نزدیک تو
ای از همه کس کم
که منم
کس نیست
چنین خسته و در هَم
که منم
🌸سیدحسن غزنوی🌸
@SarayeMehr1395
ای از همه کس کم
که منم
کس نیست
چنین خسته و در هَم
که منم
🌸سیدحسن غزنوی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
@sarayemehr1395
در این کانال آثار ارزشمند ادبیات ایران و جهان با ذکر منبع و نام صاحب اثر به اشتراک گذاشته میشود ارتباط با ادمین
https://t.me/Yy1384
سرای مهر و ادب (Persian)
سرای مهر و ادب یک کانال تلگرامی پر از آثار ارزشمند ادبیات ایران و جهان است. این کانال به اشتراک گذاشتن آثار ادبی معروف با ذکر منبع و نام صاحب اثر می‌پردازد. اگر علاقه‌مند به خواندن داستان‌ها، شعرها و آثار ادبی هستید، سرای مهر و ادب بهترین انتخاب برای شماست. از زبانهای مختلفی با متنوعیت گسترده از ادبیات بین‌المللی و ملی، این کانال شما را به دنیایی سرگرم‌کننده از کتاب‌ها و نوشته‌های جذاب هدایت می‌کند. ادمین این کانال نیز با شما در ارتباط است تا به بهترین شکل به نیازها و تقاضاهای شما پاسخ دهد. بنابراین، اگر دنبال یک جامعه‌ی ادبی با محتوای با کیفیت هستید، به سرای مهر و ادب بپیوندید و از تجربه‌ی لذت‌بخش خواندن و بحث کردن درباره‌ی آثار ادبی لذت ببرید.
سرای مهر و شعر و ادبیات
20 Jan, 15:00
قلب؟
راستش نمی‌دانم چیست، اما این را می‌دانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است.
🌸نادر ابراهیمی🌸
@SarayeMehr1395
راستش نمی‌دانم چیست، اما این را می‌دانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است.
🌸نادر ابراهیمی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
20 Jan, 10:11
هیچ چیز برای آن‌هایی که می‌اندیشند مقدس نیست.
🌸ویسلاوا شیمبورسکا🌸
@SarayeMehr1395
🌸ویسلاوا شیمبورسکا🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
19 Jan, 19:01
بِبُرد از من قرار و طاقت و هوش
بتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش
نگاری چابکی شِنگی کُلَه دار
ظریفی مَه وشی تُرکی قباپوش
ز تابِ آتشِ سودایِ عشقش
به سانِ دیگ دایم می‌زنم جوش
چو پیراهن شوَم آسوده خاطر
گَرَش همچون قبا گیرم در آغوش
اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مِهرت از جانم فراموش
دل و دینم دل و دینم بِبُرده‌ست
بَر و دوشش بَر و دوشش بَر و دوش
دوایِ تو دوایِ توست حافظ
لبِ نوشش لبِ نوشش لبِ نوش
🌸حافظ شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
بتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش
نگاری چابکی شِنگی کُلَه دار
ظریفی مَه وشی تُرکی قباپوش
ز تابِ آتشِ سودایِ عشقش
به سانِ دیگ دایم می‌زنم جوش
چو پیراهن شوَم آسوده خاطر
گَرَش همچون قبا گیرم در آغوش
اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مِهرت از جانم فراموش
دل و دینم دل و دینم بِبُرده‌ست
بَر و دوشش بَر و دوشش بَر و دوش
دوایِ تو دوایِ توست حافظ
لبِ نوشش لبِ نوشش لبِ نوش
🌸حافظ شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
19 Jan, 09:39
تنها از سکوت تو
پیش از آن که سخن گویی
هر آنچه را که باید، در می یابم
بی آنکه واژه ای از تو بشنوم
در سکوتت
هر نغمه ای که آرزو می کنم
به گوش می رسد
🌸لنگستون هیوز🌸
@SarayeMehr1395
پیش از آن که سخن گویی
هر آنچه را که باید، در می یابم
بی آنکه واژه ای از تو بشنوم
در سکوتت
هر نغمه ای که آرزو می کنم
به گوش می رسد
🌸لنگستون هیوز🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
18 Jan, 18:45
سلام بر آنان که در ما چیزی را دوست داشتند، که خودمان آن را ندیدیم و دوست نداشتیم...
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
18 Jan, 13:34
زان کوزهٔ مِی که نیست
در وی ضرری
پُر کن قدحی،
بخور، به من دِه دگری
زان پیشتر ای صنم
که در رهگذری
خاک من و تو،
کوزه کند، کوزه‌گری
🌸خیام نیشابوری🌸
@SarayeMehr1395
در وی ضرری
پُر کن قدحی،
بخور، به من دِه دگری
زان پیشتر ای صنم
که در رهگذری
خاک من و تو،
کوزه کند، کوزه‌گری
🌸خیام نیشابوری🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
17 Jan, 18:38
کسی که مرا به خاطر
خوبی هایم میخواهد
؛ نمی‌خواهم ...
کسی را می‌خواهم که
با دانستن
بدی هایم، باز هم
مرا بخواهد!
🌸ارنستو ساباتو🌸
@SarayeMehr1395
خوبی هایم میخواهد
؛ نمی‌خواهم ...
کسی را می‌خواهم که
با دانستن
بدی هایم، باز هم
مرا بخواهد!
🌸ارنستو ساباتو🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
17 Jan, 08:51
سالِ بی‌باران
جُل‌پاره‌یی‌ست نان
به رنگِ بی‌حُرمتِ دل‌زدگی
به طعمِ دشنامی دشخوار و
به بوی تقلب.
ترجیح می‌دهی که نبویی نچشی،
ببینی که گرسنه به بالین سر نهادن
گُواراتر از فرو دادنِ آن ناگُوار است.
سالِ بی‌باران
آب
نومیدی‌ست.
شرافتِ عطش است و
تشریفِ پلیدی
توجیهِ تیمم.
به جِدّ می‌گویی: «خوشا عَطْشان مردن،
که لب تر کردن از این
گردن نهادن به خفّتِ تسلیم است.»
تشنه را گرچه از آب ناگزیر است و گشنه را از نان،
سیرِ گشنگی‌ام سیرابِ عطش
گر آب این است و نان است آن!
🌸احمد شاملو🌸
@SarayeMehr1395
جُل‌پاره‌یی‌ست نان
به رنگِ بی‌حُرمتِ دل‌زدگی
به طعمِ دشنامی دشخوار و
به بوی تقلب.
ترجیح می‌دهی که نبویی نچشی،
ببینی که گرسنه به بالین سر نهادن
گُواراتر از فرو دادنِ آن ناگُوار است.
سالِ بی‌باران
آب
نومیدی‌ست.
شرافتِ عطش است و
تشریفِ پلیدی
توجیهِ تیمم.
به جِدّ می‌گویی: «خوشا عَطْشان مردن،
که لب تر کردن از این
گردن نهادن به خفّتِ تسلیم است.»
تشنه را گرچه از آب ناگزیر است و گشنه را از نان،
سیرِ گشنگی‌ام سیرابِ عطش
گر آب این است و نان است آن!
🌸احمد شاملو🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
16 Jan, 15:14
و از عشق صادر شدیم،
و بر عشق سرشته شدیم،
از برای عشق آمده ایم و مقصود و هدفمان عشق است،
و از برای عشق پذیرفته و مقبول گشتیم.
🌸ابن عربی
فتوحات مکیه🌸
@SarayeMehr1395
و بر عشق سرشته شدیم،
از برای عشق آمده ایم و مقصود و هدفمان عشق است،
و از برای عشق پذیرفته و مقبول گشتیم.
🌸ابن عربی
فتوحات مکیه🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
16 Jan, 10:20
قبل از اینکه بتوانید واقعاً زندگی کنید،
باید چندین بار بمیرید.
🌸چارلز بوکوفسکی🌸
@SarayeMehr1395
باید چندین بار بمیرید.
🌸چارلز بوکوفسکی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
15 Jan, 19:24
در، گذشته ماندم
و حالم خراب شد
آینده هم نیامده،
تباه شد.
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
و حالم خراب شد
آینده هم نیامده،
تباه شد.
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
15 Jan, 16:46
بر روی ما نگاه خدا خنده میزند.
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده‌ایم
زیرا چو زاهدان سیه‌کار خرقه‌پوش
پنهان ز دیدگان خدا مِی نخورده‌ایم
پیشانی اَر زِ داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مُهر نماز از سَرِ ریا
نام خدا نبردن از آن بِه، که زیر لب
بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا
🌸فروغ فرخزاد🌸
@SarayeMehr1395
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده‌ایم
زیرا چو زاهدان سیه‌کار خرقه‌پوش
پنهان ز دیدگان خدا مِی نخورده‌ایم
پیشانی اَر زِ داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مُهر نماز از سَرِ ریا
نام خدا نبردن از آن بِه، که زیر لب
بهر فریب خلق بگوئی خدا خدا
🌸فروغ فرخزاد🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
15 Jan, 10:14
إني تركت الناس حين وجدته
ترك التيمم في وجود الماء.
او را که یافتم تَرک همه مردم گفتم
همچون تیمم وقتی که آب هست.
🌸صفی‌الدین حلی🌸
@SarayeMehr1395
ترك التيمم في وجود الماء.
او را که یافتم تَرک همه مردم گفتم
همچون تیمم وقتی که آب هست.
🌸صفی‌الدین حلی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
14 Jan, 20:34
هیچ چیز به اندازه ى یک کوه ، شبیه پدر نیست...
🌸کریستین بوبن🌸
@SarayeMehr1395
🌸کریستین بوبن🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
14 Jan, 20:07
غم و شادی انسانها را می‌توان از چشمانشان فهمید...
نگاه را نمی‌توان آرایش کرد...
🌸کاترین یانکول🌸
@SarayeMehr1395
نگاه را نمی‌توان آرایش کرد...
🌸کاترین یانکول🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
14 Jan, 07:26
گنجشک، در تمامِ زمستان زِ اِشتیاق
از بس که بهرِ باغ و بهار انتظار دید
گل‌هایِ نقشِ کاشیِ مسجد را
در نیمه‌هایِ دی
صبحِ بهار دید!
🌸شفیعی کدکنی🌸
@SarayeMehr1395
از بس که بهرِ باغ و بهار انتظار دید
گل‌هایِ نقشِ کاشیِ مسجد را
در نیمه‌هایِ دی
صبحِ بهار دید!
🌸شفیعی کدکنی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
13 Jan, 13:44
خفيفةٌ روحيْ،
وجسمي مُثقلٌ بالذكرياتِ وبالمكانْ.
«روحم
سَبک است
ولى تن‌ام سنگين!
سنگين از خاطرات
و مكان‌ها..!»
🌸محمود درويش🌸
@SarayeMehr1395
وجسمي مُثقلٌ بالذكرياتِ وبالمكانْ.
«روحم
سَبک است
ولى تن‌ام سنگين!
سنگين از خاطرات
و مكان‌ها..!»
🌸محمود درويش🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
13 Jan, 10:21
آنگاه پيش روباه بازگشت و گفت : - خداحافظ !...
روباه گفت : خداحافظ و اينک راز من که بسيار ساده است : بدان که جز با چشم دل نمي توان خوب ديد. آنچه اصل است از ديده پنهان است.
🌸شازده کوچولو
آنتوان دوسنت اگزوپه ری🌸
@SarayeMehr1395
روباه گفت : خداحافظ و اينک راز من که بسيار ساده است : بدان که جز با چشم دل نمي توان خوب ديد. آنچه اصل است از ديده پنهان است.
🌸شازده کوچولو
آنتوان دوسنت اگزوپه ری🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
12 Jan, 20:49
تشنه‌ام امشب،
اگر باز خیال لب تو
خواب نفرستد
و از راهِ سرابم نبرد
کاش از عمر شبی
تا به سحر، چون مهتاب
شبنم زلف تو را
نوشم و خوابم نبرد
🌸اخوان ثالث🌸
@SarayeMehr1395
اگر باز خیال لب تو
خواب نفرستد
و از راهِ سرابم نبرد
کاش از عمر شبی
تا به سحر، چون مهتاب
شبنم زلف تو را
نوشم و خوابم نبرد
🌸اخوان ثالث🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
12 Jan, 18:18
روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام
بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیده ام
مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید
گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده ام
آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف را ببینم با کدامین دیده ام؟
آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند
یادم آمد، من تورا روز نخستین دیده ام
بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود
ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام
🌸حمیدرضا برقعی🌸
@SarayeMehr1395
بسکه خود را در دل آیینه غمگین دیده ام
مو سپیدم مو سپیدم موسپیدم مو سپید
گرگ باران دیده هستم، برف سنگین دیده ام
آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد
حال یوسف را ببینم با کدامین دیده ام؟
آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند
یادم آمد، من تورا روز نخستین دیده ام
بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود
ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام
🌸حمیدرضا برقعی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
12 Jan, 08:55
جاناتان مرغ دریایی روزهای بعد را در انزوا سپری کرد، ولی پروازکنان تا دوردست و فراسوی صخره‌های بلند می‌رفت. از تنهایی غصه نمی‌خورد، فقط از این بابت اندوهگین بود که سایر مرغان دریایی حاضر نیستند به شکوه پرواز، که در انتظارشان است، باور بیاورند؛ حاضر نیستند چشمانشان را باز کنند و ببینند.
🌸ریچارد باخ
جاناتان مرغ دریایی🌸
@SarayeMehr1395
🌸ریچارد باخ
جاناتان مرغ دریایی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
11 Jan, 09:56
پس از مرگ حوا ؛
آدم گفت : هرجا که او بود بهشت بود!
🌸خاطرات آدم و حوا
مارک تواین🌸
@SarayeMehr1395
آدم گفت : هرجا که او بود بهشت بود!
🌸خاطرات آدم و حوا
مارک تواین🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
11 Jan, 05:38
صبح يعنى سرِ بوسيدنِ لعل و لبِ تو
بينِ خورشيد و گل و آيِنه دعوا بشود!
صبح يعنى تو بخندى و از آن لبخندت
پسته از حســرتِ لبخندِ تو رُسوا بشود ...
🌸مهدی خداپرست🌸
@SarayeMehr1395
بينِ خورشيد و گل و آيِنه دعوا بشود!
صبح يعنى تو بخندى و از آن لبخندت
پسته از حســرتِ لبخندِ تو رُسوا بشود ...
🌸مهدی خداپرست🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
10 Jan, 20:30
خواستم، ولی نتوانستم
رفتم، نرسیدم
گفتم، نشنید
نشستم، برخاست
نگاه کردم، ندید
بیدار شدم، خوابید زندگی.
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
رفتم، نرسیدم
گفتم، نشنید
نشستم، برخاست
نگاه کردم، ندید
بیدار شدم، خوابید زندگی.
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
10 Jan, 16:57
یا رب از ابرِ هدایت
بِرَسان بارانی
پیشتر زان که
چو گَردی ز میان برخیزم
گرچه پیرم تو شبی
تنگ در آغوشم کَش
تا سحرگه ز کنارِ تو
جوان برخیزم
🌸حافظ شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
بِرَسان بارانی
پیشتر زان که
چو گَردی ز میان برخیزم
گرچه پیرم تو شبی
تنگ در آغوشم کَش
تا سحرگه ز کنارِ تو
جوان برخیزم
🌸حافظ شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
10 Jan, 06:09
خیلی آزاردهنده است وقتی خاطره‌ای دل‌گرم کننده را به یاد می‌آوری و به شدت احساس سرما می‌کنی!
🌸دختر گمشده
گیلین فلین🌸
@SarayeMehr1395
🌸دختر گمشده
گیلین فلین🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
09 Jan, 20:12
قلبِي مُمتلئ بالقنَابل المُؤقتة،
يوماً مَا سَتنفجر..!
«قلبم پُر از بمب‌هایِ موقتی است روزی منفجر خواهد شد..!»
🌸لا ادری🌸
@SarayeMehr1395
يوماً مَا سَتنفجر..!
«قلبم پُر از بمب‌هایِ موقتی است روزی منفجر خواهد شد..!»
🌸لا ادری🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
09 Jan, 16:18
ساعد و سینه و سیما
و سَر و ساق و سُرین
هفت سین‌آسا
با سیم بر آمیخته‌اند
گلعذاران شِکَرلب
به علاج دل خلق
هر زمان از رُخ
و لب گُلشِکَر آمیخته‌اند
🌸قاآنی شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
و سَر و ساق و سُرین
هفت سین‌آسا
با سیم بر آمیخته‌اند
گلعذاران شِکَرلب
به علاج دل خلق
هر زمان از رُخ
و لب گُلشِکَر آمیخته‌اند
🌸قاآنی شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
08 Jan, 18:52
ای کاش دانشمندان و مخترعین می‌توانستند دستگاهی بسازند که خاطرات شیرین زندگانی انسان را عینا به همان صورت خود ضبط کند، مثل بوی عطر که هر وقت انسان آرزو کرد بردارد و ببوید.
🌸دافنه دوموریه
ربه کا🌸
@SarayeMehr1395
🌸دافنه دوموریه
ربه کا🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
08 Jan, 15:33
نشان راه عشق آن است
که زبان گنگ گردد و دل گویا،
چشم نابینا گردد و دل بینا،
گوش کَر گردد و دل شنوا............
🌸احمد جام نامقی🌸
@SarayeMehr1395
که زبان گنگ گردد و دل گویا،
چشم نابینا گردد و دل بینا،
گوش کَر گردد و دل شنوا............
🌸احمد جام نامقی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
08 Jan, 09:44
در حکومت جمهوری تمام مردم با هم مساوی هستند،
در حکومت استبدادی هم مردم با هم برابرند، زیرا در اولی همه کس همه چیز هست
و در دومی هیچ کس هیچ چیز نیست.
🌸روح القوانین
منتسکیو 🌸
@SarayeMehr1395
در حکومت استبدادی هم مردم با هم برابرند، زیرا در اولی همه کس همه چیز هست
و در دومی هیچ کس هیچ چیز نیست.
🌸روح القوانین
منتسکیو 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
07 Jan, 18:41
دوش آن بُتِ من
دست در آغوشم کرد
بگرفت و به قهر
حلقه در گوشم کرد
گفتم صنما
ز عشق تو بِخروشم
لب بر لب من نهاد
و خاموشم کرد
🌸عین القضات همدانی🌸
@SarayeMehr1395
دست در آغوشم کرد
بگرفت و به قهر
حلقه در گوشم کرد
گفتم صنما
ز عشق تو بِخروشم
لب بر لب من نهاد
و خاموشم کرد
🌸عین القضات همدانی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
07 Jan, 09:43
آباد خرابات
زِ مِی خوردنِ ماست
خون دو هزار توبه
در گردن ماست
گر من نکنم گناه،
رحمت کِه کند؟
آرایشِ رحمت
از گنه کردنِ ماست
🌸اوحد الدین کرمانی🌸
@SarayeMehr1395
زِ مِی خوردنِ ماست
خون دو هزار توبه
در گردن ماست
گر من نکنم گناه،
رحمت کِه کند؟
آرایشِ رحمت
از گنه کردنِ ماست
🌸اوحد الدین کرمانی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
06 Jan, 19:21
فـرامــوشـی
شڪلی از مـرگ اسـت
ڪه همیشـه در زنـدگی
حضـــــــور دارد
🌸میلان کوندرا🌸
@SarayeMehr1395
شڪلی از مـرگ اسـت
ڪه همیشـه در زنـدگی
حضـــــــور دارد
🌸میلان کوندرا🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
06 Jan, 11:59
بعضی از آدمها اسم گلها،
بعضی‌ها نوع ماهى‌ها،
بعضی‌ها هم اسم ستاره‌ها را،
از حفظ مى‌دانند ...
من اما فقط،
نوع دلتنگى‌ها را از حفظ مى‌دانم ...
🌸ناظم حكمت 🌸
@SarayeMehr1395
بعضی‌ها نوع ماهى‌ها،
بعضی‌ها هم اسم ستاره‌ها را،
از حفظ مى‌دانند ...
من اما فقط،
نوع دلتنگى‌ها را از حفظ مى‌دانم ...
🌸ناظم حكمت 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
05 Jan, 18:30
زمانه خیلی چیزها رو
به من یاد داد
از یاد بردن رو اما
هیچ وقت
یادم نداد
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
به من یاد داد
از یاد بردن رو اما
هیچ وقت
یادم نداد
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
04 Jan, 18:34
بالابلند عشوه‌گر
نقش‌بازِ من
کوتاه کرد
قصه زهدِ درازِ من
گفتم به دلق زرق
بپوشم نشانِ عشق
غمّاز بود اشک
و عیان کرد راز من
🌸حافظ شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
نقش‌بازِ من
کوتاه کرد
قصه زهدِ درازِ من
گفتم به دلق زرق
بپوشم نشانِ عشق
غمّاز بود اشک
و عیان کرد راز من
🌸حافظ شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
04 Jan, 14:32
اگر افراد می‌توانستند یاد بگیرند
که آنچه برای من خوب است، لزومی ندارد که برای دیگران هم خوب باشد، آن گاه دنیای شاد و خوشایندتری می‌داشتیم.
تئوری انتخاب به ما می‌آموزد که دنیای مطلوب من، اساس زندگی من است نه اساس زندگی دیگران.
🌸ویلیام گلاسر🌸
@SarayeMehr1395
که آنچه برای من خوب است، لزومی ندارد که برای دیگران هم خوب باشد، آن گاه دنیای شاد و خوشایندتری می‌داشتیم.
تئوری انتخاب به ما می‌آموزد که دنیای مطلوب من، اساس زندگی من است نه اساس زندگی دیگران.
🌸ویلیام گلاسر🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
03 Jan, 18:36
به جُستجوی تو
بر درگاهِ کوه می‌گریم،
در آستانه‌ی دریا و علف.
به جُستجوی تو
در معبرِ بادها می‌گریم
در چارراهِ فصول،
در چارچوبِ شکسته‌ی پنجره‌یی
که آسمانِ ابرآلوده را
قابی کهنه می‌گیرد.
جریانِ باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهرِ مرگ است. ــ
و جاودانگی
رازش را
با تو در میان نهاد.
نامت سپیده‌دمی‌ست که بر پیشانی‌ِ آسمان می‌گذرد
ــ متبرک باد نامِ تو! ــ
و ما همچنان
دوره می‌کنیم
شب را و روز را
هنوز را…
🌸 شاملو 🌸
@SarayeMehr1395
بر درگاهِ کوه می‌گریم،
در آستانه‌ی دریا و علف.
به جُستجوی تو
در معبرِ بادها می‌گریم
در چارراهِ فصول،
در چارچوبِ شکسته‌ی پنجره‌یی
که آسمانِ ابرآلوده را
قابی کهنه می‌گیرد.
جریانِ باد را پذیرفتن
و عشق را
که خواهرِ مرگ است. ــ
و جاودانگی
رازش را
با تو در میان نهاد.
نامت سپیده‌دمی‌ست که بر پیشانی‌ِ آسمان می‌گذرد
ــ متبرک باد نامِ تو! ــ
و ما همچنان
دوره می‌کنیم
شب را و روز را
هنوز را…
🌸 شاملو 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
03 Jan, 14:36
ما چقدر دیر متوجه می‌شویم که زندگی و حیات یعنی همان دقایق و ساعاتی که با کمال شتاب‌زدگی و بی‌رحمی انتظارِ گذشتن آن را داشتیم...
🌸دیل کارنگی🌸
@SarayeMehr1395
🌸دیل کارنگی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
03 Jan, 06:32
هذا وجهٌ لأنَّها تراه،
وهذا قلبٌ لأنَّهُ أحبَّها،
وهذه روحٌ لأنَّها تقيم في ألم انتظارها،
وهذا جسمٌ لأنَّه من أجلها
ينهض في الصباح
چهره است این، به این‌خاطر که او می‌بیندش
دل است این، از آن رو که عاشق‌اش شد،
جان است این، زیراکه در رنج انتظارش اقامت دارد
تن است این، چراکه صبحگاهان
به‌خاطر او برمی‌خیزد
🌸بسام حجار 🌸
@SarayeMehr1395
وهذا قلبٌ لأنَّهُ أحبَّها،
وهذه روحٌ لأنَّها تقيم في ألم انتظارها،
وهذا جسمٌ لأنَّه من أجلها
ينهض في الصباح
چهره است این، به این‌خاطر که او می‌بیندش
دل است این، از آن رو که عاشق‌اش شد،
جان است این، زیراکه در رنج انتظارش اقامت دارد
تن است این، چراکه صبحگاهان
به‌خاطر او برمی‌خیزد
🌸بسام حجار 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
02 Jan, 18:45
مهتاب شب که جامَش
از اختر لَبالَب است
گر هر ستاره ماه شود،
باز شب، شب است.
🌸اخوان ثالث🌸
@SarayeMehr1395
از اختر لَبالَب است
گر هر ستاره ماه شود،
باز شب، شب است.
🌸اخوان ثالث🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
02 Jan, 15:41
تظاهر به خوشبختی دردناک‌تر از تحملِ بدبختی است ...
🌸جایی دیگر
گلی ترقی🌸
@SarayeMehr1395
🌸جایی دیگر
گلی ترقی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
02 Jan, 10:00
پنجاه سال دیرتر
او هنگامی که یک آلبومِ
عکسِ خانوادگی را ورق می‌زد
پی برد که زیبا بوده است.
🌸ژان پل سارتر🌸
@SarayeMehr1395
او هنگامی که یک آلبومِ
عکسِ خانوادگی را ورق می‌زد
پی برد که زیبا بوده است.
🌸ژان پل سارتر🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
01 Jan, 18:40
هیچ می‌گویی اسیری داشتم حالش چه شد؟
خسته یِ من نیم جانی داشت احوالش چه شد؟
هیچ می‌پرسی که مرغی کز دیاری گاه گاه
می‌رسید و نامه‌ای می‌بود بر بالش چه شد؟
هیچ کلک فکر می‌رانی بر این کان خسته را
جان نالان خود برآمد جسم چون نالش چه شد؟
در ضمیرت هیچ می‌گردد که پار افتاده‌ای
مرغ روحش گرد من می‌گشت امسالش چه شد؟
پیش چشمت هیچ می‌گردد که در دشت خیال
آهوی من بود مجنونی به دنبالش چه شد؟
پیش دستت چاکری اِستاده بُد آخر ببین
مرگ افکندش ز پا غم کرد پامالش چه شد؟
ُملکِ عیش محتشم یا رب چرا شد سرنگون
گشت بختش واژگون برگشت اقبالش چه شد؟
🌸محتشم کاشانی🌸
@SarayeMehr1395
خسته یِ من نیم جانی داشت احوالش چه شد؟
هیچ می‌پرسی که مرغی کز دیاری گاه گاه
می‌رسید و نامه‌ای می‌بود بر بالش چه شد؟
هیچ کلک فکر می‌رانی بر این کان خسته را
جان نالان خود برآمد جسم چون نالش چه شد؟
در ضمیرت هیچ می‌گردد که پار افتاده‌ای
مرغ روحش گرد من می‌گشت امسالش چه شد؟
پیش چشمت هیچ می‌گردد که در دشت خیال
آهوی من بود مجنونی به دنبالش چه شد؟
پیش دستت چاکری اِستاده بُد آخر ببین
مرگ افکندش ز پا غم کرد پامالش چه شد؟
ُملکِ عیش محتشم یا رب چرا شد سرنگون
گشت بختش واژگون برگشت اقبالش چه شد؟
🌸محتشم کاشانی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
01 Jan, 09:33
ملت جوان و مللی که در حال رشد هستند هرگز فاسد نمی شوند
بلکه ملتی فاسد می شوند که رجال سیاسی و سالخورده آن فاسد شده اند
🌸منتسکیو 🌸
@SarayeMehr1395
بلکه ملتی فاسد می شوند که رجال سیاسی و سالخورده آن فاسد شده اند
🌸منتسکیو 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
31 Dec, 19:19
مهمتر از
به کجا رسیدن
کِی رسیدن است،
شاید به خیلی جاها برسیم در زندگی
اما به موقع نرسیم............
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
به کجا رسیدن
کِی رسیدن است،
شاید به خیلی جاها برسیم در زندگی
اما به موقع نرسیم............
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
31 Dec, 17:04
هنوز همان‌جا نشسته‌ایم و
آبی دریا
پابرجاست
هنوز اشک می‌ریزیم و
سکوت بالا و بالاتر می‌آید
مثل آبی دریا
سکوت غرق‌مان می‌کند
و دری برای باز کردن نیست
پنجره‌ای برای دیدن نیست
آخرین اتاق این خانه همیشه قفل است
کسی کلید این اتاق را ندیده
اتاقی که پنجره‌ای ندارد
اتاقی که چراغ ندارد
نه سفید است و
نه صورتی
نه سبز است و
نه سیاه
ما باید از این اتاق سر درآوریم
باید پنجره‌ای برای این اتاق بسازیم
باید چراغی در این اتاق روشن کنیم
باید این سکوت را بشکنیم
🌸یانیس ریتسوس🌸
@SarayeMehr1395
آبی دریا
پابرجاست
هنوز اشک می‌ریزیم و
سکوت بالا و بالاتر می‌آید
مثل آبی دریا
سکوت غرق‌مان می‌کند
و دری برای باز کردن نیست
پنجره‌ای برای دیدن نیست
آخرین اتاق این خانه همیشه قفل است
کسی کلید این اتاق را ندیده
اتاقی که پنجره‌ای ندارد
اتاقی که چراغ ندارد
نه سفید است و
نه صورتی
نه سبز است و
نه سیاه
ما باید از این اتاق سر درآوریم
باید پنجره‌ای برای این اتاق بسازیم
باید چراغی در این اتاق روشن کنیم
باید این سکوت را بشکنیم
🌸یانیس ریتسوس🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
31 Dec, 10:55
گفت: «جنگ کردن با خردمندان آسان تر است از حلوا خوردن با بی خردان».
🌸ذکر فضیل عیاض
تذکرة الاولیإ عطار🌸
@SarayeMehr1395
🌸ذکر فضیل عیاض
تذکرة الاولیإ عطار🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
30 Dec, 17:44
سلام بر آن‌هایی که وقتی تو را خاموش یافتند، رهایت نکردند. مگر بعد از آنکه نور و روشنایی را به تو بازگرداندند.
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
30 Dec, 09:58
بر زلف تو گر
دست درازی کردم
از روی حقیقت
نه مجازی کردم
من در سر زلف تو
بدیدم دل خویش
پس با دل خویش
عشقبازی کردم
🌸مولوی بلخی🌸
@SarayeMehr1395
دست درازی کردم
از روی حقیقت
نه مجازی کردم
من در سر زلف تو
بدیدم دل خویش
پس با دل خویش
عشقبازی کردم
🌸مولوی بلخی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
29 Dec, 11:22
عشق حقیقی مانند ارواح و اشباح است، یعنی چیزی که همه دربارهَ ش سخن میگویند، اما به ندرت کسی آنرا دیده است......
🌸لارشفوکو🌸
@SarayeMehr1395
🌸لارشفوکو🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
28 Dec, 19:14
اگر بدانيد مردم هزار بار بيشتر
به يک سردرد معمولى خود
اهميت میدهند تا
به خبر مرگ من و شما،
ديگر نگران نخواهيد شد كه
درباره شما، چه فكرى می‌کنند ...
🌸دیل کارنگی🌸
@SarayeMehr1395
به يک سردرد معمولى خود
اهميت میدهند تا
به خبر مرگ من و شما،
ديگر نگران نخواهيد شد كه
درباره شما، چه فكرى می‌کنند ...
🌸دیل کارنگی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
28 Dec, 10:35
هشت دی ماه روز میلاد دردانه ادبیات معاصر فروغ فرخزاد گرامی باد
یکشب ز حلقه‌ای که بدر کوبند
در کنج سینه قلب تو میلرزد
چون در گشوده شد، تن من بیتاب
در بازوان گرم تو میلغزد
دیگر در آن دقایق مستی بخش
در چشم من گریز نخواهی دید
چون کودکان نگاه خموشم را
با شرم در ستیز نخواهی دید
یکشب چو نام من به‌زبان آری
میخوانمت بعالم رؤیائی
بر موج‌های یاد تو میرقصم
چون دختران وحشی دریائی
یکشب لبان تشنهٔ من با شوق
در آتش لبان تو میسوزد
چشمان من امید نگاهش را
بر گردش نگاه تو میدوزد
🌸فروغ فرخزاد🌸
@SarayeMehr1395
یکشب ز حلقه‌ای که بدر کوبند
در کنج سینه قلب تو میلرزد
چون در گشوده شد، تن من بیتاب
در بازوان گرم تو میلغزد
دیگر در آن دقایق مستی بخش
در چشم من گریز نخواهی دید
چون کودکان نگاه خموشم را
با شرم در ستیز نخواهی دید
یکشب چو نام من به‌زبان آری
میخوانمت بعالم رؤیائی
بر موج‌های یاد تو میرقصم
چون دختران وحشی دریائی
یکشب لبان تشنهٔ من با شوق
در آتش لبان تو میسوزد
چشمان من امید نگاهش را
بر گردش نگاه تو میدوزد
🌸فروغ فرخزاد🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
27 Dec, 19:36
اگر مجنون را با سگ کوی لیلی محبتی و عشقی باشد، آن محبت نه سگ را باشد، هم عشق لیلی باشد، مگر این بیت را نشنیده ای!
مجنون روزی سگی بِدید اندر دشت
مجنون همگی بر سر سگ شادان گشت
گفتند که بر سگی تو را شادی چیست
گفتا روزی به کوی لیلی بگذشت
🌸تمهیدات
عین القضات همدانی 🌸
@SarayeMehr1395
مجنون روزی سگی بِدید اندر دشت
مجنون همگی بر سر سگ شادان گشت
گفتند که بر سگی تو را شادی چیست
گفتا روزی به کوی لیلی بگذشت
🌸تمهیدات
عین القضات همدانی 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
27 Dec, 14:56
در آستانه فصلي سرد
در محفل عزاي آينه ها
و اجتماع سوگوار تجربه هاي پريده رنگ
و اين غروب بارور شده از دانش سکوت
چگونه مي شود به آن کسي که ميرود اين سان
صبور،
سنگين،
سرگردان،
فرمان ايست داد.
🌸فروغ فرخزاد🌸
@SarayeMehr1395
در محفل عزاي آينه ها
و اجتماع سوگوار تجربه هاي پريده رنگ
و اين غروب بارور شده از دانش سکوت
چگونه مي شود به آن کسي که ميرود اين سان
صبور،
سنگين،
سرگردان،
فرمان ايست داد.
🌸فروغ فرخزاد🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
06 Dec, 17:48
یک امشبی که در آغوش شاهد شِکَرم
گَرَم چو عود بر آتش نَهَند غم نخورم
سخن بگوی که بیگانه پیش ما کس نیست
به غیر شمع و همین ساعتش زبان ببرم
میان ما به جز این پیرهن نخواهد بود
و گر حجاب شود تا به دامنش بدرم
مگوی سعدی از این درد جان نخواهد برد
بگو کجا برم آن جان که از غمت ببرم
🌸سعدی شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
گَرَم چو عود بر آتش نَهَند غم نخورم
سخن بگوی که بیگانه پیش ما کس نیست
به غیر شمع و همین ساعتش زبان ببرم
میان ما به جز این پیرهن نخواهد بود
و گر حجاب شود تا به دامنش بدرم
مگوی سعدی از این درد جان نخواهد برد
بگو کجا برم آن جان که از غمت ببرم
🌸سعدی شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
06 Dec, 10:27
دلیل اینکه آدمها به‌دشواری شاد می‌شوند این است که همواره گذشته را بهتر از آنچه بوده، حال را بدتر از آنچه هست و آینده را نامشخص‌تر از آنچه خواهد بود، می‌بینند...
🌸مارسل پانیول🌸
@SarayeMehr1395
🌸مارسل پانیول🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
05 Dec, 07:22
احببتک بکل الطرق
و اولها الصمت
به همه روش ها دوستت داشتم
و اولینشان سکوت بود
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
و اولها الصمت
به همه روش ها دوستت داشتم
و اولینشان سکوت بود
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
04 Dec, 10:19
سخن گرچه هر لحظه
دلکش تر است
چو بینی خموشی
از آن بهتر است
پشیمان زِ گفتار
دیدم بسی
پشیمان نگشت
از خموشی کسی
🌸شیخ بهایی🌸
@SarayeMehr1395
دلکش تر است
چو بینی خموشی
از آن بهتر است
پشیمان زِ گفتار
دیدم بسی
پشیمان نگشت
از خموشی کسی
🌸شیخ بهایی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
03 Dec, 18:27
همیشه آنکه می‌رود
کمی از ما را با خویش می‌برد.
🌸یدالله رویایی🌸
@SarayeMehr1395
کمی از ما را با خویش می‌برد.
🌸یدالله رویایی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
03 Dec, 10:33
زمان شما محدود است!
آن را با زندگی کردن
در دنیای دیگران هدر ندهید ...
🌸استیو جابز🌸
@SarayeMehr1395
آن را با زندگی کردن
در دنیای دیگران هدر ندهید ...
🌸استیو جابز🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
02 Dec, 17:26
چون شب شود از اين دست،
انديشه‌ای مدام است
در بـــــركشيدنت مست،
ای خــــواهشِ شبـــانـــه
جانم پراز سرودیست،
كز چنگ تو تراود
ای شـــــور، ای ترنــــم،
ای شـعر، ای ترانه
🌸حسین منزوی 🌸
@SarayeMehr1395
انديشه‌ای مدام است
در بـــــركشيدنت مست،
ای خــــواهشِ شبـــانـــه
جانم پراز سرودیست،
كز چنگ تو تراود
ای شـــــور، ای ترنــــم،
ای شـعر، ای ترانه
🌸حسین منزوی 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
02 Dec, 10:49
فساد یک جامعه دو گونه است، یکی زمانیکه مردم قوانین را رعایت نمی کنند و این درد چاره پذیر است
و دیگری اینکه قوانین مردم را فاسد می کنند که این درد درمانی ندارد، زیرا درد ناشی از خود درمان است
🌸روح القوانین
شارل دو منتسکیو 🌸
@SarayeMehr1395
و دیگری اینکه قوانین مردم را فاسد می کنند که این درد درمانی ندارد، زیرا درد ناشی از خود درمان است
🌸روح القوانین
شارل دو منتسکیو 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
01 Dec, 18:59
عالم بر مثال کوه است. هر چه گویی، از خیر و شر، از کوه همان شنوی. و اگر گمان بری که من خوب گفتم، کوه زشت جواب داد، مُحال باشد که بلبل در کوه بانگ کند، از کوه بانگ زاغ آید یا بانگ آدمی یا بانگ خر. پس یقین دان که بانگ خر کرده باشی!
🌸فیه مافيه
مولانا جلال الدین بلخی🌸
@SarayeMehr1395
🌸فیه مافيه
مولانا جلال الدین بلخی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
01 Dec, 10:21
خوشبختی چیزی نیست که تجربه‌اش کنید، بلکه چیزی است که به یاد می‌آوریدش.
🌸اسکار لِوَنت🌸
@SarayeMehr1395
🌸اسکار لِوَنت🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
30 Nov, 16:25
دلم ز کوشش خون گشت
و کام دل نرسید
چه سود دارد بخشش
چو بخت یارم نیست
خوشم به دولت خواری
و مُلکِ تنهایی
که التفات کسی را
به روزگارم نیست
🌸امیرخسرو دهلوی🌸
@SarayeMehr1395
و کام دل نرسید
چه سود دارد بخشش
چو بخت یارم نیست
خوشم به دولت خواری
و مُلکِ تنهایی
که التفات کسی را
به روزگارم نیست
🌸امیرخسرو دهلوی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
30 Nov, 10:36
خیلی مهم است زندگی‌ات را با افرادی بگذرانی
که نه تنها خوبی تو را می‌بینند،
بلکه تو را به آدم بهتری تبدیل می‌کنند.
🌸از عشق گفتن
ناتاشا لان🌸
@SarayeMehr1395
که نه تنها خوبی تو را می‌بینند،
بلکه تو را به آدم بهتری تبدیل می‌کنند.
🌸از عشق گفتن
ناتاشا لان🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
29 Nov, 20:44
جنگ پایان خواهد یافت و رهبران با هم گرم خواهند گرفت و باقی می‌ماند آن مادر پیری که چشم به راه فرزند شهیدش است و آن دختر جوانی که منتظر معشوق خویش.........
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
29 Nov, 06:52
مرا یارای آن نیست که بی طرف بمانم
نه دربرابر زنی که شیفته ام می کند
نه در برابر شعری که حیرتزده ام می کند
نه در برابر عطری که به لرزه ام می افکند...
بی طرفی هرگز وجود ندارد
بین پرنده... و دانه ی گندم!
🌸نزار قبانی🌸
@SarayeMehr1395
نه دربرابر زنی که شیفته ام می کند
نه در برابر شعری که حیرتزده ام می کند
نه در برابر عطری که به لرزه ام می افکند...
بی طرفی هرگز وجود ندارد
بین پرنده... و دانه ی گندم!
🌸نزار قبانی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
28 Nov, 20:32
شب موقع خروج از کارگاه
فقط به اندازۀ چند خرید
و غذا خوردن فرصت داریم
و باید خیلی زود بخوابیم
تا بتوانیم صبح بیدار شویم.
گاهی وقت‌ها از خودم می‌پرسم
من برای کار کردن زندگی میکنم
یا کار به من فرصت زندگی می‌دهد.
🌸 دیروز
آگوتا کریستف🌸
@SarayeMehr1395
فقط به اندازۀ چند خرید
و غذا خوردن فرصت داریم
و باید خیلی زود بخوابیم
تا بتوانیم صبح بیدار شویم.
گاهی وقت‌ها از خودم می‌پرسم
من برای کار کردن زندگی میکنم
یا کار به من فرصت زندگی می‌دهد.
🌸 دیروز
آگوتا کریستف🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
28 Nov, 17:31
عیب کَسان مَنگَر
و احسان خویش
دیده فرو بَر
به گریبانِ خویش
🌸نظامی گنجوی🌸
@SarayeMehr1395
و احسان خویش
دیده فرو بَر
به گریبانِ خویش
🌸نظامی گنجوی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
28 Nov, 09:48
زندگی در جایی که یک مشت نادان دور و برت باشند «سخت» است.
اما زندگی در جایی که قدرت در دست همان نادانان باشد «وحشتناک» است.
🌸آلبر کامو🌸
@SarayeMehr1395
اما زندگی در جایی که قدرت در دست همان نادانان باشد «وحشتناک» است.
🌸آلبر کامو🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
27 Nov, 18:32
تو نازل می شوی
بر من
همچو آیه ای آسمانی
چشمانت وَحییست مُنزَل
با سورهایی
به تمام زبانهای دنیا
که معنایش عشق است
و تفسیرش زندگانی.
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
بر من
همچو آیه ای آسمانی
چشمانت وَحییست مُنزَل
با سورهایی
به تمام زبانهای دنیا
که معنایش عشق است
و تفسیرش زندگانی.
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
27 Nov, 14:40
تا تو پیدا آمدی
پنهان شدم
زآنکه با معشوق
پنهان خوشتر است
درد بر من ریز
و درمانم مکن
زآنکه درد تو
زِ درمان خوشتر است
🌸عطار نیشابوری🌸
@SarayeMehr1395
پنهان شدم
زآنکه با معشوق
پنهان خوشتر است
درد بر من ریز
و درمانم مکن
زآنکه درد تو
زِ درمان خوشتر است
🌸عطار نیشابوری🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
26 Nov, 18:48
همه می‌خواهند بشریت را عوض کنند
دریغا که هیچکس در این اندیشه نیست
که خود را تغییر دهد
🌸لئو تولستوی🌸
@SarayeMehr1395
دریغا که هیچکس در این اندیشه نیست
که خود را تغییر دهد
🌸لئو تولستوی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
21 Nov, 20:06
آنجا
که تویی
من نتوانم،
که نباشم
وینجا که
منم مانده
تو دانم،
که نیایی
🌸سنایی غزنوی🌸
@SarayeMehr1395
که تویی
من نتوانم،
که نباشم
وینجا که
منم مانده
تو دانم،
که نیایی
🌸سنایی غزنوی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
21 Nov, 16:00
بزرگترین اشتباهی که میتوانیم
انجام دهیم این است که:
به برخی آدمها
طولانیتر از آنچه که لیاقتش را دارند اجازه دهیم در زندگیمان بمانند.
🌸ژوزه ساراماگو🌸
@SarayeMehr1395
انجام دهیم این است که:
به برخی آدمها
طولانیتر از آنچه که لیاقتش را دارند اجازه دهیم در زندگیمان بمانند.
🌸ژوزه ساراماگو🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
20 Nov, 18:20
نقل است که به جنازه ای حاضر شد، حاضران از او درخواستند که میت را تلقین گوید. وی چنین خواند:
گر من گُنَه جمله جهان کَردَستَم
لطف تو امید است که گیرد دَستَم
گفتی که به وقت عجز دستَت گیرم
عاجز تراز این مَخواه کَاکنون هَستَم
🌸کشکول
شیخ بهایی🌸
@SarayeMehr1395
گر من گُنَه جمله جهان کَردَستَم
لطف تو امید است که گیرد دَستَم
گفتی که به وقت عجز دستَت گیرم
عاجز تراز این مَخواه کَاکنون هَستَم
🌸کشکول
شیخ بهایی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
20 Nov, 09:28
زندگی همین است؛
به یک گل می‌ماند که شاد و خندان
در چمن شکفته میشود؛
یک بُز سر می‌رسد، می‌بلعدش
و همه‌چیز تمام میشود...
🌸آنتوان چخوف🌸
@SarayeMehr1395
به یک گل می‌ماند که شاد و خندان
در چمن شکفته میشود؛
یک بُز سر می‌رسد، می‌بلعدش
و همه‌چیز تمام میشود...
🌸آنتوان چخوف🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
19 Nov, 18:39
نَفَس نَفَس
اگر از باد
نَشنوم بویش
زمان زمان
چو گل از غم
کُنَم گریبان چاک
🌸حافط شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
اگر از باد
نَشنوم بویش
زمان زمان
چو گل از غم
کُنَم گریبان چاک
🌸حافط شیرازی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
18 Nov, 17:27
عاشقی از جهل خیزد،
دوستی از معرفت.
🌸کنت دوبوسی🌸
@SarayeMehr1395
دوستی از معرفت.
🌸کنت دوبوسی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
18 Nov, 10:37
کفارة الفراق، طول العناق.
کفاره‌ی دوری، بغل طولانی‌ست
🌸فواز العبون🌸
@SarayeMehr1395
کفاره‌ی دوری، بغل طولانی‌ست
🌸فواز العبون🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
17 Nov, 20:40
کجايي؟اي ز جان خوشتر ، شبت خوش باد ، من رفتم
بيا در من خوشي بنگر، شبت خوش باد من رفتم
نگارا، بر سر کويت دلم را هيچ اگر بيني
ز من دلخسته ياد آور، شبت خوش باد من رفتم
ز من چون مهر بگسستي، خوشي در خانه بنشستي
مرا بگذاشتي بر در، شبت خوش باد من رفتم
تو با عيش و طرب خوش باش، من با ناله و زاري
مرا کان نيست اين بهتر، شبت خوش باد من رفتم
مرا چون روزگار بد ز وصل تو جدا افکند
بماندم عاجز و مضطر، شبت خوش باد من رفتم
بماندم واله و حيران ميان خاک و خون غلتان
دو لب خشک و دو ديده تر ، شبت خوش باد من رفتم
منم امروز بيچاره، ز خان و مانم آواره
نه دل در دست و نه دلبر، شبت خوش باد من رفتم
مرا گويي که: اي عاشق، نه اي وصل مرا لايق
تو را چون نيستم در خور، شبت خوش باد من رفتم
همي گفتم که: ناگاهي، بميرم در غم عشقت
نکردي گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم
عراقي مي سپارد جان و مي گويد ز درد دل:
کجايي؟اي ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم
🌸عراقی🌸
@SarayeMehr1395
بيا در من خوشي بنگر، شبت خوش باد من رفتم
نگارا، بر سر کويت دلم را هيچ اگر بيني
ز من دلخسته ياد آور، شبت خوش باد من رفتم
ز من چون مهر بگسستي، خوشي در خانه بنشستي
مرا بگذاشتي بر در، شبت خوش باد من رفتم
تو با عيش و طرب خوش باش، من با ناله و زاري
مرا کان نيست اين بهتر، شبت خوش باد من رفتم
مرا چون روزگار بد ز وصل تو جدا افکند
بماندم عاجز و مضطر، شبت خوش باد من رفتم
بماندم واله و حيران ميان خاک و خون غلتان
دو لب خشک و دو ديده تر ، شبت خوش باد من رفتم
منم امروز بيچاره، ز خان و مانم آواره
نه دل در دست و نه دلبر، شبت خوش باد من رفتم
مرا گويي که: اي عاشق، نه اي وصل مرا لايق
تو را چون نيستم در خور، شبت خوش باد من رفتم
همي گفتم که: ناگاهي، بميرم در غم عشقت
نکردي گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم
عراقي مي سپارد جان و مي گويد ز درد دل:
کجايي؟اي ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم
🌸عراقی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
17 Nov, 18:52
تو که رفتی
تنها صندلی ماند
شاخه گلی
و لیوانی که نزد من است هنوز
اولی مَسنَدِ زیباترین ترانه های من است
دومی در دلم رویید
و سومین سرشار از بوسه های تو بود
آمدم که عطر تو را بنوشم
اما غرق آن شدم
🌸شیرکو بیکس🌸
@SarayeMehr1395
تنها صندلی ماند
شاخه گلی
و لیوانی که نزد من است هنوز
اولی مَسنَدِ زیباترین ترانه های من است
دومی در دلم رویید
و سومین سرشار از بوسه های تو بود
آمدم که عطر تو را بنوشم
اما غرق آن شدم
🌸شیرکو بیکس🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
17 Nov, 10:57
ای آزادی پرندگان هیچگاه در قفس لانه نمی‌سازند، می‌دانی چرا؟زیرا که نمی‌خواهند اسارت را برای جوجه های خویش به میراث بگذارند...
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
16 Nov, 17:08
یه عده از تو متنفر هستن، این برای این نیست که تو کاری کردی که تنفر دارن، دلیلش اینه که تمام کارهایی که اون‌ها آرزوش رو دارن تو داری انجام می‌دی!
🌸صورت‌زخمی
برایان دی‌پالما🌸
@SarayeMehr1395
🌸صورت‌زخمی
برایان دی‌پالما🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
16 Nov, 10:29
این روزها
هستی وُ نیستی
و میان بی حواسی های معلقم
قدم می زنی
تو را می گردم
در میان تمام کسانی که شبیه تو نیستند
🌸منیژه حسینی🌸
@SarayeMehr1395
هستی وُ نیستی
و میان بی حواسی های معلقم
قدم می زنی
تو را می گردم
در میان تمام کسانی که شبیه تو نیستند
🌸منیژه حسینی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
15 Nov, 18:11
چگونه میشود به شاخه‌ی شکسته فهماند که باد عذر خواهی کرده است...
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
15 Nov, 09:34
یکی از مزایای غلبه بر ضعف‌ها این است که نه تنها از بین می‌روند، بلکه تبدیل به نقاط قوت می‌شوند.
🌸سارا میتلند🌸
@SarayeMehr1395
🌸سارا میتلند🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
14 Nov, 19:38
و گاه
اشخاصی
پیدا می شوند
که مرگی دارند
زیباتر
از زندگانیِ ما.
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
اشخاصی
پیدا می شوند
که مرگی دارند
زیباتر
از زندگانیِ ما.
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
14 Nov, 10:28
منگر چنين به چشمم،
ای چشم آهوانه
ترســــم قـــرار و صبـــرم
برخيزد از ميانه
ترسم به نام بوسه
غارت كنم لبت را
با عذر بی قراری
ايــــن بهترين بهانه
🌸حسین منزوی🌸
@SarayeMehr1395
ای چشم آهوانه
ترســــم قـــرار و صبـــرم
برخيزد از ميانه
ترسم به نام بوسه
غارت كنم لبت را
با عذر بی قراری
ايــــن بهترين بهانه
🌸حسین منزوی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
13 Nov, 18:46
آه، از که سخن می گویم؟
ما بی چرا زندگانیم
آنان به چرا مرگ خود آگاهانند.
🌸احمد شاملو🌸
@SarayeMehr1395
ما بی چرا زندگانیم
آنان به چرا مرگ خود آگاهانند.
🌸احمد شاملو🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
13 Nov, 09:41
اگر در بی‌عدالتی‌ها بی‌طرف هستید،
بدانید که؛ طرف ستمگر را گرفته‌اید...
🌸دزموند توتو🌸
@SarayeMehr1395
بدانید که؛ طرف ستمگر را گرفته‌اید...
🌸دزموند توتو🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
12 Nov, 18:38
شاید آن روز
که در آرزویَش هستیم
نرسد، هرگز
آدمِ عاقل نخورد
میوهِ کال و نارس
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
که در آرزویَش هستیم
نرسد، هرگز
آدمِ عاقل نخورد
میوهِ کال و نارس
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
12 Nov, 16:53
تاریخ چیزی نبود جز لوحی رنگ باخته که آن را پاک می کردند و هر بار به گونه ای که صلاح می دانستند بازنویسی می کردند ...
🌸جورج اورول🌸
@SarayeMehr1395
🌸جورج اورول🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
12 Nov, 11:35
در آغوشش کشیدم و از بوی عطرش سرمست شدم، عطری که به بوی شاخه نورَسته ای می مانِست که نسیم سیرابش کرده باشد.
سرمست گشتم اما نه از خَمر، بَل شرابِ دهان وی سرمستم کرد.
زیبائی، تمام، غلام حلقه بگوش اوست. و از آن است که دلها اسیر خود کرده
ملامتگران پس از آن که عشق کار خویش با من کرد، به سراغم آمدند هر چند من نه انکار عشق میکنم، نه پایانش می بخشم، بگذار ملامتگر هر یاوه ای میخواهد بگوید.
🌸کشکول
شیخ بهایی🌸
@SarayeMehr1395
سرمست گشتم اما نه از خَمر، بَل شرابِ دهان وی سرمستم کرد.
زیبائی، تمام، غلام حلقه بگوش اوست. و از آن است که دلها اسیر خود کرده
ملامتگران پس از آن که عشق کار خویش با من کرد، به سراغم آمدند هر چند من نه انکار عشق میکنم، نه پایانش می بخشم، بگذار ملامتگر هر یاوه ای میخواهد بگوید.
🌸کشکول
شیخ بهایی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
11 Nov, 18:41
«اگر می‌خواهید در زندگی دوستان وفادار و یاران غمخوار داشته باشید کم و خیلی دیر با مردم دوست شوید.»
🌸جان هرشل🌸
@SarayeMehr1395
🌸جان هرشل🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
11 Nov, 13:30
بیست و یکم آبان ماه برابر است با زادروز علی اسفندیاری با نام بعدی نیما یوشیج شاعر بزرگ و تاثیرگزار فارسی، نیما دارای نسب از خاندان پادوسبانیان طبرستان است که حدود هزارسال بر بخشهایی از طبرستان حکومت کردند و از حیث مدت زمان طولانیترین دوره فرمانروانی یک خاندان در ایران و دومین در جهان متعلق به این خاندان بوده است نیما همواره یه تبار طبری خود می بالیده اشعار بسیاری هم با زبان بومی سروده است، گذشته از ارزش هنری اشعار نیما که مورد ستایش بسیاری از برزرگان ادبی قرار گرفته، اهمیت اصلی نیما بخاطر سبک نوینی است که در شعر فارسی بنیان نهاد و قواعد و اصول شعر سنتی فارسی را پس از قرنها دگرگون کرد و پدر شعر نو فارسی گردید تا بسباری از شاعران معاصر و پس از وی پیرو سبک نیمایی گردند، به هر روی نیما از سد شکنان و پیشروان شعر فارسیست که با وجود مخالفتهای بسیار و نقدهای تند توانست پایه شعر نو فارسی را گذاشته و بقول خود نیما:
از مقابل تمام این اشخاص ناشناس (مخالفان و معاندان) مثل شیر می‌گذرم، کوه محکم هستم که از اثر بادهای مخالف و شوریده از جا حرکت نخواهد کرد،
دیگران این سبک را کم کم متحول کرده و شکلهای دیگری به شعر فارسی دادند که در هر صورت سنگ بنای اولیه این سبک نوین را نیما نهاده بود، یاد و خاطرش گرامی باد
ققنوس، مرغ خوش خوان
آوازه ی جهان
آواره مانده از وزش بادهای سرد
بر شاخ خیزران
بنشسته است فرد
بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان
او ناله های گمشده ترکیب می کند،
از رشته های پاره ی صدها صدای دور،
در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه،
دیوار یک بنای خیالی
می سازد.
آن زمان که زردی خورشید روی موج
کمرنگ مانده است و به ساحل گرفته اوج
بانگ شغال، و مرد دهاتی
کرده ست روشن آتش پنهان خانه را.
قرمز به چشم، شعله ی خردی
خط می کشد به زیر دو چشم درشت شب
وَندَر نقاط دور،
خلقند در عبور.
او، آن نوای نادره، پنهان چنانکه هست،
از آن مکان که جای گزیده ست می پرد.
در بین چیزها که گره خورده می شود
با روشنی و تیرگی این شب دراز
می گذرد.
یک شعله را به پیش
می نگرد.
جایی که نه گیاه در آنجاست، نه دمی
ترکیده آفتاب سمج روی سنگ هاش،
نه این زمین و زندگی اش چیز دلکش است
حس می کند که آرزوی دگر مرغ ها چو او
تیره ست همچو دود. اگر چند امیدشان
چون خرمنی ز آتش
در چشم می نماید و صبح سفیدشان.
حس می کند که زندگی او چنان
مرغان دیگر ار بسر آید
در خواب و خورد او،
رنجی بود کز آن نتواند برد نام.
آن مرغ نغزخوان،
بر آن مکان ز آتش تجلیل یافته،
اکنون، به یک جهنم تبدیل یافته،
بسته ست دمبدم نظر و می دهد تکان
چشمان تیزبین.
وز روی تپه ها،
ناگاه، چون بجای پر و بال می زند
بانگی بر آرد از ته دل سوزناک و تلخ،
که معنیش نداند هر مرغ رهگذر،
آنگه ز رنج های درونیش مست،
خود را به روی هیبت آتش می افکند.
باد شدید می دمد و سوخته ست مرغ
خاکستر تنش را اندوخته ست مرغ
پس جوجه هاش از دل خاکسترش به در.
@SarayeMehr1395
از مقابل تمام این اشخاص ناشناس (مخالفان و معاندان) مثل شیر می‌گذرم، کوه محکم هستم که از اثر بادهای مخالف و شوریده از جا حرکت نخواهد کرد،
دیگران این سبک را کم کم متحول کرده و شکلهای دیگری به شعر فارسی دادند که در هر صورت سنگ بنای اولیه این سبک نوین را نیما نهاده بود، یاد و خاطرش گرامی باد
ققنوس، مرغ خوش خوان
آوازه ی جهان
آواره مانده از وزش بادهای سرد
بر شاخ خیزران
بنشسته است فرد
بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان
او ناله های گمشده ترکیب می کند،
از رشته های پاره ی صدها صدای دور،
در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه،
دیوار یک بنای خیالی
می سازد.
آن زمان که زردی خورشید روی موج
کمرنگ مانده است و به ساحل گرفته اوج
بانگ شغال، و مرد دهاتی
کرده ست روشن آتش پنهان خانه را.
قرمز به چشم، شعله ی خردی
خط می کشد به زیر دو چشم درشت شب
وَندَر نقاط دور،
خلقند در عبور.
او، آن نوای نادره، پنهان چنانکه هست،
از آن مکان که جای گزیده ست می پرد.
در بین چیزها که گره خورده می شود
با روشنی و تیرگی این شب دراز
می گذرد.
یک شعله را به پیش
می نگرد.
جایی که نه گیاه در آنجاست، نه دمی
ترکیده آفتاب سمج روی سنگ هاش،
نه این زمین و زندگی اش چیز دلکش است
حس می کند که آرزوی دگر مرغ ها چو او
تیره ست همچو دود. اگر چند امیدشان
چون خرمنی ز آتش
در چشم می نماید و صبح سفیدشان.
حس می کند که زندگی او چنان
مرغان دیگر ار بسر آید
در خواب و خورد او،
رنجی بود کز آن نتواند برد نام.
آن مرغ نغزخوان،
بر آن مکان ز آتش تجلیل یافته،
اکنون، به یک جهنم تبدیل یافته،
بسته ست دمبدم نظر و می دهد تکان
چشمان تیزبین.
وز روی تپه ها،
ناگاه، چون بجای پر و بال می زند
بانگی بر آرد از ته دل سوزناک و تلخ،
که معنیش نداند هر مرغ رهگذر،
آنگه ز رنج های درونیش مست،
خود را به روی هیبت آتش می افکند.
باد شدید می دمد و سوخته ست مرغ
خاکستر تنش را اندوخته ست مرغ
پس جوجه هاش از دل خاکسترش به در.
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
11 Nov, 10:38
زینسان که جهان را
خبری از غم ما نیست
ما هم خبری
از غم ایام نگیریم
موجیم که آسودگی ما
عدم ماست
ما زنده به آنیم
که آرام نگیریم
🌸کلیم کاشانی🌸
@SarayeMehr1395
خبری از غم ما نیست
ما هم خبری
از غم ایام نگیریم
موجیم که آسودگی ما
عدم ماست
ما زنده به آنیم
که آرام نگیریم
🌸کلیم کاشانی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
10 Nov, 19:13
تربیت در کشورهای استبدادی برای پستی و فرومایگی مردم است و اشخاص را ناجوانمرد بار می آورد، در این کشورها مردم باید بنده منشی و بردگی را پیشه کنند، زیرا در این کشورها هر فرماندهی در عین حال فرمانبردار هم هست و هر ظالم در عین حال مظلوم هم هست، اطاعت بی اندازه مستلرم این است که شخص مطیع و جاهل باشد تا خوب بتواند اطاعت کند حتی فرمانده هم باید جاهل باشد زیرا مشورت کردن، استدلال و تعقل و اظهار تردید در کارها موضوعیت ندارد، تربیت عبارتست از اینکه ترس در دلها خانه کند.........
تربیت در این حکومتها وجودندارد و در واقع به منزله هیچ است، اول باید یک فرد بد بوجود آید تا او یک برده خوب بشود
🌸روح القوانین
شارل دو منتسکیو🌸
@SarayeMehr1395
تربیت در این حکومتها وجودندارد و در واقع به منزله هیچ است، اول باید یک فرد بد بوجود آید تا او یک برده خوب بشود
🌸روح القوانین
شارل دو منتسکیو🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
10 Nov, 15:59
کی بُوَد که
سَرِ زلف تو را چنگ زنم
صد بوسه برآن
لبان گل رنگ زنم
در شیشه کنم
مهر و هوای دگران
در پیش تو ای نگار،
برسنگ زنم
🌸امیرخسرو دهلوی🌸
@SarayeMehr1395
سَرِ زلف تو را چنگ زنم
صد بوسه برآن
لبان گل رنگ زنم
در شیشه کنم
مهر و هوای دگران
در پیش تو ای نگار،
برسنگ زنم
🌸امیرخسرو دهلوی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
09 Nov, 19:06
اما برای شادمانی
سیاره ی ما
چندان آماده نیست
خوشی را باید
از چنگِ روزهای آینده
بیرون کشید
در این زندگی
مردن دشوار نیست
ساختن زندگی
بسیار دشوارتر است.
🌸مایاکوفسکی🌸
@SarayeMehr1395
سیاره ی ما
چندان آماده نیست
خوشی را باید
از چنگِ روزهای آینده
بیرون کشید
در این زندگی
مردن دشوار نیست
ساختن زندگی
بسیار دشوارتر است.
🌸مایاکوفسکی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
09 Nov, 16:05
تمام حرف
بر سرحرفی است
که از گفتن آن عاجزیم..
🌸یدالله رویایی🌸
@SarayeMehr1395
بر سرحرفی است
که از گفتن آن عاجزیم..
🌸یدالله رویایی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
09 Nov, 09:21
آیا انسان معجزه‌یی نیست؟
انسان... شیطانی که خدا را به‌زیر آورد،
جهان را به بند کشید
و زندان‌ها را درهم شکست!
ــ کوه‌ها را درید،
دریاها را شکست،
آتش‌ها را نوشید
و آب‌ها را خاکستر کرد!
انسان... این شقاوتِ دادگر! این متعجبِ اعجاب‌انگیز!
انسان... این سلطانِ بزرگترین عشق و عظیم‌ترین انزوا!
🌸احمد شاملو🌸
@SarayeMehr1395
انسان... شیطانی که خدا را به‌زیر آورد،
جهان را به بند کشید
و زندان‌ها را درهم شکست!
ــ کوه‌ها را درید،
دریاها را شکست،
آتش‌ها را نوشید
و آب‌ها را خاکستر کرد!
انسان... این شقاوتِ دادگر! این متعجبِ اعجاب‌انگیز!
انسان... این سلطانِ بزرگترین عشق و عظیم‌ترین انزوا!
🌸احمد شاملو🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
08 Nov, 20:32
ما میتوانیم خیلی چیزها به آدمهای اطرافمون هدیه کنیم. مثل عشق, لذت و محبت...! اما لیاقت داشتن اینها رو, ما نمیتونیم بهشون بدیم!
🌸ژواکیم ماشادو آسیس🌸
@SarayeMehr1395
🌸ژواکیم ماشادو آسیس🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
08 Nov, 15:55
از یاد می‌روی
گویی نه بوده‌ای خبری
یا خود نه بوده‌تی اثری
از یاد می‌روی.
من آنِ جاده‌ام
آنجا که رهسپار شده گام دیگران
بر گام‌های من
تا کیست آن که پیش می‌افتد
از من برای دیدن رویایم
یا آنکه در ستایش تبعید و باغ‌هاش
در آستان خانه سراید سروده‌ای.
آزادم
از چهره‌ی شکسته‌ی فردا
از غیب و از جهان
آزادم از پرستش دیروز
از این بهشت روی زمینم
و ز استعاره‌ها و زبانم
باری گواهم اکنون
کآن لحظه‌ای که رفته ز هر یادم
آن لحظه‌ام که زنده و آزادم
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
گویی نه بوده‌ای خبری
یا خود نه بوده‌تی اثری
از یاد می‌روی.
من آنِ جاده‌ام
آنجا که رهسپار شده گام دیگران
بر گام‌های من
تا کیست آن که پیش می‌افتد
از من برای دیدن رویایم
یا آنکه در ستایش تبعید و باغ‌هاش
در آستان خانه سراید سروده‌ای.
آزادم
از چهره‌ی شکسته‌ی فردا
از غیب و از جهان
آزادم از پرستش دیروز
از این بهشت روی زمینم
و ز استعاره‌ها و زبانم
باری گواهم اکنون
کآن لحظه‌ای که رفته ز هر یادم
آن لحظه‌ام که زنده و آزادم
🌸محمود درویش🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
08 Nov, 07:21
آرامش باید از درونِ تو شروع شود؛
هرگز آن را در بیرون جستجو نکن،
زیرا همهٔ آنها آرامش‌های مجازی هستند
و برای مدت کوتاهی می‌توانند
در زندگیِ تو تأثیر بگذارند...
یک انسانِ خودخواه
هرگز نمی‌تواند شادمان بوده
و آرامشِ ذهنی داشته باشد.
🌸پرمودا باترا🌸
@SarayeMehr1395
هرگز آن را در بیرون جستجو نکن،
زیرا همهٔ آنها آرامش‌های مجازی هستند
و برای مدت کوتاهی می‌توانند
در زندگیِ تو تأثیر بگذارند...
یک انسانِ خودخواه
هرگز نمی‌تواند شادمان بوده
و آرامشِ ذهنی داشته باشد.
🌸پرمودا باترا🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
07 Nov, 16:41
حقیقتاً، ما، تمدنی کُهَن داریم یا کُهنه؟!
🌸حاجی واشنگتن
علی حاتمی🌸
@SarayeMehr1395
🌸حاجی واشنگتن
علی حاتمی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و شعر و ادبیات
07 Nov, 09:50
ای خوشا وقتی که بُگشایَم
نظر در رویِ دوست
سر نَهَم در خطِ جانان
جان دهم بر بویِ دوست
من نشاطی را نمی‌جویم
به جز اندوهِ عشق
من بهشتی را نمی‌خواهم
به غیر از کویِ دوست
🌸فروغی بسطامی🌸
@SarayeMehr1395
نظر در رویِ دوست
سر نَهَم در خطِ جانان
جان دهم بر بویِ دوست
من نشاطی را نمی‌جویم
به جز اندوهِ عشق
من بهشتی را نمی‌خواهم
به غیر از کویِ دوست
🌸فروغی بسطامی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
30 Oct, 10:45
چطور باید زمان را متوقف کرد: بوسه
چطور باید در زمان سفر کرد: خواندن
چطور باید از زمان گریخت: موسیقی
چطور باید زمان را احساس کرد: نوشتن
چطور باید زمان را آزاد کرد: نفس کشیدن
🌸دلایلی برای زنده ماندن
مت هیگ🌸
@SarayeMehr1395
چطور باید در زمان سفر کرد: خواندن
چطور باید از زمان گریخت: موسیقی
چطور باید زمان را احساس کرد: نوشتن
چطور باید زمان را آزاد کرد: نفس کشیدن
🌸دلایلی برای زنده ماندن
مت هیگ🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
29 Oct, 19:41
شیخ پرسید که این کیست؟
گفتند امیر مقامران«قماربازان» است.
شیخ او را گفت این امیری به چه یافتی؟
گفت ای شیخ به راست باختن و پاک باختن.
چون شیخ بشنید نعرۀ بِزَد و گفت راست باز و پاک باز و امیر باش!
🌸محمد بن منور
اسرار التوحید🌸
@SarayeMehr1395
گفتند امیر مقامران«قماربازان» است.
شیخ او را گفت این امیری به چه یافتی؟
گفت ای شیخ به راست باختن و پاک باختن.
چون شیخ بشنید نعرۀ بِزَد و گفت راست باز و پاک باز و امیر باش!
🌸محمد بن منور
اسرار التوحید🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
29 Oct, 10:37
من نه به رنگ پوست تعصب دارم
نه به طبقه و نه به کیش
تنها چیزی که به آن اهمیت می‌دهم این است که کسی انسان هست یا خیر.
بالاتر از این نمی‌توان بود.
🌸مارک تواین🌸
@SarayeMehr1395
نه به طبقه و نه به کیش
تنها چیزی که به آن اهمیت می‌دهم این است که کسی انسان هست یا خیر.
بالاتر از این نمی‌توان بود.
🌸مارک تواین🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
28 Oct, 19:06
انسانها از چیزهایی که سودشان در آن است
بسیار می گویند
کشاورزان از باران می گویند
قماربازها از قمار
بازاریان از کالاها
خستگان از استراحت
جنگزده گان از صلح
و..................
در این میان
وای بر آنانکه
از جنگ بسیار می گویند............
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
بسیار می گویند
کشاورزان از باران می گویند
قماربازها از قمار
بازاریان از کالاها
خستگان از استراحت
جنگزده گان از صلح
و..................
در این میان
وای بر آنانکه
از جنگ بسیار می گویند............
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
28 Oct, 13:27
کوروش در نزد بابلیان، برگزیدهٔ مردوک، در نزد یهودیان، مسح‌شدهٔ خداوند بود و به‌نظر نمی‌رسد که مادها او را سروری بیگانه فرض کرده‌باشند. هرودوت می‌گوید که پارسیان از او چونان یک پدر سخن می‌گفتند، زیرا وی مهربان بود و از آنچه برای ایرانیان نیکو بود، کوتاهی نمی‌کرد؛ در عین حال هرودوت وی را مردی زودخشم می‌داند. داندامایف می‌گوید «کوروش محبوبترین شاه پارس و بنیانگذار یک امپراتوری جهانی بود».«به نظر می‌رسد کوروش به سنت و ادیان سرزمین‌های فتح شده احترام می‌گذاشت. پارسی‌ها او را پدر، روحانیان بابل او را برگزیده مردوک، یهودی‌ها او را مسیح فرستاده شده از جانب یهوه و یونانیان او را فاتحی بزرگ و سیاستمداری باهوش می‌دانستند. گزنفون در کورش‌نامه او را حکمرانی آرمانی و ایده‌آل توصیف می‌کند».
والتر هینتس، می‌گوید: «کوروش سه امپراتوری را ساقط کرده بود: ماد، لیدیه و بابل. آیندگان فراموش نکردند که کوروش هیچ‌کدام از سه فرمانروا، نه آستیاگ، نه کرزوس و نه نبونعید را نکشت، بلکه به تبعید آنها بسنده کرد و حتی برای آنها زندگی شاهانه‌ای فراهم آورد. این رفتار در جهان باستان بی‌سابقه بود و تا زمان کوروش هرگز اتفاق نیفتاده بود».
🌸کوک،تاریخ ایران کمبریج
داندمایف، تاریخ سیاسی هخامنشیان
هینتس، داریوش و ایرانیان🌸
@SarayeMehr1395
والتر هینتس، می‌گوید: «کوروش سه امپراتوری را ساقط کرده بود: ماد، لیدیه و بابل. آیندگان فراموش نکردند که کوروش هیچ‌کدام از سه فرمانروا، نه آستیاگ، نه کرزوس و نه نبونعید را نکشت، بلکه به تبعید آنها بسنده کرد و حتی برای آنها زندگی شاهانه‌ای فراهم آورد. این رفتار در جهان باستان بی‌سابقه بود و تا زمان کوروش هرگز اتفاق نیفتاده بود».
🌸کوک،تاریخ ایران کمبریج
داندمایف، تاریخ سیاسی هخامنشیان
هینتس، داریوش و ایرانیان🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
27 Oct, 19:43
وحشتی که در ذهن ریشه می‌کند خیلی بدتر از چیزی است که به چشم دیده میشود.
🌸پائولا هاوکینز🌸
@SarayeMehr1395
🌸پائولا هاوکینز🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
27 Oct, 09:07
آدم های خوب بوی عجیبی میدهند که گفتنی نیست، مثلا آنها بوی پاک کن کلاس سوم دبستانت را میدهند که بغل دستی ات برده و هنوز نیاورده!
آنها ته دیگ ماست و زعفرانشان را میگذارند برای بشقاب کناریشان، توی ماشین، سمت آفتاب می نشینند سایه را می دهند به دیگران، وسط خوابشان به این فکر می کنند که صبح خودشان را کجا چال کنند که مهربانی سبز شود.
آنها بلدند مربای پوست پرتقالی که توی زمستان تلخی اش را گرفته‌اند، چله ی تابستان بردارند، به خانه ات بیاورند.
آنها از گل های قاشقی شان، به همه قلمه میدهند.
آنها توی آشپز خانه دستت را می گیرند و پیازت را خورد می کنند و هیچ وقت هم بوی پیاز نمی دهند.
اصلا خدا به دل یکی انداخت تا تلفن را اختراع کند که یک آدم خوب به تو زنگ بزند، به آن جایی که دلت می خواهد سلام کند، مثلا به چشمانت، به دهانت به قد و بالایت، به پیراهن خوش رنگی که دیروز پوشیده بودی، به قیمه دارچینی که دو سال قبل پخته بودی.
زنگ بزند ببیند کجای حالت درد می کند، کجایت گریه کرده، کدام طرفت خوشحال است؟ کدام سمتت خندیده؟
آدم های خوب اگر خط متروی شمال تا جنوب را باشما حرف بزنند، موقع خداحافظی غمگین می شوید، یخ می ریزد توی داغی قلبتان.
آنها همیشه چیزی دارند که از توی صورتشان بردارند بگذارند توی سفره، روی میز، زیر بالش، کنار لباس؛مثل لبخند، مثل بوسه، مثل گرما ،مثل یاد
آدم های خوب توی دهانشان کلی کلمه ریخته که نمی دانی کدامش را برداری و کجای دلت بگذاری؟
آدمهای خوب بید مجنون اند، شیرینی زبانند، آنها استامینوفن اند، آنها بی آنکه دانشگاه رفته باشند دکتر قلبند!
🌸ملیحه ترکمن زاده🌸
@SarayeMehr1395
آنها ته دیگ ماست و زعفرانشان را میگذارند برای بشقاب کناریشان، توی ماشین، سمت آفتاب می نشینند سایه را می دهند به دیگران، وسط خوابشان به این فکر می کنند که صبح خودشان را کجا چال کنند که مهربانی سبز شود.
آنها بلدند مربای پوست پرتقالی که توی زمستان تلخی اش را گرفته‌اند، چله ی تابستان بردارند، به خانه ات بیاورند.
آنها از گل های قاشقی شان، به همه قلمه میدهند.
آنها توی آشپز خانه دستت را می گیرند و پیازت را خورد می کنند و هیچ وقت هم بوی پیاز نمی دهند.
اصلا خدا به دل یکی انداخت تا تلفن را اختراع کند که یک آدم خوب به تو زنگ بزند، به آن جایی که دلت می خواهد سلام کند، مثلا به چشمانت، به دهانت به قد و بالایت، به پیراهن خوش رنگی که دیروز پوشیده بودی، به قیمه دارچینی که دو سال قبل پخته بودی.
زنگ بزند ببیند کجای حالت درد می کند، کجایت گریه کرده، کدام طرفت خوشحال است؟ کدام سمتت خندیده؟
آدم های خوب اگر خط متروی شمال تا جنوب را باشما حرف بزنند، موقع خداحافظی غمگین می شوید، یخ می ریزد توی داغی قلبتان.
آنها همیشه چیزی دارند که از توی صورتشان بردارند بگذارند توی سفره، روی میز، زیر بالش، کنار لباس؛مثل لبخند، مثل بوسه، مثل گرما ،مثل یاد
آدم های خوب توی دهانشان کلی کلمه ریخته که نمی دانی کدامش را برداری و کجای دلت بگذاری؟
آدمهای خوب بید مجنون اند، شیرینی زبانند، آنها استامینوفن اند، آنها بی آنکه دانشگاه رفته باشند دکتر قلبند!
🌸ملیحه ترکمن زاده🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
26 Oct, 19:30
آدم بودن عبارت قشنگیه
چون فرقى بین زن و مرد نمیذاره
قلب و مغز آدمها، جنسیت نداره...
🌸اوریانا فالاچی🌸
@SarayeMehr1395
چون فرقى بین زن و مرد نمیذاره
قلب و مغز آدمها، جنسیت نداره...
🌸اوریانا فالاچی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
26 Oct, 13:19
وطن
نه تن است و بدن
که جان دهد
و بمیرد
وطن روح است
و روان
و تا همیشه
تا ابد
زنده هست
و جاودان.
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
نه تن است و بدن
که جان دهد
و بمیرد
وطن روح است
و روان
و تا همیشه
تا ابد
زنده هست
و جاودان.
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
26 Oct, 09:18
ای ظریفترین درد، كه بر سمتِ چپِ سينه‌ام نشسته‌اى
اين‌چنين بى‌تفاوت نباش چيزى‌كه اينجا میسوزد
فانوس نيست، دلِ من‌ست...
🌸تورگوت اويار🌸
@SarayeMehr1395
اين‌چنين بى‌تفاوت نباش چيزى‌كه اينجا میسوزد
فانوس نيست، دلِ من‌ست...
🌸تورگوت اويار🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
25 Oct, 17:20
بعضی را گشایش بُوَد در رفتن ،
بعضی را گشایش بُوَد در آمدن
هشدار و نیکو ببین که این گشایش تو در رفتن است، یا درآمدن..........
🌸مقالات شمس تبریزی🌸
@SarayeMehr1395
بعضی را گشایش بُوَد در آمدن
هشدار و نیکو ببین که این گشایش تو در رفتن است، یا درآمدن..........
🌸مقالات شمس تبریزی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
25 Oct, 10:16
ﻣﺎ ﻫﻤﻪ، ﻫﻢ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺪ، ﻫﻢ ﺧﯿﺮ ﻭ ﻫﻢ ﺷﺮ ﻫﺴﺘﯿﻢ. ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﺎﭘﺎﮐﯽ ﻭ ﭘﻠﯿﺪﯼ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﯿﺪ، ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ.
🌸استنلی کوبریک🌸
@SarayeMehr1395
🌸استنلی کوبریک🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
25 Oct, 06:13
«صَباح الخير
لوجهك
لعَيناك
لَصوتك
ثُم للحيَاة...»
صبح بخیر
به روی ماهَت،
به چشمانت،
به صدایت،
سپس به زندگی...
🌸عدنان مرعی🌸
@SarayeMehr1395
لوجهك
لعَيناك
لَصوتك
ثُم للحيَاة...»
صبح بخیر
به روی ماهَت،
به چشمانت،
به صدایت،
سپس به زندگی...
🌸عدنان مرعی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
24 Oct, 18:27
از اتفاق روزگار، "تراوت" کتابی درباره درخت پول نوشته بود. به جای برگ، اسکناس بیست دلاری داشت. گل های درخت، سهام دولتی بود. میوه های آن الماس بود. درخت پول، انسانها را به خود جلب می کرد و این انسانها اطراف ریشه های آن همدیگر را به قتل می رسانیدند و به کود مناسبی برای درخت تبدیل می شدند.
بله، رسم روزگار چنین است ....
🌸کورت ونه گات
سلاخ خانه شماره پنج🌸
@SarayeMehr1395
بله، رسم روزگار چنین است ....
🌸کورت ونه گات
سلاخ خانه شماره پنج🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
24 Oct, 12:12
بُغضِ شهرِ ما
امروز ترکید،
ابرهای سیهَ ش
عشق شد
و بارید...........
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
امروز ترکید،
ابرهای سیهَ ش
عشق شد
و بارید...........
🌸 یاسر 🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
24 Oct, 09:32
فکر می‌کردم اگه دو نفر همیشه به هم راست بگن، یعنی عین حقیقت رو بگن، باید خیلی صمیمی باشن.
ولی الان می‌بینم برای حفظ صمیمیت، انگار مجبوری بعضی جاها دروغ هم بگی...
🌸نام من سرخ
اورهان پاموک🌸
@SarayeMehr1395
ولی الان می‌بینم برای حفظ صمیمیت، انگار مجبوری بعضی جاها دروغ هم بگی...
🌸نام من سرخ
اورهان پاموک🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
23 Oct, 19:41
پس افشین، بابک خرمدین را اسیر کرده و به بغداد برد
معتصم دستور داد تا چهار دست و پایش بِبُریدَند، پس بابک چون یک دستش بُریدند، دست دیگر در خون کرد و در صورت خویش بمالید، معتصم گفت این چه کارست؟
بابک گفت در این حِکمَتیست، شما هر دو دست و پایِ من بخواهید بُریدن و رویِ مردم از خون سرخ باشد!
چون خون از تنم برود، روی زرد شود، من رویِِ خویشتن به خون آلودم تا مردم نگویند از ترس رُخَش زرد شد.........
🌸سیاستنامه
خواجه نظام الملک توسی🌸
@SarayeMehr1395
معتصم دستور داد تا چهار دست و پایش بِبُریدَند، پس بابک چون یک دستش بُریدند، دست دیگر در خون کرد و در صورت خویش بمالید، معتصم گفت این چه کارست؟
بابک گفت در این حِکمَتیست، شما هر دو دست و پایِ من بخواهید بُریدن و رویِ مردم از خون سرخ باشد!
چون خون از تنم برود، روی زرد شود، من رویِِ خویشتن به خون آلودم تا مردم نگویند از ترس رُخَش زرد شد.........
🌸سیاستنامه
خواجه نظام الملک توسی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
23 Oct, 11:53
تقصیر تو نیست
هرچه هست زیر سر پاییز است
که به نسیمی عقل را می‌رباید
تا دل
بی اگر و امایی
تنگ تو شود
🌸آ.کلوناریس🌸
@SarayeMehr1395
هرچه هست زیر سر پاییز است
که به نسیمی عقل را می‌رباید
تا دل
بی اگر و امایی
تنگ تو شود
🌸آ.کلوناریس🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
22 Oct, 17:33
یکم آبان ماه در تقویم ادبی ایران برابر است با روز بزرگداشت نثر فارسی و ابوالفضل بیهقی، بیهقی گرچه کتابش بنام تاریخ بیهقی مشهور است و خود وی گفته: غرض من آن است که تاریخ پایه‌ای بنویسم و بنائی بزرگ افراشته گردانم چنانکه ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند.
همچنین بیهقی بر خلاف سایر مورخین ایرانی هم عصر و پیشن خود، شیوه نوینی در تاریخ نویسی و روایات تاریخی بنیان نهاد و در تاریخش آورده:
در دیگر تواریخ چنین طول و عرض نیست که احوال را آسان‌تر گرفته‌اند و شمه‌ای بیش یاد نکرده‌اند اما چون من این کار را پیش گرفتم می‌خواهم که داد این تاریخ را به تمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم تا هیچ از احوال پوشیده نماند.
و بیشترِ مردمِ عامه آنند که باطلِ ممتنع را دوست‌تر دارند:چون اخبارِ دیو و پری و غولِ بیابان و کوه و دریا که احمقی هنگامه سازد و گروهی همچنو گردآیند.............
و آن کسان که سخن راست خواهند تا باور دارند، ایشان را از دانایان شمرند، و سخت اندک است عدد ایشان..........
اما علاوه بر چهره برجسته تاریخی بیهقی، چهره غالب وی چهره ادبی اوست نثر بیهقی سرآمد نثر فارسیست و سرشار از واژگان زیبا و گوش نواز و حتی در شعر نو و سپید بسیاری از بزرگان به مانند شاملو تحت تاثیر قلم شیوای بیهقی بوده اند و اشعار آنها در بسیاری از مواقع هم از نظر شکل و هم مضمون نزدیک به ادبیات فاخر بیهقی شده است به هر روی بنظر بر هر فارسی زبانِ دوستدار ادبیات واجب و تکلیف می باشد یکبار هم شده تاریخ بیهقی را با دقت و علاقه بخواند، قطعا پس از خواندن تاریخ بیهقی تاثیر مثبت این شاهکار در قلم و بیان خواننده آشکار خواهد گردید، در ادامه بخشی از داستان تکراری اما دلنشین بردار کردن حسنک تقدیم می گردد که نه چشم از خواندنش خسته می شود و نه گوش از شندینش سیر و این یعنی معجزه ادبیات
و حسنک را سوی دار بردند و بجایگاه رسانیدند، بر مَرکَبی که هرگز ننشسته بود، بنشاندند و جلّادش استوار بِبَست و رَسَنها فرود آورد. و آواز دادند که سنگ دهید، هیچ کس دست به سنگ نمی‌کرد و همه زارزار می‌گریستند خاصّه نشابوریان. پس مُشتی رِند را سیم دادند که سنگ زنند، و مرد خود مرده بود که جلّادش رسن بگلو افکنده بود و خَبْه کرده. این است حسنک و روزگارش. و گفتارش، رحمة اللّه علیه، این بود که گفتی مرا دعای نِشابوریان بسازد و نساخت. و اگر زمین و آب مسلمانان به غصب بِستَد نه زمین ماند و نه آب، و چندان غلام و ضیاع و اسباب و زر و سیم و نعمت هیچ سود نداشت. او رفت و این قوم که این مکر ساخته بودند نیز برفتند، رحمة اللّه علیهم. و این افسانه‌یی است با بسیار عبرت. و این همه اسباب منازعت و مکاوحت از بهر حطام دنیا بیک سوی نهادند . احمق مردا که دل درین جهان بندد! که نعمتی بدهد و زشت بازستاند .
چون ازین فارغ شدند، بو سهل و قوم از پای دار بازگشتند و حسنک تنها ماند، چنانکه تنها آمده بود از شکم مادر.
و حسنک قریب هفت سال بر دار بماند، چنانکه پایهایش همه فروتراشید و خشک شد، چنانکه اثری نماند تا بدستور فرو گرفتند و دفن کردند، چنانکه کس ندانست که سرش کجاست و تن کجاست. و مادر حسنک زنی بود سخت جگرآور، چنان شنودم که دو سه ماه ازو این حدیث نهان داشتند، چون بشنید، جزعی نکرد، چنانکه زنان کنند، بلکه بگریست بدرد، چنانکه حاضران از درد وی خون گریستند، پس گفت: بزرگا مردا که این پسرم بود! که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود آن جهان. و ماتم پسر سخت نیکو بداشت، و هر خردمند که این بشنید، بپسندید. و جای آن بود. و یکی از شعرای نشابور این مرثیه بگفت اندر مرگ وی و بدین جای یاد کرده شد:
ببرید سرش را که سران را سر بود
آرایش دهر و ملک را افسر بود
گر قرمطی و جهود و گر کافر بود
از تخت بدار برشدن منکر بود
@SarayeMehr1395
همچنین بیهقی بر خلاف سایر مورخین ایرانی هم عصر و پیشن خود، شیوه نوینی در تاریخ نویسی و روایات تاریخی بنیان نهاد و در تاریخش آورده:
در دیگر تواریخ چنین طول و عرض نیست که احوال را آسان‌تر گرفته‌اند و شمه‌ای بیش یاد نکرده‌اند اما چون من این کار را پیش گرفتم می‌خواهم که داد این تاریخ را به تمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم تا هیچ از احوال پوشیده نماند.
و بیشترِ مردمِ عامه آنند که باطلِ ممتنع را دوست‌تر دارند:چون اخبارِ دیو و پری و غولِ بیابان و کوه و دریا که احمقی هنگامه سازد و گروهی همچنو گردآیند.............
و آن کسان که سخن راست خواهند تا باور دارند، ایشان را از دانایان شمرند، و سخت اندک است عدد ایشان..........
اما علاوه بر چهره برجسته تاریخی بیهقی، چهره غالب وی چهره ادبی اوست نثر بیهقی سرآمد نثر فارسیست و سرشار از واژگان زیبا و گوش نواز و حتی در شعر نو و سپید بسیاری از بزرگان به مانند شاملو تحت تاثیر قلم شیوای بیهقی بوده اند و اشعار آنها در بسیاری از مواقع هم از نظر شکل و هم مضمون نزدیک به ادبیات فاخر بیهقی شده است به هر روی بنظر بر هر فارسی زبانِ دوستدار ادبیات واجب و تکلیف می باشد یکبار هم شده تاریخ بیهقی را با دقت و علاقه بخواند، قطعا پس از خواندن تاریخ بیهقی تاثیر مثبت این شاهکار در قلم و بیان خواننده آشکار خواهد گردید، در ادامه بخشی از داستان تکراری اما دلنشین بردار کردن حسنک تقدیم می گردد که نه چشم از خواندنش خسته می شود و نه گوش از شندینش سیر و این یعنی معجزه ادبیات
و حسنک را سوی دار بردند و بجایگاه رسانیدند، بر مَرکَبی که هرگز ننشسته بود، بنشاندند و جلّادش استوار بِبَست و رَسَنها فرود آورد. و آواز دادند که سنگ دهید، هیچ کس دست به سنگ نمی‌کرد و همه زارزار می‌گریستند خاصّه نشابوریان. پس مُشتی رِند را سیم دادند که سنگ زنند، و مرد خود مرده بود که جلّادش رسن بگلو افکنده بود و خَبْه کرده. این است حسنک و روزگارش. و گفتارش، رحمة اللّه علیه، این بود که گفتی مرا دعای نِشابوریان بسازد و نساخت. و اگر زمین و آب مسلمانان به غصب بِستَد نه زمین ماند و نه آب، و چندان غلام و ضیاع و اسباب و زر و سیم و نعمت هیچ سود نداشت. او رفت و این قوم که این مکر ساخته بودند نیز برفتند، رحمة اللّه علیهم. و این افسانه‌یی است با بسیار عبرت. و این همه اسباب منازعت و مکاوحت از بهر حطام دنیا بیک سوی نهادند . احمق مردا که دل درین جهان بندد! که نعمتی بدهد و زشت بازستاند .
چون ازین فارغ شدند، بو سهل و قوم از پای دار بازگشتند و حسنک تنها ماند، چنانکه تنها آمده بود از شکم مادر.
و حسنک قریب هفت سال بر دار بماند، چنانکه پایهایش همه فروتراشید و خشک شد، چنانکه اثری نماند تا بدستور فرو گرفتند و دفن کردند، چنانکه کس ندانست که سرش کجاست و تن کجاست. و مادر حسنک زنی بود سخت جگرآور، چنان شنودم که دو سه ماه ازو این حدیث نهان داشتند، چون بشنید، جزعی نکرد، چنانکه زنان کنند، بلکه بگریست بدرد، چنانکه حاضران از درد وی خون گریستند، پس گفت: بزرگا مردا که این پسرم بود! که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود آن جهان. و ماتم پسر سخت نیکو بداشت، و هر خردمند که این بشنید، بپسندید. و جای آن بود. و یکی از شعرای نشابور این مرثیه بگفت اندر مرگ وی و بدین جای یاد کرده شد:
ببرید سرش را که سران را سر بود
آرایش دهر و ملک را افسر بود
گر قرمطی و جهود و گر کافر بود
از تخت بدار برشدن منکر بود
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
22 Oct, 15:06
برای دندان‌های به‌هم فشرده
برای خشم فروخورده
برای استخوان در گلو
برا ی دهان‌هایی که نمی‌خوانند
برای بوسه در مخفیگاه
برا ی مصرع سانسورشده
برای نامی که ممنوع است
من نام تو را می‌خوانم: آزادی!
🌸اشتفان هرملین🌸
@SarayeMehr1395
برای خشم فروخورده
برای استخوان در گلو
برا ی دهان‌هایی که نمی‌خوانند
برای بوسه در مخفیگاه
برا ی مصرع سانسورشده
برای نامی که ممنوع است
من نام تو را می‌خوانم: آزادی!
🌸اشتفان هرملین🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
21 Oct, 18:39
با این همه یک نکته
بگویم زِ سَرِ مِهر
هر چند که دانم
که تو این شیوه ندانی
رو مسخرگی پیشه کُن
و مُطربی آموز
تا دادِ خود از
کِهتَر و مِهتَر بِسِتانی
🌸خواجوی کرمانی🌸
@SarayeMehr1395
بگویم زِ سَرِ مِهر
هر چند که دانم
که تو این شیوه ندانی
رو مسخرگی پیشه کُن
و مُطربی آموز
تا دادِ خود از
کِهتَر و مِهتَر بِسِتانی
🌸خواجوی کرمانی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
21 Oct, 12:36
زنی در شهر تولوز پس از آنکه از سوی چند سرباز مورد تجاوز قرار گرفت، خدا را سپاس می گفت که«در عمرم یک بار بدون آنکه خود مرتکب گناهی شده باشم، کام دلی گرفتم!»
🌸میشل دو مونتنی🌸
@SarayeMehr1395
🌸میشل دو مونتنی🌸
@SarayeMehr1395
سرای مهر و ادب
20 Oct, 19:20
درود بر دست های تو باد
آنگاه که پر می کشند به سوی من
که سپیدی شان آوازم
و بوسه هاشان حیات من است
پاهایت رودی از تداوم
چونان رقاصه ای که با جاروبی می آویزد
امروز در رگ هایم
خون تو جاری است
جریانی لطیف
ساده
و ابدی
🌸پابلو نرودا🌸
@SarayeMehr1395
آنگاه که پر می کشند به سوی من
که سپیدی شان آوازم
و بوسه هاشان حیات من است
پاهایت رودی از تداوم
چونان رقاصه ای که با جاروبی می آویزد
امروز در رگ هایم
خون تو جاری است
جریانی لطیف
ساده
و ابدی
🌸پابلو نرودا🌸
@SarayeMehr1395
1,161
subscribers
1
photos
4,251
videos
