداق دقیق این ضرب المثل قدیمی بود که خسن و خسین هر سه دختران مغاویه اند (حسن درست است نه خسن، حسین درست است نه خسین، دو نفر اند نه سه نفر، این دو پسر بودند نه دختر، پسران علی بودند نه معاویه، معاویه درست است نه مغاویه)؛ در حالیکه ظاهرا خواننده تایلر سویفت بوده نه جنیفر لوپز، و کشور سوئد بوده نه عربستان، جایگاه اجرا هم ماکتی از کعبه نبوده، و زمان اجرا هم مربوط به ماههای گذشته بوده نه این ایام.
https://t.me/majidelhami_nazar/3869
دومی هم علاوه بر اینکه نشاندهندهی تعهد آقای باقیی عزیز به حقیقتجویی است، مصداقی است از وضعیتی که گاهی در آن حقیقت گم میشود و تیره و تار میگردد؛ زیرا جریانهای رسانهای الزاما به ارایهی تصویر دقیقی از واقعیت تعهد ندارند.
https://t.me/emadbaghi/2216
در این میان وضعیت آشوبناک رسانهای میتواند به مدد انرژیی عاطفیی ما تقویت شود. ما دارای عواطف گوناگون نظیر خشم و ترس و نفرت و شادی هستیم. همهی ما دارای پتانسیلی عاطفی هستیم. این پتانسیل عاطفی در ما هر بار بهنحو خاصی برانگیخته میشود. آنوقت رسانهها میتوانند از این پتانسیل عاطفیی برانگیخته شده بهره ببرند. وقتی خبر خودکشیی جوانی را میشنویم، غمگین یا عصبانی (یا هر دو) میشویم، وقتی فرد منزجر از دین حکومتی خبر رقص خواننده را بر ماکت کعبه میشنود، آن را راست میپندارد و برای افراد گوناگونی نیز ارسال میکند. رفتهرفته کار به آنجا میانجامد که همه میپذیرند که خسن و خسین هر سه دختران مغاویه اند. حالا در چنین وضعیتی اگر شما بخواهی روایت دقیقتری ارائه کنی، کار از کار میگذرد و انبوهی از اتهام و ناسزا هم نصیب ات خواهد شد.
لاجرم، این وضع جدید رسانهای که البته به یمن انقلاب ارتباطی پدید آمده و همهی ما در حال بهرهبرداری از امکانات مطلوب آن هستیم، ایجاب میکند که قدری دقیقتر باشیم و سنجیدهتر عمل کنیم و انرژیی عاطفیی خود را بهنحو مطلوبتری مدیریت کنیم و گرفتار جهانسازیی کاذب رسانهای نشویم و ناخواسته در خدمت آن قرار نگیریم و اجازه ندهیم که دیگران از انرژیی عاطفیی برانگیخته شدهی ما سو استفاده کنند. اینکه ما در وضعیتی قرار داریم که دائما انرژیی عاطفیی ما را برمیانگیزد و ما در آن قربانی هستیم، ما را محق نمیسازد که با هر صدایی همآوا شویم و آن را پژواک دهیم.
این را هم به لطف یادآوریی یک دوست عزیز و اندیشهمند اضافه کنم که عربستان به همان راه غلطی میرود که پهلویی دوم رفت: تمیز ندادن غربیسازی از مدرنسازی. عربستان نیاز به توسعهی فرهنگی و اجتماعی دارد و نمایش ظاهر دنیای غرب و عناصر فرهنگ غرب، سم مهلکی برای عربستان است؛ دقیقا همان سمی که پهلویی دوم به ایران واجد فرهنگ اسلامی در قبل از انقلاب وارد کرد. نمایش دنیای غرب در عربستان فقط به تحریک بنیادگراییی اسلامی در آن دامن میزند و هرگز منجر به مدرن شدن عربستان نمیشود. عربستان اگر قرار است مدرن شود، میبایست از اجتماع قبیلهای به یک جامعه با نهادهای خودگردان و متکثر بدل گردد و فرهنگ قبیلهای را وانهد و فرهنگ دینیی خود را بهروز سازد. نمایش عناصری از فرهنگ غربی در یک جامعهی قبیلهای که در آن سنت نیروی اصلیی سازندهی باهمستان است، خطایی راهبردی است.
🔸پسنوشت: پادشاه و ولیعهد چه میدانند جامعه چه پیچیدهگیهایی دارد. فکر میکنند با بخشنامه و فرامین میتوانند جامعه را تغییر دهند. تغییر میدهند اما نه آنچنان که میخواهند! درست مثل حاکمان ما که فکر میکردند و چه بسا هنوز فکر میکنند که میتوانند بهنحو آمرانه و با بخشنامه و فرامین، جامعه را دیندار سازند! نتیجه چه شد؟ تخریب قلمروی دینی.
#رسانه
#عربستان
#مدرنسازی
#غربیسازی
#عمادالدین_باقی
#جهانسازی_کاذب
#پیآمدهای_ناخواسته
@NewHasanMohaddesi