📕 #دوباره_سبز_می_شویم ☘️
📝#زهرا_ارجمندنیا
💰 ۶۷۵/۰۰۰ تومان
✅ با تخفیف ۲۰٪ ویژه پیشفروش: ۵۴۰/۰۰۰ تومان
📖 لذت متن:
ــ نگران نباشید، حواسم بهشون هست!
ــ حواس کی به تو باشه؟
نگاهم با شگفتی رویش ماند. بار قبل، همان شب مهمانی هم این را احساس کرده بودم که توی محیط این خانه، کمی دور میشد از آن شخصیت غیرقابل نفوذ و یخزده. آن احساس اشتباه نبود. نگاه متعجبم را که دید، قبل از رسیدن دخترها، این طور کاملش کرد:
ــ شهربازی، برای کسی که همیشه یه بلایی سر خودش میآره، جای درست و امنی هست صدر؟
پس منظورش این بود؟ احساس کردم برای لحظهای هدفش از آن جمله، توجه به میزان آراستگیام بود و دست خودم نبود که لبخند احمقانهای روی لبهایم نشست. باید توی دلم تکرار میکردم که امروز زیباتر شدهام. این چیزی بود که فقط باید خودم باورش میکردم. صدایم آرام بود.
ــ فکر کنم قرار بود دیگه هیچ اشارهای به گذشته نداشته باشیم!
سری تکان داد، دخترها حالا نزدیکمان شده بودند و خانم آژند با سینی شربت و ونوسجان با ظرف کیک، داشتند از آشپزخانه بیرون میآمدند. صدای او جدی شده بود.
ــ این یه اشاره به گذشته نبود!
ــ این یعنی مواظب خودتون باش!
📝#زهرا_ارجمندنیا
💰 ۶۷۵/۰۰۰ تومان
✅ با تخفیف ۲۰٪ ویژه پیشفروش: ۵۴۰/۰۰۰ تومان
📖 لذت متن:
ــ نگران نباشید، حواسم بهشون هست!
ــ حواس کی به تو باشه؟
نگاهم با شگفتی رویش ماند. بار قبل، همان شب مهمانی هم این را احساس کرده بودم که توی محیط این خانه، کمی دور میشد از آن شخصیت غیرقابل نفوذ و یخزده. آن احساس اشتباه نبود. نگاه متعجبم را که دید، قبل از رسیدن دخترها، این طور کاملش کرد:
ــ شهربازی، برای کسی که همیشه یه بلایی سر خودش میآره، جای درست و امنی هست صدر؟
پس منظورش این بود؟ احساس کردم برای لحظهای هدفش از آن جمله، توجه به میزان آراستگیام بود و دست خودم نبود که لبخند احمقانهای روی لبهایم نشست. باید توی دلم تکرار میکردم که امروز زیباتر شدهام. این چیزی بود که فقط باید خودم باورش میکردم. صدایم آرام بود.
ــ فکر کنم قرار بود دیگه هیچ اشارهای به گذشته نداشته باشیم!
سری تکان داد، دخترها حالا نزدیکمان شده بودند و خانم آژند با سینی شربت و ونوسجان با ظرف کیک، داشتند از آشپزخانه بیرون میآمدند. صدای او جدی شده بود.
ــ این یه اشاره به گذشته نبود!
ــ این یعنی مواظب خودتون باش!