«پسرِ ماه»

هیچ ستاره ای برای پیدا کردنت نمونده.

نوشته های اینجا رو خیلی دوست دارم:))))

دیدی چیشد؟
از چشم افتادی.

«و در پایان،همه‌شان رفتند جز آنها که فکر میکردیم برایشان اهمیتی نداریم.»

@Ryangh8
فقط پیام هایی که به این آیدی میدید رو جواب میدم.

ثبت نام رو دوباره باز کردم.
بعد از اتمام این دوره مدرکتون از دانشگاه ucl لندن بهتون داده میشه که باهاش میتونید مهاجرت کنید، توی آکادمی های مختلف مشغول به کار بشید و رزومه‌‌تون رو هم قوی کنید.
هزینه دریافت مدرک چون باید به نمایندگی آکادمی ucl داده بشه جداگانه از شهریه کلاس هست.

توی فایل جابه‌جا شده کلمات.
تایپ شدش رو اینجا می‌فرستم.
درود نوه‌های جان
پاییزتون بخیر🍂

من اینجاهستم تا خودم و دوره‌ی دژاوو رو بهتون معرفی کنم و به سوالاتی که تا الان در این مورد ازم پرسیدید جواب بدم.

🪴من رایانم و احتمالا تا الان متن های کوتاهمو خوندید.
مدرک نویسندگی دارم
یکی از دانشگاه ucl لندن و دومیش هم از یونسکو که هنوز نرسیده( کلاس هایی بود که با استاد هایی مثل آقای سروش صحت،چهلتن، استاد مستور و خانم ولی گذروندم و اواخرش هست.) و علاوه بر اون همایش ها،کتاب ها و دوره های دیگه‌ای هم راجع به داستان نویسی شرکت کردم و خوندم تا بتونم نکات مفید و مهم رو کنار هم جمع کنم.


🪴دوره داستان نویسی دژاوو، کلاس هایی توی پلتفرم تلگرام هست که به صورت آنلاین و آفلاین برگزار میشه.


🪴چند جلسست؟! ده جلسه+ یک جلسه رفع اشکال

🪴تمرین داره؟! هر جلسه تمرین مختص به خودش رو داره و از همه مهم تر توی این کلاس ها وادار می‌شید که ژورنال نویسی انجام بدید و هرروز بنویسید.

🪴پشتیبانی داره؟! بله، حتی بعد از تموم شدن کلاس ها هم میتونید متن هاتون رو برام بفرستید.

🪴منظور از تیم ورک چیه؟! من اواسط کلاس ها شمارو گروه بندی میکنم و شما به صورت گروهی یه داستان بلند به من تحویل میدید.


🪴از متن هاتون حمایت میشه؟ با افتخار،بله.

🪴تا الان چند دوره ازش برگزار شده؟ دو دوره از کلاس های دژاوو تا الان به اتمام رسیده و فیدبک های بچه هارو اینجا میتونید ببینید.
https://t.me/dejavu8ghaf

🪴من استادم؟! نه. من استاد نیستم چون این کلمه قطعا نیازمند تلاش های زیادی در این زمینه و گذشتن سالهای طولانی توی این راهه، من فقط کنارتون هستم تا نکاتی که احتیاج هست توی این زمینه یاد بگیریم رو کنار هم دیگه بیاموزیم. پس من اینجا چیزی جز دوستی که نکات مهمی که توی همه کلاس هایی که شرکت کرده رو جمع‌آوری کرده و دلش میخواد به شماهم آموزش بده نیستم🌱(البته که این دیدگاه به معنی حس وظیفه و مسئولیت نکردن در قبال شما و قلمتون نیست)

🪴چه نکاتی داخلش گفته میشه؟! به صورت خیلی خلاصه اینجا بخشیش رو براتون می‌نویسم.
✔️نویسنده کیست؟
✔️تفاوت نویسندگی و داستان نویسی
✔️زبان معیار
✔️سطوح زبان فارسی
✔️لحن چیست؟
✔️نکات کلی درباره شخصیت پردازی در داستان
✔️چطور شخصیت هارو تاثیر گذار کنیم؟
✔️ایجاد و فرم دادن به شخصیت کرکتر ها
✔️چطور با الهام شخصیت های واقعی،شخصیت فرضی بسازیم؟
✔️نقاط اوج در داستان
✔️اهمیت مسئله و کش‌مکش
✔️چطور پایان قوی داشته باشیم
✔️چطور معرفی و ابتدای داستان رو جذاب و گیرا کنیم.
✔️انواع زاویه دید
✔️اول شخص
✔️سوم شخص
✔️علائم نگارشی
✔️اهمیت رویداد/ایده/ شخصیت
✔️شخصیت پردازی
✔️منابع مهم برای نوشتن(هیچ وقت چاپ نشدند)
✔️داستان های خطی/غیرخطی/دایره ای/موازی
✔️دیالوگ نویسی
✔️مونولوگ
✔️انواع فیکشن ها:
فانتزی
عاشقانه
جنایی
ترسناک‌
روانشناسی

هزینه کلاس ها رو نمیتونم پرداخت کنم،اما دوست دارم شرکت کنم،چیکار کنم؟! جای نگرانی نداره، با اینکه مطمئنم نسبت به تمام نکاتی که بهتون میگم هزینه حداقل ترین میزان ممکنه اما فقط بهم بگو تا من برات قسط بندیش کنم؛)

ظرفیتش؟ ظرفیت به منظور کیفیت بیشتر،خیلی کمه تا من بتونم به تمرین هایی که می‌نویسید کاملا رسیدگی کنم.

برای ثبت نام و پاسخ به هر سوال دیگه ای که داشتید فقط کافیه بهم مسیج بدید.

🪴ثبت نام دوره داستان نویسی دژاوو شروع شد.
تمام نکات از این دوره رو توی این فایل براتون نوشتم.
بعد از خوندن کاملش در صورت تمایل، به آیدی بنده و یا ناشناسم پیام بدید
http://t.me/HidenChat_Bot?start=6659617202

؛

«مدت هاست تو را فراموش کرده‌ام عزیزم اما، هنوز تک تک لحظه هایی که در انتظار بیهوده‌ی آمدن تو زجر کشیدم را یادم هست.
تو از خاطرم رفتی اما غمت هیچ گاه از درون من نرفت.»

«و چه غم ها بود که مرا کشت اما کسی نفهمید، زیرا که فکر میکردم احمقانه‌اند.»

تلاشی برای انسان خوبی بودن نمیکردم
چیزی از تمدن حالی‌عم نمیشد
فلسفه را نمی‌پسندیدم و شعر را نمی‌دانستم
تنها فهمیده بودم که چشم های او تمام دانش من است و همین کفایت میکرد.

؛

«ما تنها نبودیم عزیزدلم، ماصرفا یاد گرفته بودیم کنار کسی بمانیم که دوستمان دارد، نه کسی که خودمان دوستش داریم.»

«هیچ کس اندوه تو را ندید عزیز دلم؛من هم که دیده بودم کاری از دستم بر نمی‌آمد.تو چه مظلومانه غمگین بودی.»