اُتاقِ ‌333 @room_333 Channel on Telegram

اُتاقِ ‌333

@room_333



- دَر ستٰایِش هـُنر -
: مُسافِرینِ‌قَطارِساعَتِ‌سه‌پَس‌اَز‌نیمه‌شَب.

UK: @ROOM333BOT
🏷️ ┆ENTJ Person

اُتاقِ ‌333 (Persian)

با ورود به کانال اُتاقِ ‌333، شما به یک دنیای جدید از هنر و خلاقیت خواهید پیوست. این کانال به عنوان یک اتاق ستایش هنر برای مسافران قطار ساعت سه پس از نیمه شب طراحی شده است. از معرفی هنرمندان و آثارشان گرفته تا بحث و گفتگو در مورد جریان‌های هنری مختلف، در این کانال همه چیز پیدا خواهید کرد. از هنرهای تجسمی تا موسیقی، ادبیات و سینما، همه در اُتاق 333 یکجایند. برای پیوستن به این جامعه هنری، فقط کافیست که به آدرس UK: @ROOM333BOT مراجعه کنید و در این سفر هنری همراه ما باشید. این کانال به همه افرادی که به دنبال کشف و تجربه هنر هستند، توصیه می‌شود. بنابراین اگر شما یک شخصیت ENTJ هستید که علاقه‌مند به هنر و خلاقیت هستید، حتما از این فرصت استفاده کنید و به اُتاق 333 بپیوندید.

اُتاقِ ‌333

21 Nov, 10:45


قرن‌ها بعد که هر دوی ما خاک شدیم؛ زیباییِ تو و اندوهِ من همچنان خواهند زیست.

اُتاقِ ‌333

16 Nov, 19:19


به خیابان رسیدند، در اطرافشان آدم‌های بسیاری بودند که می‌رفتند و می آمدند، می خندیدند، سرگرم زندگی بودند و هیچ به مرگ فکر نمی کردند.
ناگهان زندگی چیزی تمسخرالود و خصمانه حس می‌شد، چیزی که قلب او را به درد می‌آورد؛
:حد و مرزی وجود ندارد!
:البته که وجود دارد، آدم در لحظه باورش نمی‌شود حتی برای من، در ذهن آدم نمی‌گنجد مگر نه؟ فکرش را بکن منی که در این جا کنار تو راه می‌روم، منی که بلند بلند حرف می‌زنم و تو می‌شنوی، سال بعد با بدن سرد توی گور خوابیده‌ام، شاید هم پوسیده و خاک شده‌ام، اما تو تغییر نمی‌کنی، همین طور که هستی باقی می‌مانی، شاید در اثر گریه کمی پریده رنگ بنظر برسی ولی شبهای دیگری از راه می‌رسند، فصل ها می‌گذرند و آن وقت یک سال و شاید هم چندین سال از مرگ من گذشته باشد!
:من می‌دانم که تو خوب می‌شوی و مریضی‌ات بهبود پیدا می‌کند.
:یکدفعه آدم از پا در می‌آید و تو واقعا معتقدی که من سوار سرنوشت هستم؟ معتقدی که این حال خوش ظاهری که طبیعت فعلا به من ارزانی کرده می‌تواند مرا گول بزند؟ فکر نزدیک شدن به مرگ باعث شده من هم مثل تمام مردان بزرگ فیلسوف بشوم.
مداد و کاغذ را کنار گذاشت، کتاب خوانی مانند همیشه سرگرمش می‌کرد اما نخست باید می‌کوشید به مرحله‌ای برسد که زندگی در نظرش کاملا حقیر جلوه کند تا بتواند مثل مردی فرزانه با آرامش خیال به ابدیت خاموش چشم بدوزد، آخرین وصیت او برعکس مردم هنگام به مرگ شعر بود! وداعی آرام و آمیخته به لبخند با دنیا، دنیایی که او بر آن فایق آمده بود و از اینکه باید تمام این نوازش‌های زندگی را از دست بدهد دلگیر نبود.

اُتاقِ ‌333

13 Nov, 21:44


شمع را روشن کن ؛ شب آغاز شد.

اُتاقِ ‌333

06 Nov, 20:45


از جمله شایع ترین مشکلات اعصاب و روان افسردگی است. افسردگی یعنی اختلال خلق افراد و عدم لذت بردن از زندگی ، افسردگی یک احساس غم گذرا که همه ممکن است هراز گاهی آن را تجربه کنند نیست ، بلکه یک بیماری جسمی-ذهنی پیچیده است که در عملکرد روزمره‌ی فرد اختلال ایجاد می‌کند؛ همچنین افسردگی مالیخولیایی یا ملانکولیک یکی از انواع افسردگی اساسی است که تفاوتی جزئی با آن دارد ، در مالیخولیا که یکی از زیرشاخه‌های افسردگی عمده در نظر گرفته می‌شود بعضی علائم پررنگ‌ترند، وضعیت مالیخولیا در نگاه فروید به شرایطی گفته می‌شود که فرد احساس می‌کند بخشی از وجودش را از دست داده است ، همچنین بی‌میل شدن و ناتوانی در تجربۀ لذت ، و نفرت از خود و دوسوگرایی از نشانه‌های بارز آن دانسته می‌شود و همچنین از منظر آن‌ها کسی که در غم ، اندوه و ناامیدی عمیق فرو می‌رفت ، مبتلا به مالیخولیا بود.

اُتاقِ ‌333

05 Nov, 20:56


تو چیزهای غمگین را بیشتر از هر چیزی در دنیا دوست داری ، این را از علاقه‌ات به خودم فهمیدم.

اُتاقِ ‌333

02 Nov, 17:53


از زبان هذیـان:
کیف مشکی‌ام را برمی‌دارم ، در را باز می‌کنم ، هوای بارانی و حجم انبوه احساسات معلق شده‌ در این چند دقیقه کوتاه را پشت سر می‌گذارم و قطرات نامحسوس باران را بر روی شیشه های عینکم می‌بینم و باز حسرت می‌خورم ک چرا نمی‌توانم این حالِ غیر قابل خریدار را بدون این دو ذره‌بین تماشا کنم؟
دراین مواقع است که همان احساس غیرواقعی بودن لعنتی به جانم هجوم می آورد و من نیز مانند همیشه باورش می‌کنم ، در این هنگام دگر از خودم عصبانی نمی‌شوم ، مگر چکار می‌توانم بکنم؟ این توهم است که در تک تک استخوان هایم رخنه کرده است.

اُتاقِ ‌333

22 Oct, 20:40


عشق ما اگر اندکی کمتر غرور می‌داشت ، آسان تر می‌بود؛ اما از این پس ، سماجت در عشقی بی‌ سبب چه معنی داشت؟
وفادار به چه؟ به خیال و وهم.

آندره ژید مولف فرانسوی و برنده جایزه نوبل رشته ادبیات در سال ۱۹۴۷ بود ، در فاصله دو جنگ جهانی عملکرد ژید از جنبش سمبولیستی به ظهور ضد استعماری تغییر کرد ، مناقشه و آشتی نهان بین طرفین متضاد شخصیت خود را که با آموزش های مستقیم باریک بینانه از هم تفکیک شده ؛ متون اکتشاف درونی او نشان دهنده جستجو برای دستیابی به خویشتن است ، حتی به نقطه حاکمیت بر ماهیت جنسی فردی اشاره دارد بدون اینکه ارزش های فردی را نفی کند ، در نهایت او هرگز آنچه انجام داد یا فکر کرد را ننوشت ، بلکه آنچه در قلبش بود را نوشت.

اُتاقِ ‌333

20 Oct, 17:03


۹ ژانویه ۱۸۶۷ پاریس:
تنهایی بر قلبت سنگینی نمی‌کند؟
-از نامه‌ی ژرژ ساند به گوستاو فلوبر.