اگر با تمام وجود به سماع بپردازی و بگذاری که سماع تو را هدایت کرده و وجود تو را تسخیر کند، دیگر جایی و مکانی برای فکر و ذهن باقی نمی ماند. همین اتفاق در خنده عمیق نیز رخ می دهد. اگر خنده وجودت را تسخیر کند فکر کردن متوقف می شود. همان تجربه چند لحظه ای عدم ذهنیت، نوید بخش اجر و پاداش بیش تر در آینده نزدیک است. تو بایستی هر چه بیش تر به وضعیت کیفی عدم ذهنیت نزدیک تر شوی و از مشغولیت فکری پرهیز کنی.
خنده مقدمه بسیار زیبایی برای ورود به وادی عدم تفکر و ذهنیت است.
می گویند که هوتی هیچ علاقه ای نداشت که خود را استاد دن بنامد یا اینکه مریدانی اطراف خویش جمع کند. به جای این کار، او با کیسه ای پر از شیرینی و اسباب بازی و آب نبات در خیابان ها به راه می افتاد و آن ها را بین بچه هایی که دور او جمع می شدند و به بازی می پرداختند تقسیم می کرد.
حال، گاهی اوقات این بچه ها واقعاً بچه بودند، گاهی اوقات این بچه ها را نوجوانان و جوانان تشکیل می دادند و گـ و گاهی اوقات نیز این بچه ها شامل آدم های پیر و مسن بودند - پس با کلمه «بچه ها» گمراه نشوید. آدم های مسن، حتی آن هایی که از خود هوتی پیر تر بودند برای وی کودک به شمار می آمدند.
ادامه دارد ...
اشو
عشق، رقص زندگی
ص 100
اشو
@Oshocenterr