آرشیو مطالب از دوره اول حضوردر لحظه

حضور روز هجدهم از دوره هشتم(سوار شدن یا بودن در یک وسیله نقلیه...)👆👆👆💜💜💜

دوستان سلام حضور امروزتون حضور در سوار شدن به وسیله نقلیه و اینکه سوار باشیم در حین حرکت و مسیر. حالا می‌تونه یه ماشین باشه می‌تونه مثلاً تاکسی باشه که سوار میشین اسنپ باشه مترو باشه اتوبوس باشه قطار باشه هواپیما باشه حالا هر چیزی که هست... در اون لحظه که می‌خواین سوار شین فقط چند تا سوال رو در سکوت بپرسین کیه که الان میخواد در حضور این وسیله نقلیه رو سوار بشه؟ من کی‌ام؟ کی میخواد این کارو الان انجام بده؟
و بین سوالاتتون حتماً بچه‌ها یه فضای خالی بزارید، پشت سر هم رگباری سوال رو نپرسید. بپرسید و برید به درون دنبال جوابش بگردید خب؟ و اگه جواب اومد اومد، نیومدم نیومد! خوشا به حال اونایی که از عمق وجودشون جوابی برای این قضیه پیدا نمی‌کنند و بیشتر اون حس نمیدونم در درونشون عمیق تر میشه چون اون کسی که سریع جواب میده میگه خوب مشخصه دیگه من در کلاس های آگاهی خیلی از اساتید متوجه شدم که من این آگاهی هستم من کانشسنِس هستم، من شعور جهانی هستم، من هوشیاری هستم... کسانی که این جوابا رو میدن کار من با اینا خیلی سخت‌تره چون اینا محفوظات ذهنیه که از همه جا گرفته شده یه منی شکل گرفته یه منِ عرفانی که خیلی هم موجه به نظر می‌رسه که این لیبل‌ها بهش چسبیده در اصل من فقط برام سوال مهمه و اینکه وجود تو رو زیر سوال ببرم. مثل اینکه مثلاً من یه کنجکاوی راجع به یه چیزی دارم ازت میپرسم بعد تو یه لحظه فقط میری تو عمق اینکه اون سوالی که من پرسیدم چیه و جوابو میخوای پیدا کنی اونی که می‌خوای جوابو پیدا کنی در درون تو یه حس و انرژی به وجود میاد من اون انرژیه رو میخوام بچه ها، اون انرژی هی تکرار میشه که اون اتفاق قشنگ در عمق وجودت میفته. فقط اون انرژی بردن تو توی این سوال. پس دو سه باری بپرس حتماً اگه برای خودت ارزش قائلی و واقعاً انقدر عاشقی که می‌خوای اون آگاهی رو در آغوش بکشی فاصله بنداز و زمان بزار برای این سوالات. این سوالات حتی از اون عملی که در حضور قراره انجام بدی مهم‌تره! و بعد از اینکه تموم شد دیگه میرید وسیله نقلیه رو سوار میشید، صدای دری که باز می‌کنی اگه در ماشینته مترو که سوار میشی صدای در مترو میری میشینی اگر جایی برای نشستن گیرتون اومد 😁 به اصطلاح فشاری که باسن شما (ببخشید راحت صحبت می‌کنم) روی اون صندلی میاره بعد نمی‌دونم دستاتو که اگه رو کیفت داری میزاری سنگینی کیف روی پاهات لباسی که تنته تماس لباس با بدنت، صداهایی که می‌شنوی دور و اطرافت اگه کسی صحبت می‌کنه دارم توجهتو میارم به دقیقاً چیزایی که در حس‌ها و حواس پنجگانه داری درک می‌کنی تا لحظه‌ای که پیاده بشی و واقعا تجرش کنید بچه‌ها. اونایی که تجربه کردن می‌دونن که اون اوج شعف و اون اوج خوشحالی رو تو همین حضور می‌تونن دریافت کنن چیزی که به خاطرش دارن میرن اداره بخاطرش داره میرن کار می‌کنن می‌خوان به دست بیارن ولی تو همین راه شما به دست میارید و اینجا اون جایگاه آرامش و عشق حقیقیه. دستتونو گرفتم دارم هی کم کم شما رو آشنا می‌کنم با این راه زیبا به شرطی که جدی بگیری و انجامش بدی... مرسی ✨

چرا حضور روز نوزرهم از دوره. هشتم
👆👆👆👆👆💜💜💜💜

سلام‌عزیزان امیدوارم‌‌ خوش و خوب خوشکل باشید خوشکل که‌ هستید

چرا حضور امروز در ارتباط با قلب هست
گفتیم بهتون که در لایه های برتر آگاهی ، چاکرا ،  مانترا ، دارما ، کارما ، این داستان های ساخته ذهن همه تعطیل میشه و  فقط بودن محض هست
چون اینا هم بازی ذهن هست ولی خب تا شما بازی ذهن رو درک نکنید و ازش عبور نکنید ظاهرا نمیتونید این حسی که الان من دارم و دارم راجع بهش حرف میزنم که در واقع همه این ها هم یک نوع بازی هست رو ، درک کنید

حالا اونایی که چاکرا باز هستند و خیلی دوست دارند در مورد چاکرا حرف بزنند ، گروه میزنند و یا تو گروه هایی که چاکرا کار میشه طرفدار پر و پا قرص هستند و بعد یه روزی هم خسته میشن
بینتون هست آدم این جوری ها
اصلا این ماجرا و این داستان چاکرا رو ول کن

اونی که تو بیابان ها زندگی میکنه و اصلا نمیدونه چاکرا چی هست اون بدبخت چی
اگه واقعا عدالت هست پس اون که نمیدونه نباید به خوشبختی و حال خوب و آرامش و ....برسه ؟
فقط منی که میدونم چاکرا چیه باید برسم ؟

حالا خیلی ها هم که نمیدونید چاکرا چیه
هنوز هم تو کلاس های یوگا ، چاکرا رو میگن چاکراه
این دیگه نور علی نور هست

حالا به هر حال ، اگه چاکرا بازی ، من روی چاکرا قلب میخوام صحبت کنم

تنها راه باز شدن چاکرا قلب که از لحظه ای بدنیا اومدنمون بلافاصله که منیت و ذهن فرم میگیره چاکرا قلب یواش یواش حس نمیشه     خودش ضعیف نمیشه چون اصلش عشق هست حسش ضعیف میشه

میخواهیم اینو دوباره بازش کنیم و تنها در مدیتیشن هست
اصلا برای چی مدیتیت میکنیم؟
مدیتیشن میکنیم تا یاد بگیریم حضور قوی تری داشته باشیم
برای تمرین حضور قوی تر مدیتیشن میکنیم

مدیتیشن یعنی بچه یه دقیقه بشین یه جا ، آروم بگیر ، ساکت بشین ، حضور داشته باش و تمرکز کن روی نفست ، که بعدا اگه بهت گفتم بشین با آرامش کامل در حضور کامل قرمه سبزی رو بخور واقعا بتونی انجام بدی

کسی که مدیتیت نمیکنه اصلا
و همین تمرینات حضور ساده رو در حد یک لیوان آب خوردن در حضور  اصلا انجام نمیده اون نمیتونه بشینه  یه پرس قورمه سبزی رو با حضور بخوره
میپره فکر میره ثانیه ای رگباری میره
نمیتونه اصلا
پس مدیتیشن یک ابزار و یک وسیله  هست
مدیتیشن رو هدف نذارید به عنوان مربی یوگا دارم این حرف رو میزنم

و خوشا روزی که این ابزارها هم بریزه که ساخته ذهن هست

ما نمی‌خواهیم از قسمت ها و لایه های پایین آگاهی براتون حرف بزنیم
ما فکر می‌کنیم ، ما که نه ، من و ما که کسی نیستیم باز این کسی هم ذهن داره می‌سازه

کلا ، فکر داره انجام میشه ،  این آگاهی داره انجام میشه که چرا
بیاییم به این ریزه کاری ها بپردازیم ، بیاییم به اصل و حقیقت رو زندگی کنیم که همون حضور هست

متوجه باش که اینا ابزار هست
مدیتیشن هم انجام بده ، خود من هم هنوز گاهی مدیتیشن انجام میدم ، ولی میدونم که چه خبر هست ، یعنی با آگاهی مدیتیشن میکنم

حضور در لحظه چاکرا قلب تو رو باز میکنه و در قلب هست که اتصال اتفاق میفته نه در ذهن و مغز
این حرف ، حرف عشق و سخن عشق هست

و اون شعری که  اول ویس گذاشتم
که توبه میکرد
بدونید که کسی نیست که بابت چیزی توبه کنه ، گناهی اتفاق نمیفته ، هیچ کس هیچ گناهی ، مرتکب نمیشه  ، هیچ کس اشتباهی مرتکب نمیشه ،  هیچ چیزی اشتباه نیست ، هیچ چیزی ،  برای بخشش وجود نداره

و ای کاش همین طور که من اینو حس میکنم تو نازنین  دلم هم حس میکردی
و چقدر آروم بودی و چقدر ترس هات میریخت 
همه چی درست هست ، همه چی کاملا درست هست و  هیچ مجازات ،  تنبیه و توبه ای هم وجود نداره

شاید توبه در اصل برگشت تو از نگاه به دنیای بیرون و افکار و یکی شدن با افکار و حس ها و بدن ، برمیگرده  به قلب ،  به عشق  ، به بودن محض ، این شاید معنی توبه هست

ولی تو این جریان هیچ گناه ،  اشتباه و مسیر غلطی وجود نداره
راه درست هست  ، همون راهی که میری حتی اگه امروز این جا رو قطع کنی و دیگه نباشی

تو راهت درسته

حضور روز نوزدهم از دوره هشتم(ظرف شستن در حضور.....)👆👆👆💜💜💜

درود بر سروران گرامی 💫✨️💫

چرا حضور امروزتون
عزیزان میدونین چرا اصلا ما آدما غمگین میشیم؟ اصلا ریشه غم در کجاست؟

ریشه غم ما در حس جداییه
حس اینکه من تنهام و من بدون هیچ پشتیبان، بدون هیچ کسی که بهم بگه تو اصلا برای چی به این دنیا اومدی، تو اصلا کی هستی، بدون اینکه اینا رو اصلا بدونم، آواره و سرگردون اومدم به این دنیا.

غم ما از اینه که اون یکی بودن و یگانگی رو حس نمی‌کنیم.
مثل بچه‌ای که متولد بشه و بعد حس کنه که تا حالا توی بطن کسی بوده که ازش حمایت میکرده، غذا از طریق بند ناف بهش میداده و راحت داشته اونجا خورد و خوراکشو میکرده و زندگی میکرده، ولی حالا که اومده بیرون هیچ پناهی نداره، اون بند نافم بریدن و مادرشو در اصل گم کرده تو اون چند لحظه‌ای که حالا ممکنه به دنیا بیاد و هنوز تو بغل مادرش نذاشتنش.
ما حس غمِ جدایی رو داریم، در حالی که وصلیم، ما وصلیم، ما یکی هستیم

و این حس یکی بودن، حس یگانگی، حس مادر داشتن، (نه نامادری، مادر اصل خودت) حس اینکه چه عشقی رو داری هر لحظه دریافت میکنی ولی نمی‌بینیش، این تمام غم‌ها رو شفا میده

و اون آرامش و اون گرمی قلبمونو بهمون برمیگردونه و دیگه هیچی برامون مشکلی نیست، همه چیز میشه ی چالش قشنگ، که دوستش داریم.
پس اینایی که خیلی افسرده‌ان به صورت مزمن، سالهاست، دنبال گمگشته‌ای میگردن که از تولدشون احساس جدایی از اون رو هی بیشتر و بیشتر حس کردن و الان دیگه به اوجش رسیده این حس جدایی
و اگر بیان روی شناخت خودشون کار کنن، خودشونو بشناسن و متوجه بشن، گم شده خودشونن و در درون خودشونه، تموم میشه این حالت افسردگی و غم و ی شفای ریشه‌ای پیدا میکنن.
چون اینا دنبال اون گمشده‌شون هی بیرون گشتن، هی سرشون خورده به سنگ، ی عشقی اومده تو زندگیشون، بعد ولشون کرده رفته، ی عشق دیگه اومده بهشون خیانت کرده، ی عشق دیگه اومده مصنوعی بوده، هی به مرور این از دست دادن‌ها رو تجربه کردن و نفهمیدن که همه‌ی اینا رو باید میگذروندن و به جایی میرسیدن که متوجه بشن اون عشق اصلی بیرون نیست، درونه و اون عشق اصلی خودشونن.

حالا این راه رو چطوری باید رفت، از نظر من استارتش از لحظه و حضور شروع میشه که حالا ی مدلایی مدیتیشن خیلیا میکنن که دیگه ی ذره تو راه بیفتن، بعد یواش یواش حضور در لحظه رو تجربه کنن.
تو لحظه اون حس جدایی به مرور کمرنگ میشه.

حتما خیلی پیش اومده اگر بچه دارین یا اینکه بچه‌گیهای خودتون شاید ی چیزایی یادتونه که تو بغل مامانتون بودین، سرتونم روی شونه‌ش گذاشتین، ولی گریه میکردین، میگفتین من مامانمو میخوام، فکر میکردین که تو بغل یکی دیگه‌این، بعد که مامانتون باهاتون حرف میزد و خیالتونو راحت میکرد آروم آروم میخوابیدین.

الانم ما میخوایم به این خواب پر از آرامش، در اصل آرام گرفتن در ابدیت، در اصل خودمون پیش بریم و حضور و حضور و حضور خیلی خیلی قدرتمند کمکمون میکنه

ی چرا حضور دیگه برای بارها گوش دادن.
نمیدونم 🤔 آیا فکر میکنین یک بار کافیه؟

مراقب خودتون باشین ✨️💫✨️

احوالتون چطوره دوستان. خوبید؟ درودی ویژه بر همتون و چرا حضور امروزتون. دوستان راجع به کلمه هوس زیاد شنیدین مثلا خیلی اوقات هستش که افراد میگن من هوس خوردن مثلاً این غذا رو کردم من هوس رفتن فلان جا رو کردم من هوس دیدن فلان کس رو دارم الان. هوس چیزیه که در اصل ما بهش یک نیاز حیاتی نداریم چون مثلاً وقتی ما به شدت تشنه‌ایم خیلی مثلاً دو روزه آب نخوردیم دیگه هوس خوردن آب نکردیم ما واقعاً این خوردن آب نوشیدن یک لیوان آب برای ما حیاتیه ولی اینکه من الان هوس کردم برم یه لیوان نوشابه بخورم این میشه هوس. خیلی از هوس های ما در طی روز وقتی خوب دقت میکنیم بیخوده و نتایج خوبی هم نداره و معمولاً هم بعدش ما حس پشیمونی داریم از اینکه این حرکتو زدیم به خاطر همین تو لحظه‌ای که اون هوس بوجود میاد برای ما اینکه بتونیم مدیریتش کنیم و بهش نه بگیم و انجامش ندیم برای بعضی از ما اصلاً غیرممکنه مثل کشیدن سیگار برای خیلیا مثل مثلاً پرخوری‌های زیاد برای بعضی از افراد مثل اینکه چیزی که خیلی مرسومه چک کردن گوشی چک کردن اینستاگرام و چیزهای مشابه این حالا حضور در لحظه خیلی بهتون کمک می‌کنه که مشاهده گر این هوساتون باشین همونطور که مشاهده گر اون لیوان آب هستیم وقتی آب می خوریم. مشاهده گر اون ظرفها هستیم وقتی ظرف میشوریم مشاهده گر انرژی توی پاهامون هستیم مشاهده گر همه ایناییم هوسمونم دیگه ازش جدا میشیم چون زمانی نمیتونی جلو هوس رو بگیری که باهاش یکی شدی  و چسبیدی و بهش و باهاش هم هویت شدی و داری باهاش میری ولی تو میتونی هوست رو مشاهده کنی و در یک لحظه از خودت این سوال را بپرسی آیا واقعا لازمه؟ واقعاً این یه لیوان نوشابه الان تو این هوای گرم لازمه؟ میشه به جاش یه لیوان آب خورد؟ آیا واقعا ضروریه؟ حیاتیه ؟ اینو فقط در حضور می‌تونی بپرسی. چون آدمی که حضور نداره بردتش اون هوس که البته راجع به عادت‌ها و هوس‌ها و ترک عادت‌ها در آینده دوره‌هایی خواهیم داشت بعد از اینکه دوره‌های حضور رو به پایان رسوندیم برای همه ی چیزها همونطور که برای کودک درون و عشق به خود داریم ، برای عادت ها هم خواهیم داشت برای ترک عادت ها. ولی تا اون موقع با همین حضور شما میتونید پیش زمینه و بیسش رو پایه‌شو قوی کنید که اون موقع به سرعت بتونید این ترک عادت های اشتباه قدیمتون رو انجام بدین . آره خیلی بهتون کمک میکنه برای کنار گذاشتن هوس هایی که بهتون آسیب های خیلی جدی زده.

حضور روز بیستم از دوره هشتم (راه رفتن در حضور)👆👆👆💜💜💜

سلام بر زیبا رویان ، خوب رویان و نورهای دل❤️✨
تمرین امروزتون یا حضور امروزتون کلمه تمرینو برداشتیم و در واقع ما داریم اصلمون رو زندگی می‌کنیم، در راه رفتنه ‌. ما برای این راه رفتن هیچ قانون نمی‌ذاریم نمیگیم برو حتماً روی چمن‌ها و با پای برهنه مخصوصاً حالا که من دارم این ویسو پر می‌کنم که زمستونه اصلا.  ولی تو همون اتاقم که می‌خوای این حرکتو بزنی مهم نیست چند قدم باشه ۲۰ قدم ۳۰ قدم ولی واقعاً زمان بذارید دیگه شمارشم نمی‌خواید بکنید یه ۱۰ دقیقه‌ای برای این کار بزارین بخاطر اینکه شما یک کار خیلی عمیق عرفانی دارین انجام میدین. هر یک قدمی که برمی‌دارین و میزارین روی زمین فشار کف پا روی زمین این کلمه رو این جمله رو از من از ابتدای دوره تا الان شاید بیش از صد بار شنیدین فشار کف پا روی زمین و انرژی که تو پاتونه و پای دیگری که از زمین بلند می‌کنید اون انرژی که بلندش میکنه و روی زمین می‌ذاره و اگه هر قسمت دیگه‌ی پا حسی هست خواب رفتگی هست دردی هست فشاری هست خواب رفتگی یا مثلاً حالت گزگزی هست حسش کنید ممکنه در حین راه رفتن صداهایی هم بشنوید به اون صداها هم توجه کنید به خاطر اینکه بچه‌ها ما حضور وقتی داریم یعنی کل حواسمون حضور داره و با کل حواسمون کاملاً اونجا هستیم ولی ولی قبل از اینکه این حرکت رو بزنین و راه رفتن رو انجام بدین من ازتون میخوام که حتما به مدت چند دقیقه ۳ الی ۵ دقیقه حداقل بشینید و از خودتون بپرسید کی میخواد الان در حضور راه بره کی میخواد بلند شه و در حضور راه بره؟ کی امروز میخواد این حضور رو داشته باشه؟ و اینطور که من دارم تند تند می‌پرسم چون نمی‌خوام فایلمون خیلی ویسمون طولانی بشه پشت سر هم نپرسین مثلاً بپرسین کی می‌خواد امروز در حضور بلند شه راه بره؟ جواب میاد من ، من می‌خوام این کارو کنم. باز سکوت کنید این من کیه؟ یکم آروم بگیرید یه چند تا نفس معمولی بکشید و واقعا تعمق بچه ها به این میگن تعمق کردن ، تفحص کردن، حالا کانالی هم هست گروهی هم هست به اسم تفحص خویش همینه بچه ها تمام هدف اون گروه و کانالم همینه که تو در درون خودت بیشتر عمیق بشی و عمیق بشی و عمیق بشی و این سوال رو وقتی میپرسی سکوت کنی ببین اون هیجانی که در درون تو به وجود میاد برای اینکه دنبال جواب اینکه من کیم بگردیم، ما اونو میخوایم یعنی سوال و پشت سرش این هیجان بدون اینکه یه جواب خاصی مد نظر باشه که ذهن هی بدو بدو خودشو بندازه اون وسط بخواد جواب بده. امیدوارم که متوجه بشید من چی میگم ولی اگه متوجه نشدید اینقدر من تکرار میکنم تا این قضیه این سوالا جا بیفته که چرا این سوالا حتی از خود حضورتون مهم‌تره پس انجامش بدید مرسی که با من هستید❤️🤗

چرا حضور روز بیست و یکم از دوره هشتم (امنیت در حضور)👆👆👆💜💜💜

بدون مقدمه و بدون هیچ آهنگی ، سلام عرض می‌کنم خدمتتون روز و شبتون خیلی خیلی خوش و حضور امروزتون حضور در شانه زدن به سر هست.

دیگه حالا هرجور شونه‌ای که استفاده می‌کنی قبلش می‌شینی و سوالای اساسی رو می‌پرسی،
کیه که الان میخواد بلند شونه بزنه در حضور؟
و یک سکوت باحال، یک سکوتی که توش عجله نباشه، بچه‌ها وقتی که می‌شینید سوال میپرسین ذهنتون میاد و میگه زود باش زود باش الان یه جواب بهت میدم خب جوابش منه خب معلومه منه حقیقی منظور جواب اینه که توی کانشسنس،توی آگاه ، تو یک آگاهی هستی که میخوای بلند شی شانه زدن رو در این بدن تجربه کنی
ذهن خیلی بازی براتون در میاره و جواب زود میده که تو بلند شی بری سریع کارت رو انجام بدی شونه بزنی
و تو این سوال نمونی اصلاً بچه‌ها منیت و ذهن از این سوال ترس داره
می‌دونین چرا ؟
چون شما وقتی این سؤال رو می‌پرسین چند بار تو سکوت و بعد بلند میشیم میریم به امید خدا شونه رو میزنین که الان براتون شونه زدن هم تو حضور میگم برای مخصوصاً بچه‌های جدید
ذهن در واقع شما قدرت ذهن رو میگیرین میدین به خودتون یعنی اون آگاهی، قدرت درخششش بالاتر میره ، در حالی که قدرت خودنمایی ذهن پایین میاد و اون می‌ترسه از اینکه هویتش رو داره از دست می‌ده،اصلا از این مدل سوال‌ها خوشش نمیاد حالش گرفته می‌شه وقتی می‌شینی و این سوال‌ها رو می‌پرسی و ماهم همین رو می‌خوایم
که اون یه ذره اون فرمانبری که قرار بود فرمانبر باشه و الان رئیس و سرور و فرمانده ما شده از اون بالا بیاد پایین سر کار اصلی خودش و فرمان از ما بگیره برای کارهای روزمرهگی برای ادامه حیات مون برای این چیزها

الان قضیه برعکس شده در تمام عزیزانی که به شدت دارن رنج می‌کشند، ما میخواهیم این رو برگردونیم به حالت طبیعی پس سوالاتتون را بپرسین بعد که سؤال رو پرسیدین در آرامش در آرامش و کاملا با طمأنینه بعد بلند میشید و میرید برای شونه کردن سرتون حالا برس، شونه هرچی که هست برمی‌دارین تمام صداها رو توجه کنید حرکت شونه روی سرتون، تماس حالا اگه هر دندانه‌های شونه یا برس روی کف سرتون، قشنگ حتی چند لحظه چشاتونو ببندید و تو عمق این حسه برید، حالا ممکنه اصلاً سرتون با دوبار سه بار حرکت شونه کاملا شونه بشه قبلاً مو خیلی صافی داشته باشید با تمام این حرفا شما ۱۰ بار انجام بدین بذارین اصلاً ماساژ پیدا کنه کف سرتون با این حرکت شونه‌ها

چون این حضور خیلی بچه‌ها مهمه بابا یه پنج دقیقه بذارین برای این قضیه ، شونه کردنتون جلو آینه اگه نشستین حالا خودتون هم نگاه میکنید تو خطوط چهره خودتونم می‌تونین باشین
ببینین تو اون لحظه‌ای که در حضورین در همه چیزهایی که در حضور داره اتفاق می‌افته می‌تونیم باشیم کف پاتون که روی زمینه صدای سیب زمینی پیازی که از کوچه میاد داره طرف ما از این صداها زیاد میاد سیب زمینی پیاز که داره می‌فروشه یا اینکه مثلاً همسایه دیواری به دیوارتون که مثلاً ضبط گذاشته صدای ضبط رو زیاد کرده همه صداها می‌تونه در اون لحظه به توجه شما بیاد، اگر فقط گذشته و آینده معنایی نداره این وسط یا دل نگران فردا باشین یا راجع به گفتگوی فلانی که دیروز گفت فکر کنید
ایناست که شما را از حضور داره خارج می‌کنه وگرنه هر چیزی که مربوط به حواس پنجگانه باشه در اون لحظه باشه میشه جزو حضور منتها ما تمرکز عمیق ترمون رو شونه کردنه اگه چیزی تو این فاصله یه لحظه حواسمون رو از این چیزهایی که مربوط به حواس پنجگانه است یه لحظه یه صدای خیلی زیادی تو کوچه اومد اشکال نداره شما حواستون میره به اون صدا ولی همچنان در این لحظه این دیگه آگاهانه به اون صدا می‌تونین گوش بدین
بعد برگردین به شونه کردنتون دوباره یه نفر مثلاً دخترتون پسرتون برادرتون همسرتون صداتون می‌کنه ، جوابم اون رو میدین بعد دوباره برگردین دوباره به همین کاری که داشتین انجام میدادین دوباره برگردین به حضورتون و ادامه شونه کردن
آره،اه و اوه هم نداریم که چرا تمام اینها باعث میشه من اختلال در حضورم پیدا بشه
حضور درست حسابی حضوری هست که تو آگاه به همه چیز باشی و حضور داشته باشی نه اینکه عصبانی بشی این عصبانیت یعنی اینکه کاملاً از حضورت خارج شدی.

صحبت امروز در مورد  امنیتی هست که حضور در لحظه براتون میاره

ما یک الگوی شرطی شده خود محور داریم یعنی چی ؟
یه تکرارهایی در زندگی ما اتفاق افتاده که این تکرار ها تقریبا حالت الگو پیدا کرده  و بقیه بچه های ما هم دارن همون کارها رو انجام میدن
و این حالت شرطی شده هست یعنی چی ؟
انگار ما  ناخودآگاه داریم این کارو انجام میدیم  از دست خودمون خارج شده 
عادت کردیم بریم گذشته و آینده عادت کردیم  کارهایی که دیگران انجام میدن ما هم همون کارها رو انجام بدیم  بدون حتی یک ذره فکر
حالا  ما میخواهیم این الگو رو بشکنیم و مثل بقیه نباشیم مثل بقیه که تا حالا بودن خانواده و  پدر و مادر و همسایه و دوست و ..‌‌....
هر کاری میکردند ما انجام می‌دادیم و میگفتیم کار درست اینه
ما می‌خواهیم اینو بشکنیم
الگویی که باعث شده ما یه داستان برای خودمون  بسازیم و اون داستان زندگی  رو هر روز دوباره  مرور کنیم و باعث شده در وجود ما  یکسری ترس ها به‌وجود بیاد یا  برعکس یکسری خواسته های بیشتری  به وجود بیاره
اینو میخواهیم بشکنیم
مثال میزنیم
مثلا  من شرطی شدم که از صبح که بیدار میشم فقط تمام مدت دارم به یک هدف یا یک آرزوم  فکر کنم و  اون کاری که دارم انجام میدم اون جا نیستم   حضور ندارم

یا از مرگ میترسم  یا اگه یکی داره در مورد مرگ صحبت میکنه منو یاد این ماجرا میندازه که یه روز هم نوبت من میشه من چه کار میخوام بکنم چقدر برام سخت میشه چطوری این قضیه رو از حالا  تو سن  کم هضم کنم  و .‌‌‌....
پس یکسری ترس هاست یا یکسری خواستن هاست
مثلا نگاه میکنم تو خیابون میگم افراد ماشین دارند من ندارم  فلانی  خونه داره من ندارم حتی اجاره هم نمیتونم بدم 
خواستن هایی که در من به وجود میاد
ترس و خواستن دوتا احساس اصلی هست که در این شرطی شدن ها به وجود میاد
این دو تا باعث میشن انرژی تو افت کنه فضای انرژی تو سنگین بشه و پایین بیاد   فرکانس تو تغییر میکنه و دائم پایین و پایین تر  میره
اون چیزی که خواسته تو هست در اصل امنیت هست اینم که میگیم ترس و خواسته
فقط به خاطر نقطه امن تو هست تو میخوای تو نقطه امنت باشی
نقطه امن تو داخل اون چیزهایی که میخواهی نیست نقطه امن تو داخل از دست دادن ها نیست که بچسبی بهش و چسبندگی داشته باشی و نگهش داری 
وقتی تو در لحظه حضور داری بدون این که کسی بهت درس بده  بدون این که بری  آموزش خاصی ببینی   یاد میگیری در نقطه امنت بمونی نقطه امنت رو به دست میاری میفهمی امنیت در همین حضور هست نه در خواسته هات نه در نیازهات که فکر میکنی  نیازی داری
متوجه بی نیازی خودت میشی  در حضور در لحظه متوجه میشی حتی اون  غذا هم ذهنت خواسته تو نمیخوای
بعضی ها انقدر حضور دارن با یه بادوم سه روز زنده هستند واقعا احتیاج ندارند چون نیاز هم از بین میره
حضور تمرینی هست که میتونه بهتون کمک کنه در همه چیز

یکی از معضلات همین ترس از مرگ هست 
شما تو حضورتون متوجه میشید تو اونی نیستی که قراره بمیره یا داره میمیره تو اونی هستی که  جاودانه هست   نامیرا هست
اصلا مرگی وجود نداره براش
اون جا امنیت رو حس میکنی
تو هر تمرین حضور که انجام میدین شما به نقطه امن بیشتر نزدیک میشید برای همین میگیم  تکرار کنید  دو سه باردر روز حتی بیشتر
یه چیزهایی رو به ارمغان میاره که میگید اگر میدونستم خیلی زودتر شروع کرده بودم و اون حس خوب و امنیت رو میگیرید
تو با حضور در لحظه همه چیز رو بدست میاری حتی چیزهایی که در تصوراتت نیست

حضور روز بیست و یکم از دوره هشتم(شانه کردن در حضور....)👆👆👆💜💜💜

چرا حضور روز بیستم از دوره هشتم(هوووووس......)👆👆👆💜💜💜

چرا حضور روز ششم از دوره هشتم(احساس غم جدایی...)👆👆👆💜💜💜

درود بر سروران گرامی 💫✨️💫

چرا حضور امروزتون
عزیزان میدونین چرا اصلا ما آدما غمگین میشیم؟ اصلا ریشه غم در کجاست؟

ریشه غم ما در حس جداییه
حس اینکه من تنهام و من بدون هیچ پشتیبان، بدون هیچ کسی که بهم بگه تو اصلا برای چی به این دنیا اومدی، تو اصلا کی هستی، بدون اینکه اینا رو اصلا بدونم، آواره و سرگردون اومدم به این دنیا.

غم ما از اینه که اون یکی بودن و یگانگی رو حس نمی‌کنیم.
مثل بچه‌ای که متولد بشه و بعد حس کنه که تا حالا توی بطن کسی بوده که ازش حمایت میکرده، غذا از طریق بند ناف بهش میداده و راحت داشته اونجا خورد و خوراکشو میکرده و زندگی میکرده، ولی حالا که اومده بیرون هیچ پناهی نداره، اون بند نافم بریدن و مادرشو در اصل گم کرده تو اون چند لحظه‌ای که حالا ممکنه به دنیا بیاد و هنوز تو بغل مادرش نذاشتنش.
ما حس غمِ جدایی رو داریم، در حالی که وصلیم، ما وصلیم، ما یکی هستیم

و این حس یکی بودن، حس یگانگی، حس مادر داشتن، (نه نامادری، مادر اصل خودت) حس اینکه چه عشقی رو داری هر لحظه دریافت میکنی ولی نمی‌بینیش، این تمام غم‌ها رو شفا میده

و اون آرامش و اون گرمی قلبمونو بهمون برمیگردونه و دیگه هیچی برامون مشکلی نیست، همه چیز میشه ی چالش قشنگ، که دوستش داریم.
پس اینایی که خیلی افسرده‌ان به صورت مزمن، سالهاست، دنبال گمگشته‌ای میگردن که از تولدشون احساس جدایی از اون رو هی بیشتر و بیشتر حس کردن و الان دیگه به اوجش رسیده این حس جدایی
و اگر بیان روی شناخت خودشون کار کنن، خودشونو بشناسن و متوجه بشن، گم شده خودشونن و در درون خودشونه، تموم میشه این حالت افسردگی و غم و ی شفای ریشه‌ای پیدا میکنن.
چون اینا دنبال اون گمشده‌شون هی بیرون گشتن، هی سرشون خورده به سنگ، ی عشقی اومده تو زندگیشون، بعد ولشون کرده رفته، ی عشق دیگه اومده بهشون خیانت کرده، ی عشق دیگه اومده مصنوعی بوده، هی به مرور این از دست دادن‌ها رو تجربه کردن و نفهمیدن که همه‌ی اینا رو باید میگذروندن و به جایی میرسیدن که متوجه بشن اون عشق اصلی بیرون نیست، درونه و اون عشق اصلی خودشونن.

حالا این راه رو چطوری باید رفت، از نظر من استارتش از لحظه و حضور شروع میشه که حالا ی مدلایی مدیتیشن خیلیا میکنن که دیگه ی ذره تو راه بیفتن، بعد یواش یواش حضور در لحظه رو تجربه کنن.
تو لحظه اون حس جدایی به مرور کمرنگ میشه.

حتما خیلی پیش اومده اگر بچه دارین یا اینکه بچه‌گیهای خودتون شاید ی چیزایی یادتونه که تو بغل مامانتون بودین، سرتونم روی شونه‌ش گذاشتین، ولی گریه میکردین، میگفتین من مامانمو میخوام، فکر میکردین که تو بغل یکی دیگه‌این، بعد که مامانتون باهاتون حرف میزد و خیالتونو راحت میکرد آروم آروم میخوابیدین.

الانم ما میخوایم به این خواب پر از آرامش، در اصل آرام گرفتن در ابدیت، در اصل خودمون پیش بریم و حضور و حضور و حضور خیلی خیلی قدرتمند کمکمون میکنه

ی چرا حضور دیگه برای بارها گوش دادن.
نمیدونم 🤔 آیا فکر میکنین یک بار کافیه؟

مراقب خودتون باشین ✨️💫✨️

حضور روز ششم از دوره هشتم(ظرف شستن در حضور.....)👆👆👆💜💜💜

درود و مهر بر سروران گرامی 💫✨️💫

امروز حضورتون در ظرف شستن هست و دیگه فکر میکنم تو این چند روز متوجه شدین که در ابتدای کار

ترجیحا یک جای آرام بشینین، دو تا سه تا نفس بسیار عمیق بکشین، چون میخوایم اون سکون رو حس کنیم، ترجیحا اینکه چشماتونو ببندین (اگر میشه) که تو اون تاریکی پشت پلک‌هاتون تمرکز کنین
و بعد آروم بپرسین که کی میخواد الان بلند شه، در حضور ظرف‌ها رو (حالا هر چند تا تیکه ظرف هست) بشوره؟ کی الان میخواد بره در حضور ظرف بشوره؟ اون کیه که الان میخواد بلند شه و در حضور بره توی آشپزخونه و ظرف‌ها رو بشوره؟

چند بار به طُرق مختلف این سوال رو بپرسین و بعد اولین جوابی که به ذهنتون اومد بگین، هر چی و اگر ی جواب گیج کننده‌ای هم بود هیچ اشکال نداره، اگر پنج شش تا جواب مختلف هم اومد باز هیچ اشکالی نداره، اصلا مهم نیست، شاید مثلا بگین هیچکس، من هیچکسم، هیچکس نمیخواد، اشکال نداره، اصلا نوع جواب مهم نیست، فقط مهم اینه که تو سوال رو بپرسی و ی توقفی کنی که ببینی آیا میاد جواب یا نه.

بچه‌ها اینایی که میگم خیلی مهمه، شاید پشتش، ی عمر گذاشتن بوده که الان به اینجا رسیده، پس با من باشین، من واقعا خیرتونو میخوام، پس این تیکه‌هایی که اینقدر تاکید میکنم رو خیلی جدی بگیرین.

ما این همه دوره با هم بودیم و در تمام این دوره‌ها من هی حضور رو تاکید کردم، الان دارم ی لِول بالاتر باهاتون صحبت میکنم و مهمه این سوال پرسیده بشه و ی دقیقه، دو دقیقه تاَمل کنین، اگر بیشترم میتونین بشینین، بپرسین که بیشتر فبهاالمراد، سه دقیقه اصلا، چهار دقیقه، بشینین و هی بپرسین کی میخواد الان بلند شه و بره ظرف‌ها... من کیم؟ این منه کیه؟
جواب میاد من مثلا، جواب میاد فرزانه، جواب میاد بدن، جسم، دستتو میزنی به سمت جسم، میگی این جسمِ میخواد بره، بگین این کیه؟ این چیه؟ این کیه؟ اگر جواب منه، من کیم؟ من کیم واقعا؟ من اصلا کیم، چیم؟

این سوال اساسی که باید سال‌ها پیش میپرسیدین و حتما پرسیدین ولی چون جوابی براش نداشتین رهاش کردین، الان دیگه وقتشه، من کیم؟ من کیم؟

بعد جواب میاد دوباره، جوابو نگاه کنین، ی لبخند خوشگلِ شیرینم 😊 بزنین دیگه توجهی نمیخواد به جواب کنین، بلند شین برین سراغ ظرف‌هاتون.

در رفتنتون به سمت آشپزخونه حضور داشته باشین و همه حواستونو به کار ببرین، از بوی مایع ظرفشویی تا زبریشو توی دستتون، تا جنس ظرف‌ها، تا صدای تق تق ظرف‌ها، تا شیر آب، گرمای آب، سرمای آب، ریزش آب، صدای ریزش آب، دستتونو که به ظرف میکشین قرچ قرچ صدا میده 😁 لیوانا مخصوصا، صدای گذاشتن ظرف روی آبچکون و اینکه هر فکری میاد، اِ این لیوانه نگاه کن مالِ دوستم بوده جا مونده اینجا، اِ این بشقابه.
هر فکری اومد با لبخند و عشق، دیگه داریم یاد میگیریم که سفری کنیم از ذهن به قلب.
با عشق به فکرتون نگاه کنین مطمئن باشین که نگاه عاشقانه شما باعث میشه که آروم بخزه و بره، بدون جنگ، بدون درگیری، بدون خونریزی 😁 به آرامی رد میشه و دقیقا ما همینو میخوایم، یعنی اشکالی نداره که میاد، چون باید بیاد، جزء دستگاه ذهنه، کار دستگاه ذهنه، ولی تو فقط با عشق نگاش کن، دوباره برگرد به ظرفت، این رفت و برگشتاس که پروازت میده و باعث عروجت میشه، این خیلی مهمه، فکر نکن موندن تو اون وضعیته، این رفت و برگشتاس که بال پرواز تو رو تقویت میکنه برای به عرش رفتن و به عرش رسیدن ✨️💫✨️

چرا حضور روز هفتم از دوره هشتم(حضور چطوری به نور منو میرسونه؟؟)👆👆👆💜💜💜

نامسته به زیبارویان گروه

و چرا حضوری برای امروزتون عزیزم ببینید دوستان خیلی از شما احتمال این هست که براتون این سوال باشه که این حضور در لحظه دقیقاً چطوری ما رو به اون اتصال و به اون خودآگاهی و به اون نمی‌دونم خودشناسی و به اون کل ، باکل یکی شدن می‌رسونه .
من می‌خوام خیلی به زبان ساده اینو اینجا بگم به عنوان یکی از چرا حضورا
ببینین اصل و حقیقت ما آگاهیه آگاهی یعنی همون آگاهی که ما تو محاوره هم این کلمه آگاهی رو به کار می‌بریم روزمرگی مثلاً می‌گین که حواست به من هست یعنی به من آگاهی یا اینکه آیا آگاهی به اینکه هوای اتاق داره گرم‌تر می‌شه هر لحظه مثلاً آیا آگاهی به اینکه یه صدای خیلی ناجوری داره از دور میاد این صدا را بهش آگاهی تو هم می‌شنوی حواست بهش هست دقت می‌کنی یه جورایی تو محاوره یه چیزایی مشابه این کلمه آگاهی به کار می‌بریم حالا در نظر بگیرین که من می‌خوام با حضور در لحظه بیشتر و بیشترم این آگاهی رو هی بیشتر حس کنم نسبت به همه چیز و به خاطر اینکه این آگاهی رو تمرین کنم از چیزهای بیرونی شروع می‌کنم بیرونی که به اصطلاح بیرونی چیزی بیرون نیست همه چی در درون ما داره اتفاق می افته. فقط چون ما فکر می‌کنیم ما این بدن و این فیزیک هستیم و به اصطلاح این پوست بدنمون یه مرزی شده بین ما و اصل ما و بیرون و بیرون رو ساختیم براش در حالی که اون بیرونم در درونه که اینا رو تو دوره‌های پیشرفته براتون کاملاً باز می‌کنم ولی واقعیتش اینه که شما با اینکه یه دونه چایی رو در حضور می‌خورید یا مثلاً سوار ماشینتون میشین در حضور یعنی دارین با آگاهی این کارو انجام میدید ،آگاهید از کاری که دارین انجام می‌دید و این آگاهی لحظه به لحظه شما رو بیشتر در مرکز آگاهی قرار میده هرچی شما این جایگاه آگاهی را بیشتر حس کنید اصل خودتونو بیشتر حس کردین چون اصل شما همین آگاهی است و من بارهای مثال زدم قبلاً هم باز در چرا حضور گفتم اگه الان نشستی و انشالله به امید خدا بدون اینکه کار دیگه‌ای بکنه چون من تاکید کردم چرا حضورا رو هیچ وقت همزمان کار دیگه‌ای باهاش انجام ندید یعنی مثلاً در حال غذا خوردن گوش ندید در حال مثلاً راه رفتن گوش ندید در حال.... می‌خوام وقتی که گوش میدین فقط اینجا باشید و زمان بزارید دیگه فوقش هفت هشت ده دقیقه است اگر الان فقط داری صدای منو گوش میدی و یه جا نشستی حالا با چشای بسته یا با چشای باز با دقت داری به حرفای من گوش میدی تو آگاهی از صدای من از حرفای من و اگر متوجه این آگاهی باشی که این آگاهی چه جوریه چیه این از کجاست، منشا این آگاهی کجاست که من آگاهم ازش ،از همین آگاهی آگاه باشه این همون خودشناسیه این همون این لایتمنته که البته لحظه‌ای ممکنه اتفاق بیفته ولی شما به مرور وقتی که هی در جایگاه آگاهیتون تو همین حضور در لحظه‌ها قرار می‌گیرید این وسعت پیدا می‌کنه اصطلاحاً میگن فضا گشایی و باز میشه این فضای آگاهی و شما از این جایگاه من و منیت و ذهن سفر میکنین به جایگاه اصلی نور و عشق و این لایتمنت و بیداری و آگاهی بنابراین این حضور اینجوری داره بهتون کمک میکنه در واقع یه جور تمرین نمیشه گفت اصطلاحاً تمرینیه برای اینکه شما هی تو آگاهی باشید هی هی لحظه به لحظه از اون پرت و پلا شدن ذهنتون به گذشته و آینده و افکار و گفتگوهای ذهنی بیاین، برین،برین، برین به سمت جایگاه آگاهی لحظه به لحظه یا ذهن آگاهی.
اینم که بازم تاکید می‌کنم زیاد اینو گوش بدید و حتماً چرا حضوراتون در حضور گوش بدید چون اگر در حضور نباشید یک چهارم یک سوم اصلاً شاید یک دهمشو بفهمید من می‌خوام بگم خیلی کم شو جذب می‌کنید سرسری و هل هلی رد میشین ازش میرین و نتیجه‌ای که می‌خوام بگیری نمی‌گیرین .
بنابراین چی بنظرتون براتون تو دنیا مهمتر از اینه واقعا چی؟ هدف گم شده، هدفی که به خاطرش اومدین که باز من مجبورم از کلمه هدف استفاده کنم همه چی بی هدفیه ،ولی اگر بخواهیم اسمشو هدفی بزاریم همین
خود شناسی خودآگاهی و این سفر و این تراول از من منیت به سمت نور و عشق و آگاهی 🌱

حضور روز هفتم از دوره هشتم (میل کردن غذا در حضور)👆👆👆❤️❤️❤️

نور چشمان و نور دلان عزیزم حالتون چطوره

حضور امروزتون میل کردن غذا هر غذایی بچه‌ها صبحانه، ناهار، شام ،میان وعده ،هر چیزی که هست مهم اون سوال او ل که قراره امروز بپرسی و یه جا ساکن بشیم در آرامش سه تا نفس عمیق بکش و بپرس کی گرسنشه؟ گرسنشم نیست بر حسب عادت که باید سر یه ساعتی غذا بخوره می‌خواد بره بشینه و این غذا رو میل کنه کی می‌خواد غذا رو میل کنه ؟کی می‌خواد غذا بخوره؟ چند بار بپرس دوبار، سه بار، چهار بار جواب میاد من؛ گاهی اوقات دست رو سینتم می‌بری ،من آها به سینت میزنی میگی من، رو شکمت می‌زنی می‌گی من، رو شونت میزنی میگی من ،من بعد بپرس این من کیه ؟این منی که الان یا گرسنشه یا گرسنه اش نیست بر حسب عادت داره غذا میخوره بوی غذا بهش خوردی گرسنه شده، حالا میخواد غذا بخوره اصلاً وقت ناهار شام صبحونهشه این منه کیه؟ من کیم آخه بابا، من کیم من کیستم من کیم این من کیه و جواب مهم نیست؛ به جواب فعلاً هیچ توجهی نمیخوام بکنی فقط اینجا ،من کی ام؟ بعد با آرامش بلند شو مراحل آماده کردن غذا آوردن و سفره انداختن اگه سر میز غذا میخوری دیگه همون مراحل حتی می‌تونه قسمت غذا گرم کردن هم جزش باشه هرچی بتونی در طول مدت بیشتری حضور رو داشته باشی و از حواس پنجگانت از بوی غذا و چشیدنش و دیدن غذاو ذره ذره جویدن غذا و قورت دادنش در حضور بسیار عمیق باشی تمرینتو درست‌تر و به بهترین نحو انجام دادی. اگرم نه ظاهری باشه هیچ اشکال نداره تو یه لحظه هم در حضور باشی برای ما غنیمته برای خودتم غنیمته.
برو ببینم چیکار می‌کنی نوش جون🌱

چرا حضور روز هشتم از دوره هشتم(حضور چه ربطی به رفع گرفتاری من داره؟؟؟)👆👆👆💜💜

درود بی‌کران بر سروران گرامی و دوست داشتنی خودم 🙏
چرا حضور امروزتون در ارتباط با آرامشی که در لحظه و در حضور داریم. دوستان دغدغه‌های ما اغلب برای مسائل آینده است و اینکه من اینو چیکارش کنم اونو چیکارش کنم اون سرنوشتش چی میشه؟ ولی اگه دقت کرده باشین در لحظه حال، اینجا که هستیم همینجا اینجا اکنون همین الان، هیچ دغدغه‌ای نیست دغدغه مال آینده است و یه چیزی بهتون بگم هیچ وقت ترس‌های ما در مورد آینده صد در صد اتفاق نمی‌افته می‌تونم بهتون بگم تحقیقات نشون داده بیش از ۹۸% از ترس‌های ما بیهوده است و اون اتفاق نمی‌افته و اون اتفاقی که ما فکر می‌کنیم و اصلاً وحشتناکه و چه آسیبی قراره به من یا خانواده‌ام بزنه اصلاً اتفاق نمی‌افته و بعدا ممکنه بگید عجب! چقدر خودمو داغون کردم به خاطرش... اون ۲% هم می‌دونی برای چی اتفاق میفته برای اینکه من انقدر بهش فکر می‌کنم که چیزی که اصلا قرار نیست اتفاق بیفته رو دارم در ذهنم می‌سازم و میدم بیرون. بنابراین اگر که شما در آرامش و در حضور باشین تمام اون روندی که هست رو تغییر میدید مثلا ممکنه بگین که من یه بدهی بزرگ یه جا دارم که قراره که به یه نفر بدم و من مطمئنم میره شکایت میکنه منو میندازه زندان من خودمو تو زندان میبینم بعد مثلاً حالا اگه مرد باشین زن و بچه‌ام چیکار می‌کنن اگه خانوم باشین آبروم میره همه این داستانو سناریو رو می‌سازید و هی تو ذهنتون مرور می‌کنید فکر کنید اگه شما تو لحظه باشید تا داستان شروع میشه قطعش می‌کنین دیگه تا میاد قطعش می‌کنید با اون قیچی طلایی و برمی‌گردید به حضور، قطع کردن اون فیلمی که از قبل انقدر بهش فکر کردین و ساختین، اون فیلمو تیکه تیکه می‌کنه و از بین میبره و اون اتفاق نمی‌افته و اتفاقاً جهان هستی و تمام انرژی‌ها به کمکتون می‌آیند و اصلا اوضاع عوض میشه به طور باورنکردنیا... شما مثلاً میگید یک معجزه عجیبی اتفاق افتاد، اصلا معجزه وجود نداره همه چی درسته همه چی باید اونجوری که باید اتفاق میفته کلمه معجزه به خاطر اینکه اون هیجانی که ما داریم، به این اتفاق اسم معجزه میزاریم ولی واقعیتش اینه که درسته دقیقا باید اینطوری میشد چون شما انرژیتونو عوض کردین و شما با حضور در لحظه اینجا اکنون بودن انرژی و لول ارتعاشی تون رو مرتب بالا بردین و اون آدم سابق نیستید و اون اتفاق برای اون آدم باید می‌افتاد ولی برای شما دیگه نمیفته پس ببینید حضور در لحظه چه نتایج خارق العاده‌ای داره بارها من گفتم مخصوصاً تو دوره اول و دوم خیلی تاکید می‌کردم که هی آدما میگن خب من اگه حضور در لحظه داشته باشم این مسئله رو چیکارش کنم اونو چی... این چه ربطی داره؟ مسائل مالی خیلی داره بهم فشار میاره! مسائل عاطفی رابطه خیلی داره بهم فشار میاره! اصلاً نمی‌تونم ربط بدم مگه اینکه من بشینم یه بشقاب ماکارونی رو در حضور بخورم، ۴ تا قدم راه برم در حضور، نمی‌دونم ظرفامو چهار تا استکان بشورم... آخه این چه ربطی داره؟ من هرچی مغزمو به کار می‌برم نمی‌فهمم... آخه عزیز دلم این اصلا مغزی نیست این ذهنی نیست جوابش ذهنی نیست، این جوابش ماوراییه! اینجایی و ورایی نیستش که من بخوام اینجا برات توضیح بدم یه داستان انرژیه و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که تمام جهان داره به این سمت میره. دیگه متوجه میشم ببین دکتر و دوا و قرص و دارو و اینا بازی بازی‌های ذهنه و این داستان این جهانی این مادیات و این لوله آگاهیه ما وقتی متوجه میشیم همه چی بازیه انرژی هاست پس چرا بریم خودمونو اسیر یه داستان قشنگ ذهنی دیگه بکنیم (قشنگ که میگم دارم متلک میندازم!) که بیاد ما رو دوباره درگیر کنه که حالا برم دکتر سونوگرافی برم نمیدونم فلان جا برم، اگه شما باور داری خب برو دیگه کاریش نمیشه کرد، ولی برای منی که سالهاست که اصلا این باورها رو ندارم همه چیز با انرژی حل میشه و انرژی رو چجوری تغییر بدم یکی از بزرگ‌ترین بهترین و قویترین ابزارها شاید بشه گفت (چه کنیم دیگه مجبوریم از کلمات استفاده کنیم) میشه همین حضور در لحظه رو نام برد جزو ابزارهای برتر و شاید اولین ابزارها و مهمترین ابزارها. و حضور داشته باشین چون همه چیز با همه حضور حل میشه تا وقتی انجامش ندی و نتیجه نگیری نمی‌فهمی از چیزای کوچیک شروع کن مسائل و دغدغه‌های کوچیک زندگیتو یه ماه در حضور باش دو ماه با ما باش ببین حل نمیشه بعد یواش یواش بزرگ‌ها هم حل میشه که در اصل برای جهان هستی بزرگ و کوچیک و بغرنج و غیر قابل حل و اینا وجود نداره همه با هم حل میشه ولی چون ذهن ما عادت به گذر زمان و انتظار کشیدن برای زمان داره خب بله برای شماهایی که هنوز توی ذهنید، میتونیم بگیم که زمان میبره ولی قطعاً حل میشه بدون شک ۱۰۰% خوشحال باشید. پس حضورهاتونو خیلی قوی انجام بدید 😊💪

حضور روزهشتم از دوره هشتم( راه رفتن در حضور)👆👆👆💜💜💜

خواهر و برادران روحی من حالتون چطوره؟! 😇
حضور امروزتون راه رفتن در حضوره 🚶🚶‍♀
جاش مهم نیست که کجا باشه روی چمن با پای برهنه روی قالی با جوراب، بی جوراب، روی پارکت اصلا جاش مهم نیست سرامیک مهم اینه که حتماً اولاً اون سه تا نفس عمیقو قبلش بکشیم چند لحظه‌ای رو قراره بشینید و با خودتون قبل از انجام این حضور خلوت کنید و در این چند لحظه سوال‌های اساسیه که آدما به خاطر پرسیدنشون اومدند ولی کلاً فراموش کردند رو از خودمون بپرسیم با چشمان باز یا بسته. کی الان میخواد بلند شه و قدم بزنه و راه بره در حضور؟ کی میخواد حضور راه رفتن رو انجام بده؟ کی می‌خواد قدم بزنه؟ تعداد قدم‌هام مهم نیست ۲۰ تا ۳۰ تا حالا یه تعدادی هم برای خودتون می‌تونین مشخص کنید ولی کی می‌خواد الان حضور در راه رفتن رو تجربه کنه؟ چندین بار به مدل‌های مختلف این سوال رو بپرسید یا نه اصلاً با یه مدل با یه کلمات و یه جمله، کیه که الان می‌خواد راه رفتن رو تجربه کنه؟ به تعدادی که می‌خواهید سوال بپرسید کار ندارم دوبار سه بار پنج بار ۱۰ بار هرچی بیشتر باشه بهتره، این سوال بچه‌ها مهمه! ما برای پرسیدنش اومدیم نه برای جواب گرفتنش... پس خیلی ذوق نکنین که بگین من میدونم جواب رو، من سالهاست که تو مسیر آگاهیم متوجه هستم که اون آگاهی هستش که در من تجربه راه رفتنو داره... بی‌خیال جواب، همین جوابا گیرتون انداخته همون کسی که داره جواب میده گیرتون انداخته اون ذهنی که داره هی جواب براتون درست میکنه، ولی ولی این دلیل بر این نمیشه اگه جوابی اومد جواب رو گوش ندید، بزارید جواب بیاد و یاد بگیرید (همینطور که تو این چند دوره مشاهده گری رو یاد گرفتید) یاد بگیرید که این جواب رو هم تنها مشاهده کنید چون تنها با مشاهده با عشق بدون جنگ هستش که این جواب ها یکی یکی کمرنگ میشند، تکرار میکنم... با مشاهده این جواب‌ها این جواب‌ها آروم آروم کمرنگ‌تر و کمرنگ‌تر میشن و روزی می‌رسه که دیگه جوابی نیست، جواب دهنده‌ای نیست و سوال کننده‌ای هم دیگه نیست، اینا رو الان شاید متوجه نشین و نیازی هم نیست خیلی برید داخلش. فقط کاری که میگم رو انجام بدید عزیزان دل سوال، سوال مهمه هرچی بیشتر بهتر، و هر جوابی که اومد: من خب اسمتونو میگید اشاره می‌کنی به بدنت بدنتو میگی، اصلا میگی من آگاهی کُلم، یا مثلاً میگی من روحم یا من جوابارو بزار بهتون بگم که شما بدونین دیگه آشنا باشید با مدل‌های مختلف جواب، همه اینا باید فقط مشاهده بشن، همش فقط باید با یک دیده مشاهده گری بهشون نگاه کرد تا کم کم هی از قدرت و شدتشون کم بشه و بعد میریم برای حضورتون از جاتون بلند میشید و فشار کف پا روی زمین، قدم بعد از قدم پای راست پای چپ خم شدن زانو انرژی توی بدنتون اگه بادی به صورتتون میخوره یه جایی هستین که فضایی که باد میخوره، نور خورشید اگه رو صورتتونه اگر نه هیچی نیست تو خونه‌ایم در حالی که دارید راه میرید اون حسی که دور و برتونه و پوست کف پاتون سنگینی و فشار اگه صدایی داره حالا راه رفتن شاید دوست دارین اصلاً با کفش راه برین با دمپایی راه برید هر صدایی که میاد تمام تمرکز روی اینا تا تموم بشه راه رفتنتون و من اصلاً قانون دیگه نمی‌ذارم ۲۰ قدم ۳۰ قدم ۵۰ قدم قبلاً اینطوری بود ولی اونم بازی ذهنه و من می‌خوام هی بازی‌ها رو کمتر بکنم بریم ببینم چیکار می‌کنین خوش تیپ و خوشگلا مرسی مرسی که هستین... 😊

سلام فرزانه جون عشق. روزتون بخیر و شادی. یه سوالی داشتم گفتید جمعه بپرسم . "من رو بنداز "
یعنی چی؟

عزیزان، خوب هستید؟ چرا حضور امروزتون راجع به شناخت خداست کلمش خیلی آشناست نه ؟ شناخت خدا خیلی‌ها دنبال شناخت خدا هستند ولی اگه بهتون بگم که هیچ شناختی وجود نداره آخه ما برای شناخت یه وقت می‌ریم یه عینیت، یک شی، یک جسم خارجی یه چیزی که میشه با حواس پنجگانه درکش کرد اون رو می‌شناسیمش ولی آخه خدا اینجوری نیست که با حواس پنجگانه بخوای درکش کنی می‌خوام بهت بگم توی حضور متوجه میشی که تو دنبال شناخت خدا نباید بری تو فقط خدا رو باید در خودت حس کنی چون تو خود اونی حس اینکه اونی که داره از پشت چشمهای من این مناظره بیرون و آدما در و دیوار و زمین رو میبینه اون خود خداست که دارم دنبالش می‌گردم حس این بهت میگه که شناختی وجود نداره برای تو، دنبال شناخت نباید بری تو فقط بودنش رو حس می‌کنی و بعد متوجه این جمله خیلی معروف میشی که وقتی ازت می‌پرسن خدا کجاست؟ جواب میدی که خدا کجا نیست ؟ خدا کجا نیست دقیقا ؟ خدا همه جا هست هرچی که می‌بینی، هرچی که می‌شنوی، هرچی که لمس می‌کنی بعد اینها ابزارهای شناختش نیست شنیدن و لمس کردن و بوییدن خود این هم خداست خود این حس بوییدن و لمس کردن و شنیدن خود همین هم خداست در واقع خدا توی یک بازی قشنگی داره خودش خودش روحس میکنه با ابزاری که باز خودشه این بازی جالبیه و قلق بازی افرادی مثل مولانا، مثل حافظ ،مثل عطار ،مثل بودا، مثل خیلی های دیگه قلقش رو فهمیدن شروعش با حضوره ، توی حضور یواش یواش تازه پا توی راهی می‌ذارید که به سمتی میره اون در رو برای شما نشون میده اون جهت در رو براتون نشون میده و تازه وقتی اون در باز شد وارد وادی درک حضورش میشید این حضورای گاه و بیگاه وقتی بیشتر شد، وقتی خیلی زیاد شد، وقتی همه لحظات روزتون رو در حضور گذروندیم اون موقع اون حائل بین شما و خود حقیقی که خداست حالا اسمش رو می‌خوای خدا بزاری یا هر چیزی دیگه‌ای جهان هستی ، خدا ، انرژی کل ، یونیورس این فاصله و این حائل برداشته میشه آره همینطوریه همینطوری و همینطوری به این سادگی😊

چرا حضور روز سوم از دوره هفتم(شناخت خدا!!!!!!!)👆👆👆💜💜💜

دوستان گل قشنگ گل گلی حضور در نوشیدنی یک نوشیدنی میتونه چایی باشه انواع چای ها باشه آب خالی یا مثلا با لیموی تازه یا با سرکه سیب باشه میتونه هر نوشیدنی که خلاصه شما استفاده می‌کنید من فکر می‌کنم اگر که حضور در نوشیدن داشته باشین خودتون بدون دستور دادن هیچکس بدون اینکه برین هی تو اینستاگرام بچرخین ببینین چه نوشیدنی چه فایده‌ای داره خود به خود گرایش پیدا می‌کنیم به نوشیدنیهای سالم ، به دمنوش‌های سالم خیلی بهتون کمک می‌کنه بچه‌ها پس این خب یکی از نتایج واقعا حضور در لحظه در زمان نوشیدن یک نوشیدنی که دیگه ریز ریز نوشابه ها میره کنار، ریز ریز استفاده از شربت‌های صنعتی و حتی سنتی چون شکر داره میره کنار، حتی چیزای شیرین همانند : مایعات شیرین که با عسل و اینا شیرین شده باز اون‌ها هم کمتر استفاده می‌کنه چون می‌دونین که قند چقدر برای بدن آسیب زننده است خوب حتی قندهای به اصطلاح قندهای خوب مثل قند میوه ولی خوب امروز روز ثابت شده که همه این آسیب زنند توی این مباحث نمیریم فقط می‌خوام بهتون بگم در حضور شما آگاهی به این قضایا رو پیدا می‌کنید خب شما فکر کنین که میخواین یک چای گل گاوزبون می خواهین دم کنید امشب یا اصلا امروز و میخواین در طی روز از ساعت دو سه بعد از ظهر کاری که خیلی ها انجام میدن و فوق العاده عالیه فقط دمنوش گل گاوزبان و حالا یه مقدار آخر سمبل الطیب و بهش اضافه شده و گل بابونه و حالا یکی از اینها رو انتخاب کرده یا مخلوط این‌ها رو اسطوخودوس و می‌خواین دم کنید خب قطعاً بعد به سمت آشپزخونه بریم کتری رو پر کنین بذارین سر گاز جوش بیاد یا سماورتون رو روشن کنین یا حالا قوری برقی دارین هرچی یه مراحل اولیه‌ای داره تمام این مراحل: راه رفتنتون که بخواین شروع به مراسم چای درست کردن کنید همه باید در حضور باشه حتی اگه قوریتون از قبل کثیفه باید بشورین این باید در حضور باشه یه تصمیمی گرفتین سه تا نفس عمیق کشیدین و حالا داریم به سمت این کار و بعد این بدون اینکه شما به قولی بخواین هی بگین خیلی خوب فقط لحظه چای خوردنم میشینم در حضور آخه فایده نداره یه پروسه است از اول تا آخرش باید طی کنین تا دم کردن اون ماده‌ای که می‌خواین دم کنین تا آب جوشی که روش دادین می‌ریزیم وقتی جوش اومد صدای قل قل آب اینا همه جزو حضورتونه و اینکه مزش رو می‌چشین جرعه جرعه میل می‌کنین روی مبل اگه نشستین حس می‌کنین بدنتون رو ، محل تماس بدنتون رو با مبل یا رو صندلی یا زمین یا تکیه‌گاهی که دارین حتی لباس هاتون توی بدنتون حس میکنید تماس بدن با لباساتون این یه حضور کامله خب آره تمرکز بیشترتون رو رو نوشیدنیه می‌ذارین ولی بقیه چیزو از تمرکز در نمیره که بالاخره حواستون به همه چی هست خود به خود حواس میره شما در حضور باشید و این خیلی خوبه و در نهایت اون نوشیدنیتون رو در حضور کامل کامل کامل تا آخر جرعه جرعه با حضور قورت میدیم با حضور جرعه بعدی و فاصله بندازین و زمان بدید و سریع و تند تند تند تند مدل ماستمالی تمومش نکنید شما برای خودتون اهمیت قائل شدید که تو این راه اومدید و یک هدف خیلی مقدسی دارید به خاطر اون هدف مقدس تون همین کوچیک کوچیکا رو درست حسابی انجام میدین ببینین که یه روز تو آغوش اون هدف هستید موفق باشید🥰

یکی از حضورهای انتخابی روز سوم از دوره هفتم(نوشیدن یک نوشیدنی یا چای در حضور...)👆👆👆💜💜💜

درود
شستن ظرف ها در حضور
خب دیگه میدونین دیگه حواس پنج گانه درگیر تو این قضیه
اول نیت اول نیت باید کمک بگیرید بچه ها
بگید من می خوام الان بلند شم ظرف رو در حضور کامل بشورم نیروی برترم ازت کمک می خوام
کمکم کنید فرشتگان و راهنماهای من ازتون کمک می خوام که کمکم کنید که بتونم به بهترین نحو در حضور کامل این تمرینم رو انجام بدم این کارو انجام بدم سه تا نفس عمیق و میرین برای تمرین
سه تا نفس عمیق همیشه بچه ها دارین قبل ازتمرین ها
من چون تکراری میشه نمی گم ولی مثل اینکه بگم چون به نظر می رسه بعضی هاتون یادتون میره سه تا نفس عمیق که شما رو به مرکز بیاره و بعد دیگه بلند می شیم برای شستن ظرفا
خب تمام حواس پنج گانه درگیر دستاتون زبری اسکاچ اگه دستکش دستتون کنید پلاستیک دستکش که با دستتون در ارتباطه بوی مایع ظرف شویی آب آب که باز میشه صدای آب سردی و گرمی آب ظرف ها سنگینشون جنسشون نور لامپ آشپزخونه یا نور خورشید که می افته توی ظرف ها  نوری اتاق یا حتی خورشید هم باشه بالاخره چشمتون داره هر چیزی که بچه ها هست اون قسمت به اصطلاح خودسینک ظرف شویی اگر تمیز اگه کثیفه اگه برق می زنه اگرکه دور تا دورش ببینید چه چیزایی هستش خود شیر آب مدل شیر آب دیگه اینکه ظرف هایی که دستتون می گیرین اگه مثلا لیوان دسته دار هستش فرم اون لیوان فرم اون فنجون فرم اون بشقاب گلی روش گل نداره گل داره و در عین حال بچه ها دیگه یادتون باشه ما توی تمرینات حضورمون یه تشکر هم قاطیش می کنیم می خوایم  عادت بشه شکرگزاری براتون که تو یکی از ویس هاهم چرا حضور براتون این قضیه رو توضیح دادم ببینید لحظه به لحظه که دارید دونه به دونه ظرفارومی شورید بابت تک تک شون هم توجهتون به اون ظرف هم تشکر کنید بالاخره یه نفر هست که تو این خونه حتی خود من حتی خودمن حتما تنها زندگی می کنم من وجود دارم که غذا می خورم و دارم ظرف غذا می شورم   یاعزیزی رو دارم خانواده ای رو دارم که دارم ظرفاش رو می شورم تشکر و قدر دانی
با هر ظرفی که می شورید تشکر و قدردانی رو داشته باشین تا آخرین تیکه که شسته می شه  و برگردین سر جای اولتون

یکی از حضورهای انتخابی روز چهارم از دوره هفتم (میل کردن یک وعده غذا در حضور..)👆👆👆💜💜💜

حضور روز سوم از دوره هفتم شستن ظرفها در حضور ( تکراری ) 👆👆👆💜💜💜

چرا حضور امروزتون
بچه‌ها می‌دونستین که ما یک انرژی خارق العاده‌ای در درون داریم که این انرژی خارق العاده رو اکثر اوقات متوجهش نیستیم همین الان که من دارم صحبت می‌کنم و داری گوش میدی دست راست یا دست چپتو بیار بالا ،دست راستتو بیار بالا به نظرت چه انرژی باعث شد که دست راستت بیاد بالا ممکنه بگی خوب انرژی خودم این خودمه این انرژی کجاست از کجا داره میاد و این انرژی چیه که زمانی که تو در یاس و ناامیدی هستی میگی من اصلا انرژی ندارم از جام بلند شم ولی زمانی که پر از عشق و شور و نشاط و حظ و اون حالت به قولی احساس فوق العاده عالی هستی میگی پر انرژی هم تا ۱۰ ساعتم می‌تونم کار کنم چرا یه زمانی این بالاست یه زمانی خیلی میره پایین .میدونین دلیلش چیه؟
مایکل سینگر اینو خیلی قشنگ تو کتابش توضیح میده میگه که شما زمانی که قلبتون رو می‌بندید به همه چیز و حالا اصطلاحاً چاکرای قلبتون بسته است مرکز انرژی مرکز این انرژی از طریق چاکرای قلب به تمام بدنتون میرسه نه اون پمپاژ قلبی که حالا توی فیزیولوژی آناتومی و این چیزا ما می‌خونیم نه قضیه خیلی فراتر از این حرفاست اون نور الهی که در وجود توئه و تو از طریق چاکرای قلب شارژش در واقع می‌کنی یه بار دیگه وجود داره ها منتها حسش نمی‌کنی برای اینکه اون حس کردن اتفاق بیفته باید مدام انگار شارژ بشه همه اینا اصطلاحه بچه‌ها؛ من مجبورم از کلمه استفاده کنم برای شارژ کردن چاکرای قلبت باید باز باشه برای اینکه چاکرای قلبت باز باشه تو مسیری که تا حالا می‌رفتی اگه بسته است مسیر که تا حالا می‌رفتی رو نباید دیگه بری عوضش می‌کنی یعنی خشم و کینه و نفرت و بدبینی و که همه از قسمت ذات، قسمت منیت توئه اینو آرومش می‌کنی ساکتش می‌کنی به قول سودی جون فکر قطعش می‌کنی و برمی‌گردی به اون عشق و نور و هیجان و دوست داشتن حقیقی که در وجودته که این قضیه در حضور در لحظه خیلی قوی‌تر اتفاق می‌افته یعنی انگار اون مواد اولیه‌ای که برای درست کردن کیک ما داریم باید حتماً آرد باشه شکر باشه حضور یکی از مواد اولیه اصلیه یعنی تو میتونی اگر کیکت، مثلا یه کیک فرض میگیریم پرتقالیه یه مقدار اینور اونور کنی مثلا آردشو یکم هم آرد برنج توش بریزی یا مثلا شکر قهوه‌ای استفاده کنی تو میتونی رسپیاری یه مقدار عوض کنی ولی در اصل تو هیچ کیکی رو آرد نمی‌تونی درست کنی حالا آرد هر نوع آردی منظورم کنه آرده تو با آرد باید آردی توش وجود داشته باشه حتماً یا مثلاً به ندرت من شنیدم کیک رو تو بتونی درست کنی بدون اینکه مثلاً توش یه مقدار تخم مرغ بزنیم می‌دونی اینو بیسیکلی مواد اولیه و ابزارهای اولیه‌اند حضور ابزار اولیه که تورو به این عشق و این ساحت عشق وارد میکنه خیلی مهمه بعد تا زمانی که نری توش تو دل این حضور و حسش نکنی متوجه نمیشی که چطور انرژی درونی تو لحظه به لحظه با همین حضورا داره بالاتر و بالاتر میره خیلی مهمه و می‌خوام توجه کنی بیشتر به این انرژی، انرژی که تو پاهاته وقتی داری راه میری، انرژی که تو دستاته وقتی داری ظرف می‌شوری انرژی که توی نگاهته وقتی داری به بیست تا شی نگاه می‌کنی انرژی که پشت گوشای توئه و داره می‌شنوه متوجه این انرژی‌ها باش و قطعاً تمایل داری به اینکه این انرژی رو بیشتر حس کنی انرژی بالا هست تو درجه شو خودت با نفس خودت آوردیش پایین.
هرچی نفس ساکت تر این انرژی بالاتر حس میشه و راه اولشم حضور .

خنک آندم که نشینیم در دیوان من و تو
به دو نقش به دو صورت به یکی جان من و تو داده باغ و دم مرغان بدهد آب حیات
آن زمانی که درآییم به بستان من و تو🌱

واما حضور امروز

شستن ظرف ها در حضور
خب دیگه میدونین دیگه حواس پنج گانه درگیر تو این قضیه
اول نیت اول نیت باید کمک بگیرید بچه ها
بگید من می خوام الان بلند شم ظرف رو در حضور کامل بشورم نیروی برترم ازت کمک می خوام کمکم کنید فرشتگان و راهنماهای من ازتون کمک می خوام که کمکم کنید که بتونم به بهترین نحو در حضور کامل این تمرینم رو انجام بدم این کارو انجام بدم سه تا نفس عمیق و میرین برای تمرینسه تا نفس عمیق همیشه بچه ها دارین قبل ازتمرین هامن چون تکراری میشه نمی گم ولی مثل اینکه بگم چون به نظر می رسه بعضی هاتون یادتون میره سه تا نفس عمیق که شما رو به مرکز بیاره و بعد دیگه بلند می شیم برای شستن ظرفا
خب تمام حواس پنج گانه درگیر دستاتون زبری اسکاچ اگه دستکش دستتون کنید پلاستیک دستکش که با دستتون در ارتباطه بوی مایع ظرف شویی آب ،آب که باز میشه صدای آب سردی و گرمی آب ظرف ها سنگینشون ،جنسشون ،نور لامپ آشپزخونه یا نور خورشید که می افته توی ظرف ها  نوری اتاق یا حتی خورشید هم باشه بالاخره چشمتون داره هر چیزی که بچه ها هست اون قسمت به اصطلاح خودسینک ظرف شویی اگر تمیز اگه کثیفه اگه برق می زنه اگرکه دور تا دورش ببینید چه چیزایی هستش خود شیر آب مدل شیر آب دیگه اینکه ظرف هایی که دستتون می گیرین اگه مثلا لیوان دسته دار هستش فرم اون لیوان فرم اون فنجون فرم اون بشقاب گلی روش گل نداره گل داره و در عین حال بچه ها دیگه یادتون باشه ما توی تمرینات حضورمون یه تشکر هم قاطیش می کنیم می خوایم  عادت بشه شکرگزاری براتون که تو یکی از ویس هاهم چرا حضور براتون این قضیه رو توضیح دادم ببینید لحظه به لحظه که دارید دونه به دونه ظرفارومی شورید بابت تک تک شون هم توجهتون به اون ظرف هم تشکر کنید بالاخره یه نفر هست که تو این خونه حتی خود من حتی خودمن حتما تنها زندگی می کنم من وجود دارم که غذا می خورم و دارم ظرف غذا می شورم   یاعزیزی رو دارم خانواده ای رو دارم که دارم ظرفاش رو می شورم تشکر و قدر دانی
با هر ظرفی که می شورید تشکر و قدردانی رو داشته باشین تا آخرین تیکه که شسته می شه  و برگردین سر جای اولتون.🌱

چرا حضورروز چهارم از دوره هفتم (این انرژی از کجاست....؟؟؟)👆👆👆💜💜💜

روز چهارم از دوره هفتم حضور در شستن ظرفها ( تکراری )👆👆👆💜💜💜

ویس دوره هفتم....هر روز گوش داده شود👆👆👆💋💋💋💋❤️❤️❤️❤️

امروز قراره که یک وعده از غذاها رو در حضور میل بفرمایید صبحانه یا ناهار یا شام به انتخاب خودتون و اینکه نیت مهمه ،،.
بچه‌ها حضورهاتون یه نیت بکنید کمک بگیرید می‌خوام نیت اینطوری خیلی ساده می‌خوام یه لیوان نوشیدنیمو در حضور می‌خوام صبحانمو در حضور کامل بخورم می‌خوام ناهار یعنی هر چیزی که می‌خوام راه برم یه ۱۰ دقیقه راه برم در حضور و کمک بگیریم این فرشتگان فرشتگان راهنماهای من نیروی برتر کمکم کنید چون شما بچه ها سالهاست که صبحونه خوردید ناهار خوردید شام خوردی و اصلا نبودید اونجا ،اصلا کسی اونجا نبود شما کاملا در عدم حضور پرت و پلا بودید ای کاش حداقل اگر اینجا نبودید یه جایی در جایگاه برتر مشاهده گر خودتون بودید اینکه عالی اصلا اینارم نمی‌خواستیم شما یه جایی پرت و پلا در گذشته و آینده‌تون بودید در افکاری که نگرانتون کرده بر آینده در چیزهایی که غمگینتون کرده از گذشته شما اونجاها بودید شما در گفتگوی بی پایان ناتمام سرتون بودید که حالا راجع به اونم خیلی با هم صحبت می‌کنیم و الان امروز قراره که یه وعده غذا رو واقعاً با تمام حضورتون میل کنید از گرفتن قاشق تو دستتون صدای قاشق وقتی تو بشقاب میزارین از لحظه‌ای که غذا رو می‌کشین و می‌برین سر سفره از همون لحظه ها شروع میشه تا لحظه‌ای که غذا تموم میشه و ظرفا رو می‌بریم تو آشپزخونه و اگه من جای شما باشم اگه قراره ظرفی هم شسته بشه حتی در حد یه لیوان یه بشقاب اونو در حضور انجام میدم که تکمیل کنم این حضورم رو غذایی که میل اگه در حضور باشی گاهی اوقات متوجه میشی اصلاً این غذا برات خوب نیست سالهاست داری می‌خوری و واقعاً با تمام وجودت یاخته‌های بدنت دفعش می‌کنه و دیگه نمی‌خواد اون غذا رو اون ماده غذایی که داخل غذات هست و اصلا برات خوب نیست رو میل کنه مثل اینکه پنیر پیتزا روی غذات بخوای بریزی برای خاطر اینکه خوشمزه‌تر بشه ولی می‌دونی که این آسیب زننده است برات اون لحظه دیگه اصلا احساس لذت دیگه از خوردن اون نداری اگر در حضور انجام بشه بچه ها و این هی تکرار بشه و تو به سمت چیزهای طبیعی بیشتری میری طبیعت غذاهای طبیعی بدون پراسس بدون هیچ پروسه‌ای که روش انجام شده باشه و اینکه از همون یکم غذایی که داری میل می‌کنی فوق‌العاده لذت می‌بری و قلبت بدون اینکه کسی دستور بهت بده بگه خب تیکه تیکه غذاتو می‌خوری شکرگزاری کن اصلاً زبانت از شکر نمی‌ایسته خودش مثل اینکه بچه‌ها ناخودآگاه همینطوری میاد بیرون ناخودآگاه تو قدردانی و سپاس داری از اون غذا از اون کسانی که این غذا برات آماده کردن وسایلشون فراهم کردن مواد اولیه‌شو کشاورز نمیدونم همه هر چیزی که تو این دست اندرکار بوده تو تشکر می‌کنی و اون نیروی برتری که همه اینا رو به وجود آورده ،چه سپاسگزاری قشنگی و چه حضور زیبای اینجور حضورا.
امروز اگر خوابت اینه از حضورهایی که میخوای داشته باشی اینجوری انجامش بده اگرم دوست داشتی می‌تونی نتیجه‌شو به شکل یک ویس تو پی وی صد در صد  پی وی تو گروه نه برای من بفرستی.

مرسی.🌱

جدولهاتونو بکشید فردا توضیح میدم

درود ویژه به افراد ویژه ای مثل شما
تمرین امروز نوشیدن یک نوشیدنی در حضور و انتخاب این نوشیدنی با خود شماست همیشه بچه ها برای میل کردن یا نوشیدن در حضور از لحظه ای که بلند میشید از جاتون ،مبلِ ، صندلی هر چی هست تفاوتی نمی کنه و به سمت آشپزخونه میرین لیوانو برمیدارین نوشیدنیتون رو می رزین حالا می تونه شربت باشه ،می تونه انواع دم نوش ها باشه چایی باشه، هر چی که هست ، شیر باشه شما اینو تو لیوان از لحظه ای که لیوان رو برمی دارین شما تمرینتون شروع شده صدای ریختن توی لیوان ،گرمی و سردی لیوان وقتی بلند می کنید مسیری که طی می کنید تا بر می گردین روی مبل یا صندلی یا رو زمین کنار پشتی هرجایی که می شینید و این جرعه جرعه نوشیدن تون در حضور مهمه من امروز این ویس رو خیلی کوتاه می ذارم چون شما قبلاً خیلی هاتو این تجربه نوشیدن رو داشتین و دیگه می دونید دیگه از اونچه که می شنوید، می بینید، می چشید و جرعه ، جرعه ای که قورت می دین تا برسه به معده شما کاملاً در حضورین ، عجله نکنید... چون تمرینات حضور زمان بَره... باید حداقل پنج دقیقه ،هفت دقیقه زمان براش بذارید اگر بدو بدو تند تند باشه شما در حضور در واقع انجام ندادید متشکرم از این همه توجهتون 🙏

حضور روز بیست ویکم از دوره ششم(نگاه کردن به بیست مورد جاندار یا شیئ بی جان در لحظه)
تکراری 👆👆👆💜💜💜

درود عزیزان 🧚‍♀🧚

امروز حضورتون دردیدن بیست مورد هستش که به انتخاب خودتون توطبیعت می تونید برین بیست تا درخت رو انتخاب کنین بیست بوته رو انتخاب کنین توی خونه بیست تا شی رو می تون انتخاب کنین
قراره که تمام تمرکز و حواس تون روی اون شکل ابعادش روی خطوط روش روی عکس ها گل برجستگی یا کنده کاری روی اون شی باشه و اینکه اگر زمان داریم و حتی می تونید اشیا رو لمس کنید قوی لامسه تون هم برای این حضور کامل استفاده کنید پس خیلی بچه ها این تمرین مهمه
این حضور خیلی مهمه چون شما را عادت می ده از هر شیئی به راحتی نگذرید و با دقت با دقت زیاد و با حوصله زمان بگذارید و در نگاه کردن به اون شی حضور داشته باشید این طوری بچه هااولا که جلو آلزایمر گرفته میشه شما به این راحتیا تو سنین بالا آلزایمر نمی گیرین و بعد در این حالم چیزا فراموش نمی شه کی رو دارین کجا می ذارین
چون زمانی که کلیدتون رو روی میز می ذارین با دقت داریم می ذارین چون دارین نگاه کردن با دقت تو تمرین می کنین و یادتون می مونه که کجا گذاشتین خیلی از موارد هست که تو سنین پایین سی ،سی و پنج سال اشیا را فراموش می کنند که کجا میذارن این حضورتون خیلی به این قسمت کمک کنید دوم اینکه ما به هر حال بخواهیم نخواهیم در پی روز چیزای مختلف رو می بینیم از اشیا بی جان تا درختان جاندار تا حیوانات
وقتی که با خیره نگاه می کنی حتی می تونی به حیوانات توی پارک پرنده ها نگاه کنی منتها بشمرید دیگه بیست تا کمتر نباش بیست بیشتر شد عالی نشد ولی زیر بیست تا نباشه بشمارید و روی هر شی توقف کنید روی هر درختی توقف کنید روی هر برگ اگه جزو شمارش تون هست به اندازه چند تا حالا بگیم نفس کشیدن چند تا چند لحظه روی اون قسمت بمونید تند تند بیست تا رو دو دقیقه نبینیم باز شما حُرحُری انجام دادین تمرین رو واقعا اون نتیجه که من می خوام نمی گیرین پس یه زمان بگذارید بگین آقا من یه ده دقیقه می خوام بشینم روی بیست تا شی تمرکز داشته باشم روی هر کدوم بمونید و این که قضاوت نکنین مهمه اگه قضاوت اومد وسط اشکال نداره اگه آگاهی که قضاوت اومده وسط قطعش کن دوباره برگرد به نگاه کردن اون شی
وموفق میشی دیگه من نمی گم موفق باشی حتمأ موفق میشی چیزی نیست که تو نتونی🥰😇💜💚❤️

حضور روز بیست ویکم از دوره ششم(نگاه کردن به بیست مورد جاندار یا شیئ بی جان در لحظه)
تکراری 👆👆👆💜💜💜

حضور روز بیست ویکم از دوره ششم
نوشیدن یک نوشیدنی یا چای در
حضور
تکراری 👆👆👆👆❤️❤️❤️

درود ویژه به افراد ویژه ای مثل شما
تمرین امروز نوشیدن یک نوشیدنی در حضور و انتخاب این نوشیدنی با خود شماست همیشه بچه ها برای میل کردن یا نوشیدن در حضور از لحظه ای که بلند میشید از جاتون ،مبلِ ، صندلی هر چی هست تفاوتی نمی کنه و به‌ سمت آشپزخونه میرین لیوانو برمیدارین نوشیدنیتون رو می رزین حالا می تونه شربت باشه ،می تونه انواع دم نوش ها باشه چایی باشه، هر چی که هست ، شیر باشه شما اینو تو لیوان از لحظه ای که لیوان رو برمی دارین شما تمرینتون شروع شده صدای ریختن توی لیوان ،گرمی و سردی لیوان وقتی بلند می کنید مسیری که طی می کنید تا بر می گردین روی مبل یا صندلی یا رو زمین کنار پشتی هرجایی که می شینید و این جرعه جرعه نوشیدن تون در حضور مهمه من امروز این ویس رو خیلی کوتاه می ذارم چون شما قبلاً خیلی هاتو این تجربه نوشیدن رو داشتین و دیگه می دونید دیگه  از اونچه که می شنوید، می بینید، می چشید و جرعه ، جرعه ای که قورت می دین تا برسه به معده شما کاملاً در حضورین ، عجله نکنید... چون تمرینات حضور زمان بَره... باید حداقل پنج دقیقه ،هفت دقیقه زمان براش بذارید اگر بدو بدو تند تند باشه شما در حضور در واقع انجام ندادید متشکرم از این همه توجهتون 🙏


نوشیدن یک نوشیدنی یا چای در
حضور (تکراری)👆👆👆👆❤️❤️❤️

نوشیدن یک نوشیدنی یا چای در
حضور (تکراری)👆👆👆👆❤️❤️❤️

حضور امروز دیدن پانزده یا بیست شی در حضور(از دوره ی ششم)👆👆👆👆👆(تکراری)

تمرین امروز حضور در دیدن پانزده شئ
خب بالاخره ما قدرت بینایی داریم دیگه نمی تونیم منکراین قضیه بشیم که ما نمی تونیم چیز رو ببینیم شما تو هر محیطی باشین تو خونتون باشین تو خیابون باشین پارک باشین بالاخره دور و برتون حالا می گم شی بچه ها دیگه من اشاره به موجودات جاندار و بی جان نکردم حتی یه درخت باشه می تونه الان اشاره کردم منظورم الزاما بیجار نیست می تونه چمن باشه گربه باشه سگ باشه یه پروانه باشه و همین طور می تونید عزیزانتون رو ببینید به هر حال من حالا شی که گفتم مورد موردهایی که می بینید پانزده مورد با دقت با دقت یعنی چی  یعنی روی  آن جسم یا اون موجود جاندار یا بی جان شما توقف می کنید یعنی مثلا دارین نگاه می کنین به یه دونه گلدون که تو خونه تون هست گلدون رو با دقت نگاه می کنین تمام حاشیه هایی که دورش هست رنگی که داره مدلی که گذاشته شده حالتی که داره شکل هندسی که داره تمرکز کنه یعنی باید روی هر شی حوصله کنید دیگه حوصله می خواد این تمرین روی هر شکل و هر چیز یا هر مورد دیگه مینیمم یه نیم دقیقه بمون یه دقیقه بمونید شما برای این تمرین لازمه که یه حدود ده دقیقه حداقل وقت بگذارید و بدون که اگه دارین خیره می شین به یه دونه قابلمه رو گازتونه حالا طوری که آشپزخونه تا اپن جایی که نشستین روبرو آشپزخونه اس اون قابلمه رو دارین نگاه می کنین تمرکزتون کاملا رو تمام وجه های اون قابلمه مدلش رنگش جنسش هر چیزی که حالا از دور با دیدنتون حس می تونید بکنید باشید و منیت میگه ول کن بابا چقدر نگاه داری می کنی خیره خیره مث این قابلمه رو دیوار و این قالی و این دمپایی و بیرون تو خیابون یه جا نشسته تو ایستگاه اتوبوس چقدر خیره نوشته های مغازه رو نگاه می کنی منیت حوصله نداره بچه ها شما هر چی به منیت تون بگین نه من کار خودمو بکنم عشقم بذار به کارم برسم عاشقانه و برگردی اون حضوره رو تو تک تک این پانزده مورد بیست مورد ده مورد هر چند تا که نوشتیم داری چون بعضی اوقات ما وس ها رو برای دوره بعد هم استفاده می کنیم ممکنه اون موقع تمرکز  رو
بیست تا شی باشه هر چند تا هست متفاوت نیست فقط زمان برای هر مورد باید بذاری کاری که نمی کردی کاری که نگاه می کردی به یه چیز دوباره بعدی بعدی و چشم ماهی می پره از روی یه شی به شی بعدی و حوصله ایستادن و تمرکز و توقف و منیت اصلا نداره ما در خلاف جهت اون میل منیت پیش میریم این یعنی رشد و آگاهی دیگه هی شما رو قوی تر می کنه البته که جنگ و مبارزه نداریم اگه تو این مسیر اه اوه چرا این جوریه چرا دوباره این فکر اومد و منت نمیاره تمرکز کوچولو رو تراش مداد تلاش جلوم داشته باشم اگه خرابش کردی شکایت کردی و غر زدی تمرینات اشتباه تمرینات برگرد از اول دوباره انجام بده ما فقط به منیت عشق می دیم با منیت با مدارا برخورد می کنیم بهش احترام می گذاریم چون استاد ماست اگه اون نبود که رشد نمی کردیم اون هست که با عشق دادن به اون و احترام گذاشتن به اون و گذشتن و عبور کردن از چیزی که اون می خواد و انجامش نمیدی تو رشد می کنی پس باعث رشد میشه دیگه اگه نبود که رشد نمی کردی پس از استاده که بیرونه خیلی تشکر کن که نمادی از اینکه در اصل کدوم قسمت خودت باید کار کنی کجاها باید بیشتر تعمق داشته باشی واینکه که تو صبور نیستی و تحمل نداری تحمل اون صبرت تموم میشه وقتی که می خوای تمرکز روی شی داشته باشی از اون بی تابی می فهمی که چقدر منیت بزرگه از اون کلافه شدن که چقدر نگاه کنم به این قالی وای یه دقیقه تموم نشد باید زودتر چشمو بردارم برم شی بعدی زودتر ماست مالیش کنم پانزده تاشی تو سه دقیقه ببینم این همون جناب منیت بشناسشو بزرگیش رو از رو بی تابیت بفهم مرسی که گوش دادی

حضور روز بیستم از دوره ششم تمرکز ودیدن  بیست شی در حضور👆👆👆💜💜💜(تکراری)

چرا حضور روز بیست ویکم از دوره ششم (تنها کسی که باید بیداربشه شما هستین)
تکراری👆👆👆💜💜💜

چرا حضور روز بیست ویکم از دوره ششم (تنها کسی که باید بیداربشه شما هستین)
تکراری👆👆👆💜💜💜

حضور روز بیست ویکم از دوره ششم
نوشیدن یک نوشیدنی یا چای در
حضور
تکراری 👆👆👆👆❤️❤️❤️

درود بر قلب های پر از عشق شما و روزتون بسیار عالی شروع شده باشه 🧚‍♀️🧚‍♂️
عالی از اون عالیایی که نه عالیایی که ذهن شما می گه
عالیایی که روح می خوادو میگه 😇
عالیایی که حتی پرچالش ممکنه باشه ولی این چالش ها یک ابر انسان و یک انسان قدرتمند رو داره می بینه و اون چالش ها با همه بزرگیش در برابر عظمت شما کوچک می شه.🥰
پس روز عالی روزی نیستش که چالش نداشته باشه روزیه که تو باقدرتت از اول صبح می گی من آماده ام هر چالشی بیاد من آماده ام که مشاهده گر باشم آماده ام که تسلیم باشم آماده آمده که کاملا با عشق با عشق با عشق چالش رو ازش عبور کنم 😍🤩
و اما حضور امروزتون در مورد کمک به دیگران می خواهم صحبت کنم یک حسی که در خیلی از ما هست که می گیم که ای کاش بتونم من حتی اون چیزایی که یاد گرفتم رو حتی همین حضور در لحظه ها رو هی به دیگران این قدر بگم بعد اونم حتما انجام بدند😍
اون حسی که بیرون رو جدی می گیری این فیلم رو جدی می گیری و فکر می کنی آدمی بیرون وجود داره که البته برای اونایی که اصلا چیزا تا حالا نشنیدن جای بحث و اجازه بدهیم تا دوره یازدهم به بعد که دیگه وارد دوره مشاهده گری می شیم کاملا باز این مسائل رو براتون خواهم گفت ولی چیزی که هست این که شما حس می کنید در بیرون یکی هست مرتب که شما قراره برین بهش کمک کنید در چرا حضورهای که مکرر براتون گفتم این توضیح دادم که کسی بیرون وجود نداره و تنها کسی که در دنیا هست خود شمایید و شماین که بیرون دارین می سازین دنیای بیرون رو داری می سازین در تک تکرار تمرینات حضور شما بیشتر و بیشتر اینا حس می کنید
🔥 آتیشی که در درونتون هست که من انگار عمرم اصلامفید نبود یه کاری برای بقیه انجام بدم این می خوابه این آتیش خاموش میشه آروم میشه و متوجه می شین تنها کسی که احتیاج به کمک داره شما خودتونید
سودی جونم یه لاوی به این عنوان داشتن تنها کسی که احتیاج به کمک داره باید نجات پیدا کنه بایدبیدار بشه تنها کسی که باید بیدار بشه خود شما هستیدپس انقد جلز و ولز برای بیرون نکنید توی تمرینات حضور حرف منو بیشتر حس می کنید یعنی یه چیز حسیه نمی شه من بگم شما بگین اوکی متوجه شدم در درون این روباید متوجه بشین که اگه یکی بیرون حالش بده اگه یه جا جنگه اگه یه جا به هم ریختگی اگه یه جا دردهایی هست که شما را آزار می ده تمامش نشونه است و علامت که یه چیزی در درون شما خرابه که اون سیستم خلق درست انجام نمی شه این شکلی داره خلق می کنه اونجوری که شما می خواین خلق نمی شه و اینجاست که با تغییر اون درون که هزاران استاد و هزاران گروه معنوی بهتون بارها و بارها تو شعر و همه جا گفت اونی که باید تغییر کنه فقط شمایید این دقیقا عین حقیقته پس شما میرین به درون و خودتون رو تغییر می دین
👸🫅 خودتون چه جوری تغییر می دین
بچه ها همین تمرینات حضور تغییرات رو در درون شروع می کنه ایجاد می کنه ریز ریز ریز عوض می شه درونتون هیچ نگران این قضیه نباشید پس به هر حال چیزی که هست خواهشا این که بیشتر از دنیای بیرون به دنیای درون بیایید و سعی کنید که این سکوت درون تون رو پیدا کنید نقطه سکوت و سکون رو پیدا کنین و همون جا آروم آروم این لایروبی رو انجام بدید که خلقت تغییر کنه این قدر به بیرون گیر ندید و اینم همش حرف تازه زمانی که شما خودتون به این نتیجه برسید
🫵🧚‍♀🧚✅⚡️

درود عزیزان دل
روزتون یا شبتون خوش
حضور امروزتون برای نوشیدن یک نوشیدنیه. ولی خیلی طبیعیه که ما حداقل در روز یک چای یا یک لیوان آب یا یک دمنوش می‌خوریم این خیلی نرماله این حداقل واقعا تو همه افراد چه کسانی که از صبح تا شب سر کار میرن چه کسانی که توی خونن هست و چه بهتر که این لیوان آب یا لیوان نوشیدنی یا چای تونو در حضور کامل بنوشید
گاهی اوقات آدم فکر می‌کنه که مسیر رسیدن به آگاهی و حس کردن این . این لایتمنت خیلی طولانی و دراز و سخته خیلی خیلی زمان میبره و خیلی سال طول میکشه و یه آه و افسوسی بعد از برگشت ما به خونه هست و افسوسی که شاید قبلا گفتم
همون اصطلاحاً جهنمه که تو پیش خودت میگی چقدر ساده بود و چقدر در دسترس بود اینکه وقتی هر کاری می‌کنم اون کارو در حضور انجام بدم از همین پیش پا افتاده‌ها شروع میشه نوشیدن یک لیوان آب و دیگه تو میدونی در حضور یک لیوان آب خوردن یعنی چی و تو به هواس پنج گانه ی خودت آشنایی و چطوری اینا رو به کار ببندی و حواست بهش باشه چی باعث میشه که این حضور یا مشابه این حضورها در موارد دیگه تو رو آروم آروم در جایگاه نور قرار میده اینکه هر بار تو حضور داری در گذشته و آینده نیستی اینکه کار دستگاه ذهن رو به جای اینکه داخل چرخ دنده‌هاش بری مشاهده گرش میشی و فقط نگاش می‌کنی و مشاهده افکار گذشته و آینده اونا رو پاک می‌کنه تو در عین اینکه داری لیوان آب تو می‌خوری تو جرعه سوم یه چیزی یادت میفته یه استرسی میاد تو وجودت در مورد آینده یا یه چیزی از گذشته به یاد میاری و اگه دوباره فکرتو نگاه کنی و برگردی دوباره به لیوان آبی که داشتی می‌نوشیدی تمام.
اون گذشت و آینده رو تو کمرنگ کردی راز در همینه که انقدر این تکرار میشه تا اون بخش مشاهده‌گری تو هی قویتر و بخش نفوذ این افکار در وجود تو و اینکه یکی بشی باهاش و تورو ببره هی ضعیف‌تر می‌شه به همین سادگیه آب خوردن از قدیم می‌گفتن انقدر ساده است مثل آب خوردنه حالا ببینین لیوان آب تو میتونی در حضور کامل بنوشی نوش جان من

حضورروز شانزدهم از دوره ششم )نوشیدن آب چایی یا یک نوشیدنی درحضور...)👆👆👆💜💜💜

سلام حالتون چطوره خوبین
امروز می‌خوایم حضور داشته باشیم روی نگاه کردن به ۲۰ تا شی و بیشتر بهتر هرچه بیشتر بهتر
و اینکه واقعا به دید تمرین بچه‌ها به این قضیه نگاه نکنید همین الان که داریم با من با منی و داری صدای منو می‌شنوی همین الان می‌تونین وقتی تلفنو قطع کردی دور و برتون رو نگاه کنین به بیست تا شی تمرکز کنید و نگاه کنید هرجا که هستید تو اتوبوس سین تو متروین تو شرکتین تو خونه نمیدونم توی پارکین هر جا هستین و توقفتون بچه‌ها روی هر شی مهمه یکم بمونید اینطوری همه این حضور تو سه دقیقه دو دقیقه انجام ندید یکم زمان بذارید اگه تو پارکینگ به درختا دارین نگاه می‌کنید رو شاخه ی درخت تمرکز کنید خوب نگاه کنید عمق نگاتون بچه‌ها خیلی مهمه سطحی نگاه نکنید اگه عمیق نگاه کنی واقعاً چیزایی رو دریافت می‌کنید که قبلاً حسش نمی‌کردین و قبلاً هم گفتم حتی نگاه کردن به یه پروانه ساده که داره پر میزنه روی برگا و درختا اگر عمیق باشه شما متوجه یه سری چیزا میشین تو این عمق نگاه که قبلا حتی توی هیچ کتابی نخوندین و فقط این یه چیز تجربی که با نگاه کردن به دست میارید حالا نه اصلاً امروز پارکم نمی‌تونین برین و شرایطش نیست تو همون مترویی که هستین تو همون اتوبوسی که هستین تو همون خونه خودتون همون اشیایی که تا حالا هزار بار دیدینش می‌تونید کابینت آشپزخونه‌تونو باز کنید دونه دونه قوطی‌هایی که توش مثلاً نخود لوبیا و نمی‌دونم سبزی خشک و اینا هست اونا رو نگاه کنید ولی عمیق ولی عمیق بچه‌ها یه شعفی توی این حضور هست که تو همین نگاه کردن می‌تونی به اون شعف برسیم و دریافتش کنید پس اگر فردی باشه که واقعا با ما همراه باشه و ذره ذره بیاد جلو یه سری دریچه‌هایی به روش باز میشه یه سری در هایی به روش باز میشه زندگی شروع میکنه یه رنگ دیگه براش پیدا میکنه بعد اون جمله معروفی که میگن زندگی همینطور که هست بسیار لذت بخش و عالیه خودش به این جمله میرسه خودش به این نتیجه میرسه
من نمی‌دونم زمان هرکسی کی میشه برای رسیدن این به این نتیجه دقیقاً کی اون زمانه برای من تو یا هر کس دیگه‌ای به خیلی چیزا بستگی داره ولی کنسل نمی‌شه ولی غیر ممکن نیست حتماً هست یه روزی یه جایی یه جوریی...

حضور روز شانزدهم از دوره ششم (نگاه کردن به بیست مورد در حضور...)👆👆👆💜💜💜

درود ویژه بر بانوان محترم و آقایان محترم گروه
که با ما همراهید از لحظه ورودتون به گروه با ما همراه بودید حتی اگه دو روزه اومدین و با دل انجام میدین همه چی  رو.
حضور امروز حضور در نگاه کردن به بیست تا شی بچه‌ها اینو نگاه‌های سطحیه یعنی من در ظاهر یه نگاه حالا اجمالی یا کلی مثلا به شونه خونه‌م دارم به قابلمه که سر گازه به دخترم به نمیدونم میزی که جلومه به غذایی که دارم میخورم میتونم بشمارم  بیست  مورد حداقلش بچه ها ،ما کلمه حداقل دیگه نذاشتیم ولی دیگه شما می‌تونین از ۲۰ تا خیلی بیشتر هم میتونید انجام بدین تو یه نشست ۵ دقیقه‌ای حداقل شما می‌تونین ۵۰ تا موردو نگاه کنید اینا سطحی نگری بچه‌ها ولی کسی که اصلاً حضور نداشته براش همین برای دوره مبتدی که تا دوره یازدهم بچه‌ها مبتدیه برای شما اوکی و عالیه ولی از دوره‌های بعد می‌خوام اینو بهتون بگم که یکم نگاهمون عمیق‌تر از این سطح میشه و دیگه به هرچی که نگاه می‌کنیم تو دوره متوسطه متوجه هستیم که این ساخت دستگاه ذهنمونه و بعد در دوره پیشرفته تر که باز خیلی عمیق تر میشه این نگاه ،آگاهیم به اینکه اینی که ساخته ذهنمونه این هم از ذرات نور و عشق الهی ساخته شده و من و این درخت و این زمین و این میز و این صندلی و این کیف و این پنجره همه ما یکی هستیم ذرات وجودی مثل می‌دونین چیه مثل اینکه شما یک تپه گنده خاک رس داشته باشین از این خاک رس مثلاً لیوان درست کنین نمی‌دونم قابلمه درست کنین چیزای مختلف درست کنین هفت هشت ده تا شکوزه درست کنید اینا همه ذرات وجودیشون از خاک روسه همشون خاک رسه منتها ما خودمون اسم گذاری می‌کنیم بینی که شکل شکل این فرمی داره اسمشو میزاریم کوزه اینه که این فرمیه اسمشو می‌ذاریم لیوان حالا لیوان گلی لیوان مثلاً که از خاک روسه ما نامگذاری می‌کنیم ولی اصل و حقیقتش اگه زبون داشت که می‌تونستیم باهاش حرف بزنیم بگیم که به لیوان بگیم که تو چی هستی؟ نمیگفت من لیوانم می‌گفت من خاک روسم. این چیزایی که شما می‌بینین اشیا و موارد جاندار بی جان جانوران گیاهان همه در ذات وجودشون همون ذرات وجودی الهی هستند که به فرم و شکل در اومدن با دستگاه ذهن ما بنا به فیلمی که قراره اتفاق بیفته و من توش دارم بازی می‌کنم که اینا رو خیلی تو قسمت‌های پیشرفته براتون ذره ذره باز میکنم که کاملا درکش کنید که هی میگن دنیا غیر حقیقی دنیا یعنی چی؟ ولی الان زوده بیارین فعلاً فقط تو حضورتون باشیم از این مرحله به زیبایی عبور کنین تا آمادگیشو پیدا کنیم که این حرفا زده بشه .
من فکر می‌کنم حتی شاید لازم نباشه دیگه بگیم شما خودتون دریافت می‌کنین شما خیلی قشنگ‌تر از کلماتی که من با گفتن جملات و کلمات و حرف های زمینی و ذهنی می‌خوام بهتون بفهمونم شما در عمق قلبتون درک میکنید که اون موندگاره و اون همیشگیه و اون رد خور نداره موفق باشید برید و حضورتون رو  انجام بدین.🌱

حضور روز هفدهم از دوره ششم (نگاه کردن به بیست مورد در حضور)👆👆👆💜💜💜

حضور روز هفدهم از دوره ششم(نوشیدن یک نوشیدنی یا چایی در حضور)👆👆👆💜💜💜

بسیار خوب حضور امروزتون در نوشیدن یک نوشیدنی باحاله به انتخاب خودتون که چه نوشیدنی رو میخوایم میل کنید و طبعاً روزی ۶ لیوان آب ۸ لیوان آب خیلی اوکیه برای بدن من همینجا راجع به این قضیه بگم بچه‌ها بعضی از آدما این ۸ تا لیوان براشون خوبم نیست یعنی اونایی که خیلی دیگه بلغمی مزاجن یا اینکه زود سردیشون می‌کنه تا ۸ لیوان آب و به نظر من رو همون ۶ تا لیوان تو زمستون به خصوص اوکیه که تعدادشون خیلی زیادم نیست خواستم بهتون بگم اگه واقعاً حالتون خیلی بد میشه بعد از اینکه کم کم میزان نوشیدن آبتونو زیاد کردین شاید برای شما همون ۶ لیوان در روز کافی باشه توی زمستون و تو تابستون زیاد شده این برای نوشیدن آبه و برای دمنوش‌ها هم از زمانی که بلند میشین برای اقدام برای تهیه دمنوش حتی اگه قراره سر خیابون بخرین اون دمنوشتونو زبون بخرین گل بابونه بخرین سنبل خرید و همینطور اسطوخودوس این چهار تا بچه‌ها فوق‌العاده‌اند و همینطور پونه و نعنا هم که دیگه جای خودشونو دارن بهتر است به جای چای قرمز اینا رو جایگزین کنیم حتی بچه چای سبز هم خوبه ولی برای بازم بعضیا شاید اصلاً زیادم مناسب نباشه چای سبز و جایگزین چای قرمز کنه یه چای قرمز حتماً باید میل کنید به نوشید و میزنه کم نه خیلی زیاد و مسهلاتشم داشته باشین فکر کنم دیگه از حضور خارج شدیم رفتیم تو طب سنتی خب بد نیست که این چیزا رم بهتون بگم حالا بریم سراغ تمرین اصلیمون که نوشیدن یک نوشیدنی خوب اگر چای اگر که آب یا هر چیز دیگه‌ای برای اینکه بریزیم توی لیوان برای اینکه دم کنید از جاتون بلند میشید در تمام بدن هستین یادتون باشه که قبل از انجام هر حضور ما سه تا لیوان ببخشید سه تا نفس عمیق سه تا نفس عمیق می‌کشیم نیت می‌کنیم که من می‌خوام برم این یه دونه لیوان آب و خداوکیلی در حضور نوش جان کنم کمکم کنید .
باورتون نمیشه بچه‌ها برای همینم کمک بگیریم چون این انقدر نفس و منیت و ذهن ما بزرگ شده که همین میگن از آب خوردن دیگه ساده تر مثل آب خوردنه همین آب خوردنم نمی‌ذاره در حضور دو تا قلپ اول در حضور قلب سوم مغز و فکره میره دست کم نگیرید این منیتی که اینقدر پرورشش دادین و انقدر بزرگ شده که کاملاً پوشونده حقیقتی که شما کی هستید و چی هستید به این قدرت رسیده که شما اصلاً نمی‌دونین که کی هستید ما داریم اینو کوچیکش می‌کنیم اندازشو اندازه منیتو که این کاوری که پوشونده روی حقیقت کم کم از بین بره و شما نور حقیقت رو کاملاً مشاهده کنید و باهاش یکی احساس یگانگی باشو بیشتر حس کنید خوب پس همینو انجام بدین تا مرحله آخر که حتماً اون لیوانتون رو بشورین و سر جاش بذارین در آب چکان و دیگه تمرین تمام.🌱

و اما چرا حضور امروزتون دوستان خوبم

کلمه عشق براتون خیلی آشناست و اینو می‌دونیم که کسانی به شدت تشنه عاشق شدن و معشوق بودند هستند که در درونشون کمترین عشق را دارند و کمترین عشقو حس می‌کنن و می‌دونیم که تا زمانی که اون عشقه حقیقی درک نشه و جاری نشه در وجود ما این کاسه و این مخزن پر نمی‌شه و لبریز نمی‌شه .

تجربه عشق تجربه معاشقه با معبود معبود بی همتا فقط زمانی اتفاق می‌افته که تو تسلیم کامل بشی و بگی که هر اتفاقی بیفته من تسلیمم تو قدم‌هامو بردار تو می‌دونی تو بلدی من تسلیمم هرجور دلت می‌خواد رفتار کن و این تسلیم در حضور ،خیلی خیلی زیبا اتفاق میفته ؛

این تسلیم در بودن اینجا واکنون بودن خالص ، ناب و بدون شرط اتفاق می‌افته پس وقتی که به این راحتی می‌تونیم این تسلیم و بعدش اون مملو بودن از عشق و فوران عشقو تجربه کنیم چرا که نه ،حضور داریم .

دلیل زیبایی برای حضور بود یعنی واقعاً میشه دلیلی بالاتر از این پیدا کرد شما بگید.🌱

چرا حضور روز هفدهم از دوره ششم
(تسلیم و عاشقی .....)👍👍👍

نمسته عزیزان دل
در مورد چرا حضور امروز می‌خوام یه ذره عمیق‌تر بریم تو قضیه حضور دوستان وقتی شما حضورتون رو هی پررنگ‌تر می‌کنید تو همه کارها و همه رفتارهایی که نشون میدید حضور کامل دارید در احساساتتون حضور دارید در روابطتون حضور دارید همه چی حضور هی بیشتر و بیشتر میشه معلومه که از فقط یک حضور در روز شروع شده دیگه برای اونایی که شروع نکردن دیگه همین امروز شروع کنیم به مرور این بیشتر میشه جالبه که شما در خواب هم این جاری بودن آگاهی رو در درونتون حس میکنید یعنی میشه خواب آگاهانه
نمیشه زیاد بستش داره توضیحش کرد حسش کنیم شما در حالی که خوابید ولی آگاهید اینکه شما خوابید یعنی متوجه هستید که اونی که خوابه تو نیستی وقتی هم بیدار میشی باز اونم که بیدار شد تو نیستی به قول سودگروه عزیزم تو از یک خواب وارد یه خواب دیگه شدی وقتی که بیدار میشی از خواب و این جاری بودن آگاهی حتی در موقع خوابیدن زمانی اتفاق میفته که در درجه آگاهی تو در طی روز بالا رفته باشه چند درجه نمی‌دونم ولی تو بیشتر اعمال و راه رفتن و تو حرف زدن و تو دوش گرفتنتو غذا خوردنات حضور داری حداقل شروعش رو با حضور میری جلو حالا بعداً دیگه د برو که رفتی دیگه رفتی ولی اون لحظه حضور داری خیلی پررنگ شب‌ها با آگاهی می‌خوابی و در خوابم آگاهی واقعا جالب نیست حتماً جالبه ولی تجربش یه چیز دیگه ست

چرا حضور روز شانزدهم از دوره ششم(جاری شدن آگاهی در خواب..)👆👆👆💜💜💜

درود عزیزان دل و خوبان حاضر در گروه خب یکی دیگه از حضورهای امروز نگاه کردن به بیست شی ،حالا بیشتر هم باشه که خیلی بهتره در حضور کامله، ما که نمی تونیم چشمامونو ببندیم بچه ها وقتی که داریم راه میریم تو خیابون داریم کار انجام می دیم داریم ظرف می شوریم داریم غذا می خوریم نمی تونیم که بی خیال باشیم و چشمامونو ببندیم و تو حالت چشم بسته اون عمل رو انجام بدیم اون کار رو انجام بدیم چشمامون می افته دیگه حالا ما بخوایم این چشمامون می افته این چشم افتادن در حضور انجام بدیم یعنی اگر داری ظرف می شوری قاشقی که می شوری خوب نگاهش کن هر یه بشقابی که می شوری خوب نگاهش کن به اسکاچ خوب نگاه کن به در و دیوار خوب نگاه کن تو خیابون داری راه میری خوب دقت کن و یک نگاه عاقلانه ،قرار نیست که از عقل و ذهنمون استفاده کنیم قراره که با قلبمون نگاه کنیم ولی خب حالا برا شروع همون با ذهنت نگاه کن با ذهنت ولی عمیق نگاه کن و اگر واقعا توی این بیست موردی که نگاه می کنی یه تفاوت کوچولو ببینی نسبت به نگاه های قبلی که می کردی مث قبل از کنار تیر چراغ برق سر کوچه تون رد می شدی خب متوجه بودی که یه تیر چراغ برق سر کوچه هست ولی این دفعه متوجه اون تغییراتی که در اثر باد و بارون و ضربه بچه ها به پهلوی این سیمان کنار تیر چراغ برق خورده یه دقت بیشتری کنی اینا رو می بینی خطوط رو می بینی که متوجه میشی که بالاش یه کم کم رنگ تر از پایین شه و خب البته که صد درصد بدون قضاوت ببین چقدر می تونی این تفاوت ها رو متوجه بشی نسبت به نگاه های قبلیت و این نشون دهنده ی عمق نگاهته و هر چی تو عمق نگاهت بیشتر باشه بیشتر متوجه یه سری ریز کاری میشی که قبلا نمی دیدی ،تا امتحان نکنی اینی که میگم کاملا حس نمی کنی امتحانش کن

حضور روز پانزدهم از دوره ششم)نگاه کردن به بیست مورد در حضور...)👆👆👆💜💜💜

همگی گوش بدید عزیزانم👆👆👆💋💋💋💋💋💋

حضور روز چهارم از دوره ی ششم. میل کردن غذا در حضور ( تکراری)👆👆👆💜💜💜

سلام سلام ویژه به زیبا رویان
بچه ها اگر واقعا شما بدونید که چقدر شما زیبا چقدر با شکوه و با عظمت هستید از ذوقتون میمیرید از خوشحالی بعضی موقع ها هست ادم میگه از خوشحالی دارم دیگه میمیرم انقد خوشحال میشی ولی شما نمیدونین کی هستین و انشاالله در همین چرا حضورها براتون توضیح خواهم داد که بعد از اینکه حضورتون زیادتر و زیادتر بشه به عظمت روحتون پی می‌برین
تمرین امروز 20 نفس در حضوره صد در صد یک نیت تپل درست حسابی که می خوام بشینم و در حضور کامل در لحظه 20 تا نفس عمیق بکشم اگر دقت کنی من ریز ریز دارم مدیتیشن داخل تمریناتتون قرار میدم همین نفس کشیدن ها همین نشستن و هیچ کار نکردن ها خودش نوعی مدیتیشنه منتها یه ریزه یه ریزه دیگه اسمشو میزاریم 20 نفس در حضور که شما حتما اگه مدیتیشن میکنید می کنی اینو یه جورایی با چشم بسته داری من میخوام امروز بیست تا نفس عمیق تمرکز روی شکم باشه حالا بین چاکرای دو ، سه اون حوالی منطقه ناف و آره تو منطقه ناف می خوایم باشه که شکم وقتی تو تنفس یکمی بالاخره به سمت جلو یکم به سمت عقب میره حرکت شکم به سمت جلو و عقب تو نفس های عمیق و بچه ها نفس هاتون عمیق باشه اگر بینی تون عمل نکردین خیلی راحت نفس می کشین از راه بینی باشه دم و بازدم و تنفستون الان تمرکز روی شکم میاد جلو بیست تا نفس دیگه خواهشا درست انجام بدین دیگه بر می گرده عقب میاد جلو و اگه حواستون پرت شد هر جایی رفت هر جایی رفت دوباره آروم متوجه میشی و بر میگردی به نفس هات اگر من جای شما باشم چون بالاخره این خیلی وقت نمی گیره یه چند بار اگه حواسم پرت شد رفت دوباره از شماره یک ‌شروع میکنم یه دو سه بار این کارو انجام بده
سه بار سه بار اگه فکر رفت توی 20 تا نفس برگردین
دفعه چهارم نه دیگه هر جای رفت یادتونه چه شماره ای بودین از همون شماره به بعد رو انجام بدین نیازی نیست خیلی زمان ازتون نمی بره ولی بعدش یک احساس آرامش فوق العاده ای داری انقدر خوشتون میاد این تمرین اگه روزایی که این تمرینات نداریم مخصوص فاصله بین دو دوره هر روز انجامش میدین مطمئنم

درود نازنین های گروه که تا الان ذره ذره با من بودین
بچه هایی که تازه به ما پیوستند از همین تمرین امروز شروع کنید
همه چی ، هر وقت ، اتفاق میفته درسته و به موقع ، داره اتفاق میفته
این رو بپذیرید و این پذیرشی ،  بسیار عمیق هست
تمرین امروز ، غذا خوردن هست  حالا یا ناهار  یا شام یا هر دو
فرقی نداره بستگی داره چه زمانی شما  بخواین این تمرین رو انجام بدین
همیشه تمرینات از شروع هست ،  اقدام میخوای کنی  میخوای پاشی و این غذا  رو در حضور  بخوری از همون لحظه ، شروع میشه

دیگه قدم زدن به سمت آشپزخونه جزئش هست بشقاب رو برداشتن تق صدا میده  ، سنگینی بشقاب ،  فلز بودن قاشق  ، جنسش ،  جز تمرین هست  و غذا رو میکشید بعد میارید   روی مبل میشینید یا صندلی ،  کف اتاق میشینید با مادر زمین ارتباط میگیرید و شروع به میل کردن غذا میکنید
ممکنه شما کم غذا باشید با ۵ تا قاشق سیر بشید یا نه یه بشقاب پر غذا میخورید
ولی قاشق به قاشق در حضور  هست
از جویدن غذا ، از قورت دادن غذا ، از دنبال کردن مسیری که غذا میره و حس غذا در دهان ، گرمی و سردی غذا ،  سفتی و نرمی غذا ، اگه مایعات بین غذا میخورید که خیلی هم اوکی نیست  اون هم حالا  ، جرعه جرعه میخورید ، حساب میشه جزو حضور در غذا خوردنتون

و میخوام امروز در حالی که دارید غذا میخورید  حداقل یک قاشق از غذا رو ، وقتی دارید عمیق میخورید  چشماتون رو ببندین و به این فکر کنید که چند نفر در تهیه این غذا سهم داشتند ؟

شاید مثلا تامین درآمد خونه با شما باشه ولی فقط شما که نبودین ،  اون کشاورز که کشت کرده ،  اونی که آبیاری کرده ،  اونی که حمل کرده تا شهر آورده ،  اونی که بسته بندی کرده ،  اونی که  لوله کشی گاز کرده تا خونه شما ، اون گازی که در جریان هست ، گازی که روشن میشه و شما غذا می‌پزید یا هر کس دیگه ای که تو این خونه تهیه غذا رو به عهده گرفته
همه و همه ، اون سوپری سر کوچه که ازش خرید کردین ، اون ماشینی که سوار شدین  رفتید خرید کردید و اومدین  و .....

بچه ها ، یه ذره ، تو یکی از قاشقهای غذاتون ، تعمق کنید غذا که خوردید  قاشق بعدی رو نخورید و یه کم  ، چشمتون رو ببندین و یه مقدار ، حضور ، دراین که، این غذا ، از کجا اومده ، داشته باشید
تمام تمرینات حضور اوکی هست ولی من گاهی اوقات ،  تو بعضی از تمرینات ، یه رنگی از سپاسگزاری هم میخوام بدم
البته که  خیلی نه
چون تمرین اصلی ما فعلا فقط  حضور در لحظه هست  ولی خیلی  غذا خوردن رو  برای شما لذت بخش میکنه  اون شکر گزاری قلبی از کشاورزی که برنج و گندم و جو رو کشت کرد و  آبیاری کرد و دستانی که زحمت کشیدند و حتی از دست های خودتون تشکر کنید اگه پول خرید اینا رو در میارید
اون کسی که با کامیون حمل کرده آورده تا شهر ، کسی که تبدیل به آرد کرده ، اگه نون هست  نانوایی که نون رو آماده کرده و......

یه لحظه با چشمان بسته دقت کنید یه تعداد این وسط دخیل هستند  ازشون تشکر کنید

البته من تو هر دوره ممکنه یک مورد از حضور رو یه ذره عجین کنم به رنگ شکرگزاری و سپاسگزاری
که این خودش ،  انگار شما رو بیشتر به اون  حضور دعوت میکنه
که حواست هست داری چی میخوری ؟ و از کجا این اومده ؟
چه مراحلی رو طی کرده تا به شما رسیده ؟

بچه ها اشتباه نکنید این شما رو به گذشته نمیبره  شما الان ،  حضور دارید و با حضور و با چشمان باز دارید اون ماده غذایی رو میل میکنید
این آگاهی  هست  ، رفتن به گذشته نیست ، آگاه بودن از اون ،  چیزی که میخورید
شمن ها ،‌ آگاه هستند به  اون چیزی که میخورند و همین طور قلبا در حال قدر دانی هستند در هر لحظه بابت هر چیزی
از همه چی تشکر میکنند حتی اگه زیر درخت نشستند بعد میخوان بلند بشن
کلی از درخت تشکر میکنند که اجازه داده ده دقیقه  زیر درخت بشینند
کسی که آگاه هست ، شمن گونه زندگی میکنه

پس امروز فقط ، همیشه نمیخوام
البته اگه همیشه انجام بدین که عالی هست
ولی امروز رو یه ذره میخوام در مورد سپاسگزاری و قدردانی قلبی ،  نه زورکی ، نه این که یک نفر دیکته کرده باشه برامون ، نه این که کسی اجبار کرده باشه  ، به طمع این که ، اگه من شکرگزاری کنم  نون بیشتری تو سفره من میاد ، نه ، این ها رو بریز تو سطل آشغال ، اینا همه تبعات منیت و ذهن هست

یه قلبی که ، خالص ، داره قدردانی میکنه
مراقب خودتون باشید

حضور روز چهارم از دوره ی ششم. ۲۰ نفس در حضور ( تکراری) 👆👆👆💜💜💜

حضورروز سوم از دوره ششم میل کردن غذا در حضور👆👆👆💜💜💜

انجام تمرینات حضور مخصوصا  در دوره اول باعث میشه ذهن شما بهت بگه
آخه چی فکر کردی با خودت
۱۵ قدم راه رفتن و دوتا چای خوردن یه صورت شستن در حضور
مشکل مالی تو رو حل میکنه ؟؟؟
مشکل عاطفی تو رو حل میکنه ؟
بیماری هات رو برطرف میکنه ؟؟
آخه چه ربطی داره      یه ذره بشین فکر کن
بشین فکر کن
یعنی منیت تو رو به فکر بیش‌تر هم  دعوت میکنه
همین گوش دادن به چرا حضورها و انجام تمرینات ساده  به مرور سطح ارتعاش شما رو بالا میبره
فضای ارتعاش مالی  شما از فقر به سمت پول میره
روابط عالی میشه
احساسات تغییر میکنه با حس جدیدی  با یه آرامش و عشق عمیقی وارد رابطه میشوید اینو تعمیم بدین به همه مسائل زندگی

منیت به خصوص تو دوره اول تا سوم خیلی باهاتون بازی میکنه میگه اینم که نتیجه نمیده ولش کن بشینم یه سیب در حضور بخورم وضع مالی من خوب میشه؟
آخه چه ربطی داره  علمی بگو
بریزین دور معلومات علمی رو  علم و دانش نیست که تو رو نجات میده این قسمت  قسمت ماورائی هست

جنس اصلی ما سنخیت ما  نور و عشق و  حضور  و بودن   هست
در تمرینات حضور در لحظه شما اصل خودتون رو تجربه میکنید
اصل شما      بودن محض و خالص هست
طبیعت رو نگاه کنید  یه درخت یه گل  فقط هست
نه قضاوت داره نه نیاز داره نه عصبانی میشه  نه شکایت میکنه نه توقع داره  فقط هست
جنس ما از جنس همین طبیعته
ما جنسمون رو یادمون رفته
چون یادمون رفته حالمون این قدر بده تو دنیا
حضور در لحظه شما رو برمیگردونه به اصلتون
به شما نشون میده که کی هستید
شما یادتون رفته کی هستید
با همین چرا حضورها متوجه میشید کی هستید
غم و غصه ها میریزه و خوشبختی و سعادت رو واقعا در آغوش میکشید

چرا حضور ، روز چهارم از دوره ی ششم ( تکراری)👆👆👆💜💜💜

حضور روز سوم از دوره ششم بیست نفس در حضور👆👆👆💜💜💜

درود بر همه خوبان ، دوستان عزیز و دوست داشتنی من حضور امروزتون روی غذا خوردنه صبحانه ،ناهار یا شام ، یکی از وعده‌ها رو در حضور کامل بخورید می‌خوام بچه‌ها این بار وقتی می‌خواهید در حضور غذاتون رو بخورید به غذا به حکم یک دارو نگاه کنید نگاه کنید که مثلاً برای انرژی بدنتون، برای سلامتی بدنتون ،برای اینکه قوت وتوان داشته باشید یا اگه یه بخش‌هایی از بدنتون نیاز به شفا داره این غذا رو می خورید و این غذا می‌تونه بهش کمک کنه به این دید به این قضایا نگاه کنید و ببینید واقعاً اون ماده غذایی که استفاده می‌کنین اولاً نیاز داره بدنتون، اون زمان که دارید نوش جان می‌کنید دوم اینکه آیا برای بدنتون مفیده یعنی من قبل از اینکه برید توی این حضور که سه تا نفس عمیق و بعد شروع می‌کنید به انجام دادنش ببینید اصلاً شاید اون موقع شما اشتها ندارید به حکم عادت که سر ساعت یک باید ناهارم رو بخورم دارم در حالی که اصلاً گرسنه تون نیست یا دارین مثلاً غذایی رو می‌خورید که کاملاً آگاهید برای بدنتون بده و می‌تونید با یک زحمت خیلی کوچولو ،پاشید به جای اون غذا مثلاً یه تخم مرغ درست کنید و با مقداری سبزیجات بخورید ۵ دقیقه دیرتر غذاتون رو می‌خورید ولی غذای سالم بخورید آیا میشه جایگزین بشه این سوالات را از خودتون بپرسید و اگه همش اوکی بود غذا رو در حضور کامل از جویدنش ، از قورت دادنش، از حس کردن بوی غذا ،از لمس قاشق ، از صدای قاشق ،از فرم قاشق و چنگالی که دستتونه و صدای ظرف‌ها وقتی که روی میز می‌ذارید و وقتی می‌خواین از روی میز بردارین یا سر سفره می‌ذارین یا می‌خواین سفره رو جمع کنید آنچه می‌بینید، آنچه می‌شنوید، آنچه لمس می‌کنید، آنچه می‌چشید، آنچه می‌بو ئید ، همه این‌ها دخیلن در حضور امروزتون و دیگه چقدر توضیح لازم داریم که همه شما می‌دونید که حواس پنجگانه وقتی دقت داره روش میشه یعنی چی؟ یعنی شش دانگ حواسمون لحظه به لحظه روی بدنمه ، لحظه به لحظه به اتفاقات و تعاملاتیه که من با این غذا دارم و از طریق حواس پنجگانه خیلی توش عمیق بشین خیلی خیلی عمیق بشین نوش جان😊

درود بر همه خوبان همه که خوبید؟ دوستان ۲۰ نفس عمیق برای امروزتون و تنفس و حضور بر نفس‌ها ساده‌ترین و نزدیک‌ترین راهه برای اینکه شما در حضور کامل باشید و حضور کامل رو تجربه کنید نفس های عمیق رو می‌تونید حتی اگه دوست دارید چند تا نفس اول رو با شمارش ۴ ،۶، ۴ برید ۴ تا دم، ۶ تا حبس ، ۴ تا بازدم، یا اینکه نه اصلاً نفستون نمی‌خواد بشمارید می‌تونید ریتم طبیعی نفس باشه و اصلاً کشش هم نداشته باشه خیلی عمیق در حد اینکه نفس رو حس کنید ما توی تمرینات دیگه هم داشتیم دوره‌های قبلی مثل نفس عمیق که قبل از تمرین انجام می دادیم وقتی شما مرتب این ۲۰ تا نفس عمیق را تمرین می‌کنید کم کم نفس‌هاتون در حضور میشه البته که تعداد این‌ها بیشتر و بیشتر خواهد شد ممکنه زمانی که این ویس رو گوش میدین یا ما این ویس رو تکرار می‌ذاریم اون موقع دیگه مثلاً ۳۰ یا ۴۰ نفس عمیق باید بکشیم ولی می‌خوام بگم حداقلش ۲۰ نفسه ،در وضعیت راحت بنشینید و نفس‌هاتون رو بکشید دغدغه نداشته باشید یک مدیتیشنه ،که حتی می‌تونید چشماتون رو ببندین ،می‌تونین با چشم‌های باز انجام بدین، اینها همه انتخاب شماست واقعاً مود آدما عوض میشه یه وقت صبح من با چشم بسته خیلی راحتم نفس بکشم ولی بعد از ظهر اونقدر ممکنه کلافه باشم که چشم‌هام رو نمی‌تونم ببندم می‌خوام باز بذارم و نفس بکشم اما این‌ها به انتخاب شما بستگی داره ولی مهم اینه که انجامش بدین مطمئنم که انجامش میدین😍

چرا حضور روز سوم از دوره ششم ( متوجه خالق بودنت میشی در حضور )👆👆👆💜💜💜

چرا حضور روز سوم
این جا و اکنون باش
خیلی از ماها در زندگیمون هدف داریم
تو رشته ای که هستیم میخواهیم بهترین باشیم
بهترین آرایشگر  بهترین مهندس 
بهترین خطاط   بهترین نقاش
و همه عمر رو داریم میدویم و سعی میکنیم و زحمت میکشیم و تلاش می‌کنیم
این هم بازی های ذهن هست که به اون هدف خاص برسیم و اینو تو مغز ما کردند از بچگی
برای این که این ها رو  بدست بیاری خیلی باید تلاش کنی
ولی یه خبر خوش
اگر تو حضور کامل داشته باشی تو از فکر کردن به سمت حضور هوشیارانه میری
حضور هشیاری یعنی دونستن عمیق
یعنی انجام دادن عمیق
یعنی بالاترین حد اون هنر و اون رشته  و اون فن رو داشتن و انجام دادن و ارائه دادن
چون اون مطلق هست هممون باور داریم
اون آگاهی کل در نهایت هر چیزی هست پس چرا با این چیزهای کوچیک قانع باشیم
ما یک ابر انسان هستیم فکر میکنیم ناتوان هستیم   در حالی که در حضور در لحظه و انجام تمرینات تو آروم آروم مزه حضور داشتن رو میچشی
در اون حالت شگفتی می آفرینی
هر چیزی رو در آخر و نهایت خودش ارائه میدی
یک دفعه میبینی خودت هم یک طرحی کشیدی باورت نمیشه میگی این کار منه ؟
کار من  منیت تو نیست
کار من حقیقی تو هست که الان شکوفا شده و داره خودش رو نشون میده
پس چرا حضور ؟؟
برای این که حضور تو رو به اون خواسته های عمیق روحت میرسونه     البته روح خواسته ای نداره در واقع تجربه زیبای روی زمین که از طریق بدن فیزیکی اتفاق میفته
این تجربه شکوفا میشه و خودش رو نشون میده  تو متوجه خالق بودنت میشی
  یک خالق مطلق  یک عشق مطلق   یک مهربانی و زیبایی مطلق  بینهایتم من نه
بینهایت زمینی و ریاضیات  بینهایت ماورائی
بینهایتی که نه ابتدا و انتها داره و نه مرکزی
وجود خالص آگاهی
پس این قدر تو سر و کله خودتون نزنید که تو اون رشته بریم بهترین بشیم که اونم قسمت منیت هست  که منم منم داره و میخواد به همه نشون بده از بخش خودکم بینی و احساس لیاقت نداشتن و بی ارزشی میاد که می‌خواد اونو پر کنه که جای بحث داره و واقعا دیگه خسته نمیشی چون قبلا از صبح تا شب دست و پا میزدی فقط میشینی چای را در حضور میخوری و .....
تو تمریناتتتون متوجه ذهن بازیگوش  باشید آگاه باشید به این ذهن بازیگر
دقیقا در زمانی که شما به سمت راه درست و در جاده درست  قرار گرفتید و متوجه خیلی از چیزها شدید چطور  میاد و موش میدواند

بهش بگید من آگاهم وتصمیمم رو گرفتم که باشم  تا آخرش