مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها. @homeofhereyes Channel on Telegram

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

@homeofhereyes


بعد از امشب، آفتاب هم به نجات من نخواهد تابید؛ پس تا نفس باقی‌ست، چشم‌های‌تان را باز نگه دارید. سحر که از راه رسد، در پشت خجالت شعرهایم گم می‌شویم.
﹔ @Shieenna_bot

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها (Persian)

با ما در "مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها" به دنیایی از زیبایی و اندوه خوش آمدید! این کانال تلگرامی توسط "@homeofhereyes" اداره می‌شود و به عنوان یک فضای شعر و ادبیات برای علاقمندان به هنر دوست داشتنی شعر ارائه می‌شود. در اینجا شاعران و نویسندگان معاصر و کلاسیک، از همه جا در جهان، آثار خود را به اشتراک می‌گذارند و با زبان زیبایی و فرهنگ غنی خود، مخاطبان را به دنیایی عمیق از احساسات و اندیشه‌ها می‌برند. با دنبال کردن "مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها"، شما فرصتی عالی برای غرق شدن در جهان هنر و انسانیت پیدا خواهید کرد. پس اگر به دنبال یک تجربه هنری و ادبی منحصر به فرد هستید، حتما این کانال را دنبال کنید و لذت ببرید. از این پس، هر روز با آثار زیبا و الهام‌بخش شعر و ادبیات، در "مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها" خواهید بود. از دست ندهید و همین حالا به ما بپیوندید!

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

20 Nov, 17:31


این پیام رو فوروارد کنید و توی دوتا چنل جوین شید، تا پست‌تونو فور کنیم و بذاریم 25 ساعت توی چنل‌ها بمونه.
( رندوم توی چنل‌هاتون جوین می‌شیم )
L : 1885 - 1550

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

20 Nov, 17:15


who’s gonna give me their sweater on 3rd of december?

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

11 Nov, 19:12


answers will be posted here kiddos 💢💢 .

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

10 Nov, 17:30


ای کاش کسی را داشتم که حداقل در این آخرلحظات، طوری برایش می‌نوشتم که امید واژگانم نومید نشوند.
در عوض، شما را به عزیزترین کودکی که می‌شناسید، قسم می‌دهم، جنازه‌ام را میان زلف‌هایی دفن کنید که گره به گره‌اش را پس از مرگ نیز، از حفظم.
در نبودم گردنم را به تاکستانی بسپارید که در دانه‌های انگورش شراب شیراز طغیان می‌کند. شعرهایم را بسوزانید، هرکس پرسید که “چرا؟” بر وزن قافیه‌هایم او را هم بسوزانید، که در پس شعله‌ی عاشقی‌هایم خرده‌ خاکستری جز مرگ نبود.
و تو، ای جانِ دلم، از سرمای قبر نلرز، در همان عمر به ظاهر جاودان هم بند بند انگشتانم به سیگاری قفل بوده که بهمن و تیرش از تلخی دروغین شد.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

03 Nov, 20:55


تلخ‌تر از هربار از شیرینیِ عطر گیلاس می‌نالند و حتی به پنهانیِ رازی نگاه‌شان را به سمتم برنمی‌گردانند.
هاله‌ی دود را میان تنگنای لثه‌هایم مخفی می‌کنم و چون بند انگشتانم طلاق را صلاح می‌دانند، خاکستر باقی را در گودیِ پلک‌هایم می‌تکانم. خاطرات بر فرق سرم مشت می‌کوبانند و از عمق ترک‌های جمجمه‌ام خونآبه‌ست که روان می‌شود. دیگر نایی برای فرار ندارم، چرا که انگار ملافه‌ی به زیر رگ‌هایم پیراهن عروسی‌ست که در شب وصال از بی‌رحمیِ پدر خنجر می‌خورد.
حال تویی که این چنین نفرت را در فاصله‌ی بازوانت می‌پرورانی، به هنگام شرمِ فاش شدن فریب پستان‌هایت، به زیر سرخیِ کدام باران نوزاد مرده‌ات را شیر می‌دهی؟

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

25 Oct, 18:07


forward this message to your main channel and I’ll give you a horror movie, and character based on your vide
Make sure to be joined

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

25 Oct, 16:15


Forward this msg and I'll give u a LIL PEEP song based on ur vibe.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

20 Oct, 11:59


im still thinking, so, who’s gonna kiss the شرابی-haired girls?

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

19 Oct, 18:35


; answers are here .
هنوز کامل نذاشتم.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:44


روی عزت نفس و اعتماد به نفس‌تم کار کن تا مامانیو عصبی نکردی !! 😠

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:43


شاید بعد از ارتباط گرفتن باهاش از حست کم شد اصلا اگه هم نشد بهتر بشناسش بعد بهش بگو.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:43


به نظرم اول باهاش دوست شو ولی نه از اون دوستیای صمیمی که بعد نتونه با یه دیدگاه دیگه نگاهت کنه، صرفا باهاش آشنا شو.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:42


مامانی کمک کن کمکک
ببین من از اون اولای مدرسه به یکی که تو کلاسمون هست یه حسایی پیدا کردم بعد الان واقعا واقعا عاشقش شدم طوری که همش بهش فکر میکنم
توی مدرسه که کلا فکرم پیش اونه تو خونه هم چندبرابر بهش فکر میکنم
ببین مثلا دارم درس میخونم یهو میاد تو ذهنم و تپش قلب میگیرم احساس میکنم قلبم الاناست که از جا کنده شه..تو خونه وقتی بیکارم میشینم آهنگ میزارم و براش دستبند میبافم تا یروز وقتی مال خودم شد بهش بدم و خوشحالش کنم و حتی آهنگاییم که گوش میدم اونو یادم میندازه و ناخودآگاه میبینم که روی لبام لبخنده بعد اصلا کل کلاس من محو اونم با خنده هاش لبخند میزنم و اره خب:))))
اما یه سری مانع دارم واسه اعتراف کردن بهش
مورد اول دوستاشه،،دوستاش واقعا خیلی یجورین..خیلی باهم راحتن و صمیمی منم واقعا اذیت میشم که نمیتونم چیزی بگم چون مال من نیست ولی خب احساس میکنم اگه برم بهش اعتراف کنم دوستاش نمیزارن ما اوکی شیم
مورد دومم اینه که من واقعا اونقدری که باید خوشگل نیستم یه آدم عادیم و همیشه با خودم میگم چی میشد اگه مثل دخترایی که تو اکسپلورم میان خوشگل بودم و همه دوستم داشتن؟؟)))
مورد سومم اینه که حس میکنم خیلی دراما پشتش داره و اینا..
و هنوز حتی دوست نیستیم و یه ترس دیگم دارم
اونم اینه که میترسم بهم بگه نه و کلا ضایعم کنه بعد بره واسه دوستاش تعریف کنه و خودت میدونی دیگه...
چکار کنم مامانی؟؟یه حسی بهم میگه شنبه برو بهش بگو تا دیر نشده ولی یه حسمم میگه خودتو بدبخت نکن و نگو
کمکم کن لطفا واقعا گیج شدم😭😭
ببخشید طولانی شد

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:33


خشن شدین.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:33


آرشین رد شو از رومممم

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:25


💋💋💋💋💋💋

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:24


بلهه.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:24


هم صداش هم قیافش هردو خوشگلنننن

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:23


مستقیم و رک مشکل‌تو بهش بگو، یا باید حل کنین یا قطع ارتباط چون مسئله‌ی عادی‌ای نیست.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:23


ارشیننن
من در رابطه با یه موضوعی کمک می خوام 😭
ببین من و دوست صمیم دیروز دعوا کردیم
سر اینکه بهم زیاد بی احترامی می‌کرد
و من کلا به سری اخلاقای خاص دارم
ببینم کسی تا وقتی ازش نظر نخواستم میاد نظر منفی میده، همش فاز منفی میده میگه نمیشه فلان بشه یا بهم بی احترامی میکنه نمیتونم باهاش کنار بیام
الان به نظرت بهش بگم این چیزا رو و بگم رعایت کنه؟😭😭

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:22


صداش از قیافه‌ش کیوت‌تر، قیافه‌ش از صداش کیوت‌تر.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:22


آیسان صداش به قیافش نمیخوره 😭😂

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:17


بخوریمت

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:15


قدرمو بدون😏

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:10


می‌تونم ببوسمت و برای تشکر متقابلا ببوسیم !!

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

18 Oct, 17:09


میتونه با اون چاقو تیکه تیکم کنه و ازش تشکر کنم.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

09 Oct, 20:00


یه نامه برای تو

ای مه‌پری‌روی دل‌آزار من! بگذار دستان سردت را به گرمی بگیرم و تو را با خویشتن به دیاری دوردست بَرَم، جایی که غبار غربت بر کوچه‌های سنگ‌فرش‌اش نشسته است. در آن سرزمین که بوی اندوه در هر نسیمش جاری‌ست، در لابه‌لای خنده‌های تلخ و ناگفته‌های ما، خود را گم خواهیم کرد. بگذار عطر سیگارِ خاموش من و قهوه‌ای که در دستان تو یخ بسته است، خیابان‌های مونمارتر را سرمست سازد؛ شاید در گوشه‌ای از آن دیار غریب، در هیاهوی دود و خموشی، به اندازه‌ی یک آه تو را دوباره ببینم.
و آنگاه که ناپدید شوی، من خواهم ماند و حسرت دیدارت، که تا ابد در هوای نبودنت گم شوم.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

07 Oct, 07:58


Being loved by me? that’s the best thing that can happen to u fr

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

04 Oct, 18:12


why it’s always “ily” and never “iuypaab”?
i use your picture as a bandaid.

مزرعه‌ی‌ قاصدک‌ها.

30 Sep, 20:36


dear october , make her mine or i’ll make her god’s .