IUT CRUSH

دختری ک ۳ آذر توی کتابخونه با لباس چهارخونه درس میخوندی :
یه وایبی رو بم دادی انگار تو زندگی قبلی بات آشنا شده بودم
یه حس آشناییت عجیب
اومدم بهت گفتم که موهات خیلی قشنگه (و واقعا هم قشنگه)
موقعی ک از جلوم رد شدی که بری؛ با دوتا از دوستات بودی
ب نظرم دوستای خوبی میشیم 🤞✨

سلام
دختری که یکشنبه ساعت ۸:۳۰ اینا پردیس بودی با دوستت چند باری چشم تو چشم شدیم جلوی لوازم تحریر نشسته بودیم
فکر کنم شالت آبی بود و رشتتم عمران
اگه تنهایی آیدیمو از ادمین بگیر
تا یه رازی رو بهت بگم😉

سلام وقت بخیر
امشب یکشنبه ساعت 7 خانم قشنگی که دم سلف وایساده بودین عینک با فریم قرمز شال طوسی، با دوستتم داشتی صحبت میکردی
اگه میبینی دریاب:>

دختر خانومی که دم سلف هودی مشکی پوشیده بودی با عینک داشتی تنها میرفتی سمت تالارها من قبل از دیدن شما به عشق در نگاه اول اعتقاد نداشتم اصلا به عاشقا میخندیدم.اشتباه میکردم اگر آدم مناسبش باشه سنگدل ترین آدمم عاشق میشه.میشه لطفا بیای پیوی باهم بیشتر آشنا شیم؟

دختر خانومی که پالتو مشکی چرمی میپوشی با یه روسری آبی.به چشمم زیباترین گوهر جهان اومدی.خیلی زیبایی من وقتی میبینمتون نمیتونم چشم ازتون بردارم.اگر مایل بودید آیدیمو از ادمین بگیرید تا یه قرار باهم بزاریم🌹

دختر خانوم زیبا و جذاب و با حیا و نجیب که اسمت پ .ر من به شدت عاشق و شیفه د دلباخته شما شدم اگر براتون مقدوره بیایید باهم رل بزنیم بعد هم ازدواج کنیم ۴تا بچه گوگول مگولی هم بیاریم باهم❤❤❤
در ضمن رشته معدن و یکشنبه ها با جدید النژاد شیمی دارین من در دریای چشمانت غرق شدم دلم را همونجا پیش شما جا گذاشتم

دختر خانومای که امروز تالار کلاس استاد مری بودین دوستم هودی مشکی پوشیده بود اومد درباره کلاس ازتون پرسید همتون کراش بودین یکی برای خودم بیاد یکی هم برا رفیقم
خسته نباشید مهندس ها

دختر خانمی که امروز صبح(یکشنبه) هودی و شلوار کیف کفش مشکی ففط کیفت زیپ نقره ای رنگ داشت، سوار سرویس بهارستان سپاهان شهر شدی ايستگاه تالار ها پیاده شدی و برگشت هم با سرویس کارمندی با دوستت ردیف دوم سمت چپ بودی اگر با کسی نیستی خوش حال میشم باهم آشنا شیم

دختر خانمی که یکشنبه کارگاه فلز داشتی دوریس مشکی با خط های سفید پوشیده بودی اگه ت رابطه نیستی ایدی من و از ادمین بگیر🥲

جنی که دیشب با دو تا از دوستات حوالی ساعت ۲:۳۰ دور پردیس پرسه می زدی و زوزه می کشیدی یکی از دوستاتم سمش کوتاه بود، میخواستم بیام مختو بزنم وقت نشد. حس می کنم تو هم رو من کراشی اگر حسم درسته آیدیمو از ادمین بگیر تا با هم زندگی کنیم🙏🏻❤️👹

آقا پسری که ۲شنبه هفته پیش اومده بودی دانشکده مواد با دوستات داشتی گل یا پوچ بازی میکردی ،عینکی هستی ، هودی فیروزه ایی پوشیده بودی ، قد بلندی و خیلی هیکلت خوبه .
خواستم بگم کلاس ریاضیمون با همه ، خیلی ازت خوشم میاد . هر بار میبینمت تو کلاس قند تو دلم آب میشه . آی دی منو از ادمین بگیر بیشتر آشنا بشیم . خیلی جنتل منی .

چه جالب
اومدم اومدی
رفتی اومدم
رفتم
اومدی رفتی
اومدی رفتم
...
میای میام
اندکی حس ششم داری
نمی تونی ازش فرار کنی
اون چیزی که در مورد من بهت رسید
و در تعجب موندی و فکر کردی الکی بود
الکی نیست
به نظرم قبولش کن
خودتو گیج تر نکن
یک راه داری
بپذیر
و اصلاح کن
و اینو بدون
من سرشار از حس ششم هستم
حسی دقیق دقیق دقیق
از طرف یک ناشناس

سلام... خب، حقیقتش خیلی رو اینکه این متنو بنویسم یا ننویسم مردد بودم. اگه یکم طولانی شد عذر میخوام. هیچ ایده ای هم از اینکه بعدش چه تبعاتی داره ندارم. ولی خب یک سالی هست که دارم این بار سنگین سردرگمی رو به دوش میکشم. بگم، نگم؟ نه بزار یکم بگذره الان زوده... مرگ یه بار، شیونم یه بار! این پیام می‌تونه یه پایان تلخ برای یه تلخی بی پایان باشه، یا....
بیا برگردیم یکم عقب.‌ خیلی عقب! سه شنبه، ۲۶ مهر ۱۴۰۲... حوالی ۳ و ربع عصر. از کلاس، خسته و کوفته، بیاین برین سر کلاس آشنایی! حدسم درست بود، یه چرندی مثل بقیشون! ولی خب نمی‌دونستم چی در انتظارمه... لینکدینتو کامل چک کردم، مثل اینکه تو دبیرستان تو باشگاه فیزیک مدرستون بودی. پس می‌دونی وقتی یه میدان گرانشی قوی وجود داشته باشه، علاوه بر اینکه زمانو کند می‌کنه، همه چیزو میکشونه سمت خودش. خب دل من کی باشه که بخواد رو قوانین فیزیک حرف بزنه؟☺️
به قول باباطاهر: ز دست دیده و دل هر دو فریاد! البته من با خنجر فولادی به دیده نزدم. چرا باید خودمو از دیدن این همه زیبایی و خوبی محروم کنم؟! مگه خلم؟؟ 😂
از اونجایی که اعتقادی به عشق در نگاه اول ندارم, با خودم فکر کردم شاید هوسه. پس سعی کردم بیشتر بشناسمت. هر فرصتی گیر میاوردم زیر نظرت می گرفتم. از دو ترم کلاس فیزیک شاکری تا ریاضی جوادی و نعمتی. اینا تنها جا هایی بود که مشترکم نبودن تازه... ولی گفتیم وقتمونو با یادگیری صرف کنیم! :)
از اونجایی هم که این دو ترم کوفتی من یه کلاس مشترکم باهات نداشتم، جایی که خودم نمی‌تونستم بیام چند نفرو داشتم که اونا برام اطلاعات جمع کنن. مثلا فهمیدم که کالاف باز نسبتا قهاری هستی یا اینکه پرسپولیس فنی! طی امسال فکر کنم حتی یه بارم قاب موبایلتو عوض کردی (اینقدر حواسم بهت هست). یه سالی هست که برای تو دارم مثل مامورای موصاد زندگی می کنم، که نکنه یه موقع بهم بفهمی و کلا کنسل بشم. ما که به هر زبونی گفتیم، عبریم روش:
Ani motaref alich!!!

تقاطع تو و زندگی من، حاصلش شد یه عزم جدی برای پیشرفت. واقعا سعی کردم برات بهترین باشم، بهترین من... همینجا بود که واقعا به این ایمان آوردم که ازت خوشم میاد.
من خیلی سعی کردم بشناسمت، ولی خب بعضی سوالام جواب داده نشد. خداوکیلی بهتر از اینم نمیشد... ولی از این که دختر سر سنگینی هستی و سطحی نیستی خوشم میاد. از اینکه اینقدر هدف مندی. از اینکه فعالی... حالا از حق نگذریم یکمم خوشگلی. چی بگم دیگه؟! تا اینجا که آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری!
دیگه گفتم بیام بگم، چون نمی تونم بیشتر از این بشناسمت. نمیتونم بشناسمت چون نمی‌تونم پامو جلوتر از این بزارم. نمی تونم پامو جلوتر بزارم چون ... Access denied ! از اینجا به بعد یکم یاری شمارو میطلبه. بیا یکم با هم صحبت کنیم، شاید تو هم کمی خوشت اومد!
هرچند شایعه پشت سرت زیاده که با فرد دیگه ای تو وادی دیگه ای سیر می کنی... منطقیم هست. دختر به این خوبی معمولا رو زمین نمیمونه.ولی خب حداقل خوشحالم حرفامو زدم...
اره ، ش.خ، ورودی ۴۰۲ کامپ، با خود خودتم... لکن، احتمالا برات عادی شده که تو این کانال برات بزارن. درد و نفرین😂

سلام
دختری که شنبه ساعت 6:22 توی ایستگاه اتوبوس روبه روی گیت آفتاب نشسته بودی .
لباست مشکی و سفید و نیم بوت مشکی پوشیده بودی .
چند  لحظه با هم چشم تو چشم شدیم 😇
اگه با کسی نیستی خوشحال میشم بیشتر باهم آشنا بشیم 🙂

دختر خانمی عینکی که امروز شنبه سر دیفرانسیل عسکری بودی ،موهای قهوه ای داری و اون ردیفای پشت سمت وسط بودی
من از شما خوشم اومده ،اگر امکانش هست یه قرار ملاقات داشته باشیم تا با هم صحبت کنم⚘️

سلام امیدوارم حال دلتون باشه
دختر خانومی که امروز شنبه سر کلاس آز فیزیک الکتریسیته بودین و ی مانتوی سبز لجنی پوشیده بودین با کفش های کامپوس و گارد گوشیتون هم سفید بود خواستم بگم اول تا آخر کلاس محو چشای قشنگت بودم ، نمیخوام دوباره دیدنت تا هفته ی بعدطول بکشه لطفاً آیدیمو از ادمین بگیر ^ ^

دختری ک شنبه ساعتای ۸ و نیم توی پردیس ، روبه روی تریا با دوتا از دوستات بودی‌و کاپشن مشکی بلند تنت بود ، ازت خوشم اومد .. اگه وقت داشتم بیشتر می‌موندم مختو میزدم😂 ولی کارت طول کشید .. آیدیمو از ادمین بگیر

سلام ، امشب شنبه حوالی 8 و نیم دیدمت توی پردیس.
رو به روی میوه‌فروشی نشسته بودین خودت بودی و سه تا از دوستات.
مانتو سرمه ای داشتی چند بار هم خندیدی وقتی نگاهت کردم .
آیدی مو از ادمین بگیر من همونم که هودی مشکی تنم بود .

دختر خانمی که شنبه ساعت ۸ شب پردیس بودی هودی قرمز پوشیده بودی اگه میشه لطفا بیا آشنا بشیم

سلام
دختری که وروردی 402 ریاضی هستی اول اسمت هم (ر) هستش
امروز شنبه ساعت 3 پشت دانشکده ریاضی بودی و مانتو مشکی بلند پوشیده بودی و لباس زیر مانتوت هم قرمز بود و بینیت هم عمل کردی
ازت خیلی خوشم اومد و خوشحال میشم باهم بیشتر آشنا بشیم