رمان ‌های گمنام @unknownroman Channel on Telegram

رمان ‌های گمنام

@unknownroman


قبل ارسال پیام عکس پروفایل مطالعه شود
تبلیغ کانال رمان
@romansara_ads
💯برنامه رمانسرا
https://t.me/romansara/2353
http://rizy.ir/app
🔸انتشار رمان در رمانسرا
https://romansara.org/release

ارسال داستان رمان⬅️ @mahbo0obeh62

رمان ‌های گمنام (Persian)

رمان ‌های گمنام یک کانال تلگرامی پر از جذابیت برای علاقمندان به خواندن داستان‌های مهیج و جذاب است. اگر شما هم علاقه‌مند به خواندن رمان‌هایی که تاکنون شنیده نشده‌اند و از نویسندگان ناشناخته‌ای هستند، این کانال برای شما مناسب است. در اینجا شما می‌توانید رمان‌های جدید و گمنام را بخوانید و لذت ببرید. کانال @unknownroman با نام کاربری unknownroman ارتباط بین علاقه‌مندان به رمان و نویسندگان را برقرار می‌کند و فضایی مناسب برای اشتراک داستان‌های خلاقانه و جذاب فراهم می‌کند. این کانال فرصتی عالی برای دوستداران رمان است تا با نویسندگان جدید آشنا شوند و از آثار آن‌ها لذت ببرند. از طریق این کانال می‌توانید با دوستداران رمان دیگر نیز ارتباط برقرار کنید و نظرات و انتقادات خود را در مورد آثار به اشتراک بگذارید. به کانال @unknownroman بپیوندید و دنیایی جدید از رمان‌های گمنام را کشف کنید.

رمان ‌های گمنام

04 Aug, 19:54


#m2912
سلام
خیلی شبیه تصاحب لیلی هس
تو این رمانم ریس مافیا از اون مرد طلب زنشو میکنه
زنی ک شبیه ملکه هاس
بچه دارم نمیشه
ایرانی بود
و دوتا زوج توش نقش داشتن که
زوج دوم باهم نمیسازن بعد این دوتا زن فرار میکنن
جای دورافتاده تو شمال
بعد شوهرش میره دنبالش تا پیداشون کنه
میتونی پیدا کنی اینو

رمان ‌های گمنام

17 Jun, 20:14


#m2911

سلام
یه رمانی بود ولی اسم رمان و شخصیت هاشو یادم نمیاد
رمان از این قرار بود که با ت... که به دختره میشه دختره بار*دار میشه و بعد که دوباره یه جا هم دیگه را میبینند میفهمن که بچه مال پسرس
پسره خیلی دختره را تحقیر میکنه اصلا توی مهمونی هایی که با دوستاش میرفتن دختره را نیمیبرد
ولی یادم نیست چه اتفاقی میفته که عاشق دختره میشه و حتی دختره دوباره باردار میشه.
با دوستای پسره و همسراشون میرن شمال اونجا یه پیرمردی هست که هم پسره را خیلی دوست داره هم چایخونه داره میرن اونجا که چای آتیشی بخورن همسر اون پیر مرد هم روی ویلچر میشینه و همونجا زندگی میکنن.
بچه هاشونم انگار خارج هستن.
دختره و پسره هم فامیل نیستن.

رمان ‌های گمنام

15 Jun, 10:03


#m2910 تاوان خیانت

رمان ‌های گمنام

13 Jun, 19:24


#m2910

سلام
ی رمانی بود یادم نیست اسمشو نمیدونم ۴ یا ۵ برادر بودن همشون عاشق یک دختره شده بودن دو تا از برادرا هم دو قلو بودن فک کنم یکی براداران اسمش رایان ی رادان بود
یکی یکی عاشق شدن بعد مدتی فهمیدن ک همگی ی دختره میخان

رمان ‌های گمنام

10 Jun, 03:12


#m2900 سایه تردید

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:12


#m2907 (رخنه (نگار رازقندی

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:10


#m2898 قلب سیاه

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:07


#m2909

سلام خوبی گلم
یه رمان بود دختره و پسره ک فک کنم علی رضا یا امیر رضا بود همو دوست داشتن ولی داداش دوست دختره ک سرطان داشت باهاش ازدواج کرد چون دوسش داشت پسره، بعد فوت پسره با امیر رضا یا علی رضا ازدواج میکنه ولی ب خاطر خیانتی ک دختره کرد باهاش سرده و سخت میگیره دخترم دیابت داره فک کنم بعد میره کما و اینا اسم رمانش چیه؟

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:07


#m2908

سلام گلم
یه رمان بود پلیسی نمیدونم اسمشون چی بود پسره پلیس بود دخترم دکتر بود ی بار پسره کلیع درد داره یا چی بستری میشع از دکتره خوشش میاد از قضا میفهمه دختریع ک مادرش بهش پیشنهاد میده و دوست دوران بچگی ان حتی دختره بعد ازدواج کلیش و میده ب شوهرش طلاقم میگیرن ولی دوباره ازدواج میکنن

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:05


#m2907

سلام
یه رمانی بود تو تلگرام بود چنلش گمش کردم ، دختره و پسره طلاق گرفتن ولی پسره میخاست که دختره برگرده و یه دختر بچه هم داشتن ک مرده با استفاده از بچه دختره رو تهدید میکرد مرده هم خیلی خشن بود و فک کنم دلیل جداییشون هم خشنی مرده تو رابطه بود...

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:04


#m2906

سلام وقت بخیر
من دنبال یه رمان انلاینم البته فک میکنم تا الان‌تموم شده باشه ممنون میشم کمکم کنید
داستان از این قراره که برادر دخترع یکیو میکشه و قرارع اعدام‌بشه دخترع برا نجات برادرش با برادر مرحوم یا وکیلش مجبور میشه عقد بشه
داداشش نجات پیدا میکنه و برمیگرده دختره هم انگار از اون طرف پسر خالش میخواد باهاش ازدواج کنه

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:03


#m2905

سلام
یه رمان بود اولش اینجوری شروع میشد که چند نفر تو یه کلبه ان‌ کنار ساحل بعد دختره یه طلسمی خونده و منتظرن خون آشام بیاد
و خون اشامه ارو کنار ساحل میبینه
میشه اسم رمان رو بگید 🙏

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:02


#m2904

سلام
یه رمانی هست اسمشو یادم نمیاد
همون رمان سه خواهر که یه شب تو جنگل، خونآشام بهشون حمله می کنه و تبدیل شون میکنه، خواهر بزرگتره عاشق یه گرگینه میشه
کسی اسمشو می‌دونه؟؟؟؟

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:01


#m2903

سلام
بچه ها یه رمان بود دختره با یه پسری دوست بود ازش حامله شده بود بعد یه رفیق صمیمی داشت به اسم کیان که اینا چند سال با هم دوست بودن دوست پسر دختره تا فهمید دختره حامله اس اونو‌ ول کرد دختره هم با همون رفیق صمیمیش کیان ازدواج کرد
اسم رمانو میدونید ؟

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:01


#m2902

سلام
دنبال رمانیم اسم شخصیت هاش بانو وارمان بود ارمان با اینکه خیلی بانو رو دوست داره به بانو خیانت می‌کنه بانو میخواد طلاق بگیره که می‌فهمه دوقلو حاملس ولی بازم جدا میشه ارمان نمیدونه پدر بچه های بانو خودشه بانو می‌ره به خاطر انتقام با پسرعموی ارمان ازدواج می‌کنه کسی اسم رمانو میدونه

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:01


#m2901

سلام
وقت بخیر
من یه رمان سه سال پیش خونده بودم هر چقد فک میکنم یادم نمیاد اسمش
یه پسر بود دیوونه شده یود چون یه دختر ولش کرده بود یه خونه باغ زندگی می‌کرد بعدا همون دختر اومد پرستار این شد و پسر میگف دلبر ک جان فرسود از او
اسمش کسی میدونه؟🫠

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:00


#m2900

یه رمان بود دختره یه خواهر از خودش بزرگتر داشت بعد خواهرش ازدواج کرده بود و این دختر مامان و باباش همیشه لباس های خانومانه براش می‌گرفتن
بعد باباش با یکی از دوستاش رفت و آمد خانوادگی داره که اون خانواده پسر بزرگ‌ترش سخت گیره و مامان نداشت و زن بابا داشت
اینا خانوادگی باهم میرن ترکیه
و... بعد دختره ‌ و پسره با هم نامزد میشن دختر خیلی دوست نداره و..
تا پای طلاق میرن ولی چون حاملس نمیشه و...

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:00


#m2899

سلام
یه رمان بود که تقریبا هشت سال پیش آنلاین بود که میخوندم و گمش کردم.
اسمش تک کلمه ای نبود. طولانی بود  در حد یک جمله.
داستانش هم تا اونجا که یادمه دختری بود که تو یه خانواده ای زندگی میکرد که ظاهرن نرمال بودن و دوستش داشتن. ولی یه جَو پنهانی علیه دختره(که اسمش یادم نیست) تو خونه حاکم بود. دختره هم آدم گوشه گیری بود و تو یه کارگاه خیاطی آموزش میدید.
جو پنهان خانواده که علیه دختره بود، به دلیل یه اتفاق تو بچگی دختره بود که انگار دزدی یه طلا یا جواهر یکی از فامیلا افتاده بوده گردنش. پدر مادرش هم پدر مادر واقعیش نبودن.
عاشق یکی از پسرای فامیلش هم بود که فکر کنم اسمش علی بود و خارج از کشور درس میخوند و قرار مدار ازدواج با خواهر دختره داشت، که دختره تازه متوجه دوستی و قرار ازدواجشون شده بود. خواهرش هم برخورد خوبی با دختره نداشت فکر کنم.
بعد سرو کله یه پسر دیگه هم تو زندگیش پیدا شد که فکر کنم اسمش کیان بود و  اونم فامیل بود و یجورایی مثل این دختره از  خانواده و فامیل طرد شده بود( چون از نظر عقیدتی با خانوادش زاویه داشت) و کلا تنها زندگی میکرد.
کلا جو خانواده دختره یه تم مذهبی هم داشت و یکم محدود بود دختره. چادری هم بود فکر کنم.
چون رمانو نتونستم تکمیل کنم کل داستان یادم نیست.
از کل رمان همینقدر یادمه.

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 20:00


#m2898

سلام
یه رمان فانتزی هست دختره تصادف میکنه میره یه دنیای دیگه داخل جنگل ازخواب بیدار میشه پسره نقش اصلی شاهزاده هست تبدیل به اژدها هم میشه بادوتا گرگ ودوتا پری داخل قصرش زندگی میکنن پسره دوست های دیگه هم داره که اسم یکیشون زهیر است .اسم رمانش میشه بگین

رمان ‌های گمنام

08 Jun, 19:43


#m2897

سلام وقت بخير
ي رمان بود درباره ي شاهزاده ب نام ملك ك خواهرش فرار ميكنه مجبور ميشه با ي فرمانروا ك قرار بود با خواهرض ازدواج كنه ، ازدواج ميكنه، اونو ميخوام

4,415

subscribers

379

photos

7

videos