#استاد_دانشجو پارت 1👇
https://t.me/OstadeKhalafkaar/2724
🍁🍁🍁🍁
#استاد_دانشجو
#پارت306
سرمو پایین انداختم و گفتم
مگه جایی جز اینجام دارم این همه منتظر شدم که برگردی که خدا تو رو دوباره به من بده الان داری خودتو از من دریغ می کنی؟
باهام حرف نمیزنی؟
نگاهم نمیکنی؟
میدونم خطا کردم اما مجبور بودم امیر تو برای من این کارو نمی کردی؟
میدونم بدتر از اینا رو می کردی اگه من تورو نمیشناسم چرا بهم خورده میگیری؟
چطور باید مینشستم و دست روی دست می ذاشتم تا اون دستگاهارو از تو باز کنن؟
دیگه نفس نمیکشیدی اگه این دستگاه رو برمیداشتن الان کنارم پیشم نبودی چطور میتونی انقدر بی رحم باشی با من؟
با منی که فقط تنها خواستم برگشتن تو نفس کشیدن تو بود از کنارم گذشت تا میخواستم باز ناامید بشم از بخشیده شدنم با دیدن رفتن امیر به سمت اتاق خوابمون ناامیدی پر کشید و رفت سراسیمه پشت سرش رفتم و وارد اتاق شدم توی اتاق به من زل و گفت
_خوبه که دستی به هیچ چیزی نزدن خوبه همه چی سر جاشه .
روی تخت نشست و من پایین پاش روی زمین نشستم و سرمو روی زانوهاش گذاشتم و گفتم
منو میبخشی؟
امیرمیگذری از من ؟
میترسیدم ؛میترسیدم بگه نه دیگه نمیبخشمت دیگه نمیخوامت اما وقتی دستش روی سرم نشست موهامو نوازش کرد انگار که نفس کشیدنم برگشت انگار جون گرفتم گریه ام گرفته بود از اینکه بخشیده بود منو از اینکه لمسم می کرد از اینکه دیگه نمیخواد از جلوی چشماش برم سرم با دست کمی بلند کرد و به صورتم خیره شد و گفت
_هر کس دیگه ای جای تو بود دلیلی نمی بخشیدمش
🍁
[ @OstadeKhalafkaar ]