امروز اما تمام این پارامترها تغییر کردهاند. تجربه حکومت بنیادگرایان چه مدل اخوانی در مصر و چه نسخه داعش در عراق و سوریه و جنگ و خونریزی وحشتناک فرقهای حاصل از آن تغییر نگرش جدید و بسیار مهمی در منطقه پدید آورده است. دریای خونی هم که در جنگ داخلی سوریه به راه افتاد، به برخی توهمها پایان داد و خیلی از مشتهای بسته را باز کرد. علاوه بر آن ثابت شد که سیاست ضد تجدد و غرب ستیز در هر کجا که باشد، به ورشکستگی مطلق اقتصادی و اجتماعی راه میبرد، چه در لبنان، چه در عراق و یمن و چه در جاهای دیگر.
پدیده بسیار مهم و تاریخی اصلاحات تجدد گرا در عربستان که بسیاری از معادلات را تغییر داده حاصل همین تغییر نگرش فرهنگی و اجتماعی جدید در خاورمیانه است. به عبارت دیگر برخلاف سال دو هزار و شش، انرژی تاریخی بنیادگرایی در منطقه تا حد زیادی تخلیه شده و از میان رفته است. در همین فضای جدید است که پدیدهای همچون پیمان ابراهیم امکان تحقق مییابد. پدیدهای که گسترش آن به عربستان در کنار نتایج جنگ غزه و لبنان میتواند زمینهساز طرح مجدد و توفیق "معامله قرن" باشد. گفتههای بن سلمان پیرامون بی اهمیتی مسئله فلسطین برای او در قیاس با برنامههای کلانش برای توسعه و مدرنیزه کردن عربستان، طرح کمربند اقتصادی آیمک با شرکت هند، عربستان، اسرائیل، امارات و انگلستان که تا همین چند سال پیش قابل تصور نبود، تغییر بنیادی موازنه قوا در لبنان و بلوک شیعی منطقه و گسترش تمایل برای خلع سلاح گروههای مسلح در عراق که از زبان آیتالله سیستانی هم بیان شده است، همه روندهای جدیدی هستند که خبر از تحولات کلان میدهند. به نظر میرسد این بار همه چیز برای یک تغییر بزرگ آماده است.