شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم @sharhesadmeydan Channel on Telegram

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

@sharhesadmeydan


شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرامی شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم! این کانال به منظور ترویج دانش و آگاهی درباره کتاب صد میدان تاسیس شده است. استاد علی مقدم، یکی از برجسته ترین نویسندگان و اندیشمندان معاصر است که این کتاب را نوشته است. شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم به بررسی مفاهیم و ایده های مطرح شده در این اثر معروف می پردازد. اگر به دنبال یادگیری و تبادل نظر در مورد این کتاب هستید، این کانال مناسب شماست. در اینجا شما می توانید به بحث و تبادل نظر با سایر اعضای کانال بپردازید و دیدگاه های خود را درباره این اثر ارزشمند به اشتراک بگذارید. همچنین، با مطالعه شرح های متنوع و تحلیل های جذاب استاد علی مقدم، می توانید دیدگاه های جدیدی درباره این کتاب به دست آورید. پس به کانال شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم بپیوندید و از محتوای ارزشمند آن بهره مند شوید!

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 18:59


♦️ شرح کتاب صدمیدان خواجه عبدالله انصاری

🌿 می‌دان شصت ویکم: صدق



💎 صدق، راستی است و انسان راستگو مورد حمایت کامل پروردگار قرار دارد.

💎 مبنای زندگی انسان باید بر اساس راستی باشد؛ اما باید مراقب بود که صداقت ضربه‌ای به خلق وارد نکند.

🔶 صدق را سه درجه است:

🔸 درجه‌ی ظاهر.

🔸 درجه‌ی باطن.

🔸 درجه‌ی غیب.

🔶 آن‌چه ظاهر است سه چیز است:

🔸 در دین صلابت.

🔸 در خدمت سنت.

🔸 در معاملت حسنت.

🔶 آن‌چه باطن است سه چیز است:

🔸 آن‌چه گویی کنی.

🔸 آن‌چه نمایی داری.

🔸 آن‌چه که آواز دهی باشی.

🔶 آن‌چه غیب است سه چیز است:

🔸 آن‌چه خواهی یابی.

🔸 آن‌چه بیوسی ببینی.

🔸 به نزدیک وی آن‌چه می‌شمری باشی.

این فایل مخصوص افرادی است که از ابتدا در جلسات شرح صدمیدان همراه بوده‌اند.
چنانچه قصد شرکت در جلسات شرح صدمیدان را دارید، لطفا از میدان اول
شروع نمایید.🙏🏻

۱۴۰۳ /۱۰/ ۱۹

#صد_میدان

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:23


📚صد میدان
خواجه عبدالله انصاری

🟢از میدان انقطاع میدان صدق زاید.

🟣قوله تعالی: «رجال صدقوا ما عاهدهم اللّه».
صدق راستیست. و صدق را سه درجه است:
اول درجه ظاهر،
و باطن،
و غیب.

🔵اما آنچه ظاهرست سه چیزست:
در دین صلابت،
و در خدمت سنت،
و در معاملت حسنت.

🔵و آنچه باطنست سه چیزست:
آنچه گویی کنی،
و آنچه نمایی داری،
و از آنچه که آواز دهی باشی.

🔵و آنچه غیب است سه چیزست:
آنچه خواهی یابی،
و آنچه نیوشی ببینی،
و به نزدیک وی آنچه می‌شمری باشی.

📚خواجه عبدالله انصاری
میدان صدق

#میدان‌ـ‌شصت‌و‌یکم‌ـ‌‌صدق

 

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:22


از میدان انقطاع میدان صدق زاید. قوله تعالی: «رجال صدقوا ما عاهدهم اللّه». صدق راستیست. و صدق را سه درجه است: اول درجه ظاهر، و باطن، و غیب. اما آنچه ظاهرست سه چیزست: در دین صلابت، و در خدمت سنت، و در معاملت حسنت. و آنچه باطنست سه چیزست: آنچه گویی کنی، و آنچه نمایی داری، و از آنچه که آواز دهی باشی. و آنچه غیب است سه چیزست: آنچه خواهی یابی، و آنچه نیوشی به بینی، و بنزدیک وی آنچه می‌شمری باشی.

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:20


🟢بزرگواران، واقعا باید به پیر هرات افتخار نمود. مردمان افغانستان باید به چنین حکیم پارسی‌گویی افتخار کنند که سخنان ایشان هنوز پس از هزار سال برای ما تازگی دارد و می‌تواند زندگی‌های ما را دگرگون کند و زندگی دنیا و آخرت ما را به‌سعادت برساند.
🙏ان‌شاءالله که از مطالب آن بهره ببریم و با تکرار و یادآوری آن و تکرار، تکرار، تکرار آن هر روز در حال رشد باشیم که به این فرد مهاجر می‌گویند.
مهاجر بر سر نقطه نمی‌ماند و می‌خواهد به سمت رب و به سمت خدای خود مهاجرت کند.

🙏ان‌شاءالله که دل همه‌ی ما برای خدا تنگ شود و نیت کنیم تا از این نفسی که در آن گرفتاریم به سمت پروردگار مهاجرت نماییم.
از این‌جا سفرِ اَنفسی آغاز می‌شود یعنی ما از نفس خود، از خودمان به خودمان مهاجرت می‌کنیم. آن‌قدر هجرت می‌کنیم تا با خدا (حق) یکی شویم.

🙏پروردگارا
بابت تمام لحظات سکون‌مان، لحظات دل‌بستگی‌های بیهوده، لحظات درآمیختن با دیگر انسان‌ها و پیوندهای ظلمانی، زندگی خود را تباه کردیم توبه می‌کنیم.
ما را ببخش و بیامرز.

🙏پروردگارا
از تو طلب داریم راه سلوک را بر ما بگشای و آسان گردان.

🙏پروردگارا
عاجزانه از تو طلب می‌داریم تمام وجود ما را در جایگاه نورانی خودت قرار بده و ما را از ظلمتی که در آن بودیم اخراج فرما.

🙏پروردگارا
ما هنر هدایت نداریم، راه نمی‌شناسیم، توان سلوک نداریم، توان خودسازی نداریم عاجزانه طلب می‌داریم که دست ما را بگیر و ما را از سلطنت شیطان به سلطنت نور خودت وارد گردان.

🙏پروردگارا
در نام مبارک سلطانت از تو تقاضا می‌داریم هر آن‌چه که از سلطنت شیطان در زندگی ما، نسل ما، اطرافیان ما، وسایل ما هست پاک فرما و با تمام وجود خود را تقدیم محضرت می‌داریم و ما را به خانه‌ی سلطانت راه ده.

💚"و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم"

❤️ در پناه نور و عشق الهی باشید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_شصتم‌ــ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:18


📚"و از تعلق آسوده"
"تعلق" یعنی چیزهایی که در قالب وابستگی‌ها هست.

🟢در اینجا جا داره که از معتادان عزیز عذرخواهی کنم. علت این‌که مثال‌های من حول مسأله اعتیاد است، چون اعتیاد مشکلی قابل لمس است و‌ شما می‌توانید آن‌را روی همه موضوعات گسترش دهید.

فرض می‌کنیم که من مصرف کننده تریاک هستم، یک منقل و وافور هم دارم. سپس اقدام  به ترک می‌کنم اما این منقل تاریخی‌ است، وافور هم هدیه‌ی پدربزرگم است و دلم نمی‌آید این‌ها را دور بیندازم. پیش خود می‌گویم اجازه بده آن‌ها را نگه دارم چون یادگار آن جد اعظم من است و می‌خواهم آنها را حفظ‌ کنم!
چه اتفاقی می‌افتد؟ از تعلق آسوده نشدید. پس قطع مرحله نیز نمی‌توانید بکنید.

🔷کسی می‌تواند وارد مرحله‌ی جدید شود که تمامی متعلقات مرحله‌ی قبلی خود را کلاً نابود کرده باشد.
👈شما خلاف می‌کنید اما  یک روز  برمی‌خیزید و به خود می‌گویید می‌خواهم همه‌ی ابزار خلافم را دور بریزم و قیمت آن هم هر چه می‌خواهد باشد، نگران نباشید چون خدا بهتر از آن‌ها را هم می‌رساند.
🟢چند روز پیش دوستی مقدار زیادی مواد مخدر داشت، همه را ریخت و از بین برد و از جای دیگر بهره‌مند خواهد شد.

به هر حال وقتی آدم به  چیزی دل‌بسته باشد، نمی‌تواند وارد مرحله جدید شود.
بزرگواران، ما قصد داریم به مرحله‌ای برسیم که از این بند سختی‌های نفس نجات پیدا کنیم و وارد ملکوت الهی شویم اگر به تعلقات و دل‌بستگی‌های بیهوده چسبیده باشید، امکانش نیست.
👈مثلا عده‌ای هستند خیلی عتیقه‌بازند اینها خیلی اذیت می‌شوند. من خودم پیش از این عتیقه‌باز بودم، با این‌که ارزنده بودند همه را دور ریختم رفت.
عتیقه‌بازی برای این است که بخواهم در تفکر صد سال پیش زندگی کنم، اما من می‌خواهم امروز زندگی کنم. چرا باید چیزهایی که کاربردی برای من ندارد را با این اشتیاق جمع کنم! این کار هیچ سودی ندارد و مرا پیوسته در گذشته نگه می‌دارد و اجازه نمی‌دهد فکر رشد کند. البته اگر فرد یکی دو تا عتیقه داشته باشد، بد نیست. اما اگر یک عتیقه‌باز و کلکسیونر شد، همان‌جا می‌ماند و نمی‌تواند رشد کند.
من تا حال کلکسیونری را ندیده‌ام که فکرهای چندان بازی داشته باشند، مخصوصا کسانی‌که اشیاء قدیمی جمع می‌کنند. در همان ماشین کلاسیک خود مانده‌اند و هنوز می‌گوید که این ماشین‌ها خیلی خوب است و خودروهای جدید را قبول ندارم، همین‌طور در آن فضا مانده‌اند.
این چنین فردی در همه‌ی امورات خود این‌گونه می‌شود.
من نمی‌توانم نیت کنم که رشد و تعالی داشته باشم و همچنان بخواهم در تعلقات قبلی باشم. یک نیت محکم و جدی می‌خواهد و یک شجاعت نیاز دارد.
🔷کسانی به ملکوت الهی وارد می‌شوند که به اندازه‌ی کافی شجاعت داشته باشند.
👈شجاعتِ دور ریختن تمام متعلقاتِ زندگیِ قبل و از نو ساختن است. چیزهایی که پیش از این بوده است مثلا دوست، خانواده، عزیزان، حتی کسانی‌که برای شما مهم بوده‌اند، افراد، حتی خاطرات، همه را باید دور بریزید.

این‌گونه نمی‌شود که بخواهید قسمتی از شما در تعلقی قرار داشته باشد و قسمتی دیگر در آزادگی باشد، زورِ این تعلق بیشتر است.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_شصتم‌ــ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:16


📚"و با خود بیگانه"
این "با خود بیگانه" تضادی با خودشناسی ندارد.
👈یک خودی دارم؛ به‌طور مثال من حسود هستم و حسادت درونم هست تا این‌که در میدان انقطاع قرار می‌گیرم، می‌گویم خدایا من می‌خواهم وارد فضایی جدید شوم و از این سلطنت شیطانی به یک سلطنت نورانی وارد شوم، در دنیای جدیدی وارد شوم. همین دنیا است اما حال و هوای آن خیلی فرق می‌کند گویا در آن فضا نیستید و در یک فضای دیگری هستید و هر روز هم بهتر می‌شود.
وقتی که می‌خواهم بیایم نشانه‌اش این است که چنان تغییر کنید که با آن آدم قبلی بیگانه شوید و او را نشناسید.

برای شما یک مثال می‌زنم؛ اگر که سال پیش اتفاقی می‌افتاد و برخوردی از فردی می‌دیدید، چه واکنشی نشان می‌دادید، امسال که به اندازه‌ی شصت میدان کار کردید چه واکنشی نشان می‌دهید؟!
👈گویا دو تا آدم کاملا متفاوت هستند که این مفهوم "از خود بیگانه" است و می‌گوید من اصلاً نمی‌شناسم که او چه کسی بود؟!

یکی از نشانه‌های خوب آن این است که آدم شرمسار گذشته‌ی خود می‌شود و پیش خود می‌گوید "من عجب آدمی بودم!"
👈بابت این شرمساری نباید خجالت بکشیم، باید خدا را شکر کنیم که عوض شدیم.
وقتی به کارهای قبل‌ خود که فکر می‌کنیم می‌بینیم چه آدم سطح پایینی بودیم، چقدر اشتباهات فاحشی داشتیم.
اگر به این نقطه رسیدید یعنی اوضاع خوب است و باید خدا را خیلی شکر کنید. بابت این شرم ناراحت نباشید چون جزء شرم‌هایی است که بسیار ارزنده است‌. خدا را شکر رشد کرده‌ایم که  بابت گذشته‌‌ی خود شرمسار هستیم؛ این شرم ارزنده‌ای است.
👈سپس یک لحظه با خود می‌گویید این چه‌کسی بود که این کارها را انجام داد، آیا من بودم؟
اگر اینطور شده است که خیلی خوب است.

بنابراین اگر به جایی رسیدید که باورتان نشود شما آن آدم پلید بودید، خیلی خوب است یعنی کاملا آدمی شده‌اید که با خود قبلی بیگانه شده‌اید و دیگر اصلا آن شخصیت پیشین را نمی‌شناسید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_شصتم‌ــ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:15


👈به عنوان مثال کسانی‌که اعتیاد داشتند و ترک می‌کنند، نمی‌شود که شما ترک کنید و هم‌چنان با تمام رفیق‌های عملی و معتاد قبلی خود در ارتباط باشید چون دوباره معتاد می‌شوید. باید اکنون در میان دوستانی قرار گیرید که همه در کار ترک و خودسازی هستند یعنی باید فضا کلا عوض شود؛ به این انقطاع می‌گویند.
"انقطاع" یعنی قطع کنید و بیرون بیایید؛ نمی‌توانید در عادات قبل خود بمانید و آدم جدیدی شوید.
👈عادت‌های جدید، آدم جدید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_شصتم‌ــ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:15


📚"و منقطع به کل را سه نشان است."
کسی که تمام وجود او قطع مرحله شده است؛ منظور از به کل چیست؟
یعنی تمام لینک‌هایی که با من قبلی‌ خود دارید را قطع کنید.

💚هراکلیوس می‌گوید در یک رودخانه دو بار نمی‌توان شنا کرد زیرا نه این رودخانه رودخانه‌ی قبلی است (چون آن آب رفته است و یک آب جدید آمده است و پیوسته در حرکت است) و نه شما آن آدم قبلی هستید. شما هم یک روز بعد، دیگر آن آدم قبلی نیستید.

👈بنابراین ما در یک مسیر گذرایی قرار داریم و هر روز باید نسبت به قبل آدم دیگری شده باشیم.

بزرگواران، هر روز که از خواب بلند می‌شوید یک لحظه تصور کنید امروز یک روز جدید است و شما نیز یک انسان جدید هستید و می‌توانید دیگر آن انسان قبلی نباشید و آن انسان از امروز صبح ارتقاء پیدا کند.
👈این باید برنامه‌ی هر روز ما باشد که می‌بایست نسبت به روز قبل یک درجه بهتر باشیم. اگر دو روز شبیه به هم باشیم ضرر کرده‌ایم و حتی سقوط کردیم.
باید هر روز یادگیری و رشد داشته باشید و ارتباط‌ خود با خدا بهتر شود.
ما تنها کاری که می‌کنیم این است که بطور مستمر آدم قبلی نبوده و بهتر از آن باشیم‌
پس "به کل" یعنی تمام وجودت منقطع شود.

📚"منقطع به کل را سه نشان است: با خلق عادیت، با خود بیگانه و از تعلق آسوده."
اینجا "عادیت" را به دو ریشه می‌توان ترجمه کرد:

۱ . عدوّ باشد یعنی دشمن خلق باشد، به خلق دل نبندد و چشم امید به خلق نداشته باشد.

۲ . عادی باشد یعنی نیاز نیست که خیلی کار خاصی انجام دهد، با انسان‌ها عادی و معمولی باشد، ویژه نباشد.

اما اگر بخواهیم "منقطع" را بیان کنیم این‌که "با خلق در عادیت باشند" یعنی به نوعی چنان باشد که دل به خلق نبندد و آنها را نجات‌بخش خودش نداند، معنای دوم بیشتر به مفهوم نزدیک است.

بنابراین تمام قسمت‌های این میدان ما را به سمت استقلال نفس، استقلال رأي، عدم وابستگی به دیگران، حل کردن موضوعات توسط خودمان و انتظار نداشتن از دیگران دعوت می‌کرد.

🌍🌍🌍🌍

📚"و با خلق عادیت"
یعنی چندان به خلق خدا دل نبندید زیرا این خلقِ خدا کاری برای شما نمی‌کنند.
یک احترام معمولی داشته باشید، حق‌ و حقوق کسی را ضایع نکنید و اگر کمکی از دست‌تان برمی‌آید انجام دهید، اما چشم امید به هیج کسی نداشته باشید؛ چرا ؟
👈بزرگواران، تمام این‌ها ریشه‌های متافیزیکی دارد.
در مجموع امروزه به "انقطاع"، "قطع لینک"  می‌گوییم که بعضی از افراد در دوره‌ی کیمیای ذهن آموزش آن را دیده‌اند.
👈قطع لینک یعنی این جا که شما هستید، یک سری بندهایی به گذشته، به دیگران، به پدر و مادر، به بیماری‌ها و به خیلی چیزهای دیگر دارید که متصل به شما است و باید این بندها را قطع کنید به این قطع کردن "انقطاع" می‌گویند وقتی این اتفاق می افتد و آنها را قطع می‌کنید شما دیگر آن آدم قبلی نیستید.

برای شما مثال بزنم فرض می‌کنیم که یک بیماری ژنتیکی در نسل قبلی شما بوده و الان به شما هم منتقل می‌شود. یک لینک نادیدنی در ذهن‌ها هست که این بیماری را منتقل می‌کند که چنین القا می‌کند: "اگر نسل قبل این بیماری ژنتیکی را داشت پس من هم باید داشته باشم" به این ترتیب ناخواسته این فرمان، کدی است که در ذهن می‌آید.
👈اگر انقطاع یا قطع لینک اتفاق بیافتد، شما دیگر آن بیماری ژنتیکی را حمل نمی‌کنید.
تا حال گزارش‌های بسیار عجیب و غریبی از قطع لینک داشته‌ایم و دوستانی که تجربه کرده‌اند دیده‌اند که چقدر سریع اتفاق می‌افتد.

این حالت را که امروزه به آن قطع لینک می‌گویند، دقیقا هزار سال پیش جناب پیر هرات فرموده‌اند "انقطاع" یعنی باید آن هویت پیشین خود را قطع کنید و هویت جدیدی بسازید.
👈آن هویت به انسان‌های قبلی متصل است یعنی انرژی خود را از دیگر انسان‌ها و از تشویق و ترس و تنبیه دیگران می‌گیرد. مجموع نظام ذهن او تنیده در ذهن انسان‌های دیگر است.
می‌گوید باید با خلق در عادیت باشید یعنی باید این قطع شود و وارد یک فضای زیست جدیدی شوید.
👈اگر بخواهم این  موضوع را دقیق برای شما بگویم این است که ما در سلطنت ظلمت هستیم، حال می‌خواهیم در سلطنت نور قرار بگیریم پس دیگر نمی‌توانیم آن آدم قبل باشیم. آدم قبلی روابط و الگوهای پیشین را داشت اما این آدم جدید نمی‌تواند همان حالت باشد.
مثل این است که فردی ازدواج می‌کند اما هنوز می‌خواهد هر هفته با دوستان زمان مجردی خود به تفریح برود، او باید بداند که وارد فضای جدیدی شده‌ است و نمی‌تواند همزمان در دو بام باشد. باید بیاید و در بام جدید خود زندگی کند والّا هر دو را از دست می‌دهد؛ این انقطاع می‌شود.
🔷پس اگر از یک فضایی خارج شدید، با تمام وجود در آن فضای جدید باشید و ارتباط خود را با فضای پیشین قطع کنید.

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:14


📚"زبان در ذکر"
ببینید بزرگواران، درست است که زبان تحت فرمان مغز است اما عضوی‌ عجیب است که حافظه‌ی سلولی قوی دارد.
به طور مثال افرادی که به عادت به فحاشی دارند ، اگر در یک جا نخواهند فحش دهند، گویا "زبان" با حافظه‌ی قبلی و فحش‌هایی که به‌خاطر سپرده است شروع به ناسزا گفتن می‌کند.
در عرفان ایرانی بسیار تاکید می‌‌شود که باید این‌قدر ذکر گفته باشید تا زبان خودش ذکر بگوید يعني اگر یک لحظه هم که بی‌کار می‌شوید و در گوشه‌ای نشسته‌اید متوجه شوید که زبان شروع به ذکر گفتن کرد و نام خدا را تکرار نمود. این اتفاق خیلی عجیبی نیست و رخ می‌دهد يعني این حالتی می‌شوید که می‌بینید ناخواسته با خودتان ذکر می‌گویید.
افرادی هستند که با خودشان هم درگیری دارند، مثلاً خاطره‌ای داشته که روزی جواب یک نفر را نداده است و بیست سال است که در ذهن جواب او را می‌دهد چون در لحظه نتوانسته است از خود دفاع کند و اکنون بیست سال است که در ذهن می‌جنگد که ای‌کاش آن‌روز این جواب را داده بودم یا این کار را کرده بودم.
🔷درمان این‌ حالات ذکر است؛ وقتی انسان ذکر بگوید همان لحظه‌ای که می‌خواهد وارد فضای مسموم شود، یک‌دفعه یاد اسم خدا می‌افتد.
👈علاوه بر آن کسانی‌که ذکر می‌گویند باید به معنی نام خدا در زندگی‌شان دقت کنند. از آن بهتر کسی‌ است که ذکر بگوید و بتواند نور آن ذکر را نیز حس کند و ببیند نور آن ذکر چگونه وارد زندگی‌ می‌شود.

🌍🌍🌍🌍

📚"و عمر در جهد"
"جهد" به‌معنای کوشش و تلاش بوده و "عمر" هم تمام دوران زندگی ما است.
👈در اینجا می‌گوید کسی که می‌خواهد به "انقطاع جهد" برسد، باید تمام عمر خود در جهد باشد.
گاهی حالتی داریم که یک لحظه شوقی بر ما غالب می‌شود و به‌ خود می‌گوییم می‌خواهم بروم کاری انجام دهم تا زمانی که این شوق وجود دارد آن کار را انجام می‌دهیم اما شوق که فروکش کرد ما دچار افسردگی و ناراحتی می‌شویم و انرژی‌ ما کم می‌شود.
👈باید این حالت را مدیریت کنید که هم در کارهای زمینی و هم در مسائل معنوی‌، کاری که شروع کردید را تمام کنید. درست نیست که اگر دچار خستگی شدیم آن را رها کرده و بازنشسته شویم.
باید کننده‌ی کار و به‌ پایان‌‌ رساننده باشید. این در مورد هر موضوعی صدق می‌کند چون ما عمر محدودی داریم و باید آن‌را به کوشش بگذرانیم به‌ویژه کوشش آگاهانه یعنی کوششی که مرتب سنجش داشته باشیم و ببینیم آیا در مسیر درست هستیم؟ و چگونه آن‌را بهتر کنیم؟
فرض کنید کسب وکاری دارید. در اینجا کوشش یعنی این‌که همواره‌ بخواهید کسب و کار خود را بهتر کنید.
سقوط یعنی این‌که بگویید اوضاع‌ ما خوب است، مشتری هم داریم و اصلا نیازی نداریم، همین که هست و یک‌دفعه شروع کنیم مثلا یک میلیون پراید سفید تولید کنیم.
با این طرز فکر شما قطعا یک جایی ور‌شکست می‌شوید و قطعا در یک‌جایی مشتری‌های خود را از دست می‌دهید.
چرا؟
👈زیرا نخواستید هر روز خودتان را بهتر کنید.

آن کسی‌که هر روز اراده می‌کند تا خودش را بهتر کند یعنی عمرش را در جهد می‌گذراند.

🔷بزرگواران، میوه‌ی رشد و انقطاع در کوشش است. انقطاع قطع ارتباط با سطح قبلی‌ خود است یعنی یک آدم دیگری بوده‌اید و حال می‌خواهید به یک آدم جدید تبدیل شوید.
پس باید کوشش کافی داشته باشید چون چیزی به کسی رایگان نمی‌دهند، به طریق فست‌فودی کسی رشد نمی‌کند.
اینکه یک‌دفعه شانسی شود نداریم! انسان‌ها باید یاد بگیرند پر تلاش و کوشش باشند. اگر در تربیت‌ شما این موضوع رعایت نشده است که شما را انسان‌های پُرکاری بار بیاورند دیر نشده است!
👈هر زمان می‌توانید خودتان را به یک آدم محکم و با اراده تبدیل کنید.
لذا اگر گفتید می‌خواهم این برنامه را اجرا کنم باید حتما آن را اجرا کنید حتی اگر سرتان رفت، باید کار خود را انجام بدهید. این آدمی می‌شود که در عمر خود جهد دارد.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_شصتم‌ــ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:13


📚"و زبان گشاده"
حال شاید شما روی گشاده شنیده باشید اما زبان گشاده خیر.
زبان گشاده چیست؟
"روی گشاده" منظور انسان خوشحال و خوش‌اخلاق است.
👈"زبان گشاده" هم به‌معنای این‌که خوش‌زبان و خوش‌اخلاق باشید و بی‌ادبی و تندی نکنید و هم به‌معنای این‌که زبان شما «گشاینده» باشد.

در زبان بعضی افراد قبض وجود دارند وقتی حرفی می‌زنند و یا نظری می‌دهند، کار قفل می‌شود به همین دلیل می‌گویند کارهایی را که می‌خواهید انجام دهید به دیگران اطلاع ندهید.
👈زیرا زبان بعضی افراد مایه‌ی قفل شدن کارها می‌شود. به‌ویژه کسانی که دل‌مرده‌ هستند و نفس زنده‌ای دارند. این‌گونه افراد همواره در نشخوارها و خودخوری‌های ذهنی هستند و دل‌شان نیز مرده است لذا زبان‌ این افراد قبض می‌آورد.
اگر دل شما زنده باشد و نفس‌تان مرده باشد، خودبه‌خود زبان‌ شما گشاده می‌شود.
زبان گشاده برای هر کس که می‌بیند دعا می‌کند و خیر و برکت‌‌ می‌طلبد، آرزوی خوشبختی می‌کند. زبان گشاده در کارها قبض نمی‌آورد.
زبان‌هایی که قابض‌ هستند، انرژی وحشتناکی دارند که اگر یک «نه» بیاورند واقعا یک کار را به نابودی می‌کشاند. چه بهتر که اصلا این افراد در جریان قرار نگیرند که بخواهند نه بگویند.
پس زبان انسان منقطع خودبه‌خود گشاده است؛ وقتی حرف می‌زند گره‌ از کارها باز می‌شود یعنی یا راه حلی می‌دهد یا اگر صحبتی می‌کند آرامش و امیدی می‌بخشد که حال آدم‌ها خوب می‌شود.

🔷پس "به عذر" یعنی شما در ظاهر اندیشه، صحبت کردن و در کارهای خودتان در وضعیت انقطاع قرار بگیرید.
"در جهد" مربوط به تلاش و کوشش ما بود.

🌍🌍🌍🌍

📚"منقطع به جهد را سه نشان است: تن در سعی، زبان در ذکر و عمر در جهد"

📚"تن در سعی"
سعی به‌معنای کوشش نیست بلکه به‌معنای دویدن است‌؛ سعی کمی بیشتر از کوشش است.
👈آدمی که در حال قطع مرحله است، آدم خفته و بی‌حال و تنبل و تن‌فرتوتی نیست بلکه آدمی‌ است که خیلی تلاش می‌کند یعنی تن خود را به کار می‌دهد.

بزرگواران، بعضی اوقات اگر کاری نداشته و بیکار باشید بی‌شمار فکر به سراغ‌ شما می‌آید و هر روز اوضاع بدتر می‌شود.
اما وقتی دست شما به یک کار و یا فعالیت هنری، اقتصادی بند باشد حتی ‌اگر خسته هم شوید اما آنجا متوقف نمی‌شوید.
ذهن و اندیشه آدم‌های کوشا که همواره در حال تلاش هستند، همیشه رشد می‌کند و همواره در حال انقطاع از این مرحله و رسیدن به یک مرحله‌ی بالاتری هستند.
لذا با تنبلی و تن‌فرتوتی و بی‌حالی و خواب زیاد‌ نمی‌شود رشد کرد. تن‌ خود و فرزندان‌تان را به تنبلی عادت ندهید! سعی کنید تحرک داشته باشید؛ ورزش کنید‌، کار کنید و یک گوشه‌ ننشینید.
👈روان انسان‌هایی که یک گوشه می‌نشینند، عجیب‌غریب همان‌جا می‌نشیند.
آدم‌هایی که کار می‌کنند، تمیز می‌کنند، تلاش می‌کنند، تولید می‌کنند و نمی‌توانند ول باشند ذهن‌‌ آنها نیز ول نمی‌شود یعنی نفس‌ آنها چندان بر بدن‌شان چیره نمی‌شود.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_شصتم‌ــ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:12


📚"منقطع به عذر را سه نشان است."

بنابراین مقام اول این بود که انسان در تصمیم‌گیری و تفکر و روان برای آن‌که به مرحله‌ی قطع برسد، باید سه نشان داشته باشد.

📚"نفس مرده و دل زنده و زبان گشاده"
امروزه !ما "نفس" را بیشتر به اسم ذهن می‌شناسیم.
"نفس مرده" یعنی تمامی بازی‌های ذهنی، خودگول‌زنی‌ها، مقایسه‌های ذهنی و همه‌ی چیزهایی که ما را در عالم سطح پایین نگه می‌دارد، باید مرده باشد.
چگونه می‌میرد؟
به آنها خوراک ندهید.

چگونه خوراک ندهید؟
👈به آنها  دقت نکنید در برخی موقعیت‌ها نباید با آنها جنگید بلکه باید روی برگردانید و به آن‌ها خوراک ندهید. به‌طور مثال شما پدیده‌ای را می‌بینید که ناراحت‌کننده است و رشدی هم ندارد و درگیری بیهوده می‌آور. پس روی خود را برگردانید و به آن توجه نکنید.

حال تصور کنید از مسائلی که سبب حضور بیشتر ما در نفس می‌شود و بیشتر نفسانی می‌کند رویگردانی کنیم به این ترتیب خودبه‌خودضعیف می‌شود.
👈بنابراین نفس با "توجه" روزی می‌گیرد.
به‌طور مثال شما ترس یا فوبیای بدی دارید، هر چه به این ترس بیشتر توجه کنید، بیشتر قوت می‌گیرد. اگر دائما بگویید من می‌ترسم و همچنین به آن دقت کنید تا برای شما بزرگ شود و تبدیل به یک هیولا شود، هر روز بیشتر می‌شود. اگر نسبت به آن ترس بی‌تفاوت باشید به این دلیل که توانایی حل بعضی چیزها را نداریم پس اقدام نموده و در دل ترس می‌رویم یعنی در همان حال که می‌ترسیم، زیر چشمی به آن نگاه می‌کنیم.
بر روی هر چیز که تمرکز کنیم بیشتر قوت می‌گیرد بنابراین زیر چشمی نگاه می‌کنیم و طی می‌کنیم و از آن عبور می‌نماییم. پس از چند بار که این‌گونه عمل کنیم ترس ما می‌ریزد.

🔷پس تمام عوارض نفسانی و درگیری‌های ذهنی، ما را در نفس می‌کشاند و نفس را زنده‌تر می‌کند. انسان سالک هر جا که می‌بیند توجه او به مسائل نفسانی بیشتر می‌شود باید بی‌خیال آن شود و روی از آن برگرداند.
👈مثلاً گوشی‌ دست من است و به سایت یا پیجی نا مناسب می‌روم به این ترتیب بیشتر تحریک می‌شوم، بیشتر اذیت می‌شوم و بیشتر در نفس فرو می‌روم. راهکار این است گوشی را کنار بگذارم یا وارد آن سایت‌ها نشوم یعنی هر چه شما به این نفس خوراک دهید، تقویت می‌شود.


🌍🌍🌍🌍

📚"و دل‌زنده"
در مورد واژه‌ی "دل‌زنده" هم که پیش از این مفصل صحبت کرده‌ایم.

"زنده بودنِ دل" با ذکر اتفاق می‌افتد آن‌هم ذکری که در قلب گفته شود یا با پاک کردن دل اتفاق می‌افتد. دل می‌بایست از خشم و طمع و کینه و نفرت پاک شده باشد و "دل‌زنده" شده باشید و امید باید در قلب‌های‌ شما باشد.
👈آدم‌هایی که ناامید و افسرده شدند، اصطلاحاً دل‌ آنها مرده است؛ زنده بودن و مردن‌ این افراد با هم هیچ فرقی ندارد و بسیار خطرناک است.
کسی نمی‌تواند ما را نجات دهد‌. ما باید خودمان، خود را نجات بدهیم.
اگر از بیشتر کسانی که به افسردگی و ضعف دچار هستند بپرسید، حجم زیادی از انتظار و دلخوری دارند و منتظر هستند یکی بیاید و آن‌ها را نجات دهد اما واقعیت این است که هیچ‌کس دست ما را نمی‌گیرد. ما خودمان باید به خود کمک کنیم و گرفتار دل‌مردگی نشویم.

👈انسان هر چه دل‌مرده‌تر باشد بیشتر احساس می‌کند دیگران عامل این دل‌مردگی شده‌اند؛ بقیه بودند که مرا به اینجا رساندند. در این شرایط انسان دچار یک فرافکنی می‌شود که خود و مشکلاتش را نمی‌بیند و همیشه فکر می‌کند که بقیه من را به اینجا رساندند و علت‌ها را در دیگران جستجو می‌کند. مدتی که فرد این‌گونه زندگی کند، دلش می‌میرد و شوق و حیات در زندگی از میان می‌رود. اگر به دلیل وجود مشکلات، امید و اشتیاق از بین برود، شما یک‌دفعه حالت دل‌مرده پیدا می‌کنید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_شصتم‌ــ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:11


📚"انقطاع از غیرِ حق بریدن است و با حق بودن است."
👈پیش از این خدمت شما واژه‌ی "حق" توصیف شد؛ وقتی می‌گوییم "حق" تصور کنید که بیگ‌بنگ در حال رخ دادن است. وقتی اتفاق می‌افتد "زمان‌ و مکان" خلق می‌شود یعنی جهانی از یک "هیچ" خلق می‌شود. مثل این که من شروع به باد‌ کردن یک بادکنک می‌کنم. در بدو کار بادکنک خیلی کوچک است و به چشم نمی‌آید نمی‌آید بعد بزرگ می‌شود. این معنای بیگ‌بنگ یا پدیده‌ی خلق است.
بادکنک کجا بزرگ می‌شود؟ در این اتاق و در این فضا.
به این فضای حاکم بر ماده (مکان و زمان)، حق می‌گویند.
حق، نه بُعد مکان است و نه بُعد زمان چون مکان‌ و زمان داخل آن قرار دارند.
"حق" به مفهوم راستی، حقیقت و درستی نیست بلکه به‌ معنای یک بعدِ بالاتر از مکان و زمان است.
👈وقتی که می گوییم ما می‌خواهیم به حق برسیم یعنی می‌خواهیم از چنگال مکان‌وزمان نجات پیدا کنیم.

📚"انقطاع از غیر حق بریدن است و با حق بودن."
یعنی از فضای جهان سه بعدی بریدن است (چون غیرِ حق است و مخلوق حق است و نمی‌توانیم بگوییم حق است.)
"و با حق بودن است"
در اینجا "با حق بودن" را انسان با عبادت تجربه می‌کند. زمانی که شما اسم خدا را بر زبان می‌آورید، عبادت می‌کنید‌ و با خدا سیر می‌کنید یعنی مسیر با حق بودن خود را طی می‌کنید.

"با حق بودن" لحظاتی است که شما بتوانید حضور خدا را در قلب‌ خود لمس کنید.
🌍🌍🌍🌍

📚"منقطعان با حق سه مردانند"
قبلا گفته شد "مردان" به‌معنای مرتان یا انسان‌ها است و به‌عنوان جنس مذکر نیست.

📚"یکی به عذر و دیگر به جهد و سیُّم به کل"

"عذر" به‌معنای بهانه است اما اینجا منظور بهانه گرفتن نیست بلکه منظور کسی است که در اندیشه، در تفکر و در حرف زدن انقطاع خود را تجربه می‌کند.
👈"جهد" آن است که در افعال خود انقطاع و جدا شدن را تجربه می‌کند.
👈"کل" این است که تمام وجود و همه‌ی کالبدهای او در وضعیت انقطاع قرار گرفته باشند.
🔷پس قطع شدن به معنای این است  که از غیرِ حق قطع شوید و با حق درآمیزید و این معنای "با حق بودن" است یعنی شما در وضعیتی قرار بگیرید که حضور خدا را بیشتر لمس کنید و پیوسته با انرژی لطیفی در تماس باشید و در میانه‌ی درگیری‌ها و مشکلات و ناراحتی‌ها و خشم‌ها و نفسانیاتِ سطح پایین نباشید.
👈حتی ممکن است زندگی‌ شما به گونه‌ای باشد که مجبور باشید بجنگید، دعوا کنید و یا از حق خود دفاع کنید در حالی‌که مبارزه می‌کنید، باز هم با حق هستید.
این برای انسان ذاکر اتفاق می‌افتد که خشم خود را به درون خود راه نمی‌دهد و از خشم در بیرون از وجود خود به‌عنوان یک ابزار استفاده می‌کند و اما از درون می‌گوید "درون جایگاه روح الهی است، اجازه نمی‌دهم آشفته شود". بایستی فنون آن را فرا بگیرید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_شصتم‌ــ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:10


میدان شصتم "انقطاع" به معنای جدا شدن و قطع شدن است.

📚"از میدان جمع، میدان انقطاع زاید" مانند تمامی میدان‌ها که از دل هم زاده می‌شدند.

🟢بزرگواران، همین جا یک تذکر بدهم کسانی که این فایل‌ها را از ابتدا نشنیده‌ یا ندیده‌اند لطفا ادامه ندهید زیرا این‌ها ترتیب دارد و باید حتما به‌ترتیب شنیده باشید.

📚"قول‌الله تعالی اِنّی مُهاجِر اِلی رَبِّی"
این اشاره به آیه‌ی بیست‌وشش سوره‌ی عنکبوت دارد
💚"فَآمَنَ لَهُ لوط" پس لوط به او ایمان آورد. احتمالا گفتگوی بین حضرت ابراهیم و لوط است که برادرزاده یا خواهرزاده‌ی ابراهیم می‌شد که به ابراهیم ایمان آورد.

💚"وَ قالَ اِنِّی مُهاجِر اِلی رَبِّی"
من مهاجر به سمت خدای خود هستم‌.
(مهاجر کسی که در حال هجرت است)
"وَ اِنَّه هُوَ العَزیزُ الحَکیم"
این آیه‌ای که حضرت پیر هرات آورده است درس فراوانی دارد.
ما مهاجرت می‌کنیم و مهاجرت را به مکان می‌شناسیم یعنی از یک مکان به مکانی دیگر مهاجرت می‌کنیم.
کسی نمی‌تواند بگوید من می‌خواهم به سمت خدا مهاجرت کنم چون خدا در شهر یا جایی که بُعد فیزیکی داشته باشد، نیست لذا این مهاجرت، یک سفرِ "سلوکِ انفسی" می‌شود یعنی از درون خود به حق سفر می‌کند و سفر از نفس به سمت حق را که سفری درونی‌ است طی می‌کند.

می‌گوید که من مهاجر هستم؛ این را می‌توانیم بگوییم که هم حضرت ابراهیم می‌گوید "من مهاجر هستم" و هم حضرت لوط می‌گوید. به نظر من دو پهلو گفته شده است که همه می‌گویند "ما مهاجر هستیم" یعنی همه در حال هجرت هستند. هجرت حقیقی هجرت از ظلمت به سمت نور است. هر کسی که از ظلمت نفس و از نواقص شخصیتیِ خود به سمت یک شخصیت کامل‌تر مهاجرت کرد، مهاجر است.

🌍🌍🌍🌍

بزرگواران، شاید در همان شهر زندگی کنید، شاید همه چیز در زندگی شما ظاهراً به همان صورت قبلی باشد اما دلخوری‌ها کمتر می‌شود، زخم‌ها کمتر می‌شود و فرصت‌هایی که خداوند در اختیار انسان قرار می‌دهد بیشتر می‌شود.
یعنی زمانی که انسان بگوید من می‌خواهم مهاجرت و قطع مرحله کنم یعنی در این مرحله‌ای که هستم می‌خواهم به انقطاع برسم و قطع شود.
چه کسی می‌تواند این اتفاق را تجربه کند؟
👈کسی که از بودن خودش خسته شده باشد. من تا موقعی که به خود افتخار می‌کنم و خودم را سطح بالا و یک آدم متفاوت می‌بینم و کارها و دستاوردهای کوچک خود را خیلی بزرگ می‌بینم، دیگر مفهوم رشد و تعالی گرفته می‌شود.
👈زمانی‌ که به این نتیجه برسیم که آن‌قدرها هم کاری نکرده‌ایم، آنقدرها هم خوب نیستیم و چندان هم پاک نشده‌ایم، دیگر از این وضعیتِ زیست خود ملول و خسته می‌شویم و به خود می‌گوییم تا چه زمان در بند خور و خواب و خشم‌وشهوت باشیم بگذار تا به عالم بالاتر برویم.
عالم بالاتر نه اینکه وارد فضای دیگری شوید! همین‌جا هستید اما شخصیت شما درگیر مسائل سطح پایین نمی‌شود، سعی می‌کنید در یک بعد بالاتری فکر کنید و این می‌شود مهاجر یعنی کسی که می‌خواهد قطع مرحله و قطع میدان کند و از این میدان خارج شود.
🔷رسولان بارزترین مهاجرین هستند یعنی همواره در حال هجرت از خود به خدا هستند و پیوسته و همه‌روزه مرحله‌ی خودِ نفسانی‌شان را  ترک می‌کنند و به یک خودِ روحانی‌تر نزدیک می‌شوند.

یک مهاجر هیچ‌وقت نمی‌نشیند، یک پرنده‌ی مهاجر همیشه در حال پرواز است و نشستن در کار او نیست. مدتی که استراحت کرد دوباره به هر سمتی ادامه می‌دهد و شرط حیات او مهاجرت است.

🔷شرط سلوک انسان نیز "حرکت" است یعنی شما اگر سر یک جا بایستید، سر یک تفکر درنگ کنید، سر یک شکلات که در راه طریقت به شما می‌دهند بایستید همینطور می‌مانید. زمانی که ماندید همانند آبی که بماند گندآب می‌شود.
حیات آب به روان بودن آن است یعنی باید هر روز حرکت کنیم و این نکته بیانگر این است که زندگی یعنی کشف تازه‌ها یعنی هر روز باید سرگرم یادگیری باشیم و چیز جدیدی کشف کنیم. در کشف چه چیزی بیافتیم؟

مهم‌ترین کشف، کشف خویشتن است یعنی ایرادها و نقاط قوت خود را پیدا کنیم و شروع به برطرف کردن ایرادها و تقویت نقاط قوت کنیم تا رشد نماییم.
انسان اگر یک روز هم رشد نکند آن روز ضرر کرده است و دیگر نمی‌شود به او "انسان" گفت چون راکد شده است و می‌گندد. باید همیشه به سمت پروردگار یکتا مهاجر باشیم.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_شصتم‌ــ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:09


💚«ای جان و قوام جمله جان‌ها
پَر بخش و روان کُنِ روان‌ها
با تو ز زیان چه باک داریم
ای سود کنِ همه زیان‌ها»

❤️سلام و عرض ادب و احترام سروران گرانقدرم شب همگی شما به نیکی.
با نام و یاد پروردگار هستی‌بخش، شبی دیگر با شرح کتاب ارزنده‌ی صد میدان پیر هرات حضرت خواجه عبد الله انصاری.
به روح شریف پیر هرات سلام و درود می‌فرستیم و تقاضا داریم تا اسرار پنهان در کتاب شریف صد میدان بر قلب و زبان تک‌تک ما جاری گردد.
🙏"الهی آمین"

🌍🌍🌍🌍

به نام خدا
🟢بزرگواران، جلسه‌ی پیش خدمت‌ شما گفته شد که از میدان پنجاه و نهم ترتیب میدان‌ها در نسخه‌های مختلف کمی متفاوت است.
ان‌شاءالله آن شیوه‌ای که ما انتخاب می‌کنیم درست باشد "الهی آمین" زیرا نسخ تقریباً متعلق به هزار سال پیش است و کمی خوردگی داشته و دقیق مشخص نبوده است اما متن کاملاً آشکار و خوب است منتهی ترتیب کاغذ‌های آن جابه‌جا شده است.

🟢بزرگواران، از چندین میدان قبل خدمت شما گفته شد که اینها دیگر تماماً طریقتی است یعنی برای کسی‌ است که در طول شبانه‌روز در حس‌وحال وصلی باشد، همین‌طور او را می‌خواهند بیرون بیاورند ولی او دوباره می‌خواهد برگردد.
👈در حالت عادی گاهی به یاد خدا می‌افتیم اما انسانی که در طریقت و سلوک قرار بگیرد سعی می‌کند تا زمان "گاهی به یاد خدا افتادن" را هر روز را بیشتر و بیشتر کند. چرا؟
چون در یکی از آن زمان‌هایی که حواس‌ شما پرت است یا با یک نفر درگیر هستید، از یک نفر دلخور هستید یا با فردی در تضاد بوده و یا غیبت می‌کنید و تهمت می‌زنید و یک درگیری دارید، ممکن است همان لحظه "وقت‌ شما" باشد و وقت را از دست بدهید.
🔷وقت لحظه‌ای‌ است که یک‌دفعه توفیق حاصل می‌شود تا انسان به وصال و فنای فی‌الله برسد و همان زمان ما سرگرم لهو‌ و لعب، بازیگوشی و اشتباهات روانی خود هستیم.
پس پیوسته باید کاری کنیم که زمان وصل‌ ما طولانی‌تر گردد و در حالات مختلف و در میانه‌ی فراز و فرودهای زندگی هیچ لحظه‌ای غافل از آن یار نباشیم.

جلسه‌ی پیشین میدان پنجاه و نهم به نام "میدان جمع" بود."جمع" به این معنا بود که جمع کنید، به شما می‌دهند و بر شما می‌بارد لذا آن توفیق را جمع کنید و از دست ندهید؛ به نوعی در جمعِ با حق بپیوندید، در انفصال از نفس و خلق و در اتحاد با حق باشید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_شصتم‌ــ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:08


♦️ شرح کتاب صدمیدان خواجه عبدالله انصاری

🌿 می‌دان شصتم: انقطاع


💎 انقطاع از غیر حق بریدن و با حق بودن است.

💎 هجرت واقعی، حرکت از سوی ظلمت نفس به سوی خود برتر است.

🔶 منقطعان با حق سه مردانند:

🔸 به عذر.

🔸 به جهد.

🔸 به کل.

🔶 منقطع به عذر را سه نشانه است:

🔸 نفس مرده.

🔸 دل زنده.

🔸 زبان گشاده.

🔶 منقطع به جهد را سه نشانه است:

🔸 تن در سعی.

🔸 زبان در ذکر.

🔸 عمر در جهد.

🔶 منقطع به کل را سه نشانه است:

🔸 با خلق عادیت.

🔸 با خود بیگانه.

🔸 از تعلق آسوده.

این فایل مخصوص افرادی است که از ابتدا در جلسات شرح صدمیدان همراه بوده‌اند.
چنانچه قصد شرکت در جلسات شرح صدمیدان را دارید، لطفا از میدان اول شروع نمایید.🙏🏻


۱۴۰۳ /۱۰/ ۱۲

#صد_میدان

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:07


📚صد میدان
خواجه عبدالله انصاری

🟢از میدان جمع میدان انقطاع زاید. قوله تعالی: «انی مهاجر الی ربی» انقطاع از غیر حق بریدن است، و با حق بودنست.

🟣منقطعان با حق سه مردانند:
یکی به عذر،
و دیگر به جهد،
سیم به کل.

🔵منقطع به عذر را سه نشانست:
نفس مرده،
و دل زنده،
و زبان گشاده.

🔵و منقطع به جهد را سه نشانست:
تن در سعی،
و زبان در ذکر،
و عمر در جهد.

🔵و منقطع به کل را سه نشانست:
با خلق عادیت،
و با خود بیگانه،
و از تعلق آسوده.
 

📚خواجه عبدالله انصاری
میدان انقطاع

#میدان‌ـ‌شصتم‌ـ‌انقطاع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

09 Jan, 07:07


از میدان جمع میدان انقطاع زاید. قوله تعالی: «انی مهاجر الی ربی» انقطاع از غیر حق بریدن است، و با حق بودنست. منقطعان با حق سه مردانند: یکی بعذر، و دیگر بجهد، سیم بکل. منقطع بعذر را سه نشانست: نفس مرده، و دل زنده، و زبان گشاده. و منقطع بجهد را سه نشانست: تن در سعی، و زبان در ذکر، و عمر در جهد. و منقطع بکل را سه نشانست: با خلق عادیت، و با خود بیگانه، و از تعلق آسوده.

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Jan, 17:27


🙏پروردگارا
بابت تمام لحظات زندگی که سرگرم بازی‌گوشی بودیم و فرصت‌های الهی و نزولات آسمانی را ندیدیم، از دست دادیم و اسراف کردیم توبه می‌کنیم ما را ببخش و بیامرز.

🙏پروردگارا
آن‌چه که از دست داده‌ایم را به ما بازگردان آن توفیقاتی که هدر دادیم را به ما بازگردان.

🙏پروردگارا
از تو طلب می‌کنیم که دل‌های ما را چنان متصل به مقام روح الهی گردانی که ذره‌ای پراکندگی در دل‌های ما باقی نماند.

🙏پروردگارا
دل‌های ما را از کینه و حسد و طمع و ولع نجات ببخش.

🙏پروردگارا
تو را سپاس می‌گوییم که به ما فهماندی در نیت، نیروهای عظیم الهی هستند از تو طلب می‌داریم که نیت‌های ما را پاک فرمایی.

🙏پروردگارا
نیت‌های ما سرشار از پراکندگی و ضعف و
دودلی و تردید است، بابت تردیدهایی که دشمن دل ما بود، دشمن نیت ما بود توبه می‌کنیم ما را ببخش و بیامرز.

🙏پروردگارا
به نیت ما قوتی آسمانی ببخش.

🙏پروردگارا
از تو طلب می‌داریم نیت‌های ما را با قوای تن و روان هم‌سو بگردان و در وجود ما موافقتِ قصد جاری فرما.

🙏پروردگارا
وجود ما سراسر تضاد، پراکندگی و هدر دادن نیروهای الهی‌ است. از تو تمنا می‌کنیم که وجود ما را در درون متحد گردان، نیروهای درونی ما را متحد و در مسیر حق گردان، وابسته به اولیاء الهی و در مسیر سلوک انبیاء گردان.

🙏پروردگارا
از تو طلب می‌داریم بر ما لذت مناجات را بچشان و ما را از عجله و پراکندگی  و دل‌مردگی رهایی ببخش.

🙏پروردگارا
آن شهد و شکری که بر کام اولیاء ریختی و ایشان را تا ابد مست فرمودی قطره‌ای بر جان ما فرو ریز.

🙏پروردگارا
از آن شهدی که به رسولت بخشیدی ذره‌ای به ما ببخش.

🙏پروردگارا
از آن شب‌ زنده‌داری که به اولیاء بخشیدی اندکی به ما ببخش.

🙏پروردگارا
دل‌های ما مرده است حکمتی در دل‌های ما زنده گردان و تیزبینی و فراست و هوش ما را در مسیر شناخت راه حقّت افزون گردان.

🙏پروردگارا
جز تو از کسی طلب نمی‌کنیم، جز تو کسی را نمی‌پرستیم و تنها یاری‌رسان ما مقام متعال پروردگار است.

💚«ولاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»

در پناه نور و عشق الهی باشید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌نهم‌ــ‌‌جمع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Jan, 17:27


📚"و صحت فراست"
👈"صحت" به‌معنای تندرستی، سلامت و "فراست" به‌معنای فهم‌ و ادراک و هوش و تیزبینی و زیرکی است.
در جلسه ی پیشین خدمت شما گفتم کسی‌که وقت را می‌شناسد یعنی به دنبال فرصت رشد است مثل گربه‌ای کمین‌‌کرده درِ خانه‌ی موش است! چنین فردی خودبه‌خود تیزهوش و تیزبین شده و بادقت می‌شود. دقت این فرد هم از این دقت‌هایی نیست که بخواهد در زندگی مردم دخالت کند بلکه از نوع دقت‌هایی‌ است که حکمت‌ها را بسنجد و موقعیت‌ها را پیدا کند.
دروازه‌های آسمان همیشه باز نیست، لحظاتی برای ما باز می‌شود. به آن لحظات وقت می‌گوییم اگر این نکته را دریابید که چقدر مهم است، دائم مواظب هستید که ببینید چه زمانی دروازه باز می‌شود تا به داخل بپریم. چه زمانی می‌توانیم فرای این بُعد برویم و وارد بُعد دیگری شویم؟

اگر می‌خواهید به بُعد دیگری بروید، می‌خواهید به فضای دیگری بروید از این فضایی که هستید یک درجه ارتقاء پیدا کنید اولین گام این است که باید در شیرینی مناجات غرق بشوید، بعد حکمت‌ها به تو داده شود و بتوانید حکیم شوید و پس از آن باید عقل و درایت و هوش تو یک‌دفعه صد افزون بشود یعنی بسیار زیاد شود و به صحت برسد.

بسیاری از ما فکر می‌کنیم باهوش هستیم، اگر از هر یک از هم‌وطنان ما بپرسید می‌گویند ما ملت باهوشی هستیم؛ نه! آنقدرها هم خبری نیست!
🔷فراست یا تیزبینی آن‌هم نه از این تیزبینی‌هایی که چه کسی چه‌کاره هست؟ بلکه از آن تیزبینی‌هایی که متوجه باشیم خداوند به ما چه می‌گوید؟ یعنی تصور کنید یکی با شما حرف می‌زند و حواس‌ شما پرت است.
کمی هوش خود را به‌کار بگیر و ببین خداوند با تو صحبت می‌کند و این می‌شود فراست.

وقتی که مناجات و حکمت و فراست به گِرد هم جمع آیند شما وقت را از پراکندگی نجات بخشیده‌اید و سبب جمع شده‌اید.
این هم از سخنان ارزنده‌ی حضرت پیر هرات.

🟢بزرگواران، هر یک از این میدان‌ها ده‌ها جلسه شرح دارد که ما فقط شرح ادبی‌ آن‌را می‌گوییم؛ چون حقیقتا خودم آن را طی نکرد‌ه‌ و هیچ‌کدام از اینها را درک نکرده‌ام نمی‌توانم شرح عمیقی بدهم. ان‌شاءالله که فقط آن‌را تجربه‌ کنیم یعنی اینها صرفا باید به یاری خداوند تجربه شود.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌نهم‌ــ‌‌جمع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Jan, 17:26


📚"و نشان ناپراکندگی در وقت سه چیز است"

👈"وقت" فرصتی‌ است که خداوند می‌دهد تا یک‌دفعه ترقی کنیم.
📚"حلاوت مناجات "
👈شیرینی مناجات است. باید کاری کنید که از مناجات لذت ببرید. برای لذت بردن از مناجات باید برای آن وقت بگذارید یعنی نمی‌شود سَرسَری عبادت کنید و بخواهید لذت هم ببرید! باید عبادت را جدی بگیرید.

بزرگواران، مناجات مثل یک عروس پر از ناز است یعنی خیلی باید ناز آن‌را بکشید. این‌‌طور نمی‌شود که راحت بگوییم یک بله به ما بده! این عروس دیر بله‌ می‌دهد.
وصال یا شیرینی مناجات مانند عروس‌های پر از ناز است و دیر رضایت می‌دهد و خیلی باید ناز او را بکشید. باید بسیار ذکر بگویید، باید خیلی التماس کنید، به‌ سجده بیافتید و دائم دعا کنید تا افتخار بدهند و تشریف بیاورند و این شیرینی را به ما بچشانند.
سرسری و هُل هُلی نمی‌شود طی کنید و یک چیزی هم بشوید.
🙏ان‌شاءالله که خود من هم بتوانم به این مرحله برسم؛ چون آدم عجولی هستم عموما در سرعت و عجله هستم.
🙏ان‌شاءالله خداوند زندگی‌ ما را به شکلی پاک کند و آن‌قدر فرصت برای مناجات به ما بدهد که به شیرینی‌ آن برسیم.

🔷بزرگواران، شیرینی مناجات، اول مناجات نیست بلکه در آخر مناجات است. چیزی در همان چند دقیقه‌ی اول یا چند ساعت اول مناجات نیست باید بگذارید بماند تا خداوند عسل و حلاوت آن را در کام‌ شما بریزد. ان‌شاءالله.

🌍🌍🌍🌍

📚"و تولد حکمت"
این تولد حکمت یک موضوع عجیب و غریبی است. "تولد" یعنی پدیدآورنده‌ی چیزی از یک چیز دیگر‌ یعنی من هر روز یک "من" دارم از آن باید یک من دیگری متولد شود.
👈می‌گوید شما یک اندیشه‌ دارید که پایه‌های سستی دارد. از این اندیشه‌ی سست یک حکمت باید متولد شود. این تولد در درون خود یک جهش به‌همراه دارد.
عمومٱ پایه‌های اندیشه و تفکر ما چندان  محکم نیست‌ باید از خداوند بخواهیم که به ما عقل و درایت و هوش و فهم و استدلال قدرتمندی بدهد که صاحب حکمت شویم.
👈صاحب حکمت شدن یعنی حکم‌ها را بشناسیم، خوب و بدها را بفهمیم و به فهم درست قوانین الهی دست یابیم.
🔷اگر کسی قوانین الهی را بفهمد پیش‌گو می‌شود. این خیلی جالب است که همه فکر می‌کنند جهان هستی بر اساس طالع ستارگان می‌چرخد اما حقیقتا اتفاقات جهان هستی بر اساس قوانین سنجیده می‌شود.
یک‌سری حکمت‌های الهی هست که اگر خداوند این حکمت‌ها را به دل‌ شما بیاندازد آخر ماجرا را همان ابتدای کار می‌بینید و می‌فهمید که در انتها چه می‌شود. تهِ زندگی‌ها را می‌فهمید، تهِ حکومت‌ها را می‌توانید بفهمید چون حکمت دارید یعنی حکمت یا انسان حکیم‌ در هر سنی که باشد همانند آدمی است که چند هزار سال عمر کرده‌است اول ماجرا می‌فهمد که پایان آن خیر است یا شر و خیلی خوب است. ما باید حتما حکیم متولد شویم، فعلا جاهل هستیم. باید ان‌شاءالله ان‌شاءالله به مدد حضرت حق این حکمت در زندگی‌مان جاری شود البته به این سادگی هم نیست و باید به ما داده شود.
👈در قرآن هم می‌فرمایند عطا می‌شود! حکمت چیزی نیست که مجموعه‌ی آن فن باشد، بیشتر آن عطا شدنی‌ است مثلا به لقمان حکمت عطا می‌شود. ما هم باید به گونه‌ای از درگاه الهی گدایی کنیم، خدایا حکمت را به ما بده!
🟢من شخصا تصور می‌کنم آن شیرینی مناجات جلوی برخی از اشتباهات ما را می‌گیرد و مایه‌ی تولد حکمت هم می‌شود.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌نهم‌ــ‌‌جمع

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 16:31


👇👇
https://t.me/sharhesadmeydan

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 16:31


🙏پروردگارا
بابت تمام لحظات زندگی که برای عمر خود ارزش قائل نبودیم و این امانت الهی را به یغما سپردیم، از دست دادیم به بیراهه بردیم توبه می‌کنیم ما را ببخش و بیامرز.

🙏پروردگارا
فرصت‌های عمرمان که از دست داده‌ایم را به ما برگردان و از تو طلب داریم آنقدر عمر ما به‌ درازا بکشد که به روشن‌بینی و خودآگاهی و کمال برسیم.
الهی آمین

🙏پروردگارا
بابت دلی که خانه‌ی تو بود و آن را خانه‌ی کینه و نفرت و شیطان قرار دادیم توبه می‌کنیم و از تو تقاضا داریم دل‌های ما را به نور خودت روشن گردان، دل‌های ما را سرشار از عشق و معرفت گردان.

🙏پروردگارا
تو حافظ دل ما باش از دست سارقی به نام ابلیس

🙏پروردگارا
تو را سپاس می‌گوییم که ما را با وقت آشنا کردی. بابت فرصت‌های الهی که در اختیارمان قرار داده شد و از دست دادیم توبه می‌کنیم و از تو تقاضا داریم در لحظات صعود و تعالی ما، ما را در آگاهی مطلق قرار بده تا از آن فرصت بهره‌ی کافی ببریم
🙏پروردگارا
بابت اسراف عمرمان توبه می‌کنیم بابت اسراف عشق و معرفت‌مان توبه می‌کنیم بابت اسراف وقت و فرصت‌هایی که به ما دادی توبه می‌کنیم، زندگی ما سرشار از اسراف و خطاست ما را ببخش و بیامرز و تمنا داریم که ما را از ادعاهای پوچ‌مان نجات دهی!
ما سراسر خود بزرگ بینی، ادعای بیهوده و گرفتاری در عالم نفس هستیم از تو تمنا داریم لحظه‌ای ما را در غفلت قرار نده.

💚"و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم"

درود بر پیر هرات

❤️ در پناه نور و عشق الهی باشید

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت
👇👇
https://t.me/sharhesadmeydan

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 16:30


🙏خدا را شکر که تقریباً پس از هزار سال ما در فرهنگ ادبیات پارسی کتابی را می‌خوانیم که بعد از هزار سال خداوکیلی از صحبت‌های بسیاری از اندیشمندان حال حاضر دنیا بالاتر است.
واقعاً ما باید خدا را شکر کنیم به‌خاطر این‌که زبان پارسی را می‌فهمیم و این کتاب یکی از آثار ادبیات پارسی است که بعد از هزار سال هنوز تازگی دارد.

🟢ان‌شاءالله روزگاری شاهد این باشیم که بر پایه‌ی این کتاب یک مکتب روان‌شناسی تاسیس شود. ما در ایران مکتب روان‌شناسی نداریم و این خیلی ضعف است من واقعاً خجالت می‌کشم که ما این همه روان‌پژوهان خوب در ایران داریم، خیلی آدم‌های باسوادی در ایران هستند و این همه منابع خوب هم هست کاش یک مکتب روان‌شناسی بر مبنای صد میدان تاسیس می‌کردید.
👈من تلاش خود را در این زمینه کرده‌ام اما دانش من در آن حد نبود و دانش روان‌شناسی نداشتم و چون پایه‌های آن را نمی‌دانستیم نتوانستیم آن را تکمیل کنیم.
اما ای کاش بیایند و آن‌را به عنوان یک مکتب روان‌شناسی  پیش ببرند زیرا پر از درس است، پر از نقاط قدرتمند است.
یک مکتب با ریشه‌ی هزار ساله است بسیار ارزنده است و به هر حال این‌ها دارایی‌های ما به حساب می‌آیند کتاب‌ها دارایی‌های ما هستند.
🙏ان‌شاءالله بتوانیم از دارایی‌های‌ خود استفاده کنیم.


#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت
👇👇
https://t.me/sharhesadmeydan

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:23


🟢بزرگواران، داستانی را برای شما تعریف کنم که کمی طنز است قبلاً هم طنز بود اما الآن برای من طنزتر شده است.
👈زمانی یک پرونده برای من در دادگاه تشکیل شد موضوع پرونده چه بود؟
این بود که من به آدم‌ها گفته بودم استنشاق کنید یعنی به زبان ساده آب را از دماغ خود بیرون بکشید و فین کنید و از بخور اکالیپتوس هم استفاده کنید.
دو جنبه‌ی حاشیه‌ای این پرونده یکی این‌که قاضی پرونده آخوند بود(ما پیش از این گفتیم واژه‌ی روحانی را صرفا برای آدم روحانی به کار ببرید.)
👈ایشان علناً گفت که استنشاق کردن بخشی از مستحبات وضو است و شما به عنوان یک کار معمولی می‌گویید استنشاق کنید و این دخالت در دین‌ است و دین را عوض می‌کنید من آنقدر خندیدم که شما چه می‌گویید؟
گفتم حاج آقا می‌خواهیم فین کنیم مشکلی دارد؟!
👈در آخر گفتند شما دخالت در امور پزشکی می‌کنید.
ما یک بسته داروی اکالیپتوس داشتیم این چه دخالتی در امور پزشکی‌ است؟
من خیلی بر روی این موضوع فکر کردم که آخر بی‌انصاف‌ها این چه حرکتی است که می‌کنید؟ رفتم و دیدم اصلاً اینها هیچ‌کاره بودند!
👈داستان این بود که من مسیری را می‌رفتم که اشتباهی بود الآن که بعد از چهار یا پنج سال نگاه می‌کنم می‌بینم دم ایشان گرم!
یعنی اگر آن قاضی را پیدا کنم دستش را هم می‌بوسم که آمد برای ما یک پرونده شکل داد بابت این‌که به مردم می‌گوییم وقتی این‌قدر سرما می‌خورید این نزله‌ها را قورت ندهید و فین کنید و بابت این توصیه من در دادگاه پرونده داشتم و اتفاقاً اشد مجازات را هم برای ما اعمال کرد!
الآن که فکر می‌کنم می‌بینم اگر آن روز این کار را نکرده بود من در یک مسیری رفته بودم که آن مسیر به درد نمی‌خورد و عمر خود را هدر داده بودم و بن‌بست هم بود.
وقتی قاضی این کار را کرد ما سریع پذیرفتیم و من دیگراصلاً آن قاضی را ندیدم.
👈نگو خدا دارد می‌گوید این راه را نرو و پاشو از این راه برو!
یک راه دیگر را رفتیم چقدر خیر و برکت داشت و چقدر خوب بود!
بنابراین تمام لحظات دادگاه و چندین جلسه‌ای که با ایشان داشتیم من صرفاً می‌خندیدم چون فقط این را می‌دیدم که انگار خدا پیامی را به واسطه‌ی یک داستان خنده‌دار به من می‌دهد چون اگر به کسی بگوییم ما یک پرونده داریم بابت اینکه گفته‌ایم دماغ‌ خود را تمیز کنید! همه جای دنیا به این موضوع می‌خندند.
👈اما واقعیت این است که آن پرونده خیلی خوب بود و کاملاً مسیر زندگی من را عوض کرد، آن‌هم با کمترین هزینه، با کمترین مشکل، مسیر دیگری را در کار خود پیش گرفتم.
امروز صبح که در حال دوچرخه‌سواری بودم به آن فکر می‌کردم که الآن چرا اینجا هستم؟ متوجه‌ شدم اگر آن روز این بنده‌ی خدا جلوی ما را نگرفته بود در شاخه‌ای رفته بودم که اصلا شاخه‌ی چندان مبارکی نبود و مجموع اتفاقات را به یاری خدا تغییر داد.

🌍🌍🌍🌍

در ادامه می‌فرماید
📚"و هرکه آن را بر وی تقویت کند بر وی گرامی‌تر است از زاینده‌ی وی"

می‌گوید هر کسی که سبب شود شما فرصت‌های حضور قلب‌ خود را حفظ کنید این شخص از پدر و مادرتان بهتر است.
"بر وی گرامی‌تر است از زاینده‌ی وی"
👈یعنی از مادر و والده‌ی شما نیز بهتر است! این خیلی نکته‌ی مهمی است.

هر که یعنی هر اتفاق و هر چیزی که در این دنیا باعث شود که حضور قلب شما بهتر شود، از پدر و مادرتان بهتر است و هر چیزی که بابت پراکندگی شود از قاتل شما بدتر است.
👈این جمله تکلیف خیلی چیزها را روشن می‌کند. ما باید با چه چیزی آمیخته شویم؟تکلیف‌ما را روشن می‌کند.

📚"وقت بر خداوند گرامی‌تر است از دو جهان وی"
این جمله می‌گوید که این فرصت ترقی که با حضور قلب اتفاق می‌افتد برای خدا ارزش آن از دو جهان نیز بالاتر است.
چون ما همیشه می‌گوییم می‌خواهیم در این دنیا نیکی کنیم تا به آخرت برسیم اینجا می‌گوید حضوری که در وقت باشد از دنیا و آخرت بالاتر است.

پس بزرگواران وقت را از دست ندهید!
👈وقت فرصتی است که خداوند در اختیار شما قرار می‌دهد و فرصت ترقی است. اگر به آن بچسبید پرش اتفاق می‌افتد و اگر بدان نچسبیدید در غیر این صورت معلوم نیست که دیگر چه زمانی به وجود بیاید.

می‌گوید بعضی اوقات این فرصت به‌وجود می‌آید و خداوند یک دروازه را برای شما باز می‌کند و برخی عوامل می‌آید و آن را خراب می‌کند آن عوامل از قاتل شما نیز بدتر است و هم‌چنین عوامل دیگری می‌آید و می‌گوید خراب نکن! به آن بچسب تو اهل دل هستی و در قلب حاضر باش!
یک نفر شما را نصیحت می‌کند و می‌گوید که این فرد از پدر و مادر شما نیز بهتر است و در کل بیان‌گر این نکته است که این فرصت از دنیا و آخرت بهتر است.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت
👇👇
https://t.me/sharhesadmeydan

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:23


📚"هر آن‌که آن را بر مرد بپوشاند یا ببرد
دشمن‌تر است وی را از قاتل وی"

هر عامل و شخصی که فرصت‌های الهی را از شما بگیرد برای مثال شما درحال سپری کردن رشدی هستید در همان لحظه یک پیامی برای‌ شما می‌آید، شما سراغ گوشی‌ خود می‌روید و فراموش می‌کنید که در میانه‌ی عبادت وخودسازی هستید و کلا وارد فضایی دیگری می‌شوید.
👈می‌گوید این از قاتل‌ شما هم دشمن‌تر است و باید مواظب باشید.
امروزه تکنولوژی و رسانه همین کار را با ما می‌کند مثلا در حال گفتن ذکری هستید وسط ذکر حواس‌ شما به سمت یک بازی ‌رسانه‌ای می‌رود می‌بینید زمان زیادی گذشته است و خدا را فراموش کرده‌اید برای شخص من این اتفاق زیاد می‌‌افتد.

می‌گوید این از قاتل شما هم بدتر است و
"دشمن‌تر است وی را از قاتل" لذا هر کسی که سبب شود آن لحظه‌ی غیبت نفس و حضور دل ربوده شود...
حال چگونه است؟
بزرگواران، حالتی را در نظر بگیرید که من اینجا روی محور زمان جهان هستی ایستاده‌ام
اتفاقات به سمت من می‌آید، یک اتفاق می‌آید می‌گوید که مثلاً فلانی پشت سر شما این حرف را زد، آن یکی می‌گوید او به شما توهین کرد!
👈این‌ها صرفا اتفاقات هستند. اما من اگر انسان آگاهی باشم اجازه می‌دهم این اتفاقات بیاید و از من س‍ُر خورده و برود.
👈اگر ناآگاه باشم می‌روم یقه‌ آن را می‌گیرم و می‌چسبم که پشت سر من چه گفتی؟ چه‌کار داشتی؟ چرا این حرف را زدی؟
شروع می‌کنم و با آن آمیخته می‌شوم.
وقتی درگیر شدیم "همین‌جا" می‌ایستیم و متوقف می‌شویم! شبیه به تورهای ماهی‌گیری است در ابتدا وقتی ماهی در تور افتاد کمی که دست‌وپا زد دیگر تور کاملاً دور آن پیچیده می‌شود و خفت افتاده و دیگر نمی‌تواند فرار کند.
بنابراین اتفاقات به سمت ما می‌آید و واقعا باید بی‌خیال تعدادی از آن‌ها شد. البته یک‌سری را باید برویم و حل کنیم اما حجم زیادی از آن را باید بی‌خیال شد چون نمی‌شود کاری در رابطه با آن‌ها کرد یا این‌که اگر رفتید تا حل کنید درگیر نشوید و در رابطه با آن‌ها دچار اعصاب‌خردی و ناراحتی و کینه و نفرت نمی‌شوید بلکه اجازه می‌دهید از شما عبور کند بعد می‌بینید که حل شد و چندان هم که شما مشکل را بزرگ کردید مشکل نبود.
برخی یک مشکل و یک اتفاق را خیلی بزرگ می‌کنند این‌ها یکی‌یکی کلمات را با پنس‌ برمی‌دارند و می‌گویند منظور شما از این حرف این بود در نتیجه کار که حل نمی‌شود تازه گره‌‌ی آن بیشتر می‌شود.
اتفاقی که می‌افتد این است در لحظاتی که من در دام وقایع می‌افتم، از دل خارج می‌شوم. به عنوان مثال شما می‌گویید حال‌ما خوب بود یک‌‌دفعه آمد حرفی زد ما را به‌هم ریخت. چرا؟
چون در نفس فرو رفتیم و تا قبل از آن در دل بودیم حال این‌که آمد حرفی زد دیگر دست او نیست، یک هدیه یا نعمت الهی بود آمد! شما
می‌توانید آن را رد کنید تا برود و یا می‌توانید به آن بچسبید و آلوده‌‌ی آن شوید.
پس خداوند برای تقویت ما پیوسته چیزی را می‌فرستد و ما باید این موضوع را تقصیر کسی ندانیم زیرا اینجا اصلا هیچ‌کس هیچ‌کاره است. مثلاً می‌گوییم تقصیر همسرم است، تقصیر دولت است...
👈هیچ‌کس هیچ‌کاره‌ای نیست!

🟢اینها را نمی‌شود در جلسات عمومی گفت اینجا یک جلسه‌ی خصوصی است واقعیت این است که هیچ‌کس هیچ‌کاره نیست هیچ‌کس نمی‌تواند کاری در حق شما یا علیه شما بکند.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

👇👇
https://t.me/sharhesadmeydan

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:23


📚"و هرچه در دعوی می‌افزاید از مایه‌ می‌کاهد"
این موضوع خیلی مهمی است؛ "دعوی" به‌معنای ادعا ‌است. طبیعی است وقتی آدمی رشد می‌کند ادعای او هم زیاد می‌شود و وقتی ادعای او زیاد شد می‌گوید این رزومه‌‌ی من است و من این هستم!
👈واقعا درست هم می‌گوید این رزومه‌ی او است. اما می‌گوید اگر رزومه‌‌ی شما خیلی قطور شد "از مایه می‌کاهد" یعنی از بها و ارزش شما کاسته می‌شود.

روزی یک نفر جهت استخدام آمده بود و نزدیک سی صفحه رزومه داشت. واقعا رزومه‌‌ی او درست بود. البته رزومه تحقیقاتی نبود بلکه واقعی و کاری بود مبنی بر این‌که من اینجا و آنجا کار کرده‌ام، همان لحظه من به یکی از دوستانم گفتم اگر ایشان اهل کار بود که در یکی از این همه جاهایی که رفته بود می‌ماند و کار می‌کرد نه این‌که همه را رها کند و برود.
این امر بدین معناست که مشکلی وجود دارد دوست من گفتند حتماً ایشان برای کسب تجربه جاهای مختلف رفته‌اند. بعدها متوجه شدیم که واقعا او نمی‌تواند یک کار را به‌پایان برساند و تمامی این‌ها صرفاً ما‌یه‌ی ادعا می‌شود و همین‌طور ایگو و نفس‌ ما بزرگ می‌شود و هر روز مدعی‌تر می‌شویم.
بزرگواران، هر روز مدعی‌تر شدن و ادعا کردن بسیار خطرناک است و اگر اهل ادعا شویم خطرناک است و از مایه‌ی ما می‌کاهد.
هرچه می‌گذرد، باید بیشتر اینگونه بیان کنیم که ما هیچ چیزی نیستیم! ما اصلا نه کاره‌ای‌ هستیم و نه هنری داریم و در مسیر طریقت خودمان را آگاه و استاد و مربی و شیخ‌ و پیر معرفی نکنیم چون بار بسیار سنگینی دارد و سرمایه‌ی ما را می‌کاهد.

🌍🌍🌍🌍

📚"وقت مرد، ساعت غیبت مرد است از خود"
"وقت" به‌معنای فرصت الهی است و در اینجا غیبت دو جنبه دارد.
👈ما یا در غیبت دل هستیم و در حضور نفس
یا در غیبت نفس هستیم و در حضور دل

می‌گوید "وقت مرد، ساعت غیبت مرد است از خود"
👈هر زمانی که از خود و از نفست در غیبت قرار گرفتی آن زمان وقت و ساعت تو است
زمانی است که خداوند دریچه‌ها را برای شما باز می‌کند.
بزرگواران، وقتی ما به فراموشی نفس‌ برسیم و آن را رها کنیم و آنقدر در دنیای‌ذهنی دور نزنیم می‌توانیم به نقطه‌ی وقت برسیم
یعنی "ابن‌الوقت" شویم و فرصت در اختیار ما قرار داده شود.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

👇👇
https://t.me/sharhesadmeydan

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:22


📚"و مراقبت قفل آن"
در مورد "مراقبت" در میدان‌های پیشین توضیح داده شده است و همان مراقبه است.
مراقبه‌ی نفس که چند حالت است؛ یکی زمان‌های عبادت و ریلکسیشن که شما به‌ مراقبه یا مراقبت اختصاص می‌دهید. حالتی دیگر این‌که در ۲۴ ساعت زندگی در مراقبت نفس باشید یعنی یک لحظه با خود چنین بگویید که طبق اخلاق الهی این کار درست یا نادرست است.
خیلی ساده است اگر آدم همیشه خدا را شاهد و ناظر بگیرد کاری می‌کند که خدا راضی باشد.
همین که کاری انجام دادیم که خدا راضی باشد، آن کار خوب است مردم هم راضی می‌شوند و همه چیز درست می‌شود.

📚"و مراقبت قفل آن"
می‌گوید شیطان می‌خواهد دل‌ شما را بدزدد
باید دائم مراقبت کنید که قفل باشد و او آن‌را نرباید.

📚"و مومن محتاج"
مومن با تمام وجود نیازمند است که به این مرحله برسد.

🌍🌍🌍🌍

📚"هر چه از نفس می‌کاهد در دل می‌افزاید"
ما دو ساحت داریم یکی ساحت "نفس‌ و ذهن" دیگری ساحت "دل‌ و روح" است. ما باید در یکی از این دو ساحت زندگی کنیم.
👈ما در میانه هستیم البته قرار نیست تا آخر عمر در میانه باشیم و باید مهاجرت کنیم و به سمت دل یا به سمت روح برویم.
می‌گوید هر چه که شما اهل دل شوید از نفس کاسته می‌شود به همین راحتی!

🟢اگر تمایل دارید در مورد موضوع دل بیشتر بدانید می‌توانید چهار جلد کتاب لوح زرین را مطالعه کنید و یا چهار ترم دوره‌ی لوح زرین را بگذرانید این‌کار بیش از یک سال زمان می‌برد برای این آموزش وقت بگذارید آنگاه به زیبایی یاد می‌گیرید زندگی در ساحت دل به چه معنایی هست.
می‌گوید که هرچه از نفس بکاهیم به دل می‌افزایم. توصیه ایشان برای کاستن از نفس ریاضت است و چنین می‌گوید که اجازه ندهید زندگی‌ها به سمت تن‌پروری برود لذا کمی به خودتان سخت بگیرید چون با این کار بیشتر می‌توانید قوای نفسانی را کنترل ‌کنید.

📚"و هر چه در دنیا می‌زاید از‌ قیمت می‌کاهد"
"دنیا" به معنای دنی یا پایین بودن دنیا است نه به معنای اکوسسیتم، دنیا، طبیعت به مفهوم دلبستگی‌های وارونه‌ای‌ است که در این دنیا داریم.
هر چه بر دلبستگی‌های دنیا اضافه شود از بهای‌ شما کاسته ‌می‌شود چون قبلا گفته بود که مومن بازرگان است و باید مواظب باشد که عمر خود را به چه قیمتی می‌فروشد!
👈بنابراین اگر دل‌بستگی زیاد به مطامع دنیا داشته باشید قیمت شما کاهش می‌یابد.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:21


📚"و آنچه از عمر مانده است یا زهر است یا تریاق"
👈به پاد زهر تریاق می‌گویند.

معمولا عقرب و مار و برخی حشرات آدم‌ها را نیش می‌زدند و یک‌باره تمام بدن‌ دچار عفونت می‌شد.
تریاق‌ها همان ادویه‌ها و داروهایی بودند که آن‌ها را به روش خاصی درست می‌کردند که پادزهر محسوب می‌شدند و به آنها پازهر می‌گفتند.  
"همه‌ی دنیا یا پاد زهر است و یا زهر است" یعنی ما دائما در کشمکشی هستیم که یا ما را هول می‌دهد و  یا ما را متوقف می‌کند. یا رشد می‌دهد و یا پایین می‌آورد.
مسئله این است که خدا سادیسمی نیست که این‌قدر با ما بازی کند بلکه به ما آموزش می‌دهد "تقدیر" حریف تمرینی ما‌ست و اما ما آن‌ها را شیطان و جن و دیو می‌نامیم و در واقع حریف تمرینی هستند و بستر رشد ما را آماده می‌کنند.
👈مثالی برای شما بزنم یک خانم از  روز اول زندگی‌ در امکانات خیلی بالایی وارد یک زندگی می‌شود و امکان دارد به آن شکل، چندان جزئیات قیمت‌ها و شبوه‌ی قناعت را نداند و روش‌ اینکه چگونه باید یک زندگی را حفظ کند را فرا نگرفته باشد.
یک نفر هم هست که کمی سختی و بی‌پولی کشیده و پیش آمده است وقتی که این‌ها رشد می‌کنند.
کدام یک دارای درک بیشتر است؟
👈آن کسی‌که از روز اول مقداری سختی و دشواری در کار کشیده باشد او خیلی پخته‌تر و  باهوش‌تر است. 
مثلا بچه‌هایی که در امکانات زیاد پرورش می‌یابند خیلی خنگ می‌شوند و تا در یک تنگنا قرار می‌گیرند هیچ راه حلی ندارند و نمی‌دانند چه‌کار کنند و در میان مشکلات یک‌باره تسلیم شده و هیچ راهکاری نمی‌دانند.
اما آنهایی که در دوران کودکی خود کمی چالش و گره داشتند مسائل را خیلی بهتر حل می‌کنند.

بعضی اوقات به حال برخی از بچه‌ها دلسوزی می‌کنید که گناه دارند و چرا آن‌قدر بدبخت است.
👈آنها اصلاً بدبخت نیستند تقدیر این‌گونه بوده که تجربه‌ی بیشتری‌ داشته باشند یعنی آموزش بیشتری می‌بیند.
من نمی‌گویم در مقابل ظلم سکوت کنیم و بگوییم که تمامی این‌ها تقدیر است اما واقعیت این است که باید حق‌ خود را  بگیریم، اعتراض‌ بکنیم اما بخش عمده‌ی آن دست هیچ‌کس جز خدا نیست و یک برنامه‌ی الهی‌ است.

🌍🌍🌍🌍

آنچه گفته شد؛ اول باید بر عمر خود غیرت داشته باشید و دوم بر دل‌خویش غیرت داشته باشید.

📚"دل خزینه‌ی مرد است"
"خزینه‌" به‌معنای گنجینه و کل دارایی‌ او است.
ارزش شما چقدر است؟
👈ارزش شما به اندازه‌ی دل‌تان است.
اگر دل شما سنگ است هیچ ارزشی ندارد اگر دل از نور است ارزش بالایی دارد.
چه بسا در آخرت دل‌های ما را می‌سنجند تا ببینند این دل چقدر از ظلمت و سیاهی پاک شده و زنگار آن زدوده شده و رونق گرفته است در ادامه قیمت‌گذاری خواهیم شد که در چه وضعیت دوزخ یا بهشتی‌‌ قرار بگیریم.

"دل خزینه‌ی مرد است"
👈کل دارایی یک مرد دل او است. مرد هم به‌معنای انسان است و زن و مرد ندارد

📚"و شیطان دشمن"
کار شیطان این است  که با این دل دشمنی کند. بنابراین ما چند کار باید انجام دهیم؛ هم دل‌ خود را پاک کنیم و هم مواظب باشیم که شیطان دل‌ ما را نرباید و نتیجه‌ی اعمال‌ ما را به‌ سرقت نبرد چون شیطان می‌دزدد و سارق است.
چگونه می‌دزدد؟
به یک‌باره بعد از یک عمر کار نیک کردن شروع می‌کنیم و آدم بدی می‌شویم و شیطان اعمال نیکوی ما را می‌دزدد.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:20


📚"هرچه از عمر گذشت تاوان است"
👈هرچیزی که شما از دست دادید غرامت و تاوان است.
پس به نوعی دو حالت دارد هرچه گذشت تاوان یا درمان است.
👈آن‌چه که تا حال از عمر شما گذشته است یا تاوان است و به‌نوعی آن‌را از دست داده‌اید و یا سبب درمان گشته و مایه‌ی رشد شما شده است.
چرا می‌گوید عمر درمان است؟
برخلاف تصور عامه که انسان‌ها بدون نقطه‌ضعف و مثل یک لوح سفید به‌ دنیا می‌آیند در عرفان چنین نظری نیست. انسان‌ها با پیش زمینه‌ی خوب یا بد به دنیا می‌آیند.
👈مثلا یک کودک از همان ابتدا ممکن‌ است حسود باشد و یا از همان بدو تولد امکان دارد دل‌نازک، خشمگین و یا عصبی باشد و اصلا این‌گونه نیست که بگوییم انسان‌ها لوح سفیدی هستند و معلمی از راه می‌رسد و بر روی آن می‌نویسد خیر چنین نیست.
وقتی انسانی متولد می‌شود، برای خود یک هویت به‌همراه می‌آورد. با به‌همراه آوردن این هویت، دنیا اتفاقاتی را در مسیر او قرار می‌دهد که هویت خود را اصلاح کند.
👈پس اگر می‌بینید یکی بدبخت و دیگری خوش‌بخت است این‌ها تماما بازی‌های سرنوشت برای اصلاح هویت است که شما هویت خویش را اصلاح کنید و اگر اصلاح کردید می‌گویند درمان شد.
بنابراین ما به این دنیا آمده‌ایم تا درمان شویم.

💚"هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد"
ما که سالم نیستیم، همه بیمار هستیم و به اینجا آمده‌ایم تا این عمر را بفروشیم و به جای‌ آن درمان را بگیریم.
درمان چیست؟
ما صفات ذاتی نامبارکی داریم که این‌ها باید کاسته شود و نیکی‌ها جایگزین آن گردد.
پس می‌گوید یا تاوان است یا درمان یعنی یا از دست دادی و هدر رفت و یا تغییر کردی.
👈نشانه‌ی آن هم این است، تقریبا از سن چهل۴۰ سالگی به بعد باید خیلی آدم خوبی شوید و در نتیجه باید خیلی تغییر کرده باشید، خیلی باید پخته شده باشید و شخصیت‌ شما شکل گرفته باشد و از چهل سالگی به بعد تا پایان عمر هر روز باید بهتر شده باشید.
اگر می‌بینید که می‌گویند فلانی جوان بود خوب بود و الان به‌عنوان مثال حسودتر شده است یعنی روند ما منفی بوده و باید روند ما رو به رشد باشد که درمان رخ دهد.

🌍🌍🌍🌍

📚"و آن نفس که در آنی یا تحفه است یا داغ"

می‌گوید هر لحظه از زندگی‌ شما که در آن هستید و قرار دارید یا تحفه است و هدیه محسوب می‌شود و یا داغ بوده و یک مصیبت است. این داغ و مصیبت و یا داغ و هدیه هر دو لطف خداست.
👈به‌طور مثال وارد یک باشگاه بدنسازی می‌شوید و می‌بینید عده‌ای نشسته‌اند و استراحت می‌کنند و عده‌ای هم ورزش می‌کنند. در لحظه که نگاه می‌کنید پیش خود می‌گویید این شخصی که نشسته است آدم تنبلی‌ است و آن کسی که ورزش می‌کند چه آدم زرنگ و کاری‌ای است! غافل از این‌که تو در لحظه‌ی استراحت یکی و در لحظه‌ی تلاش دیگری رسیده‌ای و ممکن است ده دقیقه‌ی دیگر آن شخص چند ست زده باشد و برود استراحت کند و آن دیگری تازه شروع به تمرین کند.

پس این‌ موضوع که ما صاحب شانس هستیم یا بد شانسی می‌آوریم و خوش‌بختی و یا بدبختی می‌آوریم تماما سناریوهایی هستند که از ناحیه‌ی خداوند می‌آید که همه هم هدیه است خداوند واهب الهدایا هست؛ "یا تحفه است و یا داغ" یعنی در آن لحظه یا در استراحت هستید یا در حال تمرین، چه در حال استراحت باشید چه تمرین هر دو درست است یعنی آن کسی‌که نشسته تمرین خود را کرده و نشسته است و یا در حال آماده شدن برای تمرین بعدی است. آن کسی هم که تلاش می‌کند منتظر است تا تلاش او تمام شود و یک استراحت بین دو تا ست را انجام دهد.

بنابراین ما در مواجهه با اتفاقاتی قرار داریم که همگی خیر هستند، منتهی ما یا هدیه می‌بینیم یا داغ می‌بینیم.
👈داغ و مصیبت و بدبختی یا هدیه و شانس و خوش‌بختی این‌ها تماما برای این است که ما در لحظه بهتر شویم.
تا زمانی که شما آگاهانه به آن نگاه نکنید گمان می‌کنید که بدبخت هستید اما شما بدبخت نیستید! در این لحظه خداوند یک چالشی برای شما فرستاده است که با حل آن چالش یکی از ایرادهای درونی‌ خود را می‌توانید حل کنید. وقتی ایراد درونی‌ شما حل شد آن چالش حل می‌شود.
پس در این دنیا کسی چندان ظلمی در حق‌ ما نمی‌کند و جدا از برخی استثنائات جهان ما در اصل به هر شکل ممکن بازتاب وجودی خود ما را می‌بینیم یعنی درون من نیازی وجود دارد که یک نفر پیش می‌آید و به من توهین می‌کند، در آن لحظه من باید خویشتن‌داری یاد بگیرم، من در آن لحظه باید درس بگیرم و رشد کنم پس باید هر نفس را غنیمت بدانیم.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:19


بنابراین اخلاق عرفانی، اخلاق خدا محور است که به آن دین‌مایه می‌گویند یعنی بر بستر یا سرمایه‌ی دین باشد.
👈یعنی ببینید از نگاه خدا چگونه‌ است ما در بیان بسیاری از حرف‌ها می‌گوییم منظور من این نبود. خوب الان شما می‌گویید منظورتان این نبود اما آیا خدایی که پشت پرده‌ها را می‌بیند هم همین نظر را دارد؟
موضوع خیلی عمیق است یعنی همه چیز با این دید که "من خوب زندگی می‌کنم" کافی نیست، این‌که خداوند پشت پرده‌های مرا می‌بیند آیا در پیشگاه خدا هم من خوب زندگی می‌کنم؟
پس عرف خوب است اما کامل نیست و ناقص است. نیت‌ها و تفکرات و اندیشه‌ها پشت پرده‌های آن می‌شود و باید آنها را حفظ کنیم.
🔷پس می‌گوید عمر یک دکان است و خرد زیور آن است و مایه‌ و سرمایه‌ی آن دین‌ یا مرام الهی‌شما است.
👈این هم غیرت در مقام عمر است. به این معنی‌که این‌گونه باید بر عمرتان غیرت داشته باشید یعنی در تمام عمر مواظب باشید که این عمر یک دکان است و سرمایه‌ی من محسوب می‌شود این سرمایه باید با همراهی خرد زیبا باشد و با دین یا مرام الهی سرمایه‌ام شود.

فرض می‌کنیم شما مغازه‌ای دارید که دکوراسیون آن‌هم بسیار زیباست اما هیچ چیز در آن نچیده‌اید، این می‌شود انسانی که مرام الهی و دین ندارد و اگر مرام الهی داشته باشید یعنی مغازه‌‌ی شما  پر از جنس است

🌍🌍🌍🌍

📚"و مومن بازرگان"
اکنون که شما مومن هستید بازرگان محسوب می‌شوید و خوب معامله‌ای انجام می‌دهید که دوسر سود دارید معامله می‌کنید.
چرا؟
چون با خدا معامله می‌کنید! کسی‌که طرف حساب‌او، خدا و با معیارهای الهی باشد هم دنیا و هم آخرت را دارد. پس مؤمن باید بازرگان باشد و مراقبت کند که عمرخود را ارزان نفروشد.
👈مثلا من برخی اوقات که در فضای اینستاگرام می‌گردم، پس از گذشت یک و یا دو ساعت یک‌باره به خودم می‌آیم و می‌بینم یک ساعت است می‌گردم! هم چشمان‌من ضعیف شده است، هم اینترنت مصرف کرده‌ام و حجم زیادی موضوعات بیهوده به سراغ من آمده است و آن‌قدر تصاویر متفاوت دیده‌ام که شب هم خواب خوبی نداشته و در خواب هم فقط همین تصاویر را می‌بینم.
در این لحظات هم اصلا یاد خدا نبوده‌ایم و صرفاً می‌گشتیم، در صورتی که حواس یک بازرگان باید به ماالتجاره‌ی خود باشد زیرا دارایی‌ شما عمرتان است.

بزرگواران، عمرخود را ارزان نفروشیم
اکنون در زمانه‌ای هستیم که خداوند لطفی در حق ما کرده است، وجود هوش مصنوعی، ربات‌ها و تکنولوژی و از این دست امور به کمک ما آمده تا وقت بیشتری پیدا کنیم و بسیاری از امور ما را راحت‌تر می‌‌کند.
پیش از این می‌بایست مسیرها را پیاده طی می‌کردیم و یا با الاغ می‌رفتیم و خیلی زمان‌بر بود امروزه به‌وسیله‌ی ماشین جابه‌جا شده و جهان وقت بسیاری در اختیار ما قرار داده است لذا ما باید از این وقت بیشتر استفاده کنیم، مرتب پادکست گوش کنیم، ذکر بگوییم و عبادت کنیم. این وقت باید برکت پیدا کند علاوه بر آن نباید تکنولوژی به ضرر ما باشد، تکنولوژی باید برای ما "آورده" داشته باشد و این‌گونه "بازرگان موفق" محسوب می‌شود.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:18


📚"خرد پیرایه"
می‌گوید آرایش یا پیرایه‌ی زندگی شما این است که با خرد باشید.
خرد هم یعنی این‌که فکر کنید و برای هر چیز تصمیمات هیجانی و عجولانه نگیرید و قدرت تصمیم‌گیری داشته باشید، فکر کنید و این کار سختی هم نیست.
👈کسانی‌که  چندان عادت به تفکر و فکر کردن ندارند، بیشتر سوال می‌پرسند و تنبلی می‌کنند و دائما از دیگران پرسش می‌کنند خردشان‌ کاهش پیدا می‌کند بنابراین برای هر موضوعی برای خودتان دلیل بیاورید، استدلال کنید تا دریابید که آیا این کار را انجام بدهم یا خیر؟
ما باید خردورز شویم، خرد یک زیور یا پیرایش هست که ما در جهان هستی به خودمان می‌گیریم یا می‌توانیم فردی بی‌شعور، بی‌فکر و کم عقلی باشیم یا انسان فرزانه و خردمندی باشیم.
این در واقع به‌نوعی مهارت زندگی ما است که باید پیوسته در طول زندگی بتوانیم فکر کنیم، بیاندیشیم و در موقعیت‌های مختلف، خود را جای طرف مقابل قرار دهیم.
👈برای اینکه بتوانیم خردمند شویم بایستی موضوعات را از بالا نگاه کنیم.
خودتان را در موضوعات دخیل ندانید اگر در حال حاضر با فردی کنتاکت و برخورد دارید خودتان را در آن موضوع نبینید بلکه بیایید و خودتان را از بالا نگاه کنید بدین ترتیب شما خردمند می‌شوید زیرا هر دو طرف را می‌توانید ببینید.
پس می‌گوید این فیلم عمر شما دکان شماست
پیرایه یا زیور و زیبایی این دکان خرد شما است.

🌍🌍🌍🌍

📚"و دین مایه"
دین یعنی مرام، البته نه این مرام‌های اجتماعی بلکه مرام الهی است.
👈مرام اجتماعی این است که من کاری انجام دهم که در اجتماع  مورد قبول باشد و این موضوع بد هم نیست این عرف است اما معیار محکمی نیست.
"دین" یعنی کاری انجام دهم تا مورد رضایت خداوند قرار گیرد، مورد رضایت خدا هم یعنی کاری که درست است را انجام دهم.
👈به‌طور مثال من یک سبک زندگی را انتخاب می‌کنم که مورد پسند جامعه است اما به اکوسیستم ضربه می‌زند، در حق دیگران مخفیانه ظلم می‌کند یعنی به‌ظاهر من آدم خوبی هستم  ولی پنهانی در حق دیگران ظلم می‌کنم لذا باید از روی ظاهر خوب‌ و بد و اخلاق را تعریف نکرد.
مقوله‌ی اخلاق را باید با دید ماورایی تعریف کرد.
👈به‌طور مثال من کودکی را می‌بینم و گونه‌ی او را می‌گیرم و می‌گویم عزیزززم و محکم لپ اورا می‌کشم‌!
کسی از بیرون نگاه می‌کند می‌گوید من چه آدم مهربانی هستم که گونه‌ی بچه را می‌کشم اما خود من می‌دانم در آن لحظه کودک را تنبیه می‌کنم که دیگران متوجه نشوند که من چه آدم بدی هستم.
اینجا چه کسی می‌بیند؟ خدا می‌بیند.
دیگران تصور می‌کنند من آدم خوبی هستم اما گونه‌ی کودک را فشار می‌دهم تا او را تنبیه‌ کنم.
اینجا فقط خدا می‌بیند.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:17


📚"اما عمر دکان است"
مثل تمامی میدان‌های کتاب صد میدان، سه منزل داریم و در هر منزل هم، سه مقام را برای ما توصیف می‌کند.
📚"عمر دکان است"
شما همیشه عمر را به‌عنوان "بستر زمان" می‌شناسید ولی این‌جا می‌گوید، عمر بستر مکان است. در یک کلمه حرف بسیار مهمی را مطرح کرده است.
خلقت بر اساس زمان اتفاق می‌افتد یا بر اساس مکان؟
به‌طور مثال درمورد دنیا می‌گویم.
این دنیا را زمان خلق کرده است یا مکان ؟
یک "زمان" به‌عنوان بستر اولیه‌ی آن بوده و به این شکل کش آمده است و مکان شکل گرفته است؟ یا یک "مکان" بوده و این مکان به خاطر حرکت خودش زمان را شکل داده است؟

به اعتقاد عرفای، عرفان خراسان "زمان" در خلقت اولویت  دارد البته در جایی به‌صراحت بیان نمی‌شود ولی با تفحص در میان صحبت‌ها  متوجه  می‌شویم که اصل کار "زمان" است اما ما زمان را این‌جا به شکل مکان می‌بینیم.

🟢فرمولی در فیزیک وجود دارد به نام:
x=v×t

👈مکان یا "x" مساوی‌ با سرعت ضربدر "t" یا زمان است یعنی "مکان‌ و زمان" در رابطه‌ی مستقیمی با هم هستند "v" هم سرعت است.

این‌ موضوع که زمان و مکان در رابطه‌ی مستقیم با هم‌دیگر هستند به نوعی بیان می‌کند که ما جدا می‌بینیم اما مکان و زمان هر دو ظرف خلقت هستند و یکی از آن‌ها می‌تواند ظرف خلقت باشد و دیگری از آن تبعیت می‌کند یعنی لزومی ندارد که ما هم مکان و هم زمان را داشته باشیم تا خلقت اتفاق بیافتد، اگر یکی از آنها را هم داشته باشیم با همان یکی خلقت اتفاق می‌افتد چون پارامتری با رابطه‌ مستقیم است وقتی یکی از آن‌ها رشد می‌کند دیگر خودبه‌خود بوجود می‌آید.
👈مثلا وقتی که من "مکان" داشته باشم خودبه‌خود زمان را هم دارم، وقتی"زمان" داشته باشم خودبه‌خود در یک مکانی باید آن زمان باشد.

🌍🌍🌍🌍

.می‌گوید "عمر دکان است"
ما عمر را به اسم ظرف زمان می‌شناسیم اما می‌گوید یک دکان یا ظرف مکان است یعنی شما عمرخود را بصورت یک‌سری تصویر و اتفاق یا یک فیلم هفتاد، هشتاد ساله می‌بینید که این عمر می‌شود.
به‌طور مثال من می‌گویم عمر من هشتاد سال است، این هشتاد سال را با چه چیزی می‌فهمید؟
👈با تعداد مکان‌هایی که جسم‌شما در آن بوده است یعنی جسم شما شامل عکس‌ها یا تصاویرش، کل بُعد مکانی که در این هشتاد سال طی کرده‌اید این زمان و عمر شما محسوب می‌شود.
موضوع کمی پیچیده است و آن‌را زیاد توضیح نمی‌دهم چون چندان هم فایده‌ای ندارد و خیلی اثری ندارد.
پس عمر دکان است و می‌گوید عمر شما بستر و سرای شماست آن چیزی‌ست که در اختیار شما قرار داده‌اند.
👈تصور کنید قرار است تصاویر بسیاری از من، از لحظه‌ی تولد تا لحظه مرگ در جهان هستی حک شود؛ در طول زمان‌، مکان‌های زیادی یا تصویر یا  xyz قرار است حک شود بعد می‌گوید این بستر شماست!
حال بر این بستر، کل زمان را تصور کنید که یک دکان یا یک مغازه است، یک سرا یا یک وجود، یک انسان است.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:16


در ادامه عمر، دل، وقت!
"وقت" چیست؟
وقت به‌معنای "فرصت" است

زمانی‌هایی‌ وجود دارد قلب‌ و دل‌ شما متصل است، بارش  معرفت و کرامت و برکت بر زندگی شما وارد می‌شود؛ این همان "وقت" است.
اما همیشه این وصل وجود ندارد یعنی شما یک روزهای خاصی متصل هستید و نمی‌دانیم چه روزی، زیرا برای هر کس متفاوت است.
آدمی در آن لحظه دعایش مستجاب می‌شود و در آن لحظه سیمش وصل است و حال دلش خوب است یک حالتی دارد که در اتصال قرار می‌گیرد این حالت را "وقت" می‌نامند.

💚پس اینکه حضرت مولانا می‌فرمایند
"گفت پیغمبر که نفحت‌های حق
اندر این ایام می‌آرد سبق"
👈همین‌طور برای‌ یک نفحت یا یک موج آسمانی می‌رسد و پشت سرهم می‌آید.

💚"گوش‌و هُش دارید این اوقات را
در ربایید این‌چنین نفحات را"
👈مراقب باشید که آن‌را از دست ندهید چون همیشه این فرصت برای آدم ایجاد نمی‌شود.

💚"نفحه آمد مرا شما را دید و رفت
هرکه را می‌خواست جان بخشید و رفت"

👈بنابراین وقت به معنای "فرصت" است.
بزرگواران، اگر ابن‌الوقت باشید و بتوانید "وقت‌ها" را مثل گربه‌ای که دم در خانه‌ی موش به انتظار می‌نشیند و منتظر است که یک لحظه موش بیرون بیاید تا او را به چنگ اندازد، شما نیز باید در مسیر طریقت همین‌گونه باشید! باید دائم منتظر باشید و ببینید کجا خداوند دری را باز می‌کند و حال دل‌شما معنوی می‌شود و پیام الهی، تذکری، تنبیه یا اشاره‌ای به شما می‌شود بپرید و بگویید چشم، گرفتم و متوجه شدم!

🌍🌍🌍🌍

جالب است که خداوند عموماً از زبان کسانی با شما حرف می‌زند و یا راهنمایی می‌کند که در قضاوت آنها هستید و از این رشد غافل شده‌اید یعنی دقیقا همان جایی که پیامی به‌کار ما می‌آید، سرگرم حواشی می‌شویم و یا سرگرم چیزی می‌شویم که اصل ماجرا را نفهمیم و وقت را از دست بدهیم.
پس وقت فرصت‌هایی است که آن زمان فرصت تجلی‌ شما در همه چیز است و می‌تواند اخلاق شما را خوب کند.
👈به‌طور مثال شما عادت دارید پشت سر دیگران حرف بزنید ناگهان یک نفر یا یک بچه با لحن زشت شما را تحقیر می‌کند یا کاری با شما می‌کند که در آن لحظه "وقت" شما بوده است یعنی لحظه‌ای بوده که به گوش شما می‌زند و می‌گوید برو و غیبت نکن!
اما همان لحظه من شروع می‌کنم و می‌گویم تو اصلا چه کاره هستی و با من چه‌کار داری؟ چرا توهین کردی؟ به تو هیچ‌ ربطی ندارد! لحن صحبت تو را دوست نداشتم واژه‌های تو زیبا نبود و وارد فضای حاشیه می‌شویم، در صورتی که آن لحظه دقیقا لحظه‌ی وقت ما بوده است و خداوند لطف کرده و تلنگری به ما زده است ولی ما وقت را از دست دادیم.
زمانی می‌شود که فرصت‌های خوب زندگی به سراغ‌شما می‌آید یعنی پیشنهاداتی می‌شود که این پیشنهادات می‌تواند زندگی، اقتصاد، خوشبختی شما را دگرگون کند و یک‌باره در یک فضای تاریک قضاوت‌گونه‌ای می‌افتیم و فرصت‌ها را از دست می‌دهیم.
👈اصطلاحا وقت همان شانس‌هایی‌ست که در خانه‌ی ما را می‌زند و ما در را به روی آن باز نمی‌کنیم.
🔷بنابراین در سه حیطه‌‌ی "عمر، دل، وقت" باید غیرت داشته باشیم و رشک بورزیم.
همانند انسان‌های حسود و بخیل که تنگ‌نظر می‌شوند، گویا تمام توجه‌ و حواس آنها به یک چیز هست و خیره به مال خود چسبیده است!
شما هم باید خیره به این سه مورد؛ عمر و دل و وقت خود بچسبید که این‌ها از دست نرود و بایستی روی این‌ها غیرت داشته باشید.


#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:14


📚"غیرت رشک است بر چیزی که غیر آن به جای آن چیز نیست"
بنابراین غیرت سالکانه‌ غیرت روی خداست و می‌گوید امکاناتی وجود دارد که اینها قابل جایگزینی نیست، به‌طور مثال یکی از این امکانات "عمر" است.
سه نوع امکانات وجود دارد که می‌گوید بایستی به این امکانات دقت کنیم چون قابل جایگزینی نیستند، "عمر، دل، وقت" در ادامه توضیح می‌دهیم که تعریف وقت و عمر باهم تفاوت دارد.

📚"و آن سه چیز است:
عمر است و دل است و وقت است"
👈بزرگواران، "عمر" طول زمان زندگی شما است و تمام دوران زندگی عمرشما می‌شود و از لحظه‌ی تولد تا مرگ را در بر می‌گیرد. این یک فرصت است باید غیرت داشته باشید و این فرصت را به‌درستی استفاده کنید.

"دل" است، تمام اندوخته‌ی معنوی شما در جایگاهی به نام دل قرار دارد که همین قلب شما است. قلب یک نفر سنگین و قلب دیگری سبک است.

🌍🌍🌍🌍

در مصر باستان وقتی یک نفر فوت می‌کرد طبق روایات اسطوره‌ای گفته می‌شد؛ قلب او را به شهر اموات می‌برند سپس آن‌را وزن می‌کنند، اگر وزن قلب او از یک پر سنگین‌تر باشد جهنمی می‌شود و اگر سبک‌تر باشد به بهشت رفته یا جاودانه می‌شود.
👈پس آن زمان هم فهمیده بودند که خیلی از مسائل از جمله نیکی‌ها و بدی‌های در قلب انسان پنهان می‌شود و کار شیطان دزدیدن دل است.
🔷"دل" آنتن اتصال انسان به عالم معناست و شیطان می‌خواهد این آنتن را بدزدد.

کل داستان هستی یک مدرسه است که ما در آن سرگرم آموزش هستیم مثلاً اینکه شما خوشبخت می‌شوید، بدبخت می‌شوید و یا اتفاقی می‌افتد این‌ها هیچ ربطی به شما ندارد بلکه سرفصل‌های درسی شماست.
👈اگر روزی بفهمید که هیچ‌کس در این دنیا کاری با شما نداشت و تمامی آن‌ها سرفصل‌های درسی بود آنگاه کل نگاه‌ شما به زندگی تغییر می‌کند.
در این دنیا یک سارق وجود دارد که باید مراقب باشید که این سارق اندوخته‌‌ی قلبی شما را ندزدد!
👈به‌طور مثال شما حال خودتان را خوب می‌کنید، یک‌باره در شرایطی پشت سر کسی حرف می‌زنید و همه‌ی اندوخته‌ی شما دزدیده می‌شود بنابراین کار شیطان دزدیدن دل است.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:13


📚"میدان پنجاه‌وهشتم غیرت است از میدان حرمت میدان غیرت زاید.
غیرت رشک است بر چیزی که غیر آن به جای آن  چیز نیست"

"رشک" به‌معنای حسد‌ است
👈ما دو حالت حسد داریم یک حالت از حسد آن است که ما در طول زندگی مشاهده می‌کنیم یک نفر موفق و کامروا و پیروز می‌شود بدین روی ما نسبت به او حسد می‌ورزیم که این حسد نفسانی است.
👈جدا از این نوعی غیرت یا حسد نسبت بر معشوق‌‌خود داریم و آنقدر عاشق او هستیم که حتی نمی‌خواهیم کس دیگری در حریم او وارد شود. معادل انگلیسی آن jealousy می‌شود.

غیرت یا رشک عارفانه با هیچ‌یک از این دو تعریف قابل قیاس نیست یعنی فرد روی خدا غیرت دارد و نسبت به خدا رشک دارد.
مثل این است که معشوق شما جایی نشسته است و طلب آب می‌کند، شما دوست دارید اولین کسی باشید که باشتاب می‌روید و به لیلای جهان هستی آب می‌دهید و اگر مشاهده کردید کسی زودتر از شما رفت گویا کوتاهی کرده‌اید به این حالت غیرت و رشک سالکانه‌ گفته می‌شود و با حالت‌های نفسانی کاملاً متفاوت است.
وضعیت و حالتی است که گویا فرد می‌گوید من آمده‌ام تا خودم را در خدمت الهی غرق کنم! آنگاه اگر ببیند خدمت نکرد و عمر و زندگی و وقت او سپری شد و دلش پر از تباهی شد و نتوانست خدمت کافی کند رشک و حسد می‌ورزد.
👈البته به کسی حسد نمی‌ورزد به وضعیت ایده‌آلی که می‌توانست داشته باشد و اکنون ندارد رشک می‌ورزد.


🌍🌍🌍🌍

در مجموع بشر زمانی‌که آگاه شود که چه امکاناتی در اختیار خود دارد بسیار به حسرت می‌افتد و در آخرت هم به این حالت "یوم‌الحسرت" می‌گویند. بعد از این دنیا انسان تازه حسرت می‌خورد که این دنیا چه جای خوبی برای رشد و تعالی بود و ما سرگرم بیهودگی‌ها شدیم.
تصور کنید وارد مدرسه‌ای شده‌ایم که در این مدرسه یک معلم سخت‌گیر است، یک معلم خوش‌حال است، یک دانش آموز بداخلاق است، یک دانش آموز بی‌خیال است، همه اینجا هستند ما در این موقعیت باید سریعاً علمی را فرا بگیریم ولی اگر سرگرم بازیگوشی شویم  مردود شده و از مدرسه اخراج می‌شویم و هیچ دانشی هم کسب نکرده‌ایم. الان باید دانش‌‌خود را در این دنیا کسب کنیم دانش این دنیا هم "معرفت" است یعنی باید به معرفت و به آگاهی برسیم لذا باید سطح پایین خود را رها کنیم تا سطح ما بالاتر بیاید یعنی باید هر روزه نسبت به روز پیشین خود یک درجه بهتر شده باشیم و حتی یک روز هم مانند روز قبل خود نباشیم و باید رشد کرده باشیم.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:13


💚«جز عشق نبود هیچ دم‌ساز مرا
نی اول‌ و نی آخر‌ و آغاز مرا

جان می‌دهد از درون آواز مرا
کای کاهل راه عشق درباز مرا»

❤️سلام و عرض ادب‌ و احترام شب همگی عزیزان به‌ نیکی. شبی دیگر شرح کتاب ارزنده‌ی صدمیدان جناب "خواجه عبدالله انصاری" کتابی پر از حیرت‌ و شگفتی! کتابی که دستورالعمل طریقت‌ و عرفان است.
کتابی که از میدان توبه تا به سال با صد گام سالک را راهبری می‌کند.

🟢با نام‌ و یاد پروردگار یکتا و با درود و سلام بر روح پیر هرات حضرت "خواجه عبدالله‌ انصاری" میدان پنجاه‌وهشتم را آغاز می‌کنیم از روح شریف ایشان طلب می‌کنیم که حقایق پنهان در کتاب صد میدان را بر قلب و زبان تک‌تک ما جاری فرماید.
"الهی آمین"

به نام خدا
🙏بزرگواران لطفاً کسانی شنونده‌ی این فایل صوتی یا تصویری باشند که میدان‌های پیشین را کار کرده باشند.
از شروع میدان احسان، گفته شد که اینها کاملاً آداب طریقت است و شما الزاماً باید در طریقت باشید چون این قسمت‌ها رعایت آداب طریقت است.

🟢میدان پیشین میدان "حرمت" بود که احترام و حفظ ادب برای یک مقام متعالی به شکلی که گویا خداوند را می‌بینیم و او را حاضر و ناظر در مقابل خودمان حس می‌کنیم.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:12


📚صد میدان
خواجه عبدالله انصاری

🟢از میدان حرمت میدان غیرت زاید.
غیرت رشکست بر چیزی که غیر آن بجای آن چیز نیست.

🟣و آن سه چیزست:
عمرست،
و دلاست،
و وقت است.

🔵اما عمر دوکانست، و خرد پیرایه، و دین مایه، و مؤمن بازرگان:
و هرچه از عمر گذشت تاوانست یا درمان؛
و آن نفس که در آنیم یا تحفه است یا داغ؛
و آنچه از عمر مانده است یا زهرست یا تریاق.

🟢و دل خزینهٔ مردست، و شیطان دشمن، و مراقبت قفل آن. و مؤمن محتاج:
هر چه از نفس می‌کاهد در دل می‌افزاید،
و هرچه در دنیا می‌زاید از قیمت می‌کاهد،
و هرچه در دعوی می‌افزاید از مایه می‌کاهد.

🟢وقت مرد ساعت غیبت مردست از خود:
هر آنکه آنرا بر مرد بپوشاند یا ببرد، دشمن‌ترست ویرا از قاتل وی؛
و هرکه آنرا بر وی تقویت کند، بر وی گرامی‌ترست از زایندهٔ وی؛
وقت بر خداوند وقت گرامی‌ترست از دو جهان وی.
 

📚خواجه عبدالله انصاری
میدان ادب


#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:11


♦️شرح کتاب صدمیدان خواجه عبدالله انصاری

🌿می‌دان پنجاه و هشتم: غیرت


💎 غیرت، حسرتی عارفانه بر معشوق آسمانی است و سالک خود را در خدمتی تمام و کمال در برابر پروردگار می‌بیند.

🔶 غیرت بر سه چیز است:

🔸 بر عمر.

🔸 بر دل.

🔸 بر وقت.

🔶 عمر دُکان است، خرد پیرایه، دین مایه و مؤمن بازرگان.

🔸 هر چه از عمر گذشت، تاوان است یا درمان.

🔸 آن نفس که در آنیم، تحفه است یا داغ.

🔸 آن‌چه از عمر مانده است، زهر است یا تریاق.

🔶 دل خزینه‌ی مرد است، شیطان دشمن، مراقبت قفل و مؤمن محتاج.

🔸 هر چه از نفس می‌کاهد، بر دل می‌افزاید.

🔸 هر چه در دنیا می‌زاید، از قیمت می‌کاهد.

🔸 هر چه در دعوی می‌افزاید، از مایه می‌کاهد.

🔶 وقت مرد ساعت غیبت مرد است از خود.

🔸 هر آن‌که آن را بر مرد بپوشاند یا ببرد، دشمن‌تر است از از قاتل وی.

🔸 هر که آن را بر وی تقویت کند، بر وی گرامی‌تر است از زاینده‌ی وی.

🔸 وقت بر خداوند گرامی‌تر است، از دو جهان وی.

این فایل مخصوص افرادی است که از ابتدا در جلسات شرح صدمیدان همراه بوده‌اند.
چنانچه قصد شرکت در جلسات شرح صدمیدان را دارید، لطفا از میدان شروع نمایید.🙏🏻

#صد_میدان

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

27 Dec, 08:11


از میدان حرمت میدان غیرت زاید. غیرت رشکست بر چیزی که غیر آن بجای آن چیز نیست. و آن سه چیزست: عمرست، و دلاست، و وقت است. اما عمر دوکانست، و خرد پیرایه، و دین مایه، و مؤمن بازرگان: و هرچه از عمر گذشت تاوانست یا درمان؛ و آن نفس که در آنیم یا تحفه است یا داغ؛ و آنچه از عمر مانده است یا زهرست یا تریاق. و دل خزینهٔ مردست، و شیطان دشمن، و مراقبت قفل آن. و مؤمن محتاج: هر چه از نفس می‌کاهد در دل می‌افزاید، و هرچه در دنیا می‌زاید از قیمت می‌کاهد، و هرچه در دعوی می‌افزاید از مایه می‌کاهد. وقت مرد ساعت غیبت مردست از خود: هر آنکه آنرا بر مرد بپوشاند یا ببرد، دشمن‌ترست ویرا از قاتل وی؛ و هرکه آنرا بر وی تقویت کند، بر وی گرامی‌ترست از زایندهٔ وی؛ وقت بر خداوند وقت گرامی‌ترست از دو جهان وی.

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

22 Dec, 07:23


📚صد میدان
خواجه عبدالله انصاری

🟢از میدان حرمت میدان غیرت زاید.
غیرت رشکست بر چیزی که غیر آن بجای آن چیز نیست.

🟣و آن سه چیزست:
عمرست،
و دلاست،
و وقت است.

🔵اما عمر دوکانست، و خرد پیرایه، و دین مایه، و مؤمن بازرگان:
و هرچه از عمر گذشت تاوانست یا درمان؛
و آن نفس که در آنیم یا تحفه است یا داغ؛
و آنچه از عمر مانده است یا زهرست یا تریاق.

🟢و دل خزینهٔ مردست، و شیطان دشمن، و مراقبت قفل آن. و مؤمن محتاج:
هر چه از نفس می‌کاهد در دل می‌افزاید،
و هرچه در دنیا می‌زاید از قیمت می‌کاهد،
و هرچه در دعوی می‌افزاید از مایه می‌کاهد.

🟢وقت مرد ساعت غیبت مردست از خود:
هر آنکه آنرا بر مرد بپوشاند یا ببرد، دشمن‌ترست ویرا از قاتل وی؛
و هرکه آنرا بر وی تقویت کند، بر وی گرامی‌ترست از زایندهٔ وی؛
وقت بر خداوند وقت گرامی‌ترست از دو جهان وی.
 

📚خواجه عبدالله انصاری
میدان ادب


#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هشتم‌ــ‌غیرت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

22 Dec, 07:23


♦️شرح کتاب صدمیدان خواجه عبدالله انصاری

🌿می‌دان پنجاه و هشتم: غیرت


💎 غیرت، حسرتی عارفانه بر معشوق آسمانی است و سالک خود را در خدمتی تمام و کمال در برابر پروردگار می‌بیند.

🔶 غیرت بر سه چیز است:

🔸 بر عمر.

🔸 بر دل.

🔸 بر وقت.

🔶 عمر دُکان است، خرد پیرایه، دین مایه و مؤمن بازرگان.

🔸 هر چه از عمر گذشت، تاوان است یا درمان.

🔸 آن نفس که در آنیم، تحفه است یا داغ.

🔸 آن‌چه از عمر مانده است، زهر است یا تریاق.

🔶 دل خزینه‌ی مرد است، شیطان دشمن، مراقبت قفل و مؤمن محتاج.

🔸 هر چه از نفس می‌کاهد، بر دل می‌افزاید.

🔸 هر چه در دنیا می‌زاید، از قیمت می‌کاهد.

🔸 هر چه در دعوی می‌افزاید، از مایه می‌کاهد.

🔶 وقت مرد ساعت غیبت مرد است از خود.

🔸 هر آن‌که آن را بر مرد بپوشاند یا ببرد، دشمن‌تر است از از قاتل وی.

🔸 هر که آن را بر وی تقویت کند، بر وی گرامی‌تر است از زاینده‌ی وی.

🔸 وقت بر خداوند گرامی‌تر است، از دو جهان وی.

این فایل مخصوص افرادی است که از ابتدا در جلسات شرح صدمیدان همراه بوده‌اند.
چنانچه قصد شرکت در جلسات شرح صدمیدان را دارید، لطفا از میدان شروع نمایید.🙏🏻

#صد_میدان

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

22 Dec, 07:22


از میدان حرمت میدان غیرت زاید. غیرت رشکست بر چیزی که غیر آن بجای آن چیز نیست. و آن سه چیزست: عمرست، و دلاست، و وقت است. اما عمر دوکانست، و خرد پیرایه، و دین مایه، و مؤمن بازرگان: و هرچه از عمر گذشت تاوانست یا درمان؛ و آن نفس که در آنیم یا تحفه است یا داغ؛ و آنچه از عمر مانده است یا زهرست یا تریاق. و دل خزینهٔ مردست، و شیطان دشمن، و مراقبت قفل آن. و مؤمن محتاج: هر چه از نفس می‌کاهد در دل می‌افزاید، و هرچه در دنیا می‌زاید از قیمت می‌کاهد، و هرچه در دعوی می‌افزاید از مایه می‌کاهد. وقت مرد ساعت غیبت مردست از خود: هر آنکه آنرا بر مرد بپوشاند یا ببرد، دشمن‌ترست ویرا از قاتل وی؛ و هرکه آنرا بر وی تقویت کند، بر وی گرامی‌ترست از زایندهٔ وی؛ وقت بر خداوند وقت گرامی‌ترست از دو جهان وی.

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

17 Dec, 16:05


⚜️ اینک آخرالزمان
قواعد زمین نو
جلسه اول


🌇 آخرالزمان صرفاً به معنای ظهور منجی نیست.

🌇 انسان باید مراقب باشد که درگیر سناریوچینی‌های ظهور و بازی‌های رسانه‌ای نشود و تنها در مسیر نور الهی گام بردارد.

🌇 موجودات منفی از ترس انسان لذت می‌برند و بهترین راه رهایی از ظلمت، پذیرش و توکل کامل به خداوند است.

🌇 در آخرالزمان با کمک گرفتن از انوار اسماء الهی، انسان می‌تواند به راحتی درست را از نادرست تشخیص دهد.

🌇 امروزه بهتر است انسان از نور خورشید بسیار بهره‌مند شود و عزلت‌نشینی آگاهانه را انتخاب کند.

🌇 یادگیری فن کنترل هیجان، باعث می‌شود انسان با منطق و نظمی الهی تصمیم‌گیری کند.

🌇 نجات در درون نهفته است و بهتر است انسان حواس خود را بر خودسازی متمرکز کند.

🌇 در زندگی امروزه ذخیره‌سازی مواد غذایی و سرمایه‌های باارزش قابل لمس، بسیار مفید است.

🌇 استفاده از سنگ‌های کریستال در به تعادل رساندن سطح انرژی بدن بسیار مؤثر هستند.

🌇 یک جامعه زمانی از بلا حفظ می‌شود که حمایت و همدلی را یاد بگیرد.

🌇 در هنگام تکرار کردن ذکر می‌توان با فوت کردن، انرژی لطیف و نورانی ذکر را به ماده تبدیل کرد.


#اینک_آخرالزمان

@spiritual_mind

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

12 Dec, 08:15


🙏پروردگارا
بابت تمام بی‌حرمتی‌ها، بی‌ادبی‌ها، ندیدن‌ها و نفهمیدن‌های زندگی‌مان توبه می‌کنیم ما را ببخش و بیامرز.

🙏پروردگارا
بابت تمام لحظاتی که به تو امید نداشتیم ما را ببخش و بیامرز.

🙏پروردگارا
بابت تمام لحظاتی که خود را در چارچوب الهی قرار ندادیم و با بی‌پروایی و بی‌شرمی زندگی کردیم توبه می کنیم ما را ببخش و بیامرز.

🙏پروردگارا
تو را سپاس می‌گوییم که در دل ما ارشاد و هدایتت را با شادی قرار دادی و لغزش ما را با قبض و اندوه، تو را بابت این فرقان عظیم که در دل‌ها کاشته‌ای سپاس می‌گوییم الله اکبر تو بزرگ‌ترین خالقی.

🙏 پروردگارا
اگر نفس‌مان دچار خود بزرگ‌بینی و منیت شد توبه می‌کنیم و از تو طلب داریم که نفس ما را در دستان خودت قرار ده و آن را مطیع امر پروردگار گردان.

🙏پروردگارا
اگر هر بی‌احترامی هنگام بردن نام و یاد تو از ما جاری شد ما را ببخش و بیامرز.

🙏پروردگارا
توبه می‌کنیم بابت نفهمیدن، ندانستن، درک نکردن.

💚«خورشید اگر محو تماشای تو نیست
دل‌گیر مشو ز پشت کوه آمده است»

🙏پروردگارا
اگر ما نمی‌فهمیدیم، درک نمی‌کردیم، ما را ببخش ما در مقام پایین جهل و نفهمی قرار داشتیم توبه می‌کنیم.

🙏پروردگارا
توفیقی ارزانی دار تا بی‌حساب و کتاب عاشقت باشیم.

💚«و لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم»

در پناه نور و عشق الهی باشید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

12 Dec, 08:15


🟢امیدوارم که حق مطلب حرمت بیان شده باشد و مطلبی خلاف حقیقت گفته نشده باشد و اگر صحبتی شد مورد تایید حضرت خواجه عبدالله انصاری پیر هرات باشد.
🙏ان‌شاءالله

پس بزرگواران خلاصه‌ای خدمت شما عرض کنم؛
وضعیت حرمت این است که می‌گوید شما جواهری به نام خدا دارید.
💚آیه‌ی سیزدهم سوره‌ی مبارکه‌ی نوح نیز می‌فرماید تو که وقار خدا را به این شکل
می‌بینی پس چرا یک‌باره در دلت حسی ایجاد نمی‌شود؟
چرا یک احترام، امید قشنگی ایجاد نمی‌شود؟
واقعا شما آسمان‌ها و زمین را می‌بینید؛ عظمت خلقت را می‌بینید، تک تک ذرات را می‌ببینید!
می‌گوید ای انسان تو چرا غش نمی‌کنی؟
مفهوم خودمانی‌ آن این است که شما چرا به یک باره حیرت زده نمی‌شوید؟
من بعضی اوقات به دنبال معجزه می‌گردم. صبح خورشید که طلوع می‌کند، فتوسنتز گیاهان و اکوسیستم آب و باران و این‌ها همه‌اش معجزه هست.
این همه معجزه می‌بینی و حیرت زده نمی‌شوی؟
وقتی که انسان این‌همه عظمت را می‌بیند باید یک‌دفعه حس "ترجون لله" یک امید و اشتیاق به پروردگار در دلش به‌وجود بیاید. برای همین می‌گوید اگر می‌خواهید در این حالت باشید باید دائماً در حس احترام به‌سر ببرید.

چه کسی احترام می‌گذارد؟ کسی که می‌بیند یک کسی جلوی او است.
مثلاً فرض می‌کنیم اگر من بزرگتری را پیش روی خود ببینم پاهایم را دراز نمی‌کنم، ولی اگر او را نبینم به‌راحتی دراز می‌کشم.

🔷حرمت یعنی ببین خداوند بصیر کل عالم است و همه را می‌بیند.
او ناظر کل هستی است وقتی که این نکته را دریابید انسان خودش را جمع و جور می‌کند و احترام می‌گذارد.
👈احترام باید هم در کارها و افعال روزمره‌‌ی ما باشد، هم در حرف و ذکر خداوند باشد و هم در ذات‌مان یا در مرحله‌ی عمیق ناخودآگاهی‌ما اتفاق بیافتد.


#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

12 Dec, 08:14


📚"و اگر گستاخی کنی تعظیم نگاه داری"
واژه‌ی گستاخ با مفهوم گستاخی که ما امروزه استفاده می‌کنیم خیلی متفاوت است.

👈مثلاً بارگاه حضرت مولانا سه در دارد یکی از درهای آن باب گستاخان نام دارد.
👈یکی دیگر از درها به نام باب درویشان نام‌گذاری شده است.

باب گستاخان به معنای این نیست که فرد بی‌ادب است بلکه حالتی در سالک است که معمولاً فرض می‌کنیم وقتی به یک جوان می‌گوییم آقا ادب بگذار، ادب او همراه با غرور و پرخاش است. او ادب می‌گذارد اما بطور ناخواسته گستاخ است.

🔷پس گستاخ طریقتی با گستاخ اجتماعی با هم فرق می‌کند.
"گستاخ طریقتی" به یک باره می‌گوید من می‌خواهم یک چله‌ی سخت یا یک سلوک سنگین انجام دهم، یعنی یک نوع تهور و شجاعت خاصی نیاز است. مثلا بعضی اوقات کسانی که کمیته جوان‌تر باشند می‌گویند من می‌خواهم متافیزیک یاد بگیرم، من می‌خواهم به علوم جن‌ها دسترسی یابم، ته علوم غیبی را کشف کنم و از هیچ چیزی هم نمی‌ترسم، یا کامروا می‌شوم یا ضربه می‌خورم این‌ها مهم نیست. مهم این است که در سلوک‌ آنها گستاخ هستند.
پس گستاخی آنها معنای بدی ندارد، عجله ای دارند می‌خواهند به جلو بروند که معادل گستاخی است.
جالب هم هست در ورود به خانقاه یا دری که بارگاه حضرت مولاناست یک در است که اگر اگر از آن در وارد شدید زود به داخل می‌روید که به این باب گستاخان می‌گویند.
این در برای کسانی نیست که بی‌ادب باشند بلکه متعلق به کسانی است که هول هستند. این حاصل اشتیاق است چون می‌داند که پیر او آن جاست و می‌خواهد زود برود تا به او برسد و گستاخ می‌شود.

بزرگواران کسانی که کتاب‌های طریقتی و عرفان ایرانی می‌خوانند دیگر کلمه‌ی گستاخ طریقتی را معادل با گستاخ اجتماعی یکسان نگیریم.

🔷ورودی بارگاه حضرت مولانا سه باب  دارد باب گستاخان، باب خموشان، باب درویشان.

باب گستاخان برای کسانی است که بی‌قرار‌ند. مثلاً از در ورودی مقبره‌ی ایشان که می‌خواهد وارد شود زود می‌خواهد به آنجا برسد این باب گستاخان است.
👈پس می‌گوید اگر گستاخ بودی نه اینکه آدم بدی بوده‌ای اگر که اشتیاقت به گونه‌ای شد که بخواهی بی‌پروا به آنجا برسی تعظیم نگاه دار
یعنی باید تمام وجودت در عظمت خالق محو شو. یک نفر می‌گوید من ترمز بریده‌ام می‌گویند، برو اشکالی ندارد چون همه که خموشان نیستند، همه که درویشان نیستند، یک عده‌ای از گستاخان هستند.
گستاخان کسانی هستند که بی‌قرارند. می‌گوید باشد اگر بی‌قراری و می‌خواهی وارد شوی لحظه‌ای از تعظیم خارج نشو! یعنی دائم همین‌طور عظمت پروردگار را مد نظر قرار بده.
چرا؟
👈چون عظمت پروردگار خود‌به‌خود ما را فروتن می‌کند. مثلاً من وقتی که در کنار یک آدم قد بلند که خیلی از خودم  قدبلندتر است قرار بگیرم خودبه‌خود احساس کوتاه قد بودن می‌کنم ممکن است کنار کسی‌که قدش از من کوتاه‌ترین است بایستم احساس قد بلندی کنم.
این جمله می‌گوید که در خط عظمت بیافتید. یعنی پیوسته عظمت‌ها را ببینید.
چرا؟
چون گستاخ به‌سرعت می‌رود و سریع رفتن عمق ندارد. عظمت ببینید سریع می‌روید و ان‌شاءالله عمق هم دارد.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 17:43


📚"اما احترام سِرّ را سه نشان است"
منظور از سِر چیست؟
همه‌ی میدان‌ها سه منزل دارند. منزل سوم آن منزلی است که باید در عمق ناخودآگاه‌ شما حک شود.

📚"اگر می‌ترسی مهر نَبُری، اگر امید داری خود حق نبینی و اگر گستاخی کنید تعظیم نگه دارید"
🟢این قسمت‌های کتاب صد میدان خیلی طریقتی است یعنی واقعا یک نفر باید کار کرده باشد تا بفهمد که حضرت خواجه چه می‌گوید.
"اگر می‌ترسی مهر نبُری"
حالتی است به‌نام حالت خوف که در مورد میدان خوف قبلاً  صحبت شده است وقتی که در میدان خوف قرار می‌گیرید و عظمت خداوند در وجود شما خوف و لرزه‌ای به‌وجود می‌آورد می‌گوید در آن حالت احترام این است که به خاطر خوف زیاد عقب‌نشینی نکنید.
👈"مهر نبُری" یعنی همین‌طور دوباره در اوج خوف‌وترس از پروردگار به او عشق بورزید.
من وقتی از یک نفر می‌ترسم سخت است که همان لحظه به او عشق بورزم اما این جمله می‌گوید مواظب باش وقتی خوف می‌گیرید این خوف شما را دور نکند. باید خوف با عشق باشد.
اگر در ترس قرار گرفتیم چون قلب‌ ما همیشه بین خوف و رجا قرار می‌گیرد. بدین معنی که کمی روی ترس از خدا قرار می‌گیرد و کمی روی امید به خدا و همین‌طور بازی می‌کند تا مسیر را طی کند یعنی مسیر را به طور زیگزاگ می‌رود و این موضوع خوبی است یعنی باید در جهان دو قطبی به صورت دو قطبی نیز رفتار کرد تا به تک قطبی برسید.

🌍🌍🌍🌍

📚"اگر امید داری خود حق نبینی"
می‌گوید اگر یک نفر در خوف است، به‌خاطر این خوف همواره خود را عقب می‌کشد، شما مواظب باشید خود را عقب نکشید و مهر بورزید.
👈اگر در رجا هستید و رجاء آن حالتی است که انسان با خداوند خیلی احساس وصل دارد و مست است، می‌گوید مواظب باش که خود را حق نبینی، چون تو کاره‌ای نیستی دوباره به حالت خوف برو.
خوف از سقوط و خوف از افتادن
یعنی ما می‌گوییم در خوف و رجا باشید و حضرت خواجه می‌فرماید در خوف به مِهر بیایید و در رجا به قصور نفس وارد شوید "و خودتان را بر حق ندیدن" یعنی خودتان را حق نبینید چون آدم‌ها حالتی دارند که وقتی خودشان را حق می‌بینند حس خوبی در درون‌ آنها به وجود می‌آید و پیش خود می‌گویند خدا را شکر که ما در راه هستیم و بعد وارد خود بزرگ‌بینی می‌شوند. می‌گوید این حالت را باید کنترل کنید.
🔷مسیر طریقت مثل این است که یک گوی گرمی به شما داده‌اند، اگر آن‌را روی یک دست نگه دارید می‌سوزاند پس باید گوی را به دست دیگر بدهید، آن دست نیز می‌سوزد و باید دست‌به‌دست کنید یعنی اگر شما نیز انجام ندهید مسیر این کار را با شما خواهد کرد و پیوسته با شما بازی می‌کند، همین‌طور حالت نوسان طی می‌کنید و در انتها می‌بینید که به مقصد رسیدید.
👈برخی جاده‌ها هست که تماما مستقیم است و خسته می‌شوید ولی جاده‌هایی مانند هراز و چالوس چون دائماً به چپ و راست می‌روید یک‌باره می‌بینید که به شمال رسیدید و خوشحال می‌شوید.


#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:56


("و کِه‌ وی" در یک نسخه هم نوشته "بی‌وی") 

📚"و کِه‌ وی خود را خوانی، وی را خود باشی" ما یک مهتر داریم یعنی برتر، یک "کِه‌تر" داریم یعنی پایین‌تر،"که‌تر" یعنی در ذکر سطح او پایین است.
می‌گوید آداب ذاکر این است اول این‌که زبانی که می‌خواهد ذکر بگوید این زبان نباید  هزل‌گو، بیهوده گو، حرف مفت‌ و بیخود بزند نباید اهل غیبت، فحش باشد این زبان می‌خواهد اسم خدا بگوید پس آن‌را پاک کنید.

👈وقتی اسم خدا را می‌گویید در حضور قلب باشید بیهوده و سرسری نگویید، هیچ اتفاقی نمی‌افتد، تعطیل می‌کنید و یک ساعتی که فرصت دارید و می‌توانید با خدا خلوت کنید اسم خدا را ببرید.
می‌گوید "که وی خود را خوانی" یعنی بگویید من اصلا خیلی پایین هستم و مقام ذکر را از مقام خودتان بالاتر ببینید البته این کار کمی دشوار است.
یک حالتی برای آدم بوجود می‌آید این را تا تجربه نکنید متوجه نمی‌شوید.
👈می‌گویم که من ذکر گفتم، یعنی چه؟
یعنی من مهترهستم و ذکر که‌تر است و من بالاتر از آن ذکر بودم که آن ذکر را به زبان یا به خاطر آوردم! این در ناخودآگاه آدم ایجاد می‌شود یعنی ذکر را کوچک‌تر از خودتان می‌دانید و این همیشه اتفاق می‌افتد.
مثلا می‌گویید امروز هزار بار ذکر گفتم و بدین شکل ذکر را خرد می‌کنید و در واقع خودتان را بزرگ‌تر می‌‌بینید.

ببینید حضرت پیر هرات چه نکات ظریفی را دیده است یعنی باید شخص آخر می‌بود تا بتواند بفهمد در لحظه‌ای که می‌بینید، در لحظه‌ که ذکر می‌گویید شما بزرگ‌تر هستید یا ذکر بزرگ‌تر است!
می‌گوید در آن لحظه باید "که" وی خود را خوانی، بگویید آقا من کوچک شما هستم یعنی کوچک‌تر از  ذکر هستم.

🌍🌍🌍🌍

📚"وی را خود باشی"
یعنی اصلا نتوانی خودت را ببینی و بگویی اوست، "هو" است.
این جمله همان بحث اتحاد "ذاکر و مذکور" می‌شود، شاید از آن هم بالاتر باشد یعنی وضعیتی شود که ذکر است  که زبان و اندیشه‌ی من‌را انتخاب کرده و از آن خارج می‌شود.
این حالت را چون من چندان تجربه نکرده‌ام نمی‌توانم بفهمم که به چه حالتی است و صرفا آن را شرح می‌دهیم.
باید حالتی باشد که گویا ذکر افتخار داده و آمده است تا از زبان یا قلب ما جاری شود پس چه کسی بزرگ‌تر است؟ ذکر بزرگ‌تر است.
ما این‌جا مانند کفشی هستیم که پایی آن پاپوش را انتخاب کرده است، حال اینجا کفش مهم‌تر است یا پا؟ مسلماً پا مهم‌تر است.
ذکر مهم‌تر است یا منِ ذاکر؟
ذکر مهم‌تر است.
این حالتی است که باید در خودتان رعایت کنید.
بزرگواران، وقتی که ما می‌گوییم کتاب
"صد میدان" کامل‌ترین مرجع عرفانی طریقتی و جهانی است، ربطی هم به هیچ دین و مسلک و زبانی ندارد و همه جای دنیا می‌توانند از این متد استفاده کنند یعنی همان هندو که ذکر می‌گوید یا فردی که مانترا می‌گوید می‌تواند از آن استفاده کند، مسیحیان نیز می‌توانند استفاده کنند.
می‌گوید وقتی ذکر می‌گویید شما نباید ذکر بگویید، بایستی خودتان را پایین‌تر از آن ذکر ببینید. در تعداد بالای ذکر که انسان‌ها در حضور قلب، غرق ذکر می‌شوند یک مرز است به این مرز که رسیدید اگر فهمیدید که شما در حال ذکر هستید این سقوط است، ذکر اثر نمی‌کند.
👈اما اگر بگویید ذکر شما را انتخاب می‌کند که بیاید این درست است پس باید کِهتر یا کوچک باشیم.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:54


📚"سخن هزل را در ذکر در نیامیزی"
سخنان بیهوده یا حرف‌های سطح پایین را در ذکر درنیامیزید یعنی وقتی می‌خواهید اسم خدا را بگوئید سعی کنید حرمتی برای آن قائل شوید، کسی نمی‌بیند و گناه هم نیست اما ادب انسان را می‌رساند.

بزرگواران، کسی که به خدا احترام بگذارد خدا خیلی به او احترام می‌گذارد.
بازتاب حرمت نهادن به خداوند، یک عزت عجیب و غریب است که به زندگی آدم می‌آید.
👈حتی جایی خواندم یک نفر نوشته بود که من دیدم کاغذی در مکانی کثیف و لجن‌زار افتاده بود توجه کردم و دیدم اسم خداست آن کاغذ را برداشتم و شستم آن‌را تمیز کرده و خشک کردم و جایی قرار دادم که لگد‌مال نشود.
آیا این واجب بوده است؟
نه تا این حد لازم نبوده اما ادب انجام داده است. بعد گشایش عجیبی وارد زندگی‌‌ من شد و گفتند تو اسم ما را پاک کردی، تو به اسم ما احترام گذاشتی، بی‌ادبی است که ما بخواهیم تو را در دنیا تنها بگذاریم.

داستان این‌گونه است که واقعا آیا ما باید مثلا همین‌طور اسم خدا را پاک کنیم، احترام بگذاریم؟
👈الزامی نیست، گناهی هم نیست اما خوشا به‌حال کسی که حرمت نگه می‌دارد.
این یک فرصت است، یه‌عنوان مثال فرصتی که زبانت را تمیز کنی.
برخی وقتی می‌خواهند اسم خدا را بگویند می‌روند و مسواک می‌زنند آیا واجب است؟ نه
اما تنها ادبی که می‌تواند نشان بدهد این است می‌گوید من در این حد می‌‌دانم.
می‌گویم این زبان قرار است اسم خدا را جاری کند. او خالق است و این‌همه در حق ما لطف کرده است، این‌همه مهربانی دارد و ما هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم حداقل مثلا یک مسواک می‌زنیم و می‌گوییم؛ خدایا نام تو از مجرایی خارج شود که بوی خوش دهد.
👈مثلا می‌گوید ما در این حد استطاعت و توان داریم و بیش از این نداریم که بخواهیم ادب و احترام کنیم پس نام‌های خدا را با احترام ببریم.

🌍🌍🌍🌍

📚"و در غیبت دل مولا را یاد نکنیم"
ما یک حضور قلب یا حضور دل داریم و یک غیبت دل داریم.
مولا را یاد کردن یعنی پیوسته اسم خدا را بردن به‌عنوان مثال من با شما حرف می‌زنم و یک تسبیح هم دستم دارم و همین‌طور ذکر می‌گویم، هیچ اشکالی ندارد اما خیلی بی‌ادبی است!
می‌گوید وقتی می‌خواهید اسم خدا را بگوئید باید در حضور قلب باشید و قلب شما باید در حضور کامل باشد.
حضور قلب را قبلا توضیح دادیم یک فن است و باید فن حضور قلب را رعایت کنید.
می‌گوید همین‌طور سرسری و بی‌توجه اسم خدا را نبر.
👈هم حرف‌های هزل و بیهوده کنار اسم خدا نیاور و هم حضور قلب کافی داشته باش، قلبت باید آن لحظه کاملا وصل باشد.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:53


📚"و معیوب بینی"
شما در مواجهه‌ی با دیگر انسان‌ها و خاطرات و شکست‌ها‌ی مادی‌ حق ندارید خود را معیوب ببینید بلکه باید خودتان را با عزت ببینید.
👈اما در مواجهه با خداوند، باید خودتان را هیچ ببینید. بگویید ما اصلا هیچ جایگاهی نداریم، هیچ مقامی هم پیدا نکرده‌ایم.

🔷هرچه این "هیچ" بیشتر شود جلوی خوراک دادن به نفس گرفته می‌شود.
"نفس یا ایگو" از این‌که دائم از آن تعریف کنند  و خوراک به او بدهند لذت می‌برد و وقتی‌که خوراک آن قطع شد نحیف می‌شود. وقتی نفس نحیف شد قوت روح ایجاد می‌شود.

افرادی بودند که پیوسته ریاضت می‌کشیدند تا نفس‌شان ضعیف شود و قوت روح پیدا کنند اما این‌گونه نیست، نفس چندان با خوراک و این گونه موارد کاری ندارد.
👈نفس با منیت، با خود بزرگ‌بینی فربه و چاق و بزرگ می‌شود و باید دائما با تقصیر کردن و معیوب دانستن آن را کوچک کنیم.

بزرگواران، ما همیشه گفتگوهایی با خود داریم و باید در طی این گفتگوها نفس را آرام کنیم و آن‌را سر جای خود بنشانیم.

📚"اما احترام ذکر را سه نشان است"
پس آن خدمت بود و "ذکر"  هم به‌معنای خاطر است و هم چیزی که بر زبان می‌آوریم.

🌍🌍🌍🌍

📚"ذکر را سه نشان است؛ سخن هزل را در ذکر نیامیزی"

بزرگواران پیش از همه، از شما درخواست دارم و تمنا می‌کنم اگر می‌خواهید خودسازی داشته باشید دو دوره هست حتما در این دو دوره‌ شرکت کنید.
👈یکی دوره‌ی "جوشن کبیر" که نام‌های پروردگار است و صد بند دارد اینها را مفصل کار کنید و دیگر "دوره‌ی علم‌النور" را هم کار کنید که دقیقا متوجه شوید که نام‌های خداوند چه کارایی دارند.
بعد به نقطه‌ای می‌رسید که نام‌های خداوند را دوست دارید و  زمانی‌که نام‌ها را دوست بدارید، آن‌ها را با احترام بیان می‌کنید و زین پس حرمت مانع از آن می‌شود که مثلا وقتی نام خدا را بر زبان می آورید در حالت خوابیده باشید و یک باره برمی‌خیزید یعنی حتی اگر خوابیده باشید، هیچ‌کس آنجا نیست، خدا هم نمی‌گوید مثلا چرا خوابیده‌اید و ذکر می‌گویید! اما حسی درون شما جاری شده و می‌گوید که مثلا بلند شو وضو بگیر، مرتب باش، لباس شیک بپوش، چون می‌خواهی نام خدا را به زبان بیاوری، این‌ها در واقع کار چندان خاصی نیست و با انجام آن نیز اتفاق خاصی نمی‌‌افتد منتهی شما با این کار ادب را نشان می‌دهید.

لذا برای اینکه در این حیطه مهارت پیدا کنید لطف بفرمایید چله‌ی جوشن کبیر و علم النور را گوش کنید.
ما پیش از این یک بار اینها را انجام داده‌ایم شما دوباره تکرار کنید و آن‌را جزو برنامه‌های زندگی‌تان قرار دهید تا در وجود شما حک شود.
👈زیرا اگر با ادب رفتار کنید در ادامه اثر آن بسیار زیاد است یعنی یک زمانی هست که من همین‌طوری دارم رفتارهایم را انجام می‌دهم..
پیش از این در بسیاری مواقع تاکید داشتم و می‌گفتم  این فایل‌ها را هنگام پیاده روی یا رانندگی یا هر زمان مقدور بود گوش دهید.
👈یک قسمت‌هایی هم هست که می‌گویم حالا هر جایی هستید ولی سعی کنید خیلی به آن احترام بگذارید چون این‌ها فرق می‌کند.
چون آنها به‌عنوان مثال مطالب معمولی بود اما این‌ها اسم ‌های خداست و به آن‌ها خیلی احترام بگذارید.
البته با بی‌احترامی هم می‌توان آن‌ها را یاد گرفت اما اگر احترام بگذارید خیلی نور دارد و خیلی آدم را روشن می‌کند.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:52


📚"و نفس خود را در آن به تقصیر متهم کنید و معیوب ببینید"
👈حالتی هست که رضایت نفس وجود دارد و دو جنبه دارد یکی این‌که احساس کنید که شرایط خوب است و شکرگزاری می‌کنید و حالتی دیگر نیز هست که احساس می‌کنید که به نقطه‌ای رسیده‌اید که خیلی خوب هستید یعنی به نقطه‌ی بالای معنوی رسیده‌اید، این خطرناک است!
هر وقت احساس کردید که من در جایگاه رضایت نفس قرار گرفته‌ام و خیلی آدم خوبی هستم آنجا نقطه‌ی توقف شما می‌شود!

در عرفان ایرانی به این حالت اشاره دارد هر وقت به این نقطه رسیدید به متهم کردن نفس خود بپردازید!
👈دائما بگویید که ما هیچ کاری نکردیم، اینکه چیزی نیست یعنی آن لحظاتی که احساس می‌کنید آدم خوبی شده‌اید و کارهای خوبی کرده‌اید، هما‌ن‌جا باید پیوسته نفس را متهم کنید وگر نه نفس را غرور می‌گیرد و متوقف می‌شود و شما همان‌جا می‌مانید.
موضوعی به‌نام "سقف ذهنی" وجود دارد این سقف ذهنی معمولا کوتاه است. اگر سقف ذهنی‌ خود را در این حدِ خوب بودن تنظیم کردید در همان‌جا گیر می‌کنید و باقی می‌مانید و دیگر بالاتر نمی‌روید.
👈بگویید اینکه اصلا هیچ است و اصلا کار خاصی نکردیم، عددی نیست و باید دائما نفس را تقصیر کنید، آن را کوتاه کنید و اجازه ندهید دچار منیت شود.
🔷توجه داشته باشید ما در حیطه‌ی کارهای اجتماعی یک اعتماد به‌نفس و عزت نفس داریم که می‌گوید خودتان را تحقیر نکنید، احساس خردی و پستی نکنید، این یک سوی داستان است و طبیعی هم هست شما نباید خودتان را سرکوب کنید یا بگویید من بد هستم، زشت هستم و یا بخواهید دائما ایرادهای خود را عنوان کنید و این خوب است.
👈اما یک جایی هم هست که این‌ها طریقتی است تعریف‌های این دو با همدیگر فرق می‌کند.

بنابراین عزت نفسی که در مسائل روان‌شناسی داریم خیلی خوب است در مقابل عزت نفسی در طریقت داریم که خیلی بد است.
👈نفس را که نباید عزیز بدارید نفس را باید خوار بدارید.


🌍🌍🌍🌍

این دو حالت با یک واژه‌ی یکسان بیان می‌شود اما در دو منظر متفاوت قرار می‌گیرد.
👈لذا شما در طریقت‌ به‌هیچ عنوان نباید به عزت نفس برسید باید همین‌طور بگوئید که اتفاقاً نفس من کوتاهی کرده و این اصلا هیچ نیست و این میزان نیکی که از من صادر شد اصلا چیزی نبوده و من کاری نکرده‌ام.

اگر یک بار بپذیرید که کار خوبی کرده‌اید به شمارش می‌افتید!
👈یعنی به‌اندازه‌گیری می‌افتید.

خداوند برای چه چیزی ارزش قائل است؟ 👈"بغیر حساب‌" یعنی به بی‌حسابی!

این نقطه‌ی سقوط معنوی است اگر بگوئید من این تعداد کتاب را نوشتم، این تعداد کار خوب کردم، چند خیریه دارم یا نمازشب می‌خوانم و... اینها نقاط سقوط است.
چرا؟
👈چون به نقطه‌ی "به غیر حساب" نرسیدید.

برخی با استناد به قرآن می‌گویند خداوند روزی می‌دهد به غیر حساب، چرا مثلا بی‌حساب و کتاب است؟
بزرگواران، خداوند روزی می‌دهد این‌گونه نیست این است که خداوند به شما روزی می‌دهد یعنی به‌راحتی به شما فرصتی می‌دهد که بی‌حساب و کتاب نیکی کنید. دو دوتا چهارتا روی آن نکنید!

🔷پس خداوند روزی می‌دهد بی‌حساب
یعنی به ما روزی یا فرصتی می‌دهد و یا دریچه‌ای برای ما باز می‌کند که بی‌حساب‌ و کتاب، بی‌شمارش، بی‌اندازه‌گیری خوب باشیم.
من خودم جزء آدم‌هایی هستم که دائم دودوتا چهارتا می‌کنم، پیوسته می‌سنجم، هنوز هم خوب نشده‌ام!
هنگامی که می‌سنجیم، اصلا در قانون خدا که قرار نمی‌گیریم چون خداوند بی‌حساب‌ و کتاب‌ها را می‌پسندد.
👈آن‌هایی که منت می‌گذارند دو دوتا چهارتا می‌کنند، این‌ها را نمی‌پسندد.

باید به نقطه‌ای برسیم که نفس‌خود را تقصیر کنیم یعنی بگوئیم کوتاه شو! هیچ کاری نکرده‌ای.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:52


📚"و به هدایت آن از مولا شادی کنید"
هدایت به‌معنای راهبری، راهنمایی و ارشاد است.
انسانی‌که اهل طریقت است در قلب خود همان‌گونه که در میدان احسان گفته شد؛ شما خدا را به‌گونه‌ای عبادت کنید  گویا خدا را  می‌بینید! هم خدا و هم اولیاءالهی را می‌بینید!
یعنی حالتی به‌وجود آید که احساس کنیم آن‌قدر رابطه‌ی نزدیک داریم که به‌وضوح می‌بینیم در مسیر هدایت قرار گرفته‌ایم یا در مسیر گمراهی قرار گرفته‌ایم و همه‌ی این‌ها را می‌بینیم چنان‌که اگر خلاف کند آزرم یا شرم برای انسان به‌وجود می‌آید!
👈البته هیچ کسی ندیده است اما خود ما می‌گوییم خدا ما را می‌بیند و وقتی که خلافی انجام دهد در پیشگاه خدا انسان احساس شرم می کند،
می‌گوید "به هدایت آن از مولا شادی کنید"
به معنای این‌ است زمانی که شما می‌خواهید احترام خدمت نگه دارید یعنی می‌خواهید حرمت در اعمال و رفتار شما حرمت وارد شود باید در لحظات ارشاد و نیکی احساس کنید مولا یا خدای شما شاد شده است.
البته عملا برای خدا شادی وجود ندارد اما ما احساس می‌کنیم که خداوند در وضعیت آفرین گفتن به ما قرار گرفته است بدین معنی که مسیر شما درست و می‌گوید خوشی من باید این باشد.
👈به زبان امروزی اگر بخواهم این جمله را معنا کنم که به هدایت آن از مولا شادی کنید یعنی خوشحالی ما باید بابت رضایت خدا باشد! ممکن است در شرایطی از زندگی قرار می‌گیریم که باید انتخاب کنیم خدا راضی هست یا خدا راضی نیست؟
مولای ما پروردگار است، "مولا" هم به‌معنای سرپرست و هم دوست است و باید برای ما  هم‌زمان هر دو باشد یعنی برای آن کسی‌که عاشق او هستی، آن کسی که خالق توست‌ باید کاری انجام دهید که مورد رضایت پروردگار باشد.
👈شادی تو در انجام کار صحیح الهی باشد و این‌گونه دلت شاد شود.
این معیار بسیار محکمی است که بعضی اوقات کاری می‌کنید که غم به دل شما می‌نشیند.
گاهی دل‌هایی که پاک شده باشد کاری می‌کنند و می‌دانند که کار بدی هم نکرده‌اند مثلا بازار رفته و خرید کرده‌ام اما آمدم به دلم غم نشست! این غمی که نشست نشانه‌ی این است که کدورتی در دل شما وارد شده است و سریع باید توبه کرده و آن‌را پاک کنید.

آن موقعیت‌هایی که در مسیر رضایت پروردگار می‌روید شادی در دل‌ شما می‌آید که به آن  سرور یا بهجت می‌گویند.
👈"بهجت" در  قفسه‌ی سینه شما احساس خنکی  ایجاد می‌کند انگار خدا راضی باشد.
وقتی که خدا ناراضی باشد انگار اینجا  در دل شما نفس سنگین گشته و قبض ایجاد می‌شود و نمی‌توانید خوب نفس بکشید.
🔷لذا به همین دلیل است که می‌گوییم قلب لوح زرین ماست، قلبی که خدا در قفس سینه‌ی ما قرار داده است سنسورها و ابزاری برای فهم جایگاه معنوی به ما می‌دهد و به وضوح متوجه می‌شوم که قلب الان گرفت، سیاه شد، روشن شد، خیلی معیار خوبی است.
پس باید کاری کنید که بخاطر آن ارشاد یا مسیر هدایتی که طی می‌کنید یک‌باره ببینید شادی در دل‌ شما ایجاد شد.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:51


📚"احترام خدمت را سه نشان است"
پس منزل اول احترام، احترام خدمت  است که سه نشان است:
📚"عین آن در دین شکوه‌ داری"
عین آن یعنی ذات، نفس و باطن آن
"شکوه‌داری" یعنی احترام بگذارید و عظمت آن را حرمت بنهید.
👈وقتی می‌گوید "عین آن در دین شکوه داری" یعنی اینکه با تمام وجود خود، حقیقت مرام الهی را نگه دارید. به "مرام الهی"  دین می‌گویند یعنی من زمانی‌که یک آداب و قاعده‌ای می‌گذارم و به این قاعده "دین"  نام می‌نهم باید احترام آن‌را نگهدارید.

بزرگواران، خیال‌ شما را راحت کنم ما به دین نیاز داریم یا نیاز نداریم؟
اگر به اختیار خود من باشد صبح تا شب یک بار هم یاد خدا نمی‌افتم اما اگر آدابی باشد و این آداب توسط یک آدم متصل به نام پیامبران یا پیامبر طراحی شده باشد شما آن آداب را رعایت می‌کنید. به‌طور مثال می‌گوید پنج وعده عبادت می‌کنید، شب‌ها این کار را می‌کنید، روزها این کار را انجام می‌دهید!
👈چون دین یک مجموعه‌ای از آداب است و همه‌ی این‌ها سبب یادآوری می‌شود و اگر به خواست و اختیار خود من باشد من کلا از یاد می‌برم، اما زمانی‌که میانه‌ی کار هستم یک‌باره پیش خود می‌گویم الان زمان آن عبادت یا کار است  و با تاکید گفته شده باید بروید انجام دهید! این‌گونه آدم خویش انضباطی پیدا می‌کند.
لذا بزرگواران اگر دین تعریف سیاسی پیدا کرد، تعریف اجبار و زور و جنگ و... پیدا کرد به ما ربطی ندارد.
اجبار پیش آمده است و برخی سوء استفاده کرده‌اند. اگر دین باعث قتل عام شد به ما ربطی ندارد آنها این کار را کرده‌اند و آنها این استفاده را کرده‌اند.
👈اگر شما به این چارچوب و برنامه‌ای که نوشته شده است و بسیار هم دقیق بوده و عمدتا بر اساس ساعات نجومی است و دقیقا طبع نجوم را در نظر گرفته‌ که البته منظور از نجوم ستاره شناسی نیست بلکه منظور انرژی  نجوم است! لذا انرژی نجوم را کاملا در نظر گرفته‌ و یک برنامه به شما می‌دهد؛ صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشاء و این گونه برنامه به شما می‌دهد که خیلی خوب است. پس نگوییم چون مثلا فلانی اختلاس کرد و.. اصلا ربطی به هم ندارد! ما قسمت خوب آن را در نظر بگیریم و از این "خویش‌انضباطی" بهره ببریم.
اگر "خویش انضباطی" نباشد هر چقدر هم شما آدم‌های اهل معنایی باشید، اگر نظم مادی با یک چارچوب نجومی بر شما حاکم نباشد از یاد می‌برید و فراموش می‌کنید و دور می‌افتید.
بنابراین بهتر است به چارچوب های دینی احترام نهاد.
می‌گوید؛ "عین آن را در دین شکوه‌داری"
یعنی دقیقا آن ذات و حقیقتی که برای شما
به‌عنوان یک مرام یا دستورالعمل قرار داده شده است به عظمت و شکوه آن احترام بگذارید و به بیان دیگر رعایت کنید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:51


📚"آن سه قسم است احترام، خدمت را"
یعنی حرمت نگه داشتن یا احترام گذاشتن
وقتی می‌گویم احترام، چنین می‌پرسند احترام به چه کسی؟
ما عادت کرده‌ایم که بگوییم "احترام به..."
در مسیر طریقت "احترام به" وجود ندارد شما همیشه باید در احترام باشید.
این موضوع نکته خیلی مهمی است به طور مثال می‌گوید:
"به هر سو که رو کنی رو به خداست"
پس اینجا آیا باید بگویم به کدام قبله؟
می‌گوید به هر سو!
👈پس "احترام به" مال کسی‌ است که یک لحظه  یکی را می‌بیند و می‌خواهد به او احترام بگذارد.
وقتی شما ۲۴ ساعت شبانه‌روز  حضور حضرت حق را لمس کردید اصطلاح "احترام به" دیگر مفهومی ندارد و دائم در حالت احترام هستید.
به همین دلیل است برخی می‌گویند  ما دائم وضو می گیریم، چرا این کار را می‌کنند؟
چون می‌خواهند دائم در احترام باشند.
یعنی می‌خواهند بگویند من فهمیدم که حضور حق همواره جاری‌ست و دائم حضور را ادب می‌نهم.
👈بنابراین احترام گذاشتن به چیزی تنها یک بازی ذهنی است.

📚"زیستن در حرمت حقیقت است"
یعنی شما بیست و چهار ساعت در احترام باشید.
بزرگواران، نوری در دل انسان می‌آید این نور، نور خداوند است، یک موهبت یا یک عشق!  آن نور کمک می‌کند که کارهای بد خود را ترک کنید، دست‌ به خلاف نرود، کارهای خوب خودبه‌خود سر راه شما بیاید، یک نفر که بد است را به شما نشان می‌دهد که به سمت او  نروید و یا می‌گوید به سمت یک نفر که خوب است بروید و در مجموع خیلی هدایت می‌کند.
👈این نور که آمد ابتدای درک مقام متعال پروردگار است و باید احترام آن را نگه داریم. ما گرفتار فراموشی می شویم؛ بی ادبی می‌کنیم، از یاد می‌بریم، یک باره به یاد می‌آوریم بیست و چهار ساعت است که اصلا یاد خدا نبوده‌ایم.

🌍🌍🌍🌍

📚"احترام خدمت را"
"خدمت" یعنی کارهایی که در قالب وظایف روزمره انجام می‌دهیم.
می‌گوید شما باید حرمت داشته باشید.

📚"احترام ذکر را"
"ذکر" هم نام یا سخنی است که ما بر زبان می‌آوریم، هم یادی‌ که از خاطر ما گذر می‌کند و می‌گوید در آن هم باید احترام باشد.

📚"احترام سِرّ را"
"احترام سِرّ" آن چیزی‌ست که در عمق ناخودآگاه ما می‌گذرد و در آن هم باید احترام داشته باشید.
به‌طور مثال من در حالت عادی به پدر و مادرم احترام می‌گذارم، اگر این احترام عمیق شده باشد به خواب هم که می‌روم در خواب  نیز بی‌احترامی نمی‌کنم.
بعضی اوقات در خواب می‌بینم که پدرم را می‌زنم، به ایشان ناسزا می‌گویم یعنی در لایه‌های پنهان من هم‌چنان یک خشم یا نفرتی وجود دارد و اما حرمت باید به مرحله‌ی سِرّ برسد.
👈سِرّ، مرحله‌ی عمیق ناخودآگاهی در عرفان ایرانی‌ است.
دز مورد وضعیت سر در آینده توضیح می‌دهیم، مثل این‌ است که یک پاک‌سازی ذهنی اتفاق بیافتد و ساختار ذهنی‌ شما اصلاح شود، در عمق ناخودآگاه هم میل به بدکرداری از بین می‌رود یعنی سِر شما پاک شده است.
بنابراین "سِر" به‌معنای یک چیز مخفی نیست بلکه به‌معنای یک لایه‌ی مخفی ناخودآگاه ما است.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:47


📚,"قول الله تعالی: ما لکم لا ترجون لله وقارا"
«آیه ‌۱۳ از سوره‌ی نوح»

👈می‌گوید شما را چه شده است؟ چرا شما این‌طور هستید که این وقار، شکوه و عظمت  خداوند شما را به امید نمی‌آورد!
"لا ترجون" برای شما هیچ رجا‌ء یا امیدی در دل شما ایجاد نمی‌کند.
👈یک هشداری می‌دهد که شما حسی با پروردگار دارید اما چرا این حس شما را بیدار نمی‌کند؟
چرا سبب نمی‌شودکه برای آن احترام قائل شوید، به عظمت و بزرگی و وقار خداوند دقت بیشتری کنید!

توجه داشته باشید ما در طول روز ترس‌هایی را حمل می‌کنیم و تمهیداتی را در نظر می‌گیریم که اگر همه‌ی آن‌ها را آنالیز(تجزیه و تحلیل) کنیم می‌بینیم حاصل دقت نکردن به قدرت خداست یعنی من یا به‌واسطه‌ی ترس‌هایی بیهوده‌ای که دارم به خدا توکل ندارم یا امیدهای واهی که به دیگران بسته‌ام سبب می‌شود به خدا امید نداشته باشم.
👈ما در طول روز عامل یا پارامتر خالق را در تصمیم‌گیری و تفکرمان حذف می‌کنیم و این امر مثل این‌ است که او را نادیده می‌گیریم.
فرض کنید یک مهمانی را در قلب‌تان دعوت کرده‌اید بعد روی  خود را از او برمی‌گردانید و به او بی‌توجهی می‌کنید.

حرمت این است که می‌گوید:
خداوند مهمان خانه‌های شما شده است، به دل شما وارد شده است و عشق او به دل‌تان افتاده است احترام او را نگه دارید. حال هم احترام خداوند و‌ هم احترام اولیای خداوند!
چون ما باید هم با خدا دوست باشیم چون ولیّ ماست و هم بایستی دوستان خدا را دوست بداریم.

🌍🌍🌍🌍

📚"حرمت آزرم داشتن است"
"آزرم" به معنای شرم‌ و حیا و نوعی سربه‌زیری خاصی است.
ما امروزه از واژه‌ی "آزرم  یا شرم" کمتر استفاده می‌کنیم.
توجه داشته باشید "شرم" در معنای کهن با شرمی که ما امروزه به‌کار می‌بریم خیلی تفاوت دارد.
👈من اگر یک خراب کاری انجام دهم می‌گویم شرمنده‌ هستم! این یک حالت است.

👈حالتی هم وجود دارد که انسان بزرگی را می‌بینم و در مقابل  او خیلی خود را نگه می‌دارم، خویشتن‌داری نموده و با ادب رفتار می‌کنم و در حقیقت با شرم رفتار می‌کنم یعنی در وجود خود یک ادب و احترام خاصی به آن بزرگ می‌گذارم این حالتی است که هنوز خطایی هم نکرده‌ام اما با آزرم یا شرم زندگی می‌کنم.
ما در زندگی‌ لحظه‌به‌لحظه در حال تصمیم گیری هستیم اگر در تمام تصمیمات یک پارامتر اضافه کنیم با این عنوان که "خدا هست" و هیچ کار خاص دیگری هم ندارد!
همین که "خدا هست" را به‌عنوان یک عامل به مجموعه‌ی تصمیمات‌‌ خود اضافه کنیم ورق  زندگی بر می‌گردد و گویا یک مهمان در دل‌ داریم و این  را با احترام حفظ کنیم در ادامه در هیچ موقعیتی از یاد خدا خارج نمی‌شویم.


#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:46


🟢بزرگواران، در میدان پنجاه‌وهفتم قرار داریم. در جلسات پیشین یادآوری شده است که این فایل صوتی یا تصویری متعلق به کسانی است که جلسات پیشین و میدان‌های قبلی را به‌ نیکی کار کرده باشند و از این جا کاملا طریقتی است یعنی یک ادب درونی دارد، حتما یک اتصال درونی باید در کنار آن باشد.
اتصال به یک استاد درون یا به یک پیر و مرشد یا اتصال به حضرت حق است.
خداوند برای هر کسی کارسازی می‌کند و این‌ها آداب طریقتی هستند یعنی کسانی که طریقت کار کرده باشند مفاهیم این کتاب را بهتر متوجه می‌شوند.

🟢جلسه‌ی پیش میدان پنجاه‌وششم تمکن بود میدان پنجاه‌وهفتم حرمت است.

📚"از میدان تمکن میدان حرمت زاید."
"حرمت" به‌معنای احترام، بزرگی

شما چیزی را که قدر می‌دانید و ارج می‌نهید حرمت آن را نگه می‌دارید.
👈به‌طور مثال اگر زمانی یه فلز محکم مثل آهن در کیف‌ خود گذاشته باشید و آن‌را حمل می‌کنید، کیف را هر جایی می‌اندازید و چندان حرمت آن را نگه نمی‌دارید!
اما اگر یک جام زرین، یک جام شکستنی، یک مینا در کوله‌پشتی شما باشد آن را با احتیاط حمل می‌کنید و به این حرمت می‌گویند.

ما عشق خداوند یا اولیاء الهی را در دل‌خود حمل می‌کنیم و هر دو یک طعم را می‌دهد و ما آن وصل را حمل می‌کنیم.
در ادامه می‌گوید باید حرمت این‌ها را نگه دارید و مواظب آن باشید.

👈مثل این است  که جام زرینی به شما داده‌اند بسیار حساس و ظریف و این قرابه‌ی  شکستنی و ظریف را باید با احتیاط حمل کنید و این احترام گذاشتن یا حرمت نهادن نام دارد.

بنابراین بزرگواران اگر یک لحظه حال خوشی پیدا می‌کنید، آن حال خوش یک هدیه‌ی الهی است و  باید خیلی مواظب آن باشید یعنی اینکه اگر جایگاه و عظمت و خوف خدا در دل‌ شما افتاد این خیلی مهم است باید این را با احتیاط حمل کنید.

🔷دلی که درون آن خوف‌ و رجای خداوند باشد این دل بسیار ظریف است نباید اجازه دهید هر آسیبی وارد آن بشود و همه‌ی اینها به خویشتن‌داری است.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:46


💚«من جنون پیمای ادراکم کنون
مست مست از نشئه‌ی تاکم کنون

من ز عشق‌آباد علیا آمدم
از بلورستان دل‌ها آمدم

اتحاد عبد‌ و معبود است‌ این
دیده‌‌ وا کن ارض موعود است این

سرزمین مستی‌ سجاده‌ها
ارض انگوری‌ترین‌ باده‌ها

شهر خاموش تکلم‌ با سلام
سرزمین عاشقی در یک کلام

این زمین از گریه‌های‌ من پر است
این هوا از شرجی شیون پر است

سینه‌سرخان‌ لاجوردی گشته‌اند
سهره‌هاشان سهروردی‌ گشته‌اند

ورد سنبل‌های‌شان سبحانی است
سایه‌ی زیتون‌شان عرفانی‌ است

شب شبانان نای موسی می‌زنند
نفس خود را بر چلیپا می‌زنند

تا سحر با آه‌ خود سر می‌کنند
روز در آیینه بستر می‌کنند

دخترانش مهربانی می‌کنند
خویش را در عشق فانی می‌کنند

در بلوغ روح‌شان گل می‌کنند
مثل مریم‌ها تناسل‌ می‌کنند

عطر عیسی می‌وزد از روح‌شان
جان فدای سینه‌ی مجروح‌شان»

سید احمد هاشمی (شیون)

❤️سلام و عرض ادب و احترام شب همگی شما به نیکی، با نام و یاد پروردگار هستی‌بخش که چراغ راهنمای انسان‌هاست، شبی دیگر با شرح کتاب ارزنده‌ی صد میدان حضرت پیر هرات خواجه عبدالله انصاری.

🙏به روح شریف حضرت خواجه عبدالله انصاری سلام و درود می‌فرستیم و طلب می‌داریم حقایق پنهان در کتاب صد میدان بر دل و زبان تک‌تک ما جاری گردد.


#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:46


♦️ شرح کتاب صدمیدان خواجه عبدالله انصاری

🌿 می‌دان پنجاه و هفتم: حرمت


💎 حرمت، احترام و ارزش گزاردن و نظاره کردن عظمت پروردگار است.

💎 سالک باید همواره در تصمیمات خود به پروردگار توکل کند و حرمت خداوند و اولیاء الهی را در دل نگه دارد.

🔶 حرمت، آزرم داشتن است و آن بر سه قسم است:

🔸احترام خدمت را.

🔸 احترام ذکر را.

🔸 احترام سِّر را.

🔶 احترام خدمت را سه نشانه است:

🔸 عین آن در دین شکوه داری.

🔸 به هدایت آن، از مولا شادی کنی.

🔸 نفس خود را در آن به تقصیر متهم کنی و معیوب بینی.

🔶 احترام ذکر را سه نشانه است:

🔸 سخن هزل را در ذکر حق، درنیامیزی.

🔸 در غیبت دل، مولا را یاد نکنی.

🔸 که وی خود را خوانی، وی را خود باشی.

🔶 احترام سِّر را سه نشانه است:

🔸 اگر می‌ترسی، مهر نبری.

🔸 اگر امید داری، خود حق نبینی.

🔸 اگر گستاخی کنی، تعظیم نگاه‌ داری.

این فایل مخصوص افرادی است که از ابتدا در جلسات شرح صدمیدان همراه بوده‌اند.
چنانچه قصد شرکت در جلسات شرح صدمیدان را دارید، لطفا از میدان شروع نمایید.🙏🏻

#صد_میدان

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

11 Dec, 09:46


📚صد میدان
خواجه عبدالله انصاری

🟢از میدان تمکن میدان حرمت زاید.
قوله تعالی: «ما لکم ترجون للّه وقار».

🟣حرمت آزرم داشتنست. آن سه قسم است: احترام خدمت را،
و احترام ذکر را،
و احترام سر را.

🔵احترام خدمت را سه نشانست:
عین آنرا در دین شکوه داری،
و به‌ هدایت آن از مولی شادی کنی،
و نفس خود را در آن به تقصیر متهم کنی
و معیوب بینی.

🔵اما احترام ذکر را سه نشانست:
سخن هزل را در ذکر حق نیامیزی،
و در غیبت دل مولی را یاد نکنی،
و بی وی خود را خوانی وی را خود باشی.

🔵اما احترام سر را سه نشانست:
اگر می‌ترسی مهر نبری،
و اگر امید داری خود حق نه بینی،
و اگر گستاخی کنی تعظیم نگاه داری.
 
📚خواجه عبدالله انصاری
میدان ادب


#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌هفتم‌ــ‌حرمت

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Dec, 18:29


🙏پروردگارا
تو را سپاس می‌گوییم که پس از هزار سال بر سفره‌ی گسترده‌ی حضرت پیر هرات خواجه عبدالله انصاری نشستیم.

🙏پروردگارا
بابت تمام کم گذاشتن و زیاده‌روی، افراط و تفریط که در زندگی به آن مبتلا بودیم توبه می‌کنیم ما را ببخش و بیامرز.

🙏پروردگارا
از تو تقاضامندیم تا ما را در نقطه‌ی تعادل زندگی در حد میانه و وسط قرار دهی.

🙏پروردگارا
ادب راه را به ما بیاموز و سلول‌به‌سلول بدن ما را در بارگاه خودت، مؤدب و میانه‌رو بگردان.

💚"و لاحول و لا قوه الا بالله‌العلی‌العظیم"

❤️درپناه نور و عشق الهی باشید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۲

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Dec, 18:28


پس انسان با ادب انسان میانه‌رو است و
در یک کلام "خیرالامور اوسطها" بهترین روش زندگی روش میانه‌روی است.
👈معمولا آدم‌ها گرفتار هیجان که می‌شوند و شوق زیادی پیدا می‌کنند قادر نیستند میانه‌رو باشند و دائما زیاده روی می‌کنند.
👈بسیاری هم زمانی‌که به سمت کهولت می‌روند سبب می‌شود که افتاده شوند و کم‌کاری کنند. بنابراین چه شما از لحاظ فکری خیلی جوان باشید و چه خیلی پیر باشید تبدیل به دو رذیلت می‌شوید.
به‌همین دلیل است که می‌گویند سن عقلی انسان‌ها در محدوده‌ی سنی ۴۰ سال است، چرا؟
چون تا قبل آن گرفتار شهوت و هیجان و پر انرژی بودن هستند، بعد آن هم بی‌حال و تنبل و خواب‌آلوده بوده و دچار صفت‌های کهنسالی می‌شود.
می‌گوید ۴۰ سال سن عقل است چرا؟ چون وسط است به‌طور تقریبی متوسط سن یک انسان ۸۰ سال است و البته در حال حاضر در حال افزایش است.
عدد ۴۰ را سن خِرد می‌گویند البته به باور من سن خرد به سمت ۵۰ سال می‌رود چون عمرها دارد طولانی‌تر می‌شود.
این‌که می‌گویند ۴۰ سالگی مقدس است به این خاطر که حد وسط روان شماست.
اگر ۴۰ ساله شدید و هنوز کارهای‌ شما از لحاظ منطق و رفتارها وهیجانات شبیه جوان ۲۰ ساله است یعنی هنوز رشد نکرده‌اید و نقطه‌ی وسط را نیافته‌اید.
اگر هم ۴۰ ساله هستید اما کارهای شما مانند یک پیرمرد ۸۰ ساله توام با بی‌حوصلگی است باز هم نقطه‌ی وسط را پیدا نکرده‌اید.

بزرگواران، سن مهم نیست همیشه از لحظه‌ای که فهمیدید تا پایان عمر مثل  یک آدم ۴۰ ساله زندگی کنید!
آدم ۴۰ ساله تحرک و ورزش، شور و هیجان را در حد تعادل دارد و هم‌چنین استراحت را نیز در حد تعادل دارد و بدین صورت در میانه‌روی قرار دارد.
اگر ۲۰ سال سن دارید یک فرم ۴۰ ساله‌ای را  پیدا کنید، اگر هم ۸۰ ساله هستید این فرم را پیدا کنید و در آن وضعیت بمانید! این وضعیت تعادل روانی انسان‌ها می‌شود.

❤️این هم از فرمایشات حضرت پیر هرات

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۲

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Dec, 18:26


بدین‌ معنی که دیگران گمان می‌کنند، خداوند به‌گونه‌ای دیگر هوای او را دارد، طور دیگری او را دوست دارد.
این نیت من نبوده منتهی بیان نمودن بیش از حد نعمات سبب خارج شدن از حالت تعادل و نوعی لاف زدن می‌شود.
این جزء ظریف‌ترین لغزش‌های انسان‌های معنوی است که به آن توجه نمی‌کنند.
به‌عنوان مثال می‌گوییم هر جا خواستم بیافتم خدا دست من را گرفته است، خداوند به گونه‌ای خاص هوای من را دارد، خدا را شکر که در فلان موقعیت پول لازم رسید، امکانات فلان جا فراهم شد و... شروع می‌کنم این‌ها را می‌گویم.
👈این‌ کار بیان نعمت‌های خداوند است و خوب هم هست ولی یک زمانی تبدیل به یک عادت خودستایی و لاف با credit پروردگار می‌شود.

آیا تا به‌حال به این دقت کرده بودید؟
من که تاکنون و حتی تا قبل از این جلسه هم با این‌که این متن را چند بار خوانده بودم اما حقیقتا متوجه نشده بودم، گویا در این لحظه چنین موضوعی به دل‌ ما افتاد.

هر کسی برای خودنمایی از یک چیزی استفاده می‌کند و روزی می‌آید که انسان برای خودنمایی از این‌که خدا من را دوست دارد و نعمت به من زیاد می‌دهد استفاده می‌کند.
حالا خود را جای طرف مقابل بگذارید وقتی صحبت‌های شما را می‌شنود با خود می‌گوید پس خدا ما را در نظر نمی‌گیرد و به ما حال نمی‌دهد و خدا فقط به تو توجه می‌کند و یک حس حسادت معنوی هم به‌وجود می‌آید.
انگار تو انسان برگزیده‌ای هستی، خداوند که به ما توجهی نکرده و این‌گونه یک حس ضعفی در دیگران تزریق می‌شود و این نکته‌ی خیلی لطیف و ظریفی است.

ماشاءَالله به این ادراک حضرت خواجه عبدالله انصاری  برای کسی که بخواهد با ادب باشد به چه نکات ظریفی اشاره کرده‌است.

🔷پس بزرگواران انسانِ با ادب در مرحله‌ی ادبِ معاملت نه چاپلوسی می‌کند، نه به بقیه سخت‌گیری می‌کند و نه با دارایی‌های معنوی خود لاف می‌زند.
👈در عین حال، هم بسیار لطیف سخن می‌گوید و با همه رفیق و دوست است، در عین دوستی اقتدار کامل دارد و آدم محکمی است و همواره به یاد نعمت‌های خداوند است
منتهی از مسیر تعادل خویش خارج نمی‌شود.

🟢این هم درس حضرت خواجه عبدالله انصاری برای میدان ادب بود.

🌍🌍🌍🌍

بزرگواران، خلاصه‌ی میدان ادب را خدمت شما بگویم که می‌فرمایند؛
📚"ادب به حد زیستن است و قدم به‌اندازه نهادن"
👈یعنی همه چیز را در تعادل و حد خود نگه دارید، نه از این طرف بیافتید و نه از آن طرف!

این تعریف افلاطونیِ اخلاق هم هست که "اخلاق" رعایت حد وسط است یعنی فضیلت میان دو رذیلت، پنهان است.
اگر شما این طرف بروید رذیلت است، آن طرف بروید رذیلت است و اگر در تعادل باشید فضیلت می‌شود.

زمانی که ما گرفتار حالت‌های بیش از حد شجاعت شویم و ظلم کنیم "رذیلت" است. اگر بیش از حد ترسو باشیم رذیلت محسوب می‌شود. حد فاصل ترس و تهور(بی باکی بیش از حد) یک نقطه‌ی تعادل وجود دارد که فضیلت می‌شود.
لذا ما همیشه سرگردان میان دو رذیلت، در نقطه‌ی تعادل ادب‌ خود در فضیلت قرار می‌گیریم.
حال این رفتار را به همه‌ی زندگی‌مان بسط دهیم، یک جا خیلی محبت می‌کنید و از دست شما در می‌رود دارید اشتباه می‌کنید و محبت شما باعث خرابی یک زندگی می‌شود پس رذیلت است.
در موقعیتی دیگر خیلی بی‌محبتی می‌کنید، باز هم به خاطر بی‌مهری، رذیلت و پستی ایجاد می‌کنید اگر حد وسط آن را درست پیدا کنید فضیلت یا ادب می‌شود.
در تمام زندگی ما همین‌گونه است.
به‌طور مثال در حیطه‌ی اقتصاد، یک جا خیلی ولخرجی می‌کنید که این می‌شود رذیلت و در جایی دیگر خیلی خسیس هستید رذیلت می‌شود.
حد فاصل آن را در نظر بگیرید، یک نقطه‌ی تعادل به اندازه‌ی کافی و در حد معقول، آن نقطه فضیلت می‌شود.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۲

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Dec, 18:25


📚"صلابت و مناقشت نه"
"صلابت" به‌معنای درشتی، قدرت، اقتدار، محکم بودن است.
اصطلاح  فارسی آن می‌شود زفت بودن، در ادبیات کهن نیز آمده زفت و محکم باشید!
یعنی باید حتما  انسان مقتدر و محکمی باشید اما مناقشت‌ نداشته باشید.
مناقشت یعنی چه؟
👈یعنی وقتی شما حال یک نفر را می‌گیرید یا مچ کسی را می‌گیرید و فردی را در تنگنا قرار داده مجبور به کاری می‌کنید این مناقشت می‌شود.
پس باید صلابت و اقتدار داشته باشید کسی به شما ظلم نکند و بتوانید حق‌ خود را بگیرید. اما اگر بخواهید دیگری را اذیت کنید و یا مجبور به کاری کنید این نقطه‌ی انحراف آن است.
پس بزگواران تمام تعاریفی که از ادب در این میدان شد همه در حد تعادل است یعنی در فکر و عمل و کار همه در نقطه‌ی تعادل قرار بگیریم.

صلابت بسیار مهم است.
چرا؟ چون انسان سالک‌ از هیچ کس به‌جز خدا نمی‌ترسد لذا باید قدرت داشته باشد.
کسی‌که حق با اوست باید قوی باشد اگر حق با شماست و در مسیر حق هستید باید قدرت داشته باشید.
کاملا محکم باشید و از هیچ چیزی نهراسید و خداوند هم عجیب‌ و غریب پشت کسانی است که در راه خدا هیچ ترسی ندارند و عین خیال‌شان نیست اما حالا که شما قدرت دارید مواظب باشید این قدرت شما مایه‌ی آزار و اذیت دیگران نشود.

🌍🌍🌍🌍

📚"و یاد نعمت"لاف نه"
"یاد نعمت" یعنی اینکه ما شکرگزاری کنیم، دارایی‌های‌ خود را به‌یاد بیاوریم.
مثلا من دارایی بسیاری دارم، شکرگزاری بابت دارایی‌ها این است که بگویم خدایا شک که این‌ها را دارم، پدر و مادر و فرزند دارم، خانواده دارم، پول دارم و دائم یاد نعمت‌ها کنیم. در هیچ جایی ندیده‌ام نقطه‌ی خطری برای شکرگزاری مشخص کرده باشند.
👈این اولین نوشته‌ در طول زندگی من است که خطر شکرگزاری را بیان می‌دارد.
کجا؟ هنگام لاف زدن!
این‌که ما دارایی‌های‌ خود را بیان کنیم همان شکرگزاری‌ است خدایا شکرت بابت همه‌ی چیزهایی که داریم.

حد خطر و از تعادل خارج شدن آن این است که با آن لاف بزنیم! ما ناخواسته این کار را بسیار انجام می‌دهیم و اما خودمان خبر نداریم!
یعنی گاهی ما قیافه‌ی معنویت می‌گیریم، قیافه‌ی این‌که خداوند ما را خیلی دوست دارد به‌خود می‌گیریم، قیافه‌ی اینکه ما مورد حمایت هستیم به خود می‌گیریم.
این خیلی خوب است که از اسامی الهی استفاده کنید، کارهای شما حل می‌شود و در حفاظتی قرار می‌گیرید، گشایش می‌شود و این خوب بوده و تا اینجا درست است.
یک جایی چشم‌ خود را باز می‌کنید و می‌بینید این شده credit و یا اعتباری برای شما جهت خودنمایی شده است!

👈آدم متوجه نیست و واقعا هم دارید به خدا ملکوت می‌بخشید می‌گویید همه‌‌ی این‌ها کار خدا بود! اما این‌که کار خدا بود و کارسازی آن برای شما شد، یک لاف زدنی در آن وجود دارد.

انسان شکرگزاری که به‌ بیان نعمات خداوند در زندگی خود می‌پردازد باید مراقب باشد، بایستی یک لحظه چشمان خود را باز کند و ببیند که در مسیر قیافه گرفتن با خدا نیافتاده باشد.
👈مثلا من زمانی با دارایی خود، یا با توانمندی‌های شخصی خویش قیافه می‌گیرم و لاف می‌زنم خوب این کاملا معلوم است که خیلی مذموم و بد است اما زمانی هم با اینکه خداوند من را دوست دارد و زیادی هوای من را دارد لاف می‌زنم و چشم باز می‌کنم و می‌بینم آدم‌های بسیاری را در حسرت برده‌ام یا به‌ حسرت کشانده‌ام.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۲

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Dec, 18:23


📚"و اما ادب در معاملت"
👈"معاملت" در واقع عمل نمودن است یا فعلی که ما درحال انجام دادن هستیم.

📚"رفق‌ و مداهنت نه"
"رفق‌" به معنای رفاقت، نرمی، نرم خویی
"مداهنت" به‌معنای چاپلوسی و چرب‌زبانی است.
👈به‌طور مثال من آدمی بسیار مؤدبی هستم و قشنگ حرف می‌زنم خب این خیلی خوب است اما اگر تبدیل به فردی چاپلوس شدم از مسیر تعادل خارج شده‌ام.
ما می‌خواهیم ادب داشته باشیم اینجا می‌گوید اگر می‌خواهید ادب داشته باشید باید حرف‌های لطیف بزنید و نباید حرف‌هایی بزنید که دل آدم‌ها را می‌شکند و یا مایه‌ی آزار می‌شود و این بسیار خوب است.
پس از مدتی که فرد اراده کرد تا لطیف حرف بزند تبدیل به یک آدم چاپلوس می‌شود. چگونه؟
👈می‌بینید طرف اشتباه می‌کند بازهم تعریف او را می‌کنید،  در مقابل خطاهای دیگران باز هم شما شروع به چاپلوسی می‌کنید و با رفق سخن می‌گویید.
می‌گوید باید مرز تعادل را نگه دارید یعنی شیرین‌سخن باشید، کلام‌تان لطیف وارزنده باشد اما مراقب باشید چاپلوس نشوید.

🌍🌍🌍🌍

چاپلوسی یعنی اینکه فردی شایسته‌ی یک حرف یا جایگاه نیست و شما آن حرف را به او می‌زنید و تعریف او را می‌کنید.
لذا عامل اصلی فساد قدرت‌ها چاپلوس‌ها هستند.
👈منتقدین بهترین دوستان آن‌ها هستند، ایرادهای آن‌ها را گوشزد نموده ولی چاپلوس‌ها ایرادها را مخفی می‌کنند و پیوسته می‌آیند و آن‌ها را بزرگ‌تر از آن‌چه که هستند نمایش می‌دهند.

لذا نهادهای قدرت از نقطه‌ی منتقدین و مخالفین شکسته نمی‌شوند بلکه از نقطه‌ی چاپلوس‌ها شکسته می‌شوند.
بنابراین اگر سیستمی را  مشاهده کردید که تعدادی شاعر هستند که برای او شعر می‌گویند همین شاعر‌‌ان آنها را زمین می‌زنند.
متاسفانه تاکنون خیلی از شعرا پادشاهان را زمین زده‌اند چون در مدح پادشاهان شعر می‌گفتند و اگر این کار به یک روش حکومتی تبدیل شود بسیار خطرناک است بدین صورت که عده‌ای شاعر باشند که در مدح توان‌مندی‌های شما سخن‌سرایی کنند این بسیار خطرناک بوده و چاپلوسی محسوب می‌شود.

اگر یک زمام‌دار هر کاری انجام داده است وظیفه‌ی او بوده چرا؟
👈چون زمام‌دار صاحب یک ملت نیست بلکه خدمت‌گزار یک ملت است و هر کاری که کرده است را باید انجام می‌داده است. او یک جایگاهی را اشغال کرده است که وظیفه‌‌ی او بوده این کار را انجام دهد.

اگر یک زمام‌دار نیک رفتار کرد هیچ هنری
به‌خرج نداده و وظیفه‌اش بوده است.اگر کوتاهی کرد باید مواخذه شود.
پس هیچ‌وقت برای زمام‌داران سوت‌ و کف نزنید و نگویید آفرین که تو این‌قدر خوب بودی! وظیفه‌‌ی او بوده که خوب باشد.
اگر غیر از این بود چرا آمدی زمام‌دار شدی!؟
و بیچاره کسانی‌که شروع می‌کنند چاپلوسی مسئولین، مدیران را می‌کنند، پرچم می‌زنند تشویق‌شان می‌کنند.
جمله‌ای هست که من در همه جا خیلی به آن برخورده‌ام انتخاب شایسته‌ی جناب آقای یا خانم دکتر یا مهندس فلان را تبریک می‌گوییم.
این یک جمله‌ی کلیشه‌ای را همه جا می‌بینیم این چاپلوسی است.
انتخاب چیست؟ در واقع این انتخاب، شایسته نبوده است! یک شغل است و نیازی نیست این‌قدر او را تحویل بگیرید زیرا باید وظیفه‌اش را انجام دهد.

بزرگواران، در فرهنگ ما چاپلوسی بسیار زیاد است. به‌خاطر بسپارید این‌که شما مؤدب باشید دلیل براین نیست که چاپلوس باشید، نباید مداهنت داشته باشید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۲

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Dec, 18:20


📚"امید و ایمنی نه"
امید داشته باش ناامید نشو!
👈امید یعنی با آرزو و با چشم‌داشت اینکه آینده‌ای خوب هست و در آینده شرایط بهتر می‌شود.
امید پارامتر بسیار نجات دهنده‌‌ای برای بشر است و در گذشته خدمت‌ شما عرض کردم که امید ارزش تکاملی در ما دارد.
یعنی ما حاصل انسان‌های موفق ۵۰۰ میلیون سال قبل تا الان هستیم، کسانی‌که زنده ماندند و از حملات طبیعت نجات پیدا کردند، از حملات حیوانات وحشی و از بیماری‌ها رهایی یافتند، ژن‌ ما از ژن نجات‌یافتگان است به‌همین دلیل ما دارای یک کد ژنتیکی "امید" هستیم.
چرا؟ چون نیاکان ما همگی نجات یافته‌اند به‌طور مثال سیلی می‌آمد تمامی قبیله را از میان می‌برد و در این میان یکی از آن‌ها چون بیرون رفته بود خوش شانس بود و زنده می‌ماند. ما از نسل آن فرد خوش‌شانس هستیم که زنده مانده است.
👈بنابراین تمامی ما در درون خود یک ژن شانس یا ژن امید داریم و در گوشه‌ای از ناخودآگاه‌ ما همیشه امیدوارم هستیم.
چرا؟ چون نیاکان ما از کسانی بودند که توانستند بقا پیدا کنند و کامیاب بودند بنابراین در نهاد ما وجود دارد.
لذا ما باید همیشه با امید زندگی کنیم
"اما ایمنی نِه"
👈یعنی خیلی هم احساس امنیت نکنید.
طبیعتاً آدم‌هایی که بیش از حد مثبت‌نگر و امیدوار هستند فرایندی را در مغز تجربه می‌کنند گویا خطرات را نمی‌بینند و خود را به‌خطر می‌افکنند.
👈 مثلاً می‌بینیم عده‌ای می‌گویند از یک بلندی در یک آب می‌پریم غافل از اینکه امکان دارد سنگی آنجا باشد.
اگر تمام وجود من در یک امیدواری باشد نمی‌توانم خطرات را ببینم. لذا می‌گوید، باید تعادلی در آن برقرار شود. درست است که شما خیلی امیدوار می‌شوید اما مراقب باشید که ایمنی را زیر پا نگذارید.
دنیا را محل خیلی امنی ندانید و همه چیز را در تعادل نگه دارید.
👈به‌عنوان مثال بعضی اوقات خوفی در دلم ایجاد می‌شود و عقب نشینی می‌کنم، بعد می‌گوید یک امید یا رجائی ایجاد  می‌شود رو به جلو حرکت کن!
پیوسته باید با روان خود این‌گونه بازی کنید تا در محل تعادل قرار بگیرید.

بزرگواران، فرض می‌کنیم که تعادل یک پاندول‌ است دائم در "افراط‌ و تفریط" یا "کمی و زیادی" می‌رود بعد وقتی می‌خواهد به نقطه‌ی تعادل خود برسد باید پیوسته به سمت افراط‌ و تفریط برود تا آرام‌آرام به نقطه‌ی وسط بیاید و در نقطه‌ی تعادل خویش قرار بگیرد و آنجا می‌شود "انسان وسط"
انسانی که در تعادل قرار دارد.
پس "امید و ایمنی نه"

🌍🌍🌍🌍
📚"و گستاخی و شوخی نه"
👈گستاخی به معنای بی‌پروایی، بی‌ادبی نیست بلکه به‌معنای جسارت و قدرت‌مند است، کسی که شجاع باشد.
می‌گوید در زندگی‌ شجاع باشید اما شوخ‌ نباشید.به آدم بی‌شرم، شوخ می‌گویند.
👈فرض می‌کنیم که من انسانی شجاع هستم، بعد به یک بزرگ‌تر بی‌احترامی می‌کنم یا یک خراب‌کاری انجام می‌دهم.
آفت شجاعت، بی‌شرمی است و بی‌شرمی هم معادل بی‌‌وجدانی امروز است.
امروزه فردی که محاسبه‌ی نفس ندارد و هر کاری دلش می‌خواهد انجام می‌دهد را بی‌وجدان می‌نامیم. این بی‌وجدان را در ادبیات کهن بی‌شرم می‌‌نامیدند. کسی‌که اصلا خجالت نمی‌کشد و شرم ندارد و حیا نمی‌کند.

بنابراین متد فکری ادب که در حیطه‌ی معرفت و شناخت باشد این سه مورد است لذا این سه موضوع را باید در تعادل نگه دارید.
👈"با بیم زندگی کنید اما امیدوار باشید"
👈"با امید زندگی کنید اما به ایمنی هم فکر کنید"
👈"باشجاعت و گستاخی زندگی کنید اما بی‌پروا، بی‌شرم و آسیب زننده نباشید"

این تعادل را باید بیابید، کسی که بخواهد ادب معرفت پیدا کند باید اندیشه و رفتارهای او باید تماما در مرز تعادل باشد.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۲

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Dec, 18:19


بنابراین ادب در طریقت فقط زیبا صحبت کردن نیست، ادبِ طریقتی این‌است که شما هر لحظه خدا را حاضر می‌بینید.
در این مورد جلسه‌ی پیش خدمت شما گفته شد یک مسیحی وقتی به کلیسا می‌رود بهترین لباس خود را می‌پوشد چون روح حضرت مسیح را یک‌شنبه‌ها در کلیسا حاضر می‌بیند، حس می‌کند گویا حضرت مسیح(ع) او را نگاه می‌کند. این‌گونه که احساس می‌کند در معرض نگاه اوست ،مؤدب رفتار می‌کند، فریاد نمی‌زند، پچ‌پچ نمی‌کند، کتاب مقدس خود را می‌خواند.

👈یک بودایی، یک مسلمان و هر کسی در مرحله‌ی حس عالم ماوراء باشد خودبه‌خود باید ادب داشته باشد.
این نکته را هم که می‌گویند به عالم غیب ایمان‌ بیاورید و در قرآن ابتدای سوره‌ی بقره آمده است"یومنون بالغیب" به عالم غیب ایمان‌ بیاورید،  بدین معنی‌ست چیزهایی که نمی‌بینید اما باور دارید که هست! چنان بدان باور دارید که بابت آن احترام قائل می‌شوید و در ادب قرار می‌گیرید.

فرض می‌کنیم من یک آشپز هستم و غذایی می‌پزم در لحظه ای که غذا می‌پزم می‌توانم  کیفیت غذا و هم‌چنین نظافت را رعایت کنم و چندان هم در عمل کسی متوجه نمی‌شود که آیا در آن لحظه، من نظافت را رعایت کرده‌ام یا نکرده‌ام.
👈اما اگر اهل ادب باشم و به عالم غیب ایمان داشته باشم یعنی احساس کنم ملائکه الهی مرا می‌بینند، مورد نظر اساتید و اولیاء هستم، پیامبران مرا می‌بینند و خدا نیز مرا می‌بیند و در این حد همگان و دوربین‌های الهی را ناظر بدانم، اگر در آن حالت باشد کسی نمی‌بیند که مثلا من سبزی‌های پلاسیده و زرد و خراب را با کمی گِل داخل خورشت سبزی ریخته‌ام!
در آن لحظه صرفاً خدا مرا می‌بیند و این یک حالت خوف در انسان ایجاد می‌کند که این حالت خوف را چگونه باید تمرین کنیم؟

اینکه اولا سال‌ها زمان می‌برد انسان به خوف ادب برسد و در عبادت ایجاد می‌شود.
فقط کافی‌ است به وقت عبادت احساس کنید که روبروی شما یک مقام متعالی همانند پروردگار ایستاده است و شما با او صحبت می‌کنید انگار که او را می‌بینید.
سپس این حالت را در تمام زندگی بسط می‌دهیم.
چرا عده‌ای زیاد وضو می‌گیرند و یا به صورت دایم وضو دارند؟
چون احساس می‌کنند که می‌خواهند پاک و تمیز باشند و تمایل دارند با ارواح متعالی صحبت کنند.
👈این حالت ادب طریقتی‌ است که در کتاب صد میدان آموزش داده می‌شود و بسیار بالاتر از ادب اجتماعی است که ما رعایت می‌کنیم.
یک حالت درونی بسیار عمیق است.

🌍🌍🌍🌍

🟢جلسه‌ی پیشین که جلسه‌ی اولی بود که در مورد میدان ادب صحبت رانده شد، شرح ادب گفته شد و آیه‌ی مربوطه که در سوره توبه بود خوانش شد و ادب سه منزل داشت.
در این سه منزل که یکی از منازل آن گفته شد منزل معرفت و معاملت‌ باقی ماند.

📚"و اما ادب در معرفت سه چیز است."

🟢گفتیم صدمیدان کتابی است بر یک الگوی ریاضی‌ است یک سه سه و دوباره سه سه
و به این شکل طراحی شده است برای هر آموزشی یک هرم درست می‌کند.

📚"ادب در معرفت سه چیز است."
👈معرفت به‌معنای این است که بینش، عقاید، فکر، اندیشه و تفکرات ما چگونه می‌تواند توام با ادب باشد.
📚"بیم و نومیدی نه"
واژه‌ی "نه" در لهجه‌ی هراتی "نی" یا "نِه" خوانده می‌شود و ما امروزه "نَه" تلفظ می‌کنیم.
اینجا سه حالت را بیان می‌کند و می‌گوید؛
این سه حالت را داشته باشید اما مراقب این سه سقوط هم باشید که در آن گرفتار نشوید یعنی در معرفت‌ یا شناخت‌ و جهان‌بینی‌ خود به‌گونه‌ای باشد که همواره با بیم زندگی کنید.
👈همواره با بیم زندگی کردن یعنی اینکه دنیا را محل امنی ندانید و فکر نکنید جایگاه و شغل و پست و خانواده و پول و ثروتی که دارید خیلی محکم است.
هر آن چیزی که به من‌ِ شما وصل می‌شود را لرزان بدانید و با بیم زندگی کنید.
وقتی با بیم زندگی کنیم ناخواسته گرفتار ناامیدی می‌شویم حتی ممکن‌ است به پوچ‌گرایی برسیم و حس کنیم این دنیا هیچ ارزشی ندارد.
اینجا یک ظرافتی وجود دارد و می‌گوید هر دو را  باهم داشته باشید.
می‌گوید که هر دو را با هم داشته باشید یعنی بیم داشته باشید اما ناامید هم نشوید.
یعنی زمانی که بیم داریم و احساس می‌کنیم هیچ چیزی در این دنیا پایدار نیست خودبه‌خود کمی ناامید می‌شویم پس باید بیم داشته باشید اما گرفتار ناامیدی نشوید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۲

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Dec, 18:17


💚«من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم می‌زند استاده‌ام عشاق را

مقدار یار هم‌نفس چون من نداند هیچ‌کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را»

❤️سلام و عرض ادب احترام سروران گرانقدرم با نام و یاد پروردگار هستی‌بخش، شبی دیگر با شرح کتاب صد میدان جناب خواجه عبدالله انصاری پیر هرات.
بر روح شریف حضرت خواجه عبدالله انصاری درود و رحمت می‌فرستیم و از پروردگار یکتا طلب داریم تا حقایق پنهان در کتاب صد میدان را بر قلب و زبان تک‌تک ما جاری فرمایند.

بزرگواران، در میدان پنجاه‌وپنجم، میدان ادب بودیم؛ ادبِ طریقتی با ادبی که ما در اجتماع ما بعنوان انسان مؤدب می‌گوییم‌ اندکی فاصله دارد.
👈ادب طریقتی یعنی به‌شکلی ادب را رعایت کنید که گویا او را می‌بینید. به‌طور مثال شما در جایی تنها هستید و خدا هم آنجا نیست و کسی شما را نمی‌بیند، می‌توانید هرخلاف یا هر اشتباهی را انجام دهید، اما اگر خدا را ببینید که شما را نگاه می‌کند این می‌شود ادب رعایت کردن.
پس انسان‌ها در خلوت و تنهایی و تاریکی خلاف نمی‌کنند چون که ادب رعایت می‌کنند با آنکه کسی آنها را نمی‌بیند اما آن ادب، یک تربیت درونی است که جلوی انحرافات را می‌گیرد.
🌍🌍🌍🌍

بزرگواران، خویشتن‌داری بدون ادب معنایی ندارد. اگر می‌خواهید خویشتن‌دار شوید‌‌ و (selfcontrol ) داشته باشید حتما باید ادب داشته باشید.
به عبارتی انسان‌ها به خاطر اجبار خویشتن‌دار نباشند بلکه از روی ادب خویشتن‌داری کنند یعنی در وضعیتی قرار می‌گیریم که احساس می‌کنیم عالم محضر خداست، در حضور خدا هستیم و خداوند ما را می‌بیند.
👈تمام کسانی‌که اختلاس یا دزدی و چپاول می‌کنند اگر یک لحظه به این باور برسند که آخرتی هست و باید پاسخ‌گو باشیم، در حال حاضر نیز خدایی هست و ناظر ماست، آنگاه دست از خطا می‌کشند.
ادب به‌راحتی ایجاد نمی‌شود و نیاز به تربیت طولانی مدت دارد. اگر قرار است کسی به مرحله‌ی ادب برسد تا خودبه‌خود دستش به کارهای زشت و یا به خلاف و اشتباه نرود، مدت‌ها باید خویشتن‌داری کرده باشد و در آن خویشتن‌داری خدا را حاضر دیده و احساس کرده باشد که خدا او را می‌بیند، تا این کار به شکل یک دستگاه عصبی در آمده و برای آن یک رشته از سیناپس‌ها تشکیل شوند، پیوندهای عصبی رخ دهد که در وجود شخص نهادینه شده باشد و این زمان می‌برد.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۲

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

02 Dec, 18:17


♦️ شرح کتاب صدمیدان خواجه عبدالله انصاری

🌿 می‌دان پنجاه و پنجم: ادب
قسمت دوم


💎 ادب در طریقت به گونه‌ای است که گویا سالک پروردگار را کاملاً حاضر و ناظر می‌بیند.

💎 ادب با خویشتن‌داری حاصل می‌شود و یک تربیت درونی است که سالک را در مسیر صحیح حفظ می‌کند.

💎 انسان باادب میانه‌رو است و در تعادل روانی قرار دارد.

🔶 ادب در معرفت سه چیز است:

🔸 بیم و نومیدی نه.

🔸 امید و ایمنی نه.

🔸 گستاخی و شوخی نه.

🔶 ادب در معاملت سه چیز است:

🔸 رفق و مداهنت نه.

🔸 صلابت و مناقشت نه.

🔸 یاد نعمت و لاف نه.

این فایل مخصوص افرادی است که از ابتدا در جلسات شرح صدمیدان همراه بوده‌اند.
چنانچه قصد شرکت در جلسات شرح صدمیدان را دارید، لطفا از میدان اول شروع نمایید.🙏🏻

#صد_میدان

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

29 Nov, 07:21


🪔 شمع‌های اینلایت بهترین انتخاب برای تجربه‌ای دلنشین از زیبایی، خلاقیت و آرامش هستند!

🪔 در این شمع‌ها از پارافین یک درصد و رنگی خاص، تهیه شده از دانه سویا استفاده می‌شود!

🪔 فرمولاسیون پارافین به کار رفته در این شمع‌ها کامل است و از هیچ‌گونه مواد افزودنی، اسید و ماده‌ی شیمیایی در پروسه ساخت شمع‌ها استفاده نشده است. زیرا اسید موجود در شمع در هنگام سوختن می‌تواند باعث آلرژی شود و خطراتی را برای کودکان و سالمندان به دنبال داشته باشد.

🪔 همچنین فیتیله‌ی به کار برده شده در این شمع‌ها از مواد کاملا گیاهی تهیه شده است تا سلامت، آرامش و زیبایی را برای شما به ارمغان بیاورند!

🪔 تمامی شمع‌ها دست ساز و سفارشی هستند و پروسه ساخت و ارسال آن‌ها حدود ۱۰ روز طول خواهد کشید.

🪔 با شمع های معطر اینلایت لحظات ویژه‌ی خود را نورانی و دلپذیر و حسی متفاوت از آرامش و معنویت را تجربه کنید!

🔹 خرید از:
سایت آکادمی اینلایت

@spiritual_mind

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

28 Nov, 15:28


شروع کانال صد میدان

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

24 Nov, 16:27


🙏پروردگارا
تو را سپاس می‌گوییم که شبی دیگر بر سفره‌ی گسترده ی پیر هرات بنشستیم و از لطایف کلامش بهره بردیم.

🙏پروردگارا
عمری در بی‌ادبی و ناآگاهی زیستیم از تو تمنا داریم چنان بر ما جلوه نمایی که به یقین و شهود برسیم و همواره ادب را رعایت کنیم.

🙏پروردگارا
چشمان ما کور است قادر به درک عالم غیب و معنا نیستیم و فهمی از ملکوت تو نداریم، از تو تمنا داریم ما را به ملکوت خود راه ده تا به درک عالم معنایت برسیم و همواره در حفظ حدود ادب درگاهت بمانیم.

🙏پروردگارا
به ما توفیق خدمتی ارزانی دار که آن خدمت در ادب الهی باشد.

💚«و لا حول ولا قوت الا بالله العلی العظیم»

❤️در پناه نور و عشق الهی باشید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۱

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

24 Nov, 16:26


.🔷پس سه چیز بود
"اجتهاد" یا کوشش و تلاش
"احتیاط" یعنی رعایت حدود و مرزها
"سماجت" یعنی از آن کوشش و تلاش و احتیاط عقب نشینی نکنید و همواره آن را تکرار کنید.
این سه حالت را در هر قالب مادی هم که ببرید پاسخگو خواهد بود و سبب رشد شما خواهد شد و سبب می‌گردد که ما بتوانیم در ادب خدمت قرار بگیریم یعنی کارهای ما کارهای معمولی نباشد و اموری باشد که پشت داشته باشد، ظاهری نباشد بلکه باطنی و ریشه‌ای باشد.
کسی که حدود الهی را با این تعریفی که حضرت پیر هرات فرمودند انجام می‌دهد به‌گونه‌ای عجیب و به شدت مورد حمایت پروردگار قرار می‌گیرد.

بزرگواران، اگر می‌خواهید که در وضعیت ادب باقی بمانید واقعیت این است که این‌کار به یک خویشتن‌داری دائم نیاز دارد.
👈شما خویشتن‌داری دائم را به اسم روزه
می‌شناسید.
مثلا می‌گوییم که زبان‌ ما باید روزه باشد. چشم‌ و گوش‌ما باید روزه باشد و به‌نوعی همه اعضاء در روزه قرار بگیرند و این به‌معنای این است که دائم ما باید در یک خویشتن‌داری قرار بگیریم.
تصور کنید رعایت ادب و محافظت این است که الان صبح زندگی شماست، قرار است تا قیام قیامت افطار کنید یعنی از همین الان در روزه‌ای قرار گرفته‌اید که در این روزه اموری را تا مرگ باید رعایت کنید و این ادب می‌شود. ادبی که به‌واسطه‌ی آن حدود را در تمام زندگی رعایت می‌کنید. پس شما دائم در یک خویشتن‌داری وارد می‌شوید تا زمانی که این کالبد مادی را ترک کنید.

🌍🌍🌍🌍

بزرگواران، این بحث ادب در حقیقت بحث بسیار سنگین و درونی‌ و متعلق به کسی است که درحال دیدن است یعنی آن کسی که ولی زمانه را می‌بیند اصلا نمی‌تواند بی‌ادبی کند چون می‌بیند که خدا همیشه حاضر است و او را می‌بیند.
کسی که این به درک رسیده که خدا شاهد ما هست و همیشه ما را می‌بیند نمی‌تواند کار زشت کند چون خدا را  شاهد خود می‌بیند.

بقیه باید بی‌ادب باشند چون اصلا چیزی نمی‌بینند که بخواهند مؤدب باشند.
کسی که در مرحله‌‌ی احسان غرق شده باشد جواب حرف‌های خویش را می‌شنود، جواب سلامش را می‌شنود، جواب کارهای خود را می‌بیند. آنقدر می‌بیند که زین پس برای او عالم غیبی باقی نمانده است و عالم غیب آن به عالم حضور تبدیل شده‌است ‍

🟢بسیار خوب تا اینجا نیم بیشتر میدان ادب خوانش شد.
قسمت بعد را ان‌شاءالله هفته‌ی آینده خوانش می‌کنیم چون مطالب بسیار سنگین است و نیاز دارد که ما حس کنیم.
اگر حس نکرده و تجربه نکنیم مثل وضعیتی که خود بنده در آن قرار دارم و با چشم کور نسبت به عالم غیب می‌خواهم صحبت کنم بسیار دشوار و سنگین است.
🙏ان‌شاءالله که خداوند به همه‌‌ی ما این توفیق را عنایت کند که به ادب برسیم و چنان درکی از مقام اولیای الهی و اساتید و بزرگان و ارواح پاک الهی داشته باشیم که گویا داریم آن ها را می‌بینیم و این تماشا به مرحله‌ای برسد که همواره در سلام و ادب به ایشان باقی بمانیم.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۱

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

24 Nov, 16:24


📚"و احتیاط و وسواس نه"
انسان مؤدب رعایت می‌کند و همیشه اهل مراعات کردن است که پای را روی حق کسی نگذارد، توهین به کسی نکند، ناسزا نگوید، کسی را آزار ندهد؛ این احتیاط است.
👈احتیاط یک نوع خویشتن‌داری معنوی است که بسیار هم ارزنده است.
👈"وسواس" یک بازی شیطانی است!
به‌طور مثال یک نفر می‌خواهد وضو بگیرد احتیاط می کند که صحیح وضو بگیرد اگر این احتیاط او به وسواس تبدیل شود چندین بار خود را می‌شوید و طهارت می‌گیرد و دچار یک بیماری روانی می‌شود.

به همین دلیل مقوله‌ی "معنویت" و "سقوط از معنویت" در مرز بسیار نزدیکی از هم قرار دارند و افراط و تفریط در آن مانند افراط و تفریط‌های مادی نیست که فاصله داشته باشد و بسیار به هم نزدیک است.
👈اینکه الان احتیاط می‌کنید و یا درگیر وسواس هستید در معنویت، مرز بسیار نزدیکی به هم‌دیگر دارد. 
مثلا به یک نفر می‌گوییم، شما بیش از حد تمیز هستید و او می‌گوید که نه! من وسواس ندارم و تمیز هستم.
حال این‌که آیا واقعا نظافت را رعایت می‌کند یا وسواس دارد این را باید بسنجیم و عمدتا خود فرد نمی‌تواند چنین سنجشی را اعمال کند.
لذا باید خیلی روی خود کار کرده باشد که در پذیرش آن باشد، بفهمد و ببیند که چه مقدار از احتیاط‌هایی که انجام می‌دهد حاصل گفتگوهای ذهنی و فرامین اجبار او است چون در وسواس اجبار هست و می‌گوید اگر این کار را نکنی حال تو بد می‌شود.
اگر اینجا را تمیز نکنی حال تو بد می‌شود.
بدین شکل به‌نوعی بر روی روان او اثر منفی می‌گذارد و بیش از حد استاندارد است.
برای درک آن هم شما پیوسته توجه کنید که آیا در مرز تعادل هستید یا نه!
این موضوع وقتی خطرناک است که مرزهای تعادل توسط الگوهایی تعریف شود که آنها هم وسواس‌گونه باشد.
مثلا یک نفر می‌خواهد ببیند آیا دچار وسواس هست یا خیر و به اطرافیان خود اعم از مادر و پدر و خواهر و برادر خود نگاه می کند تا ببیند آنها چگونه رفتار می کنند؟
👈اگر آنها هم دچار وسواس باشند حد تعادل پیدا نمی‌شود.
بنابراین درک وسواس بهتر است به عهده‌ی روان‌شناسان گذاشته شود و از بیرون و توسط آزمون سنجیده شود و یک کارشناس در مورد آن نظر دهد و ما شخصاً صلاحیت این کار را نداریم.

🌍🌍🌍🌍

📚"و سماجت و تهاون نه"
👈"سماجت" یعنی برای خواسته‌ای با تمام وجود تلاش کنید تا به آن برسید و بسیار کوشا باشید، برای خواسته‌های خود بسیار احترام قائل باشید و برای آن بسیار بجنگید.

"تهاون" به‌معنای کسی‌ است که اهانت نموده و توهین می‌کند و کاری را با بی‌ادبی می‌خواهد انجام دهد.
👈به‌طور مثال من خواسته‌ای دارم و می‌خواهم به خواسته‌ خود برسم، می‌توانم برای آن تلاش کنم و هم چنین می‌توانم برای آن دعوا کنم و به بقیه توهین کنم و رده‌های بالاتر از خودم را به پایین بکشم تا خودم را بالا ببرم و این بسیار خطرناک است.
بعد اضافه می‌کند اگر قرار است که در خدمتی که انجام می‌دهید صاحب ادب باشید باید انسان‌های سمجی باشید و رها نکنید!
این‌گونه نیست که یک روزی در تلاش هستید بعد آن خسته شوید و فردا روز بگویید ما یک عمر عبادت کرده‌ایم هیچ نشدیم و هیچ اتفاقی هم نیافتاد، هیچ رشدی هم نکردیم.
👈باید سماجت داشته باشید و معمولا کسانی در مسیرهای معنوی موفق هستند که خسته نمی‌شوند. 
سماجت داشتن دو حالت دارد یا اینکه من دارم تلاش زیادی می‌کنم یا اینکه وارد تهاون یا توهین به دیگران می شوم.
👈به‌طور مثال من با این مورد زیاد برخورد کرده‌ام که دائما می‌گویند "معلمین معنوی قلابی یا فلان شخص قلابی‌ است." این تهاون
می‌شود یعنی یک نفر رشد می‌کند یا یک نفر رشد نمی‌کند یعنی سماجت ندارد و سماجت خود را در قالب تهاون برده است و با توهین به بقیه می‌خواهد بقیه را پایین بکشد تا خودش بالا برود و این امر ادب خدمت را از میان می‌برد.
ادب خدمت این است که چشم خود را ببندید و گویا فقط‌وفقط در پناه حضرت حق هستید فقط خدا شما را می‌بیند و با تمام وجود خود تلاش و حرکت می‌کنید و سماجت دارید.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۱

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

24 Nov, 16:23


"حدودالله" در زمینه‌ی طریقت حدودی است که عالم غیب خود آن فرد چقدر زنده است!
👈مثلا من هیچ عالم غیبی ندارم و به همین دلیل ادب را در حد خیلی سطحی رعایت می‌کنم اما انسان دیگری هم هست که عالم او دیگر عالم غیب نیست، عالم شهادت و روشنایی شده است و دارد می‌بیند لذا ادب او فرق می‌کند.
پس "حدود" برای درجات آگاهی مختلف متفاوت است.
ما که درجه‌ی آگاهی‌ کمی داریم چه‌کار کنیم؟‌
👈ما هم باید ادب را رعایت کنیم تا درجه آگاهی‌ما بالا برود چون ادب بیانگر این است که بله! واقعا عالم غیبی وجود دارد.

📚"قدم به اندازه نهادن"
تصور کنید ببینید آیا در محضر بزرگی حق دارید پای خود را دراز کنید، غذا بخورید، بلند بلند حرف بزنید، پشت به او کنید، با گوشی خود بازی کنید؟
👈واقعیت این است اگر من آن بزرگ را نبینم همه‌ی این کارها را انجام می‌دهم ولی اگر او را ببینم خودم را جمع می‌کنم و این احسان است.
احسان یعنی دیدن! بتوانید او را ببینید تا کمی بیشتر ادب را رعایت کنید. 

🌍🌍🌍🌍

📚"و آن بر سه چیز است:
در خدمت و در معرفت و در معاملت"

"ادب در خدمت" که منظور امور زندگی ما می‌شود.
"ادب در معرفت" ادب معرفتی را حضرت پیر هرات اصلا توضیح نداده است. جالب است که یک نویسنده با دقت حضرت پیر هرات خواجه عبدالله انصاری که این همه تألیفات دارد یک جاهایی را جا می‌اندازد و نمی‌گوید. به باور من اصلاً جا نیانداخته و عمداً بیان نکرده است یعنی ادب معرفتی یا ادب طریقتی را به هر دلیلی که خودشان خواسته‌اند بیان نکرده‌اند و در این میدان می‌توان گفت میدانی ناقص است و ادب معرفت آن را بیان نکرده است.
🟢تا حد امکان و تا حد وجود در منابع جلسه‌ي آینده خدمت مبارک شما خواهم گفت.

"ادب در معاملت"
عملکرد ما و کارهایی که در حال انجام آن با دیگران هستیم.

📚"و اما در خدمت اجتهاد و تکلف نه!"
👈"اجتهاد" یعنی شما تلاش کنید یا بکوشید.
"تکلف نه" یعنی وظیفه‌ خود را انجام دهید. مثل این است که یک نفر به شما می‌گوید برای من آب بیاور و بدین ترتیب شما را مکلف کرده است که برای او آب بیاورید! شما آب می‌آورید و به وی می‌دهید و ممکن است از شما تشکر کند. امتیاز این کار کم است.
زمانی که فرد از شما نخواسته است که آب بیاورید و پیش از آن‌که او بگوید، شما با تلاش و کوشش خود و با اجتهاد (اجتهاد به معنی کوشیدن است) و با کوشش خود کاری را انجام داده‌اید، می‌گوید این ادب است.
این موضوع را به تمام عبادات و زندگی‌ خود بسط دهید یعنی تمام کارهایی که می‌کنید اگر از سر وظیفه و تکلیف است این ادب نیست. اگر تکلیف شما نباشد و کاری را انجام دهید ادب است.
👈به‌طور مثال من اگر برای فرزندم غذا درست می‌کنم، لباس می‌خرم و هر روز می‌گویم ببین من چه پدر خوبی هستم! برای تو اینها را خریده‌ام! خوب این وظیفه‌ی من است!
آن زمانی که قصد داشتم بچه‌دار شوم می‌باید فکر این جاها را هم می‌کردم و وظیفه‌ام است که به او رسیدگی کنم.
این‌ها تماما تکلیف من محسوب می‌شود و تلاش من نیست. اگر کاری برای او کردم که جزء وظایف من نبود آن ادب است. 
حال شما این را تصور کنید و در تمام جوانب زندگی بسط دهید که اگر کارهایی انجام دهیم که جزء وظایف ما نیست آن می‌شود ادب خدمت!

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۱

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

24 Nov, 16:22


پس زمانی که می‌فرمایند؛ "حافظون لحدود الله" یعنی کسانی که حدود الهی، قوانین الهی، شریعت‌های الهی و... را حفظ می‌کنند.
حفظ کردن به‌جهت ادب نه به‌خاطر قانون!
👈مثلا قانون به شما می گوید باید این‌ گونه رفتار کنید، این‌گونه لباس بپوشید و این‌گونه عبادت کنید و شما می‌گویید بسیار خوب در نهایت ما را جریمه‌ می‌کنند.
👈ولی زمانی هم هست که اصلا از جریمه
نمی‌ترسید و صرفاً به خاطر ادبی که به رسول اکرم می‌گذارید رعایت می‌کنید.
این دو خیلی تفاوت دارد.
پس این یک رفتار هم نیست بلکه یک سبک زندگی است.
👈تصور کنید که شما از صبح که بیدار می‌شوید گویا خود را در محضر اولیاء الهی و انوار الهی می‌دانید و با ادب زندگی می‌کنید تا شام، وقتی هم که می‌خواهید به خواب بروید آداب خواب را رعایت می‌کنید چنان‌که گویا در خواب می‌خواهید به محضر ارواح الهی برسید و چنان رعایت می‌کنید که گویا کاملاً شما را می‌بینند.
این یک سبک زندگی بسیار پارسامنشانه ایجاد می‌کند و جالب است که افرادی که این‌گونه هستند اصلأً کاری به بقیه ندارند و بیشتر به کار خود مشغول هستند.
👈اگر جماعتی را دیدید که دائما در حال ارشاد مردم بوده و پیوسته در حال گیر دادن و تذکر به دیگران هستند به این دلیل است که سرگرم کار خود نیستند. اگر شما سرتان گرم خود باشد انقدر عالم دل و عالم وجودی انسان نقاط سیاه برای پاک کردن دارد که اصلا وقت نمی‌کنید بخواهید به بقیه بپردازید و ایرادهای بقیه را ببینید. اما وقتی که به خودتان نپردازید همواره در حال سرک کشیدن به عقاید دیگران و تفتیش عقاید کردن هستید و پیوسته دیگران را زیر نظر بگیرید و بگویید؛ فلانی منحرف است، آن یکی گمراه است، دیگری شیطانی‌ست و...
👈این‌ها تماماً مربوط به آدم‌هایی است که سرشان به کار خودشان نیست چون گره کار ما خیلی بیشتر از این حرف‌ها است که وقت داشته باشیم سرک در کار بقیه بکشیم و این افراد خودشان را فریب می‌دهند که می‌گویند وظیفه‌ی ما این است تا جامعه منحرف نشود. 
اگر خیلی هنر دارید خود را حفظ کنید و لازم نیست به شخص دیگری بپردازید.

پارسایی همین است! پارسایی آن‌قدر تلاش می‌طلبد که اصلا فرصت نمی‌کنید بدی‌های دیگران را ببینید و اگر هر کسی به این شیوه رفتار کند آن‌قدر و تعالی پیدا می‌کند که خودش چراغ هدایت دیگران می‌شود.

ای کاش علمایی که این همه سال تلاش کردند همه را امر به معروف کنند، گشت ارشاد بگذارند و.. این‌ها در تربیت خود و فرزندان‌شان چنان کوشا بودند که نسل جدید به اینها افتخار می‌کرد و آفرین می‌گفتند که چقدر این مسیری که رفتید خوب بود پس اجازه دهید ما هم بیاییم.
اما متاسفانه آنقدر آلوده به آقازادگی و رانت و مسائل تاریک شده‌اند که کلاً ریشه همه‌ی چیز را می‌زنند و این خطرناک است چون آدم‌ها حرف را نمی‌خواهند، عمل را می‌خواهند و متوجه می‌شوند که این عمل به درد نمی‌خورد.

🌍🌍🌍🌍

جامع‌ترین واژه‌ای که می‌توان به کار برد را حضرت پیر هرات در یک جمله به کار برده‌اند
📚"ادب به حد زیستن است"
من می‌گویم ادب یعنی چه؟
👈می‌گوید به حد زیستن است یعنی اصلا کل زندگی و تمام جوانب آن در یک حدی باشد.

📚"و قدم به اندازه نهادن"
👈این جمله را من هر چه تلاش کردم در مورد آن شرحی بدهم چیزی برای گفتن ندارم.

📚"ادب به حد زیستن است و قدم به‌اندازه نهادن"
یعنی در تمام موضوعات در تعادل کامل به سر ببرید و حدودی را رعایت کنید.
این حدود را چه کسی مشخص می‌کند؟ شخص مؤدب خود این حدود را می‌فهمد. مثلا فرض کنید ما به عبادتکده‌ای می‌رویم، من می‌توانم با اسب بروم یا با ماشین داخل بروم،‌ با کفش بروم و یا می توانم پیاده بروم. کدام‌یک از این‌ها درست است؟‌ بستگی دارد من چقدر با ادب هستم.

یعنی انسان با ادب برای خودش حدی مشخص می‌کند.
فاصله‌ی این حدود معرفتی با حدود شریعتی خیلی زیاد است، حدود معرفتی خیلی سخت گیرانه‌تر است.
مثلا عارفی خدمت یک بزرگ می‌رسد بعد دست به سینه عقب‌عقب می‌رود و تا شهر خود به همان حالت برمی‌گردد. 
آیا این جزء شریعت است؟‌
👈خیر جزء طریقت است یعنی آنقدر ادب دارد که در معرفت نمی‌تواند یک لحظه پشت کند.
آیا به عنوان مثال پشت کردن به بارگاه مرحومین، اولیاء الهی خلاف شریعت است؟‌
👈خیر‌، اگر شما به آن‌ها پشت کنید هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد ولی برخی آدم‌ها به خاطر رعایت ادب‌ این‌گونه رفتار می‌کنند و می‌گویند می‌خواهیم مؤدب رفتار کنیم.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۱

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

24 Nov, 16:20


درمورد همان ادب هم می‌گویند
💚«از خدا جوییم توفیق ادب»
👈یعنی باید توفیق همان رفتار مؤدبانه هم برای ما صادر شود.
پس در مسیر رشد در مقابل عالم غیب مؤدب باشید.
چرا می‌گویند عالم غیب؟
👈یک نفر به غیب به‌عنوان امامان اعتقاد دارد یک نفر  به‌عنوان پیامبران و یک نفر به‌عنوان پیران طریقت، یک نفر هم به‌عنوان انوار الهی معتقد است و هر کس به گونه‌ای به آن اعتقاد دارد و تمامی اینها عالم غیب می‌شود.

🔷بنابراین اگر حس ادب و احترام نسبت به عالم غیب داشته باشید همین سبب می‌شود که این مرحله را راحت‌تر طی کنید.

🟢بستر فکری حضرت خواجه عبدالله انصاری "بستر طریقتی" است یعنی فردی که می‌خواهد سلوک کند حتماً باید در طریقتی باشد و بیشتر بستر تصوفی است چون می‌گوید باید در طریقتی باشید از اینجا به بعد مطالب آن، عمدتاً مطالبی است که متعلق به کسانی است که در طریقتی هستند.
به دلیل اینکه اکثر شما در طریقتی نیستید می‌توانید طریقت سبک حضرت اویس قرنی را انتخاب کنید.
یک فایل صوتی در مورد اویس قرنی موجود هست اگر تمایل دارید آن‌ فایل را گوش کنید که نوعی ارتباط قلبی است.

شما که ولیّ زمانه، "قطب" یا "پیر" یا "انسان کامل" را نمی‌توانید ببینید و جامعه هم پیوسته به سمت مجازی شدن پیش می‌رود، بدین معنی که تا چند سال آینده خانواده درجه‌ی یک و دو خود را هم نمی‌بینیم و همه در یک فضای مجازی زندگی می‌کنیم و با این اوصاف ما دیگر خدمت کدام پیر مجاور شویم!؟
👈اینجاست که ما باید وارد قلب شویم و از طریق قلب‌ خود متصل شویم یعنی آن مسیری که حضرت "اویس قرنی" در ارتباط با حضرت رسول رفتند آن الگویی شود و ما نیز همان مسیر را طی کنیم.

زمانی که در عصر غیبت هستیم و در دوری ولی زمانه هستیم قلب‌ ما دیگر دور نیست!
💚«بُعد منزل نبود در سفر روحانی»
👈وقتی که با روح می‌خواهید سفر کنید دیگر فاصله و دیوار و زندان معنایی ندارد.
شما هر جایی می‌خواهید باشید و حتی اگر به هر شکلی شما را حبس کنند؛ حبس اعتقادی یا حبس عرفانی یا حبس فیزیکی، قلب شما را نمی‌توانند حبس کنند و قلب‌تان می‌تواند متصل باشد.

بنابراین امروزه دیگر مراحلی که حضرت خواجه عبدالله انصاری می‌فرمایند، در ارتباطات درونی ما رخ خواهد داد.
👈لذا همان‌طور که جلسه‌ی قبل خدمت مبارک شما عرض شد راه آن هم این‌ است که به شکلی عبادت کنید که گویا خدا را می‌بینید یعنی باید به این حد از وضوح باشد که  گویا خدا ما را می‌بیند و یا ما خدا را می‌بینیم و عبادت شما باید به همین شدت انجام شود. ان‌‌‌شاءالله

🌍🌍🌍🌍

📚"میدان پنجاه و پنجم ادب است"
👈پس مفهوم ادب در طریقت با مفهوم اجتماعی آن کمی متفاوت است. ادب طریقتی رعایت حدود است.

📚"از میدان احسان میدان ادب زاید"
 
رعایت حدود یعنی چه؟
👈یعنی شما خداوند، پیر، استاد و هرچه هست را آنقدر زنده در زندگی خود حس کنید که طبیعتاً برای آن یک حدود و آدابی را رعایت می‌کنید یعنی در این حد باید استاد‌ خود را زنده ببینید که بابت آن ادبی را رعایت کنید.

📚"از میدان احسان میدان ادب زاید
قول الله تعالی الحافظون‌ لحدود الله"

💚"الحافظون‌ لحدود الله‌" آیه‌ی ۱۱۲سوه توبه است.
👈این آیه‌ بسیار وزین و زیبا است. برای شما کل آیه را می‌خوانم تا مفهوم حضرت شیخ هرات را از حدود بدانید.

💚می‌فرماید «التائبون العابدون‌ الحامدون»
توصیف مومنان را می‌کند و می‌گوید اینها دائم توبه می‌کنند، عبادت می‌کنند، خدا را ستایش می‌کنند.

💚«السائحون الراکعون»
"سائحون" به معنای کسی‌ست که جاری‌ست و حرکت می‌کند.
در اینجا مترجمین آن‌ را روزه معنا کرده‌اند ولی من به روزه‌دار بودن آن کمی تردید دارم و با سالک بودن و در حرکت بودن آن بیشتر موافق هستم.
السائحون الراکعون در رکوع هستند

💚«الساجدون  الآمرون»
در سجده هستند یعنی اهل عبادت هستند.

💚"الآمرون بالمعروف" می‌آیند و دعوت و امر می‌کنند به نیکی‌ها

💚«والناهون عن المنکر»
ازبدی‌ها جلوگیری می‌کنند.

💚«والحافظون لحدود الله»
و حدود الهی را رعایت می‌کنند.
این الحافظون لحدودالله را عموم شارحین قرآن، عمل به شریعت دانسته‌اند.

نظرحضرت پیرهرات بالاتر از عمل به شریعت است یعنی ادب به شریعت است.
👈ممکن است شما کاری را به اجبار و به‌دلیل وجود دوربین و قانون انجام می‌دهید ولی گاهی شما به خاطر ادب خود، احترام می‌گذارید و انجام می‌دهید!
در هر دو صورت یک فعل را انجام دادید ولی باطن آن باهم کاملا متفاوت است.

💚«و بشرالمومنین»
و بشارت بده به با ایمانان.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۱

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

24 Nov, 16:04


بدتربن شیوه‌ی تربیتی آن است که تصمیم‌گیران جامعه افراد پیر باشد و جوان‌ها احترام نگذارند.
👈بهترین شیوه این است که ادب و احترام از ناحیه‌ی جوان‌ها به بزرگترها و به سنت و به تاریخ اتفاق بیافتد و در عین حال احترام و ادب از ناحیه‌ی آنها جاری شود و تصمیم گیرنده باشند. زمانی که هم تصمیم گیرنده هستند و هم احترام می‌گذارند این بهترین حالت است.
لذا جوامع ما اندک اندک به آن سمت رفت که احترام به نسل قبل نگذاریم.
چرا؟
👈چون می‌گفتیم نسل قبل ناآگاه بودند و اشتباه تصمیم‌گیری کردند.
این سخن ساده به‌نظر می‌رسد اما در عمل بی‌احترامی به تمامی باورهای پیشینیان می‌شود. اگر امروزه با بخش عمده‌ای از نسل جوان و نوجوان جامعه صحبت کنیم از نسل پیشین خود بیزارند! ادب که نمی‌گذارند هیچ، نسبت به نسل قبل بیزارند!

این درست است که نسل پیشین در موقعیت‌هایی تصمیمات اشتباه گرفته‌اند اما اگر ما عادت کنیم که به بزرگترها و نیاکان خود احترام نگذاریم خودبه‌خود به نیاکان خویش، به فرهنگ خود و دارایی‌های معنوی که هزاران سال این تمدن جمع کرده نیز احترام نمی‌گذاریم و همه‌ی اینها را از دست می‌دهیم.
👈زمانی که اینها را از دست دادیم اتفاقی که می‌افتد این‌ است که ما، هم بی‌هویت شده و هم بی‌ادب می‌شویم.
این اتفاق هم اکنون در حال رخ دادن است و شما می‌‌بینید که بسیاری از دارایی‌های فرهنگی ما به‌خاطر بی‌توجهی‌ها توسط کشورهای دیگر ضبط می‌شود و باید گفت نوش جان‌شان!
چون آنها عقل و درایت لازم را داشتند و مسئولین ما نداشتند و برای آنها مهم نبود! گویا اصلا برای اینها نبود، چرا؟
👈چون مسؤلین اصلا نگاه مثبتی به گذشته نداشتند و صرفاً خودشان را کاره‌ای می‌دانستند و نمی‌‌فهمیدند که اینها در گذشته‌ای پدید آمده است.

🌍🌍🌍🌍

بزرگواران، وقتی صحبت از ادب می‌کنیم زمانی معنا می‌دهد که یک نفر حاضر و ناظر جلوی شما باشد و ادب بگذارد یعنی آن فرد مسیحی که در کلیسا بهترین لباس خود را می‌پوشد و آن مسلمانی که عطر می‌زند و لباس تمیز می‌پوشد و نماز می‌خواند، اینها زمانی معقول است که آن مسیحی احساس کند حضرت عیسی مسیح او را می‌بیند و آن فرد مسلمان هم احساس کند، حضرت رسول او را می‌بیند.
👈به عبارتی باید به مرحله‌ای رسیده باشد که واقعا احساس کند آن روح متعالی، آن هدایت‌گر و آن رسول او را می‌بیند یعنی یک باور قلبی باید بوجود آمده باشد.

بنابراین وقتی که از مبحث "احسان" در میدان پنجاه‌وچهارم که آن را "تماشا" نامیدیم سخن رانده شد، بیان این موضوع بود که به نقطه ای از یقین برسید که پیر و استاد خود را حاضر ببینید.
👈امرزه که ما نه پیر و نه استادی داریم و نه به کسی اعتماد داریم، اکنون باید چکارکنیم!؟
اول اینکه خداوند حاضر و ناظر هست و همیشه حی‌ و حاضر هست و ما را می‌بیند اما آدم‌ها دوست دارند با "آدمی"  از جنس خود ارتباط برقرار کنند.
یعنی آن مسیحی دوست دارد به نوعی با عیسی ارتباط برقرار نماید، حتی هندوها هم که خدا را توصیف می‌کنند در نهایت چهره‌ یا جلوه‌‌، یک نقاشی و یا یک مجسمه‌ای می‌خواهند برای آن بسازند!
به‌عبارتی دوست دارند که گویا "او" را با گوشی احساس کنند که می‌شنود و با چشمی لمس کنند که می‌بیند.
مسلمانان هم  دوست دارند پیامبران و اولیاء را احساس کنند که می‌بینند.
گویا این‌گونه ارتباط بهتری برقرار می‌شود، این ارتباط نیاز به ادب دارد و ادب چکار می‌کند؟
👈ادب یقین درونی ما را افزایش می‌دهد.

شما وقتی می‌خواهید نماز بخوانید، می‌توانید با کثیف‌ترین لباس خود نماز بخوانید، هم چنین می‌توانید بهترین لباس خود را بپوشید و عطر بزنید و نماز بخوانید در هر دو صورت عبادت خود را کرده‌اید و تمام شده است ولی مسئله این‌ است که در حالتی از عبادت که لباس شیک پوشیده‌اید گویا کسی شما را می‌بیند و تمامی راز ماجرا این‌ است. این حالت که گویا کسی تو را می‌بیند، تلقینی به ناخودآگاه من می‌شود که آری کسی مرا می‌بیند!
همین حس سبب می‌شود من متمرکزتر باشم و عبادت باحالت قلبی بهتری باشد و آدم بیشتر وصل می‌شود یعنی شاید تنها چیزی که در این دنیا اختیار آن به انسان داده شده است این‌ است که با ادب رفتار کند یا بی ادب!

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۱

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

24 Nov, 16:03


تقریبا از چند دهه‌ی پیش تغییری در نظام تربیتی کل دنیا رخ داد و تعریف حق تغییر کرد؛  مثلا اگر در گذشته در مورد "حق" صحبت می‌شد مفهوم این بوده که چه حقی بر دوش من است؟

👈مثلا مفهوم "حق همسایه"، یعنی من چه وظایفی نسبت به همسایه دارم!

اولین چیزی که برای من تداعی می‌شد این بود که چه کارهایی باید برای همسایه‌ی خود انجام دهم تا حق وی را ادا کرده باشم!

👈اما امروزه "حق" یعنی سریع ببینم آن همسایه حق مرا پایمال نکند و چه حقوقی را او باید رعایت کند!

به عبارتی کلمه‌ی حق، کاملاً از حالت تدافعی به حالت تهاجمی تبدیل شد.
چنین تغییراتی در بعضی از زمینه‌ها خوب بود ولی در بسیاری از موارد موجب بی‌ادبی انسان‌ها شد.

در گذشته توصیه به نگه‌داشتن احترام بزرگترها، دانشمندان و باسوادان می‌شد.
حتی در فرهنگ ما برای "کتاب" احترام زیادی قائل بودند درست است که امروزه کتاب به راحتی چاپ می‌شود، ولی در گذشته کتاب وسیله‌ی‌ بسیار ارزشمند و مورد احترامی بوده‌است.

بلااستثناء کتاب‌ها را در جای بلندی قرار می‌دادند، می‌بوسیدند، گردگیری می‌کردند، اجازه نمی‌دادند زیر دست و پا بیفتد، همه کتاب‌ها را به خوبی حفظ می‌کردند و حالتی را ایجاد می‌کردند که افراد خودبه‌خود ادب و احترام را فرا بگیرند.

👈اما تقریباً در نظام‌های تربیتی جدید، حق را به بچه‌ها و نسل جدیدتر دادند، البته در زمینه‌های مختلف رشدهایی هم صورت گرفت که خوب بود، اما با دادن این حق، غافل از این‌که  احقاق حق نباید مبنی بر بی‌ادبی باشد.

در ژاپن به شیوه‌ی درستی رفتار شد؛ بچه‌ها بسیار مؤدب هستند، احترام بزرگ‌تر را نگه می‌دارند، احترام فراوانی به سنن و عقاید و پیشینیان می‌گذارند اما تصمیم گیرندگان جوامع تقریبا نسل جوان و جوانان هستند.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۱

شرح کتاب صد میدان استاد علی مقدم

24 Nov, 16:01


بزرگواران تا چه زمانی می‌توانیم یک جامعه را در معنویت و الوهیت قرار بدهیم و چه زمانی جامعه به سمت بی‌خدایی‌ می‌رود؟
👈 یک کلید دارد و آن ادب است.

اگر یک جامعه به سمت بی‌ادبی برود، ناخواسته در آن جامعه بی‌خدایی زیاد می‌شود اما وقتی ادب و احترام بماند به نوعی ادب فرمانی در ناخودآگاه صادر می‌کند که کسی هست!
👈به‌طور مثال اگر به کلیسا تشریف ببرید، می‌بینید که مسیحیان بسیار تمیز هستند و یکشنبه‌ها وقتی‌ به کلیسا می‌آیند بسیار معطر، تمیز بوده و شیک‌ترین لباس‌های خود را می‌پوشند، مؤدب هستند و با هم‌دیگر صحبت نمی‌کنند.
هر کدام یک کتاب مقدس در دست دارند و آرام در گوشه‌ای می نشینند و دقیق گوش می‌کنند و بسیار زیبا رفتار می‌کنند و چه  مکان‌های زیبایی را می‌سازند!
به چه کسی احترام می‌گذارند؟
👈ادبی است که به حضرت عیسی مسیح می‌گذارند.

حال اگر کسی با بی‌ادبی وارد کلیسا شود و یا فرهنگ عدم احترام و ادب به مقدسات را رواج دهد، نسل بعدی قطعا وارد کلیسا نخواهند شد!
همان‌طور که اروپا اکنون در چنین وضعیتی قرار دارد پس احترام گذاشتن تا این حد مؤثر می‌باشد.

🌍🌍🌍🌍

در هندوستان مردمان چندان تمیز نیستند و بیشتر شهرهای آنها کثیف و نامرتب است اما معابد آنها بسیار تمیز است و معابد را دائم تمیز می‌کنند و بسیار با ادب و احترام رفتار می‌کنند. در معبد کسی فریاد نمی‌کشد، همه در سکوت و در آرامشی خاص هستند و حالت راه رفتن آنها در داخل معبد با بیرون از آن کاملاً متفاوت است.
زمانی که پای در معبد می‌گذارند نعره کشیدن‌ و‌‌ اغواگری، غوغاسالاری و همه‌ی اینها کنار می‌رود و تبدیل به شخصی ساکت مؤدب و محترم می‌شوند و به هیچ عنوان سر وصدا نمی‌کنند.
آنها خدایان خود کریشنا یا ویشنو را زنده و حاضر می‌دانند و به آنها احترام می‌گذارند.

در بعضی از مساجد احکامی وجود دارد برای نمونه گفته می شود در مسجد حرف از دنیا نزنید، نخوابید، بوی بد ندهید و پاهای شما کثیف نباشد.
👈ممکن است تمام این‌ موارد رعایت نشود ولی باید احترام بسیار در بدن انسان باشد و به عبارتی فرد با ادب باشد.
در بعضی از مساجد می‌بینیم که فردی بلندگو در دست دارد و داستانی حماسی را فریاد می‌زند که در اصل ماجرا نبود و اینکه همیشه توصیه به ادب و احترام در این محل می‌شده است و بروز احساسات و هیجانات در مکان‌های معنوی چندان مناسب نیست و باید همیشه به‌نوعی احترام در آنجا حفظ شود.

#علی_مقدم
#شرح_کتاب_صد_میدان
#میدان_پنجاه‌ــ‌وــ‌پنجم‌ـــ‌ادب۱