ibrahim savalan @ibrahimsavalan Channel on Telegram

ibrahim savalan

@ibrahimsavalan


Twitter:
https://twitter.com/ibrahimsavalan

Instagram:
https://Instagram.com/ibrahimsavalan

ibrahimsavalan Telegram Channel (English)

Welcome to the official Telegram channel of ibrahimsavalan! If you're a fan of Ibrahim Savalan and want to stay updated on all his latest news, events, and projects, then this is the channel for you. Ibrahim Savalan is a talented and versatile artist known for his work in music, acting, and more. By joining this channel, you will have exclusive access to behind-the-scenes content, announcements, and special promotions. Connect with Ibrahim Savalan and other fans, share your thoughts and experiences, and be part of a growing community of supporters. Follow Ibrahim Savalan on Twitter at https://twitter.com/ibrahimsavalan and on Instagram at https://Instagram.com/ibrahimsavalan to stay connected across all platforms. Don't miss out on this opportunity to engage with Ibrahim Savalan and be the first to know about his upcoming projects. Join the ibrahimsavalan Telegram channel now!

ibrahim savalan

09 Feb, 09:55


قیمت طلا هر لحظه بالا می‌رود و ما همچنان از عواید معادن طلای زره‌شوران، آغ‌دره، اندیرگان و آستارگان محرومیم و می‌دانیم که معادن مس سونگون، اهر و مشکین نیز در کنار مس، مقادیر زیادی طلا دارند. درباره این معادن باید گفت که محدوده‌ای بالغ بر ۱۵۰ کیلومتر (از غرب سونگون تا شرق مشکین) تماما معدن مس و طلاست و از ۲۴ محوطه‌ی معدنی اهر، یازده مورد آن در حال بهره‌برداری است. بر اساس گزارش‌های غیررسمی ماهانه فقط یک تا یک‌ونیم تن طلا از معدن سونگون بدست می‌آید که با قیمت فعلی رقمی معادل ده هزار میلیارد تومان (ده همت) در ماه و ۱۲۰ همت در سال می‌شود.

زمانی با محاسبه بودجه زنجان، اردبیل، تبریز و اورمیه و مقایسه آن با درآمد تخمینی معدن سونگون دریافتیم که مجموع بودجه این چهار استان، کمتر از چهار درصد درآمد سونگون است و دکتر پزشکیان نیز زمانی گفته بود که درآمد تنها دو هفته‌ی سونگون، بسیار بیشتر از مجموع بودجه این چهار استان است که این دو هفته از ۵۲ هفته سال، همان رقم چهار درصدی برآورد ما می‌شد.

مثال زیر نشان می‌دهد که افسار گسیختگی مرکزگرایی تنها محدود به معادن ما نیست و آنها همه چیزخوار شده‌اند. همه ساله مدارس بعد از تعیین رنگ یونیفرم محصلان با چند خیاط همان شهر قرارداد بسته و آدرس خیاطان را به والدین می‌دادند تا به همراه دانش‌آموز به خیاطی مراجعه کرده و بعد از اندازه‌گیری قد بچه‌ها، لباس مناسبی تهیه کنند.

امسال مرکز اجازه نداد تا آن چندرغاز به خیاطان شهرهای ما برسد و آموزش و پرورش استان اردبیل به مدارس گفت که پول یونیفرم بچه‌ها را از والدین گرفته و به تهران بفرستند تا چند خیاط در تهران لباس فرم بچه‌ها را بدوزد. حماقت بی‌حد و حسابی می‌خواهد که سن بچه‌ها را به خیاطان تهرانی گفته و آنها مثلاً برای یک پسر هشت ساله لباس بدوزند و دیگر لاغری یا قد بچه‌ها لحاظ نشود و لباسهایی به مدارس مشکین تحویل داده شده که طنز برره در برابر آن هیچ است.

پول یونیفرم‌ها مهرماه گرفته شد ولی تحویل یونیفرم بخاطر قطعی برق تهران و حجم بالای سفارشاتی که خیاطان تهران داشتند، به اول بهمن کشید و در این بیست روزی که لباسها تحویل داده شده، بچه‌های لاغر یک دستشان در تنبان بود تا نیافتد و بچه‌های چاق از ترس اینکه شلوارشان جر بخورد، حرکت اضافی نمی‌کردند تا اینکه همه از خیر لباس فرم گذشتند و گفتند که بچه‌ها، لباس دلخواه خودشان را بپوشند و تنها نتیجه این تصمیم این بود که مرکز همیشه گرسنه و تاراجگر ما، چند ریالی کاسب شد.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

08 Feb, 08:12


آمریکالی رابئرت دایسون ۱۳۳۷.جی ایلین آسلان (مرداد) آیی‌نین ۲۳.ونده حسنلی تپه‌سینین ماننا دؤورونه عایید طبقه‌سیندن، حسنلی قیزیل قدحینی تاپیب آرخولوژی دونیاسی و آذربایجان تاریخینه تقدیم ائتدی و بو اثر اونون طرفیندن دونیایا تقدیم اولماسایدی، یقین ایندی‌یه قدر یوخ ائدیلمیشدی.

بو ۳۰۰۰ ایلدن داها قوجا اثر، فارسلارین اؤز دئدیکلرینه اساسن آرایالارین بو منطقه‌یه گلیشیندن اؤنجه دوزلمیش و دایسون‌ون دئدیکلرینه گؤره، میلاددان ۸۰۰ ایل اؤنجه، آریالار بو منطقه‌یه گلنده حسنلی تپه‌سینه هجوم ائدیب و اونو داغیدیرلار کی او هجوملاری ایرانی آرخولوق حسن طلایی ده تایید ائدیر. یانی اونلار ائله لاپ اوولدن داغیتماغا گلمیشلر.

فارس ناغیلنامه‌لرده یازیرلار کی بیر نفر بو قدحی قاچیرداندا، ییخیب اونون اوستونه دوشور و قدح ازیلیر. بیر حالدا کی دایسون قدحی تاپاندان بیر ایل سونرا، آمریکانین life درگیسی‌نین مخبری پرادا خانیملا موصاحیبه ائدیب و پروفسور زهتابی «ایران تورکلری‌نین اسکی تاریخی» کیتابیندا (ص ۳۸۸) او دانیشیغی لایف درگی‌سیندن بئله نقل ائدیبدیر:

میلاددان تقریبن ۸۰۰ ایل قاباق بو قالانی محاصره ائدیب اودلادیلار. قالانین اوچ نفر مدافعی، سییریلمیش قیلینج و توپپوزلا قالانین یوخاری طبقه‌سینده هر طرفه اوز قویاراق اومودسوز حالدا چالیشیردیلار کی، وطنلرینین میراثی اولان قیزیل قدحی دوشمنین تالانیندان قوروسونلار. سارای چؤکوب، ییخیلیب و بو اوچ مدافعه ائدن عسگر، یانار چؤکونتولر آلتیندا قالدیلار و اؤز اؤلوملری ایله اؤز ماموریتلرینی کامیل شکیلده یئرینه یئتیردیلر. چونکو هم اؤزلری، هم ده قیزیل قدح نظردن پنهان اولدولار. قالا تدریجله ییخیلیب، ترک اولاراق، یئل گتیرن تورپاق و قوم آلتیندا محو اولدو و کئچن یای بو صحنه تورپاغین آلتیندان ظاهر اولاندا، یوخاریدا دئدیگیمیز دؤیوشچولر، ایسکلت شکلینه دوشوب اؤز سیلاحلارینین یانیندا یاتمیش و اونلاردان بیری هله‌ده سئودییی قیمتلی قابی قوجاغیندا ساخلامیشدی.

فارسلار بو قدحین طرحلری حاقدا تکجه «قدیم ناغیللاردان قایناقلانمیش» دئییب کئچیرلر و بیزیم اونلاردان ساده بیر سئوالیمیز وار کی او باشلاریندا آی، گونش و دنیز تاجی اولان آداملار هانسی قدیمی ناغیلدان قایناقلانیرلار؟ بونلار اوغوزخان‌ین اوچ اوغلو اولان آیخان، گونخان و دنیزخاندان باشقا کیم اولابیلرلر؟

---------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

08 Feb, 08:10


دهه فجر به پایان می‌رسد و امسال حتی نمایشی از افتتاح یک خانه بهداشت در آذربایجان هم به راه نیافت ولی در مناطق فارس‌نشین صحبت از اتمام ۹۸٪ از پروژه انتقال آب دریا به شهرهای کرمان، اصفهان و یزد بر سر زبان هاست.

یاد وعده‌های انتخاباتی سعید جلیلی افتادم که به ترکهای ایران وعده می‌داد تا در صورت پیروزی، چیزی را افتتاح نکند ولی به داشتن مادر ترک زبانش افتخار کند ولی به اصفهان وعده می‌داد که آب دریا را به آنها داده، زاینده رود را احیا کرده و راه‌آهن بافق- زرین‌شهر، قطار سریع السیر تهران- اصفهان، متروی اصفهان و کنارگذر شرقی اصفهان را تکمیل کند.

هر چند هر دو پیام وعده بود و احتمال داشت عملی نشود، ولی نوع پیامهایی که ستاد جلیلی به مردم دو منطقه ارسال می‌کرد گویای خیلی چیزها بود. بیش از پنج سال است که تعریض جاده‌ای به طول چهار کیلومتر در حد فاصل خروجی مشکین تا ورودی روستای هییق، در دست اجراست و هنوز در دست اجراست و تنها دستاوردی که طرح تعریض جاده از خروجی پارس آباد تا سه‌راه آصلاندوز تا امروز داشته، نابودی محوطه باستانی اولتان بوده است. آیا می‌توان اینها را ناکارآمدی نامید؟ مسلما اگر چنین بود نباید جاده‌هایی که مرکز ایران را به مناطق نفتی جنوب‌غربی وصل می‌کرد و در بخشی از مسیر از دل کوههای زاگرس می‌گذشت، به سرانجام می‌رسید.

ولی آن طرح‌ها به سرانجام رسیده است. پس موضوع نه ناکارآمدی بلکه بیگانه پنداری مناطق ترک‌نشین است و اگر بیگانه نبودیم وضعیت شهرهایمان یقینا چنین نبود. همچنانکه تقریبا صد متر آن طرف‌تر از محوطه باستانی اولتان، سازمان راهداری و حمل‌ونقل جاده‌ای جمهوری آذربایجان طی بیانیه‌ای اعلام کرده که دولت ۴۴ پروژه بزرگراه را در قاراباغ و شرق زنگه‌زور به طول ۳۴۰۰ کیلومتر احداث می‌کند و ساخت چند فاز آن نیز به پایان رسیده است.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

06 Feb, 16:19


این فیلم با نام «۵۰۱.جی حجره» یا همان سلول ۵۰۱، در سال ۱۹۶۷ و سالها پیش از استقلال جمهوری آذربایجان در ترکیه ساخته شده و در آن مارش ملی و پرچم ملی آذربایجان شنیده و دیده می‌شود که با گذشت حدود پنجاه سال از دوره محمدامین رسول‌زاده، ایده و راه او هنوز زنده بوده و کسانی سوگند می‌خوردند که برای اهتزاز دوباره آن بیرق مقدس، با خشنودی زندگی خود را فدا خواهند کرد.

بیر کره یوکسلن بایراق، بیر داها ائنمز.

-------------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

05 Feb, 19:37


مالک شرکتی ساختمانی که ساخت بیش از پنج هزار واحد مسکونی را در کارنامه دارد و گاهی نیز از هنرمندان و فعالان حمایت کرده، هواداران تراکتور را متهم می‌کرد و وقتی با اصل ماجرا مواجه شد، گفت که شما نباید جواب توهین‌های آنها را بدهید و بگذارید هر چه می‌خواهند بگویند و در ادامه گفت که شما ۱۵ سال پیش نیز استادیوم باغشمال را به جهنمی برای میرحسین موسوی تبدیل کردید.

یکی از نزدیکان اکبر اعلمی که در مباحث هویت‌طلبی نیز دغدغه‌های اساسی دارد، بدون ارائه دلیلی هواداران تراکتور را محکوم کرد و از آنجا که به شرافت ایشان باور دارم، گفته‌های وی را تاثیرپذیری از جو حاکم فرض کردم و بزرگوار دیگری که زمانی از ارکان رزمندگان استان بود، اتفاق ۱۵ سال پیش باغشمال را پیش کشید و وقتی ماجرای توهین خاتمی به ترکها، درخواست‌های پیاپی ما و حتی مراجعه بزرگمردی مانند حسن دمیرچی به ستاد موسوی، عدم عذرخواهی خاتمی و ستاد موسوی و حمله هواداران موسوی و زخمی شدن چند فعال ترک در هتل شهریار تبریز را شنید، شاید متقاعد شد که ستاد موسوی با ما مثل فرعون رفتار کرده و برای همین استادیومی که امسال بهشت فیروزه‌ای پزشکیان شد، سال ۸۸ جهنم سبزی بود.

احتمالا این افراد بیننده روزمره کانالهایی مثل اینترنشنال هستند که مباحث مربوط به ترکها را وارونه کرده، فکر و فهم افراد را تسخیر می‌کنند. آن رسانه‌ها وقتی که تنها پنج درصد گناه متوجه تراکتوریها باشد، با گفتن اینکه هر دو طرف مقصر بوده، گناه ۹۵٪ درصدی تهران را ماست‌مالی می‌کنند و اگر اشتباه هواداران تراکتور کمی بیش از آن پنج درصد باشد، از وقوع چالدران یا قادسیه سخن می‌گویند.

هواداران تراکتور در این ۱۵ سال کارهایی کرده‌اند که نظیرش حتی هنگام هجرت مسلمین از مکه به مدینه نیز دیده نشد. اگر تراکتور نبود، تعداد زلزله زدگانی که از سرما می‌مرد شاید با آنهایی که در زلزله قره‌داغ کشته شدند، برابری می‌کرد و نقش این تیم در حمایت از حضور زنان در استادیوم و سیل ترکمن صحرا عالی بود. ولی نبود رسانه‌های فراگیری که مواضع آذربایجان را نشان دهد، باعث بایکوت این کارها شده و حتی صحنه‌های زیبای این هفته تبریز نیز دیده نشد. نماینده سابق تبریز و عضو سابق شورای شهر تبریز نیز از وقایع زیبای این هفته بی‌خبر بودند و در مورد حوادث تهران نیز، زخمی شدن سه دختر و ۲۹ پسر تراکتوری را نادیده گرفته و مواضع آن طرف را تکرار کردند و اگر ابزارهایی مانند اینستاگرام نبود، مرکزگرایان با تحریف وقایعی که در برابر چشم هزاران انسان اتفاق می‌افتد، ما را درسته می‌خوردند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

04 Feb, 16:44


احمد ملک ساسانی از دیپلماتهای دوره قاجاری و پهلوی بود که بعد از تحصیل در اروپا، از معلمان دربار و همچنین سه سال سرکنسول و سفیر ایران در عثمانی شده و تالیفات زیادی درباره روابط سیاسی ایران و ترکیه نوشته که بخشی از فرموده‌های ایشان همچنان به قوت خود باقیست و چراغ راهنمای سیاست خارجی ایرانگرایان در قبال ترکهاست.

او در کتاب دست پنهان سیاست انگلیس در ایران (انتشارات بابک، چاپ سوم، ۱۳۶۲، صفحه ۳۵) می‌نویسد: سلاطین سیاستمدار ایران همیشه با پادشاهان اروپا بر علیه عثمانیها متحد می‌شدند. هر وقت که عثمانیها قصد تصرف ایران می‌کردند آنها از عقب هجوم می‌آوردند و هر وقت قصد تصرف اروپا را می‌نمودند، ایران از عقب حمله می‌کرد و همین موضوع سبب انحطاط شاهنشاهی عثمانی گردید تا بکلی از بین رفت.

این جملات چکیده آرزوی ایرانگرایان در قبال ترکهای ایران است تا بتوانند با کمک اروپاییان، حکومت هزار ساله ترکها را برانداخته و با کمک اربابان جدیدشان، ترکهای منطقه را نیز سر جایشان نشانده و قلدری کنند و شاید گامهایی مانند برجام نیز تلاشی در این راستا بود که نگرفت.

حال مسئله وارونه شده و جواد ظریف از فرنگ پیغام فرستاده که اینها دیگر نمی‌خواهند با ایران مذاکره و دوستی کنند و شما بگویید که ما مذاکره نمی‌کنیم. این روزگار عجز ایرانگرایان را مدیون دخالت‌های اینها در جنگ اوکراین و اسرائیل هستیم که احتمال دوستی دولتهای فرنگی با ایران را کنسل کرد و کشتگان جنبش زن، زندگی، آزادی در رویگردانی ملتهای فرنگی از دولت ایران موثر بود تا ترمز دولت‌های‌شان برای رابطه با ایران را بکشند.

حال اگر از احمد ملک ساسانی بپرسند که سلاطین سیاستمدار ایران در چنین شرایطی چه باید بکنند؟ خواهد گفت که باید ابتدا رئیس جمهور ترکی بیاورند که در میان ترکهای داخل و خارج مقبولیتی داشته باشد و با میانجیگری او، دستشان را به سمت کشورهای ترک دراز کنند.

بی‌علاقگی غرب به مذاکره با ایران باعث ابطال نسخه ملک ساسانی شده و با گذشت نود سال از دیدار و گفتگوی ترکی رضاشاه و آتاتورک، حالا دکتر پزشکیان در دیدار با مشاور الهام علی‌اف با همان زبان ترکی گفت: زمانی که به آذربایجان سفر کرده بودم، احساس می‌کردم که در وطن خود هستم و حتما در فرصتی مناسب بار دیگر به کشور شما سفر خواهم کرد. مشاور علی‌اف نیز در پاسخ گفت: مردم آذربایجان بسیار دوستدار و علاقمند به جنابعالی هستند و ما بی‌صبرانه منتظر سفر شما به جمهوری آذربایجان هستیم.

آیا نیاز مبرم به گسترش روابط و دوستی با کشورهای ترک، باعث تلطیف فضای ترک ستیزانه ایران خواهد شد؟

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

03 Feb, 16:43


فیسبوک می‌گوید که شش سال پیش در چنین روزی شهردار مشکین‌ با حضور در شبکه استانی اردبیل گفته است که به برکت ایام الله دهه فجر، امسال یک باب غسالخانه در این شهر افتتاح خواهد شد.

با خود گفتم که لااقل آن روزها برای ما غسالخانه افتتاح می‌کردند و حالا از آن هم خبری نیست که شنیدم قرار است امروز مسجدی در مشکین افتتاح شود البته برای بار چهارم.

این مسجد یک بار با حضور اهل محل، بار دوم با حضور هئیت‌های مساجد و بار سوم با حضور مقامات شهرستانی افتتاح شده و امروز با حضور مقامات استانی افتتاح خواهد شد و سهم و نوبت مقامات کشوری محفوظ است.
----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

02 Feb, 11:03


دو نفر که برای مدتی با هم در یک بازداشتگاه همسلول باشند به عنوان کسانی که سرنوشت مشابهی پیدا کرده‌اند، همدیگر را بغل می‌کنند و می‌بوسند. زندانی با تجربه سعی می‌کند به زندانی مبتدی مشاوره داده، آرام کرده و مقاومتش را بیشتر کند تا کمتر صدمه ببیند. زندانی مبتدی گرفتار بی‌قراری شده، نصفه شب بیدار می‌شود. او که در زندگی عادی از بیدار کردن مادرش خجالت می‌کشید، به راحتی همسلولی خود را بیدار کرده و کابوسش را با او در میان می‌گذارد و وجود همین تازه وارد، باعث اعتماد به نفس بیشتر همان با تجربه نیز می‌شود. این دو فردی که تازه همدیگر را شناخته‌اند و افکار متفاوت و بعضا مخالفی دارند، برای یکدیگر دلسوزی کرده و سعی در تقویت یکدیگر دارند. وقتی یکی به اتاق بازجویی می‌رود، دیگری دستی به زانوی او می‌زند و تا وقتی برنگشته، نگرانش می‌شود.

ولی این دو گنجشک اسیری که عاشق و وابسته هم شده‌اند، به همدیگر اعتماد ندارند و حتی گاهی شک می‌کنند که شاید دیگری آدم خودشان باشد و برای کشیدن حرف از او، لباسی زندانی پوشیده است. اگر هم واقعا یک زندانی باشد، وقتی یک زندانی در زیر شکنجه به چیزهایی اعتراف می‌کند که منجر به مرگ نزدیکترین آدمهایش و یا حتی منجر به مرگ خودش می‌شود، چگونه می‌توان اطمینان کرد که او در اتاق بازجویی مرا لو ندهد؟ آن هم فردی که تازه شناخته و همفکرش نیست. گاهی هر دو فکر می‌کنند که دیگری مرا لو خواهد داد، پس نباید در لو دادن او درنگ کرد. پس نباید و نباید اعتماد کرد. فقط باید همدگیر را بغل کرد، بوسید، از خاطراتی که وجه سیاسی ندارد گفت، شعر خواند و اگر ته صدایی بود، آواز خواند. ولی وارد مباحث جدی نشد.

حالا اگر فضای کشوری را شبیه این سلول در نظر گرفته و با کشوری زندان گونه مواجه باشیم، گروههای سیاسی و اتنیکی آن کشور ممکن است برای هم هشتگ "اعدام نکنید" بزنند، برای مصائب دیگری گریه کنند، نگرانش شوند و آنها را برای ایستادگی تشویق و تقویت کنند، ولی اعتماد نمی‌کنند و همیشه نگرانند که طرف می‌تواند برای نجات خودش یا در ازای دریافت سهمی دیگران را بفروشد. آن هم کسانی را که افکاری متفاوت و بعضا مخالفی دارند. آن هم در شرایطی که گروه‌ها مدام متحد عوض می‌کنند و احتمال اتحادشان با قدرتها نیز منتفی نیست. هرچند که نصیبشان از آن اتحاد ناچیز باشد.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

01 Feb, 14:11


از ظهر جمعه تا ظهر شنبه

دیروز امام جمعه مشهد گفت که باید مردم را به دو دسته‌ی درون و بیرون از سبد روحانیت تقسیم کنیم و افراد درون این سبد را حفظ و افراد خارج سبد را جذب کنیم و روزنامه‌های اصلاح طلبی که وظیفه خطیر روتوش چهره‌ها و ماله‌کشی را دارند، امروز به این مسئله پرداختند و عباس عبدی در روزنامه هم‌میهن نوشت که آقای علم‌الهدی، روحانیت را همان گونه معرفی می‌کند که ضدانقلاب می‌خواهد. در حالیکه علم‌الهدی چیزی را گفته که در محافل آنها رایج است و مردم از نظر آنها به دو گروه ارزشی و بی‌ارزش تقسیم شده و شاید ناراحتی عباس عبدی از این است که بیان عمومی این سخنان، روتوش و ماله‌کشی آنها را سختتر می‌کند.

یکی از امامان ما نیز گاهی به خاطر علنی کردن سخنان داخل محافلشان، مورد التفات کامنت نویسان قرار می‌گیرد ولی بقیه باهوشتر از آنند که خود را برملا کنند و چون جمعه این هفته آغاز دهه فجر بود، امامان جمعه در صدد تبیین دلایل شکلگیری انقلاب اسلامی بودند و می‌گفتند که این انقلاب برای قطع رابطه و مذاکره با آمریکا بوده و از آنجا پالسهایی را به دولت دکتر پزشکیان می‌فرستادند و فقط امام جمعه بسیار باهوش اورمیه مستقیما سراغ بحث نرفته و بعد از تاکید بر لزوم تبیین دلایل شکل‌گیری انقلاب اسلامی به نسل جوان، گفت که اگر سراغ دشمنان خدا برویم ذلت نصیبمان خواهد شد.

ولی امام جمعه مشهد در این موضوع نیز حرفش را صریح زده و دولت دکتر پزشکیان را در جایگاه گورباچف نشانده و گفت: مگر این انقلاب اکتبر روسیه است که شما می‌خواهید با این گورباچف‌بازی‌ها، نهضت را دچار انحراف کنید؟ مگر این انقلاب قابل تحریف است که گمان کنید ارباب شما آمریکاست؟

تصادف دوازده بهمن با جمعه، اکثر مراسمات ویژه دهه فجر را به شنبه موکول کرد ولی براساس تصمیم کمیته اضطرار آلودگی هوا، کلاس های تمامی مقاطع تحصیلی در تهران غیر حضوری شد و آنها از مراسمات دهه فجر محروم شدند. هوای تبریز نیز آلوده است ولی مثل اینکه سلامت این کودکان چندان مهم نیست و مدارس دایر و مراسمات ویژه دهه فجر اجرا می‌شد که قبل از ظهر امروز، برق اکثر مناطق تبریز قطع شد و مراسمات انقلاب ناتمام ماند.

@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

31 Jan, 18:41


عیسی یگانه، محقق و نویسنده اهل سولدوز تفسیر جدیدی از نقوش جام زرین حسنلو ارائه کرده که در نوع خود یک کشف محسوب می‌شود و من این کشف ارزشمند را به ایشان تبریک می‌گویم.

سه نفر با تاجهایی با نقش خورشید، ماه و دریا، یک مرد کمان به دست، اژدهایی سه سر که جلوی آب را گرفته، چند قوچ، مردی سوار بر پرنده و زنی که قرار است قربانی شود، نقشهای روی جام زرین حسنلو هستند که در تفسیر آقای یگانه این سه مرد همان گون‌خان، آیخان و دنیزخان فرزندان اوغوزخان هستند و مرد کماندار گویای داستان مشهوری است که به قلم فضل الله رشیدالدین همدانی نوشته شده و در آن اوغوزخان کمان و تیرهایی را به فرزندانش می‌دهد.

داستان سه پسر اوغوز با گذر زمان و در دروه اسلامی، تبدیل به داستان سه برادر با نامهای ملک محمد (آیخان)، ملک خورشید (گون‌خان) و ملک جومشود (دنیزخان) می‌شود که در آن ملک محمد برای رهایی دختری که به عنوان قربانی تسلیم اژدها شده، به نبرد با اژدها رفته و راه آب را باز می‌کند. او سوار بر قوچ سیاه به جهان تاریکی و سوار بر قوچ سفید به جهان روشنایی می‌رود و با سوار شدن بر زیمیریخ قوشو یا همان سامروک، سیمرغ یا زومرود قوشو باز می‌گردد.

در تفسیر آقای یگانه، جام حسنلو دقیقا سیر داستانی سه پسر اوغوز و داستان ملک محمد است و این گویای تدوام فرهنگ در آذربایجان از 3500 سال تا همین امروز است که مادران داستان ملک محمد را برای فرزندان خود بیان می‌کنند و واقعا تفسیر مغتمنی است.

مستندی با عنوان رموز جام حسنلو و بر پایه تفسیر آقای یگانه تهیه شده و این مستند چهارشنبه دهم بهمن، در آمفی تئاتر مملو از جمعیت کتابخانه نقده پخش شد و بنده نیز به عنوان سخنران حاضر در جلسه، جملاتی درباره ارتباط نقش جام حسنلو با داستان سکایی تارقیتای و سه پسرش با نامهای
آلپ اوک سای، آرپ اوک سای و کول اوک سای را برای حاضران نقل کردم که حضور لغت اوک (اوک) در نا م این پسران، ارتباط این داستان سکایی با داستان تیرهای زرین فرزندان اوغوز را نشان می‌دهد.

همچنین گفتم که در نسخه تازه یافته شده کتاب دده‌قورقود معروف به نسخه ترکمن صحرا نیز قازان خان به نبرد اژدها می‌رود و شواهد بسیاری مبنی بر تداوم نقوش جام زرین حسنلو در فرهنگ امروزی ترکها وجود دارد.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

30 Jan, 18:30


دوگانه ترک و فارس حتی در کپسولهای گاز خانگی ما نیز حضور داشت و ما به کپسولهای زردرنگ آذرگاز و کپسولهای بدرنگ پارسی گاز می‌گفتیم. این دوگانه بیش از هر چیزی در میادین ورزشی و هواداری بروز می‌یافت و سی سال پیش، علی دایی شخصیت فوتبالی ما ترکها و علی پروین شخصیت فوتبالی فارسها بود که آنها چند سال بعد، سمبل خود را به علی کریمی تغییر دادند، تا دوگانه ما و آنها با کری‌خوانی‌های ورزشی ادامه یابد.

همیشه به دانشجویان فارس می‌گفتیم که مجموع مدرک تحصیلی دو شخصیت فوتبالی شما همان سواد خواندن و نوشتن است ولی شخصیت فوتبالی ترک، فارغ التحصیل مهندسی متالوژی از دانشگاه صنعتی شریف است و این در بعد از سی سال به همان پاشنه می‌چرخد و حالا مجموع سواد همه آن گله‌های وحوشی که به دختر بوزقورد به دست ما حمله کرده‌اند، احتمالا همان خواندن و نوشتن باشد و بوزقورد تراختور فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی تبریز است. دختری که بعد از آن همه کتک خوردن، تصویر صورت زخمی خود را توییت کرده و نوشت: کتک خوردن که چیزی نیس جونمم برا تراختور و آذربایجان میدم...

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

26 Jan, 07:55


مثل «اؤزگه اؤزگه‌نین ایتیگی‌نی، لله بایاتی‌لا گزر» ورژن اصلی مثل «اؤزگه اؤزگه‌نین نامازینی، اوسورا اوسورا قیلار» است که بعدها چنین بدقواره شده و به معنی این است که دیگری کار تو را درست انجام نمی‌دهد.

بایاتی نوعی شعر است که از قرار به ایل بزرگ بایات منسوب است و مانند شعرهای مانی، قایتاغی، اووشاری، گرایلی و وارساغی برگرفته از نام یک ایل است (میرعلی سیدوو، آذربایجان اسطوره‌وی تفکرونون قایناقلاری، ص ۳۳۸ و ۳۳۹). از طرف دیگر بایات از ریشه بای، به معنی بزرگ و غنی بوده و از اسماء باریتعالی است و شاید ایل بایات نامش را از صفات خدا گرفته و بایاتی علاوه بر انتساب به ایل بایات، نواهایی آیینی و برای خدایان بوده است.

بایاتی انواع زیادی مانند داغلار بایاتیسی، چوبان بایاتیسی و... دارد و بایاتی‌هایی که برای آرامش نوزادان خوانده می‌شود، بر دو نوع لله بایاتی و ننه بایاتی و به معنی بایاتی دایه و بایاتی مادر تقسیم می‌شود که طبعا یکی از ته دل و دیگری برای رفع تکلیف خوانده می‌شود. برای همین کاری را که دیگران برای ما انجام می‌دهند، به لله بایاتی تشبیه شده است.

بایاتی‌هایی نیز وجود دارد که برای رام کردن احشام هنگام شیردوشی، خرمنکوبی، شخم زدن زمین با گاونر و کشاورزی و دامداری سروده شده‌اند که از قرار آشیق یوسف اوهانس اورموی در خواندن آواهای مرتبط با کشاورزی و دامپروری استاد بوده و بدبختانه بسیاری از آنها در گذر زمان فراموش شده است. این بایاتی‌ها نیز بسته به مهارت فرد و میزان تاثیرگذاری نوای خوانده شده، به لله بایاتی و ننه بایاتی تقسیم شده که یکی در حیوان تاثیر می‌گذارد و دیگری هیچ حس همدلانه‌ای به حیوان نمی‌دهد.

در مثل مورد بحث ما، لله بایاتی در ارتباط با گمشده (ایتیک) آمده و گفته شده که دیگری گمشده‌ی فرد را با لله بایاتی جستجو می‌کند که در اینجا مفهوم سوت زنان، سر به هوا، بی‌خیال و از سر تکلیف دارد.

وقتی گمشده‌ی فرد موجودی زنده باشد، موضوع ابعاد دیگری می‌یابد و صاحب حیوان هنگام جستجوی گمشده‌اش، بایاتی‌های سوزناکی می‌خواند تا اگر حیوان صدایش را شنید، واکنش نشان داده و خودش را به صاحبش برساند و تنها مونس آن حیوان می‌تواند ننه بایاتی بخواند و اؤزگه اؤزگه‌نین ایتیگینی لله بایاتی‌لا گزر، که کار بی‌حاصلی است.

مردی که شترش گم شده بود، هنگام جستجو بایاتی‌های شاد می‌خواند و عین خیالش نبود. گفتند تو به شتر گم کرده شبیه نیستی؟ گفت چون بو دره‌یه اومودوم وار (چون به این دره امید دارم) که شترم آنجا باشد و اگر نبود تو شیون مرا خواهی دید و برای همین همچنان از افراد بی‌خیال می‌پرسند که بالام سن هانسی دره‌یه اومودسان؟

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

25 Jan, 11:38


پرسپولیس از کورس قهرمانی دور شده و سپاهان و تراکتور رقبای اصلی هستند. ولی این چیزی از حساسیت بازی فردای تراکتور و پرسپولیس کم نمی‌کند. خصوصا که در صورت برد تیم حکومتی، آنها دوباره به کورس برمی‌گردند و همه چیز به نفع سپاهان تمام می‌شود.

جملات فوق درباره ابعاد امتیازی و فوتبالی بازی بود و نبرد تراکتور با تیم‌های «از ما بهتران» ابعاد ملی و مبارزاتی نیز دارد و برای همین گروه‌های مجازی پرسپولیس از چند روز پیش بر طبل جنگ کوبیده و خود را برای جنگ آماده می‌کنند و برای همین شاید حواشی این بازی پررنگتر از متن آن باشد.

دو روز مانده به بازی، اسماعیل کارتال مربی پرسپولیس شد و از آنجا که در دوره دوم مربیگری مصطفی دنیزلی بر پرسپولیس، هواداران آن تیم حرمت مربی ترک خود را نگهداشته و کمتر به هواداران تراکتور توهین می‌کردند، شاید مربیگری کارتال نیز دهان متعفن آنها را تا حدودی ببندد و از این حیث برای فوتبال و جامعه ایران مفید باشد. ولی توهین‌های نژادپرستانه آنها در دوره حکمرانی علی دایی و کریم باقری فروکش نکرد و شاهد واکنشی از طرف آن دو ترک نیز نبودیم و حتی یکبار رسول خطیبی به سمت دایی رفت و گفت که این توهین‌ها شامل تو هم می‌شود.

پس نه هواداران پرسپولیس چنان فهمی داشتند که حرمت دو پیشکسوت ترک خود را نگهدارند و نه دو پیشکسوت ترک آن تیم چنان فهمی. و در شرایط فعلی نیز بعید است که اینها حرمت کارتال را نگهدارند و ما همچنان شاهد توهین‌های نژادپرستانه آنها باشیم، تا بیداری و آگاهی مردم ما و واکنش مناسب نسبت این توهین‌ها از طرف همگان، دهان متعفن آنها را ببندد.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

24 Jan, 18:23


مثل «سومویو آللاهدان اولسا، اتی بیزدن‌دی» مصداق این فارشیست‌هایی است که مدام بر علیه حاکمان هزاران ساله خودشان پارس می‌کنند و حالا حکومتی را هدف گرفته‌اند که بزرگترین حکومت دوره اسلامی و با احتساب سلجوقیان روم نیز پایاترین حکومت تاریخ محسوب می‌شود. در دوره سلجوقی هنرها به اوج خود رسید، منطقه شاهد صلح و آرامش بی‌نظیری شد، مدارس نظامیه در بغداد، بلخ، نیشابور، اصفهان و... تاسیس شد و تنها شخص اولوغ‌بیگ بیش از همه اجداد این فارشیست‌ها در پیشرفت علم کوشید.

اینها به دو دلیل عمده سلجوقیان را هدف می‌گیرند. زیرا امپراطوریهای عثمانی، تیموری و صفوی در پایین دست سلجوقی و خزر، اویغور و گؤک‌تورک در بالا دست سلجوقی قرار دارند و سلجوقیان پلی بین گذشته و دیروز ترکها و ستون فقرات تاریخ ماست که فارشیست با زدن آن ستون فقرات، تمامیت تاریخ ما را هدف می‌گیرد.

دوم و مهمتر اینکه همه معماری بعد از سلجوقی مانند عثمانی، آغ‌قویونلو، قاراقویونلو و صفوی در تداوم معماری سلجوقی بوده و فارشیست برای مصادره آن معماری باید سلجوقیان را بی‌اعتبار کرده، بعد ادعا کند که سلجوقی چیزی از خود نداشته و با الهام از ساسانی دست به آفرینش زده تا هزار سال معماری را دنباله ساسانی بداند.

ولی فاصله ۴۰۰ ساله سلجوقی و ساسانی به این راحتی پر نمی‌شود و سلجوقیان بلافاصله بعد از خزرها در تاریخ ظاهر شده‌اند و باستان شناسان شوروی در همه شهرهای خزری به خانه‌های دایره شکل با گنبد و طاق برخورد کرده‌اند که برگرفته از چادرهای گنبدی شکلِ چادرنشینان خزری بوده و معماری سلجوقی نیز تبلور آن بوده است.

بارهبریوس، اسقف کلیسا و محقق سریانی می‌نویسد که توقاق پدر سلجوق از سرداران سپاه خاقان خزر بود و پس از مرگ او، سلجوق در دربار خاقان تربیت یافت. ابن العدیم؛ نویسنده همدوره سلجوقیان در کتاب «تاریخ حلب» از پدر سلجوق به عنوان یکی از بزرگان ترکان خزر نام برده و ابن فضلان که خود به سرزمین خزرها سفر کرده، از روابط اوغوزها و خزرها می‌گوید. ابن حصول در کتاب «تفضیل الاتراک» و ابن العبری با استناد به کتاب «ملک نامه» از ارتباط و تاثیر خزرها و سلجوقیان نوشته‌اند. آرتور کستلر از روابط صمیمانه و تاثیر خزریان بر سلجوقیان نوشته و دانلوپ از نفوذ خزرها در میان سران اوغوزها سخن گفته است.

با وجود این اسناد، چون فارشیست نمی‌تواند سلجوقیان را مصادره و شاگردان ساسانی معرفی کند و آنها در تداوم خزرها، اویغورها، گؤک‌تورکها و نیز در تداوم هونها و ترکان پارت آمده‌اند، پس مجبور است دق دلش را خالی کند.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

23 Jan, 13:54


ما به همان اندازه که ساکن ممالک خود هستیم، ساکنان فیسبوک، اینستاگرام و... نیز هستیم و برای همین شاید شهروند یا رعیت مالکان این رسانه‌ها نیز محسوب شویم.

در یک طرف سروران مجازی ما یا مالکان عرصه فناوری جهان در مراسم تحلیف دونالد ترامپ حاضر شده و مدیران تسلا، گوگل، آمازون و فیس‌بوک (مارک زاکربرگ از متا؛ لورن سانچز و جف بزوس از آمازون؛ ساندار پیچای از گوگل و ایلان ماسک از تسلا و اسپیس‌ایکس) در یک قاب تصویر دیده می‌شوند که تیم کوک، مدیرعامل اپل نیز در آن مراسم حضور داشت که در این تصویر مشاهده نمی‌شود. ولی در مراسم تحلیف دکتر پزشکیان فقط یک شخصیت مطرح حضور داشت که آن هم صبح فردا در هتل کشته شد.

در طرف دیگر و همزمان با مراسم تحلیف ترامپ، مالکان فضای واقعی ما یعنی امامان جمعه تبریز، اورمیه، زنجان و اردبیل نیز نشستی را در تبریز برگزار کرده و انتخاب مسعود پزشکیان به ریاست جمهوری ایران را فرصتی برای شتاب بخشیدن به برنامه‌های اقتصادی آذربایجان ارزیابی کرده و هماهنگی و اقدام عالمانه و هم افزایی استانداران و مجمع نمایندگان این چهار استان را خواستار شدند.

حالا ما شهروندان یا رعایای این دو گروه، منتظریم تا ببینیم که حکمرانی کدام یک بیشتر مفید حال مردم خواهد بود و آیا هم افزایی استانداران و مجمع نمایندگان این چهار استان آورده‌ای خواهد داشت یا اینکه مالکان عرصه مجازی نسخه دیگری را خواهند پیچید؟

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

22 Jan, 06:06


سیدمحمدرضا فقیهی وکیل آذربایجانی جهت تحمل حکم پنج سال حبس خود روانه زندان شد که واقعا مایه تأسف است. هر چه درباره محمدرضا فقیهی بگویم، کم است و ایشان واقعا در ۱۸ سال گذشته همواره یاور متهمان و فعالانی بود که با پرونده‌ها و احکام سنگین مواجه شده بودند.

سال ۹۲ و ۹۳ در بازداشت و زندان مرکزی تبریز بودم که سید محمدرضا فقیهی بدون اطلاع من داوطلبانه پیگیری کرده و وکالت مرا پذیرفته بود. او برای پیگیری پرونده‌ای از تهران به تبریز آمده بود که در دادگاه تبریز مرا دیده و برگه‌ی وکالت را جهت امضا مقابلم گذاشت. مشخصات من در آن برگه دقیقا نوشته شده بود و تنها محل امضای من خالی بود.

توضیح داد که ترافیک کاری‌ایم سنگین است و بسختی توانستم برایت وقت اختصاص دهم ولی حالا برای اینکار حاضرم. تشکر کرده و گفتم «نه آقای وکیل، راضی به زحمت نیستم، من می‌توانم از عهده این پرونده برآیم. شما لطف کنید و این زمانی را که باز کرده‌اید به پرونده یکی از دوستان که به شدت پیچیده شده، اختصاص دهید.»

این روزها همچنین ۲۹ نفر از فعالان ترک به نامهای آراز امان زین‌آباد، باقر حاجی‌زاده مزرعه، آیاز سیف‌خواه، ‏عبدالعزیز عظیمی قدیم، طاهر نقوی، مرتضی پروین جدا، ‏ودود اسدی، سهیلا اصغری، فاطمه آتشی خیاوی، آیدا صدیقی خراسانلو، سالار طاهر افشار، ‏سعید مینایی قشلاق، حسین پیری، کرم مردانه مستعلی بیگلو، علیرضا شیرزاد کوجنقی، آیدین محمدی، عبداله واحدی، علی عشقی، جعفر محمدی، کمال نوری، امیرعلی برادران، بهنام باباش‌پور مغانلو، حسن ابراهیمی شیران، رحمان حسین‌زاده، سعید جمالزاده، کرامت روح‌نواز، لطفعلی جباری، سعید دوستان و یاشار حسین‌زاده به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم در دادگاه تجدیدنظر تهران محاکمه شدند و احکام بسیار سنگین سه سال تا سیزده سال حبس آنها در مرحله تجدیدنظر نیز تایید شده و تیر خلاصی بر امید خانواده‌های چشم انتظار آنها زد.

در چنین لحظاتی جای خالی امثال فقیهی بیشتر احساس می‌شود. فقیهی اهل اردبیل (شهر هیر) است و از سال ۸۵ داوطلبانه وکالت بسیاری از فعالان آذربایجان را برعهده گرفته و خودش نیز بارها دستگیر شده و دیروز جهت تحمل پنج سال محکومیت، روانه زندان شد. او بعد از دستگیری اولش گفت: «علاقمند بودم تا خودم نیز بازداشت شوم و شرایط یک بازداشتی را درک کنم. زیرا ما وکلا تا وقتی که تجربه و درکی از شرایط سخت بازداشتگاه نداشته باشیم، نمی‌توانیم وضعیت موکلان را بفهمیم.»

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

22 Jan, 04:06


کتاب شعر «ناغیل حیات» سروده بختیار واهابزاده را سال ۷۸ در اورمیه خریدم که در کنار کتاب شعر «سازیمین سؤزو» سروده بولود قاراچورلو محبوبترین کتاب شعر آن روزهایم بود. شعر گلستان مشهورترین شعر کتاب ناغیل حیات است که باعث اخراج شاعرش از سمت استاد دانشگاهی نیز شده و شعر «ایکی قورخو» چنانکه از نامش پیداست، شعر ترسناکی است.

نوازنده تار قمبر حسینلی و شاعر بختیار دوستان نزدیکی هستند که شعر و تارشان مکمل شب‌نشینی‌های دونفره آنها می‌شود و در عالم مستی و راستی از هر دری سخن می‌گویند. ولی یکبار هر دو ناخودآگاه سخنانی بر علیه استالین به زبان می‌آورند و بعد ترسی به جان هر دو می‌افتد که نکند طرف مقابل آن جملات را به عمد گفت تا چیزی از زبان من بیرون بکشد و مرا لو دهد.

هر دو در خانه منتظر می‌مانند که دیگری با چند مامور به سراغش بیاید و از آنجا که قمبر پیشتر نیز به اتهام ناسپاسی از پدر ملتها زندانی شده بود، بیشتر ترسیده و با خود می‌گوید که باید به بختیار ثابت کنم که من پدر ملتها را از ته دل دوست دارم و بختیار حتی از ترس شعرهای چاپ نشده خود را، همان شب از گنجه خارج کرده و می‌سوزاند و باقی داستان را می‌توانید از متن شعر بخوانید...

قمبر و بختیار از ستارگان فرهنگ و هنر آذربایجان هستند که نام قمبر بیشتر با آهنگهای آی ایشیغیندا، ایلک محبت و جوجه‌لریم در خاطره‌ها مانده و آهنگ جوجه‌لریم علاوه بر زبان ترکی به صد زبان دنیا از جمله زبانهای روسی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، اسپانیولی، عربی، فارسی، چینی، ژاپنی، بلغاری، لهستانی، صربی، کرواتی و رومانیایی ترجمه و اجرا شده و از این اثر در متن انیمیشن‌ها، سریالها و فیلمهای زیادی استفاده شده است. بطوریکه چارلی چاپلین در ملاقات با هنرمندان آذربایجان علاوه بر نواختن این قطعه، به آنها می‌گوید که سلام مرا به آهنگساز خوشبخت این اثر برسانید.

توفیق مطلب‌اوف شاعر و قمبر حسینلی آهنگساز این اثر است که ۷۶ سال پیش و با الهام از ریتم‌های فولکلوریک آذربایجان این اثر را ساخته‌اند و همان ریتم فولکلوریک اثر باعث شده که خیلی زود ورد زبان مادران و مادر بزرگان آذربایجان شود و آنها فرزندان و نوه‌های خود را با عنوان جوجه‌لریم نوازش کنند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

22 Jan, 04:05


Bir zamanlar şair Məhəmməd Hadı demişdi:
İmzasını qoymuş miləl övraqi- həyatə,
Yox millətimin xətti bu imzalar içində.

Ama qanlı 20 yanvardan sonra, var millətimin imzası imzalar içində.

Bu iş hələ bitməyib və hələ bu tay Azərbaycan şairi Nadir İlahi deyir:
Yanır bağrımın başı da
Axır gözümün yaşı da
Anamın məzar daşı da
Anamın dilində deyil.

------------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

19 Jan, 17:34


با آنکه ۲۹ دیماه روز پرتنشی بود ولی شهروندان تنش خاصی احساس نکردند. صبح خبر تیراندازی در کاخ دادگستری و بعد از ظهر خبر شلیک به خانه یک قاضی در اهواز منتشر شد و اوایل شب خبر رسید که در شهرک ارم تبریز و نزدیک بیمارستان عالی نسب یک نفر با شلیک گلوله کشته شده ولی مقایسه واکنش جامعه به این اخبار و موج تنشی که هنگام ترور دکتر مسعود علیمحمدی یا دکتر مجید شهریاری روی داد، نشان می‌دهد که جامعه کمترین واکنش را به این اتفاق داشته و با آنکه در سالهای اخیر حتی عطسه گربه نیز سبب تغییر در قیمت دلار و طلا می‌شد، این وقایع تاثیری در نمودار قیمتها نداشت.

از طرف دیگر وقایع هفته گذشته نیز فیدبکی در جامعه نداشت. ابتدا آتش بس حماس و اسرائیل محقق شد که واکنش ملموسی در جامعه ایران نداشت و حتی در بیانیه حماس نیز، ضمن تشکر از کشورهای مصر، قطر و ترکیه نامی از ایران برده نشد و بعد سفر دکتر پزشکیان به مسکو و امضای قرارداد ایران روسیه به وقوع پیوست که این نیز توجه بازار و جامعه ایران را به خود جلب نکرد. لااقل حواشی سفر رییس‌جمهور سابق به مسکو باعث شد که مردم از آن سفر مطلع شوند ولی مردم اصلا پیگیر اخبار این سفر نبودند.

شاید همه منتظر فردا و جلوس ترامپ بر تخت ریاست جمهوری آمریکا هستند که واکنشی نسبت به سایر وقایع نشان نمی‌دهند. دولت ایران مصمم به مذاکره با ترامپ است و اسراییل در دوره ترامپ مجاز است تا با کشورهایی که در امتحان ورودی و مصاحبه عقیدتی مردود شوند، مانند یمن برخورد کند و این یعنی اوج تنش. اگر فردا و تصمیمات متعاقب آن هم نتواند تکانی به ما بدهد پس به حدی خسته‌ایم که دیگر نای عکس العمل نداریم و باید به جای جمله تو بخواب که ما بیداریم، گفت: بخواب تا بخوابیم.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

18 Jan, 15:39


سفر دکتر پزشکیان به تاجیکستان و روسیه خاطراتی را برایم زنده کرد. در برخی سفرها، مقامات سیاسی کشورها علاوه بر پایتخت و جلسات سیاسی، سری نیز به یکی از شهرهای آن کشور می‌زنند که برای مثال عبداله گل در سفر به ایران علاوه بر تهران، اردبیل و تبریز را هم دید و روز با شکوهی برای ما و عبداله گل رقم خورد.

رفسنجانی سال ۶۸ در سفر به شوروی خواهان دیدار از تاجیکستان شده بود که علتی مشابه همان حضور عبداله گل در تبریز داشت. ولی طرف شوروی گفته بود که شماها نمی‌فهمید و کسی در تاجیکستان شما را دوست ندارد و بهتر است شما به باکو و گنجه بروید. مردم آذربایجان استقبال گرمی از رفسنجانی کرد بودند ولی ایشان به جای محبت و دوستی متقابل، از آن همه محبت آنها نسبت به ایران و آذربایجان جنوب آراز ترسیده و طرحهای دیگری در سر کاشت.

یکسال بعد زلزله شهرهای طارم، رودبار و... را زیر و رو کرد. این بار نیز اکیپ‌های پزشکی از جمهوری آذربایجان برای کمک آمدند و چنان همدلانه کمک کردند که خاطره‌ی آنها هنوز در ذهن مردم زنجان زنده است و خاطرات آن دو ماه کمک رسانی آنها، در ذهن مردم پررنگتر از خاطرات سالها حکمرانی رفسنجانی مانده و البته بخشی از آن خاطرات نیز دردناک است.

دو روز پیش در قیدار بودم و مجسمه‌ی مقابل ساختمان آتش نشانی آن شهر (تصویر ضمیمه) به خاطر استیل مردانه و چهره و عطوفت زنانه‌اش برایم خیلی جذاب آمد. قیداری‌ها می‌گفتند که در آن سالها معلم بزرگی به نام آقای داودی (اهل روستای آچاچی در شهرستان میانه) در قیدار تدریس می‌کرد و او اکیپهایی از جوانان قیدار را برای کمک به منطقه زلزله‌زده فرستاد و ما آنجا در کنار همان پزشکان آذربایجانی زیباترین صحنه‌های عمرمان را تجربه کردیم.

زنجانی‌ها می‌گویند که ما در زنجان برای مداوای بیماری از گیاهان دارویی یا همان تورکه‌داوا زیاد استفاده می‌کردیم که مورد تایید پزشکان نبود ولی با کمال تعجب دیدیم که پزشکان آذربایجانی نیز همان‌ها را تجویز می‌کردند و شاید پزشکیان نیز مانند آن سیاستمداران شوروی می‌داند که کسی در تاجیکستان و مسکو، او را دوست ندارد و دوستان واقعی ما جای دیگری هستند. ولی ریل این حکومت توسط امثال رفسنجانی پی ریزی شده است.

دوستی اهل طارم با حسرت و درد گفت که بعد از زلزله و آمدن پزشکان آذربایجانی، ما برای اولین دیدیم که پزشکان با ما ترکی صحبت می‌کنند و درد ما را پدرانه و مادرانه می‌پرسند، آنها حتی برای دردهای ما گریه نیز می‌کردند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

17 Jan, 17:24


ابراهیم نبوی منتظر دعوت حق نماند تا دعوت حق را لبیک بگوید و خودش برای خود دعوتنامه نوشت و دعوت خودش را لبیک گفت و من صبر کردم تا سوم مرحوم مغفور تازه درگذشته بگذرد و بعد بی‌شعوری او را به دوستدارانش یادآوری کنم که چگونه زمانیکه ۱۸۱۱ دانشجو، طی نامه‌ای از رئیس‌جمهور حسن روحانی خواهان رسمیت زبان ترکی شده بودند، الفاظ و عبارات مناسب خودشان را خطاب به آن دانشجویان به قلم آورد.

ابتدا گفت که این حرفها چرند است و بعد در روزگاری که زبان ترکی صاحب نوبل ادبیات می‌شود، ادعا کرد که ترکی برای بالاتر از دوم دبستان مناسب نیست و در حالی که سروران خود او از ترکی شدن زبان آذربایجان در هزار سال پیش سخن می‌رانند، گفت که همه سرورانم غلط کرده و زبان آذربایجان اصلا ترکی نیست.

بعد سنگ بسیار بسیار سنگین باکو بر سرش افتاد که این روز بر سر خیلی‌ها می‌افتد و بعد به آن ۱۸۱۱ دانشجویی که به مدنی‌تربن نحو ممکن خواسته‌ی خود را طرح کرده بودند، بی‌شعور گفت، در حالی که این لغت مناسب خود آن مرحوم مغفور تازه درگذشته است.

در آخر یک حرف درست زد و گفت که یک آذری باسواد پیدا کن و ما از آن روز در تلاشیم و نتوانسته‌ایم که یک آذری باسواد یا بی‌سواد پیدا کنیم. زیرا کسروی هم گفته که آذریها بعد از آمدن ترکها به منطقه، یا ناپدید شدند یا در میان جمعیت بسیار بسیار زیاد ترکها هضم شدند و برای همین امروزه این گونه انسانی حتی در موزه‌های دوره ژوراسیک هم پیدا نمی‌شود.

این بی‌شعور در آخر همین جملات، در حالی که لحظاتی پیشتر ترک بودن آذربایجان را انکار کرده بود، خودش را هنرمند ترک نامید تا به خاطر همین یک کلمه، بگوییم که روحش شاد و راهش برای همیشه منقطع باد.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

13 Jan, 06:03


غلامحسین ساعدی‌نین دوغوم گونو مناسبتیله ضبط اولموش بو فیلمین زحمتینی چکن آییل استودیویا؛

سونسوز شوکرانلاریمی تقدیم ائدیرم.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

12 Jan, 15:31


فعالیت امیدوارانه، زندگی شاد، مسافرت‌های دایمی، گردش در مناظر طبیعی و انس با بناهای تاریخی آذربایجان شاکله اصلی زندگی ماها بوده و از قرار همین نیز مانند خاری در چشم اکثر دشمنان و سایت آذریها فرو رفته که در اکثر مطالبی که بر علیه بنده منتشر کرده، روی این مورد نیز انگشت می‌گذارد.

برای مثال بنده از افرادی بودم که از طرح نژادپرستانه بسندگی فارسی پرده برداشته و باعث رسوایی مجریان آن طرح شدم و آذریها در مطلبی به همان مناسبت نوشت که «براساس داده‌ها و شواهد موجود منشأ این دروغ پراکنی فردی به نام ابراهیم رشیدی است» و در ادامه از مسئولان قضایی و امنیتی استان اردبیل پرسید که چرا اجازه و امکان حرکت !!! را به این فرد می‌دهند.

در مورد دیگری که سایت بی‌بی‌سی خبری دستگیری مرا درج کرده بود، آذریها از ده سال آزادی بنده گله کرده بود که به کوری چشم امثال آنها، همچنان آزاد بوده و آزادانه در راه اصلاح امور فعالیت کرده و با توجه به افق پیش رو، به آرزوهایمان نیز خواهیم رسید.

سال گذشته در همین روزها، بنده در بازداشت بودم و آذریها با خوشحالی و با ادبیات مناسب خودشان ابتدا خبر دستگیری مرا نشر داده و سپس از بازتاب خوب خبر دستگیری من به خود پیچید و چون می‌دانست که اتهام خاصی متوجه بنده نیست، حدس زد که مانند گذشته با محکومیت شش ماهه مواجه خواهم شد و در آن مطلب حتی از احتساب ایام بازداشت قانونی نیز شاکی شد.

احتمال دیگر این است که آذریها حدس نزده، بلکه از روال پرونده، آن هم درست دو روز بعد از دستگیری من کاملا مطلع بوده و حتی می‌دانسته که در مرحله دادرسی «پانزده روز بازداشت اولیه با تمدید دوباره» خواسته شده که در آن مطلب، ایام بازداشت را یکماه نوشته بود.

در این یکسالی که مدام در دادگاه بودم، متوجه شدم که باید به خاطر توهینها و افتراهای زیادی که آن سایت متوجه ما کرده و گاهی باعث گرفتاری‌هایی شده، از آن سایت به دادگاه شکایت کنم و چون اکثر آنها در دادگستری تهران سابقه قضایی دارند، بعد از ماجرای انتشار اسناد قضایی تهران، اسامی تک تک گردانندگان آن سایت با کد ملی و مشخصات کامل و آدرس محل سکونت، معلوم شده و قصد دارم بعد از مختومه شدن پرونده خودم، از آنها شکایت کنم برای همین نمی‌خواهم اینجا به افتراها و بی‌ادبی‌های آنها پاسخ دهم.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

09 Jan, 18:44


اورمو والیبال تیمی‌نین مربی‌سی اولان عبدالرضا علیزاده‌نین بو ایکی دیقالیق سؤزلری تمامیله دوغرودور و بیز اورمودا اولدوغوموز ایللردن بری اورمودا مقاومت، باکری، سمن‌سو، پگاه، فولاد، آذرپیام و هئیت والیبال کیمی تیملر گلیب، اونلاردان لازیمی حمایتلر اولمادیغی اوچون هره‌سی بیر مددت آیاق اوسته قالیب، سونرا ییخیلدیلار و بو شهرداری تیمی آذربایجانین سمبل‌لاریندان بیری اولدوغونا گؤره، ییخیلمامالیدی.

بو تیم اورمو اوشاقلارینین غئیرتینه گؤره، ایندی رنکینگده اوولدی آما پول و بودجه حسابینا بئشینجی و آلتینجی حساب اولور. چونکو بیزیم سونگون، تیکان‌تپه، اهر و مشکین معدنلریمیز تالانیر و او معدنلرین میلیارد میلیارد قازانجیندان بیرجه قیران دا اؤز شهرلریمیزه و تیملریمیزه وئرمیرلر آما یزد، اردکان، سیرجان و رفسنجان معدنلری او شهرلرین والیبال تیملرینی دویوروب، هر ایل باهالی اویونچولار آلاراق بیزه قنیم اولورلار.

ایندی اون گوندور کی مشکینده خالق میس، قیزیل و اورانیوم معدنی قاباغیندا اعتراض ائدیب، دؤولتدن اؤز سهمینی ایسته‌ییر آما هئچ اؤز مئدیالاریمیز دا بو حاق ایستکدن لازیمی حمایت ائتمیر و بو آجی گرچکدیر.

کئچن ایل بو گونلر زینداندا ایدیم و آزاد اولدوقدان سونرا اورمودا تورکلر آراسیندا نئچه تیره‌لی بیر اتمسفره شاهد اولدوم کی اونون نتیجه‌سینده محمود غزنوی‌دن بو گونه قدر سورن مین ایللیک اقتداردان سونرا، ایلک دفعه اولاراق اورمو شهرینین اقتداری و ایکی مجلسی وکیلی تورکلرین الیندن چیخدی و اگر بو ایل ده شهر شورا سيچکیلرینده تورک بیرلیگی اولماسا، بلکه شهر شوراسی و شهرداری‌ده الدن چیخاجاق و اونلار آذربایجانین بیر سمبلی کیمی تانینان شهرداری والیبال تیمینه ده رحم ائتمه‌یه‌جکلر و بیز عبدالرضادان، والیبال تیمیندن، شهرداری‌دن و شورادان حمایت ائتمکله بو شهرین هله هله یاشایاجاغینی تضمین ائدیریک.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

08 Jan, 17:20


هر روز ابعاد بیشتری از جنایت هولناک بیمارستان ولیعصر تبریز کشف می‌شود که در آن کادر درمان آن بیمارستان داروهای کمیاب شیمی درمانی مربوط به بیماران سرطانی را در بازار آزاد فروخته و به بیماران آب مقطر تزریق می‌کردند و نه تنها بهبودی در درمان بیماران صورت نگرفته، بلکه باعث فوت چند بیمار نیز شده است و حالا برخی از عاملان این جنایت دستگیر شده و برخی نیز از تور قانون رد شده‌اند.

طبق معمول بعد از چنین اتفاقاتی افکار عمومی جریحه‌دار شده و همه خواهان تشدید نظارتها و مجازات‌ها می‌شوند، بطوریکه در جلسه شورای شهر تبریز سخن از حلق آویز کردن مجرمان در مقابل درب بیمارستان شده است.

ولی این دوستان کاش برای آخرین بار یاد بگیرند که سایر ممالک برای کاهش چنین جنایاتی، ماموران نظارتی را ده برابر نمی‌کنند، چون ممکن است همان مامور نظارتی نیز بعد از مدتی سهم خود را گرفته و همدست مجرم شود و با همدستی او کشف مجرم سخت‌تر گردد. آنها مجازات را نیز تشدید نمی‌کنند که اگر تشدید مجازات جواب داده بود، باید در ایران جرم ریشه‌کن می‌شد. تنها کاری که سایرین در قبال این امور انجام می‌دهند، آزادی مطبوعات و بیان است تا مردم خودش نقش ناظر را ایفا کنند و هر تخلفی را با خیال راحت بنویسند تا آنگاه به دست متولی امر برسد.

بنده چند سالی است که با تخلفات صورت گرفته در بیمارستان ولیعصر و مردانی‌آذر آشنا بودم و برای اینکه مشمول جرم نشر اکاذیب نشوم، در این چند سال چهار بار به صورت سر بسته موضوع را مطرح کردم و در فقدان همان آزادی بیان و مطبوعات است که نتوانستم به صورت صریح وارد مسئله شوم تا شاید کسانی زودتر به دفع فتنه برخیزند.

حالا که همگان متوجه بیمارستان ولیعصر شده‌اند نباید از اتفاقات سایر بیمارستانها خصوصا بیمارستان مردانی‌آذر غافل ماند و تصاویر ضمیمه دو نمونه از هشدارهایی است که در دو سال گذشته درباره وقایع بیمارستان مردانی‌آذر داده‌ام و تحقیق بیشتر را وظیفه مسئولان امر می‌دانم.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

08 Jan, 17:20


روناک یاسین شخصیتی دروغین بود که توسط عرفان قانعی فرد ایجاد شد. وی مدعی شد که روناک یاسین زبانشناس، جامعه شناس و اسطوره‌شناس کرد بوده که در دانشگاه دوبلین تدریس می‌کرد. قانعی فرد همچنین کتابی از این شخصیت ترجمه کرده و حتی برای او بزرگداشتی در تهران برگزار کرد و در یادداشتی در روزنامه شرق به تاریخ ۸ شهریور ۱۳۸۵ ادعا کرد که مراسم بزرگداشتی در روز ۱۹ مرداد ۱۳۸۵ در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه دوبلین در ایرلند برای این زن دانشمند کرد برگزار شده است.

قانعی فرد در اواخر فروردین ۱۳۸۱ در روزنامه حیات نو ادعا کرد که به مدد پروفسور هامیلتون، روناک یاسین را از نزدیک دیده است. او در کتاب «آهنگ وفا: گفتمان تاریخی، فرهنگی کُردها» نام روناک یاسین را به عنوان «آفریندهٔ سیمایی نو از ملت کُرد» آورده و مقاله‌ای با نام «نوعی از دیکتاتوری و تظاهر به فاشیسم» را که ادعا کرد، ترجمهٔ مقاله‌ای منتشر نشده از یاسین است، به زندگی‌نامهٔ مزبور پیوست کرد.

عرفان قانعی فرد در مجموع سه کتاب و یک مقاله از این نویسنده به زبان فارسی ترجمه کرده بود که مشخص شد شخصیتی به نام روناک یاسین وجود خارجی نداشته و بعد از مشخص شدن جعلی بودن شخصیت روناک یاسین، وی در مصاحبه با اردوان روزبه گزارشگر رادیو کوچه با پررویی به دفاع از خود پرداخته و در رابطه با شخصیت روناک یاسین گفت: این موضوع مانند آن است که شخصی دنبال پلنگ صورتی بگردد تا ببیند در کجا متولد شده و در کجا مرده است یا آگاتا کریستی یا پسر شجاع را پیدا کنیم.

حالا قانعی فرد خیلی راحت می‌گوید که فرض کنید روناک یاسین نام مستعار من است. ولی نام روناک یاسین در سایت‌ها و وبلاگ‌ها با عنوان «مشاهیر مریوان» و «دانشمندان کُرد» تکرار می‌شود و حتی عبدالجبار محمد الجباری در کتاب «زنان نامدار کُرد» به نام او اشاره کرده و او را «روناک یاسین مریوانی» نامیده است. این پلنگ صورتی ۳۰ ژوئیه ۱۹۲۰ در یکی از روستاهای اطراف مریوان به دنیا آمده و در الازهر مصر، سوریه، چین و دانشگاه مسکو محقق اسطوره‌شناسی بوده، کرسی دانشگاه اوپسالای سوئد را کسب کرده و در دانشگاه هاروارد آمریکا به تدریس اسطوره‌شناسی پرداخته و به همراه ساموئل بکت جلسات نقد ادبی درام‌های تمثیلی برگزار کرده و سال ۱۹۷۲ کاندیدای جایزه ادبی پولیتزر شده است.

ایشان در بامداد روز شنبه ۱۳ آوریل ۲۰۰۲ در بیمارستان جان هاپکینز واشنگتن به علت سکته مغزی در سن ۸۲ سالگی درگذشت. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

06 Jan, 19:39


دیروز (۱۶ دی) باز هم مردم روستاهای آغ‌دره و جبدره در مقابل معدن مس، طلا و اورانیوم مشکین جمع شدند تا اعتراضشان را نسبت به تخریب محیط زیست و باغات خودشان توسط شرکت بهره‌بردار این معدن اعلام کنند.

به محض اینکه از تاراج و تخریب منابع و معادن آذربایجان می‌نویسیم، یک عده مثل قاشق نشسته خود را به میان انداخته و با گفتن «لااقل چند جوان بیکار در آنجا مشغول کار شده‌اند» طوری وانمود می‌کنند که انگار برای اشتغال باید محیط زیست را قربانی کرد، در حالیکه در همه جای جهان، این دو در کنار هم به پیش می‌رود.

تصاویر دوم و سوم نیروگاه خورشیدی کاراپینار در شهر قونیه ترکیه است که در زمینی معادل ۲۸۰۰ زمین فوتبال راه اندازی شده و بزرگترین نیروگاه خورشیدی اروپا محسوب می‌شود. در این نیروگاه سه و نیم میلیون پیل خورشیدی نصب شده که می‌تواند برق مورد نیاز دو میلیون خانه را تولید کند و مانع تولید گاز دی اکسید کربن شده و آسیبی به محیط زیست وارد نکند. وزیر نیروی سابق ایران میگوید که تابستان آینده ناترازی انرژی به ۲۵ هزار مگاوات خواهد رسید که چیزی بیش از مصرف برق هشت میلیون خانه است و با شنیدن چنین اظهاراتی، ارزش نیروگاه خورشیدی قونیه بیشتر معلوم می‌شود.

این شرکت‌های بهره‌بردار معادن که در جای جای آذربایجان مشغولند، بیش از آنکه کارآفرین باشند، تاراجگرند و ما با کارنامه‌‌ی این شرکتها در معادن طلای تکاب و معادن مس قره‌داغ آشنا هستیم. مالکان این شرکتها مانند سفیدپوستانی رفتار می‌کنند که در قرن نوزده وارد آفریقا شدند و همه معادن و منابع آنجا را تاراج کرده و سرزمینی سوخته و مردمانی گرسنه تحویل آفریقا دادند. اینها نه بانی اشتغال مردم منطقه خواهند شد و نه از عایدات میلیاردی این معادن، سهمی را برای توسعه و آبادانی شهر ما اختصاص خواهند داد. اینها حتی کارخانه استحصال مواد معدنی را نیز در اینجا احداث نخواهند کرد و تنها با بردن مواد خام، سرزمینی لخت و عور تحویل ما خواهند داد.

------------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

05 Jan, 09:07


عمه‌ی مادرم در فاصله زمانی بین غروب تا تاریکی هوا عجیب دلتنگ می‌شد. من اینجا دلتنگی را معادل داریخماق بکار بردم که می‌دانم باهم فرق دارند و دلتنگی تنها تنگی دل است ولی داریخماق تنگی تمام وجود و حسی است که در فارسی قابل بیان نیست، زیرا داریخماق معادلی در فارسی ندارد و عجیب آنکه فارسها، حس داریخماق را نیز تجربه نمی‌کنند.

بی‌بی در آن حال یک استکان چای می‌خورد و نام آن چایی را «اسیر چایی» گذاشته بود و می‌گفت این چایی، حس اسارت و اسیر بودن آدم را می‌برد. از قرار همه اسیران در آن لحظات، گرفتار داریخماق می‌شوند و دیروز ساعت ۱۸:۱۸ دقیقه مرتضی پروین از زندان اوین زنگ زده بود و از حال و هوای خودش می‌گفت.

این هنرمند محبوس که پیشتر در اردبیل هم زندانی بوده، می‌گفت که مرکزگرایی و تبعیض حتی شامل وضع زندانها نیز شده و اوین وضعیت بهتری نسبت به زندان اردبیل دارد. نرگس محمدی نیز زمانی که از زندان تهران به زندان زنجان منتقل شده بود، در نامه‌ای از وضع بسیار بد زندان زنجان گفت و خواستار انتقالش به زندان تهران شد.

مقاومت نرگس خاتون و هزینه‌هایی که برای آزادی حقوق زنان داده، چنان است که با چند نقیصه چیزی از او کم نمی‌شود، ولی باید ایرادات او را گفت تا بیشتر و بیشتر صیقل یابد. دارنده جایزه نوبل صلح در آن نامه به جای آنکه از حقوق زندانیان زنجان دفاع کرده و بگوید که وضعیت این زندان مغایر با حقوق زندانیان است، بیشتر تاکید کرد که من نباید در چنین زندانی باشم و فرار از مشکلات زنجان را انتخاب کرد. در حالی که در موارد دیگر، به جای فرار مبارزه برای غلبه بر آن مشکلات را انتخاب می‌کند.

سال ۸۷، چند زندانی که از زندان رجایی شهر به زندان اورمیه منتقل شده بودند، می‌گفتند که شما در اینجا واقعا زندان می‌کشید و بر اساس تجربه‌ی شخصی خودم نیز، وضع زندانهای تبریز، اورمیه، اردبیل، اهر و مشکین در مقایسه با اوین بسیار بد است.

آن روزها قاضی درویشی، رئیس دادگاه انقلاب اورمیه بود و زندانیان از نحوه قضاوت او راضی بودند. برای همین یک زندانی اهل اقلیم کردستان عراق گفت که شاید وضع زندانهای تهران خوب باشد، ولی اینجا قضات بهتری دارد و حالا با استماع احکام صادره برای ۲۹ فعال ترک محبوس در زندان اوین، فقط آرزو می‌کنیم که کاش این احکام در مرحله تجدیدنظر مشمول تعدیل و تخفیف قرار گیرد و امثال مرتضی پروین بتوانند به زندگی و آفرینش‌ هنری باز گردند.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

04 Jan, 14:25


آهنگ لئیلیم لئی، اثر زولفو لیوانئلی پنجاه ساله شد و به همین مناسبت ایلکای آلپگیرآی ترکیبی از اجراهای مختلف این اثر را کنار هم چیده و منتشر کرد. این اثر موسیقایی در پنجاه سال گذشته، یکی از آثار محبوب نزدیک به سی کشور جهان بوده و این همان چیزی است که ما به آن فتح کشورها و فتح قلبها می‌گوییم و نیازی به توپ و تانک نداریم.

در طرف دیگر ورشکسته‌های شوونیست، از مجالس مداحی در اردبیلی تا تلویزیون‌های فارسی اروپایی، از فحاش اردبیلی تا شیرین هانتر تبریزی، شب و روز وز وز می‌کنند که فلانی قصد عثمانی‌گرایی دارد و بهمانی قصد توسعه طلبی. فلانی چشم طمع به خاک سوریه دوخته و چشم بهمانی دنبال سر ایران است. غافل از اینکه فلانی و بهمانی خوب فهمیده‌اند که ابزار لازم برای سلطان محمد فاتح امروزی فرهنگ، هنر و اندیشه است و بزرگی یک کشور و ملت بیش از آنکه عبارتی کمی باشد، عبارتی کیفی است.

شیرین هانتر تبریزی- آمریکایی می‌گوید که ایران باید از میراث تاریخی، ادبی و موسیقایی فارسی برای ورود به جمهوری آذربایجان استفاده می‌کرد و مداح اردبیلی می‌گوید که با همین نوحه و سینه‌زنی به زودی وارد باکو و گنجه خواهیم شد و خودشان نمی‌فهمند که گفتارشان توسعه طلبی و چشم داشتن به خاک دیگران است. ولی این را می‌فهمند که از هر دو ابزار استفاده شد و جواب نداد و چیزی برای ارائه ندارند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

03 Jan, 14:37


سال جدید میلادی و برد خوب تراکتور، آن هم بعد از ناداوری بازی قبل را تبریک می‌گویم و اگر از دو ماه بازداشت و دادگاههایی که در سال گذشته داشتم، صرف نظر کنم، باید بگویم که ۲۰۲۴ سال خوبی بود و کاش ۲۰۲۵ هم مانند سال گذشته باشد.

مهمترین اتفاق منطقه در سال گذشته، سقوط دیکتاتوری اسد در سوریه بود. دیدبان سوریه یا همان المرصد السوری لحقوق الانسان اعلام کرد که دوره حافظ اسد صدهزار کشته، ۲۶۰ هزار بازداشتی و چهل هزار مفقود و دوره بشار یک و نیم میلیون کشته، پانصد هزار بازداشتی و ۲۵۰ هزار مفقود بر سوریه تحمیل کرد و باید به خاطر سقوط چنین خاندانی از ۲۰۲۴ ممنون بود.

حالا آنهایی که دل در گرو انسانیت دارند، در آبادی ویرانه‌های سوریه پیشگام شده‌اند و دولت آذربایجان که تجربه آباد کردن ویرانه‌های اشغال را دارد، در گفتگو با دولت سوریه اعلام آمادگی کرده که در بازسازی سوریه کمک کند و به عنوان اولین کشور، در اقدامی بشردوستانه دویست تن مواد غذایی به سوریه ارسال کرد و طرف سوری در متن تشکر از آذربایجان نوشت: از ملت آذربایجان و رئیس‌جمهور آن کشور به خاطر مواضع نجیبانه‌ای که همواره داشته‌اند، تشکر می‌کنیم.

اخبار خوشی از انتصابات دولت موقت سوریه به گوش می‌رسد. خانم میساء صابرین که پیشتر معاون بانک مرکزی آن کشور بود، به ریاست بانک مرکزی منصوب شد تا معلوم شود که دولت جدید قصد انتقام کورکورانه نداشته و تخصص را فدای مثلا تعهد نخواهد کرد. با پیشنهاد جنبش مدنی استان السویداء، خانم محسنه المحیثاوی استاندار آن استان شد و این نشان میدهد دولت موقت گوش شنوایی برای شنیدن پیشنهادات داشته، حرمت جنبش مدنی را می‌داند. المحیثاوی مدیر کل بانک مسکن آن استان و مدتی نیز در سازمان بازرسی استان و از پیشگامان اعتراضات مسالمت آمیز در استان السویداء بود. زیرا شرف برایش مهمتر از مقام است.

نکته مهم دیگر درباره خانم المحیثاوی این است که ایشان مسلمان نیست و از طایفه بنی معروف است. اصل تناسخ و اصل تجلی، اصول اعتقادی آنهاست و تنها عبادت آنها دورهمی شب پنجشنبه است. این گروه از زیرمجموعه‌های توحید یا تک‌خدایی نبوده و به وجود پنج خدا باور دارند که یکی از آن خدایان، موقعیت محوری داشته و چهار خدای دیگر یاور خدای اصلی هستند و از نظر خیلی‌ها مشرک محسوب می‌شوند ولی التحریر شام با این انتخاب پیام بسیار عمیقی به همگان داد.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

31 Dec, 14:39


اگر لنز دوربین خبرنگاری به نام چنگیز مصطفایئو نبود، آذربایجان اسنادی برای اثبات فاجعه خوجالی نداشت و حالا آذربایجان ما با این ابعاد گسترده فجایع، نیاز به صدها چنگیز دارد و عاجزانه از همگان می‌خواهیم که به ناله‌های این مادر رنجور گوش داده و هر یک، دردی از دردهای آذربایجان را به تصویر بکشند.

محمد علیمرادی از ادامه دهندگان راه چنگیز است که با تمام توان در این مسیر گام نهاده و این بار به روستای ماراش در ۱۲۰ کیلومتری زنجان رفته تا نابودی یکی از مهمترین سایتهای تاریخ ترکها را به تصویر بکشد و طرح آوارگی مردم آن روستا در اثر سد سازی و مسائل زیست محیطی مرتبط با آن به کار بیشتری نیاز دارد.

زنجان نیز در هزاره‌های ماقبل میلاد بخشی از امپراطوری ماننا بوده و در انگوران امروزی مکان‌هایی به نام «ماننا دوزو» و «ماندا دوزو» وجود دارد. آشوریان به ماننا، مانناش می‌گفتند که شاید مانشان امروزی همان مانناش هزاره‌ها باشد.

وقتی آشوریان وارد اراضی مانناش و منطقه‌ای به نام «قیزیل بوندا» در حاشیه قیزیل‌اؤزن امروزی شدند، حاکمی به نام «اِنگور» در قلعه «سیبار» حکومت می‌کرد که شاید مردم منطقه قیزیل بوندا و قیزیل اؤزن نام رهبرشان اِنگور را در نام قصبه انگوران جاودانه کرده‌اند. امروزه در انگوران تپه‌ای به نام سیبه وجود دارد و با آنکه هیچ قلعه‌ای در آنجا نیست، اهالی روستا به مزارع اطراف سیبه، قالادالی (پشت قلعه) می‌گویند که نشانگر ارتباط تپه سیبه با قلعه قدیمی سیبار و ترکهای باستانی سابار یا سابیر می‌باشد.

روستای ماراش نگین این منطقه باستانی و تاریخی است و با کندن اتفاقی هر مزرعه و باغی، زیرساختهای یک بنای تاریخی نمایان می‌شود. در کاوشهای سال ۹۳ میراث فرهنگی، یک گورستان عصر آهن و سه ساختار معماری نمایان شد که شامل دیواره‌های ساخته شده از مصالح قلوه سنگ‌های رودخانه‌ای و ملات گل، یک کف سنگ فرش و دو اجاق بود و سه فضای معماری مجزا و در راستای شرقی غربی و حاوی مفاهیم باستانی پدیدار شد.

در کاوش بعدی یک محوطه متعلق به دوره اشکانی با ۹۳ قطعه استخوان جانوری متعلق به حیوانات اهلی، ۹۱ قطعه سفال، سنگ ساب و ابزارآلات سنگی به همراه تکه‌های سفالی به دست آمد. بعد یک محوطه عظیم ایلخانی ظاهر شد که حلقه گمشده و رابط بین مراغه، سلطانیه و تخت سلیمان بود. مراغه و سلطانیه از مراکز مهم ایلخانان و تخت سلیمان شکارگاه آنها بوده و این محوطه دقیقا در وسط مثلث آنهاست و دره‌ای که از مراغه و تخت سلیمان به سمت جنوب‌شرقی کشیده می‌شود در اینجا به هم پیوسته و به سلطانیه می‌رود.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

30 Dec, 17:54


سه‌شنبه دهم دیماه ۱۳۲۵ یکی از دردناکترین روزهای تاریخ آذربایجان است. نیروهای مسلح پهلوی در آن روز در میدان دانشسرای تبریز مجسمه ستارخان و باقرخان را پایین آورده و مجسمه شاه را بجای آنها برپا کردند ولی دردناکترین صحنه آن روز، کمی قبل از طلوع آفتاب در محوطه زندان تبریز رخداده بود.

در آن روز با دستور مستقیم فرمانده نظامی تهران، سرگرد احمد جودت به همراه شانزده ستوان حکومت خودمختار آذربایجان مانند اصغر افتخار هریسی، قربانعلی آریان‌تاج، میر علی‌اکبر ثمری و... تیرباران شدند که جنایات و شکنجه‌های روا داشته شده بر آن جوانان عاشق وطن، در آن شب سرد زمستانی خارج از بیان و توان من است و کسانی که تحمل خواندن شرح چنان جنایاتی را دارند، سری به کتاب مردگان باغ سبز نوشته محمدرضا بایرامی بزنند که جزئیات آن جنایات را از زبان زندانبان پیر و مسئول انتقال محکومان به جوخه اعدام، نوشته است.

لغت «شهید ۲۱ آذر» هنوز بر روی سنگ قبر سرگرد احمد جودت می‌درخشد.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

29 Dec, 13:23


راسکولنیکف؛ شخصیت اصلی رمان جنایت و مکافات، می‌خواهد پیرزن رباخوار پلیدی را به قتل رسانده و با پولی که از خانه او به چنگ می‌آورد، به نیازمندان کمک کند. هرچند او قصدش از این جنایت را کمک به مستمندان بیان می‌کند و می‌خواهد با آن پول خواهرش را از تن دادن به مرد میانسال و پولداری خلاص کند، ولی نیت اصلی او اثبات قدرت و توانایی خودش بود تا از جهانی که در آن ناموفق بوده، انتقام بگیرد. زیرا خودش اعتراف می‌کند که اقبال ناپلئون از موقعی شروع شده که برای اجرای نظر اصلی خود، بدون کوچکترین دغدغه‌ی خاطری، جمع کثیری از مردم بی‌دفاع را به گلوله بست.

آن جنایتکار خیلی زود متوجه شد که قتل یک پیرزن نه تنها نشانگر قدرت نشد بلکه ضعف و اضطرار او را نمایان ساخت و این کشاکش روحی او را تا مرز فروپاشی استحاله کرد و او در پایان رمان اعتراف کرد که من آن پیرزن را نکشتم، بلکه خودم را کشتم.

داستایوفسکی اعجوبه‌ای بی‌مثالی بوده و یافته‌های او برای همیشه زنده است و راسکولنیکف سمبل آدمهای ترسو و بی‌عرضه‌ای است که نمی‌توانند شبها تنهایی برای جیش بروند، ولی تصویر ناپلئون را به دیوار اتاقشان می‌زنند تا قدرت‌نمایی کنند و وقتی می‌بینند مادر و خواهرشان ذره ذره آب می‌شود، می‌خواهند با کشتن پیرزنی، عرضه و لیاقت خود را نشان دهند، ولی همه را باهم نابود می‌کنند.

حالا نیز اوج شجاعت و لیاقت راسکولنیکف‌های شاه پرست، ادرار کردن بر سنگ قبری شده که صاحبش چهل سال پیش مرده است و خیلی دیر خواهند فهمید که آنها نه بر سنگ قبر ساعدی، بلکه بر چهره خودشان شاشیدند. این عمل کثیف در شهر ما مشکین، بسیار نتیجه داده و اندک فریب خورده آنها نیز از شاه و شاش متنفر شده‌اند. زیرا غلامحسین ساعدی به خاطر کتاب «خیاو یا مشکین‌شهر» محبوبیت عجیبی در شهر ما دارد و ما خود را به نوعی وامدار و مدیون او می‌دانیم و با وجود چنین راسکولنیکف‌های شاه پرستی، آنها نیازی به رقیب نداشته و خودشان، گور خودشان را می‌کنند.

---------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

28 Dec, 09:36


هوای قزاقستان در روزهای گذشته منفی یازده درجه بود، ولی مردم قزاقستان دو روز متوالی مقابل کنسولگری آذربایجان در شهر آکتائو و سفارت آذربایجان در شهر آستانا حاضر شده و با نثار گل و عروسک (برای خاطر قربانیان کودک سانحه‌ی هوایی) برادری و انسان دوستی خود را ثابت کردند. آنها همچنین در روز اول سانحه، برای اهدای خون به بیمارستانها رفتند تا خاطره‌ی درخشانی در ذهن تک تک ما حک کنند.

در طرف دیگر دانش‌آموزان مدرسه‌ای در ترکیه، این چنین همکلاسی سوری خود را بدرقه کردند تا به کشورش باز گردد. قطعا هر پناهنده‌ای از سر اجبار وطن خود را ترک کرده و دوست داشتن بی‌پناهانی که مجبور به ترک وطن خود شده‌اند، از عهده‌ی هر کس و هر ملتی برنمی‌آید.

بخواهیم یا نخواهیم، ما ساکنان افغانستان، قزاقستان، آذربایجان، ایران، سوریه، ترکیه و ... همگی از جا ماندگان کاروان پیشرفت و ترقی بشریت هستیم. برخی چند ایستگاه و برخی خیلی خیلی زیاد جامانده‌ایم و چیزی برای فخرفروشی به همدیگر نداریم. ولی بسیاری از ایرانیان خود را تافته جدا بافته می‌دانند و ایرانی بودن در ذهن اینها بسیار پررنگتر از انسان بودن شده و روز به روز پررنگتر می‌شود و برای همین تنهاتر و تنهاتر خواهند شد.

کاش این فیلم به دست آریایی‌هایی برسد که پناهندگان و بی‌پناهان افغانستانی را تحقیر می‌کنند و البته چنین افرادی در میان خود ما نیز کم نیستند. دوست داشتن دیگران زیاد هم آسان نیست و نیاز به آموزش و تکرار و تاکید هر روزه دارد و باعث دوستی متقابل می‌شود.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

27 Dec, 16:56


آذربایجان طیاره‌سی سهو اولاراق، مقصده یاخین بیر مؤوقعده و چچن محیطینده، روسیه طرفیندن وورولدو و اگر روسیه اونا یئنمک ایجازه‌سی وئرسه‌یدی، چوخ احتیمال کیمسه اؤلمزدی. آما روس طرفی اونا یئنمک ایجازه‌سی وئرمه‌دی.

توتالیم چچن لیمانیندا پروبلم وار ایدی. مین وادی، آدیگئی، روستوف، داغیستان، اینگوش، کاباردین، اوستیا، کراسنودار و استاوروپول کیمی دوققوز بین‌الخالق فرودگاه ائله حادثه‌نین یاخینلیغیندا وار و هله بونلاردان باشقا قافقازدا ۲۳ نظامی هاوا لیمانی دا واردیر کی روسیه دؤولتی آذربایجان طیاره‌سینه اونلارا یئنمک ایجازه‌سی ده وئرمه‌ییب.

طیاره‌نین قهرمان پیلوتو روسیه تورپاقلارینی ترک ائدیب و تیفلیسه دؤنمک ایسته‌ییر، چونکو تیفلیس‌ین حادثه یئری ایله ۱۹۰ کیلومتر فاصله سی وار ایمیش. آما روس طرفی اونا ۳۰۰ کیلومتر اوزاقلیقدا اولان بیر مقصدی تحمیل ائدیر.

چونکو اونلار آذربایجان طیاره‌سینی سهو اولاراق ووراندان سونرا، حادثه‌نی اؤرت باسدیر ائتمه‌یه چالیشیب، پیلوتو خزرین اوستونه آزدیریبلار کی بلکه خزره دوشومکله بو جنایتین ایزلری سویا باتسین. بیر حالدا کی سهو ائدیب ووراندان سونرا، حادثه‌نی قبول ائتسه‌یدیلر، اوچاق چوخ احتمال خطاسیز یئره یئنردی.

اساس سؤزوم بودور کی دیکتاتور سیستم ایستر ایسته‌مز قدار و رحمسیز ده اولور و اؤز خطاسینی باسدیرماق اوچون اینسانلاری باسدیرماق ایسته‌ییر. دیکتاتورلار همه‌شه قورخودا یاشاییب، اؤز کؤلگه‌لرینه ده اوخ آتیرلار. همه‌شه یالان دانیشدیقلارینا گؤره، باشقالاری‌نین دوغرو راپورلارینی دا یالان فرض ائدیب، اونلارا هجوم ائدیرلر‌.

سهو ایش هر یئرده باش وئریر. آما بعضیلری اونو قبول ائدیب، او سهوین ضررینی آزالتماغا چالیشیر و دیکتاتور و قدارلار اونو اؤرت باسدیر ائتمه‌یه چالیشیب، داها بؤیوک فاجعه و بحران یارادیرلار. سونرا او بحرانی باشقا بیر بحرانلا اونوتدورماق ایسته‌ییرلر و نهایت اؤز خالقلاری و قونشولارینی دایمی بحراندا یاشادیرلار و سونوندا، ملی اقتدار، ملی گوج، غرور و افتخار کیمی مین‌بیر بهانه ایله دیکتاتورلاری تحمل ائدن خالقلار، لاپ چوخ ازیلیرلر و بو حادثه‌ده اؤلن روسیه وطنداشلاری‌نین، قانلاری آرادا باتاجاق.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

25 Dec, 16:09


هر یئرده یازیرلار کی دوکتور پزشکیان فیلترینگی قالدیریبدی. آما کئچن نئچه گونون ایچینده، منیم اینترنتیم و فیلترقیرانیم داها ایشله‌میر و بعضن شککه دوشورم کی ائله بیل فیلتر ماجراسی چوخ هوشمند شکیلده و بعضی آداملارا اجرا اولوب. شنبه گونو حتتا بیر دقیقه‌ده آن اولابیلمه‌دیم، یکشنبه و دوشنبه فیلترقیرانیم فقط سحر چاغی نئچه دقیقه مددتینده ایشله‌دی. دونن اینترنته حسرت قالدیم و بوگون چوخلو چالیشمادان سونرا بو جمله‌لری یایدیغیم حالدا اینترنتیم آخسادی و یازاجاغیم بعضی سؤزلر وار ایدی کی ایچیمده قالدی...

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

23 Dec, 16:57


آشویتس نام بیش از چهل اردوگاه کار اجباری و اردوگاه مرگ بود که نازیهای آلمان در لهستان اشغالی احداث و اداره کرده و در طول جنگ جهانی دوم زندانیان زیادی را همانجا کشتند. آلمانی‌ها در آن سالها یهودیان مناطق اشغال شده را سوار قطارهای باربری کرده و به آشویتس رسانده و همانجا به اتاقهای گاز منتقل می‌کردند و برای همین، آشویتس یکی از محلهای وقوع هولوکاست محسوب می‌شود.

از مجموع یک میلیون و سیصد هزار نفر زندانی آشویتس، یک میلیون و صد هزار نفر کشته شد که نهصد و شصت هزار نفر آن یهودی بود. تا اینکه نیروهای شوروی در 27 ژانویه 1945 با شکست دادن نازیها، آشویتس را آزاد کرد و حالا 27 ژانویه به عنوان روز جهانی یادبود هولوکاست گرامی داشته می‌شود و دولت لهستان هر ساله مراسم یادبودی به این منظور برگزار می‌کند.

از آنجا که درصد بسیار بالایی از قربانیان آشویتس از یهودیان بود، همه ساله رهبران اسرائیل به عنوان بازماندگان و وارثان اصلی قربانیان آشویتس، جایگاهی خاصی در این مراسم داشتند. ولی امسال معاون وزیر خارجه لهستان هشدار داده است که اگر نخست‌وزیر اسرائیل، در مراسم هشتادمین سالگرد آزادی آشویتس شرکت کند، دستگیر خواهد شد. زیرا قربانی دیروز حالا برای خودش جنایتکاری شده است.

زمانی یکی از همسایگان ما نیز به جهانیان گفته بود که ارتش عثمانی در جنگ جهانی اول آنها را در معرض نسل کشی قرار داده و با استناد به همین مظلومیت، توجه و ترحم جهانیان را به دست آورده بود. ولی به محض آنکه دستش به ماشه اسلحه رسید، خودش در خوجالی مرتکب نسل کشی شد و کارنامه پ ک ک در سوریه گواه همین مدعاست که آنهایی که تا دیروز برای رهایی از ظلم اسد تلاش می‌کردند، چگونه از فرصت بی‌دولتی سوریه استفاده کرده و ساکنان عرب شهرهای دیگر را از خانه و کاشانه خود راندند و با همکاری اسد، چه جنایتها که نکردند و اردوگاه آنها، همچنان میزبان و مخفیگاه جنایتکاری به نام ماهر اسد است.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

22 Dec, 08:27


طایفه قینیق یکی از طوایف ۲۴ گانه ترک‌های اوغوز هستند و سلجوقیان از اعضای آن طایفه و بنیانگذار بزرگترین حکومت خاورمیانه هستند که میراث آنها حدود هزار سال مستدام ماند.

بنای یادبود و آرامگاه توغرول سلجوقی، معروف به برج طغرل در ری قرار دارد. این بنای مدوّر، روباز و ۲۰ متری یکی از شاهکارهای معماری سلجوقی می‌باشد و در گذشته از دهانه سقف دایروی آن به عنوان یک تلسکوپ برای رصد آسمان و ستاره‌ها استفاده می‌شده و محیط داخلی آن طوری طراحی شده که اگر کسی در وسط آن ایستاده و سخنرانی کند، صدایش به وضوح در همه نقاط آن شنیده خواهد شد.

از آنجا که به منازل عبور حرکت سالانه خورشید دائرةالبروج گفته می‌شد، برای معرفی این بنا نیز از واژه برج استفاده شده و سایه‌های این ابنیه و دریچه‌های گذر نور خورشید که در روی آن‌ها تعبیه شده تعیین کننده بروج فلکی بوده است. زیرا خورشید در هر برج سال، ارتفاع خاصّی در آسمان نسبت به افق و میل خاصّی نسبت به جهات جغرافیایی مناطق دارد و سایه‌ها و طرز تابش آن متفاوت است که از این تغییرات می‌توان در تعیین روزها و برج‌ها بهره برد و برای همین فناوری است که کلمهٔ برج را بر روی این بنا گذاشته‌اند.

در نمای بیرونی این برج ۲۴ کنگره با زاویه حاده ساخته شده که هم نمایانگر ۲۴ طایفه اوغوز است و هم به مثابه یک ساعت آفتابی نشانگر ۲۴ ساعت شبانه روز است. تحقیقات نشان می‌دهد این برج شبیه عقربه‌های ساعت است و می‌توان از روی تابش آفتاب بر روی کنگره‌های آن و روشن شدن آن توسط خورشید، مقدار گذشت زمان را از لحظه طلوع آفتاب، لحظه ظهر، و مقدار گذشت زمان از لحظه ظهر را محاسبه و تعیین نمود.

این شاهکار معماری سلجوقی، در مناطق دورافتاده ایران قرار ندارد بلکه در خود تهران است ولی چون مالک و سازنده آن هر ترک هستند و نماینده یکی از بزرگترین سلسله‌های ترک حاکم بر ایران است، مهجور و غریب مانده و اگر هم تبلیغی صورت گیرد، مانند فیلم ضمیمه شده، به قصد مصادره و کتمان ترکهای خالق این اثر صورت می‌گیرد.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

20 Dec, 17:53


هر کدام بسته به میزان پیگیر بودنمان، تصاویر وحشتناک زندان صیدنایا را دیده و با گوشه‌ای از جنایات آل اسد آشنا شدیم. ولی آیا می‌دانیم که همین زندان صیدنایا نیز بدترین زندان سوریه نبود؟

به باور زندانیانی که دوران بازداشتشان را در چند زندان سوریه تحمل کرده‌اند، صیدنایا در مقایسه با زندان تدمر اصلا زندان نبود و نویسندگانی مانند سلامه کیله فلسطینی، شاعر سوری فرج بیرقدار و رمان نویس سوری یاسین صالح گفته‌اند که وقتی ما را از تدمر به زندان صیدنایا منتقل کردند، احساس کردیم به هتل منتقل شدیم.

در دوره استالین برخی محکومان ابتدا به جای هولناکی تبعید شده، سپس برای مدتی به جای بهتری منتقل می‌شدند. شاید سیستم به آن نتیجه می‌رسید که تداوم آن شرایط باعث مرگ متهم شود و بهتر کردن شرایط باعث خواهد شد تا متهم بیشتر زنده بماند و بیشتر عذاب بکشد و شاید صیدنایا نیز تنفسی بوده تا زندانیان سوریه بیشتر زنده مانده و بیشتر عذاب بکشند. زیرا زنده ماندن برای مدتی زیادی در تدمر ممکن نبود و برای همین کسانیکه می‌توانستند راوی جنایات موجود در تدمر باشند، سالهاست که مرده‌اند.

شاید بپرسید که چرا این روزها کسی از باز شدن درهای زندان تدمر نمی‌نویسد. زیرا سال ۲۰۱۵ و زمان پیشروی نیروهای داعش از دیرالزور به سمت حمص، بنای زندان تدمر توسط داعش و توافق بشار منفجر شد و هزاران موجود بدبخت از شر زندگی آسوده شده و مدفون شدند تا شاهدان واقعی جهنم آل اسد نابود شوند و داعش با تخریب زندان تدمر، خدمت عجیبی در پوشاندن جنایات اسد کرد.

حتی رژیم اسد نیز با همه توحشی که از خود نشان داده، در حفظ بناهای تاریخی کوشا بود و ترسی از سنگها و خشت‌های تاریخی نداشت. هر چند در جنگ داخلی سوریه شهر حلب ما بین آن رژیم و وحشیان داعشی دست به دست شد و با آنکه بخشهایی از حلب توسط هواپیماهای روسی با خاک یکسان شد، اما قلعه تاریخی حلب همچنان استوار و رو بسوی آینده دارد و من هرگاه قلعه حلب یا بناهای دیگری مانند ارک بخارا (تصویر دوم) را می‌بینم، دوباره داغدار ارک تبریز می‌‌شوم که نه به اندازه ارک بخارا شاداب و نه مانند قلعه حلب خوش شانس بوده که با عبور از طوفانها خود را به آینده ملتش برساند. شاید هم از ارک تبریز ترسیده‌اند که با او هم به نبرد برخاسته‌اند؟

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

19 Dec, 19:37


در حالی که نکته‌ی خاصی در مقاله داریوش کریمی با عنوان «اسما اسد و فرح پهلوی؛ سرنوشت دو زن» وجود نداشت و بیشتر یک مقایسه ژورنالیستی بود، برخی‌ها از بی‌بی‌سی فارسی ناراحت شده و می‌گویند که مقایسه این دو زن درست نبوده است.

به همان سبک داریوش کریمی و با همان ادبیات نیمه رسمی، تشابه دیگری بین اسما و فرح یافتم که قلم داریوش کریمی به آن نپرداخته است. خانواده این دو زن، فرهنگ زیستی متفاوتی با خانواده شوهرانشان دارند و محمدرضا از نظر فرهنگی فارس و فرح تا حدودی ترک، بشار از جامعه علوی سوریه و اسما از خانواده‌ای سنی مذهب بود و بیشترین میزان کشتار هر دو شوهر در جامعه همسران رخ داده است.

اسما زمانی همسر بشار شد که ۱۸ سال پیش از آن، حافظ اسد در شهر پدری اسما یعنی حمص انسانهای زیادی را کشته بود و فرح زمانی همسر محمدرضا شد که خود او ۱۳ سال پیش در شهر پدری فرح یعنی تبریز دست به کشتار زده بود و سرنوشت این دو زن شبیه دختران قصه‌های تاریخی است که بعد از شکست سرزمینشان، از سر مصلحت یا به اجبار زن فاتحان شده‌اند تا میانجی باشند، ولی از نظر هر دو طرف غیر خودی محسوب می‌شدند. شبیه همسر تسو در سریال جومونگ.

همچنانکه قیام ۲۹ بهمن تبریز نقش مهمی در سرنگونی شوهر فرح داشت، حمص نیز در سرنگونی شوهر اسما نقش مهمی ایفا کرد و این دو مرد با شهر پدری همسران خود دشمنی پیشه کردند و شهر پدری این دو زن بلای جان شوهران شد و سرنگونی این دو شاه مادام العمر، از این زاویه محصول اختلافات خانوادگی بوده و بستگان زن برای سرنگونی داماد دسیسه کرده‌اند.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

18 Dec, 19:56


امروز ۱۸ دسامبر و روز جهانی زبان عربی است. این روز را به میلیونها متکلم این زبان و میلیونها غیر عربی که زبانشان با اتکا به سفره پر برکت زبان و ادبیات عربی بالیده و رشد کرده، تبریک گفته و آرزوی همیشگی خودم را دوباره بر زبان می‌آورم که کاش روزی ۱۷ دسامبر یا همان ۲۶ آذر نیز به عنوان روز جهانی زبان ترکی انتخاب شود و این دو زبان در کنار هم و مانند دو بال یک پرنده و یا به تعبیر محمود کاشغری مانند دو اسب تیز پا در کنار هم بتازند.

۲۶ آذر ۱۳۲۴ در مجلس ملی آذربایجان کتابهای ترکی برای دانش‌آموزان پایه اول تا ششم ابتدایی به تصویب رسید و ۲۶ آذر ۱۳۲۵ همان کتابهای درسی به همراه هزاران جلد کتاب ترکی دیگر، در میادین شهرهای آذربایجان سوزانده شد و برای همین در تقویم آذربایجان این روز به نام روز کتاب نامیده شده و روز زبان ترکی نیز برای این روز بی‌مناسبت نخواهد بود.

۲۶ آذر یا ۱۷ دسامبر همچنین روز درگذشت دبیر کل سابق جنبش استقلال ترکستان شرقی یعنی عیسی یوسوپ آلپ‌تکین است که درست در همان سالهایی که آذربایجان ما دولت خودمختاری تاسیس کرده بود، اویغورهای ترکستان شرقی نیز دولت خود را تأسیس کرده بودند و دولت آنها نیز با حمله نظامی چین ساقط شد و از آن زمان ترکهای اویغور تحت اشغال چین و زبان و فرهنگشان مورد هجمه‌ی اشغالگران قرار گرفته است. البته دولت آنها پنج سال و از ۲۱ آبان ۱۳۲۳ تا اول دی ۱۳۲۸ طول کشید و اگر دولت ما نیز می‌توانست پنج سال دوام بیاورد، قطعا پشتوانه محکم‌تری برای بقای این ملت ایجاد می‌شد.

تبریک مضاعف روز جهانی زبان عربی نثار ملت تازه آزاده شده‌ی سوریه باد که آزادی آنها امیدهای زیادی را در دلها زنده کرد تا با سرنگونی دیکتاتورها، ملتهای دیگری نیز آزاد شده و همدیگر را در آغوش گرفته و این بار با آموختن از شکست‌های قبلی، آزادی خود را جاودانه کنند.

--------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

17 Dec, 17:57


شعر «هر که دوراندازتر او دورتر» دقیقا مصداق گله‌های شوونیستی است که هر چه تحصیلکرده تر و به اصطلاح باسوادتر باشند به همان اندازه از انسانیت دورتر شده و در روزگار جنگهای هخامنشی و یونان، ساسانیان و رومیان، قادسیه و چالدران گرفتار می‌شوند که تورج دریایی یکی از آنهاست و عناوین بسیاری مانند ریاست مطالعات نامه ایران باستان و سرویراستاری دانشنامه ایرانیکا را در کارنامه دارد.

رائفی‌پور تنها کسی نیست که مسئله فلسطین را تداوم غزوه خیبر و جنگ یهود و مسلمان می‌داند بلکه تورج نیز در عالم توهم، خودشان را رقیب آمریکا و بحران غرب آسیا را ادامه نبرد رومیان و ساسانیان می‌داند و ذهن تک تک این موجودات همچنان دنبال منتقم شکست چالدران است و نمی‌دانند که دیگر غالب و مغلوب چالدران یکی شده‌اند و اینها تنها می‌توانند روزهای جمعه ذکر «کل ارض چالدران» بخوانند.

شعار توسعه طلبانه «از نیل تا فرات» تنها مختص جنایتکاران و حاکمان کنعان نیست، بلکه نژادپرستی حاکم بر ایران نیز چنین شعاری دارد و تورج دریایی به عنوان یکی از ریل گذاران آن اندیشه تاریک و ضد بشری، دقیقا کتابی با عنوان از جیحون تا فرات (ایرانشهر و دنیای ساسانی) نوشته و خودش را منجی دوره ساسانی می‌داند که قرار است ظهور کند.

فریب ظاهر خوب این افراد را نخوریم که بویی از انسانیت نبرده‌اند و سکونتشان در دنیای آزاد نیز باعث نشده تا فهمی از آزادی ملتها برای تعیین سرنوشت خودشان داشته باشند و به راحتی می‌توانند حمایت از یک جنایتکار، کشتار نیم میلیون انسان بی‌گناه، آوارگی ده میلیون شهروند بی‌پناه و هدر رفتن میلیاردها دلار سرمایه مادی را با اسم رمز هولناک «ایرانشهر» خودشان توجیه کنند و چه خوب شد که خداوند مکر این جماعت را به خودشان بازگرداند.

نکته ترسناک دیگری در این جملات خوابیده که باید زنگ «هشدار باشی» برای ما باشد. اینها می‌گویند، همچنان که برای حفظ این مرز پرگهر می‌توان سوریه و یمن را به سرزمین سوخته تبدیل کرد، در مرحله بعدی توجیه نیز، می‌توان برای حفظ شهرهای اهورایی فارس، نابودی اهواز و سنندج و سایر مناطق غیرفارس ایران را کلید زد. ولی مطمئنا خدا و ملتهای ساکن ایران و قدرتهای منطقه در آن برهه نیز مکر این جماعت را به خودشان برمی‌گرداند که خداوند خیرالماکرین است.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

16 Dec, 15:57


ناصر مرقاتی ایستکلر، آرزیلار و باشیمیزا گلن فاجعه‌لری جان یاخیجی و خلاصه حالدا شئعرلرينه تؤكوب حاياتا گؤز يومدو. آغلاسایدیم یئری وار ايدی. او حقيقتن شاعیر ایدی. چوخ چوخ هم ده چوخ سئودیگیم شاعیرلردن بیری. ناصر مرقاتی کیمی آیدینلاریمیز:
یئلکنلره اسن بیر اسیم
سؤنموش اوجاقلارا بير قيغيلجيم
سوسموش دوداقلارا ایپک تبسم
یانغی چیچیکلره بیر ایچیم سو
اولماق ایسته‌دیلر.

آما سونوندا:
گمیلر غرق اولدو
قيغيلجيم سؤندو
دوداقلار کیپلندی
و باخچاداکی چیچکلر
آچمادان سولدو.

دونيانين يئنيش يوققوشونو گؤروب، گؤزلری قورخان قوجالار، اونلارا «دؤزون گؤرک نه اولور» دئدیلر و اونلار دؤزدو:
آه
نه توكه‌نير يوللار
دينجلسين آیاق
یاشاییش بیر قاخينج
بير قورو چایلاق
نه قورتاریر چیسگی
نه گئدیر دومان.

دوشونورون یئرینده اوتورماغی مومکون دئییل:
دیشاریدان چکیملی بیر صدا گلیر
بئینیمده ایز قویور
کؤنلومده لپیر.

یولا دوشدولر:
زيروه‌لره يوللانديق.
سؤز گونشدن دوشدو.
ایپک ساچاقلاریندان ساللانان گونوزدن.
بیترلیده یام یاشیل بیتگيلر.
آخارلیدا دورنا گؤز آخمالار.
آددیملار محكم ايدى
یوللار ...
يورولماز.

زيروه‌لره یوکسلدیک.
سؤز اینساندان دوشدو.
آددیملار محکم ايدى
یوللار ...
يورولماز.

زیروه‌لرده دایاندیق.
گونش سو ایچمه‌یه گئتدی.
دونون دییشمه‌یه گئتدی.
آددیملار محکم ايدى
يوللارسا ...
یورقون.

يئنيشه دؤندوک.
سؤز کولکدن دوشدو.
و اوزاقلاردا:
يورقون آدديملار
یورقون يوللاردا
توزاناق سالدى.

نهایت اونلار بو تورپاقدان کؤچوب گئتدیلر:
گئدک دوستلار گئدک
یاغیش یاغمایاجاق بوز بولادلاردان
و قوراق ايللرين قورو دوداغی ایسلانمایاجاق.

گئدیب گؤردولر کی اورالاردا:
هاوا قورشون قوخويور
قیش؛ شاختا،قارا، کدرلی اولمور
تورپاق دیدرگین اولور غوربت ائللرده.

ناصر مرقاتی او غریبلری بئله وصف ائتدی:
آخ ...
ائی بیرلیگی سئون کؤچری قوشلار
سیزین هر تئلی‌نیز بیر رنگه چالیر
و اینیلتی‌لرینیز
دار قفسلردن اوزاغا گئتمیر
هره بير قیشلاقدا
باشقا بوداقدا قیشلاییرسينيز

و سونوندا شاعیریمیز برلین یوللاری‌نین قیراغیندا اوتورب، گلن گئدنلردن وطنیمیزی سوروشدو، قوشمالار قوشدو:
هئی هئی
آى منله بیرگه دوغودان کؤچوب
دوزنلرده کؤچ سالانلار
بیرر بیرر دئیین گؤروم:
پیشمیش کرپیشلردن هؤردویوموز ارکیمیز
دورورمو؟

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

15 Dec, 15:37


دیروز عناوین اول، دوم و سوم وزن ۱۰۹ کیلوگرم وزنه برداری جهان به سه وزنه بردار ترک از شهرهای اندیجان ازبکستان، قوبوستان آذربایجان و زنجان ایران رسید. مهدی کرمی زنجانی فراتر از خودش ظاهر شد ولی داداش داداش‌بیلی قوبوستان انتظارها را برآورده نکرد و نورالدین‌وف اندیجان با مهار وزنه ۲۴۲ کیلویی، علاوه بر ارتقا رکورد جهانی متعلق به خودش، بیست کیلوگرم بالاتر از نفر دوم وزنه زد و در ۳۳ سالگی جور همه را کشیده و آبرو داری کرد و این مسابقه مرا به یاد سعید محمدپور اردبیلی انداخت.

سعید زمانی با همین نورالدین‌وف همدوره بود و حتی در مسابقات جوانان جهان، نورالدین‌وف و خیلی های دیگر پشت سر او قرار گرفتند. ولی بیش از ده سال است که سعید نه تنها از همه میادین، بلکه از حافظه هواداران ورزش نیز به کلی پاک شده و شاید آخر و عاقبت مهدی کرمی زنجانی نیز مانند سعید اردبیلی باشد نه مانند نورالدین اندیجانی.

سعید در المپیک ۲۰۱۲ لندن، هم با قهرمانی وزنه برداری بر سکوی نخست ایستاد و هم نامش «سعید محمدپور کله‌درق» طولانی‌ترین نام در بین ورزشکاران حاضر در المپیک شناخته شد تا نامش بیشتر بر سر زبانها افتد. آن هم در حالیکه تنها بیست سال داشت و نورالدین‌وف که یکسال از او بزرگتر است، هنوز می‌درخشد ولی شش سال است که نام سعید در هیچ جایی به گوش نخورده و دقیقا مثل آن است که آب شده و به زمین رفته باشد.

کشتی‌گیران داغستانی امسال دیگر خودشان را علاف روسیه و عمو پوتین نکردند و به همراه تیمهایی مانند ازبکستان، بحرین، بلغارستان و... در المپیک ۲۰۲۴ طلا درو کردند و این لازمه ورزش حرفه‌ای است که نباید آن را با عناوینی مانند غیرت یا بی‌غیرتی کوبید. همچنان که پسر قهرمان وزنه برداری مصر حالا برای قطر وزنه می‌زند تا موفقیت بیشتری کسب کند و مانند پدرش محتاج پول دوا و درمان نشود.

واقعا عمر حرفه‌ای چند ورزشکار باید تباه شود تا ما این مسئله ساده را یاد بگیریم که ورزش حرفه‌ای علاوه بر خواست و اراده فردی به شرایط دیگری نیاز دارد که مدیران لپ لپی ایران توان برآورده کردن آن شرایط را ندارند و مشکلات ورزشکاران ترک ایران، بسیار بیشتر از سایرین است.

همزمان با مسابقات وزنه‌برداری، در بازی لیورپول و فولام، لیورپول بی‌رقیب امسال به علت ده نفره شدن نتوانست نتیجه بگیرد. وقتی ده نفره شدن، حتی لیورپول بی‌رقیب امسال را زمین‌گیر می‌کند، می‌توان فهمید که کار تراکتور برای جنگ همزمان با تیم مقابل و داور چقدر سخت است که امسال در برابر تیمهای سپاهان و گل‌گهر ده نفره بازی کرده و این مثال کوچکی از ناهمواری راه ترکهای ایران در عرصه ورزش است.

------------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

14 Dec, 10:01


آمریکانین خارجی ایشلر ناظیری آنتونی بلینکن، آمریکانین سوریه حاقدا تورکییه‌نین توتوملاریندان راضی اولدوغونو بیلدیریب و باشقا طرفدن آمریکانین جمهوریخواه سیاستچی‌سی نیک هئیلی، ترامپ‌ین غربی آسیا اولایلارینی مدیریت ائتمک و اوکراین ساواشینی دوردورماق اوچون بیرینجی وظیفه‌سینی اردوغانلا دانیشیب، تورکییه‌نین طلبلر و طرحلری‌نی اؤنمسه‌مکده گؤروبدور.

بازاردا بعضی توکانچی‌لار، خصوصن چیلوکابابچی‌لار مرحوم آتالاری‌نین شکلینی باشلاری‌نین اوستونه وورار و علتی‌نی سوروشاندا «آتامین گؤزو قاباغیندا خیلاف معامله ائتمه‌رم» دئیرلر. او آچیدان باخدیقدا، آمریکا تورکییه دانیشیق‌لاری ائله آتانین گؤزو قاباغیندا اولسا یاخشی‌دیر؛ همی رییس خیلاف معامله ائتمز، همی رقیب او باخیشین آغیرلیغی آلتیندا اؤزوندن چیخماز.

بلکه او آرخاداکی ناظیر، ائله بو ایکی آدامین ترکیبی‌دیر. تورک و مسلمان اولدوغو حالدا، تورکلره مخصوص اولان یئکه یئکه دانیشیقدان، اسلامچی سیاست، بوش ادعا و سونوجسوز آددیملاردان اوندا اثر یوخ ایدی. غرب مدنیتی‌نی جاندان سئویب و اونلارین بشر تاریخینه تقدیم ائتدیکلری اوغورلاری تمامیله اؤیرنیب قاپساماق ایسته‌دیگی حالدا، اونلارین آرتیق طاماهلارینا یوخ دئییب، نئچه جبهه‌ده اونلارلا ساواشدی.

آمما و بیر داها آمما، او ساواشلار سبب اولمادی کی غربین دموکراسی، اینسان حاقلاری، قادین آزادلیغی و راسیونال گؤروشلرینه شک ائدیب و اونلاردان دؤنسون. اونلارلا ساواشدی آما اونلارین راسیوناللیغی‌نی و خرافه‌لردن اوزاق یاشادیقلارینی اؤیرندی و اونلارین دوغرو دوزگون اوصوللارینی قبول ائتدی و ایندی غربین بیزه قارشی آددیملارینی گؤروب، اونلارین سیاستلرینه قارشی اولماغی آنلامازجاسینا اونلارین ایلکه‌لرینه ربط وئرن دارگؤزلر، همن آتا گؤزو قاباغیندا خیلاف معامله ائدن اوشاقلار اولابیلرلر.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

13 Dec, 19:31


تصویر اول یکی ارزشمندترین کتابهای تاریخ معاصر آذربایجان است که در ۶۷۲ صفحه و به قلم دکتر زهتابی نوشته شده است. دوستی می‌گفت که دو بانوی جوان با نامهای فاطمه و حکیمه؛ از کارکنان بخش ترکی صداوسیمای تبریز برای یادگیری دستور زبان ترکی پیش دکتر زهتابی می‌آمدند و زهتابی به صورت خصوصی به آنها دستور زبان ترکی را یاد می‌داد تا مانند سایر کارکنان شبکه‌های استانی مزخرفاتی را به عنوان زبان ترکی تحویل بینندگان ندهند. فاطمه فخیمی یکی از آن دو شاگرد زهتابی بود که به پاس قدردانی از زحمات ایشان و بعد از درگذشت دکتر زهتابی، ویراستاری و تصحیح این کتاب را برعهده گرفت.

دیروز روز تولد زهتابی بود و در استانداری اردبیل مراسمی برای تجلیل از همدیگر برگزار کرده و از آقای کمال ورشوچی نیز به عنوان پژوهشگر و نوآور برتر دعوت شده بود تا در آن مراسم از او تقلیل شود و کتاب تصویر دوم به عنوان یادگاری به تجلیل شدگان و تقلیل شدگان داده شده است. زمانی نهاد رهبری دانشگاه اورمیه با وسواس عجیبی مباحث مربوط به اوستا و ساسانیان را حمایت کرده و کارتن کارتن از این کتابها را خریده و به کتابخانه دانشکده فنی مهندسی اهدا کرد. ولی دکتر میرزایی رییس دانشکده فنی مهندسی، اجازه چیدن این کتابها را در قفسه کتابخانه نداده و گفت که این کتابها به درد دانشکده فنی مهندسی نمی‌خورد. حالا اگر از تجلیل شدگان بگذریم، این کتاب به چه درد صنعتگری مانند آقای ورشوچی خواهد خورد؟ خصوصا که کتابی به شدت ضد آذربایجان و ضد ترک است و باید استانداری اردبیل را به خاطر اعطای این کتابها مورد مواخذه قرار داد.

وقتی کریم مردانی‌آذر سرپرستی هزار و ششصد کودک تانزانیایی را قبول کرد، برخی منتقد بودند که در خود ایران کودک فقیر کم نداریم و بهتر بود کریم کرامت خود نصیب اینها می‌کرد. در آن ماجرا بر این باور بودم که چون کریم از اموال شخصی خود می‌بخشد و پولی از اموال دولت صرف نکرده، مواخذه ایشان صحیح نیست و بهتر است قدردان انسانیت ایشان باشیم. در جریان بخشش‌های علی دایی نیز بر این باورم که ایشان از اموال شخصی خود می‌بخشد و بهتر است آنهایی که گاه و بیگاه علی دایی را مورد هجمه قرار می‌دهند به این فکر کنند که استانداری اردبیل از اموال عمومی و پول تک تک ما از کتابهایی حمایت می‌کند که دقیقا برای خشکاندن ریشه ما نوشته شده‌اند و باید به اینها اعتراض کنیم.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

03 Dec, 16:05


در کمدی الهی دانته نوعی چشم وجود دارد که از دیدن فاصله نزدیک عاجز است ولی جاهای دور را بخوبی می‌بیند و این نوع چشمها، مخصوص پرندگان شکاری و مردگان است.

شاید ما نیز از دیدن هنرمندانی که در چند قدمی ما هستند، عاجزیم و یکی از همین هنرمندان نزدیک ما، مرتضی پروین جدا است که اگر فرزند جای دیگری به جز آذربایجان بود، خیلی خیلی بیشتر دیده می‌شد. قصد گلایه از دیگران را ندارم که خودمان در ندیدن هنرمندانمان کم مقصر نیستیم و شاید هم در ردیف پرندگان شکاری یا مردگان دانته قرار گرفته‌ایم.

اثر انگشت سمبل هویت هر فرد است ولی این سمبل بیش از حد فردی بوده و هیچ نشانی از هویت جمعی افراد ندارد. کمیته المپیک نیز پنج حلقه رنگارنگ را به عنوان سمبل هر قاره در نظر گرفته که به نظرم بیش از حد کلی‌نگر است و نمی‌توان همه‌ی قاره‌ای مانند آسیا؛ با این همه تفاوت هویتی و فرهنگی را در یک رنگ و یک حلقه چپاند. در حد فاصل این دو سمبل، پرچم کشورها وجود دارد که آن هم بیشتر تعیین کننده تابعیت سیاسی افراد است و نشان کمی از فرهنگهای متکثر درون کشورها در آنها دیده می‌شود. پس باید سمبلی ما بین اثر انگشت و پرچم کشورها وجود داشته باشد که هویت و فرهنگ افراد را نمایندگی کند.

تصویر اول طرحی بر روی دیوار برلین است و تصاویر بعدی، آثاری از مرتضی پروین؛ هنرمند اردبیلی ساکن زندان اوین است که کمتر چشمی حاضر به دیدن اوست. ولی اگر کمی به او خیره شویم، می‌بینیم که رد دست جایگاه خاصی در آثار مرتضی پروین دارد و من بار اول در مستند آدیم (ساخته محمد علیمرادی) متوجه رد دستهایی بر روی دیوار شدم که اثر مرتضی پروین بودند. آن مستند به درد و رنج کودکانی پرداخته بود که به خاطر داشتن اسامی ترکی فاقد شناسنامه مانده بودند. ولی رد دست چه ربطی به انکار یک فرهنگ و عدم صدور شناسنامه به دارندگان آن فرهنگ دارد؟

هر کسی می‌تواند تفسیر خودش را از این رد دستها داشته باشد و تفسیر من این است که رد دستهایی متفاوت و رنگارنگ سمبل فرهنگهاست. زیرا فرهنگ مجموعه‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم اجتماعی، اخلاقیات و عادت‌هایی است که افراد یک جامعه‌ی فرهنگی آن را در طول سالیان ساخته‌اند و با وجود آنکه امروز خود در چارچوب آن زندگی می‌کنند، هر روز آن را دوباره می‌سازند و گاهی تغییر می‌دهند. پس فرهنگ هر جامعه توسط اعضای آن ساخته می‌شود و ذهن و دست سازندگان آنند و اثر دست می‌تواند سمبلی برای آن باشد که در آثار مرتضی پروین به وفور و در رنگهای مختلف نمود می‌یابد.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

02 Dec, 19:07


آغاجلاری سئویرم و ثمرسیز آغاجلاری مئیوه‌لی آغاجلاردان داها دا چوخ. مئیوه‌ آغاجلاری آراسیندا قوز آغاجی، جویز آغاجی یا همن گیردکان آغاجینی داها آرتیق سئویب، بیلمیرم ناظیم حکمت نیچون اؤزونه گولحانه پارکینداکی جویز آغاجی دئمیشدی:
بن بیر جویز آغاجیییم گولحانه پارکیندا
نه سن بونون فارکینداسین، نه پولیس فارکیندا

مییانانین کلئی کندینده اون گیردکان آغاجی وار کی اونلارین ناغیلی تام فرقلیدی و او سکسن یاشلی آغاجلار هر ایل نئچه یوزمین گیردکان وئریرلر. او آغاجلاری اورا اکن اینسان، ناغیللار قهرمانی کیمی اونلاری اکیب گئدر گلمزه گئتدی و آردیجا عاییله‌سی ده گئدیب آما چوخ سونرلار گلدی. او آدام سلیمان پهلوان عنوانیله تانینان سلیمان عسگری ایمیش کی آذربایجان فداییسی اولاراق 1325 ده شاهین زیندانلاریندا شکنجه آلتیندا حایاتا گؤز یوموب.

هله سونراسی، شاه و اربابین آداملاری او آدامین عائله‌سینه چوخلو اذیتلر ائدیب و اونلار مییانانین کلئی کندیندن قاچیب تورکمن‌صحرایا سیغینیبلار. سلیمانین قیزی رحیمه درس اوخویوب معلم اولوب و انقلابدان سونرا بیر داها مییانا و کلئی کندینه قاییدیب و باباسی‌نین میراثینی گؤرمک ایسته‌ییب. رحیمه خانیم مییانادا اولدوغو گونلر، بیر قازئته ساتان دککه‌دن تبریزده تزه‌جه یاییملانمیش "دده قورقود" مجلله‌سینی آلیب، اؤزو ایله گرگان شهرینه آپاریر و بیر مدت سونرا گرگاندان دده قورقود مجلله‌سینه مکتوب گؤندریر.

دده قورقود مجلله‌سیندن چالیشان سایین حمید احمدزاده یازیر کی مکتوبو گؤرجک چوخ سئویندیق کی مجلله‌میز تورکمن خلقینه چاتیب و حتی اونلاردان جواب آلمیشیق. سونراکی مکتوبلاردان اؤیرندیک کی او خانیم معلیمین کؤکو مییانالیدیر. بیز اوندان ایسته‌دیک کی گرگان و تورکمن صحرا منطقه‌سینده دده قورقود مجلله‌سینین نماینده‌سی اولوب تورکمنلرین کیتابلارینی بیزه یوللاسین.

رحیمه خانیم تورکمن دیلیندن بوللو بوللو کیتابلار گؤندریر و آذربایجان یازارلاری او کیتابلارا دایاناراق مختومقولو، قوربان دوردو، ذلیلی و باشقا تورکمن یازارلارینی، دده قورقود و اولکر مجلله‌لرینده آذربایحانا تانیدیب، ایکی تورک خالقی آراسیندا کؤرپو سالیرلار.

کلئی کندینین یاشلی‌لاری هله ده سلیمان پهلوانین شجاعت و مظلومیتیندن دانیشارلار و بیز اونون اکدیگی اون جویز آغاجی، یئتیردیگی دوشونجه‌لی اوشاقلاری و اونلارین واسیطه‌سیله ایکی تورک خالقی آراسیندا سالینان کؤرپودن دانیشیریق کی:
من اون جویز آغاجییام کلئی کندینده
نه سن بونون فرقینده‌سن، نه شاه فرقینده

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

01 Dec, 08:59


سوریه‌ده بیر داها آلوولانان بو قانلی اعتراضلار، اسد اقتداری دوام ائتدیکجه دوام ائده‌جکدیر و اسد سوریه خالقینین مشروعیتی‌نی چوخدان ایتیرمیش و داها قازانما شانسی یوخدور. ایندی بو ساواشلار اون ایل، یوخسا اون گون چکیر چکسین. نه قدر اسد وار، بو ساواش دا وار. بئله‌سه بو ساواش نه قدر تئز سونوجا چاتیب بیترسه، او قدر یاخشی‌دیر.

ولادیمیر پوتین‌ین سوریه اوچون تربیت ائتدیگی واگنر آدلی آدام یئین‌لری، اوکراین ساواشینا خاطیر اؤز خارابالارینا گئدیبلر و بشارین باشقا کؤمکلری ده، هره‌سی بیر یاندا ایتیب باتیبلار و بونو بیلن مخالیفلر، بو دفعه اومودلا مئیدانا گیرمیشلر.

بیر آدام قویونلارینا تزه چوبان گتیرمیشدی. اونا لازیمی تاپشیریقلار وئرنده دئدی: قورد گلنده آماندی گؤزون فقط اؤز ایتیمیزده اولسون. چونکو من بونا همه‌شه ات‌قان وئرمیشم و ات‌قان قوخوسو بورنونا دین همن، اؤز ایتیمیز قورددان داها ییرتیجی اولوب، سورونو دارما داغین ائده‌بیلر.

یادینیزدا اولسا، ولادیمیر پوتین‌ین واگنر ایتلری، اوکراین ساواشینین چتین گونلرینده، ات‌قان قوخوسو دویوب، قودوروب، دؤنوب اؤز صاحیبلرینی قاپماق ایسته‌دیلر. اسد اوردوسو دا، ائله او سورو ایتی کیمی، واگنر ایتلری کیمی ات‌قان یئمه‌یه دادانیبلار و بورونلارینا ات‌قان قوخوسو دین همن، اؤز سورولرینه تپیله‌جکلر. اصلینده بئله اقتدارلارین اصیل دوشمنی مخالفت دئییل، ات‌قان یئییب قودوران اؤز ایتلری‌دی و بونو او چوبان گتیرن آدام، بو حاکیملردن یاخشی آنلامیشدی.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

30 Nov, 17:00


بو آردیج آغاجی کلیبرین سوما کندینده و مین ایللیک بیر قبرستاندادیر. آغاجین لاپ دیبینده اسلامی قبرلردن داها قدیم بیر قبر و دیبک داشی و باشقا مقدس داشلار واردی و بیزجه بو قبرستان و داها اؤنملی اولان بو آغاج، ثبت اولوب قورونمالیدیر.

آردیج آغاجینین گؤیرمه‌سینه لازیم شرایط، چوخ اؤزلدیر و اوولجه آیی، دونغوز یا قارغا کیمی حئیوانلار، آردیجین توخومونو یئییب، اونو دفع ائتمه‌لی‌دیر کی دفع اولموش توخوم گؤیریب، آغاج اولسون. اونا گؤره آیی، بو آغاجین باغبانی کیمی تانینیر.

آردیجین روشد مرحله‌سی ده چوخ چتین و یاواشدی و ایلده بیر میلیمتردن آز یوغونلاشیر. یانیمدا کی آردیج آغاجینا (اوچ مترلیک محیطی ایله) ایکی نفرین ساریلماسی لازیم‌دی و یقین مین ایله یاخین عؤمرو اولان بو آغاج، دقته لاییقدیر و بیلدیگیم قدر، بیزیم آذربایجانین لاپ قوجا آردیجی ۱۶۰۰ یاشیلا تیکان‌تپه شهرینده‌دیر.

اوشتوبین کندینده، حکیم نباتی مزارینین کناریندا نئچه آردیج آغاجی وار کی اونلارین یاشی بئش یوز ایله یاخیندیر و اوچ یوز ایل اؤنجه، خالق او آغاجلارا «پیر» دئییب، اونلاری مقدس سایارمیش. محض بونا گؤره، حکیم نباتی‌نی کند قبریستانیندا یوخ، بلکه تپه باشیندا و بو آغاجلارین آیاغی آلتیندا باسدیریبلار و اوشتوبین اهلی اونلارا ضرر ییتیرمه‌یی گوناه ساناراق، نذیر مقصدیله اونلارین بوداقلارینا یاشیل و قیرمیزی پارچالار باغلارلار.

آغاجا نذیر مقصدیله پارچا باغلاماق، تورک دونیاسینین هر طرفینده و میثال اولاراق ماهسون‌ون وفاسیز کلیپ‌ینده، گؤرنور. مئشکین‌ین آلانبار کندی‌نین یانینداکی تپه‌ده، ایکی پیر آغاجی وار ایدی کی خالق اونلارا نذیر وئرردی و عتیقه آختارانلار، او نذیرلر تاماهینا او آغاجلارین آلتینی قازیب، بیری‌نین قوروماسینا سبب اولدولار.

شامانیسمده، گؤی آنا بطنی‌دی و یئر او ماوی بطن ده یاتیب، گؤبک واسیطه‌سیله تغذیه اولان بیر جنین‌دیر و تپه‌لر و داغلار باشیندا بیتن آغاجلار، گؤیو ساغیب یئری امیزدیرن گؤبک بندی‌دیلر. بو آغاجلار همی ده یئرآلتی دونیاسی، یئر و گؤیون رابیطی‌دیر و اونلارین آیاغی آلتیندا باسدیریلان آداملارین روحو، بونلارین واسیطه‌سیله گؤیه عروج ائده‌جکلر.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

28 Nov, 10:59


میز مذاکراتی دکتر پزشکیان و مولوی عبدالحمید در حالی برپا شد که عبدالحمید دو سال پیش در همین روزها، پیشنهاد برگزاری یک رفراندوم را داده بود. آن روزها نویسندگان مرکزگرا هاج و واج مانده بودند که در برابر این مطالبه مدنی و خطرناک برای انحصارطلبی خودشان، چه واکنشی نشان دهند تا اینکه تیم فوتبال ایران دو گل به ولز زد و آنها حس کردند که جامعه کمی خشنود شده و عبدالله گنجی؛ مدیر مسئول سابق روزنامه جوان و مدیر مسئول وقت همشهری، نوشت که می‌توانیم رفراندوم برگزار کنیم.

سطحی جلوه دادن مطالبات مردم تا این حد که با باخت برابر انگلیس ناراضی و با برد برابر ولز راضی می‌شوند، شاید توهین به شعور مردم باشد ولی در واقع مطالبات بخشی از نیروهای مرکزگرا در همین حد است و سیاسیون آنها نیز در همان سال ۵۸ خواستار پس و پیش کردن یک پیش‌نویس بودند ولی آذربایجان در رفراندوم دهم آذر ۵۸ با کل قانون اساسی مخالفت کرد.

نقش شریعتمداری در آن دوره شبیه به نقش مولوی عبدالحمید در دوره فعلی بود و اقدامات این دو به خاطر همسویی با مطالبات مردمی و تقابل با انحصار و تکصدایی ارزشمند است. ولی مطالبات منطقه‌ای عبدالحمید پررنگتر از شریعتمداری و اعتراضش نیز عمیق‌تر است که این تفاوت بیشتر در چارچوب تفاوت مذهبی بلوچها با قوم حاکم قابل بررسی است. ولی از آنجا که هواداران عبدالحمید را بلوچها و هواداران شریعتمداری را ترکها تشکیل میدهند و می‌دادند، هر دو جنبش در چارچوب نهضتهای ملی بلوچ و ترک جای می‌گیرد.

از همان لحظه تاسیس حزب "خلق مسلمان آذربایجان" مرکزگرایان با آن حزب مخالفت کردند و کمتر کسی متوجه شد که درد مخالفان بیش از آنکه «عمی دردی» باشد، «زمی دردی» است و آنها از همان اندک مطالبات منطقه‌ای، بیش از مطالبات پرهیاهو ولی سراسری خلق مسلمان واهمه دارند.

میگویند که ۹۹/۵ درصد مردم در آذرماه ۵۸ به قانون اساسی رای مثبت دادند که باور کردنی نیست. برای مثال در روستای ما (میرکندی در مشکین) همه‌ی آنهایی که در آن همه پرسی شرکت کرده‌اند، به قانون اساسی رای منفی داده‌اند و از حدود پانصد رای ماخوذه، تنها دو نفر به قانون اساسی رای مثبت داده‌اند و آقای ح.م را برایم گفت که از آشاغی‌باش تنها من و از یوخاری‌باش تنها ح.س رای مثبت دادیم.

وضعیت تبریز و سایر شهرهای آذربایجان نیز مشابه این بوده و ناگفته پیداست که مخالفت اهل سنت با مرکزگرایی و تک‌زبانی نیز عمیق‌تر از این حرفها بود. پس می‌توان اینها را سر جایشان نشاند، ولی نمی‌توان با یک برد و باخت فوتبالی راضی یا ناراضی جلوه داد.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

27 Nov, 16:16


اسراییل خیابانی به نام کوروش دارد و برای همین مریدان کوروش، همواره تصویر تابلوی آن خیابان را دست به دست کرده و به خاطر آن تابلو هم که شده، مرید اسراییل هم می‌شوند. ولی با کمی دقت در آن تابلو می‌فهمیم که اسامی خیابانها در اسراییل به سه زبان عبری، عربی و انگلیسی نوشته می‌شود و حضور زبان عربی در نوشتار رسمی اسراییل به خاطر شهروندان عرب اسراییل یا فلسطینی‌های تحت تابعیت اسراییل است.

کاش کوروش پرستان ایرانی از خود بپرسند که آیا راضی هستند تا تابلوهای معابر ایران نیز به خاطر میلیونها شهروند غیرفارس ایران مثلاً به سه زبان فارسی، ترکی و انگلیسی نوشته شود؟ و اگر جواب منفی دادند خودشان قبول کنند که ظالمتر از مراد جنایتکارشان هستند.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

26 Nov, 16:53


پیش از این برخی از لباس‌های سنتی مردم ایران مانند پوشاک سنتی قزلباش، گرجی، تالش، قشقایی، بلوچ و ترک‌های خراسان شمالی در فهرست میراث ناملموس کشور ثبت شده بود که برخی از آنها نیز اعتراضاتی را به همراه داشت. ولی ثبت لباس پیشتر ثبت شده قشقایی، به عنوان لباس لری دیگر نوبر بود.

وقتی حاکمان فرهنگی ایران از مناطق کویر مرکزی باشند که لباس سنتی خودشان فاقد گل و گیاه بوده و فهمشان از لباس زنانه همان توبره‌‌ای باشد که زن را باید درون آن انداخت، چنین چیزهایی عجیب نخواهد بود. اینها تاثیر محیط طبیعی بر زندگی و زبان انسان را نادیده گرفته، طالب.ان ایرانی یکرنگ و یکسانند و نمی‌فهمند که محیطهای متفاوت، فرهنگهای متفاوتی برای انسان می‌سازد. اسکیموها برای فُک و حالات آن مثل پیر و جوان، درون آب یا خشکی، نشسته یا سرپا لغت دیگری دارند و در شاخه کاستیلی زبان اسپانیولی متجاوز از صدها لغت برای کوه وجود دارد، ولی زبان انگلیسی از لغات مربوط به کوه فقیر است و به همان میزان برای چمنزار، دشت وسیع، مرداب و تالاب تنوع لغت دارد.

به همان اندازه که گل و شکوفه حضور کمرنگی در زندگی و زبان مناطق کویری دارد، زندگی، زبان و لباس قشقایی پر از گل و شکوفه است. اگر یکجانشینان در طول سال، بهار را یکبار تجربه می‌کنند، بهار قشقایی شش ماه به طول می‌کشد. بهار آنها بهمن هر سال در سواحل دریا آغاز و وقتی ساحل گرم می‌شود، به سرزمینهای سردتر می‌رود. تا اینکه بهار آنها در اواسط مرداد، در قله‌های دنا به پایان می‌رسد. همین کوچ باعث شده که قشقایی از انسجام و یکدستی فرهنگی خاصی برخوردار باشد و زنان آنها از ساحل دریا تا ارتفاع دنا، دُلمه را به یک شکل درست کنند و تحریف کنندگان نتوانند با این بهانه که این لباس مربوط به فلان طایفه یا تیره است، در صدد توجیه برآیند.

بهار ساحلی آنها با شقایق، نرگس، شببو، سنبل، شنبلیله و بابونه آغاز و بهار دنا با لاله، چیچک، زنبق، یوشان، دِرمَنه، جاشیر، گوَن و سروکوهی به پایان می‌رسد. هرجا که برگ درختچه‌های بادام کوهی، بوته‌های تنگیز، چالی و درختهای کِیکُم، بَن و بلوط تازگی داشته، قشقایی توقف کرده و بعد از کهنه و زبر شدن برگها، به سمت بهار تازه‌ای حرکت کرده است.

لباسهای دختران و زنان آنها نیز پر از گل و شکوفه بوده، قالیها و گلیمهای دست بافت آنها همان بهار پرشکوفه است. شعر آنها با بهار و گلستان و نام دخترانشان با لاله و سنبل و چیچک گره خورده است. هیچ لباس و هیچ زبانی به اندازه ترکی قشقایی با گل و بهار دمخور نبوده و این اجبار طبیعت بر فرهنگ، حالا با اجبار تحریف و مصادره برای یکسان‌سازی مواجه شده است.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

25 Nov, 16:18


نوعی از سنگ افراشته‌ها اکثرا در قبرستان نصب شده‌اند که مشهورترین آن زیارتگاه خالد نبی در بالای کوه تانگری داغ در شهرستان کلاله است و در آذربایجان هم، چنین سنگهایی در روستای پینه شالوار تبریز وجود دارد و گزارشهایی از وجود این سنگ افراشته‌ها در سردری، اسکو، اوجان و هریس دیده شده که اکثر آنها تخریب شده‌اند و فقط سنگ افراشته‌های روستای اونار در مشکین از تهاجم نادانان در امان مانده است. این سنگها بیشتر به شکل آلت تناسلی مردانه است که ریشه در باورهای شامانی مبنی بر باروری و تولید مثل دارد و گذاشتن آنها در قبرستان گویای جدال دایمی بین تولید مثل و مرگ است، تا به اجل بگویند که تو هر چه قدر هم بکشی، ما دوباره متولد خواهیم شد.

نوع دیگری از سنگ افراشته‌ها مانند آنچه که در کوه ایلانلی داغ مشکین وجود دارد اکثرا در ارتفاعات و به شکل انسان هستند و در همه مناطق آذربایجان و توران روایت شفاهی موجود درباره چنین سنگ افراشته‌هایی این است که شخصی در موقعیتی قرار می‌گیرد که یا به او تعرض خواهد شد و یا اینکه مرتکب گناه خواهد شد و از خدا می‌خواهد تا برای اینکه او در معرض گناه قرار نگیرد، او را به سنگ تبدیل کند و خدا سخن او را می‌شنود. علت خلق این روایت‌ها؛ اول سنگینی بار گناه و دوم تصور همزاد بودن سنگ با انسان است و هنوز هم گاهی مادران هنگام ناراحتی از فرزندان می‌گویند که کاش خدا بجای تو سنگ سیاهی به من داده بود. ولی سنگ کردن افراد توسط خدا، چندان مورد تایید ادیان ابراهیمی نیست و این باور ترکها نیز شاید مانند سنگ افراشته‌های قبرستانها، ریشه در دوران پیش از اسلام و باورهای شامانی داشته باشد.

در منطقه خودمختار کومی روسیه، سنگ افراشته‌هایی قرار دارد که در زبان کومی به آن مان پوپو نیور می‌گویند. زبان کومی از زیرمجموعه‌های زبان مجاری است و این نام بمعنی «تانری‌لارین کیچیک داغی» یا کوه کوچک خدایان می‌باشد. منطقه کومی شامل ۵۹۰ هزار روس، ۲۳۰ هزار کومی، ۴۰ هزار اوکراینی، ۲۵ هزار ترک، ده هزار بلاروس و شش هزار آلمانی است و آیین شامانیسم پیش از رواج مذهب ارتدوکس، باور عمومی آنها و نقطه اشتراک کومی‌ها و ترکهای آنجا بود. این سنگ افراشته‌ها که ارتفاع آنها سی تا ۴۲ متر است از عجایب هفتگانه روسیه هستند و کومی‌ها بر این باورند که هفت دیو قصد گذر از کوه اورال را داشتند که شامان اعظم آنها را به سنگ تبدیل کرد و یکی از سنگها از بقیه جدا شده و به عنوان قربانی به پیشگاه شامان رفت.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

24 Nov, 11:07


جبار باغچه‌بان متولد نهم می ۱۸۸۵ در ایروان است که چهارم آذر ۱۳۴۵ در بیمارستان میثاقیه تهران درگذشت. او کارهای بسیار مهمی در زادگاه خود انجام داد، تا اینکه همزمان با جنگ جهانی اول حزب داشناک اقدام به پاکسازی ترکهای آن شهر کرد. جبار به مرند مهاجرت کرد و این مهاجرت با دولت شیخ محمد خیابانی همزمان بود و ابوالقاسم فیوضات؛ مدیر کل فرهنگ آذربایجان قول هر گونه مساعدتی را به وی داد. ولی دولت خیابانی خیلی زود برچیده شد و دوره بی‌دولتی و شاید هم دوره سنگ‌اندازی دولتی شروع شد.

جبار برای اولین بار کودکستانی به نام باغچه اطفال را در تبریز راه اندازی کرد و می‌خواست دبستانی برای کودکان کر و لال احداث کند که رئیس فرهنگ وقت آذربایجان؛ دکتر محسنی (ترک‌ستیز مشهور) موافقت نکرد. جبار بدون موافقت او دست به کار شد، ولی کودکستان او را منحل کرده و خودش را به تهران تبعید و در آنجا روانه زندان کردند.

ده سال بعد، جبار دستگاهی با عنوان گوشی استخوانی اختراع کرد تا کودکان کر و لال با گرفتن میله آن به دندان بتوانند از طریق استخوان فک صورت، ارتعاشات صوتی را دریافت کرده و بشنوند. دولت از اختراع او حمایت نکرد و گوشی استخوانی به همان صورت اولیه در اتاق خواب باغچه‌بان واقع در طبقه دوم دبستان ناشنوایان باغچه‌بان (شماره یک یوسف آباد) نگهداری می‌شود و چهل سال بعد دو مخترع آمریکایی به نامهای ارل کولارد و فرد آلن، نمونه کاملتر و کوچکتر گوشی استخوانی جبار را ساختند که امروزه با عنوان سمعک؛ گوش همه ناشنوایان شده است.

سراسر زندگینامه جبار باغچه‌بان همراه با مبارزه، تلاش و خلاقیت بوده ولی بدلیل نبود حمایت‌های دولتی برخی از کارهای او بی‌ثمر ماند. جالب است بدانیم که جبار دو بار از ایروان مهاجرت کرده است. او بار اول و در زمان جنگ جهانی اول به ترکیه مهاجرت کرد و با پایان جنگ دوباره به ایروان بازگشته و به همراه همسرش خانم صفیه میربابایی در روستای نوراشین مدرسه‌ای مختلط برای کودکان بنا کرد، ولی نتوانست دوام بیاورد و بار دوم به ایران مهاجرت کرد.

در مهاجرت اول، دولت ترکیه که قدر زر را خوب می‌داند، همان ابتدا جبار را تحویلدار والیگری شهر ایغدیر کرد و بعد از مدتی جبار فرماندار یا همان والی ایغدیر شد و تا زمانیکه در ترکیه بود در این سمت باقی ماند.
----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

22 Nov, 09:10


آذرماه هنوز از راه نرسیده، تاثیرش را بر ذهن و روح دشمنان آذربایجان گذاشته است و روزنامه شرق، مانند مومنانی که بعضاً چند روز به استقبال ماه رمضان می‌رفتند، در دو مطلب جداگانه در روز ۲۸ آبان به استقبال آذرماه رفته است.

آنها با تیتر «سنی گتیرن، سنه دییر گت» به استقبال آذرماه رفته‌اند تا نشان دهند که دکتر پزشکیان در قاموس آنها ادامه دهنده راه پیشه‌وری است که کاش این آرزوی آنها محقق شود. جالب آنکه در همین پنج کلمه دو غلط املایی دارند و لغات دئییر و گئت را غلط نوشته‌اند که با احتساب این دو غلط، نمره‌ی آنها هجده خواهد بود.

شرق در متن دیگری با تیتر «از پان‌تورانیسم تا پان‌ترکیسم» دوباره به شاخه‌ی درخت ما نشسته که باید این کار آنها را به فال نیک گرفت و فهمید که چه هراس عجیبی از خیزش ترکها دارند. ماها هر کدام به دلایلی در این روزها کم‌کار کم‌کار شده‌ایم و باید از شرق نویسان تشکر کنیم که اجازه نمی‌دهند تا این مباحث در غبار تاریخ گم شود.

نه شناختی از احسان هوشمند دارم و نه نیازی به شناخت ایشان، ولی تشکر ویژه‌ای به ایشان بدهکارم که از شروع دوره ریاست جمهوری دکتر پزشکیان توجه ویژه‌ای به مسائل ترکها داشته و در ماجراهایی مانند مصاحبه رشید دانشجویی با دکتر پزشکیان و دیدار برخی از فعالان تبریز با جناب پرزیدنت، دست به قلم شده است تا اگر کسانی از ماهیت آن دیدارها مطلع نبودند، همه را مطلع سازد که بدانید و آگاه باشید که در آذربایجان چه خبرهاست و چه سوداهایی در سر آنهاست.

رضا براهنی گفته بود که زمانی فکر می‌کردم پیشه‌وری تجزیه‌طلب بوده ولی از وقتی به خودم هم تجزیه‌طلب گفتند، تازه فهمیدم که پیشه‌وری نیز تجزیه‌طلب نبوده است. حالا هر چه قدر می‌توانید دکتر پزشکیان را با پیشه‌وری مقایسه کنید تا خیلی‌ها بفهمند که پیشه‌وری نیز فردی بوده که با نزدیک شانزده هزار رای از شانزده هزار رای اخذ شده در حوزه انتخابی تبریز به مجلس راه یافته بود. در آن انتخابات مجلس، افراد می‌توانستند نام چند نفر را در برگه رای بنویسند و از آنجا که پیشه‌وری و خویی در لیست مورد حمایت همه گروه‌ها قرار داشتند و پیشه‌وری به پاک‌دستی و مردمی بودن شهره بود، حتی در انتخاباتی که نیروهای نظارتی دولت برعلیه او بودند، تقریبا همه مردم علاوه بر کاندیداهای مورد نظر خودشان به پیشه‌وری نیز رای دادند و پزشکیان نیز با ۸۵٪ آرای رای دهندگان آذربایجان رئیس‌جمهور شده است و مردم آذربایجان آورندگان این دو سیاستمدار هستند و قصد گئتمک هم ندارند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

22 Nov, 09:09


وقتی باستان شناسان در سال ۱۹۲۰ میلادی در دره پادشاهان مصر، قبر توت عنخ آمون را گشودند، خنجر دراز و باشکوهی را یافتند که با فرعون به خاک سپرده شده بود. آهنی بودن آن خنجر باستان شناسان را گیج کرد زیرا آهن تا یک قرن بعد از مرگ توت عنخ آمون ناشناخته بود و کشف نشده بود. در نهایت محققان بر این باور رسیدند که اشیاء آهنی قبل از ظهور صنعت ریخته‌گری، ناشی از شهاب سنگ‌های دارای آهن است زیرا شهاب سنگ‌ها منبع قابل قبولی آهن دارند و خنجر فرعون نیز شاید از آن ساخته شده است.

این دقیقا همان چیزی است که در متن دستان کوراوغلو درباره شمشیر کوراغلو آمده است: روشن (کوراوغلوی آینده) هنگام بازی در صحرا سنگی نه چندان بزرگ اما سنگین و درخشان می‌یابد و آن را بطرف گوساله‌ای پرت می‌کند. خوردن باد سنگ به گوساله همان و نقش شدن بر زمین و مردن گوساله همان. و آلی‌کیشی (پدر کوراوغلو) بعد از بررسی آن سنگ درمی‌یابد که این سنگی آسمانی است.

پدر تکه کوچکی از آن سنگ را نزد اوستایی می‌برد و از وی می‌خواهد که با آن برایش درفشی بسازد. اوستا با نگاهی به سنگ، آن را به آلی‌کیشی پس داده و می‌گوید: تو که آدم دنیادیده‌ای هستی آلی‌کیشی، مگر با سنگ هم درفش می‌سازند؟ آلی‌کیشی اوستا را راضی می‌کند که سنگ را روی سندان گذاشته امتحان کند و ببیند که آیا قابلیت چکش‌خواری دارد یا نه. اوستا بعد از آزمایش می‌بیند که آن سنگ براستی هم مثل موم است. پس با آن درفشی می‌سازد و به آلی کیشی میدهد.

آلی‌کیشی بعد سنگ را نزد شمشیرسازی می‌برد و به اصرار از آن می‌خواهد که شمشیری از آن برایش بسازد و اوستا در عرض هشت روز شمشیری از آن سنگ می‌سازد، اما دلش می‌خواهد شمشیر دیگری را بجای آن، به او دهد. آلی‌کیشی که از قبل پنهان کاری کرده بود با همان درفش، تیغه شمشیر را سوراخ می‌کند و شمشیرساز به ناچار شمشیر آلی‌کیشی را به خودش می‌دهد.

پس علاوه بر شمشیر فرعون مصر، شمشیر کوراوغلو نیز از شهاب سنگ بوده و عجیب آنکه نام شمشیر کوراوغلو نیز میصری قلینج بوده است. برخی محققان بر این باورند که فرم نوشتاری صحیح آن شمشیر میثری قیلینج است و میثری قیلینج با آیین میثرایسم یا میترایسم در ارتباط است و شاید هسته اولیه دستان کوراوغلو به دوره‌های اساطیری ماقبل تاریخ و قبل از عصر آهن برمی‌گردد که در آن از سنگ برای ساخت شمشیر استفاده می‌کردند. پس با این حساب در یک دست کوراوغلو، شمشیری از سنگ آتشین آسمانی یا صاعقه و در دست دیگر او ساز یا درخت وجود دارد که یکی سمبل آسمان و دیگری سمبل زمین است.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

20 Nov, 16:38


حسرت و لذت اسامی واقعی روستاها و کوه‌های آذربایجان

امروز روز درگذشت تولستوی است و سالهاست که خداوند مرا با داستایوفسکی و تولستوی محشور کرده تا گاهی سری به این دو بزنم. حتی در زندان تبریز نیز متنی با عنوان «هویت دیگری در آثار داستایوفسکی» نوشته بودم و امروز ابتدا خواستم متنی درباره زمینه‌های ظهور نثر عظیم روسی در اواخر قرن نوزدهم منتشر کنم که زیاد طویل شد و غیر قابل نشر در صفحات مجازی این چنینی.

تولستوی ساکن روستای یاسنایا پولیانا بود و شیفتگان او از همه جای جهان برای دیدن پیامبرشان زائر آن روستا می‌شدند. نام این روستا بمعنی مرغزار روشن یا همان ایشیق چاییرلیق خودمان است و چاییر نام گیاهی است که به احتمال زیاد نامش را از لغت چای (بمعنی رود) گرفته است. هر چند که لغاتی مانند چاذیر، چاتیر، چاییر، چاچیر و چاشیر نیز وجود دارند که به برخی از اینها در کتب کهن به عنوان نام گیاهان برخورد می‌کنیم.

لغت ایشیق موجود در یاسنایا پولیانا در اسامی مناطق ما به کرات دیده شده ولی همه آن اسامی زیبا تحریف شده‌اند. برای مثال نام روستای ایشیقلار (با تلفظ ایشیخلار) را به شیخلار تبدیل کرده‌اند که انصافا اهالی عشایر آن روستا ربطی به شیخ و شیخوخیت ندارند و روستایی به نام ایشیق اسن (جایی با وزش ملایم نور) به شیخ حسن تحریف شده است.

علاوه بر لغت ایشیق، فعل اسمك (بمعنی وزیدن) و ترکیبات آن مانند اسن (وزش ملایم و نسیم) و اسر (وزش تند و تندباد) نیز در اسامی جغرافیایی ما زیاد دیده می‌شوند و دومی اکثرا برای کوه‌هایی با بادهای دایمی بکار رفته ولی اکثریت آن اسامی نیز تحریف شده‌اند. منديل‌اسر (کوهی که تندبادش دستمال را می‌برد) کوهی در جنوب مراغه و نزدیک روستاهای کول‌تپه، خلیفه‌کندی و یوخاری گؤی‌دره می‌باشد که روستای مندیل‌اسر تنها با یک خانوار در دامنه آن قرار دارد. همه بادها و ابرها منطقه از این کوه عبور میکنند و مردم مراغه بر این باورند که مندیل‌اسر ابرها را دوشیده و آنها را با سینه‌ی خالی به سهند می‌فرستد.

کوه دیگری در منطقه یکانات مرند (یوخاری یئکن) با نام گوه‌ن‌اسر وجود دارد و گون نوعی گیاه تپه‌ای است. وقتی با گذر از روستاهای ایرانا، متنه و زومارخارا به پیست اسکی سهند می‌رسیم، کوههای پل‌اسر و تول‌اسر در دو طرف ما قرار می‌گیرند. پل؛ بن اسمی صفاتی مانند پلمه و پلتک و بمعنی مبهم است و تول؛ از ریشه تو (tü) بمعنی مو می‌باشد و لغات توک و توله‌مک هم‌خانواده آن هستند، ولی نام این دو کوه نیز به پله‌سر و توله‌سر تبدیل شده‌اند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

19 Nov, 17:30


دادستان مردم بود و قصد ستاندن داد مردم از بیدادگران را داشت ولی خودش توسط بیدادگاه پهلوی به دار آویخته شد. فریدون ابراهیمی متولد ۲۹ آبان بود و با آنکه تنها ۲۹ سال زیست، ولی با آن سن اندک، به همراه ستارگانی مانند بهزاد بهزادی، سیدآغا عون‌الهی، سهراب طاهر و دیگر اندیشمندان شهر زیبای آستارا، برای همیشه در آسمان آن شهر خواهد درخشید.

حسن دمیرچی بعد از خروش مردم آذربایجان در خرداد ۱۳۸۵ روانه زندان شد و روز هشتم خرداد شعر معروف «میللت گوجه گلمیش» را در زندان تبریز سرود و در بندی از آن شعر، رو بسوی آستارا کرده و گفت که چشمان فریدون منتظر شماست، همان چشمانی که از بالای چوبه دار نیز نظاره‌گر آینده بود:

ائی آستارامیز، شانلی فریدون گؤزو سنده
قالخ یاردیم ائله اردبیله شور ایله سن ده
دوشمن گیجه‌لیب، اوستوموزه گیج- گیجه گلمیش
دونیا گؤزون آچسین کی بو میللت گوجه گلمیش.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

18 Nov, 11:15


دیروز معزز ایلمییه ایتیل؛ یکی از سومرشناسان ترکیه در ۱۱۰ سالگی درگذشت که کتاب «ریشه‌ی سومری قرآن، انجیل و تورات» مشهورترین کتاب اوست.

همین دیروز و با خواندن خبر درگذشت معزز ایلمییه چیغ با او آشنا شدم. آثار او را نخوانده‌ام و تنها مقالاتی درباره آثار او خواندم و حالا می‌خواهم بخشی از زکات دیروزم را بپردازم. پدر و مادر معزز از تاتارهای کریمه بودند که در ناآرامی‌های سالهای آخر دوره تزار به عثمانی مهاجرت کرده‌اند. چند هفته از آغاز جنگ جهانی اول نگذشته بود که معزز به دنیا آمد و پنج ساله بود که یونان ازمیر را اشغال کرد و خانواده او دوباره مهاجرت کرد.

توران ایتیل برادر معزز برای تحصیل در رشته جراحی مغز راهی آمریکا شد و معزز زمانی دانشجوی رشته باستانشناسی در ترکیه شد که اساتید یهودی دانشگاههای آلمان، توسط نازیها اخراج شده و برخی از آنها راهی ترکیه شده بودند و معزز فرصت آن را یافت که دانشجوی اساتیدی مانند هانس گوستاو گوتربوک و بننو لاندسبرگر شود و این اساتید یهودی آلمانی که از دست نازیها به سایر کشورها گریخته بودند، پایه‌گذار تاریخ باستان در اکثر کشورهای خاورمیانه شدند.

معزز ایتیل که بعد از ازدواج با کمال چیغ بیشتر با نام معزز ایلمییه چیغ شناخته شد، از ۲۶ سالگی کارمند موزه باستانشناسی استانبول و موزه آثار شرق عتیق شد و ده سال بر روی تابلوهای خط میخی کار کرده و از سه هزار تابلوی خط میخی کپی برداری کرده و آنها را بصورت کاتالوگ منتشر کرد و همین باعث شهرت آن موزه به عنوان مرکزی برای آموختن زبانهای کهن خاورمیانه شد.

او سی سال در نقش یک موزه‌دار فعالیت کرده و در کنگره‌هایی مانند مونیخ، هایدلبرگ، رم و لندن شرکت کرد. ولی او بعد از بازنشستگی دست به قلم شده و کتاب «تاریخ از سومر آغاز می‌شود» اثر پروفسور کرامر را ترجمه کرد. استقبال خوبی که از این کتاب شد، مشوق معزز برای نوشتن سیزده جلد کتاب در زمینه سومرشناسی و تاریخ باستان گردید که به خاطر آنها، عضویت افتخاری انستیتوی باستانشناسی آلمان و دکترای افتخاری دانشگاه استانبول در زمینه سومرشناسی و خط میخی را کسب کرد.

از دیگر کتابهای معزز ایلمییه چیغ می‌توان به کتابهایی مانند «طوفان در سومریان و ترکان در طوفان»، «ابراهیم نبی بر اساس مکتوبات سومری و مکشوفات باستانی»، «عشق اینانا؛ ازدواج مقدس و ایمان در سومر» و «گیلگمیش؛ اولین پادشاه قهرمان در تاریخ» اشاره کرد.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

17 Nov, 10:55


یانان لاله‌لر آناسی،
باشینی آشاغی سالیب اوتانان لاله‌لر بئشیگی،
و چایلارین اؤپدویو و آرزولادیغی بیر یئر.

سس‌سیز بیر گوج ایچینده،
مین بئش یوز ایل اؤنجه کئچن آتلارین،
آیاق توزو ایله باغلی،
قالخیر روحون.

و ساوالان دؤشونده اوشوین آداملارین
اورکلری آلوولانیب یوکسه‌لیر.
آتینی مینیب، آدینی قوروماق اوچون.

قارانلیق اودوزاجاق،
گونش باتاندان سونرا دا،
باش قالدیریب، یانان لاله‌لر ایشیغینا.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

16 Nov, 11:58


ورق زدن تقویم کشورهای مختلف بدک نیست، چون تقویم نماینده چهره کلی کشورها و تفاوت آنها با یکدیگر است و مناسبات موجود در همین روز ۲۵ آبان گویای خیلی چیزهاست.

بیست‌وپنج آبان در تقویم آمریکا، روز درگذشت هنری تاب (برنده جایزه نوبل شیمی) و میلتون فریدمن (برنده جایزه نوبل اقتصاد) و در تقویم پرتقال، روز تولد ژوزه ساراماگو (برنده جایزه نوبل ادبیات) و در تقویم فرانسه، روز انتشار نخستین شماره روزنامه فیگارو است.

بیست‌وپنج آبان در تقویم ایران و آذربایجان، روز درگذشت کسی است که مجلس قانونگذاری بسته شده را دوباره باز کرد و می‌توان روز درگذشت ستارخان را روز «درگذشت مجلس و قانون» نامید. ستارخان در پارک اتابک تهران (سفارت کنونی روسیه) به گلوله بسته شد و در آن فاجعه نیروهای روسی نیز به کمک یپرم‌خان ارمنی و قوای دولتی آمدند تا این مناسبت علاوه بر تقویم ایران و آذربایجان به تقویم روسیه و ارمنستان نیز مربوط شود و تفاوت برندگان نوبل شیمی، اقتصاد و ادبیات با دشمنان قانون و مجلس در همین روز ۲۵ آبان تبلور بهتری داشته باشد.

بیست‌وپنج آبان همچنین روز وداع با قهرمانی به نام آیلار حقی است که خودش همین روز را برای رفتن به میدان انتخاب کرد. او در یکی از آخرین توییت‌هایش به زبان ترکی نوشت که چه کسی میگفت آذربایجان سکوت کرده، آذربایجان سکوت نکرده و خودش می‌داند که کجا باید ساکت نماند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

16 Nov, 11:58


بسیار دیده‌ام که کودکان سه چهار ساله لغت «آهنگ» را بصورت ‹آخنگ» تلفظ کنند. چون تبدیل حروف خ و ح به همدیگر در ترکی رایج است. برای مثال اهالی محله خطیب تبریز در اکثر موارد حرف خ را ح تلفظ کرده و خودشان را حطیبلی یا حال‌اوغلو معرفی می‌کنند نه خطیبلی یا خال‌اوغلو.

تبدیل ح به خ نیز چنین است و ما لغت «احمق» را «آخماق» و «آخماخ» تلفظ می‌کنیم و تاتارها تحت تاثیر زبان روسی همه ح ها را به خ و گاهی به ق تبدیل می‌کنند و نام «احمد» را نیز «آخمات» تلفظ می‌کنند که برای همین شاعر بزرگ ادبیات روس؛ آنا احمدخان قیزی با نام آنا آخماتووا شهره جهانیان شده است.

دلیل این مقدمه نام فامیلی این دختر تاتار، آدئلا آخماتووا است که تشابه فامیلی‌اش با آنا آخماتووا باعث توجهم شد و خیلی هم خوشحال شدم که با این هنرمند تاتار آشنا شدم که فرم تاتاری آهنگ ایزمیر مارشی (مارش ازمیر) را چنین زیبا اجرا کرده و نور موجود در چهره‌اش و امید مواج در چشمانش مکمل اجرای زیبایش شده است.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

15 Nov, 09:44


روز دردناکیست بیست‌وپنج آبان،
روز درگذشت آیلار حقی و ستارخان.

بر این باورم که اظهارات قسیم عثمانی قائم به ذات نبود ولی آن ذاتی را که این آدمک را بازی می‌دهد، نمی‌شناسم. شاید هم اشتباه می‌کنم و این آدمک واقعا خودش است و منافعش با منافع کارگردان در یک راستا قرار گرفته، ولی فعلا بر این باورم که اگر حاکمان نخواهند امثال او لب هم وا نمی‌کنند، چه برسد به اینکه دم در بیاورند.

نفس وجود چنین مباحثی برای آگاهی و بیداری مردم ما مفید است و ما غلیان چنین مباحثی را مدیون حضور پزشکیان در اریکه قدرت هستیم که پیشتر، ما تسلیم بودیم و روحانی و رئیسی والی مورد نظرشان را بر ما حاکم می‌کردند و اگر حالا انتظار یا اعتراضی داشته باشیم، باید خطاب به پزشکیان باشد و خودمان را آن قدر گول نزنیم که پزشکیان اختیار نصب یک استاندار را هم ندارد.

در میان کسانی که به اظهارات قسیم واکنش نشان دادند، واکنش یک نفر از همه اصیل‌تر و دردناکتر بود و آن فرد، پدر آیلار حقی بود که نوشت: ما پان‌ترکیسم نیستیم، ترک هستیم و صاحب این سرزمین.

پدر آیلار حقی بیش از همه می‌داند که پانترک چه واژه سرکوبگرانه‌ای است که وقتی به میان می‌آید، فرد را در دوراهی سختی قرار می‌دهد که یا باید ترک بودن را انکار کند و یا اینکه ایرانی بودن‌اش انکار خواهد شد و از کمترین حقوقش محروم.

پدر آیلار حقی این را با پوست و استخوان چشیده که وقتی حاضر نشوی ترک بودنت را کنار بگذاری و انگ پانترک به میان بیاید، حتی کسی برای مرگت نیز غمین نمی‌شود و نام و یاد امثال آیلار، کمتر از دیگران مهمان رسانه‌ها می‌شود و همه اینها به خاطر ترک بودن، ایستادن بر سر بودن و خوردن اتهام پانترک است که فرد را از فردیت ساقط کرده و فاقد حقوق می‌کند.

چه کسی به قسیم گفته که ممکن است ترکها در دوره پزشکیان دور بردارند و باید آنها را از فردیت ساقط و از حق آب و گل محروم کنیم؟ و موضع دکتر پزشکیان در قبال این سخنان دوستش چیست؟ پاسخی به این سئوالات ندارم، ولی می‌دانم که بهترین واکنش همان است که رجب حقی ملکی داده است: ما اتهامات شما را رد کرده‌ایم و نمی‌توانید منکر حق ما باشید که صاحب این سرزمین هستیم.

------------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

13 Nov, 16:25


قیش و پاییز فصیللری گلنده، بعضی قوجالار «بو قیش اؤلمه‌سم، داها بیر ایل ده یاشارام» دئییرلر. بو اینانج اینسان و طبیعتین ایلگیسیندن قایناقلانیر و پاییز و قیشدا طبیعتین اؤلمه‌سی، اینسانین دا اؤلومو ایله ایلگیلی سانیلیر و گلن یازا چیخان آداملار بیر ایل داها یاشایاجاقلارینا اومودلانیرلار.

آلتی ایل اؤنجه، پاییز و قیش فصلینده، آنام نئچه جراحلیق عملیاتی کئچیرتدی. آنامین گؤروشونه گلن بیر چوخ آداملار «داریخما قان قاینایاندا لاپ بئله ساغ سالامات اولاجاقسان» دئییردیلر. بیز ده، یازین ایلک گونو یا ایلک گونلرینه «قان قاینایان واخت» دئییرلر و بئله اینانیرلار کی یئر و طبیعتین قیزیشماسیله بیرلیکده، دامارلار و جانلارا دا گوج و انرژی گلیر، قان قایناییر و خسته‌لر ساغالیر.

بعضیلری بیر آز دا اوزاق زامانی وعده وئریب، «سولار لیلله‌ننده لاپ بئله دوروب گزه‌جکسن» دئییردیلر. یازین اورتا آییندا گورشاد یاغیشلارا گؤره، سئل آخار و دورو سولار لیل گلر و بعضیلری او گونلره «سولار لیلله‌نن واخت» دئییرلر و داماردا آخان قانین، او آیدا سئل کیمی آخماسینا اینانانلار دا وار. چونکو چایلار دا، یئرین و طبیعتین داماری‌دیرلار.

آلمان ادبیاتی‌نین نهنگ یازاری کیمی تانینان ولفگانگ گوته ده بو دوشونجه‌ده ایمیش. او خسته اولدوغو قیش فصلینده «قیشی کئچیردیب یازا چاتسام، شفا تاپاجاغام» دئییب، خدمتکارینا تاپشیردی کی یازین گلیشینی منه خبر وئر. من مارتین ۲۲سینده یاتاقدان قالخاجاغام.

گوته بایرامین بیرینده خدمتکارا دئدی: جانیمدا گوج دولاشیر و اؤزومو گوجلو حیس ائدیرم. منی یاتاقدان قالخیز، ویلچر اوسته قوی. ایشلریمی باشلاییم کی یازماق ایسته‌ییرم. آما گوته‌نین حالی هئچ ده یاخشی دئییلدی. الینی هاوادا دولاندیریب، بیر سؤز یازماق فیقورو توتسا دا، یئریندن قالخیب ویلچره اوتوردوغو اوچون، بدنی بوشالماغا باشلادی. وار گوجونو ایتیریب ائله او آندا حایاتا گؤز یومدو.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

12 Nov, 14:52


شهر کوردوبا در جنوبی‌ترین استان اسپانیا و در منطقه خودمختار آندلس قرار دارد و پایتخت حکومت بنی‌امیه در آندلس نیز بوده است. امروزه منطقه خودمختار آندلس پرچمی به رنگ سبز و سفید دارد که طرح پیراهن اول تیم فوتبال کوردوبا نیز از آن پرچم اخذ شده و این تیم فوتبال در بین هوادارانش به تیم خلیفه‌ها مشهور است.

تصویر ضمیمه، بخشی از یک پانل عاجی حکاکی شده در قرون ده و یازده میلادی، در شهر کوردوبا و در دوره اسلامی است که در موزه متروپولیتن نگهداری می‌شود. این پانل تابلویی از بهشت است و دو نفر که به احتمال زیاد آدم و حوا هستند، در وسط آن و پرندگان و طاووس‌هایی در کنار آنها دیده می‌شوند. نکته جالب پانل این است که گرگهایی در حال روزه کشیدن و نگهبانی از این باغ هستند و ساکنان این باغ در سایه حمایت این گرگها قرار دارند.

در اساطیر نورس و وایکینگ، دروازه غربی تالار والهالا یا همان جایگاه قهرمانان در بهشت، توسط یک گرگ محافظت می‌شود. ولی از آنجا که اساطیر وایکینگ در جنوبی‌ترین نقطه اروپا جایگاهی نداشته‌اند و مسلمانان نورسی‌های اودین‌پرست را کافر و عقاید آنها را خارج از عقاید اهل کتاب می‌دانستند، حضور گرگ اساطیر نورسی در یک پانل حکاکی شده در دوره اسلامی چندان محتمل نیست.

آیا ممکن است که گرگ، کورد یا قورت نگهبان این پانل با همان گرگ موجود در اساطیر ترک مرتبط باشد؟ اگر چنین باشد نام شهر کوردوبا نیز همان عبارت کورد+اوبا خواهد بود. نام این شهر در دوره اسلامی قورطبه یا قورت+تپه بوده که بعد از افول خلافت، در اسپانیایی به کوردوبا و در انگلیسی به کوردووا تغییر یافته‌ است و هر سه لغت کورداوبا، کوردآوا و قورت‌تپه اسامی متواتری در روستاهای مناطق ترک‌نشین هستند و تنها در مشکین دو روستا با نام قورت‌تپه (یکی در بخش مرادلو و دیگری در بخش مرکزی) وجود دارد و روستاها و خصوصا ییلاقهایی با نام کورداوبا و کوردآوا بوده که در جغرافیای ما برخی از آنها به کرد آباد تغییر داده‌ شده‌اند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

12 Nov, 14:51


قصد مقایسه ندارم که دیگر قیاس ایران و ترکیه بلا نسبت شده و تبلیغی در کار نیست که این تونل استانبول در قیاس با کارهای بزرگتری که در این کره خاکی صورت می‌گیرد، چیزی نیست. فقط این فیلم یکی از مشکلات روستایمان را برایم زنده کرد که گفتنش خالی از لطف نیست.

مشکل از این قرار است که آب زراعی اصلی روستای ما از نهری به نام میرآرخی تامین می‌شود که از خیاوچایی انشعاب یافته و افتخار حفر آن، نصیب حکومت خودمختار فرقه دموکرات آذربایجان شده و بزرگمردی به نام ایسبر جعفری که از قرار مسئول عمران و آبادانی بخش غربی مشکین در آن یکسال بوده و پیشتر شاهد کانال کشی‌های شهر باکو بوده، این مهم را به انجام رسانده است.

خوشبختانه ما شش سال پیش حق آبه خودمان از این میراث پیشه‌وری را فروختیم و دیگر درگیر مشکلات این نهر نیستیم. ولی حالا مباحث این نهر یکی از دغدغه‌های فرماندار مشکین شده و هفته گذشته مردم روستای ما قصد تجمع در کنار آن نهر را داشتند که حضور نماینده مشکین در محل، کمک حال مردم شد.

میرآرخی در دو منطقه از زیر جاده رد می‌شود که اولی درست بالای خیاوچایی و زیر جاده مشکین، آغبلاق و قینرجه است و تونلی به نام دلمه از زیر آن جاده حفر شده که شبیه همین تونل استانبول است!!!

میر‌آرخی بار دیگر در کنار پمپ بنزین و از زیر جاده مشکین، اهر رد می‌شود و سوراخ تعبیه شده برای عبور آب چنان تنگ بود که نایلونهایی که در بالا دست به نهر ریخته می‌شد، تونل را مسدود می‌کرد و کشاورزان با ابزارهایی مانند چوب و میلگرد و چنگک به نحوی رفع انسداد می‌کردند. حالا با تعریض این جاده و در صورت انسداد، رفع آن با میلگرد میسر نخواهد بود و خواست کشاورزان این بود که محل عبور آب، کمی گشادتر گردد و این برای خود داستانی شده بود.

این مسئله حالا با تعریض جاده آغبلاق و قینرجه برای دلمه پیش آمده و چون همه ساله، شن و ماسه زیادی از تپه‌های اطراف خیاوچایی به داخل نهر ریخته و موجب مسدود شدن دلمه می‌شود، باید ابعاد تونل به اندازه‌ای باشد که کشاورزان بتوانند برای رفع انسداد تونل وارد آن شوند. ولی دولت میگوید که برای تعریض این تونل، فقط در ابعاد یک متر در یک متر بودجه در نظر گرفته‌ایم.

کربلایی ایسبر جعفری به رحمت خدا رفته و این نهر برای رهایی از این مشکلات یا باید به استانبول برود یا راهی مناطق مرکزی و فارسستان ایران بشود که قرار است از دریای عمان برایشان آب بکشند.

------------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

10 Nov, 15:04


چؤرکخانادا کندیمیزین قدیم حادیثه‌لریندن دانیشیردیلار. بیر نفر دئدی: فلانکس‌لرین باباسی‌نین بیر عمی‌سی وار ایدی، اونو اؤلدوردولر. سونرالار قوراقلیق ایللرده، اونون قبرینین اوستوندن بیر داش گتیریب ایسلاداردیق کی یاغیش یاغسین. آخی داش یاغیش یاغدیرار. اؤزو ده، الده اؤلن آدامین قبرینین داشی.

بو سؤزلر منی خاطیره‌لره آپاردی. آخی چؤرکخانا بیزیم اوشاقلیق حیه‌طیمیزده‌دیر و اوشاقلیقدا ائله لاپ او دوردوغوم یئرده، بیر داشی آرخین ایچینده‌کی داشلارا دؤیوب، «سویون قاباغینا قوربان کسیرم» دئمیشدیم.

یونانلی طالس دونیانین سودان و آناکسی‌منوس دونیانین هاوادان یارانما فرضیه‌سینی اورتایا قویموشدولار. سونرالار امپدوکلس دونیانین بیر عونصوردن یارانما ایمکانینی قبول ائتمه‌ییب؛ اود، سو، هاوا و تورپاقدان یارانماسینی سؤیله‌دی.

قديم تورکلر بو دؤرد عونصوره نسبت، داشا ایلکین‌لیک مقامی وئريب، هر نه‌یین داشدان یارانماسینا ایناناراق، بو بایاتیلاری یاراتمیشلار:
ائله‌دیمی باشدان من؟
کیپریکدن من، قاشدان من
نه آتام وار، نه آنام
یارانمیشام داشدان من.

و آشيق لله اؤزونو بئله تقديم ائدير:
لله‌یم من بو داشدان
بو قایادان بو داشدان
نه کیمیم وار، نه کیمسم
یارانمیشام بو داشدان.

مآداى قارا، دده‌قورقود، کوراوغلو، ديوان الغات الترك، آل‌درویش، آشیق لله و آشیق قوربانی کیتابلاریندا، مقدسلر داشلار حاقدا چوخ سؤزلر وار. حتتا تورات كيتابيندا «توركلر ياتا داشينا توسل ائدیب، ياغيش یاغدیرارلار» جمله‌سینه توش گلیریک.

ابوریحان بیرونی گؤردویو بیر واقعه‌نی بئله آچیقلاییر: «بیرجه گیریش و بیرجه چیخیش یولو اولان بیر دره وار. اورا سئل گلسه کیمسه اوردان قاچابیلمز. تورکلر حئیوانلارینی اوردان کئچیرنده، حئیوانین آیاقلارینا کئچه باغلاردیلار. اونلارین عقیده‌لرینه گؤره، تاققیلتی اثرینده اویانان داشلار، ياغيش ياغديرارلار».

قدیمکی‌لره گؤره، گؤیده چاخ داشی و چاخماخ داشی وار ایمیش و او ایکی داشدان ایلدیریم چاخیب، یاغیش یاغارمیش و دؤرد عونصورون ایکی‌سی اولان؛ اود و سو دا داشدان یارانیبدیر.

بیزیم قاری‌لار قوراقلیق ایللرینده گئدیب چای قیراغینداکی داشلاری یویاردیلار کی داش سويو خاطيرلایيب ياغيش ياغديرسين. قوروموش چایلاقدا داشلاری بیر بیرینه چالماقلا، یاتان داشلاری اویاتماق ایستردیلر و سو گلنده من اؤزوم، آرخین ایچینده کی داشلاری بیربیرینه ووروب «سویا قوربان کسیریک» دئمیشم.

بعضی یئرلرده، داشی قادین‌ا تشبیه ائدرک اونون دوغورقان، خالیق و برکتلی اولدوغونو قئید ائدیبلر کی نمین شهرین‌ده اولان «گلین داشی» اونلاردان بیریدیر.

---------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

09 Nov, 10:42


توقف مازوت‌سوزی در نیروگاه‌های اراک، اصفهان و کرج و تداوم آن در نیروگاه‌های تبریز و اهواز

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

08 Nov, 16:07


یئنه نوامبرین سککیزی و شوشانین آزادلیق گونو گلدی و بیز آزاد اولموش بؤلگه‌نین، کئچن دؤرد ایلده گلیشمه‌لرینی آچیقجاسینا گؤروروک.

تورکیه‌نین آوروپا طرفینده بیر تیکه تورپاغی اصلی تورپاقلاریندان آیری دوشدویو کیمی، لاچین‌ین دا جنوبوندا تقریبا بئش کند لاچین‌ین اصلی تورپاقلاریندان آیری دوشموش کیمی نظره گلیر و اونلار لاچین شهرینه یالنیز بیرجه تپه و دره واسیطه‌سیله باغلانیرلار کی او دره‌ تپه‌ده، فته‌لی په‌یه ‌و زابوخ آدلی ایکی کند واردیر.

فته‌لی په‌یه و زابوخ کندلری شوشانین چوخ یاخینلیغیندا و قونشوسو اولدوغونا گؤره، قاراباغ و ایروان خانلیغی‌نین یولو اورالاردان کئچیردی و ارمنستان اورانی لاچین کریدورو آدلاندیردیب، دفعه‌لر «لاچین کریدورو؛ خان‌کندی و ایروانین یولو و بیزیم قیرمیزی جیزگی‌میزدیر» دئمیشدی.

ایندی بورا همی آزاد و همی آباد اولان زابوخ کندی‌دیر و من بو کندین فیلمینه باخاندان سونرا، ایران‌ین ارمنستانداکی سفیری‌نین سؤزلرینی اوخودوم کی «داها زنگه‌زور کانالی‌نین آچیلماسی ایله موشکولوموز یوخدور» دئییبدیر. بیر دؤولتین سیاست آداملاری نه قدر آخماق اولارمیش کی نئچه ایل قیرمیزی جیزگی، قیرمیزی جیزگی دئیه باغیریب، روسیه موافق اولاندان سونرا، داها بیزیم موشکولوموز یوخدور دئسینلر.

سفیرین سؤزلریندن سونرا، ایرانین کئچمیش تعاون، ایش و رفاه ناظیری جناب عبدالملکی‌نین سؤزلرینی دینله‌دیم کی او بوزقولاق تزه بیر دانیشیغیندا، آذربایجانین نفت لوله‌لرینی پارتلاتماغی تکلیف ائتدی. داش او باشا دوشسون کی هئچ زامان آباد ائتمکدن دانیشمادی و همه‌شه خارابا قویماغی سئودی و آخیرده لاچین کریدورو و زنگه‌زور کریدورو قونولارینا تای، دئدیکلریندن کور پئشمان قاییتدی. زابوخ کندینه باخین و بیر آز آباد ائتمک اؤیره‌نین.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

07 Nov, 16:51


نویسندگان آلمانی بیش از سایر نویسندگان اروپا به مفاهیم اساطیری و افسانه‌های عامیانه در آثار خود بها داده‌اند و رومانتیسم آلمانی غنا بخش آثار آنها بوده است.

آنها به فرهنگ و سنتهای شرقی نیز توجه ویژه داشته‌اند. گوته برای یادگیری الفبای عربی تلاش کرد و در «دیوان شرقی و غربی» برای خودش در نقش عاشق ماریان زلیخا، نام حاتم را برگزید. او لغت حاتم را در اشعارش چنان بکار برده تا هر خواننده‌ای ناخودآگاه به یگانگی اسامی حاتم و گوته واقف شود. برای مثال در متن آلمانی شعر «آتشفشانی فوران می‌کند، چون سحرگاه/ و یک بار دیگر حاتم» مصراع اول به لغت مورگئن‌رؤته بمعنی سحرگاه ختم می‌شود که با لغت حاتم هم‌قافیه نیست ولی با جابجایی حاتم و گؤته قافیه شعر درست می‌شود.

هرمان هسه بیش از دیگران با سنت رومانتیسم آلمانی و داستانهای عامیانه و افسانه‌های پریان دمخور بود و کتابهای کودکی یک جادوگر، داستان هندی سیذارتا و سفر به شرق محصول علاقه او به افسانه‌ها و فرهنگ هندی و چینی است. خصوصا که پدر بزرگ مادری او یعنی هرمان گوندرت نیز ادیب زبان و فرهنگ هند و شرق‌شناس بود و خودش نیز مطالعاتی در فرهنگ سایر ملل شرق داشت.

آیا هرمان هسه هنگام آفرینش آثار ادبی خود نگاهی نیز به مضامین اساطیری ترکها داشته است. او کتابی به نام گرگ استپ و کتاب شعری با عنوان از درخت زندگی دارد که مضامین مندرج در آن، شباهت قابل تاملی با درخت زندگی اساطیر ترکها دارد. ولی تصویری در کتاب «دگردیسی‌های پیکتور» بیش از همه مرا منقلب کرد. در این کتاب افسانه پریان با دید نهایی یگانگی نر و ماده خلق شده و پیکتور به باغ بهشت می‌رود و به درختی می‌رسد که هم مرد و هم زن است و درخت دیگری که خورشید و ماه است.

و ما در اساطیر ترک با خدایی به نام قایراخان مواجهیم که فرزند گؤک تنگری بوده و مادر ندارد. او پس از آفرینش زمین، درختی دارای ۹ شاخه را آفرید که رابط بین زمین و آسمان است و شاخه‌هایش تبدیل به ۹ مردی شدند که ابوالبشر هستند. در باور ترکها، قایرا هم نر و هم ماده است و اولگن، مئرگن و قیزاغان از بطن خود او زاده شدند و او هم پدر و هم مادر آنهاست. آیا این شباهت اسطوره قایرا با پیکتور هرمان هسه تامل برانگیز نیست؟

سئوال اصلی این نیست که آیا هرمان هسه از سفره اساطیری ترکها لقمه برداشته یا نه؟ بلکه سئوال این است که چرا این تصاویر بی‌نهایت زیبای اساطیری راهی به آثار ادبی نویسندگان خود ما باز نمی‌کند تا به قول ابوریحان بیرونی ببینیم و بمیریم.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

07 Nov, 06:43


ده سال پیش در صفحه فیسبوکی علیرضا قولونجو با لهیب جادو هنرمند عراقی ساکن تگزاس آشنا شدم که در زمینه‌های نقاشی و مجسمه‌سازی خالقی جمیل است.

این هنرمند ترک سال ۱۹۵۵ از پدر و مادری ترکمان (اهل کرکوک و تلعفر) به دنیا آمده و سال‌های آغازین زندگی خود را در عراق و لبنان گذرانده و از ۱۹۷۷ در تگزاس اقامت گزیده و در آنجا مدرک کارشناسی ارشد معماری و کارشناسی ارشد هنرهای زیبا را اخذ کرده و حدود سه دهه در کالج معماری دانشگاه تگزاس به تدریس پرداخته است.

زن و کرکوک، موی زن و ویرانه‌های کرکوک، قلب زن و قلعه کرکوک در بطن همه آثار لهیب جا خوش کرده‌اند و درد زنانه جامعه ما، لهیب را دوباره به یادم انداخت.

او درباره منشأ آثارش می‌گوید: «من از یک اقلیت قومی به نام ترکمان در شمال عراق هستم. در طول زندگی من، بسیاری از اعضای خانواده‌ام مانند والدین، خاله‌ها، عموها، بزرگترها، خواهر و برادرها و پسرعموهای من در سراسر جهان پراکنده شدند. وقتی مردم یک جامعه از یکدیگر جدا می‌شوند، وقتی دیگر نمی‌توانند به زبان خود صحبت کنند یا آهنگ‌های خود را با هم بخوانند، رشته‌هایی که فرهنگ آنها را نگه می‌دارد شروع به شل شدن می‌کند. در برابر این تهدید، در درون هر یک از اعضای جامعه، فرهنگ به شدت نگهداری می‌شود، محافظت و مراقبت می‌شود، تا زمانی که شرایط اجازه بدهد تا دوباره ظاهر شود. من احساس می‌کنم که این یکی از مفاهیم اساسی بقا است و کار من از این میل به یادآوری، حفظ و احترام به فرهنگی که به آن تعلق دارم و دوستش دارم، سرچشمه می‌گیرد.»

لهیب تاکید می‌کند که «یادآوری زنان خانواده در مرکز کارهای من قرار دارد. من از خاطراتم، از حرکات، زبان و لباس آنها استفاده می‌کنم. من از زندگی آنها داستان می‌گویم. برخی از این داستان‌ها گذشته را دوباره تجسم می‌کنند، برخی دیگر رویای آینده را در سر می‌پرورانند. من از طریق نقاشی، مناظری را به یاد می‌آورم که ما را نگه داشته‌اند و از طریق مجسمه‌سازی، بدن آنها شکلهای جدید و الهام بخشی به خود می‌گیرد. در نهایت، من این آثار را خلق می‌کنم تا در دنیایی که در حال حاضر سخت به نظر می‌رسد، حس آرامشی به من بدهند.»

داغیت اوزه
زولفووو داغیت اوزه
ایستیرم بیر آه چکیم
دؤنده‌ریم داغی دوزه

قالادان آتین منی
دلی ایسه‌م توتون منی
قویون ساپان داشینا
کؤی به کؤی آتین منی

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

06 Nov, 09:40


مادرم دیروز زیاد خسته بود و شب وقتی دراز می‌کشید، با خود گفت:
من عاشیق نئجه کئشدی؟
گوندوزوم گئجه کئشدی.
(روزم چون شب گذشت)
پرسیدم: که چه؟ گفت: به آن دختر (دختر علوم تحقیقات) فکر می‌کردم که خدا می‌داند امروزش چگونه گذشت. شب گذشت یا روز گذشت. آی هئی‌ی‌ی، همه دنبال زندگی خود خواهند رفت و او فراموش خواهد شد.
یاد رمان «پلی بر رودخانه درینا» نوشته ایوو آندریچ و برنده جایزه نوبل سال ۱۹۶۱ افتادم که داستان آن رمان در بوسنی رخداده و بخش زیادی از کتاب مربوط به ترکهای آن منطقه است و یکی از داستانهای کتاب تا حدودی شبیه داستان فولکلوریک آذربایجان؛ سارای است. آوداغلی عثمان‌جیک دختری به نام فتا یا فاطی دارد که توانایی، زیبایی و دانایی او از مرز واقعیت گذشته و به شعرهای شفاهی راه یافت که خاص مردمان ترک است و شعرهایی در وصف او سروده شد که:
اللی‌دی، آیاغلی‌دی
گؤزل‌دی، آنناغلی‌دی
هامی سئویر فاتانی
اؤزو ده آوداغلی‌دی.
نائل پسر موستاژبیگ عشقش را به فتا ابراز کرد ولی فتا گفت که زن تو نخواهم شد. موستاژبیگ روزی به دکان آوداغلی رفته و دخترش را خواستگاری کرد و آوداغلی جواب مثبت داد. حالا فتا بخاطر جواب مثبت پدرش مجبور بود با نائل پیش امام جمعه حاضر شود زیرا نمی‌خواست که مردم بگویند آوداغلی عثمان‌جیک پیمان شکنی کرده و بعد از عقد نیز نباید زن نائل می‌شد، چون آن وقت نیز قول خودش شکسته می‌شد. برای همین فتا روزی عروسی و بعد از مراسم عقد، خودش را از روی پل به درون رودخانه درینا انداخت.
آواداغلی از آن پس هیچ وقت به شهر نیامد و زمستان همان سال در اثر یک حمله خفه کننده سرفه، درگذشت. بدون آنکه بتواند یک کلمه از غمی که او را کشته بود با کسی سخن بگوید. بهار سال بعد موستاژبیگ برای پسرش زن دیگری گرفت. مردم تا مدتی درباره آن حادثه صحبت کردند ولی به تدریج آن هم به فراموشی سپرده شد. تنها چیزی که باقی ماند، ترانه درباره دختری بود که زیبایی و دانایی‌اش چون داستانی فناناپذیر می‌درخشید. ولی نسلهای بعدی، هنگام خواندن آن شعرها نمی‌دانستند که سرنوشت آن دختر چگونه رقم خورده است.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

04 Nov, 18:20


آخی ساده بیر حاقق اوچون نئچه ایل و نئچه یوز ایل چالیشماق لازیمدی؟ آخی بو سؤزو دوشونمک بو قدر چتیندیر کی هر اینسان اؤز گئییمی‌نی سئچمک حاققینا صاحیبدیر. هله ناصرالدین شاه زامانیندا، بیر قادین باشیندان لئچک گؤتوروب، ساچلارینی اسن یئللره تاپشیریب و آلتمیش ایلدن آرتیقدیر کی باکیدا آزاد قادین مجسمه‌سی قالدیریلیب و بوردا اقتدار قادینلارا گئییم طرزی دیکته ائدیر.

سانکی بو قیزین اعتراض طرزی بعضی عالیجنابلارین خوشونا گلمه‌ییب. اولسون، هامی اونلار کیمی عاغیللی و کماللی دئییل کی مبارزه‌نی ترتمیز و خطرسیز یوللارلا ایرلی آپارسینلار. بعضیلری ده آهو دریایی اولار و بئله‌جه‌سینه اعتراض ائدر. دموکراسی فرقلی آداملاری، فرقلی آددیملاری، فرقلی دیللری و فرقلی یوللاری قبول ائتمکدیر. فرقلی دیللر و فرقلی یوللار دئینده، فرقلی اعتراض دیلی و فرقلی اعتراض یوللارینی دا قصد ائدیرم و مادام کی بو فرقلری قبول ائتمه‌میشیک، دموکراسی‌دن دانیشماغیمیز بوش ادعادیر.

هر اعتراض طرزی، باشقا اینسان‌لارا ضرر وئرمه‌‌مک و دموکراسی اوغروندا اولماق شرطیله مثبت بیر آددیمدیر و من بیلن بو اعتراضین، اونو نمایش ائتدیرن فاعیلدن باشقا، کیمسه‌یه ضرری اولماییب. آهو دریایی کیمسه‌نین شوشه‌سینه داش آتماییب، تویوغونا کیش و پیشیگینه پیش دئمه‌ییب. فقط «بیزی اؤز حالیمیزا بیراخین» دئییب.

بیر دوست، خان‌ننه‌سیندن دئییردی کی سولدوز ساواشیندا، دشمنله ساواشا ساواشا، اوشاقلاری سو کانالیندا بالیقچی کندیندن شهره یئتیریب. یانی قادینلارین گؤزلرینه دقتله باخین. اونلارین قورخاق و اورکک گؤزلرینین آرخاسیندا، ائله بیر جسارت یاتیب‌ کی مجبور اولدوقلاری حالدا، کیمسه‌نین آغلینا چاتماز ایشلره ال وورارلار.

هله مدرسه اوشاغی ایدیم. گؤزلریمین قاباغیندا بیر قادین نفت پوتلوغونا ال آتیب، اؤز باشینا تؤکدو. کبریتی یاندیرمامیش اونون الیندن آلدیلار. او قادین اؤزونو یاندیرماق ایسته‌ینده، کیمسه منیم بو ایشیمه نئجه باخاجاق حاقدا دوشونموردو. چونکو بعضن اینسانا تحمیل ائدیلن حقارت، تحمل درجه‌سیندن خارج اولور و اینسان عیصیانی تک چاره بیلیر. بو قیز اؤزونو یاندیرسا بئله، اونو قیناماق حاققیمیز یوخدور. اؤزو ده او، لاپ ضررسیز یوللا «بیزی بوندان آرتیق جانا گتیرمه‌یین، بیزی بیخدیرمایین» خواهیشینی دئدی و گئتدی.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

03 Nov, 13:42


آمریکا سئچیملری ایله ایلگیلی بیر خاطیره دئمک ایسته‌ییرم. ۱۶ ایل اؤنجه، چرشنبه گونو آبانین ۱۵ینده اورمو زیندانیندان آزاد اولدوم. باشماق و قاییشیمی آنباردان تحویل آلاندا، رادیودان ائشیتدیم کی آمریکا سئچیملرینده باراک اوباما چیخدی و اؤز اؤزومه «اوباما دا چیخدی، من ده چیخدیم» دئدیم.

یولداشلارین چوخو زیندان قاپیسینا گلمیشدی‌لر و اوردان هامیلیغان بیر دوست ائوینه گئتدیک و تبریزدن گلنلر گؤروشدن سونرا قاییتدیلار. آما اورمولو دوستلار و اؤیرنجیلرین گؤروش ایستکلرینه گؤره، من او گونو اورمودا قالدیم.

سیدحیدر بیات اوردا اولان بیر دوستون واسیطه‌سیله منله دانیشیب، گؤز آیدینلیق وئردی و من اونا «اوباما دا چیخدی، من ده چیخدیم» دئدیم و سیدحیدر بیات او جومله‌دن فایدالاناراق چوخ گؤزل بیر یازی یازدی.

او گونون ساباحی، غلامرضا امانی‌‌یه تبریزین مارالان محلله‌سینده یاس توتموشدولار. بیز دوستلارلا بیرلیکده تبریزه طرف حرکت ائدیب، اوول او مراسیمه قاتیلیب، سونرا اوردان مئشکینه ساری یولا دوشدوک.

تبریزدن اورمویا دریا یولو و گمی‌لرله گئتدیک. گمی‌نین اوستونده اوتوزدان آرتیق ماشین واریدی. آما پاییز یئلی دریانی دالغالاندیریب، او بویدا گمی‌نی ماشینلارلا بیرگه تیتره‌دیردی.

جمع اولدوغوموزا گؤره، هندی‌کم و کامئرالارلا فیلم گؤتوروردوک. نئچه ایل سونرا او فیلمی بیر نفره گؤستریب «سنجه بو فیلم نئچه ایل قاباغیندیر کی اورمو گؤلو بئله دالغالانیر» سوردوم. او ماشینلارا دقتله باخیب، دئدی: گمی اوستونده سوناتا ماشینی وار و بو فیلم یاخین زامانلارا عایید اولمالیدی.

هه، بیز ائله بو یاخین زامانلاردا بعضن دوسلارین آزاد اولماسینا سئوینمیشیک، بعضن دوستاقلارا دوشونلره دؤیونموشوک. بعضی یولداشلاری تورپاغا تاپشیریب و داها اؤنملیسی اورمو گؤلونون همی دالغالارینی همی قورو یاتاغینی گؤرموشوک. آما هئچ واخت اوباما چیخان کیمی چیخمامیشیق و بیزده هله راسیسم، شدتله دوام ائدیر.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

02 Nov, 19:27


یئنه ایران مئدیالاری آغیل‌لارینا گلنی یوخ، آغیزلارینا گلنی آذربایجان جمهورییتینه قارشی اورتایا تؤکورلر. چونکو بونلار آذربایجانی دونیا گوجلری‌نین منطقه نماینده‌سی گؤروب، گوج مرکزلرینه زورلاری چاتمایاندا، بونو تاپداماق ایسته‌ییرلر. کئشگه یوخولاریز چین اولسون و آذربایجان سوپر گوجلرین منطقه نماینده‌سی.

بو دفعه آذربایجان فعاللاری بو باغیرتی‌لار قارشی‌سیندا فرقلی داورانیب و اؤزلرینی سویوق قانلی، ساکین و توخداق آپاریب، سابق دفعه‌لره تای بیزیم‌کی‌لر اونلارا قارشی قیزمیرلار. چونکو هامی بونلارین بوش ادعالار و دانیشیق‌لارینا آلیشیب و بیزیم‌کی‌لر بونلارا «سیز هله آزجا سس کوی سالین، بیزیم کروانیمیز اؤز یولونو گئتسین» دئمک ایسته‌ییرلر.

شاعیرلر دئمیشکن «هم کعبه هم بتخانه، بهانه‌دی بهانه» و بونلارین آذربایجانا قارشی آددیملاری، اسرائیل یا باشقاسینا ربطی یوخدور، بلکه آیی‌نین مین‌بیر اویونو، کال آرمود اوستونده‌دیر و اساس درد بو جغرافیادا یاشایان تورکلرین گونو گوندن اویانیب، دوست دوشمانی تانیماسی‌دی.

آما دای بو گؤزلرینی یوموب، آغیزلارینی آچان متوهم جماعتین هده قورخو گلمه‌سینه قولاق وئرن یوخدور و قدیمکی‌لر دئمیشکن دگیرمان بیلدیگینی ائدیر، چاخ چاخ یالنیز باش آغریدیر. دانیشین، اؤزو ده چوخ یئکه یئکه دانیشین، مثلن دئیین دوه.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

01 Nov, 18:01


چوخلاریمیز، بیر محبوسا اورک دیرک وئرمک اوچون، «ایگید عسکر محکم دایان» جمله‌سینی یا ماهنی‌سینی پایلاشیریق. بوندان علاوه، من تی.اس.الییوت‌ون «چوراق اؤلکه» شعرینی دیکلمه ائتمیشدیم و او شعرین «محکم یاپیش ماریا» مصراعسی یادداشلاردا قالیب، من توتوقلاندیغیم گونلرده بعضی دوسلار، محکم یاپیش ماریا و ایگید عسکر محکم دایان مصراعلارینی بیربیرینه قاتیب، «محکم دایان ابراهیم» یا «محکم دایان ساوالان» جمله‌لرینی پایلاشمیشدیلار.

شمیستان علی‌زامانلی «ایگید عسکر محکم دایان» ماهنیسینی اوخویوب دیللره سالان اینساندیر و هامیمیز او داهی اینسانین نه قدر بوتای آذربایجانی سئودیگینی بیلیریک.

او بو ویدیودا دئییر کی آناسی بورچالی‌نین قوللار یا کوللار طایفاسینداندیر و نه گؤزل کی بیزیم اردبیلین ده ساوالان طرفینه اوزانان بؤلگه‌سینده، کوللار طایفاسینا منسوب اولان چوخلو آداملار وار کی اونلارین لاپ مشهورو، قهرمانلیقلا یاد ائدیلن سریه خانیم‌دیر کی ۱۳۲۵ ده تک باشینا اشغالچی اوردونون اؤنونده دایاندی.

شمیستان‌ین آتاسیدی دا آوشار ائلیندن و تیکان‌تپه شهرینین قیرقلی کندیندن‌دیر. یانی او آوشارین قیرقلی تیره‌سیندن و فارسجا قرخلوی افشار یازیلان طایفاداندیر.

بلکه شمیستان‌ین اورمو و تبریز سئوگیسی، اونون اصلینده بوتایلی اولدوغو و بورچالی‌دا دوغولدوغوندان قایناقلانیر کی بو صحنه‌ده ده «تبریزین گؤزو هله یولدادیر» ماهنی‌سینی اوخویوب.

------------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

31 Oct, 16:46


شنیده بودیم که جنگ روس و ژاپن باعث گرانی ۳۳ درصدی قند و شکر در ایران و یکی از عوامل تسریع کننده انقلاب مشروطه شده است ولی این را شبیه یک شوخی می‌دانستیم که قند و شکر مسئله و دغدغه اصلی صدراعظم یک کشور شود و عجز از حل آن، محرک یک انقلاب شود که دیروز معاون اول رئیس‌جمهور بعد از جلسه کابینه به خبرنگاران گفت که امروز درباره قیمت کره صحبت کرده و گفتیم که گرانی کره بی‌مورد است.

قیمت کره ظرف یک هفته تقریبا دو برابر شده و این محصول نیز از سفره مردم حذف شد تا مثلا قدرت اول منطقه در برابر خبرنگاران بگوید که این گرانی بی‌مورد است و ما یادی کنیم از کریم مردانی‌آذر که پدرش وارد کننده قند و شکر از روسیه در دوره مشروطه بود و خودش زمانی به کار واردات کره پرداخت و سلطان کره‌ی ایران شد و با ساخت سردخانه و کارخانه بسته‌بندی کره، همواره هزاران تُن کره در سردخانه داشت و روزانه صد تُن کره را بسته‌بندی می‌کرد که دولت انقلابی اموالش را مصادره کرد.

قبل از انقلاب آیت‌الله مهدوی‌کنی پیشنماز مسجد جلیلی (میدان فردوسی تهران) بود و از کریم مردانی‌آذر خواسته بود که کتابخانه مسجد را تاسیس کند و کریم آن کار را کرده بود. بعد از انقلاب و در زمان نخست‌وزیری مهدوی‌کنی اموال کریم مردانی‌آذر مصادره شد و با توجه به آشنایی قبلی، خانواده مردانی‌آذر با مراجعه به نخست‌وزیر پیگیر امور شده و یکسال بعد قسمتی از اموال خودشان را بدست آورده و سال ۶۱ با پول اندکی رهسپار آمریکا شدند.

مردانی‌آذر سال‌ها بعد در قامت یک ثروتمند به ایران بازگشت و از سال ۷۵ به همراه برادرانش غلامرضا و علی‌آقا کار مدرسه‌سازی را شروع کرده و کارهای بزرگی را انجام داد و در آخرین اقدام نیز بیمارستان بزرگ کودکان تبریز را ساخت که جامعه مدنی آذربایجان باید اخبار و وقایع آن را به دقت تعقیب کند. زیرا در آن بیمارستان میزان مرگ و میر نوزادان بسیار بالاست و پزشکان یکی از علتهای اصلی آن را، عدم تجهیز سخت افزاری بیمارستان توسط وزارت بهداشت عنوان می‌کنند.

پزشکان می‌گویند که دستگاه‌های لازم برای درمان و مراقبت از کودکان بیمار در این بیمارستان وجود ندارد و افتتاح این بیمارستان در تبریز نیز باعث شده تا بیمارستانهای تهران از پذیرش کودکان بیمار این منطقه خودداری کرده و بگویند که تنها از مراکزی بیمار می‌پذیرند که فاقد بیمارستان باشند. یعنی قدرت اول منطقه توان کنترل قیمت کره را ندارد ولی می‌تواند بیمارستان خیرساز را ناکارآمد کند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

30 Oct, 16:36


تحقیقات زمین‌شناسی نشان می‌دهد که نحوه سرد و سفت شدن سه کوه آتشفشانی آغری‌داغ، ساوالان و سهند با هم متفاوت بوده‌اند و آغری‌داغ و ساوالان به سرعت و یکجا سرد شده، ولی سهند با مرور زمان و به آرامی سرد شده است. برای همین دامنه‌های ساوالان و آغری‌داغ به شدت سنگی و سنگلاخ بوده و دامنه سهند خاکستر و خاک فشرده و گرمی داشته که همین خاک فشرده مسکن موجودات زنده‌ی دامنه بوده است.

همین محیط غیرسنگی ولی به شدت فشرده و سفت، باعث شده که ساکنان دامنه سهند با حفر غارها و خانه‌هایی در دل سهند، به محیط گرم زیر خاک پناه ببرند که کندوان مشهورترین آنها بوده و علاوه بر کندوان در هیله‌ور، در چاراویماق و جرآغیل در توفارقان نیز شاهد چنین خانه‌های هستیم و بی‌دلیل نیست که اسامی روستاهای دامنه جنوبی سهند مانند آغجا کؤهول، حسن کؤهول و بینه کؤهول (زادگاه هادی ساعی) در اوجان با لغت کؤهول ساخته شده که بمعنی غار بوده و یادگار روزگاری هستند که غارهای دامنه سهند، مسکن آنها بوده است.

به این خانه‌های کنده شده در دل خاک اویماق می‌گوییم که این لغت در ترانه‌ی «ائولری وار اویماق اویماق» دیده می‌شود و در ادامه مصراع «ائولری وار خانا خانا» گویای مترادف بودن اویماق و خانا می‌باشد. اویماق از بُن اوی به معنی گودی، خانه‌ای است که با کندن زمین ساخته شود و قدمتش به دوره‌های پیش از خانه‌سازی برمی‌گردد و هنوز در برخی لهجه‌ها به ائو (خانه)؛ اوی، اؤی، اؤو میگویند که شاید یادگار یکی بودن ائو و اویماق باشد. ترکمنها به گودی؛ اوی و به جامه و جایی که سرپناه آدمی در برابر سرما باشد، اویلوق می‌گویند و قشقاییها نیز به کلبه اویتوق می‌گویند.

زمانی هر طایفه‌ای در یک اویماق زندگی می‌کرده که به مرور زمان به قبیله و اوبه نیز اویماق گفته شده که ترانه «اوبالاری اویماق اویماق» گویای این ارتباط است. لغت اویا که بصورت اووا و یووا و بمعنی لانه و آشیان انسان، حیوان و پرندگان است، که شاید با اویماق همریشه باشد و در برخی لهجه‌ها، هنوز به گهواره اول نوزاد؛ اوی و به جنباندن آن گهواره نیز اویماق و اویاتماق می‌گویند و تصویر ضمیمه نیز مربوط به اویماق روستای جرآغیل شهرستان توفارقان (آذرشهر) می‌باشد که حتی مسجد روستایشان نیز در دل زمین کنده شده است.

------------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

30 Oct, 14:46


اکیم یا اوکتبرون ۲۹.و تورکیه‌ده جمهورییت بایرامی‌دیر و بوگون او شانلی جمهورییت ۱۰۱ ایللیک اولور و ابدی اولسون.

آما بیزیم اؤلکه‌ده، دونن آبان‌ین یئددیسی مناسبتیله چوخلاری میلاددان اؤنجه اؤلن شاهلارینا داریخیب و بیر داها شاهلیق سیستم‌ینده یاشاماغی آرزولادیلار.

یوز ایل اؤنجه، تورکیه‌ده جمهوریت قورولاندا، ایراندا بیر شاهلیق سولاله‌سینین یئرینی باشقا شاهلیق سولاله‌سی توتدو و شبسترلی میرزا علی معجز اونلارا خطاب اولاراق دئدی:

بیر پارا نادان کیشی «باشسیز بدن اولماز» دئییر
بس دئمک واقیف دئییل معنای جمهورییته.

قبله‌ی عالملره یوز یول «بلی قوربان»، دئدیک
بیر زامان دا هن دئیک آقای جمهورییته.

و بوردا هله دوام ائدیر قبله‌ی عالملره «بلی قوربان» دئمک ایسته‌ین نادانلیق.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

29 Oct, 07:42


کتاب «دانشگاه علوم پزشکی تبریز در گذر تاریخ» سال ۱۳۹۶ توسط جمعی از مولفان تألیف و توسط روابط عمومی این دانشگاه منتشر شده که در طراحی جلد این کتاب تلاش شده تا تصویر مربوط به افتتاح دانشگاه تبریز طوری منتشر شود که عبارت «آذربایجان اونیورسیته‌سی» دیده نشود و همین گواهی بر ترک‌ستیزی و آذربایجان هراسی ناشران این کتاب می‌باشد.

ولی خوشبختانه این کتاب، واقعیت تاسیس دانشگاه تبریز توسط فرقه دموکرات آذربایجان را کتمان نکرده و چنین می‌نویسد: نخستین اقدام مربوط به تأسیس دانشگاه در تبریز ‌و آذربایجان در دوره حکومت یکساله سیدجعفر پیشه‌وری در تبریز صورت گرفت و به موجب مصوبه مجلس ملی حکومت دموکرات آذربایجان، در سال ۱۳۲۵ دانشگاه آذربایجان (آذربایجان اونیورسیته‌سی) تاسیس گردید. دکتر جهانشاهلو به ریاست این دانشگاه منصوب شد و سپس کمسیون ۷ نفره برای تدارک مقدمات افتتاح دانشگاه در مهرماه همان سال و تعیین دروس، اساتید و تنظیم امور تشکیل گردید و آذربایجان اونیورسیته‌سی در محل ساختمان دانشسرای مقدماتی تاسیس شد.

این کتاب در ادامه می‌افزاید: پس از سقوط فرقه دموکرات آذربایجان در سال ۱۳۲۵ و منحل شدن آذربایجان اونیورسیته‌سی، دولت از فعالیت این دانشگاه خودداری کرد و دستور برچیده شدن آن را داد. دکتر بهمن عیسی‌بیگلو از نخستین دانشجویان دانشکده پزشکی تبریز در خاطرات خود می‌گوید که پس از تعطیلی آذربایجان اونیورسیته‌سی، یکی از دانشجویان به نام علیزاده خوئی که من از دبیرستان فردوسی او را می‌شناختم و یکی از اشخاص شناخته شده بود، اعتراضاتی را ترتیب داد و به رهبری او دانشجویان به محل دانشگاه رفته، بر ادامه فعالیت آن اصرار کردند. آنها در آنجا سنگربندی کرده و مسلح شدند. در بین آنان دکتر هادوی، دکتر علیزاده خسروشاهی و مرحوم دکتر برادران بودند. آنها مخالف برچیدن تابلوی دانشگاه بودند و گفتند که ما اجازه نمی‌دهیم که این تابلو برداشته شود، حتی اگر کشته شویم. استاندار با تهران تماس گرفت که اینجا وضعیت اینگونه است و بدین ترتیب اجازه دادند تابلو دانشگاه بماند.

این کتاب در ادامه و با استناد به مصاحبه دکتر محمدحسین مبین چنین نتیجه‌گیری می‌کند که: آنچه موجب باقی ماندن دانشگاه در تبریز شد، دانشجویان بودند. نمایندگان دانشجویان به مجلس شورای ملی رفتند و در آنجا متحصن شدند که دانشگاه تعطیل نشود و خوشبختانه مجلس هم موافقت کرد و به هر شکلی دانشگاه باقی ماند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

27 Oct, 15:07


اکثر کتابهایی که درباره تاریخ تبریز نوشته می‌شوند، غفلت عجیبی درباره حصار و باروهای قدیمی تبریز و دروازه‌های این شهر مرتکب شده و سریعا سراغ هشت دروازه معروف سیرخاب، باغمئشه، خیاوان، نوبار، میارمیار، گجیل، استانبول و دوه‌چی رفته و تنها محدوده‌ی داخل آن حصار و آن دروازه‌ها را تبریز قدیم فرض می‌کنند که رویکرد اشتباهی است.

این فرض باعث میشود که مساحت تبریز تقریبا یک دهم تبریز واقعی در نظر گرفته شود و محلات زیادی که حداقل هفتصد سال در ترکیب تبریز بوده‌اند، در بیرون تبریز تاریخی فرض شود. در حالیکه آن دیوار و دروازه‌های تاریخی قدمتی ۲۴۰۰ ساله دارند و دیوار اول و محدوده مرکزی تبریز محسوب می‌شوند و این شهر در گذر زمان بسیار بزرگتر از محدوده‌ی کوچک آن حصار شده و دیوار دوم تبریز در سال ۷۰۲ هجری قمری و به دستور غازان خان احداث شده که طول آن دیوار تقریبا سی کیلومتر بود و علاوه بر هشت دورازه موازی دروازه‌های قدیمی، پنج دروازه دیگر نیز به دیوار دوم افزوده شد و محلاتی که در داخل دیوار دوم قرار دارند حداقل از هفتصد سال پیش جزو تبریز بوده‌اند.

وقتی از دیوار دوم و دروازه‌های بعدی سخنی به میان نمی‌آید، محدوده بین دو دیوار که حدود هفتصد سال جز شهر تبریز بوده به عنوان مناطق غیر تاریخی به حال خود رها میشود تا تخریبگرانی که قصد گودبرداری و عملیات ساختمانی دارند، آزادانه دست به تخریب زده و با رویت دیواره یا نشانه یک بنای تاریخی بگویند که اینجا در محدوده تبریز قدیم قرار ندارد و نیازی به حفظ این آثار نیست.

اینجاست که نویسندگان ما باید با مسئولیت بیشتری قلمفرسایی کنند تا محلاتی هفتصد ساله و داخل حصار دوم تبریز، با این استدلال که در محدوده حصار ۲۴۰۰ ساله این شهر قرار ندارند، ویران نشود. آن هم در حالیکه در شهرهایی مانند تهران، محلات مربوط به دوره قاجار نیز محلات قدیمی و تاریخی محسوب میشوند.

احتمالا آنهایی که سفری به باکو داشته‌اند، دیده‌اند که محوطه تاریخی باکو موسوم به ایچری شهر با چه دقت و توجهی حفظ می‌شود و تصویر ضمیمه، بخش ایچری شهر خیوه در ازبکستان است که از سال ۱۹۹۰ ثبت میراث جهانی شده و در این محوطه بیش از پنجاه بنا و معبد تاریخی و ۲۵۰ خانه تاریخی وجود دارد که دولت ازبکستان توجه خاصی به حفظ و نگهداری آنها دارد که کاش روزی آثار تاریخی ما نیز سرنوشتی مشابه سرنوشت آنها داشته باشند.

---------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

24 Oct, 17:25


ایکینجی شکیلین آدی اوبا یا همن ائلات آلاچیغی‌دی کی بیزیم طرفلرده هله ده ایشلک‌دیر. اوبانین ۲۴ اوزون چوبوغونو دایره شکلینده یئره اکیب، هامیسی‌نین باشینی بیر یئره ییغیب باغلاییرلار و اوستونو کئچه ایله اؤرتوب ایچینده یاشاییرلار.

اوبانین اورتاسی و باش طرفی چپره آدلی دایره بیر آغاجدیر کی اونون ۲۴ دئشیگی وار کی چوبوقلارین باشی اورا کئچیر و شکیلده گؤردویونوز کیمی بیزیم اوبالارین چپره و چوبوغو، حیه‌طیمیزده هله ده قالیر.

اوبانین باش بؤلومونون شکیلی قیرقیزلارین بایراغی‌نین اورتاسیندا پارلاییر و او بایراغا باخاندا سانکی اینسان اوبا ایچیندن دوروب و اونون باجاسیندان گونشه باخیر و گونشی اوبا باجاسیندان گؤرور.

بیز تورک‌لر بیربیریمیزدن نه قدر اوزاق اولساق دا، عینی کولتور و عینی گله‌نکلرله یاشاییریق و جغرافیا اوزاقلیغی هئچ ده آیریلیغا سبب اولماییبدیر.

عشق اولسون بو کئچمیشی بایراقلارینا قالدیران قیرقیزلارا.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

23 Oct, 17:17


خبرها می‌گویند که آرین طباطبایی، دختر آقا سیدجواد طباطبایی طرح حمله اسرائیل به ایران را از ساختمان وزارت دفاع آمریکا به بیرون و به اربابان خود درز داده که اگر چنین باشد، این عمل او حاوی پیامی است.

شوونیست جماعت کاری به پهلوی، جمهوری اسلامی یا هر حکومت دیگری ندارد و سعی می‌کند در دوره اقتدار حکومت‌ها رنگ خودش را با رنگ حکومت جور کرده و هم از آخور و هم از توبره بخورد. زیرا حفظ قدرتی که بتواند این دستگاه تک زبانی فارسی و آسیمیلاسیون را تداوم بخشد، برای آنها از اوجب واجبات است و با همین رویکرد تا روزی که پهلوی در اریکه قدرت بود، ملیجک‌های دربار بودند و با رفتنش ادعا کردند که ما هم سالها با دستگاه ظلم و جور پهلوی مخالف بودیم.

آنهایی که تا دیروز اسلام‌ستیزی را در کنار عرب‌ستیزی پیش برده و گاهی نیز زرتشت بازی درمی‌آورند، به همان شوونیسم سابق خود کمی رنگ شیعی زده، ایرانشهری شده و گفتند که شیعه در اصل فرم ایرانی شده اسلام است و با همین رویکرد به آغوش حکومت فعلی لیز خوردند، تا علاوه بر آخور و توبره، این بار علوفه‌های افتاده در کف طویله را نیز بخورند.

پس با این حساب، اگر زمانی این حکومت نیز برود، آنها خواهند گفت که ما از همان روز اول با آن حکومت غیر ایرانی مخالف بودیم و هزینه‌ها دادیم. پس چرا دختر آقا سیدجواد، در حالیکه دلش با اینها صاف نیست، چنین جانانه از اینها دفاع می‌کند؟

چون فهمیده‌اند که این رفتن مانند رفتن سال ۵۷ نخواهد بود که همچنان بساط تک زبانی فارسی پا برجا باشد. این بار اگر تغییری رخ دهد، در اصل منجر به رفتن سانترالیسم موجود خواهد شد و برای همین تصمیم گرفته‌اند که برعکس حکومت قبلی، در قبال این حکومت مسئولانه رفتار کنند و اتفاقا حکومت نیز در ارسال این پیام به بخش شوونیست اوپوزیسیون موفق بوده و به همه آنها شیرفهم کرده که اگر من بروم ایران خواهد رفت. در حالیکه فرم درست آن جمله چنین است که اگر من بروم همه این انحصارها و امتیازهای ناعادلانه از قبیل مرکزگرایی و تک زبانی خواهد رفت.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

22 Oct, 15:40


بلاژویچ؛ مربی کروات تیم ملی فوتبال ایران، دو ویژگی بارز داشت: اول اینکه تا زمان او بازیکنان تیم ملی ایران از دو تیم استقلال و پیروزی انتخاب می‌شدند که بلاژویچ در انتخاب بازیکنان تیم ملی به همه تیم‌ها نگاه کرد. دوم اینکه بلاژویچ علاقه‌ای به تعویض نداشت و زیاد به ترکیب ابتدایی بازی دست نمی‌زد. فقط جای بازیکنان را در زمین عوض میکرد و در این مورد بیشتر با مهره کریم باقری بازی کرده و گاهی او را جلوتر و گاهی عقب‌تر می‌برد.

کاش دکتر پزشکیان ویژگی اول بلاژویچ را داشت و در چینش تیمش بجای دو تیم اصلاحگرا و اصولگرا، به همه تیم‌ها نگاه می‌کرد. ولی ایشان بر ویژگی دوم بلاژویچ تمرکز کرده و دست به ترکیب دولت دوم حسن روحانی نزد. فقط مثل داستان کریم باقری و بلاژویچ، آنها را جلوتر برده، معاونان وزیر کابینه روحانی را وزیر کرد.

ایشان در جابجایی بازیکنان داخل میدان، استاندار قم در دوره دوم روحانی را به تبریز آورد و استاندار اردبیل در دوره دوم روحانی را به قم برد. معتمدیان را که در دولت دوم روحانی دو سال استاندار خ.جنوبی و یکسال استاندار خ.رضوی و در دوره رئیسی استاندار آذربایجانغربی بود، به تهران برد که ما از این جابجایی بسیار راضی هستیم. فقط نمی‌دانیم چرا پزشکیان استاندار اصفهان در دوره دوم روحانی (محسن مهرعلیزاده) را از ترکیب کنار گذاشته‌ و او را به مقصد اورمیه جابجا نمی‌کند.

از قرار معتمدیان، سال ۶۸ وارد دانشگاه اورمیه شده و شش سالی را در این دانشگاه مانده و مدتی از اورمیه رفته و از مدیران ارشد اداره اطلاعات ایلام شده و با کوله‌باری از تجربه و در قامت مدیر کل اداره اطلاعات به اورمیه بازگشته بود. ایشان در دولت دوم روحانی والی خراسانات و در دولت رئیسی دوباره خادم اورمیه شد که با این حساب آذربایجان بیش از حد، از ایشان بهره برده و انصاف و عدالت حکم می‌کند تا تهران نیز کمی از وجود ایشان بهره‌مند گردد. ولی آنها با گذشت یک روز از این تعویض، کفران نعمت کرده و این اتفاق را تعویض مناسبی نمی‌دانند، در حالیکه او را همیشه مناسب ما می‌دانستند!!!

آیا روال تغییر کرده یا همان است که صفحه ۲۹۰ کتاب "گذشته چراغ راه آینده است" (تألیف سه بزرگمرد آذربایجان یعنی دکتر غلامعلی دهقان، دکتر محمدعلی فرزانه و دکتر محمدحسین مبین)، در خصوص مامورانی ارسالی حکومت پهلوی به آذربایجان می‌نویسد: رضاخان رذل‌ترین و تبهکارترین مامورین خود را به آذربایجان می‌فرستاد تا مردم زحمتکش و شریف آن دیار را تحقیر کنند، به زبان او توهین نمایند و شهرهای آذربایجان را به ویرانه‌زاری مبدل سازند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

21 Oct, 17:30


کریمی مراغه‌ای به همراه سیفعلی به دهی می‌رفت که سگی به آنها حمله می‌کند. سیفعلی فرار کرده و کریمی را در برابر سگ تنها میگذارد و از اینجا دیالوگ سگ و کریمی آغاز می‌شود. سگ به کریمی میگوید که با رفیق نیمه راه همسفر نشو و «باخما یال یوپیالا هم ال آیاغا» و کریمی به سگ میگوید که من شاعر معروفی هستم و اگر با من کاری نداشته باشی، در وصفت یک تاباغا شعر می‌نویسم: سنه من شعر يازارام بير تاباغا.

لغات بکر زیادی در اشعار کریمی وجود دارد که کریمی آنها را از کتب کهن استخراج نکرده، بلکه از زبان عامیانه مردم گرفته است. همین نشان میدهد که این لغات تا همین چند سال پیش رواج داشته و آسیمیلاسیون موجود باعث فراموشی آنها شده که در این شعر به دو لغت یال یوپپال و تاباغا برخورد می‌کنیم.

ما در ترکی به موی گردن حیواناتی مانند اسب، خروس، شیر و همچنین به سینه کوه «یال» می‌گوییم که هر دو نشان شجاعت هستند و حیوانات هنگام نزاع یال خود را پرز داده، مهیب و ترسناکتر می‌شوند. جنگجویان قدیمی نیز برای مهیب و ترسناک جلوه دادن خودشان، شالی از پوست حیوانات را به گردن می‌بستند که به آن یوپال گفته‌اند و عبارت یال یوپال بمعنی ابهت بوده که بصورت یال و کوپال وارد فارسی نیز شده است.

زمان تحصیل ما ورقه‌های امتحانی بزرگی بود که دو برگ به هم چسبیده بودند و ما به آن تاباغا می‌گفتیم. حتی به دو برگ وسطی دفتر نیز تاباغا می‌گفتیم و پیش از امتحان از معلم می‌پرسیدیم که برای امتحان تاباغا بیاوریم یا نصف تاباغا. معلم نیز بر حسب حجم سئوالات یک تاباغا یا نصف تاباغا را تکلیف میکرد و کریمی در این شعر به سگ میگوید که یک تاباغا شعر در وصفت خواهم نوشت.

سومرها اسناد خود را بجای سنگ‌نوشته، بر روی خشت می‌نوشتند. آنها ابتدا متن را بصورت مهر برجسته روی خشتی نوشته و سپس آن مهر را بر دیگر خشتها می‌زدند که به آن مهر تابان می‌گفتند (سومئرنامه، اولیاس سولئیمانوو). عجیب آنکه هنوز در همه جای آذربایجان و در بیان شفاهی و شوخی به مهر زدن «دابان باسماق» میگویند و افراد در حالت غیررسمی می‌گویند: «هله بورا بیر دابان باس». این عبارت حتی در ترکستان نیز رواج دارد و عجیبتر آنکه سومرها به دوگانه تابان و خشتی که مهر بدان زده می‌شد، تاباغا می‌گفتند.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

20 Oct, 16:27


رسمیت اسامی ماه‌هایی که ما امروزه بکار می‌بریم، مدیون صد سال پیش است که ملک‌الشعرای بهار شعری در وصف آن اختراع سروده و گفت:
چون ز مشروطه چند سال گذشت
ترک شد سال ترکی و تازی.
سال شمسی دوباره قانون شد
فال ایرانیان همایون شد.

قید «دوباره» در این شعر کاملا بیجاست و به مدت هزار سال تقویم دوازده‌گانه ترکی و ماه‌های عربی محرم و صفر دو تقویم موجود در همه این ممالک بود و کسی فروردین مروردین را نمی‌شناخت.

تقویمی که بهار از حذف آن خوشحال شده، تقویمی دوازده‌گانه بود که با سال موش (سیچان ایلی) آغاز شده و در بخش وسیعی از جهان کاربرد داشت و اسامی ماه‌های آن نیز قوچ، بوغا، ایکیزلر، یئنگج، آسلان، باشاق، اؤلچن، چایان، اوخ‌آتان، اوغلاق، قووا، بالیقلار بود که اکثر ترجمه عربی آن لغات یعنی حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو، حوت بکار می‌رفت که این اسامی همچنان اسامی رسمی ماهها در افغانستان است.

بیست‌ونه میزان یا همان اؤلچن در تقویم افغانستان روز ملی زبان اوزبیکی است. این روز را به ترکهای افغانستان تبریک گفته و آرزو می‌کنیم که کاش ما هم چنین روزی را در تقویم داشته باشیم.

زمانی کشورهای سوئد و کانادا را به مخالفان آموزش چند زبانه مثال زده و می‌گفتیم که از آنها یاد بگیرید. حالا افغانستان را مثال زده و از حاکمان کشورمان و سایر مخالفان آموزش چند زبانه می‌خواهیم که لااقل از اخوی‌های طالبان‌تان یاد بگیرید. ولی اینها از فهم این حداقل نیز عاجزند و در همین چند روز گذشته، یک خوش‌آمدگویی خشک و خالی به زبان ترکی را نیز قدغن کردند و مردکی ادعا کرد که ترک در فرهنگ آنها بار معنایی منفی دارد و در آخر نیز صدها هوادار ایرانیان قم در دیدار با مس سونگون فریاد ائش.ک ائش.ک سر دادند.

نخست‌وزیر دولت خودمختار آذربایجان همیشه می‌گفت که دیل اساس سنگریمیزدیر. یعنی تا وقتی که مشابه همین کتابهای ترکهای افغانستان، در مدارس ایران تدریس نشود و کتاب «تورک دیلی» در کیف مدارس کودکان قرار نگیرد، اجازه خوش‌آمدگویی به زبان خودمان را نیز نخواهیم داشت و ترک دارای بار معنایی منفی خواهد بود و فریاد ائش.م ائش.ک کثافتهایی که از بخت بدمان هموطن آنها شده‌ایم، قطع نخواهد شد.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

19 Oct, 14:34


ستارخان‌ین آدی آذربایجان تاریخینده، بابک و کوراوغلونون یانیندا، خالقا محبت و شجاعت سیمگه‌سی کیمی پارلاییر و بوگون اونون دوغوم گونودور.

دموکرات آذربایجان مختار دؤولتینده ده، ستارخان نشانی دؤولت طرفیندن بعضی فدایی‌لر و خالق مجاهدلرینه وئریلیب و اونلاری ستارخان مدالی ایله تلطیف ائتمیشلر.

و بو شکیلده ستارخان نشانی‌نی تقدیم ائدن شخص، ستارخان‌ین یادگاری و نتیجه‌سی؛ سامی سردار ملی جنابلاریدی.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

18 Oct, 17:11


رامیز روشن در شعرهایی که با جمله «دونیانین دؤرد ایلی، درد ایلی» شروع میشوند، مصیبت‌هایی را بیان می‌کند که پسران جمهوری آذربایجان در جنگ جهانی دوم و جنگهای نیابتی شوروی در گوشه و کنار جهان متحمل شدند و دخترانی که در انتظار پسران جبهه رفته پیر شدند.

تا اینکه هجده اکتبر و این صحنه به همه آن جنگهای نیابتی و شب و روزهایی که با شنیدن اخبار جنگ سپری می‌شد، پایان داد و حالا آنها در گوشه‌ای از این کره خاکی زندگی می‌کنند ولی مانند ما شب و روز به اخبار جنگهای نیابتی و غیر نیابتی غرب آسیا گوش نمی‌دهند.

حالا ایرانی یا اماراتی بودن سه جزیره خلیج برای آنهایی که خودشان سالها با اخبار جنگ سرد زندگی کرده‌اند مهم نیست ولی سه کشور کوچک داخل شبه‌جزیره بالت یعنی لتونی، لیتوانی و استونی برایشان مهم است. زیرا از آن سه کشور آموختند که این صحنه و خلاص شدن از چنگال دیکتاتوری آغازی برای زیستن است و همچنان باید از آنها یاد بگیرند.

مبارکشان باد این سالگرد استقلال و آسودگی

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

17 Oct, 18:01


بارها از این تصویر سو استفاده شده و کسانی سعی کرده‌اند تا با تحریف این تصویر و برانگیختن احساسات دیگران خدمتی به اهداف خود کرده باشند که برای مثال در زلزله نپال این تصویر در مقیاس جهانی و با عنوان «کودکانی که والدین خود را در زلزله از دست دادند» بازنشر شد.

اما نا سون نگوین، عکاس ویتنامی و مولف این اثر می‌گوید که هنگام ثبت این تصویر در اکتبر ۲۰۰۷ اتفاق خاصی نیافتاده بود و من نزدیک غروب از روستای دورافتاده جان تی در ایالت ها گیانگ گذر می‌کردم که این صحنه توجهم را جلب کرد. والدین این کودکان در مزرعه کار می‌کردند و هنوز برنگشته بودند و این کودکان تنهایی و ترس خود را چنین به اشتراک گذاشته بودند.

شاید شایعترین و ناملموس‌ترین نوع ترس در میان افراد، ترس از تنهایی باشد و هم‌آغوشی این دو کودک ترس آنها از نبود والدین و تنهایی را نشان میدهد. ترس از تنهایی چنان فراگیر است که حتی برخی از روانشناسان می‌گویند که ترس از طرد اجتماعی، انزوا و تنهایی، عامل اصلی رعایت هنجارهای اجتماعی از طرف افراد است.

شوربختانه هشت نفر از فعالان آذربایجان، بیش از نه ماه است که در بازداشت هستند و حالا خبر می‌رسد که آراز امان، باقر حاجی‌زاده و آیاز سیفخواه هر کدام به سیزده سال حبس، عبدالعزیز عظیمی قدیم به شش سال حبس، حسین پیری به پنج سال حبس و کمال نوری به سه سال حبس، که دو سال آن تعلیق شده، محکوم شده‌اند و احکام مرتضی پروین جدا و طاهر نقوی نیز هنوز اعلام نشده است.

برترین سلاح طرف مقابل برای ترساندن کسانی که برای ملت پا به میدان گذاشته‌اند، القای این حس در آنهاست که تو تنهای تنهایی و آن ملتی که خودت را بخاطرش به سختی انداخته‌ای، فراموشت کرده است. پس لااقل کاری کنیم که آنها احساس تنهایی نکنند. بدتر از آن زمانی است که خود زندانی بخاطر بی‌توجهی دوستان سابقش به این نتیجه برسد که واقعا تنهاست و مانند این اطفال ویتنامی حس کند که پدر و مادر دیگر نخواهد آمد، در این حالت یک زندانی با زندانبان خود چنین هم‌آغوش می‌شود. نگذاریم که خود و خانواده‌ی این دوستان حس تنهایی کنند.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

16 Oct, 18:50


میرزا اولوغ‌بگ چهارمین سلطان امپراطوری تیموریان و پسر بزرگ شاهرخ پسر امیر تیمور بود که در سال ۱۳۹۳ میلادی در سلطانیه به دنیا آمد. او همچنین یکی از بزرگترین ریاضیدانان و منجمان ترک بود که حالا تصویرش بر روی اسکناس صدهزار سومی ازبکستان نقش بسته است.

در پس‌زمینه تصویر اولوغ‌بگ، تصویر منظومه شمسی و در طرف دیگر اسکناس، تصویر رصدخانه میرزا اولوغ‌بگ یا همان گؤزلم‌ائوی دیده می‌شود که نشانگر رصد زمین و آسمان توسط آن حاکم و منجم در دوران خویش بوده است.

جالب آنکه اکثر رصدخانه‌های تاریخی منطقه یا همان گؤزلم‌ائوی مانند رصدخانه‌ی اولوغ‌بگ در سمرقند، رصدخانه‌ی ملکشاه سلجوقی در نیشابور، رصدخانه‌ی هلاکوخان در مراغه و رصدخانه‌ی غازان‌خان در تبریز محصول دوران حکومت مغولها و ترکها بوده و با اوج‌گیری این حکومتها توجه به کارهای علمی نیز اوج می‌گرفته و دانشمندان همه ملل در سایه علم دوستی آنها قرار می‌گرفتند و با افول این حکومتها، دوباره بجای رصدخانه بساط فال‌بینی و سایر خرافات پهن می‌شده است.

چاپ همین تصویر بر روی اسکناس ازبکستان نشان می‌دهد که در به همان پاشنه می‌چرخد و برخی دولتها به تاریخ و علم بها می‌دهند و تصاویر اسکناس‌های سایر دولتها نیز نشانگر همان چیزهایی است که اینها به آن بها می‌دهند.

----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

15 Oct, 17:49


پیشنهاد میکنم کمپینی راه انداخته و از هواپیمایی آتا بخواهیم تا برای مدتی به مسافران خود به زبانهای ناواهویی، اسکیمویی، کاستیلی، دراویدی، ماداگاسکاری و همه زیرشاخه‌های زبانی آستروآسیایی، پلی‌نزی و سینوتبتی خوشآمدگویی کند تا ببینیم آیا دلواپسان زبان رسمی، باز هم نگران میشوند یا اینکه نگرانی آنها فقط از ناحیه زبان ترکی است؟

غارنشین لخت با دیدن انسان‌های غار دیگر در درون خود نوعی ناخشنودی، دلهره، ترس و چندش احساس کرد و این حس او را تا لحظه پناه بردن به اعضای هم‌غار آزار داد. این ترس و چندش از دیگران، از همان روزی که انسان از غار بیرون آمد با او همراه بوده و باعث تقسیم جامعه بشری به قبایل مختلف و تولید خودی و غیرخودی شده که اصطلاحاً به آن خِنوفوبیا یا بیگانه هراسی می‌گویند.

از رایج‌ترین انواع بیگانه هراسی در ایران، ترکی هراسی (ترکی فوبیا) است که نباید آن را ترک هراسی نامید. زیرا یک ترک بدون زبان ترکی نه تنها هراسی ندارد بلکه محبوب آنها نیز می‌شود. ولی ترکی فوبیا؛ نوعی ترسی غیرعقلانی از زبان ترکی است که از قرار با قدرت گیری دولت‌های ترک منطقه و رشد هویت‌طلبی ترکی در ایران شدت می‌یابد. چون بیگانه هراسی زمانی شدت می‌یابد که انسان ته دلش، خود را ضعیفتر و آسیب‌پذیرتر از طرف مقابل بداند و از مواجه با آن بیگانه، تمام وجودش گرفتار هراس شود.

اسامی ترکی شهرها و روستاها به بیرحمانه‌ترین شکل ممکن فارسیزه می‌شوند و از انتخاب نامی ترکی برای یک نوزاد هم می‌ترسند و به آن دسته از ترکهایی که تا حدودی برای آنها خودی شده‌اند، توصیه میکنند تا پسوند ترکی فامیلی خود را حذف کنند.

الهه کولایی بجای تدریس سیستم سیاسی حاکم بر قفقاز، با تمام وجود تلاش میکند تا به دانشجویانش بفهماند که نام واقعی جمهوری آذربایجان، آران بوده و این جملات را با نگرانی عجیبی بر زبان می‌آورد. دانشنامه ایرانیکا هنگام بحث از کشورهای قفقاز از عبارت باکو، ارمنستان و گرجستان استفاده کرده، نام یک شهر را جایگزین آذربایجان می‌کند تا نشان دهد که هراسی از ارمنستان و گرجستان ندارد، ولی آذربایجان فوبیایی شده و مثل یک خوره، روح و روانشان را می‌خورد.

اگر یک جلد کتاب، از این کتابهای دم دستی روانشناسی را بخوانید، می‌فهمید که برای یک زندگی شاد و آرام بهتر است تا این ترس غیرعقلانی را کنار بگذارید. در غیر این صورت، شب و روزتان از فوبیای این زبان، سیاه و تلخ خواهد بود.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

14 Oct, 16:41


طبق یافته‌های محققان، سومریان به دست؛ قار می‌گفتند (سومئرنامه، اولیاس سولئیمانوو، ص۶۰) که این لغت مشتقات فراوانی در ترکی امروزی ما دارد.

ما در ترکی به وجب؛ قاریش میگوییم که ارتباطش با قار نیازی به بحث ندارد و پیش از رواج ابزارهای اندازه‌گیری، وجب ابزاری برای اندازه‌گیری بوده که در صفحه ۵۳۴ دیوان اللغات الترک، لغت «قاری» بمعنی معیار اندازه‌گیری نوشته شده و در ص۵۷۱ جمله‌ی «او زمین را قاریلادی» بمعنی اندازه‌گیری با دست می‌باشد.

پروفسور احمد جعفراوغلو در ص۱۱۱ لغتنامه اسکی اویغور تورکجه‌سی سؤزلوگو، لغت «قاریج» را ابزار اندازه‌گیری نوشته و در کتاب دده‌قورقود نیز به فعل قاریلاتماق برخورد میکنیم که دکتر حسین پناهی (ص۱۳۵) آن را آرشینلاماق و اؤلچمک (اندازه‌گیری کردن) نوشته است. محمود کاشغری نیز در شعر زیبای، اؤزون اؤیوب اورولادی/ ایراق یئری قاریلادی، اندازه‌گیری جاهای دور را کنایه از خودستایی دانسته است.

ما به سرکوفت و ضربه‌ای که با کف دست به سر دیگری زده شود، قاپاز، قاخینج، بامباچا و قاراما میگوییم که این آخری یادگار همان قار سومری است. توفیق حاجی‌یئو در ص۳۴۴ لغتنامه‌ای که برای کتاب دده‌قورقود نوشته، مصدر قارالاماق را ضربه محکم با دست ترجمه کرده و فعل قارمالادی بمعنی به دست آورد، به چنگ آورد و یغما کرد در زبان روزمره ما همچنان کاربرد دارد.

ما به بازو؛ قارو میگوییم و کتاب دده‌قورقود در جمله «گئییمین گئیدی، دیزلیک و قاروجوق باغلاندی» (تصحیح دکتر حسین پناهی سلماسی، ص ۲۴۰) قاروجوق را بمعنی بازوبند بکار برده است. همچنین به زنجیره‌ای انسانهایی که دست در دست، دست در افسار احشام و در امتداد یکدیگر حرکت کنند، قاروان یا کاروان گفته شده که این لغت در زبانهای دیگری مانند روسی (Караван) و انگلیسی (caravan) نیز دیده میشود.

در فرهنگ ما نوعی نفرین وجود دارد که دستانی باز شبیه وجب را به طرف مقابل نشان داده و آلئی یا آلا باخ میگوییم که معادل آرزوی مرگ برای طرف مقابل است و به این نفرین قارغیماق و قارغیش میگوییم.

به چوبی که طولش از کتف تا نوک انگشتان باشد و در بازیهای کودکانه استفاده شود، «قارو» میگویند و «آپقارو» و «قاپ‌قارو» از اصطلاحات دیگر آن بازی است که چنگیز آیتماتوو این لغات را جاودانه کرده و در رمان الوداع گولساری، کودکان حین بازی این ورد را با هم خوانده‌اند: آپقای- قاپقای- قاپقارو.

-----------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

13 Oct, 09:23


سومئرلر حاقدا ایلک دفعه دوکتور زهتابی‌نین کیتابینی اوخودوغوما گؤره، سومئر مدنیتی ذهنیمده زهتابی ایله یولداش و یاناشی اولوب و سومئرلر حاقدا یئنی بیر شئی اوخویوب، یئنی بیر متن یازاندا، زهتابی‌نی یاد ائتمه‌یی اؤزومه بیر وظیفه بیلیرم.

سومئرلر ۶۰۰۰ ایل اؤنجه، پالچیق‌دان دوزلمیش نقشه‌لرده، شمسی منظومه‌دن چوخ دقت‌لی و عجیبه رسیم‌لر چکیبلر. اونلاردان یادگار قالان بو شکیللر گؤستریر کی اونلار گونشین بیر اولدوز اولاراق، شمسی منظومه‌نین مرکزینده دایانماسینی و سیاره‌لرین اونون اطرافینا فیرلانماسینی بیلیرمیشلر. هله اونلاردان قالان تابلولاردا، مدارلار و سیاره‌لرین نه قدر دقیق چکیلدیگینی ده گؤروروک.

بو رسیملرین بعضی‌لرینده چوخ بؤیوک بیر موجودلار وار کی سومئرلر اونلاری تانریلار فرض ائدیرمیشلر و تانریلارا مربوط اولان بعضی رسیملرده، اینسان دی.ان.ای زنجیره‌سینه بنزر سیمگه‌لر واردیر و سومئر تابلولاریندا طبابتله ایلگیلی سیمگه‌لرین تصویرلری ده، بوگونکو مدرن طبابتین سیمگه‌لرینه چوخ بنزه‌ییرلر.

اونلارین بو قدر اینکشافی هله بوگونکو علم عالیملرینه بللی دئییل. آما بللی اولان بودور کی بو قدر اینکیشاف و افتخارا مالیک اولان مدنیت‌ین، تانیتماسینا بیزیم اؤلکه‌ده مانع اولورلار و بشر و علم تاریخینه هئچ نه تقدیم ائتمه‌ین بعضی اسکی حکومتلر، گئجه‌لی گوندوزلو رئکلام ائدیله‌رک، ایچی بوش ایمپئریالاری بیزلره سوخوشدورماق ایسته‌ییرلر.

-------------
@ibrahimsavalan

ibrahim savalan

12 Oct, 11:36


از همان اول مهر سال ۶۴ که وارد مدرسه شدم با این موجودات آشنا شدم که گفتار و رفتار دانش‌آموزان را به ناظم مدرسه گزارش می‌دادند و زنجیره‌ی این خائنان تا سال آخر مدرسه پاره نشد.

همیشه هم حق با آنها بود و خدا و اخلاق و قانون پشتیبان جاسوسی آنها بود. یکبار میگفتند که فحش کار درستی نیست و من کار خوبی کردم که فحش دادن فلانی را گزارش دادم. بار دیگر میگفتند که خدا گفته که روزه بگیرید و فلانی کار خوبی نکرد که در توالت مدرسه آب خورد و حالا میگویند که کلهم این کشور واس ماس و شما نباید به زبان خودتان خوش‌آمدگویی بکنید.

این گزارشگر از خاتمی‌چی‌های ششدانگ بود و زمانی که احمدی‌نژاد حاکم شد، چند بار درباره اخراج دوستانش از مطبوعات نوشت و آه و ناله کرد. از آنجا که نمی‌توانم آنهایی را که از رانت ایثار و شهادت بستگانشان می‌خورند و ادای منتقدان را درمی‌آورند جدی بگیرم، هرگز به ناله‌های این موجود ناراحت نشدم و همیشه حس کردم که خودش از آنهایی است که دستی در اخراج دیگران دارد و حالا که تلاش دارد تا زبان مرا از هواپیما اخراج کند و اگر زورشان برسد، آن مهماندار را هم اخراج کنند، احساسم به یقین تبدیل شد.

آن مهماندار حتی قوانین نوشته شده توسط امثال این آقا را نیز نشکسته و خوش‌آمدگویی به زبان ترکی تجزیه‌طلبی نیست. ولی شمایی که خواهان اخراج زبان من و امثال من از دوایر رسمی هستی و منی که به اخراج امثال شماها توسط آن دیگری ناراحت نمی‌شوم، خیلی وقت است که از همدیگر تجزیه شده‌ایم.

----------
@ibrahimsavalan