با سلام و احترام خدمتِ تمامی استادان، پیشکسوتان و همراهانِ صنعت پتروشیمی ایران؛
*با نام و یاد خدای مهربان و پروردگار مدد رسانم*
نوشتهای از محمد کرمانی کارشناس رسمی پتروشیمی
[email protected]دیدار آقای دکتر عارف معاون اولِ محترم و بزرگوارِ رئیسجمهوری با معاون محترم وزیر و ارشدترین مدیران عامل هُلدینگها، شرکتها و انجمن کارفرمایی پتروشیمی ایران رُخدادی میمون و مبارک و قطعاً دارای اثرات عملی و کاربستهای اجرایی در این صنعت خواهد بود.
برای خودم به عنوان کارشناسی رسمی در صنعت پتروشیمی، اطلاعات دقیق، تحلیل عمیق و آسیب شناسی توام با ارائه راه حل از سوی معاونِ محترمِ اول ریاست جمهوری امیدبخش و این درجه از تسلط ایشان بر صنعت پتروشیمی ایران حیرت آور بود.
اهم سخنان ایشان را موارد زیر یافتم که به ادبیات خودم نقل مینمایم:
الف. صنعت پتروشیمی ایران پیشرانِ صنعتی و امتیازِ اقتصاد ملی برای کشور ماست.
ب. مزیتِ برجستهی پتروشیمی نیروی حرفهای و دانش بنیان آن است، اما ما نیازمندِ تربیتِ حداقل ۱۰۰ نفر دیپلماتهای صنعتی، دارای قدرتِ مذاکرات تجاری بینالمللی هستیم.
ج. صادراتِ صنعت پتروشیمی با تقویت دیپلماسی تجاری و ارتقای قدرتِ چانه زنی ملی در صنعت پتروشیمی ایران بیش از پیش فعال و جهش داشته باشد.
د. تمرکز بر جذبِ سرمایهگذاری خارجی و توسعهی پتروشیمیها از آورده ارزی خود هُلدینگها، دو راهبرد و ضرورتِ اجتناب ناپذیرند که بایستی توأمان دنبال شود.
هـ. به کارگیری توانمندیهای هوش مصنوعی در تحقیق و توسعه و ارتقای جایگاه پژوهش و فناوری در صنعت پتروشیمی ایران که به زبان کارشناسی یعنی به جایی برسیم که ۳ تا ۳۰ درصد درآمد اقتصادی شرکتهای ما از بخش توسعهی محصول از مسیرِ همکاری با پتروشیمی پژوهش و فناوریNPC-RT تعریف و تامین شود.
**و. اما مهمترین بخش فرمایشاتِ آقای دکتر عارف که در مطبوعات نیز به عنوان تیتر اول برجسته شده بود، جملهی زیر است:*
*
« *هیچ راهی جز رسیدن به جایگاه اول صادرات محصولات پتروشیمی در منطقه وجود ندارد* ».*
حقیقتاً این جمله را باید قاب طلا گرفت و بر سردر هر پتروشیمی نصب کرد.
اما تحقق آن الزاماتی دارد که اگر این جمله را به عنوانِ خط و مَشی دولت مرکزی برای کل صنعت پترو پالایش گاز و نفت ایران تلقی کنیم، توجه به چند نکتهی اساسی لازم است:
۱. به قولِ جمله معروف منتسب به آقای انیشتین: مسائل در سطح فکری که به وجود آمدهاند، حل نمیشوند. ۱۱۷ سال هژمونی خام فروشی نفتِ خام در تمامی دولتهای پس از انقلاب هم بر صنعتِ پتروپالایش گاز و نفت سیطره افکنده است، اگر به این نتیجه رسیدهایم که هیچ راهی جز رسیدن به جایگاه اول صادرات محصولات پتروشیمی وجود ندارد، پس باید با یک شیفت پارادایمی از افتخار به بشکههای نفت خام صادراتی به افتخار به تناژ و میلیارد دلار حاصل از صادرات محصولاتِ پتروپالایشگاهی برگردیم.
۲. موضوع دومِ بنیادی، خودِ نام وزارت نفت است. آقای وایت کنشتاین، فیلسوفِ شهیرِ علمِ هِرمنوتیک جملهی معروفی دارد و میگوید: هر کلمه یک کتاب است. یعنی بار معنایی کلمات را به رُخِ ما میکشد.
پس ما اگر به دنبال تغییرِ شیفتِ پارادایمی مطابق بند یکِ این نوشتار هستیم لزاماً میبایست از وزارت نفت هم به وزارتِ پتروپالایش گاز و نفت ایران تغییر نام بدهیم تا با فهمِ نوینی صنعت پتروپالایش گاز و نفت را پس از ۱۱۷ سال به تعبیری نو و به تفسیری جدید معنا کنیم.
۳. از این دو مسئله زیرساختی، زیربنایی و در حقیقت تغییرِ انگارههای ذهنی نسبت به صنعت پتروپالایش گاز و نفت ایران که بگذریم، کارهای میدانیتری هم داریم. نخست اینکه الان وضعیت عربستان سعودی به عنوان بزرگترین کشور صادر کنندهی محصولات پتروشیمی در غرب آسیا را ببینیم و آنگاه ببینیم وقتی میگوییم: کسبِ رتبهی نخست در منطقه اجتناب ناپذیر است، از چه چیزی سخن میگوییم و به صورت کمی و عددی با چه شاخصی مواجه هستیم. مدیریت بدون «تمرکز بر ارقام و اعدادِ واقعیت ـ بنیاد» غیر ممکن است.
۴. چهارمین وظیفه بزرگ ما تکمیل زنجیره بالا دست در هُلدینگهای صنعت پتروشیمی است. یعنی در ۳۰ سال گذشته کم یا بیش تمرکزی بر زنجیره تکمیلی صنعت پتروشیمی داشتهایم، اما امروز مجبوریم باز هم تاکید میکنم مجبوریم به سمتِ زنجیرهی بالا دست صنعت نفت حرکت کنیم. دقیقاً مثل نیروگاههای سیکل ترکیبی پتروپالایشگاههای سیکل ترکیبی تولید کنیم. کاری که جهان توسعه یافته از مسیر آن به سودآوری ۱۱ تا ۱۵ برابری حاصل از فروش محصولات پتروشیمی و پتروپالایشگاهی، در مقابل سود حاصل از فروش نفت خام رسیده است.
بهترین مصداق آن شرکت دولتی نفت نروژ، استت اویل، است و بیشترین شباهت را به لحاظ ساختاری و زمینهای و فرایندی به شرکت ملی نفت ایران دارد.