زمانی با محاسبه بودجه زنجان، اردبیل، تبریز و اورمیه و مقایسه آن با درآمد تخمینی معدن سونگون دریافتیم که مجموع بودجه این چهار استان، کمتر از چهار درصد درآمد سونگون است و دکتر پزشکیان نیز زمانی گفته بود که درآمد تنها دو هفتهی سونگون، بسیار بیشتر از مجموع بودجه این چهار استان است که این دو هفته از ۵۲ هفته سال، همان رقم چهار درصدی برآورد ما میشد.
مثال زیر نشان میدهد که افسار گسیختگی مرکزگرایی تنها محدود به معادن ما نیست و آنها همه چیزخوار شدهاند. همه ساله مدارس بعد از تعیین رنگ یونیفرم محصلان با چند خیاط همان شهر قرارداد بسته و آدرس خیاطان را به والدین میدادند تا به همراه دانشآموز به خیاطی مراجعه کرده و بعد از اندازهگیری قد بچهها، لباس مناسبی تهیه کنند.
امسال مرکز اجازه نداد تا آن چندرغاز به خیاطان شهرهای ما برسد و آموزش و پرورش استان اردبیل به مدارس گفت که پول یونیفرم بچهها را از والدین گرفته و به تهران بفرستند تا چند خیاط در تهران لباس فرم بچهها را بدوزد. حماقت بیحد و حسابی میخواهد که سن بچهها را به خیاطان تهرانی گفته و آنها مثلاً برای یک پسر هشت ساله لباس بدوزند و دیگر لاغری یا قد بچهها لحاظ نشود و لباسهایی به مدارس مشکین تحویل داده شده که طنز برره در برابر آن هیچ است.
پول یونیفرمها مهرماه گرفته شد ولی تحویل یونیفرم بخاطر قطعی برق تهران و حجم بالای سفارشاتی که خیاطان تهران داشتند، به اول بهمن کشید و در این بیست روزی که لباسها تحویل داده شده، بچههای لاغر یک دستشان در تنبان بود تا نیافتد و بچههای چاق از ترس اینکه شلوارشان جر بخورد، حرکت اضافی نمیکردند تا اینکه همه از خیر لباس فرم گذشتند و گفتند که بچهها، لباس دلخواه خودشان را بپوشند و تنها نتیجه این تصمیم این بود که مرکز همیشه گرسنه و تاراجگر ما، چند ریالی کاسب شد.
----------
@ibrahimsavalan