oostaMo story (@oostamostory) के नवीनतम पोस्ट टेलीग्राम पर

oostaMo story टेलीग्राम पोस्ट

oostaMo story
The back story of building my new Direct-to-Consumer startup, oostaMo, in The Netherlands. I have no confidential matter; all my strategies and everything is out.

For any feedback, question please send me a message at: @moqaem
www.oostaMo.com
1,499 सदस्य
626 तस्वीरें
166 वीडियो
अंतिम अपडेट 28.02.2025 22:27

oostaMo story द्वारा टेलीग्राम पर साझा की गई नवीनतम सामग्री


این مصاحبه با واتردراپ رو دوست داشتم.
https://youtu.be/usIxpN8RHzk?si=syouPNGCCsyyswtv

بعد این رسانه هلندی هم همین الان باید پیام بده بگه چه کار باحالی و از کجا می تونیم بخریم :)
چند هفته پیش بهشون پیام دادم. هر زمانی ممکن بود جواب بدن.
قشنگ دنیا عالیه :)

سایت مون رو اسکن کردیم با بچه های فنی

صاحب خونه مون توی هلند که من رو توی لینکدین دنبال می کنه این رو امروز برام فرستاده

جمع کنم.
به نظر لوک قدم بعدی برای ما شناخته شدن در یه محیط یا فضای خاص برای آدم های اون گوشه خاص هستش. چه توی هورکا باشه. چه توی سونا باشه. گفت باید اون لحظه خاص استفاده خودت رو پیدا کنی و اونجا پر تکرار دیده بشی تا بعد بیای بیرون و مثلا توی ریتیل

در ضمن فروشگاه های هلند برای گذاشتن محصول توی قفسه پول نمی گیرین. هزینه لیستینگ و اینا ندارن. هر چند مثلا ممکنه مجبورت کنن پول مارکتنیگ بدن ولی تهش پول برای یه سرویس می دی. هر چند مثلا توی مجله خود فروشگاه تبلیغ کردن خیلی تبلیغ خاصی نیست و تهش یه جورایی پول گرفتنه.

یه فروشگاه واتردارپ (فلگ شیپ استور واتردراپ) رفتیم. با فروشنده کلی گپ زدیم. فروشنده گفت خیلی تست می کنن ولی اوناییی که واقعا می خرن خیلی جوون ها و نسل زد نیستن. یا مامان باباها با بچه ها هستن واسه بچه ها یا خانم های سن متوسط

ولی تهش لوک می گفت ببین تو تهش یه سری گیاه هستی توی یه کیسه کوچیک که در واقع فیلتر چایی هستش و توی آب قراره تو رو بندازن. به نظرش اینکه همه تهش می گن یه چیزی تو مایه های کلدتی هستش، عجیب نیست. می گفت تو نمی خوای تو رو ببرن اونجا ولی قابل پیشگیری نیست.
اما الان گفتن اینکه: Make your own icetea
یه چیزی هستش که به نظرم جای گفتن داره. شاید باید این شعار رو امتحان کنم.

اگر بگیم بهش چایی سرد، مردمی که خریدنش توی خونه کی و کجا ازش می خوان استفاده کنن.
براش مثال زده که مثلا فکر کن ما به شیر گیاهی بگیم آب طعم دار شده که وقعا هم هست. شیر گیاهی یه جور آب طعم دار شده با مثلا بادام هستش. خوب اقا اگر بهش بگی آب طعم دار شده بعد مردم فکر می کنن مثلا باهش قهوه خودم رو بسازم یا هر چی.
برای همین می گفتم اگر بهش بگیم کلدتی (چای سرد) بعد که بره خونه آدما با این دیدی که ازش دارن، کی برش می دارن و ازش استفاده می کنن.
لوک هم متقاعد شد که کلدتی و قفسه چایی ها خیلی جای مناسبی براش نیست.
خصوصا که یه پیام از تسترها رو بهش نشون دادم که می گفت خیلی به محصول امید داره و واقعا می خواد امتحانش کنه چون مشکلش اینه که اگر آب و چایی نخواد بخوره چی می مونه که بخوره که سالم وطبیعی باشه.

یه نکته دیگه موازی این بود که توی این فروشگاه به آدما نشون می دادیم بسته بندی رو و ازشون می پرسیدیم (تقریبا دو سه نفر شد همش) ولی همه تا حدودی می فهمیدن محصول چیه که به نظرم و به نظر لوک چیز خوبی بود. گمونم لوک هم حال کرد از این موضوع. ولی همه تهش می گفت یه جور کولد تی هستش.

خیلی با لوک بحث کردم که چرا نمی خوام اسمش رو تی بذارم.
و لوک می گفت این تهش یه جوی تی (چایی)‌هستش.
و من می گفتم دلیلی که نمی خوام این کلمه رو براش استفاده کنم اینه که کلمه ای که استفاده می کنیم به محصول هویت می ده و جایگاهش در زندگی و شکل استفاده ازش رو مشخص می کنه.