گاهی وقتا آدم فقط یه بغل میخواد تا که نَمیره.
Oblivion. のテレグラム投稿
Oblivion. によってTelegramで共有された最新のコンテンツ
نوشتی: صبح بهت زنگ میزنم خواب نمونی.
خوندم: دوستت دارم.
نوشتم: شب زود بخواب، چشمات حیفه،
بخون: دوستت دارم.
خوندم: دوستت دارم.
نوشتم: شب زود بخواب، چشمات حیفه،
بخون: دوستت دارم.
اینجای زندگی، دلم یه اتفاق غیرمنتظره قشنگ میخواد، یه سوپرایز هرچند کوچیک.
اگه اون بالای کانال is typing میاورد، متوجه میشدین، چقدر تایپ میکنم ولی سِند نه.
اسم سال ۱۴۰۳ رو میذارم سال بزرگ شدن، از دست دادن و به دست آوردن، دویدن، رسیدن یا شاید نرسیدن، بغض‌های غلیظ و گریه‌ها، دویدنِ ذوق‌ها یواشکی در زیر پوست، دوری و در عین حال نزدیکی.
هربار که به این پسر نگاه میکنم به این فکر میکنم کجای زندگیم چه کار خوبی کردم که خدا اونو گذاشته وسط زندگیم.
