نمیتونید دائما از دیدن و شنیدن چیزهایی که بهتون حس خشم، غم و اضطراب میده فرار کنید.
نمیتونید تا ابد به آدمها، موقعیتها و رفتارها نگاه کنید و این احساسات رو تجربه کنید و بعد یا انکار کنید یا فرار کنید.
یه جایی مکث کنید.
یه جایی به خودتون زمان بدید که موقعیت و آدم و احساس خودتون رو تحلیل کنید.
که ببینید چرا آدمی که اصلا نمیشناسید یا موقعیتی که بارها تکرار شده، برای شما خشم رو بالا آورده.
یکم عمیق بشید، بگردید، دلیلش همونجاست.
وسط همون دائم فرارکردنها. اولین قدم شناختن الگوییه که داره بهت خشم میده. (یا غم یا اضطراب یا شرم…)
دومین قدم پیدا کردن شباهت بین موقعیتهاست.
سومی اینکه این چه چیزی رو در درون شما بیدار میکنه. چه چیزی رو نشونه میگیره. بعدش؟
فقط مهر و عشق و حمایت از خودتون. بعدش فقط در آغوش گرفتن خودتون.
بعدش تکرار اینکه این موقعیت یا این آدم هیچ کاری نکرده که من رو تحریک کنه.
این به من و گذشتهم مرتبطه.
و این گاهی تنهایی نتیجه نمیده، نیاز به کمک کسی داری که از تو حرفهای تر و با تجربهتره.
ولی قدمهای اول رو خودت بردار. از تجربه و تحلیل و عمیق شدن توی احساساتت فرار نکن.
@nawroon