اشو @oshocenterr Channel on Telegram

اشو

@oshocenterr


✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست

کانال اختصاصی اشو

مطالب اشو در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

اشو (Persian)

اشو یک کانال تلگرامی با نام کاربری oshocenterr است که به اشتراک گذاشتن مطالب اختصاصی اشو می‌پردازد. این کانال از اعضای خود درخواست دارد که در صورت استفاده از مطالب، منبع را به صورت صریح ذکر کنند. از آنجایی که مطالب این کانال به صورت اختصاصی منتشر می‌شوند، اعضا می‌توانند اطلاعات و محتوای منحصر به فرد را در اینجا مشاهده کنند. بنابراین، اگر به دنبال محتوای تازه و اختصاصی در زمینه‌های مختلف هستید، به اشتراک گذاری مطالب این کانال می‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای شما باشد.

اشو

24 Nov, 13:29


ادامه ...


اگر با تمام وجود به سماع بپردازی و بگذاری که سماع تو را هدایت کرده و وجود تو را تسخیر کند، دیگر جایی و مکانی برای فکر و ذهن باقی نمی ماند. همین اتفاق در خنده عمیق نیز رخ می دهد. اگر خنده وجودت را تسخیر کند فکر کردن متوقف می شود. همان تجربه چند لحظه ای عدم ذهنیت، نوید بخش اجر و پاداش بیش تر در آینده نزدیک است. تو بایستی هر چه بیش تر به وضعیت کیفی عدم ذهنیت نزدیک تر شوی و از مشغولیت فکری پرهیز کنی.
خنده مقدمه بسیار زیبایی برای ورود به وادی عدم تفکر و ذهنیت است.
می گویند که هوتی هیچ علاقه ای نداشت که خود را استاد دن بنامد یا اینکه مریدانی اطراف خویش جمع کند. به جای این کار، او با کیسه ای پر از شیرینی و اسباب بازی و آب نبات در خیابان ها به راه می افتاد و آن ها را بین بچه هایی که دور او جمع می شدند و به بازی می پرداختند تقسیم می کرد.
حال، گاهی اوقات این بچه ها واقعاً بچه بودند، گاهی اوقات این بچه ها را نوجوانان و جوانان تشکیل می دادند و گـ و گاهی اوقات نیز این بچه ها شامل آدم های پیر و مسن بودند - پس با کلمه «بچه ها» گمراه نشوید. آدم های مسن، حتی آن هایی که از خود هوتی پیر تر بودند برای وی کودک به شمار می آمدند.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 100

اشو
@Oshocenterr

اشو

23 Nov, 13:29


ادامه ...


آیا تا به حال مشاهده کرده ای که وقتی از ته دل می خندی، طی آن لحظات در حالت مراقبه عمیق به سر می بری؟ در این حالت، فکر متوقف می شود. غیر ممکن است که آدم همزمان هم بخندد و هم فکر کند. این دو عمل کاملاً با یکدیگر متضاد هستند تو با می توانی بخندی یا فکر کنی. اگر از ته دل بخندی فکر کردن متوقف می شود. اگر در حین خندیدن فکر کنی خنده تو ظاهری و باری به هر جهت خواهد بود، خنده ای یک و یک کنان و عليل.
خنده از ته دل، باعث ناپدید شدن ذهن می گردد کل راه و روش مراقبه «ذن» بر این است که انسان را به حالت «بی ذهنی» برساند. خنده یکی از زیبا ترین راه ها برای رسیدن به چنین وضعیتی است.
تا جایی که من می دانم سماع و خنده بهترین، طبیعی ترین، آسان ترین و قابل دسترس ترین راهه ه برای رسیدن به وضعیت عدم تفکر و بی ذهنی هستند. آدم وقتی با تمام وجود به سماع بر می خیزد، فکر کردن متوقف می شود تو به سماع ادامه می دهی، همچون گرداب چرخ میزنی و چرخ می زنی... در این حالت همه حد و مرز ها و تقسیم بندی ها از بین می روند. تو دیگر حتی نمی دانی که محدوده جسم تو کجا پایان می یابد و حد و حدود هستی کجا آغاز می شود تو در هستی حل می شوی و هستی نیز در تو حد و مرز ها با یکدیگر در آمیخته می شوند.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 99 و 100

اشو
@Oshocenterr

اشو

22 Nov, 13:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آذر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اشو

22 Nov, 13:29


ادامه ...


من خود را ملزم می دانم که در میان صحبت هایم لطیفه تعریف کنم، زیرا بیش تر شما که مخاطبین من را تشکیل می دهید. آدم هایی جدی به نظر می رسید و من مجبورم شما را گاهی قلقلک بدهم تا این جدیت را که به آن پایبند هستید، فراموش کنید و از عالم هپروت در بیایید. من بایستی هر از گاهی این کار را تکرار کنم و شما را از عالم توهم به دنیای واقعیت برگردانم چرا که شما همگی به طور فزاینده ای تمایل به جدی بودن دارید؛ و جدیت رشدی سرطان گونه دارد.
شما می توانید خیلی چیزها از هوتی یاد بگیرید.
خنده به آدمی قوت می دهد. حتی علم پزشکی هم به این نتیجه رسیده که خنده یکی از مؤثر ترین و فراگیر ترین دارو هایی است که طبیعت برای آدمی به ودیعه گذاشته است. اگر در زمان نا خوشی بتوانی بخندی سلامت خود را زودتر باز می یابی. اگر نتوانی بخندی، حتی اگر سالم هم باشی، دیر یا زود سلامت خود را از دست داده و مریض می شوی.
خنده مقداری انرژی از منبع درونی تو گرفته و آن را به سطح آورده و آزاد می کند. انرژی خنده را همچون سایه تعقیب کرده و از طریق آن به جریان می افتد.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 98 و 99

اشو
@Oshocenterr

اشو

21 Nov, 13:29


ادامه ...


چیزی که من سعی دارم به شما نشان دهم این است: ما فقط موقعی می خندیم که دلیلی وجود داشته باشد که ما را به خنده وا دارد. یک نفر لطیفه ای نقل می کند و شما می خندید، برای این که لطیفه هیجان خاصی در شما ایجاد می کند. ساختار لطیفه در مجموع چنین است: داستان در جهتی خاص پیش می رود ولی مسیر آن ناگهان عوض می شود. این تغییر مسیر چنان غیر قابل پیش بینی و شدید است که اصلاً در تصور شما هم نمی گنجد. هیجان افزایش می یابد و شما منتظر شاه بیت و نکته اصلی لطیفه هستید و ناگهان چیزی کاملاً بر خلاف انتظار شما و در عین حال مضحک و محال به گوشتان می رسد که اصلاً با آن چه در ذهن خویش تصور می کردید همخوانی ندارد.
یک لطیفه هیچ وقت منطقی نیست. اگر لطیفه منطقی باشد، ماهیت خنده دار بودن را از دست می دهد، زیرا آن موقع شما می توانید پایان آن را حدس بزنید. و قبل از این که شاه بیت لطیفه بیان شود شما خودتان از طریق قیاس و محاسبه به آن رسیده اید از این رو دیگر خنده دار نخواهد بود. در یک لطیفه ناب مسیر مضمون طوری ناگهانی عوض می شود که شما اصلا نمی توانید آن را تصور کنید و به آن پی ببرید. این تغییر مسیر را می توان به یک جهش تعبیر کرد، جهشی کوانتومی - به همین دلیل است که یک لطیفه خوب باعث آزاد شدن انرژی در قالب خنده می شود. لطیفه روشی ظریف برای قلقلک دادن شما از طریق روح و روان است.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 98

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

20 Nov, 13:29


ادامه ...


میلیون ها نفر آدم هستند که اشک هایشان خشک شده است. چشم های آن ها برق و جلا و عمق خویش را از دست داده و خشک و بی طراوت شده است؛ چرا که آن ها نمی توانند اشک بریزند و بگریند و بنابراین اشک به طور طبیعی در چشمان آن ها جاری نمی شود. اگر جلوی خنده را سد کنند، راه جاری شدن گریه و اشک را هم بسته اند. کسی که بخوبی می خندد، بخوبی هم می تواند گریه کند. اگر بتوانی بخوبی بخندی و گریه کنی، زنده هستی.
آدم مرده نمی تواند بخندد و اشک بریزد. آدم مرده فقط می تواند جدی باشد. برو و به یک جسد نگاه کن ... مهارت آدم مرده در جدی بودن از تو بسیار بیشتر است. فقط آدم های زنده هستند که می توانند بخندند و گریه کنند.
گریه و خنده جزئی از حالت های خلقی و دماغی تو هستند، جزئی از حال و هوای درونی تو هستند که تو را غنی می کنند، ولی به تدریج و با گذر زمان همه آن را فراموش می کنند. چیزی که در ابتدا طبیعی و خود انگیخته بوده، غیر طبیعی می شود. تو به کسی احتیاج داری که با سقلمه و سیخونک و قلقلک تو را به خنده وا دارد. فقط در این صورت است که می توانی بخندی برای همین است که این همه لطیفه و جوک در دنیا ابداع شده است.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 97 و 98

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

19 Nov, 13:29


ادامه ...


لبخند او بسیار طبیعی و خود انگیخته است. لبخند اولین جرقه وجود کودک در این دنیا است وقتی یک مادر لبخند کودکش را می بیند، خوشحالی عظیمی به او دست میدهد برای این که آن لبخند نمایان گر سلامتی و هوش کودک است. آن لبخند نشان می دهد که کودک، احمق و عقب افتاده نیست. آن لبخند گواه سر زندگی و شاد بودن کودک است. مادر با مشاهده این وضعیتبه وجد می آید.
لبخند زدن اولین فعالیت اجتماعی انسان است، و بایستی به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین فعالیت آدمی نیز باقی بماند. آدم بایستی در تمام طول زندگی اش بخندد. اگر آدم در همه وضعیت ها قادر به خندیدن باشد قدرت مقابله با آن ها را نیز پیدا می کند - و این مقابله باعث رشد و بلوغ انسان می شود. من نمی گویم که آدم نبایستی بگرید. در واقع، اگر نتوانی بخندی گریه هم نمی توانی بکنی گریه و خنده با هم هستند. آن ها جزئی از پدیده ای هستند که نمایان گر حقیقت و اصالت است.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 96 و 97

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

18 Nov, 13:29


ادامه ...


در این میان فقط یک خانم ماشین نویس بود که نمی خندید و جدی و شق و رق نشسته بود. رئیس از او پرسید: «چی شده؟ چرا نمی خندی؟»
او در جواب گفت: «من آخر ماه از این جا می روم.» پس بنابراین دیگر دلیلی وجود نداشت که بخندد.
آدم ها برای انجام هر کاری دلایل خاص خودشان را دارند. در این میان حتی خندیدن هم همچون معامله شده و جنبه اقتصادی و سیاسی پیدا کرده است. خنده دیگر ناب نیست؛ خلوص آن از بین رفته است. تو دیگر نمی توانی خالصانه و بدون آلایش، همچون یک کودک، بخندی. انسان زمانی که دیگر نتواند با خلوص بخندد، پاکی و طهارت و معصومیت خویش را از دست می دهد.
یک کودک را نگاه کن. خنده اش را ببین که چقدر ژرف است و از کنه قلبش سر چشمه می گیرد. وقتی یک کودک متولد می شود، اولین فعالیت اجتماعی که فرا می گیرد لبخند زدن است - البته استفاده از واژه «فرا گرفتن» صحیح نیست، زیرا لبخند چیزی است که در وجود کودک به ارمغان نهاده شده و با خود به این دنیا می آورد او با لبخند زدن، عضوی از اجتماع می شود.


ادامه ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 96

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

17 Nov, 13:29


ادامه ...


هوتی از اهمیتی عظیم برخوردار است کمتر کسی همچون هوتی قدم به دنیا نهاده است.
زندگی هوتی از زندگی یک آدم معمولی بسیار متفاوت بود. زندگی او چیزی نبود جز خنده ای مستمر می گویند که هوتی حتی گاهی اوقات در خواب هم می خندید. او شکمی گنده داشت که موقع خندیدن تکان می خورد و بالا و پایین می رفت. خندیدن برای او به قدری طبیعی و ساده بود که هر چیزی می توانست او را به خنده بیندازد، حتی در خواب - چرا که زندگی چه در خواب چه در بیداری یک کمدی است.
ولی شما از زندگی یک تراژدی ساخته اید. شما زندگی خود را مفتضح کرده اید. حتی وقتی می خندید در واقع نمی خندید، بلکه تظاهر می کنید و حتی این نظاهر را نیز زورکی انجام می دهید. خنده شما از قلب سر چشمه نمی گیرد، از ته دل نیست این خنده از هسته وجود شما به بیرون نمی تراود، بلکه همچون رنگ و پوششی است که نمای بیرونی شما را می پوشاند. شما به دلایلی می خندید که هیچ ربطی به خنده ندارند.
در یک شرکت تجاری، رئیس مؤسسه مشغول نقل حکایت های تکراری و بی مزه همیشگی بود و البته همه کارکنان حاضر در دفتر می خندیدند - چون که مجبور بودند! آن ها دیگر حالشان از شنیدن آن قصه ها بهم می خورد، ولی بالاخره پای رئیس در کار بود. وقتی رئیس لطیفه می گوید، مرئوس بایستی بخندد؛ این جزئی از وظایف است.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 95 و 96

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

16 Nov, 13:29


ادامه


هوتی بدین ترتیب همه دهکده ها و شهر ها را یکی پس از دیگری پشت سر می گذشت و به هر جا که می رسید، آن جا را آکنده از خنده می ساخت. اوبه مدت چهار و پنج سال تنها یک کار انجام داد و آن هم خندیدن بود.
شایان ذکر است که در ژاپن از هیچ کس به اندازه هوتی با عزت و احترام یاد نمی کنند در هر خانه ای، مجسمه ای از هوتی وجود دارد. او هیچ کاری غیر از خندیدن انجام نداده است؛ ولی خنده او از چنان عمقی سر چشمه می گرفت که در وجود هر کس که آن را می شنید بر جا می ماند و جریانی نو در وجودش به راه می ا انداخت.
هوتی منحصر بفرد است در تمام اعصار، هیچ ابوالبشری آدم ها را تا به این حد به خنده و انداشته است آن هم خنده بدون دلیلی خاص این خنده مردم را ارضا می کرد و ناپاکی را از وجود آن ها می زدود. احساس خوشایندی به آن ها دست می داد که تا به حال تجربه نکرده بودند. این خنده چیزی را در عمق ناشناخته وجودشان بیدار کرده و زنگی در قلب آن ها به صدا در می آورد.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 94 و 95

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

15 Nov, 13:29


بودای خندان


یکی از عرفای بزرگ ژاپن به نام «هوتی» ملقب به بودای خندان است. او که یکی از محبوب ترین عرفای ژاپن بشمار می آید، در طول زندگی عارفانه خویش حتی یک کلمه بر زبان نیاورد. از زمانی که به نور معرفت و عرفان مشرف شد، شروع به خندیدن کرد و هر گاه کسی از او می پرسید: «چرا می خندی؟» او در جواب بیش تر می خندید او خندان، دهکده ها و شهرها را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت.
مردم دور او جمع می شدند و او همچنان می خندید. به تدریج خنده او به دیگران سرایت می گرد و اشخاص حاضر در جمع نیز یکی یکی به خنده می افتادند و در نهایت همه می خندیدند. ولی نمی دانستند چرا به خود گفتند: «مسخره است. این مرد خل و چل است. اصلاً چرا ما داریم می خندیم؟» در ضمن هر کس اندکی نگران بود و می گفت: «حالا مردم چه فکر می کنند؟ ما داریم الکی می خندیم.» با این وجود، مردم در انتظار بازگشت مجدد هوتی به سر می بردند، زیرا تا آن وقت در طول زندگی خویش با این شدت و حدت نخندیده بودند. آن ها احساس می کردند که بعد از این خنده حواسشان پاک و شفاف تر شده است و چشمانشان بهتر می بیند. احساس می کردند که تمام وجودشان آکنده از نور شده است؛ انگار که پرده سیاه سنگینی را از روی خود به کنار زده بودند.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 94

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

14 Nov, 13:29


بخش سوم

خنده

«در نظر من، شوخ طبعی بایستی پایه و اساس باور های انسان را در آینده تشکیل دهد. »

اوشو


زندگی لطیفه ای کیهانی است


کل زندگی به مثابه یک لطیفه بزرگ کیهانی است. زندگی پدیده ای جدی نیست - اگر آن را جدی بگیری در واقع آن را از کف می دهی. درک زندگی تنها از طریق خنده ممکن است.
آیا تا به حال توجه کرده ای که انسان تنها جانوری است که می خندد؟ ارسطو می گفت که انسان تنها جانور صاحب منطق است. ولی این حرف کاملاً صحت ندارد چون که مورچه ها و زنبور ها هم موجوداتی بسیار منطقی هستند. در واقع در مقایسه با مورچه و زنبور، انسان موجودی غیر منطقی به نظر می رسد کامپیوتر هم وسیله ای است بسیار منطقی و در مقایسه با آن نیز انسان بسیار غیر منطقی است.
تعریف من از انسان این است که انسان تنها جانوری است که می خندد. زنبور ها، مورچه ها و کامپیوتر ها هیچ کدام نمی خندند. فقط انسان از چنین موهبتی برخوردار است. خنده نقطه اوج رشد انسان است؛ از طریق خنده است که انسان به خدا نزدیک می شود، زیرا فقط به وسیله بالا ترین صفت انسانی است که می توان به نهایت دست یافت. خنده به مثابه پلی بین انسان و خداوند است.


اشو
عشق، رقص زندگی
ص 91 و 92

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

13 Nov, 13:29


ادامه ...


من به شما راه و روش مراقبه را می آموزم. با مراقبه عشق برایتان صورت و کیفیتی جدید پیدا می کند. این عشق دیگر به معنا سبکسری و بلاهت نیست، بلکه خرد و دانایی است تو دیگر گرفتار عشق نمی شوی، بلکه در آن رشد می کنی و شکوفا می شوی. عشق برای تو به منزله خصلتی والا خواهد بود. همان طور که نور شعله را احاطه می کند، عشق نیز وجود تو را در بر میگیرد تو عشق میورزی؛ در حقیقت تو خود عشق هستی این عشق ابدی است. این عشق مخاطب خاصی ندارد؛ همچون چشمه ای است که همه می توانند از آب گوارای آن بنوشن. عشقی است که همه چیز و همه کس می تواند از برکت آن سر مست و غنی شود - درخت، سنگ، آدم، حیوان فرقی نمی کند.
بودا در تنهایی زیر یک درخت می نشست و از او عشق به بیرون متصاعد می شد. باران عشق او هر چیزی را که اطرافش بود متبرک می ساخت. این عشق ابدی است همان عشقی است که قلب در آرزوی نیل به آن می تپد.


اشو
عشق، رقص زندگی
ص 89

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

12 Nov, 13:29


ادامه ...


راستی این علاقه انسان برای پایداری و تداوم عشق از کجا سر چشمه می گیرد؟ تداوم به معنای آن است که تو می خواهی از آینده سر در بیاوری؛ یعنی تو می خواهی آن چه که در حال حاضر وجود دارد، در آینده هم به همین صورت باقی بماند - ولی آخر چرا؟ در حقیقت آدم زمانی به فکر تداوم می افتد که دیگر عشق پر کشیده و رفته است.
وقتی دو عاشق تازه نفس در توهم ذهنی خویش غوطه ور هستند، راجع به تداوم و پایداری عشق فکر نمی کنند. از یک زوج که در ماه عسل به سر می برند. راجع به تداوم عشق سؤال کن اصلاً چنین چیزی برایشان مطرح نیست. آن ها ابراز اطمینان می کنند که برای همیشه در کنار یکدیگر خواهند ماند. ولی به محض این که پایه های این عشق متزلزل شود و تو احساس کنی که دارد از دست می رود، ذهن به تو هشدار می دهد که دو دستی به آن بچسبی و هر کاری از دستت بر می آید. برای استمرار و تداوم آن انجام دهی. ذهن از تو می خواهد که به ترک ها و شکاف های به وجود آمده توجه نکنی، در حقیقت آن ها را نادیده بگیری از آن ها اجتناب کنی آن ها را فراموش کنی و سر پوش بر آن ها بگذاری - بالاخره یک جوری ماستمالی کنی.
پس بنابراین عشق زمینی نمی تواند تداوم داشته باشد؛ چنین چیزی غیر ممکن است.


ادامه دارد ...

عشق، رقص زندگی
ص 88 و 89

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

11 Nov, 13:29


ادامه ...


پیشنهاد من این است اگر تو واقعاً آماده ای که خواسته قلب خویش را برآورده ساز، پس هر چه راجع به عشق می دانی فراموش کن. ابتدا به مراقبه بپرداز، زیرا عشق واقعی از مراقبه سر بر می آورد ،عشق، رایحه خوش مراقبه است. مراقبه به مثابه یک گل است؛ بگذار شکفته شود، بگذار به تو کمک کند تا در بُعد عمودی بعدی که ذهن و زمان در آن نقشی ندارند، صعود کنی؛ و ناگهان بوی خوش آن به مشامت می رسد. این عشق ابدی است. این عشق عاری از هرگونه شرط و شروط است.
هیچ رویایی مداوم نیست و عشق زمینی تو چیزی جز یک رویا نیست. ذهن فقط در عالم رؤیا سیر می کند و نمی تواند دنیای واقعیت را به تو بنمایاند.
از دنیای ذهن خارج شو هر چه راجع به عشق می دانی فراموش کن - تو قدرت درک عشق واقعی را نداری فقط از طریق مراقبه است که می توانی از بعدی که در آن به سر می بری خارج شده و به بعدی برتر تغییر مکان دهی؛ یعنی از بعد افقی به بعد عموی برسی یعنی از زندگی در گذشته و آینده رهایی یابی و حضور در زمان حال را تجربه کنی.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 87 و 88

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

10 Nov, 13:29


ادامه ...


ولی ذهن هیچ چیز از ابدیت نمی داند. قلب در اشتیاق نیل به ابدیت موج می زند؛ اما قلب همیشه توسط ذهن تفسیر و تعبیر می شود. عشقی که ذهن ولی آدمی می شناسد یا بسیار کوتاه مدت و با قدری طولانی مدت است. حتی اگر عشق مدت بیش تری دوام یابد ترس از دست رفتن و پایان یافتن این عشق همیشه وجود خواهد داشت؛ این ترس کاملاً به جا است، زیرا پایان چنین عشقی، محرز و قطعی است.
قلب صحبت از ابدیت می کند، ولی ذهن آن را تداوم تعبیر می کند. سوء تعبیری که به آن دچار شده ای همین جاست اشتیاق قلب تو برای طی طریق در بعد عمودی است، یعنی در بُعد مراقبه.
اشتیاق موجود در قلب تو احمقانه نیست؛ مشکل این است که تو آن را اشتباه درک کرده ای. قلب تو در حقیقت به دنبال عشقی است که زاییده مراقبه باشد، نه زاییده ذهن؛ این دقیقاً همان عشقی است که من همیشه از آن صحبت می کنم. این همان عشقی است که عیسی مسیح از آن صحبت می کرد. این عشق الهی است. این عشق زمینی نیست. عشق زمینی تو نمی تواند الهی باشد. عشق زمینی پدیده ای است مربوط به ذهن مربوط به بیولوژی فیزیولوژی و روانشناسی؛ ولی ابدی نیست.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 87

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

09 Nov, 13:42


لطفا حمایت کنید حمایت واقعا پایین هست🌹🌿

اشو

09 Nov, 13:40


سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک آبان ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹

اشو

09 Nov, 13:29


عشق و مراقبه

باگوان،

در درون من اشتیاقی عظیم برای عشقی مداوم و پایدار موج می زند. آیا این احساس احمقانه است؟



عشق می تواند در دو بعد مختلف وجود داشته باشد: افقی یا عمودی ما به عشق از نوع افقی آشنا هستیم؛ یعنی عشق در بعد زمان در حالی که بعد عمودی نمایانگر وادی ابدیت و جاودانگی است.
اشتياق موجود در قلب تو، برای تداوم و پایداری نیست؛ تو دچار سوء تعبیر شده ای. ولی این سوء تعبیر تقریباً فراگیر است، زیرا معیار سنجش ما محدود به بعد زمان است و در این بعد تنها دو امکان وجود دارد هر پدیده ای یا لحظه ای و گذرا است یا مداوم و پایدار. ولی خود تداوم نیز به معنى لحظه های بسیاری است که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و هر کدام شروع و پایانی دارند، بنابراین تداوم ابدی نیست؛ نمی نواند باشد. هیچ چیز در بعد زمان ابدی نیست. آن چیز که در زمان متولد می شود، محکوم به مرگ در زمان است اگر آغازی است، حتماً پایانی هم هست.
عشق تو نیز دارای شروع است و در لحظه ای خاص از زمان آغاز می شود. پس بنابراین بایستی پایان یابد حال این پایان می تواند دیرتر یا زود تر به وقوع بپیوندد. اگر سریع پایان یابد اسم آن را لحظه ای و گذرا می گذاری؛ اگر به پایان رسیدن آن قدری بیش تر به طول بینجامد، آن را پایدار و مداوم تصور می کنی، ولی این تداوم نیز قلب تو را ارضا نمی کند، زیرا قلب در آرزوی چیزی است که به هیچ وجه پایانی بر آن نباشد چیزی که برای همیشه باشد. این آرزو در حقیقت آرزوی رسیدن به خدا است؛ "خدا" نامی دیگر برای عشق ابدی است.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 86 و 87

کانال اشو
@Oshocenterr

اشو

08 Nov, 13:29


ادامه ...


این عشق احتیاج به بازگو شدن، به رسمیت شناخته شدن و گواهی ندارد. احتیاجی ندارد که کسی بیابد و از طعم آن بهره مند شود. شناخت عشق توسط دیگری، امری است غیر مترقبه و پیش بینی نشده، و لازمه وجود و بقای عشق نیست عشق به راه خودش ادامه می دهد و جریان می یابد - حتی اگر کسی نباشد که طعم آن را تجربه کند، آن را بشناسد، و از برکت وجودش شاد و خرسند شود. عشق در هر حال جاری می شود؛ و تحت تأثیر این جریان است که تو احساس سرور و شعفی عظیم می کنی. این جریان در واقع انرژی حیات تو است.
فرض کن در اتاقی کاملاً خالی نشسته ای و انرژی تو جریان دارد و فضای اتاق را آکنده از عشق می سازد. هیچ کس در اتاق نیست - دیوار ها از تو تشکر نخواهند کرد - هیچ کس نیست که این عشق را بازشناخته و از طعم آن بهره مند شود. ولی این مسأله به هیچ وجه مهم نیست مهم این است که انرژی تو آزاد می شود. جریان پیدا میکند و تو احساس شادی و شعف می کنی. یک گل از اینکه رایحه اش توسط باد پراکنده می شود احساس شادی می کند؛ حال این جریان باد چیزی راجع به این عطر بداند یا خیر، فرقی به حال گل نمی کند.


ادامه دارد ...

اشو
عشق، رقص زندگی
ص 84 و 85

کانال اشو
@Oshocenterr