نقدشعر ،نثروهنردرەشهر... @kawrr Channel on Telegram

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

@kawrr


نقدشعر ونثردرەشهر... (Kurdish)

بەخوێنکردنی کەنالەکە یەنی گەرمی گڵتەریمەنی ھۆشیار و زمانی ناواکراوی ئەوانی خوێندکاریانی خۆشهەوی ھەبێت. کەنالی 'نقدشعر ونثردرەشهر...' کە کەنالێکی تەواو بۆ ڕێنماییی ئەوانەی بۆشاییان و بەفریداکردنییان بەو ئەو شیعرە و نووسانە کە زۆر پتەوانە لە زمان و داھاتو. مەبەستی ئەم کەنالەیەت ئەوانی ڕاگەیاندا، نوسینەکەیان بنیادەییکی پێخەناو، پوختەی بۆ تواناییی و سوادبوونییەکانیان. بەوجیهەندەکە، کەنالی 'نقدشعر ونثردرەشهر...' چەند خشتێکی بەشدارییان بینەرواریی و پوختی مخەممەتی دەکاتەوە، کە گەورەووشێنکی خوێندکاران دەکرێت. بەهیئتی و پێشانی ڕاستیی ڕابردوو و پاتوانییی خوێندکاران بە گوێنترین شێوەی موش چاک بکرێت.

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

10 Jan, 03:25


#نقد_یک_رباعی 👇👇👇👇

برصفحە سینه ها نوشتیم   تو را
در خاکِ خیالِ خویش کِشتیم تو را

ای عشق بگو تو آفریدی ما را؟
یا ما ز نیازِ خود سرشتیم تو را؟


#احمد_زینی_وند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

رباعی ارائه‌شده از احمد زینی‌وند دارای ساختاری کلاسیک و محتوایی فلسفی-عاشقانه است. برای نقد و بررسی این شعر، می‌توان آن را از جنبه‌های مختلف بررسی کرد:

۱. محتوا و معنا

رباعی به موضوع عشق و رابطه دوسویه میان عاشق و معشوق می‌پردازد، اما رویکردی فلسفی به مسئله دارد. در بیت اول و دوم، شاعر با تصویرسازی از نوشتن عشق بر "سینه‌ها" و "کشتن" آن در "خاک خیال"، عشق را به امری درونی و در عین حال معنوی و رازآلود تشبیه می‌کند. بیت سوم و چهارم، پرسشی بنیادین را مطرح می‌کند: آیا عشق وجودی مستقل دارد و انسان را خلق می‌کند، یا این انسان است که از سر نیاز، عشق را می‌آفریند؟ این پرسش نه‌تنها جنبه‌ای وجودشناسانه دارد، بلکه نشان‌دهنده نگرشی دیالکتیکی به رابطه انسان و عشق است.

۲. تصاویر شعری

تصاویر شعری این رباعی ملموس و در عین حال انتزاعی‌اند. "نوشتن عشق بر سینه‌ها" و "کشتن عشق در خاک خیال" استعاره‌هایی زیبا و عمیق‌اند که به مفاهیم عشق به عنوان امری حک‌شده بر وجود و رشدکرده در خیال اشاره دارند. این تصاویر در عین زیبایی، فضاهای متفاوتی از تجربه عشق را نشان می‌دهند.

۳. زبان و بیان

زبان شعر ساده و روان است و از پیچیدگی‌های غیرضروری پرهیز کرده است. این سادگی به فهم بهتر معنای عمیق رباعی کمک می‌کند. ترکیب‌هایی مانند "خاک خیال" و "نیازِ خود" نوآورانه و حاوی بار معنایی قابل‌توجهی‌اند. استفاده از واژه‌هایی همچون "نوشتیم"، "کشتیم"، و "سرشتیم" تکرار هنرمندانه‌ای است که به موسیقی درونی شعر کمک کرده است.

۴. ساختار و وزن

رباعی در قالب سنتی خود سروده شده و از نظر وزنی و قافیه‌ای منسجم و خوانش آن نرم و خوش‌آهنگ است.

۵. جنبه‌های فلسفی

رباعی با طرح سوالی فلسفی در پایان، از محدوده بیان صرفاً عاشقانه فراتر می‌رود و وارد حوزه‌ای می‌شود که نیازمند تأمل است. رابطه دیالکتیکی میان عشق و انسان (خالق و مخلوق) موضوعی است که از زمان‌های قدیم در ادبیات و فلسفه مطرح بوده و در این شعر به شکلی موجز و هنرمندانه بیان شده است.

۶. نقاط قوت

استفاده از تصاویر بدیع و ترکیبات نو.
طرح یک پرسش فلسفی با زبانی شاعرانه.
ساختار موزون و دلنشین.


نتیجه‌گیری

این رباعی نمونه‌ای موفق از تلفیق هنر شعری و تفکر فلسفی است. با زبان ساده و روان، اما با عمق معنا، به موضوعی بنیادین در عشق و انسان پرداخته و توانسته خواننده را به تأمل وادارد.


#استاد_یارمحمد_عبدی

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

09 Jan, 03:50


دکتراحمدزینی وند شاعری فرهیخته وتواناست
که علاوه برفنون شعر به نقدونظر نیز تسلط چشمگیری دارد
وی با اینکه از زادگاهش دوراست اما همیشه اندیشه ونظرتش چراغی فروزان است که راه شعروهنرواندیشه این دیار را روشن میسازد
وی دارای قلمی بی پروا است که همیشه
برناهنجاری با شجاعتی مثال زدنی تاخته
است واز ابراز حقیقت ها هیچ هراسی ندارد
جناب دکترزینی وند را باید وزنه ی وزینی دانست برای هنر وشعر وفرهنگ دیار تاریخی سیمره
ونقد ونظراتش رابایدگنجینه ای  دانست
که میتواند راهشگای شاعران وهنرمندان
باشد 
قلمش گاه گوهرافشانی می کند وگاه مانند تیغی بران است علیه ناهنجاری های یک که آسیب راه هنر هستند
امیدوارم جناب دکتر زینیوند سرافراز وپاینده باشند وهمواره بعنوان چراغدار
واقعی شعر وهنر  خدمتگزاری صادق
بمانند

#دکتر_مختار_فیلی

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

ازدکترمختارفیلی بە خاطر لطفشان سپاسگزارم وامیدوارم آنچە شایستە است برقلم برانم و خدمتگزارادب باشم ودرحمایت از آن کوشا..
ولطف ایشان واخوی بزرگوارشان استاد جعفر کە همارە مشوق من دراە شعرونقد و...بودەاند امیدوارم  حمایتشان ادامە  ومرا دراین راەخطیر تنها نگذارند.
دکترفیلی  درنثر ونظم جایگاە رفیعی دارند.امیدوار همیشەسلامت وپیروز باشند.

والسلام
#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

09 Jan, 03:14


قلمی که برای احیا توسعه فرهنگ وادبیات دره شهر ،دائم در تلاش است....
دکتر احمد زینیوند فرزند دره شهر شاعر و پژوهشگر شایسته ای که ابیات پراکند و گاه فراموش شده دوشاعر بزرگ دره شهری ،مرحوم محمدخان نوری ، مرحوم عجم میر ،را پس از طی طریق های دشوار ومرارت بسیار ،ازسینه های آگاهان وگوشه وکنار اذهان مردم بیرون کشاند و با زینت چاپ آذین نمود وحیات دوباره بخشید  چه بسا اگر این پژوهشگر به این امر مهم اهتمام نمی ورزید دوشاعر مذکور برای همیشه ازیادها وخاطره ها رفته بودند که این امر علاوه بر خانواده های آن دو برای تمام مردم این دیار قابل تقدیر وستایش است  دکتر زینی وند همچنان در زنده نگهداشتن نام سایر شعرا وپیشبرد ادبیات دره شهردر تکاپوی ارزنده است از خصوصیات ایشان نقد شجاعانه وایستادن در مقابل جعل ودروغ است
برای ایشان آرزوی سلامتی داریم.


#استاد_جعفر_فیلی


🍀🍀🍀🍀🍀

سپاس فراوان دارم ازاستادجعفر فیلی عزیز کە هموارە مشوق من بودە اند.درود براین استادبزرگوار ،کسی کە الفبای شعر‌رابە بسیاری ازما آموخت.استاد فیلی هم درشعر لری  وهم درشعر فارسی زیبامی سراید ..خداوندایشان را برای منطقه حفظ کند.عمرطولانی وبابرکت برای این استاد عزیز آرزومندم

احمدزینی وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

08 Jan, 05:41


#نقد_داستان_خطی_سبز_از_حضور_تو

#نویسندە:
#استاد_سعید_دارایی

#نقد:
#احمد_زینی_وند_ایلامی


#نقد_بخش_دوم👇👇👇


"يه روز می‌رفت طرف تانکر آب. هنوز آستيناشو بالا نزده بود که يه "صدوبيست" به طرفش جيغ کشيد و يه مرتبه صداش قطع شد. کی باور می‌کنه که يه گلوله همون‌جور معلق بمونه وسط زمين و آسمون و بعدها يه پرنده بياد بشينه روی اون و يه‌ريز آواز بخونه؟
چه کسی باور می‌کند؟"
يا
"جايی که می‌بايست تو ايستاده باشی به گونه‌ای عجيب خالی بود"
 
شايد نشستن مرد در روايت، تمهيد نويسنده باشد برای بيان برزخ ميان مرگ و زندگیِ ارزش‌ها و فضايل، و نه آدم‌ها و قهرمانان و خواننده بايد بپذيرد كه نبايد  دنبال مصداق اين آدم باشد هر چند به عنوان "تيپ ايده‌آل" #ماكس_وبر ممكن و شدنی است. نسلی كه هواخواه صدور انقلاب و دفاع از جنبش‌های مستضعفین در جهان را وظيفه‌ی خود بداند:
"چند هفته قبل از فرو ريختن برج‌ها با چند تا از بچه‌های بلوچ رفته افغانستان"
اگر درویش‌مسلک باشد:
"رفته دور و بر میدان انقلاب با یه قفس طوطی فال حافظ می‌گیره"
و اگر هم ليبرال و آزادی‌خواه باشد:
"بعد از قتل فروهرها، سروکله‌ش توی وزارتخونه پيدا شده و جلو روی همه يه سيلی محکم خوابونده بيخ گوش #سعيد_امامی" و...

راستی باور كنيم؟ كسی كه بتواند توی گوش سعيد امامی بزند حتماً خود امام زمان است!! كسی كه حتی با دكتر چمران وصیادشیرازی  هم در می‌افتد!! و هر جا شعله‌ی جنگی و گيرودار معركه‌ای است حضور كامل دارد.

شخصت داستان سعیدتاحدود یک اندیشە است ..اندیشە زیربارزورنرفتن ..ایستادن درزیرباران وخیس شدن است..ایستادن دربرابرقدرتی نابرابرودفاع ازحقیقتی انکارشدە است.مخالف باچمران وصیادشیرزای ومخالفت بااودرجنگ کردستان و سیلی زدن بە سعیدامامی بعدازمردن فروهرها ورفتن بە افغانستان نمونە آشکاراین اندیشە‌است..

داستان وشعرسعید دوش بە دوش هم درحرکتندهم درشعر وهم درداستان ..بە نوعی‌ می توان گفت کە داستان سعید شعراست وشعرش داستان..این دوکفە ترازو زمانی بە تعادل می رسندکە هردومساوی ودوش به دوش هم درحرکت باشند..واین نشانەهنروالاست..
اکثرقهرمان های داستان های سعیدخودسعیداست بادستی کوتاە وخرماهایی برنخیل ..ایستادەبربلندای خیال وبە تصویرمی کشدآنچە باید باشد.،اعتراض‌ است بەآنچە هست وآنچە نبایدباشد..
این راهنرملل مختلف ثابت کردەاندکە هنرناب وقتی روایی شدتاحدودی ناب بودن خودراازدست می دهدووسعیدبرای نجات ازاین نقیصه دست بە دامان شعرمی شودکە داستان هایش هم شعرندهم نثر،هم روایتندهم بینش..هم تخیلندهم واقعیت...

سعید دریک کلام اسطورە شعروداستان ایلام ودرەشهراست..
باداستان وشعرسعیدسال هاپس ازدوری قلاویزان وچنگولە ومهران راگشتە ،کردستان راباقبادجلی زادەوشیرکورالمس کردە وگریلەوارقندیل راوجب بە وجب نوشیدەام

والسلام

#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

08 Jan, 05:40


#نقد_داستان_خطی_سبز_از_حضور_تو

#نویسندە:
#استاد_سعید_دارایی

#نقد:
#احمد_زینی_وند_ایلامی


#بخش_اول_نقد👇👇👇👇

راوی در يك تك‌گويی نمايشی و مويه‌وار به روايت مردی  نشسته است. مردی كه مثل هيچ كس نيست، يا لااقل از آن كسانی نيست كه خواننده می‌شناسد. گويی كه فضايل انحصاراً در تملك اوست. و با رفتن او اين فضايل هم از بين رفته است. اگر چنين فضايلی هم وجود داشته‌اند به شخصيت فرد وابسته بوده‌اند. اين دسته فضايل شخصی هرگز نتوانستند هنجار اكثر جنگ‌جويان و جنگ‌سالاران جامعه‌ی ما شوند.کەجنگجویان تاریخ اکثرادرپی نام ونانندوجنگ وسیلەاست برای اهدافی خاص  وصدالبتە این اشخاص دورازعاطفەاند..نەاینکە فال بفروشندوقناری تربیت کننداین نمونەجنگجویان اسطورەاند،نمادندودرواقعیت کمیاب..درًُنددرمیان خرمهرەهای گول زنندە..

خيال تو اما محو می‌نمايد - خيالی در بی‌خيالی‌ست - اصلاً حضور تو در ما بيشتر شبيه قصه‌هايی است که مادربزرگ‌ها تعريف می‌کنند.
اين مرد و فضايلش آن قدر قديمی و كهنه و دور به نظر می‌رسند كه دختران به پیری رسیده‌ی امروز حالا دارند روايتش می‌كنند. مردی پیچیده در هاله‌ای از ابهام و راز که تکه‌های پازلش بعدها در مجموعه داستان‌های سعید دارائی شکل می‌گیرد و تکه‌تکه شخصیتش آشکار می‌شود و نام می‌پذیرد.
سعیدآن رامی آفریندوبازبان مخصوص بەخود بیان می‌ کندبەطوریکە گاە خوانندەدروسط کلام باتردیدی کە پذیرشی درآن نهفتە باخودمی گوید آیاواقعا چنین شخصیتی وجود داشته است ودرجواب خودمی گوید چراکەنە...
نوشتە سعیداینجا نوعی آرزوست برای آیندە وحال نسلی سردرگم وبی خیال ...

خواننده در پاره‌ای از روايت احساس می‌كند با مردی بسان #چه_گوارا طرف است كه وزارت صنعت و نيشكر #فيدل را رها کرد و به خيلی از مظاهر حكومتی پشت پا زد و آزادی خلق‌های امريكای لاتين را هدف قرار داد و در نهايت به لاشه‌اش در اصطبلی در بوليوی هم رحم نکردند.
#سعید در اين روايت نه حاضر به پذيرفتن مرگ اوست و نه زندگی يا زنده بودن او.
کەاگرچنین باشد نەافسانە است ونە اسطورە .فرهادی است کەشاعری درعهدقاجاریە بە دلایلی اورازندەگذاشت تاباشدواین حکایت ادامه یابددرخیال نە واقعیت..چراکە هم فرهادهمیشگی است،هم شیرین وهم بیستون..افسانە سایە واقعیت است..برآنچە بودن رنگ ولعاب دادن است..حافظ گفتە است:
"دەروزمهرگردون ،افسانە است وافسون..

والسلام
#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

08 Jan, 05:38


#خطی_سبز_از_حضور_تو
 #سعید_دارائی

#نویسنده:
#استاد_سعید_دارایی

#نقد_در_پست_بعد
 
و آن کدام افسانه است که نابود شود؟
#گونتر_گراس
 
اما چطور می‌توانم در لابه‌لای این خاطرات نیمه‌تمام نامی از تو به میان نیاورم؟
نامی که ما چهارده‌نفر را در خود گرفت و سهمگینانه در اسرارش سرگردان کرد.
حالا هفت‌نفریم. هفت‌تای دیگر را با همین دست‌های سوخته‌مان در خاک گذاشتیم - گل نداده‌اند هنوز - دراز به دراز زیر همان قاب‌های آلومینیومی افتاده‌اند. گاه به هیات همان چهارده‌سالگی‌های رنگ‌پریده می‌آیند، دست‌مان را می‌گیرند و با خود می‌برند به التهاب جاده‌های خاکی آن ‌روزها.
خیال تو اما محو می‌نماید - خیالی در بی‌خیالی‌ست - اصلاً حضور تو در ما بیشتر شبیه قصه‌هایی است که مادربزرگ‌ها تعریف می‌کنند.
بیست‌سال از آن روزها گذشته و هر سال دور و دورتر می‌شوی.
گاه که فرصتی دست بدهد دور همدیگر جمع می‌شویم و خاطرات‌مان را مرور می‌کنیم. و همیشه این تویی که گرد و خاک انفجار را پس می‌زنی و می‌ایستی روی خاکریز:
«عراقی‌ها دستپاچه می‌شدن. بار اول‌شون نبود. تفنگ‌ها همه می‌چرخیدن طرف اون. با صدای گلوله ضرب می‌گرفت و مثل یه درخت شروع می‌کرد به رقصیدن»
«ما فقط نگاه می‌کردیم. همه چیز به اون ختم می‌شد. انگار آهن‌ربایی که سوزن‌های ته‌گرد چسبیده باشن بهش»
«مثل یه شیر... آره یه شیر که از رودخونه زده باشه بیرون، یال و کوپالشو می‌تکوند و گلوله‌ها می‌ریختن پیش پاهاش»
«پهلوون بگیم بهتره. مثل یه پهلوون که زنجیر پاره کرده باشه یه دور تعظیم می‌کرد و می‌اومد پایین»
«خاکریز پر بود از گلوله‌های عمل‌نکرده‌ی خمپاره و آرپی‌جی. خدا می‌دونه که اگه با هم منفجر می‌شدن، همه چیز تا عمق بیست متری زمین می‌رفت روی هوا»
«این‌که کی بود و از کجا اومده بود معلوم نشد. بعضی‌ها می‌گفتن: توی نوفل لوشاتو محافظ امام بوده و اوایل جنگ ازش خواستن بشه وزیر. اما به خاطر قضایای کردستان از چمران و صیاد رنجیده و شده یه دوره‌گرد خطوط مقدم. از دوکوهه و سوسنگرد تا چنگوله و مهران خطی سبز از حضور خودش کشیده بود.
«یه روز می‌رفت طرف تانکر آب. هنوز آستیناشو بالا نزده بود که یه #صد_و_بیست به سمتش جیغ کشید و یه مرتبه صداش قطع شد. کی باور می‌کنه که یه گلوله همون‌جور معلق بمونه وسط زمین و آسمون و بعدها یه پرنده بیاد بشینه روی اون و یه‌ریز آواز بخونه»؟
چه کسی باور می‌کند؟
بیست‌سال از آن روزها گذشته و حالا همه چیز به افسانه‌ای بدل شده است.
بعد از جنگ، حضور تو در ما کم‌رنگ شد. گاهی جایی خبری از تو مثل شهاب در تاریکی‌ها می‌شکفت:
«رفته دور و بر میدون انقلاب با یه قفس طوطی فال حافظ می‌گیره»
«بعد از قتل فروهرها، سروکله‌ش توی وزارتخونه پیدا شده و جلو روی همه یه سیلی محکم خوابونده بیخ گوش سعید امامی»
«چند هفته قبل از فرو ریختن برج‌ها با چند تا از بچه‌های بلوچ رفته افغانستان»
 
یک‌روز برای سندیت بخشیدن به نام و چهره‌ی تو، تمام پرونده‌های بسیج را زیر و رو کردم. تمام عکس‌ها و فیلم‌هایی که با هم گرفته بودیم. هر چهارده‌نفرمان بودیم، تو نبودی.
جایی که می‌بایست تو ایستاده باشی به گونه‌ای عجیب خالی بود. و دستی که می‌بایست - کنار آن تانک سوخته - بر گردن تو حلقه شده باشد، در هوا معلق بود.
 
#استاد_سعید_دارایی

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

07 Jan, 08:42


گوت:<<دو تا دختر دوقلو بودن دانشکده علوم پایه، کاملا همسان.
من نمیدونستم این دختری که من میبینم  و خوشم ازش میاد قلی دیگه هم داره.
رشته متفاوت داشتن.
یکیشون زیست می خوند و دیگری شیمی.
دانشکده اونا جفت دانشکده  ما بود.
نگو اینی که من همیشه همسفرشم توی مسیر دانشگاه، شیمی می خونه و اون قل دیگه زیست که تک و توک برنامه هاش با برنامه کلاسی من جفت و جور بود.
چون دبیری بودم و از آینده شغلی خودم مطمئن،  معمولا با فراخ بیشتر و اعتماد به نفس بیشتر دنبال این بودم که سوژه ی مناسبی گیر بیارم و باهاش ازدواج کنم.
قل شیمی آرام آرام توجه منو جلب کرد و هر روز نگاهامون یه جورایی بسیار بانمک همدیگرو جذب می کرد و مثل رادار باور ۳۷۰زوم که میشدیم روی چشای هم قفل می شدیم. 🙈🙈🙈🙈
طول ترم کار ما فقط نگاه کردن بدون کلام به هم ولی در نگاه ها حرف های بسیاری نهفته بود و بی کلام منعکس می شد.
بعضی از روزا  که گاها با اون قل همسفر می شدم از من نگاه ویژه  و از اون بی محلی 🙈🙈🙈🙈🙈.
امتحانات ترم اول بود.
پیش خودم فکر می کردم که بنده خدا بخاطر استرس امتحانات میخاد ملاحظه کنه هر دومون  مشروط نشیم. 🙈🙈
ولی من پر اضطراب که این دختره چرا اینجوریه؟؟؟؟؟
چرا اصلا نگام نمی کنه؟؟؟
چرا بی محل شده؟؟؟
و هزاران فکر منفی دیگه .🙈🙈🙈
امتحانات تموم شد  رفتیم تعطیلات بین ترم و من هر روز فکرای جور وا جور.
گاهی عصبانی .
گاهی بی خیال .
همه جوره خلاصه.🙈🙈
کلاس ها که شروع شد برنامه الهه اصلی من کامل با برنامه من جور جور.
دوباره روز از نو روزی از نو .
نگاهها کامل قفل شده روی هم چه داخل اتوبوس دانشگاه  چه در مسیر سلف سرویس.
و گاها اردوهای دانشجویی.
ولی هیچکدوم جرات هم کلام شدن با هم نداشتیم  .
موبایل هم که نبود متاسفانه🙈🙈🙈🙈.
یه روز که بخاطر شرکت در جلسه انجمن اسلامی دانشجویان به دانشکده علوم رفتم قل زیست رو دیدم.
نگاه عمیقی بهش کردم و هر جا می رفت اروم می رفتم در مسیرش قرار می گرفتم.
بی محل بی محل ولی جای سوال بود براش.
همزمان قل شیمی که من دوسش داشتم اومد .
منو که دید لبخندی زد و من بهت زده که این رفتارهای ناهماهنگ چیه ؟؟؟؟
نکنه الکی میخاد مسخره کنه یا منو دست بندازه  و خلاصه فکر های خطرناک لری خودمون🙈🙈🙈🙈.
د مین دل هزار بد و بیراه گفتن به خودش نه چون دوسش داشتم .
به بابا و اجدادش. 🙈🙈🙈🙈.
تتها چیزی که به خودش میگفتم این جمله ی " هوکی هوکی " بی🙈🙈🙈🙈
در همین گیر ودار توی راهرو منتهی به سالن  آمفی تئاتر قرار گرفتیم نگو هر دو قل همدیگرو دیدن  دارن رو به روی من میان که برن جلسه.
منم روبروشون.
هر دو منو نگاه میکردن  و به هم نگاه می کردن. 🙈🙈🙈
اونیکه منو دوس داشت با لبخند .
دیگری با کمی اخمو تعجب.
رسیدن نزدیکم همینطوری گوتم: سل سلااام.
قل خودم گفت سلام.
قل زیست جواب نداد. 🙈🙈🙈🙈
خلاصه چی براتون بگم به حال و روز شما نیاد این حالت حیات و ممات من.
گذاشتم قل زیست رفت البته تشخیص رو فقط از عکس العمل ها متوجه می شدم.
قل شیمی ایستاد اشاره ای کردم گفتم بیا بیرون  .
رفتیم توی حیاط دانشکده خارج از دید انجمنی های تند رو اون زمان، من می گفتم و اون می خندید .
ترم ششم وقتی که از دانشگاه به سمت شهرستان خودشون میرفتن تصادف می کنند و الهه عشق من براثر پرت شدن از پنجره های اتوبوس جان به جان آفرین تسلیم می کند و منو تا قیام قیامت داغدار خودش نمود.😔😔😔😔😔😔😔😔😢😢😢😢😢😢😢😢>>. رفتم تشییع جنازه اش شرکت کردم بصورت کاملا ناشناس.
ولی قلش همه چی رو فهمیده بود در شلوغی جمعیت اومد پیشم گفت: یزدان سهیلا خیلی دوسست داشت 😔😔😔😔😔دیگه رفت و تو هم نمیتونی اشتباه بگیریمون و زد زیر گریه😔😔😔
و من هم بغضم ترکید و گفتم اره و در شلوغی جمعیت خودمو گم کردم و برگشتم....😔😔😔

حسین محمدی( ارتین)‌ دره شهر.

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

06 Jan, 09:09


نقدیک دوبیتی از احمدزینی وند👇👇👇👇

غم آمدشدبرام چاهی پس ازتو
بە دل غصە بە لب آهی پس‌ازتو


جهانم بی تورنگ شب گرفتە
شدم یک تنگ بی ماهی پس‌ازتو


#احمد_زینی_وند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

دوبیتی احمد زینی‌وند از نظر عاطفی بسیار قدرتمند و حاوی فضایی عمیق از اندوه و دلتنگی است. در ادامه، این شعر را از جنبه‌های مختلف بررسی می‌کنیم:

۱. محتوا و معنا

دوبیتی روایتگر غم و اندوه ناشی از فقدان معشوق است. شاعر احساسات خود را با استعاره‌ها و تصاویر ساده، اما مؤثر بیان کرده است.

در بیت اول، شاعر "غم" را به "چاهی" تشبیه می‌کند که پس از فقدان معشوق بر سر راه او قرار گرفته است. غصه در دل و آه بر لب، نمادی از رنجی دائمی و آشکار هستند.
در بیت دوم، شاعر با استفاده از تصویر "رنگ شب" و "تنگ بی ماهی"، جهان بی‌معشوق را به فضایی تاریک و خالی از حیات تشبیه کرده است. این تصاویر، حس تهی بودن و بی‌هدف شدن زندگی را به‌خوبی القا می‌کنند.

۲. تصاویر شعری

تصاویر دوبیتی ساده، ملموس و در عین حال تأثیرگذارند:

"چاهی" نمادی از گرفتاری و بن‌بست است که بلافاصله حس درماندگی را القا می‌کند.
"رنگ شب" اشاره‌ای شاعرانه به غم و تاریکی است، درحالی‌که "تنگ بی ماهی" به‌خوبی حس تنهایی و بی‌حاصلی را منتقل می‌کند. این تصویرسازی‌ها عاطفه شعر را تقویت کرده‌اند.

۳. زبان و بیان

زبان شعر بسیار ساده و روان است و همین امر باعث شده تا دوبیتی تأثیر عمیق‌تری بر مخاطب بگذارد. استفاده از واژه‌های روزمره مانند "غم"، "چاهی"، "آهی"، و "ماهی"، ارتباط شعر را با مخاطب عام وخاص حفظ کرده و آن را صمیمی‌تر کرده است.

۴. ساختار و موسیقی

دوبیتی در قالب کلاسیک خود سروده شده است و وزن و قافیه آن به‌خوبی رعایت شده‌اند. موسیقی درونی شعر که ناشی از تکرار صامت‌ها و مصوت‌هاست، خوانش آن را دلنشین کرده است. قافیه‌های "چاهی/ماهی" و "آهی/ماهی" نیز تأثیر موسیقایی قوی‌ای دارند.

۵. احساسات و عاطفه

یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های این دوبیتی، انتقال حس غم و اندوه به شکلی صادقانه و بی‌واسطه است. شاعر موفق شده است این احساسات را از طریق تصاویر و ترکیبات ساده، اما دقیق، به خواننده منتقل کند.

۶. نقاط قوت

تصاویر ساده، اما تأثیرگذار.
احساسات عمیق و صادقانه.
روانی زبان و موسیقی دلنشین.

نتیجه‌گیری

این دوبیتی نمونه‌ای زیبا از تلفیق احساسات ناب و بیان ساده است. هرچند فاقد پیچیدگی‌های هنری و فکری است، اما در انتقال حس غم و اندوه، موفق و تأثیرگذار عمل کرده است.

#دکتر_حسین_مروت

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

05 Jan, 06:37


نقدشعری ازبانوزهرانوری👇👇👇👇


مجذوب ِ روی ماه توام، بیشتر لبت !
آن غنچه‌ی شکفته‌‌ی خوشرنگ و تَر، لبت

احساس ِ شاعرانگی ام گُل نمیکند
تا لحظه ای که خنده نروییده برلبت

بی اعتنا به بودنِ حدو حدودها
رَد کرده مَرزهایِ مرا از خطر لبت

پیوسته بی قرارم و مشتاقِ سوختن
در شعله های سرکش ِخوابیده در لبت

درکامِ تلخِ من همه شب کاش بی امان
شَهد و عسل بریزد و شیر و شکر، لبت

در انتظار لحظه ای ام که بیایی و
پایان دهد به اینهمه اما اگر، لبت

آن لحظه میدهندجهان را بما دوتا
وقتی تو باشی و من و این لب که بر لبت...

#زهرا_نوری


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

این غزل عاشقانه از زهرا نوری، سرشار از تصاویر زیبا و حس لطیف دلباختگی است. شاعر در قالبی کلاسیک به توصیف جذابیت لب معشوق و تأثیر عمیق آن بر احساسات خود می‌پردازد. در ادامه، این شعر را از جهات مختلف بررسی می‌کنیم:

۱. محتوا و معنا

شاعر با تمرکز بر یک ویژگی خاص (لب معشوق)، آن را محور اصلی احساسات خود قرار داده است. مضمون اصلی شعر، شیفتگی عاشق به زیبایی و شیرینی لب معشوق است و در هر بیت، زاویه‌ای متفاوت از این احساس را بیان می‌کند:

بیت اول: با اشاره به زیبایی لب، آن را نه تنها به‌عنوان بخشی از معشوق، بلکه به‌عنوان عنصر اصلی جذابیت او مطرح می‌کند.
بیت دوم: خنده معشوق را منشأ شاعرانگی و الهام‌بخش احساسات می‌داند.
بیت سوم: عشق به معشوق را چنان قوی توصیف می‌کند که مرزهای عقل و محدودیت‌ها را پشت سر گذاشته است.
بیت چهارم: شاعر از آمادگی خود برای سوختن در آتش عشق لب معشوق سخن می‌گوید، که استعاره‌ای از شوق و اشتیاق بی‌پایان اوست.

بیت پنجم: تمنای شاعر برای چشیدن شیرینی و شهد لب معشوق، اوج آرزوی او را نشان می‌دهد.

بیت ششم: انتظار عاشقانه برای پایان یافتن دوری و آمدن معشوق به تصویر کشیده شده است.

بیت هفتم: شاعر لحظه‌ای را تصور می‌کند که عشقشان کامل شود و جهان برای هر دو زیباترین معنا را بیابد.

۲. تصاویر شعری

تصاویر شعری در این غزل بسیار زیبا و تأثیرگذارند:

"غنچه‌ی شکفته‌ خوشرنگ و تر" تصویری زنده از لطافت و طراوت لب معشوق است.
"شعله‌های سرکش خوابیده در لبت" به‌خوبی شور و اشتیاق پنهان در معشوق را نشان می‌دهد.
"شهد و عسل بریزد و شیر و شکر، لبت" استعاره‌ای لطیف از شیرینی لب معشوق است که شاعر آرزوی آن را دارد.
"جهان را به ما دوتا می‌دهند" تصویری آرمانی از وصال عاشقانه است

۳. زبان و بیان

زبان شعر ساده و روان است، اما به دلیل استفاده از استعاره‌ها و ترکیبات هنری، جذابیت خاصی دارد. تکرار واژه "لبت" در پایان هر بیت، نوعی تأکید و انسجام ایجاد کرده و نشان‌دهنده محوریت این عنصر در مضمون شعر است.

۴. ساختار و موسیقی

وزن عروضی غزل روان و هماهنگ است و قافیه‌های منظم آن بر موسیقی بیرونی شعر افزوده‌اند. موسیقی درونی نیز با هماهنگی واژگان و ریتم جملات به خوانش دلنشین شعر کمک می‌کند.

۵. احساسات و عاطفه

این غزل به‌خوبی احساسات عمیق و اشتیاق عاشقانه را منتقل می‌کند. هر بیت، جنبه‌ای از دلباختگی و شور عاشقانه شاعر را نشان می‌دهد و این حس با خواننده به اشتراک گذاشته می‌شود.

۶. نقاط قوت

تصاویر زیبا و زنده.
زبان روان و موسیقی دلنشین.
انسجام و هماهنگی مضمون در ابیات.
قدرت در انتقال احساسات عاشقانه.

۷. نقاط ضعف احتمالی

تمرکز بیش‌ازحد بر یک ویژگی (لب معشوق) ممکن است برای برخی مخاطبان یکنواخت به نظر برسد.
برخی ترکیبات مانند "شهد وعسل "یا "شعلەسرکش" ممکن است کمی تکرای بەنظربرسند

نتیجه‌گیری

این غزل نمونه‌ای زیبا از شعر عاشقانه است که با زبان لطیف و تصاویر زنده، حس اشتیاق و دلباختگی را به‌خوبی بیان می‌کند. اگرچه تمرکز مداوم بر لب معشوق ممکن است یکنواختی ایجاد کند، اما انسجام کلی شعر و زیبایی تصاویر آن، اثری ماندگار خلق کرده است.

#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

05 Jan, 04:11


هنرجویان آموزشگاه موسیقی هنرمند

مراسم بزرگداشت استاد مرادعلی نجاتپور(مرالی)
۲۶آذر ماه۱۴۰۳

سرپرست گروه:ابوذر هنرمند
هنرجویان:
#کمانچه:امیررضاکولیوند
#کمانچه:محمدرضا بازدار
#کمانچه:امیر علی قوچی
#کمانچه:طاها قلی زاده
#کمانچه:مهدیس پناهی
#کمانچه:مائده پور عطا
#کمانچه:مریم عبدلبیگی
#کمانچه:آیلین محمدیان

#ویلون:اسرا رحمانی
#ویلون:یسنا یادگاری
#ویلون:اتنا حسینی

#گیتار:نیوشا اله نوری
#گیتار:محدثه اسدی
#گیتار:ارشیدا بیرانوند
#گیتار:رومینا رزمجو
#گیتار:پرهام یاری
#گیتار:ماهان دیناوند

#سنتور:عسل هنرمند
#سنتور:اوین نوروزی
#سنتور:اسرا رحمانی
#سنتور:طهورا میری
#سنتور:لیانا پورمند
#تنبک:امیر حسین هاشمیان
#تنبک:باران اله نوری

موسیقی کودک
بلز:آیسل هنرمند
بلز:سارامیرزایی
بلزافرا کلانتری
بلز:آینا کلانتری
بلز:دلوان حسن بیگی
بلز:آوان پالیزان
بلز:سایه پیرانی
بلز: آیهان قاسم زاده
بلز:هیراد دوستان علمی
بلز:آترینا عبادی
بلز:بهراد تیموری
بلز:بردیا زیدی
بلز:آوش ملک احمدی
بلز:مها تیموری
فلوت: رخساره غلامی
فلوت:آرشیدا دولتیاری

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

03 Jan, 05:15


دوبیتی


نگاهت یک غزل پیغام احساس
شراب دیدە ات درجام احساس



جهان تلخ شیرین میشە باتو
چوکندوی  عسل درکام احساس


#احمد_زینیوند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

این دوبیتی از احمد زینی‌وند، شعری عاشقانه و سرشار از احساس است که با استفاده از ترکیبات و تصاویر زیبا، عشق و دلبستگی را توصیف می‌کند. در ادامه، شعر را از جهات مختلف بررسی می‌کنیم:


۱. محتوا و معنا

شعر به وصف نگاه معشوق و تأثیر عمیق آن بر شاعر می‌پردازد.

در بیت اول، نگاه معشوق به یک "غزل" و "پیغام احساس" تشبیه شده که مفهومی زیبا و هنری را القا می‌کند. همچنین، "شراب دیدە" استعاره‌ای دلنشین از جذابیت و فریبندگی چشم معشوق است که در "جام احساس" ریخته می‌شود و مستی عاشقانه‌ای را به همراه دارد.

در بیت دوم، حضور معشوق عاملی برای تغییر جهان از تلخی به شیرینی تصویر شده است. این تغییر، به زیبایی با تشبیه جهان به "کندوی عسل در کام احساس" نشان داده شده که حس لطافت و شادابی را به خواننده منتقل می‌کند.

۲. تصاویر شعری

تصاویر در این دوبیتی بسیار دلنشین و پرمعنا هستند:
"نگاهت یک غزل پیغام احساس" تصویری انتزاعی و شاعرانه است که نگاه معشوق را به غزلی پر از پیام‌های عاطفی تشبیه می‌کند.
"شراب دیدە" و "جام احساس" استعاره‌هایی قدرتمند و رایج در شعر فارسی‌اند که به غنای عاطفی شعر افزوده‌اند.
"کندوی عسل در کام احساس" ترکیبی خلاقانه است که شیرینی و لطافت حضور معشوق را به‌خوبی بیان می‌کند.


۳. زبان و بیان

زبان شعر ساده، اما شاعرانه است. استفاده از کلمات ملموس و آشنا، همراه با استعاره‌های دلنشین، به زبان شعر روانی و لطافت بخشیده است. همچنین، انتخاب واژه‌هایی مانند "غزل"، "شراب"، "جام"، "کندوی عسل"، و "کام احساس" نشان‌دهنده دقت شاعر در انتخاب کلماتی است که احساسات عاشقانه را بهتر منتقل کنند.


۴. ساختار و موسیقی

دوبیتی از نظر وزن و قافیه، منسجم و روان است. موسیقی بیرونی شعر ناشی از وزن عروضی و موسیقی درونی آن ناشی از هماهنگی واژه‌ها و تکرار اصوات است که در خوانش، اثری خوش‌آهنگ و دلنشین ایجاد کرده است.


۵. احساسات و عاطفه

احساسات عمیق و لطیف عاشقانه، بارزترین ویژگی این شعر است. شاعر توانسته است با تصاویر و استعاره‌های زیبا، احساسات خود را با خواننده به اشتراک بگذارد و او را با دنیای عاشقانه خود همراه کند.


۶. نقاط قوت

تصاویر زیبا و خلاقانه.
زبان روان و موسیقی دلنشین.
انتقال موفق احساسات عاشقانه.






نتیجه‌گیری

این دوبیتی نمونه‌ای زیبا از شعر عاشقانه است که با زبان ساده و استعاره‌های قوی، احساسی لطیف و صمیمی را منتقل می‌کند.

#استاد_یارمحمد_عبدی

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

30 Dec, 13:53


دنبالە نقد دوشعر ازدکتر مختارفیلی

ترجمه شعر

شعر و آگاهی چون تفنگی بر دوش شاعر است ..
یعنی از او محافظت می کند!؟
دشمنانش را زخم زده یا می کشد!!
مخالفان و بدخواهان از او می هراسند
و...
مصرع دوم از بیت اول

مانند کفن همیشه تن پوش من است.

مگر نگفته اند شهدا نیاز به کفن ندارند؟

و‌ بیت آخر
بخش دو
این که در سایه به من می نگرد
چون همنفسی عزیزِ آغوش من است

(برداشت منِ خواننده و نه آنچه که شاعر گفته است بلکه هرآنچه را که در تصورش بوده و می خواسته بگوید)
من شاعری آزاده ام.درد مردم را فریاد می زنم و جز برای آزادی و مبارزه با استبداد نظری ندارم.
چون مرگ همیشه مثل سایه ای به دنبالم است و شهادت  در این راه را در آغوشم می کشم..

اما آنچه که جمع ضدیین است و ایشان گفته است.

منِ شاعری مبارزم و شعرم تفنگی ست  بر شانه ام
کلام‌ و زبانم کفنی است که تنپوشم است

مرگی که سایه وار همراه و در کمینم است
مرگی که هم نفسم است!!؟ 
و چون عزیزی در آغوشم می کشم آنرا

گاهی اوقات خواننده شعر باید معنا سازی کند  و گرنه در وادی حیرت باید پایین و بالا کند و نهایتا چیزی حاصلش نمی شود


#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

30 Dec, 11:01


بنابەتقاضای دکتر فیلی اشعار نقد شدەاست👇👇👇


این شعرتفنگی است که بردوش من است

.مانند کفن همیشه تن پوش من است
.

این مرگ که در سایه به من می نگرد
.
چون همنفسی عزیز آغوش من است
.
.🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀


.بگذار    بهانه ی   جنونم    باشی
.همناله ی   زار   ارغنونم     باشی


دل را که   به مسلخ جنون   آوردم
"ترسم که تو در میان   خونم باشی"

مصرع آخر وامی از رباعیی از ابوسعید ابوالخیر
.

مختارفیلی مجموعه شعر ازباران تا برهوت
.
فرستادم نقد کنید


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

رباعیات مختار تحت نام مسلخ جنون وشعر،بیانگر تلاش شاعر برای خلق تصاویری قوی و مفهومی عمیق است، اما از نظر ساختاری و محتوایی ضعف‌هایی دارد که بر کیفیت آن‌ها تأثیر گذاشته است. در ادامه، هر دو رباعی را به‌طور جداگانه بررسی می‌کنیم.


رباعی اول

۱. محتوا و معنا:
این رباعی به نوعی از حس تنهایی و پذیرش مرگ می‌پردازد. شاعر مرگ را همچون یک همراه و تفنگ را همچون پوششی دائمی توصیف می‌کند. اگرچه مضمون قابل‌تأمل است، اما بیان آن چندان نوآورانه یا تأثیرگذار نیست.

۲. تصاویر شعری:

"تفنگ بر دوش" و "کفن به تن" از تصاویر مرسوم در ادبیات جنگ و مرگ هستند، اما به شکلی کلیشه‌ای ارائه شده‌اند.

"مرگ در سایه" و "همنفسی عزیز" تضادی را ایجاد کرده‌اند که می‌توانست قوی‌تر و ملموس‌تر باشد، اما در اینجا تصویرسازی چندان موفق نیست.
وتازەمرگ درسایە شاعررامی نگرد،پس هماغوشی وهمنفس بودن دور از ذهن است
بە بیان دیگر:

در مرگ کفن جامه و تنپوش بوَد
در اوج و فرودَش گِرهی روش بود

مرگی که ز دور بر کسی می نگرد
چون همنفسی گرم در آغوش بود؟

۳. زبان و بیان:

بیان ساده و مستقیم است، اما فاقد عمق شاعرانه. جملات، بیشتر خبری‌اند و حس عاطفی کافی را منتقل نمی‌کنند.

۴. موسیقی شعری:

وزن و قافیه منظم است، اما موسیقی درونی و هماهنگی واژگان ضعیف است و روانی لازم را ندارد.


۵. نقاط ضعف:

تصاویر کلیشه‌ای و تکراری.

عدم ایجاد احساس عمیق یا ارتباط قوی با مخاطب.

۶. نتیجه‌گیری:
رباعی اول اگرچه به موضوعی جدی پرداخته است، اما از نظر زبانی و تصویری، قدرت کافی برای ماندگاری در ذهن مخاطب را ندارد.دل را کە بە مسلخ جنون اوردم ..ترسم کە تودر میان خونم باشی.ازنظر‌دستوری کمی ایراد داردباید بجای آوردم،آوردەام باشد.پس فعل باکلام همخوانی ندارد

🍀🍀🍀🍀🍀🍀

رباعی دوم

۱. محتوا و معنا:
این رباعی به توصیف عشقی پرشور و جنون‌آمیز می‌پردازد، اما احساساتی که منتقل می‌کند، به‌خوبی پرداخته نشده‌اند. ابهام در برخی عبارات، باعث ضعف در انتقال مفهوم شده است.

۲. تصاویر شعری:

"بهانه جنون" و "همناله ارغنون" اگرچه شاعرانه‌اند، اما حس تازه‌ای ایجاد نمی‌کنند. ارتباط این تصاویر با هم نیز کمی مبهم به نظر می‌رسد.
در بیت دوم، تصویر "مسلخ جنون" قوی‌تر است، اما نتیجه‌گیری نهایی ("تو در میان خونم باشی") به‌خوبی گسترش نیافته و تأثیرگذاری لازم را ندارد.دوبیت دراین رباعی باهم ارتباط ندارند
مصرع ترسم کە تودرمیان...از ابوسعید ابوالخیراست

۳. زبان و بیان:

زبان رباعی دوم نسبت به اول شاعرانه‌تر است، اما همچنان ضعف در انسجام و شیوایی بیان مشهود است. برخی ترکیب‌ها مصنوعی به نظر می‌رسند و روانی زبان را کاهش داده‌اند.

۴. موسیقی شعری:

موسیقی بیرونی بهتر از رباعی اول است، اما موسیقی درونی همچنان ضعیف است.

۵. نقاط ضعف:

استفاده از ترکیبات کلیشه‌ای مانند "مسلخ جنون".
ابهام در تصاویر و عدم انسجام در معنا.
۶. نتیجه‌گیری:
رباعی دوم نسبت به رباعی اول از نظر زبانی و عاطفی بهتر است، اما همچنان در تصاویر و بیان دچار ضعف است.

جمع‌بندی کلی:

هر دو رباعی از مختار فیلی تلاش‌هایی برای بیان احساسات عمیق و خلق تصاویر شاعرانه هستند، اما ضعف در زبان، تصاویر تکراری، و عدم انسجام مفهومی باعث شده‌اند تأثیرگذاری لازم را نداشته باشند. با ویرایش بیشتر و پرداخت بهتر مضامین، می‌توان این اشعار را بهبود بخشید و اثری قوی‌تر خلق کرد.

  #احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

30 Dec, 08:33


این شعرتفنگی است که بردوش من است

.مانند کفن همیشه تن پوش من است
.

این مرگ که در سایه به من می نگرد
.
چون همنفسی عزیز آغوش من است
.
.🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀


.بگذار بهانه ی جنونم باشی
.همناله ی زار ارغنونم باشی


دل را که به مسلخ جنون آوردم
"ترسم که تو در میان   خونم باشی"

مصرع آخر وامی از رباعیی از ابوسعید ابوالخیر
.

مختارفیلی مجموعه شهر ازباران تا برهوت
.
فرستادم نقد کنید


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

رباعیات مختار تحت نام مسلخ جنون وشعر،بیانگر تلاش شاعر برای خلق تصاویری قوی و مفهومی عمیق است، اما از نظر ساختاری و محتوایی ضعف‌هایی دارد که بر کیفیت آن‌ها تأثیر گذاشته است. در ادامه، هر دو رباعی را به‌طور جداگانه بررسی می‌کنیم.


رباعی اول

۱. محتوا و معنا:
این رباعی به نوعی از حس تنهایی و پذیرش مرگ می‌پردازد. شاعر مرگ را همچون یک همراه و تفنگ را همچون پوششی دائمی توصیف می‌کند. اگرچه مضمون قابل‌تأمل است، اما بیان آن چندان نوآورانه یا تأثیرگذار نیست.

۲. تصاویر شعری:

"تفنگ بر دوش" و "کفن به تن" از تصاویر مرسوم در ادبیات جنگ و مرگ هستند، اما به شکلی کلیشه‌ای ارائه شده‌اند.

"مرگ در سایه" و "همنفسی عزیز" تضادی را ایجاد کرده‌اند که می‌توانست قوی‌تر و ملموس‌تر باشد، اما در اینجا تصویرسازی چندان موفق نیست.
وتازەمرگ درسایە شاعررامی نگرد،پس هماغوشی وهمنفس بودن دور از ذهن است
بە بیان دیگر:

در مرگ کفن جامه و تنپوش بوَد
در اوج و فرودَش گِرهی روش بود

مرگی که ز دور بر کسی می نگرد
چون همنفسی گرم در آغوش بود؟

۳. زبان و بیان:

بیان ساده و مستقیم است، اما فاقد عمق شاعرانه. جملات، بیشتر خبری‌اند و حس عاطفی کافی را منتقل نمی‌کنند.

۴. موسیقی شعری:

وزن و قافیه منظم است، اما موسیقی درونی و هماهنگی واژگان ضعیف است و روانی لازم را ندارد.


۵. نقاط ضعف:

تصاویر کلیشه‌ای و تکراری.

عدم ایجاد احساس عمیق یا ارتباط قوی با مخاطب.

۶. نتیجه‌گیری:
رباعی اول اگرچه به موضوعی جدی پرداخته است، اما از نظر زبانی و تصویری، قدرت کافی برای ماندگاری در ذهن مخاطب را ندارد.دل را کە بە مسلخ جنون اوردم ..ترسم کە تودر میان خونم باشی.ازنظر‌دستوری کمی ایراد داردباید بجای آوردم،آوردەام باشد.پس فعل باکلام همخوانی ندارد

🍀🍀🍀🍀🍀🍀

رباعی دوم

۱. محتوا و معنا:
این رباعی به توصیف عشقی پرشور و جنون‌آمیز می‌پردازد، اما احساساتی که منتقل می‌کند، به‌خوبی پرداخته نشده‌اند. ابهام در برخی عبارات، باعث ضعف در انتقال مفهوم شده است.

۲. تصاویر شعری:

"بهانه جنون" و "همناله ارغنون" اگرچه شاعرانه‌اند، اما حس تازه‌ای ایجاد نمی‌کنند. ارتباط این تصاویر با هم نیز کمی مبهم به نظر می‌رسد.
در بیت دوم، تصویر "مسلخ جنون" قوی‌تر است، اما نتیجه‌گیری نهایی ("تو در میان خونم باشی") به‌خوبی گسترش نیافته و تأثیرگذاری لازم را ندارد.دوبیت دراین رباعی باهم ارتباط ندارند
مصرع ترسم کە تودرمیان...از ابوسعید ابوالخیراست

۳. زبان و بیان:

زبان رباعی دوم نسبت به اول شاعرانه‌تر است، اما همچنان ضعف در انسجام و شیوایی بیان مشهود است. برخی ترکیب‌ها مصنوعی به نظر می‌رسند و روانی زبان را کاهش داده‌اند.

۴. موسیقی شعری:

موسیقی بیرونی بهتر از رباعی اول است، اما موسیقی درونی همچنان ضعیف است.

۵. نقاط ضعف:

استفاده از ترکیبات کلیشه‌ای مانند "مسلخ جنون".
ابهام در تصاویر و عدم انسجام در معنا.
۶. نتیجه‌گیری:
رباعی دوم نسبت به رباعی اول از نظر زبانی و عاطفی بهتر است، اما همچنان در تصاویر و بیان دچار ضعف است.

جمع‌بندی کلی:

هر دو رباعی از مختار فیلی تلاش‌هایی برای بیان احساسات عمیق و خلق تصاویر شاعرانه هستند، اما ضعف در زبان، تصاویر تکراری، و عدم انسجام مفهومی باعث شده‌اند تأثیرگذاری لازم را نداشته باشند. با ویرایش بیشتر و پرداخت بهتر مضامین، می‌توان این اشعار را بهبود بخشید و اثری قوی‌تر خلق کرد.

#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

28 Dec, 04:35


شعر👇👇👇👇

سخن از رخوت هموارە ای نیست
غم و تردید دیگر بارە ای نیست

تو کردی کودتا در ملک قلبم
که از این عشق دیگر چارەای نیست

#احمد_زینی_وند

🍀🍀🍀🍀🍀
نقد👇👇👇

این دوبیتی از احمد زینی‌وند به شکلی زیبا و شاعرانه، احساس عشق پرشور و مقاومت‌ناپذیر را بیان می‌کند. در ادامه، آن را از جهات مختلف بررسی می‌کنیم:

۱. محتوا و معنا

شعر به نوعی از عشق اشاره دارد که با تمام وجود تسلیم آن شده و راه گریزی از آن نیست.

در بیت اول، شاعر با رد "رخوت" و "تردید"، حالتی از قطعیت و استواری را در عشق خود نشان می‌دهد. این عشق نه حاصل تردید است و نه وابسته به ملال، بلکه حسی قوی و تثبیت‌شده است.

در بیت دوم، شاعر عشق معشوق را به کودتایی در "ملک قلب" خود تشبیه کرده که استعاره‌ای بدیع و خلاقانه است. این کودتا چنان قدرتمند است که شاعر به نبود هیچ چاره‌ای جز تسلیم در برابر عشق اذعان می‌کند.

۲. تصاویر شعری

"رخوت همواره" و "تردید دیگر باره" به خوبی وضعیت‌های عاطفی را به تصویر می‌کشند و نشان می‌دهند که عشق فراتر از این احساسات سطحی و موقت است.

تشبیه عشق به "کودتا در ملک قلب" تصویری نو و قدرتمند است که قدرت و تسلط عشق را به بهترین شکل ممکن بیان می‌کند. این تصویر به‌خوبی حس تسلیم و ناگریزی را منتقل می‌کند.

۳. زبان و بیان

زبان شعر ساده و فاقد پیچیدگی‌های اضافی است، اما از نظر عمق معنایی غنی است. واژه‌هایی مانند "رخوت"، "تردید"، "کودتا"، و "ملک قلب" نشان‌دهنده دقت شاعر در انتخاب واژه‌هایی هستند که بیانگر حس عمیق عشق و تسلیم باشند.

۴. ساختار و موسیقی

این دوبیتی از نظر وزنی و قافیه‌ای منسجم است. موسیقی درونی شعر به دلیل هماهنگی واژه‌ها و انتخاب‌های آوایی مناسب، در ایجاد ریتمی دلنشین مؤثر است. استفاده از قافیه‌های "ای نیست" و "چاره‌ای نیست" تکرار معنایی و وزنی زیبایی را به شعر افزوده است.

۵. احساسات و عاطفه

شعر در انتقال حس عشق پرشور و بدون بازگشت موفق عمل کرده است. تردید و رخوت که در عشق‌های سطحی وجود دارد، در اینجا جای خود را به قطعیت و نیرویی قدرتمند داده‌اند که تمام وجود شاعر را تسخیر کردە است

۶. نقاط قوت

تشبیه خلاقانه "کودتا در ملک قلب".
انتقال موفق حس تسلیم‌ناپذیری در برابر عشق.
زبان ساده، اما عمیق و تأثیرگذار

نتیجه‌گیری

این دوبیتی با استفاده از زبان ساده و تصاویر خلاقانه، حس عشق پرقدرت و تسخیرکننده را به‌خوبی بیان می‌کند. تشبیه به کودتا و تأکید بر نداشتن راه گریز، از این شعر اثری متفاوت و به‌یادماندنی ساخته است.

#دکتر_رضا_جمشیدی

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

27 Dec, 05:37


#شعر👇👇👇👇

نە صلح و آشتی میدان عوض شد
بە جا درمان دردِ مان عوض شد

خری رفت و همە شاد و بە جایش
خری آمد جل و پالان عوض شد

#احمد_زینی_وند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#نقد👇👇👇

این دوبیتی از احمد زینی‌وند با بهره‌گیری از زبانی ساده و طنزآمیز، به وضعیت سیاسی و تغییرات در سوریه اشاره دارد. شاعر با استفاده از یک ضرب‌المثل عامیانه، مفهوم خود را به شکلی انتقادی و طنزگونه بیان می‌کند. در ادامه به نقد و بررسی این دوبیتی می‌پردازیم

۱. محتوا و معنا

شاعر به تغییرات سیاسی و جابه‌جایی قدرت در سوریه اشاره دارد که به‌جای بهبود شرایط، صرفاً تغییرات ظاهری و بدون تأثیر واقعی بر زندگی مردم به وجود آورده است. مفهوم اصلی رباعی این است که رفتن یک شخصیت سیاسی و آمدن شخصیت دیگری، تنها جایگزینی ظاهری بوده و وضعیت تغییری نکرده است.

۲. زبان و بیان

زبان دوبیتی ساده و روان است و از طنز برای انتقاد استفاده شده است. واژه‌های «خری رفت» و «خری آمد» اشاره به جابه‌جایی قدرت بدون تغییرات اساسی است و کنایه‌ای واضح و آشنا برای مخاطبان است.

۳. تصاویر و استعاره‌ها

تصویر "خری رفت و خری آمد" استعاره‌ای طنزآمیز برای بیان این مفهوم است که تغییرات در رهبری سیاسی تأثیری واقعی بر بهبود اوضاع نگذاشته است.

"جل و پالان عوض شد" نیز اشاره به تغییرات سطحی و بی‌معنی دارد و این تصویر کنایه‌آمیز در ذهن خواننده می‌ماند

۴. موسیقی و وزن

دوبیتی از نظر وزنی منسجم و هماهنگ است و قافیه‌های «عوض شد» به ایجاد موسیقی دلنشین در شعر کمک کرده‌اند. تکرار واژه «عوض شد» تأکید شاعر بر تغییرات بی‌معنا و سطحی را نشان می‌دهد

۵. احساسات و عاطفه

با اینکه دوبیتی لحنی طنزآمیز دارد، حس ناامیدی و انتقاد در پس آن مشهود است. شاعر به‌خوبی این حس را به مخاطب منتقل می‌کند و نوعی تأمل در وضعیت اجتماعی و سیاسی را برمی‌انگیزد.

۶. نقاط قوت

استفاده موفق از طنز و کنایه برای بیان انتقاد.

زبان ساده و قابل‌فهم برای عموم مخاطبان.
تصویرسازی واضح و تاثیرگذار

۷. نقاط ضعف احتمالی

ممکن است برخی مخاطبان استفاده از این زبان طنزآمیز و کنایه‌ای را مناسب موضوعات جدی مانند بحران‌های سیاسی ندانند.

نتیجه‌گیری

این دوبیتی با زبان طنزآمیز و کنایه‌ای، به نقدی ساده و قابل‌فهم از وضعیت سیاسی سوریه پرداخته است. استفاده از ضرب‌المثل‌های آشنا و زبانی ساده، باعث شده پیام شعر به‌خوبی منتقل شود و در ذهن مخاطب باقی بماند.


#استادیار_محمد_عبدی

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

26 Dec, 06:10


#نقد_شعری_از_استاد_رحمان_مریدی

دروغ

از دروغ ای کاش آدم عار داشت
با دروغ این زندگی پیکار داشت

کاش اصلا در درونش هر کسی
یک نظام قابل هشدار داشت

تا نمی گفتند آدم ها دروغ
هر دروغی صحنه ی تکرار داشت

کاش مانند درون بیرونمان
جای گلهای فریبا خار داشت

یا درستی راه آسان داشت یا
نادرستی راه ناهموار داشت

تا نمی شد ثبت گلهای خطا
کاش اصلا زندگی هم "وار" داشت


وار : وی ای آر ، سیستم کمک داور ویدیویی

#رحمـان_مـریدی_بیرانوند

#نقد👇👇👇👇

این شعر از رحمان مریدی بیرانوند، به شکل انتقادی به یکی از بزرگ‌ترین معضلات اجتماعی، یعنی دروغ‌گویی، پرداخته است. شاعر با استفاده از تصاویر ساده اما تأثیرگذار، آرزوهای خود را برای دنیایی صادق‌تر به تصویر کشیده و از تکنولوژی (سیستم VAR) به عنوان استعاره‌ای نوین بهره گرفته است. در ادامه، ابعاد مختلف این شعر را بررسی می‌کنیم:

۱. محتوا و معنا
شاعر از ابتدا به زشتی و زیان دروغ‌گویی اشاره می‌کند و آرزوی وجود مکانیزم‌های درونی یا بیرونی برای جلوگیری از این عمل ناپسند را بیان می‌کند. مضمون کلی شعر، نقد دروغ و درخواست جامعه‌ای سالم‌تر و صادق‌تر است. شاعر با طرح این سؤال‌ها و آرزوها، به عمق بحران اخلاقی در جامعه اشاره دارد.

بیت اول: دروغ را عاملی برای تخریب زندگی معرفی می‌کند و آرزو دارد انسان‌ها از دروغ خجالت بکشند.
بیت دوم: پیشنهاد می‌دهد که انسان‌ها دارای سیستمی درونی باشند که به محض دروغ‌گویی هشدار دهد.
بیت سوم: به چرخه تکرار دروغ اشاره می‌کند و تأسف خود را از عادی شدن این رفتار نشان می‌دهد.
بیت چهارم: خواستار صداقت در رفتار انسان‌هاست و به نوعی دنیای دروغین بیرونی را به تضاد با ذات درونی انسان‌ها نسبت می‌دهد.
بیت پنجم: به سختی راه درستی و آسانی راه نادرستی می‌پردازد و پیشنهاد می‌کند که شرایط برای صداقت آسان‌تر شود.
بیت آخر: با استفاده از استعاره VAR (سیستم کمک داور ویدیویی)، پیشنهاد می‌کند که زندگی نیز مکانیزمی برای ثبت و بازبینی اشتباهات داشته باشد. این استفاده هوشمندانه از تکنولوژی، شعر را به یک اثر معاصر و نوآورانه تبدیل کرده است

۲. تصاویر و استعاره‌ها

"نظام قابل هشدار در درون": استعاره‌ای زیبا از وجدان یا سیستم اخلاقی است که می‌تواند انسان‌ها را از دروغ‌گویی بازدارد.
"جای گل‌های فریبا خار داشت": اشاره به تضاد میان ظاهر زیبا و باطن نادرست، تصویری قوی و ماندگار است.
"ثبت گل‌های خطا" و "زندگی هم وار داشت": استفاده از تکنولوژی مدرن (VAR) به‌عنوان استعاره‌ای برای عدالت و بازبینی رفتارها، ایده‌ای خلاقانه است که به شعر رنگی نو می‌بخشد.

۳. زبان و بیان

زبان شعر ساده، روان و در عین حال تأثیرگذار است. استفاده از واژه‌ها و تعابیر روزمره، شعر را برای مخاطبان گسترده‌ای قابل‌درک کرده است. شاعر با بیان آرزوهای خود، خواننده را به تأمل واداشته و لحن انتقادی خود را با نرمی و مهارت بیان کرده است

۴. ساختار و موسیقی

شعر از نظر وزنی منظم و موسیقایی خوش‌آهنگ است. قافیه‌های دقیق و تکرار واژه‌های مرتبط با مضمون (مثل دروغ، هشدار، و تکرار) بر موسیقی شعر افزوده‌اند.

۵. احساسات و عاطفه

شاعر حسرت و ناامیدی خود را از گسترش دروغ در جامعه به‌خوبی منتقل می‌کند. همچنین، آرزوها و امیدواری او به ایجاد جامعه‌ای بهتر، در لابه‌لای ابیات مشهود است.

۶. نقاط قوت

استفاده هوشمندانه از استعاره‌ها و تصاویر.
زبانی ساده و تأثیرگذار.
پرداختن به موضوعی اجتماعی و اخلاقی.
بهره‌گیری از مفاهیم مدرن مانند VAR برای انتقال پیام.

۷. نقاط ضعف احتمالی

برخی مفاهیم مانند "خار به جای گل" ممکن است کمی کلیشه‌ای به نظر برسند.
بیت آخر اگرچه ایده جذابی دارد ونوآوری درگفتار، اما ممکن است برای برخی مخاطبان که با تکنولوژی VAR آشنا نیستند، گنگ باشد.

نتیجه‌گیری

این شعر نمونه‌ای موفق از ادبیات اجتماعی است که با بهره‌گیری از زبان ساده و تصاویر نوآورانه، پیام خود را به‌خوبی منتقل می‌کند. استفاده از تکنولوژی مدرن به‌عنوان استعاره، شعر را به اثری معاصر و قابل‌ارتباط برای مخاطبان امروزی تبدیل کرده است.


#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

25 Dec, 06:07


سلام صبح بخیر جناب استاد عزیز و گرامی
درود بر حضرتعالی و جناب دکتر زینی وند ، انصافا نگارش و سروده ای زیبا و به حق بود در شأن حضرتعالی.
شما باعث افتخار هستید و ماندگار در تاریخ ، خداوند به شما عزت و سربلندی و سلامت عنایت کند. سایه تان مستدام

#امیری

🍀🍀🍀🍀🍀

سلام صبح بخیر استاد عزیزم واقعا با خواندنش احساس غرور کردم وباعث افتخار قوم لر بودید و هستید الهی همیشه سلامت باشید کنار عزیزانتون و سایه پر افتخارتون همیشه بالای سرمون باشه

کیوان

🍀🍀🍀🍀🍀

سلام و درود استاد عزیز به به بسیار بسیار عالی درود درود

صحرایی ،فوق ممتاز،سنقر


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

استاد عبدالحمید هاشمی ، خوشنویس و فرهنگی فرهیخته ای که بهترین سال‌های عمرشان را به آموختن و آموزش هنر والای خوشنویسی اختصاص داده و همچنان در این عرصه خوش می درخشند، قدرت دست استاد در نگارش، چیدمان و اجرای قالب های خط، هر مخاطبی به خصوص اهل هنر را به تحسین وا می دارد. هر مخاطبی که اندک اطلاعاتی در خصوص این هنر داشته باشند، متوجه جایگاه والای استاد هاشمی و مسیر بسیار پر پیچ و خم و مشکلی که پیموده اند خواهد شد ، در طول تاریخ افراد معدودی در هر زمینه می درخشند و بی شک یکی از مفاخر  ماندگار و تکرار نشدنی دیارمان در عرصه فرهنگ و هنر ، جناب استاد عبدالحمید هاشمی هستند بنده و دیگر شاگردان این عزیز ، همیشه قدردان زحمات بی دریغ ایشان بوده و هستیم و از خداوند متعال سلامتی و طول عمر با عزت را برایشان خواستاریم.
* با تقدیم احترام علی امیری نژاد

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

هوالجمیل

ان اللمتقین فی مقام امین (قرآن کریم)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان

کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد

بی‌گمان در روزگار پر فراز و نشیب دوران معاصر و حتی قبل از آن رجال و بزرگمردان انگشت شماری بوده اند که در عرصه های گوناگون سیاسی اجتماعی و بخصوص فرهنگ و هنر دارای نظرگاهی بسیار زیبا و پر از لطافت بوده اند .
در میانه ی این بزمگاه عارفانه و عاشقانه  انسانی ذو فنون و خوش قریحه از تبار سرزمین زاگرس سر برآورده  و با عشقی وافر به هنر هنرمندان دیار خود به ادای دین می پردازند .
جناب آقای دکتر زینی وند عزیز
اینجانب به سهم خود که در جامعه هنر دیار پر پیشینه سیمره خدمت استاد هاشمی سالیانی درخشان را در دهه ۶۰ شاگردی نموده ام  بابت ارسال این نوشتار کمال تشکر را دارم .
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید کشید

باتشکر
ارادتمند شما
فرامرز پالیزبان
پنجم دیماه ۱۴۰۳

🍀🍀🍀🍀🍀🍀

سلام و درود استاد متقی  عزیز
و هزاران لایک به خامه زرین و کلک خیال انگیز استاد بی بدیل جناب «عبدالحمید هاشمی» که در حقیقت امتداد ذوق هنری والای نیا و پدر بزرگ مادریش استاد «میرزا عبدالحسین خان رشنوادی» است همان که شاه قاجار وقتی مرقومه تبریک ارسالی والی پشتکوه را نگاه کرد و در ذیلش نوشته شده بود کاتب «میرزا عبدالحسین رشنوادی» به کُتاب دربار گفت بروید  در محضر این میرزای لر اندکی خط بیاموزید(جهت استحضار کاتبان دربار اساتید مبرز و بهترین های خط زمان خودشان بوده اند و بفرموده شاه باید برای تلمذ به نزد استاد ما می آمدند). خط و هنر علاوه بر اینکه در ریاضت و تمرین و ممارست ارتقا می یابد اما بلاشک پایه و اساسش موروثی است و خوشبختانه استاد ارث معظم خود را از میرزاهای خانواده رشنوادی و رشنوهای قلم دار(قلم تیژ) به نیکویی به ارث برده و به امینی امانت داری کرده است و این جای بسی افتخار، تحسین و سپاس است. سلام بر او ،بر خط زیبا و خیال انگیزش، الهی جانش بدور از ملال، تن اش بدور از گزند و روان هنرورش مستغرق آرامش و امنیت باد و همواره سایه مهر راستین و هنر فاخرش بر پهنه ملک ایران و ایران ِفرهنگی مستدام و دامن گستر باد. عبدالحمیدها نوادرند و اقبالی می خواهد استانی، شهری و خانواده و ایلی چنان گوهر تابناک و دُر گرانبهایی را صاحب شود!

✍️ با احترام عباس رشنوادی

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

25 Dec, 05:40


#_پیشکسوت_خوشنویسی
#درەشهر


#استاد_عبدالحمید_هاشمی
👇👇👇👇👇


سال ۱۳۳۱ در درەشهر چشم به جهان گشود ،نامش را عبدالحمیدگذاشتند پس ازتحصیل بەخوشنویسی روی آوردو بسرعت پیشرفت کردوقلە های رفیع خوشنویسی را یکی پس ازدیگری فتح نمودند

استاد فردی نخبە بود و توانست در سطح کشور و جهان  مطرح شود واین پیشرفت رامدیون دست وپنجە هنرمند و استعداد شگرفش می باشد بصورتی کە هر بیننده ای از آثارشان  را بە وجد آورده و یکەتاز میدان خوشنویسی هستند.
نستعلیق خط مخصوص اوست،درانواع خط ،  واستاد در نوشتن این خط تبحر خاصی دارد.
نستعلیق عروس خط ها لقب دارد وخط مخصوص ایرانی هاست.نوشتن آن بسیارسخت ونیاز بەتمرین ،ممارست و ریاضت زیاد دارد .برخی معتقدندبرای نوشتن درست نستعلیق باید چهل سال تمرین کرد.
استاد هاشمی  پیرو شیوه کلهر  ومطابق سبک استاد امیرخانی کارکرده اما  بعد از رسیدن به درجه استادی بااستفاده از تجربیات  خود باحفظ قالبها براساس سلیقه  وهدایت دست خود مینویسند.   یکی از خصوصیات  منحصر بفرد خط ایشان آنگونه که خوشنویسان دیگر میگویند: 
رعایت تناسب  دراجرای کلمات است که  فوق العاده دراستحکام و زیبایی  کارهای ایشان تاثیر گذار بوده است 
تخصص  اصلی ایشان  چلیپانویسی است که  مرکز قلمش برهمین مداراست  درنوشتن سطر وقطعه وکتابت وکتیبه و غیره...هم استادی کم نظیر است.   
درسال ۸۹ درمجمع عمومی  رشت  ازطرف خوشنویسان کشور  بعنوان عضو اصلی  شورای عالی انجمن خوشنویسان کشور انتخاب  ومدت ۵ سال دراین جایگاه منشا خدمات ارزنده ای بودند،    
در ضمن عضو هیئت تصحیح اوراق امتحانات سراسر کشور هستند
هر زمانی که مدیر اجرایی لازم بداند  حضور خواهندیافت‌.

وی شاگرد مستقیم استادفلسفی ازچهرە های ماندگار خوشنویسی است
استادبیش ازنیم قرن سابقە خوشنویسی را درکارنامە خود دارند
درسال ۱۳۷۰عضو هیئت بدوی جهت  افتتاح انجمن خوشنویسان مرکز استان ایلام بودند. ودرسال۱۳۷۵ انجمن خوشنویسان شعبه دره شهر را راه اندازی کرد. 
درنمایشگاە های متعدد انفرادی وجمعی شرکت داشتە و همیشه ازافرادبرتر بودە اند.
او داور جشنوارە هادر استان های مختلف ونمایندە دائمی درمجمع عمومی انجمن خوشنویسان کشوراست
دریافت جوایز متعدد خط وخوشنویسی وشرکت دربیش از ده ها نشست فرهنگی وهنری جزیی از کارنامە بزرگ هنری ایشان است
استادهاشمی ،نماد اخلاق درهنر است وهمە اورا بە خلق وخوی نیک می شناسند و برایش احترام ویژه ای قائلند.

حرف اخر:
من اورابخاطرپرورش شاگردانی توانا،پدرخوشنویسی درەشهر می دانم.

#سە_دوبیتی_برای_استاد_هاشمی
👇👇👇👇

                                        1🍀          

تو در دنیای خط عالیجنابی
نشان   از نور  داری ،آفتابی

بە خطاطی تو استادی،تواستاد
به حسن خُلقِ نیکو ، نابِ نابی

                                   2🍀

بە   چشم  آسمان   عشق ماهی
بە یلدای    زمان  تو     صبحگاهی

بە کاخ نسخ وثلث وهرچە باشد
گمان دارم   تو تنها   پادشاهی

                                 3🍀

بزرگی و عزیز   و  بی ریایی
هنر را تاج اگر باشد   سزایی

درەشهر از تودارد نام و شهرت
که نوری  و فروغ  شهر مایی

4🍀


قلم در دستِ    استادم   کلید است
هنر در    بودنِ او   روسپید     است


نگینِ   تاجِ   خط    خوش      نویسی
بدونِ   شک   فقط  عبدالحمید است



#دکتراحمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

25 Dec, 05:23


سلام صبح بخیر جناب استاد عزیز و گرامی
درود بر حضرتعالی و جناب دکتر زینی وند ، انصافا نگارش و سروده ای زیبا و به حق بود در شأن حضرتعالی.
شما باعث افتخار هستید و ماندگار در تاریخ ، خداوند به شما عزت و سربلندی و سلامت عنایت کند. سایه تان مستدام

#امیری

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

23 Dec, 17:18


#حسینعلی_قدمی

#لری

#لکی

#از_پیشکسوتان_موسیقی_درەشهر

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

23 Dec, 13:55


‍ #از_پیشکسوتان_موسیقی_درەشهر

#استاد_خدامراد_هنرمند2

استادخدمرادهنرمندمتولد سال 1338است.وی در درەشهر ودرخانواده ای هنرمند بە دنیاآمد،6سالە بود کەنزدپدرش ؛سوختە زار هنرمند نواختنِ کمانچە را آموخت.
سالها درمراسمِ و مناسبت ها سازهایی از جمله کمانچە ،دهل،سرنا و..نواخت
تا‌ اینکە در سال 1367 بەاستخدام ادارە ارشاداستان ایلام درآمد.نت خوانی رادرایلام نزد استاد علیکرمی آموخت،وی درنواختن سازهای کمانچە،سرنا، دوزلە دهل ،ویلون وتنبک تخصص دارد،
استاد هنرمنددارای گواهینامە کمانچە نوازی درسطح یک در دانشگاە واحد 94 فرهنگ و هنراستان تهران ودارای گواهی پایان دورە تک درس سلفژ کمانچە در واحد 56تهران است.
وی تاکنون درچندین جشنوارە،گردهمایی و ..،شرکت داشتەومقام های زیادی را کسب‌نمودە است کە در عکس ها قابل مشاهده است


بااحترام
#احمد_زینیوند

🍀🍀🍀🍀🍀🍀

دو دوبیتی برای استاد هنرمند👇👇👇

                                     1🍀

بە دشت عشق زیبا می خرامی
شرابِ ساز موسیقی ، تو جامی

تمام  سازها     هستند     رامت
بە موسیقی تو استاد     تمامی

                                2🍀


کە موسیقی ست همزادهنرمند
و   باشد اصل و  بنیاد  هنرمند

واجدادش  همە با ساز   همدم
درود   ما   بە   اجداد   هنرمند


لیست مقام هاوشرکت درجشنوارەوگردهمایی ها👇👇👇👇

شرکت در سی نهمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر استان کرمانشاه بهمن 1402
نخستین جشنواره موسیقی فجر آموزشگاهی،
هنرمند/آوای مهرگان،
بعنوان داور در بخش موسیقی بومی مقامی1402

بقیە درعکس نگار👇👇👇👇

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

23 Dec, 07:50


‍ یک چارپارە لری  ؛ دا، مادر


چنی خویی منی بوە سفینی
کلِک نشون راسی و حقیقت
دس و دلت پُرە کل کس د حرفِ
دُرسی ،پاکی و  عشق و رفاقت

خدا تونن د عرش آورده یە رو
و دورون ایمو تا بزنی جار
گلِسو وسوزە و باغنِ نشو بی
دِ ره ناراسی و بن بس و پُر خار

🍀🍀🍀🍀🍀
بشرنیسی تو فرشتە خدایی
جهونی بی گمو کل ینە دونن
کتاو عشقیو مردم وری تو
الفبا خوییی وپاکینە بونن


جنت قالی دە زیر پاتەنازار
ینە حرف وقصە گپ‌دینمونە
د ایی تو کە نیر‌چش زمینی
کسی دونا بوە خو ینە دونە

داا گوتیمو کلی هم قصە خو
نوتییم و کلومی هم دە باوە
کە باۆە بووە دمردی و خوویی
داا هم بونە سیمولاوەلاوە


دا نیرو دا چش راسمونە
وباوە بی‌گموستین مالە
خدابکە نمیرن ای‌ دوتا گل
خداخوشی  بکە سی شو حوالە

🍀🍀🍀🍀🍀

دا مە رت وبهشت ومنن هیشت
کە نارم ای گلن صدحیف وافسوس
کە حالیە  د زنئیم  گُلِ   ریش
پرش نِکە نه قوم و ، زن ودوس



#احمد_زینی_وند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

باوە سفی ،باباسیف الدین ؛ ازاولیا ،مزاراو قرن هازیارتگاە مردم محل است

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

22 Dec, 08:35


#از_پیشکسوتان_موسیقی_درەشهر

دوشعربرای حسینعلی قدمی،پیشکسوت
موسیقی 1👇👇👇👇


                                   1🍀

برای ما بمان  همچون   همیشە
توای شیرین زبان همچون همیشە

صدایت   نغمەی  بلبل   به    باغە
قدمی جان بخوان همچو همیشە



                                  
                                  2🍀

درودِ  ما  همیشە   بر   جنابت
کە ما کردیم در دل   انتخابت


بخوان میرونە،ساریخانی وهم ،
ارهە    با   صدای   نابِ    نابت


     #احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

22 Dec, 06:32


#از_پیشکسوتان_موسیقی_درەشهر

  1🌿  #استاد_حسینعلی_قدمی

استاد حسینعلی قدمی را همە مردم درەشهر می شناسندو با صدای دلنشین و زیبایش
در اجرای .. میرونه.. اَرَ هە،ساریخانی و...  آشنایی دارند
او خوانندگی را از سال ۱۳۵۲ آغاز و درحالی پا بە عرصە موسیقی گذاشت کە پدرش ازخوانندگان برتر منطقە بود.
قدمی بسرعت پیشرفت کرد و این را مدیون صدای خوب، دلنشین ، رسا و سبک مخصوص بە خود درخوانندگی است

این هنرمند توانا باکمانچە نوازی استاد خدامراد هنرمند تاکنون بیش از ۲۰ کلیپ‌ بە جامعە هنری تقدیم ودر برنامه صدا و سیمای  شهر های ایلام‌ وخرم آباد‌  بارها دوستداران هنرش را محسور گرمی و گیرایی صدای خود کردە است .
ایشان در شهر کرمان با شعری از احمد زینی‌وند درمیان تمام گروە های داخلی و خارجی با نوازندگی استاد خدامرادهنرمند مقام اول راکسب‌نمودە وهمچنین لوح های  تقدیر زیادی را در جشنوارە ها گرفتە کە تعداد آن ها بە ۲۵ لوح می رسند
استاد حسینعلی قدمی از مفاخر و پیشکسوتان موسیقی‌ درەشهر است
برای او آرزوی موفقیت  وطول عمر با عزت را آرزومندیم
درپایان شما رامهمان صدای زیبایش می‌کنیم

بااحترام
#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

22 Dec, 06:13


#حکایت_های_تتری_پایانی_ندارد 👇👇👇

واقعا این تتری باچە رویی کارهنری دیگران راسرقت می کند
ازمن و استاد ابوذر هنرمند ومردم وجامعە موسیقی درەشهر کە هیچ ،آیااز آن نونهالان نوازندە وشاگرد استاد ابوذرهنرمند کەحس وحال معصومی دارند هم خجالت نکشید؟
ازمرالی کە سال هابرای مانواختە و حق بزرگی برگردن مادارد خجالت نکشید؟!

ازفرماندار درەشهر،ازاستادعبدالحمیدهاشمی،ازاستادجعفر فیلی کە مجری برنامه بود ،از استاد خدامرادهنرمند،ازگرو سازخسته،ازحسن الهامی،ازاشکان وشایان هنرمند ،ازذبیح اللە نوری،ازفردین  گیلانی ،ازآقای دلاوری ،از امیرعلی زینی وند، وهمە وهمه خجالت نکشید؟!
آمد وآمد وباتمام .... کاری کە مازحمت آنرا کشیدە بودیم ،بە نام خود معرفی کرد
آیا ایشان شایستە دبیری جشنوارە ای چون سرناواست؟

بااحترام
#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

21 Dec, 15:28


وقتی میگم چهارپاره تخصص #استاد_احمد_زینی_وند است ، یعنی همین که زیبایی و طراوت بیت مطلع را تا پایان به همان قدرت ادامه میدهد

#استاد_یارمحمد_عبدی



آسمانم همیشه ابری بود
چشم‌هایم همیشه بارانی
آن هوای غریب و دلگیری
که تو آنرا ندیده، میدانی

دستهایم تهی ز دست کسی
لحظه‌هایم ز دلخوشی خالی
قهوه ام از اجابت فال و
شعرهایم  ز هر چه خوشحالی

تو رسیدی که سهم احساسم
تو رسیدی که باورم باشی
در جهانی پر از خصومت‌ها
تا ابد یار و یاورم باشی

تا که کامل شوم به بودن تو
تا سکوتم پر از کلام شود
شعر، لبخند، دلخوشی، قصه
با شما سهم لحظه‌هام شود

آی ای آفتاب عالم تاب
باز گرما ببخش جانم را
روشن از نور دیدگانت کن
باز هم ظلمت جهانم را

#احمد_زینی_وند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

دقیقا،بنده هم از چهارپاره های دکتر لذت می برم


#استادجعفرفیلی

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

20 Dec, 21:04


گزارش خبرگزاری مهرازبرنامە  تجلیل از استاد مرالی
این برنامە هفتە پیش برگزارشد

متولی این کارفرهنگی استاد ابوذرهنرمندبزرگوار ،احمدزینی وند و گروە سازخستە بودند
دبیر تجلیل ازمرالی را استاد ابوذرهنرمند برعهدە داشت وآقای منوچهرتتری وسرناوا هیچ نقشی دراین کارنداشتەاند

منوچهرتتری مثل همیشە دست بەجعل زدە وکاری کردە کە دیگران فکرکنند  این بخشی ازجشنوارە سرناوا بودە است کەچنین نیست.
ازمدیرکل محترم ارشاد اسلامی وحراست محترم این نهاد انقلابی تقاضای رسیدگی داریم.
ماهور که آیدی تتری و درعکس" م "دیدە  می شود زیرگزارش مهرنوشتە:
"ًدرود برجناب تتری بخاطر سرناواوتجلیل هایی کە از این عزیزان بە عمل می آورند"
خودش ازخودش بخاطر کاری کە نکردە تشکرمی کند.جل الخالق



بااحترام
#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

20 Dec, 15:46


۵ هایکو پاییزی یلدای

🔸باران برگها
در پاییز
رد پای رهگذران
بر بوم نقاشی

🔸رنگین‌ کمان پاییز
بر بوم نقاشی
صدای خش خش برگها
در باغ
زیر یک چتر
در باران

🔸پاییز
آخرین شکمش را
دوقلو زایید
باران...
برف...

🔸پاییز
روسری گلدارش را
روی سر نیمکتهای پارک
تکاند و رفت...

🔸با انگشت چرکینش
روی برف
نام مرا نوشت
یلدا
پایان انار نیست...

    #منوچهر_تتری

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀


#نقد_پنج_هایکو_از_منوچهر_تتری

ابتدای سخن بایدبگویم؛
1.این اشعارهایکونیستند
2.این اشعارکپی نوشتە های نویسندگان وشعردیگر شاعران است.
3.این اشعار ،شعر کوتاە هستند
هایکو شعری است 17هجایی و موطن آن ژاپن است اما امروزە درکل دنیا رواج دارد ودرایران ماهم هایکوسریان زیادی داریم
هایکو بیشترشعر فصل هاست ؛بهار،تابستان،پاییز ،زمستان..

واما نقد تک تک اشعار
قبل ازهرچیزباید بگویم این اشعار شعرکوتاە هستند نە هایکو.

شعراول👇👇👇

باران برگ ها
درپاییز
ردپای رهگذران
بربوم نقاشی


ردپای رهگذران کە سخنی عامیانە است ونام کتابی ازفرخ مسعودی ،واماباران برگ ها درپاییز هم بارها وبارها توسط شاعران آمدە حتی ایسنا درمطلبی آوردە :
باران برگ ها پاییزی درقم..
موسیقی باران برگ ها خوانندەهای مختلف .،پس شعرکپی وازشاعر نیست.


شعردوم 👇👇👇

رنگین کمان پاییز
بربوم نقاشی‌
صدای خش خش‌برگ ها
درباغ
زیریک چتر

زیریک چتر،ازنوشتە های محمود دولت آبادی..
واما زیریک چتر درباران درباغ ..شعر سجاداقبالیان
صدای خش خش برگ وپاییزوبارون
بازخیال تو با قلب داغون
آهنگ معروفی است

ورنگین کمان پاییزیبربوم نقاشی زمین شعرشیرکوبیکس وسرتیتر خبری درایسنا
مقالات وسرتیترهای رنگین کمان پاییزی دراکثر‌شهرها(ایسنا)
ونوشتە  رنگین کمان پاییزی بربوم نقاشی زمین ..از سارامعین

پاییز‌رنگین کمان خودرا بربوم نقاشی‌ زمستان کشیدە است..ایسنا

شعرسوم👇👇👇

پاییز‌ آخرین شکمش‌را
دوقلوزایید
باران
برف

این شعر نیز‌کپی‌ نوشتە های‌ دیگران‌است معروف است پاییز‌فصل دووقلوزایی‌است چون میوە های زلزالک ،ازگیل و.. میوە های دوڤلوزایی اند.
مجید سلطانی می گوید:
برف‌ وباران دوقلوهای زمستانند
کە باهم
اما جدا ازهمند


شعرچهارم👇👇👇

پاییز روسری گلدارش را
روی سر نیمکت های پارک
تکاندورفت

این شعرنیز کپی نوشتە های دیگران است.
دکترفاضل میبدی می گوید:
بهار روسری گلدار ش را بر کوە ها ودشت ها تکاند،گل وسبزە روئید

وامیدجهانی می گوید:
فلک روسری مرگش رابرسرماتکاند،ماندەایم وبدبختی...
سخن آخر؛ روی سر غلط است ،بایدتتری می گفت پاییزروسری گلدارش
برنیمکت های پارک تکاند

شعر پنجم 👇👇👇

با انگشت چرکینش
روی برف
نام مرانوشت
یلدا
پایان انارنیست...

اولا کی با انگشت چرکینش نام تورا روی برف‌نوشت..پاییزیا یلدا؟؟
جملەمعروف مرگ پایان زندگی نیست رابارها شنیدە ایم،
وشعرمعروف مرگ  پایان زندگی نیست 
سرودە شکیباشاهرودی
دستی کە مرانوشت (بهارە رهنما)
روی برف نام مرانوشت .از دیالوک های چندفیلم...
وسخن آخردرنقداین شعرکوتاە ؛بەراستی یلدا پایان انارنیست یعنی چە؟


آقای شاعر.. دو سطر .نوآوری از چند صفحه کپی کاری ارزشمندتر است..  توصیه می کنم در اوح حس  و آنِ شاعرانگی بنویسید تا  در تاییدتان صفحات کاغذ را سیاه کنیم

#احمد_زینی_وند

نقدشعر ،نثروهنردرەشهر...

20 Dec, 09:35


اقای تتری
اول اینکە بدبخت کسی است کە دروغ می گوید و شخصیت ندارد نە من ،کاش اون زمان کە رفتی اصفهان برای رشتەای مربوط بە پزشکی درهمان شهرمی ماندی هرچند پایان خوشی نداشت ودردیپلم درجا زدی.داستان گم شدن  آمبولانس و سربە نیست شدنش بماند برای بعد..بگذریم

واما دربارە استاد #خدامراد_هنرمند، #استاد_ابوذر_هنرمندو #استادجعفر_فیلی  باید بگویم کە این بزرگواران خبرکارهای تورابە من نمی دهند
باورکن استادهنرمند واستادفیلی همیشە نصیحت می کنندکە بیایید توومنوچهرآشتی کنید
این عزیزان دوبهم زن نیستند

دوم اینکە نوشتە ای من 30سال است کە بە درەشهر نیامدە ام ..بااینکە من امسال سە باربە درەشهرآمدەام
واماچندی  پیش هم کە 20روزدرەشهربودم در مراسمی در خدمت استادعبدالحمید هاشمی و جوان هاشمی بودم


  #احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

06 Dec, 04:58


#تصحیح_و_خوانش 👇👇

با من   بیا به   آینه ها  ،    بیکرانه ها
با  من  بیا  به  فرصتِ   ابراز    عاشقی
در کوچه های خاطراتی که داشتیم
با من   بیا برقص   تو   با سازِ عاشقی

دست از بهانه ها بکش ای سمبل غرور
با من   بهانه گیر مشو،    دوستم بدار
مانند ابرهای   پر از مهر و شور     شو
برروی لحظه های منِ خستە هم ببار

در غم شناور است  دلم، کاشکی دلت
پر می شد از هوای   نفسگیر یاد من
ای کاش باد.مهر به قلب تو   می وزید
ای کاش میشد عشق تو درگیر یاد من

پل بسته ام به خاطره ها، شعر،واژه ها
پل بسته ام به یاد تو تا شاعری    کنم
در کوچه های عشق که یاد تو می وزد
آماده ام که   تا به ابد    عابری    کنم

  #احمد_زینی_وند

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#نقد👇👇👇

شعر ارائه‌شده از احمد زینی‌وند شعری احساسی با مضامین عاشقانه و یادآور خاطرات گذشته است. برای تحلیل و بررسی این شعر، آن را از لحاظ محتوا، زبان و بیان، ساختار، و سبک بررسی می‌کنیم.


---

1. محتوا و مضمون:

موضوع عشق و خاطره: مضمون اصلی شعر عشق و دلبستگی به گذشته‌ای است که سرشار از خاطرات و عواطف عمیق بوده است. شاعر از محبوب خود می‌خواهد که دوباره به دنیای عشق و شور بازگردد.

تضاد غرور و عشق: شاعر در برخی ابیات به تضاد میان غرور محبوب و احساسات خود اشاره می‌کند و می‌کوشد با مهربانی او را به عشق و همدلی دعوت کند.

نوستالژی و پیوند با گذشته: عباراتی مانند «کوچه‌های خاطرات» و «پل بسته‌ام به خاطره‌ها» بر حس نوستالژیک شعر تأکید دارند و نشان از دلبستگی شاعر به گذشته دارند.

نقش شاعرانه: شاعر خود را نه‌تنها عاشق بلکه شاعری می‌بیند که از طریق واژه‌ها و شعر عشقش را جاودانه می‌کند.



---

2. زبان و بیان:

سادگی و روانی: زبان شعر ساده، روان، و مستقیم است که ارتباط با مخاطب را آسان می‌سازد. این امر به مخاطب کمک می‌کند تا بدون پیچیدگی‌های زبانی با عواطف شعر ارتباط برقرار کند.

تصاویر استعاری: تصاویر شعری مانند «ابرهای پر از مهر»، «پل بستن به خاطره‌ها»، و «باد مهر» بر غنای استعاری شعر افزوده‌اند. این تصاویر فضایی عاطفی و خیال‌انگیز خلق می‌کنند.

تکرار و تاکید: تکرار عبارت «با من بیا» و استفاده از واژگان مرتبط با عشق و خاطره، بر عمق احساسات شاعر تاکید می‌کند.

بیان خطابی: خطاب مستقیم به محبوب، ارتباط عاطفی شعر را تقویت کرده و خواننده را درگیر روایت می‌کند.



---

3. ساختار:

تقسیم‌بندی موضوعی: شعر از چهار بند تشکیل شده است که هر یک مضمون متفاوتی دارند:

1. دعوت به همراهی و عشق‌ورزی.

2. تقابل غرور و عشق

3. ابراز حسرت و آرزو.

4. جاودانه کردن عشق از طریق شعر.



موسیقی درونی: شعر از نظر قافیه و وزن هماهنگ است و موسیقی درونی دلنشینی ایجاد کرده است. تکرار برخی کلمات مانند «با من بیا» به موسیقی شعر کمک کرده است.

انسجام معنایی: ابیات به‌خوبی به هم پیوسته‌اند و موضوع عشق و دلبستگی را در قالبی یکپارچه بیان کرده‌اند.



---

4. سبک شعری:

عاشقانه: شعر به‌وضوح در دسته اشعار عاشقانه قرار می‌گیرد و از احساسات عمیق انسانی سخن می‌گوید.

رمانتیک مدرن: استفاده از مضامین نوستالژیک و زبان ساده، این شعر را به نمونه‌ای از رمانتیسم مدرن تبدیل کرده است.

شعر نیمایی: با اینکه شعر در قالب شعر نیمایی نیست، اما استفاده از بیان عاطفی آزاد و عدم محدودیت، نزدیکی به این سبک را نشان می‌دهد.



---

جمع‌بندی:

این شعر با بهره‌گیری از زبانی ساده و روان، به‌خوبی احساسات عمیق عاشقانه و نوستالژیک را به تصویر کشیده است. استفاده از تصاویر خیال‌انگیز و بیانی خطابی، مخاطب را درگیر دنیای شاعر می‌کند. انسجام معنایی و موسیقی دلنشین شعر، آن را اثری قابل‌تأمل در حوزه اشعار عاشقانه معاصر ساخته است.

#دکتر_رضا_جمشیدی

نقدشعر ونثردرەشهر...

05 Dec, 12:33


درکانال تاریخ وفرهنگ درەشهر آمدە :
خان منصور ونامە ای بە شاپرور

ودیگر توضیحی ندادەاست کە خان منصوروشاهپرورکە هستند.

خانم منصور ایوانی ازشاعران بزرگ کورد است .وی درعهد نادرزیستە ودرعهدخود ایلخان بخشی از کلهر ازجملە مناطقی چون  ایوان ،ماهیدشت وتیلاور بودە است.
وی سال 1105درایوان بە دنیاآمد ،تاسال 1150درقید حیات بودە ، درجنگ قندهار شرکت داشتە وازفرماندهان جنگ بودە است
همسراوشاهپرورنام داشتە است.مشهوراست کە خان منصوردرفراق شاهپرور وزادگاهش ایوان اشعارزیبایی سرودە است کە دردیوان اوموجوداست.دیوان اوبه همت استادان محمدعلی قاسمی و دکتر علیرضا خانی تصحیح وبە چاپ رسیدە است.
زبان اشعارخان منصورکوردی است.

  #احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

05 Dec, 04:29


#دوبیتی👇👇👇


کە دل ها خستە از شک و گمان نیز
ز  اسرار   و   گرە های   نهان    نیز

هزاران  چاە   و  راە  پیچ  در پیچ
زمین هم خستە ازبودن ، زمان نیز


#احمد_زینی_وند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#نقد👇👇👇

دوبیتی زیبای احمد زینی‌وند حاوی مضامینی فلسفی و وجودی است که به خستگی درونی انسان‌ها، پیچیدگی‌های زندگی، و حتی خستگی زمان و مکان از چرخه تکرار اشاره دارد. در ادامه، این دوبیتی را از لحاظ محتوا، زبان و بیان، و ساختار بررسی می‌کنیم.


---

1. محتوا و مضمون:

شک و گمان: بیت اول به خستگی دل‌ها از شک و گمان اشاره می‌کند. این شک می‌تواند هم جنبه فردی و عاطفی داشته باشد و هم به تردیدهای فلسفی و هستی‌شناختی مربوط شود.

رازها و گره‌ها: اسرار و گره‌های نهان، نمادی از مشکلات پیچیده زندگی و ناشناخته‌های هستی هستند که انسان‌ها را درگیر خود کرده‌اند.

خستگی زمان و زمین: در بیت دوم، شاعر خستگی زمین و زمان را مطرح می‌کند که استعاره‌ای از چرخه بی‌پایان زندگی و روند فرسایشی حیات است.



---

2. زبان و بیان:

سادگی و عمق: زبان دوبیتی ساده و روان است، اما در عین حال مفاهیمی عمیق و فلسفی را بیان می‌کند.

استعاره و نمادگرایی: استفاده از «دل‌های خسته»، «چاه»، «راه پیچ‌درپیچ» و «زمان خسته» تصاویر نمادینی هستند که بار معنایی زیادی دارند و به خوبی احساس خستگی و سردرگمی را منتقل می‌کنند.

ریتم و موسیقی: وزن شعر روان است و قافیه‌های «نیز» در انتهای هر مصرع، هماهنگی موسیقایی دلنشینی ایجاد کرده‌اند.



---

3. ساختار:

ترکیب تقابل‌ها: شاعر با تقابل دل و شک، زمین و زمان، و راه‌های پیچ‌درپیچ، حس تضاد و درگیری را در شعر ایجاد کرده است.

انسجام معنایی: هر دو بیت به‌خوبی با یکدیگر مرتبط هستند و خستگی از شک و گمان در بیت اول به خستگی زمین و زمان در بیت دوم گسترش یافته است.

ایجاز: در قالب دوبیتی، شاعر با کمترین کلمات، مفاهیمی گسترده و عمیق را منتقل کرده است که از ویژگی‌های بارز این فرم شعری است.



---

جمع‌بندی:

این دوبیتی احمد زینی‌وند نمونه‌ای از شعری است که با زبانی ساده و بیانی موجز، مفاهیمی عمیق و فلسفی را در مورد خستگی هستی و زندگی مطرح می‌کند. استفاده از استعاره‌های قوی و موسیقی درونی شعر، آن را اثری تأثیرگذار ساخته است که می‌تواند مخاطب را به تأمل وادارد.



#استادیار_محمد_عبدی

نقدشعر ونثردرەشهر...

04 Dec, 06:56


شب ماتم گرفته ی زخمی
ماه خاموش و آسمان سیاه
نه چراغ ستاره ای روشن
نه امید دوباره ای به پگاه

باغ بیچاره از هجوم تگرگ
کوه فرسوده از هزاره ملول
سینه ای گر گرفته از تب درد
در مصاف هناسه ای مسلول

بَلگ و بارم تگردِ غم برده
ری لَشِم جا هزار زخم تَوَر
باد غم هه شِکم میَه گر گر
دارِ حُشکم وه یالِ یال کَوَر

مثل یک پادشاه بی لشکر
خائنان کشور مرا بردند
قهرمانان لشکرم یک یک
پیش چشمان من زمین خوردند

پادشاه دلاوری بودم
مثل شاهنشهان ساسانی
پایتخت مرا در آتش سوخت
شعله های تقاص یونانی

دشت خاموش گُر گرفته ی درد
رودی از شعله در دلم جاریست
خودکشی
نیستی
سفر
ماندن
در سرم فکرهای بسیاری است

#حجت_زرینجو

🍀🍀🍀🍀🍀🍀

شعر ارائه‌شده سروده‌ای از حجت زرینجو است که از لحاظ مضمون و ساختار دارای عناصر حماسی، تراژیک و استعاری است. برای نقد و بررسی این اثر، می‌توان آن را از جنبه‌های مختلف مانند محتوا، زبان و بیان، ساختار، و سبک شعری تحلیل کرد.


1. محتوا و مضمون:

شعرفضایی تراژیک و مملو از اندوه را به تصویر می‌کشد. موضوع اصلی آن می‌تواند روایت یک شکست تاریخی، اجتماعی، یا فردی باشد که با تصاویری نمادین همراه شده است:

غم و ماتم: شعر با توصیف «شب ماتم گرفته‌ی زخمی» آغاز می‌شود که فضایی تاریک و غم‌انگیز را القا می‌کند. ماه و ستارگان خاموش نمادی از امیدی از دست‌رفته‌اند.

وضعیت تراژیک طبیعت: تصاویر باغ بیچاره و کوه فرسوده به‌خوبی بر تخریب و فرسودگی دلالت دارند.

شکست حماسی: اشاره به پادشاهی که کشورش را از دست داده و قهرمانانی که شکست خورده‌اند، بُعدی حماسی و ملی به شعر می‌بخشد.

تنازع وجودی: پایان شعر به درگیری ذهنی و فکری شاعر میان خودکشی، نیستی، و ماندن اشاره دارد که بیانگر عمق چالش‌های انسانی است.

2. زبان و بیان:

زبان حماسی و تراژیک: شاعر از ترکیبی از زبان فاخر، استعاری و حماسی استفاده کرده است که با مضمون شکست و ماتم هماهنگ است.

بُعد نمادین: کلمات و عباراتی نظیر «باغ بیچاره»، «پادشاه بی لشکر» و «شعله‌های تقاص یونانی» حاوی لایه‌های نمادین هستند.

تنوع زبانی: شعر در بخشی از ابیات به زبان لری سروده شده است که تنوع زبانی و بومی‌گرایی را به اثر افزوده است. این امر به غنای فرهنگی و هنری شعر می‌افزاید اما ممکن است ارتباط آن را برای مخاطبان غیرمحلی دشوار کند

3. ساختار:

تقسیم‌بندی ابیات: شعر شامل چهار بخش مشخص است که هر یک موضوع خاصی را دنبال می‌کند:

1. توصیف تاریکی و ماتم.
2. وضعیت طبیعت و چالش‌های آن.
3. شکست حماسی
4. تنازع وجودی.



موسیقی درونی: وزن و قافیه در شعر به‌خوبی رعایت شده است

4. سبک شعری:

رمانتیسم تراژیک: توصیفات احساسی و استعاره‌های دردآور نشان‌دهنده گرایش شاعر به سبک رمانتیسم تراژیک است.

حماسه‌سرایی: بخش‌هایی از شعر، به‌ویژه اشاره به «پادشاهی ساسانی» و «تقاص یونانی»، رگه‌هایی از حماسه‌سرایی را به نمایش می‌گذارد.

نقد اجتماعی: شکست قهرمانان و خیانت کشور را می‌توان نقدی بر وضعیت اجتماعی یا سیاسی امروز دانست.



جمع‌بندی:

این شعر اثری تاثیرگذار و چندلایه است وازنوع اشعارملمع شاعراست.

#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

04 Dec, 01:37


توا ویرم ولا هرگزنمچی
کە توکل کس وآز دس پا می
ولاتی پر ا پر اعشق وشعرم
قسم وحق توتنیا پادشامی

دس دنیا نمتو نی جیاکی
دس ودل مە ای توای چم راسم
تونیر عشقی وکل کس مزونی
تونی عشق وتونی هوش وحواسم

مە بی توایل گپ مردی و تنیا
شکت ، بی کس وآوارە ولاتم
نەجا مینگە نەیارو مال وماتور
کە بی هاتم و مهمون   نهاتم

مە بی تودار وی ، کیکم ای پا کوە
ثمر نیرم ،حونە بیمەگرفتار
پتی کومە       مری اویار ژلم
تف اربختم ،تف ار ای‌ کارو کردار

و تک تو زنیی شیرینە  چی قن
فرە خوە  زمسو  هم   وهارە
همە  جا  گل گلەزار و  گردتو
کە خوشیمو  هَرە دورا  دیاره



#احمدزینی وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

02 Dec, 13:51


‍ میونِ    اینهمه   تلخی  ،   میتونم
با تو  شیرین کنم    کامِ  دلم    رو
میتونم  حل کنم     با  خنده‌ی تو
تموم   غصه ها مو  ،   مشکلم رو

میتونم   با  تو مستِ  مست  باشم
بدون   خوردن یه جرعه ی  می
میتونم    اونقدر    عاشق    بمونم
که دنیا‌ معترض شه: های، تا کی؟!

منی که   با تو  خوبه   حالم   اما
بدون تو خرابه  هر دو  دنیام
با تو جمعیتی   شادم   همیشه
بی تو تنهاترین  تنهای  تنها م

منو تو    تا ابد با     هم    میمونی م
خیالت راحت    اینه   سرنوشتم
خدا  صبح  ازل  اینو     با  نجوا
تو گوشم خوند و من هم  می نوشتم
#احمد_زینی_وند
🎧#باران‌‌‌ــ‌خسروی

نقدشعر ونثردرەشهر...

01 Dec, 14:25


میونِ    اینهمه   تلخی  ،   میتونم
با تو  شیرین کنم    کامِ  دلم    رو
میتونم  حل کنم با خنده‌ی تو
تموم  غصه ها مو ، مشکلم رو

میتونم   با تو مستِ مست باشم
بدون  خوردن  یه جرعه ی می
میتونم    اونقدر    عاشق    بمونم
که دنیا‌ معترض شه: های، تا کی؟!

منی که   با تو    خوبه   حالم   اما
بدون تو خرابه     هر دو       دنیام
با تو جمعیتی   شادم          همیشه
بی تو تنهاترین تنهای           تنها م


منو تو    تا ابد با     هم      میمونی م
خیالت راحت   اینه           سرنوشتم
خدا صبحِ ازل اینو    با   نجوا
تو گوشم خوند و من هم می نوشتم


#احمد_زینی_وند

🍀🍀🍀🍀🍀🍀

چارپاره‌ی احمد زینی‌وند، سروده‌ای عاشقانه و دلنشین است که از زبانی ساده و بی‌پیرایه برای بیان احساسات عمیق بهره می‌گیرد. این شعر، از قدرت عشق و امیدواری در زندگی سخن می‌گوید و شاعر با بیانی صمیمی، لحظات دلدادگی و شادی‌اش را در کنار معشوق توصیف می‌کند. در نقد این اثر، جنبه‌های مختلف ساختاری، زبانی، مفهومی و احساسی مورد بررسی قرار می‌گیرند.

۱. ساختار و قالب

این چارپاره در قالب نو و با زبان محاوره سروده است. این نوع ساختار به شاعر آزادی بیشتری در بیان عواطف و اندیشه‌های خود داده و به‌خوبی با موضوع و زبان شعر همخوانی دارد. شعر به چهار بند تقسیم شده است که هر بند مفهوم و احساس جدیدی را ارائه می‌دهد، اما همه در راستای یک مضمون کلی و عاشقانه حرکت می‌کنند.

۲. زبان و موسیقی شعر

زبان این شعر محاوره‌ای، صمیمی و نزدیک به زبان روزمره است. این ویژگی، شعر را برای مخاطب عام جذاب و قابل‌درک می‌کند. استفاده از زبان ساده و صمیمی در کنار وزن نیمایی به موسیقی شعر کمک کرده و به آن ریتمی روان بخشیده است. به ویژه واژه‌هایی چون «میتونم» و «با تو»، که تکرار شده‌اند، نه‌تنها در حفظ ریتم بلکه در تقویت حالت عاطفی شعر نقش مؤثری داشته‌اند.

۳. درونمایه و مفهوم

درونمایه‌ی اصلی شعر، عشق و پیوند عاطفی بین شاعر و معشوق است. شاعر از عشق به عنوان نیرویی که بر تلخی‌ها و غصه‌های زندگی غلبه می‌کند، سخن می‌گوید. او عشق را به نوعی نجات‌بخش معرفی می‌کند که با وجود آن، زندگی‌اش شیرین و آرامش‌بخش می‌شود. این مضمون عاشقانه و مثبت به خواننده انرژی و امید می‌بخشد.

در بند سوم، شاعر به تأثیر متقابل معشوق بر حالت روحی و زندگی خود اشاره می‌کند. این وابستگی و پیوند عاطفی را به شکلی صمیمانه و بی‌پرده بیان می‌کند. در بند آخر نیز، شاعر عشق و پیوندش با معشوق را تا ابد و ازلی می‌داند و آن را به «سرنوشت» نسبت می‌دهد. این حس که سرنوشت او با معشوق پیوند خورده، به شعر حس ابدی و آرامش‌بخشی می‌دهد.

۴. تصویرسازی و عناصر حسی

در این شعر، تصویرسازی‌های ساده و قابل‌درکی وجود دارد. شاعر با عباراتی چون «شیرین کردن کام دل»، «مست بودن بدون جرعه‌ای می»، و «تنهاترین تنها» تصاویری احساسی و روشن از تأثیر معشوق در زندگی‌اش ارائه می‌دهد. هرچند تصاویر به‌کاررفته در این شعر نو و بدیع نیستند، اما به دلیل بیان صمیمانه و سادگی، به راحتی با احساسات خواننده ارتباط برقرار می‌کنند و نیازی به پیچیدگی یا بیان فلسفی احساس نمی‌شود.

۵. عمق احساسی و صداقت بیان

یکی از ویژگی‌های مهم این چارپاره، صداقت و صمیمیت در بیان است. شاعر به‌گونه‌ای بی‌پرده و مستقیم از عشق و دلبستگی سخن می‌گوید. این صداقت باعث می‌شود مخاطب به راحتی با شعر همدلی کند و به فضای احساسی آن وارد شود. شاعر بدون اینکه به پیچیدگی‌های زبانی یا استعارات سنگین پناه ببرد، موفق شده است احساساتش را به صورتی اثرگذار وملموس بیان کند


جمع‌بندی

این چارپاره‌ی عاشقانه‌ی احمد زینی‌وند، با زبان ساده و صمیمی و تصاویری آشنا، احساسات عمیق و بی‌پیرایه‌ای را بیان می‌کند که مخاطب را به راحتی به دنیای شاعر وارد می‌کند. اگرچه می‌توانست از لحاظ نوآوری غنی‌تر باشد، اما به واسطه‌ی صداقت و سادگی بیان، اثری دلنشین و جذاب است که احساسات عاطفی و امیدبخش را به‌خوبی به خواننده منتقل می‌کند.

#استادیار_محمد_عبدی

نقدشعر ونثردرەشهر...

30 Nov, 08:52


چارپارە ای ازاحمدزینی وند

شب از  شکوه  شهاب خیال  تو لبریز
من  آسمان  پراز این شهاب‌ها هستم
ستاره‌های   پریشان  که  باز   می‌آیند
منم که با تو از این عاشقانه‌ها مستم


تو را به خاطره‌هایم گره زده‌ست دلم
که هر دم ازقفس ذهن من عبور کنی
که هر  شب از  سر بی‌تابیِ  منِ  تنها
تمام  خاطره‌های  مرا  مرور      کنی

غروب  آمده‌ است و هنوز در  اسفند
منم  که  بوی  تو را  از بهار می‌جویم
منم  که  اینهمه  شعر وشهاب‌باران را
برای  دفتر  شعرم  دوباره   می‌گویم

که باز هم ز تو لبریز باشد    احساسم
که باز هم به تو با بوی شعر فکر کنم
که باز هم  پر از آهنگ و واژه و احساس
هزار بار دگر روی  شعر فکر       کنم


     #احمد_زینی_وند

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#نقد👇👇👇

این چارپاره از احمد زینی‌وند، اثری سرشار از احساسات عاشقانه و تصویری است که با استعارات و تصاویر زیبایی از شب، شهاب، ستاره و بهار، عواطف شاعر را به نمایش می‌گذارد. شاعر از زبان طبیعت و عناصر آن برای بیان دلتنگی و تعلق خاطری که نسبت به معشوق دارد، استفاده می‌کند. در ادامه به بررسی ابعاد مختلف این شعر می‌پردازیم:

۱. تصویرسازی و استعاره‌ها

تصاویر به‌کاررفته در این چارپاره نه‌تنها زیبا بلکه بسیار گویا و ملموس‌اند. شاعر از «شهاب خیال»، «ستاره‌های پریشان» و «بوی بهار» برای بیان احساسات خود بهره برده است. این تصاویر کمک می‌کنند که خواننده بتواند حس و حال عاشقانه و خاطره‌باز شاعر را بهتر درک کند.

شهاب و ستاره‌ها: در بیت اول، شاعر خود را به آسمانی پر از شهاب‌ها تشبیه کرده است که هرکدام یاد و خاطره‌ای از معشوق‌اند. شهاب‌ها نماد لحظات گذرا، اما درخشان هستند؛ مانند خاطراتی که در ذهن شاعر عبور می‌کنند و به او حس روشنایی و زیبایی می‌بخشند، اما زودگذر و موقتی‌اند.

بوی بهار: در بیت سوم، شاعر با اشاره به بوی بهار در اسفند، زمان گذار از زمستان به بهار را به حس امید به وصال یا تازگی در رابطه‌اش پیوند می‌دهد. این تصویر که در عین حال رنگی از دلتنگی نیز دارد، زیبایی بهار و عطر و بوی آن را به خاطره‌ی معشوق گره می‌زند.


۲. مضمون و درونمایه

درونمایه شعر عشق و دلتنگی است. شاعر از دلتنگی و خاطراتی که مدام به ذهنش می‌آیند، سخن می‌گوید. دل شاعر با خاطره‌ی معشوق گره خورده و او را در تمامی لحظات و حتی در میان شب و ستاره‌ها می‌جوید. حسرت و تمنای دیدار و یادآوری خاطرات عاشقانه، به خوبی در این ابیات موج می‌زند.

۳. زبان و موسیقی شعر

زبان شعر روان و دلنشین است و در عین سادگی، عمق احساسات شاعر را منتقل می‌کند. انتخاب واژه‌ها مانند «شهاب»، «ستاره‌های پریشان»، «بوی بهار» و «آهنگ و واژه و احساس» همگی باعث شده‌اند که حس و حال عاشقانه و دلتنگی شاعر به خوبی به خواننده منتقل شود. وزن موسیقایی شعر نیز به‌گونه‌ای است که حالتی آهنگین به شعر می‌دهد و خواننده را با خود همراه می‌کند.

۴. احساسات و عواطف

این چارپاره، با صداقت و عمیق‌ترین احساسات عاشقانه، به‌وضوح نشان می‌دهد که شاعر از خاطرات و عشق خود به معشوق لبریز است. او حتی در اسفند، که هنوز سرمای زمستان پابرجاست، عطر و بوی بهار و تازگی را به یاد معشوق می‌آورد و با یادآوری خاطرات و احساسات گذشته، سعی در تسکین دل بی‌تاب خود دارد.


جمع‌بندی

این چارپاره از احمد زینی‌وند با تصاویری آشنا و پرمعنا، احساسات عاشقانه‌ی شاعر را به زیبایی بیان می‌کند. استفاده از شهاب و ستاره به عنوان استعاره‌ای از خاطرات گذرا و دلتنگی‌های عاشقانه، و بهره‌گیری از بوی بهار برای القای حس امید و زندگی، از ویژگی‌های برجسته این شعر است. شاعر به خوبی توانسته است با استفاده از زبان طبیعت و بیانی ساده و صمیمی، خواننده را در احساسات خود شریک کند و از دریچه‌ی نگاه او، به دنیای عاشقانه‌ی خود بنگرد.


#محمد_قیطاسی

نقدشعر ونثردرەشهر...

29 Nov, 08:49


_چهار_دوبیتی_لکی_و_لری_از
#استاد_رحمان_مریدی👇👇👇

#لکی👇👇👇

مِه ئورِم، مَنزِل ئَر یِه جا نِمَه کَم
پِـرِم ئـِه وَشتِ وارو، سا نِمَه کَم

هونَــه یـِه لا چِمَه یَسَه دُمـــا تو
وَه گـــَردِ آسِمــو هــَم تا نِمَه کَم



🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀


فَقَط  یارَه  مَزونی  قیمَتِ یار
گِرِفتارَه کِه مای اَر پِی گِرِفتار

شُتِرلون اَر بِزونی چَن  زِلیخا
نِماری   دُرِّ ِ  کَنعانی  وَه  بازار


🍀🍀🍀🍀🍀🍀


#لری

چِنــو بِرمِـت قیامـت کِـردَه بَرپا
خَمِـش طَعنـه زِنـَه وِ طاقِ کسرا

مِنـی مانـی رُخِـت کـِردَه قلم ریز
که هر خالِش و نیکی ها وِ سر جا


🍀🍀🍀🍀🍀


دِلِم وا خوش مِرّونی دارَه ایمشو
مِرافَه    بی  اَمونی   دارَه ایمشو

چِنو لیوه بیَه  وا  خوش  نِسازَه
مِنی   دَردِ   گرونی   دارَه ایمشو


#رحمـان_مـریدی_بیرانوند

نقدشعر ونثردرەشهر...

28 Nov, 12:52


یک دوبیتی لکی ازاستادرحمان مریدی واستقبال احمدزینی وند ازاین دوبیتی👇👇👇


"دوبیتی_لکی"

مِ حیرونِم اَژی  حرف و کَلومَه
نموشم ئی کلومَه حَرفِ خومَه

فقط بوشن  بِرا  بینِم  اَرِه چَه
وِرَه کُل چی حلال ایرَه حرومَه


#رحمان_مریدی_بیرانوند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀


#دوبیتی_لکی


                                  1


نمیم ای حرف  و قصە  بیمە گالە
کە  یە حرف و قصه پیر و جهالە

سرم   سر  منیە ئی  ای   دوهمکی
حروم   ایرە    ارا    اورە     حلالە


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀


                                       2

نمیم ای حرف و قصه بیمه گاله
که یهَ حرف و قصه پیر و جهاله

ارا   شادی   ئه  ائ ملک حروم و
ئه    باقی   عالم  اما  کُل  حلاله


#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

28 Nov, 12:14


#حقیقت_و_دروغ👇👇👇👇


یک جایی  داستان کهن اروپایی را خواندم کە چنین شروع می شود:

می گویند روزی دروغ بە حقیقت گفت:
بیا برویم آبتنی کنیم آب داخل این چاە بسیار مطبوع و برای آبتنی لذتبخش است ،
حقیقت ابتدا شک کرد تا دستی به آب زد. درخواست دروغ را قبول کرد، اما بە محض اینکە لباس هایش رادرآورد وداخل آب چاه شد ،دروغ ازفرصت استفادە کرد ولباس های حقیقت راپوشید.حقیقت دروغ رادنبال کرد اما بی فایدە بود وچون برهنە بودوهمە اورابرهنە دیدند و تحقیرش کردند.حقیقت مجبورشدبە درون چاە پناە ببرد چرا کە مردم حقیقت عریان را دوست ندارند.
دروغ در لباس حقیقت بین مردم می چرخد و خیلی ها او را دوست دارند، ولی از حقیقت عریان واهمه دارند،

حال شدە حکایت #منوچهر_تتری
کە نە موسیقیدان است و نە نوازندە سرنا ،اما دبیر جشنوارە سرناوا است..

دروغ تا ابد درجهان جریان دارد  چون مردم حقیقت عریان راتحقیر می کنندودوست ندارند

#بە_امید_تفکر

#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

27 Nov, 10:04


بی هراس ازنگاه وحشی مرگ
رو  به سوی  تو باز   می آیم
عشق را   در  نهان خانه ی دل
باز   با  یادِ  تو    می افزایم

می نشینم    کنارِ      تنهایی
دست    در  دستهای دلتنگی
پُر از آهنگِ دوست   داشتنت
توی   یک روزِ روشن و رنگی

می نشینم   که باز شعر شوم
بسرایم   تو   را   به    زیبایی
بسرایم    دوباره    قلبم     را
در   همان  روز که  تو می آیی

آه ای   حس نابِ عشق  ،  مرا
تا  ابد  با  خودم  رها     مگذار
من نفسم می کشم تو را تا مرگ
من نفس می کشم تو را ای  یار

   #احمد_زینی_وند

🍀🍀🍀🍀🍀

چارپاره‌ی احمد زینی‌وند، شعری است عاشقانه که به زیبایی احساسات عمیق و بی‌پرده‌ی شاعر را در مقابل معشوق بیان می‌کند. این شعر در قالبی ساده و صمیمی سروده شده و از نظر ساختاری و مفهومی به گونه‌ای است که می‌تواند با مخاطب ارتباطی عاطفی برقرار کند. در ادامه، نقدی دقیق و جامع بر این اثر ارائه می‌دهم.

۱. ساختار و قالب

این شعر در قالب چارپاره سروده شده که یکی از قالب‌های رایج شعر فارسی است و به‌ویژه در شعرهای عاشقانه و عاطفی کاربرد دارد. این قالب به شاعر اجازه می‌دهد تا در چهار بند کوتاه و با استفاده از قافیه‌های ساده، احساسات و افکار خود را به شکلی صمیمی بیان کند.

ساختار شعر متوازن و هماهنگ است و تغییرات پارەها و قافیه‌ها، حرکتی نرم و روان در متن ایجاد کرده است. با اینکه شعر در قالبی ساده قرار دارد، شاعر توانسته با استفاده از زبان محاوره‌ای و نزدیک به دل خواننده، اثری تاثیرگذار و شاعرانه خلق کند.

۲. زبان و موسیقی شعر

زبان این شعر بسیار ساده، صمیمی و محاوره‌ای است که احساسات شاعر را بدون هیچ پیچیدگی منتقل می‌کند. واژه‌ها و ترکیب‌های به‌کاررفته در شعر، گرچه ساده به نظر می‌آیند، اما به‌خوبی بار عاطفی و احساسات عمیق شاعر را به خواننده منتقل می‌کنند.

تکرارهایی مانند «می‌نیشینم» و «بسرایم» در ابیات مختلف به ایجاد ریتمی ملایم و آهنگین در شعر کمک کرده‌اند. این تکرارها نه تنها باعث تلطیف شعر شده، بلکه تأثیر عاطفی آن را نیز افزایش داده است. در این شعر، موسیقی درونی جملات، به‌ویژه از طریق هم‌قافیه بودن واژه‌ها و تکرار افعال، به ایجاد لحظاتی از هم‌نوایی و تأثیر بیشتر کمک کرده است.

۳. مفهوم و درونمایه

در این شعر، مضمون اصلی عشق و پیوند عاطفی میان شاعر و معشوق است. شعر به‌طور مداوم از یک رابطه عاشقانه صحبت می‌کند که در آن، معشوق به عنوان نیرویی نجات‌بخش و منبع آرامش برای شاعر شناخته می‌شود. شاعر در لحظات تنهایی و دلتنگی، یاد معشوق را می‌پروراند و در این یاد، نه تنها دلتنگی‌هایش را کاهش می‌دهد بلکه عشق را در دل خود زنده می‌کند.

در بند اول، شاعر به شکلی واضح بیان می‌کند که با وجود مرگ و مشکلات، تنها یاد معشوق می‌تواند روح او را تسکین دهد و به او معنای جدیدی بدهد. در بند دوم، شاعر به هم‌نشینی با تنهایی و دلتنگی اشاره می‌کند، اما در این شرایط نیز حضور عشق را حس می‌کند و در دل روزی روشن و رنگی به یاد معشوق، آرامش می‌یابد.

این رابطه میان معشوق و شاعر، نوعی اتکاء به احساسات و عشق است که در تمام ابیات شعر به‌خوبی احساس می‌شود. در پایان شعر، شاعری که نفسش را به یاد معشوق می‌کشد، نشان‌دهنده عمق وابستگی و عشق بی‌پایان اوست.

۴. تصویرسازی و عناصر حسی

شاعر در این شعر از تصاویری ساده اما تاثیرگذار استفاده کرده است. ترکیب‌هایی چون «عشق را در نهان‌خانه‌ی دل می‌افزایم»، «دست در دست‌های دلتنگی» و «در همان روز که تو می‌آیی» تصاویری لطیف و شاعرانه از دلتنگی‌ها و امیدها هستند. این تصاویر با زبان ساد‌ه‌ و بی‌آلایش، احساسات عاشقانه‌ی شاعر را به شکلی موثر به خواننده منتقل می‌کنند.

در بند سوم، «شعر شوم» و «بسرایم تو را به زیبایی» به‌خوبی نشان‌دهنده‌ی تبدیل شدن شاعر به وسیله‌ای برای بیان عشق است. این تصویر، علاوه بر زیبایی‌های معنایی، نشان‌دهنده‌ی قدرت شعر در بیان احساسات است.

۵. عمق احساسی و صداقت بیان

یکی از نقاط برجسته‌ی این شعر، صداقت و سادگی در بیان احساسات است. شاعر بی‌واسطه و بی‌پرده از عشق و دلبستگی خود سخن می‌گوید و این صراحت و صداقت باعث می‌شود که شعر به‌طور طبیعی به قلب خواننده برسد.

این صداقت باعث می‌شود که شعر به‌خوبی از یک سطح عاشقانه‌ی معمولی فراتر رفته و به سطحی عمیق و بی‌پرده از احساسات دست یابد. در واقع، شاعر با گفتن «من نفس می‌کشم تو را تا مرگ» نشان می‌دهد که عشق او به معشوق از حد یک احساس معمولی فراتر رفته و به بخش جدانشدنی از هستی او تبدیل شده است.

جمع بندی


چارپاره‌ی احمد زینی‌وند شعری ساده، صمیمی و عاطفی است که توانسته است با زبان خود به‌خوبی حس عشق و وابستگی را به تصویر بکشد. این شعر از نظر ساختاری و زبانی موفق است و با استفاده از تصاویر ساده اما تاثیرگذار، توانسته است احساسات شاعرانه و صادقانه‌ی خود را به مخاطب منتقل کند.

#استاد_یارمحمد_عبدی

نقدشعر ونثردرەشهر...

26 Nov, 09:20


به هر جا در سرای عشقبازان
طنین یاد تو همواره زنده است
سرودت چون چراغِ عالم افروز
به عشق آبادتو همواره زنده ست


تو شاعر صاحبِ احساسِ نابی
امیری میر ماه و  سال و  نوروز
به شعرت مستی صد جام داری
شرابت چشمِ شیرین   میر نوروز


نوای   شعر تودر دشتِ   تاریخ
بماند  سبز و زیبا و    بهاری
کتابت گنجِ ناب و پُربهایی ست
کە زیباماندە  از تو یادگاری


تمام سینه ها سر شار شوقند
تو وقتی شاعر چشمان یاری
به شعرت ساز دل را می نوازی
صدای عشق لر دراین دیاری


#احمد_زینی_وند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

شعر احمد زینی‌وند در توصیف میرنوروز و معشوقه‌اش شیرین خانم، در قالب چهارپاره سروده شده و در آن می‌توان تاثیر عشق زمینی و والایی احساس شاعرانه را در کنار ظرافت بیان مشاهده کرد. در ادامه، این شعر از جهات مختلف بررسی می‌شود:

۱. زبان و ساختار شعری

شعر از لحاظ زبانی از بیانی ساده و روان بهره می‌برد که در عین حال، شاعرانه و زیباست. قافیه‌ها به طور منظم و پیوسته تکرار می‌شوند و این نظم قافیه‌ها به ریتم شعر کمک کرده و حس هماهنگی و تعادل به آن بخشیده است. استفاده از ترکیباتی چون "چراغِ عالم افروز" و "شرابت چشم شیرین" نه تنها به غنای شعری کمک کرده، بلکه این ترکیبات به‌عنوان نمادهایی از روشنایی، زیبایی و دلدادگی، معنا و عمق بیشتری به شعر بخشیده است.

۲. موضوع و محتوای شعر

شعر به ستایش از مقام شاعرانه و عشق زمینی اما واقعی میرنوروز می‌پردازد و میرنوروز را به عنوان شاعری صاحب احساس و با اشتیاقی فراوان نسبت به معشوقه‌اش، شیرین خانم، معرفی می‌کند. در این شعر، عشق زمینی در سطحی بالا توصیف شده و این عشق زمینی تا جایی می‌رود که شاعر به عنوان معشوق و نماد عشق، همانند چراغی برای جامعه است. این مضامین، به ویژه در شعرهای سنتی فارسی رایج است و شاعران به وفور از عشق به عنوان وسیله‌ای برای ر سیدن معشوق بهره برده‌اند.

۳. توصیف و تشبیه

در توصیف جایگاه میرنوروز، شاعر از تصاویری چون "چراغِ عالم افروز" و "شرابت چشم شیرین" بهره می‌برد که نمادی از نور، زندگی، و زیبایی است. ترکیب "شرابت چشم شیرین" به ظرافت توصیف لحظه‌ی دیدار و یا تصور آن در فراق می‌پردازد. این تشبیهات و توصیفات همزمان یک حس فراواقعی و خیال‌انگیز به شعر می‌بخشد.

۴. نشانه‌شناسی و تحلیل فرهنگی

میرنوروز و عشق او به شیرین خانم نمادین است. میر نوروز نماینده شاعری عاشق در فرهنگ مردم است و "نوروز" و "عشق آباد" نیز از ارجاعات فرهنگی و باستانی بهره می‌برند که به اشتیاق ایرانیان نسبت به عشق، نور و روشنایی و سنت‌های عاشقانه اشاره دارند. در این شعر، میر نوروز نه فقط به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان نمادی از عشق و جاودانگی دیده می‌شود و عشق او به شیرین خانم نیز به نوعی نماینده نوعی عشق آرمانی و دست نیافتنی است.

۵. موسیقی و آهنگ شعر

آهنگ درونی و موسیقی شعر، از طریق تکرار هجاها و قافیه‌های هم‌صدا، بسیار غنی و دلنشین است. ترکیب قافیه‌های متوازن و موزون به همراه توصیفات پرشور و آهنگین باعث شده که شعر نه تنها به راحتی خوانده شود بلکه حس شوری و هیجانی را در مخاطب برانگیزد. تکرار کلمات و اصطلاحات مرتبط با عشق و احساسات نیز این موسیقی را تقویت کرده است.

۶. نقد کلی و نتیجه‌گیری

این شعر با بهره‌گیری از عشق زمینی و توصیف احساسات عاشقانه، تصویری زنده و جاندار از عشق میر نوروز و شیرین خانم ارائه داده است. شاعر در انتقال حس دلتنگی و عشق از طریق نمادها و تشبیهات به خوبی عمل کرده است. از لحاظ ساختاری و زبانی نیز شعر به نوعی غنا و نظم رسیده که مخاطب را با خود همراه می‌کند.


#استاد_محمد_قیطاسی

نقدشعر ونثردرەشهر...

25 Nov, 20:46


مینیمالی کاملا ضعیف ازمنوچهرتتری👇👇👇

از مجموعهِ مینیمالهایِ بی سر و تهِ عکاسی که در خواب راه میرود

...مثل اینه که بخوای با زغال اسمتو روی تخته سیاه بنویسی! یا بخوای بدون پاسپورت خودتو هوا کنی و سوارِ آسمون بشی و رنگ پروازو روی بال ابرا نقاشی کنی...
مثل اینه که هر وقت دلت خواست اسمِ خودتو جعل کنی و بی کُت و شلوار و کراوات و کفش دامادی لخت بِدوی تویِ شناسنامه سوخته زنی که دفتر شعرهاشو پاره کردی!
مثل اینه که قُرصاتو نخوری و دوس داشته باشی دکتر صدات بزنن و برا هم نسخه بنویسی!
مثل اینه که کلاغ باشی و به خودت رنگ اردک بزنی و بپری توی حوض حیاط همسایه و دسته گلایی که به آب دادی رو برداریو به سر خودت بزنی و یهویی بزنی زیر آواز ابوعطا و با دیوان حافظ فال قهوه بگیری! سعدی و نقد کنی و بکوبی توی سر خواجو- سهرابو با چراغ تنهایی فروغ آتیش بزنی و برا خودت اسفند دود کنی!
مثل اینه که ...

"منوچهر تتری



🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#نقد 👇👇👇


این متن از مجموعه‌ای از توصیف‌های استعاری و تشبیهی تشکیل شده است که در قالب مینیمال بیان شده‌اند. هرچند چنین متنی به‌صورت آزاد و غیررسمی نگاشته شده و هدفش ممکن است خلق فضایی خلاقانه و احساس‌برانگیز باشد، اما نقد دقیق آن می‌تواند نکات زیر را شامل شود:

نقاط ضعف:

1. عدم انسجام مفهومی

متن بیش‌ازحد پراکنده و متنوع است. هر تشبیه و استعاره به نظر می‌رسد به دنیای متفاوتی تعلق دارد و هیچ محور یا موضوع مشخصی این توصیف‌ها را به هم پیوند نمی‌دهد. این امر باعث می‌شود که خواننده نتواند ارتباطی معنایی و منسجم میان بخش‌های متن برقرار کند.

2. استفاده افراطی از استعاره و تشبیه

استفاده مکرر از استعاره‌هایی که گاهی بی‌ارتباط یا غیرمنطقی به نظر می‌رسند (مانند "با زغال اسمتو روی تخته سیاه بنویسی" یا "رنگ پروازو روی بال ابرا نقاشی کنی") باعث می‌شود متن از جذابیت خود بکاهد. استعاره‌ها زمانی مؤثرند که علاوه بر خلاقیت، بتوانند پیام مشخصی را منتقل کنند.

3. زبان پراکنده و گاه نامأنوس

ترکیب زبان محاوره‌ای با توصیف‌های ادبی، بدون هم‌نشینی مناسب، باعث ایجاد دوگانگی سبکی شده است. به‌عنوان‌مثال، استفاده از عباراتی مانند "لخت بدوی توی شناسنامه سوخته زنی که دفتر شعرهاشو پاره کردی" ممکن است برای برخی خوانندگان بیش‌ازحد پیچیده یا بی‌ربط به نظر برسد.ومی رسد

4. عدم وضوح پیام یا هدف متن

متن به‌جای بیان یک ایده یا پیام مشخص، بیشتر به نوعی بازی زبانی و نمایشی شبیه است که ممکن است برای خواننده گیج‌کننده باشد. این مسئله باعث می‌شود مخاطب نتواند معنای اصلی یا هدف نویسنده را درک کند.

5. طنز نامتعادل

بخش‌هایی از متن که احتمالاً قرار بوده طنزآمیز باشند (مانند "کلاغ باشی و به خودت رنگ اردک بزنی") به دلیل نداشتن زمینه‌سازی مناسب یا ارتباط معنایی با دیگر بخش‌ها، تأثیر طنز خود را از دست می‌دهند.

6. عدم تعادل در حجم توصیف‌ها

توصیف‌های طولانی و بیش‌ازحد مفصل باعث می‌شوند متن سنگین و خسته‌کننده به نظر برسد. مینیمال‌ها معمولاً به‌دلیل کوتاهی و گزیدگی‌شان جذاب هستند، اما این متن از این ویژگی فاصله گرفته است.

پیشنهادها برای بهبود:

تمرکز بر یک موضوع مرکزی: به‌جای پراکنده‌گویی، بهتر است یک ایده محوری انتخاب شود و استعاره‌ها حول آن شکل بگیرند.

حذف استعاره‌های اضافی: کاهش تعداد استعاره‌ها و انتخاب مواردی که با دقت بیشتری مرتبط باشند، متن را جذاب‌تر و تأثیرگذارتر می‌کند.

بازنگری در زبان و سبک: ترکیب زبان محاوره‌ای و رسمی باید با هماهنگی بیشتری انجام شود.

ایجاز: کوتاه کردن جملات و تمرکز بر انتقال پیام به شیوه‌ای مختصر و دقیق.

تعادل در طنز و جدیت: اگر هدف طنز است، باید بخش‌های طنزآمیز با دقت بیشتری پرداخته شوند و با دیگر بخش‌ها سازگار باشند.

نتیجه‌گیری:

این متن، هرچند متوسط به نظر می‌رسد، به دلیل عدم انسجام مفهومی، افراط در استعاره‌پردازی، و پراکندگی در سبک و زبان، تأثیرگذاری لازم را ندارد. نویسنده می‌تواند با تمرکز بر یک ایده و استفاده هدفمند از عناصر ادبی، متن را بهبود ببخشد.

حرف آخر
1.تتری درابتدای راە است و بایدمطالعە بیشتری درمینیمال داشتە باشد..
2.ازتقلید درنوشتن بە روش دیگران باید دوری کند.
3.حرف های خودرا بەایجاز بزند


    #احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

25 Nov, 12:31


یک دوبیتی ازاحمدزینی وند


هوا   یکبارە    در   من گشت    ابری
دل  و دریا و  کوە   و  دشت     ابری

دلم    لبریز     از   اندوە   و  چشمم
شبیە      آسمانِ      رشت 1       ابری


  #احمد_زینی_وند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀


این دوبیتی از احمد زینی‌وند، با بیانی ساده و تأثیرگذار، حس اندوه و دلگیری شاعر را به تصویر می‌کشد. در این شعر، شاعر از طبیعت برای بیان حالات درونی خود بهره گرفته و به زیبایی هم‌ذات‌پنداری میان دلِ غمگین خود و طبیعت ابری و بارانی ایجاد کرده است.

۱. تصویرسازی و عناصر حسی

تصاویر استفاده‌شده در این دوبیتی بسیار ملموس و ساده هستند. شاعر دل و طبیعت (دریا، کوه و دشت) را ابری می‌بیند که این تصویرسازی، حس دل‌گرفتگی و سنگینی درونی را به‌خوبی به مخاطب منتقل می‌کند.

بیت دوم نیز به زیبایی حس غم را تشدید می‌کند. در این بیت، شاعر با مقایسه دل خود با «آسمان رشت» که نمادی از آب‌وهوای بارانی و مداوم شمال ایران است، به حال و هوای ابری و اندوهگین خود اشاره می‌کند. این تصویرسازی ساده، اما تاثیرگذار، باعث ایجاد پیوند عاطفی قوی میان مخاطب و شعر می‌شود.

۲. مضمون و درونمایه

درونمایه شعر حول محور اندوه و دلگیری شاعر از وضعیت درونی خود است. او به‌صورت نمادین با ابری‌بودن طبیعت، سنگینی غم را در دل و چشمان خود بازتاب می‌دهد. به‌نوعی، شاعر با این ابیات، حال و هوای دل خود را که شبیه هوای ابری و دلگیر شمال ایران است، به تصویر کشیده و به مخاطب القا می‌کند.

۳. زبان و موسیقی شعر

زبان شعر روان و بدون پیچیدگی است، که این امر به دلنشینی شعر افزوده است. از نظر موسیقایی نیز، وزن و قافیه به‌خوبی با مضامین و عواطف شعر هماهنگ هستند. تکرار واژه «ابری» در انتهای ابیات نه‌تنها به ریتم یکنواخت و تأثیرگذار دوبیتی کمک کرده، بلکه حس سنگینی و تکراری بودن اندوه شاعر را برجسته‌تر کرده است.

جمع‌بندی

این دوبیتی از احمد زینی‌وند با زبانی ساده و بی‌آلایش، اما مؤثر و با استفاده از تصویرسازی آشنا و نمادین، به‌خوبی اندوه و دل‌گرفتگی شاعر را به تصویر کشیده است. استفاده از طبیعت ابری به عنوان بازتاب حالات درونی شاعر، به شعر جلوه‌ای عاطفی و عمیق داده و مخاطب را به درک بیشتری از حال شاعر می‌رساند.

#استاد_محمد_قیطاسی

نقدشعر ونثردرەشهر...

24 Nov, 21:32


جناب آقای تتری درپیامی بە استادجعفرفیلی بە شخص من تهمت زدە وگفتە" است یک دوست مشترک بااحمدزینی وند تماس گرفتەوازاو پرسیدە کەچرا این کارها(منظورجلوی تتری ایستادن) نمی ایستید؟ اونهم گفتە وللە من ازاونجا دورم وفقط نقداصولی علمی بلدم وجعفرِ هنرمند ازمن خواستن"

اولا باید بگوید ادب‌ حکم می کند نام وفامیل  من راکامل بنویسید 
همچنین نام استادفیلی واستاد خدامرادهنرمند را

دوما..  آقای تتری.. عاری ازصفات پسندیدە مردانگی هستید  اگرنام این دوست مشترک رانگویید،
می دانم دروغ می گویی  نەمن هرگز چنین چێزی گفتە ام و نە دوست مشترک فضولی وجود خارجی دارد

سوما من اهل ادبیات وشعرم  وشعر‌باموسیقی همدم وهمراەاست امابا عکاسی نە..البتە اگر تورا درکنار گیلانی وعباس عزیزپور عکاس بپنداریم

چهارما جناب تتری چطور شما می توانید گروە کمک بە مرالی را داشتە باشید وامثال ما نمی توانند داشتەباشند؟تازە گروە خانوادە نجات پورواستاد خدامراد است

پنجم من درکارم بر عکس بعضی ها شفاف هستم  وبجای کارت خود،ازکارت مرالی استفادە کردە ام..اما شما چراازکارت مخصوص خودت استفاده کرده ای!!؟؟

ششم آقای تتری چەاشکالی دارد کە همزمان چندگروە بەمرالی کمک کنند

هفتم اقای تتری شفاف باش وبرعلیه گروە
..سازخستە..
سمپاشی نکن


والسلام
#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

24 Nov, 21:23


جناب آقای تتری درپیامی بە استادجعفرفیلی بە شخص من تهمت زدە وگفتە" است یک دوست مشترک بااحمدزینی وند تماس گرفتەوازاو پرسیدە کەچرا این کارها(منظورجلوی تتری ایستادن) نمی ایستید؟ اونهم گفتە وللە من ازاونجا دورم وفقط نقداصولی علمی بلدم وجعفرِ هنرمند ازمن خواستن"

اولا باید بگوید ادب‌ حکم می کند نام وفامیل  من راکامل بنویسید 
همچنین نام استادفیلی واستاد خدامرادهنرمند را

دوما..  آقای تتری.. عاری ازصفات پسندیدە مردانگی هستید  اگرنام این دوست مشترک رانگویید،
می دانم دروغ می گویی  نەمن هرگز چنین چێزی گفتە ام و نە دوست مشترک فضولی وجود خارجی دارد

سوما من اهل ادبیات وشعرم  وشعر‌باموسیقی همدم وهمراەاست امابا عکاسی نە..البتە اگر تورا درکنار گیلانی وعباس عزیزپور عکاس بپنداریم

چهارما جناب تتری چطور شما می توانید گروە کمک بە مرالی را داشتە باشید وامثال ما نمی توانند داشتەباشند؟تازە گروە خانوادە نجات پورواستاد خدامراد است

پنجم من درکارم بر عکس بعضی ها شفاف هستم  وبجای کارت خود،ازکارت مرالی استفادە کردە ام..اما شما چراازکارت مخصوص خودت استفاده کرده ای!!؟؟

ششم آقای تتری چەاشکالی دارد کە همزمان چندگروە بەمرالی کمک کنند

هفتم اقای تتری شفاف باش وبرعلیه گروە
..سازخستە..
سمپاشی نکن


والسلام
#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

24 Nov, 05:06


غیر منتظره است
مثل ِافتادنِ فنجان بر موزائیک
ترکیدنِ لامپ در باران و
خارج شدنِ قطار از ریل

چهره ی مناسبی دارد
خوش پوش و مبادی ِآداب
دختران اغفال می شوند 
با دو بال به دنبالش
تا بلندی ِبرج
حتا زنانِ 
گیسو در آینه رها می کنند و
رنگ پریده می مانند به انتظار

بچه ها دوستش دارند
بیشتر از شکلات و
قول ِدوچرخه و
کلاس ِموسیقی
می پرند میانِ جاده به دنبال ِتوپ
بالا می روند از بلندترین درخت و
رها می شوند در بغل ِگشاده ی موج

بی حساب و کتاب است
مبهم و غیر قابل ِتعریف
مثل ِشعر.

                🔷 #استاد_سعید_دارایی

🍀🍀🍀🍀🍀

#نقد👇👇👇

این شعر از استاد سعید دارایی یک اثر است که از تکنیک‌های تصویرسازی قوی، ایجاز و استفاده از عناصر طبیعت بهره می‌برد تا حس غیرمنتظره بودن و بی‌قاعدگی را به خواننده منتقل کند. در این نقد، به جوانب مختلف شعر می‌پردازیم، از جمله ساختار، تصویرسازی‌ها، موضوعات، و تکنیک‌های زبانی.

1. ساختار و زبان شعر

این شعر در قالب آزاد نوشته شده و از قافیه و وزن کلاسیک فاصله دارد، که به آن امکان می‌دهد تا حس بی‌قاعدگی را بهتر به تصویر بکشد. زبان ساده، روان، و بدون پیچیدگی است، اما با این حال، از لحاظ انتخاب واژگان و ساختارهای جمله، کاملاً گزینشی و با دقت به کار گرفته شده است. در عین سادگی، شاعر از جملات کوتاه و نیمه‌کاره‌ای استفاده می‌کند که تداعی‌کننده طبیعت غیرمنتظره و ناگهانی سوژه‌ها است، مثل «افتادنِ فنجان بر موزائیک» یا «ترکیدنِ لامپ در باران». این عبارت‌ها حس لحظه‌ای و ناپایداری را در ذهن برمی‌انگیزند که با کل مفهوم شعر همخوانی دارد.

2. تحلیل تصویرسازی‌ها

شاعر با استفاده از تصاویر به‌ظاهر عادی و روزمره، حالاتی غیرمنتظره و خاص را بیان می‌کند که به خواننده احساسی عجیب و غیرمنتظره می‌بخشد.

افتادن فنجان بر موزائیک: این تصویر نماد شکنندگی و حس رخ دادن یک اتفاق ناگهانی است.

ترکیدن لامپ در باران: این تصویر هم حس از کار افتادن چیزی در شرایط نامناسب و شکستن در لحظه‌ای حساس را تداعی می‌کند.

خارج شدن قطار از ریل: این تصویر می‌تواند نمادی از خروج از مسیرهای تعریف‌شده و شکست محدودیت‌ها باشد، که اشاره‌ای دارد به طبیعت غیرقابل‌پیش‌بینی یا حتی آوانگارد آنچه در شعر مطرح شده است.


این تصاویر به نوعی هویت غیرعادی و غیرمنتظره‌ای را که شاعر به دنبال توصیف آن است، می‌سازند. انتخاب این صحنه‌های روزمره که با یک اتفاق ناگهانی به هم می‌ریزد، تداعی‌گر تغییر ناگهانی و عدم قطعیت است، ویژگی‌هایی که شاید خود شعر یا هنری که او به دنبال توصیفش است، نیز دارد.

3. بررسی شخصیت

شاعر، این شخصیت غیرمنتظره و رازآلود را در قالب «چهره ی مناسبی» معرفی می‌کند، که ظاهراً خوش‌پوش، جذاب، و مؤدب است. این ظاهر فریبنده، تضاد جالبی با ماهیت غیرمنتظره و گریزپذیر شخصیت دارد که هم برای دختران و هم زنان، و حتی برای کودکان، جذاب و دلرباست. این شخصیت به گونه‌ای معرفی می‌شود که زنان را وا می‌دارد تا «گیسو در آینه رها کنند» و کودکان را تا جایی مجذوب خود می‌کند که «بیشتر از شکلات» و حتی «قول دوچرخه» برایشان ارزشمند می‌شود.

این توصیفات نشان می‌دهد که این شخصیت یا حالت نه تنها بر بزرگسالان بلکه بر کودکان نیز تأثیر می‌گذارد. در اینجا، شخصیت به یک مفهوم انتزاعی و نمادین نزدیک‌تر می‌شود؛ شاید نمادی از جاذبه یا جذابیت خود هنر باشد که غیرقابل پیش‌بینی، فریبنده، و مملو از هیجان است.

4. پیام کلی و مفهوم انتزاعی

در انتها، شاعر این مفهوم را با عبارتی موجز و کلی «بی‌حساب و کتاب است / مبهم و غیرقابل تعریف» به شعر و هنر پیوند می‌دهد. این بخش نهایی، کلید درک شعر است، چرا که اشاره‌ای مستقیم به ذات مبهم، غیرقابل‌تعریف و حتی آشوب‌زای شعر می‌کند.

در واقع، به نظر می‌رسد شاعر قصد دارد بگوید که هنر، خاصه شعر، ماهیتی غریب، غیرقابل پیش‌بینی، و فریبنده دارد که می‌تواند مخاطب را مسحور کند و حتی از مسیرهای از پیش تعیین‌شده خارج کند. این پیام با ساختار آزاد و گسسته شعر و توصیفاتی که در طول اثر استفاده شده‌اند، به خوبی هماهنگ است.

جمع‌بندی

شعر سعید دارایی با استفاده از ترکیب‌های تصویری خلاقانه و ساختاری آزاد، موفق شده است تصویری از ذات غیرقابل‌پیش‌بینی و رازآلود هنر، خاصه شعر، را به نمایش بگذارد. شاعر با استفاده از تصاویر روزمره که به ناگاه به حالت‌هایی غیرمنتظره و شگفت‌انگیز می‌رسند، توانسته است حسی از شور و هیجان، که غالباً در تجربه شاعرانه وجود دارد، به خواننده منتقل کند. به بیان دیگر، این شعر یک تمثیل از تجربه هنری است که مانند شخصیت اصلی، ممکن است ظاهری آراسته و جذاب داشته باشد، اما در باطن، آکنده از ناهمگونی، بی‌قاعدگی و هیجانات پیش‌بینی‌ناپذیر است.


#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

23 Nov, 09:42


‍ دیوان اشعار میرنوروز
به اهتمام و تلاش اسفندیار غضنفری امرایی
این کتاب در سه بخش نوشته شده که بخش سوم که از صفحه ۱۲۰ کتاب شروع می شود به اشعار لری میرنوروز اختصاص دارد
میرنوروزشاعربزرگی است اما اوهرگز عارف نیست ودرجادە عرفان حتی یک ساعت ریاضت نکشیدەاست..
شعرمیرنوروز ازشخصیت اوجداست ،شعرش زیبا اما ازنظراخلاقی شاعری عیاش است.
درشعراوحتی یک اصطلاح و ترکیب عرفانی نیست..

نقدشعر ونثردرەشهر...

23 Nov, 02:13


دوستان درتعریف وتمجیدازشعرا راە درست رادرپیش بگیرید ،نە اغراق های دروغین وتعریف های نابجارا..

عجم میر شاعربزرگی است اما هرگز وهرگز بافردوسی قابل قیاس نیست.
باخواندن اشعارمیر بە سادگی درک می کنیم کە ایشان شاعربزم است نە رزم وشاعری قصیدە سراست نە مثنوی گو ..مثنوی های اودر برابرقصایدش قابل مقایسە وسنجش نیست.
پس اورا شاعری بزرگ بدانیم امابا سعدی ،حافظ و فردوسی مقایسە اش نکنیم .

اما شایستە است برای ایشان واستاد محمدخان نوری دومقبرە درشانشان  ساختە شود .


والسلام
#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

22 Nov, 12:55


#سە_دوبیتی_از_استاد_رحمان_مریدی


"دوبیتی_لکی"

خراوَه خاطرم خمبارَه ایمشو
دَژین دیرم دلم بیمارَه ایمشو

سوتِن  تَنیا  هلاجِ   دَردِ  دِلمَه
یَسَه تَنیا کَسِم سیکارَه ایمشو




"دوبیتی_لکی"

خراوَه خاطرم خمبارَه ایمشو
دَژین دیرم دلم بیمارَه ایمشو

سوتِن  تَنیا  هلاجِ   دَردِ  دِلمَه
یَسَه تَنیا کَسِم سیکارَه ایمشو


#رحمان_مریدی_بیرانوند



دوبیتی_لری



فلک ! وا مِ  مِنی  داری  سِرِ لنج
دِ جالی هفت شیشم کِردیَه پنج

خدا مابین خومونیم اَر تو بایی
گِرئ گیرَه سِتارِت وا هَمِه رنج ؟

نقدشعر ونثردرەشهر...

22 Nov, 11:13


زمانی که یک شاعر به تمام معنی و ناقدی  مسلط به علم ادبیات، قرار است که  سروده یا نثر شما را نقد کند و مانند عقابی تیز بین،  آسمان علم و اَدب را از ییلاق کوههایی  اُشترانکوه و سفید کوه و لیت انار و فیلمان ، تا مناطق  گرمسیر و زیردست اَناران و سیاه کوه را  کاملا در رصد دارد،  شاعران این دیار هم چاره ای جز زیبا سرایی ندارند.
و این موضوع هیچ که سبب ارتقا؎ سطح ادبیات منطقه خواهد شد،بلکه سبب سرایش ابیات و سطرهایی ناب از شاعران و نویسندگان و جاودانگی آثار ایشان خواهد بود.
در محضر بزرگانی چون دکتر زینیوند عزیز، مگر میشود نمره کمتر از ۲۰ گرفت.
خوب میدانم که دکتر احمد زینیوند به هیچ کس نمره ۱۹/۹۹ هم نمیدهد.در نظر ایشان هنر یا ۲۰ است یا تلاشی در مسیر ۲۰ شدن. نمره پایین تر از ۲۰ در هنر نداریم طبق فرمایشات ایشان.
وقتی ایشان نقدی به سروده یا نوشته شاعر یا نویسنده ای دارند، دقیقا هدف ایشان از آن نقد، سوق دادن فرد برای کسب نمره ۲۰ است.
چه کسی اینچنین صادقانه و بی منت ومزد، وقت گران بهای خویش را صرف نقد و بررسی این همه اَثر میکند.
وقطعا اگر اَثری در مکتب ایشان نمره ۲۰ شود، بدون شک آن اثر ماندگار ، و صاحب اثر جاودان خواهد شد
.
عرض سپاس و خسته نباشید دارم خدمت دکتر زینیوند عزیز و همه بزرگانی که اینهمه صادقانه دغدغه ادبیات منطقه را دارند.
ممنون که هستید دکتر احمدزینیوند عزیز.


سە دوبیتی ناب  فارسی از دکتر زینیوندعزیز که با زبانی امروزی و روان، سروده اند.
دوبیتی هایی زیبا،  که هر کدام دنیایی حرف و معنی در خود جا داده اند:

هوا   یکباره   در   من   گشت  ابری
دل   و دریا   و  کوه   و دشت  ابری

دلم   لبریز  از احساس  و   چشمم،
شبیه     آسمان       رشت      ابری


از آن  روزی  که ما  را هست  کردند
از    آب   زندگانی  ،   مست  کردند

به    لوح   ساد    و  پاک   دل   ما  :
امید  و   عشق   را   پیوست کردند


سوالم   شعله  بود  و  باد    پاسخ
سکوتم  خواهش  و   فریاد  پاسخ

صدایی  گُنگ و  در  تردید  عمری:
چراهای      مرا     میداد    پاسخ





😍🙏سروده ها خود  بخوبی،  تایید کننده نوشته های فوق اند😍❤️😍❤️😍❤️


#جلال_عبدالهی_پیرانی

نقدشعر ونثردرەشهر...

22 Nov, 09:38


زیراین کلیپ یابخشی ازیک فیلم نوشتە: زاگرس نشینان سخت کوش ..
زندگی 100 سال پیش

کەبایک نگاە سادە می فهمیم چنین نیست

نخست اینکە در 100سال پیش عکس رنگی نبودە است
دوم اینکە کودکی کە پیشاپیش مادر درحرکت است یک لباس کاملا امروزی بەتن دارد
سوم وموارد دیگر  ....

درنوشتن ها ونظرات دقت بیشتر ی داشتە باشیم.


این نوع فیلمبرداری مستند سازیست واینگونه فیلم‌برداری ها توسط مستند سازها  با استفاده از خالق صحنه های قدیمی درست شدە  وقدمت آن بالای ۲۵ سال پیش شاید هم نباشد


بااحترام
ادمین کانال نقد

نقدشعر ونثردرەشهر...

22 Nov, 07:32


#جلال_عبدالهی_پدیدەای_در_شعر_لکی


اگر بخواهم دربارە هرکدام ازاشعارکم نظیرجلال عبداللهی پیرانی توضیح دهم هرکدام یک پستِ جداگانه می شود.
اشعار عبدالهی ترکیبی ناب است از  تصاویر و ترکیب های شاعرانە، استعارات ، تشبیهات و آرایه ها..دراین اشعار توانستە زیباترین تابلوهای شعری رابە نمایش بگذارد..تازە این فقط بخش کوچکی ازاشعاراو با موضوع پاییزاست
تصاویر بکر وکاربرد فوق العادە آرایەهای ادبی وجان بخشی بەاشیاء بەزیبایی تمام ،شعر او را ماندگار کردە است.
آقای جلال عزیزیکی از شاعران توانادرسرایش دوبیتی و رباعی به لکی دراستان های ایلام،لرستان و کرمانشاە است.

#احمد_زینی_وند

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#چند_دوبیتی_لکی_از_جلال_عبدالهی

۱-



مهِ    صَد    پاییزِ   خَم   زَردِم   نِهَردی
تَوَر   هَنگتَر   پَلِم   ،    دَردِم      نِهَردی

اِرا    پَل     کیشهِ   تا     آسو    خیالِت
زُق یئ   صَد   سالهَ  هَم  سَردِم  نِهَردی

۲-

شوویاسَر  مهِ    دُما   تو      روژِگارهَ
نَه  شوو    روژهِ  ،  نه   پاییزی  وِهاره

یهِ  هَروآره    خَزونِ    سَردِ سِر    که:
دِووآزهَ    مونگِه    سالی   ،   اِنتِظاره

۳-

دِ    پاییزهَ ،   وِلِم    کَن   زَرد    بیئسِم
گِری   میئم    اَر  زَمینِ   سَرد   بیئسِم

وِهار و فَصلِ  سوزیی   زیئم   فِره سی؛
وِلِم    کَن    تا  گِری   بی  دَرد    بیئسِم

۴-

مهِ  دِ   ریی   عاشِقی   وَ    دو   نِمهَ کَم
وژِم   خارِ    کَسی   چی    تو    نِمهَ کَم

دِ    گَرمی    بَزمَلِ      شوگارِ      پاییز:
وَ  پی  تو   سَردِ سِر   وَ   صو   نِمهَ کَم

۵-

چهِ   باک  اَژ   روژَه لِ   پاییزییهِ   زَرد،
دِریژی   شوو    زِمِسو  سیچِلهَ    سَرد

هِرخت ئُوری    دُما  چَرخِ    چَپی وآز:
وِهاری  سوز   و  پِر   گُل  مارییهَ  گَرد.


۶-

پاییز  کهِ مائ ،  دآرِ   بَلیی  بَرگِره  مآوژی
کُلپَر  مَمِری   تاج و   گُلی اَژ  سِرهَ  مآوژی

اَما  نِمهَ زونِم    کهِ   اِراچهَ   دِتِ   کَلمَس؛
پاییز کهِ  مو  زُلفِ   کَچی ئهِ دِره   مآوژی


#جلال_عبدالهی_پیرانی

نقدشعر ونثردرەشهر...

02 Nov, 06:49


❇️دربارەلری فیلی وکُردی فیلی پرسیدەاند

جواب:👇👇👇

🌿ماگویش یالهجە  بنام لری فیلی نداریم ما
لری بالاگریوە ای
لری نهاوندی وملایری
لری بختیاری
لری بویر احمدی
لری خرم آبادی و.. داریم
اما چیزی بنام لری فیلی نداشتە ونداریم

🌿واما کُردی فیلی

مادرزبان کردی هم گویشی بنام فیلی نداریم..مضافابراینکەبەکوردهای شیعە عراق اعم از لرولک ،کردکلهر،کردایلام و...کرد فیلی می گویند.. شاید بەاین دلیل کە بیشتر آن ها ازدست والیان پشتکوە کە لقب فیلی داشتەو فرار کردەاند.بە فیلی معروف شدەاند.
لقب والیان عرب نژاد لرستان وایلام  فیلی بودەاست وفیلی نەربطی بە لر دارد نەکردایلام و...

پس ما نەلرفیلی داریم ،نە کورد فیلی ..
هرچندعدە ای ازکوردهای عراق بە فیلی معروف ومشهورندوگویشی نزدیک بە کوردی ایلامی دارند.این کوردها نمایندە مجلس دارند،تلویزیون بە کوردی کلهری و..دارندو خیلی چیزهای دیگر ..


بااحترام
#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

02 Nov, 03:52


#تری_تری_ترالی

چندی پیش #استاد_رحمان_مریدی دربارە تری ترالی چیزی گفتندکە مرابە تفکرواداشت وآن این بود کە این بزرگوار فرمودند:

"درود دکتر جان
من فک کنم تری ترالی فال لرها و مخصوصا لرهای بالاگریوه است چون متنش هم کاملا لری بالاگریوه است
دلیل استفاده لکها و کردها از این فال فقط تاثیر همسایگی بوده است.

ما خودمون اصالتا لکیم و مرحوم پدرم لکی حرف می زد ولی شعر این فال رو به لری میخوند

فک کنم لک ها و کردهایی که با لرها همسایه نیستن این فال رو ندارن"

واستادراست می گوید ،چراکە این فال دربین کلهرها وسوران هانیست واگرباشد بە روشی دیگروابیات دیگراست
#استاد_جعفر_فیلی هم دروویس مطالب ارزشمندی دربارە تری ترالی وتری تروالی بیان کردند.


بااحترام
#احمد_زینی_وند_

نقدشعر ونثردرەشهر...

02 Nov, 03:18


اعجاز  بی   شمار  تو    را  من شنیدەام
گفتم شنیدە؟! نە نە،کەباچشم دیدە م


باگرمی نگاە توسرزندە می شوند
نیلوفران مردە ی  مرداب دیدە ام

آن روز اگر نسیم بهارت نمی وزید
برباغ زرد هستی  آفت      رسیدە ام

دردست کودکان چو"هلاهوپ"می شد این         چوبِ کمانِ قامتِ خشکِ خمیدەام


امروز اگر حیات دوبارە گرفتە ام
یاچون گیاەتازە سربرکشیدەام

معجون  هفت میوەی هرچهارفصل سال
ازچشمە شفای حیاتت چشیدە ام



#استاد_عطاللە_رشیدی_فر



🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#نقد👇👇👇

این شعر از استاد عطاالله رشیدی‌فر، شعری است که بر معجزه و تأثیر عشق یا نیروی حیات‌بخش فردی خاص بر زندگی شاعر تأکید دارد. شعر به طور کلی در تمجید و قدردانی از نیروی احیایی معشوق یا مخاطب اصلی نوشته شده و از تصاویری برای توصیف این تأثیر استفاده می‌کند. برای نقد این شعر از جنبه‌های مختلف، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. محتوا و درون‌مایه:

شعر حول محور زندگی دوباره، احیای روحی و جسمی شاعر توسط معشوق یا مخاطب خاص است. شاعر تجربه‌های حیات‌بخش و باززنده‌سازی را که از این فرد دریافت کرده، به روش‌های مختلف و در قالب تصاویری همچون نیلوفرهای مرده و باغ زرد به تصویر کشیده است. درون‌مایه‌ی زندگی‌بخشی و احیای دوباره که به واسطه‌ی وجود معشوق ایجاد می‌شود، از عناصر اصلی شعر است. شاعر اشاره می‌کند که بدون حضور معشوق، زندگی‌اش دچار پژمردگی و بی‌ثمری می‌شد.

۲. زبان و لحن:

زبان شعر کلاسیک و ادبی است، اما در عین حال به شیوه‌ای ساده و روان احساسات شاعر را بیان می‌کند. لحن شعر تحسین‌برانگیز و سپاس‌گذارانه است؛ به گونه‌ای که شاعر معشوق یا فردی که او را زنده و پویا کرده است، تمجید می‌کند. زبان صمیمی و لحن متواضعانه به خوبی با مضمون شعر همخوانی دارد و خواننده می‌تواند احساسات شاعر را به راحتی درک کند.

۳. تصاویر و خیال‌پردازی:

شاعر از تصاویر قوی و ملموسی برای بیان تاثیرات عمیق مخاطب بر زندگی خود استفاده می‌کند. این تصاویر به نوعی بیانگر زندگی دوباره و رستاخیز هستند:

"نیلوفران مرده‌ی مرداب": نیلوفر به عنوان نمادی از زندگی و شکوفایی به کار رفته است که در مرداب پژمرده شده بود، اما با حضور معشوق دوباره زنده شده است.

"باغ زرد هستی": اشاره به زندگی بی‌حاصل و رو به زوال شاعر دارد که در غیاب معشوق در حال افول بوده است.

"چوب کمان قامت خشک خمیده‌ام": تصویر زیبایی است که در آن شاعر پیری و خمیدگی خود را با چوب کمانی مقایسه می‌کند که با وجود معشوق یا نیروی جوانی دوباره توانایی و نشاط گرفته است.

"معجون هفت میوه" و "چشمه‌ی حیات": این تصاویر اشاره به قدرت شفابخشی و زندگی‌بخشی معشوق دارند، و شاعر به زیبایی از استعاره‌های تغذیه و شفا استفاده کرده است.


۴. ساختار و قالب:

شعر به شکل غزل سروده شده است. ابیات دارای موسیقی درونی خوبی هستند و قافیه‌ها به خوبی در سراسر شعر تکرار شده‌اند. این قافیه‌ها به شعر حالت روانی و موسیقایی می‌دهند و به تأکید بر احساسات شاعر کمک می‌کنند.

۵. کاربرد آرایه‌های ادبی:

استعاره: شعر به طور گسترده از استعاره‌های طبیعت و زندگی بهره می‌برد، مانند نیلوفران مرده، باغ زرد و چشمه‌ی حیات. این استعاره‌ها به شعر عمق و غنای خاصی می‌بخشند و درک شاعرانه از تحول و باززنده‌سازی را نشان می‌دهند.

تشبیه: تشبیه‌هایی چون "نیلوفران مرده‌ی مرداب" و "چوب کمان قامت خمیده" به قدرت شاعر در خلق تصاویر کمک می‌کنند.

تلمیح: اشاره به بازی کودکانه "هلاهوپ" ودایرە واربودن آن وکمان قد هرچندزیباست اما مبالغەای دورازذهن است.امانمایش شورونشاط است دربرابر ضعف و خمیدگی .


۶. لایه‌های معنایی:

این شعر در لایه‌های مختلفی قابل درک است. در سطح اول، شاعر به تمجید از معشوقی می‌پردازد که او را از حالت افول و پژمردگی به زندگی و شادابی بازگردانده است. اما در لایه‌های عمیق‌تر، شعر می‌تواند به نیروی احیای معنوی یا حتی یک تجربه‌ی معنوی اشاره داشته باشد که زندگی شاعر را متحول کرده است.

۷. احساسات و تأثیرگذاری:

احساسات موجود در شعر به وضوح قابل لمس است. شاعر به شکلی صمیمانه و بی‌تکلف احساسات خود را بیان کرده و از زبان استعاری و تصاویر زیبا بهره گرفته است. این احساسات به خوبی به مخاطب منتقل می‌شود و مخاطب را با تجربه‌های شاعر همراه می‌کند.

جمع‌بندی:

این شعر از استاد عطاالله رشیدی‌فر، به خوبی توانسته است موضوع احیای زندگی و شور دوباره را به تصویر بکشد. زبان روان، تصاویر استعاری قدرتمند و ساختار مناسب به شعر زیبایی و عمق بیشتری بخشیده‌اند. از لحاظ عاطفی، شاعر به خوبی توانسته است تأثیر معشوق یا نیروی حیات‌بخش را به شیوه‌ای تأثیرگذار به خواننده منتقل کند.


#احمد_زینی_وند_

نقدشعر ونثردرەشهر...

30 Oct, 10:03





📚🌸پاییز

دوبیتی لری

خزو  اوما سوئارِ قاطِرئ تور
بلی یا دَس پتی، رنگ زردو ناجور

تموم دارسوبی بلگ و ملیا
همه شو دَس وِزونی  و کِز و کور


                     #احمد_زینی_وند     
     

#ترجمە👇👇👇

پاییر ازراە رسید ،درحالی کە سوار برقاطری سرکش وچموش بود .درختان بلوط بی برگ وبار ،برگ هازرد وکم پشت،درخت ها بی برگ  وپرندگان هم افسردە وغمگین وخاموش


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#نقد_استاد_جعفر_فیلی

اشعار دکتر زینی وند علاوه برتصاویر بکر و کاربرد فوق‌العاده  آرایه ها هم جان بخشی به طبیعت دارد وهم به نوازش روح خواننده می پردازد بویژه برای نسلی که با واژه های دکتر زینی وند آشنا هستند ممکن است هرکسی نتواند سرکشی قاطر طور و بیقراری آن را زیر پای سوارش را تصور کند اما برای من نوعی لذتی روحبخش وارد و تمام ،ملیا، را مهمان ذهن خواننده می‌کند  دارسونی که سرسبز وزیبا بوده اینک بی برگ وبار وتمام صحنه را غمی در بر گرفته به نوعی  پایان غمگین جوانی را اعلام می‌کند دکتر زینیوند مسلط به امور وگوشه های زندگی است وبه زیبایی واژه هارا برای حالت‌های گوناگون گزینش می‌کند این پژوهشگر تمام تلاش خودرا برای هموارسازی راه نوقلم ها به کار می‌گیرد
توفیقش آرزوی ماست......

#استاد_جعفر_فیلی

نقدشعر ونثردرەشهر...

30 Oct, 07:30


درزاگرس اعم ازایلام ،لرستان ،کرمانشاە وکردستان
گاە ایلات وطوایفی بنام
#کوهی_یا_رودی معروف شدەاند
مثلا جد #کریڤوند_ها ازطوایف
#ایل_دریکوند چون درکنار #کوە_کریڤ بە دنیا آمدە ،نوادگانش بە #کریڤوند معروف ومشهور شدەاند
یا #ایل_دیناروند کە احتمالا چون یاجدشان دردامنە های این کوە بە دنیاآمدە نامش رادینارگذاشتە اندو یا هستە اصلی ایلشان درکناراین کوە شکل گرفتە بە #دیناروند معروف شدەاند..

برخی بە اشتباە دینارکوەرابە دیناروندنسبت می دهندکەچنین نیست.چنانکە آقای قیطاسی دریکونددرپست قبل گفتە: دینارکوه ،کوهی است وخیلی ازایلات درکناراین کوەبودە وهستند.خوب دیناروندکوە کە نیست بلکە دینارکوە است.

مثال دیگری می زنم خاندان
#الوندی_کلهر کە بە واسطە
#رود_الوند بە این نام معروف شدەاند.
وخیلی طوایف وایلات دیگر...

بعدا مفصل دراین بارە خواهم گفت

بااحترام
#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

30 Oct, 07:04





📚🌸پاییز

دوبیتی لری از #احمد_زینی_وند

خزو  اوما سوئارِ قاطِرئ تور
بلی یا دَس پتی، رنگ زردو ناجور

تموم دارسوبی بلگ و ملیا
همه شو دَس وِزونی  و کِز و کور


#احمد_زینی_وند


#ترجمە👇👇👇

پاییر ازراە رسید ،درحالی کە سوار برقاطری سرکش وچموش بود .درختان بلوط بی برگ وبار ،برگ هازرد وکم پشت،درخت ها بی برگ وپرندگان هم افسردە وغمگین وخاموش.


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

                                            1

🍃شرح ونقد:
#استاد_غلامرضامهرآموز

#سوئارsoār:سوار
#دس_پتیdaspati:  تهی دست، کنایه از بی برگ و بر شدن درختان در فصل خزان

#تورtur: سرکش، چموش، در اصطلاحات لری، قاطر تور کنایه از تند و تیزی و خشونت است ، فلونی منی قاطر توریَه، فعل #تورسن: قهر کردن که قبلا بحث شد( هر کَه تورِس خطش شورس)  و فعل بختیاری #تورستن: تند حرکت کردن از همین ریشه است. در لکی هم #توریان: قهر کردن

#ملیاmałýā:پرندگان
#دس_و_زونیdasvêzoni(صفت مرکب): افسرده، عزادار، زانوی غم دربغل گرفته
#کز_و_کورkêzöwkur: سرد و خاموش، افسرده و بی روح


در این شعر همچنین از آرایه ادبی #تشخیص(personification) در دو جا استفاده شده تشبیه خزان به سوار و تشبیه درختان به فردی که غمگین ودست بە زانوست.. تشخیص یعنی نسبت دادن خصلت های انسان به اشیاء و پدیده های بیجان. تکرار واج های ل و ک در مصرع آخر نیز نمونه ای از #واج_آرایی(alliteration) می باشد


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

                                      2


🔷شرحی بر شعر پاییز**استاد احمدزینی وند به قلم شاعر،نویسندە وتحلیل گرسیاسی وادبی ؛استادنجف مهدی پور


عالی است استعمال واژگان فراموش شده ای نظیر ملیا،کزوکور... شعرحاضر
تصویری موجز و زیبا است از فصل پاییز! بله اسب تابستان به نظر می رسد رام و آرام و یک نواخت باشد ولی به قول شاعر  قاطر تور پاییز از سوارش فرمان نمی برد و هر لحظه آن  غیرقابل پیش بینی است! درختانی که تا دیروز با بغلی از میوه در انتظار باغبان نشسته بودند وحال دستشان خالی از بر و برگ است و شرمنده از این اوضاع! برگها آنقدر آویزان ماندند که همه خسته شدند و پاییز خشن آنان را خشک نمود و گویاراحتشان کرد زیرا به زمین لم دادند و دراز کشیدند!
پرندگان که تمام خوشیشان به برگ و بر ومیوه درختان بود با آمدن پاییز و خشکیدن برگ و گل، دیگر حال و دماغی برایشان نمانده لذا به خاطر این اتفاق ،همچون آدمی مصیبت زده یک گوشه ای کز کرده، بالهایشان آویزان است تا سرانگشتان و واقعاچه شباهت عجیبی به
آدمهای غمگین دارند که خدای نخواسته ممکن است میوه دلشان را از دست داده باشند و دست به زانو نشسته اند ،دست به زانو نشستن کلا در ادبیات و فرهنگ محلی زاگرس مترادف با غمگین و نا امید نشستن است. می شود از این شعر، تابلوی زیبایی ساخت!

نقدشعر ونثردرەشهر...

29 Oct, 15:41


گذشت رابطه ی  بین  ما ، تمام ، برو
از این خرابه ی متروک بی دوام  برو

به پاس حرمت آن روزهای خیلی خوب
بدون بحث و گلایه  ، به احترام ، برو

غزل ، کنایه و  ایهام عاشقانه  بس است
تمام حرف من این است ، یک کلام ، برو

به رد پای تو در قلب خود که می نگرم
اثر  نمانده  بجز  خشم  و  انتقام ، برو

و این پیامِ خداحافظی است ، خوب بخوان
بدون هیچ کم و کاست ، والسّلام ، برو

#محمد_مقدم


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀


#نقد👇👇👇

شعر محمد مقدم با زبانی ساده و صریح به پایان یک رابطه عاشقانه می‌پردازد. شاعر در این اثر تلاش می‌کند با بیان احساسات خود نسبت به جدایی، به مخاطب خود پیامی شفاف و قاطع منتقل کند. شعر حاوی تضادهای احساسی است که میان دلتنگی برای لحظات خوب گذشته و خشم و کینه نسبت به وضعیت فعلی رابطه جریان دارد. برای نقد ادبی این شعر، به تحلیل از جنبه‌های مختلف می‌پردازیم:

۱. محتوا و درون‌مایه:

درون‌مایه اصلی این شعر پایان و جدایی است. شاعر از مخاطب خود می‌خواهد که بدون هیچ بحثی از او دور شود و رابطه‌ای که دیگر کارایی ندارد، پایان یابد. او ضمن اشاره به روزهای خوب گذشته، قاطعانه اعلام می‌کند که دیگر چیزی از آن باقی نمانده است و باید به این وضعیت خاتمه داد. در عین حال، نوعی احترام و تأکید بر عدم وجود تنش و درگیری در پایان رابطه به وضوح در شعر دیده می‌شود.

۲. زبان و لحن:

زبان شعر ساده و روان است و از تعقیدهای پیچیده زبانی و ادبی پرهیز می‌کند. لحن شعر به وضوح قاطعانه و حتی سرد است. شاعر با استفاده از واژه‌های مستقیم و بی‌پرده، به بیان احساسات خود می‌پردازد و از هرگونه کنایه یا رمزگذاری پرهیز می‌کند. این لحن باعث می‌شود که شعر قدرت خاصی در انتقال احساسات داشته باشد، به‌خصوص زمانی که به صراحت اعلام می‌کند: «تمام حرف من این است، یک کلام، برو».

۳. تصاویر و خیال‌پردازی:

شعر دارای تصاویر نسبتاً ساده و قابل درکی است که عمدتاً به بیان حالت‌های درونی شاعر مرتبط می‌شوند:

"خرابه‌ی متروک": این تصویر به خوبی نشان‌دهنده وضعیت ویران شده رابطه است؛ جایی که دیگر هیچ امید و رونقی در آن وجود ندارد و شاعر این خرابه را به جایی بی‌دوام و ناامیدکننده تشبیه می‌کند.

"رد پای تو در قلب خود": تصویر ردپا در قلب، نشان‌دهنده آثار به جا مانده از معشوق در دل شاعر است. اما این آثار به جای اینکه نشانگر عشق باشند، حالا تبدیل به خشم و انتقام شده‌اند. این تصاویر اگرچه پیچیده نیستند، اما به طور مؤثری احساسات شاعر را بازتاب می‌دهند و به سادگی و قاطعیت زبان شعر کمک می‌کنند.


۴. ساختار و قالب:

شعر در قالب غزل سروده شده است، اما برخلاف غزل‌های کلاسیک، از عشق و وصال خبری نیست و رابطه‌ای که به پایان رسیده در مرکز توجه قرار گرفته است. وزن و قافیه به سادگی رعایت شده‌اند و هر بیت مستقل از بیت دیگر، پیام شاعر را منتقل می‌کند. این استقلال ابیات به نوعی بیانگر تصمیم قاطعانه و نهایی شاعر در مورد پایان رابطه است.

۵. احساسات و عواطف:

احساسات موجود در این شعر دوگانه است. از یک سو شاعر به «روزهای خیلی خوب» اشاره می‌کند و به نوعی دلتنگی و حسرت در میان کلمات دیده می‌شود، اما از سوی دیگر، خشم و کینه نسبت به وضعیت فعلی رابطه غالب است. این تضاد عاطفی در سراسر شعر جریان دارد، اما نهایتاً خشم و قطعیت در پایان رابطه غالب می‌شود و شاعر با قاطعیت تمام، مخاطب خود را به ترک رابطه دعوت می‌کند.

۶. آرایه‌های ادبی:

ایجاز: شعر به شدت مختصر و موجز است و از بیان جزئیات اضافی پرهیز می‌کند. این ایجاز به قدرت و قاطعیت پیام شاعر افزوده است.

تضاد: تضاد میان «روزهای خیلی خوب» و «خشم و انتقام» به خوبی نشان‌دهنده تغییر عمیق احساسات شاعر نسبت به معشوق است. این تضاد به تعمیق معنای شعر کمک می‌ کند


۷. پیام شعر:

پیام شعر به صراحت و بدون هیچ پیچیدگی‌ای انتقال می‌یابد: رابطه به پایان رسیده و شاعر دیگر علاقه‌ای به ادامه آن ندارد. این پیام در قالبی محترمانه اما قاطعانه بیان شده است و تأکید می‌کند که بهتر است بدون درگیری یا بحث، این رابطه خاتمه یابد.

جمع‌بندی:

این شعر با زبانی ساده و روان و با لحنی قاطعانه و مستقیم به پایان یک رابطه عاشقانه می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویری ساده اما مؤثر و بهره‌گیری از ایجاز و تکرار، پیام خود را به طور روشن به مخاطب منتقل می‌کند. تضادهای عاطفی موجود در شعر میان دلتنگی برای گذشته و خشم نسبت به وضعیت فعلی، عمق بیشتری به آن بخشیده و در نهایت به خواننده حس تصمیم نهایی و قطعی شاعر در پایان دادن به رابطه را منتقل می‌کند.

#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

29 Oct, 14:34


درجواب دکترسعیددیناروند ومحمدایار(دیناروند)بزرگوار وعزیز
بەبهانە نشرمقاله دیناروند وپیشینە آن

#بخش_دوم

❇️یازدە:

بلوک نهاوند هرگز لرستان فیلی نبودە ونیست.لرهستند اما فیلی نیستند.
واماکلمە لرستان ولرستان فیلی درعهد صفویە رواج پیداکردە است وقبل ازان و دڤیقا درقرن ششم بە بعد تاسال 1006ه.ق بە بلادلر معروف بودە است.

❇️دوازدە:

اکثر دیناروند ها در225سال پیش پراکندە شدند و بە شوش ومناطق دیگر ازجملە بخش بالاگریوە رفتند پس اینکە بگوییم طی هزاران سال بەدیگر مناطق رفتە اشتباە محض است..


❇️سیزدە
استفادە نام شاە دینارفیلی کاملا اشتباە است .چراکەفیلی کلمە ای جدید است.

❇️چهاردە:

شاە درقدیم علاوە برپادشاە معانی دیگری ازجملە شاەو ملک وامیر وبزرگ قوم ،ایل وشهر ولقب بعضی شیوخ عرفانی وبزرگ درویشان  داشتە است.همچنان کە تاریخ نویسان گفتەاند:دینارشاە بود اما شاهان دیگر هم درنهاوند بودند.
بلاذری می گوید بعدازشکست ایرانیان از اعراب ،مسلمانان  در نهاوندبا یکی  ازبزرگان شهر(ونە شاە)بنام دینارصلح کردند.

❇️پانزدە

نوشتە ای یک شاخە دیگر  ازدیناروند بە اسم خاندان خورشیدیان یااتابکان لرکوچک درمنگرە بودندکە تختگاە زمستانی این سلسلە همیشە دهلران ودینارکوە بودە است(جل الخالق  اتابکان هم دیناروندشدندواین ازمعجزات دکتردیناروندو اقای ایاراست.
دوستان راسفارش می کنم بە مطالعە وبازهم مطالعە...

❇️شانزدە:

یک جانوشتە ای:

"جدتمام طوایف ایل دیناروند،بە شخصی بە اسم خورشید می رسد واین خورشیدفرزنددینارهست..
بە واکاوی این مسئلە پرداختە ،تابەشجاع الدین خورشید ،موسس سلسلە اتابکان لرکوچک رسیدم"

جل الخالق شما کە نوادگان دینار   درزمان ورود اسلام بودید چە شد حال خورشیدی(قرن پنجم) شدید واجداد شجاع الدین خورشید.؟؟
این تناقض گویی ریشە درچە چیزی دارد؟
یک سوال چراشمادوست دارید خودتان رابە حاکمان بچسبانید
ایرادات زیاددیگری هست کە اگر بنویسم دە پست می شود
پس بە همین ها بسندە می کنم


بااحترام
#محمد_قیطاسی

پایان

نقدشعر ونثردرەشهر...

29 Oct, 13:45


درجواب دکترسعید دیناروندو  محمدایار(دیناروند)بزرگوار وعزیز
بە بهانە نشر مقالەدیناروند وپیشینە آن


#بخش_اول

❇️اول :
ناراحتی شمارا درک نمی کنم ،چراکە من توهینی بەایل شمانکردەام ودرشان من نیست کەبە ایل بزرگواری چون دیناروندتوهین کنم ویاکوچک انگاری نماییم.


❇️دوم:
من چندسوال ازشماکردم کە متاسفانە باکلی گویی مواجەشدم وانگار دست بە گرز آمدەای تادست بە قلم ..بزرگوارجواب سوالات رابدە.واما نوشتە ای قبریک دیناروند درمنگرە موجود است.. من نە رد می کنم نە تایید اما یک قبر دلیل بر وجود ایل یاطایفە ای  دریک منطقە نیست ..مثالی می زنم .قبر امام هشتم در مشهد است وقبر امام حسین کە اهل مدینە بودە در کربلا..حال آیا بخاطراین دوبزرگوار مشهد وکربلا رابایدشهرهای هاشمیان بدانیم..یا یعقوب لیث پس ازعمری مبارزەدردزفول چشم ازجهان فروبست آیا باید همە دزفولی هارا لیثی یایعقوب لیثی بدانیم


❇️سوم:
دینارکوە کوهی است و خیلی ازایلات درکناراین کوە بودە وهستند .خوب دیناروند کوە کە نیست بلکە دینارکوە است آیا این سوال رابە ذهن متبادرنمی کندکە نکندچون  دیناروند  دراطراف این کوەبودە وبە دیناروند معروف شدەاند؟یاجدشان درکناردینارکوە آمدە وبعدنوادگانشان بەدیناروند معروف ومشهورشدەاند؟
مثالی می زنم یکی ازطوایف ایل دریکوند  کرف ونداست کە چون جدشان درکنارکوە کریف بە دنیا آمدە بە کرفوند معروف شدەاند.

❇️چهارم:
من گفتم درمیان دریک و بالاگریوەمنگرە وگرمسیراندیمشک ، دیناروند هاحضور چشمگیروپایداری نداشتە اند ومی دانی ومی دانیم بە ناحیە منگرە منطقە دریکوند می گویند.نە دیناروند..

❇️پنجم:
  ایلات درتمام مناطق بەدلایلی پراکندە اند ..مثال می زنم مثلا فراش ها بە میان ایل بیرانوندآمدە وبە بیرانوند معروفند اما خودشان هم میدانند از ایل فراشبند بختیاری اند .کدام منطق بەمااجازە میدهد کە بگوییم چون فراش ها درخرم ابادند پس بختیاری ها اینجا حضور چشمگیرداشتە اند..مثال دیگری می زنم ایلاتی اصالتا عرب وترک بە میان ایلات لرولک وکُرد آمدە اندوعلاوە براینکە اصالت خود راازدست دادەاند بەطوایف دیگر موصوف شدەاند.هم اکنون درقزوین وشمال وحتی آذربایجان طوایفی ازلر ولک وکرد وجود دارنداماوجودشان دلیل بر کلیت دانستن  آن  منطقە بنام ان هانیست


❇️ششم:
  سیدقطب الدین ، سید است ومهاجر، اینکە دیناروند ها اورا بابادیناروندمی گویند اصالت سید قطب را زیر سوال نمی برد ومن وشماخوب می دانیم کەایشان دیناروندنیست ونیزدلیلی برقدمت دیناروند.همچنان کە باوە ها جد شاە احمد نیستند وباوە بودنشان دلیل برقدمت آنان نیست


❇️ هفتم:
درمیان ایلات دریکوندوبالاگریوە بە بزرگ طوایف خان می گویند وبە بزرگان شما درست مثل بختیاری ها کاید یاقائدمی گویند همچنان  کە کردها بە خوانینشان تشمال می گویند.جالب است دربختیاری بە ساززن تشمال می گویند ایا شایستە است تشابە اسامی را ملاک قرار بدهیم ودلیل بتراشیم وغوغا کنیم کە تشمال کُرد  ازبختیاری گرفتەشدە وبلعکس.درست مثل دینار تاریخی وایل دیناروند عزیز..منگری نیزیک تشابە اسمی بیش نیست..مثال دیگر می زنم درهمین درە شهردورحماوندداریم کە یکی دریکوندبالاگریوە  ودیگری طرحانی ست..هرچند این یکی را رحماوندوآن یکی رارماوند می نویسند اما درتلفظ یکی هستند.


❇️هشتم:
گفتم کە شما بە بزرگانتان کاید یاقائد می گویید آیا این دلیل کوچکی بربختیاری بودن شمانیست؟کایدخردە هامی گویندمابختیاری وپسرعموی دیناروند  هاهستیم


❇️ نهم:
چند روز است جواب‌ سوالاتم راندادەای بە یکبارە دیدم درکانال پست گذاشتە ای،اگر می خواستی همین حرف هارابزنی همان ساعت اول می زدی


❇️دهم

واما دربارە کاید گفتەای کە ازکی گرفتە شدە است کە بە نظرمی رسد چنین نیست چرا کە احتمالا کاید ازقائد عربی گرفتە شدە باشدهمچنانکە هنوزهم دربین بختیاری ها طوایف ،اسامی،واسم فامیل زیادی تحت نام  قائد ازجملە قائدرحمت کە دهستان ونام ایلی است ،وجود دارد.
قائد یعنی رهبر،رئیس،عصاکش،و..،پس کاید نە بەکی بلکە ریشە درقائد عربی دارد.

       #محمد_قیطاسی

ادامەدارد.....

نقدشعر ونثردرەشهر...

29 Oct, 09:51


باسلام خدمت همه نویسندگان وشاعران وهمچنین مدیرمحترم تاریخ وفرهنگ شهرودیارم دره شهر(ماداکتو)
باعرض ادب واحترام خدمت همه نویسندگان وبزرگان بادانش وعلم منت دارم اگرمطالب بنده را نسبت به تاریخ ایل دیناروندحوصله به خرج داده اید وخوانده ایدآماده ام انتقادات ودریافت اطلاعات بیشتر از شما بزرگان ونویسندگان محترم که از علم وآگاهیتان قطعآ بهره مند خواهم شد نسبت به تاریخ ایل دیناروند ارائه فرمائیدممنون میشم  باتشکرمحمدایار (دیناروند)

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿


#انتقاد

جناب آقای ایار من بعد دربارە مقالە  ایل دیناروند وایرادات آن مفصل خواهم نوشت

الان بەسە سوال سادە من جواب بدهید.نقدمقالە بماند برای فرصت مناسب ..
واما سوالات👇👇👇

نخست اینکە باچە اصول زبانشناسی‌ منگرە راهمان جنگروی دانستەای ..منگرە مکان است ..جنگروی احتمالا ازجنگری گرفتە شدەاست.ایل جنگری وجنگری بەاحتمال قوی اجداد دریکوندهاهستند.
خیلی ازطوایف درطول تاریخ ساکن منگرەبودەانداما معرفترینشان دریکوندهابودەنەدیناروند.وجالبتراینکە ایل دیناروند هرگز بە بلاگریوە معروف نبودە است.

دوم جناب ایار پهلوی درعربی بەفهلوی تبدیل شدە است. چون درادب عرب پ وجود نداردحال شما باچە اصول زبانشناسی فهلوی رافیلی تلقی کردەای ..فیلی ازفیل وفیل ازپیل گرفتە شدەاست نە فهلوی

سوم مادرتاریخ تقریبا  چندین فرد بنام  دینارداشتە ایم .دیناربن محمد.دیناربن علی والخ..حال چطوردینارجدشما همان دیناری است کەبە کارن می رسد ؟

بااحترام
محمد قیطاسی

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

باسلام وعرض
اددب و احترام و خسته نباشیدخدمت همه نویسندگان وشاعران وهمچنین
مدیرمحترم تاریخ وفرهنک شهر ودیارم دره شهر(ماداکتو)
                 جوابیه جناب قیطاسی محترم،وبزرگوار

باژرف اندیشی وتکیه برگواهی حواسمان،بایدارزش قلم رادرنوشتن مقدس دانست وحفظ وحرمت قلم به دست نویسنده است بنابراین زیبائی وارزش قلم به حقیقت نوشتن است جناب قیطاسی مطالبم نسبت به ایلم دیناروندنشان ا ز مجیزگوئی وگزاف گوئی نیست   بلکه مستند وحقیقت است یقین بدان ایلم دیناروند ساکنیان اصلی زاگرس ومکانهای ثبت شده جغرافیایی به نام خویشندکه برهیچکس پوشیده نیست ودینارکوه نشان ازان است که به توصیف بزرگان وپیران وخردورزان منطقه دهلران وپشتکوه ملک دیناورند بوده است جناب قیطاسی محترم آگاه باشیدکه ایل دیناروند دررقابت باحکومت والی و حوادث واتفاقات جنگ  باوالی باعث پراکندگی ایل دیناروندگردیده است ودربیشتر نقاط کشور سکونت دارند درشوش نزدیک به هفت تاهشت هزارنفر،درموسیان ،پتک دیناروند،بابا زیدوگل گل ورومشکان وبروجرد وخرم ابادوپلدختر ودره شهرودراکثرنقاطکشوروحتی چندین هزار نفردرشهرهای مختلف عراق سکونت دارند
جناب قیطاسی سنگ قبردوره صفوی(۳۰۷)ساله ازایل دیناروندپیرامون مقبره داوودخادم درمنطقه منگره اندیمشک میباشد شما می توانید ان را به قدمت ایل دیناروند وایل محترم دریکوند مطابقت فرمائید
لازم به ذکر است که جناب قیطاسی جهت عدم آگاهی شما نسبت به ایل دیناروند (منگری)یکی ازطوایف ایل دیناروند میباشد ولازم به توضیح اینکه سنگ قبر مرحوم (حیات)فرزند(مهن)سال (۱۱۲۶)(ه ق)ازایل د یناروند میباشد =جناب قیطاسی محترم یکی ازبزرگان وکدخدا ایل دیناروندازطایفه (شمسیروند)که نامش به نیکی درمنطقه بالاگروه یادمیشود ونوادگانش اکثرآ با فامیلی خوشخو معروف هستندپیوندهای زیادی باطوایف بالاگریوه[میر ،قلاوند،دریکوند)داشته اند پس جناب قیطاسی شما میتوانید بامطالعه بیشترواطمینان به خودوبامستند در (منابع)نسبت به هرایل یا طایفه انتقادکنید موفق باشید
بااحترام محمد ایار(دینارروند)دره شهر (ماداکتو)

❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️

*البتە آقای قیطاسی باید دکتر دیناروندرامخاطب‌قرار می داد..درهرحال چون مخاطب آقای ایاراست پس درادامە
هم مخاطب ایار ودیناروندخواهندبود

نقدشعر ونثردرەشهر...

29 Oct, 08:38


چون مقالە خیلی طولانی وبیشترمطالب‌ تکرارمکرارات است مافقط بخش نخست وپایانی راآوردەایم برای مطالعە کل مقالە رجوع شود بە کانال وزین تاریخ وفرهنگ درەشهر

ادمین

#بخش_دوم_مقالە👇👇👇👇


در ادامه

نهاوندوبروجرد دونقطه شهری آن هستند، وی ازنژاد پهلوی یاپهلوانی است این تبار حدود900سال اززمان اشکانیان تاپایان ساسانیان درمنطقه پهله، دوره اشکانی و ساسانی اجدادش حکمفرمایی می‌نمودند، درکل، تیول خاندان کارن درغرب ایران به مرکزیت نهاوندهست. وتقریباشاه دینار همان امتیازرا داشت وقریب به چهل سال برمحدوده فعلی  لرستان فیلی حکمرانی نمودودرواقع اولین حکمران فیلی لرستان هست، و دردوره اوایل اسلامی،تا حدودی این قسمت بندی به شیوه ساسانی رعایت شده است.بنابه نظر مورخین دوره اولیه اسلامی،استان  پهله شامل استان های کنونی لرستان و ایلاموقسمتهایی از کرمانشاه وهمدان و اصفهان و قسمت شمال غرب خوزستان است که دقیقاً محدودی لرستان فیلی کنونی است، این منطقه دردوره اسلامی به جبال معروف است.ایل دیناروند،از فرزندان شاه دینار  هستند، که بعد ازچند قرن، فرزندان شاه دینار طایفه دیناروند را تشکیل می‌دهند، ییلاق و قشلاق آنان، در سرزمین های لرستان پیشکوه و پشت کوه است و بیش از هزار سال است که در کنار دینارکوه و دهلران و زمین‌های مجاور آن به عنوان نشیمن خود اختیار کرده‌ اند،منطقه دینارکوه را به اسم جدشان شاه دینار نامیدند، حدود ایل دیناروند که معروف به صفحه دیناروند است. از شمال به دینارکوه و کبیرکوه و از جنوب به دهلران و موسیان تا مرز عراق و از شرق‌ تا پهله زرین آباد و از غرب به کرخه تا حوالی شوش باستان است، این ایل تا قبل از جنگ قلاسی، به عنوان یکی از قدرتمندترین ایلات لرستان بود اما نزاع و اختلافات درون ایلی و تحریک و فتنه والیان پشتکوه، در 225 سال پیش، باعث شد که بخش اعظم ان ایل به شوش و دیگر نواحی خوزستان و عده‌ای دیگر در شهرستان پلدختر و سایر نواحی لرستان و ایران پراکنش یابند. یک شاخه دیگر ایل، در سرزمین آبا و اجدادی خود پتک و موسیان  و دهلران تا مورموری و... هنوز هم دارای زمین‌های کشاورزی و جمعیت بسیار هستند. یک شاخه دیگر از دیناروند به اسم، خاندان خورشید یان یا اتابکان لر کوچک، در منگره  بودند که تختگاه زمستانی این سلسله همیشه دهلران و دینارکوه بوده است. و منطقه منگره چسبیده به حدود پشت کوه، و محدوده اراضی ایل دیناروند بوده است‌.و همیشه یکی از ییلاقات این ایل بوده، به طوری که ان دسته‌، از دیناروندهایی که، به منگره ییلاق می رفتند، به طایفه منگری، ایل دیناروند معروف بوده است، فقط قدمت این طایفه ای دیناروندی درمنگره به بیش از 700 سال می‌رسد، شاه دینار از خاندان کارن است که نسب این خاندان به شاه ارشک موسس سلسله اشکانیان می رسد. و طبق نظر مورخین غربی،ارشک از نوادگان اردشیر دوم هخامنشی است. و در بعضی از منابع دوره اسلامی، و شاهنامه و حماسه‌های ملی، نسب ارشک به دارا و داراب که منظور همان داریوش سوم و داریوش اول است می رسد. و در کل ریشه و اصل ایل دیناروند به هخامنشی ها برمی گردد.
پس ایل دیناروند یادگاری از ایران کهن (هخامنشی ها) هست. (( دکتر سعید دیناروند ))


یارینامه
1- بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد .(1352) آثار و الباقیه ان  القرون حالیه، ترجمه اکبر دانا سرشت،تهران:انتشارات ابن سینا.
2- طبری،محمد ابن جریر.(1352).تاریخ رسل والملوک،جلد پنجم،ترجمه ابوالقاسم پاینده،تهران: انتشارات اساطیر.
3- رضایی باغ بیدی،حسن.(1387).تاریخ زبان های ایرانی،مرکز پژوهش های زبان دنیا،اوساکا: دانشگاه اوساکا.
4-ملک زاده بیانی،ملک.(1387).تاریخ سکه،تهران:دانشگاه تهران.
5-لوکونین،و.گ.(1387).نهادهای سیاسی،اجتماعی،اداری:مالیات ها و بازرگانی در تاریخ ایران کمبریج،جلد دوم،قسمت دوم،گردآورنده،احسان یارشاطر،ترجمه حسن انوشه،تهران: انتشارات امیر کبیر.
6-ابوحنیفه دینوری،داود.(1364)الاخبار الطوال،ترجمه محمد مهدی دامغانی،تهران :انتشارات نی
7-خلاصه تاریخ کتزیاس ،از کورش تا اردشیر.(معروف به خلاصه فوتیوس).(1380).ترجمه خلیلی کامیاب،تهران: انتشارات کارنگ.
8-اوستا،کهن ترین سروده های ایرانیان،جلد یک و دوم.(1379). ترجمه دوستخواه، جلیل،تهران:انتشارات نشر مروارید‌
9-دانش نامه جهان اسلام.(1362).به کوشش بنیاد دایره المعارف اسلامی، تهران:
انتشارات بنیاد دایره المعارف اسلامی.
10-ابن اعثم کوفی،محمدبن علی (1386)، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی، به تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
11- رزم آرا، علی.(1320). جغرافیای نظامی پشت کوه،تهران:
انتشارات سعادت بشر. 12-ساعدی،حمید.(1390).ایران و اقوام ایرانی،تهران:انتشارات ادباء.
13-خیتال،جعفر.(1369).مجموعه آراء در مورد سرزمین پشتکوه ایلام، ایلام:انتشارات فرهنگ.

جهت ارایه کامل منابع به دکتر دیناروند مراجعه شود


با تشکر محمد ایار

نقدشعر ونثردرەشهر...

29 Oct, 06:30


مقدمە ادمین:
جناب استادایارمطلبی درکانال تاریخ درەشهر نمایە کردندکە نویسندەمتن دکتردینارونداست.جناب قیطاسی ازنویسندگان توانای ایل دریک بنابە تقاضای خودایارنقدی کوتاە برنوشتە داشتە کە درکانال تاریخ درەشهرنمایە شد،سپس ایار جواب تندی بەنقد استادقیطاسی نوشت .
وبعدمتاسفانە جواب استاد قیطاسی درکانال درج نشدازمن خواهش کردکە نقدرابگذارم گفتم نمی شود.من اول مطلب دکتردیناروندرامی گذارم سپس نقدعالمانە شمارا،ایشان هم پذیرفتند




دکترسعیددیناروند
دکترای تاریخ ایران باستان
مدرس دانشگاه

چکیده :
ایل دیناروندازفرزندان شاه دیناراز خاندان کارن پهلو هست که درجنگ نهاوندپس ازشکست ایرانیان ازسپاه مسلمین، پیمان صلحی باوی می بندند، که ازطرف آنهابه حکومت بلوک نهاوند(لرستان فیلی) منصوب می گردد دینارازخاندان کارن پهلو تادوره معاویه حاکم نهاونداست،ودراین چهل سال حکومت باپیمان صلحی که می بندد.موجب رونق کشاورزی،و جلوگیری ازکشتارمردم می شود.به خاطر همین صلح پایدار ودرایت وهوش وفهم شاه دینار، نهاونددرمنابع اسلامی به ماه دینار معروف می شود.وی اولین حاکم پهله ایی(فیلی)تبار،لرستان،بعدازاسلام است.درواقع،اولین حاکمیت خاندان فیلی(پهله ایی)لرستان است،ونسب از خاندان قدیمی کارن دارد.که این خاندان، ریشه درحماسه های ملی وتاریخی و اساطیرکهن ایران دارد.
کلیدواژه:ایل دیناروند،نهاوند،شاه دینار،خاندان کارن،پهله لرستان

مقدمه :
دراین پژوهش ابتدادرموردشاه دینار،از خاندان کارن پهلو (پهلی،فیلی) اشاراتی با توجه به منابع داده می شود.لرستان شمالی(لرستان وایلام )ودیگر قسمتهای غرب کشور،درتیول خاندان کارن با مرکزیت نهاوندبوده است،وبعدها فرزندان شاه دینار تشکیل طایفه دیناروند رامی دهند وهمانند سایر طوایف لرگرمسیر و سردسیرآنهالرستان پیشکوه و پشتکوه بوده است،دربازه زمانی بیش ازهزار سال دینارکوه ودهلران.(دهلران،موسیان،مورموری،آبدانان ).تا حوالی شوش،نشیمن اصلی ایل دیناروند می‌گردد،حداین ایل قدیمی که یادگاری ازایران باستان است، ازشمال به کبیرکوه و دینارکوه وازشرق به پهله(زرین آباد) و ازغرب به رودخانه کرخه تاحوالی شوش وازجنوب به دهلران وموسیان تامرز عراق بوده است.
مهمترین سوالاتی که اساس  پژوهش حاضر راتشکیل می دهند:
1_شاه دینارفیلی کیست؟ وارتباط ایل دیناروندباآن چه بوده است؟
2_ دیرینگی ایل دینارونددرمنطقه پشتکوه لرستان چقدربوده است؟
3_ باتوجه به لقب پهلو دراسم دینار منطقه پهلودرکجا واقع شده است؟
4_ تباردینار ازخاندان کارن است ،این خاندان چه کسانی هستندومربوط به چه دورانی هستند؟

1-شاه دینارفیلی کیست؟ وارتباط ایل دیناروند باآن چه بوده است؟

واکاوی شاه دینار،ازنظرمورخین صدر اسلام ومنابع متقن:
دررابطه باشخصیت تاریخی شاه دینار فیلی وحاکمیت برلرستان به مرکزیت نهاوند، اسنادزیادی هست که به چند مورداشاره میشود در تاریخ طبری در رابطه باشاه دیناردو روایت است.
روایت اول:
بعدازشکست ایرانیان درجنگ نهاوند بزرگان شهر(خاندان کارن)میخواستن پیش حذیقه ابن یمان فرمانده مسلمین بروند که ازآن بزرگان شهر،دینار رو مسلمین انتخاب می کنند،دیناربادیبا و زیور پیش مسلمانان رفت وشروط آنهارا پذیرفت،ودیگران (بزرگان شهر) بدو(به شاه دینار) پیوستن وتبعه شدند،دینار شاه بوداماشاهان دیگربرترازاوبودند.(طبری،1352:1955)
دراین روایت طبری مورخ شهیردوره اسلامی،دینارراشاه معرفی نموده است.که نشان ازمرتبه اجتماعی این شخصیت ایرانی دارد.هرچندکه مورخین دوره اسلامی(خواه ایرانی یاغیرایرانی) معمولا،بزرگی وشجاعت،سپاه فاتح(مسلمین)راشنیده وملاک قرارداده اند،و دیگرشخصیت های بزرگ ایرانی،مثل ابومسلم خراسانی وبابک خرمدین،القاب زشتی نثارشان کرده اند...به عبارتی،قلم دردست اندیشه و خلفای قدرت است.
روایت دوم:
درهنگام محاصره نهاوند عده ای از ایرانیان به مسلمانان حمله کردندکه شکست میخورند ،شخصی که هشت سواراز اومحافظت میکرد،تمام سوارانش کشته می شوند وخودش اسیرمی شود،اوراپیش حذیفه  می برندو گفتندتوکی هستی؟ گفت :من دینارم وی ازخاندان قارن بود.که بااوصلح می کند شهرنهاوندبه ماه دینارمعروف می گردد.(همان،1352:1958).دراین منبع معتبر،تبارشاه دیناربەکارن،خاندان قدیمی ایرانی نسبت دادەشدەاست.
عهدنامه حذیفه ابن یمان وشاه دینار(اهل ماه دینار)مردمان ماه دیناربرمال وجان ایمن هستند.ازآنها درخواست تغییر ملت و دین نمی نمایند(دردین خودآزاد هستند)راەماندگان را راهنمایی کنند.جادەها رااصلاح نمایند.هرساله جزیه به والی مسلمانان بدهند.(ابن اعثم کوفی،62:1372)
بعدازشکست ایرانیان ازاعراب مسلمان در جنگ نهاوند،باپیشنهادفردی ایرانی،به نام دینارازبزرگان شهرنهاوند باآنها صلح نمود،مشروط به اینکەخراج جزیه دهند درمقابل،اموالشان ایمن باشد.(بلاذری،1337:375).
دینارحاکم نهاوند،نزد حذیفەابن یمان که فرماندهی سپاەمسلمین رابه عهده داشت،رفتەوبااوصلح کرد.(دینوری ،1371:168).

#ارسالی / محمد ایار

نقدشعر ونثردرەشهر...

28 Oct, 14:05


" تری ترالی "Tarritarrali
تر به معنی تازه و نورسته  مثل تیل تر،و ترالی  یا ترووالی یعنی پاک.
یکی از فال های لر ،لک و کورد ایلام در قدیم فال تری ترالی یا تراروالی  بوده است.
مردم منطقه در گذشته وقتی می خواستند  این فال را بگیرند کودک شیرخواره ای از پسر یا دختر  را می آوردند.
او را سر پا به طوری که هر دو پای او  کف دست فال گیرنده قرار گیرد  و دست دیگر را پشت کودک قرار  می دادند یا زیر بغل کودک را می گرفتند تا تعادل او حفظ شود  و سپس می گفتند:
تری تری ترالی بچه پار و ایمسالی  خور د کار خدا داری.
ای کار سر گیره پای راست وردار  و.......(منبع فوق از اشارات دکتر احمد زینی وند استفاده نموده ام)
***کل سفید بودیم نطر به انگیزه بالا برای زاد و ولد در میان مقلدین حضرت امام  رحمه الله علیه  و سایر مراجع عظام که غالبا موافق فرزند زیاد بودند،معمولا هر ساله نوزاد در خانه داشتیم 🙈🙈🙈😂😂و برای هر چیزی ،بخصوص قبول شدن در خرداد،کنکور و برگشتن مسافران سفر ...،از این مکانیسم سهل الوصول  و دم دست  و البته آرام بخش استفاده می کردیم.
تا جایی یادم میاد این بود :
بچه پار ئو  ایمسالی
خِوِر دِ کارخونه خدا داری
اگر " آرتین " امسال خرداد قبول بوئه  پا راسست  وردار.🙈🙈🙈😂
معمولا پای راستش را بر می‌داشت و من در خفا بیشتر اون نوزاد را میبوسیدم و یه حس غروری بهم دست می‌داد.
بر خلاف شانس من ،یه نفر هم سن من و هم دوره من که اسمش را نمیارم  ولی سیامک اونو خوب میشناسه 😂😂😂 همیشه در این فال پای چپ نوزاد سهم ایشون میشد و همیشه  مغموم و با اضطراب به فال نظر می کرد شاید یکی از دلایل اصلی روحی روانی همین فال بود که باعث شد ترک تحصیل کند  و الان وضع زندگانی اش از من معلم سی سال خدمتی به مراتب بهتر است😂😂😂🙈🙈🙈.

حسین محمدی(آرتین ).سیمره

نقدشعر ونثردرەشهر...

28 Oct, 06:21


‍ ترانه تری ترآلی   یا تری ترووالی             
خواننده :مجتبی کشوری       
             
    
       
شعر: دکتر مختار فیلی وادبیات شفاهی

تنظیم آهنگ،میکس مسترینگ:
میلاد کاکاوند

سرنا :
محسن کیهان نژاد

کمانچه :محمد ظفری
تار :اسفندیار قربانی
گیتار: بیس عرفان نوروزی
کوبه ای : مهدی کاکاوند
همخوان فرزانه بازگیر؛ عسل و حسین کرمی



تهیه شده در استودیو خایدالو


❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️

#تَریّ_ترّالی      Tarritararrali

تر بە معنی تازە ونورستە مثل تیل تر..وترالی یاترووالی یعنی پاک..
یکی از فال های  لر، لک وکورد ایلام  درقدیم فال تری ترالی یاترووالی بودە است.مردم منطقه درگذشتە وقتی می خواستند این فال رابگیرند کودک شیرخواری اعم ازپسر یادختر را می آوردند. او را سرپا بە طوری کە هردو پای او کف دست فال گیرندە قرار گیرد ودست دیگر را پشت کودک تکیەگاە قرار می دادندیازیربغل کودک رامی گرفتند تاتعادل او حفظ شود وسپس می گفتند:

لری👇👇

تری  تری   ترالی
بچە پاڕ و  ایمسالی
خور دِ کار خدا   داری
ای  کار اگر   سر گیرە
پای راستِ  ورداری

گاەی نیت مدنظر راهم  در شعر می آوردند.پس از این کار اگر کودک پای راست را برمی داشت نتیجە فال را سعد و خوش یمن واگر پای چپ‌ رابرمی داشت نتیجە فال را بد می دانستند...والخ

درهرحال این شعر نوعی فال در بین‌ لرها،لک ها وکوردهای ایلام  از زمان گذشتە بوده و هنوز هم مرسوم است.

کوردهای دهلران شعراین فال راچنین بیان می کند:

کردی دهلرانی 👇👇👇


تەڕی تەڕی تەڕڤواڵی
بەچە پارو وئیمسالی
ئەژ سڕخوداخەوور داری
ئەگر ئی کارە دوڕسە
پای ڕاست ورداری
وەگەرنە پای چەپت ورداری

کاش دکتر مختارفیلی اشاره می کردند که به این شعر ابیاتی را اضافه کرده اند و در اصل این شعر ریشه در باورهای لر،لک وکورد ایلام ودهلران دارد وهمچنین  اشارە می کردندبە اشعارمورد نظر. با تشکر از مجموعه ای از هنرمندان که آن را بصورت ترانەدرآوردەاند.

#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

28 Oct, 05:49


جستاری در موسیقی سیمره ( مهرجانقذق)


متاسفانه پیرامون موسیقی سیمره هرگز پژوهشی منسجم و مستقل صورت نگرفته است هر نگارنده ای درین مورد با منابع اندک مواجه خواهد شد...  

موسیقی یکی از جلوه های هنری جوامع و ملل، از آغاز تاکنون دارای پستی و بلندی ها و نماینده روح ملت ها بوده است؛  با توجه ب اینکه دوران ساسانی رو باید عصر شکوه و رونق موسیقی و رامشگران دانست لذا خالی از لطف نیست که مختصری از آبرو ، احترام و اهمیت موسیقی در سرزمین آن روزگاران سیمره و بعبارتی مهرجانقذق با تکیه بر منابع مستند اشاره ای داشته باشیم؛ اگر چه بقول تاریخ نگاران، تاریخ تنها علمی ست که فاقد قانون است...؛ مگر در سایه منابع کهن سخن رانده شود.

می توان گفت بخش زیادی از موسیقی فاخر لرستان متاثر از فرهنگ موسیقایی آن سیمره کهن است، سرزمین مهرجانقدق بقول نویسنده پیوسته کانون و مرکز جشنها ، سروده ها و رامشگران بوده است( جوامع الحکایات، عوفی)  موسیقی سیمره دارای لحن و کلامی انحصاری و در میان انبوه نغمه های نواحی، حال و هوایی دیگر دارد و بقول "کمال پورتراب" بخش عمده ای از موسیقی نواحی لرستان بر پایه موسیقی و نغمه های باستانی سیمره ساخته و پرداخته شده است و گویی موسیقی فاخر لرستان تکامل یافته موسیقی و نغمه های سیمره کهن است.( تئوری موسیقی، نشر چشمه، کمال پورتراب)
تاریخ مسعودی (مروج الذهب)  از موسیقی بعنوان ابزار شادیها و سرور و غم ها در میان مردمان آن روزگاران مهرجانقذق یاد کرده است( مروج الذهب، ج ۵، بیروت) مسعودی قدمت موسیقی در ولایت مهرجانقدق را به هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح رقم میزند؛
"الک رابرتسون" در کتاب " تاریخ جامع موسیقی ج ۱  از موسیقی باستان تا عصر هنر جدید پرداخته و گوید در جشنهای ولایت[عهدساسانی] مهرجانقدق و مهرگان، نوازندگان و خوانندگان در حضور شاهنشاه به هنرنمایی می پرداختند و "مهرگان بزرگ" و "مهرگان خردک" نام دو لحن از موسیقی قدیمی و اصیل ایرانی ست که از یادگارهای باقی مانده از موسیقی منطقه سرزمین سیمره است که بعدها به " مهربانی" تغیرنام داده است و اکنون لحنی بنام " مهربانی" در دستگاه ماهور رایج است؛ و این نشان قدمت و رواج موسیقی در سیمره کهن و باستانی ماست و بی دلیل نیست که موسیقیِ منطقه ما نامی بنام " موسیقی سیمره ای" بخود گرفته است.
برخی منابع ب این اشاره دارند که موسیقی سیمره( مهرجانقدق) در دوره ساسانی داری منزلت و جایگاه خاص بوده است و اینگونه می نماید که حتی خسرو پرویز بارها به دیار مهرجانقذق آمده و برای موسیقی دانان و رامشگرانِ ولایت سیمره، مقام و اعتبار خاصی قائل بوده و حتی وزیری مخصوص برای موسیقی تعیین و شخصی را بنام " خرم باشی" برای امور موسیقی معین کرد. ( مولفین ، ۱۹۷) و این نشان از رواج و درخشش موسیقی سیمره آن روزگاران بوده است. در کتاب جوامع الحکایات عوفی، ۱۳۲ و نیز کتاب ابن عبدربه آمده است که بهرام گور ۴۰۰ تن نوازنده و خواننده از هندوستان را به ایران و سپس ب دیار نواحی ایران و حتی مهرجانقذق آورد و این هنرمندان بر سایر طبقات جامعه مقدم شمرد؛ این هنرمندان را در هندوستان " زط" می نامیدند که در جشنهای مهرگان هنرنمایی میکردند  ...
امروز در بسیاری از مناطق ایران یافت میشود که همچنان ب امور هنری و موسیقی مشغولند بنابراین باید گفت موسیقی سیمره در تاریخ باستان نه تنها دارای منزلت که دارای فراز و نشیب های زیاد بوده است تا آنجاکه کوک سازهای مهرجانقدق و رایحه پر رونق موسیقی مهرجانقذق را اعراب پس از فتح ایران تا اندلس و اسپانیای اسلامی بسط و گسترش دادند.
هانتینگون ، ۵۸ ، ۱۳۷۴، بر این عقیده است که تنور موسیقی دیار مهرجانقدق تا حدی داغ بوده است که شکل و روح جدیدی حتی به موسیقی اسلامی داده و سبب اعتلای فرهنگ و تمدن اسلامی گردید و مسلمانان با پالایش دنیای موسیقی ایران در درون خود و ارزیابی آثار مثبت آن، در عصر اول عباسی ب قله های بلند موسیقی در فرهنگ و تمدن اسلامی رسیدند.  " آلدومیه لی" ، ۷۷  معتقد است از جمله مراکزی که علم موسیقی ایرانیان از طریق آنجا وارد قلمرو اسلام شد، شهر مهرجانقذق بود.  بنابراین باید بە اوراق زرین باستان در مورد سیمره و مهرجانقذق افتخار کرد و بدانیم  تاریخ گواه این است که سیمره دارای یک تاریخ زرین از موسیقی و از مراکز مهم فرهنگ و هنر و تحت حاکمیت شاهان هنر دوست ساسانی بوده است که پرتوهای موسیقایی آن به اقصی نقاط اسپانیا و آندلس هم پراکنده گشت.


ذبیح اله ... الله نوری

با تکیه بر منابعِ کهن و مقرون ، از کتابخانه دانشگاه اصفهان


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

با احترام ، آنچه در مقاله آمده طبق تحقیق دوست عزیزم جناب الله نوری می باشد و صحت وسقم مطالب بەعهدە ایشان است

ادمین

نقدشعر ونثردرەشهر...

27 Oct, 13:09


#نقد_شعری_از_استاد_جعفر_فیلی

تقدیم به امام عصر...
دوبیتی لری..

گوتن ها یا، گوتم کُل چش بیارن
خلاتونه دل بی خَش بیارن

زَنو هم خرمنی اِسفن وه شوقش
ومنقل نە و سر دس تش بیارن


#جعفر_فیلی


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#نقد👇👇👇👇

این شعرازاستادجعفرفیلی،شعری است دربارە ظهور آقاامام زمان (ع)وانتظاربرای ظهورایشان ،شعر بە طورکلی اشارە بە همین موضوع دارد و شاعر امام رامخاطب قراردادە است.شاعربرای بیان این موضوع ازتصاویر و ترکیب های شاعران بهرە بردە است.برای نقد این شعر ازجنبە های مختلف ،می توان بە موارد زیراشارە کرد:

1.محتوا ودرون مایە:

شعر حول  محور انتظار وآمدن آن حضرت واستقبال ازایشان اشارە دارد.شاعر شعررا درقالب دوبیتی وتصاویری همچون "کل چش بیارن" ، "دل بی غش"،خلاتونە دل بی غش آوردن"،"خرمنی اسفن" ، "وسردس تش آوردن" رابە تصویر کشیدە است.

2.زبان ولحن

زبان شعر کلاسیک وادبی است.لحن شعر تحسین برانگیز است؛بەگونەای  کە شاعر توانستە آمدن آن بزرگوار رواستقبال ازاورا بە نمایش بگذارد.زبان صمیمی ولحن شاعرانە بەخوبی بامضمون شعر همخوانی داردوخوانندە می توانداحساسات شاعررا بە راحتی درک کند.

3.تصاویر و خیال پردازی:

شاعرازتصاویرقوی برای بیان تاثیر عمیق بە مخاطب استفادە می کند.
"کل چش آوردن"  چش اوردن کنایە از نگاە کردن و احترام است .بە نوعی تعجب و عشق راهم نشان می دهد.     "خلاتونە گل بی خش آوردن" ، خلاتونە خلعت و هدیە بە عزیزان است وبیشتر هدیە داماد بە عروس .این نیزنماد احترام وحرمت بە طرف مقابل است "خرمنی اسفندوشوق آوردن" اسفند دودکردن نماد ونشانە استقبال است واینکە چشم بد دورباشد "وسردس تش اوردن" معمولا آتش را درمنقل می اورند وبرروی آتش اسفندمی ریزند اما شاعر بجای منقل می گوید بر سردست بیاورید ،؟این نهایت احترام است.

4.قالب وساختار

شعردرقالب دوبیتی سرودە شدە است.ابیات دارای  موسیقی درونی و قافیە بە زیبایی درپایان شعرآمدە وبە شعرحالت روانی وموسیقیایی خاصی دادە است.



5.کاربرد آرایە های ادبی:

"چش آوردن "کنایە از احترام زیاداست،
همچنین در چش آوردن ازصنعت استعارە استفادە شدە است.
"خلاتونە دل بی غش آوردن"نیز تصویری کنایی واستعارە ای زیبااست.
"وسردس تش اوردن "نیز کنایە ازاحترام زیاداست.


جمع بندی

این شعر ازاستادجعفرفیلی ،بە خوبی توانستە است موضوع انتظارواستقبال از امام زمان رابەتصویربکشد.زبان روان ،تصاویرزیباوقدرتمند وساختارمناسب بە شعر زیبایی وعمق بیشتری بخشیدەاند


   #احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

27 Oct, 10:30


‍ تری ترالی
وتوضیحات استادجعفر فیلی دراین بارە

تری ترالی
تری ترووالی یاتەڕی تەڕڤال

نقدشعر ونثردرەشهر...

27 Oct, 08:36


ازشاعران زیباگوی کورددهلران
کوردی پهلەای

دربارە تری ترالی ،تەڕی تەڕوالی

نقدشعر ونثردرەشهر...

27 Oct, 07:24


بی انصافی یابیسوادی.‌‌‌‌‌...‌
گاهی پیرمردی بیتی ناقص یا جابه جا از شاعران بزرگی چون محمدخان نوری و عجم میر زمزمه می‌کرد وهمانجا پای همان دیوار هم فراموش می شد که این روند می رفت تا بخشی از هویت فرهنگی مارا باخاک فراموشی یکسان کند ...فرزند فرهیخته وخلف کهن دیار سیمره دکتر احمد زینیوند آستین همت بالا زد ورنج گردآوری ابیات ازهم گسیخته وفراموش شده این دوفقید را به جان خرید ومجموعه های آنان را گرد آوری وچاپ کرد.....اینک گاهی می بینم از اشعار این دوشاعر در بعضی رسانه ها استفاده می شود بدون ذکر نام گردآورنده آنها.. این موضو ع اگر بی انصافی نباشد بیسوادی است و اگر بیسوادی نباشد سرقت است. بنابراین هرجا از اشعار این دوشاعر استفاده می‌شود باید نام گردآورنده ذکر شود...

#استاد_جعفر_فیلی

نقدشعر ونثردرەشهر...

26 Oct, 16:47


#شعر:
#احمد_زینی_وند

#نقد:
#استاد_یارمحمد_عبدی

#بانوی_غزل؛ #زهرانوری

#بخش_دوم👇👇


‍ #چهارپاره



اگرچه جزتو از این زندگی نخواسته ام
هنوز بی تو تهیدستِ روزگار منم
تو برقراری و زیباتر از همیشه‌ی خویش
درآبگینه‌ی این عشق، بیقرار؛ منم



بهار آمد و در دل هنوز پاییزم
دمیده صبح و من اما غروب کرده دلم
نشسته توی کویرِ غریبِ تنهایی
شمال رفته هوای جنوب کرده دلم

رسیده ام به  همين خواستن که عمری را
پر از هوای تو هستم، پر از بهانه‌ی تو
پر از خیال دوچشمت درآسمان دلم
پر از دمی که نشيند به لب ترانه‌ی تو


در آسمان پر از ابرهای دلتنگی
منم پرنده‌ی غمگینِ خسته از پرواز
که سالهاست تو را منتظر نشسته ولی
نيامده‌ست از این دوست‌داشتن‌ها باز


کجاست راه، کجا بیکرانِ بودنِ تو
کجا دلیل رهی تا به من امان بدهد
کجا نشسته خدا تا بخندد از ته دل
و راه را به دل خسته‌ام نشان بدهد



#احمد_زینی‌وند


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

6.آرایە های ادبی

تضاد: در جملاتی مانند «بهار آمد و در دل هنوز پاییزم» و «دمیده صبح و من اما غروب کرده دلم» تضاد معنایی قوی وجود دارد که به حس عمیق ناهمگونی درونی شاعر و شرایط بیرونی او اشاره می‌کند.

تشبیه: استفاده از تشبیهاتی مانند «آبگینه‌ی عشق» که عشق را به یک ظرف شفاف و شکننده تشبیه کرده است، به عمق‌بخشی تصویرهای شعر کمک می‌کند.

نماد: استفاده از نمادهایی مانند «کویر» و «آسمان پر از ابرهای دلتنگی» به شاعر کمک کرده است تا احساسات خود را با تصاویری عینی و ملموس بیان کند.


۷. پیام شعر:

پیام اصلی شعر بیانگر دلتنگی و انتظار برای وصال معشوق است. شاعر در این شعر از حسرتی طولانی و خواستن بی‌پایان سخن می‌گوید که هنوز به نتیجه نرسیده است. او به شکلی از عشق خود صحبت می‌کند که با همه زیبایی‌ها و بی‌قراری‌هایش، هنوز در انتظار تحقق است. پیام این شعر به‌خوبی بازتاب‌دهنده تجربه انسانی از عشق و اشتیاق برای وصال است.

جمع‌بندی:

شعر احمد زینی‌وند با زبانی ساده و روان، به بیان احساسات عاشقانه‌ای می‌پردازد که پر از دلتنگی و انتظار است. شاعر با استفاده از تصاویر ملموس و آرایه‌های ادبی متنوع، توانسته است فضای غمگین و پر احساس شعر را به خوبی به خواننده منتقل کند. این شعر نمونه‌ای از چهارپاره‌ای است که با حفظ وحدت موضوعی، به بیان جزئیات مختلف یک وضعیت عاطفی پرداخته و در نهایت خواننده را با احساسی از عشق ناکام و انتظار طولانی روبه‌رو می‌کند.


#یارمحمد_عبدی

نقدشعر ونثردرەشهر...

23 Oct, 14:44


#شعر:
#دکتر_مختار_فیلی

#نقد:
#احمد_زینی_وند




تامن مجنون شدەی آس وپاس
کهنە دهاتی و کمی  بی کلاس

قندلبت توت هراتست وبس
جرعە ای ازآب‌ حیاتست وبس

حضرت چشمان تو حافظ شکن
خانقهی پرزشراب کهن

کاش بیایی  وخرابم کنی
مست زیک جرعە نابم کنی

مقدم تحریر بنان درصدات
شورصفاهان  وفرود بیات

دیرزمانی ست  کە درتوگمم
همچو می ناب درون خُمم

ای همە شیرازتنت پرشراب
شهر زچشمان توگشتە خراب

قمصر کاشان چو گلاب تنت
باغ ارم رایحە دامنت

کاش بیایی وخرابم کنی
مست شراب و تب وتابم کنی


#دکتر_مختار_فیلی


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

#نقد👇👇👇


این شعر از دکتر مختار فیلی، با زبانی صمیمی و پر از ارجاعات به عناصر فرهنگ و هنر ایرانی سروده شده است. شاعر در این اثر به عشق و دلباختگی خود به معشوق پرداخته و با استفاده از ترکیبی از واژه‌ها و تصاویر سنتی و مدرن، فضای خاصی را ایجاد کرده است. برای نقد ادبی این شعر، از جنبه‌های مختلف به بررسی آن می‌پردازیم:

1. محتوا و درون‌مایه:

درون‌مایه اصلی شعر عشق و دلدادگی است. شاعر خود را مجنون و بی‌پناه در برابر معشوق نشان می‌دهد و این عشق را به گونه‌ای توصیف می‌کند که گویی تمام وجودش در گرو این دلباختگی است. در عین حال، شعر دارای نوعی شوخ‌طبعی و بازی با واژگان است که از بیان مستقیم و ساده‌تر شاعر خبر می‌دهد. برای مثال، عبارت «کهنه دهاتی و کمی بی‌کلاس» نشان‌دهنده‌ی نوعی فروتنی و خودآگاهی شاعر است که خود را در برابر معشوق کمتر از او می‌داند.

2. زبان و لحن:

زبان شعر ترکیبی از واژگان ساده و روزمره با واژگان ادبی و سنتی است. این تضاد زبانی باعث می‌شود که شعر حالتی صمیمی و در عین حال فخیم پیدا کند. شاعر از لحن شوخ‌طبعانه برای بیان احساسات عمیق استفاده کرده و با ترکیب الفاظی چون «توت هرات» و «قند لبت»، سادگی و زیبایی عشق را به تصویر کشیده است.

3. تصاویر و خیال‌پردازی:

تصاویر شعر پر از ارجاعات به فرهنگ و هنر ایرانی است. این تصاویر به خوبی فضای عاشقانه و دلباخته‌ی شاعر را نشان می‌دهند:

"قند لبت توت هرات است وبس": شاعر لبان معشوق را به «توت هرات» که نمادی از شیرینی و لطافت است تشبیه می‌کند.

"حضرت چشمان تو حافظ شکن": این تشبیه به حافظ و شکستن قاعده‌های او اشاره دارد و چشمان معشوق را به قدری پرقدرت توصیف می‌کند که حتی حافظ، شاعر بزرگ، نیز از برابر آن متحیر می‌شود.

"شور صفاهان و فرود بیات": این عبارت اشاره‌ای موسیقایی است و شاعر با استفاده از واژه‌های مرتبط با دستگاه‌های موسیقی سنتی ایرانی، به زیبایی و نغمه‌پردازی صدای معشوق اشاره می‌کند.

"ای همە شیرازتنت پرشراب": این بیت با به‌کارگیری تصویر شراب و پیوند آن با شیراز، شهری که به تاکستان‌ها و می‌خانه‌هایش شهرت دارد، جسم معشوق را با شراب و مستی مرتبط می‌سازد.


4.ارجاعات فرهنگی و هنری:

شاعر به طور گسترده از ارجاعات هنری و فرهنگی بهره برده است. این ارجاعات باعث می‌شود که شعر عمق و جذابیت بیشتری پیدا کند:

حافظ، شیراز، باغ ارم، قمصر کاشان، بنان، صفاهان: همه این‌ها ارجاعات مستقیمی به میراث فرهنگی و هنری ایران هستند. اشاره به بنان و موسیقی سنتی، همچنین ارجاع به مکان‌هایی چون قمصر و شیراز که نماد عطر و شراب‌اند، فضاهای متنوعی را در شعر خلق می‌کنند و همزمان احساس عاشقانه و شیفتگی شاعر را تقویت می‌کنند.


5. آرایه‌های ادبی:

تشبیه و استعاره: در این شعر از تشبیهات و استعارات فراوانی استفاده شده است. برای مثال، «قند لبت توت هرات است» یا «چشمان تو حافظ‌شکن» نمونه‌های خوبی از تشبیه هستند. این تصاویر به نوعی حس غنا و شیرینی به شعر اضافه می‌کنند.

مبالغه: شاعر در توصیف معشوق به نوعی از مبالغه استفاده می‌کند. برای مثال، چشم‌های معشوق به اندازه‌ای زیبا توصیف می‌شوند که حتی حافظ، بزرگ‌ترین شاعر عشق در ادبیات فارسی، در برابر آن عاجز است.

تضاد و طنز: در برخی ابیات، شاعر با تضاد میان واژگان و طنز لطیفی احساسات خود را بیان می‌کند، مانند بیت آغازین که شاعر خود را "کهنه دهاتی و کمی بی‌کلاس" توصیف می‌کند.


6. احساسات و تأثیرگذاری:

احساسات شاعر به شکلی صمیمی و در عین حال پرشور به مخاطب منتقل می‌شود. طنز ظریف موجود در شعر همراه با شور و شوق عاشقانه، شعر را جذاب و دلنشین کرده است. شاعر با استفاده از عناصر فرهنگی و هنری ایران، عشق خود را به شکلی منحصر به فرد بیان می‌کند که مخاطب به راحتی می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند.

جمع‌بندی:

این شعر با زبان ساده و در عین حال هنرمندانه، ترکیبی از ارجاعات فرهنگی و هنری و تصاویری پر از احساسات عاشقانه، به خوبی توانسته است احساسات شاعر را بیان کند. بازی با واژگان، استفاده از تشبیهات زیبا و ارجاعات به موسیقی و ادبیات ایرانی به شعر عمق و جذابیت بیشتری بخشیده است.


#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

23 Oct, 09:54


#کاسەم_سۆارە
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تو
پر نگاهت برایم
مهربانی آوردی

من
دلم را در کاسه ی چشمانت ریختم
با خودت ببری

ما#کوردها رسم مان است
کاسه ی پیشکشی را
خالی پس نفرستیم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#یارمحمدعبدی #کاسەم_سۆارە #کاسەهاۆسا #یارنوشت_ها

نقدشعر ونثردرەشهر...

23 Oct, 09:44


استادبە نظرم تەڕی تەڕالی درستە وبەمعنی بچە تروتازە وپاک است. یادمە مادر بزرگم حتی مادرم  یە کاری کە میخواستن انجام بدن یا کسی میخاست کاری انجام بدە یە بچە ی شیر خوار کە هنوز راە نمیرفت رو می اوردن ، پاهاش میذاشتن تو کف دست و با یە دست دیگە بچە رو نگە میداشتن و میگفتن :
تەڕی تەڕی تەڕواڵی بچە پارو امساڵی خەوەر ئەژ سڕخدا داری
نشونون بدە اگە این کار سرانجامش خیرە یا شرنیست یا غایبم از سفر میاد ،یا گمشدە م پیدا میشە  پای ڕاستت رو بلند کن اگە نەپای چپت رو بلند کن کە بچە پاشو بلند میکرد اگە هم در مرحلە اول بلند نمیکرد تا سە بار انجام میدادن کە میگفتن علی دە سەر سە مەرتوی و نتیجە رو میگرفتن  حالا یا اعتقاد قلبی بود یا هرچیزی دیگە واقعا بچە یە پاشو بلند میکرد و پاسخ درخواست کنندە رو میداد



#کانی_بالوی
دهلران

نقدشعر ونثردرەشهر...

23 Oct, 07:48


‍ شوئی بو دلخوشی دنیامَه بین دَه
دِلِت وَ رَسمِ کاسمسامَه بین دَه

لوئیلت آگرن بار و بِنَر لوم
اَژی آگرته یه چپرامَه بین دَه

کاسمسا : کاسه ای از غذا که به همسایه می دهند
چپرا :
چپرا یعنی اقتباس
در اصل گرفتن آتش از آنشی دیگر
در گذشته چون کبریت نبود مردم با دسته ای خاشاک از آتش دیگران آتش دوم را روشن می کردند
درضمن اسم دخترانه است
واته ای داریم که می گوید :
گوا ارا چپرا هاتینه
در مورد کسی که عجله کند در رفتن
#رحمان_مریدی_بیرانوند


#خواننده : مهرداد هاشمیان

نقدشعر ونثردرەشهر...

23 Oct, 07:25


‍ #غزل_لکی👇👇👇

#کاسمسا


ار بم آسمو گره سا بهه

تو باید بویی گردم تا بهه

تنیایی سخته ار تنیام بیلی

هاتر چوی هروار دلم یا بهه

دس به و دسم چه ماوو مگر دل

یه گل هوس  #کاسمسا بهه

چی ا دلته مای ارا دیه نت

یک مه جوع دلم تقلا بهه

گره خیره بیه!شاید سوز سور

اژ تو گلونیت وژ پیا بهه

....

تف ار شانسم بو که قسمت نویی

تو بای آسمو گره سا بهه


                 #دکتر_گودرز_شاطری
                                   دره شهر 1377

نقدشعر ونثردرەشهر...

23 Oct, 03:23


🍂🌸🍂🌸
🍂🌸
🍂
🔸#کاسمسا_رسمی
     #کهن_و_دیرینە 🔸

🍃#کاسمسا_رسم_تمام_مردم #منطقە_است #و_مخصوص_هیچ_ایل_
  #و_طایفەای_نیست🍃


🌾 #کاسمسا🌾

کاسمسا؛مقداری خوراکی و یا غیرە کە ازهمسایە ای گرفتە ویا بە همسایە ای‌دادە می شود می‌گویند. #کاسمسا واژە ای مرکب #کاسە +همسایە است ومخفف آن #کاسمسا می شود..
در‌کردی #کلهری ودیگر گویش‌های زبان کردی ؛#کاساوسایا #کاسەمسا،
#کاسەم_سۆرە ،#کاسەمسوارەو
#کاسە_هامساست
در‌#لکی_کاسمسا
در #لری_کاسمسا_و_کاس_هومسا

#لرهای_لرستان می گویند :
سیل بکو امسال هومساتم
دل وە تما کاسمساتم

#لرهای_حومە_نهاوند:
کاس هومسا گیەنِ سیرنمینەَ
تمارزوینِ میشکِنەَ

#لک های درەشهروحومە:

کاسمساهرجابچومای دوما
کاسمسا ەهرجابچودس پر مای

#کردهای_ایلام می گویند:
کاسەمسا یاکاسەم سۆەرە

#کردهای_کلهر می گویند:
کاسەمسا،کاسەهامسا،کاساوسا
ودر زبانزدهاشون هست:
کاساوسا (کاسەم سا)ورکۆچیدن
وە ت وە دەس پر تیاماو دوواو

#کردهای_کلهر_گیلان غرب:
کاوساوسە_کاساوسە_کاوساسە
کاساوسە تیرم نیەکەید،
وەلیگ قورومە(اعتبار،غرور)

#کردهای_خزل می گویند:
کاسوسا سیرم نمە کەی
ولی‌دلم هونکو مە کەی

#کردهای_سنجاوی:
کاسە هامساسیرم نمەکەی
مەێلم تازوەو کەی

کردهای #پهلە_ای می گویند:
کاسەم سوارە کاسەم سوارە
دەسی پرە پرتیای دووارە

وبالاخرە دربین طایفە کرد
#علی_شروان  #بیره ای شهرستان #بدرە :
کاسە هامسا وکاسە هاوسا

دربین #کردهای_سوران-کرمانشاە
پایین تر از #دایرە:
کاوساوسا تیرکەرنییە
دڵ گەرمییە

وبازهم ازایل #کرد_خزل:
کاسامساتێرنمەکەێ
وڵام دڵم هۆنکەو مەکەێ

#ایل_خزل؛ #کارزان
کاسەهامساسێرم نمەکی ولی قدرو
قێمەتە
و:
کاسەهامساێ وجی نای
خانە ئارامم یەیک دای
و:
کاسەهامساسیرکەس نمەکەێ
وەلی وەڵام دڵ هۆنکەوکەرە


وسلام
#محقق‌_شاعر_و_روزنامە_نگار_ایلامی
#احمد_زینی‌وند

🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸

باسپاس از #استاد_رضا_جهانی
#استاد_یارمحمد_عبدی ،
#عباس‌_محمدزادە،
#دکتر_موسی_امیدی،
#پری‌_نجفی_ومادر_بزرگوارش
#خانم_سنجابی،
#استاد_محمد_میرزایی،
#مجتبی_جعفری_بدره
#لیرە_کرمانشاهی
#استاد_سعداللە_جهانگیری
#فهد_کرمی_نژاد
#هانیە_خزلی
#کژال_کوردستانی(کلهر)

نقدشعر ونثردرەشهر...

22 Oct, 15:01


‍ ترانه تری ترآلی                
خواننده :مجتبی کشوری       
             
    
       
شاعر:   دکتر مختار فیلی  برگرفته از کتاب دوزخ زیستن صفحات ۶۳و ۶۴

تنظیم آهنگ،میکس مسترینگ:
میلاد کاکاوند

سرنا :
محسن کیهان نژاد

کمانچه :محمد ظفری
تار :اسفندیار قربانی
گیتار: بیس عرفان نوروزی
کوبه ای : مهدی کاکاوند
همخوان فرزانه بازگیر؛ عسل و حسین کرمی



تهیه شده در استودیو خایدالو


❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️

#تَریّ_ترّالی      Tarritararrali

تر بە معنی تازە ونورستە مثل تیل تر..وترالی کلمە ای دعا گونه برای نوازش کودک  است کە به احتمال قریب یعنی ای جوانه نورسته به رشد و کمال برسی و برای آهنگ قافیە درشعر آمدە است.
یکی از فال های قوم لر درقدیم فال تری ترالی بودە است.لرها(لک ولر)درگذشتە وقتی می خواستند این فال رابگیرند کودک شیرخواری اعم ازپسر یادختر را می آوردند. او را سرپا بە طوری کە هردو پای او کف دست فال گیرندە قرار گیرد ودست دیگر را پشت کودک تکیەگاە قرار می دادند تاتعادل او حفظ شود وسپس می گفتند:

تری  تری   ترالی
بچە پاڕ و  ایمسالی
خور دِ کار خدا   داری
ای  کار اگر   سر گیرە
پای راستِ  ورداری

گاەی نیت مدنظر راهم  در شعر می آوردند.پس از این کار اگر کودک پای راست را برمی داشت نتیجە فال را سعد و خوش یمن واگر پای چپ‌ رابرمی داشت نتیجە فال را بد می دانستند...والخ

درهرحال این شعر نوعی فال در بین‌ لرها از زمان گذشتە بوده و هنوز هم مرسوم است.
کاش دکتر مختارفیلی اشاره می کردند که به این شعر ابیاتی را اضافه کرده اند و در اصل ریشه در باورهای قوم لر دارد . با تشکر از مجموعه ای از هنرمندان که آن را بصورت ترانەدرآوردەاند

#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

22 Oct, 13:51


‍ ترانه تری ترآلی               
خواننده :مجتبی کشوری       
             
    
       
شاعر:   دکتر مختار فیلی  برگرفته از کتاب دوزخ زیستن صفحات ۶۳و ۶۴

تنظیم آهنگ،میکس مسترینگ:
میلاد کاکاوند

سرنا :
محسن کیهان نژاد

کمانچه :محمد ظفری
تار :اسفندیار قربانی
گیتار: بیس عرفان نوروزی
کوبه ای : مهدی کاکاوند
همخوان فرزانه بازگیر؛ عسل و حسین کرمی



تهیه شده در استودیو خایدالو


❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️

#تَریّ_ترّالی      Tarritararrali

تر بە معنی تازە ونورستە مثل تیل تر..وترالی کلمە ای دعا گونه برای نوازش کودک  است کە به احتمال قریب یعنی ای جوانه نورسته به رشد و کمال برسی و برای آهنگ قافیە درشعر آمدە است.
یکی از فال های قوم لر درقدیم فال تری ترالی بودە است.لرها(لک ولر)درگذشتە وقتی می خواستند این فال رابگیرند کودک شیرخواری اعم ازپسر یادختر را می آوردند. او را سرپا بە طوری کە هردو پای او کف دست فال گیرندە قرار گیرد ودست دیگر را پشت کودک تکیەگاە قرار می دادند تاتعادل او حفظ شود وسپس می گفتند:

تری  تری   ترالی
بچە پاڕ و  ایمسالی
خور دِ کار خدا   داری
ای  کار اگر   سر گیرە
پای راستِ  ورداری

گاەی نیت مدنظر راهم  در شعر می آوردند.پس از این کار اگر کودک پای راست را برمی داشت نتیجە فال را سعد و خوش یمن واگر پای چپ‌ رابرمی داشت نتیجە فال را بد می دانستند...والخ

درهرحال این شعر نوعی فال در بین‌ لرها از زمان گذشتە بوده و هنوز هم مرسوم است.
کاش دکتر مختارفیلی اشاره می کردند که به این شعر ابیاتی را اضافه کرده اند و در اصل ریشه در باورهای قوم لر دارد . با تشکر از مجموعه ای از هنرمندان که آن را بصورت ترانەدرآوردەاند

#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

22 Oct, 04:58


لری شیرین چی قنە
لری عشق لری جونە
د دل موروشنە عشقش
چش راس همەمونە

لری خس چی عسل دارە
شیرین ودرمون دردە
کەقدرو قیمتش دونە
کسی کەدی عسل هردە

  #احمد_زینی_وند_

نقدشعر ونثردرەشهر...

21 Oct, 07:54


روی سخن با فرماندار گرانقدر شهرستان دره شهر و برخی هنرمندان بی هنری که خود را همه کاره هنر میدانند و غافل ازینکه همه میدانند که یک هنرمند پوشالی بیش نیستند!! :

هر برنامه فرهنگی که دراین منطقه اجرا میشود سندی براعتبار این شهرستان تاریخی است ولی اگر عملکرد مجریان هنری ضعیف باشد نتیجه ی عکس خواهد داد یعنی گرچه برنامه ممکن است هنر باشد امابشدت سرشکستگی وبی اعتبار ی بوجود آورد مانند برنامه دوروز پیش که درسالن اجتماعات اداره ارشاد به مناسبت گرامیداشت خیرین مدرسه ساز توسط شخص خاص منعقد گردید.

این برنامه به قدری دارای ضعف که هر شهروند دوستدار فرهنگ دره شهری احساس شرم وسر شکستگی میکرد اولا برنامه به جای تلاوت قرآن کریم و پخش سرود جمهوری اسلامی با ساز و دهل گوش خراشی که معلوم نبود مناسبتش چیست شروع شد!
دراین شهر شاعرانی وجود دارد،اشعارشان زینت بخش محافل ادبی است ولی کسی نیست  بپرسد چرا بجای شاعران توانای درەشهر به سراغ شاعران دهلرانی رفتی؟
با این کارت میخواستی هنر دره شهر را تحقیرکنی؟
آیا اگر چنین رویداد مهمی در دهلران اتفاق افتد به شاعران دره شهری اجاز خواندن یک بیت را هم میدهند ؟
اگر مدعی هستی که دکتر فیلی بعنوان شاعر دره شهری در برنامه شعرخوانی داشتند کارشما نبود بلکه به اسرار استاد دهباشی و مدیرکل نوسازی بود که با ایشان آشنایی داشتند وهمین شعرخوانی دکتر فیلی بداد  برنامه شمارسید وگر بقدری برنامه بی رونق بود!
مردم سالن را ترک میکردند دراین شهر مجریانی هستند که تن صدایشان روح را به تن مرده
برمیگردانند مانند استاد جعفر فیلی بعد شما از یک نوجوانی استفاد کردید که رفتار وگفتارش کاملا ناشیانه بود.
آقای فرماندار بزرگوار حضرتعالی باید دراین مواقع ورود مقتدرانه داشته باشید
وجناب شخص خاص هنر مقوله ای ارجمند است نه بنگاه معاملاتی!!!!مورد بعد موسیقی دره شهر  افراد مسلطی در موسیقی دارد که کمتر شهرستانهایی چنین افراد خبره ای دارند   وحتی نونهالانی که بهتر از گروهی که شما با اصرار والتماس از خرم آباد ودهلران آورده بودید کمانچه مینوازند آقای بزرگوار شما چه پدر کشتگی با این هنرمندان دره شهر داری که بارها وبارها با این رفتارتان به قصد تحقیر آنان چنین اعمال غیر قابل قبولی از خود به یادگار می گذاری؟

حرف آخر جناب مدیر کل ارشاد و فرماندار ارجمند
لطف بفرمایید دست چنین افراد مغرضی را در عرصه هنر باز نگذارید وبدانید هنرمندان دره شهر ارج قرب والایی دارند.

از طرف یک شخص دوستدار فرهنگ و هنر


🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

از دوستانی کە اهل موسیقی هستند می توان بە:
خدادادهنرمند
ابوذرهنرمند
مجید عموزاده   نی
حامد زینی وند   سه تار
فردین گیلانی   نی
ذبیح الله نوری  کمانچه

وازشاعران می توان  بە رحمان مریدی،زهرانوری،مختارفیلی،جعفر فیلی،محمدمقدم،یاسرکرمی،محمدرحمی زاد،سعیددارایی،،خدیجە نصیری،مریم فیروزی،دکتر شاطری،سیاوش شاطری،حمزە اولادو..اشارە کرد

#ادمین

نقدشعر ونثردرەشهر...

20 Oct, 07:44


"دوبیتی_لکی"


مِ هومزادِ پَژارَه  ، وَصل ِ دَردِم
پِرِم ایلاخَه، وِیِرم فَصلِ سَردِم

کَلِک پیریکِم  ئِه  خَم  یادگارِم
فلک بردیسَه خارت نسل ِ بَردِم


#رحمان_مریدی_بیرانوند

لغات:
پژارە:غم ،غصە،درد
ایلاخ:سردسیر
ویر:برف
کلک:خرابە
پیر:کنایە ازقدیمی .کهنە
خارت:غارت
برد:سنگ

ترجمە:


من همزاد غم و غصه و متصل به درد هستم
پر از سردسیرم ، برفم ، فصل سرد هستم
خرابه ی قدیمی هستم که از غم به یادگار ماندەام
فلک به غارت برده نسل سنگهای مرا،
سنگهایی کە دیوار خرابە ازان ساختە شدە است

#نقد👇👇👇

استادرحمان مریدی را بادوبیتی های زیبای لکی ،لری وفارسی اش می شناسیم.اودرقالب های دیگر هم اشعارزیبایی دارد .مریدی را من بابا رحمان نامیدە ام..باوەرحمو..بابای دوبیتی سرایان درەشهر
شعر👇👇👇

چنی شیرین کلومی  باوە رحمو
توچی طاهر و نومی  باوە رحمو

دوبیتی واتورنگ   وبوگرِتە
تواستاد تمومی باوە رحمو

#احمد_زینی_وند

ادامە نقد👇👇👇
شعر لکی مریدی کە در قالب دوبیتی نوستە شدە است ،دارای احساسی غنی و نوستالژیک است.درادامە ،نقدی کوتاە براین دوبیتی ارائە می شود

سرآغاز

دوبیتی بالحنی حزن انگیز‌وتلخ آغاز وپایان می یابد.شاعرهمزاد درداست و پرازسردسیر ،خرابە ای است کەازغم بە یادگارماندەوفلک سنگ های خرابە اش رابە غارت بردە و تنها اثری کوچک از آن باقی ماندە است.

زبان ولحن

زبان شعرسنتی وفاخراست .شاعرازواژگان ادبی لکی استفادە کردە کە بادوبیتی هماهنگی دارند واژە وترکیب هایی چون "همزاد"، "پژارە" ، "درد "، "ایلاخ " ، "فصل سرد" ، "کلک پیر "، "غارت " ، "نسل برد"  کەنشانگر لحن غم انگیز ونوستالژیک شاعراست .این واژەها وترکیب های شاعرانەتامل برانگیز وزیباهستند

صنعت ذوالقافیتین

یکی ازصناعات شعری ذوالقافیتین است کە آن شعری است کە دارای دوقافیە است.دراصطلاح بدیع ،آوردن شعری کە دومصراع بیت ،هریک دارای دوقافیە باشند.مریدی درشعر‌خود ازذوالقافیتین بە زیبایی استفادە کردە وتوانایی خودرا بە نمایش گذاشتە است. معروفترین ذوالفافیتین در ادب فارسی شعر معروف با مصرع :
یارمرا ،غارمرا،عشق جگر خوارمرا
وهمچنین :
مردە بدم زندە شدم گریە بدم خندە شدم
دولت عشق‌ امد ومن دولت پایندە شدم
می باشند

تصویر هاوترکیب ها


شاعردراین شعرازتصویر هاوترکیب های شاعرانە و قوی استفادە کردە است.برای مثال: پرم ایلاخە، کلک پیری ازغم یادگارماندە،بە غارت بردن سنگ هاتوسط فلک ،همزاد پژارە، کلک پیر،نسل برد و...


جمع بندی

این شعر از مریدی،بابیان دردهای درونی ،یکی از تاثیر گذارترین اشعاراوست کە بە زیبایی احساسات خودرا بە تصویرکشیدە است .شاعربااستفادە ازکنایە ، تشبیەو زبانی فخیم ،توانستە بە شکلی سادە اما عمیق ،رنج های روحی خود رابە خوانندە منتقل واثری ماندگارخلق کند


#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

19 Oct, 16:28


بە آموزش وپرورش درەشهر
بەفرماندار
بە ادارە ارشاد درەشهروایلام
و...


بنام خدا
...هم دوباره ایجاد خشم وچندگانگی و عدم صداقت دربین جامعه هنری توسط،افراد باسابقه اما کم سواد چون منوچهرتتری...
اگر مدرسه ای در ماژین ساخته شده وسازنده آن   #علی_دهباشی یا هر فرد نیکو کار دیگر هست باید خیرین مدرسه ساز و آموزش وپرورش در همان مدرسه ازایشان  تجلیل به عمل آورند آن هم توسط عوامل بومی ...علی دهباشی هنرمند است ودر ه شهر جامعه هنری دارد ،شاعرانی که در مراسمات شعر می خوانند در دره شهر کم نیستند تاکی منوچهر تتری می‌خواهد به هنرمندان وشاعران  دره شهری دهن‌کجی کند.....
تتری نە هنرمنداست نە شاعر و نە .... .ایشان درهرکاری بە دنبال پول است تاجیب خودراپرکند .می دانید درنزد اهل هنر ایشان چەلقبی‌ هایی داردلقب های زبل خان..هنربرای پول..ایشان نە دلسوزفرهنگ ،هنروادبیات است ونە دلسوز مردم...
چراباید جشنوارە سرناواتوسط ایشان اجرابشود ، درحالیکەایشان حتی سادەترین سازرانمی شناسد ونمی تواند هیچ سازی رابنوازد..مگردرەشهرواستان ایلام نوازندە وموسیقیدان کم دارد؟
فردا هم لیست می دهد صبحانە فلان شخصیت یک میلیون ،نهارش دومیلیون وایاب وذهابش 5میلیون.می گویندمومن ازیک سوراخ دوبارگزیدە نمی شوید کەیاشمامومن نیستید کە ازیک سوراخ چندبارگزیدە می شوید یا....

#از_طرف_جمعی_از_شاعران
#و_هنرمندان_درەشهر.

نقدشعر ونثردرەشهر...

19 Oct, 08:06


#نقد_دو_رباعی_از
#مهرشاد_شیخ_محمدی


سرشار ز دردی و دوایت نشدم
راهی شده ای ولی عصایت نشدم

تو مثل امیر نصر سامانی و من
شرمنده که رودکی برایت نشدم


#مهرشاد_شیخ_محمدی

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀


خراب و ساکت وغمگین وخسته
دلم در گوشه ایی در من نشسته

فرو ریزد سر هر چیز کوچک
نگو عاشق شده گردن شکسته

#مهرشاد_شیخ_محمدی



🍀🍀🍀


شعرهای مهرشاد شیخ محمدی که در قالب رباعی نوشته شده‌اند، دارای احساسی غنی و نگاهی نوستالژیک و عمیق به عشق و زندگی هستند. در ادامه، نقدی کوتاه بر هر کدام از این دو رباعی ارائه می‌دهم:

رباعی اول:

این رباعی با لحنی حزن‌انگیز و تلخ آغاز می‌شود و بیانگر حس عدم تحقق در عشق است. در مصرع اول، شاعر با تصویری از "درد" و "دوای" که نتیجه‌ای نداشته، حال درونی خود را بیان می‌کند. در مصرع دوم، "عصا" استعاره‌ای از حمایت و همراهی است، که شاعر از آن نیز بازمانده است.

مقایسه معشوق با امیر نصر سامانی و خود با رودکی، شاعر را در موقعیت فروتری قرار می‌دهد و احساس ناتوانی و شرمندگی او را برجسته می‌کند. این مقایسه تاریخی جالب و هوشمندانه است، زیرا به خوبی فاصله بین آرمان و واقعیت را به تصویر می‌کشد.

نکته قوت این رباعی در تصویرسازی تاریخی و حس عمیق نهفته در آن است، اما از نظر زبانی، می‌توان گفت که مصرع‌ها به سادگی و صمیمیت خاصی دست یافته‌اند که به خوبی مخاطب را با شاعر همراه می‌کند.

رباعی دوم:

در این رباعی نیز، شاعر با زبانی ساده و مستقیم به بیان حالت روانی خود می‌پردازد. مصرع اول، تصویر یک فرد افسرده و خسته را به‌خوبی به تصویر می‌کشد. "خراب"، "ساکت"، "غمگین" و "خسته" همگی کلماتی هستند که حالتی از انفعال و ناامیدی را القا می‌کنند.

در مصرع دوم، استفاده از عبارت "دلم در گوشه‌ای در من نشسته" یک تصویر قوی از انزوای عاطفی است و نشان‌دهنده نوعی جدایی و درونگرایی است.

اما در مصرع سوم و چهارم، شاعر با فروپاشی همه‌چیز و تشبیه عاشق به "گردن شکسته" اوج ناامیدی را به نمایش می‌گذارد. این تصویر حاکی از شکست عاطفی است، و استفاده از کلمه "نگو" به نوعی لحن خودانتقادی شاعر را برجسته می‌کند.نوعی طنز نیز در مصرع پایانی
شعرنمایان است.

جمع‌بندی:

این دو رباعی مهرشاد شیخ محمدی با استفاده از زبانی ساده و احساسی عمیق، به بیان تجربیات عاطفی و درونی می‌پردازد. از ویژگی‌های بارز آن می‌توان به تصویرسازی‌های قوی و استفاده هوشمندانه از استعاره‌ها و تشبیهات تاریخی اشاره کرد.


#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

18 Oct, 09:37


درود بر استاد وپژوهشگر برجسته جناب دکتر احمد زینیوند.... نقد وبررسی یک اثر اشراف می‌خواهد تسلط وپژوهش وشناخت می‌خواهد باید صاحب اثر و سبک اورا شناخت لذا پژوهش ونقد یک  اثر کار هرکس نیست ،نمی دانم چرا بعضی از دوستان بدون داشتن سلاح علم وارد حوزه نقد وبررسی می شوند این کار باعث نادیده گرفتن حقوق مطالعه کننده می شود پس خواهشا اجازه دهید صاحب نظران در این وادی راهگشایی کنند...دکتر زینی وند یکی از مسلطین بر علم پژوهش است.


#استاد_جعفر_فیلی

درود براستادفیلی

نقدشعر ونثردرەشهر...

18 Oct, 09:03


این نوشتە ازدکترشهلا مظفری‌ چندایراداساسی دارد .گویاازکتاب ماداکتوی اوبرداشت شدە کە مشت نمونە خرواراشتباە نویسندە است.

اول :اینکەمیرنوروزحتی یک بیت هم دروزن مفتعلن ..ندارد ..اشعارفارسی‌اودروزن  مفاعیلن مفاعیلن..،وفاعلاتن ،فاعلاتن...می باشد.


دوم اینکە اشعار محلی شاعر یازدە هجایی نیست ونیز فاعلاتن فاعلاتن فاعلن بلکە دوازدە هجایی و بروزن تقریبی‌ فاعلاتن،فاعلاتن ،فاعلاتن می باشند.


سوم اینکەمیرنوروز حتی یک بیت درقالب سە خشتی ندارد.سە خشتی یعنی   شعری باسە مصرع هم قافیە وهم وزن.حا ل چطور نویسندە قالب‌شعر میر را سە خشتی دانستە است؟

چهارم اینکە گویش میرنورورمیرونە نیست ودرلری اصلا لهجە یاگویشی بنام میرونە وجودخارجی نداردبلکە لهجە میرنوروز لری بالاگریونە است.

پنجم اشعار میر درلعن روزگارنامرادواندوە گذشتە مربوط بە عموی دروغین اوبنام میر مظفرنیست.میر اگرواقعا ازنوادگان اتابکان باشد باید بر روزگار پرشکوە اتابکان واز بین رفتن آن ها بگوید وبنالد.

ششم میرمظفراتابک زادە وجود خارجی ندارد


با احترام
  #احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

18 Oct, 05:28


اختیارات شاعری بە دوگونە زبانی ووزنی

نقدشعر ونثردرەشهر...

16 Oct, 13:26


🌺نقد_و_تحلیل_قصه
<< #مزرع_سبز_فلک >>🌺

🌱 #نویسندە:
#استاد_سعید_دارایی

🌼 #نقد_و_تحلیل:
#احمدزینی وند ایلامی ( #تکا)
👇👇👇👇👇

دهکده ای قدیمی است. یادآور گذشته‌ی دور، که هر چقدر هم سخت از آن عبور کرده باشیم باز وقتی باران می‌بارد و بوی خاک بلند می‌شود، حسی ما را بر می‌گرداند به یکی از آن خانه‌های کاه گلی و بوی خوشی در جانمان می دود. عناصر این قطعه به مزرع سبز فلک می‌مانند که در کنار هم جمع شده‌اند و تداعی بهشت نخستین اند که آدم از آن رانده شد، و بیشه‌ی سبز و طویلی که بی‌گمان رودخانه ای زیر دامنش مخفی‌ست‌. این بخش از روایت بی هیچ پنهان کاری تصویری از یک زن یا مادر است و اشاره به رودخانه ای پنهان زیر دامنش، اشاره به زنانگی و جنسیت اش دارد. مرادی که مریدش آدم است. راوی در ادامه می‌گوید وارد جائی باستانی و سبز و زیبا شده است که تا کنون آنجا نبوده است و در حیرت جذب زیبائی‌هایش، ناگهان " او " مهلت نمی‌دهد تا قطره ای جذب جان راوی گردد و صدای شنیدن گلنگدنی او را از پهنای رویای هنوز در چنبره اش نیفتاده، بیرون می‌کشد و متوجه حضور مردی می‌شود که تفنگی در دست دارد. تفنگ هم هم‌چنان که دهکده باستانی است، قدیمی‌ست و کار کردن با آن کند. کسی قلب راوی را هدف قرار گرفته است. چرا؟ و او کیست؟ از کجا آمده است؟ اینها نوشته نشده است ولی کافی‌ست روایت را یک بار بخوانیم تا بار بعد نکات مبهم آن وضوح بیشتری پیدا کند، جوری که ناگفته آشکار گردد، کسی که قلب راوی را هدف گرفته است هیچ‌کسی جز سایه‌ی او نیست. سایه‌ای که با او به گذشته و به دهکده‌ای قدیمی بازگشته است. اما چرا می‌خواهد راوی را بکشد و نه مغزش، که قلبش را نشانه گرفته است. « سر » مرکز اندیشه و تفکر است و منطق و « قلب » مرکز احساسات و غرایز . به نظر من بازگشت به دهکده یک نوع بازگشت به آغاز است و ابتدای غرایز اولیه. چیدمان روایت مو به مو حکایت از مدینه‌ی نخستین دارد. سایه نشانه‌ی هبوط است و بازگشت به زمین. انگار مردی ست که به جهت گرفتن انتقام همسو با راوی که بهشت نخستین‌اش را دوست می‌دارد و هم‌چنان حوایش را، وارد رویای او شده و این بار می خواهد آدم را بکشد!! راوی چیزی نمی‌داند و این نادانی ما را ناگهان به ذهن شفاف کودکانه‌ای اشاره می دهد که هنوز آلوده نشده است. تنها راهی که به ذهن گیر افتاده‌اش می رسد فرار است. زیک زاک زدن در کوچه هائی که آن ها را نمی شناسد و ناگهان در وسط کوچه‌ای زنی ظاهر می‌شود با کوزه‌ای بر شانه و لباسی از رنگ برتن، دقیقا شبیه بیشه ای طویل با رودخانه ای پنهان زیر دامنش. راوی دنبال غرایزش را گرفته و از روی آن فرار می کند و دقیقا به نقطه ای می رسد که غرایزش می طلبند. کوزه نماد جنسیت زنانه است و دلیلی برای فرو نشاندن عطش. شلیک اول به زن می‌خورد ولی راوی چنان به مرگ محتوم خود باور دارد که اول ستون فقرات خود را چک می‌کند و وقتی احساس سوزشی نمی کند بر می‌گردد و زن و کوزه را نقش بر زمین می بیند و آه زنانه ای که با هزار ویک دلیل قادر است راوی را از فرار کردن باز دارد و برگرداند به سمت خویش . از منظر دیگری، شلیک اول که قلب و منطقه ی احساس و اشتیاق راوی را نشان گرفته بود، می خورد به زن . زن دقیقا از همان منبعی می آید که تفنگ آن را هدف گرفته است. زن نماد زایش و به نوعی در این روایت کوتاه نماد سالاری است، که با نمادی از گناه اول و شهوت یکی می شود و با شلیک نخست سقوط می کند. راوی نمی‌تواند زن را رها کند، پس او را به خرابه‌ای می‌کشد . در این بخش غریزه‌ی راوی با زن یکی شده، کنارش دراز می کشد. تفنگ برای بار دوم و این بار با اقتداری بیشتر و نمادین از بالای سقف شلیک می‌شود، اما اندیشه و مغز راوی را هدف قرار می دهد. تکه‌ای که تاویل‌های گوناگونی در حیطه‌ی روانکاوی و انسان شناسی و اسطوره ای قادر به گسترده شدن و بحث فراوانی است. ماجرا، ماجرای نیمه‌ی مردانه‌ی مردی است که نیمه زنانه‌اش را انکار می کند و او را حقیر می دارد. در حالی‌که نیمه‌ی مونث مرد در پی وحدت با آن است. بخش پایانی روایت گنگ است و نمی گوید شلیک دوم قلب زن را می شکافد یا مغز مرد را. جذابیت آنجاست که راوی ابتدای این روایت در انتها بدل به کودکی می شود با هراسی هولناک در دل که انگشتان مادر را می فشارد و می خواهد خود را در بدن زخمی او پنهان سازد. ترس از مرگ که قادر است یک آن مهیب‌ترین افراد را هم بدل به کودکی شیرخواره کند .چشم انداز پایانی همان قدر زیباست که چشم انداز آغازین.


#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

16 Oct, 13:07


#قصە " #مزرعە_سبز_فلک"

🔺#اثر
#استاد_سعید_دارایی

🔸#قصە👇👇👇👇

دهكده‌ای قديمی است. با كوچه و سنگ و درختانی كه پر از پرنده‌اند. چشم‌اندازش بيشه‌ی سبز طويلی كه بی‌گمان رودخانه‌ای زير دامنش مخفی است. اين‌ها را همه در فاصله‌ی پلك به هم زدنی می‌بينم. در مكانی كه حضور در آن برايم عجيب می‌نمايد. مهلت نمی‌دهد كه به اين حضور خو كنم. قبل از ديدنش صدای گلنگدنش را می‌شنوم. از پشت ديواری داخل كوچه می‌پرد و راهم را سد می‌كند. لوله‌ی تفنگش درست سمت قلب من است. درنگی در چشم‌هاش كافی است تا بفهمم بی‌انعطاف تر از اين حرف‌هاست كه بشود با تكان ابرويی يا اشاره‌ی دستی متوجه‌اش كرد كه لابد اشتباهی بزرگ پيش آمده است. انگشتش سمت ماشه می‌رود. بهترين چاره دويدن است. سربالايی كوچه را می‌دوم و مفری می‌جويم. چپ و راست می‌دوم تا مگر شليك احتمالی‌اش درصدي از اصابت گلوله را پايين بياورد. زنی از من عبور می‌كند. كوزه به دوش. با لباسی بلند و رنگارنگ. صدای شليك  ميخكوبم می‌كند. سوزشی در فقراتم حس نمی‌كنم. بر می‌گردم. زن و كوزه بر زمين يكی شده‌اند. فشنگی ديگر از جيب درمی‌آورد. مهلتی نيست. زن آه می‌كشد. نمی‌توانم رهايش كنم. زير بال‌های خيسش را می‌گيرم و به كوچه‌ای تنگ می‌پيچم. به خرابه‌ای داخل می‌شوم. زن را روی توده‌ای علف خشك می‌خوابانم. نيمی از تيرك‌های سقف ريخته و نی‌ها از دست، از پا، از كمر شكسته‌اند. كنار زن دراز می‌كشم. نفسم را حبس می‌كنم. صدای پاش گرد خرابه می‌پیچد. انگشتان زن را می‌فشارم. سايه‌اش داخل خرابه می‌افتد. روی گوشه‌ای سالم از سقف می‌ايستد. و نشانه می‌رود.

🌱 #سعید_دارایی

🍂 در پست بعدمنتظر تحلیل ونقد داستان باشید

نقدشعر ونثردرەشهر...

14 Oct, 14:47


#نقددودوبیتی ازاستادرحمان مریدی


دوبیتی لکی

مِ چیمیلِم دُما تو چوی سراوَه
اَرینم خوین ِ دل ئِه جا شراوَه

سَری  بارو  دیارم  تا  بزونی
چَنی  حالِ  دلم  بی تو خراوَه

#رحمـان_مـریدی_بیرانوند

🍀🍀🍀🍀🍀🍀

دوبیتی لکی


اگر  سر تا سرِ   دنیا  خوشیه
دِ ایما صد سفر رَه تا خوشیه

وِ درگا تو گُنامو  چینَه یارب
کِه تَنیا  دلخوشیمو ناخوشیَه

#رحمـان_مـریدی_بیرانوند


شعرهای رحمان مریدی بیرانوند دارای لحن ساده و احساساتی عمیق هستند که به‌راحتی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کنند. در نقد این دو شعر، می‌توان به چند نکته کلیدی توجه کرد:

شعر اول:

این شعر از منظر احساسی بسیار قوی است و با تصویرسازی از چشمانی پراز گریه و حال خراب دل در نبود محبوب، حس دلتنگی و رنج عمیقی را منتقل می‌کند. شاعر از عناصر ساده و روزمره مانند "سراو" و "شراب" برای بیان این احساسات بهره می‌برد، که این انتخاب‌ها به خلق تصاویری ملموس و صمیمی کمک می‌کنند. واژگان مانند "خون دل خوردن" و "حال خراب دل" مستقیم و بی‌واسطه هستند و به خواننده اجازه می‌دهند تا مستقیماً به احساسات شاعر دسترسی پیدا کند.



شعر دوم:

در این شعر، شاعر به موضوعی فلسفی‌تر می‌پردازد: تناقض میان زیبایی و خوشی دنیا با ناخوشی و بدبختی‌ای که او و دیگران تجربه می‌کنند. این شعر از جنبه اجتماعی و انتقادی قوی‌تری برخوردار است و به نوعی شکایت از نابرابری و بی‌عدالتی جهان را بازگو می‌کند. از نظر ساختاری، پرسش "گناه ما چیست؟" یک فراخوان به تامل است که می‌تواند مخاطب را به پرسش‌های عمیق‌تری درباره معنای زندگی و وضعیت بشری هدایت کند.



جمع‌بندی:

هر دو شعر در بیان احساسات بسیار موفق عمل می‌کنند.وزن درهردوشعربەخوبی رعایت شدە وازقافیە های زیبایی چون سراو،خراو،شراوبەزیبایی استفادە شدە است همچنین ازتکنیک قافیە در دنیا، تا،وناخوشی کە قافیە باردیف ترکیب ویک کلمەبوجود اوردە است.دردلخوشی وناخوشی یک نوع تضاد وتکرارحرف ش بە زیبایی مصرع افزودە است.معمولا در دوبیتی حرف تکیەوتاکید را مصرع پایانی می زند کە در چنی حال دلم بی توخراوەوکە تنیادلخوشیمو ناخوشیەبە زیبایی رعایت شدە است.



#احمد_زینی_وند

نقدشعر ونثردرەشهر...

13 Oct, 15:47


جناب استاد زینی وند

عالی واستادانه نقد کردید ونشان از قلم توانا وقدرتمند حضرتعالی وتسلط برعلم نقدمی باشد.در جای جای نوشته شما این مهم  واضح وروشن است
هرچه نقد را میخوانم پی می برم که حضرتعالی قدرت وتسلط شگفت انگیزی به نقد شعر دارید وقلمتان قابل تمجیداست

#دکتر_مختار_فیلی