🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧 (@ketttabhayesotii) के नवीनतम पोस्ट टेलीग्राम पर

🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧 टेलीग्राम पोस्ट

🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧
این مجموعه صرفا برای تشویق دوستان به کتابخوانی است و تبلیغات ندارد و بویژه برای افراد کم بینا، نابینا، و یا با مطالعه و چشمشون مشکل دارن
اکثرانها توسط دوستان کانال ارسال شده شما هم میتوانید کتابهای صوتی در دسترس را ارسال کنید تا به مجموعه اضافه شود
27,582 सदस्य
3,739 तस्वीरें
2,309 वीडियो
अंतिम अपडेट 09.03.2025 17:01

🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧 द्वारा टेलीग्राम पर साझा की गई नवीनतम सामग्री

🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧

09 Mar, 09:00

238


گر تو خاموش بمانی
چه کسی خواهد بود؟
که گواهی دهد
«اینجا، بودند
عاشقانی که زمین را به دگر آیینی
خواستند آذین بندند و
چه شیدا بودند...!»


#شفیعی_کدکنی
☔️☔️☔️☔️☔️

ارتباط با ادمین
@rd352
@ketttabhayesotii
🧚‍♀هزار داستان🧚‍♀
🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧

09 Mar, 06:10

319

#حکایت_قصاب_سگ

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد
حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت.

روی کاغذ نوشته بود «لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین».
۱۰ دلار همراه کاغذ بود.

قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت. سگ هم کیسه را گرفت و رفت. قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد. سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید.

با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شد و بعد از خیابان رد شد. قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد.

قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند. اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس آمد و شماره آنرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت.

صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد دوباره شماره آنرا چک کرد. اتوبوس درست بود سوار شد.
قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.
اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می کرد.

پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبالش. سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید.

گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید.
این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد.

سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.

مردی در را باز کرد و شروع به فحش دادن و تنبیه سگ و کرد. قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است. این باهوش ترین سگی هست که من تا به حال دیدم.

مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این میگی باهوش؟ این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه.


🖌مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود.
چیزی که شما آنرا بی ارزش می دانید، بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است.
☔️☔️☔️☔️☔️

ارتباط با ادمین
@rd352
@ketttabhayesotii
🧚‍♀هزار داستان🧚‍♀
🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧

09 Mar, 04:25

354



انسانهای موفق هم 🍂

بارها زمین میخـــــــــورند 🍂

ولی راهِ 🍂

بهتر ایستادن را یاد میگیرند 🍂

☔️☔️☔️☔️☔️

ارتباط با ادمین
@rd352
@ketttabhayesotii
🧚‍♀هزار داستان🧚‍♀
🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧

09 Mar, 04:22

317



‌ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ!!
گاهی ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ!!
ﮔﺎهی ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ!!
ﮔﺎهی ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺍﻡ!!
ﮔﺎهی ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ!!
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ!!
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺗﻨــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ!!
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕـﻮﯾﻢ :ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ" ﺁﻣﻮﺧــﺘﻪ ﺍﻡ!!
ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤـﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ!!
ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ،ﺍﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ ..
ﻣــن خودم هستم...
☔️☔️☔️☔️☔️

ارتباط با ادمین
@rd352
@ketttabhayesotii
🧚‍♀هزار داستان🧚‍♀
🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧

09 Mar, 04:20

594


های های رشید خان
سردار کل قوچان
🍃🍂🍃🍂

تقدیم به همه خراسانیهای عزیز بویژه مردم خونگرم و شاد قوچان

گروه اوازی مادران شهر تهران به سرپرستی استاد سعید رضایت

ترانه رشید خان بقدری زیباست که در جای جای ایران شنیده شده و همچنان توسط گروههای موسیقی اجرا میشود و این ترانه برای مردم بقدری آشناست که براحتی آنرا زمزمه میکنند

☔️☔️☔️☔️☔️

ارتباط با ادمین
@rd352
@ketttabhayesotii
🧚‍♀هزار داستان🧚‍♀
🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧

09 Mar, 04:19

327



#دیدنی_خاص

زیارتگاه چک چک زرتشتیان یزد

🍃🍂🍃🍂

حسین پناهی چه زیبا گفت:

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ...!!!
ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!
ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!
ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!
ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...!
ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ...!!!
ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ ...!!!

ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ...!!!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ
ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...!
ﺭﺍﺳﺘﯽ ، ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﻮ...!
ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ می برﺩ...!
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﻮﺭﮐﻨﯽ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...!
ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ
ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ...!!!
ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ
ﻣﻦ می مانم ﻭ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮏ
ﻭ ﻏﻢ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﻢ می ماند...!!!
من می مانم و خدا.....
با احساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند..
چرا...؟
☔️☔️☔️☔️☔️

ارتباط با ادمین
@rd352
@ketttabhayesotii
🧚‍♀هزار داستان🧚‍♀
🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧

09 Mar, 04:17

331



حوالی ۲۰ سالگی میفهمی
اصلاً نیاز نبود تا این حد گریه کنی.

حوالی ۲۵ سالگی میفهمی
اصلاً نیاز نبود تا این حد اهمیت بدی.

حوالی ۳۰ سالگی میفهمی
اصلاً نیاز نبود تا این حد معاشرت کنی.
حوالی ۳۵ سالگی میفهمی
اصلاً نیاز نبود تا این حد سخت بگیری.
حوالی ۴۰ سالگی میفهمی
اصلا نیاز نبود تا این حد ببخشی.
حوالی ۴۵ سالگی میفهمی
اصلاً نیاز نبود تا این حد خودتو محدود کنی.
حوالی ۵۰ سالگی میفهمی
اصلاً نیاز نبود تا این حد زندگی نکنی..

☔️☔️☔️☔️☔️

ارتباط با ادمین
@rd352
@ketttabhayesotii
🧚‍♀هزار داستان🧚‍♀
🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧

09 Mar, 04:15

314



هنگامی که کسی آگاهانه
تورا نمی فهمد،
خودت را برای توجیه او خسته نکن!

تحمل کردن آدمهایی که
ادعای منطقی بودن دارند

سخت تر از تحمل
آدمهای بی منطق است...
☔️☔️☔️☔️☔️

ارتباط با ادمین
@rd352
@ketttabhayesotii
🧚‍♀هزار داستان🧚‍♀
🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧

09 Mar, 04:14

317


نیایش صبحگاهی🌸🍃

🌸خدایا
ای منتهای مهربانی
🌸متواضع و متوازنم کن ،
همانند درختی مهربان و پربار
🌸که هر آنکس که سنگی
بسویش زند با میوه هایش
🌸پاسخ نیشش را دهد.
مرا هدایت کن تا با بخشیدن
🌸دیگران و نادیده گرفتن
زخم زبانشان با متانت رفتارشان
🌸را پاسخ گویم ، تا با نور مهرت
از درون متبرک گردم و متوازن و
🌸 آرام سرود زندگی را بسرایم.

آمـیـن🙏

☔️☔️☔️☔️☔️

ارتباط با ادمین
@rd352
@ketttabhayesotii
🧚‍♀هزار داستان🧚‍♀
🎧کتابهای صوتی هزار داستان🎧

27 Feb, 18:19

325



وقتی بزرگ شدید می‌فهمید همونطور که دیگه توان این رو ندارید بار سنگین‌تر از زورتون بردارید و تا چند روز کمر درد و دست درد دارید، برای تحمل کردن مسائل بیش از توان روحیتون هم باید مدت طولانی‌ای فرسودگی روانی تحمل کنید. برای همین هم هست که کم‌کم تلاش می‌کنید از همه چالش‌ها دوری کنید. دفعه بعد معلوم نیست یک ارتباط، یه چالش، یک ریسک چقدر بیشتر از توان روحی ما باشه و چقدر فرسوده‌مون کنه. فرسودگی با خستگی فرق داره. آثار خستگی از بین می‌ره اما آثار ناشی از فرسودگی همیشه با ما هست.

☔️☔️☔️☔️☔️

ارتباط با ادمین
@rd352
@ketttabhayesotii
🧚‍♀هزار داستان🧚‍♀