زمان عین برق و باد میگذره… اخرای ترم چهاره و کلی کار سرم ریخته. فاندم ترم بعد تموم میشه و منتورم بازنشست شده و نمیتونه فاندم رو بده. تنها فاندی هم که دانشکده داره teaching assistantship هست🤦🏻♀️ فکر کن کلاس داری و کلی assignment سرت ریخته، حالا این وسط باید درس های دانشجوهای لیسانس رو بخونی، بری درس بدی و امتحاناتشون رو تصحیح کنی😭😭🤦🏻♀️😭🤦🏻♀️ کلاسهای بالای ۱۳۰ نفر …. باید مراقب امتحان باشی و چک کنی کسی تقلب نکنه، اونم امتحانای سه چهار ساعته😭 به شدت ناراحتم. نمیدونم چجوری قراره به این همه کار برسم😔
استرسم برای درسها کمتر شده چون بعد چهار ترم دیدم حتی سخت ترین کورس هایی که تا حالا داشتم (فلسفه و تغذیه) رو پاس کردم. هیچ ددلاینی رو تاحالا از دست ندادم و همیشه همه چی رو سروقت اماده کردم. اعتماد به نفسم رو برده بالا چون خیالم راحت شده که این دکترا سخت هست اما با تلاش میشه از پسش براومد!
به محض گرفتن سوشیال سکیوریتی نامبر، پروسه endorsement لایسنسم رو از تگزاس به الاباما انجام میدم و براتون این پروسه رو توضیح میدم