کارگاه دیالکتیک @kdialectic Channel on Telegram

کارگاه دیالکتیک

@kdialectic


در این کانال عمدتا مطالب انتشار یافته در تارنمای «کارگاه دیالکتیک» باز نشر می شود.

درباره ی ما:
https://kaargaah.net/?page_id=2

نشانی تماس کارگاه:
[email protected]

ارتباط با ادمین:
@Nimmous

کارگاه دیالکتیک (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرامی «کارگاه دیالکتیک» یک منبع ارزشمند برای دسترسی به مطالب فلسفی و اندیشه های پیچیده است. این کانال عمدتا مطالب انتشار یافته در تارنمای «کارگاه دیالکتیک» بازنشر می‌کند. اگر به جستجوی علوم انسانی و اندیشه های فلسفی هستید، این کانال مکانی مناسب برای شماست. در این کانال می‌توانید با مقالات جذاب و تحلیل های عمیق درباره مباحث مختلف فلسفی آشنا شوید. همچنین این کانال به شما کمک می‌کند تا از بررسی های دقیق و قابل فهم در زمینه های مختلف فلسفی بهره ببرید. برای اطلاعات بیشتر درباره ی کانال و مطالب ارائه شده، می‌توانید به تارنمای فعالیتی «کارگاه دیالکتیک» مراجعه کنید. اگر سوال یا نیاز به راهنمایی دارید، با ادمین کانال در ارتباط باشید. برای ارتباط با ادمین می‌توانید به آیدی @Nimmous پیام دهید یا ایمیل خود را به info@kaargaah.
et ارسال کنید. در کانال «کارگاه دیالکتیک» همیشه محتواهای جذاب و الهام بخشی برای شما فراهم می‌آید. پس عجله کنید و به ما بپیوندید.

کارگاه دیالکتیک

10 Jan, 16:07


فرازی از متن (دردسر ایلان ماسک برای «سیاست آلمانی»):

درباره‌ی خصلت‌ها و شواهد تاریخی برآمدن نئوفاشیسم


 مهم‌ترین تجلی نئوفاشیسم در عصر ما صرفاً برآمدن جریانات و جنبش‌های راست افراطی نیست؛ بلکه در کسب قدرت سیاسی از سوی آن‌ها و گنجاندن باورها و شعارهای ارتجاعی نئوفاشیستی در برنامه‌های دولت‌هاست. رشد و تکوین این پدیده طبعا به پیش از دوره‌ی اول ریاست جمهوری ترامپ بازمی‌گردد. در واقع، ظهور «راست جدید» (The New Right) را می‌توان به اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰ نسبت داد، به‌ویژه پس از تکوین «نظریه‌ی سیاسی چهارم» (The Fourth Political Theory)، با چهره‌های شاخصی مثل آلن دو بنوآ  در غرب و الکساندر دوگین در شرق. (ن.ک. به: «نو–اورآسیاگرایی در روسیه» – آگوست ۲۰۲۲، کارگاه دیالکتیک). اما پس از سال ۲۰۰۸، مقارن با تشدید بحران‌های سرمایه‌داری و افزایش پیامدهای عام آنها، گرایش‌ها و جنبش‌های راست افراطی در صحنه‌ی سیاسیِ جوامع غربی (و سایر جوامع) به‌طرز چشمگیری پدیدار شدند و به‌سرعت گسترش یافتند. قدرت‌گرفتن ترامپ در سال ۲۰۱۶ صرفا زنگ خطری جدی برای بازشناسی این پدیده‌ی رو به رشد بود. و اینک ورود مجدد ترامپ به کاخ ریاست‌جمهوری خط بطلانی‌ست بر دیدگاهی که بر حاشیه‌ای یا تصادفی بودن این پدیده امید بسته بود. از ۲۰۱۶ تاکنون جریانات راست افراطی در شمار زیادی از کشورها یا به قدرت سیاسی دست یافته‌اند و یا فاصله‌ی اندکی با این هدف دارند. خطوط پیونددهنده‌ی این جریانات به‌روشنی در برخی اصول ایدئولوژیک مشترکِ آنها نمایان است، ازجمله در: عظمت‌طلبی ملی، بیگانه‌هراسی و خارجی‌ستیزیِ (xenophobia)، ضدیت با «دیگری‌ها» و انسان‌زُدایی از آنان، اقتدارگرایی، ارزش‌های پدرسالارانه و زن‌ستیزانه و ضدکوئیر، نخبه‌گراییِ سیاسی در عین ضدیت با روشنفکران، کیش شخصیت در کنار پوپولیسم توده‌ای، تحقیر دموکراسی، ستایش نظامی‌گری، نگاه استثماری و فرداستانه به طبیعت. طی دهه‌های گذشته، درحالی که پیامدهای بحران‌زای گسترش مستمر نولیبرالیسم به نارضایتی فزآینده‌ و فراگیر توده‌ها منجر شدند؛ درک نئولیبرالی از سیاست و جامعه و زوال تحمیلیِ روایت‌ها و مجاری سیاست جمع‌گرا (سیاست‌زُدایی نولیبرالی از عرصه‌ی عمومی) زمینه‌ی زایش و رشد ایدئولوژی نئوفاشیستی عصر ما را فراهم کردند. و نهایتا، مفصل‌بندی این زمینه‌ی عینی با گسترش شبکه‌های ارتباطی دیجیتالی، امکان گسترش سریع و وسیع جنبش‌های نئوفاشیستی را فراهم کرده است. اینک ترامپ نه‌تنها «بازگردان عظمت به آمریکا» سخن می‌گوید، بلکه علناً از ضرورت الحاق سرزمینی (کانادا و گرینلند) برای تأمین این عظمت سخن می‌گوید. اگر پیدایش الگوی کلاسیک فاشیسم – در تحلیل نهایی – همچون واکنش کلیت نظام سرمایه‌داری به بحرانی فراگیر (در آن عصر) قابل فهم است، سرمایه‌داری در دوره‌ی معاصر هم دچار بحرانی‌ست که از قضا ابعادی بزرگ‌تر و ماهیتی چندگانه دارد؛ بحرانی که به‌دلیل ناتوانی سرمایه‌داری در برون‌رفت از آن، حضوری مزمن‌ یافته است. خاستگاه مادی برآمدن فاشیسم در عصر ما (نئوفاشیسم) را باید در همین اَبَربحرانِ مزمن جستجو کرد که نشانه‌ی مهم دیگر آن گسترش مشهود جنگ‌ها و تنش‌ها در سطح جهانی و گرایش فزآینده‌ی دولت‌ها به اقتدارگرایی، نظامی‌گری و جنگ‌طلبی است. و شاید کنایه‌ی تاریخ باشد که امروزه نیز جریانات (نئو)فاشیستی برای گسترش نفوذ اجتماعی و تثبیت جای پا و جایگاه سیاسی‌‌شان در عین نفی و تحقیر ارزش‌ها و حقوق دموکراتیک، از مجاری حقوقی و قانونی و نهادهای فراهم‌شده توسط لیبرال‌دموکراسی استفاده می‌کنند. قطعاً نئوفاشیسم به‌لحاظ شکل تجلی تاریخیِ و مسیر قدرت‌یابیِ‌اش تفاوت‌های بارزی با الگوی کلاسیک فاشیسم دارد؛ و این با نظر به پیامدهای دینامیک تاریخی سرمایه‌داری در جوامع مختلف کاملاً بدیهی‌ست: چون نه اَبَربحرانِ حاضر عیناً همان بحران دهه‌ی ۱۹۳۰ است؛ و نه ساختار سیاسی و اجتماعی جوامع و رویکرد توده‌ها به سیاست و مناسبات اجتماعی عیناً مشابه آن دوره است. یک تفاوت بارز این است که اینک کلان–سرمایه‌داران نه‌فقط همانند آن عصر حامی و مبلغ فاشیسم‌اند، بلکه می‌کوشند خود مستقیماً قدرت سیاسی را به‌دست بگیرند. هم‌پیمانی سیاسیِ ایلان ماسک و ترامپ صرفاً به تصاحب سُکان دولت در ایالات متحده و هدایت سیاسی آن محدود نمی‌شود؛ بلکه آن‌ها فعالانه از طریق تسلط بر رسانه‌های فراگیر در حال گسترش پروپاگاندای نئوفاشیستی بوده‌اند. تفاوت بارز دیگر (که درک «سیاست آلمانی» از فاشیسم را بی‌اعتبار می‌سازد) آن است که نئوفاشیسم – دست‌کم در مقطع کنونی نشان داده که می‌تواند خود را مدافع سرسخت یهودیان جهان معرفی کند و برای اثبات این مدعا، هم به‌طور بی‌قیدوشرط از سیاست‌‌های دولت ائتلافی اسرائیل حمایت کند (گو اینکه پشتیبانی متقابل نئوفاشیست‌ها از هم نباید مایه‌ی شگفتی باشد)، و هم روایت مسلط از گفتار ضد یهودستیزی را به‌کار بگیرد.
----
@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

09 Jan, 12:54


پخشان یک زندگی است!

حکم #اعدام #پخشان_عزیزی در دیوان‌عالی کشور تایید شد.
#نه_به_اعدام #زن_زندگی_آزادی

کارگاه دیالکتیک

07 Jan, 12:03


🟣‌‍ گسترش کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" به ۳۰ زندان مختلف؛
«پیوستن زندان سپیدار اهواز و زندان رامهرمز در پنجاهمین هفته»

به سنت دیرینه در همه جای دنیا حتی در زمان جنگ‌ها و درگیری‌های دو ملت و یا دو کشور، میان حکومت‌ها در روزهای عید و مناسبت‌های خاص، آتش‌بس صورت می‌گرفت و یا حاکمان اسیران و زندانیان را آزاد می‌کردند.
اما اکنون در ایرانِ تحت حاکمیت مستبدان دینی، گویی در یک جهان موازی دیگر هستیم و تمام سنت‌ها و ارزش‌ها پایمال و ضد ارزش‌ها ارزش شده‌اند.
به طوری که این حکومت تنها در روز ۱۲ دی ماه، هم‌زمان با سال نو میلادی، ۲۱ تن از شهروندان این سرزمین را به دار آویخت و از ابتدای دی‌ماه تاکنون نیز بیش از ۸۰ تن اعدام شده‌اند. اعدام ۱۰۰۰ تن در سال میلادی ۲۰۲۴ رکورد دیگری از جنایات این حکومت است.
این در حالی است که بسیاری از دولت‌های دیگر در جهان در حال توقف و لغو اعدام در کشور خود هستند و تاکنون ۱۲۸ کشور این حکم قرون وسطایی را لغو کرده‌اند؛ در این راستا نیز چند روز پیش کشور زیمبابوه به عنوان هدیه سال نو حکم اعدام را به طور کامل لغو کرد. اما در ایران اشغال‌شده هر روز شاهد افزایش اعدام و سرکوب و شکنجه هستیم.

مردم آزاده و مقاوم ایران برای دفاع از ارزش‌ها و آزادی‌های خود ثابت کرده‌اند که هرگز مرعوب نخواهند شد و با وجود از دست دادن جان خود هم که شده از حقوق انسانی و خواسته‌های به‌حق خود دفاع خواهند کرد و اکنون نیز که حکومت برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و پیشگیری از خیزش‌های مردم، سرکوب و اعدام می‌کند، در مقابل کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" رو به گسترش است. به‌طوری که در چند روز گذشته تعدادی از زندانیان در زندان‌های #سپیدار_اهواز و #رامهرمز اعلام کردند در اعتراض به حکم اعدام به این کارزار می‌پیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.

⚪️ اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در حالی روز سه شنبه، ۱۸ دی ۱۴۰۳ در اعتصاب غذا هستند که هم‌زمان با سالگرد شلیک جنایتکارانه به #هواپیمای_اوکراینی است. خوشبختانه امروز ما شاهد اتحاد و همبستگی تمام دادخواهان با خانواده جان‌باختگان این فاجعه هستیم. این اتحاد و همبستگی بسیار با ارزش است و باید به اتحاد با خانواده اعدام شدگان، از جمله زندانیان جرایم اجتماعی و عمومی منجر گردد.

⚪️ ما ضمن تسلیت به خانواده تمام جان‌باختگان راه آزادی و برابری، یاد و خاطره جان‌باختگان سقوط هواپیمای اوکراینی را گرامی می‌داریم و تأکید می‌کنیم دادخواهان و قربانیان جنایات حکومت، ضروری است با حکم اعدام مخالفت کنند و خواهان حمایت آنان از «کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» هستیم.

ما ضمن قدردانی از تمامی فعالان داخلی و خارجی در حوزه‌های مختلف که از کارزار حمایت کرده‌اند مجدداً از همه‌ مردم عزیز ایران و جهان می‌خواهیم برای نهادینه شدن خواسته به‌حق "نه‌ به اعدام" در جامعه تلاش کرده و مقابل این حکم غیر انسانی مقاومت و ایستادگی کنند و یقین داشته‌ باشند که پیروزی در دسترس و ممکن است.

کارزار "سه‌شنبه‌های نه‌ به اعدام" با پیوستن زندان سپیدار اهواز و رامهرمز به ۳۰ زندان مختلف گسترش یافته‌است و اعضای کارزار در هفته پنجاهم در زندان‌های زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:

⚪️ زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۲ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان خورین ورامین
زندان اراک
زندان خرم‌آباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان نظام شیراز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان طبس
زندان مشهد
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان رودسر
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
زندان سپیدار اهواز
زندان رامهرمز


#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
هفته پنجاهم – سه‌شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳

#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani

کارگاه دیالکتیک

06 Jan, 10:11


بازنشستگان فرهنگی ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۷ دی‌ماه از استان‌های مختلف ایران در تهران مقابل وزارت آموزش و پرورش گرد هم آمدند و تجمع اعتراضی برگزار کردند.
#اعتراض_بازنشستگان_فرهنگی

@RadioZamaneh | رادیو زمانه

کارگاه دیالکتیک

05 Jan, 12:04


رژیم جهانی جنگ، تفکر اردوگاهی و انترناسیونالیسم نوین؛ در گفت‌وگو با ساندرو مزادرا


#ساندرو_مزدرا در این گفت‌وگو از رژیم جهانی جنگ، نظام چند‌قطبی و انترناسیونالیسم سخن می‌گوید — مفاهیمی که او و بِرِت نیلسُن در مقالات متعدد و همینطور کتاب اخیرشان «مابقی و غرب: سرمایه و قدرت در جهان چندقطبی» (ورسو، ۲۰۲۴) پرورش داده‌اند.

مزدرا رژیم جهانی جنگ را به عنوان نظامی‌شدن فزاینده حیات اجتماعی در سرمایه‌داری معاصر می‌فهمد، وضعیتی که در آن حتی جوامعی که دور از نزاع نظامی به سر می‌برند از طریق منطق جنگی اداره می‌شوند. از نظر او، حمله امپریالیستی روسیه به اوکراین و نسل‌کشی در #غزه متعلق به یک کل واحد اند و اجزای مرتبط یک سیستم جهانی سرمایه‌داری جنگی هستند.

در پیوند با رژیم جنگ جهانی، مزادرا همچنین از ساختار «چندقطبی» سرمایه‌داری معاصر سخن می‌گوید، به عنوان ساختار ژئوپولتیک-اقتصادیِ کنونی جهان مبتنی بر بلوک‌های قدرتی که از سرمایه، دولت و بازیگران غیردولتی تشکیل شده و برای کنترل چرخه‌های جهانی انباشت در رقابت با یکدیگر اند. مزدرا مفهوم هنجاری چندقطبی بودن را زیر سؤال برده و آن را خاستگاه اجتماعی تفکر اردوگاهی درنظر می‌گیرد، موضعی که در تقابل با امپریالیسم غربی از رژیم‌های استبدادی نظیر جمهوری اسلامی ایران حمایت می‌کند. برای مزدرا، تنها انترناسیونالیسمی که ریشه در سیاست #رهایی‌بخش دارد قابلیت در هم گسستن ماشین جنگی کنونی را دارد.

این مصاحبه توسط گروه پژوهش‌های ماتریالیستی — که بر جغرافیای ایران، افغانستان و منطقه منا (خاورمیانه و شمال افریقا) متمرکز است—در پاریس، ژوئن ۲۰۲۴ انجام شد . تشکر ویژه از رضا صاحب‌داد، فیلمساز هزاره-ایرانی، برای امکان‌پذیر ساختن این مصاحبه. زیرنویس فارسی به زودی منتشر می‌شود.

لینک یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=p7G8wpizUlI

In this comradely conversation, #Sandro_Mezzadra discusses the global war regime, multipolarity, and internationalism—a conceptual constellation he and Brett Neilson explore in depth in their recently published book, The Rest and the West: Capital and Power in a Multipolar World (Verso, 2024).

Mezzadra understands the global war regime as the escalating militarization of social life, where even societies not directly engaged in military conflicts are governed through the logic and mechanisms of war. From the perspective of the current conjuncture of war, Russia’s imperialist invasion of Ukraine and the genocidal war on #Gaza, now extending into #Lebanon, are interconnected elements of the same capitalist world system.

At the heart of the global war regime lies the multipolarity of contemporary capitalism, critically understood as the configuration of power blocs—comprising capital, state, and non-state actors—competing for control over global circuits of accumulation. Mezzadra deconstructs the normative conception of multipolarity, linking it to the social genesis of “campism”, where support for authoritarian regimes (such as the Islamic Republic of Iran) emerges as a reaction against Western imperialism. For Mezzadra, only an #internationalism rooted in the politics of #liberation holds the potential to dismantle the current war machine.

This interview was conducted by the Materialist Research Group—a critical research collective focused on Iran, Afghanistan, and the MENA region—in Paris, June 2024.
Special thanks to Reza Sahibdad, the Hazara-Iranian filmmaker, for making this possible.

https://www.youtube.com/watch?v=p7G8wpizUlI

@MaterialistResearch

کارگاه دیالکتیک

03 Jan, 17:33


فصل پنجم کتاب “بین‌الملل فمنیستی” منتشر شد

کارگاه دیالکتیک

02 Jan, 16:20


اعدام ۱۷ زندانی در ایران در روز اول سال میلادی؛ «سکوت را بشکنید»

۱۰ زندانی در قزل‌حصار کرج، پنج زندانی در بندرعباس، یک نفر در زندان یاسوج و دیگری در زندان ملایر؛ به قول سعید ماسوری زندانی سیاسی که خود زمانی زیر حکم اعدام بود شمار اعدام‌ها فقط یک عدد نیست. اجرای حکم اعدام باید متوقف شود.

https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/844699/&rhash=0ceb6994783a68

https://www.radiozamaneh.com/844699

@RadioZamaneh | رادیو زمانه

کارگاه دیالکتیک

02 Jan, 16:18


چگونه «سوریه‌ای» نشویم؟
به انضمام طرح شوراهای مفقود انقلاب سوریه در ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲

@ManjanighCollective

کارگاه دیالکتیک

02 Jan, 16:18


@ManjanighCollective

کارگاه دیالکتیک

28 Dec, 07:35


بُعد فرهنگى-اجتماعى و سياسى، فاشیسم بر پایه اقتدارگرایی و ملی‌گرایی بنا شده است، و یکی از اصول اساسی آن سرکوب سیستماتیک صداهای متفاوت و مخالف است که اغلب از طریق سانسور، تبلیغات و ایجاد ترس انجام می‌شود. گروه ها و رژیم‌های فاشیستی با کنترل و ایجاد یکنواختی، افرادی را که اقتدارشان را به چالش می‌کشند یا دیدگاه‌های جایگزین ارائه می‌دهند، خاموش می‌کنند. این سرکوب، آزادی اندیشه و بیان را از بین می‌برد و جوامع را به پژواک‌هایی از روایت‌های مورد تأیید فاشيسم تبدیل می‌کند. با هدف قرار دادن روشنفکران، هنرمندان و فعالان، فاشیسم تنوع نظرها را نابود می‌کند.

فاشیسم اغلب برای کسانی که مشتاق یک نسخه ایده‌آل از گذشته هستند، جذابیت دارد؛ یک “عصر طلایی” که ممکن است هرگز به‌طور واقعی وجود نداشته باشد. جنبش‌های فاشیستی، با تمجید از روایت‌های تاریخی انتخابی، وعده بازگشت به دورانی از عظمت، نظم و افتخار ملی را می‌دهند. این گذشته ى رمانتیک معمولاً یک افسانه ى ساخته‌شده است که پیچیدگی‌ها و بی‌عدالتی‌های تاریخ را نادیده می‌گیرد.

برای تعمیق تأثیر خود بر افراد، فاشیسم از جنگ روانی استفاده می‌کند و با دست گذاشتن روى احساساتی مانند ترس، خشم و نوستالژی، نظرات عمومی را کنترل می‌کند.

از طریق تبلیغات، شيوع اطلاعات غلط و قربانی کردن گروه‌های خاص—مانند اقلیت‌ها یا مخالفان—فاشیسم حس قربانی-شدنِ-جمعی را القا کرده و ناامیدی را به سوی گروه‌های مورد هدف (اقليت ها و مخالفان) هدایت می‌کند، در حالی که نیات واقعی خود را پنهان می‌کند.

این فريب و جنگ روانی وفاداری به هدف فاشیستی را تقویت می‌کند و وعده کاذب بازپس‌گیری عظمت گذشته را قابل دستیابی جلوه می‌دهد. با این حال، این تاکتیک‌ها جوامع را به سوی سرکوب و درگیری سوق می‌دهند و هرگونه امید به پیشرفت واقعی، اتحاد، و رسيدن به آزادى را از بین می‌برند.

در بسیاری از موارد، افرادی که به ایدئولوژی‌های فاشیستی جذب می‌شوند ممکن است به دنبال فراری از پیچیدگی و مسئولیت تفکر مستقل باشند.

جذابیت فاشیسم تا حدی در توانایی آن برای ارائه پاسخ‌های ساده و قاطع به مشکلات پیچیده نهفته است. برای کسانی که از عدم قطعیت یا احساس ناتوانی دچار استیصال شده‌اند، تسلیم شدن به یک رهبر یا ایدئولوژی که وعده نظم و وضوح می‌دهد، می‌تواند از نظر روانی آرامش‌بخش باشد.

این به این معنا نیست که آن‌ها نمی‌توانند برای خود فکر کنند، بلکه به این معناست که آن‌ها به امنیت حاصل از هم‌گرایی و حذف مسئولیت شخصی جذب می‌شوند. فاشیسم اغلب این تمایلات را با ایجاد ترس، تمجید از اطاعت و شیطانی جلوه دادن مخالفت‌ها كنترل می‌کند، به گونه‌ای که تفکر مستقل خطرناک یا حتی خیانت‌آمیز به نظر می‌رسد. در چنین سیستم‌هایی، تفکر انتقادی نه تنها سرکوب می‌شود بلکه به طور سیستماتیک تضعیف می‌گردد، و این وابستگی به رهبری اقتدارگرا را بیشتر تقویت می‌کند.

خاموش کردن صدای مخالف نه تنها نقض حقوق بشر است، بلکه ابزاری برای حفظ قدرت، جلوگیری از پیشرفت و تداوم بی‌عدالتی است.

آزادی نیازمند تفکر انتقادی و پذیرش دیدگاه‌ها و هويت هاى متنوع است.

هنگامی که با ایده “عصر طلایی” مواجه می‌شوید، برای هوشیار و انتقادی ماندن باید این سوالات را از خود بپرسید:
١.روايت چه کسی از گذشته در حالِ ستایش است؟
آیا این “عصر طلایی” همه را شامل می‌شود، یا برخی گروه‌ها را نادیده گرفته یا به حاشیه رانده است؟
٢.کدام جنبه‌های تاریخ حذف یا تحریف شده‌اند؟
آیا حقایق ناخوشایند این دوران، مانند نابرابری، سرکوب یا درگیری، نادیده گرفته شده‌اند؟
٣.این روایت چه احساساتی را تلاش می‌کند برانگیزد؟
آیا از حس نوستالژی، ترس یا دلتنگی برای دستکاری ادراک من استفاده می‌کند؟
٤.چه کسی از این روایت سود می‌برد؟
آیا کسی از ایده “عصر طلایی” برای کسب قدرت، سرکوب مخالفت یا توجیه سیاست‌های انحصاری استفاده می‌کند؟
٥.آیا این دیدگاه از گذشته واقع‌گرایانه است یا رمانتیک‌شده؟
آیا شواهد ادعای ایده‌آل بودن این دوره را تأیید می‌کنند، یا این تصویر بر اساس افسانه‌ها و خاطرات انتخابی ساخته شده است؟
٦.هدف از نگاه به گذشته چیست؟
آیا هدف، یادگیری از گذشته و بهبود آینده است، یا مقاومت در برابر پیشرفت و حفظ کنترل؟

با پرسیدن این سوالات، می‌توانید از تحريفات و بزرگ نمايى هاى احتمالی آگاه شوید و به طور انتقادی ارزیابی کنید که آیا این روایت در خدمت حقیقت و عدالت است یا صرفاً به نفع صاحبان قدرت.

دكتر نورايمان قهارى، روانشناس

https://t.me/drnourimanghahary

کارگاه دیالکتیک

27 Dec, 18:19


فصل چهارم کتاب “بین‌الملل فمنیستی” منتشر شد

کارگاه دیالکتیک

25 Dec, 17:51


متن دریافتی:

دردسر ایلان ماسک برای «سیاست آلمانی»


نویسنده: ن. ص.

سوم دی ۱۴۰۳


نسخه‌ی پی.دی.اف. ☝️🏿

لینک متن در وبسایت کارگاه: 👇🏿

https://kaargaah.net/?p=1451

-------------
@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

25 Dec, 17:48


https://tinyurl.com/49rueys9

متن دریافتی:

دردسر ایلان ماسک برای «سیاست آلمانی»


نویسنده: ن. ص. | سوم دی ۱۴۰۳


یکم

پس از آنکه کابوس ریاست جمهوری ترامپ، این مدافع سرسخت فاشیسم، در مقابل انظار «بیدار» جهانیان به حقیقت پیوست، جهانیان برای حفاظت از خود یک ترفند روانی بسیار ساده اختیار کردند و آن هم نادیده‌گرفتن احیا و پیش‌روی فاشیسم بود؛ یعنی نادیده‌گرفتن این واقعیت که تا اطلاع ثانوی یک فاشیست (در معیت همراهانش) عالی‌ترین مسند قدرت‌ را در قدرتمندترین کشور دنیا در اختیار دارد. خاستگاه‌های مادی گرایش عمومی به این تجاهل البته قوی‌تر از خاستگاه روانی آن است: تلاشی برای حفظ «بیزنس از یوژال»، خواه شیوه‌های معمول «کسب‌کار» سیاسی و اقتصادی؛ و خواه سبک‌زندگی روزمره. طُرفه آنکه، در میانه‌ی این میل همگانی به نسیان، باید قدردان قُلدربازی‌های ایلان ماسک بود که به ما یادآوری می‌کند که در عصر فاشیسم زندگی می‌کنیم؛ هرچند او – به‌رسم ترامپ – اظهارات جنجال‌برانگیزش را برای عادی‌سازی احیای فاشیسم (نئوفاشیسم) انجام می‌دهد. در این میان، جنجال‌های رسانه‌ای و هشدارهایِ ضدفاشیستیِ روشنفکران حول این‌دست اظهارات تاکنون مازاد سیاسیِ چندانی نداشته‌اند و روند گسترش هواداران امثال ماسک و انگاره‌ی نظم اجتماعی‌ای که ارائه می‌‌دهند همچنان ادامه دارد. گفتن ندارد که در شرایط کنونی متناقض‌ترین و مضحک‌ترین واکنش به جولان‌های سیاسی امثال ایلان ماسک مخالفت با فاشیسم به‌میانجی پلتفرم توییتر (ایکس) است. رویه‌ای که البته جماعتی از فَرد–اکتیویست‌های «فعال» در توییتر در راستای حفظ نسخه‌ی والایی از «بیزنس از یوژال» کماکان ادامه می‌دهند. کارزار نوپای خروج از توئیتر (eXit یا Exit X) اساسا به ضرورت شکستن همین چرخه‌ی متناقض اشاره دارد. موفقیت نسبی یا شکست این کارزار خود سنجه‌ی مهمی در ارزیابی جدیتِ مخالفت‌هایی‌ست که در فضای اکتیویستیِ معاصر نسبت به گسترش نشانه‌های نئوفاشیسم ابراز می‌شود. مشکل اینجاست که نسل‌های امروزی روشنفکران و فعالان سیاسی–اجتماعی، به‌مثابه‌ی سوژه‌های اکتیویسم سیاسیِ معاصر، چنان در سازوکارهای عصر نولیبرالیسم مُحاط و ادغام شده‌اند (در قالب «سوژه‌ی نولیبرال»)، که کردار روشنفکرانه یا کنش‌گریِ عمدتا فردی و رسانه‌ایِ آنها بیشتر مصداق اصطلاح «روشن‌فعلیسم» (intel-activism) است، تا پیکار سیاسی. پرسش این است که این‌ نوع از اکتیویسم، جایی که حتی با نمودهای گفتار–کردار فاشیستی یا شیوه‌ی حکمرانیِ خویشاندِ آن مخالفت می‌ورزد، تا چه حد توان هماوردی با موج جدید نئوفاشیسم را دارد؛ موجی که نه‌فقط در ایالات متحد، بلکه به‌سان یک گفتار و رویه‌ی سیاسیِ عمومی، در همه جای جهان تکانه‌های هولناکی ایجاد کرده است و در کار عادی‌سازیِ (نرمالیزاسیون) حضور تاریخی و گسترش قلمرو نفوذ خویش است.

دوم

دنیای رسانه‌زده، خصوصا به‌میانجیِ فضای رسانه‌ای فست‌فودیِ معاصر، منطق دوتایی «خیر و شر» را قویا احضار و احیا کرده است. سرشت‌نشانِ این منطق قدیمیِ احیاءشده در فضای فست‌فودی مسلط آن است که برای بازشناسی و دسته‌بندی‌ِ خیر و شر، معیارها و مسیرهای موجز و سرراستی تثبیت شده‌اند که ماهیت خیر و شر را به کلیشه‌هایی صوری فرومی‌کاهند. در این چارچوب، بازشناسی هر قطب این دوتایی تنها نیازمند کوتاه‌ترین و سرراست‌ترین نمودهاست که معمولا همانی‌ست که با ارجاعات همه‌گیر همراه است و به‌میانجیِ تکرار مستمر و فراگیر، تثبیت شده است. در فضای پیامدِ آن، نیروهای شرِ جهان معاصر (یا حامیان شر) نه‌فقط قادرند در پس شری که نمود و دافعه‌ی بیشتری یافته است (شَرترین) پنهان شوند، بلکه با گرفتن انگشت ملامت به‌سمت آن شر معروف، قادرند خود را نزد مخاطبان‌شان (جوامع هدف) همچون نیروی خیر قلمداد کنند؛ یعنی «شَرترین» همزمان بلاگردان و تعمیددهنده‌ی سایر اشرار می‌شود. حقانیت‌‌جویی نیروهای شر با توسل به تثبیت تصویری کلیشه‌ای از یک «شر اعظم» (در اذهان عمومی)، البته سازوکاری‌ست قدیمی، با نمودهای تاریخی فراوان: [...] . اما نمونه‌ی مورد نظرِ این نوشتار، در چارچوب بحث نئوفاشیسم، سازوکار سیاسی–رسانه‌ای‌ رایجی‌ست که طیفی از سیاستمداران و روشنفکران به‌منظور ترسیم تصویری مترقی از خود (در این مورد: ضدفاشیست) دنبال می‌کنند. بدین‌طریق که با انتقاد از باورها، اظهارات، و کردار شاخص‌ترین چهره‌های نئوفاشیستی در فضای رسانه‌ای یا دیپلماتیک، برای خود هویت ضدفاشیستی جعل می‌کنند تا به‌میانجیِ این سرمایه‌ی نمادین، دفاع‌شان از کلیت نظم مسلط، حمایت‌شان از سایر فاشیست‌ها و یا مشارکت‌شان در اَشکال دیگری از سیاست‌های فاشیستی را از گزند اتهام و/یا نقد ضدفاشیستی مصون بدارند.

ادامه‌ی متن:

https://tinyurl.com/49rueys9

----------------------
#ایلان_ماسک
#نئو_فاشیسم
#سیاست_آلمانی
#حمایت_از_نسل‌کشی
#آنتی_فاشیسم_معوج
----------------------
@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

24 Dec, 11:41


🟣‌‍ پیوستن زندان رودسر به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته چهل و هشتم

⚪️ زندان قزلحصار قتل‌گاهی که ۱۷٪ از اعدامهای سراسر کشور را به خود اختصاص داده است.


در آستانه سال نو میلادی با تبریک میلاد مسیح مبشر صلح و آزادی، آرزوی سالی به دور از سرکوب و اعدام و کشتار برای همه ملت‌های جهان به‌ویژه ایرانیانی که تحت ستم حکومت ولایت فقیه قرار دارند را داریم.

در سال ۲۰۲۴ حکومت مستبد حاکم بر ایران تا کنون دست‌کم ۹۵۳ تن را فقط با چوبه‌های دار به قتل رسانده است؛ حدود ۳۳ تن از آنها زن بوده‌ و در مجموع ۸ زندانی سیاسی را اعدام کرده است. همچنین حدود ۹۶ تن از هموطنان کُرد و ۱۰۱ تن از هموطنان بلوچ را در این یک ساله اعدام کرده است.

زندان قزلحصار کرج به عنوان مرکز اصلی اعدام‌ها، قتلگاهی است که با ۱۵۸ اعدام در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۷ درصد از کل اعدام‌های کشور را به خود اختصاص داده است.

کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" با افشای بخش‌هایی از جنایات و اعدام‌هایی که در زندان‌های سراسر کشور صورت گرفته است، تلاش کرده تا صدای زندانیان گمنام و زیر حکم اعدام باشد؛ افشای این جنایت‌ها توسط کارزار و دیگر نهادهای سیاسی و حقوق بشری، پس از سال‌ها اعدام و کشتار، منجر به قرار گرفتن زندان قزلحصار در لیست تحریم‌های بین‌المللی شد.

در هفته گذشته حکومت اعدامی، روز چهارشنبه ۲۸ آذر ماه یک زندانی سیاسی کُرد با نام #رحیم_برین را در زندان مهاباد پس از ۱۹ سال شکنجه به دار آویخت.

همچنین یک زندانی سیاسی دیگر در زندان ارومیه با نام #رزگار_بیگ‌زاده‌بابامیری که در اعتراضات ۱۴۰۱ در بوکان بازداشت شده بود، توسط شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای انقلاب ارومیه، متهم به محاربه و بغی شده است که خطر صدور حکم اعدام وی وجود دارد.

با توجه به موج اعدام‌های گسترده که در سراسر کشور به اوج رسیده است این هفته تعدادی از زندانیان زندان رودسر در استان گیلان در نامه‌ای اعلام کرده‌اند که از این پس به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" می‌پیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.

در این ایام که حکومت توان حل کلان بحران‌های ساختاری را ندارد و کشور را تعطیل و یا نیمه تعطیل اعلام کرده است. اما اجرای حکم اعدام بدون یک روز تعطیلی، ادامه دارد. گویی ماشین کشتار و اعدام متوقف شدنی نیست.

همانطور که بارها تاکید کرده‌ایم بسیار واضح است که حکومت برای جلوگیری از اعتراضات مردمی دست به سرکوب و اعدام می‌زند و تمام اعدام‌ها در ایران جنبه سیاسی دارد؛ لذا اعضای این کارزار مجددا از تمام ارگانها و نهادهای مردمی و حقوق بشری در داخل و خارج از کشور می‌خواهد برای جلوگیری از اعدام‌ها در ایران تلاش جدی به عمل آورند. رمز پیروزی و توقف ماشین اعدام، همبستگی و اتحاد همگانی است. ما می‌توانیم و وظیفه داریم علیه اعدام بایستیم تا این قتل سیستماتیک را متوقف نماییم.

اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" سه‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۳ در هفته چهل‌وهشتم در ۲۸ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:

⚪️ زندان اوین (بند زنان ،بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج ، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین ، زندان اراک ، زندان خرم آباد ، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان دستگرد اصفهان ، زندان شیبان اهواز ، زندان نظام شیراز ، زندان بم ، زندان کهنوج ، زندان طبس ، زندان مشهد ، زندان قائمشهر ، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان ، زندان کامیاران و زندان رودسر گیلان

سه‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۳
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani

کارگاه دیالکتیک

21 Dec, 12:44


فصل سوم کتاب “بین‌الملل فمنیستی” منتشر شد

کارگاه دیالکتیک

20 Dec, 16:08


🛑 آیا فقط پولها به هدر رفت؟
تاملی در تمهیدات نژادپرستانه
هانی امیدوار


یکی از اعضای انجمن صنفی معلمان در واکنش به تحولات سوریه مطلبی نوشته است که در آن بدون اشاره به مسئولیت ایران در وضعیت فعلی این کشور با ذکر یک خاطره از مطالعة یک کتاب دربارة لشکر فاطمیون نقش نیروهای افغانستانی را در جنگ داخلی سوریه برجسته کرده است و برای «پولهای» خرج شدة ایرانیان مرثیه
سرایی کرده است. ایشان در مطلبی دیگر به بهانة تجمع تعدادی از کودکان افغانستانی در اعتراض به محرومیت از حق تحصیل در برابر دفتر سازمان ملل به صورت ضمنی این تجمع را برای ارائة تصویری نژادپرستانه از ایرانیان ملامت کرده است و از این گلایه کرده است که کودکان ایرانی در اعتراض به محرومیت از تحصیل «از شکایت به سازمان ملل محرومند». ایشان همچنین در واکنش به نقد یکی دیگر از اعضای انجمن صنفی که ادعا کرده بود نوشته
های ایشان حاوی اعاهایی نژادپرستانه است با فرار به جلو و طرح اتهامات گوناگون علیه نویسندة نقد مزبور و کانال منتشر کنندة آن از پاسخگویی و پذیرش مسئولیت محتوای نوشته‌هایش اجتناب ورزیده است. 



ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:


https://shorturl.at/gDb3H

📌📌📌

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah

کارگاه دیالکتیک

19 Dec, 19:46


سوریه: بیم‌ها و امیدها

ژوزف ضاهر در این گفت‌وگو از ریشه‌ها و پیامدهای سقوط رژیم اسد، از آرایش و وضعیت کنونی نیروها در سطح داخلی و منطقه‌ای و از افق‌های متناقض و چالش‌های چندگانه‌ی پیشِ روی مردم سوریه می‌گوید.

https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/843510/&rhash=0ceb6994783a68

@RadioZamaneh | رادیو زمانه

کارگاه دیالکتیک

17 Dec, 09:30


🟣‌‍ با پیوستن زندان‌های "طبس" و "خورین ورامین" به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" ؛ گسترش کارزار به ۲۷ زندان در چهل و هفتمین هفته

چنانکه شاهد هستیم در ماه‌های اخیر آمار اعدام‌ها به اوج خود رسیده و حکومت جنایتکارانه از هر فرصت استفاده می‌کند که جان انسان‌ها را بگیرد.

در پی سقوط حکومت #خاندان_جنایتکار_اسد در سوریه، کارخانه مواد مخدر که وابسته به "#حکومت_ولایت_فقیه" بود کشف شده است که ده‌ها تُن مواد مخدر را در آنجا انبار و به نقاط مختلف جهان پخش می‌کردند‌. این در حالی است که روزانه شاهد اعدام زندانیانی به اتهام نگهداری چند گرم مواد مخدر در ایران هستیم.
به طوری که از سه‌شنبه گذشته تا کنون دست کم ۴۰ تن اعدام شده‌اند که تعدادی از آنها به اتهام مواد مخدر به دار آویخته شده‌اند.

مردم مظلوم #سیستان_و_بلوچستان که در محرومیت گسترده و تحت ستم مضاعف قرار دارند، در این هفته دستکم ۱۰ تن از اعدام شده‌ها شامل هموطنان در این استان بوده است.

در ادامه این سرکوب‌ها در چند روز گذشته یک زندانی به نام #محمد‌امین_مهدوی_شایسته که در دادگاه بدوی در روند دادرسی مبهم و ناعادلانه به اتهام جاسوسی محکوم به اعدام شده، به زندان قزلحصار منتقل و خطر تایید حکم و اجرای حکم اعدام برای او وجود دارد.

یک زندانی سیاسی نیز در زندان قزلحصار به نام #سامان_محمدی_خیاره که از ۱۵ سال پیش ظالمانه در زندان است و به اعدام محکوم شده، در قزلحصار  به انفرادی منتقل شده که بیم آن می‌رود حکمش اجرا گردد.

در چند روز گذشته تعدادی از زندانیان در زندان طبس در استان خراسان جنوبی و تعدادی از زندانیان در زندان خورین ورامین در نامه‌های جداگانه اعلام کردند در اعتراض به افزایش آمار اعدام‌ها به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" می‌پیوندند و سه‌شنبه‌ هر هفته در اعتصاب غذا خواهند بود. به این ترتیب تعداد زندانهای شرکت کننده در هفته چهل و هفتم در این کارزار به ۲۷ زندان رسیده‌است.

کارزار "سه‌شنبه های نه به اعدام" با هشدار جدی نسبت به جان زندانیان محکوم به اعدام، مجددا اعلام می‌کند که این کارزار برای مقابله با احکام اعدام تشکیل شده‌است و چنانکه این حکومت برای بقای خود دست به اعدام می‌زند، بنابراین بسیار ضروری است که با هر شکل ممکن باید مقابل این عمل ضد انسانی ایستادگی کرد و صدای زندانیان محکوم به اعدام و خانواده‌های آنها را به گوش همگان رساند.

فعالان این کارزار همچنین از عموم هموطنان می‌خواهند با ابتکار عمل مقاومت در برابر ماشین اعدام و سرکوبِ این حکومت استبدادی، زندانیان زیر حکم اعدام را یاری داده و مطمئن باشند روز بیداری عمومی برای برچیدن چوبه‌های دار در ایران نزدیک است.

اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ در هفته چهل و هفتم در ۲۷ زندان مختلف زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:

⚪️ زندان اوین (بند زنان ،بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج ، زندان تهران بزرگ، زندان اراک ، زندان خرم آباد ، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان دستگرد اصفهان ، زندان شیبان اهواز ، زندان نظام شیراز ، زندان بم ، زندان کهنوج ، زندان مشهد ، زندان قائمشهر ، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان ، زندان کامیاران ، زندان طبس و زندان خورین ورامین

سه‌شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani

کارگاه دیالکتیک

15 Dec, 11:20


دست‌کم ۹ زندانی بلوچ را در زندان‌های زاهدان و یزد اعدام کردند

«حال‌وش» اعدام این زندانیان بلوچ را نشان‌دهنده «تداوم سیاست‌های انتقام‌جویانه علیه شهروندان بلوچ دانست و نوشت که این اقدامات، علاوه بر بی‌رحمی و شدت عمل حاکمیت، بیانگر ناامیدی و درماندگی نظام در مواجهه با مردم بلوچستان و گروه‌های مخالف مسلح است.»

https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/842941/&rhash=0ceb6994783a68

https://www.radiozamaneh.com/842941

@RadioZamaneh | رادیو زمانه

کارگاه دیالکتیک

13 Dec, 20:18


فصل دوم کتاب “بین‌الملل فمنیستی” منتشر شد

کارگاه دیالکتیک

11 Dec, 11:10


اپیزود ۳۵
اثرات روانی احساس شکست سیاسی چیست؟ مبارزان در طول تاریخ چگونه این اثرات را درک کرده و تلاش کرد‌ه‌اند تا با آن‌ها کنار بیایند یا پاسخی به آن بدهند؟
کتاب «از پا درآمدن: تجربه عاطفی شکست سیاسی» نوشته هانا پروکتور بهانه‌ای شد برای این گفتگوی جمعی.
پروکتور از پا درآمدن (یا فرسودگی) حین مبارزه سیاسی را پدیده‌ای چند وجهی میداند و در این کتاب به ابعاد فیزیکی، عاطفی و سیاسی آن می‌پردازد. از پا درآمدن صرفا خستگی جسمانی نیست بلکه میتواند نتیجه غم، ناامیدی و از دست دادن یک آرمان باشد.
کتاب با آرشیو‌پژوهی گسترده میخواهد بر اهمیت جایگاه احساسات و روان افراد در حین مبارزه تاکید کند. به نظر پروکتور تاریخ مبارزه از این چالش‌ها و واقعیت‌های درهم‌تنیده جدا نیست.
در این اپیزود سعی کردیم به‌میانجی اتفاقات و مفاهیمی که کتاب به میان میکشد، لحظاتی از تاریخ مبارزاتی ایران معاصر را برکشیده و در مورد آن صحبت کنیم.
@hengamehpodcast

کارگاه دیالکتیک

10 Dec, 20:22


در پی اجرای حکم عاطفــــــه رنگریز به اتهـــــام ترجمه‌ی کتاب “بین‌الملل فمنیستی” اثر ورونیکا گاگو، گروهی از زنان ایرانی اقدام به ترجمه این کتاب کرده و بخش نخست آن‌را برای ما ارسال کردند. هر فصل از این کتاب به تناوب ترجمه و در کانال تلگرامی ما منتشر خواهد شد
#عاطفه_رنگریز #زن_زندگی_آزادی #قانون_حجاب_و_عفاف

کارگاه دیالکتیک

10 Dec, 13:11


فایل پی‌دی‌اف. ☝️🏿☝️🏿

نگاهی مقدماتی به جابجایی قدرت در سوریه

کارگاه دیالکتیک | ۱۸ آذر ۱۴۰۳ 

لینک‌ دسترسی به متن در وبسایت کارگاه:

https://kaargaah.net/?p=1445

---------------
@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

08 Dec, 19:57


https://tinyurl.com/ye27sr77

نگاهی مقدماتی به جابجایی قدرت در سوریه


کارگاه دیالکتیک
۱۸ آذر ۱۴۰۳

در سوریه یک جابجایی سیاسی تمام‌عیار در جریان است؛ یک بازآراییِ تاریخیِ صحنه‌ی سیاسی، از بالا. صحنه‌گردانان گرچه در نگاه نخست ناپیدا هستند، اما پیداکردن محل استقرارشان در تاریکی‌های پشت صحنه چندان دشوار نیست. برای مردمان خاورمیانه که حیات مادی و سرنوشت‌ اجتماعی–سیاسی‌شان از دیرباز توسط آمدورفت دیکتاتورها و نظامیان رقم‌خورده است، این جابجایی (دست‌کم به‌لحاظ نمادین) اهمیت ویژه‌ای دارد. برای مردمانی چون ما که سالیانی دراز گفتمان دولتیِ «استکبارستیزی» و «محور مقاومت» را همچون اسم‌رمزی برای تداوم سرکوب سیاسی و محرومیت اجتماعی تجربه کرده‌اند، تامل در زوایای ناپیدای این جابجاییِ قدرت می‌تواند بر دیوارهای قفسی که گرفتار آن‌یم روشنی بیاندازد. داعیه‌ی اصلی این یادداشت کوتاه این است که تار و پود ایدئولوژیکِ این قفس از جنس دروغ است. برای سنجش این داعیه از منظر تحولی که اکنون در سوریه در حال وقوع‌ است، از میان ابعاد متعدد این رخداد اجمالا به دلالت‌های آن درباره‌ی نقش دولت ایران و‌ داعیه‌های سیاسی و ایدئولوژیک آن نظری می‌اندازیم.

دولت ایران در همان حال که به «مستشاران نظامی» و‌ نیروهای شبه‌نظامیِ تحت فرمان‌اش در سوریه عقب‌گرد داده بود، وانمود می‌کرد که همه‌ی توان‌ش را برای نجات دولت بشار اسد به‌کار خواهد بست. به‌رغم این لفاظی‌های دیپلماتیک، وزیر خارجه‌ی ایران، در اظهار نظری صادقانه‌تر، سرنوشت اسد را به‌سادگی به تقدیر محول کرد. این خداحافظیِ زودهنگام دولت ایران با هم‌پیمان ژئوپولتیکی دیرین‌اش (بشار اسد) در حالی انجام شد که رهبر ایران طی دو دهه‌ی گذشته دولت سوریه را با عبارتی چون «عمود خیمه‌ی محور مقاومت» توصیف می‌کرد.

این چرخش ناگهانی مسلما از ناتوانی دولت ایران در تغییر معادلات جاری در منطقه حکایت دارد (همچنان که پیش‌تر در جریان تحولاتِ اخیر فلسطین و لبنان نمایان شده بود). اما مساله‌ی مهم‌تر فهم دلایل این‌ ناتوانی‌ست؛ ضعفی که با تمام داعیه‌های پرهیاهوی جمهوری اسلامی درخصوص نقش‌آفرینی‌ مقتدرانه‌اش در تأمین «ثبات» سیاسیِ سوریه در تناقض است. از اینجا می‌توان عیار داعیه‌‌های پیشین دولت ایران درباره‌ی توانمندی‌های منطقه‌ای‌اش را هم محک زد. پس، چرایی و چگونگی وانهادنِِ ناگهانی آنچه در گفتمان امنیت ملیِ دولت ایران – با افتخار – «عمق استراتژیک» خوانده می‌شد، پرسشی کلیدی برای فهم دلالت‌های وسیع‌تر موقعیت سیالِ کنونی‌ست.

در عین حال، در حال حاضر برای فهم دلایل عجز آشکار دولت ایران در ایفای نقشی حداقلی در «حیاط‌خلوتِ» منطقه‌ای‌اش مسلما به داده‌ها/فاکت‌ها و‌ مستندات تاریخیِِ متعارف دسترسی نداریم. داده‌ها/فاکت‌هایی که سال‌ها بعد تنها گوشه‌های دستچین‌شده‌ای از آنها از آرشیوهای سازمان‌های امنیت و وزارت‌خانه‌های خارجه‌ی دولت‌های درگیر در بحران سوریه و نیز از خلال خاطره‌نویسی‌های دل‌بخواهیِ ماموران دولتیِ سابق به بیرون درز خواهند کرد. درعوض، اکنون تنها با شواهدی پراکنده سروکار داریم‌ که بر مشاهدات عمومی از رویدادهای جاری مبتنی هستند. با این حال، همین شواهدِ انضمامی و ناتمام، وقتی در مقیاسی بلندمدت در بافتار تاریخیِ پویش تحولات خاورمیانه و کارویژه‌های دولت‌های خرد و کلان قرار گیرند، دلالت‌های تحلیلی ژرف‌تری پیدا می‌کنند. چرا که خواه نهاد دولت و خواه مناسبات امپریالیستی، تا جایی که بخشی از سازوکارهای بازتولید نظام سرمایه‌داری هستند، از گرایش‌هایی کمابیش قانون‌مند پیروی می‌کنند؛ حتی وقتی سیاست‌های سرکوبگرانه‌شان را با تمهیداتی پنهانی یا توطئه‌آمیز پیش می‌برند. بنابراین، دست‌کم‌ در مقطع حاضر، فهم دلایل انفعالِ رسوا و افشاکننده‌ی دولت ایران در قبال تحولات کنونیِ سوریه، همانند بسیاری از پدیده‌های مشابه در تحلیل‌های کلان سیاسی، مبتنی بر نوعی «برون‌یابی» (extrapolation) خواهد بود. ماحصل این شیوه‌ی تحلیل، نهایتا نوعی فرضیه‌پردازی‌ست که نوع مستدلی از «حدس/تخمینِ» (conjecture) است؛ گو اینکه این نوع حدس/تخمین اغلب با ترم «گمانه‌زنی» (speculation) هم‌ارز قلمداد شده و بار معناییِ منفی می‌یابد.

[...]

مضمون کلی این فرضیه مختصرا از این قرار است:

حملات نظامیِ برق‌آسایی که دولت بشار اسد را در آستانه‌ی سقوط قرار دادند و‌ (بخشی از) تحولات سریعِ بعدی که سقوط نهایی‌اش را رقم زدند، یحتمل حاصل توافق/تبانی پوتین و‌ ترامپ برای خاتمه‌دادن به جنگ اوکراین بوده‌اند. بهایی که دولت روسیه برای الصاق یک پایان‌بندیِ پیروزمندانه (آبرومندانه) بر جنگ پرهزینه‌اش علیه اوکراین باید بپردازد، ظاهرا واگذاری هدایتِ آتیِ اموراتِ سوریه به دولت آمریکا و متحدانش است.

-----------
#همبستگی_ستمدیدگان_خاورمیانه
#اتحاد_ملت‌ها
#مداخلات_امپریالیستی
-----------
@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

05 Dec, 17:02


🚩 راهپیمایی اعتراضی مردم باکوور کردستان در ترکیه به سمت مرز کوبانی با شعار "زنده باد مقاومت روژآوا"و "ژن.ژیان.ئازادی"

بخش هایی از مردم روژآوا در پی تحولات جدید در سوریه، با خطر آوارگی چندباره و حتی قتل عام مواجهند و مناطقی از روژاوا تیز از نو با خطر اشغال روبه رو شده است.

#ژن_ژیان_ئازادی
#مقاومت_زندگیست_قیام_زندگیست
#بەرخۆدان_ژیانە

@collective98

کارگاه دیالکتیک

28 Nov, 11:03


«فمینیسمِ» دیو و فمینیسم ما

مهتاب دهقان در این دیدگاه، از خاطرات دوران باشکوه قیام ژینا آغاز می‌کند و به جنگ‌‌افروزی امپریالیسم «فمینیستی» می‌رسد. او با نقب زدن در خاطرات جمعی مبارزه و شکست، دو نوع فمینیسم را در برابر هم قرار می‌دهد: فمینیسم انقلابی و فمینیسم امپریالیستی. آیا آگاهی پسینی نسبت به شکست‌، به ایجاد دانشی برای مبارز‌های آینده کمک می‌کند؟

https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/840821/&rhash=0ceb6994783a68

https://www.radiozamaneh.com/840821/

@RadioZamaneh | رادیو زمانه

کارگاه دیالکتیک

26 Nov, 11:36


https://tinyurl.com/444uveh6

سقوط دستگاه قضایی در گرداب امنیت دولت

کمابیش هر روز رخداد جدیدی ما را با این واقعیت کهنه روبرو می‌کند که دستگاه قضاییِ عریض و طویل جمهوری اسلامی ایران صرفا زایده‌ی مکانیکیِ دستگاه امنیتی‌ِ آن است. همکاری ارگانیک این دو بازوی سرکوبِ دولتی، در قالبِ تبعیت اولی از دومی، کارکردی ساختاری‌‌‌ در کلیت دستگاه سرکوب و لذا در بازتولید نظام حاکم دارد. و این تبعیت چنان ریشه‌دار و عیان است که داعیه‌ی ادغام دستگاه قضایی در دستگاه امنیتی سخن چندان گزافی نیست. با این حال، پاره‌ای ملاحظات حکمرانی و محدودیت‌های عملی، جدایی صوری آنها و حدی از تقسیم‌کار بین آنها را اجتناب‌پذیر کرده است؛ مثلا حفظ وجهه‌ی «استقلال دستگاه قضایی»؛ یا گستردگی دامنه‌ی «جرایم اجتماعی» فراتر از قلمرو متعارف «جرایم امنیتی»؛ و یا ضرورت در سایه‌ ماندنِ نهادها و چهره‌های امنیتی و برون‌سپردن کارکرد اعلاناتی و امور بوروکراتیک به نهادی دیگر.
در نظم جهانی معاصر، پیکریابی رایج نظام سیاسی «جمهوری» در چارچوب صوری تفکیک قوای سه‌گانه (مققنه، اجرایی و قضایی) و استقلال فرضیِ آنها، حتی خودکامه‌ترین و‌ موحش‌ترین نظام‌های دیکتاتوری را به تبعیت از این الگوی متعارف کشانده است. این اما بیش از آنکه اجباری باشد، انطباقی هدفمند است، در هم‌نوایی با انتظارات عمومی در زمانه‌ی معاصر. با چنین تمهیدی، هم برخی تنش‌های سیاسی با حکومت مجال بروز نمی‌یابند؛ و هم مزایا و فرصت‌های زیادی در اختیار حاکمانِ خودکامه قرار می‌گیرد تا سیاست‌های چپاول‌گرانه و سرکوب‌گرانه‌شان را با نام «مردم» پیش ببرند و/یا توجیه کنند.

در ایران، اما، همه‌چیز به‌رسم دیرین، وجهی اکستریم دارد: نه‌فقط قوای قضاییه و مقننه، و مجریه ارکانی مستقل و خودبنیاد نیستند، بلکه به‌طرز رسوایی تحت فرمان نهاد ولایت فقیه و «دولتِ نظامی در سایه» قرار دارند. یا به‌قول آن مجسمه‌ی وقاحت (خاتمی)، همگی «تدارکات‌چیِ» قدرت زیرین‌تری هستند که مرزها و ماهیت واقعیِ دولت را تعیین می‌کند. نهادهای «دولت بیرونی» (ویترین دولت‌ واقعی) در همان حال که درباره‌ی کوتاهی‌ها و تعدی‌های‌شان به‌ احدی از جامعه پاسخگو نیستند، هر قدم‌ جزئیِ خود را با ملزومات بازتولیدِ «دولت در سایه» هماهنگ می‌کنند. اگر در ادبیات رایج در حقوق و علوم سیاسی دولت یک شر ضروری برای ادامه‌ی حیات جامعه تلقی می‌شود، در پهنه‌ی واقعیتِ انضمامی ایران، دولت شر فراگیری‌ست که جایی برای حیات جامعه باقی نگذاشته است: هیولایی که پا بر گلوگاه‌های تنفسی جامعه نهاده؛ و راه را بر آزادی و معیشت فرودستان بسته است.

در سرزمینی که چپاول‌ها و اختلاس‌ها در ابعادی میلیارددلاری رخ می‌دهند (برای نمونه: چای دبش)، دستگاه فخیمه‌ی قضاییِ ام‌القرای اسلامی زنی (عاطفه رنگریز) را به‌جرم راه‌اندازی کانال تلگرامی برای ترجمه‌ی متون فمینیستی به هفت‌سال حبس محکوم می‌کند و به‌رغم مشکلات حاد سلامتی، از خدمات پزشکیِ ضروری محروم می‌کند. اینکه دستگاه قضایی به‌وفور برای فعالان سیاسی و معترضان حکم اعدام صادر می‌کند (آخرین نمونه: حکم اعدام برای جوانان اکباتان) و با وسواسی بوروکراتیک مراسم روزانه‌ی اعدام را به‌‌جای می‌آورد، جای تردیدی باقی نمی‌گذارد که قصه‌ی جمهوری اسلامی و ستمدیدگان‌ِ معترض در جغرافیای ایران، ترجمان واقعیِ قصه‌ی ضحاک ماردوش و جوانان است؛ جایی که قوه‌ی قضائیه سرآشپزِ (جلاد) این ضیافت شاهانه است.

میل بی‌مهار و‌ مستمر حاکمیت به «شکار جوانان» و «به‌بند کشیدن» زنده‌ترین و پویاترین عناصر جامعه به‌روشنی در احکام‌ قضایی صادرشده برای متهمان سیاسی نمود می‌یابد؛ احکامی که حتی بر پایه‌ی قوانین‌ ارتجاعی موجود هم، ابعادی به‌غایت نامتناسب دارند (احکام «فضاییِ» دستگاه قضایی). همین است که دولت اسلامی ایران از این افتخار نصیب می‌برد که جزو معدود حکومت‌های خودکامه‌ی جهان است که هم‌ متهمان سیاسی را به‌زندان می‌اندازد و هم وکلای آنها را؛ و همه‌ی اینها درحالی است که مسئولان قضایی مدعی‌اند که در زندان‌های ایران «زندانی سیاسی» وجود ندارد. این داعیه‌ی آنها‌ البته بی‌راه نیست، چون وقتی امنیت دولت وابسته به آن است که مسیر سیاست به‌مدد خفقان و‌ سرکوبِ فراگیر مسدود شود، هر کنش اعتراضی و روشنگری سیاسی، لاجرم کنشی علیه «امنیت دولت» تلقی می‌شود (که البته همان «امنیت ملی» است)؛ و لذا کنش‌گرانِ مربوطه مرتکب «جرم امنیتی» شده‌اند. این‌گونه است که در زندان‌های ایران نه «زندانی سیاسی»، بلکه هزاران‌ «مجرم امنیتی» داریم.

-----------------------
#عاطفه_رنگریز
#بچه‌های_اکباتان
#وریشه_مرادی
#پخشان_عزیزی
#سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
#مقاومت_زندگی‌ست

-----------------------
@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

21 Nov, 11:43


مبارزه‌ای که سر ایستادن ندارد: درباره‌ی قدرت جنبش دادخواهی – و شکنندگی‌اش | امین حصوری

مقدمه: مقصود این نوشتار برجسته‌کردن جایگاه و اهمیت تاریخی جنبش دادخواهی‌ و نیز آسیب‌ها و خطراتی‌ست که در مقطع کنونی آن را تهدید می‌کنند. ایستادگی/پیکار دلاورانه‌ی مادران و خانواده‌های دادخواه از دیرباز یکی از حماسی‌ترین نمودهای مبارزات ستمدیدگان در سپهر سیاسی ایران را رقم زده‌ است. طی قیام ژینا – بنا به‌ مجموع شرایط انضمامی – پیکار حول دادخواهیْ با انکشاف چشم‌گیر پتانسیل‌های تاریخی‌اش مقارن بوده است. به‌همین دلیل، از سرآغاز افول اعتراضات خیابانی تاکنون مادران و خانواده‌های دادخواه به‌طور فزآینده‌ای آماج شدیدترین سرکوب‌های حاکمیت بوده‌اند، که مصداقِ عینیِ «سرکوب‌ گزینشیِ حداکثری» است. اگرچه اَشکال و نمودهای قساوت‌بار این سرکوب‌های مستمر چنان عیان‌اند که کمتر کسی از آن‌ها بی‌خبر مانده، ولی شرایطی که این سرکوب‌ها را تسهیل کرده‌اند نیازمند نقادی‌ست. بر این اساس، این نوشتار ضمن تلاش برای برجسته‌سازی پتانسیل‌ رهایی‌بخش این پیکارها، می‌کوشد شرایط تسهیل‌گر سرکوب‌ آنها و نیز زمینه‌ها و سازوکارهای معطوف به تضعیف و دگردیسی جنبش دادخواهی را مورد واکاوی انتقادی قرار دهد. در همین راستا، متن حاضر (بخش نخست) را با بررسی انتقادی برخی شرایطی که مبارزان بالقوه را از فضای عمومیِ مبارزه بیگانه می‌کنند آغاز می‌کنیم؛ سپس، با مروری بر ستم‌ها و رنج‌های تحمیل‌شده بر مادران و خانواده‌های دادخواه، به چرایی و اهمیت سیاسی مبارزات بی‌وقفه و الهام‌بخش آنان می‌پردازیم، که همزمان توضیحی‌ست بر دلایل سرکوب‌ دولتیِ وحشیانه‌ی آنان. بخش بعدی این نوشتار با مرور خوانش‌ها و رویکردهای متعارض به (جنبش) دادخواهی، بر دشواری‌ها و شکنندگی‌های پیکارهای دادخواهی و مولفه‌های دادخواهی بدیل یا رهایی‌بخش تمرکز خواهد داشت.
سرفصل‌های مقاله:

۱. درباره‌ی شکاف مبارز–مشاهده‌گر
۲. چرا حاکمان از مادران و خانواده‌های دادخواه وحشت دارند؟
۳. درباره‌ی شکنندگی‌ جنبش دادخواهی و تعارض رویکردها
۴. برخی مولفه‌های دادخواهیِ رهایی‌بخش
برای دسترسی به متن کامل به لینک زیر مراجعه کنید:👇
https://kaargaah.net/?p=1391

کارگاه دیالکتیک

21 Nov, 08:26


🟣‌‍ فراخوان پیوستن دانشجویان به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام


«اعدام را وقتی درک می‌کنیم که همبندی که تا دیروز لبخند بر لب داشت، بعد از خواندن نامش از بلندگو، هرگز برنمی‌گردد.
اعدام را وقتی می‌فهمیم که فریادهای مادر #محسن_شکاری و اشک‌های مادر #محمد_قبادلو را به خاطر می‌آوریم.
اعدام را وقتی می‌فهمیم که اضطراب از دست دادن #بچه‌های_اکباتان، جوانانی که هر کدامشان سرشار از آرزوهاست، اشک را در چشمانمان جمع می‌کند.
ما در برابر اعدام چه کردیم؟ این جنایات از ابتدای سال تا کنون برای حداقل  ۶۵۰ بار تکرار شده است.

اگر زمان، زمان اتحاد است و اگر باید متحد شویم بیایید بر سر این انسانی‌ترین نقطه اشتراک دست در دست هم در برابر اعدام بایستیم.

⚪️ از همه دانشجویان سراسر کشور در خواست می‌کنیم که همراه با زندانیان به اعتصابات  #سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام بپیوندند و با هر شکل و شیوه‌ای این همبستگی را نشان دهند.

امیر حسین مرادی و علی یونسی
سالگرد قیام آبان‌۹۸، زندان اوین»


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani

کارگاه دیالکتیک

19 Nov, 09:41


#در_حاشیه‌ی_اخبار


با مرور اخبار هفته‌های اخیر، فارغ از «هیاهوی ترامپیِ» پیش و پس از انتخابات در ایالات متحده، بیش از همه دو‌ رشته خبر جلب نظر می‌کنند (دست‌کم به دلیل تکرار هر روزه‌ی آنها):

الف) کشتار مردمان فلسطین و لبنان توسط ارتش اسرائیل؛
ب) اعدام زندانیان در ایران*.

اینکه این دو موج کشتار به‌موازات هم پیش می‌روند به‌هیچ وجه تصادفی نیست: تداوم جهنم جنگ در غزه و لبنان نیاز به کوفتن دایمی بر طبل جنگ‌طلبی دارد؛ کاری که دستگاه پروپاگاندای اسرائیل بدون «مشارکت خصمانه‌ی» دولت ایران به‌تنهایی قادر به انجامش نبود.
از سوی دیگر، افزایش موج کشتار زندانیان در ایران (و تشدید فشارهای آزار و ارعاب بر زندانیان و خانواده‌های دادخواه و‌ غیره) از سوی دولت ایران نمی‌توانست بدون وجود «وضعیت اضطراریِ» برآمده از این فضای جنگی به‌سهولت تحقق یابد.
به‌بیان دیگر، تداوم فضای جنگیِ کنونی در خاورمیانه نه‌فقط در خدمت توسعه‌طلبی استعماریِ دولت اسرائیل است، بلکه دست دولت ایران را هم برای تداوم حکمرانی به‌مدد «ماشین مرگ» باز گذاشته است. ضمن اینکه در سایه‌ی همین فضا، حملات دیرین دولت ایران به معیشت فرودستان («آزادسازی قیمت‌ها») شتاب مشهودی گرفته است؛ تهاجمی تمام‌عیار که بخشی از راهبرد حکمرانیِ «مرگ‌سیاست» (necropolitics) است و سلب امکان مقاومت جمعی از جانب پرولتاریا را هدف قرار داده است.

بازگو کردن این حرف‌های تکراری صرفا برای یادآوری این نکته‌ی «تکراری»‌ست که در نظم جهانی درهم‌تنیده‌ی معاصر، «بازی» سیاست هیچ‌گاه در مرزهای ملی محصور نمی‌ماند (تا برای محکوم‌کردن سیاست‌های یک دولت مرتجع بتوان نقش «دولت‌های همکار» را در پرانتز قرار داد)؛ اینکه سرنوشت ملت‌های خاورمیانه و مبارزات‌شان بیش از همیشه وابسته به یکدیگر است؛ و اینکه مبارزه‌ی موثر برای رهایی تنها در چارچوب (و با استراتژی) همبستگی فراملیتی قابل تصور است.

کارگاه دیالکتیک
۲۹ آبان ۱۴۰۳

* پی‌نوشت ۱:
«حکومت مستبد دینی حاکم بر ایران از سه‌شنبه گذشته تا کنون ۲۸ تن و از ابتدای آبان تا کنون بیش از ۱۳۳ تن شامل ۳ زن و ۱۳ شهروند افغانستانی را اعدام کرده که تنها در ۱۶ آبان ۱۸ تن اعدام شده‌اند.» (به‌نقل از بیانیه‌ی اخیر کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»)

پی‌نوشت ۲:
«جمهوری اسلامی به همراه ۳۵ کشور دیگر (ازجمله: آمریکا، چین، هند، ژاپن، عربستان سعودی، پاکستان، عراق، یمن، سوریه، قطر، کره شمالی، و ...) به پیش‌نویس قطعنامه‌ غیرالزام‌آور مجمع عمومی سازمان ملل که از کشورهای عضو می‌خواست با هدف احترام به کرامت انسانی و توسعه و تثبیت حقوق بشر، مجازات اعدام را تعلیق کنند و به صورت شفاف درباره استفاده از این مجازات، گزارش‌دهی کنند، رای منفی داد.»

----------------------------------

#همبستگی_فراملیتی
#اتحاد_ملت‌ها
#سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
#نه_به_جنگ‌طلبی

#transnational_solidarity

-----------------------------------
@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

19 Nov, 09:40


🟣‌‍ ادامه اعتصاب غذا در هفته چهل‌و‌سوم از کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در ۲۵ زندان مختلف

اعدام‌های سبعانه در سالگرد قیام آبان ۱۳۹۸


همزمان با پنجمین سالگرد اعتراضات مردمی در قیام آبان ۱۳۹۸ شاهد افزایش اعدام‌های سبعانه و صدور این احکام ضدانسانی بویژه برای جوانانی هستیم که در اعتراضات ۱۴۰۱ بازداشت شده‌اند.

چنان‌که در هفته گذشته برای ۶ تن از متهمان پرونده "اکباتان" (#میلاد_آرمون ، #علیرضا_کفایی، #علیرضا_برمرزپورناک ، #حسین_نعمتی، #نوید_نجاران و #امیرمحمد_خوش‌اقبال ) در یک روند دادرسی سرتاپا تناقض، ناعادلانه و مبهم حکم اعدام صادر شد؛ همچنین یک زندانی سیاسی گمنام به اسم #محمدمهدی _س که او نیز در اعتراضات ۱۴۰۱ بازداشت شده بود توسط شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به اعدام محکوم شده است.

حکومت مستبد دینی حاکم بر ایران از سه‌شنبه گذشته تا کنون ۲۸ تن و از ابتدای آبان تا کنون بیش از ۱۳۳ تن شامل ۳ زن و ۱۳ شهروند افغانستانی را اعدام کرده که تنها در ۱۶ آبان ۱۸ تن اعدام شده‌اند.

⚪️حکومت اعدامی در ادامه اعدام‌های جنایتکارانه و سبعانه خود هفته پیش یک زندانی را در ملاء عام و یک زندانی به اسم احمد علیزاده را در زندان قزلحصار در یک اقدام ضد انسانی دو بار اعدام کرد و یک زندانی به اسم غفار اکبری در بازداشتگاه آگاهی ملکان در استان آذربایجان شرقی را زیر شکنجه‌های شدید به قتل رساند تا کلکسیون اعمال شوم خود را تکمیل کند.

⚪️همچنین باخبر شدیم که سیدعلیرضا رضوی، جوانی که از سوی قاضی صلواتی به‌خاطر درگیری با نیروهای سرکوبگر به افساد و محاربه محکوم شده بود، مخفیانه و بدون اطلاع خانواده حدود بیست روز پیش در زندان قزلحصار اعدام شده ‌است.

در ایامی که حکومت، سرکوب و کشتار را علیه مردم در زنجیر به حد اعلا رسانده و ماشین اعدام را به‌پیش می‌راند، متقابلاً شاهد مقاومت زندانیان دربند هستیم به‌طوری که در ۲۵ زندان زندانیان عضو کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" با وجود تمام فشارها، ۴۳ هفته است که هر سه‌شنبه اعتصاب غذا می‌کنند و ندای نه به اعدام سر می‌دهند.

کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" ضمن محکوم نمودن تمامی اعدام‌‌ها در ایران از گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران خانم مای ساتو می‌خواهد جهت نجات جان زندانیان محکوم به اعدام که در این روزها در ایران بیش از حد افزایش یافته است اقدام جدی به عمل آورده و آمران و عاملان این عمل ضدانسانی را پاسخگو کند.
همچنین اعضای کارزار از مردم شریف می‌خواهد با اتحاد عمل و همبستگی به صورت فعالانه از کارزار "سه‌شنبه های نه به اعدام" حمایت نمایند و صدای زندانیان گمنام و بی‌پناه در صف اعدام باشند.

اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ در هفته چهل و سوم در ۲۵ زندان مختلف در اعتصاب غذا هستند.

زندانیان اعتصابی شامل زندانهای زیر است:

زندان اوین (بند زنان ،بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج ، زندان تهران بزرگ، زندان اراک ، زندان خرم آباد ، زندان اسد آباد اصفهان،زندان دستگرد اصفهان ، زندان شیبان اهواز ، زندان نظام شیراز ، زندان بم ، زندان کهنوج ، زندان مشهد ، زندان قائمشهر ، زندان لاکان رشت (بند مردان و زنان )، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان و زندان کامیاران

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳


#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری


@bidarzani

کارگاه دیالکتیک

18 Nov, 11:24


#هم‌اندیشی‌ـچپ
نگاهی به بحران رودخانه‌ی کارون

گفت‌وگو با رحیم بهرام‌سری
گفت‌وگوگردان: سعید افشار

۲۱ آبان ۱۴۰۳ (۱۱ نوامبر ۲۰۲۴)

https://youtu.be/3f7otW71z04

در این گفت‌وگو ازجمله به موضوع‌های زیر توجه شد:

-- طرح‌های توسعه و بهره‌گیری از #آب به‌مثابه‌ی منبعی بزرگ برای انباشت ثروت.
-- سودبری باندهای رانت‌خوار رژیم در نهادهای خصوصی و دولتی از رایگان‌بودن اب.
-- سیاست های سدسازی برای تولید برق و به‌هم‌زدن #اکوسیستم.
-- جاری‌کردن تمامی آب باران (و سیلاب‌ها) به پشت سدها.
-- حفر بی‌رویه‌ی چاه‌های عمیق؛ و در نتیجه ازبین‌رفتن آب‌خوان‌ها و فرونشست زمین.
-- پروژه‌ی خودکفایی کشاورزی و صنعت که به بحران آب انجامید.
-- انحراف آب #کارون به استان‌های دور از حوزه‌ی آن، مانند قم، کرمان، یزد و اصفهان.
-- کم‌آبی ناشی از این سیاست در بخش‌هایی از حوزه‌ی کارون در خوزستان.
-- آلودگی آب کارون در اثر ورود فاضلاب‌ها و پساب کارخانه‌های صنعتی و کودهای شیمیایی.
-- هدررفتن آب آشامیدنی به‌خاطر سدها و آلودگی آب.
-- شورشدن آب کارون به‌خاطر نزدیکی سد گتوند به کوه نمک.
-- امکان تأمین مصرف کل آب کشور با مدیریت درست مصرف و توزیع به‌رغم کاهش ۱۰ تا ۱۲ درصدی بارش.
‏ ‏* * * * * * *
گفت‌وگوهای قبلی هم‌اندیشی چپ در:
کانال یوتیوب؛ ‏و کانال تلگرامی.

کارگاه دیالکتیک

12 Nov, 15:35


🟣‌‍ بیانیه مشترک تشکل‌های دادخواهان کردستان، اتحاد زنان کردستان و زنان کردستان علیه تبعیض جنسیتی در محکومیت صدور حکم اعدام وریشه مرادی


⚪️ بیانیه‌ی ارسالی به بیدارزنی


متن:

«مردم مبارز ایران و آزادیخواهان جهان!

این روزها که ماشین اعدام حکومت مستبد و آدم‌کش اسلامی سرعت گرفته، شاهد افزایش احکام قرون وسطایی اعدام هستیم.

متاسفانه شعبه ۱۵ بیدادگاه حکومت اسلامی به ریاست قاضی صلواتی به وریشه مرادی حکم قتل حکومتی (اعدام) صادر کرده است. در جلسات دادگاه، وریشه مرادی حق دفاع از خود را نداشته و صلواتی، این قاضی مرگ جمهوری اسلامی حتی به وکلای وریشه مردادی نیز اجازه دفاع از او را نداده است.


تشکل‌های دادخواهان کردستان، اتحاد زنان کردستان و زنان کردستان علیه تبعیض جنسیتی، صدور حکم اعدام وریشه مرادی را به‌شدت محکوم کرده و اعلام می‌دارند، ضروری است که تمام فعالین عرصه‌های مختلف اجتماعی صدای اعتراض خود را در همه‌جا جهت لغو حکم اعدام وریشه مرادی و آزادی فوری و بی‌قید و شرط او را رساتر از قبل فریاد بزنیم. باید حمایت خود از وریشه مرادی این زن مقاوم و آزادیخواه را وسیعا اعلام نموده و خواهان لغو فوری این حکم وحشیانه شویم.


تنها راه توقف صدور احکام ظالمانه و ضد انسانی اعدام، همبستگی و مبارزه جمعی ما مردم است. ما مدافعان حقوق انسانی در کنار وریشه مرادی ایستاده‌ایم و از همه مردم آزاده می‌خواهیم برای لغو این حکم ضد انسانی با ما همراه شوند. وریشه مرادی نمادی از مقاومت و ایستادگی است. پیروز واقعی میدان این مبارزه برای توقف ماشین کشتار حکومت اسلامی، همبستگی ما در حمایت از وریشه مرادی است.



#نه_به_اعدام

#ژن_ژیان_آزادی

#زن_زندگی_آزادی

#دادخوازانی_کردستان

#اتحاد_زنان_کردستان (یه کیه تی ژنانی کوردستان)

#زنان_کردستان_علیه_تبعیض‌جنسیتی»



@bidarzani

کارگاه دیالکتیک

10 Nov, 20:43


🚩 صدای وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد محکوم به اعدام، از زندان اوین


كوتري سپي،

نا مه ي ئاشتي،

ولاتيكي زامداري بو ميژو ئه برد.

راوچي هاتن

ديو جامه يان بو راگرت و

ده سريژيان كرد.

له پر زه وي زريكاندي

ئاسمان له خه و راچه له كا

خويني كوتر

دلوپ

دلوپ

به سه ر هه مو دنيا تكا!

🔥 ترجمه فارسی:

کبوتر سفید،

نامش آشتی،

سرزمینش جایی پرافتخار برای تاریخ بود.

پیام‌آور صلح آمد

پرهایش را به سوی ما گشود و

چشمانش از اشک لبریز شد.

از میان ابرهای تیره

آسمان از خواب بیدار شد

و خون کبوتر

تپ

تپ

بر تمام جهان فرو چکید!

#جمهوری_اعدام
#نه_به_اعدام

@collective98

کارگاه دیالکتیک

05 Nov, 16:53


🚩 چهل و یکمین هفته از کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در ۲۴ زندان مختلف

هشدار درباره متهمان پرونده اکباتان پشت درهای بسته

در حکومت اعدامی ، سرکوب و اعدام کماکان در حال افزایش است و متاسفانه این رویکرد ضد انسانی علیه شهروندان و زندانیان مثل همیشه به عنوان یک رویه ادامه دارد.
به طوری که از اول آبان تا کنون نزدیک به ۵۶ تن از زندانیان اعدام شده‌اند؛ و از هفته گذشته تا کنون نیز دستکم ۲۳ تن حلق آویز شده اند، که یکی از این اعدام شده‌ها یک زندانی هموطن یهودی به اسم آروین قهرمانی  در زندان دیزل آباد کرمانشاه بود که در روند دادرسی بسیار مبهم و ناعادلانه محکوم به اعدام شده بود.

روز گذشته نیز شاهد محاکمه ۸ تن از جوانان بازداشت شده اعتراضات ۱۴۰۱ موسوم به پرونده اکباتان در پشت درهای بسته بودیم که با توجه به اتهامات سنگین وارده به آنها بیم آن می رود در معرض حکم اعدام قرار گیرند.

کارزار " سه‌شنبه‌های نه به اعدام" اکنون در هفته چهل و یکم در ۲۴ زندان مختلف کشور گسترش پیدا کرده و هموطنان در داخل و خارج از کشور در هفته‌های اخیر در حمایت از کارزار تجمع‌های مختلفی داشته‌اند و این نشان از عزم راسخ مردم ایران در لغو حکم غیر انسانی "اعدام" است.

خاطر نشان می شود همانطور که در گزارش هفته پیش آمده بود ۴ تن از هم‌وطنان بلوچ به نام‌های عیدو شه‌بخش ، عبدالغنی شه‌بخش ، عبدالرحیم قنبرزهی و سلیمان شه‌بخش، از اعضای کارزار، حکم اعدامشان در دیوان عالی تایید و به شعبه یکم اجرای احکام دادسرای ناحیه ۳۳ ارجاع شده‌است و هر لحظه ممکن است حکمشان اجرا و به چوبه دار سپرده شوند.

با توجه به  اینکه سرعت ماشین کشتار روز به روز در حال افزایش و فزونی است، ضروری است که تمام فعالان در حوزه های مختلف جهت توقف و لغو حکم اعدام در ایران مخالفتشان را بسیار رساتر از قبل فریاد کنند و عاملان و آمران ماشین اعدام و کشتار را در برابر وجدان‌های بیدار افشا نموده و آنان را نسبت عمل جنایتکارانه خود پاسخگو و محاکمه نمایند. این خواسته ممکن نخواهد بود جز با مقاومت و عمل جمعی مردم آزاده و تمامی فعالان سیاسی ، حقوق بشری ، صنفی ، مدنی و ... که توقف اقدام برایشان امری ضروری و مهم است.

کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته چهل و یکم روز سه‌شنبه ۱۵ آبان در ۲۴ زندان مختلف در اعتصاب خواهند بود.

این زندانها شامل زندانهای زیر می‌باشند:
زندان اوین (بند زنان ،بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج ، زندان تهران بزرگ، زندان اراک ، زندان خرم آباد ، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان شیبان اهواز ، زندان نظام شیراز ، زندان بم ، زندان کهنوج ، زندان مشهد ، زندان قائمشهر ، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان و زندان کامیاران

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳

@collective98

کارگاه دیالکتیک

05 Nov, 15:05


تنها چیزی که می‌تواند مردم اسرائیل و فلسطین را نجات دهد و از نکبه‌ای دیگر جلوگیری کند - که یک احتمال واقعی است، برخلاف هولوکاستی دیگر که تنها یک توهم تروماتیک است - راه‌حلی سیاسی است که هر دو را به عنوان شهروندان برابر به رسمیت بشناسد و به آن‌ها اجازه دهد در صلح و آزادی زندگی کنند، خواه در یک دولت دموکراتیک واحد، خواه دو دولت، یا یک فدراسیون.
___________
👈متن کامل

کارگاه دیالکتیک

05 Nov, 09:06


اپیزود ۳۴
سیاست قدرت‌های بزرگ
نگاهی به جهت‌گیری سیاست خارجی ایالات‌متحده در سایه انتخابات
شباهت‌ها و تفاوت‌های ترامپ و بایدن
@hengamehpodcast

کارگاه دیالکتیک

01 Nov, 16:15


برای دیدن قسمت‌های پیشین به لینک‌های زیر مراجعه کنید:

«سرمایه دیجیتالی و آینده‌ی نیروی کار» بخش یک

«سرمایه دیجیتالی و آینده‌ی نیروی کار» بخش دوم انقلاب تکنولوژیک

سرمایه دیجیتالی و آینده‌ نیروی کار بخش سوم| انقلاب صنعتی چهارم و دگرگونی پارادایم تکنولوژی اطلاعاتی

کارگاه دیالکتیک

01 Nov, 16:12


نسخه‌ی صوتی برنامه
https://www.spreaker.com/episode/dgrgwny-paradaym-tknwlwzhy-atla-aty-klan-dadh-big-data-bkhsh-chharm-srmayh-dyjytaly-ba-hmaywn-aywany--62574795

کارگاه دیالکتیک

30 Oct, 11:11


https://tinyurl.com/2s4hvtwk


شِمایی از اقتصاد جنگیِ اسلامی:
دستی بر موشک، دستی در جیب مردم



کارگاه دیالکتیک | ۹ آبان ۱۴۰۳

به‌نظر می‌رسد که موقتا از کابوس درگرفتن یک جنگ تمام‌عیار خلاص شده‌ایم. مجموع تحرکات سیاسی و واکنش‌های دیپلماتیک - بعد از عملیات نظامی اخیر ارتش اسراییل در ایران - حاکی از آن‌اند که مواجهات نظامی مستقیم دولت‌های ایران و اسراییل فعلا بنا نیست تداوم بیابد. پس، تا اطلاع ثانوی به وضعیت «نه جنگ، نه صلح» بازمی‌گردیم، وضعیتی که به‌قدر کافی مبهم و شکننده است تا درصورت نیاز بار دیگر - به دلخواه حاکمان - تا مرزهای یک فاجعه‌ی فراگیر، بحرانی شود.

اما آیا واقعا به‌جای سابق برگشته‌ایم:

مسلما نه. حکومت اسلامی به‌میانجی «نعمت جنگ» مثل همیشه، قدمی (بر روی گُرده‌‌های ستمدیدگان) رو به «جلو» برداشته است. رویدادهای نفس‌گیر هفته‌های اخیر در همان‌حال که توجهات و دغدغه‌های عمومی را در زاویه‌ی معینی کانالیزه کرد، فرصتی در اختیار حاکمان ایران گذاشت تا به‌بهانه‌ی شرایط متلاطم نیمه‌جنگی، از ثمرات «وضعیت اضطراریِ» تحمیلی بهره‌برداری کنند. مهم‌ترین شیوه‌های بهره‌برداری دولت اسلامیِ ایران از «ثمراتِ» این فضای نیمه‌جنگی را مرور کنیم: ۱) تداوم سهل‌تر مجموعه‌ی سرکوب‌های عریان (از تکرار هر روزه‌ی اعدام‌ها و «شکار» دولتی کولبران و سوختبران، تا صدور احکام قضایی ارعاب‌گرانه، و سرکوب و خاموش‌سازی صداهای اعتراضی و غیره)؛ ۲) پیشبرد سریع‌تر تازه‌ترین فاز «جراحی اقتصادی» مطابق با سازوکار «دکترین شوک»، که معنای دیگر آن تشدید سرکوب اقتصادی فرودستان با سلاح «مرگ‌سیاست» است؛ ۳) بازسراییِ مظلوم‌نمایانه‌ی روایت ناسیونالیسم شیعی با توسل به عینیتِ ملموس دشمن خارجی؛ ۴) تشدید رویکرد فاشیستی به مهاجران افغانستانی و نرمالیزه کردنِ قانونی و اجتماعیِ آن؛ و ۵) مشروعیت‌بخشی به بسط دولتیِ نظامی‌گری و نهادینه‌کردن هرچه بیشترِ آن در «اقتصاد ملی».

از مجموعه‌ی خبرهای مربوطه شاید این خبر سنخ‌نمای پیامدهایی باشد که این «وضعیت اضطراریِ» تحمیلی برای زندگی بحران‌زده‌ی فرودستان داشته است:

فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت ایران در نشست خبری اعلام کرد که دولت قصد دارد بودجه نظامی را ۲۰۰ درصد افزایش دهد: «همه اهتمام بر این بوده است که نیازمندی‌های دفاعی کشور برطرف شود و توجه ویژه‌‌ای به این زمینه داشتند و در نتیجه افزایش ۲۰۰ درصدی بودجه را شاهد بودیم.» (۲۸ اکتبر) [افزایش دویست‌درصدی «بودجه‌ی دفاعی» به‌معنای سه‌برابر شدنِ آن است.]

بُریده‌خبرهای زیر سرنخ‌هایی به‌دست می‌دهند که این «بودجه‌ی دفاعیِ» افزایش‌یافته از چه مسیری در حال تامین است؛ یا به‌طور کلی، هزینه‌ی ماجراجویی‌های جنگ‌طلبانه و عظمت‌طلبی شیعی-ناسیونالیستیِ دولت اسلامی چگونه تامین‌ می‌شود:

-------------------------
@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

30 Oct, 10:59


گزارشی کوتاه از کارزار نه به اعدام....

چهلمین هفته‌ی کارزار
"سه‌شنبه‌های‌ نه به اعدام" در ۲۴ زندا
ن

زندانیان شرکت‌کننده در کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" اعلام کردند:
"این هفته زندان کهنوج نیز به اعتصاب کنندگان پیوسته است."

متن  بیانیه‌ی زندانیان اعتصابی به شرح زیر است:

پیوستن زندان کهنوج به کارزار "سه‌شنبه‌های‌ نه به اعدام" در چهلمین هفته این کارزار و تایید حکم اعدام ۴ تن از زندانیان اعضای این کارزار!"

این روزها ماشین اعدام در حکومت مستبدِ ولایت فقیه، بی‌دنده و ترمز سرعت گرفته و سر باز ایستادن ندارد. در حکومت قرون وسطایی حاکم بر ایران روزانه شاهد گسترش فزاینده اعدام‌ها هستیم. از ابتدای سال جاری تاکنون قریب به ۵۶۷ اعدام صورت گرفته که ۱۵۰ تن از محکومان تنها در مهرماه اعدام شده‌اند. به طوری که در هفته اول آبان ماه، ۲۷ تن به دار آویخته شدند و ۲۱ اعدام در ۳ روز اجرا شد. یعنی هر روز هفت اعدام!
متاسفانه روز گذشته، جمشید شارمهد پس از ۴ سال حبس ظالمانه اعدام شد. جمشید شارمهد تمام این مدت در بازداشتگاه امنیتی محبوس بود و نهادهای امنیتی در ۴ سال گذشته با هدف پنهان نگه داشتن شکنجه‌ها و نقض حقوق انسانی وی، اجازه‌ی انتقال جمشید شارمهد به بند عمومی را نداده بودند.
در اقدام سرکوبگرانه دیگر، روز ۴ آبان حکم ۴ زندانی سیاسی - عقیدتی بلوچ توسط دیوان تایید و به اجرای احکام دادسرای امنیت تهران ارجاع داده شد!
این ۴ زندانی به نام‌های عیدو شه‌بخش، عبدالغنی شه‌بخش، عبدالرحیم قنبرزهی و سلیمان شه‌بخش از اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" هستند و در شرایط بسیار اسفبار از ۱۶ ماه پیش در "بند امن" واحد سه زندان قزلحصار محبوس بوده و جانشان در خطر جدی است و هر لحظه احتمال اجرای حکم آنان وجود دارد.
زندانی سیاسی "وریشه مرادی"
در ادامه‌ی این سرکوب‌ها در چند روز گذشته بی‌دادگاه کیفری دو تهران، ۵ زندانی سیاسی زنِ محبوس در اوین را که به اعدام‌ها‌ی گسترده، اعتراض کرده بودند در مجموع به ۲۷ ماه حبس اضافی محکوم نمود. که یکی از آنها زندانی سیاسی "وریشه مرادی" است که با اتهام واهی "بغی" روبرو بوده و خود در معرض حکم اعدام است. وی ۱۹ روز است در اعتراض به صدور احکام اعدام و گسترش آنها اعتصاب غذا کرده‌ است.
با تمام این سرکوب‌ها و ایجاد رعب و وحشت در جامعه، اما مقاومت و ایستادگی همچنان ادامه‌ دارد. چنانکه هفته‌ی گذشته همزمان با کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" جمعی از خانواده‌های زندانیان محکوم به اعدام مقابل مجلس تجمع اعتراضی علیه اعدام برگزار نمودند، شعار "نه به اعدام" سر دادند و از نیروهای سرکوبگر نترسیدند؛ ما این شجاعت را ستایش می‌کنیم و به این خانواده‌های مقاوم درود می‌فرستیم.
در خبری دیگر، روز گذشته جمعی از زندانیان سیاسی زندان کهنوج استان کرمان، در نامه‌ای اعلام کردند که از این هفته به کارزار‌ "سه‌شنبه‌های نه به اعدام» می‌پیوندند و در اعتصاب غذا خواهند بود.
اعضای این کارزار در چهلمین هفته‌ی خود در ۲۴ زندان مختلف، اعدام‌های گسترده در ایران و همچنین ارجاع پرونده‌ی ۴ زندانی بلوچ که در دادگاهی بسیار مبهم و به دور از حق دادرسی منصفانه محکوم شده‌اند را به شدت محکوم می‌کند و از همه‌ی فعالان سیاسی، حقوق بشری و تمام وجدان‌های بیدار می‌خواهد صدای این زندانیان بی‌نام و نشان و تمام محکومان به اعدام باشند و خواهان حمایت عملی از خانواده‌های محکومان به اعدام هستند. ما همچنان تاکید می‌کنیم تنها راه توقف ماشین اعدام، اقدام و همبستگی جمعی است.
در هفته‌ی چهلم، زندانیان اعتصابی
در زندان‌های زیر در اعتصاب هستند:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)،
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)،
زندان مرکزی کرج،
زندان تهران بزرگ،
زندان خرم آباد،
زندان اراک،
زندان اسد آباد اصفهان،
زندان نظام شیراز،
زندان شیبان اهواز،
زندان بم،
زندان مشهد،
زندان لاکان رشت (بند زنان و مردان)،
زندان قائمشهر،
زندان اردبیل،
زندان تبریز،
زندان ارومیه،
زندان سلماس،
زندان خوی،
زندان نقده،
زندان سقز،
زندان بانه،
زندان مریوان،
زندان کامیاران
و زندان کهنوج کرمان.

"نه به اعدام!"
"اعدام، قتل عمد دولتی است!"
"زندانی سیاسی آزاد باید گردد!"

کارگاه دیالکتیک

27 Oct, 10:08


#هم‌اندیشی‌ـ‌چپ
اقتصاد سیاسی دولت چهاردهم: «وفاق ملی برای جراحی اقتصادی»‏
-- بخش ۲ - پرسش و پاسخ

روایت شنیداری -- کم‌حجم

‏ ‏گفتار: حمید مافی
گفت‌وگوگردان: همایون ایوانی

‏۹ مهر ۱۴۰۳ (۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴)‏

در بخش نخست این گفت‌وگو در این‌جا به دو موضوع اساسی توجه شد:
۱) سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصادی دولت پزشکیان با بررسی مجموعه‌ای از سیاست‌های کلان حکومت و ‏برنامه‌های پیشنهادی وزیران؛ ‏
‏۲) دلیل تأکید ناگهانی تمام جناح‌های حکومت و «روشن‌فکران» و «تحلیل‌گران» رانده‌شده از حکومت بر ‏برساختن وفاق ملی به عنوان گفتمان ضروری و نجات‌بخش. ‏
‏ ‏* * * * * * *
گفت‌وگوهای قبلی در:
کانال یوتیوب؛ ‏و کانال تلگرامی.

کارگاه دیالکتیک

27 Oct, 10:08


#هم‌اندیشی‌ـ‌چپ
اقتصاد سیاسی دولت چهاردهم: «وفاق ملی برای جراحی اقتصادی»‏
-- بخش ۱

‏ ‏گفتار: حمید مافی
گفت‌وگوگردان: همایون ایوانی

روایت شنیداری

‏۹ مهر ۱۴۰۳ (۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴)‏

در این گفت‌وگو تلاش شده دو وجه اساسیِ جهت‌گیری‌های جمهوری اسلامی در دولت چهاردهم تشریح شود: ‌
‏۱) سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصادی دولت پزشکیان با بررسی مجموعه‌ای از سیاست‌های کلان حکومت و ‏برنامه‌های پیشنهادی وزیران؛ ‏
‏۲) دلیل تأکید ناگهانی تمام جناح‌های حکومت و «روشن‌فکران» و «تحلیل‌گران» رانده‌شده از حکومت بر ‏برساختن وفاق ملی به عنوان گفتمان ضروری و نجات‌بخش. ‏

این‌ها برخی از پرسش‌هایی هستند که در این گفت‌وگو مورد توجه قرار گرفته‌اند:
🔹مسعود پزشکیان چگونه بر کرسی ریاست‌جمهوری نشانده شد؟ ‏
🔹چه ماموریتی بر عهده دارد؟ ‏
🔹برای انجام این ماموریت ویژه چه راه‌کار و سیاستی دارد؟
🔹برنامه‌ی توسعه‌ی هفتم چه نقشی در این سیاست دارد؟

ادامه‌ی معرفی و روایت تصویری این گفت‌وگو.
‏ ‏* * * * * * *
گفت‌وگوهای قبلی در:
کانال یوتیوب؛ ‏و کانال تلگرامی.

کارگاه دیالکتیک

27 Oct, 10:07


#هم‌اندیشی‌ـ‌چپ
اقتصاد سیاسی دولت چهاردهم: «وفاق ملی برای جراحی اقتصادی»‏
-- بخش ۱

‏ ‏گفتار: حمید مافی
گفت‌وگوگردان: همایون ایوانی

‏۹ مهر ۱۴۰۳ (۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴)‏
https://youtu.be/tjWs9nBx26k


در این گفت‌وگو تلاش شده دو وجه اساسیِ جهت‌گیری‌های جمهوری اسلامی در دولت چهاردهم تشریح شود: ‌
‏۱) سیاست‌ها و برنامه‌های اقتصادی دولت پزشکیان با بررسی مجموعه‌ای از سیاست‌های کلان حکومت و ‏برنامه‌های پیشنهادی وزیران؛ ‏
‏۲) دلیل تأکید ناگهانی تمام جناح‌های حکومت و «روشن‌فکران» و «تحلیل‌گران» رانده‌شده از حکومت بر ‏برساختن وفاق ملی به عنوان گفتمان ضروری و نجات‌بخش. ‏

این‌ها برخی از پرسش‌هایی هستند که در این گفت‌وگو مورد توجه قرار گرفته‌اند:
🔹مسعود پزشکیان چگونه بر کرسی ریاست‌جمهوری نشانده شد؟ ‏
🔹چه ماموریتی بر عهده دارد؟ ‏
🔹برای انجام این ماموریت ویژه چه راه‌کار و سیاستی دارد؟
🔹برنامه‌ی توسعه‌ی هفتم چه نقشی در این سیاست دارد؟

جمهوری اسلامی مرگ ابراهیم رئیسی را به فرصتی برای بازسازی خود تبدیل کرد تا سیاست‌های ناتمام و ‏به‌تعویق‌افتاده در ادامه‌ی مسیر پس از جنگ ۸ساله با عراق را از سر بگیرد. مجموعه‌ای از خیزش‌ها و ‏اعتراض‌های فرودستان و کارگران پس از نیمه‌ی دوم دهه‌ی ۹۰ خورشیدی، به‌ویژه در دی ۹۶، آبان ۹۸ و ‏سرانجام خیزش ژن، ژیان، ئازادی در ۱۴۰۱ حکومت را از پیگیری آن‌چه «یارانه‌زدایی» از اقتصاد می‌خواند، ‏ترسانده است. نه نمایندگان مجلس حاضر شدند خطر شورش‌های گسترده را به‌جان بخرند و حکم به ‏آزادسازی دوباره‌ی بهای بنزین و حامل‌های انرژی بدهند و نه دولت‌های دوم روحانی و رئیسی.‏

راهبرد یک‌دست‌سازی («خالص‌سازی») دستگاه حکم‌رانی و حذف «تکنوکرات»ها در دولت ابراهیم رئیسی ‏شکاف‌های درون حکومت را بیشتر کرد و آن را در برابر چالش‌های روزافزون نحیف و ناتوان. در چنین وضعیتی ‏مسعود پزشکیان برساخته شد تا به‌روایت بسیاری از تحلیل‌گران حکومتی و سیاست‌گذاران کلانِ دستگاه ‏حکم‌رانی آخرین فرصت را برای بقای این دستگاه فراهم کند. ‏

از ترکیب هیئت وزیران دولت پزشکیان و برنامه‌هایی که یک‌یک آنان به مجلس شورای اسلامی ارائه کردند، و ‏سخنان پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی و پس از آن می‌توان دریافت که دولت او برای مقابله با شرایطی که ‏حکومت با کمترین میزان مشروعیت عمومی و ابرچالش‌های اقتصادی و سیاسی دست به گریبان است، بر سر ‏کار آمده. این دولت ماموریت دارد شرایط را برای تداوم آزادسازی قیمت‌ها، خصوصی‌سازی گسترده‌تر، و در ‏تصویری کلان‌تر سرعت‌بخشیدن به شتاب نئولیبرالی‌شدن اقتصاد فراهم کند و سپس یک بار دیگر تیغ ‌‏«جراحی اقتصادی» را بر پیکر مردمان بکشد.‏

پزشکیان بارها تکرار کرده که برنامه‌ای غیر از سیاست‌های ابلاغی رهبر جمهوری اسلامی و «برنامه‌ی هفتم ‏توسعه» ندارد. برنامه‌ی هفتم توسعه و سیاست‌های ابلاغی خامنه‌ای به‌طور مشخص یعنی: فروش اموال عمومی؛ ‏خصوصی‌سازی بیشتر؛ کاهش بودجه‌ی خدمات اجتماعی؛ و تهاجم به معیشت، امنیت و حال و آینده کارگران. ‏به بیان دیگر، همان سیاست‌های پیشنهادی وزیران اقتصادی دولت پزشکیان که تأکید ویژه‌ای بر مقررات‌زدایی ‏از فضای کسب و کار، اصلاح قوانین کار و تأمین اجتماعی، و آزادسازی نرخ حامل‌های انرژی، ارز، خدمات ‏عمومی و در نهایت برون‌سپاری وظایف اجتماعی دولت به بخش خصوصی دارند.‏
* * * * * * *
گفت‌وگوهای قبلی در:
کانال یوتیوب؛ ‏و کانال تلگرامی

کارگاه دیالکتیک

20 Oct, 12:32


نسخه‌ی پی‌دی‌اف: 👇🏾

خلاصی از جمهوری اسلامی با فلاخن داوود!

کنکاشی در برآمدنِ گرایش «اسرائیل‌دوستی» نزد مخالفان دولت ایران



نویسنده: امین حصوری

مهر ۱۴۰۳


لینک دسترسی به مقاله:

https://kaargaah.net/?p=1437

------------------------

@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

20 Oct, 12:29


خلاصی از جمهوری اسلامی با فلاخن داوود!

کنکاشی در برآمدنِ گرایش «اسرائیل‌دوستی» نزد مخالفان دولت ایران



نویسنده: امین حصوری

مهر ۱۴۰۳


فرازی از مقدمه:

نوشته‌ی حاضر کنکاشی‌ست مقدماتی درباره‌ی زمینه‌ها و خاستگاه‌های همدلی و هم‌سوییِ فزآینده‌ی پهلوی‌گرایان و لایه‌های دیگری از طیف «براندازان» با سیاست‌های دولت اسراییل؛ همدلی‌ای که به‌موازات رتوریکِ تهاجمی دولت اسرائیل درباره‌ی «نظم جدید خاورمیانه»‌، اینک تا مرز بیان اشتیاق به تهاجم نظامی اسراییل به ایران، یا «نجات ایران» توسط دولت اسراییل، رسیده است. پیروان این گفتار و رویکرد سیاسی، در کارزار وسیعی که در رسانه‌های و شبکه‌های اجتماعی دیجیتالی تدارک دیده‌اند، آشکارا فضای تهدید و «تکفیر» و ارعاب علیه منتقدان و مخالفانِ دولت اسرائیل و حتی مخالفان جنگ و ناباوران به «نجات‌بخشی» ازطریق عملیات نظامی (از سوی دولت اسراییل و/یا شرکاء) برپا کرده‌اند و از این‌طریق می‌کوشند مسیر هژمون‌شدنِ گفتار سیاسی خود را در سپهر مخالفان سیاسی دولت ایران هموار کنند. متن حاضر تلاشی‌ست در بررسی علل و انگیزه‌های پاک‌شویی و ستایش دولت اسراییل و امیدبستن به کارکردهای نجات‌بخش آن از سوی مخالفان جمهوری اسلامی. اما فراتر از آن، از آنجا که مشی اسرائیل‌دوستیِ (Israelophili) نامشروط و تهاجمیْ اینک بیش از همه در رویکرد پهلوی‌گرایان مشهود است1، این نوشتار لاجرم زمینه‌های برآمدن پهلوی‌گرایی و گرایش‌های سیاسی هم‌خانواده را در سپهر سیاسی ایران واکاوی می‌کند. متن می‌کوشد در وفاداری به روش‌شناسی ماتریالیستی، ریشه‌های پیدایش این پدیده را در دل پویش تاریخی و شیوه‌های حکمرانی و حیات جمهوری اسلامی جستجو کند2. رهیافت اصلی این تحلیل پی‌جوییِ تاثیراتی‌ست که سازوکارهای ایدئولوژیک و شیوه‌های بیش‌سرکوبِ جمهوری اسلامی بر امکانات و سمت‌‌وسوی فاعلیت سیاسیِ (سوژگی) ستمدیدگان و ناراضیان بر جای گذاشته‌اند. [...]

برداشت نهایی متن این است که جمهوری اسلامی تا حد زیادی مسیرهای مبارزه با خود، یعنی شیوه‌های تخیل سیاسیِ عصر پساجمهوری اسلامی را نیز ریل‌گذاری کرده است؛ بخشی آگاهانه و عامدانه، و بخشی به‌ناگزیر و همچون پیامدی ساختاری از سازوکارهای حکمرانی و سرکوب. و اینکه، دولت اسلامی به‌سان موجودیتی خودآگاه و خودمدارْ فعالانه می‌کوشد مسیرهای مخالفت سیاسی و افق سیاسی مخالفان را دستکاری و مدیریت کند.

از این منظر، این متن (شاید از زاویه‌ی جدیدی) یکی دیگر از خویشاوندی‌های ماهوی میان میراث سیاسی نظام سلطنتیِ گذشته و‌ میرات سیاسی نظام اسلامیِ حاکم را نمایان می‌کند: گرایشی نظام‌مند به «پرورشِ» تخیل و بدیل سیاسیِ ارتجاعی نزد ستمدیدگان و مخالفان سیاسی. انگیزه‌ی این نوشتار، تاکید بر اهمیت بنیادهای زنده‌ی تکوین این میراثِ تاریخی‌ست. چرا که به‌دلیل ژرفا و تاثیراتِ این بنیادها، هر کوشش جاری یا آتی برای دگرگونی رهایی‌بخش در جغرافیای ستم ایران با واکنش‌های جمعیِ بازدارنده از سوی اپوزیسیون خویشاوند دولت (خواه پهلوی‌گرایان و خواه نیروهای مشابه) مواجه خواهد شد؛ چنان‌که اثرات آن از شروع خیزش ژینا تا امروز بیش از گذشته نمایان شده است. [...]


لینک دسترسی به مقاله:

https://kaargaah.net/?p=1437

------------------------

@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

18 Oct, 12:07


بیانیه اقدام مشترک تشکل های مستقل زنان ایرانی
نه به جنگ، نه به میلیتاریسم و نه به جمهوری اسلامی

شانزده اکتبر 2024
بیست و پنجم مهر ۱۴۰۳


#اقدام_مشترک_زنان_ایرانی
#نه_به_جنگ
#نه_به_میلیتاریسم
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زنان_علیه_خشونت
#زنان_برای_صلح
#عدالت_جنسیتی

کارگاه دیالکتیک

17 Oct, 09:48


https://www.youtube.com/live/KRF31EF5iRg

کارگاه دیالکتیک

16 Oct, 19:08


کشتار صدها مهاجر افغانستانی در مرز سراوان

اعلامیه «شبکه همبستگی با زنان»

طبق گزارش سازمان حقوق بشری ایران، ده‌ها مهاجر افغانستانی که در حال ورود به ایران بودند، از سوی پولیس مرزی این کشور کشته و زخمی شده‌‎اند. مطابق آمار تخمینی این نهاد، از حدود ۳۰۰ مهاجر، ۶۰ و یا ۷۰ نفر توانسته‌اند فرار کنند و باقی، کشته یا زخمی شده‌اند. هنوز، آمار دقیقی از کشته‌ها و زخمیان این حادثه در دست نیست. آنچه تا کنون از جزییات این فاجعه همگانی شده است، نمایش یک جنایت هول‎ناک بشری‎ست. این جنایت، در منطقه‌ی سراوان رخ داده؛ نقطه‌ی مرزی ایران و پاکستان که مهاجران از آن‌جا به شکل قاچاق وارد ایران می‌شوند.

ابعاد گسترده‌‎ی این جنایت بشری و انسانی، نشان می‌دهد که مطابق پالیسی دولت ایران در کنترل ورود مهاجران افغانستانی، انجام شده و در واقع، خواسته‌اند با خلق چنین فاجعه‌ای، ترس ورود به ایران را افزایش دهند. به این سادگی هم نیست که دولت فرمان داده باشد و نیروهای نظامی آن را اجرا کرده باشند. به رگبار بستن چندصد نفر بی‌‎دفاع که از یک رژیم تروریستی فرار کرده‌‎اند، باید انگیزه‌‎ی کافی داشته باشد تا آن سرباز را به خلق چنین فاجعه‌‎ای همراهی کند. این انگیزه، از تعریف افغانستانی به عنوان دیگری و دشمن اخلاقی می‎‌‌آید که این روزها در فضای رسانه‌های و جمعی ایران علیه مهاجران و پناهندگان افغانستانی جریان دارد. چنین انگیزه‌ای، از کف خیابان‎‌ ‌های ایران بلند و در نقطه‌‎ی مرزی این‎‌‌گونه خودش را نشان می‎‌‌دهد. این فاجعه، پیاده‌‎سازی شعارهای «مرگ بر افغانی» در خیابان‎‌‌های ایران است. متاسفانه ما در پایان این فاجعه نیستیم؛ این آغازی از فاجعه‎‌‌ای است که با چهره‌‎ی فاشیسم به میان آمده و امکان‌‎های خشونت‎گری خود را آشکار می‎‌‌کند.

شبکه‌‎ی همبستگی با زنان، با تاکید بر این که، کشتار جمعی ده‎ها مهاجر افغانستانی توسط پولیس مرزی ایران، یک جنایت بشری است، نهادهای حقوقی و قضایی ایرانی و بین‎‌‌المللی را مسوول پی‌گرد و مجازات عاملان این جنایت می‎‌‌داند. این پیگرد، باید بتواند در آینده از اتفاق افتادن چنین جنایت‎‌‌هایی در نقاط مرزی یا داخل ایران از سوی پولیس و مردم ایران، جلوگیری کند.

اگر جریان‎‌های پیش‎رو در افغانستان و ایران نتوانند به شکل هدف‎مند و برنامه‎ریزی شده علیه راست افراطی و واپس‎گرای بانی چنین خشونت‌‎هایی کار کنند، در آینده دامنه‌ی افغانستانی‌ستیزی و افغانستانی‌هراسی گسترده‌‎تر خواهد شد. گسترش این فضا، ممکن به کاهش مهاجران و پناهندگان افغانستانی در ایران بینجامد؛ اما فضای سیاسی ایران را به جریان فاشیستی‌ای می‌سپارد که در آینده‌ی نزدیک به افغانستان و دیگر کشورهای منطقه نیز صادر خواهد شد؛ مانند ولایت فقیه که در چهره‌های مختلف تاکنون در افغانستان و منطقه، بازسازی و بازتعریف می‌شود.

شبکه‎ همبستگی با زنان
۲۵.۷.۱۴۰۳ / ۱۶.۱۰.۲۰۲۴

@collective98

کارگاه دیالکتیک

15 Oct, 17:37


https://tinyurl.com/mpberkc5

هیچ نظمی در خلاء زاده نمی‌شود

نقدی بر بیانیه‌ی «علیه نظم نوین تحمیلی بر خاورمیانه»


کارگاه دیالکتیک | ۲۴ مهر ۱۴۰۳


فراخوان ضدجنگی که اخیراً به‌همت جمعی از رفقای دور و نزدیک منتشر شده* (علیه «نظم نوین» تحمیلی بر خاورمیانه) تمرکز خود را به واکنش در برابر جریان مسلط جنگ‌طلبانه و حامی اسرائیل معطوف کرده است. از آنجا که این فراخوان لبه‌ی تیز نقد خود را تنها متوجه یکی از سویه‌های ماجرا کرده است (گیریم سویه‌ای که دست بالا را دارد)، روایتی چپ‌گرایانه در چارچوب همان منطق دوگانه‌سازِ مسلط عرضه کرده است. مشخصاً در این متن نقش و جایگاه جمهوری اسلامی و پیوند آن با حکمرانی داخلی در بحران‌ کنونی مورد نقد قرار نگرفته است. اگرچه دولت اسراییل و حامیان امپریالیست‌اش در جهنمی که فلسطینان گرفتار آن‌اند نقش اصلی را داشته‌اند، اما دست‌کم طی چهل و پنج سال اخیر ابعاد این جهنم نمی‌توانست بدون نقش‌آفرینی مخرب جمهوری اسلامی و به‌اصطلاح «محور مقاومت» در خاورمیانه تا این مرزهای تراژیک گسترش یابد.

نقد ما بر بیانیه به‌هیچ رو ناظر بر آن نیست که تهیه‌کنندگان متن یا امضاکنندگانِ آن به نکته‌ی فوق باور ندارند، بلکه از دید ما تفکیک و اولویت‌بندی‌ای که این متن بر اساس آن تنها یک سویه‌ی ماجرا (شر بزرگ‌تر) را برجسته کرده است، هم به‌لحاظ روش‌شناسیِ تحلیلِ تاریخی و هم به‌لحاظ سیاسی نادرست و زیان‌بار است. چون با چنین تصویری، درهم‌تنیدگیِ ریشه‌های تکوین و بازتولید بحران و ستم و رنج در خاورمیانه به حاشیه می‌رود. برای مثال، ضرورت مبارزه‌ی همبسته و انترناسیونالیستیِ مردمان خاورمیانه که متن به‌درستی از آن یاد می‌کند، تنها درصورتی - به‌سان یک ضرورت - آشکار می‌شود که درهم‌تنیدگی شالوده‌ی ستم‌ها و رنج‌ها مورد بازشناسی و تاکید قرار گیرد.

به‌رغم اینکه با نیت‌مندیِ ضدجنگ بیانیه کاملا همدلیم و با بسیاری از نکات متن در شرح و نقد ریشه‌ها و پیامدهای پیشبرد فاجعه‌بار پروژه‌ی صهیونیستی-امپریالیستی در فلسطین و خاورمیانه توافقِ نظر داریم، اما از دید ما مسکوت‌گذاشتن جایگاه و‌ کارکرد دولت ایران در تعمیق بحران‌ فلسطین/خاورمیانه هیچ توجیهی ندارد. چرا که این غفلت موجب شده است بیانیه، به‌رغم اشاراتی تزئینی به برخی کلیدواژه‌های خیزش ژینا، فاقد مرزبندی روشنی با گفتار چپ محور مقاومت باشد. بیانیه قادر نیست به مخاطبانش نشان دهد که چرا ایستادگی در برابر استعمارگریِ جنگ‌طلبانه‌ی دولت اسراییل (و در همبستگی فعال با آرمان‌ فلسطین) به شیوه‌ای درونی پیوند دارد با پیکار علیه دستگاه سلطه و ستم حاکم بر ایران؛ و اینکه ما مجبور نیستیم در یکی از دو حبهه‌ی مسلط بایستیم.

نقد فوق همچنین بر این درک متکی‌ست که در شرایط حاضر گفتار و چشم‌انداز سیاسی چپ درباره‌ی فلسطین بیش از هر زمانی باید از فضای دوقطبی‌ای که گفتارهای دولت‌محور و پروژه‌های قدرت‌مدار حول بحران خاورمیانه پرورده‌اند فاصله بگیرد تا بتواند تکیه‌گاهی برای مبارزه با تاثیراتِ عمومیِ بازدارنده‌ی این گفتارها و پروژه‌ها تدارک ببیند. برای روشن‌تر شدنِ منظورمان، قدری به‌عقب بازگردیم:

زمانی وفاداری به آرمان فلسطین یکی از مهم‌ترین اصولِ سیاسیِ چپ ایران (و‌ جهان) بود. اما پس از پیدایش جمهوری اسلامی و تلاش‌های نظام‌مندش درجهت ادغام مساله‌ی فلسطین در نظام ایدئولوژیک و راهبردهای ژئوپولتیکی‌اش، سخن‌گفتن از مساله‌ی فلسطین برای چپ‌گرایان در ایران و خاورمیانه هر دم‌ دشوارتر و پیچیده‌تر شد. وانگهی، با به‌حاشیه‌رفتن چپ در سطح جهانی و تلاش‌های نظام‌مندی که به اسلامیزه‌شدنِ فزاینده‌ی جنبش مقاومت فلسطین منجر شدند، حمایت و همبستگی با فلسطین دشوارتر شد. این پیچیدگی و دشواریِ مضاعفْ خلایی گفتاری و سیاسی در رویکرد به مساله‌ی فلسطین (از منظر چپ) ایجاد کرد که در گذر زمان هرچه بزرگ‌تر شد.

سربرآوردن جریان «چپ محور مقاومت» نشانه‌ و پیامدی از این وضعیت و خلاء همزادِ آن بود. به‌دلیل تکیه‌ی مفرط و حقانیت‌طلبِ این جریانِ شبه‌آنتی‌امپریالیست بر مساله‌ی فلسطین و مصادره به‌مطلوبِ آن، برای چپ‌‌گرایان تنگنای سخن‌گفتن از فلسطین حادتر شد. غیاب گفتار و پراتیک بدیل چپ حول مساله‌ی فلسطین (یا فقدان بُرد و‌ نفوذ اجتماعی‌اش)، مقارن شد با رشد دو رویکرد مخالف: در یک‌سو، استفاده‌ی ابزاری دولت ایران از رنج تاریخیِ فلسطینیان؛ و در سوی دیگر، گفتارسازیِ یک‌جانبه‌ی اندیشکده‌ها و رسانه‌های مین‌استریم غربی در حمایت از اسرائیل. بر بستر چنین شرایطی، فهم انتقادی مساله فلسطین و موضع‌گیری مستقل نسبت به آن برای توده‌ی ستمدیدگان ایران و خاورمیانه از همیشه دشوارتر شده است.

کارگاه دیالکتیک

14 Oct, 18:58


به مخاطبان کارگاه دیالکتیک:

بازنشر بیانیه‌ی فوق از سوی این خُرده‌رسانه صرفا به‌معنای تایید اهمیت صداها و‌ کنش‌های ضدجنگ در فضای ملتهب و آشوب‌زده‌ی کنونی‌ست؛ جایی که جریانات ارتجاعی و‌ گفتارهای مین‌استریم از هر سو بر طبل جنگ‌طلبی می‌کوبند؛ جنایات عظیم دولت اسراییل را پاک‌شویی می‌کنند؛ و به ستمدیدگان ایران و خاورمیانه وعده‌ی گذار به دموکراسی و رفاه از مسیر جنگ می‌دهند.
با این همه، تصدیق اهمیت موضع‌گیری علیه جنگ‌طلبان و علیه جنایات دولت اسراییل به‌معنای آن نیست که ما رویکرد کلی این بیانیه در طرح دغدغه‌ی محوری‌اش را تماما تصدیق می‌کنیم. بلکه، همان‌طور که شماری از رفقا به‌درستی اشاره کرده‌اند، به این بیانیه این نقد مهم وارد است که به‌طرز عجیبی درباره‌ی سهم جمهوری اسلامی در برپاییِ بحران و آشوب کنونیِ خاورمیانه سکوت اختیار کرده است؛ سکوتی که نارسایی بزرگی بر سویه‌های تحلیلی و تجویزی بیانیه تحمیل می‌کند. به‌زودی نقدی که از همین زاویه بر این بیانیه نوشته شده است را منتشر می‌کنیم.

تحریریه‌ی کارگاه دیالکتیک
۲۳ مهر ۱۴۰۳

کارگاه دیالکتیک

14 Oct, 11:48


از تریبون زمانه /
فراخوان جمعی: علیه نظم «نوین» تحمیلی بر خاورمیانه


جمعی از ایرانیانِ داخل و خارج کشور در بیانیه‌ای از هر گونه اقدام نظامی علیه ایران تحت هر عنوانی اعلام انزجار کرده و آن‌را جلوه‌‌ای آشکار از خشونت گسترده، فرا‌قانونی و افسارگسيخته علیه شرایط زیستِ جمعی مردمان در منطقه‌ دانسته‌اند. در این بیانیه آمده: «این بیانیه حامل هشداری اضطراری‌ علیه بی‌تفاوتی در قبال تبعات جنایت‌های نظام‌مند بر  هم‌زیست‌های جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی ماست.»

https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/836240/&rhash=0ceb6994783a68

https://www.radiozamaneh.com/836240/

@RadioZamaneh | رادیو زمانه

کارگاه دیالکتیک

11 Oct, 14:04


آرزوی سلطنت بر ویرانه ها

🖊️ عقیل دغاقله

در روزهای اخیر و با گسترده تر شدن سایه جنگ یک متغیر جدید به متغیرهای گذشته افزوده شد و میدان های پراکنده سیاست را دوباره به دو نیمه تقسیم کرد. این دو نیم شدن های مستمر گرچه مفید نیستند و امکان شکل گیری هر گونه ائتلافی از نیروهای دموکراسی خواه را دشوار می سازند اما ناگزیر هستند و چاره ای از آنها نیست.

جامعه ایران جامعه متنوع و متکثری است: کسی می تواند مخالف جنگ باشد و اقدامات جمهوری اسلامی را خطرناک و بازی با آتش بداند. و کسی ممکن است مخالف جنگ باشد اما معتقد است باید در کنار جمهوری اسلامی ایستاد و کسی ممکن است مخالف جنگ باشد و بر علیه سیاست های حکومت نیز موضع بگیرد. و البته اینها تنها بخشی از دیدگاه های متکثر جامعه ای متکثر است.

اما در این بین شاهد ظهور یک جریان خطرناکی بوده ایم، جریانی که در این وانفسا نه تنها مخالفتی با جنگ ندارد که اسرائیل را رسما دعوت می کند که زیرساخت های اقتصادی کشور را مورد حمله قرار دهد. آنها به صراحت و بدون هیچ شرمی می نویسند و دعوت نامه می فرستند. یکی از آنها لیست از این مراکز تهیه کرده است: پتروشیمی الف صنایع گازی ب، نیروگاه ج. و یک «فعال سیاسی» از او می خواهد که این نام ها را به انگلیسی منتشر کند تا به اهلش برسد.

دیگری می نویسد: این زیرساخت ها فرسوده هستند و چه خوب اگر اسرائیل ما را از شر آنها راحت سازد. و مشاور رضا پهلوی می نویسد: «این ویران کردن ها خسارت چندانی نیست. در فردای آزادی ما اینها را زود بازسازی می کنیم.» و دیگرانی در ایران اینترنشنال می نشینند تا ببینند نتانیاهو باید ضربه به کدام زیرساخت ها یا تجمع های مردمی را در اولویت قرار دهد. و البته تمام مراسم را با خنده و قهقهه می گذرانند. بدن کهیر می زند!

وقتی از زیرساخت ها می گوییم از تامین آب شرب، گاز، برق و اساسی ترین نیازهای مردم می گوییم. آنهم برای جامعه ای که امروز یک روزش را نمی تواند بدون اینترنت بگذراند. آنها نتانیاهو را دعوت می کنند تا این جامعه را به قعر تاریکی بفرستد تا آنها سوار بر آن تانک ها بیایند و بساط سلطنت شان را بگسترانند. احتمالا همانگونه که افغانستان ساخته شد!! و شرمی که نیست!

شاید تصور کنید که این جریان سلطنت طلب جریانی حاشیه ای است. قطعا اینگونه است. آنها در حاشیه این جامعه هستند. اما این جریان حاشیه ای چند ویژگی دارد: اول آنکه در فضای مجازی پر سر و صدا است و بنابراین صدای آن در افکار عمومی می پیچد. دوم آنکه صاحب رسانه است و تلویزیون ایران اینترنشنال به عنوان بازوی تبلیغی و بسیج کننده آن عمل می کند. سوم آنکه علیرغم حاشیه ای بودن تنها جریانی است که به نوعی صاحب گفتمان شده است.

هسته مرکزی گفتمان سلطنت طلب این است: از طریق خشونت و با تکیه بر قتل و کشتار و ائتلاف با نیروهای بیگانه و حتی نابودی زیر ساخت ها، براندازی را انجام می دهیم و قدرت را به دست می گیریم. پس از آن نیز همه را به تیر برق آویزان می کنیم و حکومت می کنیم.

این گفتمان اما امروز در حاشیه است و در بزنگاه های تاریخی ممکن است این وضعیت تغییر پیدا کند. هیزم های این آتش فاشیسم معلوم نیست که همیشه اندک بمانند. همین جریان دست راستی ترامپ روزی در حاشیه بود. اما امروز به جریان اصلی تبدیل شده است.

اما وجود آنها حتی به عنوان بخشی از اپوزیسیون مخرب، نابودگر و آلوده کننده عرصه سیاست است. جنبش زن، زندگی، آزادی از روز ورود آنها رو به افول گذشته و هر جنبش مترقی و دموکراسی خواهانه دیگری را نیز آنها به زمین خواهند زد. آنها چون انگلی هستند که بر هر جنبش و حرکتی از درون خواهند چسبید و از درون آن را خواهند خورد تا از آن چیزی باقی نماند.

و تنها کاری که می توان کرد معرفی این جریان سلطنت طلب و برانداختن نقاب از آنهاست. با کار رسانه ای، با نوشتن، با صحبت کردن، با سخنرانی کردن، با هر ابزاری که به آن دسترسی داریم. و البته در کنار آن باید سعی کنیم بفهمیم که چگونه می شود کسی برای «نجات میهن» حاضر است به هیتلر دل ببندد.

آخر آنکه شاید بپرسید چرا سلطنت طلب؟ مگر نه اینکه ویرانی طلبان نیز متنوع است. درست است بعضی از آنها خود را مستقل معرفی می کنند، بعضی روزنامه نگار، بعضی جمهوری خواه. اما در نهایت همه آنها حول و حوش گفتمان سلطنت طلبی که مبتنی بر تصرف قدرت با خشونت و از طریق ائتلاف با یک نیروی خارجی هستند گرد هم آمده اند. و همه آنها را می توان با همین نام سلطنت طلب نامید، جریانی که امروز به التماس افتاده اند که تاسیسات زیر بنایی ایران را نابود کنید و از آن ویرانه ای بسازید تا ما سلطنت کنیم.

🆔 @adagha

کارگاه دیالکتیک

10 Oct, 14:56


متن دریافتی:

نکاتی در رابطه با نئولیبرالیسم و آرایش طبقه‌ی حاکم

نویسنده: هسته‌ی اِدنا

کارگاه دیالکتیک | ۱۸ مهر ۱۴۰۳


دریافت نسخه‌ی پی‌دی‌اف ☝️🏿

-------------------------------

لینک دسترسی به مقاله:

https://kaargaah.net/?p=1427

--------------------------------
@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

10 Oct, 11:09


متن دریافتی:

نکاتی در رابطه با نئولیبرالیسم و آرایش طبقه‌ی حاکم

نویسنده: هسته‌ی اِدنا

کارگاه دیالکتیک | ۱۸ مهر ۱۴۰۳


فرازی از مقدمه:

افزایش هرچه بیشتر مبارزات جاری زنان، پرستاران، بازنشستگان، کارگران و سایر بخش‌های جامعه از سویی و موج‌های پی در پی اعتراضات و قیام‌های سراسری از دی ۹۶ تا قیام ژینا، مجدداً اضطرار مواجهه‌ای همه جانبه با کلیت نظام سیاسی را در دستور کار مبارزان و انقلابیون قرار داده است. در این راستا پرسش‌هایی بیشمار مطرح شده از جمله اینکه؛ تضاد عمده کدام است؟ کدام مبارزات دارای خصلت رهایی بخش هستند؟ صنفی یا سیاسی؟ سرنگونی حکومت از کدام مسیر ممکن است؟ بدیل نظام سیاسی موجود دارای چه ویژگی‌هایی است؟ مسلماً جریان‌ها، گرایشات و احزاب سیاسی پاسخ‌هایی مشخص به اغلب این پرسش‌ها دارند اما خصلت مشترک در اغلب سازمان‌های موجود، وجه بیشتر سلبی تحول اجتماعی در ایران است تا وجوه ایجابی و بدیل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پس از جمهوری اسلامی و به این ترتیب هر تحولی در ساختار نظام سیاسی به صورت ضربه‌ای گیج‌کننده برای بخش قابل توجهی از مخالفان وضع موجود عمل می‌کند. نبود رویکردی ایجابی در رابطه با مبارزه‌ی رهایی‌بخش، تمامی دستاوردهای مبارزاتی را به آینده‌ی پسا جمهوری اسلامی ارجاع می‌دهد و سوژه‌های رزمنده‌ی این نبرد را تا رسیدن به غایت مورد نظر دچار استیصال و سردرگمی می‌کند. این بدان معنا نیست که ما نیازمند برنامه یا «ایده‌ای» مرکزی هستیم که کلیت جامعه را باید حول آن بسیج نماییم؛ بلکه بیانگر ضرورت تییین استراتژی‌های مبارزاتی در بخش‌های مختلف جامعه و البته معنابخشی و تأکید بر سویه‌های مترقی مبارزات جاری است.

....

متن پیش رو به دو بخش تقسیم شده است: در ابتدا مختصراً به مفهوم نئولیبرالیسم و برخی ابعاد سیاسی مربوط به آن اشاره خواهیم کرد و در بخش دوم به درک خود از بحران و آرایش طبقه‌ی حاکم و امکانات مبارزاتی در جامعه می‌پردازیم. با این وصف ‌در قدم اول به اصلی‌ترین موضوع اختلاف که سابقه‌ای حدوداً یک دهه‌ای در میان جنبش‌ها، احزاب، گروه‌ها و به طور کلی چپِ ضد سرمایه‌داری ایران دارد یعنی نئولیبرالیسم توجه خواهیم کرد. 

-------------------------------

لینک دسترسی به مقاله:

https://kaargaah.net/?p=1427

--------------------------------
@kdialectic

کارگاه دیالکتیک

08 Oct, 18:40


https://tinyurl.com/5n8959b7