🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞 @romanvipnovel Channel on Telegram

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

@romanvipnovel


﮼یه‌ بلیط‌ بی‌برگشت‌ به‌ بغلت.🫂💋
⁴k⁵k🎈
𓏲࣪ ִֶָ💛🫦 رمان‌های آنلاین @onlin_VIPRoman ჻ᭂ࿐
𓏲࣪ ִֶ 💸💰تعرفه تبلیغات @TrFe_VIPRoman ჻ᭂ࿐
𓏲࣪ ִֶָ🥷👤ناشناس @Nshnas_VIPRoman ჻ᭂ࿐
𓏲࣪ ִֶָ📚💌 گپ‌درخواست @ro_omanVip ჻ᭂ࿐

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞 (Persian)

به کانال تلگرامی دریای‌رمانهای‌ممنوعه خوش آمدید! اگر علاقه‌مند به خواندن رمانهای جذاب و ممنوعه هستید، اینجا به جای مناسبی برای شما است. کانال romanvipnovel آخرین و پرطرفدارترین رمان‌های ممنوعه را برای شما فراهم می‌کند. اینجا می‌توانید به دنیایی پر از احساسات عمیق و داستان‌های پر هیجان فرار کنید. با عضویت در این کانال، به جمعیتی پر از طرفداران این نوع رمان‌ها بپیوندید و با نویسندگان و خوانندگان دیگر ارتباط برقرار کنید. علاوه بر این، می‌توانید از بخش‌های دیگری از کانال نیز بهره‌مند شوید، از جمله اطلاع‌رسانی درباره رمان‌های آنلاین، تعرفه تبلیغات و گپ‌درخواست با ناشناس‌ها. برای دسترسی به رمان‌های ممنوعه و لذت بردن از خواندن داستان‌های جذاب، به کانال دریای‌رمانهای‌ممنوعه ما بپیوندید و تجربه‌ی لذت بخشی را تجربه کنید.

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

04 Dec, 03:30


اینجا آرزوهات واقعی میشن

_دوس داری تو هم لباساتو خودت بدوزی ؟😍
_طرح لباس هاتو خودت بزنی و پزشو جلو همه بدی؟😎

کاری نداره که فقط کافیه تو گروه ما عضو بشی 👇🏽
‘’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’
https://t.me/+e1PCB3CSnkMzODZk

https://t.me/+e1PCB3CSnkMzODZk
‘’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’’
کامل ترین گروه طراحی لباس با مدرن ترین اساتید💞

اینجا همه چیز رو بدون دغدغه و هزینه یاد میگیری 👌🏼
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

04 Dec, 00:30


‼️ توجه توجه ‼️

ورود به این گروه تنها برای افرادی که علاقمند به یادگیری کامل طراحی لباس و دوخت هستند مجاز است⚠️

بدون دردسر و هزینه ی بالا طراحی لباس یاد بگیر💞
با ارائه مدرک معتبر فنی حرفه ای👌🏼

کامل و جامع ترین اطلاعات فقط در این گروه😎👇🏽
_____

https://t.me/+e1PCB3CSnkMzODZk
https://t.me/+e1PCB3CSnkMzODZk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

03 Dec, 21:28


🥻کامل ترین گپ طراحی لباس 🥻

اینجا بدون هزینه طراحی لباس یاد بگیر😍
کامل ترین و به روزترین اطلاعات راجب دنیای مد و فشن🩰

🥻🧵🥻🧵🥻🧵🥻🧵🥻🧵🥻🧵🥻

https://t.me/+e1PCB3CSnkMzODZk

https://t.me/+e1PCB3CSnkMzODZk

🥻🧵🥻🧵🥻🧵🥻🧵🥻🧵🥻🧵🥻

آینده دار ترین شغل در ایران طراحی لباسه
پس اینجا رو از دست نده👌🏼

میخوای تو دنیای مد فشن
از همه جلو تر باشی!
✯لینک‌‌‌ بالا رو لمس کن✯
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

03 Dec, 03:31


#بوی🔞 #تریسام💦 #مستر🔞

به توله ای که بی قرار زیر دستم تکون می‌خورد و ناله میکرد نگاه کردم،یه انگشتم کردم دوتا و توش قیچی و وار تکون دادم
+ارباب..عاحح..ایی دربیاررر
ددی که زیر دست اربابش جر میخوره🥵🔞
https://t.me/+PPFAh9c_GTMyNzc0
https://t.me/+PPFAh9c_GTMyNzc0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

03 Dec, 00:30


#لیتل گرل🍼💦 #ددی💦
داشتم از پله ها میرفتم بالا که یهو یه فکر شوم به سرم زد و با ذوق بدو بدو رفتم تو اتاق ددی کارن، کمدش رو باز کردم و با یه قیچی افتادم به جون لباساش و همشون رو پاره کردم بعد روی سرامیکارو روغن ریختم و نخودی خندیدم و یواش یواش به سمت اتاق خودم رفتم و در و قفل کردم

🔞لیتل برتی که خیلی شیطونه و ددیاش ادبش میکنن🍼💦
https://t.me/+PPFAh9c_GTMyNzc0
https://t.me/+PPFAh9c_GTMyNzc0

لینک واقعی رمانه🥵🔞
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

02 Dec, 22:37


#ددی که حساب توله هاشو میرسه👅⛔️
با استرس به رو تختی چنگ زدم که صدای باز بسته شدن در باعث شد دوباره ی صدای التماسم بلند شه؛
-د..ددی..هق..ببخشیدد
×هیشش
سرم رو فرو کردم تو بالشت که
ددی از پاتختی پدل رو برداشت و گفت:
×فکر کنم ۳۰ ضربه‌ کافی باشه،تا اون موقع نمیخام هیچ صدایی ازت بشنوم فهمیدی؟
چیزی نگفتم که محکم ضربه ی اول رو زد به باسنم:
×فهمیدی ارام؟
-ب..بله ددی
×خوبه
بعد اون محکم و پی در پی ضربه میزد نمیدونم ضربه چندم بود که شروع کردم به التماس کردن:
-دد..ددی آخ ایی ببخشید گی خوردمم
×نوش جونت دخترم،فعلا همین قدر کافیه،میتونی پاشی

#لیتل_گرل🔞💦#ددی_مستر🥵🔞
https://t.me/+PPFAh9c_GTMyNzc0
https://t.me/+PPFAh9c_GTMyNzc0
https://t.me/+PPFAh9c_GTMyNzc0
لینک واقعی رمانه🧛🔞
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

02 Dec, 03:30


با دیدن عضو برآمدش لبمو گاز گرفتم و رفتم سمتش ، برای نجات جون پسرم مجبور بودم هر کاری میخواد انجام بدم 🥶🔞
حتی اگه اون کار خورد شدن غرورم باشه 😶🌫
https://t.me/+l4RvxrDCdRRjZjI0
https://t.me/+l4RvxrDCdRRjZjI0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

02 Dec, 00:30


#گـــی #مــافیایی #BDSM 🔞

با درد از روی تخت بلند شدم
به دیاکو که غرق خواب بود نگاه کردم و لباسی که روی زمین بود و پوشیدم 🤕
هایکا مدام به در ضربه میزد و می گفت :« بابایی صبونه میخام👣

فقط بخاطر هایکا پسرم، دیاکو رو تحمل میکردم
من توی بد بازی افتادم بودم🫡


https://t.me/+l4RvxrDCdRRjZjI0
https://t.me/+l4RvxrDCdRRjZjI0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

01 Dec, 03:30


با دیدن عضو برآمدش لبمو گاز گرفتم و رفتم سمتش ، برای نجات جون پسرم مجبور بودم هر کاری میخواد انجام بدم 🥶🔞
حتی اگه اون کار خورد شدن غرورم باشه 😶🌫
https://t.me/+l4RvxrDCdRRjZjI0
https://t.me/+l4RvxrDCdRRjZjI0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

01 Dec, 00:30


#گـــی #مــافیایی #BDSM 🔞

با درد از روی تخت بلند شدم
به دیاکو که غرق خواب بود نگاه کردم و لباسی که روی زمین بود و پوشیدم 🤕
هایکا مدام به در ضربه میزد و می گفت :« بابایی صبونه میخام👣

فقط بخاطر هایکا پسرم، دیاکو رو تحمل میکردم
من توی بد بازی افتادم بودم🫡


https://t.me/+l4RvxrDCdRRjZjI0
https://t.me/+l4RvxrDCdRRjZjI0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

30 Nov, 03:30


انگشت اشارشو محکم تو سوراخ #بهشتم فرو کرد و #سینه‌ هامو چنگ زد!😈
خمم کرد رو میز و چکی به لپ
#باسنم زد!🍑
انگشتاشو تو دهنم فرو کرد و
#مردونگی کلفت و شق شدشو دم #سوراخ بهشتم گذاشت!

_دلت میخواد مردونگیم جرت بده؟
با گریه نگاش کردم که مردونگیشو محکم تو
#سوراخم فرو کرد و...🔞
https://t.me/+S8AF0NvyZxU0MGY0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

30 Nov, 00:30


دختره رو یواشکی پیش خانواده‌اش زیر میز میماله🤤

لبه‌ی لیوان رو چسبوندم به لب‌هام که دستش رو از شلوارم رد کرد و
#چو_چولم رو مالید که بی‌اختیار #ناله‌ی بلندی سر دادم که همه‌ی نگاه‌ها سمتم چرخید🙊

گلوم رو صاف کردم و درحالی که سعی می‌کردم به جلو عقب شدن انگشت فاکش توی
#بهشتم بی‌اهمیت باشم، با خجالت سرم رو پایین انداختم و اروم نالیدم که #انگشتش رو بیشتر توی بهشتم فرو کرد که یکدفعه...🥵
https://t.me/+S8AF0NvyZxU0MGY0
https://t.me/+S8AF0NvyZxU0MGY0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

29 Nov, 21:30


سک*س دختر ایرانی با مافیا وسط پارک💦🔞

اومد تو سرسره و
#خمار نگاهم کرد و لباشو رو لبام گذاشت.
اومد روم و دستامو بالای سرم نگه داشت و
#لیسی از گردنم تا زیر گوشم زد که #آهی کشیدم🫦
مشغول لب بازی شدیم و اون یه دستش به سینه هام و با دست دیگشم ک*صمو میمالید🍒

دستشو از تو شلوارم رد کرد و انگشت فاکشو تو سوراخم چرخوند که آه دردناکی کشیدم و یهو برم گردوند و داگ استایلم کرد و ک*یرشو از توی شلوار درآورد و لباسای منم دراورد.🔥
با شه*وت منتظرش بودم که بدون هیچ ملایمتی همونجوری خشک خودش رو واردم کرد که...🍑
https://t.me/+S8AF0NvyZxU0MGY0
https://t.me/+S8AF0NvyZxU0MGY0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

29 Nov, 03:31


#𝘽𝘿𝙎𝙈🩸#𝙇𝙂𝘽𝙏🏳️‍🌈
مــنــبـــع فــایــل هــای
#رمــانــــ....💦
#لزبین #میسترس_اسلیوگرل🏳‍🌈🔥
#گی #مستر_اسلیوبوی🏳‍🌈🔥
#صحنه_دار🔞
#تریسام🤫💦
https://t.me/+cTK632pLCT9lNTNk
https://t.me/+cTK632pLCT9lNTNk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

29 Nov, 00:30


"'هــات تــریــن چــنــل تـــلـــگـــرام😋💦🔞"'
آروم و نوازش وار دستش رو بین شیارِ کـ*صم کشید و با انگشت های کشیده و داغش چوچولم رو مالید آهی کشیدم.....
دنبال رمانای اینجوری می‌گردی؟🙊😍
#رمانایی با صحنه‌های خیلی باز و #هات🤤💦
عاشق رمانای
#داغ کننده‌ای و دلت میخواد کلی #رمان بخونی؟🔥🍑
https://t.me/+cTK632pLCT9lNTNk
https://t.me/+cTK632pLCT9lNTNk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

28 Nov, 21:28


"'هــات تــریــن چــنــل تـــلـــگـــرام😋💦🔞"'

⚠️🔞#چنل قابــلیت های #همـــچونــــ
⚠️🔞#تحریــک کردن ، #خــیس کردن
⚠️🔞#شـــق کردن و #حاملــگی رو داره

دنبال رمان های ممنوعه و صحنه دار می گردی؟!🤔🔥
https://t.me/+cTK632pLCT9lNTNk

دوست داری رمان های تصویری صحنه دار و بزرگسال رو بخونی؟!🥺💋
https://t.me/+cTK632pLCT9lNTNk

تمامی
#رمان ها در ژانر های #عاشقانه، #اروتیک، #صحنه_دار، #امگاورس، #گی، #لزبین، #بی‌دی‌اس‌ام #ممنوعه و ... فقط و فقط در چنل دنیای رمان🤤👌
https://t.me/+cTK632pLCT9lNTNk
https://t.me/+cTK632pLCT9lNTNk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

28 Nov, 03:30


بزرگترین رمانکده ممنوعه😍🍑
رمانکده ای که کلی پی دی اف رمان رایگان گذاشته🤤💦
رمان صصکی لزبین خشن ددی عاشقانه و...🔞🤤
اینجا نیا که اگه اومدی خیس میری بیرون😋😈💦
بزن روش تا باطل نشده👇
https://t.me/+9MSrQCqTymw1M2Fk
https://t.me/+9MSrQCqTymw1M2Fk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

28 Nov, 00:30


دنبال یه جنل میگردی که کلی رمان داشته باشه؟🫣
پس بیا اینجا که خوراک خودته😍🫰
کلییییی رمان
#ممنوعه که پولیه اینجا رایگان گذاشته 😎👌
کلییی پی دی اف رمان با هر ژانری🤤
#ممنوعه #لزبین #صصکی #اجباری #خشن #ددی #عاشقانه #طنز 🚷💦
مخصوص شباس که بیای بخونی و خیس شی💦🤤😍👇
https://t.me/+9MSrQCqTymw1M2Fk
https://t.me/+9MSrQCqTymw1M2Fk
بزرگترین رمانکده تلگرام که همه دنبالشن🍑😈
کسی کنارت نباشه🫣👇🚷
این چنل محدودیت سنی دارد🔞
افراد +18سال بزنن روی لینک👀
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

20 Nov, 03:30


لئون اسمیت ترسناک ترین و مرموز ترین قاتل لندنه و مردم حتی با شنیدن اسم لئون بلرزه می افتند اما لئون قلب سردش را به یک پسر بچه تنها می بازد.
https://t.me/+x_Ue8jYf7VZkMDM5
https://t.me/+x_Ue8jYf7VZkMDM5
#گی #مافیایی #عاشقانه
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

20 Nov, 00:30


جک پسری جوان است که مردی به نام اریک که رئیس سابق یکی از ترسناک ترین باند های اروپاست عاشق جک که بادیگارد پسرش هست میشه و برای بدست آوردن جک هرکاری می کنه حتی کشتن و آسیب زدن به بچه های خونی خودش !!
https://t.me/+x_Ue8jYf7VZkMDM5
https://t.me/+x_Ue8jYf7VZkMDM5
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

19 Nov, 21:30


مرد بی رحمی که عاشق بادیگارد پسرش میشه و بهش تجاوز می کنه .
https://t.me/+x_Ue8jYf7VZkMDM5
با خشونت دستاشو به تخت بستم و در حالی که گردن سفید و بکرش رو با شهوت بو می کشیدم گفتم : انقدر وول نخور .... و‌ بعد کلتی که تو جیبش گذاشته بود رو و جلوی

صورتش گرفتم و بعد گفتم :
اگه دوباره وول بخوری با همین کلت به فاکت میدم .🔫🔞

روان کننده رو انگشتم ریختم و بعد‌ محکم سوراخ تنگش فرو کردم و بی توجه به ناله های آرومش شروع به تکون دادن سریع انگشتم تو سوراخ تنگش کردم .🫦👅
https://t.me/+x_Ue8jYf7VZkMDM5
https://t.me/+x_Ue8jYf7VZkMDM5
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

19 Nov, 03:30


فرشته کوچولویی که به اجبار با پسر شیطان ازدواج میکنه و محکوم به بدنیا آوردن وارثی میشه که بعدها سرزمینشون رو به خاک و خون میکشه و... 🥺💔🔥
خندیدم و روی قفسه ی سینه اش و ترقوه ی باریک و ظریفش رو بوسیدم و ضربه ای توش زدم و لب زدم:
داغی بدنت که یه چیز دیگه ای میگه فرشته کوچولوی من!
🔞🔞🔞🔥🔞🔞🔞🔥🔞🔞🔞🔥🔞🔞
https://t.me/+Q1L7GZUWnFFhODQ0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

19 Nov, 00:30


فرشته ای انسان نما که معشوقه ی پسر شیطان میشه و روح و جسمش رو بهش میسپاره و وقتی ولیعهدش رو باردار میشه متوجه قدرت های منحصر به فردش میشه و...
🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥
#کل بدنم از درد زیاد سر شد و جاری شدن #مایعی که قطعا غیر از #خون نبود رو روی #رون پاهام حس کردم.
من
#درد میکشیدم و #ناله های بلند سرمیدادم و اون #بیرحمانه میتاخت و #لذت میبرد!
تا خالی شدن مایع وجودش چند باری بدنم به شدت
#لرزید و #ارضا شدم!
🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥
ازدواج و رابطه ی شیطان و فرشته موجودی رو وارد دنیای ماورایی میکنه که بسیار خطرناک و قاتل و... 🩸👹💯🔥
https://t.me/+Q1L7GZUWnFFhODQ0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

18 Nov, 03:30


فرشته کوچولویی که به اجبار با پسر شیطان ازدواج میکنه و محکوم به بدنیا آوردن وارثی میشه که بعدها سرزمینشون رو به خاک و خون میکشه و... 🥺💔🔥
خندیدم و روی قفسه ی سینه اش و ترقوه ی باریک و ظریفش رو بوسیدم و ضربه ای توش زدم و لب زدم:
داغی بدنت که یه چیز دیگه ای میگه فرشته کوچولوی من!
🔞🔞🔞🔥🔞🔞🔞🔥🔞🔞🔞🔥🔞🔞
https://t.me/+Q1L7GZUWnFFhODQ0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

18 Nov, 00:30


فرشته ای انسان نما که معشوقه ی پسر شیطان میشه و روح و جسمش رو بهش میسپاره و وقتی ولیعهدش رو باردار میشه متوجه قدرت های منحصر به فردش میشه و...
🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥🖤🔥
#کل بدنم از درد زیاد سر شد و جاری شدن #مایعی که قطعا غیر از #خون نبود رو روی #رون پاهام حس کردم.
من
#درد میکشیدم و #ناله های بلند سرمیدادم و اون #بیرحمانه میتاخت و #لذت میبرد!
تا خالی شدن مایع وجودش چند باری بدنم به شدت
#لرزید و #ارضا شدم!
🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥
ازدواج و رابطه ی شیطان و فرشته موجودی رو وارد دنیای ماورایی میکنه که بسیار خطرناک و قاتل و... 🩸👹💯🔥
https://t.me/+Q1L7GZUWnFFhODQ0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

17 Nov, 21:30


فرشته ای که اسیر پسر شیطان شده و وقتی اسم خدا رو توی سرزمینشون میاره... 🥺💔
خون روی لباش وسوسه ام میکرد.
خونی از جنس بهشت و طعم گل های رز!
زبونم رو روش کشیدم و کمی ازش خوردم و گفتم:
اما نمیتونم به راحتی از اشتباه های گاه و بی گاهت بگذرم...این اشتباه قطعا حکمش مرگه و...
نگاهم سمت لباش رفت و لبام رو روی لبای سرخش کشیدم و گازی ازش گرفتم که نالید و اشک هاش بیشتر جاری شد.
گردنش رو بیشتر فشردم که صورتش سرخ شد و با چشای به خون نشسته ادامه دادم:
خیلی خوش شانسی که جلادت کسی هست که عاشقته...هم درد میده و هم مرهم میزاره روی زخم هات!
دستم رو روی بدن بلورینش کشیدم.
نفس نفس میزد.

🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥
https://t.me/+Q1L7GZUWnFFhODQ0
https://t.me/+Q1L7GZUWnFFhODQ0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

17 Nov, 03:30


— رابطه‌ی خشن و فــول هات ارباب برده‌ای.🔞💦

-
طعـم دیکـ*ـمو قبلا چشیدی توله کوچولو؟😈🔥
خواستم بگم نه که دستش رو آروم بین پاهام قرار داد، فشاری به کصـ*ـم آورد و گفت:
- چطوره خوب خیسش کنی یا جفتمون لذت ببریم؟ امشب طوری میکنـ*ـمت که هرگز نخوای تختم رو ترک کنی.🫦🔞
https://t.me/+u9qGFH_mmeIwNzdk
رمانش خیست می‌کنه هورنی‌ها ریکوئست بدن.💦⚠️
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

17 Nov, 00:30


با ضرب روی تخت انداختم و به ثانیه نکشید که هیکل بزرگش رو روم انداخت
صورتم رو گرفت و به طرف خودش کشید
و شروع کرد به خوردن لب‌هام💦

با دست دیگش درز لای
ک-صم رو باز کرد و انگشتش رو واردم کرد
از درد میخواستم جیغ بکشم که ک-یر بزرگش رو وارد دهنم کرد😈🤤
https://t.me/+u9qGFH_mmeIwNzdk
https://t.me/+u9qGFH_mmeIwNzdk
پسره چه خشن به فاکش میده🤤🔞
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

16 Nov, 21:39


#اربـــاب_رعیـتـی #هـــات_بزرگسـال

دختـری که توسط ارباب دزدیده و تبدیل به عروسک جنسی می‌شه.🧸🔞

با شدت درونم می‌کوبید، نفس‌های گرمش رو کنار خودم حس می‌کردم.
#بوسه‌_خیسی روی ترقوم کاشت.
- کوچولوی هورنی وقتی داری زیرم پاره می‌شی دوست دارم ناله‌هاتو بشنوم.🫦💦
بغض کرده جواب دادم نه که آلـ*ـتش رو از داخلم بیرون کشید و با شدت دخول کرد.
نالـه‌ای از درد کردم که
#اسپنکی به باسنم زد.
- توی تخت تنها وظیفت تمکین و اطاعت از اربابتـه، بعد از اونهمه دوری وقتشه به عروسک جنسـ*ـیم تبدیل بشی.😈🔥
https://t.me/+u9qGFH_mmeIwNzdk
https://t.me/+u9qGFH_mmeIwNzdk
هیجانی‌ و هورنی‌ترین رمان ارباب‌رعیتی رو اینجا بخون.🤤🥂
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

16 Nov, 03:31


— رابطه‌ی خشن و فــول هات ارباب برده‌ای.🔞💦

-
طعـم دیکـ*ـمو قبلا چشیدی توله کوچولو؟😈🔥
خواستم بگم نه که دستش رو آروم بین پاهام قرار داد، فشاری به کصـ*ـم آورد و گفت:
- چطوره خوب خیسش کنی یا جفتمون لذت ببریم؟ امشب طوری میکنـ*ـمت که هرگز نخوای تختم رو ترک کنی.🫦🔞
https://t.me/+u9qGFH_mmeIwNzdk
رمانش خیست می‌کنه هورنی‌ها ریکوئست بدن.💦⚠️
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

16 Nov, 00:30


با ضرب روی تخت انداختم و به ثانیه نکشید که هیکل بزرگش رو روم انداخت
صورتم رو گرفت و به طرف خودش کشید
و شروع کرد به خوردن لب‌هام💦

با دست دیگش درز لای
ک-صم رو باز کرد و انگشتش رو واردم کرد
از درد میخواستم جیغ بکشم که ک-یر بزرگش رو وارد دهنم کرد😈🤤
https://t.me/+u9qGFH_mmeIwNzdk
https://t.me/+u9qGFH_mmeIwNzdk
پسره چه خشن به فاکش میده🤤🔞
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

15 Nov, 21:30


#اربـــاب_رعیـتـی #هـــات_بزرگسـال

دختـری که توسط ارباب دزدیده و تبدیل به عروسک جنسی می‌شه.🧸🔞

با شدت درونم می‌کوبید، نفس‌های گرمش رو کنار خودم حس می‌کردم.
#بوسه‌_خیسی روی ترقوم کاشت.
- کوچولوی هورنی وقتی داری زیرم پاره می‌شی دوست دارم ناله‌هاتو بشنوم.🫦💦
بغض کرده جواب دادم نه که آلـ*ـتش رو از داخلم بیرون کشید و با شدت دخول کرد.
نالـه‌ای از درد کردم که
#اسپنکی به باسنم زد.
- توی تخت تنها وظیفت تمکین و اطاعت از اربابتـه، بعد از اونهمه دوری وقتشه به عروسک جنسـ*ـیم تبدیل بشی.😈🔥
https://t.me/+u9qGFH_mmeIwNzdk
https://t.me/+u9qGFH_mmeIwNzdk
هیجانی‌ و هورنی‌ترین رمان ارباب‌رعیتی رو اینجا بخون.🤤🥂
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

15 Nov, 03:30


رابطه ی تریسامی که با بارداری یکیشون محکم تر میشه و با اومدن یه سه قلو خوشگل زندگیشون رنگ دیگه ای میگیره و... 🥰🥲🌈
🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥
https://t.me/+3_FPViB2pjgwMmM0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

15 Nov, 00:30


پسری👶 بخاطر باخت پدرش اسیر یه مرد بیرحم میشه و توی اولین رابطه خونریزی🩸 میکنه...
🔞🔞🔥🔥🔞🔞🔥🔥🔞🔞🔥🔥🔞🔞
#جیغی #خفه کشید و به گریه افتاد و گفت:
داری حالم رو بهم میزنی...
#هق...آههه!💔
مرد از این حرفش
#جری🩸 شد و نیم #تنه ی نازکش رو توی تنش پاره کرد و با #خشونت #شلوارش رو از #پاهاش بیرون کشید.😱
هنوز حرفش تموم نشده بود که
#سرش رو واردش کرد و تا خواست دردی رو که هضم محال بود رو #بسنجه تا ته واردش🍆🍑 شد!
https://t.me/+3_FPViB2pjgwMmM0
https://t.me/+3_FPViB2pjgwMmM0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

14 Nov, 21:30


برادرناتنیش میدزدتش و بهش تجاوز میکنه!
برادرناتنی که برای انتقام برادر کوچولوش رو هر شب زیر خودش شکنجه و آزار میده!

🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞
بدون درآوردن
#عضوم از #داخلش برش گردوندم و #شروع کردم به #ضربه زدن که یه لحظه هم از ناله دست نکشید
و خب منم بابت
#آزارش چندان #خوشحال نبودم ولی میخواستم با #خالی کردن خودم کمی از #دردام رو فراموش کنم و خب آره فقط بفکر خودم بودم!
ضربهام
#وحشیانه و #بیرحمانه بود که میونشون دم گوشش با #خشم گفتم:
من
#دیوید مورونه ام #پسر همون پدری که از بچگی بهش میگفتی #پاپاجون...همونی که برات #سنگه تموم میزاشت...همونی که #مادر #جندهت رو دوست داشت و #عاشقش بود و باعث شد مادره من #دق کنه و ترکم کنه...!
تموم این مدت با درد و نه
#لذت #آه میکشید و #بیجون #هق میزد...!
🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞
https://t.me/+3_FPViB2pjgwMmM0
https://t.me/+3_FPViB2pjgwMmM0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

14 Nov, 03:30


#سکـ‌س_خشن_تواتاق_جلسه

اسـ‌پنکی به ک*پلم زد و ک*یرشو یه ضرب وارد سوراخم کرد.
خشن توی سوراخم تلـ‌مبه زد و نیپـ‌لمو بین انگشتاش گرفت و پیچوند.
_صدات درنیاد، نمیخوام کسی تو شرکت بفهمه رئیسشون داره یه کو*نیو میکنه...💦🔞
https://t.me/+XXjoNafpOJ8wNTJk
https://t.me/+XXjoNafpOJ8wNTJk
#گی_مافیایی_خشن🔥
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

14 Nov, 00:31


#part137

دستمو دور ک*یرش حلقه کردم و سرمو عقب و جلو می کردم و براش تلـ*مبه می زدم.
لعنتی یه جوری اینکارو می کردم که انگار سا*ک زن حرفه ایم. آخرم این ک*یری ج*نده ام کرد رفت.

اول کو*نمو گا*یید ، الانم داره دهنمو می*گاد.
سعی کردم سرمو پایین تر ببرم که یه دفعه آتش انگشتشو تو سوراخم کرد و به نقطه حساسم ضربه زد...💦🔞
https://t.me/+XXjoNafpOJ8wNTJk
https://t.me/+XXjoNafpOJ8wNTJk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

13 Nov, 21:30


_اههه...آتش
+جونم چی میخوای سکسی بوی؟
_خودت رو...

با این حرفم جری شد و جلوی مانیا منو وحشیانه روی تخت پرت کرد

#پاهام رو بالا داد و #زبونش رو روی #سوراخ داغ و تنگم کشید🍑

بی توجه به حضور مانیا و چشمای حرصی و عصبی ش آه بلندی از لذت کشیدم و ملافه های سرخ روی تخت رو میون انگشتام فشار دادم💦

سوراخم رو
#مک میزد و #لیس میزد🔞🔥

نفس نفس میزدم و کل تنم از
#شهوت عرق کرده بود

با حس انگشتش روی سوراخم
#ناله بلندی کردم که مانیا با عصبانیت...😈💦
https://t.me/+XXjoNafpOJ8wNTJk
https://t.me/+XXjoNafpOJ8wNTJk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

10 Nov, 03:30


#امپرگ🫃
#سلطنتی🔱
#گی_لاو🏳‍🌈
#سر_التم🍆 رو به #داخلش🍑💦 که از قبل نیمه اماده اش کرده بودم فرستادم که از #تنگیش🍑 حالم بدتر شد،دستی که سمتم دراز کرده بود رو گرفتم و بقیه ی #التم🍆 رو به داخل فرستادم و با انداختن تموم سنگینم روی بدن اونی که #ناله_های_دردناک سرداد شروع کردم‌به #تلمبه_زدن که......🔞🔞🔥🔥🌈
https://t.me/+1uXWzGHw0YA0MTVk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

10 Nov, 00:30


#پنهونی با دوست صمیمی پسرش میریزه روی هم و ازش باردار میشه........🔥🌈🔞

#امپرگ🫃
#سلطنتی🔱
#گی_لاو🏳‍🌈
#سر_التم🍆 رو به #داخلش🍑💦 که از قبل نیمه اماده اش کرده بودم فرستادم که با ناله ای غلیظ گفت:
_عــــــــــــــــــــــــــعاحـــــــــــــــــــــح.....یه خورده صبرکن
از
#تنگیش🍑 حالم بدتر شد،دستی که سمتم دراز کرده بود رو گرفتم و بقیه ی #التم🍆 رو به داخل فرستادم و با انداختن تموم سنگینم روی بدن اونی که #ناله_های_دردناک سرداد شروع کردم‌به #تلمبه_زدن که......🔞🔞🔥🔥🌈
https://t.me/+1uXWzGHw0YA0MTVk
https://t.me/+1uXWzGHw0YA0MTVk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

09 Nov, 03:30


#آل‌تشو وارد #دهانم کرد و دماغم رو گرفت و محکم #تل‌مبه زد که حس میکردم دارم #خفه میشم🔞🥵
روی
#تخت پرتم و درحالی که کمربندش رو در میاورد گفت
+ وقتشه
#تنبیه بشی بعد #بگ‌امت پیری😈🩸
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

09 Nov, 00:30


دختری که توی دعوا قاتل میشه و برای فرار از زندان مجبور به تن فروشی میشه😨🔞

_چشماتو باز کن
میخوام وقتی دارم
#میگ‌امت ببینی که چجوری داری جر میخوری👿🔥
#ترسیده هقی زدم و توی خودم جمع شدم😭
تموم
#تنمو دستمالی میکرد سیلی به #سینهام زد که بیشتر گریه کردم
_خفه شو
#هرزه تو ی قاتل #جن_ده‌ای که قراره #زیرخواب من شه📛💯
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

08 Nov, 21:30


میلاد مردی که مجبور میشه زیرخواب پسری بشه که 20 سال ازش کوچیک تره😱🔞

موهامو چنگ و با
#تحقیر گفت
+از اینکه قراره
#زیرخوابم بشی چه #حسی داری😈💦؟
حرفی نزدم که پاشو روی
#آل‌تـم گذاشت و #سیلی محکمی به صورتم زد💯💥
+
#دهنتو وا کن میخوام سیرآبت کنم #توله سگ💦🍆
با این سن داشتم زیر کوچیک تر خودم له میشدم و دلم میخواست بمیرم💔😰

#آل‌تشو وارد #دهانم کرد و دماغم رو گرفت و محکم #تل‌مبه زد که حس میکردم دارم #خفه میشم🔞🥵
روی #تخت پرتم و درحالی که کمربندش رو در میاورد گفت
+ وقتشه #تنبیه بشی بعد #بگ‌امت پیری😈🩸

https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

08 Nov, 03:31


#آل‌تشو وارد #دهانم کرد و دماغم رو گرفت و محکم #تل‌مبه زد که حس میکردم دارم #خفه میشم🔞🥵
روی
#تخت پرتم و درحالی که کمربندش رو در میاورد گفت
+ وقتشه
#تنبیه بشی بعد #بگ‌امت پیری😈🩸
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

08 Nov, 03:30


#آل‌تشو وارد #دهانم کرد و دماغم رو گرفت و محکم #تل‌مبه زد که حس میکردم دارم #خفه میشم🔞🥵
روی
#تخت پرتم و درحالی که کمربندش رو در میاورد گفت
+ وقتشه
#تنبیه بشی بعد #بگ‌امت پیری😈🩸
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

08 Nov, 00:30


دختری که توی دعوا قاتل میشه و برای فرار از زندان مجبور به تن فروشی میشه😨🔞

_چشماتو باز کن
میخوام وقتی دارم
#میگ‌امت ببینی که چجوری داری جر میخوری👿🔥
#ترسیده هقی زدم و توی خودم جمع شدم😭
تموم
#تنمو دستمالی میکرد سیلی به #سینهام زد که بیشتر گریه کردم
_خفه شو
#هرزه تو ی قاتل #جن_ده‌ای که قراره #زیرخواب من شه📛💯
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

08 Nov, 00:30


دختری که توی دعوا قاتل میشه و برای فرار از زندان مجبور به تن فروشی میشه😨🔞

_چشماتو باز کن
میخوام وقتی دارم
#میگ‌امت ببینی که چجوری داری جر میخوری👿🔥
#ترسیده هقی زدم و توی خودم جمع شدم😭
تموم
#تنمو دستمالی میکرد سیلی به #سینهام زد که بیشتر گریه کردم
_خفه شو
#هرزه تو ی قاتل #جن_ده‌ای که قراره #زیرخواب من شه📛💯
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

07 Nov, 21:30


میلاد مردی که مجبور میشه زیرخواب پسری بشه که 20 سال ازش کوچیک تره😱🔞

موهامو چنگ و با
#تحقیر گفت
+از اینکه قراره
#زیرخوابم بشی چه #حسی داری😈💦؟
حرفی نزدم که پاشو روی
#آل‌تـم گذاشت و #سیلی محکمی به صورتم زد💯💥
+
#دهنتو وا کن میخوام سیرآبت کنم #توله سگ💦🍆
با این سن داشتم زیر کوچیک تر خودم له میشدم و دلم میخواست بمیرم💔😰

#آل‌تشو وارد #دهانم کرد و دماغم رو گرفت و محکم #تل‌مبه زد که حس میکردم دارم #خفه میشم🔞🥵
روی #تخت پرتم و درحالی که کمربندش رو در میاورد گفت
+ وقتشه #تنبیه بشی بعد #بگ‌امت پیری😈🩸

https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
https://t.me/+62DTFL90zxY0N2Fk
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

07 Nov, 03:30


تفی روی کیـ.ـر کلفتم میندازم و کل حجممو یهو وارد سوراخش میکنم
صدای ناله ش توی اتاق میپیچه و با وجود درد خودشو بیشتر به آلـ.تم فشار میده و...💦🍑
https://t.me/+zA8Z3JZVBsUxMTE0
https://t.me/+zA8Z3JZVBsUxMTE0
⭐️1ظهر پاک⭐️

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

07 Nov, 00:30


#كلفتمو گذاشتم بين پاهاش كه سريع روناشو به همديگه فشار داد با نيشخند كنار گوشش لب زدم
_جوون خوب كارتو بلدى..!اينطور وقتى پريودى هم ميتونم بكنمت🤤💦
ناله اى كرد كه تند تند شروع به عقب جلو كردن كلفتم بين پاهاش كردم
التم به سو•راخ ش كشيده ميشد يهو
#چنگى به سينه هاش زدم كه….
🔞
https://t.me/+zA8Z3JZVBsUxMTE0
🔞
https://t.me/+zA8Z3JZVBsUxMTE0
ليتل بوى كوچولو و بیناجنسيى كه پريود ميشه و حالا وقتى ددى ش حشرى ميشه لاپايى بهش ميده👅🍓
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

06 Nov, 21:30


_یا همین الان کـ*ـص خواهرم رو لیس می‌زنی یا یه جوری جرت میدم که تا یه هفته باز باز راه بری...🍑🔥
بهنام طبق معمول از دستور حامی سرپیچی کرد و تنش را عقب کشید:
_کور خوندی مرتیکه! من عمرا زیر بار حرف زور نمیرم!
این بار هرمس دست به کار شد، پشت گردن بهنام را چنگ زد و سر او را به سمت بهشت خواهرش خم کرد:
_تو برده‌ی بی‌ارزش! اگه ببینم، بشنوم و یا حتی باد به گوشم برسونه که به دستور خواهر یا برادرم گوش نکردی، بلایی سرت میارم که التماسم رو کنی بکشمت...
و این بار بهنام از ترس زبانش را بیرون آورد و...👅💦

https://t.me/+-LE-Rw6Q1cgyNzI0
https://t.me/+-LE-Rw6Q1cgyNzI0

پسری که برده‌ی یه خانواده‌ی سادیسمی میشه و هر شب مجبوره با بدنش ارضاشون کنه...🔞

#تریـــــسام #فورســـــام #گـــــی
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

06 Nov, 03:30


برادرهای ناتنی که عاشقهمن و دور از چشم پدر و مادرشون توی اتاق با هم میخوابن و...😱🔥
https://t.me/+kmqhqt7KjZg2MzI0
https://t.me/+kmqhqt7KjZg2MzI0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

06 Nov, 00:30


پسری که برای دزدی وارد بانک دو برادر میشه که از جمله یکیشون دنبالشه تا اون رو برای خودش کنه! 😱💔🔥
https://t.me/+kmqhqt7KjZg2MzI0
https://t.me/+kmqhqt7KjZg2MzI0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

05 Nov, 21:30


فرمانده خشنی که کارش ریختن خونه و به پسرکی قول حضانت خواهر کوچولوش رو میده ولی در ازاش ازش میخواد که... 🥺💔🔞🔥
از پاش گرفتم که
#سریع دستم رو گرفت و با عجز لب زد:
#هق...توروخدا...هق...درد...
#عصبی از فکش گرفتم و #سرش رو روی #بالشت فشردم و لب زدم:
فقط ببند دهنت رو
#نادون!
#تند تند سر تکون داد.
لبه ی تخت نشستم و
#پاش رو روی پام گذاشتم و یه دستم رو روی دهنش گذاشتم و با #تحکم گفتم:
فقط یه
#کوچولو #صدات دربیاد تا اون یکی پات رو هم #بشکنم...
با حرفم رسما
#خفه خون گرفت.
با دست دیگه ام از
#پاش گرفتم و کمی باهاش بازی کردم.
اشک هاش بدون
#وقفه جاری میشد.
فرمانده اسرائیلی بیرحمی که پسرکی زیبا اسیرش میکنه و اون رو عاشق خودش میکنه😢
https://t.me/+kmqhqt7KjZg2MzI0
🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

05 Nov, 04:00


برادرهای ناتنی که عاشقهمن و دور از چشم پدر و مادرشون توی اتاق با هم میخوابن و...😱🔥
https://t.me/+kmqhqt7KjZg2MzI0
https://t.me/+kmqhqt7KjZg2MzI0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

05 Nov, 01:21


پسری که برای دزدی وارد بانک دو برادر میشه که از جمله یکیشون دنبالشه تا اون رو برای خودش کنه! 😱💔🔥
https://t.me/+kmqhqt7KjZg2MzI0
https://t.me/+kmqhqt7KjZg2MzI0
🌙1ظهر پاک🌙

🔞دریای‌رمانهای‌ممنوعه🔞

04 Nov, 21:28


فرمانده خشنی که کارش ریختن خونه و به پسرکی قول حضانت خواهر کوچولوش رو میده ولی در ازاش ازش میخواد که... 🥺💔🔞🔥
از پاش گرفتم که
#سریع دستم رو گرفت و با عجز لب زد:
#هق...توروخدا...هق...درد...
#عصبی از فکش گرفتم و #سرش رو روی #بالشت فشردم و لب زدم:
فقط ببند دهنت رو
#نادون!
#تند تند سر تکون داد.
لبه ی تخت نشستم و
#پاش رو روی پام گذاشتم و یه دستم رو روی دهنش گذاشتم و با #تحکم گفتم:
فقط یه
#کوچولو #صدات دربیاد تا اون یکی پات رو هم #بشکنم...
با حرفم رسما
#خفه خون گرفت.
با دست دیگه ام از
#پاش گرفتم و کمی باهاش بازی کردم.
اشک هاش بدون
#وقفه جاری میشد.
فرمانده اسرائیلی بیرحمی که پسرکی زیبا اسیرش میکنه و اون رو عاشق خودش میکنه😢
https://t.me/+kmqhqt7KjZg2MzI0
🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥
🌙1ظهر پاک🌙