Hoomaansadeghi @hoomaansadeghi Channel on Telegram

Hoomaansadeghi

21 Nov, 08:17

روزهایی که با هوای ابری شروع میشن رو دوست دارم.

1,174

Hoomaansadeghi

20 Nov, 22:18

آدمی که شنیده نشه بلندتر حرف می‌زنه،
آدمی که درک نشه دیگه حرف نمی‌زنه.

2,130

Hoomaansadeghi

20 Nov, 09:30

بهش گفتم هیچ‌چیز تا ابد نیست و ماهم یه‌روزی از هم دور می‌شیم؛ اما واسه‌ی لحظه‌هایی که تنهایی نمی‌تونی بگذرونی، من رو کنار خودت نگه‌ دار. من پیشت می‌مونم تا دستات رو بگیرم. اما لحظه‌ای که رشته‌ی زندگیمون از هم جدا می‌شه حتما جاییه که می‌تونی تنهایی از پس مشکلاتت بربیای یا حتما جاییه که من دیگه نمی‌تونم کمکت کنم، چون زندگی همیشه همینه! آدما تا جایی که می‌تونن هم‌دیگه رو همراهی می‌کنن، زمانی که از هم جدا می‌شن زمانیه که دیگه به هم نیازی ندارن..

3,095

Hoomaansadeghi

19 Nov, 22:45

چرا وقتی میتونی حرف نزنی،
حرف بزنی؟

3,427

Hoomaansadeghi

19 Nov, 22:17

من آدمِ صبوری‌ام. اکثرا هم تو حال خودمم. مدام به رفتارام فکر می‌کنم و حواسم هست با حرفام کسی رو اذیت نکنم. اما چندوقتیه که یادگرفتم عبور کنم. یاد گرفتم هرچیزی که اذیتم می‌کنه رو حذف کنم. اگه حذف شدنی نبود، خودمو حذف کنم. دیگه مثل قبل تحمل نمی‌کنم. این‌جوری بیشتر آزاد، بی‌ترس و راحت زندگی می‌کنم.

3,357

Hoomaansadeghi

19 Nov, 18:12

جای خالی با کلمه‌ها پُر نمیشه.

3,514

Hoomaansadeghi

19 Nov, 09:39

بعضی عکس‌ها خیلی بیشتر از یک عکس‌اند.‌ انگار هزارتا اتفاق جورواجور افتاده، هزارتا حس‌وحال مختلف پشت آن جمع شده تا آن‌ عکس، عکس شود.

3,747

Hoomaansadeghi

18 Nov, 22:39

از زمینی‌ها که دلگیر می‌شم، زُل می‌زنم به آسمون.

3,932

Hoomaansadeghi

18 Nov, 10:53

عاشق روزهایی هستم که سرم از بس شلوغ است، به مغزم اجازه‌ی فکرِ بیش از حد را نمی‌دهد.

4,168

Hoomaansadeghi

17 Nov, 23:26

به زنده‌ها سر بزنید، مرده‌ها که حالشون خوبه.

4,286

Hoomaansadeghi

17 Nov, 22:36

الکل خوردم تا غمامو غرق کنم،
بی‌شرفا‌ شنا یاد گرفتن..

4,105

Hoomaansadeghi

17 Nov, 10:34

قبل‌ترها، وقتی می‌نوشتم آروم می‌شدم. اون جوش و خروش مغز و قلبم تا حدودی می‌خوابید. ولی این خاصیت به کُل از بین رفته و انگار با نوشتن، اون موضوع رو پررنگ‌تر، محکم‌تر و عمیق‌تر از قبل توی وجودم حک می‌کنم.

4,714

Hoomaansadeghi

17 Nov, 09:36

شما رو نمی‌دونم ولی من حالم داره از این همه ابهامِ این سن و سال به‌هم می‌خوره؛ از این همه تردید و عدم قطعیت، از اینکه هیچ‌چیزی واضح و روشن نیست و وقتی انتخابش می‌‌کنی، مطمئن نیستی چقدر تصمیم درستیه.

5,507