دنیای فارماکولوژی @mypharm97 Channel on Telegram

دنیای فارماکولوژی

@mypharm97


It is easy to get thousands of prescription but hard to get a one single remedy 💊💉
So attempt so hard... 💪💪😎

منتظر پیشنهادات ونظرات شما هستیم.
@mnfa246

دنیای فارماکولوژی (Persian)

در دنیای فارماکولوژی، کانال تلگرامی @mypharm97 شما را به دنیای جذاب داروها و اثرات آنها راهنمایی می‌کند. این کانال منحصر به فرد برای علاقمندان به علوم دارویی و فارماکولوژی است که نه تنها اطلاعات عمیق و جامعی را ارائه می‌دهد، بلکه از زوایای مختلف و جذاب موضوع را بررسی می‌کند.nnدر دنیای فارماکولوژی، شما با آخرین اخبار، مقالات تخصصی، تحقیقات جدید و تحلیل‌های علمی در زمینه داروها و ترکیبات شیمیایی آنها آشنا خواهید شد. علاوه بر این، می‌توانید از تجربیات و نظرات دیگران نیز بهره مند شوید و با افرادی با علاقه مشترک در این حوزه ارتباط برقرار کنید.nnاگر به دنبال یک جامعه پویا و دانش‌بنیان در زمینه فارماکولوژی هستید، کانال تلگرامی دنیای فارماکولوژی بهترین انتخاب برای شماست. با ما همراه شوید و از تجربیات و دانش دیگران بهره‌مند شوید. منتظر پیشنهادات و نظرات شما هستیم. @mnfa246

دنیای فارماکولوژی

09 Nov, 20:42


من پیوسته رفتم و دویدم و به اونچه که میخواستم رسیدم ولی درست توی همون نقطه جا زدم😶 ، من اون لحظه اون منصوره ای که همیشه بودم ، نبودم . من خودم رو گم کردم و داشتم از مسیری که میخواستم دور میشدم ، اما به خودم فرصت دادم تا خودم رو دوباره پیدا کنم‌. من بعد از 1 ماه برگشتم به اون نقطه ای که باید میبودم و میخواستم و امروز بالاخره مسیر عمومی رو تموم کردم ، درست همون طوری که میخواستم تمومش کردم و اگه باز هم برگردم به عقب داروسازی رو انتخاب می‌کنم و هم چنان ادامه میدم چون من باید تا انتهای مسیر رو برم و به اون چیزی که میخوام برسم ، من باید مسیر تخصص رو هم ادامه بدم چون من اینو میخوام و براش جنگیدم ، من باید تا انتهای داروسازی پیش برم.


امروز یکی از لذت بخش ترین لحظات زندگی ام رو حس کردم 😍، از خودم راضی بودم ، از نگاه های پدر و مادرم، از دوستام و از استادام راضی بودم و به اونچه که میخواستم رسیدم بودم.☺️ اون شادی تو نگاه پدر و مادرم غیر قابل وصف بودن و هیچ وقت تا به حال حسش نکرده بودم.🥲 من لحظه لحظه ای که این 6 سال بهم گذشت رو با تموم وجود حس کردم و به خاطر آوردم و زندگی کردم.🥹



این حس و حال خوب رو برای همه آرزو میکنم.


19 آبان 1403

دنیای فارماکولوژی

09 Nov, 20:42


این شاید آخرین پستی باشه که توی این کانال میذارم. در واقع این کانال یکی از یادگاری های دوران عمومی ام بود.

روزای اولی که اومده بودم داروسازی ، بعضی ها با اکراه نگاهم میکردن و میگفتن " پزشکی نمی آوردی ؟ " ، من هم پزشکی می آوردم ، هم دندون پزشکی ولی خودم دارو رو خواسته
بودم. ترم اول رو حالم خوب نبود ولی کم کم خودم رو جمع کردم و راهم رو توی داروسازی مشخص کردم. غرق شدم تو دریای داروسازی ، اینقدررر که پیوسته جلو میرفتم، هدفم رو مشخص کرده بودم و همه جوره براش می‌جنگیدم. از کتاب ها و مقاله هایی سر درآوردم که کسی فکرش رو نمیکنه 😅 ، دوندگی هایی 🏃‍♀ کردم که خودم هم یادم نمیاد خیلی هاش رو حقیقتاااا. با کسایی ارتباط گرفتم که منو توی مسیر داروسازی از این رو به اون‌ رو کردن ( از جمله تاثیر گذارترین افراد دکتر صفاییان بودن ❤️).

من عاشق حل کردن مسئله های بیوفارماسی بودم ، عاشق مایندمپ درست کردن ، عاشق جدول کشیدن و دسته بندی کردن و از همه مهم تر عاشق کیس حل کردن بودم. دوست داشتم یه بیمار با یه عالمه دارو بذارن جلوی منو و من تحلیل شون بکنم.

دنیای فارماکولوژی

25 Jan, 15:58


اگر که قسمتت بار سبک نیست، برایت شانه هایی قوی
و اگر که سهمت زندگی آسان نیست، برایت اراده ای محکم
و اگر که زمانه ات نامهربان است، برایت دلی مهربان
و اگر که روزگارت کم مداراست، برایت سینه ای صبور آرزو می کنم.

به امیداینکه خیلی زود باقی روزگار و شب هایت بی فکر و خیال بگذرد🌙

دنیای فارماکولوژی

25 Jan, 15:57


مثل هر دانشجوی داروسازی، 8 واحد فارماکوروژی هم واسه ما تموم شد.😄

نمیدونم و یادم نمیاد🧐 چرا اصلااا تصمیم گرفتم برای فارماکوروژی کانال بزنم، مطلب بذارم و اینقدر پیگیر این درس بشم. چه آسون، چه سخت، چه خوب و چه بد بود، بالاخره این درس هم امروز نفس های آخرش رو کشید، این درس شاید یکی از به یادموندنی ترین فعالیت های من تو دوران دانشجویی اونم تو دوران مجازی باشه. با تک تک مباحثش هم خاطره خوب دارم، هم خاطره بد.عاشق بعضی از قسمت هاش هستم😍 و از بعضی قسمت هاش هم بیزار😣. به هر حال فارما بهونه ای شد که به من یاد بده، اگر یه راهی رو توی زندگی ام انتخاب کردم، تا تهش برم، پیوسته در تلاش باشم، جا نزنم و با خوب و بدش کنار بیام، تو هر شرایطی اون هدفم رو دنبال کنم و زود کنار نکشم💪.این درس دید منو توی داروسازی عوض کرد و مسیرم رو توی جاده پر پیچ و خم تغییر داد. یادم داد تنهایی جلو نرم و برای رسیدن به هر مقصدی، از بقیه هم کمک بگیرم. خلاصه شاید یکی از عالی ترین تجربه هام تا به امروز بود.🥰

از همه دوستانی که منو حمایت کردن، قدم به قدم باهام جلو اومدن انگیزه دادن و کلی بهم کمک کردن، بی نهایت سپاس گزارم.

در کل امیدوارم همون طور که برای من خیلی مفید و جذاب بود، برای شما هم موثر بوده باشه. مطمئن هستم و یقین دارم که هم نمودار ها و هم سوالات خالی از اشکال نیست🤦‍♀ چون من فقط یه دانشجوی ساده بودم، پس اگه جایی ایرادی و ابهامی دیدین، حتما کامنت بذارین، خوش حال میشم. برای بقیه درسا و یا حتی یه وقتی یه چیزی رو فراموش کردین، میتونین برگردین به مطالب و دوباره یه مرور کوچیک بکنید.


لحظات تون سرشار از خنده. 😁


5 بهمن 1400-😉

دنیای فارماکولوژی

23 Jan, 07:36


آقای امیدی زحمت کشیدن، نمودارای این مبحث رو طراحی کردند.
با سپاس فراوان🙏🏻🙏🏻✌🏻

دنیای فارماکولوژی

23 Jan, 07:35


نمودار جمع بندی تداخلات دارویی💊⚠️💉

دنیای فارماکولوژی

05 Jan, 09:56


به عنوان یک داروساز، در هر یک از موارد زیر مشخص کنید بیمار دارو را با معده خالی یا بعد از غذا مصرف کند.

دنیای فارماکولوژی

05 Jan, 09:55


تداخلات غذا و دارو💊🍲🥘

دنیای فارماکولوژی

05 Jan, 09:55


وقتی بچه بودم روی پله های راهروی خونه ی قدیمی مون می نشسم و به این فکر می کردم که در آینده، زندگیم چه شکلی میشه!
اون موقع فکر می کردم وقتی بزرگ شم یه کارآگاه خصوصی میشم.
یادمه همیشه یه شب بارونی پاییز رو تصور می کردم که من پالتوی چرمی تنمه و با چتر مشکی که همراهمه توی خیابونی که به خونه کوچکم منتهی میشه دارم،قدم می زنم، اون خیابون پر از نورهای آبی بود و سنگ فرش های زیبایی هم داشت.
من همیشه خیال می کردم وقتی به درب خونه ام برسم، پیر زن همسایه که البته زن خوبی هم هست، واسم یه شیشه مربای شاهتوت تازه می آره و من بعد از کلی تشکر وارد خونه میشم.
در حالیکه حسابی خسته ام و می خوام بخوابم،زنگ خونه به صدا در می آد و وقتی در رو باز می کنم پسر بچه همسایه رو می بینم که از من می خواد توی تکالیفش کمکش کنم، راستش اون موقع فکر می کردم وقتی بزرگ شم صدام مثل دوبلر سریال 'کمیسر ناوارو'، گرم و گیرا میشه و با لبخند به اون پسر بچه میگم، البته جانم.
اون هم داخل خونه می آد و از من می پرسه که غازهای وحشی در زمستون به کجا مهاجرت می کنن؟
من هم که حتما اطلاعات عمومی بالایی دارم جواب میدم، اون ها توی زمستون از جنوب به شمال میرن و سپس واسش مربای شاهتوت تازه می آرم.
چند دقیقه بعد مادر اون پسر بچه دنبالش می آد، که البته زن زیبا و جوانی هم هست و شباهت زیادی هم به بازیگر دختر سریال 'کمیسر ناوارو' داره.
اون زن از همسرش جدا شده و معمولا هر هفته واسه تعمیر آبگرمکن خونشون از من کمک میگیره.
بعد از راهی کردن اون ها تصمیم می گیرم به تخت خوابم تو بهترین جای دنیا برم اما ناگهان تلفن زنگ می خوره و همکارم بهم میگه باید برم سر صحنه قتل، وقتی اونجا میرسم متوجه رابطه بین قاتل و مقتول میشم و به پلیس ها میگم که اون حتما یه روز برمیگرده و پلیس ها هم چند وقتی اون جا رو تحت نظر می گیرن و آخر سر می بینن که قاتل بر می گرده و من خاص ترین کارآگاه دنیا میشم!
اما وقتی بزرگ شدم فهمیدم خیلی از اون فکرها اشتباه بوده!
وقتی بزرگ شدم فهمیدم مربای شاهتوت تازه رو پاییز درست نمی کنن، فهمیدم غازهای وحشی در زمستون از شمال به جنوب مهاجرت می کنن، فهمیدم هیچ مردی از یه زن مجرد که آبگرمکنش خراب شده نمی گذره!
فهمیدم بهترین جای دنیا،پله های راهروی خونه قدیمی مونه.
وقتی بزرگ شدم فهمیدم خیلی از رفته ها دیگه بر نمی گردن!

📚#قهوه_سرد_آقای_نویسنده


❣️✌🏻