سحر نوشت

@saharshaker


نویسنده خواهش دارد خواننده این نوشته‌ها را به ریش و گیس نگیرد و معذورش بدارد.🌹
بلاگ:
saharshaker.com
تماس:

@saharshkrbot

سحر نوشت

14 Oct, 18:29


"Being busy is most often used as a guise for avoiding the few critically important but uncomfortable actions."

سحر نوشت

12 Oct, 13:05


سندرم ایمپاستر، یک پدیده روانی است که در آن فرد نخبه نمی‌تواند اعتبار موفقیت‌هایش را بپذیرد. در این پدیده فرد تصور می‌کند برخلاف آنچه شواهد بیرونی که نشان از لیاقت وی برای رسیدنش به موفقیت از روی رقابت و تلاش دارند، او در واقع شایستگی آن موفقیت را ندارد و شخصی فریب‌کار است. فرد مبتلا به این نشانگان، موفقیت خودش را در نتیجهٔ اقبال، زمان‌بندی خوب، و یا فریب دیگران فرض می‌کند و این موضوع که فردی باهوش یا تلاش‌گر است را بدفهمی دیگران فرض می‌کند و از نظر روانی از سوی خود نمی‌پذیرد.


توی ویکی پدیا زده آلبرت اینشتین داره، بعد لیست رو میخونی توش کیم کارداشیان هم میبینی :)))

سحر نوشت

11 Oct, 17:32


خیلی دوست دارم از سرویس NotebookLM گوگل استفاده کنم. چون خیلی وقت‌ها موقع دیدن درسی کورسی چیزی، با یادداشت برداری سرعتم کم می‌کنم تا برام جا بیوفته. یادداشت‌هایی دارم که اصلا بعد دوره نرفتم سراغشون :)) ولی در حال حاضر باشگاه و کار انقدر ازم وقت میگیره که نمیخوام تکون بخورم.

https://notebooklm.google.com/

#موقت

سحر نوشت

11 Oct, 17:02


https://interviewing.io/

#موقت

سحر نوشت

10 Oct, 07:34


#کتاب تصرف عدوانی

سحر نوشت

07 Oct, 15:06


شمایی که دیسلایک میکنی هم نظرت محترمه، بابای منم تعریف میکنه دوران سربازی تن ماهی نمیخورد، بعدها فهمید چقدر اشتباه می‌کرده. یکسری چیزها با تجربه بدست میاد. خود دانی.

سحر نوشت

05 Oct, 13:51


کتاب CLRS رو بیشتر از ۴ سال پیش خوندم و خیلی‌هاش یادم رفته، امروز ناخودآگاه داشتم به این فکر می‌کردم که چرا انقدر کند شدم؟ درخت‌ها و الگوریتم‌های هرس یادم میومد. اینکه هر روزی که یه گره به درخت برای تصمیم‌گیری اضافه میشه باید هی منابع بیشتر صرف کنم. حسودیم میشه به کسایی که خیلی راحت هرس میکنن.

بعضی وقت‌ها باید عمیقا درود فرستاد به سورس خوندن.

سحر نوشت

03 Oct, 18:54


قبل ده‌سالگی یک جزء قرآن حفظ بودم، قبل اینکه مدرسه برم بابام همزمان الفبای انگلیسی و سوره‌ی وان یکاد رو بهم یاد داد. پیش دبستانی که می‌رفتم می‌تونستم کلمات ساده‌ی انگلیسی رو بنویسم و از شکل دعاها بخونم. برای همین الفبای فارسی یاد گرفتن برام سخت بود. هرجا می‌رفتیم خرید، توی مغازه‌ای تابلوی وان یکاد رو میدیدم از روش می‌خوندم.
الان که اعتقادام رفته ولی بازم می‌ترسم یا میرم زیر فشار ناخودآگاه همون‌هارو می‌خونم. عزیزی رو راهی می‌کنم دلشوره میگیرم آیت الکرسی می‌خونم.
بعضی وقت‌ها آدم یه فشارهایی تحمل می‌کنه و ظرفیتش جابجا میشه بعد از اون دیگه نه هیچ چیزی زیاد خوشحالش میکنه نه ناراحت.

می‌ترسم از روزی که دیگه این دعا خوندنه هم یادم بره و بی‌تفاوت شم.

سحر نوشت

28 Sep, 17:41


کاش به این شماره دست نمی‌زدم ببینم امروز چی پیامک میومد. واقعنی کااااش.

سحر نوشت

28 Sep, 10:26


کتابخونه‌اش رو ریختم زمین، چیزی که پیدا کردم:
🦦

سحر نوشت

28 Sep, 09:57


یاد تجربه‌های نزدیک به مرگم میندازه

قلاب احتمالات

سحر نوشت

22 Sep, 16:33


وقتی کارهام به هم‌ گره میخوره و نمیدونم از کجا باید شروع کنم این  سوال توی مغزم pin شده:

یک قدم بعدِ هیچِ این کار چیه؟

معمولا گذاشتن موسیقی و دست به کار شدن آروم جوابه.

[از مریم یاد گرفتم]

سحر نوشت

08 Sep, 17:37


حرفی هم من شنیدم روم تاثیر داشت این بود که اگر به داستانی که داری زیاد بچسبی نمی‌تونی پیش بری، اینکه یاد بگیری با حال بدت و بی‌حوصلگی‌هات هم باز پیش بری یا اینکه بعضی وقت‌ها پیچ چراهای منطقی‌ت رو یکم شل کن.

هزینه‌ی switch کردن خیلی زیاده، خیلی سخته آدم بتونه بعد جر و بحث با یکی برگرده سرکاری که می‌کرده، خودش رو از یجا جدا کنه ببره جای دیگه، یا بتونه با نشخوارهای ذهنیش کنار بیاد، ولی فکر می‌کنم تمرین میخواد. دارم دنبال این می‌گردم که چجوری میشه راحت‌تر switch کرد. چیزهایی مثل mindfulness و این تمرین‌ها نه که در لحظه‌ی بحران آدم چهار زانو بشینه فکر کنه، ولی انقدر تمرین موثر باشه که switch راحت بشه.

https://t.me/mahchnle/8451

سحر نوشت

08 Sep, 16:59


تنها چیزی که به شکل مبهم نگرانش می‌کرد، فکر از دست دادن آینده بود؛ آینده‌ای که با خواست و تمنای شدید، از پیش، برای خود ساخته بود.

#کتاب تصرف عدوانی

سحر نوشت

29 Aug, 10:00


زندگی‌ای در پیش گرفتم که استرس دارم بیوفتم توی جمع تینیجرها هیچی برای ارائه ندارم، ده شب باید جامو بندازن بخوابم.

سحر نوشت

28 Aug, 18:31


ای کاش توی شرایطی که کار کردن با اینهمه فیلترینگ و مشکلات دیگه خودش سخت هست، نفرت پراکنی نکنیم.

شما اگر سنیور هستین کمک کنین چندتا جونیور بیان بالا، این نگاه‌های بالا به پایین توی فضای لینکدین از کجا میاد؟

اینکه یکی فکر می‌کنه همش با تلاش خودش اومده بالا، کسایی که براشون پله شدن رو نادیده میگیرن خیلی غم انگیزه.

سحر نوشت

27 Aug, 20:09


#وبلاگ

saharshaker.com/dobby/

سحر نوشت

27 Aug, 18:33


صبحی که خودم را کشتم به حیاط همسایه‌مان بازگشتم تا ردپاهای دو سالگی‌ام را روی تکه‌ای بتنی نگاه کنم و ببینم چگونه رو به محو شدن‌اند.

مگی رایر

https://www.youtube.com/watch?v=nEX-9exMc1A

https://telegra.ph/The-Morning-After-I-Killed-Myself-08-27

سحر نوشت

25 Aug, 12:49


وسط داد بیدادهام چه خوب گفت:
«بعضی وقت‌ها صبر میتونه چوبه‌ی دار ذوق باشه»