پستهای تلگرام مولوتوف | Molotof

صدای شهروندان ایرانیه خواهان امنیت و آسایش.
تا خودمان کاری نکنیم کسی به دادمان نخواهد رسید.
هموطن بهپا خیز که تهدید خارجیه جدیدی بیخ گوشمان است.
وقتی دولت تدبیری نیاندیشد مولوتوف پاسخ خواهد بود 🔥 🍾
تا خودمان کاری نکنیم کسی به دادمان نخواهد رسید.
هموطن بهپا خیز که تهدید خارجیه جدیدی بیخ گوشمان است.
وقتی دولت تدبیری نیاندیشد مولوتوف پاسخ خواهد بود 🔥 🍾
2,324 مشترک
603 عکس
703 ویدیو
آخرین بهروزرسانی 12.03.2025 01:57
کانالهای مشابه

103,029 مشترک

4,813 مشترک

1,660 مشترک
آخرین محتوای به اشتراک گذاشته شده توسط مولوتوف | Molotof در تلگرام
بازم با داستان مذاکره دارید مردم رو سرگرم میکنید آخرشم هیچی به هیچی.
بایکوتشدهترین و سانسورشدهترین قشر در ایران مجاهدین خلق نیستند، سلطنتطلبها هم نیستند، کردها هم نیستند، بلوچها هم نیستند، چپها هم نیستند، دانشجویان معترض هم نیستند، کارگران اعتصابکننده هم نیستند، دگرباشان جنسی هم نیستند، حتی زنان هم نیستند همه اینها جلوی چشم بودهاند، حتی اگه هدف از جلوی چشم قراردادنشون تخریبشون بوده باشه. بایکوتشدهترین و سانسورشدهترینها در ایران کسانی هستند که رفتند جنگ و سپس ازینکه رفتند جنگ پشیمان شدند. یا کسانی که پسرشون رو فرستادند جبهه و بعدها ازینکه فرستادنش پشیمان شدند. یا کسی که داوطلبانه به سوریه رفته و پشیمان شده و برگشته. اینها هیچجا نیستند. چه جلوی دوربینهای حکومت، چه جلوی دوربینهای مخالفان حکومت، و چه در کتابها، و چه در ترانهها، و چه در پادکستها!
چون در یک سیستم ایدئولوژیک توتالیتر، مهمترین تابو زیر سوال بردن اون ایدئولوژی نیست، حتی خود شخص پیشوا هم مهمترین تابو نیست. حتی تردید در مقتدر بودن حکومت هم مهمترین تابو نیست. مهمترین و حساسترین تابو، پشیمانیه. خیلی از کسانی که رفتند جنگ و سپس پشیمان شدند، فعال سیاسی نشدند. برانداز هم نشدند. خیلی از کسانی که بسیجی بودند و بعد کشیدن بیرون، کاری علیه بسیج و یا کلیت سیستم نکردند. اما چون مرتکب بدترین تابوشکنی شدهاند، بایکوتشدهترین و سانسورشدهترینند. طوری که انگار وجود ندارند، و یا حتی به دنیا هم نیومدن.
برای همین ما در اینجا به شکلی عظمت پشیمانی رو درک میکنیم که هیچ ملت دیگهای نمیتونه به این درک برسه. اونها شاید در تئوری بفهمند که پشیمانی یکی از کلیدیترین خصوصیات انسان رشدیافتهست، ولی چون در محیطشون یک تابو نبوده، و مجبور نبودهاند به خاطرش انکار شدن و نادیده گرفته شدن حداکثری رو تجربه کنند، عمیقا متوجه اهمیتش نمیشن. ما اینجا با چشم خودمون دیدهایم که پشیمانی از انسان، انسان میسازه. و بنابراین مسئولیتمون بیشتره در اینکه به بقیه جرئت بدیم که پشیمان بشن و درباره پشیمانیهاشون حرف بزنند.
چون در یک سیستم ایدئولوژیک توتالیتر، مهمترین تابو زیر سوال بردن اون ایدئولوژی نیست، حتی خود شخص پیشوا هم مهمترین تابو نیست. حتی تردید در مقتدر بودن حکومت هم مهمترین تابو نیست. مهمترین و حساسترین تابو، پشیمانیه. خیلی از کسانی که رفتند جنگ و سپس پشیمان شدند، فعال سیاسی نشدند. برانداز هم نشدند. خیلی از کسانی که بسیجی بودند و بعد کشیدن بیرون، کاری علیه بسیج و یا کلیت سیستم نکردند. اما چون مرتکب بدترین تابوشکنی شدهاند، بایکوتشدهترین و سانسورشدهترینند. طوری که انگار وجود ندارند، و یا حتی به دنیا هم نیومدن.
برای همین ما در اینجا به شکلی عظمت پشیمانی رو درک میکنیم که هیچ ملت دیگهای نمیتونه به این درک برسه. اونها شاید در تئوری بفهمند که پشیمانی یکی از کلیدیترین خصوصیات انسان رشدیافتهست، ولی چون در محیطشون یک تابو نبوده، و مجبور نبودهاند به خاطرش انکار شدن و نادیده گرفته شدن حداکثری رو تجربه کنند، عمیقا متوجه اهمیتش نمیشن. ما اینجا با چشم خودمون دیدهایم که پشیمانی از انسان، انسان میسازه. و بنابراین مسئولیتمون بیشتره در اینکه به بقیه جرئت بدیم که پشیمان بشن و درباره پشیمانیهاشون حرف بزنند.
آسیبگاه جمهوریاسلامی
غالباً جمهوریاسلامی رژیمی پنداشته میشود که دُگم و انعطاف ناپذیر است. البته این تلقی به دلیل ماهیت حکومت و پیچیدگی و تودرتویی تصمیم سازیها تا حدود زیادی درست است. ولی زدن اَنگ تغییر ناپذیری محض به این رژیم، به کلی اشتباه بوده است.!
۱- چرا با وجود تاکیدات مکرر بر استمرار جنگ تا پیروزی نهایی، سرنگونی صدام و رژیم بعث، رهبری تن به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان دادن به جنگ شد؟!
۲- چرا با تن دادن به گفتگو و مذاکره با اروپا و آمریکا، تن به انعقاد برنامه راهبردی جامع اقدام(برجام) داد؟!
۳- چرا از بازیگری در سوریه کنار کشید؟!
۴- چرا عملیاتی شدن چندین قانون مانند حجاب و عفاف را به تعویق انداخت و یا به کلی تعطیل کرد(ماهواره)؟!
فهم علل این تسلیم شدن ها و تن دادن های قهری به تغییرات، بس ساده است: طاقت نیاوردن در برابر فشار.
البته که این ویژگی جمهوریاسلامی نیست، بلکه هر رژیمی موجودیت خود را به دلیل فشار و تهدید درونی یا بیرونی تحت خطر دید، تن به دگرگون سازی رویکردهایش می دهد. ولی مشکل جمهوری اسلامی آن است که خیلی دیر و تاریخ گذشته به عظمت تهدیدها و فشارها پی می برد. آن قدر فرصت نشناس و هزینه سوز است که تا آخرین ایستگاه هم پیش می رود. ژاپنی ها توصیه می کنند: چنان چه اشتباها سوار ترن شدی، در نخستین ایستگاه پیاده شو؛ چون هر چه دیرتر پیاده شوی، سفرت گرانتر خواهد شد.
غالباً جمهوریاسلامی رژیمی پنداشته میشود که دُگم و انعطاف ناپذیر است. البته این تلقی به دلیل ماهیت حکومت و پیچیدگی و تودرتویی تصمیم سازیها تا حدود زیادی درست است. ولی زدن اَنگ تغییر ناپذیری محض به این رژیم، به کلی اشتباه بوده است.!
۱- چرا با وجود تاکیدات مکرر بر استمرار جنگ تا پیروزی نهایی، سرنگونی صدام و رژیم بعث، رهبری تن به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان دادن به جنگ شد؟!
۲- چرا با تن دادن به گفتگو و مذاکره با اروپا و آمریکا، تن به انعقاد برنامه راهبردی جامع اقدام(برجام) داد؟!
۳- چرا از بازیگری در سوریه کنار کشید؟!
۴- چرا عملیاتی شدن چندین قانون مانند حجاب و عفاف را به تعویق انداخت و یا به کلی تعطیل کرد(ماهواره)؟!
فهم علل این تسلیم شدن ها و تن دادن های قهری به تغییرات، بس ساده است: طاقت نیاوردن در برابر فشار.
البته که این ویژگی جمهوریاسلامی نیست، بلکه هر رژیمی موجودیت خود را به دلیل فشار و تهدید درونی یا بیرونی تحت خطر دید، تن به دگرگون سازی رویکردهایش می دهد. ولی مشکل جمهوری اسلامی آن است که خیلی دیر و تاریخ گذشته به عظمت تهدیدها و فشارها پی می برد. آن قدر فرصت نشناس و هزینه سوز است که تا آخرین ایستگاه هم پیش می رود. ژاپنی ها توصیه می کنند: چنان چه اشتباها سوار ترن شدی، در نخستین ایستگاه پیاده شو؛ چون هر چه دیرتر پیاده شوی، سفرت گرانتر خواهد شد.
پیمان ایران-روسیه
معاهده درازمدت ایران-روسیه در واقع توافق نامه ای بین مطرودین و ضعفا است. بدک نیست سری به آن بزنیم:
۱- نخست آن که به تعبیر لوموند توافق مسکو و تهران، نمایش قدرت دو رژیم ضعیف در برابر غرب است. این همه چشم اندازش را منعکس می کند.
روسیه با این توافق قصد دارد نشان دهد که خیلی هم منزوی نیست. از سوی دیگر جمهوری اسلامی هم پس از فروپاشی اسد و ناکامی دوستانش در محور مقاومت در مواجهه با اسرائیل، نیازمند کسب پشتیبانی از روسیه است؛
۲- دوم این که برخلاف توافق فی مابین مسکو-پیونگ یانگ، چنین معاهده ای در برگیرنده تعهدات دفاعی متقابل در برابر تهدیدهای خارجی نخواهد بود؛ که البته هم نشانگر پیچیدگی مناسبات تاریخی ایران-روسیه است و هم به ویژه ناامید کننده جمهوری اسلامی از داشتن یک چتر حمایتی در برابر موزائیک تهدیدها؛
۳- سوم آن که گسترش مناسبات اقتصادی بین این دو کشور همبافت و دارای ساختار کلان اقتصادی تقریبا مشابه، نا امید کننده است. گسترش چنین مناسباتی بین دو کشور که عمده صادراتشان انرژی فسیلی است، بی شباهت به معاهده صادراتی دو تولید کننده شیر نیست؛
۴- چهارم آن که توسعه کریدور شمال-جنوب با توجه به این که روسیه و ایران به ترتیب زیر شلاق سخت ترین و بیشترین تحریم های جهانی هستند، لطیفه ای بیش نیست. به زودی خواهبد دید که ایران حتی از مبدا (پایانه های بندری) هم در دادوستد، با مشکلات حادفزونتر روبرو خواهد شد؛
۵- پنجم آن که توسعه صنعت گردشگری بین دو کشور پوچ است. کدام روس حاضر است ترکیه، امارات و اسپانیا و...را رها کرده و تحت شرایط نامناسب و بلکه دیوانه کننده اوقات فراغتش را در جمهوری اسلامی بگذراند؛
۶- ششم و مهمتر این که طی ریاست ۵ رئیس جمهور ایران، شامل خاتمی، احمدی نژاد، روحانی، رئیسی و پزشکیان، پرزیدنت ولادیمیر پوتین در دیدار با آنان، بر توسعه مناسبات تاکیدات مکرر شده است. در همه این دیدارها هم سخن از قراردادهای استراتژیک(مثلا راهبردی) شده است. ولی دستاوردشان چه بوده است؟
۷- هم چنین ایرانیان به حق می پرسند روسیه که خود در دهها مساله و مشکل حاد دست و پا می زند و قادر به حل وفصل هیچکدام هم نبوده است، چگونه می تواند گره گشای مشکلات کشوری ۹۰ میلیونی با صدها تنگنا باشد؟!
کوتاه آن که بی کمترین گمانی معاهده ایران- روسیه ناکام مانده و دستاوردی استراتژیک برای برونرفت ایران از تسلسل کمتر توسعه یافتگی مهیا نخواهد بود.
معاهده درازمدت ایران-روسیه در واقع توافق نامه ای بین مطرودین و ضعفا است. بدک نیست سری به آن بزنیم:
۱- نخست آن که به تعبیر لوموند توافق مسکو و تهران، نمایش قدرت دو رژیم ضعیف در برابر غرب است. این همه چشم اندازش را منعکس می کند.
روسیه با این توافق قصد دارد نشان دهد که خیلی هم منزوی نیست. از سوی دیگر جمهوری اسلامی هم پس از فروپاشی اسد و ناکامی دوستانش در محور مقاومت در مواجهه با اسرائیل، نیازمند کسب پشتیبانی از روسیه است؛
۲- دوم این که برخلاف توافق فی مابین مسکو-پیونگ یانگ، چنین معاهده ای در برگیرنده تعهدات دفاعی متقابل در برابر تهدیدهای خارجی نخواهد بود؛ که البته هم نشانگر پیچیدگی مناسبات تاریخی ایران-روسیه است و هم به ویژه ناامید کننده جمهوری اسلامی از داشتن یک چتر حمایتی در برابر موزائیک تهدیدها؛
۳- سوم آن که گسترش مناسبات اقتصادی بین این دو کشور همبافت و دارای ساختار کلان اقتصادی تقریبا مشابه، نا امید کننده است. گسترش چنین مناسباتی بین دو کشور که عمده صادراتشان انرژی فسیلی است، بی شباهت به معاهده صادراتی دو تولید کننده شیر نیست؛
۴- چهارم آن که توسعه کریدور شمال-جنوب با توجه به این که روسیه و ایران به ترتیب زیر شلاق سخت ترین و بیشترین تحریم های جهانی هستند، لطیفه ای بیش نیست. به زودی خواهبد دید که ایران حتی از مبدا (پایانه های بندری) هم در دادوستد، با مشکلات حادفزونتر روبرو خواهد شد؛
۵- پنجم آن که توسعه صنعت گردشگری بین دو کشور پوچ است. کدام روس حاضر است ترکیه، امارات و اسپانیا و...را رها کرده و تحت شرایط نامناسب و بلکه دیوانه کننده اوقات فراغتش را در جمهوری اسلامی بگذراند؛
۶- ششم و مهمتر این که طی ریاست ۵ رئیس جمهور ایران، شامل خاتمی، احمدی نژاد، روحانی، رئیسی و پزشکیان، پرزیدنت ولادیمیر پوتین در دیدار با آنان، بر توسعه مناسبات تاکیدات مکرر شده است. در همه این دیدارها هم سخن از قراردادهای استراتژیک(مثلا راهبردی) شده است. ولی دستاوردشان چه بوده است؟
۷- هم چنین ایرانیان به حق می پرسند روسیه که خود در دهها مساله و مشکل حاد دست و پا می زند و قادر به حل وفصل هیچکدام هم نبوده است، چگونه می تواند گره گشای مشکلات کشوری ۹۰ میلیونی با صدها تنگنا باشد؟!
کوتاه آن که بی کمترین گمانی معاهده ایران- روسیه ناکام مانده و دستاوردی استراتژیک برای برونرفت ایران از تسلسل کمتر توسعه یافتگی مهیا نخواهد بود.
نتیجه تن دادن به مذاکره؟!
چنان چه فرض بر در خطر بودن اصل نظام باشد، که هست، حاکمیت تن بهمذاکره با آمریکا خواهد داد. حتی اگر لازم باشد پروژه گرانبهای هسته ای نابود و یا فریز خواهد شد؛ به گونه ای که کبریت بی خطر شود.حتی به گمانم برای عمل به اوجب واجبات، متعهد خواهند شد که زین پس کاری به حفظ امنیت منطقه نداشته و موی دماغ هیچ دولتی، به ویژه اسرائیل نشوند. در کل سر براه و گوشه گیر. چنین مکانیسمی دیر و زود. دارد، سوخت و سوز نه.
البته حتی با این فرض که گروه های افراطی و آخرالزمان اندیش، حکومت را از تمکین کردن به چنین طرحی بازدارند، ترن ایجاد نظم جدید، تن به برپایی جنگی جدید در خاورمیانه نخواهد داد. یعنی ترامپ و دستیاران تاجرمابش برای بریدن پنیر از ساطور استفاده نخواهند کرد. در اینصورت آن قدر دایره تحریم ها و فشارها تنگ خواهد شد که حکومت ناگزير به تغییر دادن استراتژی خود شود. چون در غیر این صورت احتمال تکوین تنش و مشاجره از درون کم نیست.
با این همه، حتی تن دادن جمهوری اسلامی به تغییر با وقار و پیوستن به نظم جهانی و منطقه ای، نوید بخش خروج ایران از بحران های درونی و نیز مسائل متعدد رسوب یافته در فضای همسایگی نخواهد بود. زیرا ساختار اجرایی، حقوقاساسی و نحیف بودن طبقه تکنوکرات کنونی در جمهوریاسلامی، آن چنان درهم ریخته و آشفته است، که توانایی بالا کشاندن ایران تا حد ترکیه، عربستان و امارات را ندارد. 😏
چنان چه فرض بر در خطر بودن اصل نظام باشد، که هست، حاکمیت تن بهمذاکره با آمریکا خواهد داد. حتی اگر لازم باشد پروژه گرانبهای هسته ای نابود و یا فریز خواهد شد؛ به گونه ای که کبریت بی خطر شود.حتی به گمانم برای عمل به اوجب واجبات، متعهد خواهند شد که زین پس کاری به حفظ امنیت منطقه نداشته و موی دماغ هیچ دولتی، به ویژه اسرائیل نشوند. در کل سر براه و گوشه گیر. چنین مکانیسمی دیر و زود. دارد، سوخت و سوز نه.
البته حتی با این فرض که گروه های افراطی و آخرالزمان اندیش، حکومت را از تمکین کردن به چنین طرحی بازدارند، ترن ایجاد نظم جدید، تن به برپایی جنگی جدید در خاورمیانه نخواهد داد. یعنی ترامپ و دستیاران تاجرمابش برای بریدن پنیر از ساطور استفاده نخواهند کرد. در اینصورت آن قدر دایره تحریم ها و فشارها تنگ خواهد شد که حکومت ناگزير به تغییر دادن استراتژی خود شود. چون در غیر این صورت احتمال تکوین تنش و مشاجره از درون کم نیست.
با این همه، حتی تن دادن جمهوری اسلامی به تغییر با وقار و پیوستن به نظم جهانی و منطقه ای، نوید بخش خروج ایران از بحران های درونی و نیز مسائل متعدد رسوب یافته در فضای همسایگی نخواهد بود. زیرا ساختار اجرایی، حقوقاساسی و نحیف بودن طبقه تکنوکرات کنونی در جمهوریاسلامی، آن چنان درهم ریخته و آشفته است، که توانایی بالا کشاندن ایران تا حد ترکیه، عربستان و امارات را ندارد. 😏
هیچ آماری که از غزه بیرون میاد رو نباید باور کرد، چون آدمهای اونجا دروغ و هوچیگری رو به عنوان بخشی از جهاد تعریف کردهاند. اما فرض کنید مثل یک شهروند عرب، که خوشش میاد این دروغها رو باور کنه، و یا یک شهروند غربی، که نمیدونه خاورمیانه چه جور جاییه، عدد ۴۶ هزار کشته رو پذیرفتهایم. حالا این رو مقایسه کنید با کارمندان صداسیما که گفته میشه ۴۸ هزار نفر هستند! یعنی اگر ارتش اسراییل، ۱۵ ماه تمام ایران رو بکوبه که همه کارمندان صداسیما رو از بین ببره، و از پهپاد انتحاری گرفته تا بمب دو تنی استفاده کنه، و اونجور که چپها و مسلمانها میگن یه جوری بکوبه که گربهها هم زنده نمونند، و یه جوری بکوبه که خرابی ساختمانها توی عکسهای ماهوارهای هم معلوم باشه، باز هم کارمندان صداسیما تموم نمیشن و ۲ هزار نفر دیگهشون باقی میمونند! و این فقط یکی از نهادهای حکومتیه.
حتی یک اقتصاد غولپیکر هم نمیتونه اینهمه کارمندی که حکومت ایران، که در واقع یک حکومت نیست، دور خودش جمع کرده رو سیر کنه. حتی اگه چشمهای وجود داشت و ازش طلای مذاب فوران میکرد هم نمیشد باش اینهمه کارمند رو سیر کرد. و تا وقتی این مسئله فرهنگی-سیستماتیک برقراره که از یک طرف دولت معتاد جذب جیرهخواره، و از یک طرف مردم معتاد مشاغلی هستند که بدون اینکه کار خاصی انجام بدن حقوق و مزایا دریافت کنند، و سپس اسمش رو موفقیت بذارن (تا جایی که بگن دعای پدر مادر باعث شد بتونم استخدام بشم!)، تمام قیل و قالها درباره FATF و مذاکره و گشایش و اینها، صرفا نخودسیاه خواهند بود.
حتی یک اقتصاد غولپیکر هم نمیتونه اینهمه کارمندی که حکومت ایران، که در واقع یک حکومت نیست، دور خودش جمع کرده رو سیر کنه. حتی اگه چشمهای وجود داشت و ازش طلای مذاب فوران میکرد هم نمیشد باش اینهمه کارمند رو سیر کرد. و تا وقتی این مسئله فرهنگی-سیستماتیک برقراره که از یک طرف دولت معتاد جذب جیرهخواره، و از یک طرف مردم معتاد مشاغلی هستند که بدون اینکه کار خاصی انجام بدن حقوق و مزایا دریافت کنند، و سپس اسمش رو موفقیت بذارن (تا جایی که بگن دعای پدر مادر باعث شد بتونم استخدام بشم!)، تمام قیل و قالها درباره FATF و مذاکره و گشایش و اینها، صرفا نخودسیاه خواهند بود.
فکر کن اصلاً نمیدونی چین چیست و آمریکا چیست. فقط میدونی یکیشون از ۵ درصد شده ۲۵ درصد، ولی اون یکی فقیر نشده که هیچ، ثروتمندتر هم شده. چه نتیجهای میگیری؟ خیلی سادهست و اطلاعات اقتصادی هم نمیخواد: قاعدتاً باید بفهمی شیر یکی غیر ازین دوتا باید دوشیده شده باشه. هرکی غیر ازین دوتا (در داخل رتوریک شاخ و شیر این نتیجه رو باید گرفت تازه. و گرنه در اقتصاد آزاد که همه برندهاند و شیردوشی وجود نداره).
پس چرا باید این جمله مضحک رو بسازی؟
چون یک انقلابی هستی، انقلاب کودکانی که فکر میکردند با پای برهنه و بدون سواد و بدون پول میتونند پوزه ابرقدرتها رو به خاک بمالند. اما انقلابت ریده، و تخم نداری که بگی ریده. بنابراین سعی میکنی وعدههای انقلابی که ریده رو بندازی برای چند دهه بعد. بنابراین از حقه داستان کدو قلقلهزن استفاده میکنی و میگی: بذارید چاق بشیم، چله بشیم، بعد اونوقت با آقا گرگه روبرو بشیم و آرزوی شهدا را برآورده کنیم!
پس چرا باید این جمله مضحک رو بسازی؟
چون یک انقلابی هستی، انقلاب کودکانی که فکر میکردند با پای برهنه و بدون سواد و بدون پول میتونند پوزه ابرقدرتها رو به خاک بمالند. اما انقلابت ریده، و تخم نداری که بگی ریده. بنابراین سعی میکنی وعدههای انقلابی که ریده رو بندازی برای چند دهه بعد. بنابراین از حقه داستان کدو قلقلهزن استفاده میکنی و میگی: بذارید چاق بشیم، چله بشیم، بعد اونوقت با آقا گرگه روبرو بشیم و آرزوی شهدا را برآورده کنیم!
رویارویی جهان عرب به سرکردگی ترکیه با اسرائیل ؟!🤔
شاید در آیندهای که من نبودم اما شما بودید چنین چیزی رو شاهد باشیم، جالبتر میشه اگه ایران تنها یاور اسرائیل در منطقه باشه😂😭😱🤯
شاید در آیندهای که من نبودم اما شما بودید چنین چیزی رو شاهد باشیم، جالبتر میشه اگه ایران تنها یاور اسرائیل در منطقه باشه😂😭😱🤯
دلخواه همه
ارزیابیام آن است که جمهوری اسلامی با سرشت، شاکله، جهتگیری و کارآمدی جاریش، مطلوب و دلبخواه تقریبا همه کشورهای همسایه است. بنگرید:
۱- برای هر ۶ کشور جنوبی خلیج فارس نسبت به دوره پهلوی دوم، بس مطلوب و خوشایند تر است. زیرا برخلاف عصر پهلوی دوم، فاقد نفوذ بینالملی برای ایفای نقش ژاندارمی در این دریای نیمه بسته است. سهل است که تنها و منزوی و بلکه منفور مانده و فاقد پایگاه قدرت جهانی و یاور و پشتیبانی استراتژیک است؛
۲- برای اتحادیه اروپایی و به اغلب احتمال ایالاتمتحده, نا امنی ناشی از فرایند تغییر رژیم جمهوری اسلامی دهشتناک و پرخطر خواهد بود. زیرا احتمال این که با تضعیف جمهوری اسلامی سرتاسر آسیای باختری دچار بی نظمی شود، کم نیست. بنابراین در پی دستیابی به راه حلی کم خطرند؛
۳- مطلوب همیشگی روس ها در قالب تزاریسم، اتحاد شوروی و فدراتیو کنونی، همسایگی با ایرانی ضعیف، دور از غرب و وابسته به خود بوده است؛
۴- ولی استمرار یک حکومت منزوی، مهجور، با اقتصاد درهم ریخته و هویت ملی له شده، برای جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان، از همه ملت های جهان مطلوبتر است. اندیشه آذربایجان بزرگ و به ویژه ترکیه عثمانی گونه، اهدافی نیستند که باکو و آنکارا یک لحظه آن را فراموش کنند. چنین اهدافی با وجود ایرانی مقتدر، متحد و پیوسته به غرب، تریاکی برای این دو همسایه خواهد بود؛
۴- هم چنین برای طالب ها تداوم استمرار جمهوری اسلامی با چنین ماهیت و هویتی از دهها منظر کمال مطلوب است. قطع حقابه ها، مهاجر پذیری بی دردسر و بلکه دلخواه، مساعد فرض کردن بستر برای دست اندازی بهاستان های خاوری در فرصت مناسب و...بهترین زمینه ها برای علاقه طالب ها به تداوم جمهوری اسلامی با ساختار کنونی است؛
۵- برای عراق بما هو عراق، یعنی عراقی لائیک و متحد( با فرض اتحادکرد، سنی و شیعه) ایرانی با قدرت ملی آرمانی خیلی نباید مطلوب باشد.
البته حقیقتا مورد عراق پیچیده تر از آن است که بتوان در یک پارگراف بدان پرداخت و نظر قطعی راجبش داد.
ارزیابیام آن است که جمهوری اسلامی با سرشت، شاکله، جهتگیری و کارآمدی جاریش، مطلوب و دلبخواه تقریبا همه کشورهای همسایه است. بنگرید:
۱- برای هر ۶ کشور جنوبی خلیج فارس نسبت به دوره پهلوی دوم، بس مطلوب و خوشایند تر است. زیرا برخلاف عصر پهلوی دوم، فاقد نفوذ بینالملی برای ایفای نقش ژاندارمی در این دریای نیمه بسته است. سهل است که تنها و منزوی و بلکه منفور مانده و فاقد پایگاه قدرت جهانی و یاور و پشتیبانی استراتژیک است؛
۲- برای اتحادیه اروپایی و به اغلب احتمال ایالاتمتحده, نا امنی ناشی از فرایند تغییر رژیم جمهوری اسلامی دهشتناک و پرخطر خواهد بود. زیرا احتمال این که با تضعیف جمهوری اسلامی سرتاسر آسیای باختری دچار بی نظمی شود، کم نیست. بنابراین در پی دستیابی به راه حلی کم خطرند؛
۳- مطلوب همیشگی روس ها در قالب تزاریسم، اتحاد شوروی و فدراتیو کنونی، همسایگی با ایرانی ضعیف، دور از غرب و وابسته به خود بوده است؛
۴- ولی استمرار یک حکومت منزوی، مهجور، با اقتصاد درهم ریخته و هویت ملی له شده، برای جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان، از همه ملت های جهان مطلوبتر است. اندیشه آذربایجان بزرگ و به ویژه ترکیه عثمانی گونه، اهدافی نیستند که باکو و آنکارا یک لحظه آن را فراموش کنند. چنین اهدافی با وجود ایرانی مقتدر، متحد و پیوسته به غرب، تریاکی برای این دو همسایه خواهد بود؛
۴- هم چنین برای طالب ها تداوم استمرار جمهوری اسلامی با چنین ماهیت و هویتی از دهها منظر کمال مطلوب است. قطع حقابه ها، مهاجر پذیری بی دردسر و بلکه دلخواه، مساعد فرض کردن بستر برای دست اندازی بهاستان های خاوری در فرصت مناسب و...بهترین زمینه ها برای علاقه طالب ها به تداوم جمهوری اسلامی با ساختار کنونی است؛
۵- برای عراق بما هو عراق، یعنی عراقی لائیک و متحد( با فرض اتحادکرد، سنی و شیعه) ایرانی با قدرت ملی آرمانی خیلی نباید مطلوب باشد.
البته حقیقتا مورد عراق پیچیده تر از آن است که بتوان در یک پارگراف بدان پرداخت و نظر قطعی راجبش داد.