صوفی @soofiianeh Channel on Telegram

صوفی

@soofiianeh


«که ای صوفی شراب آنگه شود صاف که در کوزه بماند اربعینی»

«تا نیست نگردی، ره هستت ندهند.»

صوفی (Persian)

صوفی، یک کانال تلگرامی است که به فلسفه و اندیشه های صوفیانه اختصاص دارد. این کانال با نام کاربری @soofiianeh شناخته می شود و شامل اشعار و اقوال صوفیان بزرگ از جمله «که ای صوفی شراب آنگه شود صاف که در کوزه بماند اربعینی» و «تا نیست نگردی، ره هستت ندهند.» می باشد. در این کانال، شما می توانید با تفکرات عمیق و فراگیر صوفیان آشنا شوید و از حکمت های آنها بهره مند شوید. اگر به پژوهش در زمینه های مذهبی و فلسفی علاقه مندید، حتما به این کانال ملحق شوید و از محتوای ارزشمند آن لذت ببرید.

صوفی

08 Nov, 19:48


همینکه داشتم فکر می‌کردم که فلان عکسم رو استوری کنم تا پسره ببینه و تعریف کنه، یادم اومد که چقدر دارم دلم رو خوش می‌کنم به تایید گرفتن از آدمی که حتی ۱۰ درصد هم نمی‌شناسمش اما برام مهم شده.
بیشتر دقت کردم دیدم خیلی از ما دخترها اینجوری شدیم.
از استانداردهای خودمون عقب‌نشینی کردیم.
به نظر من چند عامل تاثیرگذاره:
اول: زنان سالهاست دارن سعی می‌کنند عاملیت جنسیشون رو به کنترل بگیرند و از اینکه منتظر بمونند برای اقدام از طرف مردها، خسته شدند اما انقدر این کار زیاد شده که اون تفاوت ذاتی بین زن و مرد که مردها به دنبال جلب نظر زنها هستند، از بین رفته.
دوم: یک تحقیقی می‌خوندم که می‌گفت تغییرات شغلی در مردها بر سطح تستوسترونشون تأثیر گذاشته. می‌گفت مردها در گذشته شکارچی بودند و باعث میشد برای هر چیزی تمایل داشته باشند که مبارزه کنند و این حجم از هیجان سطح هورمونهای مردانه رو در اونها افزایش می‌داد.
سوم: نسل جدید بشر کلا میل به راحتی داره و می‌خواد همه چیز آسوده در اختیارش قرار بگیره. ما نسل غذاهای فست فودی، پیامهای سریع و حتی دانشی که با یک سرچ به دست میاد و در یک کلمه ما ملت دوپامین و لذتهای آنی و لحظه‌ای هستیم و تلاش و صبر برای به دست آوردن چیزها، از دست رفته.

خلاصه که من آدم تلاشم. تلاش‌های قدم به قدم. روابطی که براش زمان گذاشته بشه. نزدیکیهایی که دو طرف (چه رفاقت و چه رابطه عاطفی) خودشون رو به اون یکی ثابت کنند و متقابلا تلاش کنند برای شناخت جزئیات شخصیتی طرف مقابل.
من با وجود سن کمم، آدم نسلی هستم که برای صحبت‌های عاشقانه مدت‌ها صبر می‌کرد تا نامه به دست یارش برسه و بیشتر هم منتظر می‌موند تا پاسخ دل‌نشین معشوقه‌ش بهش برسه.
اگر تو هم مثل منی؛ سلام بهت که طعم تنهایی رو بیشتر از دیگران درک می‌کنی.

صوفی

04 Sep, 20:05


برف بباره بخاری ماشین روشن عزیزانت خوابشون برده باشه و رانندگی کنی.. دوس دارم تو سرما بزنم به جاده و نان استاپ این آهنگو گوش بدم...

صوفی

31 Aug, 08:02


کامفورت زون خیلی خوبه محیا جون. امنه، گرمه، راحته، آدم بهتر نفس میکشه، همه چی آشناست براش، تسلط داره روی همه چی، سالها تلاش کرده خودش رو تطبیق بده که بدونه تو کدوم نقطه چه کارهایی باید انجام بده. اما مسئله اینکه اگر تو اون دایره امن بمونیم، دیگه یک قدم هم فراتر نخواهیم رفت. با آدمها و موقعیت‌ها و تجربیات جدید آشنا نخواهیم شد و خب مگه چقدر زنده‌ایم که فرصت کنجکاوی و دیدن و لمس کردن تازه‌ها رو از خودمون بگیریم!

صوفی

31 Aug, 07:59


چرا اینقدر تلاش میکنیم، مگه کامفورت زون چشه؟

صوفی

31 Aug, 07:59


same Sheldon
same
#TBBT

صوفی

29 Aug, 23:12


انار میوه دلتنگیه. وقتی نهاله، خیلی کند و آروم رشد می‌کنه. میوه‌های کوچیک میده و زودتر از معمول خزان می‌کنه. اما وقتی پا می‌گیره شروع می‌کنه به مقاومت و یه‌دنده بودن. دونه به دونه میوه‌هاش بزرگ میشن و دیرتر خزان می‌کنند. پیش خودت می‌گی عجب درخت قوی و تنومندی. اما اگر حواست بهشون نباشه یهو می‌بینی تو اوج استواری و زیبایی پغی میوه‌ها به مثابه بغضی کهنه می‌ترکند. انار مثل انسان دلتنگ میمونه. بیدار میشه، غذا میخوره، سرکار می‌ره و با دوستاش وقت می‌گذرونه اما شب که میاد خونه میشینه یه گوشه و هوار هوار گریه می‌کنه. مثل انار ترک خورده حیاط پشتی.

صوفی

26 Aug, 07:29


پذيرفتن خیلی مهمه. بپذیریم که يه چیزی تموم شده، بپذیريم فلان جا اشتباه کردیم، بپذیريم که فلان جا حق داشتيم، بپذیریم یه سری چيزا همینه که هست، بپذیریم برای يه سری چیزا بايد تلاش کرد و جنگید. پذیرفتنِ موقعيت و طبق اون رفتار و احساس کردن خيلی مهمه.

: توییت

صوفی

25 Aug, 22:04


چقدر دلتنگ نوشتن اینجا بودم.
اینجا آدما خیلی خودشونن. نمیگم ۱۰۰٪ خودشون اما نسخه خیلی واقعیتر خودشون.
اینستاگرام که همه شاخ و پولدار و مدلن.
توییتر هم که همه سعی می‌کنند نسخه کولتری از خودشون رو ارائه‌ بدن و بازم بوی فیک بودن خیلی به مشام میرسه.
اینجا اما اکثر کانال نویسا خیلی سعی می‌کنند همون چیزی که هستند رو به نمایش بگذارند و حس و حال واقعیشون رو به اشتراک بگذارند.
ماچ بهت آقای دوروف با برنامه‌ای که ارائه دادی🥂

صوفی

25 Aug, 21:28


از تمامی روابط انسانی خسته و بیزارم.

صوفی

25 Aug, 21:19


من تسلیم شدم.
برای پیدا کردن یک همراه خوب تسلیم شدم.
برای اینکه لحظاتم رو با کسی تقسیم کنم، تسلیم شدم.
چونکه نجات در رها کردنه. می‌خوام از اینهمه دست و پا زدن رها بشم.
اما چیزی که متوجه شدم اینکه انگار نسل ما قرار نیست هیچ عشق عمیقی رو تجربه کنند.
من به هر زوجی نگاه می‌کنم، یک جای کارشون می‌لنگه و این حقیقتا غم‌انگیزه.
مثلا اکثر ما اون رابطه عمیقی که ایرج جنتی عطایی میگه رو درک نکردیم:
«تورو می‌شناسم ای شبگرد عاشق تو با اسم شب من آشنایی
از اندوه تو و چشم تو پیداست كه از ایل و تباره عاشقایی
تو رو می‌شناسم ای سر در گریبون غریبگی نكن با هق هق من
تن شكسته‌ت رو بسپار به دست نوازش‌های دست عاشق من
بذار قسمت كنیم تنهاییمونو میون سفره شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
به دنبال كدوم حرفو كلامی سكوتت گفتن تمام حرف‌هاست
تورو از تپش قلبت شناختم تو قلبت قلبه عاشق های دنیاست
تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه من رو به جشن نور و آیینه بردی
چرا از سایه های شب بترسم تو خورشید و به دسته من سپردی»
حالا دیگه نمی‌رم به چندین قرن پیش که حافظ می‌گفت:

خیالِ رویِ تو چون بُگذَرَد به گلشنِ چَشم
دل از پِیِ نظر آید به سویِ روزنِ چَشم

سزایِ تکیه گَهَت مَنظَری نمی‌بینم
منم ز عالَم و این گوشهٔ مُعَیَّنِ چَشم»

حقیقتا چی سر نسل ما اومده که از اینهمه عاشقانه‌ی زیبایی که می‌تونست تجربه کنه، فقط دوری و دریغ، نصیب ما شده؟!

صوفی

30 Jul, 09:42


http://castbox.fm/episode/Episode-01---Affection-(%D8%AF%D9%84%D8%A8%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C)-id3360969-id715210588?utm_campaign=a_share_ep&utm_medium=dlink&utm_source=a_share


اولین اپیزود فصل «سواد عاطفی» جافکری که تا الان سه تا اپیزود از این فصل اومده و من بسیار بسیار لذت می‌برم از نگاه دقیق، عمیق و علمی محمدجواد فروزان نژاد.
چه در رابطه هستید و چه نیستید، این فصل رو حتما گوش کنید.

صوفی

13 Jul, 19:39


می‌خواهم بگویم می‌دانی عزیزم، من آن‌طور که نشان می‌دهم پرتحمل نیستم. فقط دارم دوام می‌آورم و حتی نمی‌دانم چطور.

صوفی

29 Jun, 21:37


براشون نوشته بودم که:
بچه‌ها؛
من واقعا خیلی فاکداپم.
هر کاری میکنم راضی نیستم از خودم.
همه‌ش تو هول و ولام.
هیچی بهم احساس رضایت نمیده.
همه‌ش دارم می‌دوم و تلاش می‌کنم که خودمو اثبات کنم.
تو یه جنگ نابرابر با همه گیر کردم...
.
و بعد فکر کردم چقدر حرف نگفته تو سینه دارم. از اینکه هر روز صبح بیدار میشم که برم خودمو به کل دنیاااا اثبات کنم، به جای اینکه خودمو منِ جستجوگرم فعال باشه و بگرده ببینه کدوم راه برای من مفیده و از طی طریق لذت ببره.
از اینکه اینهمه تو فشار رقابت با همه‌م در صورتیکه صوفی واقعی اصن اینجوری نبود ولی روزگار انقدر چرخید که بهش اثبات کنه مدلش برای این زمونه نیست.
من خسته‌م. از اینهمه هیاهو برای هیچ خسته شدم. از اینهمه بدو بدو خسته شدم. دلم نفس تازه می‌خواد. دلم دایره امن می‌خواد...

صوفی

26 Jun, 13:27


من اینجا اسمم صوفیه
می‌خوام نگهش دارم برای خودم
انگار که اصلا اسمم این باشه از تولد جدیدم
تولد دوباره من برای زندگی از ابتدای تابستان 99 بود
من دوباره خودم رو ساختم
یک من جدید
که صوفی هستش
صوفی کسیه که قدم در مسیر خودشناسی برمیداره
و دنیا رو در درون خودش جستجو میکنه
چون معتقده چیزی اون بیرون نیست
همه چی اینجاست
این درون
در ذات تو.

منِ جدید؛ صوفیِ داستان خودشه.
🧚‍♀🧘‍♀🤍

صوفی

26 Jun, 07:32


دیشب که داشتم خودمو سرزنش می‌کردم که دیدی! دیدی صوفی جون! دیدی خر شدی باز بهش پیام دادی! همون موقع مادر حمایتگر درونم بهم گفت: ببین بچه جون: دوست داشتن آدمها چیزی نیست که تو 🪄 اجی مجی لاتجری کنی و چشم بهم بزنی از بین بره. آدمها میان وسط قلبمون خونه می‌کنند. میان در عمیق‌ترین لایه وجودمون رخنه می‌کنند. معلومه که اونجایی که هستند برای خودشون جا باز کردن و کنده شدنشون کار حضرت فیله. دیشب پشت خودم بودم. از خودم حمایت کردم. با خودم مهربون بودم.

صوفی

22 Jun, 21:27


عزیزم؛
ای کاش ندیده بودمت. این کاشتر هم که صدات رو نمی‌شنیدم. ولی قشنگ من از همه این‌ها برای من حسرت چشیدن مهر بی پایانته. از هر چیزی که بتونم ازت بگذرم و برنگردم بخاطرت، اون میزان از حمایتگر بودن، حواس جمع بودن، بلدِ آدم بودن رو که نمی‌تونم فراموش کنم!
من زن کله خری هستم. بهتره بگم آدم کله خری هستم. از اون مدلها که دوست ندارم کسی کمکم کنه. از اون مدلها که جونم دربیاد هم دوست ندارم کسی کنارم باشه. اما تو بودی. تو بلد بودی کی و کجا و چطور باشی. بلد بودی چجوری باشی که به شیشه نازک حساسیتم به مستقل بودنم، ضربه‌ای وارد نشه.
من خودت رو می‌تونم فراموش کنم اما عزیزم هیچوقت فکر نمی‌کنم بتونم نوع منحصربفردِ بودنت رو فراموش کنم...
«عشق در دل ماند و یار از دست رفت»

صوفی

21 Jun, 07:54


⭐️اپیزود اول شروط ضمن عقد ازدواج: وکالت در طلاق ( حق طلاق)

وکیل مریم سادات موسوی
https://t.me/maryamsadatmousavilawyer

صوفی

20 Jun, 10:10


این تجربه منه:
بودن در بعضی از رابطه‌ها خیلی برای آدم گرون تموم میشه. آدم از یک جایی ببعد برای دوست داشتن طرف مقابل، از کیسه عزت نفسش خرج می‌کنه. طرف بهش توجه نمی‌کنه، ما توجه رو بیشتر می‌کنیم، محبت رو بیشتر می‌کنیم، بمباران عشقی می‌کنیم طرف رو. ولی همچنان طرف هیچی به هیچی. اینجاست که آدم میره تو فکر که نکنه من کمم؟ نکنه من کافی نیستم؟ نکنه من ارزشمند نیستم؟ نکنه من دوست داشتنی نیستم؟ و تمام شک کردنها مستقیم از عزت نفس ما کم می‌کنه. خرج می‌کنه و تبدیل میشیم به کسی که چون احساس ارزشمندی نمی‌کنه، فکر می‌کنه لایق این چنین روابطیه و می‌افته تو دور باطلی که توجه و محبت میکنه اما با آدم عوضی میره تو رابطه...
امیدوارم در هر نقطه‌ای که هستید با خوندن این تجربه، برید فکر کنید که کجای این دور باطلید؟ چقدر شجاعت بیرون اومدن دارید؟ اون آدم نقطه امنه و ما وابسته اما چقدر می‌تونیم مبارزه کنیم با خودمون که از این وضعیت آگاهانه خارج بشیم و دنبال درمان و افزایش عزت نفس باشیم.
من دارم تلاشمو می‌کنم تو هم با من همراه شو

صوفی

18 Jun, 22:37


اگه رسیدی به جایی
دیدی احتیاج داری به بغل من…
اگه فهمیدی من فقط بلدتم!
تو زندونی من حبس ابدتم
واسه من درسته حتی غلطتم…
تا هرجایی بشه همسفرتم!
تو بازی باتو نمیخوام برنده شم…
به جونم میخرم حتی خطرشم…

صوفی

18 Jun, 22:10


ولی برای بعضی از زنها، عشق فقط فرو رفتنه.
انگار از یک طبقه جهنم، میری طبقه پایینتر. هی بیشتر عذاب میکشی. رهایی توش نیست.

ماهرخ، در انتهای شب