Посты канала خرده جنایت های یک دانشجو

گروه سرود مامان بزرگای تو سبد تقدیم میکنند:

دیرهنگامِ جمعه

قلب من نشد شاد از عشق تو

۵_۶ ساله بودم که عمویم در یک مهمانی با من، بیست سوالی راه انداخت. سوال این بود: پدرت شیفته ی صدای این زن هست.

من فقط ۶ ساله بودم!! و لاجرم حیطه ی اطلاعاتم در خصوص خواننده های خانم، محدود میشد به خاله بهار در تیتراژ برنامه ی بستنی ها. با همه ی توش و توانم فکر کردم ولی پاسخ دادن نتوانستم. آخر شب در راه خانه از بابا پرسیدم، جواب داد که عاشق صدای مرضیه ست.
برایم تعریف کرد که ۷_۸ ساله بوده که مرضیه به خانه شان به صرف نهار آمده. مامانی احترام برای مهمانی سنگ تمام گذاشته و بانو مرضیه هم جان های مشتاق را با صدای جادویی اش به وجد آورده.
القصه آن شد همان یک دیدار پدرم با مرضیه اما گویا پدر شیفته ی صدای این زن شد. هنوز هم تا نیت کند چیزی بخواند «می‌ زده شب» اولین آوازیست که انتخاب می‌کند.

نُقل امروز🍬

‌
یاسی من پارمیدام خیلی اتفاقی یکی از اهنگای بانو مرضیه رو که شنیدم یاد تو افتادم صدای ظریفش ملودی قشنگ و حس لطیفش همش منو یادت انداخت 😘

@medicaldoctorslife

در بندِ تو ام ای بت تجریش به دربند
بخرام به دربند ببین خسته در بند
[…]
ور نام تو بر سینه ی الوند نویسند
هر صبح کند سجده دماوند به الوند

•حاجب شیرازی

زیستِ کنار این قشر از آدم ها چیزیه که داره به من تمرین صبوری و درک متقابل میده.
کفسول رو چنان واضح و با قاطعیت نوشته که انگار واقعا در لغت نامه چنین واژه ای داریم.

.