تا کوچ Telegram Posts

یه عالمه چیز دیگه هست که اگه بنویسم، این روایت خیلی‌خیلی بلند می‌شه.
پس تا این‌جا صبر می‌کنم تو برسی بخونی دل ببندی محاسبه کنی خلوت کنی با خودت و خدای خودت و شهید
و به من بگی اینا که خوندی چراغی روشن کرد؟
تا دوباره بیام قصهٔ شهادت رو تعریف کنم.

فکر نکن دوست دارم معطلت بذارم پای این روایت.
من پای این کلمه‌ها دل می‌ذارم و می‌نویسم…
خودم باید نفس تازه کنم که رمق نوشتن داشته باشم
کاش بدونی که هیچ ساده نیست از شهدا نوشتن وقتی شبیهشون نیستی و دل‌بسته‌شون، خیلی…

و می‌دونی چیه؟ می‌دونی دیگه. این همه گفتم برات. گفتم نماز شبش قضا نمی‌شد. گفتم مدام روزه بود. گفتم رژیم گرفته بود که نکنه صد گرم اضافه‌وزن، نذاره در راه خدا بدوه. گفتم خوش‌اخلاق بود، خوش‌رو بود، تلاش‌گرترین آدم کشافه در دورهٔ خودش بود، شرشر عرق می‌ریخت کمربند دان دو بگیره که به درد امام زمان بخوره.

اینا رو گفتم، محمدمهدی رو در نمای نزدیک نشونت دادم که بعدش توب توب توب رو گفتم.
یعنی که یعنی.
خودت بگیر چی می‌گم دیگه.

من جای تو باشم اینو ذخیره می‌کنم. نجاتم می‌ده بعدها.

ما که آدمای «خدا دعای منو نمی‌شنوه»، «خدا منو نمی‌بینه»، «خدا اگه منو دوست داشت به دادم می‌رسید»یم، خوبه بذاریم چندوقت یه‌بار محمدمهدی خجالتمون بده…

جانم به فدای خودش و پدرانش و پسرانش، مولانا علی‌بن‌موسی‌الرضا گفت:

به خداوند گمان نيك ببر؛ چون خداى عزّوجلّ مى‌فرمايد: من نزد گمان بندهٔ مؤمن خويشم؛ اگر گمانِ او به من نيك باشد، طبق آن گمان با او رفتار می‌كنم و اگر به من بدگمان باشد، مطابق همان گمانِ بد با او تا خواهم کرد.

همسایه‌م
شنیدی؟
صدای شهید رو در دالان زمان شنیدی که روزی قلب تو شد؟
شنیدی سرش رو آورد نزدیکت، لبخند زد و چی گفت؟

گفت همهٔ اون وقتایی که تو قصهٔ منو خوندی و شنیدی و با خودت گفتی این دیگه کی بوده؟ من یکی عمراً به گرد پاش هم برسم، اشتباه کردی.

اگه آرزوت اینه که شهید شی، بدون باید بین خودت و خدا رو درست کنی، حتی اگه نشه که خیلی‌ آدم‌حسابی باشی… فقط بذار خدای تو، خدای واقعاً غفار، خدای واقعاً سمیع، خدای واقعاً مستجاب‌کنندهٔ دعاها باشه. به خدا خوش‌گمان باش. شهید می‌شی…

توب توب توب همون تاپِ تاپِ تاپ انگلیسیه.

محمدمهدی برای امروز من و تو، صداش رو، کلمه‌های عزیز خالصش رو گذاشته و رفته.

گفته: «برای شهادت لازم نیست حتماً تاپ تاپ تاپ باشی! به یه شرط! به این شرط که به خدا خیلی حسن ظن داشته باشی».

این فیلم رو نگاه کن
اسم رمز ما رو ببین

این صوت رو لودا ضبط کرده از محمدمهدی.

آخرین حرفی که محمدمهدی به من زد، این بود.
صبح یکشنبه، بعد نماز، بعد شبی که تا صبح از نفسش حساب کشیده، نماز شب خونده و روزه گرفته بود، گفت:
مامان! اگه من شهید شدم، به دوستام بگو اونا همه‌شون از من بهتر بودن.
اگه از بین اونا من شهید شدم، دلیلش این نبود که از بقیه بهترم. من فقط حسن ظن بیشتری به خدا داشتم.
پس اگه من شهید شدم، همهٔ دوستامم که از من بهترن، حتماً می‌تونن شهید شن، حتماً می‌تونن به مقام شهادت برسن.

«توب توب توب»

حالا وقتشه اسم رمز جدیدمونو برات بشکافم.