بزرگ بود
از اهالی امروز بود
و با تمامِ افقهای باز، نسبت داشت.
و دستهاش، هوای صافِ سخاوت را ورق زد
و مهربانی را به سمتِ ما کوچاند.
به شکلِ خلوتِ خود بود.
و رفت تا لبِ هیچ،
و هیچ فکر نکرد
که ما میانِ پریشانی تلفظِ درها،
چقدر تنها ماندیم.
حسن نوروزیان بزرگ و هنرمند به آسمان کوچید.
گویی از صحبتِ ما نیک به تنگ آمده بود
بار بر بست و به گَردش نرسیدیم و برفت.
فضای هنر و موسیقی قم، بیاو چگونه از طراوتِ ترنمِ نغمههای نابِ آوای عشق و ارزش و رفاقتِ هنری بهره خواهد بُرد؟ هنرجویانِ قم از پنجاه سال پیش تا امروز، ریزهخوارِ خوانِ خوبیهای او بودند. کیست که زخمه به دست گرفت و از شادی و شور نوایِ دشتِ محبت نواخت، بیآن که نسیمِ ناب عنایتِ حسین نوروزیان بر او نوزیده باشد؟
اکنون، فرزندِ هنر، در قم یتیم ماند. آن دُرّ یتیم، به دریای دلدادگی پیوست. از ساحل زندگی، به او که از دریا آمده بود و به دریا پیوست، دست تکان میدهیم و یاد و نامش را زمزمهی لحظههای بیاو بودن میسازیم. دریغا که این گوهر قیمتی، در سینهی خاک خواهد خفت. اشک مجال نمیدهد.
احمد عزتیپرور
۱۴۰۳/۰۹/۰۱
#حسین_نوروزیان
#بنیاد_قم_پژوهی
تلگرام | ایتا | سایت