به تاریخ پیام ها نگاه کنید ببنید چه جوری سریالی داره نتیجه میگیره از ۱۵ شهریور با چالش ها شروع کرده تا الان که باز رد کردن چالش ماه یک وارد چالش ماه دو شده،✍️🗓
من ۵ ماه کانال رو دنبال میکنم ولی اولین باره وارد چالش ها شدم با ورود به چالش ها و دیدن حمایت گروهی قلبم از هیجان تند میزد
قبلا از روش اراده استفاده میکردم که به درد نخور بود الان با روش علمی جدید به جای زور زدن و اراده هوس هامو پردازش میکنم و تو هر کاری استمرار و عملگراییم قوی تر شده
🔫شما هم میتونی با ورود به چالش از بند این اعتیاد رها بشی و در کنار ترک کردن به تسلط روی خودت و زندگیت بررسی همین الان کلمه ی چالش رو برای ما بفرست تا بهت توضیح بدیم و وارد جمع ماه بشی
چالش نوفپ یعنی سوخت موشک با ترکیبی از روش های کنترل خود. نظم دهی به زندگی سحرخیزی فایل های روزانه و تکنیک ها توی کمتر از یک ماه میتونی رشد ۳/۴ برابری زو تجربه کنی
چیزی که تو میگی بیشتر شبیه "پیکاپه" . پیکاپ این فکره که بری بیرون، با هر دختری که دیدی لاس بزنی و ببریش خونه. با اینکه خیلی از تکنیکای پیکاپ از روانشناسی درست استفاده میکنن و از پسرا میخواد که عمل کنن، من از این خوشم نمیاد که فقط بر اساس ظاهر دخترارو هدف قرار میده.
من اگر دوره ای بزنم به پسرا یاد میدم که آگاهانه قرار بذارن، یا بهتره بگم هوش عاطفی و اجتماعی خودشونو بالا ببرن، وابستگی به نتیجه رو کنار بذارن و خودشون باشن. علم رابطه زدن درباره این نیست که چطور دخترارو جمع کنی و ببری خونه. بلکه درباره یادگیری مهارتای اجتماعی جدید و بیرون اومدن از منطقه امنته. پس کارایی که من میگم رو انجام بده: "از خونه بیرون برو و اقدام کن ..." فکر میکنم این کارا تو هر فرهنگی جواب میده.
خب، فکر کنم دو تا مسئله اینجا هست. اولی فرهنگه، دومی فرق بین قرار گذاشتن عادی و تکنیکهای جذب دختره.
میدونم که هر فرهنگی رسم و رسوم خودش رو برای دوستی و ازدواج داره. حتی ممکنه از یه شهر به شهر دیگه هم فرق کنه. آره، ما همه تو فرهنگی که توش زندگی میکنیم عمل میکنیم، ولی من خیلی اعتقاد دارم که نباید اجازه بدیم رسم و رسوم تبدیل به باورهای محدودکننده بشه.
چند سال پیش نصف سال رو تو شهرستان به شدت خاص بودم. نصف دیگه رو هم توی تهران . دو جای خیلی فرقکننده با رسوم خیلی متفاوت. ولی من تو هر دو فرهنگ خودم بودم. خودم تعیین کردم که چطور زندگی کنم و با آدمای دور و برم رفتار کنم. هیچ مشکلی نداشتم تو آشنا شدن با دخترها و رابطه داشتن تو هر دو فرهنگ. من تصمیم میگیرم و میرم جلو ، فرهنگ فرقی نمیکنه. زنها هر جا باشن زنن
یه سوال دارم درباره آشنا شدن با دخترها تو مکانهای عمومی. تو فرهنگ ایران و یا شهرستان هاش این چیزا خیلی سختگیرانهست. تو فرهنگهای غربی دیگه یه مرد میتونه بره بیرون و تو بار، کافه، و کلاب با دختر آشنا بشه و ببره خونه و باهاش رابطه داشته باشه. من مشکلی با سلام کردن به آدمایی که نمیشناسم ندارم، ولی واقعا تو ایران خیلی کم دیدم پسری که تنهایی بره جلو و کارو تموم کنه ؟ راهکار چیه به نظرتون
سلام اقا حمید من بعد از فرار از زندان 3 ماهی هست دیگه خودارضایی نمیکنم ولی هنوزم خیالپردازی میکنم. واقعیتش اینه که یه دختری یک ماهی همکارم شده
و خیلی روش کراشم ولی کنارش خیلی بد و عجیب رفتار میکنم یادمه گفتی نباید بیشتر از واقعیت، تو خیال با کسی باشی. حالا فهمیدم چی میگی. اگه تو دنیای واقعی اون دحتره
یه غریبهست ولی من ۲۰ ساعت براش خودارضایی کردم، مغزم بهش اهمیت زیادی میده. این باعث میشه استرس بگیرم، احساس گناه کنم و باهاش رفتار عجیب داشته باشم. چیکار کنم به نظرت؟