با هقهق ملتمس بازوش و چنگ زدم
_نـ..نه. تروخدا. خیلی بزر..گه.
سرم و محکم به سینهی پهنش فشرد
_باشه فقط اروم باش. اصلا میخوای چند روز کاری نکنیم؟
_نـ...ههه میری زن میگیری اونموقع
تو گلو خندید، موهام و از صورت خیسم کنار زد
_دیوونهم مگه؟همین نیم وجبی لوس رو سینهم برای هفت پشتم بسه
با عجز بغضم ترکید
_بکـ..ن اما ارو..م. باشه؟
نیشخند زد، تهدید امیز
_انتظار اروم داری وقتی دخترم انقد شیرینه؟
چشمام درشت شد و تا خواستم التماس کنم با درد شدیدی که تو پایین تنم پیچید...
https://t.me/+T0A7QObmeXkwNzI0
💦یه سرگرد هرکول دختر پرورشگاهی و عقد کرده...🔞🔥