حرف اگر باران شود بر سرم ، چتر نمی گیرم ، حرف بزن:) 🌱 http://t.me/BChatPlusBot?start=sc-tQNNcC3KUVIU زیبا تمام حرف دلم این است من عشق را به نام تو آغاز کردهام در هر کجای عشق که هستی آغاز کن مرا
و رها کردن او دواییست که زخم را میسوزاند و اما در اخر آن را مرهم میبخشد... سوختن را به جان میخرم که نجات یابم از زخم کشندهای که روح و جانم را خواهد کشت تا فراموش کنم آنکه حتی دوستم نمیدارد
سودآد: ( به پرتغالی: Saudade ) واژه عمیقی در فرهنگ و زبان پرتغالی است و به معنای نوعی حالت روحی و حس نوستالژی، اندوه، دل تنگی و دل گرفتگی از نبودن فرد یا متعلقی است که دیگر احتمالاً هیچ گاه برنخواهد گشت
یک نفر بهم گفت: گریه کن که گریه راهیست برای پاک کردن قلب تو که شاید اسان تر شود قولی که رها کردن را در آن به خود داده ای :) درد را سرشار از خیر ببین و دانشاموزی باش که درس میگیرد از آن ، حتی اگر خیلی خیلی بد و تلخ بوده اند. و بدان که باز میگردد به سوی تو گر صبور باشی که بازگشت همه به سوی ماست. خودت را در خودت نریز و سخن بگو ، اشک بریز ، موسیقی را همدم خود ساز ، نوشتن را مرحم بدان و دردی را از دل خود جدا بنما . کافی بودن را بیاموز که همه کافی هستیم و گر خلاف آن ثابت شود مکان خوبی برای اثبات آن انتخاب ننموده ایم و زندگی لحظات شادش را به ارمغان خواهد اورد ، من به تو قول میدهم .
«قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد. اگر ذرهای نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهیکرد و اگر دانهای از محبت افشاندی، خرمنها برخواهی داشت…»
و رفاقت انجایی اشکار میشود که کس را نباشد و نداند که چه و چطور از رسم روزگار کشیدهای . او را رفیق بخوان که میداندت ، که از نگاهت تمام را میخواند که بودنت در این زمانه ، امروز همراه خوشیست یا که درد.