داستانکده 🔞 @kissuo Channel on Telegram

داستانکده 🔞

@kissuo


💋زنانی که داستانهای عشقی می خوانند دو برابر دیگر زنها س،،ک،،س دارند


👌با افزایش علم و آگاهی لذت بیشتری از روابط ببریم

🆔 @kissuo 💑

داستانکده (Persian)

در کانال تلگرامی داستانکده، با عنوان کاربری @kissuo، شما را به دنیایی از داستانهای عشقی و روابط عاشقانه دعوت می‌کنیم. این کانال منحصر به فرد برای زنانی است که علاقه‌مند به خواندن داستانهای عاشقانه و برقراری روابط عاشقانه هستند. با عضویت در این کانال، شما می‌توانید از داستانهای جذاب و دلنشین درباره عشق و رابطه لذت ببرید. هدف اصلی این کانال افزایش علم و آگاهی شما در زمینه روابط عاشقانه است تا بتوانید لذت بیشتری از این تجربه بردارید. بنابراین، اگر علاقه‌مند به شنیدن و خواندن داستانهای عشقی هستید و می‌خواهید در مورد روابط عاشقانه آگاهی بیشتری داشته باشید، حتما به کانال تلگرامی داستانکده ما بپیوندید. منتظر حضور گرم شما در این دنیای جذاب هستیم!

داستانکده 🔞

20 Nov, 12:04


در مورد تکمیل چک لیست برای توکن $SOON TGE Airdrop احساس گم کرده اید؟

عزیزم، ما همه اونجا بودیم…

📺 به جای نگرانی در مورد آن، این ویدیو را تماشا کنید و خودتان ببینید!

💯 این به تمام سوالات شما پاسخ می دهد و شما را از طریق چک لیست در یک لحظه!

👍 برو و تماشا کن!

کسانی که این ربات استارت کرده بودن و می‌خواهند برداشت بزنند طبق ویدئو عنل کنید

داستانکده 🔞

20 Nov, 11:34


...

داستانکده 🔞

14 Nov, 21:10


دوستان عزیزی که هنوز گذینه برداشت براشون فعال نشده یا وارد گیف نشده اعجله نکنند صبور باشید

داستانکده 🔞

14 Nov, 21:03


ماشالا داداش خودم 😘😘😘

داستانکده 🔞

14 Nov, 21:03


خیلی وقت پيش تقریبا ۱ماه پيش گفتم من آخر سر از ماجور برداشت میزنم و خیلی ها بهم خندیدن

بلاخره ماجور برای من در گیف نشان داده شد کسانی که اکانت پریموم هستند و NFT دریافت کردند گیف پول یا تونکیپر چک کنند

داستانکده 🔞

13 Nov, 13:53


میجر در آستانه‌ی لیست شدن

میجر در تاریخ 28 نوامبر (8 آذر ماه) در صرافی OKX لیست میشود شود

داستانکده 🔞

13 Nov, 13:53


بایننس‌ در توییت جدید خودش از Paws نام برده و همینطور ایردراپ پاوز از مرز 10 میلیون کاربر عبور کرده

پاوز در بین ایردراپ های برتر رکورد جذب بیشترین ممبر در کمترین زمان ( ۲۴ساعت اول فعالیت) رو به نام خودش ثبت کرد


https://t.me/PAWSOG_bot/PAWS?startapp=rVy0alRw



کسانی که  نات کوین زده بودن پاداش کسب می‌کنند 😍
کسانی که همستر زده بودن پاداش کسب می‌کنند 😍
کسانی که داگز  داشتند  پاداش کسب می‌کنند
و در آخر عمر اکانت تلگرام شما پاداش کسب می‌کند😍

داستانکده 🔞

30 Oct, 16:31


تو عمرم اینقدر داستان خوندم که یادم نمیاد چندتا بود

ولی این داستان یه حس اعجیبی برام داشت

داستانکده 🔞

30 Oct, 16:29


دوستان عزیزی که قصد ارسال داستان یا اعتراف دارند

داستان یا اعتراف خودشان را به پیوی رباط داستانکده بفرستند

ارتباط با علی 👇👇👇
@kissuo_bot 🌺 👈

برای کص و شعر استارت نکنید فقط ارسال داستان یا اعتراف

جهت ارتباط با ادمین 👇👇

@Ali_BRAZZERSS1

داستانکده 🔞

30 Oct, 16:29


مهریه مو چند شاخه گل رز گفتم قبل زفتن بهم داد البته خودش یه ربع سکه اضافه کرد عقد نامه رو هم دادم به خودش رسیدم شهرم هنوز مست سکس بودم اما می خواستم تموم کنم پيام دادم و گفتم که تموم فرصت خواست تماس گرفت و کلی گپ زدیم و گغت درست می کنه همه چیو حسم بهش عالیه با خودم گفتم منی که اهل شل کن حال کن نیستم واحساس واسم مهمه و سیرابم می کنه از عشق هستم تا صداقتش باشه

نبود تمومش می کنم باز این هفته قراره بیاد شهر من و بریم ویلا بگیریم ولی چه سکس هایی خواهیم داشت مخصوصا این بار که منم حسم بهش عاشقانه شده وقلبم پر از خواستن سکسه ودوست داشتن ودوست داشته شدن
و خوشحالم یکی تو زندگیم اومده که همه چیو با هم داره


تمام ارسالی اعضا با تشکر فراوان 🌹🌹🌹



با تشکر فروان

داستانکده 🔞

30 Oct, 16:28


داستان من از اونجایی شروع میشه تو سن۴۷سالگی جداشدم شهرمو عوض کردم با بچه‌هام زندگی می کردم چون همیشه همسرم از من ایراد می گرفت احساسم به خودم ضعیف بود باایمان قوی به لحاظ اجتماعی و شغلی ام از لحاظ ظاهری هم مراقب سلامتی و اندامم هستم
این دوسال واندی جدایی با مردهایه متعددی در حد گپ وگفت بودم رستوران رفتن یکی دونفر دلبسته شدن که در حد خودم نمی دونستم تااینکه یه روز پيام هاي ذخيره مو می گشتم برای یه مطلب یه وویس دیدم باز کردم دیدم واووووو چه خوش صدا اهنگ مراببوس گل نراقی می خونه
از سرکنجکاوی فرستادم پی ویش تعریف کردم از صداش
اصن نمی دونستم واسه کی بوده گفتم یه گپی زدم ودیدم طرف احساسیه گفتم ای بابا بیخیال
اومدم بعد روز جای یه پیام خدافظی هم نوشتم که کوچک تری خدافظ باز پاک کردم جلوتر رفتیم حسم بهش بهتر شد مدتی هم بود که داشتم سخت‌گیری های ذهنی مو کم می کردم چون همش کوچکتر میومد سمتم من دفع می کردم
بلاخره تاثیر گذار شدو قبول کردم اولین بار با به نفر وارد رابطه شم اونم بعد همسر سابقم
شهرهامون دور بود یه شهر ساحلی قرار گذاشتیم و قرار شد بریم محضر محرم شیم حس خوبی پیدا کردم و می گفت همسرم رسیدیم شهر ساحلی من هیجان داشتم و استرس برای یه کار خاصی که قرار بود بکنم دم محضر گغت شناسنامه مو ببین منم اضطراب داشتم گغتم اوکیه گفت لطفا ببین متوجه شدم یه چی هس گغت من جدا نشدم اما ۹ ساله جدا زندگی می کنم دنیا رو سرم خراب شد محضرداری ام پیرمردبیرون ماشین منتظر مونده بودم چه کنم به خودم گفتم‌ حالا که اومدی این۴۸ ساعتو یه بار تو عمرت به عقلت گوش نکن با حلقه ی اشک تو چشام وسکوت عقد کردیم قربون صدقه ام میرفت و عذر خواهی می کرد
اومدیم بیرون هزار دل گفت برگردم اونم کلافه توضیح می‌داد و می گفت هرچی تو بگی می خواستم ازنزديک بهت بگم تو چشات نگاه کنم وبگم یه لحظه ذهنمو رها کرذم بهش گفتم فارغ از آینده الان که محرمیم ۴۸ساعت رویایی میسازیم واسه هم بعدش دیگه شاید نباشیم پیش هم و بهش فک نمی کنیم
یه ویلا استخردار خوب دوبلکس نزدیک ساحل گرفتیم خوراکی هم خریدیم منم ذوق داشتم لباسای رنگارنگ سکسی برداشته بودم چون حسرت دوست داشته شدن رو همیشه داشتم الان مهربونی وعشقو تو نگاش لمس می کردم
واااااااااای خدا نگم از سکس هایی که کردیم اصن قابل توصیف نیس تمام داستانهایی که موقع خلوت تو داستان کده خوندم یک درصد سکس ما هم نبود میشه گفت زبان قاصره مگه داریم مگه میشه از۴۸ساعت عملا۳۰ساعت به بالا سکس داشتیم و منی که تو عمرم اصن ارگاسم نشده بودم و نمی دونستم چیه حالا ثانیه به ثانیه ارگاسم میشدم دوطبقه ویلا پر شده بود از جیغ های شهوت آلود من و لذتی که دیوانه کننده بود
اونقدررر تمام تنمو لیس میزد ومی خورد که دیوانه میشدم کوسمو چند سال پیش تنگ کرده بودم اونم می گفت من تورو نمی کنم تو منو کردی🤭
بس که تنگی
کونم و می ترسیدم ولی اونقد حشری شده بودم خودمم دوس داشتم تجربه کنم واقعا درد داشت از ته دل جیغ میزدم جوری که نا نمونده واسم هر بار می گفت درد داری دربیارم باز خودم می خواستم این حس خواستن و هیچ وقت تجربه نکردم غالبا زیرش بودم حس می کردم‌ آبم میاد مثل چشمه شده بودم وخیسسسس یا تو استخر بودیم در حال کردن‌ یا رو تخت یا رو مبل یه بار که لباس سکسی تنم از طبقه بالا اومدم پایین ( حداقل ۱۳ دست لباس عوض کردم هر بار فلشم گرفته بودیم اهنگ پلی صدا زیادسکاسمون توامان با آهنگ) شروع کردم رقصیدن و عشوه اومدن اونم رو مبل دراز منو میدید گرفت منو و شروع کرد تلمبه زدن جوری احساس پاره گی بهم دست داد وجیغ زدم کل قالی آبم شره کرد تازه باورم رسید ارگاسم یعنی چی اوووف حس قدرت می کردم که چقد خفنم منم ارررره اینکه چه کمری داشت حداقل بالای ۳۰بار مطمئنم ارگاسم شدم و بالای۲۰بار سکس داشتیم اون خودشو نگه داشت
مردم اینقده خفن اوووف اونم منی که همسر سابقم زود انزال بودن عشقبازی نمیدونست

اونقده از سکس لذت میبردم خودم می گغتم همزمان کوس وکونمو بکنه با انگشتاش و کیرش واااااااااای دیگه آخر لذت بودم حسم می گفت همزمان چند تا مردو حریفم ولی دوس ندارم اينجوری ودرکی از این فانتزی ندارم ضمن اینکه اون حسش عاشقانه بود و من از سر لذت وصرفا یه حس خوب چون دروغ گفته بود یعنی صد درصد خودم نبودم
بااین حال سیر نمیشدم از سکس تا نیم ساعت می خوابید که جون بگیره یه جورایی بیدارش می کردم که باز بکنه منو توسکس می گفتم جنده شم و حس خوبی داشتم و اونم می گفت جرت میدم و ....لذت میبردم
۴۸ساعت تموم شد و من تشنه تر

داستانکده 🔞

30 Oct, 13:51


TON Station is officially verified, show us your ❤️

ایستگاه TON رسما تأیید شده است، ❤️ خود را به ما نشان دهید

حدودا 20 روزبافی مانده است این یک ربات ماینر هست و در کل فقط ۱ دقیقه هم زمان نمی‌برد

برای ورود و ماین کلیک کنید

داستانکده 🔞

30 Oct, 13:49


دوستان عزیزی که قصد ارسال داستان یا اعتراف دارند

داستان یا اعتراف خودشان را به پیوی رباط داستانکده بفرستند

ارتباط با علی 👇👇👇
@kissuo_bot 🌺 👈

برای کص و شعر استارت نکنید فقط ارسال داستان یا اعتراف

جهت ارتباط با ادمین 👇👇

@Ali_BRAZZERSS1

داستانکده 🔞

30 Oct, 13:47


برام عمه فریبا گفت زنا جای حساسه همو بهتر بلدن .
منم نشستم پشت عمه فریبا و سوراخ کس کونشو میخوردم به همه داشت خوش میگذش رو هوا بودیم هردو خوابیدن لب تخت با کس نازی ور میرفت خیلی با احتیاط و کس عمه فریبا رو مخوردم همزمان نازی خیلی حشری شده بود سینه هاشو میمالوند یکم کیرمو میمالیدم رو کس نازی که یهو گفت بکن توش منو عمه فریبا تعجب کردیم گفتیم مطما هستی اونم میگفت اره پردمو میخوام به تو بدم عشقم اروم گذاشتم توش عمه فریبا داشت منیجری میکرد اون قرمزی خونی که اومد برام خیلی جالب بود دردی که کشید نازی اروم اروم تلمبه رو شروع کردم خوابیده بودم روش تلمبه میزدم کس نازی خیلی گرمو تنگ بود حسابی‌ تلمبه زدم روش گفتم من میخوابم عمه با کونش بشینه رو کیرم نازی هم با کس رو دهنم همین کارو کردیم سعی میکردم حرفه ای سوراخ کون کس نازی رو بخورم نازی با موهام ور میرفت که یهو داشت ارضا میشد پاشد رفت اون ور پاهاشو جمع کرد گوشه تخت خیلی برام جالب بود تاحالا ندیده بودم کسی ارضا بشه از دخترا عمه فریبا رو نتونسته بودم به ارضای کامل برسونم .
عمه فریبا رو خوابوندم تو کسش تلمبه میزدم سینه هاشو گرفته بودم خیلی خشن میزدم میخواستم حتما اونم به ارضا برسه برای همین تا داشت ابم میمود میکشدم بیرون چند دیقه ای میخوردم عمه و من عرق کرده بودیمو قرمز شدیم میگفت تو کسش داره میسوزه انقدر تلمبه زدم که ابم اومدو ریختم رو شکمش بعدش شروع کردم خوردن کسش تا اونم رو صورتم ارضا شد .
بعد از اون ماجرا نازی خیلی بامن جر بحث میکرد که نباید خونه عمم برم نباید باهاش بخوابم و هی کم کم سرد شدیم از هم و من موندمو تنها عشق زندگیم که دیگه هیچ موقع به کسی فکر هم نکردم. خیلی ممنون از صبرتون خداحافظ..❤️



🆔 @kissuo 🔞🔞🔞

داستانکده 🔞

30 Oct, 13:47


خونه بزرگی بود براش رفت پایین خوراکی بیارم دیدم همه روی هم ول بوی گل قلیون سیگار عرق همه چی قاطی بود .
براش اوردم بالا که لباساشو دراورده بود رون های تپلش و تاپ بهم گفت درو قفل کنم کسی نیاد رفتم کنارش روی تخت نشستمو همو بغل کردیم لبامون روی هم گره خورد شروع کردم به دراوردن لباسای هم سینه هاشو دستم گرفته بودمو میمالیدم اونم که بار اولش بود کلی حال کرده بود سینه هاش مثل همه بزرگ بود شکم سکسیش کلی حشریم کردو کلی کسشو که تازه موهاشو زده بود خوردم براش اونم خیلی داشت بهش خوش میگذشت چون پرده داشت از کس نکردمش دمر خوابوندم و بالش گذاشتم زیرش‌ یکم وازلین کاندوم تاخیری بغل تخت بود وازلین برداشتمو اروم دستمو کردم سوراخ کونش کونش خیلی نرم تپل بود اروم سرکیرمو گذاشتم سر سوراخش که گفت نکن بزرگه اذیت میشم رامین گفتم عشقم بلدم‌ دردش اومد یکم جیغ اه کشید شروع کردم عقب جلو کردن …
اون شب خیلی بهمون خوش گذشت ولی بعدش تا چند وقتی فرصت نبود تا بتونم بازهم بکنمش تو فانتزی های خودم عمه فریبا و نازی رو باهم و تری سام میزدیم هروز این نقشه تو ذهن من رشد میکرد و ریشه میکرد ؛ باعمه فریبا راحت تر بودم بهش گفتم اونم استقبال کرد حالا مونده بود نازی براش چندتا فیلم تری سام قبلش دادم و گفتم فکر کن
منو تو و عمه فریبا ؛ دیدم پیام داد جالبه گفتم یعنی مخالفی گفت نه من فقط دوست دارم تو مال من باشی دو هفته ای گذشت
بازهم پارتی اخر سال بود ولی چون نازی مریض بود نشد بریمو برگشتیم شهر خودمون نازی پدرش فوت کرده بود مادرش و خواهرش زندگی میکرد کسی منتظرش نبود خونه ماهم عوض شده بود عمه فریبا هم جدا زندگی میکرد با اصرار من با نازی رفتیم خونه عمه فریبا فرداش کلی از ما پذیرایی کردو منم هی یواشکی نازی عمه فریبارو که تیپ سکسی زده بود میمالوندم نازی لباس پوشیده داشت و وقتی من دید میزدم عمه رو اخم میکرد .شب بساط قلیون شراب جور بود عمه فریبا حسابی با نازی گرم گرفته بود به زور مست مستش کرده بود اهنگ عربی گذاشتنو اوردش وسط برقصه هردوشون باهم میرقصیدن
نازی هی تلو میرفت منم شراب نمیگرفت فقط یکم سرکیف اومده بودم . عمه فریبا گفت جونا برن اتاق باهم حال کنن نازی خجالت میکشید ولی من سگ حشر دوست داشتم جفتشون رو ببرم نازی هی ناز میکردو میگفت نه حالا منم گفتم اصلا چرا تو اتاق همینجا شروع کردم لباسامو دراوردن نازی گفت نه زشته نکن اینا گفتم همه در بیارن عمه فریبا و نازی هردو با شرت سوتین بودن هردو مثل گرگ گرسنه بودیم ؛ ولی نازی از عمه خجالت میکشید من رفتمو نشستم کنار نازی شروع کردم به لب گرفتنو اونم راضی شد عمه مارو تماشا میکرد.
اومدم براش بخورم گفت عمه فریبا پس نازی جان برای دوس پسرت نمیخوری ؟ نازی گفت نه من دوست ندارم گفت مگه میشه رامین عاشق اوراله نازی یکم حرصش گرفت ولی تو رو دربایسی اومد زانو زد جلوی مبل شلوارمو دراوردم دستمو گرفت دور کیرش اروم تف انداخت روش عمه فریبا مثل مربی بود انگار یکم عوق میزد و حالش بد میشد
بعد دندون زدناش زیاد بود هی میگفتم دندون نزن نازی میگفت متوجه نمیشم عمه فریبا گفت برو کنار موهاش ریخت یورش نشت پهلوش گفت ببین یاد بگیر نازی بدش اومد وای عمه فریبا حرفه ای شده بود ته حلقی میزد برام تاخیری زدو رفت سمت نازی تا لختش کنه هردو لخت جلوم بودن باهم رفتیم روی تختی که مه عمه تازه خریده بود دونفره بود نازی حرصی خجالتی یه گوشه تخت نشستو عمه رفت بغلش خوابوندشو لاپاشو باز کرد شروع کردن خوردن کسش نازی یکم اول رو دربایسی میکرد دیدم شل کرد شروع کرد لذت بردن جوری که کمرشو پایین بالا میکرد جای تعجب شد