یه یادآوری
همه ادمایی که یه رویایی تو قلبشون بوده ،
اولش بنظرشون محال بوده …
خب طبیعیم هست دیگه ،
یه فاصله ای هست بین نقطه A که تو هستی تا نقطه Z مثلا …
و باید هی نقطه ها رو یکی یکی بری جلو تا به مقصد برسی …
حالا
تو مسیر هر کس
یه چالشی بوده
که داستان اون ادمو تبدیل به داستان کرده …
حالا باز
چی شد که داستانش شکل گرفت؟
اینکه وسط راه
جا نزد
نگفت چرا من این چالشو دارم؟(شایدم گفته ولی به هرحال متوقفش نکرده)
و در نهایت شد انچه شد …
یعنی
فرمول مشخصه😁
رویای تو قلبت
…
فاصله ات باهاش
…
ذوق برا رسیدن
…
تلاش
…
چالش
…
تلاش
…
چالش
…
شکست
…
تلاش
.
.
.
بالاخره رسیدن و داستانی برای تعریف داشتن 🥹✨
پس اینکه شرایط شما فلانه ، شرایط فلانی فلانه ، این قسمتی از مسیره شماست ، بپذیریدش و وقتتونو تلف نکنید سرش ، با هرچی میتونید برید سمت هدفتون ، میانبر بزنید یا هرچی … کشون کشون برید ، واینسید . چرا ؟ چون هر چقدر سخت ، وقتی تو حرکت باشید ، خوشحال ترین تا وقتی که تسلیم شدید و دچار درماندگی شدین و پذیرفتین این سرنوشت محتومتونه و تغییر نمیکنه … سرنوشت خودتونو ، داستان خودتونو ، خودتون میسازید .
پس نذارید پارگیای وسط راه ، متوقفتون کنه🥹🫂