معاهده درازمدت ایران-روسیه در واقع توافق نامه ای بین مطرودین و ضعفا است. بدک نیست سری به آن بزنیم:
۱- نخست آن که به تعبیر لوموند توافق مسکو و تهران، نمایش قدرت دو رژیم ضعیف در برابر غرب است. این همه چشم اندازش را منعکس می کند.
روسیه با این توافق قصد دارد نشان دهد که خیلی هم منزوی نیست. از سوی دیگر جمهوری اسلامی هم پس از فروپاشی اسد و ناکامی دوستانش در محور مقاومت در مواجهه با اسرائیل، نیازمند کسب پشتیبانی از روسیه است؛
۲- دوم این که برخلاف توافق فی مابین مسکو-پیونگ یانگ، چنین معاهده ای در برگیرنده تعهدات دفاعی متقابل در برابر تهدیدهای خارجی نخواهد بود؛ که البته هم نشانگر پیچیدگی مناسبات تاریخی ایران-روسیه است و هم به ویژه ناامید کننده جمهوری اسلامی از داشتن یک چتر حمایتی در برابر موزائیک تهدیدها؛
۳- سوم آن که گسترش مناسبات اقتصادی بین این دو کشور همبافت و دارای ساختار کلان اقتصادی تقریبا مشابه، نا امید کننده است. گسترش چنین مناسباتی بین دو کشور که عمده صادراتشان انرژی فسیلی است، بی شباهت به معاهده صادراتی دو تولید کننده شیر نیست؛
۴- چهارم آن که توسعه کریدور شمال-جنوب با توجه به این که روسیه و ایران به ترتیب زیر شلاق سخت ترین و بیشترین تحریم های جهانی هستند، لطیفه ای بیش نیست. به زودی خواهبد دید که ایران حتی از مبدا (پایانه های بندری) هم در دادوستد، با مشکلات حادفزونتر روبرو خواهد شد؛
۵- پنجم آن که توسعه صنعت گردشگری بین دو کشور پوچ است. کدام روس حاضر است ترکیه، امارات و اسپانیا و...را رها کرده و تحت شرایط نامناسب و بلکه دیوانه کننده اوقات فراغتش را در جمهوری اسلامی بگذراند؛
۶- ششم و مهمتر این که طی ریاست ۵ رئیس جمهور ایران، شامل خاتمی، احمدی نژاد، روحانی، رئیسی و پزشکیان، پرزیدنت ولادیمیر پوتین در دیدار با آنان، بر توسعه مناسبات تاکیدات مکرر شده است. در همه این دیدارها هم سخن از قراردادهای استراتژیک(مثلا راهبردی) شده است. ولی دستاوردشان چه بوده است؟
۷- هم چنین ایرانیان به حق می پرسند روسیه که خود در دهها مساله و مشکل حاد دست و پا می زند و قادر به حل وفصل هیچکدام هم نبوده است، چگونه می تواند گره گشای مشکلات کشوری ۹۰ میلیونی با صدها تنگنا باشد؟!
کوتاه آن که بی کمترین گمانی معاهده ایران- روسیه ناکام مانده و دستاوردی استراتژیک برای برونرفت ایران از تسلسل کمتر توسعه یافتگی مهیا نخواهد بود.