عبید زاکانی @obeydezakani Channel on Telegram

عبید زاکانی

@obeydezakani


هزل برای عبید ابزاری بوده است برای بیان شفاف مسائل

عبید زاکانی (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرام عبید زاکانی! این کانال یک جایگاه ویژه برای انسانهایی است که به دنبال هزل، شفافیت و بررسی مسائل اجتماعی هستند. عبید زاکانی این کانال را برای افرادی آفتابگردان کرده است که عاشق طنز و هوشمندانه بیان موضوعات پیچیده هستند. اینجا نه تنها با موضوعات جدی روبرو می‌شوید بلکه با یک لمس طنز و بازی روانشناختی همراه خواهید بود. در این کانال، عبید زاکانی از ابزار هزل برای بیان شفاف مسائل استفاده می‌کند و از طریق این روش، موضوعات پیچیده را به صورت سرگرم کننده و آموزنده بررسی می‌کند. اگر شما هم عاشق هوش، طنز و شفافیت هستید، حتما به کانال عبید زاکانی بپیوندید و از محتوای منحصر به فرد آن لذت ببرید!

عبید زاکانی

28 Oct, 18:31


.

۹۱  ⬅️   شیخ‌زادگان را به هر وسیله که باشد بگایید تا حج اکبر کرده باشید.




#رساله_صد_پند

https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

24 Oct, 10:30


.

شیخ شرف‌الدین درگزینی و مولانا عضدالدین در خانه‌ای بزرگ بودند. چون سفره بیاوردند عوام بجوشیدند که تبرک شیخ می‌خواهیم.

یکی مولانا عضدالدین را نمی‌شناخت، گفت: خواجه، پاره‌ای نیم‌خورده‌ی شیخ را به من ده.

مولانا گفت: نیم‌خورده‌ی شیخ از دیگری بطلب که من تمام‌خورده‌ی شیخ دارم.




Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

16 Jun, 08:30


.

واعظی بر منبر می‌گفت: هر گاه بنده‌ای مست میرد، مست دفن شود و مست سر از گور برآورد.

خراسانی‌ای در پای منبر بود گفت: به خدا آن شرابی است که یک شیشه‌ی آن به صد دینار ارزد.


Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

08 Jun, 08:22


.

مولانا شمس‌الدین با یکی از مشایخ خراسان کدورتی داشت. شیخ ناگاه بمرد. نجاری، صندوق گوری سخت به تکلیف از بهر او تراشید.

مردم تحسین نجار می‌کردند.

مولانا گفت: خوب تراشیده اما سهوی عظیم کرده که دودکش نگذاشته است!


Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

22 May, 11:08


.

مردی را علت قولنج افتاد. تمام شب از خدای درخواست که بادی از وی جدا شود. چون سحر رسید ناامید گشت و دست از زندگی شسته، تشهد می‌کرد، و می‌گفت بار خدایا بهشت نصیبم فرمای!

یکی از حاضران گفت: ای نادان! از آغاز شب تا این زمان التماس بادی داشتی، پذیرفته نیامد. چگونه تقاضای بهشتی که وسعت آن به اندازه آسمانها و زمین است از تو مستجاب گردد؟!

Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

19 Mar, 23:04


.

خواهی که شود عید سعیدت همه نوروز
خواهی که شود طالع تو شمع شب افروز

خواهی که رسد خلعت و انعام به هر روز
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز



Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

15 Sep, 19:31


.
از حد گذشت درد و به درمان نمی‌رسیم
با لب رسید جان و به جانان نمی‌رسیم
گر رهروان به کعبه مقصود می‌رسند
ما جز به خارهای مغیلان نمی‌رسیم
آنها که راه عشق سپردند پیش از این
شبگیر کرده‌اند به ایشان نمی‌رسیم
ایشان مقیم در حرم وصل روز و شب
ما جهد می‌کنیم و به دربان نمی‌رسیم
بویی ز عود می‌شنود جان ما ولی
در کنه کار مجمره‌گردان نمی‌رسیم
بحری است بحر عشق که در وی به پای عقل
چندان که می‌رویم به پایان نمی‌رسیم
چون صبح در صفا نفس صدق می‌زنیم
لکن به آفتاب درخشان نمی‌رسیم
در مسکنت چو پیرو سلمان نمی‌شویم
در سلطنت به جاه سلیمان نمی‌رسیم

همچون عبید واله و حیران بمانده‌ایم
در سرّ کارخانه یزدان نمی‌رسیم


غزل ۱۱۶
#کلیات_عبید_زاکانی

https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

31 May, 19:31


.


پسرکی از حمص (شهری است در سوریه) به بغداد شد و صنعت را پرسود یافت. مادرش او را برای مرمت آسیا به حمص خواند.


پسر بدو نوشت که: گردش
سرین در عراق، به از چرخش دستاس به حمص باشد.



Https:/t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

30 May, 19:30


.


مردی را کنیزکی رقاصه آوردند. گفت: آیا دست تو را هنری باشد؟

گفت: نه، مرا هنر در پاست.



Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

25 May, 19:30


.


۳۲  ⬅️  از تنعم دایه و حکمت قابله و حکومت حامله و کلکل گهواره و سلام داماد و تکلیف زن و بچه ترسان باشید.




#رساله_صد_پند



https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

07 Apr, 19:30


.


ای عاشقان رویت بر مهر دل نهاده
زنجیریان مویت سرها به باد داده

جان را به کوی جانان چشم خوشت کشیده
وز بند غصه دل را ابروی تو گشاده

با عشق جان ما را سوزیست در گرفته
با اشگ چشم ما را کاریست اوفتاده

تا چشم نیم‌مستت وسمه نهد بر ابرو
چون دل خلاص یابد زان زلف وانهاده

از وصف آن زنخدان من ساده‌دل چه گویم
یارب چه لطف دارد آن نازنین ساده

ما را ز ننگ هستی جز می نمی‌رهاند
صوفی مباش منکر کز باده نیست باده

بخت عبید و وصلت، این دولتم نباشد
در خواب اگر خیالت، بینم زهی سعاده



Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

01 Apr, 19:31


.


ساقيا باز خرابيم بده جامی چند
پخته‌ای چند فرو ريز به ما جامی چند

صوفی و گوشه‌ی محراب و نکونامی و زرق
ما و ميخانه و دردی‌کش و بدنامی چند

باده پيش آر که بر طرف چمن خوش باشد
مطربی چند و گلی چند و گل‌اندامی چند

چشم و لب پيش من آور چو رسد باده به من
تا بود نقل مرا شکر و بادامی چند

باده در خانه اگر نيست برای دل ما
رنجه شو تا در ميخانه بنه گامی چند

در بهای مي گلگون اگرت زر نبود
خرقه‌ی ما به گرو کن بستان جامی چند

ذکر سجاده و تسبيح رها کن چو عبيد
نشوی صيد بدين دانه بنه دامی چند



Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

30 Mar, 19:31


.


در خود نمی‌بینم که من بی او توانم ساختن
یا دل توانم یک زمان از کار او پرداختن

من کوی او را بنده‌ام کورا میسر می‌شود
بر خاک غلطیدن سری در پای او انداختن

چون شمع هجران دیده‌ای باید که تا او را رسد
با خنده گریان زیستن یا سوختن یا ساختن

هرگز نباید خواب خوش در چشم من تا ناگهان
خیل خیالش صف‌زنان نارد برویش تاختن

در حسرتم تا یک زمان باشد که روزی گرددم
کز دور چندان بینمش کورا توان بشناختن

هر دم عبید از خوی او باید شکایت کم کنم
عادت ندارد یار ما بیچارگان بنواختن




https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

25 Mar, 19:30


.


بدین صفت سر و چشمی و قد و بالایی
کسی ندید و نشان کس نمی‌دهد جایی

چنین شکوفه نخندد به هیچ بستانی
چنین بهار نیاید به هیچ صحرایی




https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

20 Mar, 22:00


.

خواهی که شود عید سعیدت همه نوروز
خواهی که شود طالع تو شمع شب افروز

خواهی که رسد خلعت و انعام به هر روز
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز



Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

14 Mar, 20:30


.


واعظی بر منبر می‌گفت: هر که نام آدم و حوّا نوشته در خانه آویزد شیطان بدان خانه در نیاید.

طلخک از پای منبر برخاست و گفت: مولانا شیطان در بهشت در جوار خدا به نزد ایشان رفت و بفریفت. چگونه می‌شود که در خانه‌ی ما از اسم ایشان بپرهیزد؟!؟




Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

07 Mar, 20:30


.


مرا قرض هست و دگر هیچ نیست
فراوان مرا خرج و زر هیچ نیست

جهان گو همه عیش و عشرت بگیر
مرا زین حکایت خبر هیچ نیست

هنر خود ندانم و گر نیز هست
چو طالع نباشد هنر هیچ نیست

عنان ارادت چو از دست رفت
غم و فکر برگ و دگر هیچ نیست

به درگاه او التجا کن عبید
که این رفتن در به در هیچ نیست



Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

05 Mar, 20:30


.


واعظی بر منبر می‌گفت: هر گاه بنده‌ای مست میرد، مست دفن شود و مست سر از گور برآورد.

خراسانی‌ای در پای منبر بود گفت: به خدا آن شرابی است که یک شیشه‌ی آن به صد دینار ارزد.


Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

03 Mar, 20:30


.


غلامباره‌ای را گفتند: چون است که راز دزد و زناکار نهان ماند، و تو رسوا گردی؟

گفت: کسی را که راز با بچه افتد، چون رسوا نگردد؟؟



Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

01 Mar, 20:30


.


شخصی خانه‌ای کرایه گرفته بود .چوب‌های سقفش صدا می‌کرد. به صاحب‌خانه برای تعمیر آن، سخن به میان آورد.


پاسخ داد: که چوب‌های سقف ذکر خداوند می‌کنند.

گفت: نیک است اما می‌ترسم این ذکر منجر به سجود شود.



Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

18 Feb, 20:31


.




شخصی دعوی خدایی می کرد . او را پیش خلیفه بردند .

او را گفت: پارسال اینجا یکی دعوی پیغمبری می کرد او را بکشتند.
گفت: نیک کرده‌اند که من او را نفرستاده بودم!




Https://t.me/obeydezakani

عبید زاکانی

16 Feb, 20:30


.


اعرابی را پیش خلیفه بردند. او را دید بر تخت نشسته و دیگران در زیر ایستاده.

گفت: السلام علیک، یاالله!
گفت: من الله نیستم.
گفت: یا جبرائیل!
گفت: من جبرائیل نیستم.
گفت: الله نیستی، جبرائیل نیستی، پس چرا بر آن بالا رفته تنها نشسته‌ای؟ تو نیز در زیر آی و در میان مردمان بنشین.




Https://t.me/obeydezakani

5,455

subscribers

17

photos

1

videos