نقد ولایت فقیه

عید غدیر خم بر آخرین وارث غدیر، پدر دلسوز مؤمنین، خلیفه و بزرگ‌ترین آیت خدا در زمین، بقیةالله علیه‌السلام و همچنین بر شیعیان دوازده‌ امامی آن حضرت مبارک باد. 🌷🌹

ان‌شاءالله عیدی ما، تعجیل در فرج امر حضرت و پایان یافتن این جدایی تحمیل‌شده باشد. 🌺

🆔 @naghd_velayat_faghih

🌀 قرائت و تفسیر اشتباه قرآن توسط رهبر فرزانه 🌀

💠 لن یَجعَلَ اللهُ لِلکٰفِرینَ عَلَی المُؤمنینَ سَبیلاً
💠 خداوند هیچ‌گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.
قرآن کریم - سوره نساء - آیه ۱۴۱

🔹 خامنه‌ای در سخنان خود می‌گوید: «امروز نه علیه شیعه، نه علیه ایران، نه علیه فلان مذهب خاص، علیه اسلام توطئه است. چون قرآن مال اسلام است. آن مرکزی و کانونی که فریاد می‌زند «لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکٰفِرینَ عَلَی ⬅️المُسلمینَ➡️ سبیلاً» که تشیّع نیست. آن قرآن است، آن اسلام است!» [۱]

◀️ خطای او در قرائت این آیه واضح است و با فرض صحت سواد و عقل وی، از دو حال خارج نیست. او یا عمدا آیه قرآن را این‌طور قرائت کرده و یا سهوا. نتیجه هر دو را بررسی می‌کنیم:

1️⃣ او این آیه را عمدا اشتباه قرائت کرد. پس به خدا دروغ بسته و قرآن را تحریف نمود.
💠 فمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ ۚ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ
💠 چه کسی ستم‌کارتر است از آن کس که بر خدا دروغ می‌بندد، یا آیات او را تکذیب می‌کند؟! مسلما مجرمان رستگار نخواهند شد!
قرآن کریم - سوره یونس - آیه ۱۷
☑️ بنابراین با فرض عمدی بودن این خطا، طبق شهادت خداوند در قرآن کریم، کسی ظالم‌تر از خامنه‌ای که بر خداوند دروغ می‌بندد وجود ندارد.

2️⃣ او این آیه را سهوا اشتباه قرائت کرد. پس منظور او از واژه «مسلمین»، «مؤمنین» است.
در ادامه می‌گوید «[آیه] که تشیع نیست. آن قرآن است. آن اسلام است».
بنابراین تفسیر و توضیح او پیرو این آیه، این خواهد شد که «مؤمنین» (که سهوا «مسلمین» خوانده شد) فقط تشیع نیست. بلکه کل مذاهب اسلامی است.
اما آیا همه مسلمانان، مؤمن نیز هستند؟ به یکی از روایات پرشمار در این‌باره اشاره می‌کنیم.
💠 حدّثنا أبي رضي‌الله‌عنه قال : حدّثنا سعد بن عبد الله ، عن محمّد بن عيسى ، عن إسماعيل بن مهران ، عن محمّد بن سعيد ، عن أبان بن تغلب قال : قلت لابي عبد الله عليه‌السلام : من عرف الائمّة ولم يعرف الامام الّذي في زمانه أمؤمن هو؟ قال : لا ، قلت : أمسلم هو؟ قال : نعم. [۲]
💠 ابان بن تغلب می گوید از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم:
اگر کسی تمام امامان را بشناسد ولی امام زمانش را نشناسد، آیا مؤمن است؟ حضرت فرمودند: خیر! دوباره پرسیدم: آیا مسلمان است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: بله!
☑️ بنابراین تنها شیعیان ۱۲ امامی مؤمن بوده و تفسیر این آیه توسط خامنه‌ای و تعمیم لقب «مؤمنین» به تمامی مذاهب اسلامی، خطایی بزرگ و تفسیر به رأی قرآن است.
💠 عن عمار بن موسى عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سئل عن الحكومة قال: من حكم برأيه بين اثنين فقد كفر، و من فسر برأيه آية من كتاب الله فقد كفر. [۳]
💠 عمار بن موسی می‌گوید که امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
در مورد حکم کردن سؤال شد. فرموند: هر که بین دو نفر به رأی خودش حکم کند، کفر ورزیده است و هر که آیه‌ای از قرآن را به رأی خودش تفسیر کند، کفر ورزیده است.
💠 عن أبي بصير عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من فسر القرآن برأيه ان أصاب لم يوجر و أن أخطأ فهو أبعد من السماء. [۴]
💠 امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
هر کس قرآن را بر اساس دیدگاه خود تفسیر کند اگر به صواب رود، اجری ندارد و اگر به خطا رود، از پرتگاهی به بلندای آسمان سقوط کرده است.
☑️ بنابراین با فرض سهوی بودن خطا در قرائت قرآن توسط خامنه‌ای، او آیه را به خطا و به رأی خویش تفسیر کرده و بنابر فرموده قرآن ناطق، امام صادق علیه‌السلام، کفر ورزیده و از بلندای آسمان هبوط کرده است.

☑️ نتیجه نهایی این که با فرض صحت سواد و عقل خامنه‌ای، وی یا عمدا به خدا دروغ بسته و ظالم‌ترین فرد است و یا سهوا در قرائت خطا کرده، اما تفسیر او از قرآن، به رأی خود بوده و کفر ورزیده است. حالت دیگری وجود ندارد.

◀️ حال از پیروان خامنه‌ای می‌پرسیم که چگونه ولایت و بیعت چنین شخصی را به گردن دارید و آن را همان ولایت رسول الله صلی الله علیه و آله می‌دانید!؟ آیا تعصبتان بر ایمانتان ارجح است و درصدد توجیه بر‌می‌آیید!؟

💠 أفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَىٰ ۖ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
💠 آیا کسی که به سوی حق هدایت می‌کند برای پیروی شایسته‌تر است، یا آن کس که خود هدایت نمی‌شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می‌شود؟! چگونه داوری می‌کنید؟!
قرآن کریم - سوره یونس - آیه ۳۵

🎦

🆔 @naghd_velayat_faghih

📓 منابع به کار رفته
[۱] بیانات در دیدار مسئولان و دست‌اندرکاران حج‌ [تصحیح شده] - ۱۳۹۴/۰۵/۳۱
[۲] کمال‌الدین و تمام النعمة - باب فيمن أنكر القائم الثاني عشر من الائمّة عليهم‌السلام - حدیث ۳ - صفحه ۴۱۰ - شیخ صدوق
[۳] تفسیر عیاشی - جلد ۱ - باب فيمن فسر القرآن برأيه - حدیث ۶ - صفحه ۱۸
[۴] تفسیر عیاشی - جلد ۱ - باب فيمن فسر القرآن برأيه - حدیث ۴ - صفحه ۱۷

🌀 قرائت و تفسیر اشتباه قرآن توسط رهبر فرزانه 🌀

💠 لن یَجعَلَ اللهُ لِلکٰفِرینَ عَلَی المُؤمنینَ سَبیلاً
💠 خداوند هیچ‌گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.
قرآن کریم - سوره نساء - آیه ۱۴۱

🔹 خامنه‌ای در سخنان خود می‌گوید: «امروز نه علیه شیعه، نه علیه ایران، نه علیه فلان مذهب خاص، علیه اسلام توطئه است. چون قرآن مال اسلام است. آن مرکزی و کانونی که فریاد می‌زند «لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکٰفِرینَ عَلَی ⬅️المُسلمینَ➡️ سبیلاً» که تشیّع نیست. آن قرآن است، آن اسلام است!»

⬇️ ادامه مطلب

🆔 @naghd_velayat_faghih

🌀 بررسی آیه معروف به نفی سبیل 🌀
🔘 نقد ادله قرآنی ولایت فقیه 🔘
صفحه 7️⃣

◀️ اما درباره پرسش هفتم و سلطه کفار و غیر مسلمانان بر رژیم ولایت فقیه، هیچ جای تردیدی وجود ندارد. قانون اساسی رژیم از کشور بیگانه اخذ شده و با کمی تغییرات و اضافه کردن اصل ولایت فقیه، عملا قانون غیر اسلامی را در جامعه اسلامی حاکم کرده‌اند. در برابر برخی کشورهای کافر مانند چین، قاعده ابداع‌شده نفی سبیل خود را به‌طور زیر سیبیلی نادیده می‌گیرند و در راه دشمنی با یک یا دو کشور، ذلت در برابر دنیا را به جان خریده و در مقابل حکومت‌های کمونیست کافر، گردن کج می‌کنند. بنابراین استدلال مدعیان ولایت فقیه با تکیه بر این آیه، هم در مفهوم و هم در مصداق، از اساس باطل است و دلایلشان چیزی جز سبک شمردن قرآن کریم با تفسیر به رأی و شعارهای پوچ، نمی‌باشد.

◀️ در نهایت، پاسخ به پرسش هشتم و آخر و اثبات دلالت اختصاصی آیه به حکومت فقها را به عهده پیروان ولایت فقیه می‌گذاریم. ایشان چطور نتیجه گرفتند که این آیه دلالت بر این می‌کند که یک فقیه بر جامعه اسلامی حکومت کند، نه یک فرد مسلمان غیر فقیه؟ آیا پس از مشاهده تمام این ادله واضح و روشن در راستای ابطال استدلالشان، باز هم بر این روش باطل خود طبق این آیه و با این سبک و سیاق در جهت اثبات مدعای خود اصرار می‌ورزند؟

💠 ولَقَدْ صَرَّفْنَا فی هذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسانُ أَكْثَرَ شَئ ٍ جَدَلًا
💠 و ما در این قرآن هر گونه مثال و بیان برای (هدایت) خلق آوردیم ولیکن آدمی بیشتر از هر چیز (با سخن حق) به جدال و خصومت برخیزد.
قرآن کریم - سوره کهف - آیه ۵۴

🔘 پایان

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

📓 منابع به کار رفته
[۱] - ولایت فقیه: رهبری در اسلام - صفحه ۱۷۳ - جوادی آملی
[۲] - دراسات في ولاية الفقيه وفقه الدولة الإسلامية - جلد ۲ - صفحه ۲۰ - حسنعلی منتظری
[۳] - عیون اخبار الرضا علیه‌السلام - جلد ۲ - صفحه ۲۰۴ - شیخ صدوق
[۴] - بحارالانوار - دارالاحیاء لتراث - جلد ۸۹ - صفحه ۱۶۴ - علامه مجلسی
[۵] - من لا یحضره الفقیه - جلد ۴ - باب میراث اهل الملل - حدیث ۵۷۱۹ - صفحه ۳۳۴ - شیخ صدوق
[۶] - کتاب الطهارة - جلد ۳ - صفحه ۳۱۱ - روح الله خمینی
[۷] - الکافی - دارالکتب الاسلامیه - جلد ۲ - باب آخر منه وفيه أن الاسلام قبل الايمان - حدیث ۲ - صفحه ۲۸ - ثقة الاسلام کلینی
[۸] - الکافی - دارالکتب الاسلامیه - جلد ۲ - باب ان الايمان يشرك الاسلام والاسلام لا يشرك الايمان - حدیث ۵ - صفحه ۲۶ - ثقة الاسلام کلینی
[۹] - التبيان في تفسير القرآن - جلد ۳ - صفحه ۳۶۴ - شیخ طوسی
[۱۰] - علل الشرایع - جلد ۲ - باب نوادر العلل - حدیث ۷۱ - صفحه ۶۰۳ - شیخ صدوق
[۱۱] - علل الشرایع - جلد ۲ - باب نوادر العلل - حدیث ۷۲ - صفحه ۶۰۳ - شیخ صدوق
[۱۲] - جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام - جلد ۲۱ - صفحه ۴۷ - شیخ محمد حسن نجفی جواهری
[۱۳] - الأمالي - جلد ۱ - صفحه ۴۵ - شیخ طوسی
[۱۴] - الاحتجاج - احتجاجه عليه‌السلام على من أنكر عليه مصالحة معاوية ونسبه إلى التقصير في طلب حقه - صفحه ۲۹۰ - شیخ طبرسی
[۱۵] - جامع الاخبار - الفصل الخامس و السبعون في العدل - صفحه ۱۱۹ - محمد شعیری
[۱۶] - مجمع البيان في تفسير القرآن - جلد ۱۰ - صفحه ۶۵۶ - شیخ طبرسی
[۱۷] - الیقین - صفحه ۶۵ - سید بن طاووس

🌀 بررسی آیه معروف به نفی سبیل 🌀
🔘 نقد ادله قرآنی ولایت فقیه 🔘
صفحه 6️⃣

💠 عن سليم بن قيس قال، قام الحسن بن علي بن أبي طالب عليه‌السلام على المنبر حين اجتمع مع معاوية فحمد الله وأثنى عليه ثم قال:
. . . أما علمتم أن الخضر لما خرق السفينة وأقام الجدار وقتل الغلام كان ذلك سخطا لموسى بن عمران عليه‌السلام إذ خفي عليه وجه الحكمة في ذلك وكان ذلك عند الله تعالى ذكره حكمة وصوابا؟ أما علمتم أنه ما منا أحد إلا يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه إلا القائم عج الذي يصلي خلفه روح الله عيسى بن مريم عليه‌السلام فإن الله عز وجل يخفي ولادته ويغيب شخصه لئلا يكون لأحد في عنقه بيعة إذا خرج . . . [۱۴]
💠 حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام در پاسخ به منکرین صلح با معاویه فرمودند:
مگر نمی‌دانید که هنگامی که حضرت خضر عليه‌السلام کشتی را سوراخ کرد و جوانی را کشت و دیوار را تجدید بنا کرد، حضرت موسی علیه‌السلام خشمگین شد. زیرا حکمت آن‌ها برای او آشکار نبود، ولی کارهای حضرت خضر در نزد خدا صحیح و بی‌اشکال بود. مگر نمی‌دانید که هر یک از ما بر گردنش بیعت طاغوت زمانش خواهد بود به جز قائم ما علیه‌السلام که حضرت عیسی علیه‌السلام در پشت سر او نماز می‌خواند و خدای تبارک و تعالی ولادتش را مخفی نگه می‌دارد و خودش را در پشت پرده غیبت نهان می‌سازد تا به هنگام خروج، بیعت احدی در گردن او نباشد.

◀️ تا ظهور حضرت قائم علیه‌السلام، حکمت خداوند ایجاب می‌کند دولت باطل برپا باشد. هیچ حکومتی به جز حکومت معصوم علیه‌السلام، مشروعیت الهی ندارد. بنابراین تفاوتی در مسئله نمی‌کند که کافر بر جامعه سلطه داشته باشد یا مسلمان. البته مادامی که ظلم پیشه نکنند و مردم را با ستم، از دین خود منع نکنند. در غیر این صورت، حتی حاکم کافری که سعی در اجرای عدل دارد، از مسلمان ظالم برتر است. زیرا کفر کافر تنها متوجه خود اوست، اما ظلم مسلمان به ضرر دیگران است. هرچند در عدم مشروعیت الهی، هیچ تفاوتی ندارند.

چنانچه از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل شده است:
💠 الْمُلْكُ يَبْقَى بِالْعَدْلِ مَعَ الْكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى الْجَوْرُ مَعَ الْإِيمَانِ. [۱۵]
💠 حکومت با عدل همراه کفر باقی می‌ماند، اما با ظلم همراه ایمان خیر.

در روایتی دیگر از ابن عباس نقل شده است:
💠 عن ابن عباس قال قال موسى علیه‌السلام: يا رب إنك أمهلت فرعون أربعمائة سنة و هو يقول أنا ربكم الأعلى و يجحد رسلك و يكذب بآياتك فأوحى الله تعالى إليه أنه كان حسن الخلق سهل الحجاب فأحببت أن أكافيه‌ [۱۶]
💠 حضرت موسی علیه‌السلام فرمودند: «آیا به فرعون چهارصد سال مهلت دادی درحالی‌که می‌گوید؛ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی، و پیامبران و فرستادگان تو را انکار می‌کند و آیات و نشانه‌هایت را تکذیب می‌کند؟» خداوند به موسی وحی کرد: «او در دنیا رفتارش خوب بود و حجابی آسان داشت دیدنش آسان بود و به این خاطر خواستم به او مهلت بدهم.»

☑️ خداوند در دنیا بابت رفتار خوب حاکم کافر، به او و سلطنتش مهلت می‌دهد و نیکی او را بدین صورت جبران می‌نماید تا در آخرت، حقی بر خداوند نداشته باشد. در حالی که ظلم یک فرد با ایمان، سبب از دست رفتن سریع‌تر حکومت او خواهد بود. اگرچه نه حکومت کافر عادل مشروعیتی از جانب خداوند دارد، نه حکومت مسلمان ظالم. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که عدل واقعی، تنها در حکومت معصوم علیه‌السلام محقق می‌شود.

🔹 جناب سید بن طاووس می‌نویسد:
«و لما تم احتلال بغداد أمر هلاكو أن يستفتي العلماء: (أيما أفضل، السلطان الكافر العادل أم السلطان المسلم الجائر؟) ثم جمع العلماء بالمستنصرية لذلك. فلما وقفوا على الفتيا أحجموا عن الجواب، و كان رضي الدين على بن طاووس حاضرا هذا المجلس و كان مقدما محترما، فلما رآى إحجامهم تناول الفتيا و وضع خطه فيها بتفضيل العادل الكافر على المسلم الجائر، فوضع الناس خطوطهم بعده» [۱۷]
«هنگامی که هلاکو خان مغول بغداد را فتح کرد، دانشمندان و علما را در مستنصریه جمع کرد و از آنان در مورد این مسئله که «سلطان کافر عادل برتر است یا سلطان مسلمان ستمگر؟» استفتا نمود. پس از اینکه همه از پاسخ امتناع کردند، سید بن طاووس به سخن آمد و پاسخ داد: «قطعا حاکم کافر عادل از حاکم مسلمان ظالم برتر و افضل است» و دیگران نیز فتوای وی را تایید کردند.»

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

ادامه در صفحه 7️⃣

🌀 بررسی آیه معروف به نفی سبیل 🌀
🔘 نقد ادله قرآنی ولایت فقیه 🔘
صفحه 5️⃣

◀️ از دو روایت بالا، نتیجه حاصل می‌شود که دفاع از حکومت تنها زمانی واجب است که امام معصومی در رأس آن باشد. اگر در حمله کفار بر جامعه اسلامی، خوفی از جهت از بین رفتن شعائر اسلام، جان و مال و ناموس مسلمین باشد، جهاد در آن‌جا دفاع از اسلام و مسلمین خواهد بود. اما اگر کفار تنها به قصد براندازی حاکم قصد نبرد دارند و کاری به جان و مال و ناموس و دین مسلمانان ندارند، دفاع از سلطان وقت، ولو مسلمان هم باشد، تنها دفاع از یک ظالم در برابر ظالم دیگر است و کشته شدن در این راه، چیزی جز تلف شدن خون نیست.

🔹 جناب صاحب جواهر که طرف‌داران ولایت فقیه، با تقطیعات مخل کلام ایشان مدعی می‌شوند که ایشان قائل به مشروعیت حکومت فقها است، در این‌باره می‌نویسد:
«وكيف كان فلا إشكال في أصل الحكم بعد الأمر به والحث الأكيد عليه كتابا وسنة ، بل هو إن لم يكن من الضروريات فلا ريب في كونه من القطعيات ، نعم قد يمنع الوجوب ، بل قد يقال بالحرمة لو أراد الكفار ملك بعض بلدان الإسلام أو جميعها في هذه الأزمنة من حيث السلطنة مع إبقاء المسلمين على إقامة شعار الإسلام وعدم تعرضهم في أحكامهم بوجه من الوجوه ، ضرورة عدم جواز التغرير بالنفس من دون إذن شرعي ، بل الظاهر اندراجه في النواهي عن القتال في زمن الغيبة مع الكفار في غير ما استثني ، إذ هو في الحقيقة إعانة لدولة الباطل على مثلها.» [۱۲]
«و هیچ اشکالی در اصل حکم [جهاد] بعد از امر به آن و تاکید بر آن در کتاب و سنت نیست. بلکه آن از ضروریات است که شکی در آن که از قطعیات است، نیست. بله، ممکن است وجوب آن ممنوع شده باشد، یا حتی گفته شود حرام است. مثلا اگر کفار اراده کنند که در این زمان بر برخی سرزمین‌های اسلامی یا جمیع آن‌ها حکومت کنند، اما مسلمانان را بر اقامه شعائر اسلام باقی بگذارند و تعرضی به احکامشان به‌هیچ صورتی نکنند، ضروری است که بدون اذن شرعی، [مسلمان] خود را در خطر قرار ندهد. بلکه ظاهر آن است که قتال با کفار در آنچه استثنا شده است، در زمان غیبت نهی شده است. زیرا این کار در حقیقت، یاری کردن دولت باطل در برابر همتای باطل خود است.»

☑️ بنابراین دولت‌های زمان غیبت، حتی اگر دارای سلطانی مسلمان هم باشند، دولت باطل محسوب شده و دفاع از حکومت و دولت باطل حتی در برابر کفار، در صورتی که ظلمی به اسلام و مسلمین نکنند، نه‌تنها جایز نیست، بلکه به‌خاطر تغریر نفس در راه باطل، حرام نیز می‌باشد.

◀️ اما درباره زیستن در بلاد شرک و کفر که کفار بر آن سلطه و حکومت می‌کنند، مادامی که شخص پایبند به اسلام و ولایت اهل علیهم‌السلام باشد، هیچ منعی نخواهد داشت.

💠 أخبرني أبوعبدالله محمد بن محمد، قال أخبرني أبوعبدالله الحسين بن أحمد بن المغيرة، قال أخبرني حيدر بن محمد بن نعيم، عن محمد بن عمر، عن محمد بن مسعود، قال حدثني محمد بن أحمد النهدي، قال حدثني معاوية بن حكيم الدهني، قال حدثنا شريف بن سابق التفليسي، قال حدثنا حماد السمدري، قال قلت لأبي عبد الله جعفر بن محمد عليهما‌السلام: إني أدخل بلاد الشرك، وإن من عندنا يقول : إن مت ثم حشرت معهم؟ قال فقال لي: يا حماد، إذا كنت ثم تذكر أمرنا وتدعو إليه؟ قال قلت: نعم. قال: فإذا كنت في هذه المدن - مدن الاسلام - تذكر أمرنا وتدعو إليه؟ قال قلت: لا. فقال لي: إنك إن مت ثم حشرت أمة وحدك ، وسعى نورك بين يديك. [۱۳]
💠 حمّاد سمندری گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: «من به بلاد شرک می‌روم. بعضی از هم مسلک‌های ما می‌گویند که اگر تو در آن شهرها بمیری، با آنها محشور خواهی شد.» حضرت فرمودند: «ای حمّاد! وقتی در آن محیط‌ها هستی، به یاد امر ما هستی و مردم را به آن می‌خوانی؟» عرض کردم آری. فرمودند: «امّا اگر در شهرهای اسلامی باشی، باز به یاد امر ما هستی و مردم را به آن تبلیغ می‌کنی؟» عرض کردم نه! فرمودند: «بنابراین اگر در محیط غیر اسلامی بمیری، خود به تنهایی یک امّت محشور خواهی شد و نور تو پیشاپیش تو می‌شتابد.»

☑️ بنابراین برخلاف مدعای پیروان ولایت فقیه، زندگی شیعیان در سایه حکومت کفر و شرک، هیچ حرمتی نداشته و شیعیان همیشه در هر جای زمین، تحت ولایت باطنی امام زمان خود خواهند بود.

◀️ اما در پاسخ به مورد ششم، ائمه علیهم‌السلام نیز تحت حکومت‌های طاغوت زمان خود بودند. از آن‌جایی که ایشان معصوم بودند، چگونه می‌توان زندگی در سیطره طاغوت را مورد مذمت قرار داد؟ در حالی که شرایط برای برپایی حکومت الهی هنوز مهیا نشده است!؟ آیا از نظر پیروان ولایت فقیه، ائمه معصومین علیهم‌السلام در این‌باره کوتاهی کردند؟

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

ادامه در صفحه 6️⃣

🌀 بررسی آیه معروف به نفی سبیل 🌀
🔘 نقد ادله قرآنی ولایت فقیه 🔘
صفحه 4️⃣

💠 حدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ (ع) قَالَ ذُكِرَتِ الْحَرُورِيَّةُ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَقَالَ إِنْ خَرَجُوا مَعَ جَمَاعَةٍ أَوْ عَلَى إِمَامٍ عَادِلٍ فَقَاتِلُوهُمْ وَ إِنْ خَرَجُوا عَلَى إِمَامٍ جَائِرٍ فَلَا تُقَاتِلُوهُمْ فَإِنَّ لَهُمْ فِي ذَلِكَ مَقَالًا [۱۰]
💠 محضر مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، یادی از گروه حروریه شد و نامی از ایشان به میان آمد. حضرت علیه‌السلام فرمودند:
اگر با گروه و سپاه خارج شدند یا بر امام عادل خروج نمودند، علیه ایشان جهاد و مقاتله نمایید. ولی اگر بر رهبر جائر خروج نمودند، علیه آنان جهاد و مقاتله نکنید، زیرا ایشان در میدان گفتار، سخنانی دارند.

💠 أبِي (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (ع) قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِيكَ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلًا يُعْطِي السَّيْفَ وَ الْفَرَسَ فِي السَّبِيلِ فَأَتَاهُ فَأَخَذَهُمَا مِنْهُ ثُمَّ لَقِيَهُ أَصْحَابُهُ فَأَخْبَرُوهُ أَنَّ السَّبِيلَ مَعَ هَؤُلَاءِ لَا يَجُوزُ وَ أَمَرُوهُ بِرَدِّهِمَا قَالَ فَلْيَفْعَلْ. قَالَ قَدْ طَلَبَ الرَّجُلَ فَلَمْ يَجِدْهُ وَ قِيلَ لَهُ قَدْ شَخَصَ الرَّجُلُ قَالَ فَلْيُرَابِطْ وَ لَا يُقَاتِلْ قَالَ لَهُ فَفِي قَزْوِينَ وَ الدَّيْلَمِ وَ عَسْقَلَانَ وَ مَا أَشْبَهَ هَذِهِ الثُّغُورَ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ يُجَاهِدُ فَقَالَ لَا إِلَّا أَنْ يَخَافَ عَلَى ذَرَارِيِّ الْمُسْلِمِينَ أَ رَأَيْتَكَ لَوْ أَنَّ الرُّومَ دَخَلُوا عَلَى الْمُسْلِمِينَ لَمْ يَنْبَغِ لَهُمْ أَنْ يُتَابِعُوهُمْ قَالَ قَالَ يُرَابِطُ وَ لَا يُقَاتِلُ فَإِنْ خَافَ عَلَى بَيْضَةِ الْإِسْلَامِ وَ الْمُسْلِمِينَ قَاتَلَ فَيَكُونُ قِتَالُهُ لِنَفْسِهِ لَيْسَ لِلسُّلْطَانِ قَالَ قُلْتُ فَإِنْ جَاءَ الْعَدُوُّ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي هُوَ فِيهِ مُرَابِطٌ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يُقَاتِلُ عَنْ بَيْضَةِ الْإِسْلَامِ لَا عَنْ هَؤُلَاءِ لِأَنَّ فِي انْدِرَاسِ الْإِسْلَامِ انْدِرَاسَ ذِكْرِ مُحَمَّدٍ صلی‌الله علیه و آله [۱۱]
💠 از یونس بن عبد الرحمن از حضرت ابی الحسن علیه‌السلام این حدیث را نقل کرده، وی می‌گوید محضر مبارکش عرض کردم: فدایت شوم: خبر به یکی از دوستان شما رسیده که شخصی شمشیر و اسب خود را به کسی که به جهاد می‌رود می‌دهد. لذا به سراغ او می‌رود و این دو را از وی می‌گیرد بعدا یاران و دوستان عطا کننده شمشیر و اسب با این شخص ملاقات می‌کنند و می‌گویند جهاد با این گروهی که تو با آنها می‌خواهی نبرد و کارزار کنی جایز نیست. لذا شمشیر و اسب را برگردان! حال وظیفه وی چیست؟ حضرت فرمودند: اسب و شمشیر را باید برگرداند. سائل عرض می‌کند: وی به سراغ آن مردی که این دو را از او گرفته بود رفت، ولی وی را نیافت و وقتی خبر وی را از قومش گرفت گفتند: او از میان ما رفته و نیست. حال چه کند؟ حضرت فرمودند: وی به مرابطه و دیده‌بانی خود را مشغول کند و جهاد را رها کند. سائل عرض کرد: در قزوین و دیلم و عسقلان و اشباه این بلاد و مرزها می‌تواند دیده‌بانی کند؟ حضرت فرمودند: آری. سائل عرض کرد: جهاد بکند؟ حضرت فرمودند: خیر، مگر در موردی که بر ذراری و ابناء مسلمین بیم و هراس داشته باشد. سائل عرض کرد: اگر روم داخل بر مسلمین شوند، مسلمین می‌توانند آنها را تعقیب کرده و با آنها به مقاتله بپردازند؟ حضرت فرمودند: مسلمانان فقط دیده‌بانی کرده و مقاتله نکنند. ولی اگر بر مسلمین خوف از ناحیه روم بود، می‌توانند با ایشان نبرد و جهاد کنند. چه آنکه این قتال به منظور دفاع از نفس خودشان هست نه برای کمک و نگهداری سلطان جور. سائل می‌گوید: محضر ایشان عرضه داشتم: اگر دشمن به مرکزی که دیده‌بان در آن جا است بیاید، وظیفه وی چیست؟ حضرت فرمودند: وی موظّف است از مسلمین و اسلام حفاظت کند و با دشمن به مقاتله بپردازد نه این که دفاع از ظالمین و جائرین نماید. و دلیل بر وجوب دفاع از اسلام و مسلمین آن است که ضعیف شدن اسلام در واقع ضعف پیدا کردن ذکر محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم می‌باشد.

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

ادامه در صفحه 5️⃣

🌀 بررسی آیه معروف به نفی سبیل 🌀
🔘 نقد ادله قرآنی ولایت فقیه 🔘
صفحه 3️⃣

💠 قالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ
💠 عربهای بادیه‌نشین گفتند: «ایمان آورده‌ایم» بگو: «شما ایمان نیاورده‌اید، ولی بگویید اسلام آورده‌ایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است!
قرآن کریم - سوره حجرات - آیه ۱۴

💠 عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة بن مهران قال: سألته عن الايمان والاسلام قلت له: أفرق بين الاسلام والايمان قال: فأضرب لك مثله؟ قال: قلت: أورد ذلك، قال: مثل الايمان والاسلام مثل الكعبة الحرام من الحرم قد يكون في الحرم ولا يكون في الكعبة ولا يكون في الكعبة حتى يكون في الحرم وقد يكون مسلما ولا يكون مؤمنا ولا يكون مؤمنا حتى يكون مسلما. . . [۷]
💠 سماعة بن مهران گفت: از ایشان درباره ایمان و اسلام را پرسیدم. گفتم میان اسلام و ایمان فرقی هست؟ امام علیه‌السلام فرمودند: آیا مَثَلش را برایت بزنم؟ گفتم بیاورید. فرمودند: مَثَل ایمان به اسلام چون کعبة الحرام است نسبت به حرم [آن]. گاهی [شخص] در حرم [کعبه] است، اما در کعبه نیست. ولی اگر در کعبه باشد، در حرم نیز هست. گاهی [شخصی] مسلمان است و مؤمن نیست. اما مؤمن حتما مسلمان است.

☑️ بنابراین قطعا دایره اسلام وسیع‌تر از دایره ایمان خواهد بود. همان‌طور که دایره مسجدالحرام از کعبه وسیع‌تر است.

◀️ پس از مشخص شدن پاسخ پرسش سوم، پرسش چهارم مطرح می‌شود که اگر خداوند حکم شرعی را ابلاغ فرموده، بنابراین چرا این حکم شرعی تنها شامل حال مؤمنین می‌شود؟ آیا زندگی کردن در سایه طاغوت که طبق گفته پیروان ولایت فقیه، بر اساس این آیه حرام شده است، برای مسلمانان غیر مؤمن حرام نیست؟ آیا تمایزی بین مسلمان و مؤمن در اجرای احکام وجود دارد؟

💠 عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد; ومحمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد جميعا، عن ابن محبوب، عن علي بن رئاب، عن حمران بن أعين، عن أبي جعفر عليه‌السلام قال:
. . .فهل للمؤمن فضل على المسلم في شئ من الفضائل والأحكام والحدود وغير ذلك؟ فقال: لا، هما يجريان في ذلك مجرى واحد ولكن للمؤمن فضل على المسلم في أعمالهما وما يتقربان به إلى الله عز وجل. . . [۸]
💠 حمران بن أعین پرسید: . . . آیا برای مؤمن، فضیلت و برتری در اجرای احکام و حدود و غیره نسبت به مسلمان وجود دارد؟ حضرت باقر علیه‌السلام فرمودند: خیر. آن‌ها در این مورد یکسان هستند. اما مؤمن در کردارش و تقرب به خداوند عزوجل، نسبت به مسلمان برتری دارد.

☑️ با توجه به این‌که در آیه شریفه، لفظ مسلمان نیامده و لفظ مؤمن به‌کار برده شده است و از آن‌جایی احکام شرعی در دنیا، تمایزی بین مسلمان مؤمن و مسلمان غیر مؤمن قائل نیست، بنابراین صرف نظر از تفسیر حضرت رضا علیه‌السلام و تنها با تکیه بر همین استدلال، از این آیه نمی‌توان حکم شرعی استنباط نمود. آیه نفی سبیل، نه در مقام انشاء، بلکه تنها در مقام اخبار آمده است.

◀️ البته باید توجه نمود که ملاک در دنیا اسلام و در آخرت ایمان است. بنابراین طبق آیه شریفه، استنباط نفی جعل سبیل از جهت سلطه ظاهری بر مؤمنان، تنها در آخرت صحیح می‌باشد و قرینه‌ای که آخرت از آن برداشت می‌شود، در خود آیه و در عبارت «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» مشهود است.

🔹 جناب شیخ طوسی می‌نویسد: «و قوله: «فالله يحكم بينكم يوم القيامة» اخبار منه تعالى انه الذي يحكم بين الخلائق يوم القيامة و يفصل بينهم بالحق، و ينصر المؤمنين «ولايجعل للكافرين على المؤمنين سبيلا» اي بالغلبة والقهر. و ان حملناه على دار الدنيا يمكن حمله على انه لايجعل لهم عليهم سبيلا بالحجة، و ان جاز ان يغلبوهم بالقوة، لكن المؤمنين منصورون بالحجة و الدلالة.» [۹]
«و فرمایشش: «خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری می‌کند» خبر از او می‌دهد که در روز قیامت میان مخلوقات حکم می‌کند و به‌حق بینشان را فیصله می‌دهد و مؤمنان را یاوری می‌کند «و خداوند برای کافران بر مؤمنان راهی قرار نداده» یعنی فتح و غلبه. و اگر آن را درباره دنیا به کار ببریم، می‌تواند پنداشته شود که خداوند برای کافران بر ایشان راهی از نوع حجت و برهان نگذاشته است. در حالی که اجازه غلبه [کفار] بر ایشان به زور و قدرت را داده است. اما مؤمنان با حجت و دلایل یاری شده اند.»

☑️ بنابراین عدم جعل سبیل خداوند برای کافران بر مؤمنان، در دنیا تنها شامل دلایل و براهین می‌شود و در آخرت، شامل سلطه ظاهری نیز خواهد بود. امری که در دنیا تا کنون مشاهده نشده است.

◀️ اما در پاسخ به پرسش پنجم، برسی خواهیم کرد که آیا زیستن در حکومت کفار حرام است یا خیر و این‌که آیا واجب است از حکومت مسلمان در برابر کافری که نیت براندازی دولت مسلمانان را داشته و خود قصد حکومت دارد، دفاع کرد یا خیر.

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

ادامه در صفحه 4️⃣

🌀 بررسی آیه معروف به نفی سبیل 🌀
🔘 نقد ادله قرآنی ولایت فقیه 🔘
صفحه 2️⃣

در پاسخ به پرسش نخست و یافتن منظور از سبیل، بر خلاف پیروان ولایت فقیه، به کلام معصوم علیه‌السلام مراجعه کرده و از پیش خود تفسیر به رأی نمی‌کنیم.

💠 حدثنا تميم بن عبد الله بن تميم القرشي قال: حدثني أبي عن أحمد بن علي الانصاري عن أبي الصلت الهروي قال الرضا عليه‌السّلام:
... و أما قول الله عزوجل: و لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا فانه يقول: لن يجعل الله لكافر على مؤمن حجة [۳]
💠 امام رضا علیه‌السّلام فرمودند:
... و اما خداوند می‌فرماید : و لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا، یعنی که خداوند برای کافر علیه مؤمن حجت و دلیلی قرار نداده است.

🔹 جناب علامه مجلسی می‌نویسد: «أن تأويل ما حكيتم على خلاف ما توهمتم لان الذي نفاه من كون سبيل الكفار على المؤمنين إنما هو من طريق قيام الحجة منهم على المسلمين في دينهم، في إقامة دليل على فساد دينهم، لم يرد بذلك المؤالبة والمغالبة، و هو معنى قوله: «ليظهره على الدين كله ولو كره المشركون» أي بالدلالة والحجة، لا بالمغالبة والعزة» [۴]
«آن‌چه را نقل کردید، خلاف آن است که توهم کردید. زیرا نفی راهیابی کافران بر مؤمنان، از لحاظ اقامه دلیل بر فاسد بودن دین مسلمانان است. و منظورش نیرو جمع کردن و تسلط نبوده و این معنای فرمایشش است (تا او را بر همه دین‌ها چیره کند، هر چند مشرکان را خوش نیاید). یعنی با دلیل و حجت و برهان، نه تسلط و قدرتمندی»

◀️ بنابراین در همین قدم نخست واضح شد که نه تنها ظاهر آیه، بلکه معنای آن نیز به مقصود پیروان ولایت فقیه، هیچ دلالتی نداشته و ادعای ایشان در استدلال به آیه، تفسیر به رأی است. منظور از سبیل چیزی جز برهان و حجت نیست. خداوند همان‌طور که دست کافران را از دلیل و برهان علیه مؤمنان خالی گذاشته است، برای پیروان ولایت فقیه نیز راهی جز سفسطه و تفسیر به رأی آیات برای اثبات مدعای باطل خود قرار نداده است.

◀️ البته پیروان ولایت فقیه، در کنار این آیه، به روایت زیر نیز استناد می‌کنند.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:
💠 الاسلام يعلو و لا يعلى عليه. و الكفار بمنزلة الموتى، لا يحجبون و لا يرثون. [۵]
💠 شأن و منزلت اسلام بالاتر و والاتر است و چیزی از آن والاتر نیست. کفار مانند مردگانند. نه مانع ارث می‌شوند، نه ارثی ‌می‌برند.

◀️ در برتری اسلام به تمامی عقاید تردیدی نیست. براهین اسلام، از موضوع توحید گرفته تا عدل و امامت، بر تمامی مکاتب غیر الهی دیگر چیره است. اما این روایت هیچ‌گونه دلالتی بر مشروعیت حکومت فقها ندارد. زیرا این منصب از شئون امامت و مختص معصومین علیهم‌السلام بوده و به کسی از جمله فقها نیز سپرده نشده است. فقهای شیعه تنها در بحث‌هایی مانند میراث و تولیت اوقاف از این دست روایات دریافته‌اند که از مسلمانان برای کفار سهمی وجود ندارد.

🔹 نظر خمینی، رهبر جماعت پیرو ولایت فقیه نیز چنین است: « . . .«الاسلام يعلو ولا يعلى عليه» لمنع دلالته على ذلك، لاحتمال أن يكون المراد منه غلبة حجته على سائر الحجج، أو يكون المراد منه عدم علو غير المسلم على المسلم، نظير قوله: «و لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا» [۶]
« . . .«اسلام برتر و والاتر است و چیزی از آن والاتر نیست» برای منع دلالت بر آن است، زیرا ممکن است مقصود غلبه استدلال وی بر بقیه استدلال‌ها باشد، یا مقصود این است که غیر مسلمان از مسلمان برتر نیست، مانند فرمایش او: «خداوند برای کفار بر مؤمنان راهی قرار نداده است».»

☑️ بنابراین نفی سبیل در این‌جا، به جز از نفی راه شکست در براهین، معنا و منظور دیگری تداعی نمی‌کند. چنان‌چه خداوند در آیات فراوان دیگرخبر از برتری مؤمنان و یاری آن‌ها داده است، اما در حیطه قدرت و تسلط ظاهری، مؤمنان دچار شکست‌های فراوانی شده اند.

◀️ اما در پاسخ به پرسش دوم و جهت دیگر در رد استدلال بر این آیه، می‌توان به این موضوع اشاره کرد که سلطان جائر و فاسق، می‌تواند مسلمان هم باشد و احکام ظاهری اسلام مانند طهارت بر او جاری خواهد بود. بنابراین در این دنیا، در دایره کفر قرار نخواهد داشت. به عنوان مثال، محمدرضا پلهوی هرچند در عمل اهل فسق و فجور و ظلم بود، اما از لحاظ شرعی، حکم اسلام بر او جاری بود. ادعای مذهبی بودن داشت. گاهی نماز هم می‌خواند و به حج نیز رفت. بنابراین از این طریق نیز، استدلال پیروان ولایت فقیه در توجیه قیام خود و تشکیل خلافت ناتمام خواهد بود.

◀️ اما در پاسخ به پرسش سوم، باید گفت دایره اسلام و ایمان یکسان نیست و در استدلال بر آیه، این تمایز باید در نظر گرفته شود.

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

ادامه در صفحه 3️⃣

🌀 بررسی آیه معروف به نفی سبیل 🌀
🔘 نقد ادله قرآنی ولایت فقیه 🔘
صفحه 1️⃣

در نخستین مطلب از سلسله مطالب نقد و بررسی ادله قرآنی مشروعیت ولایت و خلافت فقها، به بررسی انتهای آیه ۱۴۱ سوره نساء، مشهور به آیه نفی سبیل می‌پردازیم.

💠 الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا
💠 منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار می‌کشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، می‌گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) «و اگر بهره‌ای نصیب کافران گردد، به آنان می‌گویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمی‌کردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری می‌کند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.
قرآن کریم - سوره نساء - آیه ۱۴۱

◀️ طرفداران ولایت فقیه از این خبر الهی در قرآن کریم که استدلال کرده‌اند که چون خداوند تسلط کفار بر مؤمنان را نفی فرموده، بنابراین حرام است که مسلمانان تحت سیطره کفار زندگی کنند و نتیجه می‌گیرند که یک فقیه باید حکومت کند.

🔹 جوادی آملی می‌نویسد: «از آنچه گذشت دانسته مى‌شود که بسیاری از شرایطی که در ادله نقلی برای ولی فقیه ذکر شده است، در واقع چیزی جز ارشاد به همان شرایط بین الرشدی که عقل آدمی بدان حاکم است نمی‌باشد، و این نکته‌ای است که در هنگام پرداختن به دلایل نقلی ولایت فقیه باید بدان توجه شود .
به عنوان نمونه، این آیه کریمه که نفی سلطه کافر را بر مؤمنین نموده و می‌فرمايد:
﴿ لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا ﴾ - نساء - ۱۴۱: در واقع، هدایت به همان اصل بین الرشد عقلی می‌نماید که غیر مسلمان نمی‌تواند سرپرست مسلمین بوده و حافظ حریم قوانین اسلامی باشد.» [۱]

🔹 حسنعلی منتظری می‌نویسد: «و قال الله تعالى: "و لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا." فالعلاقة الموجبة لسلطة الكفار على المسلمين كما نشاهدها في أعصارنا منهى عنها جدا، و قد أمر الله تعالى بالقتال و جهاد الكفار و المنافقين و الغلظة عليهم و إعداد القوة في قبالهم» [۲]
«و نیز می‌فرماید: هرگز خداوند برای کافران بر مؤمنان راهی قرار نداده است. پس هرگونه ارتباط و علاقه‌ای که موجب تسلط کفار بر مسلمانان شود، چنانچه ما در زمان خود در جهان اسلام شاهد آن هستیم، بی‌تردید در شریعت اسلام مورد نهی قرار گرفته و خداوند سبحان همواره مسلمانان را به جهاد و مبارزه با کفار و منافقان و سخت گرفتن بر آن‌ها و تجهیز نیرو برای مقابله با آنان دستور فرموده است.»

⏪ در عدم تشریع خداوند درباره سلطه ظاهری و باطنی کفار بر مؤمنان هیچ تردیدی وجود ندارد. هر چند به‌طور تکوینی راه تسلط ظاهری کفار بر مؤمنان بسته نیست. اما چندین پرسش نکته‌دار پیرامون این آیه شریف وجود دارد که بررسی آن‌ها، پاسخ را واضح خواهد کرد که آیا این آیه دلالت بر الزام حاکمیت فقها دارد، یا تنها نمونه‌ای از تفسیر به رأی‌های پرشمار جماعتی است که راه حق را گم کرده و قرآن را بازیچه دست هوس خود قرار داده‌اند.

در این مطلب، به این پرسش‌ها خواهیم پرداخت:
1️⃣ آیا منظور از سبیل و راه در این آیه، حکومت است؟
2️⃣ آیا هر سلطانی ولو فاسق، که بر مردم سیطره داشته باشد، مصداق کافر در این آیه خواهد بود؟ حتی اگر در ظاهر اهل اسلام باشد؟
3️⃣ آیا دایره ایمان و اسلام یکسان است؟ یعنی هر کس که مسلمان باشد، مؤمن هم خواهد بود؟
4️⃣ اگر پاسخ پرسش قبل منفی است، چرا خداوند تسلط کفار را بر مسلمین که دایره وسیع‌تری را شامل می‌شود، نفی نفرموده و تنها به نفی تسلط بر مؤمنان اکتفا کرده؟ چرا در این آیه از مسلمین چشم‌پوشی شده است؟ مگر احکام اسلام، شامل همه مسلمانان نمی‌شود؟ چرا تنها عده‌ای کم از مسلمین که مؤمنان هستند، در این قاعده ذکر شده‌اند؟ آیا سیطره کفار بر دیگر مسلمین حرام نیست؟
5️⃣ اگر زندگی در سیطره کفار حرام باشد، تکلیف شیعیانی که در گوشه و کنار دنیا زندگی می‌کنند و به دین و شعائر مذهبی خود می‌پردازند، چیست؟ آیا زندگی ایشان در بلاد کفر فعل حرام است؟
6️⃣ آیا منافقان بر ائمه علیهم‌السلام، سیطره ظاهری و حاکمیتی نداشتند؟ آیا بیعت سمتگران و طاغیان زمان، بالاجبار بر امامان معصوم علیهم‌السلام نبود؟
7️⃣ آیا هیچ سلطه‌ای از جانب کفار بر رژیم ولایت فقیه کنونی، سایه نیفکنده است؟
8️⃣ چگونه این آیه شریف و نفی سلطه کفار بر مؤمنان با هر کیفیتی که در ادامه مشخص خواهد شد، دلالت بر این دارد که حکومت تنها حق اختصاصی فقها است؟!

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

ادامه در صفحه 2️⃣

🌀 سرآغاز بررسی ادله قرآنی ولایت فقیه 🌀
صفحه 5️⃣

حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:
💠 حدّثنا محمّد بن عليٍّ ماجيلويه رضي‌الله‌عنه قال : حدّثني عمّي محمّد بن أبي القاسم عن محمّد بن عليّ الصيرفيّ الكوفيّ ، عن محمّد بن سنان ، عن المفضّل بن عمر ، عن جابر ابن يزيد الجعفيّ ، عن سعيد بن المسيب ، عن عبد الرّحمن بن سمرة قال : قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله : لعن المجادلون في دين الله على لسان سبعين نبيّاً ، و من جادل في آيات الله فقد كفر ، قال الله عزَّ وجلَّ : « ما يجادل في آيات الله إلّا الّذين كفروا فلا يغررك تقلّبهم في البلاد » و من فسّر القرآن برأيه فقد افترى على الله الكذب ، ومن أفتى النّاس بغير علم فلعنته ملائكة السماوات والارض ، وكلّ بدعة ضلالة ، وكلُّ ضلالة سبيلها إلى النار.
قال عبد الرّحمن بن سمرة : فقلت : يا رسول الله أرشدني إلى النجاة، فقال : يا ابن سمرة إذا اختلف الأهواء وتفرَّقت الاراء فعليك بعليِّ بن أبي طالب فإنّه إمام امّتي وخليفتي عليهم من بعدي ، وهو الفاروق الّذي يميز به بين الحقِّ والباطل ، من سأله أجابه ومن استرشده أرشده ، ومن طلب الحقِّ عنده وجده ، ومن التمس الهدى لديه صادفه ، ومن لجأ إليه أمنه ، ومن استمسك به نجّاه ، ومن اقتدى به هداه ، يا ابن سمرة سلم منكم من سلم له ووالاه ، وهلك من ردَّ عليه وعاداه ، يا ابن سمرة إنَّ عليّاً منّي ، روحه من روحي ، وطينته من طينتي ، وهو أخي وأنا أخوه ، وهو زوج ابنتي فاطمة سيّدة نساء العالمين من الاولين والاخرين ، وإنَّ منه إمامي أمّتى وسيّدي شباب أهل الجنّة الحسن والحسين ، وتسعة من ولد الحسين تاسعهم قائم أمّتي ، يملأ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت جوراً وظلماً. [۱۰]
💠 خداوند به زبان هفتاد پیامبر لعنت کند کسانی را که در دین خدا جدل می‌کنند. و هر که در آیات خداوند جدل کند، کفر ورزیده است. و خداوند فرمود: «جز آن‌هايى که کفر ورزیدند [كسى‌] در آیات خدا جدال و ستیز نمى‌كند. پس رفت و آمدشان در شهرها تو را دستخوش فریب نگرداند.» هر که قرآن را تفسیر به رأی کند، به خداوند افترا و دروغ بسته است و هر کس بدون آگاهی فتوا صادر نماید، فرشتگان آسمان و زمین او را لعنت می‌نمایند. هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی به آتش جهنم منجر می‌شود.
عبدالرحمن بن سمره گفت: ای رسول خدا! مرا به سوی نجات راهنمایی کنید!
حضرت صلی‌الله علیه و آله در پاسخ فرمودند:
ای ابن سمره! هرگاه تمایلات نفسانی متفاوت شد و نظرات گوناگون گشت، در آن هنگام از علی بن ابی طالب علیه‌السلام کمک بخواه. چرا که او امام امت من و خلیفه آنان پس از من است. او کسی است که حق را از باطل قابل تشخیص می‌سازد. هر که از او پرسش کند، به او پاسخ می‌دهد و هر که از او رهنمایی بخواهد، هدایتش می‌کند. و هر که حق را نزد او طلب کند، آن را درمی‌یابد. و هر که هدایت را نزد او بجوید، آن را می‌یابد. هر که به او پناه ببرد، به او پناه می‌دهد و هر که به او تمسک جوید، او را نجات می‌دهد. هر که به او اقتدا کند، هدایتش می‌نماید. ای ابن سمره! هر کس از شما تسلیم او باشد و او را دوست بدارد، سالم می‌ماند و هر کس از شما که او را رد کند و با او دشمنی ورزد، هلاک خواهد شد. ای ابن سمره! علی علیه‌السلام از من است. روح او از روح من است و طینت او از طینت من! او برادر من است و من برادر او هستم. او همسر دخترم فاطمه، بانوی تمام زنان عالم از اول تا آخر است و دو امام امت من و دو فرزند و دو آقای جوانان اهل بهشت، حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین (علیهم‌السلام) از نسل او هستند که نهمین ایشان، قائم علیه‌السلام امت من است که زمین را از قسط و عدل پر خواهد کرد، پس از آن که از ظلم و جور پر شده باشد.

در مطالب آتی، آیات مورد تمسک پیروان ولایت فقیه و دلالت آن آیات را بر عقیده ایشان مورد بررسی قرار خواهیم داد.

🔘 پایان

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

📓 منابع به کار رفته
[۱] الاحتجاج - احتجاجه عليه‌السلام على من قال بالرأي في الشرع - صفحه ۲۶۳ - شیخ طبرسی
[۲] الاحتجاج - احتجاجه علیه‌السلام على زنديق - صفحه ۲۵۳ - شیخ طبرسی
[۳] الاحتجاج - احتجاج النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله يوم الغدير - صفحه ۶۰ - شیخ طبرسی
[۴] نهج‌البلاغه - خطبه ۴۰ - سید رضی
[۵] الخصال - حدیث ۲۱۶ - صفحه ۱۶۴ - شیخ صدوق
[۶] الکافی، دارالکتب الاسلامیه، جلد ۱، باب من ادعى الإمامة و ليس لها باهل و من جحد الأئمة أو بعضهم - صفحه ۳۷۳، حدیث ۹ - ثقة‌الاسلام کلینی
[۷] تفسير الإمام العسكري علیه‌السلام - حدیث ۳۴۲ - صفحه ۵۸۱ - امام حسن عسکری علیه‌السلام
[۸] بصائرالدرجات - باب ۲۱، فيه شرح أمور النبي و الأئمة في نفسهم - حدیث ۱ - صفحه ۵۳۱ - صفار قمی
[۹] المحاسن - جلد ۱ - صفحه ۵ - حدیث ۹ - ابو جعفر برقی
[۱۰] کمال الدین و تمام النعمة - باب ۲۴، ما روى عن النبيّ صلى‌الله‌عليه‌وآله في النص على القائم عليه‌السلام - حدیث ۱ - صفحه ۲۵۶ - شیخ صدوق

🌀 سرآغاز بررسی ادله قرآنی ولایت فقیه 🌀
صفحه 4️⃣

◀️ تعیین خودسرانه پیشوای غیر معصوم و غیر منصوب مِنَ الله و کسی که خودش هم نیازمند هدایت شدن توسط فردی دیگر است، انحراف تازه‌ای در اسلام نبوده و بدون اغراق، پدرخوانده تمام فتنه‌های کنونی است. خداوند در قرآن از این کار به‌عنوان کار زشت نام برده و تمام افرادی را که مدعی مشروعیت رهبران نامشروع خود هستند، تکذیب نموده است. نادیده گرفتن این دست از آیات و تحریف معنوی آیات متشابه دلخواه، چیزی جز تهمت زدن به پروردگار و تبعیت از شیطان نخواهد بود.

💠 إنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
💠 او [شیطان] شما را فقط به بدی‌ها و کار زشت فرمان می‌دهد؛ و این‌که آنچه را که نمی‌دانید، به خدا نسبت دهید.
قرآن کریم - سوره بقره - آیه ۱۶۹

حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام درباره عبارت «و این‌که آنچه را که نمی‌دانید، به خدا نسبت دهید» در در آیه فوق می‌فرمایند:
💠 قال الإمام عليه السلام:
. . . (وأن تقولوا على الله مالا تعلمون) بامامة من لم يجعل الله له في الإمامة حظا . . . [۷]
💠 یعنی قائل به پیشوایی کسی شوید که خداوند او را امام قرار نداده باشد.

◀️ طبق فرمایش قرآن، جهل مرکب و توهم معرفت در پیروان پیشوایان غیر معصوم مانند پیروان ولایت فقیه و رهبر قرار دادن کسی که هیچ یک از ملاک و معیارهای مشروعیت یک پیشوای مشروع مانند عصمت و علم الهی را ندارد و ادعای مشروعیت الهی برای رهبر نامشروع خود، چیزی جز گزافه‌گویی ایشان درباره خداوند نیست. ایشان هیچ درکی از حکمت الهی نداشته و الفبای فلسفه بعثت نبوت و امامت را هم نمی‌دانند.

حضرت صادق علیه‌السلام در بخشی از نامه‌ای طولانی در پاسخ به نامه جناب مفضّل مرقوم فرمودند:
💠 . . .لَمْ يَبْعَثِ اللَّهُ نَبِيّاً قَطُّ إِلَّا بِالْبِرِّ وَ الْعَدْلِ وَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنِ الْأَعْمَالِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْفَوَاحِشِ‌ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ‌ فَالْبَاطِنُ مِنْهُ وَلَايَةُ أَهْلِ الْبَاطِنِ وَ الظَّاهِرُ مِنْهُ فُرُوعُهُمْ . . . [۸]
💠 . . . خداوند هرگز پیامبری را مبعوث نکرد مگر این‌که او را مأمور به کار نیک و دادگری و اخلاق پسندیده و اعمال نیکو و خودداری از کار زشت پنهان و آشکارا نمود. کار زشت پنهان، ولایت پیشوایان ستمگر و کار زشت آشکار، شاخه‌های این ولایت و پیروی است. . .

آیةالله‌العظمی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بر منبر [مسجد] کوفه فرمودند:
💠 عنْ أَبِي جَمِيلَةَ [سُخَيْلَة] قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيّاً علیه السلام عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ يَقُولُ
أَيُّهَا النَّاسُ ثَلَاثٌ لَا دِينَ لَهُمْ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِجُحُودِ آيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِفِرْيَةِ بَاطِلٍ عَلَى اللَّهِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ مَنْ عَصَى اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ لَا خَيْرَ فِي دِينٍ لَا تَفَقُّهَ فِيهِ وَ لَا خَيْرَ فِي دُنْيَا لَا تَدَبُّرَ فِيهَا وَ لَا خَيْرَ فِي نُسُكٍ لَا وَرَعَ فِيهِ‏. [۹]
💠 ای مردم، سه دسته هستند که دین ندارند.
دین ندارد کسی که با انکار آیه‌ای از کتاب خدا دینداری کند، دین ندارد کسی که بر اساس دروغی که بر خداوند بسته شده دینداری نماید، و دین ندارد کسی که با اطاعت از آن‌کسی که گناه می‌کند، دین‌داری کند. سپس فرمود: ای مردم، خیری نیست در دینی که فهم عمیق در آن نباشد، و خیری نیست در دنیایی که در آن عاقبت‌اندیشی نباشد، و خیری نیست در عبادتی که پرهیز از گناه در آن نباشد.

◀️ طبق فرمایش حضرت علیه‌السلام، انکار آیه‌ای از قرآن، چه ظاهر آن و چه باطن آن از دین‌داری به‌دور است. نادیده گرفتن محکمات قرآن و تفسیر به رأی متشابهات آن در راستای تایید عقاید باطل، چیزی از انکار آیه قرآن کم ندارد.
آیا این مورد در کنار دو مورد دیگر، یعنی ادعای دروغین مشروعیت از جانب خدا برای رهبران غیرمعصوم و پیروی در امور دینی و دنیایی از امام غیرمعصومی که به‌ناچار مرتکب گناه می‌شود، درباره پیروان ولایت فقیه و تمامی فرقه‌های ضاله دیگر که امامی در کنار امام منصوب خدا برپا کرده‌اند، صدق نمی‌کند؟ حال آن‌که همه ایشان خود را مسلمان مؤمن و پیرو قرآن دانسته و دیگران را گمراه می‌شمارند.
☑️ از این روی خداوند در کنار قرآن، امامی معصوم و بدون خطا به‌عنوان قرآن ناطق قرار داده تا هم سفیر میان خود و مردم باشد و هم کلام الله را به درستی تفسیر نموده تا همچون مشعلی پرنور در اعماق ظلمات بدرخشد و راه صحیح را در این گوناگونی نظرات و اباطیل، واضح و مشخص گرداند.

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

ادامه در صفحه 5️⃣

🌀 سرآغاز بررسی ادله قرآنی ولایت فقیه 🌀
صفحه 3️⃣

در بطلان تفسیر به رأی کلام الله و سبک شمردن آیات قرآن و همراه کردن آن با هوای نفس و تطبیق ناصواب بر عقاید و اعمال خطا، هیچ‌گونه شک و تردیدی وجود ندارد. اگر در قلب و رفتار و گفتار، گمراهی وجود داشته باشد، تایید گرفتن برای آن تیرگی‌ها با تکیه بر کلام خداوند، چاه ضلالت را عمیق‌تر خواهد کرد. چرا که این کار عین تهمت و افترا بر پروردگار عالم و نسبت دادن آن گمراهی بر حضرت حق است و سبب مشتبه شدن حق بر بسیاری از مردم نیز خواهد بود.

💠 فمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا
💠 پس چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ می‌بندد.
قرآن کریم - سوره یونس - آیه ۱۷

◀️ موضوعات گوناگونی در قرآن ممکن است دچار آفت تفسیر به رأی شوند. اما از حیاتی‌ترین مصادیقی که می‌توان برای این انحراف برشمرد، موضوعاتی چون توحید و امامت می‌باشد که از اساسی‌ترین اصول عقایدی هستند و انحراف در چنین موضوعاتی، شخص را از دایره ایمان خارج می‌کند. حال اگر برای پافشاری بر روی عقاید انحرافی در این موضوعات و دست برنداشتن از آن‌ها، قرآن نیز تابع هوای نفس گردد، انحراف عمیق‌تر نیز خواهد بود و خلق بسیاری به سبب عدم درک کافی از اصول صحیح عقاید، تنها به جهت استدلال‌های سفسطه‌آمیز بر قرآن و کسب اعتباری نامشروع از قرآن برای مدعای خود، گمراه خواهند شد.
◀️ تفسیر به رأی قرآن و حتی روایات در موضوعاتی خطیر که تعیین‌کننده خط میان کفر و ایمان است، دو دسته از توده مردم را به جهت ضعف در معرفت حقیقی، قربانی می‌کند:
1️⃣ دسته نخست که گمان می‌کنند دین خدا شامل این انحرافات است و تا پای جان در راه این انحرافات ایستادگی کرده و آفات آن را توجیه می‌کنند و در نهایت خود را به ورطه هلاکت می‌اندازند و در جهل و گمراهی از دنیا می‌روند.
2️⃣ دسته دوم نیز فریب این تدلیس را خورده و مانند دسته نخست، گمان می‌کنند که دین خدا چنین است. با این تفاوت که آفات آن را توجیه نکرده و وجدانشان، نتایج زیان‌بار آن را در عمل مقبول نمی‌داند. بنابراین دین خدا را از ریشه تکذیب کرده و کافر می‌شود.

ادعای امامت و ولایت برای یک فقیه منتخب بر امت، در عصر غیبت و فاصله میان امت و امام معصوم علیه‌السلام، از موضوعات مورد مناقشه در عصر فتنه‌خیز کنونی است. مدعیان ولایت فقیه به ادله گوناگونی برای اثبات مشروعیت رهبری و حاکمیت فقها استناد می‌کنند و آیات قرآن یکی از این دسته دلایل است. هر چند پروردگار عالم افرادی که شخص غیر معصوم را رهبر مشروع می‌دانند، در قرآن تکذیب کرده است.

💠 وإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ ۖ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
💠 و چون کار زشتی کنند گویند: ما پدران خود را بدین کار یافته‌ایم و خدا ما را به آن امر نموده. بگو: هرگز خدا امر به اعمال زشت نکند. آیا چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت می‌دهید؟!
قرآن کریم - سوره اعراف - آیه ۲۸

حضرت امام کاظم علیه‌السلام، مفسر و مترجم راستین قرآن، این آیه را این‌گونه برای ما شرح می‌فرمایند:
💠 عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد عن أبي وهب عن محمد بن منصور قال: سألته عن قول الله عز وجل: "و إذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا عليها آبائنا و الله أمرنا بها قل إن الله لا يأمر بالفحشاء أتقولون على الله ما لا تعلمون" قال فقال: هل رأيت أحدا زعم أن الله أمر بالزنا وشرب الخمر أو شئ من هذه المحارم؟ فقلت: لا، فقال: ما هذه الفاحشة التي يدعون أن الله أمرهم بها قلت: الله أعلم و وليه، قال: فإن هذا في أئمة الجور، ادعوا أن الله أمرهم بالائتمام بقوم لم يأمرهم الله بالائتمام بهم، فرد الله ذلك عليهم فأخبر أنهم قد قالوا عليه الكذب و سمى ذلك منهم فاحشة. [۶]
💠 محمد بن منصور گوید: از آن حضرت پرسیدم از قول خدای عزوجل: «وقتی یک کار زشت کنند و بگویند پدران خود را مرتکب آن دیدیم و خداوند ما را به انجام آن امر کرده. بگو خدا امر به کار زشت نمی‌کند. آیا نسبت به خدا چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» (آیه ۲۸ سوره اعراف)
امام کاظم علیه‌السّلام فرمودند: آیا کسی را دیده‌ای که مدعی باشد خدا امر به زنا و شراب‌خواری یا چیزی از این قبیل محرمات کرده باشد؟
گفتم: نه!
فرمودند: پس این کار زشت چیست که ادعا می‌کنند خداوند به انجام آن امر کرده است؟
گفتم: خدا و ولیّش داناترند.
فرمودند: این [کار زشت] درباره‌ی رهبران و پیشوایان ستم‌گر است که مردم ادعا می‌کنند خداوند آن‌ها را امر کرده به افرادی اقتدا کنند که در حقیقت خدا به پیروی از آن افراد امر نفرموده است. خداوند این ادعای مردم را مردود دانسته و خبر داده که آن‌ها به دروغ این نسبت را به او داده‌اند و خدا نیز آن را فاحشه و هرزگی نامیده است.

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

ادامه در صفحه 4️⃣

🌀 سرآغاز بررسی ادله قرآنی ولایت فقیه 🌀
صفحه 2️⃣

حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله نیز در خطابه غدیر فرمودند:
💠 معاشر الناس! تدبروا القرآن و افهموا آياته و انظروا إلى محكماته و لا تتبعوا متشابهه فو الله لن يبين لكم زواجره و لا يوضح لكم تفسيره إلا الذي أنا آخذ بيده و مصعده إلي و شائل بعضده و معلمكم أن من كنت مولاه فهذا علي مولاه و هو علي بن أبي طالب عليه‌السلام أخي و وصيي وموالاته من الله عزوجل أنزلها علي. [۳]
💠 هان ای مردم! در قرآن بی‌اندیشید و آیاتش را بفهمید و همیشه به محکمات آن بنگرید و از متشابهاتش پیروی نکنید. قسم به خداوند که کسی نمی‌تواند حقایق و دقائق قرآن را تفسیر و بیان نماید، مگر علی بن ابی طالب علیه‌السلام که برادر و وصی من است و ولایت او حکمی از جانب خداوند است که بر من نازل فرموده است.

◀️ خداوند در آیات محکم قرآن،‌ بر اساس فهم مردم و در آیات متشابه آن نیز به جهت جهل مردم و نیازشان به فهم آن آیات، احتیاجشان به امام معصوم علیه‌السلام را گوشزد می‌فرماید و مهر ابطال بر مشروعیت ولایت پیشوایانی که خودش تعیین نفرموده و همان پیشوایان در نیاز خود به امام معصوم تفاوتی با مردم عادی ندارند، می‌زند.

💠 أفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَىٰ ۖ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
💠 آیا کسی که به سوی حق هدایت می‌کند برای پیروی شایسته‌تر است، یا آن کس که خود هدایت نمی‌شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می‌شود؟! چگونه داوری می‌کنید؟!
قرآن کریم - سوره یونس - آیه ۳۵

بنابراین زمانی که دست از دست معصوم علیه‌السلام کشیده و شخصی نالایق به جای او گمارده شود، حتی سردادن شعائر قرآنی هم پوچ و تهی است. زیرا در هر حالی نوک پیکان قرآن نیز به امام معصوم منصوب منِ الله به عنوان یگانه شاهراه هدایت،‌ اشاره دارد که از وی رویگردان شده اند.

◀️ تمام فرقه‌ها و گروه‌های ضاله، چه افرادی که در صدر اسلام جای معصوم علیه‌السلام، دیگران را امام خود قرار دادند، و چه افرادی که در زمان حال و عصر غیبت این کار را تکرار نمودند، از خوارج گرفته تا وهابیون و قائلین به ولایت و خلافت و امامت فقها در عصر غیبت، همگی به قرآنی یکتا استناد کرده و مخالفین خود از دیگر فِرَق اسلام را گمراه و گاهی حتی کافر می‌دانند. چنین اختلافات و تناقضاتی از یک منبع واحد که قرآن است، رخ می‌دهد. بنابراین ریشه این تناقضات، جدای از کنار زدن معصوم و بی‌توجهی به بخش اعظمی از قرآن که اشاره به ایشان دارد، در طریق استدلال بر آیات غالبا متشابه قرآن نهفته است.

◀️ هیچ‌گاه از بنیان صحیح و درست و از مسیری واضح و بی‌آلایش، نمی‌توان به امری باطل رسید. بنابراین برای اثبات ادعای باطل، با فرض صحت و درستی مبدا و بنیان اولیه، بایستی در مسیر صحیح استدلال، انحراف ایجاد کرده و راه را نادرست پیمود تا سر از بیراهه در آورده و امر باطل را حق جلوه داده و روح بیمار گرفتار هوای نفس را ارضا نمود.

💠 في الخوارج لما سمع قولهم «لا حكمَ إلا لله»:
قَالَ علیه‌السلام: كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ . . . [۴]
💠 وقتى [حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام] شنيدند كه خوارج مى گويند: «لا حكم الا للّه» فرمودند:
سخن حقّى است که از آن هدف باطلی خواسته شده است.

⏪ برای به کرسی نشاندن مذهب باطل از طریق قرآن، هیچ راهی به جز نادیده گرفتن و یا توجیه کردن آن آیات فراوانِ محکم و واضح و باطل‌کننده اباطیل از یک سو و از سوی دیگر، تفسیر به رأی آیات متشابه دیگر در جهت اثبات اباطیل وجود ندارد.

از حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند:
💠 حدثنا أبو الحسن علي بن عبد الله الأسواري المذكر قال: حدثنا أبو يوسف أحمد بن محمد بن قيس السجزي المذكر قال: حدثنا أبو يعقوب قال: حدثنا علي بن خشرم قال: أخبرنا عيسى، عن أبي عبيدة عن محمد بن كعب قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله:
إنما أتخوف على أمتي من بعدي ثلاث خصال: أن يتأولوا القرآن على غير تأويله أو يتبعوا زلة العالم، أو يظهر فيهم المال حتى يطغوا ويبطروا، و سأنبئكم المخرج من ذلك: أما القرآن فاعملوا بمحكمه وآمنوا بمتشابهه، و أما العالم فانتظروا فيئته ولا تتبعوا زلته، وأما المال فان المخرج منه شكر النعمة و أداء حقه. [۵]
💠 من از بابت سه خصلت پس از خود، نگران امتم هستم:
این‌که قرآن را نادرست تفسیر کنند، این‌که با لغزش علما دچار لغزش شوند و این که ثروتی به دست آورند و سپس عصیان کنند و مغرور شوند.
اکنون راه نجات از این‌ها را به شما می‌گویم:
اما در مورد قرآن به محکمات آن عمل کنید و به متشابهات آن ایمان آورید. در مورد عالم منتظر باشید تا به راه حق باز گردد و از لغزش او پیروی نکنید. در مورد ثروت باید بگویم راه نجات از آن، شکر نعمت و به جای آوردن حق آن است.

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

ادامه در صفحه 3️⃣

🌀 سرآغاز بررسی ادله قرآنی ولایت فقیه 🌀
صفحه 1️⃣

💠 ألَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لَا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ
💠 آیا از آنان پیمان کتاب آسمانی گرفته نشد که به خدا جز حرف حق و سخن راست نسبت ندهند؟
قرآن کریم - سوره اعراف - آیه ۱۶۹

قرآن کریم از اصلی‌ترین ارکان هدایت و یکی از دو ثقل گرانقدری است که حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله برای امت باقی گذاشته تا با تمسک به آن دو هدایت شوند.

حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله فرمودند:
💠 ... إني تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا كتاب الله و عترتي أهل بيتي و إنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما... [۱]
💠 من در بین شما دو چیز گران‏‌بها باقی می‌‏گذارم، تا زمانی که به آن‌ها چنگ زنید هرگز گمراه نشوید: قرآن و عترت من اهل بیتم و این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من درآیند. پس بنگرید چگونه درباره آن دو رفتار می‌کنید.

گمراهی از جایی آغاز شد که امت از روی جهل و نفاق میان قرآن و عترت جدایی انداخته و از مدرسه اهل بیت علیهم‌السلام فاصله گرفته و پس از پیامبر صلی‌الله علیه و آله و در گذر زمان، دچار تفرقه شده و به فرقه‌های گوناگون در آمدند. همه این گروه‌ها به ظاهر قرآن را به عنوان منبع هدایت قبول داشته و در جهت اثبات حقانیت خود به آن استناد می‌کنند. غافل از این موضوع که قرآن می‌فرماید:

💠 ذلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ
💠 این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است.
قرآن کریم - سوره بقره - آیه ۲

◀️ قرآن تصریح می‌کند که راهنمای پرهیزکاران خواهد بود. بنابراین کلام خدا برای گروهی که به‌دور از تقوا، فرمایشات فرستاده خدا را نادیده گرفته و میان قرآن و عترت جدایی انداخته و از مکتب اهل بیت علیهم‌السلام فاصله گرفتند و پیرو شیطان و هوای نفس خود شدند، هیچ هدایتی به‌همراه نخواهد داشت. سنت خداوند چنین است که گمراهی حاصل از جدایی از سفرای الهی حتی با پیروی ظاهری قرآن نیز جبران نخواهد شد و تمسک به قرآن بدون بهره‌گیری از مترجمان حقیقی خود، چه بسا سبب گمراهی و به‌خطا رفتن نیز شود. زیرا خداوند قرآن را شامل ظاهر و باطن، عام و خاص، محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ قرار داده است.

💠 هوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ
💠 او خدایی است که قرآن را بر تو فرستاد که برخی از آن کتاب آیات محکم است که اصل و مرجع سایر آیات کتاب خداست و برخی دیگر متشابه است، و آنان که در دلشان میل به باطل است از پی متشابه رفته تا به تأویل کردن آن در دین مسیر شبهه و فتنه‌گری را طی کنند، در حالی که تفسیر آن‌ها را، جز خدا و راسخان در علم، کسی نمی‌داند.
قرآن کریم - سوره آل عمران - آیه ۷

آیة الله العظمی امیرالمؤمنین علیه‌السلام پرده از راز این موضوع برداشته و حکمت آن را به زیبایی بیان می‌فرمایند:
💠 إن الله جل ذكره لسعة رحمته و رأفته بخلقه و علمه بما يحدثه المبدلون من تغيير كتابه قسم كلامه ثلاثة أقسام فجعل قسما منه يعرفه العالم و الجاهل و قسما لا يعرفه إلا من صفا ذهنه و لطف حسه و صح تمييزه ممن ( شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ ) و قسما لا يعرفه إلا الله و أمناؤه ( وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ) و إنما فعل الله ذلك لئلا يدعي أهل الباطل من المستولين على ميراث رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله من علم الكتاب ما لم يجعل الله لهم و ليقودهم الاضطرار إلى الايتمار لمن ولاه أمرهم فاستكبروا عن طاعته تعززا و افتراء على الله عز وجل ـ و اغترارا بكثرة من ظاهرهم و عاونهم و عاند الله عزوجل و رسوله. [۲]
💠 خداوند متعال به سبب وسعت و رحمتش به خلق و آگاهی از احداث اهل تبدیل در کتابش، کلام خود را به سه دسته تقسیم فرمود:
به بخشی از آن، عالم و جاهل آشنا و واقفند. قسمت دیگر آن را جز آن افرادی که از ذهنی پاک و بی‌آلایش و حسی لطیف برخوردارند، تشخیص نمی‌دهند. همان‌هایی که خداوند سینه‌هایشان را برای اسلام گستراند. و قسمت دیگر را جز خود خداوند و والیان او و راسخان در علم نمی‌دانند. هر آینه خداوند این کار را از این جهت انجام داد تا دیگر هیچ اهل باطلی که میراث رسول الله صلی الله علیه و آله از علم خداوند را غصب نموده، مدعی نشود و اضطرار و نیاز مجبورشان کند تا برای فهم، نزد اولیای خدا بروند. همان‌هایی که [طاغیان] از سر افتخار و افترای بر خدا، نسبت به طاعتشان استکبار نمودند. غاصبانی که به‌پشتوانه کثرت یاران خود مغرور شده و نسبت به خدا و پیامبرش عناد ورزیدند.

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

ادامه در صفحه 2️⃣

🌀 بطلان ادله عقلی ولایت فقیه به‌طور خلاصه 🌀
صفحه 2️⃣

◀️ شخصی که صدور ظلم از او در امر ریاست بر جامعه، اجتناب ناپذیر است و حتی خود می‌تواند مستحق حد الهی شود، نمی‌تواند از طرف خداوند دست بر اجرای حدود الهی ببرد. زیرا به علت عدم عصمت این پیشوا، ممکن است به‌واسطه اجرای همین حدود توسط او، به خلق خدا ظلم شود. اگر خود این رهبر و پیشوا نیز مستحق حد الهی شود، چه کسی بر او حد جاری کند!؟ چه کسی او را عزل کند!؟ آیا امامی که عزل شدنی باشد، هدایت کننده است؟! پس مفهوم امامت و رهبری چه خواهد شد!؟

🔹 جناب علامه حلی می‌نویسد:
«الإمام لا يقيم غيره عليه الحدود وإلا لسقط من القلوب محله، ولأنه المتغلب على الرعية كلهم ويقهرهم ولا هو على نفسه وهو ظاهر، ولأنه إذا كان يفعل الذنوب لإبلاغ القوى الشهوية مقتضاها فدفع الآلام عنه أولى منه ولأن التكليف في الحد على المحدود بالتمكن والطاعة للمقيم لا بأن يكون فاعلا للإقامة إجماعا وكل مذنب فلا بد من مستحق للإقامة عليه الحد، وإن لم يتمكن فهو عدم التمكن من المكلفين لا منه ولا من الله تعالى، ولأن وجوب إقامة الحد لا على مقيم إجماعا محال إذا تقرر ذلك، فنقول: الإمام يستحيل عليه الذنب لأنه لو جاز عليه الذنب فلا يخلو أما أن لا يجب إقامة حد عليه، وهو باطل قطعا، وأما أن يجب، فأما أن يكون المقيم غيره وهو محال للمقدمة الأولى، وأما نفسه وهو باطل لتغاير القابل والفاعل إجماعا هنا.» [۴]
«کسی نمی‌تواند بر امام حدود را اجرا نماید. زیرا در این صورت مقام امام از دل‌ها ساقط می‌شود. از طرفی امام بر یارانش غلبه دارد و کسی بر او تسلط ندارد و این موضوع واضح است. و اگر برفرض روزی نیروی شهوت بر امام غلبه کند، باید بر او حد جاری شود. چطور می‌شود امام هم برپا کننده حد باشد و هم از کسانی باشد که حد بر او جاری می‌شود!؟ بنابراین می‌گوییم محال است از امام گناه سر بزند، زیرا اگر جایز بود از او گناهی سربزند، باید قائل می‌شدیم که برپا کردن حد بر او واجب نیست و چنین چیزی قطعا باطل است [زیرا او امام جامعه است] و چنان‌چه برپا کردن حد بر او واجب است، پس کسی که حد بر او جاری می‌کند یا غیر از او است که آن محال است و اگر خودش باشد، یعنی خودش بخواهد حد را جاری نماید که این هم به‌خاطر لزوم مغایرت قابل و فاعل، بالاتفاق باطل است.»

◀️ مشکلات اینچنینی ناشی از عدم عصمت امام جامعه است. در حالی که عصمت تکوینی امام علیه‌السلام، از بروز چنین مشکلات و تناقضاتی جلوگیری خواهد کرد. بد نیست یادآوری کنیم در مورد مغالطه بودن کسب مشروعیت الهی از اجرای احکام، در گذشته مطالبی نوشته شده است. [۵]
از طرفی جهل به قوانین حکومت الهی نیز یکی از دلایل عدم مشروعیت حکومت‌ها در عصر غیبت می‌باشد. [۶]

☑️ بنابراین خداوند هرگز خلافت و حاکمیت خود را از دریچه شخصی که پاک و مطهر و معصوم نیست، جاری نمی‌کند. تمامی ادله عقلی جماعت ولایت فقیه که به اعتراف خودشان محکم‌ترین ادله ایشان است، از اثبات حکم مشروعیت الهی حاکمیت فقها در عصر غیبت، عاجز می‌باشد. ادعای مشروعیت حکومت فقها و جواز الهی برای برپایی حکومت اسلامی توسط ایشان، چیزی جز دروغ بستن بر پروردگار نیست!

💠 فمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا
💠 چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ می‌بندد
قرآن کریم - سوره یونس - آیه ۱۷

در آینده به ادله نقلی مورد استناد ایشان از آیات و روایات خواهیم پرداخت.

🔘 پایان

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

📓 منابع به کار رفته
[۱] بطلان قیاس در رسیدن به حکم خدا
[۲] مشروعیت الهی، مطلق یا نِسبی
[۳] الاحتجاج - الأعلمی للمطبوعات - جلد ۱ - حدیث ۱۳۷ - احتجاجه عليه‌السلام على زنديق - صفحه ۲۵۱ - شیخ ابو منصور طبرسی
[۴] الألفين الفارق بين الصدق و المين - صد دلیل دوم - دلیل هفتاد و سوم - صفحه ۱۴۴ - علامه حلی
[۵] اجرای احکام و مشروعیت الهی
[۶] دلیل عقلی بطلان مشروعیت حکومت‌های عصر غیبت

🌀 بطلان ادله عقلی ولایت فقیه به‌طور خلاصه 🌀
صفحه 1️⃣

به‌زعم پیروان نظریه ولایت و خلافت فقها، ولایت فقیه همان ولایت رسول الله صلی‌الله علیه و آله است، اما از آن‌جایی که هیچ یک از آیات و روایات، دلالتی بر این موضوع خطیر ندارند، برای پر کردن این حفره بزرگ دلایلی تحت عنوان دلایل به‌اصطلاح عقلی دست و پا نموده و تاکید خاصی بر اهمیت این دلایل دارند. تا جایی که بعضا ادعا نموده‌اند که اهمیت این دسته دلایل کمتر از دلایل نقلی نمی‌باشد.

◀️ اساس براهین عقلی ولایت فقیه، بر قیاس بین عصمت تکوینی و علم محیط امام علیه‌السلام و تقوای از دست رفته و علم ناقص به حلال و حرام فقیه ریاست‌طلب بنا شده است. فرقه ولایت فقیه با ابداعاتی برپایه قیاس مانند «اصل تنزل تدریجی» و با ایجاد تناسبی بی‌ربط نتیجه می‌گیرند که خداوند در عصر غیبت حاکمیت خود را از دریچه فقها بر جامعه اعمال می‌کند. تخطی از دستورات فقیه جایزالخطا را شرک به خدا و زاویه گرفتن از او را انحراف از حق می‌دانند. زیرا این فقیه به ادعای این جماعت، به نیابت از امام غایب، خلیفه رسول الله صلی‌الله علیه و آله است.
در گذشته در باب بطلان قیاس در شریعت مطالبی گفته شد. [۱] بنابراین تکلیف مشروعیتی که با چنین قیاسی حاصل شود، مشخص خواهد بود. نمی‌توان هنگامی که آب مطلق در اختیار نداریم، بین گلاب و آب لجن مقایسه کرده و موارد برتری گلاب بر آب لجن را برشمرده و نتیجه بگیریم که در زمان عدم دسترسی به آب مطلق، به‌ناچار باید با گلاب وضو گرفت! همان‌طور چیزی نمی‌تواند جایگزین آب مطلق برای وضو شود، هیچ فردی به جز از جانشین معصوم پیامبر صلی‌الله علیه و آله، نمی‌تواند برای اعمال حاکمیت خداوند بر جای رسول الله صلی‌الله علیه و آله تکیه زند! لازم به یادآوری است که مشروعیت الهی، امری مطلق است، نه نِسبی. یعنی نمی‌توان گفت حکومت فلان شخص از نظر خداوند مشروع‌تر است. حکومت شخص از نظر خداوند یا مشروع است یا نیست! حد وسط ندارد. [۲]

حضرت آیةالله‌العظمی، امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند:
💠 . . . و أما قوله (وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ) فذلك حجة الله أقامها على خلقه و عرفهم أنه لا يستحق مجلس النبي إلا من يقوم مقامه و لا يتلوه إلا من يكون في الطهارة مثله لئلا يتسع لمن ماسه حس الكفر في وقت من الأوقات انتحال الاستحقاق بمقام رسول الله صلى‌الله‌ عليه‌ و آله و ليضيق العذر على من يعينه على إثمه و ظلمه . . . [۳]
💠 و اما آیه «و یتلوه شاهد منه»، مراد از شاهد همان حجت خدا است که بر خلق اقامه می‌فرماید و می‌فهماند که هیچ‌کس جز جانشین پیغمبر صلی‌الله علیه و آله، شایستگی خلافت ایشان را ندارد و تنها کسی می‌تواند دنباله‌رو ایشان باشد که همانند ایشان پاک و مطهر باشد و دلیل این که حضرت حق جایگاه ولایت و امامت را [برای دیگران] متسع نگردانید، این است که اگر فردی منحرف شد و کفر اختیار کرد، خود را مستحق جایگاه قائم‌مقامی پیامبر صلی الله علیه و آله نبیند و جای هیچ عذر و بهانه‌ای برای یاوران و پیروان او در گناه و ظلم نباشد.

◀️ از این فرمایش و استدلال دقیق حضرت علیه‌السلام کاملا می‌توان فهمید که هیچ شخصی جز معصوم علیه‌السلام نه می‌تواند و نه اجازه دارد به نیابت از حضرات معصومین علیهم‌السلام به خلافت بپردازد. از شخصی که معصوم نیست، گناه و خطا سرمی‌زند و اگر این شخص در جایگاه ریاست بر جامعه قرار گرفته باشد، خطای او سبب جاری شدن ظلم‌های عظیمی بر خلق خواهد بود. بنابراین عدم رضایت خداوند بر حاکمیت شخص غیر معصوم و عدم اجرای حاکمیت خداوند در زمان غیبت، ناگزیر خواهد بود. برپا نشدن و به تعویق افتادن حکومت الهی خداوند توسط حجت برگزیده وی، علل مختلفی دارد و از مهم‌ترین علت‌های آن، طغیان خود امت و ظلمی است که بر جانشینان حقیقی رسول الله صلی الله علیه و آله روا داشتند. تعطیلی حکومت الهی، هر چند امری نامطلوب است، اما در زمان غیبت مجری حقیقی حکومت، اجتناب ناپذیر خواهد بود.

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

🔘 ادامه در صفحه 2️⃣

اسعدالله ایامکم یا بقیة‌الله 🌺🌷

عید سعید غدیر خم، عید‌الله اکبر و عید آل محمد علیهم‌السلام بر آخرین وارث غدیر، حضرت بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیعیان حقیقی ایشان تبریک و تهنیت باد.

🆔 @naghd_velayat_faghih

🌀 بطلان ادله عقلی ولایت فقیه 🌀
🔘 بخش پنجم و پایانی 🔘
صفحه 4️⃣

◾️ ممکن است پیروان ولایت فقیه ادعا کنند که شرایط غیبت و دوری از معصوم علیه‌السلام، شرایط اضطرار است و همان‌طور که طبق نص قرآن کریم، می‌توان در شرایط اضطرار گوشت خوک به میزان لازم مصرف کرد تا از هلاکت ناشی از گشنگی در امان بود، در عصر غیبت نیز باید پیشوایی داشت تا امور جامعه اسلامی معطل نماند و بهترین فرد برای برآورده کردن این امور، فقیه آگاه است.
◽️ در پاسخ به این مناقشه اتباع ولایت فقیه می‌گویم: اساس مذهب خودساخته ولایت فقیه بر تفسیر به رأی روایات و قیاس بین احکام بنا شده است. این جماعت از روی حکم شرعی درباره یک مسئله بیگانه، حکم شرعی درباره مسئله دیگر صادر کرده و چشم خود را بر همه احادیث و ادله عقلی در نهی این موضوع می‌بندند! قیاس از روی مسئله خوردن گوشت خوک در شرایط اضطرار و نتیجه گرفتن مشروعیت امامت غیرمعصوم در زمان غیبت حضرت صاحب الامر علیه‌السلام چیزی جز نشانه‌ای بر بطلان این مذهب خود ساخته نیست. زیرا در بطلان قیاس، روایات متواتر آمده است و ما نیز به اندازه کافی در گذشته پیرامون این موضوع صحبت کرده ایم و این موارد را از دل استدلال‌های ایشان نشان داده ایم. گویا ابوحنیفه لعنة الله علیه زیربنای ادله عقلی فرقه ولایت فقیه را ترسیم نموده است!

امت بی‌وفا با ظلم‌های متعدد خود به اهل بیت علیهم‌السلام، باعث برانگیخته شدن خشم خداوند و دوری موقت ایشان از ما شدند. هیچ قصور و کوتاهی متوجه ایشان و خداوند نیست و این امت هستند که مسبب غیبت امام علیه‌السلام شدند.

💠 محَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَجِ قَالَ كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ علیه‌السلام:
إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ. [۱۲]
💠 محمد بن فرج گويد: امام باقر عليه السلام به من نوشت:
زمانی‌كه خداى تبارك و تعالى بر خلقش خشم كند، ما را از مجاورت آنها دور كند.

◀️ بنابراین امتی که خود باعث غیبت امام بی‌بدیل و بی‌جانشین شدند، نمی‌توانند بر خداوند خرده بگیرند که چرا آن‌ها از امام خود دور شده اند. هیچ کسی جز این امام غریب و غریم، لیاقت و شایستگی امامت امت را نخواهد داشت. زیرا تنها وجود رهبر و پیشوایی برای مردم مفید خواهد بود که شرایطی و صفاتی خاص از جمله عصمت داشته باشد و متصل به علم الهی باشد.

💠 أفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَىٰ ۖ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
💠 آیا کسی که به سوی حق هدایت می‌کند برای پیروی شایسته‌تر است، یا آن کس که خود هدایت نمی‌شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می‌شود؟! چگونه داوری می‌کنید؟!
قرآن کریم - سوره یونس - آیه ۳۵

🔘 پایان

🆔 t.me/naghd_velayat_faghih

📓 منابع به کار رفته
[۱] مقاله «بطلان ادله عقلی ولایت فقیه - بخش نخست»
[۲] مقاله «بطلان ادله عقلی ولایت فقیه - بخش دوم»
[۳] مقاله «بطلان ادله عقلی ولایت فقیه - بخش سوم»
[۴] مقاله «بطلان ادله عقلی ولایت فقیه - بخش چهارم»
[۵] التوحید - باب ۱۲ - تفسیر قول الله عزوجل «كل شيء هالك إلا وجهه» - حدیث ۹ - صفحه ۱۵۲ - شیخ صدوق
[۶] الکافی - دارالکتب الاسلامیة - جلد ۱ - باب معرفة الامام والرد إليه - حدیث ۹ - صفحه ۱۸۴ - ثقة الاسلام کلینی
[۷] الألفين الفارق بين الصدق و المين - صد دلیل پنجم - دلیل هشتاد و هفتم - صفحه ۲۵۱ - علامه حلی
[۸] الألفين الفارق بين الصدق و المين - صد دلیل ششم - دلیل هشتم - صفحه ۲۶۱ - علامه حلی
[۹] الألفين الفارق بين الصدق و المين - صد دلیل ششم - دلیل سی و نهم - صفحه ۲۶۹ - علامه حلی
[۱۰] الکافی - دارالکتب الاسلامیة - جلد ۱ - باب أن الأئمة عليهم‌السلام يعلمون علم ما كان و ما يكون و انه لا يخفى عليهم الشئ صلوات الله عليهم - حدیث ۳ - صفحه ۲۶۱ - ثقة السلام کلینی
[۱۱] الغیبة - باب ۱۰ - ما روي في غيبة الإمام المنتظر الثاني عشر(ع) و ذكر مولانا أميرالمؤمنين و الأئمة (ع) بعده و إنذارهم بها - فصل دوم - حدیث ۵ - صفحه ۱۵۹ - شیخ نعمانی
[۱۲] الکافی - دارالکتب الاسلامیة - جلد ۱ - باب نادر في حال الغيبة - حدیث ۳۱ - صفحه ۳۴۳ - ثقة الاسلام کلینی