سهراب دلانگیزان استاد تمام گروه اقتصاد دانشگاه رازی
مرکز پژوهشهای مجلس اخیرا گزارش وضعیت آموزش عالی کشور را منتشر کرده است. قبلا هم وضعیت تحصیل در دوره های ابتدایی و متوسطه را منتشر کرده بود. در این گزارش دهک اول و دوم حدود ۲۷ درصد دارای آموزش عالی، دهک سوم و چهارم حدود ۳۹ درصد، دهک پنجم و ششم حدود ۴۰ درصد، دهک هفتم و هشتم حدود ۵۱ درصد و دهک نهم و دهم حدود ۵۷ درصد دارای آموزش عالی هستند.
چند فرضیه را میتوان بر اساس آمار بالا حتی با وجود نگرانی جدی در مورد اعتبار آنها طرح کرد:
۱. هرچقدر سطح آموزش عالی بالا میرود، از فقر فاصله گرفته میشود ولی داشتن آموزش عالی به تنهایی کافی نیست، چرا که در دهک اول و دوم حداقل بیست و هفت درصد جامعه دارای آموزش عالی بودهاند.
۲. حتی اگر بیست و هفت درصد جمعیت را آنهایی تشکیل دهند که آموزش عالی دارند، نمیتوان اعتماد کرد که این جامعه بتواند از فقر خود را نجات دهد، ولی وقتی بیش از چهل درصد جامعه دارای آموزش عالی باشند، حداقل میتوان انتظار داشت که فقر مطلق برطرف شده باشد.
۳. وقتی آموزش عالی در تراکم کمتر از چهل درصد جامعه باشد، آنگاه باید دنبال سایر عوامل مهم برای ایجاد و استمرار فقر در جامعه ایرانی گشت.
۴. وقتی نرخ متوسط پوشش تحصیلی ابتدایی و متوسطه اول در ایران کمتر از نود و پنج درصد باشد و بیشتر از پنج درصد کودکان و نوجوانان ما از تحصیل محروم باشند (حدود ۹۲۳ هزار نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۳ _۱۴۰۴). آنگاه نمیتوان انتظار داشت توسعه آموزش عالی مشکل فقر را حل کند.
۵. در جامعه امروز ایران احتمالا سرریزهای منفی بی سوادی (با حدود چهار میلیون بی سواد) بسیار بزرگتر از سرریزهای مثبت آموزش عالی در درآمد زایی و فقر زدایی باشد.
۶. با توجه به آمارهای رسمی کشور و این گزارش، احتمالا فقر در کشور چهرهای جوانانه دارد. یعنی هم بخش بزرگی از این افراد تحصیل کرده همانهایی هستند که در سن جوانی هستند و بیکارند، و هم آنهایی که لازم التعلیم هستند و متاسفانه در حال حاضر بیسواد مانده و یا از تعلیم محروم هستند، بیشتر از گروه نوجوان و جوان هستند.
۷. با توجه به بند شش میتوان گفت سهم گروههای زنان در هر دو آمار بیشتر از گروههای مردان است. لذا فقر در جامعه ایرانی چهرهای زنانه نیز دارد. ولی زنان به نظر با توجه به نوع فرهنگ و تربیت ایرانی، کمتر این وضعیت را بیان کرده و یا به نمایش میگذارند.
۸. اصولا اگر این اطلاعات مربوط به سطح آموزش عالی را در کشور بپذیریم، باید بگوییم که به طور متوسط بیش از چهل درصد جامعه دارای آموزش عالی هستند. این اطلاعات به نظر صحیح نباشد و پوشش آموزش عالی در کشور نمیتواند به چهل درصد جمعیت رسیده باشد.
۹. در سالهای اخیر کیفیت گزارشهایی که مرکز پژوهشهای مجلس منتشر میکند ضعیف و تا حدودی غیر قابل اعتماد است. لذا هرچند فرضیات بالا مستقل از صحت دادهها، مفاهیمی را برای اندیشیدن ارائه میدهند و البته مهم هستند، ولی مرکز پژوهشهای مجلس باید فکری به حال اعتبار گزارشهای خود و لاجرم اعتبار خودش داشته باشد. مسیر موجود نگران کننده است.
۹ بهمن ۱۴۰۳
کرمانشاه
كانال تخصصي قواعدبازي؛
https://whatsapp.com/channel/0029VawYtZeFCCoecyoMUf22