#علی_هدیه_لو
انتخابات درون
باز دیشب حال خوبی داشتم
منقلی با بال خوبی داشتم
چای و آجیل و نبات و پرتقال
حال خوب و فاز، فازِ عشق و حال
ناگهان در اندرونام تاب خورد
چشمم از جوب خیابان آب خورد
اندرون دیدم قر و قاطی شده
حال و روزم انتخاباتی شده
با کبد کرده است عقلم ائتلاف
لیک با آئورت دارد اختلاف
فاز «جمنا»ی درونم درهم است
ائتلاف و اختلافش مبهم است
گوش با بینی تفاهم میکند
چشم ایجاد تخاصم میکند
شست پا و شست دست و ناف و حلق
فکرشان بوده فقط خدمت به خلق
حال هر یک پیشدستی میکند
خودنمایی، خودپرستی میکند
موی سینه، شهرت قبلیش: پشم
گشته از این حزب بازیها به خشم
رفت و راه خویش را آغاز کرد
باز یک جریان دیگر باز کرد
وای... اما روده، آه از رودهام
شرمسارم زانچه با وی بودهام
چند سالی شد رئیس اندرون
تپهای نگذاشت خالی از فنون!
.
.
.
خود نه اینجا ختم شد این داستان
چون حدوداً شرح حال ماست آن...
@hedielou
https://www.instagram.com/p/CP0JBh2hSSg/?utm_medium=share_sheet