دیپلماسی و سیاست خارجی @iranian_diplomacy Channel on Telegram

دیپلماسی و سیاست خارجی

@iranian_diplomacy


دیپلماسی و سیاست خارجی (Persian/Farsi)

اگر به دنبال یک کانال تلگرام با محتوای مرتبط با دیپلماسی و سیاست خارجی هستید، کانال @iranian_diplomacy گزینه ای عالی برای شماست. این کانال منحصر به فرد به ارائه اخبار، تحلیل ها و نظرات حاشیه آی از دنیای دیپلماسی ایران و جهان می پردازد. با دنبال کردن این کانال شما می توانید آخرین تحولات در سیاست خارجی ایران و دیگر کشورها را به صورت سریع و دقیق دنبال کنید. همچنین از تجزیه و تحلیل های حرفه ای توسط اساتید و کارشناسان مطرح این حوزه بهره مند شوید. بنابراین، اگر علاقه مند به دنبال کردن تازه ترین اخبار و تحلیل های مرتبط با دیپلماسی هستید، حتما به پیوستن به کانال @iranian_diplomacy فکر کنید.

دیپلماسی و سیاست خارجی

21 Nov, 09:47


....
مرشایمر:

- چین و روسیه در زمان امضای برجام با آمریکا برای جلوگیری از هسته‌ای شدن ایران همراه بودند
اما امروز بعد از تحولات اخیر ( جنگ اوکراین و بحران تایوان )
دیگر مانند گذشته با آمریکا همراه نیستند و به ایران نزدیک شده اند

- احتمالا چین، روسیه و کره شمالی ، حتی برای هسته‌ای شدن ایران به آن کمک خواهند کرد

- اگر ایران بخواهد به سمت هسته‌ای شدن برود، راهی برای جلوگیری از آن نداریم

- من نمی فهمم چرا ایرلن تا حالا بمب اتم نساخته است
من اگر مشاور امنیت ملی ایران بودم مدت ها قبل ایران اتمی شده بود ...

- با توجه به مواضع اخیر و تهدیدات ترامپ برای ایرانی‌ها
احتمال دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای خیلی زودتر زیاد است...

دیپلماسی و سیاست خارجی

18 Nov, 16:26


🌎 آیا ترامپ می‌تواند برای بار سوم هم رئیس‌جمهور شود؟
آیا ترامپ می‌تواند در انتخابات ۲۰۲۸ نامزد شود؟

دکتر اسفندیار خدایی

🔹 خیر، ترامپ نمی‌تواند در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۸ نامزد شود و برای سومین بار رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا شود.

🔹 مطابق متمم ۲۲ قانون اساسی آمریکا مصوب ۱۹۵۱، هیچ کس نمی‌تواند بیش از دو دوره رئیس‌جمهور شود. فرقی ندارد که این دو دوره متوالی یعنی پشت سر هم باشد یا متناوب و با فاصله باشد مثل مورد ترامپ.

آیا ترامپ می‌تواند مثل برخی کشورها، قانون را تغییر دهد و باز هم نامزد دور سوم شود؟

🔹 برای تغییر این قانون باید اولاً دو سوم اعضای کنگره شامل هر دو مجلس یعنی سنا و مجلس نمایندگان تصویب کنند؛ و ثانیاً سه‌چهارم یا ۷۵ درصد ایالتها یعنی ۳۴ از ۵۰ ایالت آمریکا هم تصویب کنند و این در شرایط موجود غیر ممکن است. چون جمهوریخواهان حامی ترامپ نه در مجلس نمایندگان نه در سنا و نه در مورد ایالتها چنان اکثریتی ندارند. دموکراتها قطعاً مخالفت خواهند کرد و بسیاری از جمهوری‌خواهان هم بعید است از تغییر این قانون حمایت کنند. لذا احتمال تغییر قانون وجود ندارد و این دوره چهار ساله آخرین دوره حضور ترامپ در کاخ سفید است و نمی‌تواتد در سال ۲۰۲۸ نامزد ریاست‌جمهوری شود.

دیپلماسی و سیاست خارجی

14 Nov, 20:28


🌎 هفت بازندەی بزرگ بازگشت ترامپ

صلاح‌الدین خدیو

🌿 یک روزنامەی روسی با اشاره به پیش بینی ناپذیری ترامپ نوشته: او مانند یک موشک هدایت نشده است و می تواند به هر سویی روانه شود!
اگر توصیف درست موسکوسکی کومسوملت را با این ملاحظه همراه کنیم که ترامپ مانند پرتابەهای ابتدایی حماس است که بالاخره به سوی جایی هدف گیری می شود، می توان موارد ذیل را پیش بینی کرد:

1⃣ ایران باید خود را برای راند دوم مشت زنی با ترامپ آماده کند. به احتمال غالب ترامپ نه تنها به سیاست تحریم و فشار حداکثری علیه تهران بر می گردد، بلکه دست دوقلوی سیاسی اش در اسرائیل را هم بازتر می کند. این به معنای بیش تر شدن احتمال یک جنگ گسترده و فراگیر میان تهران و تل آویو خواهد بود.

2⃣ به احتمال زیاد اوکراین خنجری بزرگ از پشت خواهد خورد. پوتین که از انتخاب ترامپ دست از سر نمی شناسد برای گفت و گو با ترامپ به قصد خلل در جبهەی متحد غرب علیه خود بی تابی می کند. دور از ذهن نیست که ترامپ راه حلی غیرمنصفانه برای جنگ اوکراین با محوریت در اشغال ماندن بخشی از خاک آن را در ذهن داشته باشد. چیزی که آرزوی روسیه و طناب نجات آن از باتلاق کنونی است.

3⃣ اروپا سومین بازندەی بزرگ بازگشت تاریخی ترامپ است.
سیاست اول آمریکا بعد جهان، در درجەی نخست علیه ناتو و اتحادیەی اروپاست.
کاهش تعهدات واشنگتن برای دفاع از اروپا در کنار پایان بدفرجام احتمالی جنگ اوکراین، ستون های امنیتی و نظامی این اتحادیه را به لرزه در می آورد. جنگ تجاری با چین هم می تواند به تضعیف توان اقتصادی کشورهایی چون آلمان، فرانسه و بریتانیا بینجامد.
در یک جنگ اقتصادی فرضی افزایش هزینەی تمام شدەی ‌کالاهای چینی با وجود عقب ماندن کشورهای مزبور از تولید فناوری های نوین که عمدتا در اختیار آمریکا و چین است، به رکودی مضاعف در اروپا منجر می شود.

4⃣ تایوان که چندین سال است با بیم و هراس چشم از تنگەی مقابل خود با چین بر نمی دارد، وارد یک دورەی چهار سالەی وحشت مضاعف خواهد شد. جنگ تجاری ترامپ با پکن به معنای سرسختی سیاسی بیشتر در قبال آن نیست. بلکه نشانەی معاملاتی تر شدن روندهای سیاسی و کاهش توجه آمریکا به هنجارهای لیبرالی و دمکراتیک است. تایوان از حالا می تواند خود را در فهرست قربانی های بعدی ببیند.

5⃣ کردهای سوریه که با رنج و فداکاری بسیار توانستند از آب گل آلود خاورمیانه در دورەی جنگ های داخلی سوریه و عراق، یک شاه ماهی بزرگ صید کنند، با نگرانی به بازگشت ترامپ می نگرند.
تاجری بزرگ با انباشته ای اندک از تاریخ و سیاست، زبان رجب طیب اردوغان را بهتر می فهمد تا سیاستمداران پارتیزان چون الهام احمد و مظلوم کوبانی.

6⃣ کرەی زمین دیگر بازندەی بازگشت ترامپ است. کسی که گرمایش زمین را نمی پذیرد و پیمان تغییرات آب و هوایی پاریس را ترفندی علیه اقتصاد آمریکا می بیند. ترامپ در این چهار سال هیچ فرصتی را برای مخالفت با تعهدات دولت بایدن در این باره از دست نداده.
با انتخاب ترامپ بلافاصله  ارزش سهام شرکت های فعال در آب و هوای پاک و انرژی های تجدید پذیر کاهش یافت، به عبارتی ترامپ یعنی گرم شدن سیاره با سرعتی بیشتر.

7⃣ یک بازندەی احتمالی دیگر سیستم دولت - ملت است. وجود ایلان ماسک و پیتر تیل دو کارآفرین میلیاردر در کمپین ترامپ لحظەای سرنوشت ساز در تاریخ جهان است. افزایش سریع و خیره کنندەی نرخ سهام شرکت های آنان پس از پیروزی ترامپ بیانگر اهمیت این رخداد است: لحظەای کە مترادف عناوینی چون ازدواج قدرت و ثروت، اتحاد اوباش و نخبگان و پیروزی سرمایه داری نظارتی بر اشکال کلاسیک آن است. تیل و ماسک به عنوان کارآفرینان لیبرال و پیشتاز در فن آوری های نوین اکنون فرصتی بی نظیر یافته اند که امپراتوری های مالی جهانی خود را فراتر از مرزها و اختیارات دولت ها گسترش دهند.
گسترش و کاربرد  مواردی چون ارز دیجیتال، شبکه های اجتماعی و هوش مصنوعی با سرعتی بیشتر فراگیر و از قوانین داخلی کشورها هم کاری بر نخواهد آمد.
به زودی به مرحله ای می رسیم که باید بپرسیم ایلان ماسک مهم تر است یا رئیس جمهور آمریکا؟
پوتین و شی و دبیرکل اتحادیەی اروپا که جای خود دارند!

دیپلماسی و سیاست خارجی

11 Nov, 12:09


❇️✴️ ۸ سیاست که مانع رشد اقتصاد ایران شد

✍️ مسعود نیلی

🌐 رشد اقتصادی سالانه ایران از سال ۱۳۶۰ تا الان به طور متوسط حدود ۳٫۱٪ و تولید ناخالص سرانه حدود ۲٪ می‌شود. تورم مزمن بالا، بیکاری، فقر، توزیع نابرابر درآمد و مشکلات محیط زیستی در این کارنامه قرار گرفته‌اند. در واقع می‌توان گفت فارغ از نوسانات کوتاه‌مدت، عملکرد بلندمدت راضی‌کننده نیست. عملکرد بلندمدت را اصولاً سیاست‌های بلندمدت می‌سازند، نه منابع طبیعی یا شوک‌های مقطعی یا موضوعات دیگر. در اقتصاد ایران هم سیاست‌های بلندمدتی مقصر اصلی هستند که از هویت نظام حکمرانی نشأت می‌گیرند. این هشت سیاست عبارتند از:

1️⃣ درگیری با تنش‌های خارجی است که طی دهه‌های گذشته تبدیل شده به جزء پایداری از زندگی اقتصادی و سیاسی ایرانیان.

2️⃣ کسری بودجه مزمن و پایدار دولت بوده که از دهه چهل برقرار بوده. این کسری بودجه هم با روش اشتباه پولی کردن کسری بودجه تأمین می‌شود.

3️⃣ تعیین دستوری نرخ بهره بانکی (معمولاً پایین‌تر از تورم) که از برداشت اشتباه سیاستگذاران از اقتصاد اسلامی تأثیر گرفته.

4️⃣  نظام ارزی چند نرخی است. در واقع در ۴۵ سال اخیر، در ۳۵ سال نظام چندنرخی ارز برقرار بوده و اکثر سال‌های نظام تک‌نرخی هم صرفاً تحت تأثیر وفور ارز نفتی در دست دولت بوده است.

5️⃣ قیمت‌گذاری دستوری دولت. در ایران اگر دولتی دست به قیمت‌گذاری قاطعانه نزند، بی‌عرضه تلقی می‌شود و این نگاه اشتباه وجود دارد که دولت برای مقابله با افزایش قیمت‌ها باید به مقابله با کسبه «متخلف» و قیمت‌ها بپردازد.

6️⃣ نظام تعرفه‌ای خاص اقتصاد ایران. در واقع واردات کالا به ایران با تعرفه‌های بالا و بسیار پیچیده همراه است. علاوه بر این، موانع غیرتعرفه‌ای هم زیاد است (مثل ممنوعیت کلی واردات لوازم خانگی).

7️⃣ عرضه ارزان قیمت انرژی که جزو خاصیت حکمرانی اقتصادی ایران این بوده و هست.

8️⃣ نظام بنگاه‌داری عظیم غیرخصوصی و غیررقابتی در ایران است. غیر از بخش خصوصی، انواع مالکیت‌های حاکمیتی، بخش عمومی، بخش نظامی و بخش دولتی وجود دارند.

چرا این سیاست ها با آنکه غلط هستند دوام می آورند؟
نشان پایدار و بلندمدت بودن این موارد این است که سیاست‌های اصلاحی گاه به گاه در این موارد نتوانسته آن‌ها را به کلی از اقتصاد ایران حذف کند. مثلاً اصلاحاتی مانند حذف موانع غیرتعرفه‌ای تجارت یا اصلاح قیمت حامل‌های انرژی مدنظر بوده، اما این اقدامات کوتاه‌مدت نتوانسته به موفقیت برسد. این موارد نشان‌دهنده ریشه داری این هشت سیاست و گره خوردن آن‌ها به ماهیت نظام حکمرانی کشور است.

سیاست‌های مخرب هشت‌گانه از چه طریقی به نظام حکمرانی ما راه پیدا کرد؟
ریشه برخی از این سیاست‌ها، به باورهای ایدئولوژیک ابتدای انقلاب برمی گردد. برای نمونه، فهم سیاستگذاران اولیه از شعار استقلال، تقابل با غرب بوده. این موضوع باعث شده دولت به نقش مسلط در روابط خارجه اقتصاد و «خودکفایی» به عنوان شعاری راهبردی تبدیل شود.
شعار عدالت هم تحت تأثیر یک برداشت خاص قرار داشته که از دهه چهل از مارکسیسم تأثیر پذیرفته؛ این نگاه عدالت را عرضه ارزان کالا و خدمات به مردم می‌داند. بنابراین در تعیین نقش دولت، حرف از تأمین کالای عمومی نبوده بلکه عملاً دولت ورود خود به تأمین کالاهای خصوصی (که از آن به عنوان «سفره مردم» یاد می‌شود») را مسلم می‌دانسته. این باور عملاً سازوکار بازار را ضد ارزش‌های انقلاب فرض می‌کرده. این وضعیت باعث شده دولت مالکیت واحدهای تولیدی را برعهده بگیرد و منابع طبیعی و مالی و انرژی را ارزان عرضه کند. [ریشه های دیگر هم وجود دارد]

☑️ هشت سیاست غلط چگونه به هم پاس می دهند؟
[این هشت سیاست تبعات جدی دارند. به عنوان نمونه به هم افزایی سه سیاست اول می پردازیم] وقتی هم‌زمان تنش در روابط خارجی و کسری بودجه دولت وجود دارد و نظام بانکی هم به دلیل نرخ بهره دستوری دچار ناترازی است، عوامل دوم و سوم باعث رشد نقدینگی می‌شود و عامل اول منجر به افزایش هزینه مبادله با خارج و در نتیجه فشار به بازار ارز می‌شود. هم‌زمانی این‌ها با تحت فشار قرار گرفتن منابع ارزی کشور باعث می‌شود نقدینگی به سمت بازار ارز حرکت کند و باعث افزایش نرخ شود. چون سیاستگذار نمی‌خواهد به عامل تنش خارجی دست بزند، به تعیین نرخ‌های اداری متفاوت با نرخ بازار دست می‌زند و واردات انواع کالاها را به نرخ‌های متفاوت ارز گره می‌زند. در این زمان، استمرار کسری بودجه و تنش‌های خارجی باعث افزایش فاصله نرخ ارز بازار و نرخ اداری می‌شود و به انوع فساد دامن می‌زند.

ترکیب این هشت سیاست منجر به فساد ارزی، قاچاق کالا، تضعیف تجارت خارجی، بی عدالتی، بحران آب و برق و گاز و ... می شود.  (تلخیص و بازنویسی از سخنرانی دکتر نیلی). اقتصاد ایران گروگان این هشت سیاست است.

دیپلماسی و سیاست خارجی

10 Nov, 19:02


📘سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی
✍🏻نویسنده: ساموئل هانتینگتون
📝 مترجم:محسن ثلاثی

📃«هانتينگتون در کتاب خويش به دنبال نشان دادن چارچوب‌های لازم برای تحقق سامان و يا همان استواری سياسی است. از اين رو در پيشگفتار کتاب بيان می‌دارد: «تجزيه و تحليل پژوهشگرانه راه‌ها و وسايل پيشبرد سامان سياسی، با وجود اختلاف‌هایی که بر سر مشروعيت و خوشايندی اين هدف وجود دارد» بايد مورد توجه يک دانشمند سياسی باشد. وی در ادامه معتقد است؛ سامان سياسی « تا اندازه‌ای به رابطه ميان توسعه نهادهای سياسی و تحرک نيروهای اجتماعی به صحنه سياست، بستگی دارد.» وی در سراسر اثر خويش به دنبال نشان دادن مسير فرايند نهادمند شدن مشارکت سياسی در کشورهای در حال نوسازی است. مسئله وی استواری و ثبات جامعه و سياست در جامعه دستخوش نوسازی می‌باشد.
این کتاب شامل هفت فصل به شرح زیر می‌باشد.
در فصل اول،سامان سياسی و تباهی سياسی: مهم‌ترين شکاف مابين کشورها را ناشی از ميزان کارایی حکومت‌های آن‌ها و ميزان برخورداری از ثبات سياسی می‌داند. وی نابسامانی سياسی را ناشی از ظهور گروه‌‌های اجتماعي جديد در عرصه سياست در نتيجه دگرگونی اجتماعی می‌داند. عدم وجود نهادهای سياسی جهت سازماندهی خواست مشارکت سياسی اين گروه‌ها منجر به نابسامانی سياسی در اين کشورها می‌شود.

فصل دوم، نوسازي سياسی(آمریکا در برابر اروپا): نوسازی سياسی مستلزم عقلانی شدن اقتدار، تمايز ساختارها و گسترش مشارکت سياسی است. بر اين مبنا هانتينگتون سه الگوی نوسازی سياسی را معرفی می‌کند. الگوي اروپایی و الگوی بريتانيایی که به ترتيب اقتدار آنها منشأ در سلطنت و پارلمان داشت. و الگوی آمريکایی که اقتدار آن ريشه در نهادهای سياسی تيودوریـ انگلستان سده ۱۶میلادی ـ داشت.

فصل سوم، دگرگون سياسی در جوامع سياسی سنتی: نوسازی مستلزم اصلاح امور اقتصادی و اجتماعی توسط دولت مقتدر است. در نتيجه نوسازی گروه‌های جديدی به عرصه سياسی وارد می‌شوند. در اينجا نوسازی سياسی با هدف گستراندن پهنه قدرت به گروه‌های اجتماعی نوظهور صورت می‌گيرد. نحوه توزيع قدرت در جامعه در ترکيب با ميزان انباشتگی قدرت نزد دولت صورت‌بندی قدرت در نظام سياسي را منعکس می‌سازد. قدرت متمرکز در ترکيب با انباشت کم قدرت منجر به امپراتوری ديوانسالار با سلطنت مطلقه می‌شود. قدرت پراکنده در ترکيب با کم بودن ميزان قدرت به فئوداليسم با ساختار هرمی منجر می‌شود. همچنين قدرت متمرکز در ترکيب با انباشت زياد قدرت به ديکتاتوری توتاليتر می‌انجامد و دموکراسی قانونی از ترکيب پراکندگی قدرت و انباشتگی قدرت به وجود می‌آيد.

فصل چهارم، پراتوريانيسم و تباهی سياسی پراتوريانيسم: به معنای دخالت نظاميان در سياست در نتيجه سياست‌زدگی نيروهای اجتماعی می‌باشد. ساموئل هانتينگتون ضمن اشاره به دخالت ساير نيروهای اجتماعی نظير روحانيون، ثرومتمندان و دانشجويان در سياستِ يک جامعه سياست‌زده، اصطلاح «جامعه پراتوری» را برای توصيف اين وضعيت به کار می‌برد.

فصل پنجم، انقلاب و سامان سياسی: هانتنينگتون از انقلاب به مثابه شيوه‌ای برای نوسازی ياد می‌كند. از نظر وی دگرگونی عميق ساختارهای اجتماعی كه در نتيجه گسترش سريع مشاركت سياسی و خواست نيروهای اجتماعی مختلف برای دخالت در قدرت سياسی پديد می‌آيد انقلاب نام دارد. با استقرار نهادهای سياسی جديد انقلاب تكميل می‌شود. وي با طرح دو گونه انقلابات غربی و شرقی وجه تمايز آنها را زمان شكل‌گیری نهادهای سياسی جديد می‌داند.

فصل ششم، اصلاحات و دگرگونی اجتماعی: ساموئل هانتينگتون به يک دسته دگرگونی با سرعت و دامنه محدود و نهادها و رهبرانی با خط‌مشی ميانه‌رو اصلاحات می‌گويد. هدف اصلاحات تامين برابری اجتماعی، اقتصادی و سياسی و گسترش دامنه مشاركت سياسی در يک جامعه دستخوش نوسازي است. اصلاحگر موفق كسی است كه بتواند به طور همزمان در دو جبهه محافظه‌كاران و انقلابيون بجنگد و با توجه به اهداف اصلاحي با گروهای اجتماعی ـ سياسی مختلفی متحد شود.

فصل هفتم، نوسازی و احزاب: با وقوع نوسازی گروه‌های اجتماعی جديدی پديد می‌آيند كه از مشاركت«طبيعی» موجود در جامعه سنتی بی‌بهره‌اند. با گسترش آگاهی و مشاركت سياسی، يكپارچگی ملی، ادغام و استواری سياسی جامعه نيازمند مشاركت افراد از طريق نهادهای سياسی نوين كه عمده‌ترين آن‌ها احزاب و نظام حزبی است می‌باشد. حزب سازمان‌دهنده مشاركت سياسی است.

🔸از آنجایی که هانتينگتون وابسته مکتب نوسازی است کتاب وی بيشتر به تأثير نيروهای اجتماعی - داخلی در ثبات و بی‌ثباتی جامعه می‌پردازد؛ هر چند در مواردی به نقش استعمار غربی در بسيج انقلابی و انجام اصلاحات بنيادی اشاره می‌کند. »




https://t.me/Iranian_diplomacy

دیپلماسی و سیاست خارجی

08 Nov, 20:38


🔵🔴فرانسیس #فوکویاما: اکنون ترامپ در حال آغاز عصر جدیدی در سیاست‌های ایالات متحده و شاید برای کل جهان است

🔴 آمریکایی‌ها با آگاهی کامل از اینکه ترامپ چه کسی است و چه چیزی را نمایندگی می‌کند، به او رأی داده‌اند

🔴 اوکراین قطعاً بزرگ‌ترین بازنده است/ هیچ قهرمان اروپایی وجود ندارد که بتواند جای آمریکا را به عنوان رهبر ناتو بگیرد؛ توانایی ناتو در مقابله با روسیه و چین به شدت در معرض تردید قرار دارد

🔴 گستردگی پیروزی جمهوری‌خواهان  به ترامپ اجازه می‌دهد هرطور که دلش بخواهد عمل کند

🔴 تنها امیدواریم که برخی از نگهبان‌های نهادی باقی‌مانده هنگام ورود او به مقام، همچنان در جای خود باقی بمانند/ ممکن است برای بهبود اوضاع، قبل از آن بدتر شدن آن‌ها لازم باشد


✍️ فرانسیس فوکویاما استاد ارشد در مرکز دموکراسی دانشگاه استنفورد

🔸دونالد ترامپ نه تنها می‌خواهد نئولیبرالیسم و لیبرالیسم بیدار را حذف کند، بلکه تهدیدی اساسی برای لیبرالیسم کلاسیک نیز هست. این تهدید در هر زمینه سیاستی قابل مشاهده است؛ ریاست‌جمهوری جدید ترامپ هیچ شباهتی به دوره اول نخواهد داشت.

🔸سؤال اصلی در این مرحله نه خباثت نیت او، بلکه توانایی او در اجرای آنچه که تهدید می‌کند است. بسیاری از رأی‌دهندگان صرفاً به رتوریک او جدی نمی‌گیرند، در حالی که جمهوری‌خواهان اصلی استدلال می‌کنند که کنترل‌های تعادل در سیستم آمریکایی از بدترین اقدامات او جلوگیری خواهد کرد. این اشتباه است: ما باید به نیات اعلام شده او بسیار جدی بنگریم.

🔸ترامپ یک حمایت‌گرای خودخوانده است که می‌گوید "تعرفه" زیباترین کلمه در زبان انگلیسی است. او پیشنهاد کرده است که 10 یا 20 درصد تعرفه بر تمام کالاهای تولید شده در خارج، توسط دوستان و دشمنان، اعمال کند و برای انجام این کار به اختیارات کنگره نیاز ندارد.

🔸برخی از مهم‌ترین تغییرات در سیاست خارجی و ماهیت نظم بین‌المللی خواهد بود. اوکراین قطعاً بزرگ‌ترین بازنده است؛ مبارزه نظامی آن علیه روسیه حتی قبل از انتخابات نیز رو به افول بود، و ترامپ می‌تواند با عدم تحویل تسلیحات، که مجلس نمایندگان جمهوری‌خواه در طول زمستان گذشته برای شش ماه انجام داد، موجب شود تا اوکراین به شرایط روسیه تسلیم شود. ترامپ به طور خصوصی تهدید کرده است که از ناتو خارج شود، اما حتی اگر چنین نکند، می‌تواند پیمان دفاع متقابل ماده 5 آن را به شدت تضعیف کند. هیچ قهرمان اروپایی وجود ندارد که بتواند جای آمریکا را به عنوان رهبر این پیمان بگیرد، بنابراین توانایی آن در مقابله با روسیه و چین به شدت در معرض تردید قرار دارد. بر خلاف این، پیروزی ترامپ سایر پوپولیست‌های اروپایی مانند حزب جایگزین آلمان و جبهه ملی فرانسه را نیز الهام خواهد بخشید.

🚨 متحدان و دوستان آسیای شرقی ایالات متحده در وضعیت بهتری قرار ندارند. در حالی که ترامپ در مورد چین صحبت‌های تندی کرده است، به ویژگی‌های مقتدرانه رهبری شی جین‌پینگ نیز احترام بسیاری می‌گذارد و ممکن است حاضر باشد بر سر تایوان با او به توافق برسد. ترامپ به طور مادرزادی از استفاده از قدرت نظامی اجتناب می‌کند و به راحتی فریب داده می‌شود، اما یک استثنا ممکن است خاورمیانه باشد، جایی که احتمالاً به طور تمام و کمال از جنگ‌های بنیامین نتانیاهو علیه حماس، حزب‌الله و ایران حمایت خواهد کرد.

https://t.me/Iranian_diplomacy

دیپلماسی و سیاست خارجی

08 Nov, 07:44


🌎 زیباکلام: «آقای پزشکیان، خیلی فرق می‌کند که چه‌کسی رئیس‌جمهور آمریکاست»

1⃣ نخست ابعاد شگفت‌انگیز پیروزی ایشان بود. فراموش نکرده‌ایم که در تمام دوران انتخابات، حتی تا روزها و ساعت‌های آخر، همۀ تحلیلگران، رسانه‌ها و نظرسنجی‌ها متفق‌القول بودند که رقابت میان هریس و ترامپ شانه به شانه و تنگاتنگ می‌باشد و اختلاف میان آنان، حدود یک یا دو درصد بیشتر نیست. اما سیل آرا به‌نفع ترامپ نشان داد که نظرسنجی‌ها چقدر با حقیقت فاصله داشتند. اگر این اتفاق در ایران افتاده بود، نوادگان دایی‌جان ناپلئون می‌رفتند به‌دنبال تئوری‌های توطئه و اینکه این‌ها همه برنامه برای گرم کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم به‌پای صندوق‌های رأی بود.

2⃣ دوم، مهم‌تر از بررسی اینکه چرا اینقدر نظرسنجی‌ها با واقعیت فاصله داشتند، شوک اصلی‌تر و پرسش مهم‌تر آن است که آن‌همه رأی برای ترامپ نژادپرست و محافظه‌کار دشمن دمکراسی، در کجای جامعۀ آمریکا نهفته شده بود که همه را غافلگیر کرد؟ یقیناً تحلیلگران پیرامون محبوبیت ترامپ و اسباب و علل اقبال جامعۀ آمریکا به آنچه که آن را در علوم سیاسی می‌بایستی «کاریزمای ترامپیسم» تعریف کرد، به تحقیق و بررسی خواهند پرداخت.

3⃣ سوم، یک دلیل البته سقوط هولناک محبوبیت بایدن و دمکرات‌ها در سال‌های اخیر بود. جایگزینی خانم هریس هم خیلی نتوانست چیزی را به‌نفع دمکرات‌ها تغییر دهد و در بهترین حالت، جلوی سقوط بیشتر آن‌ها را گرفت.

4⃣ چهارم، درک استقبال بسیاری از ایرانی‌ها از پیروزی ترامپ، خیلی پیچیده نیست. انسان فقط تأسف می‌خورد که ملتی آنقدر از شرایط سیاسی و اجتماعی‌شان سرخورده و ناامید شده باشند که پیروزی شخصیتی که کمترین نمادی از دمکراسی‌خواهی در وی نباشد، آنقدر آن‌ها را به‌وجد آورد.

5⃣ پنجم، می‌رسیم به واکنش سخنگوی دولت جناب پزشکیان، سرکار بانو دکتر مهاجرانی، که فرمودند: «برای ما هیچ فرقی نمی‌کند دمکرات در کاخ سفید باشد، یا جمهوری‌خواه». البته حرف ایشان از یک منظر درست است. برای ما که ۴۶ سال است «دشمنی با آمریکا» همۀ فکر و ذکرمان شده و همۀ انقلابمان تقلیل پیدا کرده به استکبارستیزی و مرگ بر آمریکا، خیلی هم البته فرقی نمی‌کند که هریس انتخاب می‌شد، یا بایدن. اما خانم دکتر مهاجرانی عزیز، این سخن را اگر یک دهۀ هشتادی سرخورده از گذشته و ناامید از آینده می‌گفت، قابل فهم بود. اما بانوی بزرگوار، به‌نظر شما، ایران دوران سیدمحمد خاتمی با مرحوم سیدابراهیم رئیسی و خالص‌سازی، هیچ فرقی با هم نداشتند؟



https://t.me/Iranian_diplomacy

دیپلماسی و سیاست خارجی

08 Nov, 04:48


🔵🔴 استثناگرایی آمریکایی

✍️ آرش رئیسی‌نژاد، دکترای روابط بین‌الملل

استثناگرایی آمریکایی مهم‌ترین بنیان هویتی ایالات متحده آمریکاست به گونه‌ای که درک سیاست خارجی، اقتصاد سرمایه‌داری و پویایی سیاست داخلی این کشور از فهم استثناگرایی آمریکایی می‌گذرد. استثنایی بودن آمریکا اشاره به فهم این کشور از خویشتن خود دارد. این فهم را باید درهم‌تنیده با ایده "آمریکا همچو نوری برای نورانی کردن جهان" دید چرا که آمریکا کشوری است که خود را دارای مشیت الهی (Devine Providence) می‌بیند. در این میان، استثناگرایی شرایط روانی ویژه‌ای را که از سوی نخبگان آمریکایی برساخته‌شده ایجاد می کند که بر پایه آن در سیاست خارجی آمریکا گناه و جرم نیست. این بدین معناست که ممکن است اشتباهاتی در سیاست خارجی آمریکا پذیرفته شود، ولی جرم و گناه نیست؛ چرا که "تاریکی را در نور راهی نیست"! بهمین دلیل است سیاست خارجی آمریکا عموما توجیه می‌شود و زیر پرسش قرار نمی‌گیرد. از همین رو، استثناگرایی آمریکایی اسطوره بنیادین (Myth)  هویت و سیاست آمریکاست; اسطوره‌ای هویتی که تاریخ ندارد. آمریکا اما خود را "شهری درخشان بر فراز تپه" (Shining City on a Hill) می‌خواند.

آمریکا ابرقدرتی  است که بزرگی آن بیشتر برخاسته از جایگاه جغرافیایی و دسترسی ایمن به دو اقیانوس دارد تا صرف اقتصاد و آرمان‌هایش. به بیان دیگر، جغرافیا حامی ایده آمریکا بوده است. از این رو، منطق جغرافیا حکم می‌کند که چیرگی سامانه‌ای سیاسی با انسجامی باثبات بر این پهنه موجد برآمدن قدرتی بزرگ شود. اسپایکمن بدرستی گفته بود که آمریکا "مطلوب‌ترین کشور در جهان از نقطه نظر موقعیت است."

آمریکا کشوری قاره‌ای از اقیانوس تا اقیانوس است. ۴۸۰۰ کیلومتر کرانه دریایی طولانیِ این کشور بستری مناسب برای برپایی بنادری عمیق جهت تسهیل اعمال قدرت در دو پهنه وسیع آبی اطلس و آرام را فراهم کرده است. هر دو همسایه شمالی و جنوبی این کشور نیز دو ساحل طولانی اقیانوسی دارند; با این حال، تفاوتی ژرف با آمریکا دارند. کانادای کم‌جمعیت گرفتار قطب شده و مکزیک پرجمعیت فاقد کرانه مناسب برای بنادر ژرف اقیانوسی است. هیچکدام از این دو نمی‌توانند قدرت آمریکا را به خطر اندازند، هر چند که مرزهای مکزیک با مهاجرین لاتین غیرقانونی خود تهدیدی هویتی برای امنیت ملی آمریکا ایجاد کرده است. فقدان رقیب طبیعی باعث شده که آمریکا هژمون طبیعی در نیکمره غربی گردد. چین و روسیه اما هژمون دیگر نیمکره نبوده و نیستند.

گو اینکه جغرافیا نقشی مهم در شکل‌گیری اسثناگرایی آمریکایی داشته; با این حال، دیگر عواملی نیز موجد شکل‌گیری این بنیان هویتی آمریکا شده‌ است. ردپای بسیاری از این عوامل را در فاصله کشف آمریکا در ۱۴۹۲ توسط کریستف کلمب و استقلال آن در سال ۱۷۷۶ می‌توان دید.

در این میان، یکی از مهم‌ترین عوامل ایده ملت آمریکا همچو مردم برگزیده است. اکثریت مهاجرین نخستین به آمریکا از میان اروپاییان پروتستان بودند که ایده‌های "قوم برگزیده" (Chosen People) و "ارض موعود" (Promised Land) در ذهن آنان ریشه دوانیده بود. همنشینی با عهد عتیق و عهد جدید باور به برگزیده‌شدن را در میان این دسته از مسیحیان تقویت کرده‌ بود. بر پایه تورات به این ملت برگزیده سرزمینی موعود وعده داده شده‌ بود. جای شگفتی نبود آنگاه که مهاجرین نخستین با سرزمینی پهناور، پرنعمت و دست نخورده روبرو شدند، آمریکا را ارض موعود خود یافتند. به بیان دیگر، نمود و نماد برگزیده‌شدن از سوی خداوند را در یافتن چنین سرزمینی وعده داده ‌شده دیدند. بنابراین ورود مهاجرین به قاره آمریکا باعث شکل‌گیری ایده ملت برگزیده شد; ذهنیتی که یکی از بنیان‌های استثنایی‌گرایی آمریکا را نشان می‌دهد.

دیپلماسی و سیاست خارجی

06 Nov, 10:33


🔵🔴دوباره ترامپ و جهان پس از این

سهند ایرانمهر

دونالد ترامپ چهل و هفتمین رییس‌جمهور آمریکا شد. ترامپ معمولاً سیاست خارجی خود را با محوریت منافع اقتصادی و توافق‌های دوطرفه صورتبندی می‌کند و دل خوشی از تعهدات بین‌المللی چندجانبه ندارد. تشدید رقابت‌های جهانی و تداوم سیاست‌های ملی‌گرایانه و توده‌ای او بسیاری از چالش‌های دور قبلی ریاست‌جمهوری او را عمیق‌تر خواهد کرد. نگاه ترامپ به اروپا نه نگاه به یک متحد استراتژیک که قلمداد کردن آن به عنوان یک رقیب تجاری است. ترامپ پیشتر هم خواهان حمایت مالی بیشتر اروپا از ناتو و منتقد نوع روابط تجاری ان با ایالات متحده بود بنابراین پیروزی مجدد او برای اروپایی که به شدت نگران توسعه‌طلبی روسیه و در تقلای تقویت ناتو و روابط فراآتلانتیکی است، خبری به شدت نامبارک است.

اگرچه رویکرد ترامپ در قبال روسیه دوگانه و متناقض به نظر می‌رسد اما پوتین به احتمال زیاد امروز را روز خوبی می‌داند زیرا ترامپ، زلنسکی را شارلاتانی می‌داند که به بهانه حمله روسیه در حال سرکیسه کردن آمریکایی‌هاست درحالیکه همواره از ضرورت بهبود روابط با روسیه و ایجاد توافق صلح سخن گفته است. اروپا اینجا هم بازنده بازی انتخابات آمریکاست و اوکراین هم به میزان زیادی از حمایت‌هایی که در دوران بایدن از آن برخوردار بود محروم خواهد شد. این مساله هم، دردسر تازه‌ای است که گریبان اروپا را خواهد گرفت.

عربستان و امارات در دوره اول ترامپ شرکای خوبی برای او بودند و در فاصله میان دور قبلی ریاست جمهوری او تا امروز، پروژه‌های خوب و سودآوری را برای شرکت‌های او تدارک دیدند. آنها این‌بار هم یا عقد قراردادهای نظامی و تجاری رابطه نزدیک‌تری با آمریکا خواهند داشت و همچنانکه توافق ابراهیم را با همراهی با یکدیگر آغاز کردند احتمالا پس از پایان دور اخیر بحران غزه، کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا با مشارکت اسراییل و حمایت آمریکا به عنوان مکمل توافق ابراهیم در صدر اولویت‌های‌شان خواهد بود.

ترامپ در حمایت از اسراییل همیشه مصمم و جدی بوده و آرزوهای اسراییل در معادلات سیاسی، اقتصادی منطقه‌ای را خیلی زود برآورده کرده با این حال بعید است که در دوران او، نتانیاهو بتواند همچنان برطبل گزینه تداوم رویکرد نظامی پرهزینه بکوبد.
پیروزی ترامپ برای ایران هم چالش‌برانگیز خواهد بود. ترامپ در دوره قبل از برجام خارج شد و سخت‌تریم تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کرد. رویکرد او در قبال ایران کمتر نظامی و بیشتر اقتصادی و سیاسی است. با درنظرگرفتن تحولات مهم پس از جنگ غزه، ایران دوران ترامپ دوم در مقایسه با ایران دوران ترامپ اول، وضعیت به مراتب دشوارتری خواهد داشت بالاخص آنکه ترامپ نشان داده که مواجهه با او مستلزم ریسک‌پذیری‌های ملموس و غیرقابل پیش‌بینی است.

   چینی‌ها چندان از پیروزی ترامپ خشنود نیستند زیرا ترامپی که در خاطره دارند مواضع تند و سختگیرانه‌ای علیه چین داشت و به منزله جرقه‌ای در انبار باروتی بود که عملا به جنگ تجاری میان این کشور و امریکا تبدیل شد. دوران ترامپ برای چین دوران محدودیت‌های تجاری و تکنولوژی و مواضع سرسختانه و حمایتی از تایوان، کره‌جنوبی و ژاپن خواهد بود اگرچه این صدای آشنای ترامپ دوباره در گوش این سه کشور طنین‌انداز خواهد شد  که:«هزینه‌های امنیتی‌تان را خودتان باید بپردازید».

قدرت گرفتن دوباره ترامپ زمینه را برای برآمدن رهبران اقتدارگرا و کاهش همکاری‌های بین‌المللی در مسایل جهانی و قطبی شدن بیشتر جهان و افزایش چالش‌ها در مسیر تجارت و امنیت  فراهم خواهد کرد هرچند ائتلاف‌های منطقه‌ای دوباره رونق خواهند گرفت.

آمریکای دوران ترامپ هم در دوران جدید قدرت گرفتن او، چندان برکنار از چالش‌ها نخواهد بود. پیروزی ترامپ به میزان زیادی ناشی از زبان عامی و ادبیات ضد نخبه‌گرایی بود که به شدت برای  توده‌های ناراضی از ساختارهای سنتی دموکراسی و ارزش‌های لیبرال، جذاب بود این همان پیش‌بینی بود که  «کریستوفر لش» در کتاب «فرهنگ خودشیفتگی» و «شانتال موف» در کتاب «درباره امر سیاسی» نسبت به وقوع آن هشدار داده بودند و یاشا مونک، تعبیر«مردم علیه دموکراسی» را برای آن بکار برده بود. وضعیتی بغرنج که ناشی از ناامیدی توده مردم از نخبگان و ساختارهای قانونی است و در آن میان دموکراسی (حکومت توده ها) و لیبرالیسم (حکمیت قانون و حقوق فردی) فاصله‌ای چالش برانگیز می‌افتد آن هم به نفع رهبرانی که به نام مردم علیه نخبگان برمیخیزند. اینجاست که طبق توصیف کارل اشمیت، متفکرسیاسی آلمانی، احساس ناامنی در توده‌ها آنها را به سمت رهبران مقتدری سوق می‌دهد که با طرح ایدئولوژی‌های ملی و برجسته کردن تهدیدهای داخلی و خارجی، یک «ما»ی ملی را علیه رقبای داخلی و خارجی خود ایجاد می‌کنند و لیبرال دموکراسی را به چالش می‌کشند.

دیپلماسی و سیاست خارجی

05 Nov, 10:55


🔵🔴امان از پنسیلوانیای سرنوشت ساز!



✍️اکبرمختاری


اتومبیل جان اف #کندی در هیوستون تگزاس در حرکتست که صدای چند گلوله همه را دربهت و حیرت فرو می برد.
کندی رییس جمهوری با کاریزمای خاص حالا درگذشته است.
پنج سالی گذشته است در تراس متل ممفیس تنسی دیار جمهوریخواهان صدای گلوله شنیده میشود و #مارتین_لوترکینگ برزمین می افتد و تا  عصر دیگر از مرد من رویایی دارم خبری نیست
حالا دهه هشتاد است و
مرد طلایی جمهوریخواهان دو کاندیدای حزب دموکرات را با آن کاراکتر خاص و سخنرانی های خاص ترش ضربه فنی کرده است.

سال ۹۲ کاراکتر جوانسالی بنام کلینتون با شعار احمق اقتصاد برنده است دل رای دهندگان را می رباید و پیروز میشود.
زمان در گذر است حالا یازده سپتامبر فضا را برای تحقق رویای پروژه امریکایی در قرن ۲۱ فراهم کرده است و برای اولین بار پس از ۱۹۴۵ امریکا دوسرزمین اشغال شده را توامان در دستان خود می بیند
وای عجب ادمهای خاصی هستند نومحافظه کاران آمریکایی!
صدای سیاهپوست سخنوری بر آمریکای ضد سیاه دهه چهل و پنجاه قرن گذشته چیرگی می یابد حالا باراک اوباما فریاد فروخفته سیاهان در امریکا شده است.
در پایان اوباما مردی می اید از نیویورک، دیار خاصی که از گنگ ها تا سرمایه داران را در برمیگیرد.

امان از این #نیویورک همانی که روزی میشد از تهران با هواپیمایی به آن پرواز کرد.

ادبیات گنگ گونه سرمایه داری از نیویورک حالا  صدای برتر آمریکا شده است تا اینکه ویروس لعنتی کرونا غرور او را در هم می کوبد و در خروج  از کاخ سفید را به او نشان می دهد.
جو می اید برای چه;گویی خبر از نرمالیزاسیون است نرمالیزه کردن اوضاع و بازگشت به پیشاترامپ اما امان از اینکه روسها زمین گیر شده اند ولی پیری مجال ادامه نمیدهد.

حالا صدای زنی رنگین پوست شنیده میشود و باز مرد قدبلند موطلایی با ترکیبی از ادبیات کابویی تگزاسی و گنگهای نیویورکی بار دیگر برگشته است.
آیا ساختار تسلیم او شده است زمان زیادی برای فهمیدن جواب نمانده است.
کامالا حالا آمده است زنی از نیویورک با کاراکتری نه از جنس اوباما و نه از جنس کندی،
او خودش آمده است.
هی کامالا! آخرین فرصت پرزیدنتی زن درحال از بین رفتن است.
هی کامالا از تهران تا نیویورک دارد به تو نگاه می کند
هی کامالا از تل آویو تا مسکو از پیروزیت خوشحال نمیشوند
هی کامالا پیونگ یانگ تاریک هم دارد تو را نگاه می کند!
روند به نفع ترامپ درحال پیش رویست اما نام یک ایالت در ذهنها حک میشود پنسیلوانیای سرنوشت ساز!
امان از پنسیلوانیای سرنوشت ساز!
همان جایی که میتواند اولین  رییس جمهور زن آمریکا را انتخاب کند!
روند به نفع #ترامپ در حال پیش رویست اما فریاد مسلمانان عرب تبار میشیگان شنیده میشود!
امان از پنسیلوانیای سرنوشت ساز درحالیکه روح سناتور مک کین هنوز نمیخواهد ترامپ در جورجیا برنده شود!
هی کامالا! یادت باشد روند به نفع ترامپست اما اگر پیروز شوی تاریخ ساز میشوی!
پیروزی بیهوده رخ نخواهد داد مگر اینکه مردان  سیاهپوشت هارلم بدانند که میشود به زن هم رای داد
امان از پنسیلوانیای سرنوشت ساز!...

دیپلماسی و سیاست خارجی

03 Nov, 03:11


🌎 الکترال کالج چیست؟

مجمع الکترال رئیس‌جمهور آمریکا را انتخاب می‌کند یا مردم؟

اسفندیار خدایی، دکترای مطالعات آمریکا

🌿 قضاوت ما ایرانیها درباره آمریکا غالباً با حب یا بغض همره است. برخی رسانه‌ها و سیاسیون در تریبونهای مختلف مدعی‌اند که رئیس‌جمهور آمریکا را یک عده سیاستمدار در مجمع الکترال انتخاب کنند نه مردم. به گمان آنها در انتخابات ۲۰۱۶ با وجود آنکه هیلاری کلینتون سه میلیون رای بیشتر کسب کرد، اعضای مجمع الکترال با نظارت استصوابی به او خیانت کردند و رای خود را به سبد ترامپ ریختند! اینطور نیست و بحث نظارت استصوابی هم بی‌ربط است.

🌿 هیلاری کلینتون به این علت شکست خورد که در چند ایالت کلیدی شکست خورد. هر ایالت آمریکا با توجه به جمعیتی که دارد، سهمیه یا آراء الکترال مشخصی دارد که مساوی با مجموع تعداد نمایندگان آن ایالت در سنا و مجلس نمایندگان است. (هر ایالت دو سناتور و متناسب با جمعیت، تعدادی نماینده مجلس دارد) جهت سهولت با مثالی از کشورمان توضیح می‌دهم: تهران ۳۸ نماینده در مجلس دارد پس ۳۸ سهمیه رای الکترال دارد. خوزستان و فارس هرکدام ۱۸ نماینده در مجلس دارند پس هرکدام ۱۸ سهمیه الکترال هم دارند به همین ترتیب لرستان، کرمانشاه و سمنان هم هرکدام ۹، ۷ و ۴ سهمیه الکترال دارند. هر ایالت آمریکا هم با توجه به مجموع تعداد نمایندگان خود در کنگره، تعداد مشخصی سهمیه یا رای الکترال دارد.

🌿 تمام ایالات آمریکا مجموعاً ۵۳۸ سهمیه الکترال دارند. بیشترین سهمیه را کالیفرنیا با ۵۵ رای الکترال دارد. آلاسکا، داکوتای جنوبی و شمالی و چند ایالت دیگر فقط سه سهمیه الکترال دارد. تگزاس ۳۸ و فلوریدا و نیویورک هرکدام ۲۹ سهمیه رای الکترال دارند. بقیه ایالات بین ۳ تا ۲۰ سهمیه الکترال دارند.

🌿 نکته بسیار مهم: هرکدام از کاندیداها که در یک ایالت پیروز شوند، تمام سهمیه الکترال آن ایالت را از آن خود می‌کنند و کاندیدای شکست خورده هیچ سهمیه‌ای از آراء الکتورال آن ایالت را کسب نمی‌کند. تکرار می‌کنم هیچ! یعنی هر ایالت یا قرمز جمهوری‌خواه (ترامپ) می‌شود و یا آبی دموکرات (هریس). در انتخابات آمریکا رقابت بین ایالتهاست. این پاراگراف را دوباره بخوانید!

🌿 در نهایت هر کس نصف بعلاوه یک، یعنی ۲۷۰ رای الکترال از مجموع ۵۳۸ رای الکترال را کسب کرد، رئیس‌جمهور می‌شود. در جلسه‌ای نمادین و تشریفاتی به نام مجمع الکترال، حزب پیروز هر ایالت تعدادی افراد مساوی با سهمیه آن ایالت را به نمایندگی به این مجمع می‌فرستد و رئیس‌جمهور کسی خواهد بود که رای الکتورال بیشتری کسب کرده و این جلسه تشریفاتی است. اینکه گفته می‌شود آنها می‌توانند خیانت کنند تاکنون در انتخابات آمریکا هرگز رخ نداده یا سرنوشت‌ساز نبوده. گاهی بخصوص نمایندگان کاندیدای شکست خورده ممکنه جهت شوخی یا مسخره‌بازی، رای خود را به فلان هنرپیشه یا سیاستمداری که اصلاً کاندیدا نیست بدهند که این پدیده چندان اهمیت ندارد چون آراء الکترال کاندیدای شکست خورده را معمولاً پیگیری نمی‌شوند و گاهی حتی لازم نیست که آنها به پایتخت سفر کنند چون نتیجه قبلاً در انتخابات مشخص شده.

🌿 نکته مهم دیگر: برخی ایالات به دلیل بافت جمعیتی و نژادی و فرهنگی خود در یکصد سال گذشته همواره طرفدار دموکراتها یا جمهوریخواهان بوده‌اند، بنابراین اهمیت آنها در رقابت انتخاباتی کمتر است. مثلاً مردم کالیفرنیا همیشه به دموکراتها رای داده‌اند، پس کار کاندیدای دموکرات مثل هریس در کالیفرنیا برای پیروزی سخت نیست و انتخابات در این ایالت رقابتی نیست. ترامپ حتی نیازی نمی‌بیند که به کالیفرنیا سفر کند چون وقت تلف کردن است! برعکس ایالاتی هم هستند که همیشه حامی جمهوری‌خواهان هستند مثل ایالت تگزاس. می‌شود گفت با توجه به گرایش سیاسی غالب در کالیفرنیا و تگزاس، انتخابات در این دو ایالت تشریفاتی است. مهم نیست که مشارکت در این دو ایالت ۱۵ درصد باشد یا ۸۵ درصد چون کم یا زیاد بودن مشارکت تعداد سهمیه الکترال این ایالتها را تغییر نمی‌دهد حتی اگر کامالا هریس در کالیفرنیا پنج میلیون و یک رای بیشتر از ترامپ کسب کند فقط آن یک رای اضافی کافیه که تمام رای الکترال کالیفرنیا از آن او باشد و پنج میلیون رای اضافی، دیگه به دردش نمی‌خوره.

🌿 اما هشت ایالت پاندولی (نوسانی) یا صحنه نبرد هستند مثل پنسیلوانیا، میشیگان، آریزونا، جورجیا، ویسکانسین و چند ایالت دیگر. در ایالتهای پاندولی احتمال پیروزی هر دو نامزد جمهوریخواه و دموکرات وجود دارد، لذا رقابت در این ایالتها خیلی داغ و پر سر و صداست و پیروزی در این ایالات و کسب سهمیه آراء الکتورال آنها بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است. وقتی تعداد آراء الکترال کسب شد در سراسر کشور نزدیک باشد، ممکن است در ایالت پنسیلوانیا یک نامزد با اختلاف هزار رای تمام بیست رای سهمیه الکترال این ایالت را کسب کند و با کسب حد نصاب ۲۷۰ رای الکترال، رئیس‌جمهور شود.

دیپلماسی و سیاست خارجی

02 Nov, 15:56


ترجمه فارسی کتاب «نقش زور در روابط بین‌الملل».


نویسنده: آنتونیو کاسه‌سه.
                                   


دیپلماسی و سیاست خارجی



👇👇👇

https://t.me/Iranian_diplomacy

دیپلماسی و سیاست خارجی

01 Nov, 08:16


دفترچه راهنمای ثبت نام دوازدهمین آزمون استخدام فراگیر

مهلت ثبت نام: تا 20 آبان ماه 1403




مشاوره تخصصی کنکور ارشد و دکتری علوم سیاسی


👇👇👇

@politicsman

دیپلماسی و سیاست خارجی

30 Oct, 21:11


🔺آتش‌بس در لبنان یا ...؟


صابر گل عنبری

در یک ساعت اخیر در پی انتشار اخباری از منابع اسرائیلی و اظهارات نخست‌وزیر لبنان درباره نزدیک بودن توافق در جبهه لبنان و آتش‌بس، خوش‌بینی‌ها بالا گرفته است.

نجیب میقاتی نخست‌وزیر لبنان امشب اعلام کرد که عاموس هوکشتاین فرستاده آمریکا با او تماس گرفته و گفته است در حال عزیمت به اسرائیل بوده و امیدوار است که طی ساعات آینده آتش‌بس اعلام شود.

میقاتی همچنین بیان داشت که حزب‌الله در تفکیک جبهه لبنان از جبهه غزه دیر کرد. مفروض این گزاره نخست‌وزیر لبنان پذیرش این تفکیک از جانب حزب‌الله است.

شبکه دولتی اسرائیل هم پیش‌نویس توافقی را منتشر کرد که نظر به مواضع و سیاست‌های معروف حزب‌الله بیشتر به تجویز «تسلیم‌نامه» برای آن شباهت دارد تا متنی مورد توافق

اما این اخبار درباره آتش‌بس قریب‌الوقوع در لبنان در حالی منتشر می‌شود که عصر چهارشنبه دبیر‌کل جدید حزب‌الله در نخستین سخنرانی خود تاکید کرد که تحرکات دیپلماتیک هیچ نتیجه‌ای تاکنون نداشته است و از اعلام آمادگی حزب‌الله برای آتش‌بس اما تحت شروط آن گفت.

در کنار آن هم امروز چهارشنبه، تحولات میدانی لبنان سیر صعودی  قابل توجهی داشت و سه روز پس از درخواست حزب‌الله از ساکنان 25 شهرک اسرائیلی برای تخلیه، ارتش اسرائیل امروز از نقاط پرجمعیت شهر 100 هزار نفری بعلبک خواست که آن را تخلیه کنند.

اما واقعیت چیست؟
به نظر نگارنده «تا این لحظه» تحول جدی و مهمی در جبهه لبنان در مورد آتش‌بس رخ نداده و در جبهه نوار غزه نیز مذاکرات تاکنون هیچ نتیجه‌ای در بر نداشته و فعلا چشم‌انداز روشنی برای آتش‌بس در غزه وجود ندارد.

چنان که دو روز قبل از حمله اسرائیل به ایران گفته شد، موج دیپلماسی شروع شده در منطقه نشانه نزدیک  بودن این حمله است و دو هدف عمده را دنبال می‌کند:
نخست مهار و کنترل تبعات حمله اسرائیل و به نوعی مهندسی واکنش ایران پس از آن و هدف دوم بهره‌برداری انتخاباتی دولت بایدن از این دیپلماسی به نفع کامالا هریس در ایالت‌های سرنوشت‌ساز برای کسب آرای اقلیت عرب و مسلمان.

اما هدف از اعلام قریب‌الوقوع آتش‌بس چیست؟
اکنون نیز در کنار همان انگیزه انتخاباتی، با توجه به انتشار اخباری در برخی منابع آمریکایی مبنی بر احتمال پاسخ ایران در آینده نزدیک و قبل از انتخابات آمریکا می‌توان گفت که اشاعه فضای «آتش‌بس نزدیک» با این مساله پیوند دارد.
اما انگیزه دیگر نیز می‌تواند عملیات روانی اسرائیل علیه حزب‌الله و فشار بر دولت لبنان برای واداشتن حزب به پذیرش توافق بر اساس شروط تل‌آویو باشد.

واقعیت هم این است که دولت لبنان هم در روزهای اخیر فشارهای سیاسی خود را بر حزب‌الله افزایش داده و علنی‌تر کرده است؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت که حزب اکنون در دو جبهه درگیر است؛ جبهه جنگ با اسرائیل و جبهه فشار سیاسی داخلی؛ به گونه‌ای که حتی برخی متحدان مسیحی آن هم موضعی مخالف گرفته‌اند.

در این راستا هم حتی بعید نیست که آمریکا و دولت لبنان آتش بسی را اعلام کنند که مورد موافقت حزب‌الله نباشد و این حزب به این شکل در مظان اتهام و مسئولیت تداوم جنگ قرار گیرد. 

با این حال دور از ذهن نیست که ارتش اسرائیل تلاش کند که در چند هفته آینده حمله زمینی خود را پایان دهد و یا بسیار محدود کند و به حملات هوایی ادامه دهد. در صورت وقوع چنین تحولی، می‌توان علت و نتیجه این حمله را بهتر تحلیل کرد.

دیپلماسی و سیاست خارجی

30 Oct, 08:36


🌎 بنیادی‌ترین نقصانِ سیاستِ خارجی ایران

دکتر محمود سریع‌القلم

 
🌿 یکی از مفاهیمی که از اقتصاد و کارآفرینی به متونِ سیاستِ خارجی و روابطِ بین‌الملل وارد شده است، Hedging است. به جز چند کشور، اکثریتِ کشورهای جهان با فکر، مشورت، محاسبه، برنامه ریزی و آینده نگری، این مفهوم را به کار گرفته‌اند. از امارات تا چین، از مکزیک تا هند، از قطر تا برزیل، از عمان تا اندونزی، عموماً مفهوم Hedging را کانونِ حکمرانی قرار داده‌اند.

🌿 به عبارت دیگر: در این جهانِ چند قطبی اقتصاد و سیاست، همه درحال افزایش آلترناتیوها، گسترش فرصت‌ها، ایجاد کثرت در منابع واردات و صادرات و سرمایه گذاری، تنوعِ منابعِ تامینِ اسلحه، کاهشِ ریسک و مخاطرات، تنوعِ استراتژی‌های تامین منافع و امنیت ملی و وسیع تر کردن دوایرِ تحرک و اثرگذاری در روابط خارجی هستند.

🌿 عربستان هم زمان با آمریکا، روسیه و چین روابطِ تودرتو ایجاد کرده است. مکزیک، هم با آمریکا روابط استراتژیک برقرار کرده و هم با چین. ویتنام هم به صورت گسترده با چین مراوده دارد و هم با آمریکا و اتحادیه اروپا. هند، هم افزایش حضور سیاسی و اقتصادی در آسیا را دنبال می‌کند و هم در غرب اروپا و آمریکای شمالی.

🌿 اندونزی با فکر و برنامه ریزی و اندیشۀ درازمدت، توازنی میان روابط غرب و شرق خود بنا کرده است. اگر مقیاسِ کوچک و بزرگ را در نظر نگیریم، و به کیفیت و عمق توجه کنیم، موفق ترین کشور غیر غربی جهان در Hedging امارات متحده عربی است. نه دیپلماسی انرژی با مسکو را فراموش کرده، و نه خرید سهام قابل توجه از صنعت باطری‌سازی چین را، نه ابتیاع یک کارخانۀ تولید تسلیحاتی برزیلی را، نه سرمایه‌گذاری مالی در غرب اروپا را و نه Silicon Valley را. مانند آنها که وقتی در بورس سرمایه گذاری می‌کنند به صورت Portfolio investment عمل می‌کنند.

🌿 اگر دانشجویی در یکی از دانشگاه‌های مهمِ دولتی، لیسانس در مهندسی یا علوم انسانی بگیرد، یک سطح از توانایی، فرصت و Hedging را به دست آورده است. اگر در رزومۀ خود بنویسد: تسلط به زبان‌های انگلیسی و چینی، سطح Hedging افزایش پیدا می‌کند. اگر در سه کنفرانس مهم بین المللی، مقاله ارائه کند، Hedging چند برابر می‌شود. ریسک بیکاری را اینگونه کاهش می‌دهد و در پیدا کردن کار در short list قرار می‌گیرد و سپس می‌تواند انتخاب کند. با افزایش توانایی، دانش و مزیت، ریسک های زندگی خود را جنبۀ نزولی می بخشد. اگر در شغلی که انتخاب می کند رضایت نداشت، فرصت‌ها برای او فراوان است. در این جهان متکثر و متنوع، چه فرد، چه بنگاه اقتصادی، چه نهادها و چه دولت‌ها عموماً در حال کاهش ریسک، حفاظتِ از خود و افزایشِ فرصت‌ها هستند.

🌿 معلوم نیست سیاست خارجی ایران در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی، Hedging دارد یا خیر؟ کدام کالا، فرآورده و یا خدماتِ ایران، در اقتصادِ منطقه‌ای یا بین‌المللی، خاص و ممتاز است و مصرف‌کنندگان خارجی به آن‌ها وابسته‌اند؟ زعفران اسپانیا، پتروشیمی عربستان، خاویار روسیه، نفت عراق، پستۀ آمریکا، فرش هند و گاز قطر به وفور یافت می شوند و سهم ایران از بازار جهانی را کاهش داده‌اند.

🌿 در جهان امروز، شرکت ها و کشورها تلاش می‌کنند دیگران را در مزیتی که در اختیار دارند به خود وابسته کنند: کارگر ارزان در ویتنام، پیچیده‌ترین تشکیلات تولید تراشه در تایوان، سوبسید انرژی و اجاره در چین، مالیات بسیار پایین شرکت‌ها در تکزاس، فضای کسب و کار مساعد در امارات نسبت به دیگر کشورهای عربی خلیج فارس، فرصت سرمایه گذاری‌های فراوان در ترکیه، همکاری های فن‌آوری در کره جنوبی و ژاپن. عموماً همه در حال ایجاد آلترناتیو و بهره برداری از فرصت‌های ممکن و افزایش Leverage و یا اهرم هستند.

🌿 اقتصادِ ایران تا کنون چنین استراتژی درازمدتی را با توجه به سرمایه ها و مزیت‌های فراوان کشور ایجاد نکرده است. اقتصادِ ایران در کورانِ راهروهای تولید، سرمایه‌گذاری و فن‌آوری جهان نیست چون به نظر می‌رسد تلقی از مدیریت اقتصادی، عمدتاً تامین ارزاق عمومی است. جدول زیر معرفِ جهت گیری سرمایه‌گذاری‌ها در دهۀ 2020 است.
پرسش کلیدی این است که ایران خود را در این شبکه بهم تنیدۀ جهانی چگونه تعریف می‌کند؟

🌿 در عرصۀ سیاسی نیز، Hedging ایران بسیار محدود است. شاید بشود ادعای علمی کرد که ایران با هیچ کشوری، روابط دوجانبۀ به‌هم تنیدۀ دراز مدتِ متقابلِ همه جانبۀ با دوامِ استراتژیک ندارد. با تعدادی کشور دوست است و رفت و آمد دارد ولی وفاداری و پایبندی آن‌ها هنگام بحران یا خطر، قابل اطمینان نیست. به نظر می‌رسد در عرصۀ سیاسی، آن‌هایی که با ایران دوست هستند بیشتر سنت «دوری و دوستی» را برگزیده‌اند. Hedging و Leverage ایران بیشتر در مدارهای نظامی و در جهتِ بازدارندگی و با پشتوانۀ مکتب امنیتی و اندیشۀ Keeping enemies at bay است...

دیپلماسی و سیاست خارجی

28 Oct, 17:08


🔺چرخش نگاه‌ها به ایران؛ چه می‌شود؟

صابر_گل_عنبری

طی یک ماه گذشته بعد از حمله موشکی ایران، برای پاسخ نگاه‌ها به سمت اسرائیل بود؛ اما پس از واکنش تل‌آویو دوباره نگاه‌ها به سمت ایران چرخیده است. خاصیت حملات رفت و برگشتی همین است و نگاه‌ها مدام بین طرف‌های درگیر جابجا می‌شود.

پس از حمله اسرائیل  تصویر اولیه در مقایسه با تصویر برساخته از تهدیدها ضعیف بود و همچنان تصویر "وعده صادق 2" بر آن چیرگی داشت و همین امر هم در کنار محدود بودن حمله به اهداف نظامی نارضایتی‌هایی را در خود اسرائیل به دنبال داشت.

اما رفته رفته در دو روز اخیر با گزارش رسانه‌های آمریکایی درباره نتایج حمله اسرائیل و حجم خسارت‌ها تصویر آن فربه‌تر شد و تا حدودی هم از نارضایتی اپوزیسیون و راستگرایان اسرائیلی کاسته شد.

در این میان اما اظهارنظرهای ایران در فروکاست مستمر از حمله و نتایج آن و بازتاب آن تاکنون تاثیر خاصی بر تصویر جدیدِ در حالِ شکل‌گیری نداشته است، اما تهدیدهای ایران در دو روز اخیر مورد توجه قرار گرفته و نگاه‌های ناظران و رسانه‌های جهان از جمله اسرائیلی و آمریکایی را به سمت ایران چرخانده و نوعی انتظار برای واکنش و پاسخ ایران ایجاد کرده است.

ایران پاسخ سریع و فوری نداده، اما اکنون پرسش این است که آیا واکنش نشان خواهد داد و در چه سطحی و چه زمانی؟

در مورد واکنش ایران هم هر چند برخی تحلیل‌ها نظر به مواجهه تقلیل‌گرایانه تهران بر عدم پاسخ بود، اما در یادداشتی درباره حمله اسرائیل بیان شد که ایران احتمالا نوعی پاسخ  را ضروری بداند. اکنون هم این ضرورت احتمالا از نگاه تصمیم‌سازان ایران در سایه فربه شدن تصویر حمله در دو روز اخیر مضاعف شده است.

در کنار آن هم معمولا در چنین حملات پینگ‌پنگی، هر طرفی تلاش می‌کند که آخرین حمله و شلیک را انجام دهد و این مساله هم تا حدود زیادی معطوف به ادراک اهمیت تصویری نهایی است که در پایان درگیری شکل می‌گیرد.

با این شرح می‌توان گفت که طرف ایرانی تصمیم به پاسخ به حمله اسرائیل دارد، اما چه زمانی و در چه سطحی؟

در مورد زمان حمله انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پنجم نوامبر یعنی کمتر از 10 روز آینده نقش یک متغیر دو وجهی در خصوص پاسخ ایران -چه در جهت تسریع چه تاخیر آن- ایفا می‌کند.

این انتخابات از یک جهت می‌تواند مشوق ایران برای پاسخ‌دهی قبل از پنجم نوامبر شود و آن را تسریع کند. از این منظر که احتمالا از نظر حکومت ایران درگیر شدن آمریکا با این انتخابات احتمال وقوع جنگ را بسیار کاهش می‌دهد و قبل از انتخابات را  فرصتی بهتر برای آن بداند.

اما از منظر دیگر چنین پاسخی قبل از انتخابات می‌تواند شانس پیروزی ترامپ را افزایش دهد. این عامل می‌تواند مشوقی برای تاخیر حمله به پس از انتخابات آمریکا باشد. اما مساله اینجاست که اکنون هم شانس ترامپ بسیار بالاست و پیروزی او در انتخابات هم می‌تواند در نقش مانع عمل کند.

در این باره فارغ از نظرها و تحلیل‌های ناظران، باید دید نظام فکری حکومت ایران به عنوان طرف تصمیم‌گیر چه نظری دارد. نظرها تا حدودی متفاوت است؛ اما هسته سخت قدرت تمایز زیادی قائل نیست و می‌توان جمع‌بندی حکومت در این باره را در این گفته امروز دکتر ولایتی دید که «آنچه که آقای بایدن به آرامی می‌گوید آقای ترامپ فریاد می‌زند».

همچنین نوعی نگاه در برخی نهادها نیز وجود دارد، مبنی بر این که چه بسا با ترامپِ اهل معامله راحت‌تر بتوان تعامل کرد تا با دموکرات‌ها.

مخلص کلام درباره زمان پاسخ این که به نظر می‌رسد تمایل حکومت به انجام آن قبل از انتخابات آمریکا بیشتر است.
اما درباره شکل پاسخ هم می‌توان پیش بینی کرد که حکومت به احتمال زیاد به سطحی بیشتر از حمله «وعده صادق 2» می‌اندیشد؛ چنان که این حمله بزرگ‌تر از «وعده صادق 1» بود.

اما این وسط یک متغیر می‌تواند بر زمان و کیفیت پاسخ ایران اثرگذار باشد و آن هم مذاکرات آتش‌بس در منطقه است. این مذاکرات و دیپلماسی هم یکی دو روز قبل از حمله اسرائیل شروع شد و در همان زمان هم گفته شد که هدف از آن مدیریت و مهار تبعات حمله اسرائیل است.

از این رو واقعیت این است که چندان محتمل نیست که این مذاکرات در آینده نزدیک و قبل از مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا و نشستن رئیس جمهور جدید در کاخ سفید نتیجه خاصی داشته باشد، اما اگر پیشرفت چشمگیری داشته باشد، می‌تواند اثرگذار باشد.

اما در هر صورت، غافلگیری در پاسخ احتمالی ایران بیش از قبل واجد اهمیت فوق راهبردی است؛ از این جهت که با توجه به شکسته شدن تابوی حمله مستقیم اسرائیل، بعید نیست که اگر اطلاعات دقیقی مبنی بر زمان حمله ایران داشته باشد، چه بسا پیش‌دستی و حمله کند. در یادداشت دیگری به دورنمای حملات رفت و برگشتی و واکنش بعدی اسرائیل می‌پردازم.

دیپلماسی و سیاست خارجی

28 Oct, 01:50


.🔵🔴برای تحلیل #انتخابات_آمریکا متناسب با نطرسنجی ها فقط نمیتوان به یک نوع #نظرسنجی توجه ویژه کرد.


#اکبرمختاری

نظرسنجی مهم و اول نظرسنجی #ملی هست.

در این نظرسنجی رای تمام ایالتهای آمریکا از لحاظ اینکه به چه کاندیدایی رای می دهند مورد بررسی قرار می گیرد.

این نظرسنجی شرط لازم برای تحلیل انتخابات آمریکا می باشد اما شرط کافی نمی باشد.

نظر سنجی مهم دیگر بررسی هفت ایالت به اصطلاح #جبهه_نبرد است( Battle grounds)
در این نظرسنجی هفت ایالت چرخشی در رای دادن در دوره های مختلف تعیین کننده اصلی انتخابات می باشد.

هفت ایالت #میشیگان، #پنسیلوانیا، #کارولینای_شمالی، #ویسکانسین، #نوادا، #جورجیا و #آریزونا از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند و در میان این هفت ایالت پنسیلوانیا با داشتن بیشترین کارت الکترال میان این هفت ایالت سرنوشت سازتر خواهد بود.

در انتخابات 2016 هیلاری کلینتون در نظرسنجی ملی پیش بود و حتی در انتخابات نهایی سه میلیون بیشتر رای اورد اما در ایالت های جبهه نبرد اکثر ایالت ها را واگذار کرد و سرانجام شکست خورد.

پس از شکست هیلاری کلینتون از ترامپ
#بنگاههای_شرط_بندی هم بیشتر مورد توجه قرار گرفتند چرا که بسیاری از آنها معتقد بودند که ترامپ پیروز انتخابات خواهد شد.

بنابراین در میزان ارا و اینکه چه فردی پیروز میشود نگاه به بنگاه های شرط بندی تخصصی روی انتخابات آمریکا خالی از لطف نیست چراکه آنها هم از مشاوران زبده برای اینکه چه کسی در نهایت پیروز میشود کمک میگیرند.

تا زمان بودن جو بایدن بعنوان رقیب انتخاباتی ترامپ در انتخابات 2024 وی در ایالت های سرنوشت ساز و جبهه نبرد و بنگاه های شرط بندی از ترامپ عقب تر بود و در نظرسنجی ملی شانه به شانه ترامپ پیش می رفت.

در پایان سپتامبر در سه نوع نظر سنجی مورد اشاره،کامالا هریس از یک دهم تا دو درصد از ترامپ جلوتر بوده است و در برخی بنگاه های شرط بندی گاه تا چهار درصد جلوتر از ترامپ بوده است.
اما خطر از پایان سپتامبر شروع شده است جایی که هریس در ایالت های سرنوشت ساز با دونالد ترامپ سه به سه مساویست و در ایالت دیگر سرنوشت ساز، پنسیلوانیا رای هردو از بالاتر بودن هریس به مرحله مساوی برای هردو رسیده است و این جایی است که کمپین انتخاباتی هریس باید احساس نگرانی کند.

روند خاورمیانه در نوامبر بسیار پیچیده شده است بنابراین تحولات خاورمیانه تا حدی بر ارا می تواند موثر باشد
در پنجم نوامبر باید دید روند خاورمیانه در نوامبر وزنه چه کسی را بالاتر برده است.....

دیپلماسی و سیاست خارجی

27 Oct, 20:13


🔺آسمان عربی و حمله اسرائیل!


صابر_گل_عنبری

تنش نظامی میان ایران و اسرائیل زوایا و ابعاد مهم دیگری دارد که پیوندی مستقیم با متن این تنش ندارد، اما در حاشیه آن واجد اهمیت فراوان و ارتباطی غیر مستقیم است. از جمله آن‌ها بُعد ایرانی عربی و تحلیل مناسبات دو طرف از پنجره این تنش است.

اهمیت این بُعد هم بیشتر از آن جهت است که کشورهای عربی غالبا متحد آمریکا هستند و به شکل مستقیم و غیر مستقیم درگیر جنگ و تنش در منطقه.

اما در بحبوبه این وضعیت تنش‌آلود، دو اقدام قابل تامل بود؛ نخست خودداری بیشتر این کشورها از اجازه به اسرائیل برای استفاده از حریم هوایی آن‌ها در حمله به ایران و دوم نیز محکومیت سریع و گسترده این حمله.

هنوز مسیرهای دقیق عبور جنگنده‌های اسرائیلی روشن نیست؛ گرچه ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز دیروز اعلام کرد که این جنگنده‌ها وارد حریم هوایی عراق شده و از آنجا شلیک کرده‌اند.

دو مسیر نزدیک به عراق وجود دارد؛ نخست اردن و دیگری سوریه و دقیقا روشن نیست که جنگنده‌های اسرائیلی از کدامیک وارد آسمان عراق شده‌اند.

اردن اعلام کرد که هیچ هواپیمایی اسرائیلی از حریم هوایی‌اش برای حمله به ایران عبور نکرده است که البته نیاز به راستی‌آزمایی دارد. اما جدا از موضع رسمی اردن نشانه دیگری وجود دارد که جنگنده‌های اسرائیلی از آسمان سوریه وارد عراق شده‌اند و آن هم این که لحظاتی قبل از حمله به ایران حملاتی در مرکز و جنوب سوریه انجام شد و سیستم‌های راداری و پدافندی هدف قرار گرفت.

در این صورت می‌توان گفت که حمله به ایران نه از آسمان متحدانِ عربِ آمریکا، بلکه از آسمان دو کشورِ "دوست" صورت گرفته است که نظام‌های سیاسی هر دو متحد ایران هستند؛ اما کنترلی بر آسمان خود ندارند. آسمان عراق که در اختیار آمریکاست و آسمان سوریه هم جولانگاه اسرائیل و تقریبا در اختیار روسیه.

حمله اخیر اسرائیل محکی برای روابط ایران و کشورهای عربی هم بود. خودداری عربستان و متحدان عرب آمریکا که بعضا هم با اسرائیل روابط ائتلافی دارند، با در اختیار گذاشتن حریم هوایی خود و همچنین محکومیت سریع حمله می‌تواند بروندادی از دو امر باشد؛ نخست مسیر بهبودی که روابط ایرانی عربی طی می‌کند و رایزنی‌ها و تحرکات دیپلماتیک فشرده اخیر و دیگری نگرانی این کشورها نسبت به تشدید تنش و گسترش جنگ در منطقه.

این کشورها تمایلی به گسترش جنگ در منطقه با طرفیت ایران ندارند و آن را به زیان منافع و چشم‌اندازهای کلان اقتصادی خود می‌دانند که فضای ناامنی در منطقه آسیبی جدی به آن وارد می‌کند.

هدف دیگر واکنش کشورهای عربی منطقه به حمله اسرائیلی نیز می‌تواند فراهم کردن محملی برای خودداری ایران از پاسخ و ممانعت از افزایش تنش باشد.

اما موضع اخیر همسایگان جنوبی ایران در مخالفت با عبور جنگنده‌های اسرائیلی از حریم هوایی خود را نمی‌توان دلیلی بر تداوم این وضعیت در صورت وقوع جنگ دانست. اگر تنش نظامی در آینده به جنگی تبدیل شود که آمریکا خود را ناچار به دخالت در آن ببیند، بعید است که این کشورها حتی اگر هم بخواهند بتوانند مانع مشارکت  پایگاه‌های آمریکا در جنگ شوند و محتمل هم نیست که اسرائیل اساسا گوش به مخالفت این کشورها دهد و منتظر اجازه عبور جنگنده‌هایش از حریم هوایی‌شان بماند.

واقعیت این است که این کشورها میان سندان روابط ائتلافی با آمریکا و الزامات توافق‌نامه‌های امنیتی و چکش جبر همسایگی با همسایه ایرانی و الزامات آن قرار گرفته‌اند.

نگارنده بر این باور است که هنوز تغییری بنیادین در ادراک رسمی عربی در قبال ایران رخ نداده و علت آن هم این است که جدا از متغیرهای فرارابطه‌ای، هنوز دیوار «بی‌اعتمادی» میان دو طرف پابرجاست.

در این راستا نیز می‌توان گفت که کشورهای عربی منطقه، یک طرف غیرمستقیم دو جنگ کنونی در غزه و لبنان و در کل درگیری ایران و اسرائیل بوده و با بیم و امید نظاره‌گر آینده تنش‌های کنونی هستند و این که چه طرفی در نهایت در منطقه موقعیت برتری پیدا خواهد کرد.

همچنین بر خلاف ملت‌های عرب که از منظر تاریخی عرب-اسرائیلی به جنگ کنونی می‌نگرند، غالب نظام‌های رسمی عربی و بازیگران موثر آن، خاورمیانهِ بدون حماس و حزب‌الله را فارغ از هویت مذهبی جداگانه هر دو، در قاب منطقهِ بدون اسلام سیاسی بیشتر می‌پسندند و در آن سو هم تمایلی ندارند که جایگاه آمریکا و بعضا حتی اسرائیل در منطقه در مقابل ایران و متحدانش تضعیف شود.

در پایان ذکر این نکته هم بد نیست که یکی از معضلات دیرپای سیاست خارجی ایران قرار گرفتن در سیکل مواجهه کلیشه‌ای و موسمی با مسائل بدون طراحی بلندمدت و آینده‌نگری ژرف است. محصول چنین نگاهی لزوما پیش‌بینی روزهای سرنوشت‌ساز کنونی در مسیر خصومت با آمریکا و اسرائیل می‌بود و همین خود می‌طلبید که از گذشته بستر منطقه‌ای برای این روزها مهیا شود و از حداقل تنش‌ها هم پرهیز و در صورت رخداد سریعا مهار می‌شد.

دیپلماسی و سیاست خارجی

23 Oct, 16:14


🔺چِک آخر؟!

صابر_گل_عنبری

شواهدی نشان می‌دهد که زمان ماجراجويى نظامی اسرائیل علیه ایران نزدیک شده است.

غیر از بازدید امروز یواو گالانت از پایگاه هوایی هاتزریم و تهدید ایران از آن‌جا، اما مهم‌ترین قرینه می‌تواند سفر منطقه‌ای وزیر خارجه آمریکا به ویژه به اسرائیل باشد که با ده سفر قبلی او به منطقه از زمان شروع جنگ غزه متفاوت است.

به نظر می‌رسد که بلینکن برای چک نهایی چگونگی و زمان حمله اسرائیل به آن‌جا رفته است. با وجود بالا رفتن احتمال وقوع آن قبل از انتخابات آمریکا اما هنوز مشخص نیست و احتمال انجام آن بعد از انتخابات 5 نوامبر هم وجود دارد.

قبلا هم بایدن گفته بود از شیوه و موعد حمله آگاه است. این بدان معناست که توافقی درباره زمان و اهداف صورت گرفته است.

اما واشنگتن در آستانه انتخابات می‌خواهد کاملا مطمئن شود که این اقدام از حد خاص و مورد توافق فراتر نرود تا ناخواسته درگیر وضعیتی جنگی در منطقه نشود.

شکی نیست که نتانیاهو چشم به راه پیروزی ترامپ در انتخابات است و روشن نیست که حتی به این توافق خود با آمریکا کاملا پایبند باشد. از این رو احتمالا دولت بایدن نگران آن و تاثیرش بر پیروزی کاملا هریس است و بعید نیست این نگرانی بلینکن را در کنار چِک نهایی به اسرائیل کشانده باشد.

اما همزمان با سفر وزیر خارجه آمریکا، واحد سانسور نظامی در اقدامی قابل تامل تصاویر حمله پهپادی به منزل نتانیاهو را منتشر کرد. انگار که نتانیاهو با این کار می‌خواست به مهمان آمریکایی خود بقبولاند که باید دز اقدام احتمالی را بالا برد.
در نهایت با توجه به حساسیت بالای شرایط و احتمال خروج اوضاع از کنترل چندان هم محتمل نیست که اسرائیل بخواهد آمریکا را دور بزند.

البته سفر بلینکن به اسرائیل و سپس عربستان و قطر بُعدی دیپلماتیک هم دارد و آن هم احتمالا مربوط به وجود ابتکاری برای مابعد اقدام علیه ایران است. معمولا سیاست آمریکا در چنین مواقع حساسی هم یک پیوست دیپلماتیک برای مدیریت اوضاع و جلوگیری از خروج آن از کنترل دارد.

شرایط انتخاباتی در آمریکا و امید طرف اسرائیلی به بازگشت ترامپ چه بسا تاثیری منفی بر موفقیت هر گونه ابتکاری داشه باشد.

بعید نیست که این پیوست دیپلماتیک آمریکا در آستانه یک تنش نظامی خطرناک در منطقه ابتکاری برای آتش‌بس و توافق پس از اقدام اسرائیل باشد.
دو جنگ غزه و لبنان در بن‌بست است و هر گونه توافقی بدون حداقل تحقق اهداف اعلامی علی‌رغم همه این ترورها و ویرانگری‌ها تصویری شکست‌‎گونه برای اسرائیل ایجاد می‌کند، اما اقدامی علیه ایران می‌تواند بر آن سایه افکند و در ظاهر امر اسرائیل را در موقعیت برتر بنشاند.

بعید نیست که آمریکا با پیغام و پسغام و وعده توافق خواستار خویشتن‌داری ایران شده باشد و شاید هم تماس تلفنی چند روز قبل سلطان عمان معطوف به ابتکاری برای چنین توافقی باشد.
دیدار پس فردای بلینکن با وزرای خارجه عرب در لندن نیز با محوریت آینده غزه ممکن است در پیوند با این تحرکات باشد.

در این میان اما اگر حمله احتمالی اسرائیل تا حدودی محدود باشد، بعید نیست که ایران از خیر پاسخ به آن بگذرد؛ چنان که وعده‌ای برای توافق در میان باشد. اما اگر این حمله گسترده و مهم باشد و جنبه حیثیتی پیدا کند، ایران در معذوریت واکنش قرار می‌گیرد و پاسخ می‌دهد.

در این صورت حملاتی رفت و برگشتی شکل می‌گیرد و سه سناریو پس از آن قابل تصور است؛ نخست توقف آن در نقطه توافقی فراگیر با شمولیت توقف دو جنگ غزه و لبنان، دوم توقف این حملات بدون هیچ توافقی و سوم نیز شعله ور شدن جنگی منطقه‌ای.

دیپلماسی و سیاست خارجی

23 Oct, 00:24


🔺شوکی که تخلیه شد و جانشینی که مشخص می‌شود!

صابر_گل_عنبری


از غروب امروز منابع مجازی نزدیک به حزب‌الله با انتشار عکس‌هایی، خبر از کشته شدن سیدهاشم صفی‌الدین رئیس شورای مرکزی حزب‌ دادند و ساعاتی بعد هم ارتش اسرائیل طی بیانیه‌ای موفقیت‌آمیز بودن ترور را تایید کرد.
هنوز حزب‌الله بیانیه‌ای نداده است، اما گفته می‌شود که عصر امروز جنازه‌ها از مکان ترور خارج شده است.

بر خلاف اعلام رسمی سریع ارتش اسرائیل درباره تایید ترور سیدحسن نصرالله یک روز پس از آن، اما سه هفته طول کشید تا ترور صفی‌الدین تایید شود. تایید رسمی ترور دبیرکل سابق حزب‌الله معطوف به دریافت اطلاعات محرمانه (به احتمال زیاد از همان کانال‌های نفوذی) بود، اما تایید ترور رئیس شورای مرکزی حزب بعد از سه هفته و پیش‌دستی برخی منابع لبنانی و نزدیک به حزب‌الله در اعلام آن ساعاتی قبل از بیانیه ارتش اسرائیل، آن را به خبری سوخته مبدل ساخت.

همین خود در کنار کاهش قابل توجه ترورها می‌تواند نشانه‌ای مهم از بسته شدن کانالی نفوذی باشد که نقشی کلیدی در این ترورها با اطلاع دادن زمان دقیق نشست‌های فوق سری داشت. البته مکان‌ها به احتمال زیاد قبلا لو رفته بود و اسرائیل صرفا منتظر حضور رهبران حزب‌الله در آنجا برای نشستی بود که به محض کسب اطلاعات دقیق، سریعا اقدام به ترور کرد.

البته حزب‌الله عصر امروز پس از انتشار اخبار مربوطه در فضای مجازی می‌توانست با یک اعلام رسمی پیش‌دستی کرده و فرصت این اطلاع‌رسانی را از اسرائیل بگیرد که این اتفاق نیفتاد.

هر چند شوک بزرگ ناشی از ترور جانشین احتمالی دبیرکل سابق  حزب‌الله طی این سه هفته تخلیه شده و تاییدیه امشب شوک خاصی ایجاد نکرد؛ اما این اطلاع‌رسانی چهار روز پس از حمله پهپادی به منزل نتانیاهو می‌تواند فضای روانی ناشی از این حمله در اسرائیل را تحت الشعاع قرار دهد.

اکنون بعد از صدور بیانیه رسمی حزب‌الله در این باره، به احتمال زیاد نام دبیرکل جدید آن در آینده نزدیک اعلام شود. در میان نامزدهای احتمالی نیز، گزینه مطرح شیخ نعیم قاسم است.