خبرگزاری مهر تابنده

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

🎤 فاتحه آخر مجلس

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#مناجات
#اشعار_خوانده_شده_در_حسینیه

یاران ز چشم دل برخ یار بنگرید
بلبل شوید و رونق گلزار بنگرید

📗 شعر: #فیض_کاشانی

🎵 خواننده: #رضا_انصاری (شیراز)
🗓 تاریخ: ۵ شهریور ماه ۱۳۹۴

🔗 حجم: ۱۲.۹ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۴ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎥 فایل تصویری حجم کم

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 حسینیه امیرسلیمانی

🔹 شب جمعه ۶ بهمن ۱۳۹۰ شمسی

🔸 موضوع: شاه نعمت‌الله ولی و تشیع وی

🔗 حجم: ۱۳۸ مگابایت
⏱️ زمان: ۳۰ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎥 فایل تصویری کیفیت بالا

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 حسینیه امیرسلیمانی

🔹 شب جمعه ۶ بهمن ۱۳۹۰ شمسی

🔸 موضوع: شاه نعمت‌الله ولی و تشیع وی

🔗 حجم: ۴۱۱ مگابایت
⏱️ زمان: ۳۰ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 شب جمعه ۲۷ مرداد ماه ۱۳۸۹

🔸 موضوع: شرح پندصالح دور دوم - خلاصه صفات مؤمنین (قسمت ۱۳)

🔗 حجم: ۲۳.۹ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۶ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 مجموعه #دستورالعملها

🔸 بیانیۀ حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده «مجذوب‌علیشاه» طاب‌ثراه به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان

📅 ۲۷ شعبان ۱۴۳۷ قمری - ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ شمسی

⭕️ در موقع خواندن؛ به تاریخ صدور و موقعیّت زمانیِ آن توجه شود.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎤 فاتحه اول مجلس

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۸۱

🔸 موضوع: شیعیان علی باید با هم یکدل بلکه یک جیب باشند - هرگونه نیازی فقرا داشته باشند باید سایر فقرا کمک کنند - امروز هر ناله‌ای که درویشی در منزلش کرد همان وقت صدایش باید به همۀ درویش‌ها برسد و هر درویشی هم که این صدا به او رسید بلافاصله مثل نالۀ خودش درصدد رفع آن ناله بربیاید.

▫️ صبح شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۸ شمسی (جلسه برادران ایمانی)

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

یک خبری است از حضرت صادق(ع)، یکی دو بار هم صحبت شده، به مناسبت‌هایی گفته شده، یادآوری شده است. حضرت صادق و حضرت باقر(علیهماالسلام) در دورانی بودند که حکومت بنی‌امیّه لق شده بود حکومت فقط به فکر خودش بود، ‌حکومت بنی‌عباس هم که داشت روی کار می‌آمد هنوز پایگاهی نگرفته بود، این است که در یک چنین وضعیتی مردم یک آزادی نسبی پیدا می‌کنند. در تاریخ هم دیدید که هر وقت یک خرده آزادی نسبی پیدا شده قدرِ مُتِیَّقن و قدر مشترک همۀ مردم این بوده که از حکومت دور می‌شدند، با دستگاه حکومتی نمی‌ساختند. دستگاه حکومتی هم بیکار نمی‌نشست، کار خودش را می‌کرد. باز هم آزار و اذیّت و تفرقه‌اندازی داشت ولی منظور در دوره حضرت جعفرصادق و اواخر دوران حضرت باقر(علیهماالسلام) نیمه‌آزادی‌ای بود که حضرت می‌نشستند یک عدّه‌ای می‌آمدند یا سؤالات خاصّی خودشان داشتند مختصّ به خودشان، و یا بطورکلّی همان برخورد و سؤال و جواب برای مردم درس بود. از شهرستان‌های دور خیلی می‌آمدند، چون همین که بوی آزادی به آنها خورده بود که دیگر بنی‌امیّه قدرتی ندارند اگر هم ظاهراً بر حکومت سوارند ولی قدرت ندارند، مردم می‌آمدند به این سمت.
هر روز یک عدّه‌ای از شهرستان‌ها از جاهای دوردست می‌آمدند خدمتشان، یک چند نفری آمدند به زیارت و بعد حضرت فرمودند شما اهل کجا هستید؟ یک نفر از آنها گفت ما از شیعیان شما هستیم در مثلاً خوارزم. فرمودند از شیعیان ما هستید؟ گفتند بله، ارادت داریم. فرمودند شیعیان ما طوری هستند که اگر نیاز داشتند، خواستند مثلاً نان بخرند دست کردند در جیبشان دیدند پول ندارند، دست بکنند در جیب رفیقشان تا نان بخرند. شما چنین هستید؟ همه سر را انداختند زیر و چیزی نگفتند. البتّه این برای نشان دادن پیروان خودشان بود. مثل اینکه فرض کنید یک چنین نامه‌ای می‌آید، ‌همۀ کلماتش مثل هم است یک ذرّه‌بین می‌اندازیم یک جمله‌اش را بزرگ می‌کنیم برای اینکه آن جمله را دیدند، همه دیدند، بفهمند سایر جاها چیست؟ واِلّا قهراً اینطور نبوده. این بنابه آن مورد خاص. ولی نشان‌دهندۀ این است که آنقدر فقرا، شیعیان علی باید با هم یکدل باشند، نه تنها یکدل بلکه یک‌جیب باشند، که دست به هر جیبی که بکند حق داشته باشد. ما در این سفری که مهمان آقای حاج‌عبدالصالح و پسرشان مهندس بودیم، من برای نشان دادن اینکه خودم اینطوری طبق فرمایش حضرت جعفرصادق هستم و اینکه اینها هم اینطوری هستند خودم این کار را کردم. از جیب دیگری بخشیدم به دیگری و یقین دارم آن صاحبِ جیب هم رضایت دارند و آن رضایتشان اجری است که خداوند به آنها داده. حالا این مثالی در مورد اموال، بلکه نیازهایی است که گفته شده. هرگونه نیازی فقرا داشته باشند باید سایر فقرا کمک کنند، مساعدت کنند و این محتاج به سیم و ارتباطات و فلان نیست که ما را بایکوت خبری می‌کنند، روزنامه‌ها هیچی از ما نمی‌نویسند. ما هم روزنامه نمی‌خریم ولی خبرهای ما، هم برای خودمان و هم برای دیگران از روز روشنتر برای همه است. این یک سیم ارتباطی است که بین همۀ فقرا باید باشد اشارۀ حضرت جعفرصادق هم در واقع به چنین سیم ارتباطی بود که چنین باشند. همانطوری‌که اگر شما در خواب باشید یک نقطۀ بدنتان را زنبوری بگزد همۀ بدن خبر می‌شود، بیدار می‌شوید، حتّی مگسی بنشیند بسته به حساسیت باید اینطور باشد. یعنی فرمایش حضرت جعفرصادق را بخواهیم تشریح کنیم و شرح بدهیم این است که امروز هر ناله‌ای که درویشی در منزلش کرد همان‌وقت صدایش باید به همۀ درویش‌ها برسد و هر درویشی هم که این صدا به او رسید بلافاصله مثل نالۀ خودش درصدد رفع آن ناله بربیاید. ان‌شاءالله خدا به ما چنین توفیقی بدهد.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 کردارش گواه گفتارش باشد...

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۴ شمسی (جلسه خواهران ایمانی)

🔸 موضوع: شکر نعمت

🔗 حجم: ۳.۷ مگابایت
⏱️ زمان: ۴ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۵۰ (صفحه ۳)

بعد فکر کنید به آن داستان، شنیده‌اید که شاعر می‌گوید:

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
از بهر طلب طعمه پر و بال بیاراست

از راستی بال منی کرد و همی گفت
امروز همه روی زمین زیر پر ماست

خلاصه عقاب را کسی با تیر می‌زند و می‌افتد. بعد که افتاد نگاه می‌کند می‌بیند پر خودش است. قدیم پر عقاب را به‌کار می‌بردند تیر و کمان با پر عقاب بود:

چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

البتّه من راجع به این مسأله از نظر علمی و جامعه‌شناسی و روانشناسی و حقوقی حتّی در کلاس‌های درس صحبت کرده‌ام و اینجا هم جایش نیست و لزومی هم ندارد و آنقدری که در کلاس درسی آدم آزاد است حرف بزند در هر جلسه‌ای نمی‌تواند حرف بزند. به‌هرجهت ننالید. به جای نالیدن خودش بنشیند فکر کند و شرایط زندگی و همه چیز را در نظر بگیرد.
یک چیزهایی هست که اصول را باید بگویند یک وقت حضرت صالح‌علیشاه می‌فرمودند مرحوم سنگلجی که خیلی فقیه بزرگی بود آدم دانشمندی بود، خدمت ایشان گفته بود که در عالمِ شریعت، آدمِ خوب کم است، نیست. در شما درویش‌ها تک و توکی پیدا می‌شود. ایشان فرمودند: بعد که صحبت شریعت بوده که فلانی نمازش را بلد نیست بخواند و اینها، گفتند: ما به او نماز یاد نمی‌دهیم که چطور اللهُ‌أَكْبَر بگو و خم شو، راست شو. اینها را شماها، شما علما باید یاد بدهید. اگر کوتاهی هست از طرف شماست نه از طرف ما. حالا این را فرمودند و امّا رفع این نقیصه هم باز با ماست. این است که ما گفتیم تعهّد به انجام احکام شریعت به‌عهدۀ خود شماست. باید به جای خیلی چیز‌ها که گفته می‌شود این را بگویند.
یک اصل، اصل طهارت است یعنی هر چیزی تا ندانید نجس است، نجس نیست، ولو کثیف هم باشد، هر چه باشد. داستانی است بارها گفته‌ام ولی تکرارش به این مناسبت اشکالی ندارد. سیّدمرتضی از علمای بزرگ بود که او و سیّدرضی برادرش هر دو پیش شیخ مفید درس می‌خواندند. البتّه سیّدرضی دنبال عرفان بود امّا سیّدمرتضی فقیه دانشمندی بود و خیلی مشهور شد. هنوز استاد او شیخ مفید زنده بود. یک روز سیّدمرتضی آمد دیدن استادش، حالا خودش استاد الاساتید است. مرکوبی یا استر یا الاغی که داشت، دیوار‌ها گلی بود به دیوار سیخ چوبی کرد و آن را آنجا بست. بعد که بیرون آمدند خداحافظی کنند، دم در صحبتشان ادامه داشت، سیّدمرتضی چون مهمان بود می‌خواست برود پشت او به کوچه بود و رویش به منزل. شیخ مفید که صاحب خانه بود و او را تا دم در بدرقه کرده بود روی او به کوچه بود و می‌دید. شیخ مفید دید که یک گربه بول کرد روی زین اسب سیّدمرتضی. او که آمد سوار شود شیخ مفید گفت: سوار نشو برای اینکه این رطوبت نجس است. گفت: چرا؟ گفت: بول گربه است. سیّدمرتضی رو کرد به حاضرین و گفت: یکی دیگر از شما هم دیده؟ گفتند: نه ما ندیدیم. به شیخ مفید گفت که شما خیلی مورد احترام هستید و شاهد عادل هم هستید ولی در شرع دو شاهد باید باشد چون اصل بر این است که هر چه آدم می‌بیند پاک است مگر خلاف آن ثابت شود و خلاف این هم ثابت نشده و با گفتۀ یک نفر ثابت نمی‌شود و سوار شد و رفت. این اختلاف بین شیخ مفید و سیّدمرتضی بود. می‌گویند: نامه‌ای خدمت امام زمان نوشتند که آن موقع غیبت صغریٰ داشتند جواب آمد از ایشان که گرچه شهادت و گفتار شیخ مفید کاملاً مورد اعتماد ماست ولی در این مورد فقهی حق با سیّدمرتضی است. یعنی آنقدر تسامح و تساهل هست. یعنی تا خلاف چیزی ثابت نشود باید به اصول برگشت کرد.
کسی نوشته پیرزنی است لباسم افتاد و آلوده شد مگر پیرزن از اسلام خارج می‌شود؟ منزل مسلمانی که می‌روید حقّ ندارید چیزی را نجس بدانید، مگر خودتان ببینید. این است که گفتم فرق بین آلودگی، عدم پاکی و نجاست را باید بدانید هر چیزی که نجس است ممکن است کثیف نباشد اینها را وقتی خوب بدانید و دقّت کنید اینها در اصول فقه هست ولی متأسّفانه اینها را نمی‌گویند. یک فقیهی تا اینها را نداند فقیه نمی‌شود و با توجّه به دانستن همین‌ها این رساله را می‌نویسد و حکم شرعی می‌دهد. ولی به جای اینکه ده مسأله به شما بدهد همین یکی را بگوید که در قلمرو اسلام تا بر شما نجاست چیزی ثابت نشود باید آن را پاک حساب کنید. ممکن است آلودگی و کثیفی باشد، زشت هم هست، بله بشویید، نمی‌گویند کثیفی را نگه‌دارید نه! بشویید، منتها نجس نیست. خیلی از این موارد هست.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۵۰ (صفحه ۲)

مثلاً سؤالی کرده‌اند که روسری و چادر من یا لباس من افتاده نجس است یا نه؟ نجس غیر از کثیف است. یک مواردی شما می‌بینید که نجس است ولی کثیف نیست. مشروبات الکلی (نه الکل صنعتی، آنکه نوشته ودکا یا چیز‌های دیگر) نجس است خیلی هم زلال و خیلی هم قشنگ به اندازۀ یک حوض هم پر کنند ته حوض دیده می‌شود، خیلی تمیز است ولی نجس است. خیلی چیز‌ها نجس نیست ولی خیلی کثیف است. به‌خصوص اینها که بچّۀ کوچک دارند یک خرده غفلت کنند سر و صورت و همه جای او کثیف می‌شود ولی نجس نیست. اینکه نجاست را گفته‌اند یعنی حداقل خدا خودش گفته اینها را رعایت کن، من نمی‌خواهم، در واقع خدا گفته اگر زبان او را بفهمیم خدا گفته اگر می‌آیی پیش من طوری باید بیایی که من تو را قبول کنم. نزد من می‌آیی دستت آلوده به مشروب الکلی نباشد. حتّی طویلۀ حیوانات که ما گوسفند و گاو و اینها داریم نجس نیست، زبالۀ آنها کثیف است، آن به جای خود، رفع کثافت بکنید ولی نجس نیست که هزار مرتبه خود را آب بکشید. یا خون وقتی داخل بدن است و بیرون نیامده نجس نیست. زخم که شد خون بیرون بیاید نجس است ولی غیر از آن نجس نیست. این نجسی و پاکی که گفته‌اند برای جلب دقّت است (نه حتماً برای این است، نه!) برای اینکه ما در احکام شرعی علّت نمی‌توانیم بگوییم، یک حکمت آن این است که دقّت ما جلب شود. واِلّا ما با حیوانات چه فرقی داریم؟ ما هم یک حیوانی هستیم گاو هم یک حیوانی است البتّه بعضی از ماها هستند که به اندازۀ گاو نمی‌فهمند و بعضی از ما هم هستند که به اندازۀ گاو می‌فهمند، هر دو یک‌جور است. وقتی رساله‌ای از آقایان بگیرید و مقیّد هم باشید که احکام شرعی را هم اجرا کنید خیال شما راحت می‌شود.
و به این طریق زمینۀ وسواس که ممکن است برای همه فراهم شود که همه یا داشته باشند و یا پیدا کنند این زمینه برای شما هست شما باید سعی کنید زمینۀ وسواس در شما پیدا نشود. برای اینکه وسواس خیلی دم دست است و خیلی زود انسان دچار آن می‌شود. آنوقت این یک وسواسی شده بعضی آنقدر وَلَاالضَّالِّینَ را طول می‌دهند که اصلاً اصل نماز برای آنها فراموش می‌شود. بعضی‌ها در ظاهر عبادات دقّت می‌کنند بعضی‌ها یا روی تنبلی یا هر چه هست به ظاهر عبادات هیچ دقّت نمی‌کنند و علاقه و توجّهی ندارند آن هم از آن‌طرف یک وسواسی می‌شود. به‌هرجهت وسواس چیزی است که ممکن است از هر دو طرف دست ما را بگیرد و به این‌طرف و آن‌طرف بکشاند.
سؤال دیگری رسیده و خانمی که می‌گوید شوهرم زن دیگری گرفته و بیشتر با اوست. خیلی‌ها ممکن است به این مبتلا باشند. بستگی به مورد است. یکی به من چنین چیزی را گفت، گفتم: این تقصیر زن است. اگر کسی اسب‌سواری کرد بعد اسب دهنه را کشید و رفت و به حرف این گوش نداد تقصیر کیست؟ تقصیر تو است که بلد نیستی اسب‌سواری کنی. در این موارد هم اگر تقصیری باشد تقصیر زن است.‌
امّا راه اینکه این تقصیر را از خودتان دفع کنید یکی این است که فکر کنید چرا؟ چرا شما را رها کرده می‌رود طرف دیگری؟ نه با عصبانیت. این مورد، موردی است که هر چه هم عصبانیت به‌کار ببرید بدتر می‌شود. با عصبانیت نه! واقعیت و تشخیص اینکه چه مقدار تقصیر شماست؟ معمولاً در این مواقع یک قاعدۀ کلّی در روانشناسی هست که حالا اسم آن را گذاشته‌اند فرافکنی و آن این است که هر کسی می‌خواهد گناه و خطای جزئی را که کرده و نتیجه‌ای عاید او شده برای خودش نمی‌پسندد و می‌اندازد گردن یکی دیگر. در این مواقع معمولاً می‌بندند به طلسم و جادو یا می‌اندازند گردن مادر شوهر و خواهر شوهر و امثال اینها. نه! گردن هیچکس نیست هر چه سر هر انسانی می‌آید چه عمدی و چه غیرعمدی تقصیر خود اوست، لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى (سوره انعام، آیه ۱۶۴، سوره اسراء، آیه ۱۵، سوره فاطر، آیه ۱۸ و سوره زمر، آیه ۷)‏، خداوند هیچ باری را به گردن دیگری نمی‌گذارد. بار تحمیل دیگری نمی‌کند. حالا برای اینکه بتوانید این تحلیل را با آرامش انجام دهید که خیلی مشکل و خیلی محال است، این فکر را بکنید که خلاف شرعی که نکرده، کار بدی است ولی خلاف شرع نیست. کار بدی کردی حقّ مرا پایمال کردی ولی خلاف شرع نیست، نزد خدا گناهکار نیست. شما اوّل خودتان او را در نزد خدا ببخشید، بعد با او صحبت کنید ببینید چه قصور و تقصیری از شما دیده؟ آنچه از تقصیر که واقعی است قبول کنید. خیلی چیز‌ها هست که خود شخص می‌فهمد تقصیرکار هست یا نیست. ولی وقتی با دیدۀ بخشش با او صحبت کردید او خود کوتاه می‌آید.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۵۰ (صفحه ۱)

🔸 موضوع: وسواس - وسواس برای کسانی که به احکام شریعت زیادتر از حدّ خود معتقد باشند - رعایت احکام شرع همانقدری که از ما خواسته‌اند - فرق بین نجس بودن چیزی با کثیف بودن - نجسی و پاکی - باید سعی کنید زمینۀ وسواس در شما پیدا نشود - در مورد شوهری که زن دیگری گرفته است - اصل طهارت، تا بر شما نجاست چیزی ثابت نشود باید آن را پاک حساب کنید.

▫️ صبح چهارشنبه ۳ تیر ۱۳۸۸ شمسی

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

بعضی زمینه‌ها در انسان هست، یک تلنگر می‌خواهد بزنند که ظاهر شود، وسواس هم از همان قبیل است. کسانی که در زندگی وسواس دارند این زمینۀ وسواس‌های کوچک که شما خودتان اهمّیت نمی‌دهید و غالباً هم بعضی‌ها دارند به‌خصوص کسانی که خیلی به آداب شریعت و احکام شریعت زیادتر از حدّ خود معتقد باشند و عمل کنند. مثلاً خیلی دیده‌اید، در وضو گرفتن اینطور هستند. آخر چرا؟ این زمینۀ وسواس در ذهن او هست و اینطور ظاهر می‌شود. البتّه اگر اینطور ظاهر نشود یک‌طور مزاحمی ممکن است ظاهر شود و تا درمان خوبی نشده باشد باز همین هم خوب است. البتّه ظاهراً بهانه‌ای که خودش برای خودش می‌آورد این است که می‌خواهد مطمئناً حکم شرعی انجام شده باشد.
در بیعت ما درویش‌ها در تعهّداتی که گرفته می‌شود و ما اخلاقاً متعهّدیم که وقتی تعهّد به یک امری کردیم حتّی اگر خود آن‌طرف نیاید پیش ما و نباشد ما باید خودمان خود را متعهّد بدانیم. اگر یک خرده اعتقاد ما قوی‌تر باشد می‌گوییم: ما در مقابل خداوند تعهّد کردیم، او که همیشه حاضر است، ما نمی‌شنویم، مطالبه می‌کند که برای من چنین تعهّدی کردی چرا نمی‌کنی؟ ما تعهّد کردیم که احکام شرع را عمل کنیم البتّه عمل می‌کنیم روی اعتقاد به اینکه این عمل صحیح است و خوب است. امّا همانقدری‌که از ما خواسته‌اند.
مثلاً یکی به نوکر خود می‌گوید آب خوردن بیاور او می‌رود یک کوزه پر از آب سرد می‌آورد. می‌گوید: آب خوردن یک استکان یا یک لیوان است می‌گوید: من خیلی احتیاط کردم گفتم شاید شما خیلی تشنه باشید. البتّه با او نمی‌شود دعوا کرد اینطور استنباط کرده از روی حُسن‌نیّت ولی عمل خنده‌داری است. وقتی احکام شرعی را باید رعایت کنید، باید رساله‌ای را بخوانید و طبق آن عمل کنید این هم که توصیه شده مرجع تقلیدی انتخاب کنید و رساله‌ای بخوانید برای اینکه فکر شما منظم باشد واِلّا لازم نیست بدانید کسی که این کتاب را نوشته مرجع تقلید نه، آن که کتاب را نوشته آدم خوبی است یا بدی است؟ هر چه هست برای خودش است. البتّه اوّل مرجع تقلیدی که انتخاب می‌کنید باید آن دقّت‌ها را بکنید بعد دیگر رسالۀ دیگری هم که دیدید همینطور نوشته از آن بهره می‌برید. مثلاً مسأله‌ای که خیلی مورد انتقاد و مورد دقّت است همین وَلَاالضَّالِّین‏ آخر سورۀ حمد است. من دیدم آنقدر وَلَاالضَّالِّین می‌گویند که در همان جا می‌مانند. ملک‌الشعرای بهار البتّه طنزی راجع به همین دارد می‌گفت: «هر دو بمانید او اندر دلال خویش و تو اندر ضلال خویش» در این مورد وقتی رساله را خواندید یا از کسی پرسیدید می‌گوید: باید طوری بگویید که ضالین با ض به معنی گمراهان با «ذ» و «ز» و «ظ» اشتباه نشود. چه کسی می‌خواهد اشتباه کند؟ شما؟ شما که می‌دانید چه دارید می‌کنید. نماز می‌خوانید و به عقیدۀ ما باید معنی نماز را بدانید. خدا می‌خواهد اشتباه کند؟ اگر شما هم اشتباه کرده باشید خدا همانطوری قبول می‌کند. عبادت شما را سر جای خود می‌گذارد بنابراین چرا آنقدر معطل شوید؟ به همان اندازه‌ای که گفتند باید دقّت کرد. خیلی دقّت کنید. ولی اگر نتوانستید ول کنید بروید. نماز که جای تمرین نیست که هی وَلَاالضَّآ وَلَاالضَّآ وَلَاالضَّآ بکنید باید تمرین را در خارج بکنید اگر می‌خواهید عیبی ندارد. حسنی ندارد ولی عیب هم ندارد. امّا در نماز همانقدری‌که در رساله‌ها دستور دادند انجام بدهید.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 از خود برخود ترسان و دیگران از او در امان باشند.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۴ شمسی (جلسه برادران ایمانی)

🔸 موضوع: مراحل سلوک

🔗 حجم: ۸ مگابایت
⏱️ زمان: ۹ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

🔹 مجلس #شب_دوشنبه ۳۰ دی ماه ۱۴۰۳ شمسی

🔸 موضوع: قرائت شرح رساله شریفه پندصالح از روی فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده «مجذوبعلیشاه» طاب‌ثراه - موهومات (قسمت ۲)

🔗 حجم: ۱۳.۱ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۴ دقیقه‏‌‏‌‏

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 به خود پرداخته به دیگران نپردازد.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ شمسی

🔸 موضوع: رابطه جسم و روح

🔗 حجم: ۵.۱ مگابایت
⏱️ زمان: ۶ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۴۸ (صفحه ۲)

مینطور قدم به قدم، وقتی گفتند غذا نیاورید، گفتند که خدا، ما را مجازات کرده ما برای آنکه مجازاتش را کامل و دقیق قبول کنیم، اینطوری غذا نمی‌خواهیم، ما حق نداریم، گفتند نیاورید در این لحظه چند روز گذشت. آیه آمد کسانی که ماندند، خلاف کردند خداوند توبۀ آنها را قبول کرد. این شد که پیغمبر خودشان با چند نفر از صحابه رفتند و آنها را صدا زدند و آوردند. این درجۀ خلوص نیّت است. این فرمایش یکی از ائمه یا پیغمبر است که خداوند فرمود: که چهرۀ گناهکاری که از گناهش پشیمان است و توبه کرده و سربه‌زیر است برای من محبوب‌تر از چهرۀ عابد و زاهدی است که شبانه‌روز خم و راست شده و عبادت کرده.
بعد اینطوری که شد اینها هم دیگر آمدند و جزء مسلمین و از صحابه بزرگ پیغمبر بودند، حالا شما در این مسیر افکار و کارهای اینها دقّت کنید. از همه‌اش می‌شود پند گرفت. آخر اینها بزرگانی بودند از صحابه، از اوّل، مورد علاقۀ پیغمبر هم بودند، خودشان هم علاقه‌مند به پیغمبر بودند. چطور شد امر پیغمبر را اطاعت نکردند؟ آنهایی که اطاعت می‌کنند، چون امر او را امر خدا می‌دانند یک خدایی قائل هستند، یک خدا. بت هم نمی‌تراشند برای خودشان. به یک خدا قائل هستند و وقتی پیغمبر می‌گوید، معتقد هستند که این را خدا گفته است. فوراً اطاعت می‌کنند. امّا نه اینکه در اینجا خللی وارد بیاید و غیر از خدا دیگری را هم دوست بدارند یا امر دیگری را هم دوست بدارند بالاتر از خدا. این است که من بعضی‌ها، همه نه، بسته به شخص که می‌آیند از من وقت می‌خواهند و تلفن می‌زند که فردا می‌خواهم بروم آلمان بلیط دارم، اگر اجازه بدهید امروز بیایم خدمتتان، از بعضی‌ها، می‌پرسم کی آمدی؟ مثلاً می‌گوید دو هفته پیش آمدیم. می‌گویم این دو هفته کجا بودی؟ می‌گوید تهران به کارهایم رسیدگی می‌کردم. باباجون، برو آلمان هم به کارهایت رسیدگی کن. کسی که به او گفتم چرا می‌خواهی بیایی پیش من؟ می‌گوید برای اینکه احساس نور خدا مثلاً بکنم. این احساس آنقدر باید بر تو مسلّط باشد که همان اوّلی که می‌آیی تلفن بزنی وقت بگیری، بعد آنجا اشکالت را بگویی، نه اینکه همۀ کارهایت را که کردی آنوقت بگویی کی بیایم؟ یعنی مهم‌ترین، حداقل محبّت‌هایی که خدا دستور داده حتّی مجاز دانسته برای مثال اطاعت و محبّت به پدر و مادر، همۀ آنها را نباید حذف کرد. نمی‌شود حذف کرد آنها هم باید باشد ولی مقدّم بر همۀ اینها امر الهی باید باشد. اینها هم وقتی که صددرصد امر الهی را بر میل خودشان ترجیح دادند همۀ امیال را رد کردند، فقط میل خودشان بود میل به اینکه زنده بمانند هر بشری می‌خواهد زنده بماند حتّی بر این میل هم غلبه کردند. گفتند غذا برای ما نیاورید. اعتصاب نکردند، اعتصاب غذا، خودشان را دیدند و گفتند خداوند که می‌خواهد ما را مجازات کند ما خودمان کمکش می‌کنیم، شاید آنوقت خداوند بخشید. اینکه به‌مناسبت این شعر بود:

نفس را هفتصد سر است و هر سری
از فراز عرش تا تحت الثّری

یعنی اگر حتّی در مرحلۀ سلوک به عرش هم برسی بالاتر از آن نفس هست. نفس به عبارتی شیطان، این است که بعضی‌ها می‌گویند دعا کنید، چه‌کار کنیم که شیطان دست از سر ما بردارد؟ می‌گویم دست برنمی‌دارد. شیطان را خدا مجال داده تا روز قیامت. گفته است بتاز با لشکریان به این با سواره نظامت، با پیاده نظامت، با اسب و لشکر از شش طرف بتاز به این. البتّه ما همین که بخواهیم امر خدا را اطاعت کنیم ولی مهاجم را طرد کنیم وظیفۀ ما است که باید حتماً بکنیم، بعد دیگر از خدا باید بخواهیم که خودش کمک کند. إِلَهِی‏ أَعُوذُ بِكَ مِنْك‏، خدایا از خودت به خودت پناه می‌بریم.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۴۸ (صفحه ۱)

🔸 موضوع: قدم اوّل برای توبه، پشیمانی از گذشته است - چهرۀ گناهکاری که از گناهش پشیمان است و توبه کرده و سر به زیر است برای خدا محبوب‌تر از چهرۀ عابد و زاهدی است که شبانه‌روز عبادت کرده - اطاعت امر پیغمبر اطاعت امر خداوند - امر الهی مقدّم بر همه چیز است - نفس و شیطان در مراحل سلوک، باید از خدا بخواهیم که خودش کمک کند.

▫️ صبح شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ شمسی - (جلسه خواهران ایمانی)

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

زمان حیات پیغمبر هرکاری که می‌شد امر الهی بود هیچ حرفی پیغمبر نمی‌زد مگر اینکه امر الهی. یکی از این داستان‌ها زمانی بود که می‌خواستند به یک جنگی بروند (چه جنگی یادم نیست) اعلام کردند که فردا می‌خواهیم برویم جنگ. وقتی که این اعلام می‌شد آنهایی که می‌شنیدند و یا آنهایی که بعداً از اینها می‌شنیدند باید خودشان می‌آمدند خدمت پیغمبر چون ارتش اینطوری بود مثل ما که حالا ارتش داریم و فرمانده و اینها اینطوری نبود. همه باید می‌آمدند خدمت پیغمبر، هر اسلحه‌ای هم که داشتند با خودشان می‌آوردند بیل، کلنگ، سپر، تیر و کمان، شمشیر هر چیزی می‌آوردند. برای اینکه خودش انبار مهمّات هم نداشت. پیغمبر، خودشان باید آماده می‌کردند آنهایی که یک مقداری وضع مالیشان بهتر هم بود غذای خودشان و چند نفر را می‌آوردند به‌هرجهت غذا باید می‌آوردند، حداقل غذای خودش را. یک‌مرتبه جنگ اعلام شد فردای آن روز هم یک عدّه‌ای آمدند، رفتند به جنگ. سه نفر از رجال مدینه، رجال یعنی، آنهایی که سردسته بودند، متمکّن هم بودند اصلاً نیامدند، حالا بهانه آوردند یا نیاوردند نمی‌دانم. به‌هرجهت نیامدند. بعد پیغمبر جنگ رفتند، حالا جنگ شد یا نشد به آن کاری نداریم، رفتند و برگشتند. این سه نفر پشیمان شدند. یعنی ناراحت شدند که چرا امر پیغمبر را اطاعت نکردند. امر پیغمبر در اینجا دو جنبه داشت یکی فرماندۀ یک قشونی، یک لشکری، چون همۀ مسلمین لشکر پیغمبر بودند که یک سرباز به حرف فرمانده گوش نکرد این تخلّف خودش اعدام است. امروزه در جهان اینطور تخلّفی را اعدام می‌کنند یکی اینکه پیغمبر هر چه می‌گوید امر خداست و تخلّف از آن، یعنی خدا هم ناراحت است؛ دو جنبه داشت. این است که پیغمبر ناچار بود، ناچار بود نه اینکه مثل حالا که دولت تحت فشار قرار دارد، نه! یعنی ظاهراً برحسب قواعد بشری اینها را یک مجازاتی بکند. اینها را طرد کرد، به‌اصطلاح بایکوت کرد، در خیابان راه می‌رفتند دیگر هیچکس به آنها سلام نمی‌کرد و جوابشان را هم نمی‌داد. به هر مغازه‌ای می‌رفتند جنس بخرند، کالا یا هر چی، به آنها نمی‌فروختند. بایکوت کامل کردند. چند وقت گذشت، اینها پشیمان شده بودند فکر کردند همین مجازاتشان است، قبول کردند. مدّتی گذشت دیدند نه، این مجازات بیشتر شد، هر روز عدّۀ بیشتری. گفتند برویم به کوه و دشت و بیابان. خلاصه سه نفری هجرت کردند. این سه نفر با هم رفتند در کوه‌های اطراف سکنی گزیدند. فقط خانواده آنها می‌رفتند. چون یک وظیفه بود، پیغمبر که نگفت شما از هم جدا شوید، طلاق یا اینها، حکم تکفیرشان را نداد. این است که فقط خانوادۀ آنها می‌رفتند. بعد اینها خودشان فکر کردند که پیغمبر بایکوت کرده، همه اطاعت کنند، چرا خانوادۀ ما اطاعت نمی‌کنند و با ما حرف می‌زنند؟ به خانواده خود گفتند که شما دیگر با ما تماس نگیرید، فقط غذا برای ما بیاورید، بگذارید اینجا و بروید ما بعد خودمان می‌آییم برمی‌داریم. خودشان مجازات را قبول کردند. اینها تا مدّتی همین کار را می‌کردند. بعد گفتند: مگر ما سه نفر خودمان مسلمان نیستیم؟ حتماً یک نفر مسلمان باید امر خداوند را اطاعت کند. امر خدا هم این است که همۀ ما بایکوت هستیم. بنابراین من با شماها هم نباید صحبت کنم، هیچکدام از ما سه نفر نباید با هم صحبت کنیم هرکس خودش تنها بیاید غذایش را بردارد و بخورد مدّتی هم اینطوری بود بعد حالا در یک لحظه همۀ آنها به این فکر افتادند گفتند مگر اینها درست نمی‌کنند زن و بچّۀ ما می‌آورند نباید آنها هم بیاورند غذا هم نمی‌خواهیم. به خانوادۀ خود گفتند غذا هم برای ما نیاورید حالا همین اندازه را ما تحلیل کنیم بعد دنباله‌اش را، این اوّل پشیمانی است. اوّل قدم برای توبه، پشیمانی از گذشته است. بعد که پشیمان شدند نه تنها خودشان امر پیغمبر را اطاعت کردند یعنی در همان حال که بودند، خودشان را داخل اسلام می‌دانستند، مسلمان می‌دانستند، امر پیغمبر را اطاعت کردند می‌خواستند همۀ مسلمین امر پیغمبر را اطاعت کنند رفتند برای اینکه نمی‌خواستند دیگران تمرّد از امر پیغمبر کنند. برای سایر مسلمین هم خیر می‌خواستند و اطاعت می‌خواستند این از آثار پشیمانی است.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 دوستیش بی‌آلایش و کردارش بی‌غش باشد.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ شمسی (جلسه خواهران ایمانی)

🔸 موضوع: من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

🔗 حجم: ۴.۱ مگابایت
⏱️ زمان: ۴ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ شمسی

🔸 موضوع: ترتیبات جهان - ملاحظه موارد ریز و رعایت جزئیات دستورات - احترام پدر و مادر - اسراف

🔗 حجم: ۲۰.۴ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۲ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

💠 به مناسبت ولادت امام محمد بن علی «التقی» «الجواد» علیه‌السلام در ۱۰ رجب سال ۱۹۵ قمری.

🔹 آن حضرت پیشوای نهم شیعیان جهان می‌باشند. (در برخی منابع ولادت ایشان هفدهم رمضان ذکر شده است.)

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎥 فایل تصویری

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

🔹 مجلس #صبح_جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ شمسی

🔸 موضوع: قرائت دستور حضرت صادق(ع) - در بیان آداب دعا (قسمت ۲) - شرح و تفسیر کتاب مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه از حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده «مجذوبعلیشاه» طاب‌ثراه

🔗 حجم: ۲۱۴.۹ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۲ دقیقه
‌‏‌‏
‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۴۰ (صفحه ۳)

حالا منظور، در «چراهایی» که در زندگی دارید باید خیلی دقّت کنید. ببینید از کجا ریشه گرفته و آب می‌خورد. برای اینکه این آدم از روی حسادت یک چرایی گفت، یک خطا و این مجازات را کشید. ممکن است بگوید خدایا اگر من یک خطا کردم چرا من را از بهشت بیرون کردی یک‌بار دیگر به من مجال بده. با اعتراض اگر بگوید، خدا راهش نمی‌دهد. همانطوری‌که شیطان را راه نداد، ولی اگر با استفسار و تضرّع بگوید خداوند توبه‌اش را قبول می‌کند بلکه توبه را یادش می‌دهد. در حالات رابعه عدویه هست، کسی از او پرسید که من چنین گناهی کرده‌ام آیا خدا توبه را قبول می‌کند؟ رابعه گفت نخیر خداوند توبه‌ای را قبول می‌کند که خودش توبه بدهد. مثل آدم که خداوند فرمود فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ (سوره بقره، آیه ۳۷)، این حسد ریشه‌ای که دارد مثل این گیاهانی است که مثلاً سیب‌زمینی یا نمی‌دانم پیچ‌پیچه هی می‌رود غدّه می‌شود، مرتّب این اضافه می‌شود، حسد هم اینطوری است. در فکر ما اگر آمد به هر بهانه‌ای هر چیزی یک عیب دیگر بر آن اضافه می‌شود. بد ذاتی، بد جنسی، حتّی سرقت، همۀ چیز‌ها بر آن اضافه می‌شود. یک عیوبی هست که عیب‌های دیگر را به خودش می‌کشد. هم‌چنین یک محاسنی. این در روانکاوی امروز هم خیلی تجربه کرده‌اند و یک محاسنی هست که اگر رعایت کنند همۀ محاسن را به خودش می‌کشد. همین مطلب را با عبارات دیگری و با وسعت عمل در مورد ولایت که از آن صحبت شد، گفته شده است. ان‌شاءالله، ما جز اینکه بگوییم خدایا:

الهی راست گویم فتنه از توست
ولی از ترس نتوانم چخیدن

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۴۰ (صفحه ۲)

وقتی از این‌طرف گندم در انبار بریزی، از آن‌طرف موش برمی‌دارد و می‌برد، این اعمال برای این است که ما در زندگی‌مان عبرت بگیریم. خداوند شیطان را که آفرید اوّل که شیطان شیطان نبود، شیطنت نکرد، کمااینکه در صف ملائکه بود. ما بشر را هم که خدا می‌آفریند اوّل که هیچ چیز نیست یک تکّه گوشت است متحرّک است کم‌کم چیزی می‌شود. می‌بینید همان شیطانی که اوّل هیچی نبود و بعد در صف ملائکه و فرشتگان قرار گرفت و بعد، از صف فرشتگان بیرونش کردند. این چه‌کار کرد؟ یک لحظه شرک آورد. اینکه می‌گوید من، به عبارتی، مَنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ (سوره مائده، آیه ۷۲)، یک لحظه شرک آورد، شرکش از کجا در آمد؟ آخر دیگر موجود دیگری غیر از خداوند نبود که آن را می‌پرستید، خداوند می‌خواست موجودی بیافریند که همۀ فرشتگانش به او تعظیم کنند. همه تعظیم کردند جز شیطان. حالا اینجا خیلی حرف‌ها گفته‌اند، بعضی‌ها گفته‌اند شیطان گفته است چون از روی غیرت عشقش به خداوند بود، غیرت داشت نمی‌خواست غیر از خداوند، غیر از معشوق خودش به یکی دیگر سجده کند؛ ولو آن کس دیگر را خود خداوند بگذارد، بنابراین، این گناه نبود... و خداوند هم بیرونش نکرده، گفته فعلاً برو، همین بلا را سر این ضعفا در بیاور. ولی ما رسماً می‌دانیم که چیست. مولوی راجع به آن خیلی خوب صحبت کرده. در آن داستان معاویه و ابلیس (مرحوم جمالزاده هم پدرش درویش بوده سیّد جمال واعظ، او هم خیلی خوب در آنجا شرح داده) پس چه وادارش کرد شیطان را به این وضعیت؟ چه خصلتی در درونش ایجاد شد و بود که این را وادار کرد؟ شیطان بعد از این عبادت‌ها خیال کرد که همۀ این عبادت‌ها مفید بوده و به نفعش ثبت شده کمااینکه بعد که خداوند آدم را آفرید شیطان گفت من که اینقدر عبادت کرده‌ام این را بر من می‌خواهی تفضیل بدهی؟ حالا می‌بینی چه بلایی سرش در بیاورم. نه تنها شرک آورد، حسادت هم کرد به انسان. پس اوّلین خصلت پس از شرک به خداوند، حسد است. حسد یعنی چرا فلانی اینقدر خصوصیّات و مزایا دارد و من ندارم؟ من یک‌بار این را بیان کردم به دو صورت می‌شود «چرا» گفت. یک طور این است که بعد از آنکه یک خصلتی یک چیزی می‌بینید انسانی یا کسی در دلش می‌گوید:

الهی راست گویم فتنه از توست
ولی از ترس نتوانم چخیدن

فتنه را از او می‌داند یعنی آزمایش یا هر چه، بعد می‌پرسد «چرا»؟ یعنی به من تعلیم بده، به من یاد بده که چرا اینطوری شده؟ برای اینکه من علم پیدا کنم و مبادا بر اثر جهل به خطا بیفتم. یعنی می‌خواهد بفهمد که چیست؟ می‌داند درست همین است که واقع شده ولی می‌خواهد حکمتش را بفهمد. یکی دیگر «چرای» اعتراض است. چرا این کار را کردی؟ خیلی از ماها چرایی می‌گوییم، در دلمان چرا، چرای اعتراضی است که چرا این کار را که نباید بکنی، چرا کردی؟ خدایا تو نباید چنین کاری می‌کردی، چرا اینکار را کردی؟ این چرای اعتراضی است. خداوند جوابت را نمی‌دهد، می‌زند تو دهانت تا دیگر نگویی. دو نحوۀ «چرا» هست. در زندگی معمولی خودمان هم می‌بینیم این دو نحوه چرا هست. ظاهرش هر دو «چرا» است «چ»، «ر» و «الف» مثل هم است، امّا تفاوت از زمین تا آسمان است. این تفاوت از آنجایی است که این فکر ریشه کرده و آب می‌خورد. اگر این ریشه کردنش از قلمرو حسادت باشد که شیطان به خداوند گفت چرا منی که هفتصد هزار سال کار کردم با این اینطور حساب می‌کنی اگر چرایش از آنجا باشد، معلوم است تکلیفش چیست. امّا اگر از این‌طرف باشد، یعنی یک کسی معتقد است که در آیات قرآن هم می‌خوانیم خطاب به خدا می‌گوید: بِیَدِک الْخَیْرُ إِنَّک عَلى‏ کلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (سوره آل‌عمران، آیه ۲۶)، خیر و خوبی به دست توست. یعنی همینی که من چرا می‌گویم، خیری در آن هست. منتها من نمی‌فهمم، می‌گویم خدایا به من بفهمان، برای اینکه ایمانم محکم‌تر بشود.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۴۰ (صفحه ۱)

🔸 موضوع: خطاهایی که باعث ساقط شدن اعمال می‌شود - شیطان - شرک و حسادت - دو نحوۀ «چرا» گفتن، چرا برای فهمیدن حکمت کار و چرای اعتراضی - در «چراهای» زندگی باید خیلی دقّت کرد که از کجا ریشه گرفته است - عیوبی هست که عیب‌های دیگر را به خودش می‌کشد مانند حسد و در ادامۀ آن بد ذاتی، بد جنسی و حتّی سرقت.

▫️ صبح پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۸ شمسی

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

اخباری هست از این قبیل که هر که ولایت علی نداشته باشد عباداتش هم قبول نیست. این ظاهراً و با منطق استدلالی که ما یاد گرفته‌ایم و اسمش منطق ارسطویی است، یعنی از حواشی منطق ارسطویی، سازگار نیست. یعنی ما سازگاریش را نمی‌فهمیم، نه اینکه سازگار نیست. همین وضعیت راجع به ولایت یعنی عالی‌ترین خصلت خوب انسانی است، یعنی خصلت‌های خوب هست. همین از آن‌طرف راجع به خصلت بد هست. باز خیلی جاها، دارد آیۀ قرآن، کسی که چه‌کار کند چه و چه حَبِطَ عَمَلُهُ (سوره مائده، آیه ۵)، اعمالش ساقط می‌شود. آخر خداوندی که فرموده است من در روز قیامت در روز حسابرسی اگر یک ذرّه یک چیز به اندازۀ ارزنی روی سنگ سیاهی باشد که شما نمی‌بینید (ما روی سنگ سیاه یک ارزن سیاه باشد نمی‌بینیم) ته دریاها باشد، من درمی‌آورم و حساب می‌کنم. این خداوند چطور می‌فرماید حَبِطَ عَمَلُهُ، عملش را باطل می‌کنیم؟ عجیب به‌نظر می‌رسد. ببینیم این حَبِطَ عَمَلُهُ کجاها گفته؟ قرآن در غالب جاها برای کسانی گفته که غیر از خدا، الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ أَوْلِیاء (سوره عنکبوت، آیه ۴۱)، برای آنجاها می‌گوید حَبِطَ. از این لحاظ آورده‌اند که بفهمیم، پیاده‌اش کنیم، نگاه کنیم، در همین آزمایشگاه‌های خودمان، این علوم مادّی و علوم معنوی که در قلمرو... ما هست اینها خیلی به ما کمک می‌کند. اگر دقّت کنیم یک به‌اصطلاح ظرف خیلی بزرگی، یک دانه میکروب اگر در آن وارد بشود یک دانه میکروب که اصلاً با چشم دیده نمی‌شود و این بعد از یک مدّتی هرکدام زیاد می‌شود و مثلاً تمام آب را می‌گیرد و بعضی چیزها که اسم خاصّی هم در شیمی دارد یک مقدار مختصری از آن وارد می‌کنند همۀ این را عوض می‌کند. این خطاهایی هم که موجب سقوط عمل می‌شود مثل همین است.
از این داستان‌ها خیلی در تاریخ هست. ولی آن تمثیلی که خداوند برای ما زده است تمثیل شیطان است، شیطان به‌قول فقها، آنهایی که اخبار شیطان را دارند و گوش می‌دهند او هفتصد هزار سال در صف ملائکه بود و عبادت می‌کرد حالا آیا آن شیطان روز قیامت، روز حسابرسی از عباداتش هیچ چیز به حساب نمی‌آید؟ هیچ چیزش به حساب نمی‌آید، چون مثل یک قطره آلودگی هر چند کوچک باشد در یک ظرف دیگ بزرگ که غذا می‌ریزند یک فضله موش که به‌اندازه یک گندم است بیفتد همه‌اش فاسد می‌شود. به‌قول مولوی می‌گوید که به جای اینکه این همه عبادت کنی، بیا اوّل خودت را درست کن. یا به جایی تشبیه کرده که به انبار کسی که گندم انبار می‌کند، می‌گوید:

اوّل ای جان دفع شرّ موش کن
زان سپس در جمع گندم کوش کن

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

🔹 مجلس #صبح_جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ شمسی

🔸 موضوع: قرائت دستور حضرت صادق(ع) - در بیان آداب دعا (قسمت ۲) - شرح و تفسیر کتاب مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه از حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده «مجذوبعلیشاه» طاب‌ثراه

🔗 حجم: ۱۹.۸ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۲ دقیقه
‌‏‌‏
‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 و اگرچه دقّت در این مضامین با سنجیدن خود و کردارمان ناامیدی آورد ولی کرم خدا بی‌پایان و فضلش فراوانست...

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ شمسی (جلسه خواهران ایمانی)

🔸 موضوع: تربیت و تقویت اراده فرزندان - ثبات قدم در کارها

🔗 حجم: ۱۶.۹ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۸ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۲۴ (صفحه ۲)

این حالت به‌اصطلاح یعنی اینکه همه چیز را از خدا می‌داند و آنچه از او باشد قبول است. جنید باز در کوشش بشری می‌گوید. جنید در جنگلی، باغی، باغستانی، گلستانی قدم می‌زد دید یکی را به دار آویخته‌اند یا نوشته‌اند یا پرسید که او را چرا به دار زده‌اند؟ یکی گفت که این سارق است.
آخر سارق را تا چندین بار تأدیب می‌کنند، نمی‌دانم دستش را قطع می‌کنند، اینها خیلی که پشتکار داشته باشند در دزدی، به‌اصطلاح فرصت‌اندوزی کرده باشند، آنوقت به دارش می‌زنند. می‌گویند جنید (البتّه این داستان مورد اعتراض خیلی معترضین هست که هی بهانه می‌خواهند به او بگیرند) پای این را بوسید، پای همین دزد را و گفت احسنت به تو که در راه خودت اینقدر استقامت به خرج دادی که به دارت زدند. حالا راه را نگفته این راه تو درست است، خوب است، او از استقامت و پشتکار سخن گفت. رابعه اصلاً نقش خود شخص را هیچ می‌داند، کسی می‌پرسد توبه‌ام قبول است؟ می‌گوید نه، اِلّا اینکه...
ولی جنید می‌گوید پشتکار در ایمانت داشته باش. پشتکار از کی است؟ از بشر است. به‌نظرم جنید است که می‌گوید کسی رفت که یک شیخی را ببیند، یکی از مشایخ دید که او مثلاً آب دهان انداخت رو به قبله، این حتّی مکروه هم نیست، یک چنین چیزی یا یکی دید که او با پای راست از مسجد بیرون آمد، یعنی اوّل پای راستش را گذاشت، گفت این شیخ نمی‌شود، در او نقص هست یعنی اینقدر به ارادۀ فردی اهمّیت قائل می‌شد که حتّی پا برداشتن یا آب دهان انداختن باید با اراده باشد. دیگر نمی‌شود گفت خدا آب دهان من را انداخت، یا خودش. درست است در اصل... ولی اینکه اینطوری تعبیر می‌کند.
حالا رابعه تعبیر مفصّلی دارد. چندین سفر که به حج رفته بود بعد گفتند خودش می‌گفت من صاحب‌خانه می‌جویم و... او خانه همی جوید و من صاحبِ خانه. گفت من محتاج به حج نیستم یعنی عبادات انجام داده بود گفت که من دیگر... البتّه راست هم می‌گفت برای اینکه او ثروتی نداشت که برایش حج واجب باشد.
منظور اینکه اینطور حالات مختلف عرفا که می‌خوانید در هیچکدامشان تردید نکنید یا هیچکدامشان را صرفاً مدل نگیرید بلکه فقط اینقدر بفهمید که این کسی که این حرف را گفته معلوم می‌شود روحیه‌اش با من یکی است یا با من یکی نیست. البتّه این حالات عرفا هم که گفته می‌شود مورد سوءاستفاده هم واقع می‌شود؛ سوءاستفادۀ تنبل‌ها. برای درویش‌ها، مثال قلندرها را می‌زنند، قلندری را صدا زد که پاشو پاشو نماز بخوان وقت نماز است، گفت نماز دو رکعت بود که مولا علی خواند. راست هم می‌گوید، ولی او چرا می‌گوید؟ این است که از این حرف‌ها بهانه خیلی گیر می‌آید یا به دست دشمنان یا دشمن داخلی خودمان. به‌قولی، دشمن‌ترین دشمنان کسی است که درون دل خودت است و در وجودت است.
این است که کتاب‌های مختلف، کتاب‌های شرح حال عرفا را بخوانید منتها با این توجّه. مثلاً در افغانستان در مورد شیخ احمد جامی (نه عبدالرحمن) خیلی کتاب‌ها نوشته‌اند، منتها چیزهایی که عجیب و غریب است، بخوانید ببینید که ان‌شاءالله خداوند در این سنگلاخ زندگی ما را که سالک هستیم و سلوک می‌کنیم دستمان را بگیرد.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۲۴ (صفحه ۱)

🔸 موضوع: تذکرة الاولیاء عطّار - جنید مکتب صحو یعنی بیداری و بایزید مکتب سکر یعنی حال و خارج از بیداری و به‌قولی مستی - رابعه عدویه و جنید بغدادی - رعایت حال اعتدال در سلوک - حالتی که همه چیز را از خدا می‌داند، آنچه از او باشد قبول است - حالتی که اهمّیت به ارادۀ فردی می‌دهد - در هیچکدام از حالات مختلف عرفا تردید نکنید و آن را صرفاً مدل نگیرید.

▫️ صبح شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۸ شمسی - (جلسه برادران ایمانی)

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

خواندن این کتاب‌های تذکره شرح حال عرفا (شرح حال و نه شرح زندگی) برای کسی که خودش سالک است خوب است برای دیگران هم خوب است، منتها به ایشان به‌قولی در باغ سبز نشان می‌دهد. می‌گوید یک چنین کسانی با یک چنین حالاتی بوده‌اند. ولی برای سالک که خودش بعضی نمونه‌هایش را می‌بیند دیگر محتاج به استدلال نیست.
در تقسیم‌بندی عرفای سابق می‌گفتند جنید مکتب صَحو است یعنی بیداری، بایزید بسطامی رهبر و رئیس مکتب سُکر است یعنی حال، یعنی خارج از بیداری، به‌قولی مستی. البتّه اینهایی که به‌عنوان محقّق خودشان درویش نبوده‌اند و در عرفان حالاتی نداشته‌اند از کتاب‌های آنها زیاد نمی‌شود این مطالب را دقیق درک کرد ولی کسی مثل شیخ عطّار که خودش همۀ این حالات را دیده و جالب‌تر اینکه شیخ عطّار در این تقسیم‌بندی از حالات و عرفایی که اسمشان را برده به نام اولیاء یاد می‌کند. چون تذکرةالاولیاء، تذکرۀ اولیا بوده، فهمیده می‌شود این در چه حالتی بوده است. دو تا مرجع مشخص اینها، یکی رابعه است؛ رابعه عدویه را انتخاب کرده برای اینکه در ضمن خیلی از این تقسیم‌بندی‌ها هم زن هست و هم مرد هست خیلی زنان هستند که می‌گویند و پرسیده‌اند که زنان به این مقامات اولیا می‌رسند یا نه؟ یکی هم شیخ جنید بغدادی. جنید بغدادی اوّلین قطب بعد از غیبت است. البتّه کسانی که غیر شیعۀ اثنی‌عشری هستند، غیبت را که معتقد نیستند، جنید را مثل سایر اقطاب می‌دانند و فرق نمی‌گذارند. منظور اینکه ما می‌گوییم بعد از غیبت، قطب قاطعیّت تمامتری داشت از قبلی‌ها. در تذکرةالاولیاء تفاوت این دو روش با جنید و رابعه عدویه دیده می‌شود. از روش رابعه خیلی در عرفان بودند ابراهیم ادهم از همین قبیل بوده، شیخ لقمان سرخسی از این قبیل بوده و امثال اینها. ولی در این گروه، کسانی در سلسله اقطاب وارد نیستند، نه ابراهیم ادهم با تمام بزرگواری‌ها و کراماتی که داشت و نه امثال او، قطب نیستند. ولی جنید با اینکه مقاماتش هم از او خیلی بهتر و شاید بالاتر بوده، رهبر آنها بوده، سِمَت اوّلین قطب در زمان غیبت است. البتّه اگر بایزید بسطامی را هم ما می‌گوییم با وجود اینکه اهل سُکر بوده و مکتب سُکر داشته ولی پیشوایی از طرف امام جعفرصادق دارد، او برای اینکه در زمان ظهور ائمه بوده خودش در واقع مستقل نبوده. جنید هم مسقل نبود، ولی حالت استقلال به او داده بودند. این است که در سلوک رعایت حال اعتدال و اینکه روش امثال شیخ جنید را در نظر بگیرند، مهم هست. تمام عرفای بعدی هم که از داستان‌های قرآن یا آنها مثال زده‌اند توجّه به این داشته‌اند و خود سورۀ یوسف یک ملاکی است برای آنهایی که اهل سُکر بودند. تکیه‌شان روی یوسف و زلیخاست. آنهای دیگر تکیه‌شان روی روش حضرت یعقوب بنی‌اسرائیل (اسرائیل لقب حضرت یعقوب است) یا روی روش یوسف بوده. خداوند وقتی این داستان را ذکر می‌کند می‌فرماید: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْک أَحْسَنَ الْقَصَصِ (سوره یوسف، آیه ۳)، بهترین طرز قصّه‌گویی را به تو داد یا أَحْسَنَ الْقَصَصِ اگر بگیریم یعنی بهترین قصّه را. این بهترینش، بهترین بودنش که گفته است، یعنی اوّلاً همه گوشه کنارهای روح آدمی را در معرض تماشا گذاشته و بعد هم به بهترین طرزی قصّه را عرضه کرده. در حالات رابعه می‌نویسند که رابعه خلاصه به‌قول امروزی‌ها خانۀ فساد درست کرده بود، عدّه‌ای کنیز داشت و.... بعد به دست یکی از عرفا که اسمش یادم نیست، یکی از مشایخ توبه کرد و به‌کلّی دست برداشت. کسانی که اهل سُکرند غالباً یا در همان گمراهی خودشان از بین می‌روند و در گمراهی غلو می‌کنند و خیلی جلو می‌روند، یا اگر توبه کردند توبه‌شان قبول شد از این طرف می‌افتادند؛ مثل خود همین رابعه. نوشته‌اند از رابعه کسی پرسید من خیلی گناه کرده‌ام آیا خدا توبۀ من را قبول می‌کند؟ رابعه گفت نه ولی اگر خودش به تو توبه بدهد، توبه می‌کنی. یعنی توفیق توبه را هم از خدا می‌دانست.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 سخن‌چینی نزد کسان ننماید...

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴ شمسی

🔸 موضوع: تعلیم به بشر - همیشه به فکر بودن - خصلت موجودات - قانون وراثت - تربیت - عقل و فهم و درایت

🔗 حجم: ۱۹.۹ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۲ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۲۳ (صفحه ۲)

چرا؟ چون خدا گفته: نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ (سوره حجر، آیه ۲۹ و سوره ص، آیه ۷۲)، از روح خودم در او دمیدم. خدا هم که تجزیه نمی‌شود که یک تکّه روح در او باشد و روح را تکّه‌تکّه کند. پس بیرون ز شما نیست برداشته این غزل را اینطور کرده که: «آنان که طلبکار خدایید، خدایید». «خود آیید» را کرده «خدایید». می‌گوید: این همان حالت عرفانی که دارند که همه را خدا می‌دانند. آمده ابروی آن را درست کند، چشم او را هم کور کرده. بعد می‌گوییم شاهدت چیست؟ می‌گوید دم من. چطور فلان استاد معتبر که حالا همه او را قبول دارند استادی که حافظۀ خوبی داشت حافظۀ قوی داشت ولی روح درک عرفانی نداشت او اینطور گفته، گفتم هر دو تا‌ی شما...
وقتی که می‌خواهند حالات عرفانی را به زبان بیاورند اینطوری می‌شود. هیپنوتیزم هم از آنهاست. هیپنوتیزم هم که الان متداول شده، تمرکز روح است، تمرکز حواس و دقّت است. چه چشم او باز باشد و چه نباشد، متوجّه یک مطلب خاصّی است که ما در درویشی سعی داریم این تمرکز را روی ذکر خداوند بگذاریم؛ یعنی این بت‌هایی که در جهان هست را در نظر نگیریم، فقط او. ازاین‌جهت هیپنوتیزم در درویشی هست ولی نه به این عنوان. البتّه استادانی هستند بعضی از آنها را من دیده‌ام که تعلیم هم می‌دهند، حالا آمده‌اند در جراحی و رفع خیلی کسالت‌ها استفاده کرده‌اند. در جراحی آن که هیپنوتیزم قوی داشت طرف را هیپنوتیزم می‌کند و عمل جراحی را انجام می‌دهد. اینکه هیپنوتیزم می‌کند اگر آنقدر قوی است اصلاً شفا بدهد. گفتم در بین پیغمبران هم عیسی فقط گفت: مردم بیایید من شفا می‌دهم.
به‌هرجهت از نظر مطالعه بد نیست. همۀ اینها هدفشان ایجاد تمرکز حواس است و این تمرکز حواس در عرفان و تصوّف هم هست. منتها در عرفان نمی‌گویند من دارم توجّه به درویشی می‌کنم، برای اینکه تمرکز حواس پیدا کنم. تمرکز پیدا کنی برای چه؟ به چه درد تو می‌خورد؟ برای اینکه تمام فکر و ذهن ما متوجّه خداوند باشد هیچ قدرتی را جز خداوند نبیند. یک مثالی هم که در کتاب‌ها اوّل بار در کتاب آقای سلطان‌علیشاه دیدم از یک زارعی که دارد با گاوآهن در خرمن گندم می‌کوبد و می‌خواهد گندم به دست بیاورد، از او بپرسند این زحمت را می‌کشی چه می‌خواهی به دست بیاوری؟ آیا جواب می‌دهد که من این کار را می‌کنم که گاوهای من گرسنه نباشند و کاه به آنها بدهم؟ نه! هیچ وقت چنین حرفی نمی‌زند. می‌گوید: اوّل زحمت می‌کشم که گندم به دست بیاورم. بله گندم که به دست آورد کاه جزء آن است. ولی برای کاه کار نمی‌کند. برای گندم کار می‌کند. تمرکز حواس ما هم به منزلۀ کاهی است که دور و بر گندم است گندم توجّه به خداوند است توجّه به خداوند چه فایده‌ای دارد؟ خدایی که نیست، در دسترس ما نیست این تمرکز به خداوند این اثر را دارد که انسان دیگر هیچ قدرتی را از قدرت‌های طاغوتی جهان به نظر نمی‌آورد و در مقابل او به حساب هم نمی‌آورد. ما البتّه برای این کار نمی‌کنیم که قدرت طاغوتی را به حساب نیاوریم ما فقط می‌خواهیم خدا بر ما مسلّط باشد و ما فقط به او بیندیشیم. ولی خیلی‌ها برای این هیپنوتیزم می‌کنند که با قدرت بر جهان مسلّط شوند. البتّه اگر به خودش مسلّط باشد خیلی مهم است.
یک سؤال و جوابی، می‌نویسند: گاندی که همه اسم او را شنیده‌اید و شرح او را شنیده‌اید می‌گفتند گاندی در ادیان، اسلام را خیلی می‌پسندیده، خود را مافوق ادیان می‌دانست و می‌گفت: تعصّبات را باید کنار گذاشت. ولی منظور اسلام را می‌پسندید. گاندی شالی دور خود می‌پیچید، همان لباسی که ما موقع احرام داریم، در جریان اعتصابات شدیدی که واقعۀ مالیات نمک در هندوستان برحسب توصیۀ گاندی شده بود. همۀ هندوستان تعطیل شده بود. فرماندار یعنی حاکم هندوستان که از طرف حکومت انگلستان تعیین می‌شد وقتی شنید گاندی این کار را کرده گفت: او را بیاورید پیش من، ببینم کیست که چنین قدرتی دارد؟ به گاندی گفتند و پیش حاکم آمد. دید مردی استخوانی پنج‌سیر استخوان، رویش پوستی کشیدند. گفت: تو گاندی هستی؟ تو با این هیکل می‌خواهی بر انگلستان مسلّط شوی؟ گاندی گفت: نه من چنین چیزی نگفتم، من می‌خواهم بر نفس خود مسلّط باشم و در این راه اگر موفّق شدم، انگلستان سهل است بر همۀ دنیا مسلّط می‌شوم. این حرف از گاندی است. ولی حرفی است که بسیاری از عرفا و متصوّفه گفته‌اند و حالا هم می‌توانند بگویند ولی آنها که رفته‌اند گفته‌اند و چیزی است که ما می‌گوییم. گاندی یک چشمه از چشمه‌های الهی را چشیده بود هیپنوتیزم هم طریقۀ به دست آوردن این قدرت است.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد چهارم - قسمت ۲۳ (صفحه ۱)

🔸 موضوع: درویش باید نمونۀ اخلاق و رعایت احکام باشد - سنگینی بار لغت درویشی که به دوش می‌کشید - درویشی از ده عیب شخص نُه عیب را برطرف می کند - هیپنوتیزم تمرکز روح، تمرکز حواس و دقّت است. این تمرکز حواس، در عرفان و تصوّف هم هست، تمرکز روی ذکر خداوند برای اینکه تمام فکر و ذهن متوجّه خدا باشد که هیچ قدرتی را جز خدا نبیند

▫️ صبح جمعه ۱ خرداد ۱۳۸۸ شمسی

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

یک کسی که درویش نیست ولی با این عبارت انتقاد و ایرادی بر درویش‌ها نوشته که چرا بعضی‌ها به خود اجازه می‌دهند که به دیگران تهمت بزنند و خود را هم درویش حساب می‌کنند؟ حالا من یک مطلبی می‌گویم و شماها هرکدام فرض کنید این سؤال را از شما کرده‌اند، چه جوابی به او می‌دهید؟ جواب همان پندی است که امروز به شما می‌دهم و همان جوابی است که خودتان به خودتان می‌دهید.
هم ما خودمان و هم کسی که اصلاً با ما آشنا نیست ولی لغت درویش را شنیده معتقد است که درویش باید نمونۀ اخلاق و رعایت احکام باشد. به این معتقد است و چون معتقد است که باید چنین باشد، وقتی خلاف آن را می‌بیند تعجّب می‌کند، یعنی می‌بیند که تهمت می‌زند و چه‌کار می‌کند و... بعد می‌گوید من درویشم. بنابراین این را بدانید که همینطور سنگینی بار این لغت درویش را که شما به دوش می‌کشید کم چیزی نیست. هر چه می‌توانید رو به بهتر بودن باشید تا زندگی شما مدل و نمونه برای دیگران باشد. البتّه این سؤال را خیلی‌ها از من می‌کنند، چه اینجا و چه جاهای دیگر، که این چه درویشی است؟ راست می‌گویند همانطوری‌که ما می‌گوییم این چه مسلمانی است که اینطوری می‌کنند؟ راست می‌گویند مثلاً دیروز کسی آمده بود از فلان درویش همه جور شکایت می‌کرد، بعد گفت: من یک کتابی نوشته‌ام به اسم درویش گنابادی در شرح حال کلاه‌برداری این شخص. گفتم تو این کتاب را علیه او ننوشتی علیه درویشی نوشته‌ای، او به درویشی کاری ندارد. اگر این آقا درویش نبود ده برابر این گناه می‌کرد حالا که درویش شده نُه تا را توانسته صاف کند. یک دهم عیب‌هایش مانده، بعد پرسیدم من مذهب جعفری دارم، شما چه مذهبی دارید؟ گفت: من هم مذهب جعفری دارم. گفتم: یعنی چه؟ مذهب جعفری پیرو که هستی؟ گفت: پیرو امام جعفرصادق. گفتم: هر چه امام جعفرصادق گفته، اوامر و دستورات او را رفتار می‌کنی؟ یک کمی فکر کرد. گفتم: من که جرأت نمی‌کنم بگویم بله، همۀ دستورات را اجرا می‌کنم یک مواردی را نه، حالا آیا عیب از من و شماست یا استغفرالله از امام جعفرصادق؟
گفتم: این هم درویش است، عیب از درویشی نیست. به‌هرحال تهدید نکن، هرکار می‌خواهی بکنی، بکن. ولی درویشی موجب شده که از ده عیب نُه عیب را مرتفع کند، یکی حالا مانده. این یک سؤال است.
یکی راجع به هیپنوتیزم پرسیده که چه ارتباطی با درویشی دارد؟ اینطوری‌که می‌گویند، نه این هیپنوتیزم علمی که بحث می‌کنند، یعنی تصرّف انسان در خود و در دیگران، این از مراحل درویشی نیست ولی در بین راه که می‌رود اینطوری می‌شود. یعنی یکی دارد راه می‌رود می‌بیند جوی آبی هست یک گوشه هرز رفته، بیل برمی‌دارد و درست می‌کند که آب در مسیر خودش باشد نمی‌شود گفت این از خصایص سلوک اوست که هر جا دید آب هرز می‌رود آن را درست کند، اگر دید درست هم می‌کند. می‌تواند بکند، ولی نه اینکه زحمت کشیده برای اینکه این کار را بکند. وقتی که حالات درویشی، حالات عرفانی را این آقایانی که محقّق هستند و تحلیل می‌کنند به‌خصوص روانشناسان و جامعه‌شناسان می‌خواهند به زبان بیاورند، درست در نمی‌آید. قبلاً مثالی زدم، می‌دانید زمین کروی است و گرد است شما یک کره که خود انتخاب می‌کنید، هندوانه حتّی روی آن نقشی می‌کشید این روی صفحۀ گردی است اگر این را بخواهید روی نقاشی پیاده کنید درست در نمی‌آید برای اینکه نقاشی دایره و منحنی است خیلی دقیق باشید می‌شود مثل نقشه‌های جغرافی که آنقدر ایراد بر آن می‌گیرند. این بحث‌ها در مورد حالات و مواردی که در عرفان هست، وجود دارد. اگر آقایان بخواهند تعریف کنند و روی کاغذ در بیاورند همینطوری درمی‌آید. درست منطبق با آن نیست. مثل مثالی که چندین بار زده‌ام: آقای فلان، آدم فاضلی است که از او استفادۀ ادبیاتی می‌شود این آقا می‌خواهد دیوان مثلاً شمس تبریزی را انتخاب کند و بعضی اشعار را شرح بدهد این غزل را اینطوری کرده و انتخاب کرده که می‌گوید... اصل غزل این است:

آنان که طلب کار خدایید، خود آیید
بیرون ز شما نیست شمایید شمایید

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 صدا را بلند نکند...

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ شمسی

🔸 موضوع: بررسی مرحله بعد پیش از اقدام به عمل - مهاجرت - عقل عرفانی - تصمیم گیری فارغ از وسواس

🔗 حجم: ۱۰.۴ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۱ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ شمسی

🔸 موضوع: جبر و اختیار

🔗 حجم: ۱۵.۵ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۷ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد سوم - قسمت ۱۱۴ (صفحه ۲)

و امّا چون ممکن است تک‌تک بخواهید از من احوالپرسی کنید من جواب همه‌تان را می‌دهم. الحمدلله حالم خوب است. ولی استراحتم برای این است مثل حالتی که به فراموشی می‌ماند، حرف‌ها و... را فراموش می‌کنم، گفتند مدّتی استراحت کنید، گفتم یک هفته، ده روز ییلاق بروم. آنجا لیز خوردم، شام خورده بودم رفتم که در رختخواب بخوابم، لیز خوردم. پارکت بود، مثل پارکت که اینجا هست. چون اینجا هم یک مرتبه (من این را بعد شنیدم) یکی از مهمان‌های ما، اینجا لیز خورده بود، به من نگفتند، وقتی فهمیدم رفته بود. این است که یادم می‌آید که به شما یادآوری کنم، خواهش کنم مراقب باشید که یک‌وقتی اینجا لیز نخورید، خلاصه من لیز خوردم و این پایم ناراحت شد. استراحت کردم گفتند گچ نمی‌خواهد، یک اسم مخصوصی دارد، نصفه گچ گرفتند، و مدّتی خوب بود، نزدیک یک ماه طول کشید و دیگر خوب شده بود. آن را کنار گذاشته بودم و با عصا و ویلچر بودم که دومرتبه لیز خوردم. البتّه می‌دانید آدم عاقل نباید از یک سوراخ دو بار گزیده شود بنابراین اگر اینجا عین هم بود، یک‌خرده در عقلم تردید می‌کردم ولی یک‌دفعه رو به جلو لیز خوردم، یک‌دفعه عقب‌عقب لیز خوردم، از جای دیگری. و دومرتبه پایم ناراحت شد. بعد دیگر دیدم خیلی وقت است آنجا ماندم، آمدم تهران، الان هم خوب است، مرتّب ویلچر می‌آورند که ویلچر سوار شوم، ‌تنبلم کردند، کنار می‌زنم، می‌خواهم خودم بروم فقط یک‌خرده محتاج به استراحت هستم، خلاصه استراحتم به دیگران بستگی دارد و الحمدلله تا حالا هم این استراحت شده است.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد سوم - قسمت ۱۱۴ (صفحه ۱)

🔸 موضوع: قانون و اجرای آن - اعتقاد غیر از اطاعت است، به‌خصوص در کار حقوقدان‌ها - اعتقاد مذهبی، اجرای قانون شرع - حضور در مجالس خیلی مؤثّر است، اثر دیدن علاوه بر شنیدن مطلب - دیدن و روبرو شدن در انس و الفت مؤثّر است.

▫️ عصر یکشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ شمسی مطابق با سوّم شوال ۱۴۳۱ قمری

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

یک سؤالی از خانم‌ها رسیده گرچه زیاد مناسبِ این مجلس نیست ولی چون خیلی وقت است که مانده و من هیچ جوابی ندادم، جوابش را می‌دهم یعنی اشار‌ه‌ای خواهم کرد.
امروز متأسّفانه (نه همین امروز که روز یک‌شنبه باشد یعنی در این دوران)‌ همه چیز سیاسی شده، احکام شرعی هم سیاسی شده،‌ چون سیاسی شده همه به خودشان حق می‌دهند که یا انتقاد کنند یا تأیید کنند. در این وسط وظیفۀ حقوقدان‌ها که مِن‌جمله خود من باشم، آنهایی که می‌خواهند مطالعه بکنند این تفکیک را هم باید قائل شوند. از من پرسیده‌اند که یکی گفته است دکتر تابنده قصاص عضو را قبول ندارد، قصاص شرعی. آخر وقتی هم که لایحۀ قصاص را درآورده بودند ما را یک خرده اذیّت کردند. من این جواب را می‌خواهم بدهم، که گفتم من حقوقدانم، وکیل عدلیه‌ام... وقتی یک قانونی می‌خوانم که این قانون را خدا گفته یا بندۀ خدا، وقتی قانون شد دیگر قانون است، ‌من چه قبول داشته باشم، چه نداشته باشم. به‌قول آن آقا،‌ هم مسلمانم ‌یعنی می‌گویم هر چه خدا گفته درست است،‌ هم حقوقدانم می‌توانم بگویم چرا این را گفت، شما که قانون را ریز هستید، چرا این را نوشتید؟ بنابراین مفصّل است. من یک سری مقالاتی همان‌وقت‌ها می‌نوشتم روزنامه‌ها به‌قولی دنبالش بودند، ‌به‌قول خودشان زرورقِ‌ آن بوده،‌ ولی حالا که می‌دانید!
بعداً این دوستان و انتشارات حقیقت و... گفتند اینها را جداگانه به صورت کتابی چاپ کنیم،‌ من خودم گفتم اینها مطلبی نیست که به درد همه بخورد، گفتند نخیر و چاپ شد. دو تا کتاب است مجموعه مقالات یکی حقوقی، یکی مذهبی. آنها که می‌خواهند مطالعه کنند، اهل مطالعه‌اند این دو کتاب را بگیرند بخوانند خوب است. حالا کار نداریم، منصرف شدم آن را یک‌وقت دیگری خواهم گفت.
ولی بطور کلی اعتقاد غیر از اطاعت است، به‌خصوص در کار حقوقدان‌ها. یعنی قاضی، وکیل، اهل مطالعه و... این تفاوت و این مسأله خیلی دیده می‌شود، یک‌وقتی قانونی می‌نویسند فرض کنید قانون مالیات، می‌نویسند که هر کسی که اوّل اسمش «ت» باشد باید آنقدر مالیات بدهد. هر چه داد بزنیم که آقا این غیرمنطقی است، آنکه اوّل اسمش «ت» است، اسمش را خودش انتخاب نکرده، فایده‌ای هم از این اسم نبرده. اگر قبول کردند قانون عوض شد، بله، اگر نه تا وقتی قانون عوض نشده، بدون اعتقاد هم که باشد باید اجرا کند. یعنی اصلاً قانون دنبال اعتقاد نمی‌رود. ولی اعتقاد مذهبی غیر از این است، مقرّرات مذهبی است، اوّل باید برود دنبال اعتقاد، اگر اعتقاد پیدا کرد دیگر هرگونه حرف و بحثی را کنار بگذارد، هر چه قانون شرع گفت اجرا کند. این را خیلی‌ها با هم اشتباه می‌کنند،‌ این را به جای آن یکی می‌گذارند، آن را به جای این یکی و آنوقت بعضی از مشکلاتی که ما می‌بینیم راجع به محاکمات و فلان و... از این قبیل است. حالا آن مطلبی که پاسخ نامه بود ان‌شاءالله یک‌وقت دیگر خواهم گفت، چون شماها، حاضرین مجلس در بیشتر مجالس حاضرید، این است که هر وقت بگویند به گوشتان خواهد رسید.
در خود اینگونه مجالس هم خود حضور در مجلس خیلی مؤثّر است که بارها گفتیم برای اینکه در یک کتابی است که یک آمریکایی نوشته، خیلی پیش این را خواندم. می‌گوید اگر می‌خواهید حرفتان در طرف اثر کند اوّلاً روبرو صحبت کنید که همدیگر را ببینید بعد هم نگاه کنید. دیدید در مجالس سخنرانی‌ها، آن کسی که در انتها هم نشسته برایش فرقی نمی‌کند قاعدتاً برای اینکه بلندگو هست، همه حرفش را می‌شنوند. ولی مع‌ذلک سعی می‌کند بیاید این جلو بنشیند که گوینده را ببیند. برای اینکه دیدن او، اثر را بیشتر می‌کند. حالا این راجع به صحبت است، راجع به هرگونه مطلب دیگری خود دیدن، روبرو شدن خیلی در اُنس و اُلفت مؤثّر است. این است که توصیه شده که حتماً شب‌های دوشنبه و شب‌های جمعه در مجلس صحبت کنید برای اینکه به دیدار هم برسیم، ان‌شاءالله.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

🔹 مجلس #صبح_جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ شمسی

🔸 موضوع: قرائت دستور حضرت صادق(ع) - در بیان آداب دعا (قسمت ۱) - شرح و تفسیر کتاب مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه از حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده «مجذوبعلیشاه» طاب‌ثراه

🔗 حجم: ۱۹.۵ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۱ دقیقه
‌‏‌‏
‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 و در هر حال و هر کار یاری از صبر و صلوة جوید...

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳ شمسی (جلسه برادران ایمانی)

🔸 موضوع: سلوک مولوی - تمثیل برزخ بین دریاهای آب شیرین و شور

🔗 حجم: ۹ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۰ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد سوم - قسمت ۱۱۱

🔸 موضوع: انسان عدو است بر آنچه که نمی‌داند - مخالفت با هو ۱۲۱ ؟! - حروف ابجد - ما که قشون «هو» هستیم با دشمنان «هو» دشمنیم - دشمن «هو» شیطان است - به جای اینکه از روی جهل دشمنی کنند، جهل را بردارند که بشناسند.

▫️ صبح شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۹ شمسی - (جلسه برادران ایمانی)

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

عبارت عربی هست که خیلی در ادبیات ایران هم متداول شده است که إِنْسانُ‏ عَدُوٌ مَا جُهِل‏، انسان عدو است بر آنچه که نمی‌داند. حتّی خدا را هم نمی‌شناسد با او دشمن است، اسم خدا. یک چیزی دیدم نوشته بود که اخیراً در اصفهان گروهی پیدا شده‌اند به نام گروه «هو ۱۲۱»؛ یک چنین جهلی دارند، بعد هم با همین جهل، با هو ۱۲۱ مخالفند. آقا چطور جرأت می‌کنید با هو ۱۲۱ مخالفت کنید؟! هو یعنی او. مگر در همۀ ادبیات از خداوند به ضمیر غائب نام نمی‌برند؟ «هو».
۱۲۱ هم مخفف یاعلی است. در ادارات یا خیلی جاهای دیگر می‌بینید پاکت بزرگی از دیوار آویزان می‌کنند، اسامی متبرکّه، اگر یک روزنامه‌ای وسطش مثلاً اسم الله داشته باشد آن تکّه را می‌بُرند و در آن می‌ریزند. اگر کسی از بیرون نگاه کند، می‌گوید: عجب مردمی! چقدر احترام برای این اسامی مقدّسه قائلند که حتّی اسمش را نمی‌گذارند جسارتی بشود. ولی در عمل وقتی بیایند و به آزمایش بخواهند نگاه بکنند می‌بینند نه! اینها اگر دستشان برسد پدر جدّ «هو» را (اگر فرض کنیم دارد) آزار می‌دهند.
در ادبیات قدیم یک الفبا بود که خوانده‌ایم، یک ابجد بود. در قدیم می‌گفتند فلان‌کس شاگرد ابجدخوان است؛ یعنی همان اوّلی که سواد یاد می‌گیرد، ابجد، هَوَّز... حالا لیسانس، یا حتّی استاد ادبیات، ابجد نمی‌داند چیست. ادبیات ایران اصلاً آغشته است با همین ابجد، هَوَّز.
ابجد، هَوَّز هم یعنی حروف را با یک رقم، گفته‌اند «الف»، یک، «ب»، دو... تا ده، بعد از ده، کَلِمَن، «ک» بیست، «ل» سی‌، بیست سی چهل پنجاه. قدیم در همه تواریخ برای اینکه عدد حفظ بشود، چون عدد نمی‌تواند خیلی حفظ بشود، مثلاً ۱۳۵۰، ۱۳۴۹، ۱۳۴۸ ... خیلی اعداد بی‌نهایت است، بشر قدرت این حفظ را ندارد، هر عددی را به یک لغتی درآورده‌اند که حفظ بشود. مثلاً سنگ مرحوم آقای نورعلیشاه‌اعلی‌الله‌مقامه‌الشریف که در حضرت عبدالعظیم بود و دشمنان «هو ۱۲۱» آن را برداشتند. در آنجا نوشته بود، «علی و رحمت و سعادت را جمع کن سال رحلتش می‌دان». علی که خود حضرت نورعلیشاه، رحمت کنایه از رحمت‌علیشاه، سعادت کنایه از سعادت‌علیشاه، این لغت خیلی زود حفظ می‌شود، ولی تاریخ وفات حفظ نمی‌شود، بجای اینکه ۱۳۳۷ بگویند، این شعر را گفته‌اند. شما این شعر خیلی زود حفظتان می‌شود، ولی رقم حفظتان نمی‌شود. هر وقت خواستید، اینها را جمع می‌کنید سال رحلت را می‌گویید، این خیلی سهل است.
یکی هم اینکه در مواردی که می‌بینیم اسامی مقدّسه را می‌بُرند توی پاکت می‌گذارند یا در روزنامه، در نامه، وقتی به اسم الله می‌رسند چند تا نقطه می‌گذارند مثلاً می‌گوییم حبیب‌الله، حبیب و بعد چند تا نقطه می‌گذارند. آخر این الله‌ که تو با دستِ آلوده به خون بندگان حبیب‌الله، نوشته‌ای الله، آن الله مقدّس است؟! و الله واقعی مقدّس نیست؟! اصلاً معنی ندارد که کسی با «هو ۱۲۱» دشمن باشد. کنایه است. به جای اینکه به جای الله چند نقطه بگذارند می‌گویند «هو»، به جای اینکه اسم علی بگذارند، توسّل به علی را به صورت عدد در می‌آورند می‌گویند ۱۲۱. هو که نام خداست و ۱۲۱ هم کنایه از یاعلی است. آخر چه کسی جرأت می‌کند با این دشمن باشد؟! که بگویند هر ماشینی که تابلویش، روی شیشه‌اش این عبارت نوشته شده باشد مثلاً دشمن ماست. بله البتّه ما که قشون «هو» هستیم، با دشمنان «هو» دشمنیم. ولی چه کسی دشمن «هو» است؟ شیطان! شیطانی که در همه جا وسوسه می‌کند، الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ. (سوره ناس، آیه ۵)
حالا این یک یادآوری مختصری بود به جای اینکه از روی جهل دشمنی کنند، سعی کنند جهل را بردارند، با آنچه جهل دارند دشمنی کنند، آن جهل را بردارند که بشناسند. ان‌شاءالله خدا به ما عقل بیشتری بدهد.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 و هنگام نیکی کردن شادان، و از بدی پشیمان، و بر خود ترسان باشد.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 عصر شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳ شمسی

🔸 موضوع: زکات علم - عوامل مؤثر بر شکل‌گیری شخصیت کودک - اثر متقابل جسم و روان

🔗 حجم: ۲۴.۷ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۷ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد سوم - قسمت ۱۱۰ (صفحه ۲)

گفتند که مسلمین برای اینکه جاهایی را بگیرند، غنیمت به دست بیاورند، لشکرکشی می‌کنند ولی پیغمبر فرمود نه. لشکرکشی ما برای این است که شما را به توحید بخوانیم‌. حتّی عباس عموی پیغمبر در اولین جنگ، جنگ بدر اسیر شد. وقتی پیغمبر نشسته بودند، اُسرا را که به نام طُلَقا مشهور بودند، اینها را از جلوی پیغمبر رد می‌کردند، پیغمبر مثل همیشه لبخندی بر لب داشت. عباس عموی حضرت جزء اُسرا بود، عموی حضرت بود، رویش باز بود. وقتی دید صدا زد که یا محمّد! لبخند می‌زنی؟! خوشحالی که عمو و اقوامت را اینطوری به زنجیر کشیدی؟ حضرت فرمود: نه! من از این تعجّب می‌کنم که من باید با زنجیر شما را بکشانم به سمت بهشت و شما خودتان را می‌کَنید که بروید به سمت جهنّم. البتّه همین عباس، بعدها اسلام آورد و از صحابۀ بزرگوار حضرت بود. عباس و فرزندش عبداللّه‌بن‌عباس. بعد آنها را آزاد کردند. هرکدام را طُلَقا گفتند، یعنی آزادشدگان.
برای اینکه در مسلمین تحرّک فکری ایجاد باشد، یعنی مسلمان نباید راکد باشد، چه فکری و چه فعالیت اقتصادی و مدنی، لذا جشن‌های متعدّدی برای ما گذاشتند. هرکدام هم مناسبتی دارد که آن مناسبت مورد توجّه بوده است. یکی همین جشن عید است. دو جشن در واقع، جشن عید فطر و جشن عید اضحی. کُنه این جشن و شادی، این جشنها این است که ما شکر خدا را می‌کنیم و جشن می‌گیریم که یک عبادتی را که خدا مقرّر کرده است، توانسته‌ایم به انجام برسانیم. چه در عید فطر که ماه رمضان را گذرانده‌ایم و چه عید اضحی که مراسم حج است و مؤمنین چون همه یکی تلّقی می‌شوند كَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ (سوره صف، آیه ۴) بنابراین، منِ مسلمان شادم، از شادی مسلمان دیگری و اندوهگین ممکن است باشم از اندوهگینی یک برادر مسلمان.
به‌این‌جهت مثلاً هر مسلمانی می‌گوید، من خودم مسلمان هستم ولی چون نتوانستم انجام بدهم یا مقدّر نبود، اما چون برادران مسلمانم این توفیق را پیدا کردند، من در شادی آنها شریک هستم.
به‌این‌جهت، از خداوند توفیق بخواهیم که این روحیه را خداوند به ما بدهد، از شادی دیگران، شادی برادران مسلمان، شاد باشیم، خدای ناکرده از ناراحتی آنها، اندوهگین باشیم. ولی اندوه یا شادی ما برای دنیا نیست، دنیا یک به‌اصطلاح کارتونی، کاریکاتوری است از آخرت. آنچه که ما می‌خواهیم، باید در اینجا فراهم کنیم. ان‌شاءاللّه این توفیق را داشته باشیم.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد سوم - قسمت ۱۱۰ (صفحه ۱)

🔸 موضوع: عید سعید فطر - توجّه قرآن به تمام جوانب زندگی بشر - روزه، توجّه مسلمان به امر الهی و اطاعت از آن و نه توجّه به شکم - اسلام دین رحمت است - رحمت خداوند و داستان وحش، قاتل حمزه سیدالشهداء - لشکرکشی پیغمبر نه برای کسب غنیمت بلکه برای دعوت به توحید بود - جشن و شادی و شکر خدا که عبادتی را مقرر کرده و انجام دادیم - از شادی برادران مسلمان شاد باشیم.

▫️ صبح جمعه ۱۹ شهریور ۱۳۸۹ شمسی مطابق با عید فطر، اوّل شوال ۱۴۳۱ قمری

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

این عید سعید را تبریک عرض می‌کنم خدمت همۀ حاضرین و غائبینی که در معنا حاضرند و همچنین همۀ مسلمین جهان و اخیراً که به اهمّیت بین‌المللی‌اش توجّه کرده‌اند، تبریک به تمام مردم جهان. ان‌شاءالله بر ما مبارک باشد، بر همه مبارک باشد.
یک وقتی از بدوِ نزول قرآن به ما می‌گفتند که قرآن خودش کرامتی است، در مطالبش خیلی بحث کرده‌اند و کار کرده‌اند، این مطلبی که می‌گویند که قرآن تمام جوانب زندگی بشر را مراعات کرده و توجّه کرده، عملاً ما دیده‌ایم. مثل اینکه همین ایرادات را همان موقع گفته‌اند. البتّه همینطور هم هست. برای اینکه در درگاه خداوند گذشته و حال و آینده یکی است. هر روز دشمنان به ما می‌گفتند که اسلام برای دنیا و برای پرکردن شکم است به‌قول مشهور، ولی با آمدن روزه نشان داده شد که مسلمان به شکم توجّه ندارد، به امر الهی و خالق شکم و روح و جسم توجّه دارد و اطاعت آن را می‌کند. آمدن ماه رمضان را ما شادی می‌کنیم، تقریباً جشن می‌گیریم. رفتنش را هم جشن می‌گیریم، برای اینکه توفیقی به ما داده است که در این ماه چه آنهایی که سلامتند و می‌توانند روزه بگیرند و چه دیگران که نمی‌توانند روزه بگیرند و در حسرت سلامتی هستند، اینها همه به عبادات خاصِّ این ماه توفیق پیدا کردند و این برای همۀ مسلمین جشن دارد.
یک روزی می‌گفتند و می‌گویند که اسلام دین شمشیر است، دین انتقام است. نه! آنچه شمشیر است و انتقام است و خون است، از اسلام بیرون است. اسلام دین رحمت است. رَحْمَةً لِلْعالَمینَ (سوره انبیاء، آیه ۱۰۷)، پیغمبر ماست، جزء صفاتش است. نمونه‌اش غیر از آیات صریحی که در قرآن هست، لاإِكْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ (سوره بقره، آیه ۲۵۶) و امثال اینها كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ (سوره انعام، آیه ۱۲) یا فرموده است: رَحْمَتِی سَبَقَتْ غَضَبِی‏. (بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۲۷۶) در عمل هم پیغمبر نشان داد.
داستان وحش که غلام هند جگرخوار (هنده) بود، که هند به او وعده کرد اگر حمزه سیدالشهداء اوّلیه اسلام، را به قتل برسانی، بکُشی، تو را آزاد می‌کنم و این وحش هم در پرتاب نیزه خیلی ماهر بود و با نشانه‌گیری دقیق بود که در فیلم دیدید و شنیدید در جنگ اُحُد حضرت حمزه را به شهادت رساند.
پیغمبر به اندازه‌ای متأثر شده بودند که فرموده بودند اگر وحش را دستم برسد تکّه‌تکّه می‌کنم، مُثله می‌کنم. در اینجا اوّل رحمت خداوند صادر شد. به پیغمبر دستور داده شد که تو حقِّ مُثله کردن کسی را نداری. آیاتی آمد که پیغمبر را از مُثله کردن ممنوع کرد. آیاتش حالا یادم نیست. فقط به‌عنوان مجازات قتل حضرت حمزه که ناجوانمردانه بود، گواینکه در جنگ بود ولی از پشت‌سر حمله کرد... خداوند رحمت خودش را شامل همه کرد، حتّی وحش! بعد نوبت خود پیغمبر رسید که به ما نشان بدهد. یک روزی پیغمبر در مدینه تک و تنها نشسته بودند، یک نفر عربی با سر و صورت پوشیده، آمد گفت می‌خواهم بیعت کنم با محمّد. پیغمبر اجازه داد آمد. بیعت کرد، وقتی شهادتین را گفت و تمام شد، حضرت فرمودند: حالا تو مثل ما مسلمان هستی. در این صورت صورتت را باز کن، چه کسی هستی؟ صورتش را باز کرد، حضرت دیدند وحش است. همان وحش است که پیغمبر (به‌نظرم تقریباً) قسم خورده بود که وقتی به او برسد مُثله‌اش کند ولی این حقّ قصاص برای پیغمبر بود. ولی پیغمبر فرمود که چون اسلام آوردی الْإِسْلَامُ یَجُبُّ مَا قَبْلَه (بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۷۲)، اسلام گذشته‌ات را پاک می‌کند. الان پاک شده‌ای مثل یک مسلمان، من حق ندارم به تو دست بزنم و تو را قصاص کنم، دیگر تمام شد. ولی مسلمان‌ها، سایرین، مؤمنین از تو غضبناک هستند. نمی‌دانند که مسلمان شدی، قبل از اینکه بدانند مسلمان شدی، روی آن غضب ممکن است بریزند و تو را بکشند. بنابراین با همین صورت پوشیده از مدینه برو بیرون. کیست که چنین کاری بکند؟ همان پیغمبری که می‌خواست وحش را مُثله کند و حق هم داشت.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 دانایی را با بردباری، و خِرد با پایداری، و گذشت با توانایی، و شجاعت با نرمی ‌و مهربانی دارد.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 پایش از راه بیرون نرود و بر راه نلغزد.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۳ شمسی (جلسه برادران ایمانی)

🔸 موضوع: آفرینش شیطان - امتحان الهی

🔗 حجم: ۱۴.۸ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۶ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد سوم - قسمت ۱۰۴ (صفحه ۲)

چرا؟ اینها شاهد بودند و دیدند که به مؤمنین چه ستم‌ها و فشارهایی وارد می‌شد. نمی‌توانید جلویش را بگیرید؟ چشمانتان را ببندید، نگاه نکنید. چشم اگر باز باشد دیدن قهری است،‌ چشمِ باز نمی‌تواند نبیند،‌ مگر اینکه جلویش را بگیرند. از همۀ اعضا سؤال می‌کنند، برای اعضا یک شخصیت مستقلی قائل شدند، بنابراین خیلی کار ما مشکل می‌شود. نه تنها خود بشر مجرمِ گناهکار ممکن است بشود بلکه تک‌تک اعضایش، اگر با دست شمشیر زده‌ (حالا که شمشیر نیست، از آن اسلحه‌ها بکار برده) آدمی را بیجا کشته نه تنها مسئول است بلکه این دستش هم که تیرِ خلاص زده جداگانه مسئول است.
انعکاس این در جامعه همینطوری شده، در جامعه هم هست که همانطوری‌که دست در آنجا نمی‌گوید من مأمور بودم، مأمورِ ‌این بدن بودم، مأمور این شخص بودم و به من گفت این کار را بکن، این کار را کردم (نمی‌گوید چنین چیزی، برای اینکه می‌داند اثر ندارد) همینطور هم در عالم اجتماع بحث در علم حقوق پیش آمده که «المأمورُ معذور» چگونه می‌گویند؟ یعنی چه؟ یعنی مأمور هر غلطی که به او گفتند، باید انجام دهد؟ نه! به این طریق وظیفۀ انسان خیلی مشکل است و مسئولیت‌هایش خیلی فراوان است ولی در عوض خداوند یک آرامشی برایش مقرّر کرده، می‌گوید هر وقت این حرف‌های مرا فهمیدی، اگر به تو توفیق دادم که این حرف‌های مرا فهمیدی و‌ پشیمان شدی و تصمیم گرفتی که دیگر نکنی، من گذشته‌هایت را می‌بخشم. از ‌این جهت باز آن دریای عفو الهی با ماست. همین وضعیت هم در خیلی از جرائم در جامعه منعکس شده. به‌هرجهت نمی‌شود مطمئن بود که هر چه گناه کنیم بعد می‌بخشند، ممکن است توفیق آن توبه پیدا نشود. بله، اگر وقتش رسید ولی ما چه می‌دانیم با این همه دنیایی که هزاران هزار خطرات در بیرون هست، ما نمی‌دانیم نیم‌ساعت دیگر زنده خواهیم بود یا نه؟ ‌این است که باید در امر خیر، ‌در کار خیر سرعت به خرج داد، وَسارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُم (سوره آل‌عمران، آیه ۱۰۳) و هرگز وظیفه‌ای را که داریم به تعویق نیندازیم، هر چه زودتر انجام بدهیم، ان‌شاءالله.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد سوم - قسمت ۱۰۴ (صفحه ۱)

🔸 موضوع: مجموعۀ نفسانیات انسان، توحید - دعا، اطاعت امر خداست - درون خودمان هم ناظر بر افکار و عقاید و اعمال ماست - شهادت اعضای بدن - دربارۀ المأمور معذور - توفیق توبه و بخشش گناهان - سرعت در کار خیر و تعویق نیانداختن وظیفه‌ای که داریم.

▫️ صبح شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۸ شمسی - (جلسه برادران ایمانی)

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

مجموعۀ نفسانیات انسان یا به‌اصطلاح بگویید روح انسان، مثل یک کلافی است، کلاف نخ. سردرگم هم نیست، گاهی چرا، ما اگر سرمان را کج کنیم سردرگم است، واِلّا نه. یک نخ هم دور همۀ این چیزها بسته شده است و آن نخ، توحید است یعنی همین شعر هاتف:

که یکی هست و هیچ نیست جز او
وَحدَهُ لا إِلـهَ إِلا هُو

که این نخی است که دور همۀ اینها بسته است و هر جا می‌خواهیم بحث کنیم به این نخ برمی‌خورد. مواظب باید باشیم که این نخ که مجموعۀ نفسانیات ما را در برگرفته و باید در بربگیرد خدشه پیدا نکند. یکی از ملزومات این نخ که دور آن پیچیده شده است، این است که ما فکر نکنیم این نخ به درد نمی‌خورد، ما این کلاف را که دستمان است نگه‌داریم، نه! همیشه این مسألۀ توحید، این مسألۀ کلاف را باید در نظر داشته باشیم. یکی از انشعابات، الزامات این است که وقتی می‌گویند توحید یعنی لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ إِلّابِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، هیچی نیست جز خداوند، هیچ حول و قوّه‌ای نیست. وقتی این را می‌گوییم دیگر برای خودمان سهمی قائل نشویم. بگوییم ما رفتیم چنین کردیم فلان و خدا کمک کرد، حالا آن بحث دیگری است و این بحث برمی‌گردد که اگر اینطوری است چرا به زبان می‌آورید؟ ما که می‌گوییم لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ إِلّابِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ و وَهُوَ بِكُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیم‏ و وَهُوَ عَلى‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (سوره بقره، آیه ۲۹، سوره انعام، آیه ۱۰۱ و سوره حدید، آیه ۳)، دیگر به زبان آوردن چیست؟ دعا یعنی چه؟ نماز یعنی چه؟ این انحرافاتی که پیدا می‌شود از اینجاست. مثل اینکه در یک مردابی، مثل مرداب انزلی یا... یک راه خشکی، آن وسط درست کرده‌اند به ما می‌گویند ما باید از این راه برویم، هر جا می‌خواهیم برویم. این راه را به ما نشان دادند گفتند طوری بروید که پایتان تَر نشود، برای اینکه پا اگر تَر شد یعنی خورد به این مرداب ممکن است بعد لیز بخوری و بیشتر به داخل بروید. (این مرداب، مثالی از توحید است و ادای توحید) یعنی اگر رعایت نکنید، بگویید منظور من که رد شدن از این است، پایم هم یک کمی تَر شد، اشکال ندارد، نه! یک کمی پایت اگر تَر بشود ممکن است لیز بخوری و تمام وجودت از بین برود. این است که گفتند دعا بکن، خداوند همان خدایی که اختیار دست خودش است به ما گفته امر مرا اطاعت کن. در واقع دعا که می‌خوانیم به عنوان اطاعت امر خداست. من خودم باید بدانم و می‌دانم که عاجزم، هر چه نیرو هست از جانب خداست، لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ إِلّابِاللهِ من که می‌دانم، خدا هم که می‌داند پس به کی می‌گویم؟ ‌منی که می‌دانم دارم به زبان می‌آورم مقابل خدایی که خودش می‌داند،‌ ولی مع‌ذلک خداوند گفته من می‌خواهم که اینطور باشد. در واقع جهتش این است که ما همیشه متذکّر این مطلب باشیم که درون خودمان هم ناظر بر افکار و عقاید و اعمال ماست، به دلیل اینکه داریم می‌بینیم و خداوند هم در یک جا می‌گوید وقتی که خداوند از پوست و چشم و دست و گوش و اعضای مجرم در روز قیامت می‌پرسد، بازجویی می‌کند. این آقا با قیافۀ آقامَنِشی حاضر شده در محضر و می‌گوید من هیچ گناهی ندارم. خداوند می‌پرسد از چشم و گوش و اعضایش که بگو، شهادت بده. یکی‌یکی جنایاتی که آن مجرم انجام داده ولی مخفی نگه‌داشته و خیال کرده بر خدا هم مخفی خواهد بود، یکی‌یکی آنها را شهادت می‌دهد. خدا می‌گوید شهادت بده. بعد این می‌بیند اعضای خودش علیه او شهادت دادند، از اینها می‌پرسد لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا، چرا برای من شهادت دادید؟ چطور شد شهادت می‌دهید به ضرر من؟ می‌گویند: أَنْطَقَنَا اللهُ الَّذی أَنْطَقَ كُلَّ شَیْ‏ءٍ (سوره فصلت، آیه ۲۱)، خداوند ما را به زبان آورد همانطوری‌که هر کسی را می‌تواند به زبان بیاورد، هر شیئی را می‌تواند به زبان بیاورد. در اینجا نشان می‌دهد اعضای یک مجموعه هم خودشان جداگانه مأمورند. خودشان هم جداگانه مسئولند و از او سؤال می‌کنند و خودشان هم یا پاداش می‌گیرند یا مجازات می‌شوند. آیه قرآن می‌گوید که قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ (سوره بروج، آیه ۴) وَهُمْ عَلى‏ ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنینَ شُهُودٌ (سوره بروج، آیه ۷) اصحاب اخدود، مرگ بر آنها باد‍! مرده باد آنها!

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 نیت خالص و دل خاشع و تن خاضع دارد...

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۳ شمسی (جلسه برادران ایمانی)

🔸 موضوع: فقط او باقی است

🔗 حجم: ۸.۷ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۰ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد سوم - قسمت ۹۹ (صفحه ۲)

این مجازاتش این بود که چهل روز معطّل شد که بگوید إِلّا أَنْ یَشاءَ اللهُ (سوره کهف، آیه ۲۴)، مگر اینکه خدا بخواهد. اینجا چند بحث دارد یکی این سه تا داستان چه خصوصیتی داشت که این داستان‌ها را نگفته بودند؟ بعد این ترتیب که اوّل این داستان، بعد آن داستان، این ترتیب چه حکمت عرفانی دارد؟ یک مسألۀ دیگری که برخورد می‌کنیم این است که ما خودمان خیلی اوقات شده که ان‌شاءالله نمی‌گوییم. پیغمبری که خداوند می‌فرماید وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَإِلّا وَحْیٌ یُوحى (سوره نجم، آیات ۴-۳)، همه حرف‌هایش از روی وحی است، بازخواست می‌کند. اوّلاً بازخواست برای خاطر ماست، ما عبرت بگیریم واِلّا فی‏ رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة. (سوره احزاب، آیه ۲۱) به قول مولوی می‌گوید:

ای بسا ناورده استثنا به گفت
جان او با جان استثناست جفت

(مثنوی معنوی، دفتر اوّل، بیت ۵۰) یعنی پیغمبر چه به زبان بگوید چه نگوید، می‌داند، تمام وجود می‌داند که همه چیز فقط خداست. ولی با این وجود خداوند بازخواست کرد برای اینکه ما بدانیم. بدانیم همۀ اراده‌ها به‌دست خداست. ما اراده می‌کنیم هر کدام را تنفیذ کرد صحیح می‌شود. ان‌شاءالله خداوند به ما دیدۀ بینا بدهد که این را ببینیم و فهم کنیم.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد سوم - قسمت ۹۹ (صفحه ۱)

🔸 موضوع: سورۀ بنی‌اسرائیل - سورۀ کهف و سه داستان اسرارآمیز عرفانی قرآن - ان‌شاءالله نگفتن پیغمبر - همه حرف های پیغمبر از روی وحی است - بازخواست خداوند از پیغمبر برای عبرت گرفتن ما و اینکه بدانیم همۀ اراده‌ها به دست خداست.

▫️ عصر پنجشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۸ شمسی - (جلسه قرائت قرآن)

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

خدا را شکر می‌کنم که امروز را توفیق داشتم تا در جلسۀ قرائت قرآن فیض ببرم و به دیدار همۀ اخوان که حاضرند مشرّف بشوم. البته متأسفانه من امکان اینکه بیشتر بتوانم در این مجالس شرکت کنم و فیض ببرم، این امکان را خدا برای من فعلاً فراهم نکرده است.
امروز سورۀ بنی‌اسرائیل و سورۀ کهف را خواندیم. سورۀ بنی‌اسرائیل دو اسم دارد: بنی‌اسرائیل و اِسراء. آن اسرائیل است، این اِسراء. اسم بنی‌اسرائیل به‌مناسبت اینکه خطاب به بنی‌اسرائیل می‌فرماید که شما چند بار طغیان کردید، هر طغیانی کردید، یک خشنی را مأمور کردیم بر شما. یک دفعه بخت‌النصر بود. می‌فرماید اینها داخل مسجد شدند و مسجدِ شما را گرفتند و شما سوراخ موش می‌جستید که فرار کنید بروید فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ. (سوره اسراء، آیه ۵) اسم اِسراء به‌مناسبت اینکه سیر دادن است، یعنی معراج پیغمبر که پیغمبر را سیر داد می‌فرماید سُبْحانَ الَّذی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْـلاً (سوره اسراء، آیه ۱)، خداوند بنده‌اش را سِیر داد.
امّا در مورد سورۀ کهف که شروع شده، کهف یعنی غار، پناهگاه که اصطلاحاً این لغت در موارد معنوی، پناهگاه معنوی شخص هم به‌کار می‌رود. سه تا داستان در این سوره ذکر شده است که این سه داستان را نه عهدعتیق نوشته و نه عهدجدید، نه تورات و نه انجیل. چون آنوقت‌ها هم اینطور نبود که همه سواد داشته باشند بخوانند و ما این نعمت را داریم که از اوّل قرآنی که خداوند فرستاد برای راهنمایی ما، این قرآن آشکار بود و همه می‌دانستند ولی تورات و انجیل را گذشته از آنکه همه‌اش گفتار الهی نیست ولی آنچه هم بود بیشتر مخفیانه بود یعنی حتّی در زمان پیغمبر ما کشیش‌هایی را محرمانه نگه‌می‌داشتند، مسیحی‌ها اگر محاکمه‌ای داشتند حکم می‌خواستند، می‌آمدند می‌پرسیدند حکم چیست؟ آنها از اوراقی که مخفی کرده بودند می‌خواندند. کمااینکه دو سه تا داستان در زمان پیغمبر هم هست که اینها نمی‌خواستند حکم الهی را اجرا کنند، یهودی‌ها گفتند بروید از محمّد بپرسید، اینها به خیال اینکه پیغمبر ملاحظۀ یهودی‌ها را می‌کند و برای اینکه شلوغ نکنند و در کار خدا مصلحت‌اندیشی کند، یک مطلبی خواهد گفت که قائله بخوابد. پیغمبر هم که فرمود چرا به نزد من آمدید؟ حکم خداوند در تورات پیش خود شما هست، بروید بپرسید، بعد فرمود حکمش هم این است. این نشانۀ این بود که اینها احکام را نمی‌گفتند، مردم خبر نداشتند، بعد از چند بار که مردم پیغمبر ما را امتحان کردند، به‌عنوان اینکه آیا نبوّتش صحیح است یا نه؟ پرسیدند از بزرگان مسیحیت یا از بزرگان یهود، که ما چگونه بفهمیم؟ اینها چون خودشان سه تا داستان را از اوّل مخفی کرده بودند و به هیچکس نگفته بودند، به اینها گفتند که بروید از پیغمبر بپرسید داستان اصحاب کهف چیست؟ داستان موسی و خضر چیست؟ داستان ذوالقرنین چیست؟ اگر نه گیرش بیندازید. اینها آمدند از پیغمبر پرسیدند، پیغمبر فرمود بروید فردا بیایید، اینها رفتند فردا آمدند، باز پیغمبر فرمود برای من وحی نیامده، بروید فردا بیایید، تا چهل روز تکرار شد. به‌نحوی که هم آنها داشتند خوشحال می‌شدند که پیغمبر خبر ندارد از این داستان و بنابراین ادّعایش صحیح نیست، هم مسلمین خیلی ناراحت شدند. بالاخره بعد از چهل روز وحی آمد، داستان را گفته که داستانش در سه داستان‌اسرارآمیز عرفانی قرآن که ترجمه‌ای از بیان‌السعادة است، ذکر شده ولی در آنجا که وحی آمد وسط اینها یک آیه هم خطاب به پیغمبر است که چرا به اینها گفتی بروید فردا بیایید، نگفتی اگر خدا بخواهد فردا به شما می‌گویم؟

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

🔹 مجلس #صبح_جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳ شمسی

🔸 موضوع:

۱- قرائت اولین بیانیه حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده «مجذوبعلیشاه» طاب‌ثراه - ۷ رمضان ۱۴۱۷ قمری - ۲۸ دی ۱۳۷۵ شمسی

۲- خلاصه تعلیمات و رویه طریقه نعمت‌اللهی گنابادی

🔗 حجم: ۱۰.۳ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۱ دقیقه
‏‌‏
‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 نباید دست از طلب داشت و آنچه به تمام نتوان دریافت همه‌اش را نتوان گذاشت:

گرچه وصالش نه بکوشش دهند
در طلبش آنچه توانی بکوش

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 صبح شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳ شمسی (جلسه برادران ایمانی)

🔸 موضوع: طریقت و شریعت

🔗 حجم: ۹.۳ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۰ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

🔸 سه‌شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳ شمسی - #مزارسلطانی_بیدخت

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

🔸 سه‌شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳ شمسی - #مزارسلطانی_بیدخت

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

🎤 فاتحه آخر مجلس

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#مناجات
#اشعار_خوانده_شده_در_حسینیه

پروردگارا بنده‌ام الملک لک و الحمد لک
ز احسان تو شرمنده‌ام الملک لک و الحمد لک

📗 شعر: #فیض_کاشانی

🎵 خواننده: #امید_خادمی_بحرینی (برازجان)
🗓 تاریخ: ۸ شهریور ۱۴۰۳

🔗 حجم: ۱۱.۸ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۳ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎥 فایل تصویری حجم کم

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 دولتسرای پاسداران

🔹 صبح پنجشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۰ شمسی

🔸 موضوع: خلقت انسان - تسلط شیطان

🔗 حجم: ۶۰.۵ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۰ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎥 فایل تصویری کیفیت بالا

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 دولتسرای پاسداران

🔹 صبح پنجشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۰ شمسی

🔸 موضوع: خلقت انسان - تسلط شیطان

🔗 حجم: ۱۹۷ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۰ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد سوم - قسمت ۸۴

🔸 موضوع: شرح حال و بیماری قبل از سفر - استراحت در ییلاق - اتفاقات در سفر - بازگشت از سفر کلاردشت.

▫️ صبح چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۸ شمسی

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

یک روز پارسال یا پیرارسال بود یا بیشتر، سه چهار سال پیش بود که ناهار می‌خوردم یا شام یادم نیست، وسط ناهار نفهمیدم مثل اینکه یک مرتبه به خواب رفته باشم، همینطور لقمه در دهانم بود، مرا بردند سی‌سی‌یو و یکی دو شب نگه‌داشتند و آزمایشاتی و دواهایی دادند و آن حالت مرتفع شد. حالت خطرناکی بود ولی همینطور خوب شده بود بعد اخیراً از سال پیش گاهی صحبت می‌کردم یک مرتبه می‌ایستادم، انگار همه چیز فراموش شده باشد، آنهایی که طبیب بودند گفتند این حالت اگر مراقبش نباشید ممکن است چنین شرایطی فراهم کند که خطرناک هم هست آن بار الحمدلله به خیر گذشت ولی خطرناک بود، بهتر این است که آزمایش کنید. یک روز رفتم بیمارستان که همۀ آزمایش‌ها را انجام دهم. در آزمایشی که دکتر می‌کرد (ببخشید من شرح حال خودم را می‌گویم، شما می‌گویید به من چه؟ مریض بودی خوب شده‌ای. ولی چون ظاهراً این آمدن شما، همه، عدّۀ زیادی مثل این است که می‌خواهید بدانید، برای این، شرح حال خود را می‌گویم.) دکترها اوّل قلب را معاینه کردند و آزمایشات قلبی، اکو و... که می‌دانید. من همان اوّل به دکتر حرف دکتر آزاده را گفتم که من ظاهراً چیزیم نیست ولی حالا آمدم، شما بگردید. بعد از همۀ آزمایشات و اینها، آن آخر دکتر آمد و گفت که آقای دکتر ما همه آزمایش‌ها را کردیم ولی هر چه گشتیم چیزی ندیدیم. این جواب شوخی مرا با شوخی داد. تشکّر کردم و بعد راجع به این حالت، گفتند خون دقیقاً به مغز نمی‌رسد، اظهار نگرانی و خطر هم کردند که اگر مراقبت نکنید خطرناک است و.... قرصی دادند که مصرف کنم و تا یک سال روزی دو تا. البتّه تا حالا به حرفشان گوش دادم ولی نزدیک است که گوش ندهم. ولی الحمدلله حالم خیلی بهتر است. البتّه خیلی وقت است می‌خواستم برای استراحت به ییلاق، جایی بروم آقای جواهریان هم خیلی همیشه اصرار می‌کرد و این ساختمانی که کرده گفت که ساختمان را ییلاقی می‌سازند ولی من آنجا شوفاژ گذاشتم که اگر سردتان شد استفاده کنید که بجا هم بود چون هوا سرد شده بود. خیلی محبّت کرد و رفتیم آنجا برای این کسالت، قاعدتاً باید ده روز و پانزده روز می‌ماندم و برمی‌گشتم. در همین خیال هم بودم. ولی آن روزهای آخر لیز خوردم (این را می‌گویم فقط شما قصّه گوش نکنید، خودتان هم عبرت بگیرید برای سلامت خودتان و سلامت بچّه‌هایتان، برادرتان و قوم و خویشتان.) کف آنجا پارکت چوبی بود لیز خوردم. البتّه بعد وقتی گفتم یکی گفت فلان کس آن روز آمد منزل شما یعنی همین جا، کف اتاق شما، آن هم پارکت است، لیز خورد. خیلی خطرناک، ولی طوری نشد. فهمیدم مجازات آن است. خدا در واقع می‌گوید این منزلی که فراهم کردید و کف آن پارکت دارد مواظب باش کسی لیز نخورد، باید مراقبش باشید، باید خبر داشته باشی. من خبر نداشتم ولی در آنجا دیگر خبر شدم، تلنگرهای خدا اینطوری است. به‌هرجهت لیز خوردم و پایم پیچ خورد و تا مدّتی پا بسته بود. بعد بهتر شد که سعی کردم واکر که با دو دست می‌گیرند را ترک کنم و با عصا توانستم راه بروم مثل حالا. دو مرتبه لیز خوردم، این دفعه پارکت نبود، نمی‌توانستم بیندازم گردن پارکت، حتماً گناهش گردن خودم بود. از پشت خوردم به دیوار، رادیاتور آنجا بود، به رادیاتور خوردم این بود که پهلویم ناراحت شد. یک مدّتی برای این ماندم. بعد دیگر الحمدلله بهتر شدم و راه افتادم. دلم تنگ شده بود گفتم حیف است که هوای گرم تهران را رفقا تنها بخورند، خودت هم شریک باش که پاشدم آمدم. الحمدلله فعلاً سلامتم و عیب و نقصی ندارم، بعد را نمی‌دانم. بعد را خدا عالم است.
یکی چیزی نوشته که در راهروها هم خیلی‌ها هستند، نوبت بگذارید. هر کدام خیلی خسته شدید، برود که دیگر خسته نشود، یکی دیگر بیاید که خسته شود.
برنامه‌های ما مشخص و معلوم نیست فعلاً که اینجا هستیم فردا نمی‌دانم معلوم نیست. چون پلّه خیلی برایم مشکل است و نمی‌توانم.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هـو
‏۱۲۱

🔸 #خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

💠 در کارها شتاب نکند...

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 عصر شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۳ شمسی

🔸 موضوع: هیپنوتیزم - نور - نماز و اتوهیپنوتیزم - تصرف - چشم دل

🔗 حجم: ۲۸ مگابایت
⏱️ زمان: ۳۱ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

🎤 فاتحه آخر مجلس

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#مناجات

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

📗 شعر: #سعدی

🎵 خواننده: #کمال_یعقوبی (شهرضا)
🗓 تاریخ: ۱۱ خرداد ۱۴۰۲

🔗 حجم: ۶.۱ مگابایت
⏱️ زمان: ۷ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎥 فایل تصویری حجم کم

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 دولتسرای زمرد

🔹 صبح شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰ شمسی

🔸 موضوع: قیاس و انواع آن

🔗 حجم: ۷۹.۱ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۶ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎥 فایل تصویری کیفیت بالا

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 دولتسرای زمرد

🔹 صبح شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰ شمسی

🔸 موضوع: قیاس و انواع آن

🔗 حجم: ۲۴۴ مگابایت
⏱️ زمان: ۲۶ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 شب جمعه ۲۲ مهر ماه ۱۳۸۹

🔸 موضوع: شرح پندصالح دور دوم - اکل و شرب - وقاع - خواب

🔗 حجم: ۱۷.۱ مگابایت
⏱️ زمان: ۱۹ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🖨 کیفیت بالا
.

#تمثال

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 به مناسبت ولادت حضرت آقای حاج ملاعلی گنابادی «نورعلیشاه ثانی» طاب‌ثراه در ۱۷ ربیع‌الثانی سال ۱۲۸۴ قمری و همچنین ولادت خجسته حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده «مجذوبعلیشاه» طاب‌ثراه در ۱۷ ربیع‌الثانی سال ۱۳۴۶ قمری.

🔸 حضرت آقای «نورعلیشاه» در رمضان سال ۱۳۱۴ قمری از جانب حضرت آقای «سلطان‌علیشاه» طاب‌ثراه فرمان خلافت و جانشینی دریافت نموده و به لقب «نورعلیشاه» ملقب گردیدند.

🔸 حضرت آقای «مجذوب‌علیشاه» در ۱۱ ربیع‌الاول ۱۴۱۳ قمری اجازۀ اقامۀ نماز و در ۹ ربیع‌الثانی ۱۴۱۳ قمری اجازۀ دستگیری و ارشاد و نهایتاً در ۲۲ ربیع‌الثانی سال ۱۴۱۳ قمری از جانب حضرت آقای «محبوب‌علیشاه» طاب‌ثراه فرمان خلافت و جانشینی دریافت نمودند.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 قرائت اجازه اقامه نماز جماعت آقای سعید ترابی

🔹 مجلس #شب_دوشنبه ۲۹ مهر ماه ۱۴۰۳ شمسی

🔗 حجم: ۱.۴ مگابایت
⏱️ زمان: ۲ دقیقه‏‌‏‌‏
‌‏‌‏‌‏‌‏
‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

🔹 مجلس #شب_دوشنبه ۲۹ مهر ماه ۱۴۰۳ شمسی

🔸 موضوع:

۱- قرائت شرح رساله شریفه پندصالح از روی فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده «مجذوبعلیشاه» طاب‌ثراه - حفظ راز (قسمت ۲)

۲- اجازه اقامه نماز جماعت آقای سعید ترابی

🔗 حجم: ۷.۲ مگابایت
⏱️ زمان: ۸ دقیقه‏‌‏‌‏
‌‏‌‏‌‏‌‏
‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh
‌‏‌‏

💠 حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابت‌علیشاه» ارواحنافداه

🎤 فاتحه آخر مجلس

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

#مناجات
#اشعار_خوانده_شده_در_حسینیه

غیر عشق رخ دلدار غلط بود غلط
هرچه کردیم غیر این کار غلط بود غلط

📗 شعر: #فیض_کاشانی

🎵 خواننده: #شاهمرادی (سیرجان)
🗓 تاریخ: ۲۳ فروردین ماه ۱۴۰۳

🔗 حجم: ۶.۶ مگابایت
⏱️ زمان: ۷ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

🎧 فایل صوتی

💠 فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوب‌علیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 شب جمعه ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۳

🔸 موضوع: شرح کتاب #مصباح_الشریعة_و_مفتاح_الحقیقة - در بيان احسان به والدین

🔗 حجم: ۲۸.۷ مگابایت
⏱️ زمان: ۳۱ دقیقه

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

💠 شرح رسالۀ شریفۀ پندصالح

🔸 حج (قسمت ۵)

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh