کتابسرای مهرگان📚

@mehregan_bookstore


کتاب هایی که به دستمون میرسن رو اینجا براتون میذاریم

کتابسرای مهرگان📚

22 Oct, 20:45


این یکی از عادات قدیمی و مسخره انسان است: وقتی راهش را گم می‌ کند تندتر می ‌دود ...

#رولو_می

کتابسرای مهرگان📚

19 Oct, 19:25


‏نوکِ زبانی حرف می‌زد و این دلنشین بود، چون حس می‌کردی بیش از آنکه عیبِ زبانش باشد حُسنِ سرشتش است، مانند بازمانده‌ای از معصومیت دوران کودکی که هرگز از دست نداده باشد. هرکدام از حروف بی‌صدایی که نمی‌توانست به زبان بیاورد پنداری بدی‌ای بود که از دستش بر نمی‌آمد.



.........................
در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته
مارسل پروست

کتابسرای مهرگان📚

09 Oct, 21:47


برای رفتن
نه خداحافظی لازم بود،
نه راه، نه چمدان
در سرم دری باز مانده بود
بستم و رفتم...

جمال ثریا

کتابسرای مهرگان📚

27 Sep, 17:56


صبح چندان دور نیست
شب بخیر

،🖋️شهریار

کتابسرای مهرگان📚

23 Sep, 17:22


چگونه از کژتابی زبانی رها شویم؟

«از کنفوسیوس پرسیدند: برای رهایی از روزگاری سخت وسیاه  چه تدابیر عاجلی باید اندیشید؟»
او این جواب حیرت‌آور را داد: «باید کاری کرد که واژه‌ها در معنای درست خود به کار روند. باید محتوای آن‌ها را دریافت. بگذارید امیر امیر باشد، پدر پدر، و انسان انسان. اما مدام به زبان خیانت می‌شود، و واژه‌ها دیگر با مدلول خود مطابقت ندارند. هستی و زبان از یکدیگر جدا می‌شوند…
وقتی زبان آشفته گردد، همه چیز دچار آفت می‌شود. وقتی کلمات (نام‌گذاری‌ها و مفاهیم) دقیق نباشند، حکم‌ها روشن نیست، کارها رونق نمی‌گیرد، مجازات‌ها به‌جا اعمال نمی‌شوند و مردم سر از کارها درنمی‌آورند.»
«از این رو، انسان آزاده واژه‌ها را چنان برمی‌گزیند که هیچ ابهامی پیش نیاید، و حکم‌های خود را به صورتی درمی‌آورد که بتوان بی‌دودلی آن‌ها را به عمل درآورد. انسان آزاده کمترین ابهامی را در سخنان خود برنمی‌تابد.»
کارل یاسپرس، کنفوسیوس، احمد سمیعی، تهران، خوارزمی، ۱۳۸۸، صص. ۴۸-۴۹

کتابسرای مهرگان📚

16 Sep, 17:40


صاحبان قدرت آن جایی به فرمان‌برداری متوسل می‌شوند که احتمال مخالفت می‌رود، آنجا که خود اصحاب قدرت، خود قانونگذاران، می‌دانند مشکلی در کار است: قانونی وضع کرده‌اند که آدم‌ها وسوسه خواهند شد زیرپایش بگذراند.

لذت‌های ناممنوع
آدام فیلیپس
نصراله مرادیانی

کتابسرای مهرگان📚

16 Sep, 06:39


‏"هرچه پیشتر می‌روم تنهاتر می‌شوم. گمان می‌کنم «به روز واقعه» باید خودم جنازه‌ام را به گورستان برسانم. راستی مرده‌ای که جنازه‌ی خودش را به دوش بکشد چه منظره‌ی عجیبی دارد. غریب، بیگانه."



.........................
روزها در راه
شاهرخ مسکوب

کتابسرای مهرگان📚

15 Sep, 21:02


«خلق خوشی ندارم و شادی را فراموش کرده‌ام که چه جوری است.
‏شادی کلمه‌ی درستی نیست، دلخوشی است که از یادم رفته است»



.........................
روزها در راه
شاهرخ مسکوب

کتابسرای مهرگان📚

14 Sep, 18:16


من ته دلم همیشه این وحشت را داشتم که مبادا در جنگ کشته بشوم یا اینکه در صلح از گرسنگی قالب تهی کنم.

برای آدم‌های بیچاره دو راه خوب برای مردن هست؛ یا در اثر  بی‌اعتنایی مطلق همنوعان در زمان صلح، یا در اثر شوق آدم‌کشی همین همنوعان در زمان جنگ.

سفر به انتهای شب
لویی فردینان سلین
ترجمۀ فرهاد غبرایی

کتابسرای مهرگان📚

06 Sep, 15:46


به محض این که چشم‌ها گشوده شدند فاجعه آغاز گردید. نگریستن بدون فهمیدن، بهشت این‌گونه است. پس دوزخ جایی است که آدم می‌فهمد، جایی که بیش از اندازه می‌فهمد...

#آفوریسم‌های_زندگی
#امیل_چوران

کتابسرای مهرگان📚

04 Sep, 09:52


کجای‌اند احساسات‌ام؟
در من محو گشته‌اند، اما چه است این من جز مجموعِ این احساسات محو شده؟

#آفوریسم‌های_زندگی
#امیل_چوران

کتابسرای مهرگان📚

29 Aug, 20:46


تصور مرگ یک نفر آسان‌تر است تا مرگ صد نفر، یا هزار نفر. مصیبت وقتی تکثیر بشود انتزاعی می‌شود. آدم از چیز‌های انتزاعی کمتر ناراحت میشود.
جنگ آخر زمان
یوسا
عبدالله کوثری

کتابسرای مهرگان📚

27 Aug, 21:22


هیچ وقت فکر کرده ای که توی این مملکت فاسد شدن چقدر سخت است؟ باید فرصت و امکانات زیادی داشت تا فاسد شد. بیش‌تر مردم به این دلیل شریف می‌مانند که راه دیگری ندارند.
زندگی واقعی الخاندرومایتا
ماریو بارگاس یوسا

کتابسرای مهرگان📚

22 Aug, 09:52


«پیر به دنیا آمدم، طفل از دنیا می‌روم»
حسین مروّة

کتابسرای مهرگان📚

20 Aug, 08:39


اشتباه است اگر آدم‌ها را به دو دسته زنده‌ها و مرده‌ها تقسیم کنیم: آدم‌هایی هستند که زنده‌ی مرده‌اند و دسته‌ای دیگر که واقعا زنده‌اند.
زنده‌های مرده نیز می‌نویسند و راه می‌روند و حرف می‌زنند و فعالیت می‌کنند. ولی هیچ اشتباهی مرکتب نمی‌شوند؛
این در حالی است که فقط ماشین‌ها بی‌اشتباهند؛ تولیداتشان هم فقط چیز‌های مرده است. آدم‌های واقعا زنده پیوسته دست به اشتباه می‌زنند، در حال جست و جویند، در تردیدند و در عذاب.

#ما
#یوگنی_زامیاتین

کتابسرای مهرگان📚

15 Aug, 09:02


آنکه ندیده است آن دستی را که نوازش کنان،«میکشد»،
زندگی را خوب ننگریسته است.

#فراسوی_نیک_و_بد
#فردریش_نیچه

کتابسرای مهرگان📚

08 Aug, 13:52


امیدوارم، و امید بر آشفتگی‌ام می‌افزاید،
می‌گریم، و گریه‌هایم خوراک دل پر دردم است
می‌خندم، و خنده‌هایم به درونم راه نمی‌یابد
می‌سوزم، و این سوز در برونم نیست
از آنچه می‌بینم و می‌شنوم می‌هراسم
همه چیز دردی نو برایم می‌آورد
با امید می‌گریم، می‌خندم، می‌سوزم
و از آنچه می‌شنوم و می‌بینم، می‌هراسم

«چند سطر از نگرانی‌های ماکیاولی»

کتابسرای مهرگان📚

07 Aug, 09:33


بشر پیچیده‌ست و به نظر من اعمال شرم‌آور، تناقض‌ها و ویژگی‌های متعالی انسان حیرت‌انگیزه. اگه همه‌مون بی‌نقص بودیم، هستی‌مون ته‌مایه‌ی خاکستریِ آزاردهنده‌ای داشت.

#لاشه_لطیف
#آگوستینا_باستریکا

کتابسرای مهرگان📚

06 Aug, 20:08


محبت از آن حیوان تربیت‌شده خواهد شد. حیوانی که کارهایی که مربوط به خودش است انجام ندهد. نیش نزند، گاز نگیرد، کسی را نترساند، حرکت غیرقابل پیش‌بینی انجام ندهد، و حواسش به چیزهایی غیر از خودش باشد. برای چنین حیوان تربیت‌شده‌ای جشن تولد هم می‌گیرند، و اگر مرد، مراسم ختم.
یک چیزهایی دارند به تو می‌دهند که پاداش تربیت‌شدگی توست. دارند این چیزها را می‌دهند چون آموزش دیدی که بدرد بخوری. و برای اینکه بدرد بخوری باید آن چیزی که هستی، نباشی. کسانی که دارند چیزهایی می‌گیرند، برای کسانی که آن چیزها را نگرفته‌اند، دلسوزی می‌کنند. که انگار خود بودن یک بدبختی است.
اولین بار که یک سگ را دیدی این را فهمیدی. اما فکر کردی قاعده‌ای مربوط به دنیای سگ‌هاست و به تو ربطی ندارد.