https://t.me/buzzit1_bot/buzzit?startapp=61069482
گنجینه گپ روانشناسان
@gp_ravanshenasan
🎖بزرگترین کانال و گروه بحث و تبادل نظر تخصصی روانشناسی
🎓سوپر گروه روانشناسان حضور تمام متخصصین روانشناسی را گرامی میدارد
🎯سوپرگروه روانشناسان:
https://t.me/joinchat/A6PYqj10cp8PPwLSXSedsw
🎁آرشیو مباحث و هدیه گپ:
https://t.me/Arshive_gp_ravansh
گنجینه گپ روانشناسان (Persian)
با عضویت در کانال گنجینه گپ روانشناسان با نام کاربری @gp_ravanshenasan، وارد دنیایی از ببحث و تبادل نظر تخصصی در حوزه روانشناسی می شوید. این کانال بزرگترین منبع بحث و گفتگو در مورد مسائل روانشناسی است که توسط متخصصین این حوزه اداره می شود. سوپر گروه روانشناسان به حضور تمامی متخصصین روانشناسی افتخار میکند و اعضای خود را به فعالیت در این فضا دعوت میکند
با پیوستن به سوپرگروه روانشناسان از آرشیو گنجینه گپ بهره‌مند شوید و به اشتراک گذاری مباحث و هدایای آموزشی آن بپردازید. برای ورود به سوپرگروه روانشناسان از لینک زیر استفاده کنید: nhttps://t.me/joinchat/A6PYqj10cp8PPwLSXSedswnnهمچنین برای دسترسی به آرشیو مباحث و گفتگوهای گپ روانشناسان از لینک زیر استفاده کنید: nhttps://t.me/Arshive_gp_ravansh
گنجینه گپ روانشناسان
13 Feb, 06:48
🔅معرفی_کتاب_تخصصی
📚عنوان: هوش هیجانی، خودآگاهی هیجانی، خویشتن داری
🖌نویسنده: دنیل گلمن
#درخواست
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
📚عنوان: هوش هیجانی، خودآگاهی هیجانی، خویشتن داری
🖌نویسنده: دنیل گلمن
#درخواست
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
گنجینه گپ روانشناسان
12 Feb, 06:19
تعبیر خواب _ به شیوه روانشناسی یونگ _ ✅
شما هم برای تعبیر خوابهاتون میرید سراغ گوگل ؟❌️
😏 یا کتابهایی که ربطی به دنیای امروز نداره و با خوندنش بیشتر گیج میشید!! ❌️
بیا تو این کانال تا معنی خوابتو با توجه به تمام جزییاتش بهت بگم 😍
<👉👉👉 @tabirekhab_9 👈👈👈>
شما هم برای تعبیر خوابهاتون میرید سراغ گوگل ؟❌️
😏 یا کتابهایی که ربطی به دنیای امروز نداره و با خوندنش بیشتر گیج میشید!! ❌️
بیا تو این کانال تا معنی خوابتو با توجه به تمام جزییاتش بهت بگم 😍
<👉👉👉 @tabirekhab_9 👈👈👈>
گنجینه گپ روانشناسان
10 Feb, 06:48
#سوال
سلام وقت بخیر خدمت زحمت کشان گروه .
ببخشید من خانم مجرد ۲۷ ساله ارشد آکادمیک ، مربی کودکان.
بعد یک عشق دوطرفه که نرسیدن بود خیلی شکستم . چون کل خودمو و احساس قوی گذاشتم براشون. الان گاهی حس غم فوراً بعدش حس لبخند واقعی دارم .
آیا جنون و دیوانگی هست؟
آیا افسردگی پنهان دارم؟
چون تمرکز و امیدی به درس خواندن ندارم.
درود
عزیزدل ،حس غم چه مدته میاد،و لبخند واقعی دقیقا منظورتون چیه؟
صحبتهاتون تناقض داره
من احساس میکنم شما فقط برای اینکه خودتون رو قوی نشون بدید اون غم و ناراحتی رو سرکوب میکنید و خنده های نمادین بعدش رو واقعی تصور میکنید
بازهم اطلاعاتی که دادید بسیار کمه و نیاز هست شرح حال کامل گرفته بشه
شکست عاطفی موضوعی نیست که راحت بشه جمعش کرد و باید به روح و روان بدن و فکرتون فرصت ریکاوری و بازسازی بدید ترمیم بشه
غصه بخورید گریه کنید تاحدی افسرده بشید و بعد درکنار تجربیات بدست اومده
آماده بشید برای ادامه مسیر زندگی
حالا اینجا ممکنه نیاز به کمک داشته باشید و احتمال زیاد یک درمانگر خوب میتونه کمک شایانی در بهبود سریعتر شما بکنه،
ولی احساساتتون رو سرکوب نکنید
و راهکار فوری برای این تنش پنهان،از نظر من تخلیه هیجانی بانوشتن احساسات روی کاغذ
به طور مرتب توی دفتر شخصیتون هست
به نوعی خودآگاهی از افکار و هیجان ها
یعنی اون حس و هیجان غم که میگید وقتی سراغتون میاد رو بنویسید و فکر کنید علتش چرا،چه خاطره یا موضوعی حس غم رو ایجاد میکنه؟ وقتی آگاه بشید به تدریج عواطف به سطح میان و بار روانی شما کاهش پیدا میکنه🌹
امیدوارم توصیه ها کارآمد باشن براتون😊
#پاسخ سرکار خانم آرزو اسحاقی|رواندرمانگر شناختی
سلام وقت بخیر خدمت زحمت کشان گروه .
ببخشید من خانم مجرد ۲۷ ساله ارشد آکادمیک ، مربی کودکان.
بعد یک عشق دوطرفه که نرسیدن بود خیلی شکستم . چون کل خودمو و احساس قوی گذاشتم براشون. الان گاهی حس غم فوراً بعدش حس لبخند واقعی دارم .
آیا جنون و دیوانگی هست؟
آیا افسردگی پنهان دارم؟
چون تمرکز و امیدی به درس خواندن ندارم.
درود
عزیزدل ،حس غم چه مدته میاد،و لبخند واقعی دقیقا منظورتون چیه؟
صحبتهاتون تناقض داره
من احساس میکنم شما فقط برای اینکه خودتون رو قوی نشون بدید اون غم و ناراحتی رو سرکوب میکنید و خنده های نمادین بعدش رو واقعی تصور میکنید
بازهم اطلاعاتی که دادید بسیار کمه و نیاز هست شرح حال کامل گرفته بشه
شکست عاطفی موضوعی نیست که راحت بشه جمعش کرد و باید به روح و روان بدن و فکرتون فرصت ریکاوری و بازسازی بدید ترمیم بشه
غصه بخورید گریه کنید تاحدی افسرده بشید و بعد درکنار تجربیات بدست اومده
آماده بشید برای ادامه مسیر زندگی
حالا اینجا ممکنه نیاز به کمک داشته باشید و احتمال زیاد یک درمانگر خوب میتونه کمک شایانی در بهبود سریعتر شما بکنه،
ولی احساساتتون رو سرکوب نکنید
و راهکار فوری برای این تنش پنهان،از نظر من تخلیه هیجانی بانوشتن احساسات روی کاغذ
به طور مرتب توی دفتر شخصیتون هست
به نوعی خودآگاهی از افکار و هیجان ها
یعنی اون حس و هیجان غم که میگید وقتی سراغتون میاد رو بنویسید و فکر کنید علتش چرا،چه خاطره یا موضوعی حس غم رو ایجاد میکنه؟ وقتی آگاه بشید به تدریج عواطف به سطح میان و بار روانی شما کاهش پیدا میکنه🌹
امیدوارم توصیه ها کارآمد باشن براتون😊
#پاسخ سرکار خانم آرزو اسحاقی|رواندرمانگر شناختی
گنجینه گپ روانشناسان
06 Feb, 19:21
#سوال
سلام من ٣۴ سالمه مدام تو دهنمه ميگم کاش بمیرم
راحت یشم
ولی اصلا براش اقدامی نکردم و قصد ش ندارم ولی همش این حمله رو میگم
با تو ذهنم دارم آدم میکشم
و فکر میکنم لذت بخش
ولی آزارم ب مورچه هم نمیرسه
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام من ٣۴ سالمه مدام تو دهنمه ميگم کاش بمیرم
راحت یشم
ولی اصلا براش اقدامی نکردم و قصد ش ندارم ولی همش این حمله رو میگم
با تو ذهنم دارم آدم میکشم
و فکر میکنم لذت بخش
ولی آزارم ب مورچه هم نمیرسه
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
06 Feb, 19:20
#سوال
سلام
من ۳۱سالمه و مجرد و خداروشکر درآمدم خیلی خوبه چند نفر زیر دستم کار میکنن ولی کارم خیلی استرس زا هست و یکسری مطالعات تخصصی تاریخی و اجتماعی و هرچیز دیگه ای هم دارم بیشتر مواقع تنهام ولی خسته شدم هر چی میخوام در مورد ازدواج و کیس فکر منم و صحبت کنم نمیتونم مشغوله کاریم هم خیلی زیاده تنهایی مفرط داشتم چند وقت بوده یعنی توی خلوت خودم بیشتر کار ها رو هم خودم میخوام انجام بدم و از کسی کمک نگیرم اصلا زندگیم الان نگاه میکنم کلا بهم ریخته شده هر چی میخوام جمعش کنم بیشتر توش فرو میرم از سروران گرامی تقاضای راهنمایی داشتم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام
من ۳۱سالمه و مجرد و خداروشکر درآمدم خیلی خوبه چند نفر زیر دستم کار میکنن ولی کارم خیلی استرس زا هست و یکسری مطالعات تخصصی تاریخی و اجتماعی و هرچیز دیگه ای هم دارم بیشتر مواقع تنهام ولی خسته شدم هر چی میخوام در مورد ازدواج و کیس فکر منم و صحبت کنم نمیتونم مشغوله کاریم هم خیلی زیاده تنهایی مفرط داشتم چند وقت بوده یعنی توی خلوت خودم بیشتر کار ها رو هم خودم میخوام انجام بدم و از کسی کمک نگیرم اصلا زندگیم الان نگاه میکنم کلا بهم ریخته شده هر چی میخوام جمعش کنم بیشتر توش فرو میرم از سروران گرامی تقاضای راهنمایی داشتم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
06 Feb, 19:18
#سوال
سلام خاستم بپرسم ک من ۱۹ سالمه و از لحاظ روحی اصلا حال خوبی ندارم
خودمو دوست ندارم نسبت ب بقیه خودمو بی ارزش میدم و حس حسادت میکنم گاهی اوقات همچنین خیلی بیش از حد ب موضوعات فکر میکنم از جنبه های مختلف و این واقعا آزارم میده .
دگ مثل سابق از کارهایی ک میکردم لذت نمیبرم و خیلی از آینده میترسم
سردر شدید دارم گاهی اوقات یعنی بیشتر مواقع و سرگیجه ام میگیرم گاهی اوقات
ی لحظه خیلی پر انرژی ام و ی لحظه تو بدترین حال قرار میگیرم حس تنهایی دارم و از انجام کارها خیلی میترسم
تمرکزم پایینه و در کل از لحاظ روحی اصلا حال خوشی ندارم و همینطور حس عذاب وجدان و بی لیاقتی نسبت ب همه چیز دارم و گاهی اوقات ب مرگ هم فک میکنم میخاستم بپرسم دلیل این حالات چیه و چطور میشه حلش کرد چون واقعا زجر اوره ؟!؟؟؟
حتی گاهی اوقات دست خودم نیست و خیلی تلاش میکنم ک مثبت باشم و مثبت فکر کنم تا اتفاقات خوب و مثبت بیافته اما نمیشه !!
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام خاستم بپرسم ک من ۱۹ سالمه و از لحاظ روحی اصلا حال خوبی ندارم
خودمو دوست ندارم نسبت ب بقیه خودمو بی ارزش میدم و حس حسادت میکنم گاهی اوقات همچنین خیلی بیش از حد ب موضوعات فکر میکنم از جنبه های مختلف و این واقعا آزارم میده .
دگ مثل سابق از کارهایی ک میکردم لذت نمیبرم و خیلی از آینده میترسم
سردر شدید دارم گاهی اوقات یعنی بیشتر مواقع و سرگیجه ام میگیرم گاهی اوقات
ی لحظه خیلی پر انرژی ام و ی لحظه تو بدترین حال قرار میگیرم حس تنهایی دارم و از انجام کارها خیلی میترسم
تمرکزم پایینه و در کل از لحاظ روحی اصلا حال خوشی ندارم و همینطور حس عذاب وجدان و بی لیاقتی نسبت ب همه چیز دارم و گاهی اوقات ب مرگ هم فک میکنم میخاستم بپرسم دلیل این حالات چیه و چطور میشه حلش کرد چون واقعا زجر اوره ؟!؟؟؟
حتی گاهی اوقات دست خودم نیست و خیلی تلاش میکنم ک مثبت باشم و مثبت فکر کنم تا اتفاقات خوب و مثبت بیافته اما نمیشه !!
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
06 Feb, 10:09
#سوال
درود و شب بخیر
روانشناسان گرامی ایا دخترو پسر با شخصیت درونگرا و یا برونگرا برای ازدواج موردی داره؟
یعنی دوتا درونگرا میتونن باهم ازدواج کنن؟
و اینکه قبل از ازدواج مرکزی موسسه ای چیزی هست که تستی بگیره که ایا این دو نفر میتونن باهم زندگی کنن یا نه ممنون میشم پاسخ بدین🙏🏻
ازدواج بین افراد درونگرا و برونگرا یا دو درونگرا کاملاً ممکنه، ولی چالش‌های خاص خودش رو داره. نکته‌ی مهم اینه که نوع شخصیت تعیین‌کننده‌ی موفقیت یا شکست ازدواج نیست، بلکه نحوه‌ی درک، پذیرش و تطبیق طرفین با تفاوت‌هاشونه.
مراکز مشاوره‌ی ازدواج و شخصیت‌شناسی تست‌هایی انجام میدن که میزان تطابق شخصیت و سبک زندگی دو نفر رو بررسی میکنه. چند تست معتبر شامل:
تست MBTI – برای بررسی برونگرایی/درونگرایی و سایر ویژگیهای شخصیتی
تست پنج عاملی شخصیت – برای ارزیابی ثبات احساسی، سازگاری، مسئولیت‌پذیری و …
تست سبک دلبستگی – برای بررسی نوع ارتباط عاطفی
تست DISC – برای شناخت سبک ارتباطی و رفتاری
برای انجام این تست‌ها، میتونید به مراکز مشاوره‌ی ازدواج یا روانشناسی بالینی مراجعه کنید. مشاور، علاوه بر تست‌ها، با بررسی سبک زندگی، باورها و مهارت‌های ارتباطی شما، کمک میکنه تصمیم بهتری بگیرید.
هیچ ترکیب شخصیتی‌ای ذاتاً خوب یا بد نیست؛ مهم اینه که دو نفر چقدر پذیرای تفاوت‌ها هستن و چطور باهاشون کنار میان.
تست‌های روانشناسی فقط یک ابزار کمکی هستن و جای شناخت واقعی و گفت‌وگوهای جدی قبل از ازدواج رو نمی‌گیرن.
مراجعه به مشاور ازدواج و انجام تست‌های شخصیت‌شناسی میتونه کمک بزرگی برای شناخت بهتر باشه.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
درود و شب بخیر
روانشناسان گرامی ایا دخترو پسر با شخصیت درونگرا و یا برونگرا برای ازدواج موردی داره؟
یعنی دوتا درونگرا میتونن باهم ازدواج کنن؟
و اینکه قبل از ازدواج مرکزی موسسه ای چیزی هست که تستی بگیره که ایا این دو نفر میتونن باهم زندگی کنن یا نه ممنون میشم پاسخ بدین🙏🏻
ازدواج بین افراد درونگرا و برونگرا یا دو درونگرا کاملاً ممکنه، ولی چالش‌های خاص خودش رو داره. نکته‌ی مهم اینه که نوع شخصیت تعیین‌کننده‌ی موفقیت یا شکست ازدواج نیست، بلکه نحوه‌ی درک، پذیرش و تطبیق طرفین با تفاوت‌هاشونه.
مراکز مشاوره‌ی ازدواج و شخصیت‌شناسی تست‌هایی انجام میدن که میزان تطابق شخصیت و سبک زندگی دو نفر رو بررسی میکنه. چند تست معتبر شامل:
تست MBTI – برای بررسی برونگرایی/درونگرایی و سایر ویژگیهای شخصیتی
تست پنج عاملی شخصیت – برای ارزیابی ثبات احساسی، سازگاری، مسئولیت‌پذیری و …
تست سبک دلبستگی – برای بررسی نوع ارتباط عاطفی
تست DISC – برای شناخت سبک ارتباطی و رفتاری
برای انجام این تست‌ها، میتونید به مراکز مشاوره‌ی ازدواج یا روانشناسی بالینی مراجعه کنید. مشاور، علاوه بر تست‌ها، با بررسی سبک زندگی، باورها و مهارت‌های ارتباطی شما، کمک میکنه تصمیم بهتری بگیرید.
هیچ ترکیب شخصیتی‌ای ذاتاً خوب یا بد نیست؛ مهم اینه که دو نفر چقدر پذیرای تفاوت‌ها هستن و چطور باهاشون کنار میان.
تست‌های روانشناسی فقط یک ابزار کمکی هستن و جای شناخت واقعی و گفت‌وگوهای جدی قبل از ازدواج رو نمی‌گیرن.
مراجعه به مشاور ازدواج و انجام تست‌های شخصیت‌شناسی میتونه کمک بزرگی برای شناخت بهتر باشه.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
06 Feb, 10:07
#سوال
من 19 سالمه و پشت کنکوری هستم و در دوران دبیرستان به شدت درس‌خون بودم
ولی الان شدیدا بی‌حوصله میشم خستگی مفرط دارم و خود به خود بغض میکنم و گریم میکنم و شدیدا هم فقط افکار منفی عصبیم میکنه کاملا تمرکزم رو از دست دادم و یهویی عصبی میشم اصن بی دلیل
اصلا تمایلی به ارتباط با آدما و حوصله درس و گاهیم حتی دلم نمیخواد تو گوشی باشم
اصلا نمیدونم چطوری تمرکز سابقم رو بدست بیارم و کمی روحیم رو تقویت کنم
اصن اعتماد به نفس ندارم
چطوری کمی اعتماد به نفس روحیمو تقویت کنم
افکار منفی کل زندگیمو پر کرده
انگار ذهنم درگیر میشه درحالی که خودمم نمیدونم ذهنم درگیر چیه🤦♀
جوری شده که خانوادمم حسابی ازم خسته شدن
بی دلیل شدیدا گریم میگیره
به نظر میرسه که استرس کنکور و فشارهایی که از قبل روی خودت گذاشتی، باعث شده ذهنت خسته و فرسوده بشه. حالتی که توصیف میکنی ترکیبی از فرسودگی ذهنی، اضطراب، و شاید افسردگی خفیف هست، که خیلی از پشت‌کنکوری‌ها تجربه میکنن. اما راه‌هایی هست که میتونی حال خودت رو بهتر کنی و دوباره تمرکزت رو به دست بیاری.
ذهن و بدنت از فشار زیاد خسته شده
توی دبیرستان خیلی درس خوندی، ولی الان ذهنت دیگه نمیتونه مثل قبل انرژی بذاره، چون استراحت کافی بهش ندادی.
• این بی‌حوصلگی و خستگی نشونه‌ی اینه که باید کمی به خودت استراحت بدی و فشار رو کم کنی.
افکار منفی و بی‌اعتمادی به خودت باعث ضعف روحیه شده
وقتی زیاد به شکست‌ها، نداشتن تمرکز، یا آینده‌ی نامعلوم فکر میکنی، ذهنت خودبه‌خود وارد حالت اضطراب و استرس میشه و بعد از یه مدت احساس ضعف و ناامیدی میکنی.
هر چقدر به “نمیتونم”، “بی‌حوصله‌ام”، “تمرکز ندارم” فکر کنی، ذهنت بیشتر توی این حالت گیر میکنه.
اضطراب کنکور باعث شده از بقیه‌ی چیزها هم زده بشی
وقتی مغزت درگیر استرس مداوم باشه، حتی کارهایی که قبلاً دوست داشتی هم برات بی‌معنی میشن، مثل گوشی، تفریح، یا ارتباط با آدمها.
بی‌حوصلگی، عصبانیت و گریه‌های ناگهانی نشونه‌ی استرس و افسردگیه
• این واکنش‌ها معمولاً وقتی پیش میان که ذهنت پر از نگرانی باشه ولی راهی برای تخلیه‌ی اون پیدا نکرده باشی.
استراحت هوشمندانه کن، نه افراطی
به جای اینکه کل روز درس بخونی و بعدش کلاً گوشی دستت بگیری، روش مطالعه‌ات رو سبک‌تر کن ولی منظم‌تر بخون.
• هر ۴۵ دقیقه مطالعه = ۱۵ دقیقه استراحت.
توی استراحت، به جای گوشی، یه کار کوتاه و فیزیکی انجام بده (مثلاً چند حرکت کششی، راه رفتن، نوشیدن آب).
به ذهنت نگو که “من نمیتونم”، بهش بگو “چطور میتونم؟”
به جای اینکه بگی “تمرکز ندارم”، به خودت بگو “بذار امتحان کنم چطور میتونم بهتر تمرکز کنم؟”
افکار منفی وقتی قوی میشن که بدون مقاومت قبولشون کنی. باید به ذهنت بگی: “این فکر ممکنه درست نباشه، من یه راه جدید امتحان میکنم.”
برای درس خوندن، روش‌های جدید امتحان کن
اگه مدام حوصله‌ی درس ندار، سبک خوندنت رو تغییر بده. مثلاً:
به جای خوندن متن، ویدیوهای آموزشی ببین
افکار منفی رو کنترل کن
فعالیت بدنی داشته باش
خواب و تغذیه‌ی درست رو جدی بگیر
اگر گریه‌هات و حس افسردگی ادامه داشت، با یک مشاور صحبت کن
اگه این حس‌ها شدت بگیره و هیچ تغییری ایجاد نشه، بهتره با یه مشاور صحبت کنی. چون میتونه کمک کنه دلیل اصلی این حس‌ها رو بفهمی.
تو تحت فشار زیادی هستی و ذهنت نیاز به کمی استراحت و تغییر سبک داره.
درس رو سبک‌تر ولی با برنامه بخون تا احساس خستگی نکنی.
اینکه الان این حس رو داری، به این معنی نیست که همیشه همینطور خواهد بود. تو میتونی از این وضعیت بیرون بیای، فقط باید قدم‌به‌قدم پیش بری و انتظار نداشته باشی که یک‌شبه همه‌چیز درست بشه.
اگه دوست داشتی، برام بیشتر حرف بزنی و توضیح بدی میتونی ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنی و برام بگی که الان چقدر از روز رو درس می‌خونی و کجای مسیر گیر کردی؟ تا بتونم دقیق‌تر راهنماییت کنم.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
من 19 سالمه و پشت کنکوری هستم و در دوران دبیرستان به شدت درس‌خون بودم
ولی الان شدیدا بی‌حوصله میشم خستگی مفرط دارم و خود به خود بغض میکنم و گریم میکنم و شدیدا هم فقط افکار منفی عصبیم میکنه کاملا تمرکزم رو از دست دادم و یهویی عصبی میشم اصن بی دلیل
اصلا تمایلی به ارتباط با آدما و حوصله درس و گاهیم حتی دلم نمیخواد تو گوشی باشم
اصلا نمیدونم چطوری تمرکز سابقم رو بدست بیارم و کمی روحیم رو تقویت کنم
اصن اعتماد به نفس ندارم
چطوری کمی اعتماد به نفس روحیمو تقویت کنم
افکار منفی کل زندگیمو پر کرده
انگار ذهنم درگیر میشه درحالی که خودمم نمیدونم ذهنم درگیر چیه🤦♀
جوری شده که خانوادمم حسابی ازم خسته شدن
بی دلیل شدیدا گریم میگیره
به نظر میرسه که استرس کنکور و فشارهایی که از قبل روی خودت گذاشتی، باعث شده ذهنت خسته و فرسوده بشه. حالتی که توصیف میکنی ترکیبی از فرسودگی ذهنی، اضطراب، و شاید افسردگی خفیف هست، که خیلی از پشت‌کنکوری‌ها تجربه میکنن. اما راه‌هایی هست که میتونی حال خودت رو بهتر کنی و دوباره تمرکزت رو به دست بیاری.
ذهن و بدنت از فشار زیاد خسته شده
توی دبیرستان خیلی درس خوندی، ولی الان ذهنت دیگه نمیتونه مثل قبل انرژی بذاره، چون استراحت کافی بهش ندادی.
• این بی‌حوصلگی و خستگی نشونه‌ی اینه که باید کمی به خودت استراحت بدی و فشار رو کم کنی.
افکار منفی و بی‌اعتمادی به خودت باعث ضعف روحیه شده
وقتی زیاد به شکست‌ها، نداشتن تمرکز، یا آینده‌ی نامعلوم فکر میکنی، ذهنت خودبه‌خود وارد حالت اضطراب و استرس میشه و بعد از یه مدت احساس ضعف و ناامیدی میکنی.
هر چقدر به “نمیتونم”، “بی‌حوصله‌ام”، “تمرکز ندارم” فکر کنی، ذهنت بیشتر توی این حالت گیر میکنه.
اضطراب کنکور باعث شده از بقیه‌ی چیزها هم زده بشی
وقتی مغزت درگیر استرس مداوم باشه، حتی کارهایی که قبلاً دوست داشتی هم برات بی‌معنی میشن، مثل گوشی، تفریح، یا ارتباط با آدمها.
بی‌حوصلگی، عصبانیت و گریه‌های ناگهانی نشونه‌ی استرس و افسردگیه
• این واکنش‌ها معمولاً وقتی پیش میان که ذهنت پر از نگرانی باشه ولی راهی برای تخلیه‌ی اون پیدا نکرده باشی.
استراحت هوشمندانه کن، نه افراطی
به جای اینکه کل روز درس بخونی و بعدش کلاً گوشی دستت بگیری، روش مطالعه‌ات رو سبک‌تر کن ولی منظم‌تر بخون.
• هر ۴۵ دقیقه مطالعه = ۱۵ دقیقه استراحت.
توی استراحت، به جای گوشی، یه کار کوتاه و فیزیکی انجام بده (مثلاً چند حرکت کششی، راه رفتن، نوشیدن آب).
به ذهنت نگو که “من نمیتونم”، بهش بگو “چطور میتونم؟”
به جای اینکه بگی “تمرکز ندارم”، به خودت بگو “بذار امتحان کنم چطور میتونم بهتر تمرکز کنم؟”
افکار منفی وقتی قوی میشن که بدون مقاومت قبولشون کنی. باید به ذهنت بگی: “این فکر ممکنه درست نباشه، من یه راه جدید امتحان میکنم.”
برای درس خوندن، روش‌های جدید امتحان کن
اگه مدام حوصله‌ی درس ندار، سبک خوندنت رو تغییر بده. مثلاً:
به جای خوندن متن، ویدیوهای آموزشی ببین
افکار منفی رو کنترل کن
فعالیت بدنی داشته باش
خواب و تغذیه‌ی درست رو جدی بگیر
اگر گریه‌هات و حس افسردگی ادامه داشت، با یک مشاور صحبت کن
اگه این حس‌ها شدت بگیره و هیچ تغییری ایجاد نشه، بهتره با یه مشاور صحبت کنی. چون میتونه کمک کنه دلیل اصلی این حس‌ها رو بفهمی.
تو تحت فشار زیادی هستی و ذهنت نیاز به کمی استراحت و تغییر سبک داره.
درس رو سبک‌تر ولی با برنامه بخون تا احساس خستگی نکنی.
اینکه الان این حس رو داری، به این معنی نیست که همیشه همینطور خواهد بود. تو میتونی از این وضعیت بیرون بیای، فقط باید قدم‌به‌قدم پیش بری و انتظار نداشته باشی که یک‌شبه همه‌چیز درست بشه.
اگه دوست داشتی، برام بیشتر حرف بزنی و توضیح بدی میتونی ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنی و برام بگی که الان چقدر از روز رو درس می‌خونی و کجای مسیر گیر کردی؟ تا بتونم دقیق‌تر راهنماییت کنم.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
06 Feb, 09:42
#سوال
سلام خاستم بپرسم ک من ۱۹ سالمه و از لحاظ روحی اصلا حال خوبی ندارم
خودمو دوست ندارم نسبت ب بقیه خودمو بی ارزش میدم و حس حسادت میکنم گاهی اوقات همچنین خیلی بیش از حد ب موضوعات فکر میکنم از جنبه های مختلف و این واقعا آزارم میده .
دگ مثل سابق از کارهایی ک میکردم لذت نمیبرم و خیلی از آینده میترسم
سردر شدید دارم گاهی اوقات یعنی بیشتر مواقع و سرگیجه ام میگیرم گاهی اوقات
ی لحظه خیلی پر انرژی ام و ی لحظه تو بدترین حال قرار میگیرم حس تنهایی دارم و از انجام کارها خیلی میترسم
تمرکزم پایینه و در کل از لحاظ روحی اصلا حال خوشی ندارم و همینطور حس عذاب وجدان و بی لیاقتی نسبت ب همه چیز دارم و گاهی اوقات ب مرگ هم فک میکنم میخاستم بپرسم دلیل این حالات چیه و چطور میشه حلش کرد چون واقعا زجر اوره ؟!؟؟؟
حتی گاهی اوقات دست خودم نیست و خیلی تلاش میکنم ک مثبت باشم و مثبت فکر کنم تا اتفاقات خوب و مثبت بیافته اما نمیشه !!
چیزی که توضیح دادی، نشون میده که مدتیه با احساس بی‌ارزشی، استرس، تغییرات شدید خلقی، عدم لذت از زندگی، و ترس از آینده دست و پنجه نرم میکنی. این‌ها میتونن نشونه‌های افسردگی، اضطراب، یا اختلالات خلقی باشن. البته من نمیتونم تشخیص قطعی بدم، اما میتونم بگم که این احساسات، هرچند سخت و زجرآور باشن، قابل مدیریت و درمان هستن.
احساساتی که گفتی، معمولاً از ترکیب چند عامل مختلف به وجود میان:
فشارهای ذهنی و فکری – وقتی بیش از حد به مسائل مختلف فکر میکنی (نشخوار ذهنی)، ذهنت خسته میشه و باعث میشه از زندگی روزمره لذت نبری.
احساس کمبود اعتماد به نفس و مقایسه‌ی خودت با دیگران – اینکه حس میکنی نسبت به بقیه بی‌ارزش هستی، نشونه‌ی اینه که شاید به خودت سخت میگیری یا خودت رو بر اساس معیارهای سخت‌گیرانه‌ای قضاوت میکنی.
نوسانات خلقی و انرژی – اینکه یه لحظه خیلی پرانرژی هستی و بعدش ناگهانی به بدترین حال می‌رسی، میتونه مربوط به تغییرات شیمیایی مغز یا استرس مداوم باشه.
افسردگی یا اضطراب پنهان – حس بی‌ارزشی، ترس از آینده، از دست دادن لذت از زندگی، و حتی فکر کردن به مرگ، همگی نشونه‌های افسردگی و اضطراب هستن که باید جدی بگیری.
مشکلات جسمی (تغذیه، کمبود خواب، یا کمبود ویتامین‌ها) – سردرد، سرگیجه، و بی‌حالی گاهی نشونه‌ی مشکلات فیزیکی هم هستن، مثل کمبود ویتامین B12، D یا مشکلات تیروئید.
خودت رو با بقیه مقایسه نکن
ذهن ما معمولاً فقط “نقاط ضعف خودمون” رو میبینه و “نقاط قوت دیگران” رو، ولی حقیقت اینه که هر کسی مشکلات خاص خودش رو داره.
به جای مقایسه، روی “پیشرفت خودت” تمرکز کن. حتی تغییرات کوچک مثل “امروز یه کار مثبت انجام دادم” میتونن اعتمادبهنفست رو تقویت کنن.
ذهنت رو از فکرهای زیاد آزاد کن
بیش از حد فکر کردن به مشکلات (نشخوار فکری) باعث خستگی و اضطراب میشه.
برای کنترل این موضوع، سعی کن فکرهات رو روی کاغذ بنویسی. وقتی چیزی رو روی کاغذ می‌بینی، ذهنت راحت‌تر میتونه مدیریتش کنه.
انجام مدیتیشن، تمرینات تنفسی، یا حتی گوش دادن به موسیقی آروم، میتونه ذهنت رو از این چرخه‌ی فکری خارج کنه.
کارهایی که قبلاً ازشون لذت می‌بردی رو دوباره امتحان کن
اگه حس میکنی چیزهایی که قبلاً دوست داشتی دیگه برات جذاب نیستن، به آرومی دوباره امتحانشون کن. شاید اوایل حس خاصی نداشته باشی، ولی کمکم دوباره بهشون علاقه پیدا کنی.
ورزش و فعالیت فیزیکی رو فراموش نکن
ورزش (حتی پیاده‌روی ساده) باعث آزاد شدن هورمون‌هایی مثل دوپامین و سروتونین میشه که مستقیماً روی روحیه تأثیر دارن.
اگه حال ورزش سنگین نداری، روزی ۱۵-۲۰ دقیقه قدم زدن توی فضای باز هم میتونه کمکت کنه.
خواب و تغذیه‌ات رو اصلاح کن
کمبود خواب یا مصرف زیاد کافئین و شکر میتونه خلق‌وخو رو به‌شدت تحت تأثیر بذاره.
سعی کن برنامه‌ی خواب منظمی داشته باشی و غذاهای سالم بخوری.
اگر فکرهای منفی و احساس عذاب وجدان شدید داری، از یه مشاور کمک بگیر
این احساسات، نشونه‌های مهمی هستن که نباید نادیده بگیری. مشاوره میتونه بهت کمک کنه که بفهمی چرا این افکار سراغت میان و چطور میشه مدیریتشون کرد.
الان توی یه وضعیت روحی سخت هستی، ولی این حس‌ها قرار نیست همیشگی باشن.
قدم اول اینه که خودت رو سرزنش نکنی و بدونی که تو تنها کسی نیستی که این مشکلات رو داره. قدم دوم، ایجاد تغییرات کوچیک توی سبک زندگی و در صورت لزوم، صحبت با یه مشاور یا روانشناس.
اگه دوست داشتی، برام بیشتر حرف بزنی میتونی ابدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنی تا برام بگی که این احساسات از کی شروع شده؟ آیا اتفاق خاصی باعثش شده یا کمکم پیش اومده؟
…
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام خاستم بپرسم ک من ۱۹ سالمه و از لحاظ روحی اصلا حال خوبی ندارم
خودمو دوست ندارم نسبت ب بقیه خودمو بی ارزش میدم و حس حسادت میکنم گاهی اوقات همچنین خیلی بیش از حد ب موضوعات فکر میکنم از جنبه های مختلف و این واقعا آزارم میده .
دگ مثل سابق از کارهایی ک میکردم لذت نمیبرم و خیلی از آینده میترسم
سردر شدید دارم گاهی اوقات یعنی بیشتر مواقع و سرگیجه ام میگیرم گاهی اوقات
ی لحظه خیلی پر انرژی ام و ی لحظه تو بدترین حال قرار میگیرم حس تنهایی دارم و از انجام کارها خیلی میترسم
تمرکزم پایینه و در کل از لحاظ روحی اصلا حال خوشی ندارم و همینطور حس عذاب وجدان و بی لیاقتی نسبت ب همه چیز دارم و گاهی اوقات ب مرگ هم فک میکنم میخاستم بپرسم دلیل این حالات چیه و چطور میشه حلش کرد چون واقعا زجر اوره ؟!؟؟؟
حتی گاهی اوقات دست خودم نیست و خیلی تلاش میکنم ک مثبت باشم و مثبت فکر کنم تا اتفاقات خوب و مثبت بیافته اما نمیشه !!
چیزی که توضیح دادی، نشون میده که مدتیه با احساس بی‌ارزشی، استرس، تغییرات شدید خلقی، عدم لذت از زندگی، و ترس از آینده دست و پنجه نرم میکنی. این‌ها میتونن نشونه‌های افسردگی، اضطراب، یا اختلالات خلقی باشن. البته من نمیتونم تشخیص قطعی بدم، اما میتونم بگم که این احساسات، هرچند سخت و زجرآور باشن، قابل مدیریت و درمان هستن.
احساساتی که گفتی، معمولاً از ترکیب چند عامل مختلف به وجود میان:
فشارهای ذهنی و فکری – وقتی بیش از حد به مسائل مختلف فکر میکنی (نشخوار ذهنی)، ذهنت خسته میشه و باعث میشه از زندگی روزمره لذت نبری.
احساس کمبود اعتماد به نفس و مقایسه‌ی خودت با دیگران – اینکه حس میکنی نسبت به بقیه بی‌ارزش هستی، نشونه‌ی اینه که شاید به خودت سخت میگیری یا خودت رو بر اساس معیارهای سخت‌گیرانه‌ای قضاوت میکنی.
نوسانات خلقی و انرژی – اینکه یه لحظه خیلی پرانرژی هستی و بعدش ناگهانی به بدترین حال می‌رسی، میتونه مربوط به تغییرات شیمیایی مغز یا استرس مداوم باشه.
افسردگی یا اضطراب پنهان – حس بی‌ارزشی، ترس از آینده، از دست دادن لذت از زندگی، و حتی فکر کردن به مرگ، همگی نشونه‌های افسردگی و اضطراب هستن که باید جدی بگیری.
مشکلات جسمی (تغذیه، کمبود خواب، یا کمبود ویتامین‌ها) – سردرد، سرگیجه، و بی‌حالی گاهی نشونه‌ی مشکلات فیزیکی هم هستن، مثل کمبود ویتامین B12، D یا مشکلات تیروئید.
خودت رو با بقیه مقایسه نکن
ذهن ما معمولاً فقط “نقاط ضعف خودمون” رو میبینه و “نقاط قوت دیگران” رو، ولی حقیقت اینه که هر کسی مشکلات خاص خودش رو داره.
به جای مقایسه، روی “پیشرفت خودت” تمرکز کن. حتی تغییرات کوچک مثل “امروز یه کار مثبت انجام دادم” میتونن اعتمادبهنفست رو تقویت کنن.
ذهنت رو از فکرهای زیاد آزاد کن
بیش از حد فکر کردن به مشکلات (نشخوار فکری) باعث خستگی و اضطراب میشه.
برای کنترل این موضوع، سعی کن فکرهات رو روی کاغذ بنویسی. وقتی چیزی رو روی کاغذ می‌بینی، ذهنت راحت‌تر میتونه مدیریتش کنه.
انجام مدیتیشن، تمرینات تنفسی، یا حتی گوش دادن به موسیقی آروم، میتونه ذهنت رو از این چرخه‌ی فکری خارج کنه.
کارهایی که قبلاً ازشون لذت می‌بردی رو دوباره امتحان کن
اگه حس میکنی چیزهایی که قبلاً دوست داشتی دیگه برات جذاب نیستن، به آرومی دوباره امتحانشون کن. شاید اوایل حس خاصی نداشته باشی، ولی کمکم دوباره بهشون علاقه پیدا کنی.
ورزش و فعالیت فیزیکی رو فراموش نکن
ورزش (حتی پیاده‌روی ساده) باعث آزاد شدن هورمون‌هایی مثل دوپامین و سروتونین میشه که مستقیماً روی روحیه تأثیر دارن.
اگه حال ورزش سنگین نداری، روزی ۱۵-۲۰ دقیقه قدم زدن توی فضای باز هم میتونه کمکت کنه.
خواب و تغذیه‌ات رو اصلاح کن
کمبود خواب یا مصرف زیاد کافئین و شکر میتونه خلق‌وخو رو به‌شدت تحت تأثیر بذاره.
سعی کن برنامه‌ی خواب منظمی داشته باشی و غذاهای سالم بخوری.
اگر فکرهای منفی و احساس عذاب وجدان شدید داری، از یه مشاور کمک بگیر
این احساسات، نشونه‌های مهمی هستن که نباید نادیده بگیری. مشاوره میتونه بهت کمک کنه که بفهمی چرا این افکار سراغت میان و چطور میشه مدیریتشون کرد.
الان توی یه وضعیت روحی سخت هستی، ولی این حس‌ها قرار نیست همیشگی باشن.
قدم اول اینه که خودت رو سرزنش نکنی و بدونی که تو تنها کسی نیستی که این مشکلات رو داره. قدم دوم، ایجاد تغییرات کوچیک توی سبک زندگی و در صورت لزوم، صحبت با یه مشاور یا روانشناس.
اگه دوست داشتی، برام بیشتر حرف بزنی میتونی ابدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنی تا برام بگی که این احساسات از کی شروع شده؟ آیا اتفاق خاصی باعثش شده یا کمکم پیش اومده؟
…
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
06 Feb, 09:41
#سوال
سلام
من ۳۱سالمه و مجرد و خداروشکر درآمدم خیلی خوبه چند نفر زیر دستم کار میکنن ولی کارم خیلی استرس زا هست و یکسری مطالعات تخصصی تاریخی و اجتماعی و هرچیز دیگه ای هم دارم بیشتر مواقع تنهام ولی خسته شدم هر چی میخوام در مورد ازدواج و کیس فکر منم و صحبت کنم نمیتونم مشغوله کاریم هم خیلی زیاده تنهایی مفرط داشتم چند وقت بوده یعنی توی خلوت خودم بیشتر کار ها رو هم خودم میخوام انجام بدم و از کسی کمک نگیرم اصلا زندگیم الان نگاه میکنم کلا بهم ریخته شده هر چی میخوام جمعش کنم بیشتر توش فرو میرم از سروران گرامی تقاضای راهنمایی داشتم
از چیزی که توضیح دادید، به نظر میرسه که توی یک چرخه‌ی کار زیاد، استرس، و تنهایی گیر افتادید و هر چقدر سعی میکنید اوضاع رو مرتب کنید، بیشتر احساس خستگی و سردرگمی میکنید. این حس وقتی شدیدتر میشه که آدم همزمان هم مسئولیت‌های سنگین کاری داره، هم از نظر احساسی و اجتماعی درگیری‌های حل‌نشده‌ای توی ذهنش داره.
کار بیش از حد = خستگی ذهنی + فاصله گرفتن از زندگی شخصی
شما درآمد خوبی دارید، ولی حجم بالای کار و استرسی که باهاش مواجه هستید باعث شده که وقتی برای زندگی شخصی باقی نمونه.
احتمالاً احساس میکنید که اگه خودتون کارها رو انجام ندید، به درستی پیش نمیره و این باعث میشه که کمتر از دیگران کمک بگیرید.
تنهایی و مشکل در برقراری ارتباط عاطفی
شما مستقل هستید و مسئولیت‌های زیادی دارید، اما به نظر میرسه که این استقلال به مرور باعث فاصله گرفتن از ارتباطات اجتماعی و عاطفی شده.
شاید وقتی به ازدواج و پیدا کردن یه همراه فکر میکنید، هم حس نیاز و علاقه داشته باشید، هم یه جور حس مقاومت یا تردید.
احساس گم شدن در زندگی
شما تلاش میکنید زندگیتون رو مرتب کنید، ولی هر چقدر بیشتر تلاش میکنید، بیشتر احساس میکنید که “دارید توش فرو میرید.”
این نشونه‌ی خستگی روحی و ذهنیه؛ یعنی انگار نیاز دارید یه مکث کنید، یه نفس عمیق بکشید، و مسیر رو دوباره ارزیابی کنید.
کنترل کار و استرس
از بقیه کمک بگیرید – اگه بخواید همه چیز رو خودتون مدیریت کنید، استرس‌تون هیچوقت کم نمیشه. ببینید چطور میتونید کارها رو بین بقیه تقسیم کنید.
تعادل بین کار و زندگی – یه مرز مشخص برای کار بذارید.
کارهایی که لازم نیست شما انجام بدید، واگذار کنید – همیشه همه چیز نباید تحت کنترل شما باشه.
روی زندگی شخصی و اجتماعی وقت بگذارید
تعاملات اجتماعی رو تقویت کنید – حتی اگه سرتون شلوغه، باید زمانی برای بیرون رفتن، معاشرت، و ارتباط با آدم‌های جدید اختصاص بدید.
در مورد ازدواج، نیاز به فکر و اقدام هست – اگه این موضوع برای شما دغدغه شده، پس باید براش وقت بذارید. ممکنه درگیری ذهنی و استرس کاری باعث شده که این موضوع رو پشت گوش بندازید.
روی احساساتتون تمرکز کنید – ببینید دقیقاً چه چیزی باعث شده که نتونید در مورد کیس ازدواج فکر کنید؟ ترس از تعهد؟ کمبود وقت؟ یا چیز دیگه؟
ذهنتون رو از “حالت بقا” خارج کنید
• به نظر میاد که مدتهاست توی “مود بقا” هستید، یعنی فقط در حال کار، مدیریت استرس، و سر و کله زدن با مشکلات هستید.
• برای اینکه از این حالت بیرون بیاید، به کارهای کوچک و ساده‌ای فکر کنید که حالتون رو بهتر میکنه
از یه متخصص کمک بگیرید
اگه احساس میکنید که همیشه درگیر استرس و تنهایی هستید و هر چی تلاش میکنید، نتیجه نمی‌گیرید، یه مشاور میتونه کمکتون کنه.
• گاهی یه گفت‌وگوی تخصصی میتونه باعث بشه که مسیر رو واضح‌تر ببینید.
شما توی یه وضعیت هستید که از نظر کاری موفقید، اما از نظر ذهنی و احساسی احساس خستگی و تنهایی دارید. مهمترین قدم اینه که یه تعادل بین کار و زندگی شخصی ایجاد کنید. شاید لازم باشه کمی از بار کاریتون کم کنید، ارتباطات اجتماعی رو بیشتر کنید، و به صورت جدی برای آینده‌ی عاطفیتون وقت بذارید.
اگه بخواید، میتونیم درباره‌ی این موضوعات بیشتر صحبت کنیم
که آیا دوست دارید ازدواج کنید ولی وقت نمی‌کنید؟ یا اینکه کلاً براتون سخت شده بهش فکر کنید؟
بزرگترین عاملی که حس میکنید باعث این وضعیت شده چیه؟
آیا تفریح یا سرگرمی خاصی دارید که بهتون کمک کنه از استرس دور بشید؟
اگه تمایل دارید بهم بگید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید تا دقیق‌تر راهنماییتون کنم.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام
من ۳۱سالمه و مجرد و خداروشکر درآمدم خیلی خوبه چند نفر زیر دستم کار میکنن ولی کارم خیلی استرس زا هست و یکسری مطالعات تخصصی تاریخی و اجتماعی و هرچیز دیگه ای هم دارم بیشتر مواقع تنهام ولی خسته شدم هر چی میخوام در مورد ازدواج و کیس فکر منم و صحبت کنم نمیتونم مشغوله کاریم هم خیلی زیاده تنهایی مفرط داشتم چند وقت بوده یعنی توی خلوت خودم بیشتر کار ها رو هم خودم میخوام انجام بدم و از کسی کمک نگیرم اصلا زندگیم الان نگاه میکنم کلا بهم ریخته شده هر چی میخوام جمعش کنم بیشتر توش فرو میرم از سروران گرامی تقاضای راهنمایی داشتم
از چیزی که توضیح دادید، به نظر میرسه که توی یک چرخه‌ی کار زیاد، استرس، و تنهایی گیر افتادید و هر چقدر سعی میکنید اوضاع رو مرتب کنید، بیشتر احساس خستگی و سردرگمی میکنید. این حس وقتی شدیدتر میشه که آدم همزمان هم مسئولیت‌های سنگین کاری داره، هم از نظر احساسی و اجتماعی درگیری‌های حل‌نشده‌ای توی ذهنش داره.
کار بیش از حد = خستگی ذهنی + فاصله گرفتن از زندگی شخصی
شما درآمد خوبی دارید، ولی حجم بالای کار و استرسی که باهاش مواجه هستید باعث شده که وقتی برای زندگی شخصی باقی نمونه.
احتمالاً احساس میکنید که اگه خودتون کارها رو انجام ندید، به درستی پیش نمیره و این باعث میشه که کمتر از دیگران کمک بگیرید.
تنهایی و مشکل در برقراری ارتباط عاطفی
شما مستقل هستید و مسئولیت‌های زیادی دارید، اما به نظر میرسه که این استقلال به مرور باعث فاصله گرفتن از ارتباطات اجتماعی و عاطفی شده.
شاید وقتی به ازدواج و پیدا کردن یه همراه فکر میکنید، هم حس نیاز و علاقه داشته باشید، هم یه جور حس مقاومت یا تردید.
احساس گم شدن در زندگی
شما تلاش میکنید زندگیتون رو مرتب کنید، ولی هر چقدر بیشتر تلاش میکنید، بیشتر احساس میکنید که “دارید توش فرو میرید.”
این نشونه‌ی خستگی روحی و ذهنیه؛ یعنی انگار نیاز دارید یه مکث کنید، یه نفس عمیق بکشید، و مسیر رو دوباره ارزیابی کنید.
کنترل کار و استرس
از بقیه کمک بگیرید – اگه بخواید همه چیز رو خودتون مدیریت کنید، استرس‌تون هیچوقت کم نمیشه. ببینید چطور میتونید کارها رو بین بقیه تقسیم کنید.
تعادل بین کار و زندگی – یه مرز مشخص برای کار بذارید.
کارهایی که لازم نیست شما انجام بدید، واگذار کنید – همیشه همه چیز نباید تحت کنترل شما باشه.
روی زندگی شخصی و اجتماعی وقت بگذارید
تعاملات اجتماعی رو تقویت کنید – حتی اگه سرتون شلوغه، باید زمانی برای بیرون رفتن، معاشرت، و ارتباط با آدم‌های جدید اختصاص بدید.
در مورد ازدواج، نیاز به فکر و اقدام هست – اگه این موضوع برای شما دغدغه شده، پس باید براش وقت بذارید. ممکنه درگیری ذهنی و استرس کاری باعث شده که این موضوع رو پشت گوش بندازید.
روی احساساتتون تمرکز کنید – ببینید دقیقاً چه چیزی باعث شده که نتونید در مورد کیس ازدواج فکر کنید؟ ترس از تعهد؟ کمبود وقت؟ یا چیز دیگه؟
ذهنتون رو از “حالت بقا” خارج کنید
• به نظر میاد که مدتهاست توی “مود بقا” هستید، یعنی فقط در حال کار، مدیریت استرس، و سر و کله زدن با مشکلات هستید.
• برای اینکه از این حالت بیرون بیاید، به کارهای کوچک و ساده‌ای فکر کنید که حالتون رو بهتر میکنه
از یه متخصص کمک بگیرید
اگه احساس میکنید که همیشه درگیر استرس و تنهایی هستید و هر چی تلاش میکنید، نتیجه نمی‌گیرید، یه مشاور میتونه کمکتون کنه.
• گاهی یه گفت‌وگوی تخصصی میتونه باعث بشه که مسیر رو واضح‌تر ببینید.
شما توی یه وضعیت هستید که از نظر کاری موفقید، اما از نظر ذهنی و احساسی احساس خستگی و تنهایی دارید. مهمترین قدم اینه که یه تعادل بین کار و زندگی شخصی ایجاد کنید. شاید لازم باشه کمی از بار کاریتون کم کنید، ارتباطات اجتماعی رو بیشتر کنید، و به صورت جدی برای آینده‌ی عاطفیتون وقت بذارید.
اگه بخواید، میتونیم درباره‌ی این موضوعات بیشتر صحبت کنیم
که آیا دوست دارید ازدواج کنید ولی وقت نمی‌کنید؟ یا اینکه کلاً براتون سخت شده بهش فکر کنید؟
بزرگترین عاملی که حس میکنید باعث این وضعیت شده چیه؟
آیا تفریح یا سرگرمی خاصی دارید که بهتون کمک کنه از استرس دور بشید؟
اگه تمایل دارید بهم بگید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید تا دقیق‌تر راهنماییتون کنم.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
06 Feb, 09:40
#سوال
سلام و عرض ادب
آقایی ۲۱ که در شرایط ساده که فشار روانی روش نیست، مثلا حین رانندگی به صورت ناگهانی شروع به گریه میکنه، چه کاری می تونه برای جلوگیری از این اتفاق انجام بده؟
گریه‌ی ناگهانی بدون دلیل مشخص، مخصوصاً در شرایطی که فشار روانی زیادی وجود نداره، میتونه نشونه‌ی مسائل عمیق‌تری باشه. این اتفاق معمولاً وقتی می‌افته که ذهن، احساسات سرکوب‌شده یا استرس‌های ناخودآگاه رو پردازش میکنه
استرس یا اضطراب پنهان – شاید خودتون متوجه نباشید، اما ممکنه ذهنتون درگیر نگرانی‌های پس‌زمینه‌ای باشه.
افسردگی یا نوسانات خلقی – گاهی گریه‌ی ناگهانی نشونه‌ی افسردگی خفیف یا تغییرات خلقی ناشی از سبک زندگی، تغذیه، خواب نامنظم، یا مشکلات احساسی پنهان باشه.
تجربیات سرکوب‌شده – شاید ذهن شما سعی داره احساسات یا خاطراتی که قبلاً نادیده گرفته شده رو پردازش کنه.
مشکلات جسمی (تأثیرات هورمونی، کمبود ویتامین، خستگی شدید) – گاهی نوسانات هورمونی یا حتی کمبود ویتامین‌هایی مثل B12 و D میتونن روی احساسات تأثیر بذارن.
به احساساتتون توجه کنید
مدیتیشن یا تمرینات ذهن‌آگاهی
تغییر سبک زندگی
نوشتن احساسات
مشاوره‌ی تخصصی که اگه این اتفاق تکرار میشه و روی زندگی روزمره‌تون تأثیر گذاشته، بهتره با یه مشاور یا روانشناس صحبت کنید.
اگه مایل هستید جزئیات بیشتری بگید (مثلاً این اتفاق چند وقتیه شروع شده، در چه شرایطی بیشتر پیش میاد، یا آیا عامل استرس‌زایی توی زندگیتون هست)، میتونید جهت رزرو نوبت ایدی منو از ادمین دریافت کنید تا من دقیق‌تر راهنماییتون کنم.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام و عرض ادب
آقایی ۲۱ که در شرایط ساده که فشار روانی روش نیست، مثلا حین رانندگی به صورت ناگهانی شروع به گریه میکنه، چه کاری می تونه برای جلوگیری از این اتفاق انجام بده؟
گریه‌ی ناگهانی بدون دلیل مشخص، مخصوصاً در شرایطی که فشار روانی زیادی وجود نداره، میتونه نشونه‌ی مسائل عمیق‌تری باشه. این اتفاق معمولاً وقتی می‌افته که ذهن، احساسات سرکوب‌شده یا استرس‌های ناخودآگاه رو پردازش میکنه
استرس یا اضطراب پنهان – شاید خودتون متوجه نباشید، اما ممکنه ذهنتون درگیر نگرانی‌های پس‌زمینه‌ای باشه.
افسردگی یا نوسانات خلقی – گاهی گریه‌ی ناگهانی نشونه‌ی افسردگی خفیف یا تغییرات خلقی ناشی از سبک زندگی، تغذیه، خواب نامنظم، یا مشکلات احساسی پنهان باشه.
تجربیات سرکوب‌شده – شاید ذهن شما سعی داره احساسات یا خاطراتی که قبلاً نادیده گرفته شده رو پردازش کنه.
مشکلات جسمی (تأثیرات هورمونی، کمبود ویتامین، خستگی شدید) – گاهی نوسانات هورمونی یا حتی کمبود ویتامین‌هایی مثل B12 و D میتونن روی احساسات تأثیر بذارن.
به احساساتتون توجه کنید
مدیتیشن یا تمرینات ذهن‌آگاهی
تغییر سبک زندگی
نوشتن احساسات
مشاوره‌ی تخصصی که اگه این اتفاق تکرار میشه و روی زندگی روزمره‌تون تأثیر گذاشته، بهتره با یه مشاور یا روانشناس صحبت کنید.
اگه مایل هستید جزئیات بیشتری بگید (مثلاً این اتفاق چند وقتیه شروع شده، در چه شرایطی بیشتر پیش میاد، یا آیا عامل استرس‌زایی توی زندگیتون هست)، میتونید جهت رزرو نوبت ایدی منو از ادمین دریافت کنید تا من دقیق‌تر راهنماییتون کنم.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
06 Feb, 09:36
سلام یه سوالی داشتم دختر ۲۰ ساله ای مجرد هستم که با خانواده زندگی میکنم مشکلی که دارم و چند وقته به چشمم اومده و لازم دونستم راجبش صحبت کنم این هستش که من احساس میکنم وابستگی نابجایی نسبت به خانوادم دارم در حدی که از بس تو خونه موندم و جایی نرفتم مغزم از کار افتاده از تنهایی رنج می‌برم از اینکه بیرون یا خونه اقوام بدون خانواده نمیرم چون هر موقع بدون پدرومادرم جایی برم احساس ناراحتی دارم به جای اینکه بهم خوش بگذره تا حدی که گریم میگیره گوشه گیری میکنم قلبم درد میگیره نسبت به خانواده فقط نه حتی دلم واسه خونمونم تنگ میشه اصلا خیلی عجیبه برام در حالی که خیلی باهاشون صمیمی نیستم یا تا حدی مستقلم و نیاز آنچنانی به بودنشون ندارم اما از لحاظ عاطفی نبودنشون اذیتم میکنه تو خونه شاید خیلی بهم محبت نکنیم اصلا ولی وقتی یه روز ازشون دور میشم خودشو نشون میده این موضوع و نسبت به مادرم این موضوع بیشتره پدرم چون اکثر مواقع سرکار یا ماموریت بوده خیلی نه از طرفی این از طرفیم تنها موندن تو خونه جایی نرفتن خستم میکنه و افسردم کرده حتی یه شب خونه مادربزرگمم نمیتونم برم حتی پیش اومده مامانم تنهایی رفته شهرستان و من یک شب که خونه تنها بودم از شدت ناراحتی اقدام به خودکشی کردم یا هر بار که میرن جایی و منو میزارن خونه به خاطر دانشگاه و کارام مریض میشم کارم به سرم میکشه نمیدونم دقیقا از کجاس این مشکل و آیا نرمال یا نه لطفا راهنمایم کنید
چیزی که توصیف کردی نشون میده که وابستگی عاطفی شدیدی به خانواده و محیط خونه داری، که داره روی کیفیت زندگیت تأثیر منفی می‌ذاره. این نوع وابستگی، به‌خصوص وقتی باعث اضطراب شدید، افسردگی یا حتی اقدام به خودکشی میشه، نشون‌دهنده‌ی یه مسئله عمیق‌تره که بهتره جدی بگیری.
اگه از بچگی بیشتر در محیط خانواده بودی و خیلی فرصت تجربه‌ی استقلال نداشتی، طبیعی‌ـه که دور شدن از اون فضا اضطراب ایجاد کنه.
شاید درونی احساس ناامنی داری و خانواده برات حکم یه نقطه‌ی اتکا رو داره، حتی اگه رابطه خیلی صمیمی هم نباشه.
اگه مغزت عادت کرده که فقط در کنار خانواده احساس آرامش کنه، هر تغییری مثل یه شوک عمل میکنه.
علائمی که گفتی (گوشه‌گیری، ناراحتی، مریض شدن، اقدام به خودکشی) نشونه‌هایی از اضطراب شدید جدایی یا افسردگی میتونه باشه.
در حد خفیف، بعضی افراد وقتی از خانواده جدا میشن کمی دلتنگی و ناراحتی حس میکنن، ولی اگه این احساسات باعث رنج زیاد، اختلال در زندگی روزمره یا اقدام به آسیب زدن به خودت بشه، نرمال نیست و بهتره که کمک بگیری.
به‌جای اینکه یه دفعه از خانواده دور بشی، با قدم‌های کوچک شروع کن. مثلاً بیرون رفتن برای یکی دو ساعت بدون خانواده، یا موندن یه شب خونه‌ی دوست یا اقوام نزدیک.
خودت رو به چالش بکش. برای مثال، یه روز به‌تنهایی یه کار جدید انجام بده، مثل رفتن به کافی‌شاپ، پیاده‌روی، یا خرید.
وقتی شبکه‌ی ارتباطی گسترده‌تر داشته باشی، نیاز به خانواده برای احساس امنیت کمتر میشه.
• میتونی در کلاس‌های ورزشی، هنری، یا گروه‌های اجتماعی شرکت کنی.
از اونجایی که این موضوع روی سلامت روانت تأثیر زیادی گذاشته، بهتره با یک روانشناس صحبت کنی. ممکنه چیزی مثل “اضطراب جدایی در بزرگسالی” باشه که درمان‌پذیره.
اگه افکار آسیب زدن به خودت رو دوباره داشتی، حتماً با یک متخصص صحبت کن
تو کاملاً حق داری که احساساتت رو جدی بگیری و به دنبال راهی برای بهتر شدن باشی. این که الان متوجه این مشکل شدی و دنبال راه‌حل هستی، خودش یه قدم بزرگه.
اگه دوست داشتی بیشتر راجع به راهکارهای عملی برای مستقل شدن صحبت کنیم ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کن.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
چیزی که توصیف کردی نشون میده که وابستگی عاطفی شدیدی به خانواده و محیط خونه داری، که داره روی کیفیت زندگیت تأثیر منفی می‌ذاره. این نوع وابستگی، به‌خصوص وقتی باعث اضطراب شدید، افسردگی یا حتی اقدام به خودکشی میشه، نشون‌دهنده‌ی یه مسئله عمیق‌تره که بهتره جدی بگیری.
اگه از بچگی بیشتر در محیط خانواده بودی و خیلی فرصت تجربه‌ی استقلال نداشتی، طبیعی‌ـه که دور شدن از اون فضا اضطراب ایجاد کنه.
شاید درونی احساس ناامنی داری و خانواده برات حکم یه نقطه‌ی اتکا رو داره، حتی اگه رابطه خیلی صمیمی هم نباشه.
اگه مغزت عادت کرده که فقط در کنار خانواده احساس آرامش کنه، هر تغییری مثل یه شوک عمل میکنه.
علائمی که گفتی (گوشه‌گیری، ناراحتی، مریض شدن، اقدام به خودکشی) نشونه‌هایی از اضطراب شدید جدایی یا افسردگی میتونه باشه.
در حد خفیف، بعضی افراد وقتی از خانواده جدا میشن کمی دلتنگی و ناراحتی حس میکنن، ولی اگه این احساسات باعث رنج زیاد، اختلال در زندگی روزمره یا اقدام به آسیب زدن به خودت بشه، نرمال نیست و بهتره که کمک بگیری.
به‌جای اینکه یه دفعه از خانواده دور بشی، با قدم‌های کوچک شروع کن. مثلاً بیرون رفتن برای یکی دو ساعت بدون خانواده، یا موندن یه شب خونه‌ی دوست یا اقوام نزدیک.
خودت رو به چالش بکش. برای مثال، یه روز به‌تنهایی یه کار جدید انجام بده، مثل رفتن به کافی‌شاپ، پیاده‌روی، یا خرید.
وقتی شبکه‌ی ارتباطی گسترده‌تر داشته باشی، نیاز به خانواده برای احساس امنیت کمتر میشه.
• میتونی در کلاس‌های ورزشی، هنری، یا گروه‌های اجتماعی شرکت کنی.
از اونجایی که این موضوع روی سلامت روانت تأثیر زیادی گذاشته، بهتره با یک روانشناس صحبت کنی. ممکنه چیزی مثل “اضطراب جدایی در بزرگسالی” باشه که درمان‌پذیره.
اگه افکار آسیب زدن به خودت رو دوباره داشتی، حتماً با یک متخصص صحبت کن
تو کاملاً حق داری که احساساتت رو جدی بگیری و به دنبال راهی برای بهتر شدن باشی. این که الان متوجه این مشکل شدی و دنبال راه‌حل هستی، خودش یه قدم بزرگه.
اگه دوست داشتی بیشتر راجع به راهکارهای عملی برای مستقل شدن صحبت کنیم ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کن.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
04 Feb, 13:51
#سوال
سلام وقت بخیر میخواستم یه سوالی بپرسم من ازدواج دوممه و از ازدواج اول فرزند دارم و اینکه الان نامزد کردم و فامیل هست و شرایط رو پذیرفته اینا مشکلی که هست اینه که آقا اصن باید انقد بگی تا مثلا یه چیزی میخام بخره برام طفره میره یا نمیخره منم اذیت میشم
سلام وقت بخیر
یه واقعیتی وجود داره، نقطه ضعف یا مشکلی که قبل ازدواج در طرف مقابل می بینید، بعد ازدواج پررنگتر و با شدت بیشتری وجود خواهد داشت.
پس اگر یکی از اهدافتون از ازدواج مجدد، داشتن حمایت مالی از جانب همسرتون بوده، به نظر میرسه ایشون به دلیل ضعف مسئولیت پذیری یا کمبودهای مالی و..
قادر به تامین انتظارات شما نیستن و این موضوع میتونه بعد ازدواج مشکلات بیشتری براتون به دنبال داشته باشه، مگر اینکه قبل ازدواج به طور روشن و محترمانه در مورد انتظارات و خواسته هاتون با ایشون صحبت کنید و به توافق برسید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
سلام وقت بخیر میخواستم یه سوالی بپرسم من ازدواج دوممه و از ازدواج اول فرزند دارم و اینکه الان نامزد کردم و فامیل هست و شرایط رو پذیرفته اینا مشکلی که هست اینه که آقا اصن باید انقد بگی تا مثلا یه چیزی میخام بخره برام طفره میره یا نمیخره منم اذیت میشم
سلام وقت بخیر
یه واقعیتی وجود داره، نقطه ضعف یا مشکلی که قبل ازدواج در طرف مقابل می بینید، بعد ازدواج پررنگتر و با شدت بیشتری وجود خواهد داشت.
پس اگر یکی از اهدافتون از ازدواج مجدد، داشتن حمایت مالی از جانب همسرتون بوده، به نظر میرسه ایشون به دلیل ضعف مسئولیت پذیری یا کمبودهای مالی و..
قادر به تامین انتظارات شما نیستن و این موضوع میتونه بعد ازدواج مشکلات بیشتری براتون به دنبال داشته باشه، مگر اینکه قبل ازدواج به طور روشن و محترمانه در مورد انتظارات و خواسته هاتون با ایشون صحبت کنید و به توافق برسید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
03 Feb, 06:31
🛑🛑🛑🛑🛑
سلام دوستان عزیز لطفاً اگه در زمینه مشکلات زناشویی اطلاعی دارین منو راهنمایی کنید مشکل خیلی جدی دارم 😭😭
من ۲۳ سالمه شوهرم ۲۹
ما دو ساله ازدواج کردیم
ایشون در کشور اروپا شهر سوئد هستن
پسر خاله شون داماد مون هست و مام از طریق ایشون باهم آشنا و ارتباط گرفتیم
۶ ماه نامزد بودیم بعدش اومدن عروسی کردیم یک ماهی بود رفت تا کارای مهاجرت منم کنه
تو این دوسال
۸ ماه بعد میاد
ما خیلی عاشق هم هستیم و همو دوست داریم ولی جدیدا ایشون وحشتناک عصبی میشه و روم داد فریاد میزنه و توهین میکنه
مثلا میگه تو اینجا بیایی ازم جدا میشی
یا میگه من اگه بلایی سرم بیاد تو ازم مراقبت نمی کنی من باید حواسم به خودم باشه
یا بهم میگه من باید تو زندگی تصمیم بگیرم فقط من تصمیم میگیرم
اولا ک همش تهدید به جدایی می کرد الان همش تو دعوا بهم حرفهای بد میزنه
گوه خوردی
تو باعث نابودی منی
تو بی عقلی
هرچی از دهنش در بیاد میگه
وقتی گریه می کنم بهم میگه مظلوم نمایی نکن
وقتی یه کاری بهم می کنه همش انتظار داره ک هر لحظه تشکر کنم و دیگه دعوایی نکنیم چون اگه دعوا کنیم بهم میگه تو فقط سه روز خوبیام تو چشمت هست بعد فراموش می کنی
بعدم بهم میگه من مشکل دارم باهام بگو مگو نکن هرچی میگم بگو چشم
یا میگه تا یک هفته حرف نمی زنیم یا سری سر چیزای الکی بی معنی قهر می کنه
کلا من مشکل اعصاب پیدا کردم داروی اعصاب میخورم
دوستان من نمی‌گم آدم بد هستم منم بدتر اونم نه نه اصلا
فقط وقتی میگه هرچی میگم بگو چشم یا فقط من در زندگی تصمیم میگیرم یا زود عصبی میشه
منم عصبی میشم و دعوا می کنم
ولی من کنترل سر رفتارم دارم و توهین فحش حرفهای بد نمی‌زنم
بگین چیکار کنم
اینم میدونم ک واقعا دوستم داره چون وقتی آرومه هرچی ازش بخوام از لحاظ مالی قبول می کنه
من رو خیلی چیزا کوتاه اومدم تو زندگی و گفتم چشم باشه
یه روز یه شاخه جلو مو رو رنگ کردم وقتی دید قیامت به پا کرد
در حدی روانی شدم ک کلا همون شاخه رو از ته چیدم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام دوستان عزیز لطفاً اگه در زمینه مشکلات زناشویی اطلاعی دارین منو راهنمایی کنید مشکل خیلی جدی دارم 😭😭
من ۲۳ سالمه شوهرم ۲۹
ما دو ساله ازدواج کردیم
ایشون در کشور اروپا شهر سوئد هستن
پسر خاله شون داماد مون هست و مام از طریق ایشون باهم آشنا و ارتباط گرفتیم
۶ ماه نامزد بودیم بعدش اومدن عروسی کردیم یک ماهی بود رفت تا کارای مهاجرت منم کنه
تو این دوسال
۸ ماه بعد میاد
ما خیلی عاشق هم هستیم و همو دوست داریم ولی جدیدا ایشون وحشتناک عصبی میشه و روم داد فریاد میزنه و توهین میکنه
مثلا میگه تو اینجا بیایی ازم جدا میشی
یا میگه من اگه بلایی سرم بیاد تو ازم مراقبت نمی کنی من باید حواسم به خودم باشه
یا بهم میگه من باید تو زندگی تصمیم بگیرم فقط من تصمیم میگیرم
اولا ک همش تهدید به جدایی می کرد الان همش تو دعوا بهم حرفهای بد میزنه
گوه خوردی
تو باعث نابودی منی
تو بی عقلی
هرچی از دهنش در بیاد میگه
وقتی گریه می کنم بهم میگه مظلوم نمایی نکن
وقتی یه کاری بهم می کنه همش انتظار داره ک هر لحظه تشکر کنم و دیگه دعوایی نکنیم چون اگه دعوا کنیم بهم میگه تو فقط سه روز خوبیام تو چشمت هست بعد فراموش می کنی
بعدم بهم میگه من مشکل دارم باهام بگو مگو نکن هرچی میگم بگو چشم
یا میگه تا یک هفته حرف نمی زنیم یا سری سر چیزای الکی بی معنی قهر می کنه
کلا من مشکل اعصاب پیدا کردم داروی اعصاب میخورم
دوستان من نمی‌گم آدم بد هستم منم بدتر اونم نه نه اصلا
فقط وقتی میگه هرچی میگم بگو چشم یا فقط من در زندگی تصمیم میگیرم یا زود عصبی میشه
منم عصبی میشم و دعوا می کنم
ولی من کنترل سر رفتارم دارم و توهین فحش حرفهای بد نمی‌زنم
بگین چیکار کنم
اینم میدونم ک واقعا دوستم داره چون وقتی آرومه هرچی ازش بخوام از لحاظ مالی قبول می کنه
من رو خیلی چیزا کوتاه اومدم تو زندگی و گفتم چشم باشه
یه روز یه شاخه جلو مو رو رنگ کردم وقتی دید قیامت به پا کرد
در حدی روانی شدم ک کلا همون شاخه رو از ته چیدم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
03 Feb, 06:31
#سوال
سلام سوگ عاطفی چقدر زمان میبره بهترین کار تو این دوران چیه؟
سلام! سوگ عاطفی و زمان بهبودی از آن می‌تواند برای هر فرد متفاوت باشد. این فرآیند به عوامل مختلفی مانند شدت رابطه، شخصیت فرد، و حمایت‌های اجتماعی بستگی دارد. به طور کلی، بهبودی کامل ممکن است از چند هفته تا چند سال طول بکشد. در این دوران، بهترین کارها شامل موارد زیر است:
پذیرش احساسات: به خودتان اجازه دهید احساساتتان را تجربه کنید. گریه کردن، خشم، یا غمگین بودن طبیعی است.
حمایت اجتماعی: با دوستان و خانواده‌تان در ارتباط باشید. صحبت کردن با دیگران می‌تواند به شما کمک کند احساس تنهایی نکنید.
مراقبت از خود: سعی کنید به رژیم غذایی سالم، ورزش منظم و خواب کافی توجه کنید. مراقبت از جسم به بهبود روحیه کمک میکند.
فعالیت‌های جدید: شرکت در فعالیت‌های جدید یا سرگرمی‌هایی که قبلاً دوست داشتید می‌تواند به شما کمک کند تا ذهنتان را از افکار منفی دور کنید.
به یاد داشته باشید که بهبودی یک فرآیند است و به زمان نیاز دارد. به خودتان زمان بدهید و صبور باشید. اگر نیاز به کمک دارید، از درخواست آن نترسید.
اگر مایل باشید در موردش بیشتر صحبت کنیم آیدی بنده را از مدیر گروه دریافت کنید .
#پاسخ سرکار خانم کریمی کارشناس ارشد روان شناسی عمومی درمانگر زوج و خانواده
سلام سوگ عاطفی چقدر زمان میبره بهترین کار تو این دوران چیه؟
سلام! سوگ عاطفی و زمان بهبودی از آن می‌تواند برای هر فرد متفاوت باشد. این فرآیند به عوامل مختلفی مانند شدت رابطه، شخصیت فرد، و حمایت‌های اجتماعی بستگی دارد. به طور کلی، بهبودی کامل ممکن است از چند هفته تا چند سال طول بکشد. در این دوران، بهترین کارها شامل موارد زیر است:
پذیرش احساسات: به خودتان اجازه دهید احساساتتان را تجربه کنید. گریه کردن، خشم، یا غمگین بودن طبیعی است.
حمایت اجتماعی: با دوستان و خانواده‌تان در ارتباط باشید. صحبت کردن با دیگران می‌تواند به شما کمک کند احساس تنهایی نکنید.
مراقبت از خود: سعی کنید به رژیم غذایی سالم، ورزش منظم و خواب کافی توجه کنید. مراقبت از جسم به بهبود روحیه کمک میکند.
فعالیت‌های جدید: شرکت در فعالیت‌های جدید یا سرگرمی‌هایی که قبلاً دوست داشتید می‌تواند به شما کمک کند تا ذهنتان را از افکار منفی دور کنید.
به یاد داشته باشید که بهبودی یک فرآیند است و به زمان نیاز دارد. به خودتان زمان بدهید و صبور باشید. اگر نیاز به کمک دارید، از درخواست آن نترسید.
اگر مایل باشید در موردش بیشتر صحبت کنیم آیدی بنده را از مدیر گروه دریافت کنید .
#پاسخ سرکار خانم کریمی کارشناس ارشد روان شناسی عمومی درمانگر زوج و خانواده
گنجینه گپ روانشناسان
03 Feb, 06:31
#سوال
سلام سوگ عاطفی چقدر زمان میبره بهترین کار تو این دوران چیه؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام سوگ عاطفی چقدر زمان میبره بهترین کار تو این دوران چیه؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
03 Feb, 06:31
#سوال
سلام شب خوش
من ۲۱ سالمه و مشکلم اینه همش در طول روز ب مرگ و نابودی فکر میکنم و غصه میخورم و میترسم از اینکه یک روز برای همیشه از بین میرم خانوادم از بین میرن اذیت میشم
و اینکه میدونم همه میمیرن قبلا هم متوجه بودم ولی الان نمیدونم چرا یهو برام غیر قابل قبول شده و دست و دلم ب هیچ کاری نمیره
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام شب خوش
من ۲۱ سالمه و مشکلم اینه همش در طول روز ب مرگ و نابودی فکر میکنم و غصه میخورم و میترسم از اینکه یک روز برای همیشه از بین میرم خانوادم از بین میرن اذیت میشم
و اینکه میدونم همه میمیرن قبلا هم متوجه بودم ولی الان نمیدونم چرا یهو برام غیر قابل قبول شده و دست و دلم ب هیچ کاری نمیره
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
02 Feb, 17:42
موضوع: دعوت به تکمیل پرسشنامه درباره برگزاری دوره‌های روانشناسی
با سلام و احترام،
ما در حال بررسی نیازها و چالش‌های برگزاری دوره‌های روانشناسی در بسترهای آنلاین هستیم. اگر شما تجربه‌ای در این زمینه دارید، لطفاً با تکمیل این پرسشنامه به ما کمک کنید تا خدمات بهتری ارائه دهیم.
⏳ زمان مورد نیاز: 10 دقیقه
🔗 لینک پرسشنامه:
https://survey.porsline.ir/s/Y7sDJBuA
مشارکت شما ارزشمند است. سپاس از همراهی شما
با سلام و احترام،
ما در حال بررسی نیازها و چالش‌های برگزاری دوره‌های روانشناسی در بسترهای آنلاین هستیم. اگر شما تجربه‌ای در این زمینه دارید، لطفاً با تکمیل این پرسشنامه به ما کمک کنید تا خدمات بهتری ارائه دهیم.
⏳ زمان مورد نیاز: 10 دقیقه
🔗 لینک پرسشنامه:
https://survey.porsline.ir/s/Y7sDJBuA
مشارکت شما ارزشمند است. سپاس از همراهی شما
گنجینه گپ روانشناسان
02 Feb, 06:58
#سوال
اینکه مدام به خودکشی فکرمیکنم دلیلش چیه؟
سلام همراه عزیز
افکار خودکشی میتونه دلایل مختلفی داشته باشه، اما یکی از دلایل اصلی اون معمولا افسردگی و احساس پوچی و ناامیدی هست. خیلی از افراد به دنبال تجربه فقدان و یا شکست، دوره ای از افسردگی رو تجربه میکنن که اگر به موقع شناسایی و درمان نشه، افکار خودکشی بروز و شدت پیدا میکنه. پیشنهاد میکنم در اولین فرصت، به روانپزشک مراجعه کنید تا مصاحبه تشخیصی انجام و توصیه و راهنمایی لازم به شما داده بشه.
سلامت و برقرار باشید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
اینکه مدام به خودکشی فکرمیکنم دلیلش چیه؟
سلام همراه عزیز
افکار خودکشی میتونه دلایل مختلفی داشته باشه، اما یکی از دلایل اصلی اون معمولا افسردگی و احساس پوچی و ناامیدی هست. خیلی از افراد به دنبال تجربه فقدان و یا شکست، دوره ای از افسردگی رو تجربه میکنن که اگر به موقع شناسایی و درمان نشه، افکار خودکشی بروز و شدت پیدا میکنه. پیشنهاد میکنم در اولین فرصت، به روانپزشک مراجعه کنید تا مصاحبه تشخیصی انجام و توصیه و راهنمایی لازم به شما داده بشه.
سلامت و برقرار باشید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
26 Jan, 11:32
📌 برای دسترسی به بانک فیلم ها ، جزوات و کتاب‌های آموزشی
تدریس ها و جزوات رایگان دکتری و ارشد، کارگاههای رایگان دکتر صاحبی، دکتر اوحدی، دکتر مکری، خودشناسی، خودشکوفایی، کتاب های صوتی، ترجمه مقالات، روان درمانی مثبت نگر، نوشتن پایان نامه با هوش مصنوعی، صفر تا صد وزارت بهداشت، تکنیک های درمانی، آموزش مصاحبه بالینی...
کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید 👇
https://t.me/addlist/riDuHx5X3HllYzc0
تدریس ها و جزوات رایگان دکتری و ارشد، کارگاههای رایگان دکتر صاحبی، دکتر اوحدی، دکتر مکری، خودشناسی، خودشکوفایی، کتاب های صوتی، ترجمه مقالات، روان درمانی مثبت نگر، نوشتن پایان نامه با هوش مصنوعی، صفر تا صد وزارت بهداشت، تکنیک های درمانی، آموزش مصاحبه بالینی...
کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید 👇
https://t.me/addlist/riDuHx5X3HllYzc0
گنجینه گپ روانشناسان
25 Jan, 17:20
یه فضای متفاوت برای شنیدن صدای تو... 🎙
🔹 نوبت‌دهی آنلاین مشاوره روانشناختی
در همه‌ی زمینه‌ها با درمانگران مجرب
🔹 وبینارهای تخصصی، عمومی و رایگان
🔹 برگزاری دوره‌های متنوع و خاص
هم به صورت آنلاین و هم به شکل کارگاه حضوری
با مدرک معتبر 🏅
📢 جزییات بیشتر هم به‌زودی اعلام میشه!
یادت باشه...
تحول از همین‌جا شروع میشه! 😉
🔗 لینک گروه ما:
https://t.me/hesse_tahavol
📩 ارتباط با ادمین‌های اصلی:
@darmangare_zehn
@DeLbArpsy65
🔹 نوبت‌دهی آنلاین مشاوره روانشناختی
در همه‌ی زمینه‌ها با درمانگران مجرب
🔹 وبینارهای تخصصی، عمومی و رایگان
🔹 برگزاری دوره‌های متنوع و خاص
هم به صورت آنلاین و هم به شکل کارگاه حضوری
با مدرک معتبر 🏅
📢 جزییات بیشتر هم به‌زودی اعلام میشه!
یادت باشه...
تحول از همین‌جا شروع میشه! 😉
🔗 لینک گروه ما:
https://t.me/hesse_tahavol
📩 ارتباط با ادمین‌های اصلی:
@darmangare_zehn
@DeLbArpsy65
گنجینه گپ روانشناسان
24 Jan, 08:51
سلام خیلی خوش اومدید🌹
در این چنل محتوا روانشناسی گذاشته میشه شامل: بخشی از کتاب های یا دیالوگ های مهم،معرفی کتاب های برای خود و فرا خود،آهنگ های محبوب،انگیزه
آموزش مباحث مهم زندگی مثل اهمال کاری،برنامه ریزی،تعیین هدف
برای رشد خود حتما این چنل به دردت میخوره📎
و اگه دانشجوی روانشناسی هستی از واجبات هستش این چنل🤌❤️🔥
https://t.me/Clinical_psychologist_ElahE
در این چنل محتوا روانشناسی گذاشته میشه شامل: بخشی از کتاب های یا دیالوگ های مهم،معرفی کتاب های برای خود و فرا خود،آهنگ های محبوب،انگیزه
آموزش مباحث مهم زندگی مثل اهمال کاری،برنامه ریزی،تعیین هدف
برای رشد خود حتما این چنل به دردت میخوره📎
و اگه دانشجوی روانشناسی هستی از واجبات هستش این چنل🤌❤️🔥
https://t.me/Clinical_psychologist_ElahE
گنجینه گپ روانشناسان
24 Jan, 06:28
📌درخواست همکاری با روان شناسان و مشاوران دارای پروانه اشتغال حرفه ای
نیازمند همکاری با روانشناس دارای مجوز تاسیس مطب روانشناسی و مشاوره جهت اجاره پروانه مطب
@shimaahatami
نیازمند همکاری با روانشناس دارای مجوز تاسیس مطب روانشناسی و مشاوره جهت اجاره پروانه مطب
@shimaahatami
گنجینه گپ روانشناسان
22 Jan, 16:33
#سوال
سلام خوبین
بچها امروز جلسه دوم رقتم پیش روانپزشک گفتم افکار خودکشی دارم گفت اگه تا جلسه بود با داروهایی که داد اوکی نشم بستری باید بشم
درست میگه؟😭
سلام
بله، افکار خودکشی بسیار مهم هستند و نباید به سادگی از کنارشان گذشت. این افکار نشان دهنده این هستند که فرد در شرایط بسیار سختی قرار دارد و نیاز به کمک فوری دارد. دلایل متعددی برای داشتن افکار خودکشی وجود دارد، از جمله افسردگی، اضطراب، استرس، مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، از دست دادن عزیزان، سوء مصرف مواد مخدر و الکل، و حتی برخی از بیماری‌های جسمی.
چرا افکار خودکشی مهم هستند؟
نشانه یک مشکل جدی: افکار خودکشی نشان دهنده این هستند که فرد با یک بحران روحی و روانی مواجه است و نمی‌تواند به تنهایی با آن مقابله کند. این افکار نباید نادیده گرفته شوند، چرا که می‌توانند منجر به اقدام به خودکشی شوند.
اثرگذاری بر سلامت روان: افکار خودکشی می‌توانند بسیار آزاردهنده و فرساینده باشند و به طور جدی بر سلامت روان فرد تاثیر بگذارند. این افکار می‌توانند باعث اضطراب، ناامیدی، احساس گناه، و انزوای اجتماعی شوند.
خطر اقدام به خودکشی: اگر افکار خودکشی نادیده گرفته شوند یا به درستی درمان نشوند، خطر اقدام به خودکشی افزایش می‌یابد. خودکشی یک تراژدی است که نه تنها برای فرد، بلکه برای خانواده و اطرافیان او نیز تاثیرات مخربی دارد.
راهکارها:۱. تغییر دیدگاه: افکار منفی اغلب منجر به تلقی یک دیدگاه منفی از یک موقعیت یا رویداد میشود. با تغییر دیدگاه خود، می‌توانید افکار منفی خود را کاهش دهید. برای مثال، اگر احساس میکنید که کسی درباره شما بد است، تلاش کنید که این فکر را از بین ببرید و بجای آن باور کنید که او تلاش میکند شما را کمک کند.
۲. آگاهی از افکار: شناخت افکار خود، به ویژه افکار منفی، می‌تواند اولین قدم در حذف آنها باشد. بیایید به خود بپرسیم: «آیا این فکر واقعاً درست است؟» یا «آیا من واقعاً باور دارم که این فکر؟»
۳. فعالیت‌های مثبت: انجام فعالیت‌های مثبت و نیکوکاری می‌تواند افکار منفی را ساقط کند. این فعالیت‌ها می‌تواند شامل ورزش، موسیقی، مدیتیشن، پیاده‌روی، یا هر کار دیگری باشد که برایتان فرح بخش باشد. با انجام فعالیت‌های مثبت، می‌توانید انرژی و انرژی مثبت خود را آزاد کنید و افکار منفی خود را خنثی کنید.
۴. نگاه به گذشته: گاه افکار منفی از گذشته به ما می‌تازد. با تمرکز بر روی چیزهای مثبت که اتفاق افتاده‌اند و یادآوری آنها می‌توانید افکار منفی را از خود دور کنید.
امیدوارم مفید باشد.
#پاسخ سرکار خانم کریمی کارشناس ارشد عمومی، درمانگر زوج و خانواده
سلام خوبین
بچها امروز جلسه دوم رقتم پیش روانپزشک گفتم افکار خودکشی دارم گفت اگه تا جلسه بود با داروهایی که داد اوکی نشم بستری باید بشم
درست میگه؟😭
سلام
بله، افکار خودکشی بسیار مهم هستند و نباید به سادگی از کنارشان گذشت. این افکار نشان دهنده این هستند که فرد در شرایط بسیار سختی قرار دارد و نیاز به کمک فوری دارد. دلایل متعددی برای داشتن افکار خودکشی وجود دارد، از جمله افسردگی، اضطراب، استرس، مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، از دست دادن عزیزان، سوء مصرف مواد مخدر و الکل، و حتی برخی از بیماری‌های جسمی.
چرا افکار خودکشی مهم هستند؟
نشانه یک مشکل جدی: افکار خودکشی نشان دهنده این هستند که فرد با یک بحران روحی و روانی مواجه است و نمی‌تواند به تنهایی با آن مقابله کند. این افکار نباید نادیده گرفته شوند، چرا که می‌توانند منجر به اقدام به خودکشی شوند.
اثرگذاری بر سلامت روان: افکار خودکشی می‌توانند بسیار آزاردهنده و فرساینده باشند و به طور جدی بر سلامت روان فرد تاثیر بگذارند. این افکار می‌توانند باعث اضطراب، ناامیدی، احساس گناه، و انزوای اجتماعی شوند.
خطر اقدام به خودکشی: اگر افکار خودکشی نادیده گرفته شوند یا به درستی درمان نشوند، خطر اقدام به خودکشی افزایش می‌یابد. خودکشی یک تراژدی است که نه تنها برای فرد، بلکه برای خانواده و اطرافیان او نیز تاثیرات مخربی دارد.
راهکارها:۱. تغییر دیدگاه: افکار منفی اغلب منجر به تلقی یک دیدگاه منفی از یک موقعیت یا رویداد میشود. با تغییر دیدگاه خود، می‌توانید افکار منفی خود را کاهش دهید. برای مثال، اگر احساس میکنید که کسی درباره شما بد است، تلاش کنید که این فکر را از بین ببرید و بجای آن باور کنید که او تلاش میکند شما را کمک کند.
۲. آگاهی از افکار: شناخت افکار خود، به ویژه افکار منفی، می‌تواند اولین قدم در حذف آنها باشد. بیایید به خود بپرسیم: «آیا این فکر واقعاً درست است؟» یا «آیا من واقعاً باور دارم که این فکر؟»
۳. فعالیت‌های مثبت: انجام فعالیت‌های مثبت و نیکوکاری می‌تواند افکار منفی را ساقط کند. این فعالیت‌ها می‌تواند شامل ورزش، موسیقی، مدیتیشن، پیاده‌روی، یا هر کار دیگری باشد که برایتان فرح بخش باشد. با انجام فعالیت‌های مثبت، می‌توانید انرژی و انرژی مثبت خود را آزاد کنید و افکار منفی خود را خنثی کنید.
۴. نگاه به گذشته: گاه افکار منفی از گذشته به ما می‌تازد. با تمرکز بر روی چیزهای مثبت که اتفاق افتاده‌اند و یادآوری آنها می‌توانید افکار منفی را از خود دور کنید.
امیدوارم مفید باشد.
#پاسخ سرکار خانم کریمی کارشناس ارشد عمومی، درمانگر زوج و خانواده
گنجینه گپ روانشناسان
21 Jan, 06:49
#سوال
سلام
مادر بنده ۵۰ ساله اند در طول سالها بسیار درگیر مشکلات زندگی بودن حالا نشانه ها و علائمش بصورت نشخوار فکری، عدم اعتماد بنفس شدید، افسردگی و... ظاهر شده
بهترین راه برای شروع درمان در منزل برای ایشان چیست که حداقل بعد رفع یک مورد تشویق شوند برای ادامه درمان در تراپی
من بیشتر تشویق نماز و دعا میکنم برای دوستی با خدا چون مذهبی هستند.
متاسفانه عوامل این حالات که شاید همسر، فرزند، اقوام باشند هنوز حضور دارند و ایشان بابت رفتار های غلط این افراد دچار رنجش میشوند و حساسیت بسیار بالایی نسبت به رفتار دیگران دارند
سلام دوست عزیز
بیان کردید مادر محترم سالها بسیار درگیر مشکلات زندگی بودن. مطالعات نشون میده که استرس های کوچک اما مزمن، حتی بیش از استرس ناشی از یک بلای طبیعی مثل زلزله، میتونه فرد رو دچار فشار روانی بکنه. ایشون نیاز دارن با یک روانشناس و مشاور خانواده صحبت کنن چون به نظر میرسه طرز فکر، باورها ، انتظارات و نگرش ایشون خصوصا در مورد دیگران، زمینه ساز احساسات ناخوشایند و بروز افسردگی هست. و خودتون هم به رنجش و حساسیت بالای ایشون در قبال رفتارهای غلط دیگران اشاره کردید. واقعیت اینه که ما آدمها نمیتونیم دیگران رو تغییر بدیم اما اگر بخواهیم و‌کمک بگیریم، میتونیم به مرور تغییرات مثبتی از لحاظ فکری و رفتاری در خودمون ایجاد کنیم و تغییر ما به مرور روی اطرافیان مون هم تاثیرگذار خواهد بود..
در صورت تمایل به رزرو مشاوره، آیدی من رو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
سلام
مادر بنده ۵۰ ساله اند در طول سالها بسیار درگیر مشکلات زندگی بودن حالا نشانه ها و علائمش بصورت نشخوار فکری، عدم اعتماد بنفس شدید، افسردگی و... ظاهر شده
بهترین راه برای شروع درمان در منزل برای ایشان چیست که حداقل بعد رفع یک مورد تشویق شوند برای ادامه درمان در تراپی
من بیشتر تشویق نماز و دعا میکنم برای دوستی با خدا چون مذهبی هستند.
متاسفانه عوامل این حالات که شاید همسر، فرزند، اقوام باشند هنوز حضور دارند و ایشان بابت رفتار های غلط این افراد دچار رنجش میشوند و حساسیت بسیار بالایی نسبت به رفتار دیگران دارند
سلام دوست عزیز
بیان کردید مادر محترم سالها بسیار درگیر مشکلات زندگی بودن. مطالعات نشون میده که استرس های کوچک اما مزمن، حتی بیش از استرس ناشی از یک بلای طبیعی مثل زلزله، میتونه فرد رو دچار فشار روانی بکنه. ایشون نیاز دارن با یک روانشناس و مشاور خانواده صحبت کنن چون به نظر میرسه طرز فکر، باورها ، انتظارات و نگرش ایشون خصوصا در مورد دیگران، زمینه ساز احساسات ناخوشایند و بروز افسردگی هست. و خودتون هم به رنجش و حساسیت بالای ایشون در قبال رفتارهای غلط دیگران اشاره کردید. واقعیت اینه که ما آدمها نمیتونیم دیگران رو تغییر بدیم اما اگر بخواهیم و‌کمک بگیریم، میتونیم به مرور تغییرات مثبتی از لحاظ فکری و رفتاری در خودمون ایجاد کنیم و تغییر ما به مرور روی اطرافیان مون هم تاثیرگذار خواهد بود..
در صورت تمایل به رزرو مشاوره، آیدی من رو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
20 Jan, 11:02
روانشناسان و مشاوران عزیزی که نیاز دارند در تولید محتوای تخصصی صفحاتشون مشاوره بگیرند به این آیدی پیام بدهند
@ravanfarda
@ravanfarda
گنجینه گپ روانشناسان
18 Jan, 16:26
#سوال
سلام. وقت همگی بخیر
من خواهری دارم که در زمان مجرد بودن خیلی سرحال و اهل یادگیری هنر و با برنامه و منظم بود. متاسفانه در سن 22 سالگی با مردی ازدواج کرد که به شدت عقده ای است و مرتب در خانه غر میزند و تحقیر می کند و به شدت خسیس است. بعد از 20 سال زندگی خواهرم با این فرد، احساس می کنم که خواهرم به شدت از نظر روحی آسیب دیده است. تبدیل به یک انسان بی برنامه، بی هدف، افسرده و به محض اینکه کوچکترین انتقادی ازش می کنیم به آدم حمله میکنه و فقط میخواد جر و بحث راه بندازه. سر مسائل خیلی بی اهمیت گیر میده و تا ساعت ها جر و بحث میکنه. خواهرم با وجود اینکه تایم خالی زیادی در زندگی داره، اما در اکثر اوقات یک جا در خونه میشینه و معلوم نیست به چی فکر میکنه و یا اینکه در خانه بدون اینکه کار خاصی انجام بده می چرخه و اشپزیش به شدت افتضاح شده و به سر و وضع بچه هاش اهمیت نمیده. خیلی از مسائل و ناراحتی هاشو به هیچکی نمیگه. به شدت ترسو شده و مخصوصا از شوهرش می ترسه. جالب اینجاست که از شوهر آشغالش هم خیلی دفاع میکنه. نمیدونم این کارو از روی ترس انجام میده یا نه. با این حال، نمیدونم چش شده یا این مرد با خواهرم چیکار کرده. نمیدونم چطور خواهرمو کمک کنم؟ همین حال روحی بدش باعث شده از نظر جسمی هم آسیب پذیر و بیمار بشه. اینم بگم که خانواده شوهر خواهرم به شدت به دعاو سحر و جادو اعتقاد دارن و بارها شده این جور دعاها تو خونه خواهرم پیدا کرده و به من نشون داده. شما چه راه حلی برای این موضوع دارید؟ اینم بگم که شوهرش برای تظاهر و تفاخر و تجمل گرایی خوب پول خرج میکنه اما حاضر نیست به خواهرم غذا بده بخوره. حتی وقتی مریض میشه به ما میگه بیاید خواهرتون ببرید دکتر خوبش کنید و برگردونید.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام. وقت همگی بخیر
من خواهری دارم که در زمان مجرد بودن خیلی سرحال و اهل یادگیری هنر و با برنامه و منظم بود. متاسفانه در سن 22 سالگی با مردی ازدواج کرد که به شدت عقده ای است و مرتب در خانه غر میزند و تحقیر می کند و به شدت خسیس است. بعد از 20 سال زندگی خواهرم با این فرد، احساس می کنم که خواهرم به شدت از نظر روحی آسیب دیده است. تبدیل به یک انسان بی برنامه، بی هدف، افسرده و به محض اینکه کوچکترین انتقادی ازش می کنیم به آدم حمله میکنه و فقط میخواد جر و بحث راه بندازه. سر مسائل خیلی بی اهمیت گیر میده و تا ساعت ها جر و بحث میکنه. خواهرم با وجود اینکه تایم خالی زیادی در زندگی داره، اما در اکثر اوقات یک جا در خونه میشینه و معلوم نیست به چی فکر میکنه و یا اینکه در خانه بدون اینکه کار خاصی انجام بده می چرخه و اشپزیش به شدت افتضاح شده و به سر و وضع بچه هاش اهمیت نمیده. خیلی از مسائل و ناراحتی هاشو به هیچکی نمیگه. به شدت ترسو شده و مخصوصا از شوهرش می ترسه. جالب اینجاست که از شوهر آشغالش هم خیلی دفاع میکنه. نمیدونم این کارو از روی ترس انجام میده یا نه. با این حال، نمیدونم چش شده یا این مرد با خواهرم چیکار کرده. نمیدونم چطور خواهرمو کمک کنم؟ همین حال روحی بدش باعث شده از نظر جسمی هم آسیب پذیر و بیمار بشه. اینم بگم که خانواده شوهر خواهرم به شدت به دعاو سحر و جادو اعتقاد دارن و بارها شده این جور دعاها تو خونه خواهرم پیدا کرده و به من نشون داده. شما چه راه حلی برای این موضوع دارید؟ اینم بگم که شوهرش برای تظاهر و تفاخر و تجمل گرایی خوب پول خرج میکنه اما حاضر نیست به خواهرم غذا بده بخوره. حتی وقتی مریض میشه به ما میگه بیاید خواهرتون ببرید دکتر خوبش کنید و برگردونید.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
18 Jan, 16:25
#سوال
درود بیکران بر شما عزیزان من یه مشکلی با یکی از اعضای خانواده داشتم خواستم ببینم راه حل این مشکل چیه مادر من به شدت حرف گوش نکن هست چه راهی وجود داره که من از شر این مشکل خلاص بشم؟
سلام وقت بخیر
برای راهنمایی بهتر نیاز به شنیدن جزئیات بیشتری هست
آیدی بنده از ادمین دریافت کنید باهم صحبت می کنیم.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
درود بیکران بر شما عزیزان من یه مشکلی با یکی از اعضای خانواده داشتم خواستم ببینم راه حل این مشکل چیه مادر من به شدت حرف گوش نکن هست چه راهی وجود داره که من از شر این مشکل خلاص بشم؟
سلام وقت بخیر
برای راهنمایی بهتر نیاز به شنیدن جزئیات بیشتری هست
آیدی بنده از ادمین دریافت کنید باهم صحبت می کنیم.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
18 Jan, 16:23
#سوال
سلام دوستان
سوال روانشناسی دارم.
با اقایی ارتباط دارم دو هفته رفتیم مسافرت با هم.
بعدبهم پیشنهاد ازدواج داده و میخواد با پدرم حرف بزنه و خاستگاری کنه ازم.
اما الان ۵ روزه رفته مسافرت کاری جواب پیاممو نمیده سین میزنه و جواب نمیده
البته قبلا هم همینطوری بود و همش درگیره و وقت نمیزاره.
چکار کنم بگم بهش این بی احترامیه بهم یا کلا هیچی نگم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام دوستان
سوال روانشناسی دارم.
با اقایی ارتباط دارم دو هفته رفتیم مسافرت با هم.
بعدبهم پیشنهاد ازدواج داده و میخواد با پدرم حرف بزنه و خاستگاری کنه ازم.
اما الان ۵ روزه رفته مسافرت کاری جواب پیاممو نمیده سین میزنه و جواب نمیده
البته قبلا هم همینطوری بود و همش درگیره و وقت نمیزاره.
چکار کنم بگم بهش این بی احترامیه بهم یا کلا هیچی نگم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
18 Jan, 16:23
#سوال
سلام دوستان خسته نباشيد
من تقريبا تو سن ١٩سالگى با ى خانمى وارد رابطه شدم از طريق مجازي اين خانوم افسرده بود و من مدام به فكرش بودم كه حالش خوب بشه و ميگفت من حالم بده الان نميتونم وارد رابطه شم گذشت گذشت گذشت با هزاران فراز نشيب از اخر بعد سه سال كه تقريبا حالش خوب شده بود و قبلش هم داشت ابراز علاقشو ميكرد اومد بعم گفت ما ب درد هم نميخوريم و من از هم شكستم
بعدش با ى دوستى ك قبلا ميشناختم وارد رابطه شدم كه خيلي خوب داشت ميگذشت كه تا همين دو سه روز پيش بخثمون شد و ايشون هم گفت با اينكه باهم حتي رابطه داشتيم بهت حسي ندارم و حس من مرده و ب وجود نميادو
اينم بگم اين خانوم واقعا غرق تو مشكلاته
و الان من دوبار داره برام همين مشكل ب پيش مياد نميدونم واقعا چيكار كنم و فشار زيادى روم اومده كه همش داره همون اتفاق تكرار ميشه ميخواستم مشاوره بدين ببينم چيكار ميتونم بكنم بيام و جزعياتو كامل بگم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام دوستان خسته نباشيد
من تقريبا تو سن ١٩سالگى با ى خانمى وارد رابطه شدم از طريق مجازي اين خانوم افسرده بود و من مدام به فكرش بودم كه حالش خوب بشه و ميگفت من حالم بده الان نميتونم وارد رابطه شم گذشت گذشت گذشت با هزاران فراز نشيب از اخر بعد سه سال كه تقريبا حالش خوب شده بود و قبلش هم داشت ابراز علاقشو ميكرد اومد بعم گفت ما ب درد هم نميخوريم و من از هم شكستم
بعدش با ى دوستى ك قبلا ميشناختم وارد رابطه شدم كه خيلي خوب داشت ميگذشت كه تا همين دو سه روز پيش بخثمون شد و ايشون هم گفت با اينكه باهم حتي رابطه داشتيم بهت حسي ندارم و حس من مرده و ب وجود نميادو
اينم بگم اين خانوم واقعا غرق تو مشكلاته
و الان من دوبار داره برام همين مشكل ب پيش مياد نميدونم واقعا چيكار كنم و فشار زيادى روم اومده كه همش داره همون اتفاق تكرار ميشه ميخواستم مشاوره بدين ببينم چيكار ميتونم بكنم بيام و جزعياتو كامل بگم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
18 Jan, 16:22
#سوال
سلام وقت بخیر
آیا فقر خجالت ندارد؟ اگر فردی از وضعیت ظاهری زندگی خود خجالت بکشد اشکالی دارد؟
چطور با این موضوع باید کنار امد.
سلام وقت شما هم بخیر.
بله، فقر به خودی خود خجالت‌آور نیست. فقر یک وضعیت اجتماعی و اقتصادی است که دلایل مختلفی دارد و مسئولیت آن به گردن فرد فقیر نیست. شرمساری از فقر، بیشتر ریشه در قضاوت‌های اجتماعی و باورهای غلط دارد. در بسیاری از جوامع، ثروت و ظاهر مرفهانه به عنوان شاخص موفقیت و ارزش فردی تلقی میشود و این می‌تواند منجر به احساس شرم و خجالت در افرادی شود که در وضعیت اقتصادی مناسبی نیستند.
اگر فردی از وضعیت ظاهری زندگی خود خجالت بکشد، این احساس طبیعی است. هیچ اشکالی ندارد که از شرایط زندگی خود ناراحت باشید، به خصوص اگر این شرایط باعث رنجش و دشواری شما شود. اما مهم این است که این احساس خجالت به شما اجازه ندهد که خودتان را سرزنش کنید یا از جستجوی کمک و راه حل طفره بروید.
برای کنار آمدن با این موضوع، می‌توانید:
خودتان را بپذیرید: به خاطر داشته باشید که ارزش شما به وضعیت مالی و ظاهریتان وابسته نیست. شما به عنوان یک فرد دارای ارزش و شایستگی هستید، صرف نظر از شرایط اقتصادی.
با افراد قابل اعتماد صحبت کنید: با دوستان، خانواده، صحبت کنید و احساسات خود را با آنها در میان بگذارید. صحبت کردن با دیگران می‌تواند به شما کمک کند که احساسات خود را پردازش کنید و راهکارهای جدیدی پیدا کنید.
از منابع حمایتی استفاده کنید: اگر به کمک مالی یا خدمات اجتماعی نیاز دارید، از سازمان‌های خیریه، موسسات دولتی، یا سایر منابع حمایتی استفاده کنید. خجالت نکشید از اینکه از کمک دیگران استفاده کنید.
بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید: به جای تمرکز بر کمبودها، بر نقاط قوت و توانایی‌های خود تمرکز کنید و تلاش کنید آنها را تقویت کنید.
هدف‌گذاری کنید: برای خودتان اهدافی تعیین کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. داشتن هدف به شما انگیزه می‌دهد و به شما کمک میکند که احساس امیدواری بیشتری داشته باشید.
به یاد داشته باشید که شما تنها نیستید: بسیاری از افراد در شرایط مشابه شما هستند. با یادآوری این موضوع، ممکن است احساس تنهایی کمتری داشته باشید.
مهمترین نکته این است که به خودتان مهربان باشید و از خودتان حمایت کنید. فقر یک مانع است، اما نیازی نیست که تعیین کننده‌ی زندگی و شادی شما باشد
#پاسخ سرکار خانم کریمی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، درمانگر زوج و خانواده
سلام وقت بخیر
آیا فقر خجالت ندارد؟ اگر فردی از وضعیت ظاهری زندگی خود خجالت بکشد اشکالی دارد؟
چطور با این موضوع باید کنار امد.
سلام وقت شما هم بخیر.
بله، فقر به خودی خود خجالت‌آور نیست. فقر یک وضعیت اجتماعی و اقتصادی است که دلایل مختلفی دارد و مسئولیت آن به گردن فرد فقیر نیست. شرمساری از فقر، بیشتر ریشه در قضاوت‌های اجتماعی و باورهای غلط دارد. در بسیاری از جوامع، ثروت و ظاهر مرفهانه به عنوان شاخص موفقیت و ارزش فردی تلقی میشود و این می‌تواند منجر به احساس شرم و خجالت در افرادی شود که در وضعیت اقتصادی مناسبی نیستند.
اگر فردی از وضعیت ظاهری زندگی خود خجالت بکشد، این احساس طبیعی است. هیچ اشکالی ندارد که از شرایط زندگی خود ناراحت باشید، به خصوص اگر این شرایط باعث رنجش و دشواری شما شود. اما مهم این است که این احساس خجالت به شما اجازه ندهد که خودتان را سرزنش کنید یا از جستجوی کمک و راه حل طفره بروید.
برای کنار آمدن با این موضوع، می‌توانید:
خودتان را بپذیرید: به خاطر داشته باشید که ارزش شما به وضعیت مالی و ظاهریتان وابسته نیست. شما به عنوان یک فرد دارای ارزش و شایستگی هستید، صرف نظر از شرایط اقتصادی.
با افراد قابل اعتماد صحبت کنید: با دوستان، خانواده، صحبت کنید و احساسات خود را با آنها در میان بگذارید. صحبت کردن با دیگران می‌تواند به شما کمک کند که احساسات خود را پردازش کنید و راهکارهای جدیدی پیدا کنید.
از منابع حمایتی استفاده کنید: اگر به کمک مالی یا خدمات اجتماعی نیاز دارید، از سازمان‌های خیریه، موسسات دولتی، یا سایر منابع حمایتی استفاده کنید. خجالت نکشید از اینکه از کمک دیگران استفاده کنید.
بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید: به جای تمرکز بر کمبودها، بر نقاط قوت و توانایی‌های خود تمرکز کنید و تلاش کنید آنها را تقویت کنید.
هدف‌گذاری کنید: برای خودتان اهدافی تعیین کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. داشتن هدف به شما انگیزه می‌دهد و به شما کمک میکند که احساس امیدواری بیشتری داشته باشید.
به یاد داشته باشید که شما تنها نیستید: بسیاری از افراد در شرایط مشابه شما هستند. با یادآوری این موضوع، ممکن است احساس تنهایی کمتری داشته باشید.
مهمترین نکته این است که به خودتان مهربان باشید و از خودتان حمایت کنید. فقر یک مانع است، اما نیازی نیست که تعیین کننده‌ی زندگی و شادی شما باشد
#پاسخ سرکار خانم کریمی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، درمانگر زوج و خانواده
گنجینه گپ روانشناسان
18 Jan, 15:49
#سوال
سلام دوستان
سوال روانشناسی دارم.
با اقایی ارتباط دارم دو هفته رفتیم مسافرت با هم.
بعدبهم پیشنهاد ازدواج داده و میخواد با پدرم حرف بزنه و خاستگاری کنه ازم.
اما الان ۵ روزه رفته مسافرت کاری جواب پیاممو نمیده سین میزنه و جواب نمیده
البته قبلا هم همینطوری بود و همش درگیره و وقت نمیزاره.
چکار کنم بگم بهش این بی احترامیه بهم یا کلا هیچی نگم
سلام دوست عزیز.
متوجه نگرانی شما شدم. این که بعد از یک سفر دو هفته‌ای و پیشنهاد ازدواج، طرف مقابل به پیام‌های شما بی‌توجهی کنه، قطعاً ناراحت‌کننده و گیج‌کننده است. این رفتار میتونه باعث ایجاد حس بلاتکلیفی و بی احترامی بشه.
در این شرایط، چند نکته رو میتونید در نظر داشته باشید:
1. بررسی دلیل احتمالی:
مشغله کاری: ممکنه واقعاً درگیر کار باشه و نتونه به موقع جواب بده. اگر قبلاً هم این رفتار رو داشته، احتمالاً به خاطر مشغله‌اش هست.
فاصله گرفتن: متاسفانه این احتمال هم وجود داره که بعد از پیشنهاد ازدواج، دچار تردید شده باشه و به نوعی در حال فاصله گرفتن باشه.
مشکلات شخصی: ممکنه مشکل شخصی یا استرسی داشته باشه که باعث شده به شما جواب نده.
2. چگونگی مطرح کردن مسئله:
صحبت مستقیم: بهتره که در مورد این موضوع با خودش صحبت کنید. سعی کنید با آرامش و بدون سرزنش کردن، احساسات خودتون رو بیان کنید.
استفاده از “من”: به جای اینکه بگید “تو همیشه این کار رو میکنی” یا “تو بهم بی‌احترامی میکنی”، از جملاتی مثل “من حس میکنم وقتی پیام‌هام رو جواب نمی‌دی، ناراحت میشم” یا “من احساس میکنم که برات مهم نیستم” استفاده کنید. این کار باعث میشه که طرف مقابل حالت دفاعی نگیره و بیشتر به حرفهای شما گوش بده.
انتخاب زمان مناسب: زمان مناسبی رو برای صحبت انتخاب کنید. وقتی هر دو آرامش دارید و فرصت کافی برای صحبت کردن وجود داره.
3. چه چیزی رو بگید:
بیان احساسات: بهش بگید که از این رفتارش ناراحت و گیج شدید. توضیح بدید که بعد از پیشنهاد ازدواج، این رفتار شما رو نگران کرده.
درخواست شفافیت: ازش بخواهید دلیل این رفتار رو بهتون بگه. بپرسید که آیا چیزی باعث ناراحتیش شده یا اینکه فقط مشغله کاری داره.
تعیین حد و مرز: بهش بگید که این نوع بی‌توجهی برای شما قابل قبول نیست و انتظار دارید که در ارتباطشما احترام متقابل رعایت بشه.
به انتظارات خود اشاره کنید: به او بگویید که شما در یک رابطه انتظار دارید که ارتباط و احترام متقابل وجود داشته باشد.
4. چه چیزی نگید:
سرزنش و تهمت: از سرزنش کردن یا استفاده از لحن تند خودداری کنید. این کار باعث ایجاد تنش بیشتر میشه.
تهدید و اصرار: از تهدید کردن یا اصرار زیاد برای گرفتن جواب خودداری کنید. این کار ممکنه نتیجه عکس داشته باشه.
5. تصمیم گیری:
گوش دادن به طرف مقابل: بعد از صحبت با ایشون، به حرف‌هاش خوب گوش کنید و سعی کنید درک کنید که چه اتفاقی افتاده.
تصمیم گیری آگاهانه: بر اساس صحبت‌هایی که داشتید و همچنین احساسات و اولویت‌های خودتون، تصمیم بگیرید که می‌خواهید این رابطه رو ادامه بدید یا نه. این رابطه نباید باعث بشه که شما حس بی ارزشی کنید.
در نهایت:
به نظر میرسه که شما نیاز دارید یک گفتگوی جدی با ایشون داشته باشید تا موضوع روشن بشه. اگر این رفتار ادامه‌دار باشه، شاید بهتر باشه در مورد آینده این رابطه بیشتر فکر کنید. احترام گذاشتن و پاسخگو بودن در یک رابطه سالم بسیار مهمه.
امیدوارم مفید بوده باشه براتون
#پاسخ سرکار خانم کریمی، کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، درمانگر زوج و خانواده
سلام دوستان
سوال روانشناسی دارم.
با اقایی ارتباط دارم دو هفته رفتیم مسافرت با هم.
بعدبهم پیشنهاد ازدواج داده و میخواد با پدرم حرف بزنه و خاستگاری کنه ازم.
اما الان ۵ روزه رفته مسافرت کاری جواب پیاممو نمیده سین میزنه و جواب نمیده
البته قبلا هم همینطوری بود و همش درگیره و وقت نمیزاره.
چکار کنم بگم بهش این بی احترامیه بهم یا کلا هیچی نگم
سلام دوست عزیز.
متوجه نگرانی شما شدم. این که بعد از یک سفر دو هفته‌ای و پیشنهاد ازدواج، طرف مقابل به پیام‌های شما بی‌توجهی کنه، قطعاً ناراحت‌کننده و گیج‌کننده است. این رفتار میتونه باعث ایجاد حس بلاتکلیفی و بی احترامی بشه.
در این شرایط، چند نکته رو میتونید در نظر داشته باشید:
1. بررسی دلیل احتمالی:
مشغله کاری: ممکنه واقعاً درگیر کار باشه و نتونه به موقع جواب بده. اگر قبلاً هم این رفتار رو داشته، احتمالاً به خاطر مشغله‌اش هست.
فاصله گرفتن: متاسفانه این احتمال هم وجود داره که بعد از پیشنهاد ازدواج، دچار تردید شده باشه و به نوعی در حال فاصله گرفتن باشه.
مشکلات شخصی: ممکنه مشکل شخصی یا استرسی داشته باشه که باعث شده به شما جواب نده.
2. چگونگی مطرح کردن مسئله:
صحبت مستقیم: بهتره که در مورد این موضوع با خودش صحبت کنید. سعی کنید با آرامش و بدون سرزنش کردن، احساسات خودتون رو بیان کنید.
استفاده از “من”: به جای اینکه بگید “تو همیشه این کار رو میکنی” یا “تو بهم بی‌احترامی میکنی”، از جملاتی مثل “من حس میکنم وقتی پیام‌هام رو جواب نمی‌دی، ناراحت میشم” یا “من احساس میکنم که برات مهم نیستم” استفاده کنید. این کار باعث میشه که طرف مقابل حالت دفاعی نگیره و بیشتر به حرفهای شما گوش بده.
انتخاب زمان مناسب: زمان مناسبی رو برای صحبت انتخاب کنید. وقتی هر دو آرامش دارید و فرصت کافی برای صحبت کردن وجود داره.
3. چه چیزی رو بگید:
بیان احساسات: بهش بگید که از این رفتارش ناراحت و گیج شدید. توضیح بدید که بعد از پیشنهاد ازدواج، این رفتار شما رو نگران کرده.
درخواست شفافیت: ازش بخواهید دلیل این رفتار رو بهتون بگه. بپرسید که آیا چیزی باعث ناراحتیش شده یا اینکه فقط مشغله کاری داره.
تعیین حد و مرز: بهش بگید که این نوع بی‌توجهی برای شما قابل قبول نیست و انتظار دارید که در ارتباطشما احترام متقابل رعایت بشه.
به انتظارات خود اشاره کنید: به او بگویید که شما در یک رابطه انتظار دارید که ارتباط و احترام متقابل وجود داشته باشد.
4. چه چیزی نگید:
سرزنش و تهمت: از سرزنش کردن یا استفاده از لحن تند خودداری کنید. این کار باعث ایجاد تنش بیشتر میشه.
تهدید و اصرار: از تهدید کردن یا اصرار زیاد برای گرفتن جواب خودداری کنید. این کار ممکنه نتیجه عکس داشته باشه.
5. تصمیم گیری:
گوش دادن به طرف مقابل: بعد از صحبت با ایشون، به حرف‌هاش خوب گوش کنید و سعی کنید درک کنید که چه اتفاقی افتاده.
تصمیم گیری آگاهانه: بر اساس صحبت‌هایی که داشتید و همچنین احساسات و اولویت‌های خودتون، تصمیم بگیرید که می‌خواهید این رابطه رو ادامه بدید یا نه. این رابطه نباید باعث بشه که شما حس بی ارزشی کنید.
در نهایت:
به نظر میرسه که شما نیاز دارید یک گفتگوی جدی با ایشون داشته باشید تا موضوع روشن بشه. اگر این رفتار ادامه‌دار باشه، شاید بهتر باشه در مورد آینده این رابطه بیشتر فکر کنید. احترام گذاشتن و پاسخگو بودن در یک رابطه سالم بسیار مهمه.
امیدوارم مفید بوده باشه براتون
#پاسخ سرکار خانم کریمی، کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، درمانگر زوج و خانواده
گنجینه گپ روانشناسان
18 Jan, 15:47
#سوال
سلام دوستان خسته نباشيد
من تقريبا تو سن ١٩سالگى با ى خانمى وارد رابطه شدم از طريق مجازي اين خانوم افسرده بود و من مدام به فكرش بودم كه حالش خوب بشه و ميگفت من حالم بده الان نميتونم وارد رابطه شم گذشت گذشت گذشت با هزاران فراز نشيب از اخر بعد سه سال كه تقريبا حالش خوب شده بود و قبلش هم داشت ابراز علاقشو ميكرد اومد بعم گفت ما ب درد هم نميخوريم و من از هم شكستم
بعدش با ى دوستى ك قبلا ميشناختم وارد رابطه شدم كه خيلي خوب داشت ميگذشت كه تا همين دو سه روز پيش بخثمون شد و ايشون هم گفت با اينكه باهم حتي رابطه داشتيم بهت حسي ندارم و حس من مرده و ب وجود نميادو
اينم بگم اين خانوم واقعا غرق تو مشكلاته
و الان من دوبار داره برام همين مشكل ب پيش مياد نميدونم واقعا چيكار كنم و فشار زيادى روم اومده كه همش داره همون اتفاق تكرار ميشه ميخواستم مشاوره بدين ببينم چيكار ميتونم بكنم بيام و جزعياتو كامل بگم
سلام وقت بخیر
دوست عزیز، متاسفم که چنین تجربیات دردناکی رو پشت سر گذاشته‌اید. واقعاً شرایط سختیه که دو بار پشت سر هم با چنین اتفاقی روبرو بشید. اینکه دو رابطه شما به این شکل پایان یافته، نشون میده که ممکنه نیاز به بررسی عمیق‌تر داشته باشید.
قبل از هر چیز، مهمه که بدونید شما تنها نیستید و خیلی از افراد چنین تجربیات رو داشته‌اند. تکرار این الگو نشون میده که شاید نیاز به شناخت بهتر از الگوهای ارتباطی و انتخاب‌های خودتون باشه.
خودشناسی: این فرصت رو داشته باشید که به خودتون و نیازهاتون بیشتر فکر کنید. چه چیزهایی در روابط برای شما مهمه؟ چه انتظاراتی از شریک زندگیتون دارید؟ شناخت نقاط قوت و ضعف شخصیت خودتون و همچنین انتظارات واقع بینانه از یه رابطه، خیلی مهمه.
مدیریت انتظارات: گاهی اوقات، ما انتظارات غیر واقعی از رابطه و شریک زندگی‌مون داریم. یادگیری مدیریت انتظارات و پذیرش تفاوت‌ها، بخشی از یک رابطه سالمه.
مراقبت از خود: در این شرایط سخت، مراقبت از خودتون خیلی مهمه. فعالیت‌هایی رو انجام بدید که بهتون آرامش میده، مثلاً ورزش، گذراندن وقت با دوستان و خانواده، سرگرمی‌های مورد علاقه‌تون، و… .
و الان چند سوال .
در رابطه اولتون:
چه چیزهایی باعث میشد فکر کنید که حال اون خانم بهتر میشه؟
دقیقاً چه فراز و نشیب‌هایی در رابطه داشتید؟
ابراز علاقه‌های اون خانم به چه شکل بود؟
چه چیزی باعث شد که اون خانم بگه به درد هم نمی‌خورید؟
در رابطه دومتون:
چه چیزی در رابطه با دوستتون خوب پیش می‌رفت؟
دلیل اصلی بحثتون چی بود؟
وقتی گفت حسی نداره، چه احساسی داشتید؟
منظورتون از “غرق در مشکلات” بودن این خانم چیه؟
به طور کلی:
چه انتظاراتی از یک رابطه دارید؟
چه چیزی باعث میشه که به فردی جذب بشید؟
آیا فکر میکنید الگوی خاصی در انتخاب‌هاتون وجود داره؟
چقدر برای حفظ رابطه تلاش میکنید؟
اگر مایلید جواب سوالات را بهم بدین تا بیشتر صحبت کنیم.
#پاسخ سرکار خانم کریمی کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، درمانگر زوج و خانواده
سلام دوستان خسته نباشيد
من تقريبا تو سن ١٩سالگى با ى خانمى وارد رابطه شدم از طريق مجازي اين خانوم افسرده بود و من مدام به فكرش بودم كه حالش خوب بشه و ميگفت من حالم بده الان نميتونم وارد رابطه شم گذشت گذشت گذشت با هزاران فراز نشيب از اخر بعد سه سال كه تقريبا حالش خوب شده بود و قبلش هم داشت ابراز علاقشو ميكرد اومد بعم گفت ما ب درد هم نميخوريم و من از هم شكستم
بعدش با ى دوستى ك قبلا ميشناختم وارد رابطه شدم كه خيلي خوب داشت ميگذشت كه تا همين دو سه روز پيش بخثمون شد و ايشون هم گفت با اينكه باهم حتي رابطه داشتيم بهت حسي ندارم و حس من مرده و ب وجود نميادو
اينم بگم اين خانوم واقعا غرق تو مشكلاته
و الان من دوبار داره برام همين مشكل ب پيش مياد نميدونم واقعا چيكار كنم و فشار زيادى روم اومده كه همش داره همون اتفاق تكرار ميشه ميخواستم مشاوره بدين ببينم چيكار ميتونم بكنم بيام و جزعياتو كامل بگم
سلام وقت بخیر
دوست عزیز، متاسفم که چنین تجربیات دردناکی رو پشت سر گذاشته‌اید. واقعاً شرایط سختیه که دو بار پشت سر هم با چنین اتفاقی روبرو بشید. اینکه دو رابطه شما به این شکل پایان یافته، نشون میده که ممکنه نیاز به بررسی عمیق‌تر داشته باشید.
قبل از هر چیز، مهمه که بدونید شما تنها نیستید و خیلی از افراد چنین تجربیات رو داشته‌اند. تکرار این الگو نشون میده که شاید نیاز به شناخت بهتر از الگوهای ارتباطی و انتخاب‌های خودتون باشه.
خودشناسی: این فرصت رو داشته باشید که به خودتون و نیازهاتون بیشتر فکر کنید. چه چیزهایی در روابط برای شما مهمه؟ چه انتظاراتی از شریک زندگیتون دارید؟ شناخت نقاط قوت و ضعف شخصیت خودتون و همچنین انتظارات واقع بینانه از یه رابطه، خیلی مهمه.
مدیریت انتظارات: گاهی اوقات، ما انتظارات غیر واقعی از رابطه و شریک زندگی‌مون داریم. یادگیری مدیریت انتظارات و پذیرش تفاوت‌ها، بخشی از یک رابطه سالمه.
مراقبت از خود: در این شرایط سخت، مراقبت از خودتون خیلی مهمه. فعالیت‌هایی رو انجام بدید که بهتون آرامش میده، مثلاً ورزش، گذراندن وقت با دوستان و خانواده، سرگرمی‌های مورد علاقه‌تون، و… .
و الان چند سوال .
در رابطه اولتون:
چه چیزهایی باعث میشد فکر کنید که حال اون خانم بهتر میشه؟
دقیقاً چه فراز و نشیب‌هایی در رابطه داشتید؟
ابراز علاقه‌های اون خانم به چه شکل بود؟
چه چیزی باعث شد که اون خانم بگه به درد هم نمی‌خورید؟
در رابطه دومتون:
چه چیزی در رابطه با دوستتون خوب پیش می‌رفت؟
دلیل اصلی بحثتون چی بود؟
وقتی گفت حسی نداره، چه احساسی داشتید؟
منظورتون از “غرق در مشکلات” بودن این خانم چیه؟
به طور کلی:
چه انتظاراتی از یک رابطه دارید؟
چه چیزی باعث میشه که به فردی جذب بشید؟
آیا فکر میکنید الگوی خاصی در انتخاب‌هاتون وجود داره؟
چقدر برای حفظ رابطه تلاش میکنید؟
اگر مایلید جواب سوالات را بهم بدین تا بیشتر صحبت کنیم.
#پاسخ سرکار خانم کریمی کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، درمانگر زوج و خانواده
گنجینه گپ روانشناسان
16 Jan, 06:35
#سوال
سلام و احترام ، بعضی از دکترها دستگاههای الکترونیکی مغزی برای درمان وس واس توسعه میکنن ایا از نطر علمی این درسته ؟ ایا شوک الکترونیکی باعث میشه که وسواس فوبیا به طور کامل از بین بره و از شر داروهای ضد وسواسی راحت بشیم
درود و احترام.
این جور درمان ها تا حدودی می تونه موثر باشه ، البته در صورتی که در کنار درمان دارویی و درمان شناختی _ رفتاری قرار بگیره. اگه بخواین به تنهایی از این روش استفاده کنید هم نتیجه خیلی کمی داره و هم هزینه ی زیادی باید صرف کنید.
#پاسخ سرکار خانم رضایی کارشناس ارشد روان شناسی درمانگر کودک و نوجوان
سلام و احترام ، بعضی از دکترها دستگاههای الکترونیکی مغزی برای درمان وس واس توسعه میکنن ایا از نطر علمی این درسته ؟ ایا شوک الکترونیکی باعث میشه که وسواس فوبیا به طور کامل از بین بره و از شر داروهای ضد وسواسی راحت بشیم
درود و احترام.
این جور درمان ها تا حدودی می تونه موثر باشه ، البته در صورتی که در کنار درمان دارویی و درمان شناختی _ رفتاری قرار بگیره. اگه بخواین به تنهایی از این روش استفاده کنید هم نتیجه خیلی کمی داره و هم هزینه ی زیادی باید صرف کنید.
#پاسخ سرکار خانم رضایی کارشناس ارشد روان شناسی درمانگر کودک و نوجوان
گنجینه گپ روانشناسان
16 Jan, 06:32
#سوال
سلام
من یه سوال داشتم درباره ارتباط دوستانه ای که الان تبدیل به یه نوع عشق یه طرفه شده
حقیقتش خودمم نمیدونم عشقه یا صرفا وسواس ولی کاملا علائم عشقو دارم
پر از احساس و استرس و ناراحتی از رفتاراش
ما دوست بودیم و هنوزم هستیم ولی این شخص که پسره و وقتی می بینمش رفتارش رو با دخترا
واقعا با همه دخترا مثل خودم صمیمی میشه
و من فکر میکردم این فقط با من اینطوریه و این حس خیلی بدی میده ...
و میگه دنبال توجه نیست و مردم براش مهم نیستن و درونگراست ولی وقتی یکی میاد سمتش که جذب شخصیتش شده این خیلی راحت اون شخصو راه میده و مثل ادمی که گدای توجهه رفتار میکنه
حقیقتش این رفتار خوبی نیست مثل اینه بمیره برای اون توجه
ولی من ازش میدونم که اون توجه رو از سمت من یا رفیقای پسرش داره و یا وقتی میگه درونگراست
و البته تو گذشته هم همزمان با چند نفر بوده
ولی من وقتی بهش احساسمو نگفتم چرا باید سر اینا ناراحت بشم؟
و من الان وقتی رفتار های اینو با زنا می بینم
میفهمم که اون منو دوست نداره و وقتی قراره اینطوری باشه نمیخوام کلا حسمو بگم و کلا قطع ارتباط کنم و از طرفی تا حالا من به پسری خودم زودتر نگفتم که حسی چیزی دارم
البته اینم بگم خیلی تو حرفاش میگه من براش مهمم و منو دوست داره و بهتریت رفیقشم(دوست داشتن اونطوری نه ، خیلی دوستانه میگتش ، واقعا نمیفهمم منظورش چیه!! و کدوم دوست داشتن رو میگه...)
حالا من چطود با رفیقی که تا دوساله فقط دوستیم بگم باید قطع ارتباط کنم؟ (چون دیدن اون کنار این همه زن حالمو خراب میکنه، حال بهم زنه، خودم مهم ترم تا یه عشق نادرست...)
چه بهونه ای باید بیارم
یا برم و یه رفتار خشک داشته باشم؟
اصلا بعدش میتونم راحت باشم؟ نمیدونم
باید بگم از رفتارای زننده و گرمش با زنا خوشم نمیاد که با همه زنا با یه فرمول رفتار میکنه
اون ۲۳ سالشه من ۲۰ سالمه
سلام، توصیفی که از رفتارهای ایشون داشتید با درونگرا بودن فاصله زیادی داره و به نظر میرسه بیشتر به شخصیت های دون ژوان شباهت دارن. بیان کردید با همه دخترها صمیمی میشن، رفتارهای زننده و گرم با همه خانمها دارن( با یک فرمول یکسان) و این نشون میده ایشون حد و‌مرزی در ارتباط و رفتار با خانمها برای خودشون قائل نیستن و بیشتر، جلب توجه و گرم و جذاب برداشت شدن توسط خانمها با رسیدن به اهداف مورد نظرشونه، کمااینکه اشاره کردید در گذشته هم همزمان با چند نفر در رابطه عاطفی بودن، یعنی این مدل ارتباط برای ایشون به نوعی عادت تبدیل شده و به احتمال بالا در آینده هم تکرار خواهد شد. با توجه به صحبتهاتون مشخصه که هدف شما از ارتباط با ایشون با اهدافی که ایشون دارن، همخوانی نداره، شما دوست دارید برای شریک عاطفی تون خاص و در اولویت باشید اما ایشون به دخترها و خانمها به چشم گزینه هایی نگاه میکنه که جلب توجه شون میتونه منافعی داشته باشه و یا اوقات لذت بخشی رو هر چند گذرا با اونها سپری کنن.
پیداست با وجود سن کم، دختر دانایی هستید چون اشاره کردید « خودم مهمترم تا یه عشق نادرست»، پیشنهاد میکنم در اولین فرصت یه قرار گفتگو با ایشون بذارید، در مورد احساستون نسبت به ایشون نگید، فقط بگید ممنونم ازت به خاطر اینکه در این دو سال یکی از دوستانم بودی و خاطراتی در کنار هم ساختیم، ازت به خاطر تجربیاتی که از این رابطه به دست آوردم ممنونم ، مدتیه که حس کردم هدف و انتظاری که من از رابطه عاطفی دارم، حد و مرزی که در ارتباطم با دیگران دارم خصوصا جنس مخالف،چشم اندازی که برای آینده زندگیم دارم با تو فاصله زیادی داره و شاید یه جاهایی در تضاده، برای همین تصمیم گرفتم که این آخرین ملاقات مون باشه و دیگه با هم به هیچ عنوان تماس یا رابطه دوستی نداشته باشیم.
در صورت نیاز به راهنمایی بیشتر، برای رزرو وقت مشاوره هماهنگ کنید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
سلام
من یه سوال داشتم درباره ارتباط دوستانه ای که الان تبدیل به یه نوع عشق یه طرفه شده
حقیقتش خودمم نمیدونم عشقه یا صرفا وسواس ولی کاملا علائم عشقو دارم
پر از احساس و استرس و ناراحتی از رفتاراش
ما دوست بودیم و هنوزم هستیم ولی این شخص که پسره و وقتی می بینمش رفتارش رو با دخترا
واقعا با همه دخترا مثل خودم صمیمی میشه
و من فکر میکردم این فقط با من اینطوریه و این حس خیلی بدی میده ...
و میگه دنبال توجه نیست و مردم براش مهم نیستن و درونگراست ولی وقتی یکی میاد سمتش که جذب شخصیتش شده این خیلی راحت اون شخصو راه میده و مثل ادمی که گدای توجهه رفتار میکنه
حقیقتش این رفتار خوبی نیست مثل اینه بمیره برای اون توجه
ولی من ازش میدونم که اون توجه رو از سمت من یا رفیقای پسرش داره و یا وقتی میگه درونگراست
و البته تو گذشته هم همزمان با چند نفر بوده
ولی من وقتی بهش احساسمو نگفتم چرا باید سر اینا ناراحت بشم؟
و من الان وقتی رفتار های اینو با زنا می بینم
میفهمم که اون منو دوست نداره و وقتی قراره اینطوری باشه نمیخوام کلا حسمو بگم و کلا قطع ارتباط کنم و از طرفی تا حالا من به پسری خودم زودتر نگفتم که حسی چیزی دارم
البته اینم بگم خیلی تو حرفاش میگه من براش مهمم و منو دوست داره و بهتریت رفیقشم(دوست داشتن اونطوری نه ، خیلی دوستانه میگتش ، واقعا نمیفهمم منظورش چیه!! و کدوم دوست داشتن رو میگه...)
حالا من چطود با رفیقی که تا دوساله فقط دوستیم بگم باید قطع ارتباط کنم؟ (چون دیدن اون کنار این همه زن حالمو خراب میکنه، حال بهم زنه، خودم مهم ترم تا یه عشق نادرست...)
چه بهونه ای باید بیارم
یا برم و یه رفتار خشک داشته باشم؟
اصلا بعدش میتونم راحت باشم؟ نمیدونم
باید بگم از رفتارای زننده و گرمش با زنا خوشم نمیاد که با همه زنا با یه فرمول رفتار میکنه
اون ۲۳ سالشه من ۲۰ سالمه
سلام، توصیفی که از رفتارهای ایشون داشتید با درونگرا بودن فاصله زیادی داره و به نظر میرسه بیشتر به شخصیت های دون ژوان شباهت دارن. بیان کردید با همه دخترها صمیمی میشن، رفتارهای زننده و گرم با همه خانمها دارن( با یک فرمول یکسان) و این نشون میده ایشون حد و‌مرزی در ارتباط و رفتار با خانمها برای خودشون قائل نیستن و بیشتر، جلب توجه و گرم و جذاب برداشت شدن توسط خانمها با رسیدن به اهداف مورد نظرشونه، کمااینکه اشاره کردید در گذشته هم همزمان با چند نفر در رابطه عاطفی بودن، یعنی این مدل ارتباط برای ایشون به نوعی عادت تبدیل شده و به احتمال بالا در آینده هم تکرار خواهد شد. با توجه به صحبتهاتون مشخصه که هدف شما از ارتباط با ایشون با اهدافی که ایشون دارن، همخوانی نداره، شما دوست دارید برای شریک عاطفی تون خاص و در اولویت باشید اما ایشون به دخترها و خانمها به چشم گزینه هایی نگاه میکنه که جلب توجه شون میتونه منافعی داشته باشه و یا اوقات لذت بخشی رو هر چند گذرا با اونها سپری کنن.
پیداست با وجود سن کم، دختر دانایی هستید چون اشاره کردید « خودم مهمترم تا یه عشق نادرست»، پیشنهاد میکنم در اولین فرصت یه قرار گفتگو با ایشون بذارید، در مورد احساستون نسبت به ایشون نگید، فقط بگید ممنونم ازت به خاطر اینکه در این دو سال یکی از دوستانم بودی و خاطراتی در کنار هم ساختیم، ازت به خاطر تجربیاتی که از این رابطه به دست آوردم ممنونم ، مدتیه که حس کردم هدف و انتظاری که من از رابطه عاطفی دارم، حد و مرزی که در ارتباطم با دیگران دارم خصوصا جنس مخالف،چشم اندازی که برای آینده زندگیم دارم با تو فاصله زیادی داره و شاید یه جاهایی در تضاده، برای همین تصمیم گرفتم که این آخرین ملاقات مون باشه و دیگه با هم به هیچ عنوان تماس یا رابطه دوستی نداشته باشیم.
در صورت نیاز به راهنمایی بیشتر، برای رزرو وقت مشاوره هماهنگ کنید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
15 Jan, 16:30
سلام
من یه سوال داشتم درباره ارتباط دوستانه ای که الان تبدیل به یه نوع عشق یه طرفه شده
حقیقتش خودمم نمیدونم عشقه یا صرفا وسواس ولی کاملا علائم عشقو دارم
پر از احساس و استرس و ناراحتی از رفتاراش
ما دوست بودیم و هنوزم هستیم ولی این شخص که پسره و وقتی می بینمش رفتارش رو با دخترا
واقعا با همه دخترا مثل خودم صمیمی میشه
و من فکر میکردم این فقط با من اینطوریه و این حس خیلی بدی میده ...
و میگه دنبال توجه نیست و مردم براش مهم نیستن و درونگراست ولی وقتی یکی میاد سمتش که جذب شخصیتش شده این خیلی راحت اون شخصو راه میده و مثل ادمی که گدای توجهه رفتار میکنه
حقیقتش این رفتار خوبی نیست مثل اینه بمیره برای اون توجه
ولی من ازش میدونم که اون توجه رو از سمت من یا رفیقای پسرش داره و یا وقتی میگه درونگراست
و البته تو گذشته هم همزمان با چند نفر بوده
ولی من وقتی بهش احساسمو نگفتم چرا باید سر اینا ناراحت بشم؟
و من الان وقتی رفتار های اینو با زنا می بینم
میفهمم که اون منو دوست نداره و وقتی قراره اینطوری باشه نمیخوام کلا حسمو بگم و کلا قطع ارتباط کنم و از طرفی تا حالا من به پسری خودم زودتر نگفتم که حسی چیزی دارم
البته اینم بگم خیلی تو حرفاش میگه من براش مهمم و منو دوست داره و بهتریت رفیقشم(دوست داشتن اونطوری نه ، خیلی دوستانه میگتش ، واقعا نمیفهمم منظورش چیه!! و کدوم دوست داشتن رو میگه...)
حالا من چطور با رفیقی که تا دوساله فقط دوستیم بگم باید قطع ارتباط کنم؟ (چون دیدن اون کنار این همه زن حالمو خراب میکنه، حال بهم زنه، خودم مهم ترم تا یه عشق نادرست...)
چه بهونه ای باید بیارم
یا برم و یه رفتار خشک داشته باشم؟
اصلا بعدش میتونم راحت باشم؟ نمیدونم
باید بگم از رفتارای زننده و گرمش با زنا خوشم نمیاد که با همه زنا با یه فرمول رفتار میکنه
اون ۲۳ سالشه من ۲۰ سالمه
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
من یه سوال داشتم درباره ارتباط دوستانه ای که الان تبدیل به یه نوع عشق یه طرفه شده
حقیقتش خودمم نمیدونم عشقه یا صرفا وسواس ولی کاملا علائم عشقو دارم
پر از احساس و استرس و ناراحتی از رفتاراش
ما دوست بودیم و هنوزم هستیم ولی این شخص که پسره و وقتی می بینمش رفتارش رو با دخترا
واقعا با همه دخترا مثل خودم صمیمی میشه
و من فکر میکردم این فقط با من اینطوریه و این حس خیلی بدی میده ...
و میگه دنبال توجه نیست و مردم براش مهم نیستن و درونگراست ولی وقتی یکی میاد سمتش که جذب شخصیتش شده این خیلی راحت اون شخصو راه میده و مثل ادمی که گدای توجهه رفتار میکنه
حقیقتش این رفتار خوبی نیست مثل اینه بمیره برای اون توجه
ولی من ازش میدونم که اون توجه رو از سمت من یا رفیقای پسرش داره و یا وقتی میگه درونگراست
و البته تو گذشته هم همزمان با چند نفر بوده
ولی من وقتی بهش احساسمو نگفتم چرا باید سر اینا ناراحت بشم؟
و من الان وقتی رفتار های اینو با زنا می بینم
میفهمم که اون منو دوست نداره و وقتی قراره اینطوری باشه نمیخوام کلا حسمو بگم و کلا قطع ارتباط کنم و از طرفی تا حالا من به پسری خودم زودتر نگفتم که حسی چیزی دارم
البته اینم بگم خیلی تو حرفاش میگه من براش مهمم و منو دوست داره و بهتریت رفیقشم(دوست داشتن اونطوری نه ، خیلی دوستانه میگتش ، واقعا نمیفهمم منظورش چیه!! و کدوم دوست داشتن رو میگه...)
حالا من چطور با رفیقی که تا دوساله فقط دوستیم بگم باید قطع ارتباط کنم؟ (چون دیدن اون کنار این همه زن حالمو خراب میکنه، حال بهم زنه، خودم مهم ترم تا یه عشق نادرست...)
چه بهونه ای باید بیارم
یا برم و یه رفتار خشک داشته باشم؟
اصلا بعدش میتونم راحت باشم؟ نمیدونم
باید بگم از رفتارای زننده و گرمش با زنا خوشم نمیاد که با همه زنا با یه فرمول رفتار میکنه
اون ۲۳ سالشه من ۲۰ سالمه
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
15 Jan, 16:26
۲۹ سالمه
دانشجوی حقوق
با اقایی به مدت یک هفته اشنا شدم
ایشون ۳۲ و وکیل
در این‌یک‌هفته شاید ۵ روزش همو دیدیم
یعنی هروقت گفتم بیا اومده
و خیلی خوش برخورد
بخیل نیست
و وقتی کنارشم رضایت دارم(البته فعلا و در حد این‌یک هفته نظرم رو گفتم)
اما چیزی که ناراحتم میکنه
اینه که جواب پیام هامو دیر ب دیر میده
مثلا صبح یک‌پیام صبح بخیر میگه
بعد میررررره تا ۳ ظهر ازَش خبری نیست...
اما اونطوری نیست ک تو این تایم گوشی دستش نباشه
یا از اون ادمهایی باشه که گوشی کم دست میگیرن..
شده که پیش خودم بوده
هرپیامی میاد همون لحظه حواب میده..
اما نسبت ب من اینجوری نیست!
مثلا پیام‌منو سبن‌نمیکنه
اما توی اینستا داره جواب کامنتارو میده!
تنها چیزی که داره اذیتم‌میکنه
نسبت ب این‌اقا
این موضوعه..
بهشم گفتم
درجواب میگه بی توحه نیستم بهت
اگر بی توجه بودم کلا جواب نمیدادم
حالا دیر یا زودش فرق نداره!
اما من دوست ندارم پیام ۹ صبحم
۳ عصر جواب داده بشه
اصلا شاید کار واحب داشتم‌باهاش..
میشه بگید باید چکار کنم؟
چون‌اول اشنایی صبر کنم؟؟
اشتباه از منه که این خواسته رو دارم
یا اون اقا؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
دانشجوی حقوق
با اقایی به مدت یک هفته اشنا شدم
ایشون ۳۲ و وکیل
در این‌یک‌هفته شاید ۵ روزش همو دیدیم
یعنی هروقت گفتم بیا اومده
و خیلی خوش برخورد
بخیل نیست
و وقتی کنارشم رضایت دارم(البته فعلا و در حد این‌یک هفته نظرم رو گفتم)
اما چیزی که ناراحتم میکنه
اینه که جواب پیام هامو دیر ب دیر میده
مثلا صبح یک‌پیام صبح بخیر میگه
بعد میررررره تا ۳ ظهر ازَش خبری نیست...
اما اونطوری نیست ک تو این تایم گوشی دستش نباشه
یا از اون ادمهایی باشه که گوشی کم دست میگیرن..
شده که پیش خودم بوده
هرپیامی میاد همون لحظه حواب میده..
اما نسبت ب من اینجوری نیست!
مثلا پیام‌منو سبن‌نمیکنه
اما توی اینستا داره جواب کامنتارو میده!
تنها چیزی که داره اذیتم‌میکنه
نسبت ب این‌اقا
این موضوعه..
بهشم گفتم
درجواب میگه بی توحه نیستم بهت
اگر بی توجه بودم کلا جواب نمیدادم
حالا دیر یا زودش فرق نداره!
اما من دوست ندارم پیام ۹ صبحم
۳ عصر جواب داده بشه
اصلا شاید کار واحب داشتم‌باهاش..
میشه بگید باید چکار کنم؟
چون‌اول اشنایی صبر کنم؟؟
اشتباه از منه که این خواسته رو دارم
یا اون اقا؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
11 Jan, 17:08
#سوال
شما تا کجا اشتباه در رابطه رو می‌بخشید؟
میزان بخشش در یک رابطه بستگی به عوامل مختلفی داره و از فردی به فرد دیگه متفاوته.
نوع اشتباه
تکرار اشتباه
صداقت و پشیمانی
ارزش رابطه
چقدر رابطه برای شما ارزشمنده؟ اگر رابطه برای شما اهمیت زیادی داشته باشه، ممکنه تلاش بیشتری برای حل مسائل و بخشش انجام بدید.
احساسات شخصی
آیا احساس میکنید بعد از بخشیدن میتونید اعتماد رو دوباره بسازید؟ اگر بعد از بخشش همچنان احساسات منفی باقی بمونه، ممکنه رابطه به مشکل بخوره.
در نهایت، بخشش باید یک انتخاب آگاهانه باشه و نباید به معنی نادیده گرفتن نیازها یا احساسات خودتون باشه. اگر اشتباهی باعث بشه که احساس امنیت و ارزش شما در رابطه از بین بره، ممکنه لازم باشه به جدایی یا تغییر مسیر فکر کنید.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
شما تا کجا اشتباه در رابطه رو می‌بخشید؟
میزان بخشش در یک رابطه بستگی به عوامل مختلفی داره و از فردی به فرد دیگه متفاوته.
نوع اشتباه
تکرار اشتباه
صداقت و پشیمانی
ارزش رابطه
چقدر رابطه برای شما ارزشمنده؟ اگر رابطه برای شما اهمیت زیادی داشته باشه، ممکنه تلاش بیشتری برای حل مسائل و بخشش انجام بدید.
احساسات شخصی
آیا احساس میکنید بعد از بخشیدن میتونید اعتماد رو دوباره بسازید؟ اگر بعد از بخشش همچنان احساسات منفی باقی بمونه، ممکنه رابطه به مشکل بخوره.
در نهایت، بخشش باید یک انتخاب آگاهانه باشه و نباید به معنی نادیده گرفتن نیازها یا احساسات خودتون باشه. اگر اشتباهی باعث بشه که احساس امنیت و ارزش شما در رابطه از بین بره، ممکنه لازم باشه به جدایی یا تغییر مسیر فکر کنید.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
11 Jan, 17:06
#سوال
شما تا کجا اشتباه در رابطه رو می‌بخشید؟
سلام شب بخیر.
این سوال خیلی مهمیه و جواب قطعی و یکسانی براش وجود نداره، چون میزان بخشش توی هر رابطه‌ای کاملا بستگی به آدمها، ارزشها، شرایط و نوع اشتباه داره. اما اجازه بدید چند تا جنبه مهم رو بررسی کنیم:
چرا بخشش مهمه؟
آرامش درونی: بخشش باعث میشه از بار سنگین خشم، کینه و ناراحتی رها بشیم و آرامش درونی بیشتری رو تجربه کنیم.
رشد شخصی: بخشیدن بهمون کمک میکنه تا از اشتباهات دیگران درس بگیریم و خودمون رو رشد بدیم.
حفظ رابطه: بخشش یکی از پایه‌های اصلی روابط سالم و پایدار هست. بدون بخشش، رابطه به مرور زمان فرسوده و تخریب میشه.
عواملی که روی تصمیم به بخشش تاثیر میذارن:
نوع اشتباه:
اشتباهات کوچک و سهوی: معمولا بخشیدن این اشتباهات آسون‌تره. مثلاً فراموش کردن یک قرار یا یک حرف بی منظور.
اشتباهات بزرگ و عمدی: بخشیدن این نوع اشتباهات خیلی سخت‌تره و نیاز به زمان، تلاش و بررسی بیشتری داره. مثل خیانت، دروغگویی یا آسیب‌های جدی روانی یا جسمی.
تکرار اشتباه: اگه فرد بارها یک اشتباه رو تکرار کنه، بخشیدن اون سخت‌تر میشه چون نشون میده فرد تمایلی به تغییر و اصلاح رفتار نداره.
نیّت و پشیمانی فرد:
نیّت خوب: اگه فرد اشتباهی کرده باشه اما نیتش خوب بوده باشه، بخشیدنش راحت‌تره.
پشیمانی واقعی: اگه فرد واقعاً از کارش پشیمون باشه، عذرخواهی کنه و نشون بده که میخواد جبران کنه، بخشش اون منطقی‌تره.
ارزش‌های شما:
اهمیت رابطه: اگه رابطه براتون خیلی ارزشمند باشه، احتمالا بیشتر تلاش میکنید تا فرد رو ببخشید و رابطه رو حفظ کنید.
باورهای شخصی: باورها و ارزش‌های شخصی شما در مورد بخشش هم تاثیرگذار هستن. مثلاً بعضی افراد بخشش رو یک فضیلت و بعضی دیگه اون رو ضعف می‌دونن.
آسیب وارده:
شدت آسیب: اگه آسیب وارده خیلی شدید باشه، بخشیدنش سخت‌تره.
تأثیر بلندمدت: اگه اشتباهی که فرد کرده، تاثیر بلندمدتی روی شما گذاشته باشه، ممکنه بخشش برای شما زمان بیشتری ببره.
حد و مرزهای شما:
احترام به خود: مهمترین چیز اینه که به خودتون احترام بذارید و اجازه ندین کسی از شما سوء استفاده کنه یا بهتون آسیب برسونه.
حفظ سلامت روان: اگه بخشیدن فرد باعث بشه شما از نظر روانی آسیب ببینید، نباید خودتون رو مجبور به بخشش کنید.
چه زمانی بخشش منطقیه؟
وقتی فرد واقعا پشیمونه و نشون میده که میخواد تغییر کنه.
وقتی بخشیدن به شما کمک میکنه تا آرامش درونی خودتون رو حفظ کنید.
وقتی بخشیدن باعث رشد و بهبود رابطه میشه.
چه زمانی نباید بخشید؟
وقتی فرد هیچ پشیمانی نداره و به تکرار اشتباهش ادامه میده.
وقتی بخشیدن به شما آسیب میزنه و باعث میشه از نظر روانی رنج بکشید.
وقتی فرد از شما سوء استفاده میکنه و به شما احترام نمیذاره.
نکته مهم:
بخشیدن اجباری نیست. هیچ کس نمیتونه شما رو مجبور کنه که کسی رو ببخشید. شما حق انتخاب دارید.
بخشش یک فرآینده. بخشیدن زمان میبره و شما باید به خودتون فرصت بدید تا این فرآیند رو طی کنید.
بخشیدن به معنی فراموش کردن نیست. شما میتونید فرد رو ببخشید اما اشتباهش رو فراموش نکنید و یاد بگیرید که در آینده از اون اشتباه محافظت کنید.
محدودیت‌های خودت رو بشناس. بدون که چقدر میتونی تحمل کنی و کجا باید متوقف کنی. اگه آسیبی که بهت وارد شده، بیشتر از حد تحملته، بخشیدن انتخاب عاقلانه‌ای نیست.
#پاسخ سرکار خانم کریمی کارشناس ارشد روان شناسی عمومی ، مشاور زوج و خانواده
شما تا کجا اشتباه در رابطه رو می‌بخشید؟
سلام شب بخیر.
این سوال خیلی مهمیه و جواب قطعی و یکسانی براش وجود نداره، چون میزان بخشش توی هر رابطه‌ای کاملا بستگی به آدمها، ارزشها، شرایط و نوع اشتباه داره. اما اجازه بدید چند تا جنبه مهم رو بررسی کنیم:
چرا بخشش مهمه؟
آرامش درونی: بخشش باعث میشه از بار سنگین خشم، کینه و ناراحتی رها بشیم و آرامش درونی بیشتری رو تجربه کنیم.
رشد شخصی: بخشیدن بهمون کمک میکنه تا از اشتباهات دیگران درس بگیریم و خودمون رو رشد بدیم.
حفظ رابطه: بخشش یکی از پایه‌های اصلی روابط سالم و پایدار هست. بدون بخشش، رابطه به مرور زمان فرسوده و تخریب میشه.
عواملی که روی تصمیم به بخشش تاثیر میذارن:
نوع اشتباه:
اشتباهات کوچک و سهوی: معمولا بخشیدن این اشتباهات آسون‌تره. مثلاً فراموش کردن یک قرار یا یک حرف بی منظور.
اشتباهات بزرگ و عمدی: بخشیدن این نوع اشتباهات خیلی سخت‌تره و نیاز به زمان، تلاش و بررسی بیشتری داره. مثل خیانت، دروغگویی یا آسیب‌های جدی روانی یا جسمی.
تکرار اشتباه: اگه فرد بارها یک اشتباه رو تکرار کنه، بخشیدن اون سخت‌تر میشه چون نشون میده فرد تمایلی به تغییر و اصلاح رفتار نداره.
نیّت و پشیمانی فرد:
نیّت خوب: اگه فرد اشتباهی کرده باشه اما نیتش خوب بوده باشه، بخشیدنش راحت‌تره.
پشیمانی واقعی: اگه فرد واقعاً از کارش پشیمون باشه، عذرخواهی کنه و نشون بده که میخواد جبران کنه، بخشش اون منطقی‌تره.
ارزش‌های شما:
اهمیت رابطه: اگه رابطه براتون خیلی ارزشمند باشه، احتمالا بیشتر تلاش میکنید تا فرد رو ببخشید و رابطه رو حفظ کنید.
باورهای شخصی: باورها و ارزش‌های شخصی شما در مورد بخشش هم تاثیرگذار هستن. مثلاً بعضی افراد بخشش رو یک فضیلت و بعضی دیگه اون رو ضعف می‌دونن.
آسیب وارده:
شدت آسیب: اگه آسیب وارده خیلی شدید باشه، بخشیدنش سخت‌تره.
تأثیر بلندمدت: اگه اشتباهی که فرد کرده، تاثیر بلندمدتی روی شما گذاشته باشه، ممکنه بخشش برای شما زمان بیشتری ببره.
حد و مرزهای شما:
احترام به خود: مهمترین چیز اینه که به خودتون احترام بذارید و اجازه ندین کسی از شما سوء استفاده کنه یا بهتون آسیب برسونه.
حفظ سلامت روان: اگه بخشیدن فرد باعث بشه شما از نظر روانی آسیب ببینید، نباید خودتون رو مجبور به بخشش کنید.
چه زمانی بخشش منطقیه؟
وقتی فرد واقعا پشیمونه و نشون میده که میخواد تغییر کنه.
وقتی بخشیدن به شما کمک میکنه تا آرامش درونی خودتون رو حفظ کنید.
وقتی بخشیدن باعث رشد و بهبود رابطه میشه.
چه زمانی نباید بخشید؟
وقتی فرد هیچ پشیمانی نداره و به تکرار اشتباهش ادامه میده.
وقتی بخشیدن به شما آسیب میزنه و باعث میشه از نظر روانی رنج بکشید.
وقتی فرد از شما سوء استفاده میکنه و به شما احترام نمیذاره.
نکته مهم:
بخشیدن اجباری نیست. هیچ کس نمیتونه شما رو مجبور کنه که کسی رو ببخشید. شما حق انتخاب دارید.
بخشش یک فرآینده. بخشیدن زمان میبره و شما باید به خودتون فرصت بدید تا این فرآیند رو طی کنید.
بخشیدن به معنی فراموش کردن نیست. شما میتونید فرد رو ببخشید اما اشتباهش رو فراموش نکنید و یاد بگیرید که در آینده از اون اشتباه محافظت کنید.
محدودیت‌های خودت رو بشناس. بدون که چقدر میتونی تحمل کنی و کجا باید متوقف کنی. اگه آسیبی که بهت وارد شده، بیشتر از حد تحملته، بخشیدن انتخاب عاقلانه‌ای نیست.
#پاسخ سرکار خانم کریمی کارشناس ارشد روان شناسی عمومی ، مشاور زوج و خانواده
گنجینه گپ روانشناسان
11 Jan, 15:19
#سوال
شما تا کجا اشتباه در رابطه رو می‌بخشید؟
تا جایی که طرف مقابل ارزشهامون رو نادیده نگیره
تا جایی که از خط قرمزهامون رد نشده
تا جایی که مسئولیت اشتباهش رو بپذیره
تا جایی که عزت نفس مون آسیب نبینه
تا جایی که بخشیدن و ادامه دادن، به بهای از دست رفتن سلامت جسمی، روانی و آرامش خودمون و یا فرزندمون نباشه
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
شما تا کجا اشتباه در رابطه رو می‌بخشید؟
تا جایی که طرف مقابل ارزشهامون رو نادیده نگیره
تا جایی که از خط قرمزهامون رد نشده
تا جایی که مسئولیت اشتباهش رو بپذیره
تا جایی که عزت نفس مون آسیب نبینه
تا جایی که بخشیدن و ادامه دادن، به بهای از دست رفتن سلامت جسمی، روانی و آرامش خودمون و یا فرزندمون نباشه
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
09 Jan, 18:30
📌 برای دسترسی به بانک فیلم ها ، جزوات و کتاب‌های آموزشی
تدریس ها و جزوات رایگان دکتری و ارشد، کارگاههای رایگان دکتر صاحبی، دکتر اوحدی، دکتر مکری، خودشناسی، خودشکوفایی، کتاب های صوتی، ترجمه مقالات، روان درمانی مثبت نگر، نوشتن پایان نامه با هوش مصنوعی، صفر تا صد وزارت بهداشت، تکنیک های درمانی، آموزش مصاحبه بالینی...
کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید 👇
https://t.me/addlist/p9qIAaYIT8UyZDM0
تدریس ها و جزوات رایگان دکتری و ارشد، کارگاههای رایگان دکتر صاحبی، دکتر اوحدی، دکتر مکری، خودشناسی، خودشکوفایی، کتاب های صوتی، ترجمه مقالات، روان درمانی مثبت نگر، نوشتن پایان نامه با هوش مصنوعی، صفر تا صد وزارت بهداشت، تکنیک های درمانی، آموزش مصاحبه بالینی...
کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید 👇
https://t.me/addlist/p9qIAaYIT8UyZDM0
گنجینه گپ روانشناسان
09 Jan, 10:44
#سوال
سلام به همه دوستان و تشکر از مدیران خوب گروه.
برای کسی که سالها خبرهای بد و ناامید کننده می‌رسیده و یهو چندین خبر خوش براش اومده باید چیکار کنه که بتونه اینو هضم کنه.
مغزش انتظار و کشش شنیدن اخبار خوب رو به این شدت نداره و اعصاب و روانش به کل به هم ریخته.
تندخو و عصبی شده.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
سلام
مواجهه با تغییرات ناگهانی، حتی اگر مثبت باشه، میتونه برای ذهن و بدن سخت باشه. مغز ما به مرور زمان به یک الگوی مشخص عادت میکنه، و وقتی این الگو به سرعت تغییر میکنه (مثلاً از دریافت خبرهای بد به سمت دریافت خبرهای خوش)، ممکنه نوعی شوک روانی یا احساسی ایجاد بشه. این واکنش طبیعیه و با مدیریت درست میشه ازش عبور کرد.
به خودتون زمان بدید
ذهن نیاز به زمان داره تا شرایط جدید رو بپذیره و باهاش کنار بیاد. سعی کنید به خودتون فشار نیارید که فوراً با این تغییرات کنار بیاید.
احساسات رو شناسایی کنید ممکنه حس کنید این اخبار خوب بیش از حد غیرمنتظره یا “غیرواقعی” هستن، یا حتی نگران باشید که موقتی باشن.
این احساسات رو سرکوب نکنید؛ بهشون اجازه بدید وجود داشته باشن. میتونید این افکار و احساسات رو بنویسید یا با یک نفر مطمئن در موردش صحبت کنید.
تکنیک‌های آرامش‌بخش رو امتحان کنید
اگر تندخو و عصبی شدید، این نشونه‌ای از استرس مغز شماست. برای کاهش این حالت:
تنفس عمیق رو امتحان کنید.
یوگا یا مدیتیشن این فعالیت‌ها به تنظیم اعصاب و پذیرش شرایط جدید کمک میکنن.
فعالیت بدنی ورزش سبک (مثل پیاده‌روی) به تخلیه انرژی عصبی کمک میکنه.
واقع‌گرایانه به تغییرات نگاه کنید
اخبار خوش میتونن امید و شادی بیارن، ولی اگه ذهن شما به سناریوهای بدبینانه عادت کرده، ممکنه ناخودآگاه این تغییرات رو تهدیدکننده ببینه.
• به خودتون یادآوری کنید که “اخبار خوب” به معنی خطر نیست.
• سعی کنید این تغییرات رو به بخش‌های کوچکتر تقسیم کنید و به تدریج هضم کنید. مثلاً به جای تمرکز روی تمام تغییرات خوب، هر روز روی یک جنبه مثبت تمرکز کنید.
اگر این وضعیت طولانی شد یا شدت زیادی پیدا کرد، مشاوره گرفتن از یک روانشناس میتونه خیلی مؤثر باشه.
احساس عصبانیت یا استرس در برابر تغییرات حتی مثبت، طبیعی و موقتیه. با خودتون مهربون باشید و اجازه بدید ذهنتون با سرعت خودش این شرایط رو بپذیره.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام به همه دوستان و تشکر از مدیران خوب گروه.
برای کسی که سالها خبرهای بد و ناامید کننده می‌رسیده و یهو چندین خبر خوش براش اومده باید چیکار کنه که بتونه اینو هضم کنه.
مغزش انتظار و کشش شنیدن اخبار خوب رو به این شدت نداره و اعصاب و روانش به کل به هم ریخته.
تندخو و عصبی شده.
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
سلام
مواجهه با تغییرات ناگهانی، حتی اگر مثبت باشه، میتونه برای ذهن و بدن سخت باشه. مغز ما به مرور زمان به یک الگوی مشخص عادت میکنه، و وقتی این الگو به سرعت تغییر میکنه (مثلاً از دریافت خبرهای بد به سمت دریافت خبرهای خوش)، ممکنه نوعی شوک روانی یا احساسی ایجاد بشه. این واکنش طبیعیه و با مدیریت درست میشه ازش عبور کرد.
به خودتون زمان بدید
ذهن نیاز به زمان داره تا شرایط جدید رو بپذیره و باهاش کنار بیاد. سعی کنید به خودتون فشار نیارید که فوراً با این تغییرات کنار بیاید.
احساسات رو شناسایی کنید ممکنه حس کنید این اخبار خوب بیش از حد غیرمنتظره یا “غیرواقعی” هستن، یا حتی نگران باشید که موقتی باشن.
این احساسات رو سرکوب نکنید؛ بهشون اجازه بدید وجود داشته باشن. میتونید این افکار و احساسات رو بنویسید یا با یک نفر مطمئن در موردش صحبت کنید.
تکنیک‌های آرامش‌بخش رو امتحان کنید
اگر تندخو و عصبی شدید، این نشونه‌ای از استرس مغز شماست. برای کاهش این حالت:
تنفس عمیق رو امتحان کنید.
یوگا یا مدیتیشن این فعالیت‌ها به تنظیم اعصاب و پذیرش شرایط جدید کمک میکنن.
فعالیت بدنی ورزش سبک (مثل پیاده‌روی) به تخلیه انرژی عصبی کمک میکنه.
واقع‌گرایانه به تغییرات نگاه کنید
اخبار خوش میتونن امید و شادی بیارن، ولی اگه ذهن شما به سناریوهای بدبینانه عادت کرده، ممکنه ناخودآگاه این تغییرات رو تهدیدکننده ببینه.
• به خودتون یادآوری کنید که “اخبار خوب” به معنی خطر نیست.
• سعی کنید این تغییرات رو به بخش‌های کوچکتر تقسیم کنید و به تدریج هضم کنید. مثلاً به جای تمرکز روی تمام تغییرات خوب، هر روز روی یک جنبه مثبت تمرکز کنید.
اگر این وضعیت طولانی شد یا شدت زیادی پیدا کرد، مشاوره گرفتن از یک روانشناس میتونه خیلی مؤثر باشه.
احساس عصبانیت یا استرس در برابر تغییرات حتی مثبت، طبیعی و موقتیه. با خودتون مهربون باشید و اجازه بدید ذهنتون با سرعت خودش این شرایط رو بپذیره.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
08 Jan, 16:32
#سوال
سلام دوستان خوب هستین چند وقتی هست اصلا بی انگیزه شدم به هیچ علاقه ای خاصی نشون نمیدم کلا نمیدونم چرا اینطوری هستم
برای مثال همین چند وقت پیش با دوستان رفتیم شمال تفریح اصلا هیچ واکنشی نداشتم حال خوبه میگم. قدیم مثل با ورزش بوکس زیاد حال میکردم الان اصلا میرم باشگاه هیچ انگیزه ای ندارم. و همچنین دوماه پیش با شوق رفتم زبان ثبت نام کنم کردم. الان اصلا خوشم نمیاد ازش
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام دوستان خوب هستین چند وقتی هست اصلا بی انگیزه شدم به هیچ علاقه ای خاصی نشون نمیدم کلا نمیدونم چرا اینطوری هستم
برای مثال همین چند وقت پیش با دوستان رفتیم شمال تفریح اصلا هیچ واکنشی نداشتم حال خوبه میگم. قدیم مثل با ورزش بوکس زیاد حال میکردم الان اصلا میرم باشگاه هیچ انگیزه ای ندارم. و همچنین دوماه پیش با شوق رفتم زبان ثبت نام کنم کردم. الان اصلا خوشم نمیاد ازش
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
08 Jan, 16:28
سلام
#سوال
من ۲۰ سالمه و با دختری آشنا شدم که حرفای شدیدا صمیمانه و لاس های شدید میزنه باهام و حرفایی بهم میزنه که حس خاص بودن داره اینکه من براش یه شخص خاصم
و یکی از گفتگو هامون به جایی رسید که بهش گفتم این حرفارو میزنی چون تو حال خودت نیستی؟ و بهم گفت نه حالت عادیمم و اگه کسی تو رو بخواد نباید فکر کنی تو حال خودش نیست
و بعد درکنارش هم میگه حسی بهت ندارم
خب این واقعا غیر قابل درکه برام
منو توی این افکار میزاره که از من خوشش میاد یا نمیاد
از یه طرف میگه تو برای من خاصی از یه طرف میگه من بهت حسی ندارم
خب این واقعا گیج کنندس
خب چجوری یه فرد وقتی بهش حس نداره براش خاصه؟
من الان باید چیکار کنم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
#سوال
من ۲۰ سالمه و با دختری آشنا شدم که حرفای شدیدا صمیمانه و لاس های شدید میزنه باهام و حرفایی بهم میزنه که حس خاص بودن داره اینکه من براش یه شخص خاصم
و یکی از گفتگو هامون به جایی رسید که بهش گفتم این حرفارو میزنی چون تو حال خودت نیستی؟ و بهم گفت نه حالت عادیمم و اگه کسی تو رو بخواد نباید فکر کنی تو حال خودش نیست
و بعد درکنارش هم میگه حسی بهت ندارم
خب این واقعا غیر قابل درکه برام
منو توی این افکار میزاره که از من خوشش میاد یا نمیاد
از یه طرف میگه تو برای من خاصی از یه طرف میگه من بهت حسی ندارم
خب این واقعا گیج کنندس
خب چجوری یه فرد وقتی بهش حس نداره براش خاصه؟
من الان باید چیکار کنم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
08 Jan, 16:27
#سوال
سلام خانم۳۵ و آقای ۳۷ساله هستند و براثر یک اختلاف نظر خیلی اساسی که به تفاهم نمیرسن تصمیم به طلاق توافقی گرفتن و تقاضای طلاق دادن اما خانم به نظر خودش خیلی مصمم هست و هنوز اون عدم تفاهم وجود داره سر یک موضوع خاص ولی خانم همش به آقا میگه بیا جدانشیم و مدام بهش میگه داری اشتباه میکنی و بدون من نمیتونی زندگی کنی خانم پیشنهاد گفتگوبه همسرشون داده ولی بازم بی فایده بوده و هرکدوم درمورد اون مشکل خاص کوتاه نمیان و آقا میگه این موضوع براش خیلی مهمه به نظرتون چرا خانم طرح طلاق توافقی رو پذرفته ولی این جور نظر میدن به نظرتون آیا میخواسته با طرح طلاق آقا رو محک بزنه و بترسونه ؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام خانم۳۵ و آقای ۳۷ساله هستند و براثر یک اختلاف نظر خیلی اساسی که به تفاهم نمیرسن تصمیم به طلاق توافقی گرفتن و تقاضای طلاق دادن اما خانم به نظر خودش خیلی مصمم هست و هنوز اون عدم تفاهم وجود داره سر یک موضوع خاص ولی خانم همش به آقا میگه بیا جدانشیم و مدام بهش میگه داری اشتباه میکنی و بدون من نمیتونی زندگی کنی خانم پیشنهاد گفتگوبه همسرشون داده ولی بازم بی فایده بوده و هرکدوم درمورد اون مشکل خاص کوتاه نمیان و آقا میگه این موضوع براش خیلی مهمه به نظرتون چرا خانم طرح طلاق توافقی رو پذرفته ولی این جور نظر میدن به نظرتون آیا میخواسته با طرح طلاق آقا رو محک بزنه و بترسونه ؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
07 Jan, 17:04
🎉 همایش ملی جوانان، ازدواج و خانواده
📚 دانشگاه زنجان با همکاری مراکز علمی معتبر، این همایش را برگزار میکند.
🔍 محورهای همایش:
عوامل اجتماعی مرتبط با ازدواج جوانان
ازدواج، مشاوره و مسائل نوظهور
الگوهای همسرگزینی و پیامدهای آن
ازدواج و خانواده در بستر گذار جمعیتی دوم
و...
🗓 مهلت‌های مهم:
ارسال مقالات: 20 بهمن 1403
تاریخ برگزاری: 1 اسفند 1403
ارسال مقالات:
📩ایمیل: [email protected]
🌐 سایت: family.znu.ac.ir
اطلاعات بیشتر:
📞شماره تماس: 09120640837
🔗 کد اختصاصی: 92103-ISC: 03240
📍 محل برگزاری:
دانشگاه زنجان، دانشکده علوم انسانی
✅ مهلت ارسال تمدید شد!
همراه ما باشید و در این رویداد علمی مشارکت کنید! 💬
📚 دانشگاه زنجان با همکاری مراکز علمی معتبر، این همایش را برگزار میکند.
🔍 محورهای همایش:
عوامل اجتماعی مرتبط با ازدواج جوانان
ازدواج، مشاوره و مسائل نوظهور
الگوهای همسرگزینی و پیامدهای آن
ازدواج و خانواده در بستر گذار جمعیتی دوم
و...
🗓 مهلت‌های مهم:
ارسال مقالات: 20 بهمن 1403
تاریخ برگزاری: 1 اسفند 1403
ارسال مقالات:
📩ایمیل: [email protected]
🌐 سایت: family.znu.ac.ir
اطلاعات بیشتر:
📞شماره تماس: 09120640837
🔗 کد اختصاصی: 92103-ISC: 03240
📍 محل برگزاری:
دانشگاه زنجان، دانشکده علوم انسانی
✅ مهلت ارسال تمدید شد!
همراه ما باشید و در این رویداد علمی مشارکت کنید! 💬
گنجینه گپ روانشناسان
06 Jan, 12:03
#سوال
من تو ارتباطم به مشکل خوردم
طرف مقابل من تکلیفش اصلا با خودش مشخص نیست با اینکه با هم تفاهمی نداریم
اصرار به ادامه رابطه داره وقتی هم به سمتش میری بی محلی میکنه و جواب نمیده
الانم مدتی هست میگه تو میخوای من تحت فشار بزاری برای ادامه رابطه والا من همچنین قصدی ندارم بارها هم بهش گفتم من تو این رابطه دارم آسیب میبینم
منم قصد آسیب زدن به طرف مقابل ندارم
ممنون میشم کمکم کنید
سلام وقت بخیر
طرف مقابل شما به احتمال بسیار زیاد "ترس از صمیمیت" دارند و این خودش میتونه دلایل مختلفی داشته باشه...
لزوما روابط عاطفی نباید همراه با تفاهم مطلق باشه و دیدن تفاوت های هم و سازگار شدن با آن بخشی از رابطه را تشکیل میده
درنهایت چیزی که در رابطه از هر چیز دیگری مهم تره "توافق" هست
یعنی تو و پارتنرت باهم توانایی صحبت کردن درست داشته باشید و این نیازمند یادگیری هست.
در صورت نیاز به کمک و راهنمایی بیشتر میتونی آیدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
من تو ارتباطم به مشکل خوردم
طرف مقابل من تکلیفش اصلا با خودش مشخص نیست با اینکه با هم تفاهمی نداریم
اصرار به ادامه رابطه داره وقتی هم به سمتش میری بی محلی میکنه و جواب نمیده
الانم مدتی هست میگه تو میخوای من تحت فشار بزاری برای ادامه رابطه والا من همچنین قصدی ندارم بارها هم بهش گفتم من تو این رابطه دارم آسیب میبینم
منم قصد آسیب زدن به طرف مقابل ندارم
ممنون میشم کمکم کنید
سلام وقت بخیر
طرف مقابل شما به احتمال بسیار زیاد "ترس از صمیمیت" دارند و این خودش میتونه دلایل مختلفی داشته باشه...
لزوما روابط عاطفی نباید همراه با تفاهم مطلق باشه و دیدن تفاوت های هم و سازگار شدن با آن بخشی از رابطه را تشکیل میده
درنهایت چیزی که در رابطه از هر چیز دیگری مهم تره "توافق" هست
یعنی تو و پارتنرت باهم توانایی صحبت کردن درست داشته باشید و این نیازمند یادگیری هست.
در صورت نیاز به کمک و راهنمایی بیشتر میتونی آیدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
05 Jan, 17:29
#سوال
سلام آیا شخصی با اختلال شخصیت خودشیفتگی یا همون نارسیسم متوجه و آگاه هست منظورم اینه آگاهانه با روان اشخاص بازی میکنه و خودش به زشتی کارهاش آگاه هست یا درکی از زشتی اعمالش نداره ؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام آیا شخصی با اختلال شخصیت خودشیفتگی یا همون نارسیسم متوجه و آگاه هست منظورم اینه آگاهانه با روان اشخاص بازی میکنه و خودش به زشتی کارهاش آگاه هست یا درکی از زشتی اعمالش نداره ؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
04 Jan, 16:35
#سوال
سلام و عرض ادب خدمت همه ی عزیزان.
یه سوالی داشتم.میخواستم بدون حس دیدن رابطه همسر با کسی دیگه و یا حس های این مدلی کاملا میتونه طبیعی باشه و یه نوع گرایش یا بیماری خاصی حساب میشه؟
سلام
سؤالی که مطرح کردید به روانشناسی فردی، روابط عاطفی، و حتی فرهنگ و ارزش‌های اجتماعی مربوط میشه
حس دیدن رابطه همسر با شخص دیگه ای میتونه معانی مختلفی داشته باشه و بسته به فرد، موقعیت و دلایل، متفاوت تفسیر میشه.
کنجکاوی ذهنی یا خیالات که گاهی این حس صرفاً نوعی کنجکاوی ذهنی یا خیال‌پردازیه و لزوماً نشون دهنده نیاز یا گرایش خاصی نیست.
نوعی فتیش یا گرایش جنسی که برخی افراد به دلایل روانی و جنسی، از تصور اینکه شریک‌شون با شخص دیگه ای در ارتباط باشه، تحریک میشن. این موضوع در روانشناسی به‌عنوان یک فانتزی یا تمایل خاص جنسی شناخته میشه.
ناامنی یا ترس از خیانت این حس میتونه ناشی از اضطراب یا ترس از خیانت باشه که گاهی به شکل خیالات مداوم در ذهن فرد ظاهر میشه.
این حس میتونه طبیعی باشه،
اگر این حس فقط در حد خیالات و کنجکاوی ذهنی باشه و به رفتارهای ناهنجار یا آسیب‌زننده منجر نشه، مشکلی ایجاد نمیکنه. خیلی از افراد گاهی خیالاتی غیرمعمول دارند که بخشی از روان انسانیه.
اما اگر این حس دائمی، شدید، یا موجب ناراحتی، اضطراب، یا اختلال در رابطه بشه، ممکنه نشون دهنده یک مشکل روانشناختی یا گرایش خاص باشه که بهتره بررسی بشه.
اگه جنبه جنسی داره ممکنه نوعی فانتزی جنسی باشه این گرایش در برخی افراد وجود داره و لزوماً بیماری محسوب نمیشه، مگر اینکه به زندگی شخصی یا رابطه زناشویی آسیب بزنه.
اگر جنبه عاطفی یا روانی دارد ممکنه به احساساتی مثل ناامنی، حسادت، یا نیاز به تأیید مربوط باشد. در این حالت، مهم است که فرد دلایل اصلی این احساس را درک کند.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام و عرض ادب خدمت همه ی عزیزان.
یه سوالی داشتم.میخواستم بدون حس دیدن رابطه همسر با کسی دیگه و یا حس های این مدلی کاملا میتونه طبیعی باشه و یه نوع گرایش یا بیماری خاصی حساب میشه؟
سلام
سؤالی که مطرح کردید به روانشناسی فردی، روابط عاطفی، و حتی فرهنگ و ارزش‌های اجتماعی مربوط میشه
حس دیدن رابطه همسر با شخص دیگه ای میتونه معانی مختلفی داشته باشه و بسته به فرد، موقعیت و دلایل، متفاوت تفسیر میشه.
کنجکاوی ذهنی یا خیالات که گاهی این حس صرفاً نوعی کنجکاوی ذهنی یا خیال‌پردازیه و لزوماً نشون دهنده نیاز یا گرایش خاصی نیست.
نوعی فتیش یا گرایش جنسی که برخی افراد به دلایل روانی و جنسی، از تصور اینکه شریک‌شون با شخص دیگه ای در ارتباط باشه، تحریک میشن. این موضوع در روانشناسی به‌عنوان یک فانتزی یا تمایل خاص جنسی شناخته میشه.
ناامنی یا ترس از خیانت این حس میتونه ناشی از اضطراب یا ترس از خیانت باشه که گاهی به شکل خیالات مداوم در ذهن فرد ظاهر میشه.
این حس میتونه طبیعی باشه،
اگر این حس فقط در حد خیالات و کنجکاوی ذهنی باشه و به رفتارهای ناهنجار یا آسیب‌زننده منجر نشه، مشکلی ایجاد نمیکنه. خیلی از افراد گاهی خیالاتی غیرمعمول دارند که بخشی از روان انسانیه.
اما اگر این حس دائمی، شدید، یا موجب ناراحتی، اضطراب، یا اختلال در رابطه بشه، ممکنه نشون دهنده یک مشکل روانشناختی یا گرایش خاص باشه که بهتره بررسی بشه.
اگه جنبه جنسی داره ممکنه نوعی فانتزی جنسی باشه این گرایش در برخی افراد وجود داره و لزوماً بیماری محسوب نمیشه، مگر اینکه به زندگی شخصی یا رابطه زناشویی آسیب بزنه.
اگر جنبه عاطفی یا روانی دارد ممکنه به احساساتی مثل ناامنی، حسادت، یا نیاز به تأیید مربوط باشد. در این حالت، مهم است که فرد دلایل اصلی این احساس را درک کند.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
04 Jan, 16:34
#سوال
سلام من ۲۰ سالمه و با دختری آشنا شدم که حرفای شدیدا صمیمانه و لاس های شدید میزنه باهام و حرفایی بهم میزنه که حس خاص بودن داره اینکه من براش یه شخص خاصم
و یکی از گفتگو هامون به جایی رسید که بهش گفتم این حرفارو میزنی چون تو حال خودت نیستی؟ و بهم گفت نه حالت عادیمم و اگه کسی تو رو بخواد نباید فکر کنی تو حال خودش نیست
و بعد درکنارش هم میگه حسی بهت ندارم
خب این واقعا غیر قابل درکه برام
منو توی این افکار میزاره که از من خوشش میاد یا نمیاد
از یه طرف میگه تو برای من خاصی از یه طرف میگه من بهت حسی ندارم
خب این واقعا گیج کنندس
خب چجوری یه فرد وقتی بهش حس نداره براش خاصه؟
من الان باید چیکار کنم
سلام
مسئله‌ای که مطرح کردی خیلی رایج و پیچیده است. به‌طور خلاصه، رفتار این دختر ممکنه ناشی از پیچیدگی‌های احساساتش، سبک ارتباطی خاصش یا حتی عدم آگاهی خودش از احساساتش باشه.
اینکه از طرفی بهت میگه تو براش خاصی و از طرف دیگه میگه حسی نداره، ممکنه
از سردرگمی احساسی خودش باشه شاید خودش دقیقاً نمی‌دونه چه احساسی به تو داره. بعضی افراد احساساتشون رو به‌خوبی نمی‌فهمن یا از پذیرفتنش می‌ترسن.
دوستی صمیمانه یا بازی با احساسات که شاید منظورش از “خاص بودن”، صرفاً یک صمیمیت دوستانه باشه، نه علاقه عاطفی. ولی سبک حرف زدنش اینطور به نظر میاد که انگار حس عمیق‌تری داره.
احساس امنیت و توجه که ممکنه از ارتباط و توجه تو خوشش بیاد، اما نمیخواد وارد رابطه جدی بشه. در این حالت، حرف‌هاش میتونه نشون‌دهنده نیازی باشه که به محبت یا توجه داره، نه علاقه عاطفی.
اگر این حرف‌ها رو با افراد دیگه هم میزنه، ممکنه عادتش باشه و چندان جدی نباشه.
ولی اگر حس میکنی این رفتارها فقط مختص توئه، احتمال داره واقعاً براش مهم باشی، اما دلایلی مثل ترس از تعهد، تجربه‌های گذشته، یا تفاوت در دیدگاه‌ها باعث میشه احساسش رو انکار کنه.
سعی کن شفاف‌سازی کنی
صریح و محترمانه ازش بپرس:
“وقتی میگی من خاصم، ولی حسی نداری، منظورت دقیقاً چیه؟ میخوام بدونم این صحبت‌ها رو چطور باید درک کنم.”
این سؤال ممکنه کمک کنه اون هم به احساسات خودش فکر کنه و شفاف‌تر رفتار کنه.
منتظر واکنش‌های پایدار باش
به جای تمرکز روی حرف‌هاش، به رفتارش نگاه کن. آیا ازت حمایت میکنه؟ آیا برات وقت می‌ذاره؟ آیا وقتی ناراحتی کنارت می‌مونه؟ این نشونه‌ها از علاقه واقعی مهمتر از کلمات هستن.
به خودت فکر کن
اگر این رابطه باعث میشه گیج و خسته بشی، اولویت رو به آرامش ذهنی خودت بده. گاهی وقت‌ها بهترین کار اینه که کمی فاصله بگیری تا خودت و اون متوجه بشید واقعاً چه میخواید.
مراقب باش آسیب نبینی
اگر احساس میکنی این رفتارها بیشتر باعث سردرگمی یا سوءاستفاده عاطفی میشه، بهتره مرز مشخصی بین خودت و اون بذاری. حق داری در رابطه‌ای باشی که برات شفاف و سالم باشه.
احتمالاً این دختر خودش هم نمی‌دونه دقیقاً چی میخواد یا داره سبک رفتاری رو دنبال میکنه که برای تو گیج‌کننده‌ست. مهم اینه که:
• شفافیت رو ازش بخوای.
• به رفتارهای واقعی (نه فقط حرف‌ها) توجه کنی.
• خودت رو درگیر بازی‌های ذهنی نکنی و آرامش خودت رو حفظ کنی.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین بگیرید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام من ۲۰ سالمه و با دختری آشنا شدم که حرفای شدیدا صمیمانه و لاس های شدید میزنه باهام و حرفایی بهم میزنه که حس خاص بودن داره اینکه من براش یه شخص خاصم
و یکی از گفتگو هامون به جایی رسید که بهش گفتم این حرفارو میزنی چون تو حال خودت نیستی؟ و بهم گفت نه حالت عادیمم و اگه کسی تو رو بخواد نباید فکر کنی تو حال خودش نیست
و بعد درکنارش هم میگه حسی بهت ندارم
خب این واقعا غیر قابل درکه برام
منو توی این افکار میزاره که از من خوشش میاد یا نمیاد
از یه طرف میگه تو برای من خاصی از یه طرف میگه من بهت حسی ندارم
خب این واقعا گیج کنندس
خب چجوری یه فرد وقتی بهش حس نداره براش خاصه؟
من الان باید چیکار کنم
سلام
مسئله‌ای که مطرح کردی خیلی رایج و پیچیده است. به‌طور خلاصه، رفتار این دختر ممکنه ناشی از پیچیدگی‌های احساساتش، سبک ارتباطی خاصش یا حتی عدم آگاهی خودش از احساساتش باشه.
اینکه از طرفی بهت میگه تو براش خاصی و از طرف دیگه میگه حسی نداره، ممکنه
از سردرگمی احساسی خودش باشه شاید خودش دقیقاً نمی‌دونه چه احساسی به تو داره. بعضی افراد احساساتشون رو به‌خوبی نمی‌فهمن یا از پذیرفتنش می‌ترسن.
دوستی صمیمانه یا بازی با احساسات که شاید منظورش از “خاص بودن”، صرفاً یک صمیمیت دوستانه باشه، نه علاقه عاطفی. ولی سبک حرف زدنش اینطور به نظر میاد که انگار حس عمیق‌تری داره.
احساس امنیت و توجه که ممکنه از ارتباط و توجه تو خوشش بیاد، اما نمیخواد وارد رابطه جدی بشه. در این حالت، حرف‌هاش میتونه نشون‌دهنده نیازی باشه که به محبت یا توجه داره، نه علاقه عاطفی.
اگر این حرف‌ها رو با افراد دیگه هم میزنه، ممکنه عادتش باشه و چندان جدی نباشه.
ولی اگر حس میکنی این رفتارها فقط مختص توئه، احتمال داره واقعاً براش مهم باشی، اما دلایلی مثل ترس از تعهد، تجربه‌های گذشته، یا تفاوت در دیدگاه‌ها باعث میشه احساسش رو انکار کنه.
سعی کن شفاف‌سازی کنی
صریح و محترمانه ازش بپرس:
“وقتی میگی من خاصم، ولی حسی نداری، منظورت دقیقاً چیه؟ میخوام بدونم این صحبت‌ها رو چطور باید درک کنم.”
این سؤال ممکنه کمک کنه اون هم به احساسات خودش فکر کنه و شفاف‌تر رفتار کنه.
منتظر واکنش‌های پایدار باش
به جای تمرکز روی حرف‌هاش، به رفتارش نگاه کن. آیا ازت حمایت میکنه؟ آیا برات وقت می‌ذاره؟ آیا وقتی ناراحتی کنارت می‌مونه؟ این نشونه‌ها از علاقه واقعی مهمتر از کلمات هستن.
به خودت فکر کن
اگر این رابطه باعث میشه گیج و خسته بشی، اولویت رو به آرامش ذهنی خودت بده. گاهی وقت‌ها بهترین کار اینه که کمی فاصله بگیری تا خودت و اون متوجه بشید واقعاً چه میخواید.
مراقب باش آسیب نبینی
اگر احساس میکنی این رفتارها بیشتر باعث سردرگمی یا سوءاستفاده عاطفی میشه، بهتره مرز مشخصی بین خودت و اون بذاری. حق داری در رابطه‌ای باشی که برات شفاف و سالم باشه.
احتمالاً این دختر خودش هم نمی‌دونه دقیقاً چی میخواد یا داره سبک رفتاری رو دنبال میکنه که برای تو گیج‌کننده‌ست. مهم اینه که:
• شفافیت رو ازش بخوای.
• به رفتارهای واقعی (نه فقط حرف‌ها) توجه کنی.
• خودت رو درگیر بازی‌های ذهنی نکنی و آرامش خودت رو حفظ کنی.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین بگیرید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
04 Jan, 16:33
#سوال
سلام و عرض ادب خدمت همه ی عزیزان.
یه سوالی داشتم.میخواستم بدون حس دیدن رابطه همسر با کسی دیگه و یا حس های این مدلی کاملا میتونه طبیعی باشه و یه نوع گرایش یا بیماری خاصی حساب میشه؟
سلام وقتتون بخیر
رابطه جنسی طبیعی و نرمال فقط در رابطه با یک فرد خلاصه میشود که هر آنچه در رابطه جنسی انجام میشود باید با رضایت دوطرف باشد، تمایلاتی مثل دیدن رابطه همسر با افراد دیگر، یا رابطه سه نفره و غیره، طبیعی نیستند و جز انحرافات جنسی محسوب میشوند
#پاسخ سرکار خانم مُطلبی زوج درمانگر سکس تراپیست
سلام و عرض ادب خدمت همه ی عزیزان.
یه سوالی داشتم.میخواستم بدون حس دیدن رابطه همسر با کسی دیگه و یا حس های این مدلی کاملا میتونه طبیعی باشه و یه نوع گرایش یا بیماری خاصی حساب میشه؟
سلام وقتتون بخیر
رابطه جنسی طبیعی و نرمال فقط در رابطه با یک فرد خلاصه میشود که هر آنچه در رابطه جنسی انجام میشود باید با رضایت دوطرف باشد، تمایلاتی مثل دیدن رابطه همسر با افراد دیگر، یا رابطه سه نفره و غیره، طبیعی نیستند و جز انحرافات جنسی محسوب میشوند
#پاسخ سرکار خانم مُطلبی زوج درمانگر سکس تراپیست
گنجینه گپ روانشناسان
04 Jan, 13:01
#معرفی_کتاب
کتابی بی نظیر در باب آشنایی با هیجانات و نام گذاری آن‌هاست که میتونه در تنظیم و مدیریت هیجان بسیار کمک کننده باشه و سواد هیجانی ما رو بالا ببره.
در این کتاب، برنه براون به تحلیل و درک احساسات و ارتباطات انسانی می‌پردازد و راه‌های مقابله با چالش‌های عاطفی و روانی را بررسی میکند.
📕 اطلس دل
✍️ برنه_براون
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#هیجان
کتابی بی نظیر در باب آشنایی با هیجانات و نام گذاری آن‌هاست که میتونه در تنظیم و مدیریت هیجان بسیار کمک کننده باشه و سواد هیجانی ما رو بالا ببره.
در این کتاب، برنه براون به تحلیل و درک احساسات و ارتباطات انسانی می‌پردازد و راه‌های مقابله با چالش‌های عاطفی و روانی را بررسی میکند.
📕 اطلس دل
✍️ برنه_براون
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#هیجان
گنجینه گپ روانشناسان
04 Jan, 12:57
🛑علائم خطر دوران آشنایی
🔴اعتیاد مخرب ، این فرد مناسب ازدواج نیست و قرار نیست تو درمانگر باشی یا حالش رو خوب کنی
🟡بی مسئولیتی و بی ملاحظه گی ، کسی که مسئولیت زندگیش رو به عهده نمیگیره و هنوز در عالم بچگی زندگی میکنه
🔴داشتن خانواده آزارگر ، کسی که خانواده آزارگر عاطفی ، فیزیکی داره و نمیتونه مقابل آزار خانوادش از همسرش مراقبت کنه
🟡ماندن در رابطه قبلی ، کسی که هنوز وضع روانی و عاطفیش از رابطه قبلی بهبود پیدا نکرده یا درگیر مقایسه با رابطه قبلیه
🔴کنترل گری زیاد ، کسی که سعی میکنه حرکتت ، باورها و تصمیمیات تورو کنترل کنه ، بیشتر نگران انچه میخواد هست تا چیزی که برای تو بهتره
@gp_ravanshenasan
@gap_ravanshenasan
#ازدواج
#مشاوره_پیش_از_ازدواج
🔴اعتیاد مخرب ، این فرد مناسب ازدواج نیست و قرار نیست تو درمانگر باشی یا حالش رو خوب کنی
🟡بی مسئولیتی و بی ملاحظه گی ، کسی که مسئولیت زندگیش رو به عهده نمیگیره و هنوز در عالم بچگی زندگی میکنه
🔴داشتن خانواده آزارگر ، کسی که خانواده آزارگر عاطفی ، فیزیکی داره و نمیتونه مقابل آزار خانوادش از همسرش مراقبت کنه
🟡ماندن در رابطه قبلی ، کسی که هنوز وضع روانی و عاطفیش از رابطه قبلی بهبود پیدا نکرده یا درگیر مقایسه با رابطه قبلیه
🔴کنترل گری زیاد ، کسی که سعی میکنه حرکتت ، باورها و تصمیمیات تورو کنترل کنه ، بیشتر نگران انچه میخواد هست تا چیزی که برای تو بهتره
@gp_ravanshenasan
@gap_ravanshenasan
#ازدواج
#مشاوره_پیش_از_ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
04 Jan, 09:13
#سوال
سلام خانم۳۵ و آقای ۳۷ساله هستند و براثر یک اختلاف نظر خیلی اساسی که به تفاهم نمیرسن تصمیم به طلاق توافقی گرفتن و تقاضای طلاق دادن اما خانم به نظر خودش خیلی مصمم هست و هنوز اون عدم تفاهم وجود داره سر یک موضوع خاص ولی خانم همش به آقا میگه بیا جدانشیم و مدام بهش میگه داری اشتباه میکنی و بدون من نمیتونی زندگی کنی خانم پیشنهاد گفتگوبه همسرشون داده ولی بازم بی فایده بوده و هرکدوم درمورد اون مشکل خاص کوتاه نمیان و آقا میگه این موضوع براش خیلی مهمه به نظرتون چرا خانم طرح طلاق توافقی رو پذرفته ولی این جور نظر میدن به نظرتون آیا میخواسته با طرح طلاق آقا رو محک بزنه و بترسونه ؟
سلام همراه عزیز
بیان کردید اختلاف نظر بین این زوج اساسی بوده و خودشون به تنهایی نتونستن در موردش به تفاهم برسن، از این رو تصمیم به طلاق توافقی گرفتن. اما خانم هنوز مردد هست و ترجیح میده زندگی و رابطه شو حفظ کنه. این احتمال وجود داره که شاید خانم از پیشنهاد طلاق توافقی به عنوان یک حربه برای کوتاه آمدن آقا استفاده کرده باشه، اما مساله مهمتر اینه که در هر صورت زوجین به تنهایی نتونستن در مورد اختلاف نظر پیش آمده گفتگو و مذاکره کنن و به راه حلی که به نفع طرفین باشه برسن. در نتیجه نیاز به مشورت با مشاور خانواده یا زوج درمانگر دارن . امروزه قبل از طلاق توافقی، زوجین برای مشاوره به مراکز مشاوره خانواده ارجاع داده میشن که میتونه از وقوع جدایی هایی که بر سر سوء تفاهم های جزئی هست، پیشگیری کنه
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
سلام خانم۳۵ و آقای ۳۷ساله هستند و براثر یک اختلاف نظر خیلی اساسی که به تفاهم نمیرسن تصمیم به طلاق توافقی گرفتن و تقاضای طلاق دادن اما خانم به نظر خودش خیلی مصمم هست و هنوز اون عدم تفاهم وجود داره سر یک موضوع خاص ولی خانم همش به آقا میگه بیا جدانشیم و مدام بهش میگه داری اشتباه میکنی و بدون من نمیتونی زندگی کنی خانم پیشنهاد گفتگوبه همسرشون داده ولی بازم بی فایده بوده و هرکدوم درمورد اون مشکل خاص کوتاه نمیان و آقا میگه این موضوع براش خیلی مهمه به نظرتون چرا خانم طرح طلاق توافقی رو پذرفته ولی این جور نظر میدن به نظرتون آیا میخواسته با طرح طلاق آقا رو محک بزنه و بترسونه ؟
سلام همراه عزیز
بیان کردید اختلاف نظر بین این زوج اساسی بوده و خودشون به تنهایی نتونستن در موردش به تفاهم برسن، از این رو تصمیم به طلاق توافقی گرفتن. اما خانم هنوز مردد هست و ترجیح میده زندگی و رابطه شو حفظ کنه. این احتمال وجود داره که شاید خانم از پیشنهاد طلاق توافقی به عنوان یک حربه برای کوتاه آمدن آقا استفاده کرده باشه، اما مساله مهمتر اینه که در هر صورت زوجین به تنهایی نتونستن در مورد اختلاف نظر پیش آمده گفتگو و مذاکره کنن و به راه حلی که به نفع طرفین باشه برسن. در نتیجه نیاز به مشورت با مشاور خانواده یا زوج درمانگر دارن . امروزه قبل از طلاق توافقی، زوجین برای مشاوره به مراکز مشاوره خانواده ارجاع داده میشن که میتونه از وقوع جدایی هایی که بر سر سوء تفاهم های جزئی هست، پیشگیری کنه
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
01 Jan, 06:26
#سوال
سلام
وقت بخیر
من احساس کاکلود بی غیرت بودن دارم
نمیدونم چیکار کنم لطفاً کمکم کنید🙏
#پاسخ سرکار خانم مُطلبی زوج درمانگر سکس تراپیست
سلام
وقت بخیر
من احساس کاکلود بی غیرت بودن دارم
نمیدونم چیکار کنم لطفاً کمکم کنید🙏
#پاسخ سرکار خانم مُطلبی زوج درمانگر سکس تراپیست
گنجینه گپ روانشناسان
31 Dec, 16:09
#سوال
سلام
وقت بخیر
من احساس کاکلود بی غیرت بودن دارم نمیدونم چیکار کنم لطفاً کمکم کنید🙏
سلام
متاسفم که احساس بی‌ارزشی یا “بی‌غیرتی” میکنید. این نوع احساسات میتونه ناشی از فشارهای مختلف در زندگی باشه، مانند روابط، انتظارات اجتماعی یا حتی فشارهای درونی خودتون.
پیشنهاد میکنم به احساسات خودتون توجه کنید و سعی کنید اونارو به درستی شناسایی کنید. گاهی اوقات، چنین احساساتی به دلیل نقص‌های خودتون یا درک نادرست از خودتون به وجود میاد.
تمرکز بر نکات مثبت خودتون ممکنه وقتی احساس بی‌ارزشی میکنید، تمرکز شما فقط روی اشتباهات یا نقص‌های خودتون باشه. سعی کنید نکات مثبت و موفقیت‌هایی که در زندگیتون دارید رو شناسایی کنید.
ورزش، تغذیه مناسب و استراحت کافی میتونن به شما کمک کنند تا از لحاظ جسمی و روانی احساس بهتری داشته باشید.
پذیرش احساسات
گاهی وقت‌ها احساس بی‌ارزشی طبیعیه و همه‌ی ما در مراحل مختلف زندگی باهاش مواجه میشیم. این احساسات رو به عنوان بخشی از تجربیات انسانی خودتون بپذیرید.
اگر احساسات شما تداوم پیدا کرده یا شدیدتر شدند، ممکنه نیاز به کمک حرفهای از یک مشاور یا روانشناس داشته باشید
#پاسخ سرکار خانم مهساسروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام
وقت بخیر
من احساس کاکلود بی غیرت بودن دارم نمیدونم چیکار کنم لطفاً کمکم کنید🙏
سلام
متاسفم که احساس بی‌ارزشی یا “بی‌غیرتی” میکنید. این نوع احساسات میتونه ناشی از فشارهای مختلف در زندگی باشه، مانند روابط، انتظارات اجتماعی یا حتی فشارهای درونی خودتون.
پیشنهاد میکنم به احساسات خودتون توجه کنید و سعی کنید اونارو به درستی شناسایی کنید. گاهی اوقات، چنین احساساتی به دلیل نقص‌های خودتون یا درک نادرست از خودتون به وجود میاد.
تمرکز بر نکات مثبت خودتون ممکنه وقتی احساس بی‌ارزشی میکنید، تمرکز شما فقط روی اشتباهات یا نقص‌های خودتون باشه. سعی کنید نکات مثبت و موفقیت‌هایی که در زندگیتون دارید رو شناسایی کنید.
ورزش، تغذیه مناسب و استراحت کافی میتونن به شما کمک کنند تا از لحاظ جسمی و روانی احساس بهتری داشته باشید.
پذیرش احساسات
گاهی وقت‌ها احساس بی‌ارزشی طبیعیه و همه‌ی ما در مراحل مختلف زندگی باهاش مواجه میشیم. این احساسات رو به عنوان بخشی از تجربیات انسانی خودتون بپذیرید.
اگر احساسات شما تداوم پیدا کرده یا شدیدتر شدند، ممکنه نیاز به کمک حرفهای از یک مشاور یا روانشناس داشته باشید
#پاسخ سرکار خانم مهساسروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
31 Dec, 11:03
#سوال
محسن هستم30سالمه متاهلم و از نوجوونی تاالان با وجود متاهل شدنم و رابطه خوب با خانمم خودارضایی میکنم و پورن میبینم و همینا باعث حس بی غیرتی و تصویر سازی هایی توی ذهنم‌شده و باعث لذت بردن از حس حقارت و بی غیرتی شده برام و داره توی زندگی واقعیم هم بروزش میدم و نمیدونم‌چکارکنم
شرایطی که تجربه میکنی بسیار پیچیده و احساسات تو کاملاً قابل درک است. این که با وجود داشتن رابطه خوب با همسر خود همچنان به خودارضایی و تماشای پورن می‌پردازی، ممکنه به دلایل روانی یا رفتاری ناشی از عادت‌های قدیمی، اضطراب‌ها یا کمبودهایی در زندگی جنسی یا عاطفی‌ات باشد.
اولین قدم برای حل این مشکل، پذیرش احساسات و مشکلاتی هست که داری. این که احساس میکنی بی‌غیرت شدی یا درگیر تصورات و لذت از حس حقارت هستی، نشون دهنده‌ی نیاز به توجه بیشتر به مسائل عمیق‌تر روانی و احساسی‌ات هست.
صحبت با یک متخصص میتونه به تو کمک کنه تا ریشه این احساسات و عادت‌ها رو شناسایی کنی و راه‌حل‌هایی برای تغییر اونا پیدا کنی. درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتونه به تو کمک کنه تا الگوهای منفی ذهنی و رفتاری رو تغییر بدی.
برقراری ارتباط باز و صادقانه با همسرت در مورد احساسات و نیازهات ممکنه به شما کمک کنه که رابطه‌تون رو تقویت کرده و درک بیشتری از همدیگه پیدا کنید.
تلاش برای تغییر عادات
گاهی اوقات تغییر عادات نیاز به زمان و تلاش مستمر داره. سعی کن با جایگزین کردن فعالیت‌های مثبت مانند ورزش، مطالعه یا پیگیری اهداف جدید، به تدریج توجه و انرژی خودتون رو از رفتارهای منفی دور کنی.
تقویت خودآگاهی و تمرکز بر لحظه‌حال میتونه به تو کمک کنه تا از افکار و تصویرسازی‌های منفی فاصله بگیری و به جای اون روی روابط سالم و مثبت تمرکز کنی.
تغییرات عادت‌های ذهنی و رفتاری ممکنه زمان‌بر باشه. صبور باش و از کوچکترین پیشرفت‌ها هم خوشحال شو.
با توجه به شرایط خاص خودت، شاید بهترین گزینه مشاوره فردی یا زوج درمانی باشه که به تو کمک میکنه تا بهتر خودت رو بشناسی و مسیر بهبودی رو پیدا کنی.
نیاز به مشاوره داشتی ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
محسن هستم30سالمه متاهلم و از نوجوونی تاالان با وجود متاهل شدنم و رابطه خوب با خانمم خودارضایی میکنم و پورن میبینم و همینا باعث حس بی غیرتی و تصویر سازی هایی توی ذهنم‌شده و باعث لذت بردن از حس حقارت و بی غیرتی شده برام و داره توی زندگی واقعیم هم بروزش میدم و نمیدونم‌چکارکنم
شرایطی که تجربه میکنی بسیار پیچیده و احساسات تو کاملاً قابل درک است. این که با وجود داشتن رابطه خوب با همسر خود همچنان به خودارضایی و تماشای پورن می‌پردازی، ممکنه به دلایل روانی یا رفتاری ناشی از عادت‌های قدیمی، اضطراب‌ها یا کمبودهایی در زندگی جنسی یا عاطفی‌ات باشد.
اولین قدم برای حل این مشکل، پذیرش احساسات و مشکلاتی هست که داری. این که احساس میکنی بی‌غیرت شدی یا درگیر تصورات و لذت از حس حقارت هستی، نشون دهنده‌ی نیاز به توجه بیشتر به مسائل عمیق‌تر روانی و احساسی‌ات هست.
صحبت با یک متخصص میتونه به تو کمک کنه تا ریشه این احساسات و عادت‌ها رو شناسایی کنی و راه‌حل‌هایی برای تغییر اونا پیدا کنی. درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتونه به تو کمک کنه تا الگوهای منفی ذهنی و رفتاری رو تغییر بدی.
برقراری ارتباط باز و صادقانه با همسرت در مورد احساسات و نیازهات ممکنه به شما کمک کنه که رابطه‌تون رو تقویت کرده و درک بیشتری از همدیگه پیدا کنید.
تلاش برای تغییر عادات
گاهی اوقات تغییر عادات نیاز به زمان و تلاش مستمر داره. سعی کن با جایگزین کردن فعالیت‌های مثبت مانند ورزش، مطالعه یا پیگیری اهداف جدید، به تدریج توجه و انرژی خودتون رو از رفتارهای منفی دور کنی.
تقویت خودآگاهی و تمرکز بر لحظه‌حال میتونه به تو کمک کنه تا از افکار و تصویرسازی‌های منفی فاصله بگیری و به جای اون روی روابط سالم و مثبت تمرکز کنی.
تغییرات عادت‌های ذهنی و رفتاری ممکنه زمان‌بر باشه. صبور باش و از کوچکترین پیشرفت‌ها هم خوشحال شو.
با توجه به شرایط خاص خودت، شاید بهترین گزینه مشاوره فردی یا زوج درمانی باشه که به تو کمک میکنه تا بهتر خودت رو بشناسی و مسیر بهبودی رو پیدا کنی.
نیاز به مشاوره داشتی ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
31 Dec, 10:34
#سوال
سلام وقت بخیر ببخشید من تازگی ها به یه مشکلی خوردم میخوام که راهنماییم کنید ممنون میشم 🙏🙏❤️
حدود یه چند وقتیه که از خیانت پارتنر چند سالم با دوست صمیمیم میگذره و من با اینکه معقوله خیانت خیلی برام عجیب و پیچیده نبود اما با اینکه چند وقتیه میگذره هنوز نتونستم این موضوع رو هضم کنم در ظاهر تظاهر میکنم که برام مهم نیست و سعی میکنم بهش فکر نکنم اما این موضوع دو تا مشکل جدی برای من بوجود آورده یکی اینکه زمان هایی که میخوام بخوابم قبل خواب اون موقع که داره چشام سنگین میشه و میخوام کاملا وارد خواب بشم و تو مرحله ای بین خواب کامل و بیداریم خیلی ناگهانی و یهویی بدون اینکه فکری کرده باشم یا اون آدم رو تصورش کرده باشم یهویی مثل یک جرقه و برق میاد تو ذهنم و با یه لرزش شدید بدنی از حالت رمیدگی میپرم و هوشیار میشم و گاها تو این اتفاق چند ثانیه ای اسمش رو هم صدا میزنم و این اتفاق هر بار قبل خواب شاید ۲ ۳ بار تکرار میشه تا خوابم ببره همینطور گاها شده شب از خواب پریدم و باهاش چند ساعت حرف زدم یعنی خودم با خودم خطاب به اون آدم و بعد مثلا گذشت نیم ساعت ۴۰ دیقه تازه فهمیدم که من اصلا بیدارم و یه حالت دیگ ای هم که تجربه کردم وقتایی بوده که خونه تنها بودم و مثلا از توی اتاق اسمشو صدا زدم و ازش یه درخواستی کردم مثلا بهش گفتم که برام به لیوان آب بیاره و اون لحظه اصلا نفهمیدم که اون آدم نیست و بعد پنج دیقه ده دیقه تازه به خودم اومدم و فهمیدم دارم هذیون میگم و این رفتار ها اصلا عمدی نیست و خیلی ناگهانی و از ناخوداگاهم اتفاق میفته و نمیدونم این اتفاق چه دلیل علمی داره و چطور میتونم این آدم رو از توی ناخوداگاهم پاکش کنم که دیگ این اتفاقا برام نیفته چون برام ترسناک و نگران کننده شده
و چیز دیگه ای که هست اینکه من بعد این اتفاق با وجود ناراحتی و شوک بزرگی که بهم وارد شد هنوز یک قطره اشک نتونستم بریزم و هر چی تلاش میکنم به گریه کردن موفق نمیشم و این باعث شده ذره ای از خشمم فروکش نمیکنه و تنها چیزی که میتونه آرومم کنه اینکه یه چاقو کنم تو شکم خودم یا یکی از اون دوتا و خب این یه ذره ترسناک و میخوام در این باره بدونم چطور میتونم از این خشم کم بکنم تا مبادا کاری دستم بده
🔹🔹🔹#پاسخ_دوم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام وقت بخیر ببخشید من تازگی ها به یه مشکلی خوردم میخوام که راهنماییم کنید ممنون میشم 🙏🙏❤️
حدود یه چند وقتیه که از خیانت پارتنر چند سالم با دوست صمیمیم میگذره و من با اینکه معقوله خیانت خیلی برام عجیب و پیچیده نبود اما با اینکه چند وقتیه میگذره هنوز نتونستم این موضوع رو هضم کنم در ظاهر تظاهر میکنم که برام مهم نیست و سعی میکنم بهش فکر نکنم اما این موضوع دو تا مشکل جدی برای من بوجود آورده یکی اینکه زمان هایی که میخوام بخوابم قبل خواب اون موقع که داره چشام سنگین میشه و میخوام کاملا وارد خواب بشم و تو مرحله ای بین خواب کامل و بیداریم خیلی ناگهانی و یهویی بدون اینکه فکری کرده باشم یا اون آدم رو تصورش کرده باشم یهویی مثل یک جرقه و برق میاد تو ذهنم و با یه لرزش شدید بدنی از حالت رمیدگی میپرم و هوشیار میشم و گاها تو این اتفاق چند ثانیه ای اسمش رو هم صدا میزنم و این اتفاق هر بار قبل خواب شاید ۲ ۳ بار تکرار میشه تا خوابم ببره همینطور گاها شده شب از خواب پریدم و باهاش چند ساعت حرف زدم یعنی خودم با خودم خطاب به اون آدم و بعد مثلا گذشت نیم ساعت ۴۰ دیقه تازه فهمیدم که من اصلا بیدارم و یه حالت دیگ ای هم که تجربه کردم وقتایی بوده که خونه تنها بودم و مثلا از توی اتاق اسمشو صدا زدم و ازش یه درخواستی کردم مثلا بهش گفتم که برام به لیوان آب بیاره و اون لحظه اصلا نفهمیدم که اون آدم نیست و بعد پنج دیقه ده دیقه تازه به خودم اومدم و فهمیدم دارم هذیون میگم و این رفتار ها اصلا عمدی نیست و خیلی ناگهانی و از ناخوداگاهم اتفاق میفته و نمیدونم این اتفاق چه دلیل علمی داره و چطور میتونم این آدم رو از توی ناخوداگاهم پاکش کنم که دیگ این اتفاقا برام نیفته چون برام ترسناک و نگران کننده شده
و چیز دیگه ای که هست اینکه من بعد این اتفاق با وجود ناراحتی و شوک بزرگی که بهم وارد شد هنوز یک قطره اشک نتونستم بریزم و هر چی تلاش میکنم به گریه کردن موفق نمیشم و این باعث شده ذره ای از خشمم فروکش نمیکنه و تنها چیزی که میتونه آرومم کنه اینکه یه چاقو کنم تو شکم خودم یا یکی از اون دوتا و خب این یه ذره ترسناک و میخوام در این باره بدونم چطور میتونم از این خشم کم بکنم تا مبادا کاری دستم بده
🔹🔹🔹#پاسخ_دوم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
31 Dec, 10:13
#سوال
سلام وقت بخیر خسته نباشید
همکاری دارم که طبق مطالعات و پرس و جوهام متوجه شدم خودشیفته هستند
ایشان بعد از گرفتن ارتقای شغلی بنده و روابط کاری گسترده با رئیسم سره لجبازی و حسادت رو با من پیش گرفتن
زیرآب منو پیش همه همکاران زده
کلی تمسخرم کرده
از اعتمادم سواستفاده کرده
پیش دوستان تخریبم کرده
و تهمتهای خیلی بدی بهم زده
پیش مدیران تخلفاتی بمن نسبت داده که حتی روحمم بی خبره
و همچنان داره ادامه میده و اصلا حرص و خشمش نمیخابه
چندبار هم باهاش صحبت کردم و حاشا کرده
البته تهدیدم کرده که اگر دستشو رو کنم در سطح شهر ابروریزی راه میندازه و بدتر میکنه
الان هم باهاشون قطع ارتباط هستم
اما به گوشم میرسه که از بدگویی من دست برنداشته
واقعا من نمیدونم با این خانم چیکار کنم؟
آیا با مدیریت صحبت کنم قضیه بدتر نمیشه؟
میترسم متوجه بشه و کار دستم بده، چون ایشون ابایی از تهمت و افترا ندارن
🔹🔹🔹#پاسخ_دوم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام وقت بخیر خسته نباشید
همکاری دارم که طبق مطالعات و پرس و جوهام متوجه شدم خودشیفته هستند
ایشان بعد از گرفتن ارتقای شغلی بنده و روابط کاری گسترده با رئیسم سره لجبازی و حسادت رو با من پیش گرفتن
زیرآب منو پیش همه همکاران زده
کلی تمسخرم کرده
از اعتمادم سواستفاده کرده
پیش دوستان تخریبم کرده
و تهمتهای خیلی بدی بهم زده
پیش مدیران تخلفاتی بمن نسبت داده که حتی روحمم بی خبره
و همچنان داره ادامه میده و اصلا حرص و خشمش نمیخابه
چندبار هم باهاش صحبت کردم و حاشا کرده
البته تهدیدم کرده که اگر دستشو رو کنم در سطح شهر ابروریزی راه میندازه و بدتر میکنه
الان هم باهاشون قطع ارتباط هستم
اما به گوشم میرسه که از بدگویی من دست برنداشته
واقعا من نمیدونم با این خانم چیکار کنم؟
آیا با مدیریت صحبت کنم قضیه بدتر نمیشه؟
میترسم متوجه بشه و کار دستم بده، چون ایشون ابایی از تهمت و افترا ندارن
🔹🔹🔹#پاسخ_دوم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
24 Dec, 06:33
به درخواست شرکت کنندگان مباحث حمله پانیک ، حملات عصبی خواب و آلزایمر و مبانی نوروترنسمیتر ها اضافه شده است
همچنین ، حضوری، آنلاین و آفلاین هم در نظر گرفته شده است .
مخاطبان ویژه دوره دانشجویان روانشناسی و علاقه مندان به علوم اعصاب، مغز و شناخت می باشند. برای شرکت کنندگان در دوره گروه گفتگو تلگرامی حهت پرسش و پاسخ نیز تشکیل می شود.
آدرس کانال تلگرامی:
@dr_khaksarian1
اینستاگرام:
@dr_khaksarian
شماره های تماس مرکز روانشناسی تکوین جهت ثبت نام
22870772
09198345081
تلگرام ادمین مدرس:
09961587247
#نوروساینس
#روانشناسی
#نوروسایکولوژی
#علوم_اعصاب
#دکتر_خاکساریان
همچنین ، حضوری، آنلاین و آفلاین هم در نظر گرفته شده است .
مخاطبان ویژه دوره دانشجویان روانشناسی و علاقه مندان به علوم اعصاب، مغز و شناخت می باشند. برای شرکت کنندگان در دوره گروه گفتگو تلگرامی حهت پرسش و پاسخ نیز تشکیل می شود.
آدرس کانال تلگرامی:
@dr_khaksarian1
اینستاگرام:
@dr_khaksarian
شماره های تماس مرکز روانشناسی تکوین جهت ثبت نام
22870772
09198345081
تلگرام ادمین مدرس:
09961587247
#نوروساینس
#روانشناسی
#نوروسایکولوژی
#علوم_اعصاب
#دکتر_خاکساریان
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 17:34
سلام پسر من درحال جدایی لز همسرش هست با اینکه میدونم واقعا تلاشش رو کرد که این تصنیم رو نگیره و میدونم تقریبا حق باپسرم هست اما چون واژهی طلاق برای ما نسل گذشته ایها خوشایند نبوده من دارم خیلی اذیت میشم و همش میگم شاید مشکل حل بشه من به عنوان مادر جطور میتونم با این موضوع کنار بیام واقعا ازروی فکر و خیال زیاد و ترس از آینده مشکلات روحی ودرد قلب و قفسه سینه گرفتم لطفا منو راهنمایی کنید چطور میتونم با واژه طلاق و عواقبش و اینکه شکست فرزند برام تحملش خیلی سخته
#پاسخ سرکار خانم مُطلبی زوج درمانگر سکس تراپیست
#پاسخ سرکار خانم مُطلبی زوج درمانگر سکس تراپیست
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 17:34
#سوال
سلام و خسته نباشید
کسی که ماه پیش خودکشی کرده و الان خیلی شاد هست و می‌خنده آیا عادیه؟
اما متوجه هستم که خنده های واقعی نیست
خواب و خوراکش خیلی کم شده و خیلی هم انرژی داره
وقتی دلیل خنده هاشو میپرسم با بغض می‌خنده و میگه حالم خوبه
بشدت برام سوال شده که دچار چه بحرانی شده!!!؟
وقتی ازش میپرسم میگه دیگه خودمم خودمو نمیشناسم و نمیدونم دنبال چی هستم
ممنون میشم جوابم و بدید
خیلی نگرانم و اگر میشه زودتر جوابم و بدید
#پاسخ سرکار خانم مُطلبی زوج درمانگر سکس تراپیست
سلام و خسته نباشید
کسی که ماه پیش خودکشی کرده و الان خیلی شاد هست و می‌خنده آیا عادیه؟
اما متوجه هستم که خنده های واقعی نیست
خواب و خوراکش خیلی کم شده و خیلی هم انرژی داره
وقتی دلیل خنده هاشو میپرسم با بغض می‌خنده و میگه حالم خوبه
بشدت برام سوال شده که دچار چه بحرانی شده!!!؟
وقتی ازش میپرسم میگه دیگه خودمم خودمو نمیشناسم و نمیدونم دنبال چی هستم
ممنون میشم جوابم و بدید
خیلی نگرانم و اگر میشه زودتر جوابم و بدید
#پاسخ سرکار خانم مُطلبی زوج درمانگر سکس تراپیست
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 16:08
#سوال
سلام پسر من درحال جدایی از همسرش هست با اینکه میدونم واقعا تلاشش رو کرد که این تصنیم رو نگیره و میدونم تقریبا حق باپسرم هست اما چون واژهی طلاق برای ما نسل گذشته ایها خوشایند نبوده من دارم خیلی اذیت میشم و همش میگم شاید مشکل حل بشه من به عنوان مادر جطور میتونم با این موضوع کنار بیام واقعا ازروی فکر و خیال زیاد و ترس از آینده مشکلات روحی ودرد قلب و قفسه سینه گرفتم لطفا منو راهنمایی کنید چطور میتونم با واژه طلاق و عواقبش و اینکه شکست فرزند برام تحملش خیلی سخته
سلام.
درک میکنم که به‌عنوان یک مادر، دیدن سختی‌های فرزندتون و مواجهه با واژه‌ای مثل “طلاق” چقدر دشواره طلاق برای خیلی از خانواده‌ها چالشی عاطفی و اجتماعیه، و تأثیراتش میتونه حتی روی نزدیکان هم سنگین باشه. با این حال، برای حمایت از خودتون و فرزندتون، لازمه که نگرش و برخوردتون به شکلی مدیریت کنید که هم به سلامت روانی‌تون کمک کنه و هم برای فرزندتون مفید باشه.
پذیرش واقعیت و تغییر نگرش
واقعیت طلاق را بپذیرید طلاق همیشه به معنای شکست نیست. گاهی تصمیم به جدایی، انتخابی عاقلانه برای پایان دادن به مشکلاتی است که ادامه آنها میتونست آسیب‌های بیشتری وارد کنه.
به دیدگاه سنتی توجه نکنید شما اشاره کردید که در نسل گذشته، طلاق ناپسند بوده. اما امروز این موضوع تغییر کرده و خیلی از افراد با طلاق، فرصتی دوباره برای ساختن زندگی بهتر پیدا میکنند.
تغییر نگاه به “شکست” شاید این جدایی به جای شکست، فرصتی برای رشد فرزندتون باشه. میتونه از این تجربه درس بگیره و در آینده تصمیم‌های بهتری بگیره.
مراقبت از سلامت روان و جسم خودتون
روی خودتون تمرکز کنید استرس، فکر و خیال، و نگرانی درباره آینده فرزندتون طبیعیه، اما اگر به سلامتی شما آسیب برسونه، تأثیر منفی بیشتری خواهد داشت. سعی کنید زمانی برای استراحت، مدیتیشن، یا فعالیت‌هایی که به شما آرامش می‌دهند اختصاص دهید.
مدیریت افکار منفی زمانی که افکار منفی به سراغتون میاد، سعی کنید اونا رو به چالش بکشید. اگر حس میکنید درد قفسه سینه یا مشکلات روحی‌تون تشدید شده، حتماً به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنید.
حمایت مثبت از فرزندتون داشته باشید
به یاد داشته باشید که شما به‌عنوان یک مادر، میتونید بهترین حامی فرزندتون باشید. در عین حال، سلامت روان و جسم خودتون هم اهمیت زیادی داره. اگر احساس میکنید کنار آمدن با این موضوع براتون سخته، مشاوره فردی یا خانوادگی میتونه به شما کمک زیادی کنه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام پسر من درحال جدایی از همسرش هست با اینکه میدونم واقعا تلاشش رو کرد که این تصنیم رو نگیره و میدونم تقریبا حق باپسرم هست اما چون واژهی طلاق برای ما نسل گذشته ایها خوشایند نبوده من دارم خیلی اذیت میشم و همش میگم شاید مشکل حل بشه من به عنوان مادر جطور میتونم با این موضوع کنار بیام واقعا ازروی فکر و خیال زیاد و ترس از آینده مشکلات روحی ودرد قلب و قفسه سینه گرفتم لطفا منو راهنمایی کنید چطور میتونم با واژه طلاق و عواقبش و اینکه شکست فرزند برام تحملش خیلی سخته
سلام.
درک میکنم که به‌عنوان یک مادر، دیدن سختی‌های فرزندتون و مواجهه با واژه‌ای مثل “طلاق” چقدر دشواره طلاق برای خیلی از خانواده‌ها چالشی عاطفی و اجتماعیه، و تأثیراتش میتونه حتی روی نزدیکان هم سنگین باشه. با این حال، برای حمایت از خودتون و فرزندتون، لازمه که نگرش و برخوردتون به شکلی مدیریت کنید که هم به سلامت روانی‌تون کمک کنه و هم برای فرزندتون مفید باشه.
پذیرش واقعیت و تغییر نگرش
واقعیت طلاق را بپذیرید طلاق همیشه به معنای شکست نیست. گاهی تصمیم به جدایی، انتخابی عاقلانه برای پایان دادن به مشکلاتی است که ادامه آنها میتونست آسیب‌های بیشتری وارد کنه.
به دیدگاه سنتی توجه نکنید شما اشاره کردید که در نسل گذشته، طلاق ناپسند بوده. اما امروز این موضوع تغییر کرده و خیلی از افراد با طلاق، فرصتی دوباره برای ساختن زندگی بهتر پیدا میکنند.
تغییر نگاه به “شکست” شاید این جدایی به جای شکست، فرصتی برای رشد فرزندتون باشه. میتونه از این تجربه درس بگیره و در آینده تصمیم‌های بهتری بگیره.
مراقبت از سلامت روان و جسم خودتون
روی خودتون تمرکز کنید استرس، فکر و خیال، و نگرانی درباره آینده فرزندتون طبیعیه، اما اگر به سلامتی شما آسیب برسونه، تأثیر منفی بیشتری خواهد داشت. سعی کنید زمانی برای استراحت، مدیتیشن، یا فعالیت‌هایی که به شما آرامش می‌دهند اختصاص دهید.
مدیریت افکار منفی زمانی که افکار منفی به سراغتون میاد، سعی کنید اونا رو به چالش بکشید. اگر حس میکنید درد قفسه سینه یا مشکلات روحی‌تون تشدید شده، حتماً به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنید.
حمایت مثبت از فرزندتون داشته باشید
به یاد داشته باشید که شما به‌عنوان یک مادر، میتونید بهترین حامی فرزندتون باشید. در عین حال، سلامت روان و جسم خودتون هم اهمیت زیادی داره. اگر احساس میکنید کنار آمدن با این موضوع براتون سخته، مشاوره فردی یا خانوادگی میتونه به شما کمک زیادی کنه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 16:05
#سوال
سلام و خسته نباشید
کسی که ماه پیش خودکشی کرده و الان خیلی شاد هست و می‌خنده آیا عادیه؟
اما متوجه هستم که خنده های واقعی نیست
خواب و خوراکش خیلی کم شده و خیلی هم انرژی داره
وقتی دلیل خنده هاشو میپرسم با بغض می‌خنده و میگه حالم خوبه
بشدت برام سوال شده که دچار چه بحرانی شده!!!؟
وقتی ازش میپرسم میگه دیگه خودمم خودمو نمیشناسم و نمیدونم دنبال چی هستم
ممنون میشم جوابم و بدید
خیلی نگرانم و اگر میشه زودتر جوابم و بدید
سلام،
شرایطی که توصیف میکنید ممکنه نشونه ای از مشکلات روانی یا عاطفی جدی باشه. فردی که قبلاً اقدام به خودکشی کرده و اکنون رفتارهایی مثل خندیدن غیرواقعی و کاهش خواب و خوراک رو نشون میده، ممکنه در حال تجربه یک بحران عاطفی یا روانی باشه.
خندیدن و شاد بودن ظاهری میتونه در واقع علامتی از نوعی دفاع روانی باشه که برای پوشاندن درد یا اضطراب درونی فرد به کار میره . همچنین کاهش خواب و خوراک و انرژی زیاد میتونه نشون دهنده وضعیت‌های مختلف روانی مثل افسردگی، اضطراب یا حتی تغییرات خلقی شدید باشه. جملاتی مانند «دیگه خودمو نمیشناسم» هم ممکنه اشاره به اضطراب هویت یا احساس بی‌معنایی باشه.
در این شرایط، بهترین اقدام اینه که این فرد رو به یک متخصص روانشناسی یا روانپزشکی معرفی کنید. چون این نوع رفتارها و احساسات میتونه به یک وضعیت بحرانی یا اختلال روانی منجر بشه. همچنین، افرادی که اقدام به خودکشی کردن نیاز به حمایت فوری دارند تا از وقوع اتفاقات بدتر جلوگیری شود.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین دریافت کنید
نگران بودن شما بسیار منطقی است و نشان‌دهنده توجه و دلسوزی شماست. حتماً به دنبال کمک حرفهای برای این فرد باشید و در صورت لزوم از نزدیکان یا افراد دیگر برای کمک استفاده کنید.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام و خسته نباشید
کسی که ماه پیش خودکشی کرده و الان خیلی شاد هست و می‌خنده آیا عادیه؟
اما متوجه هستم که خنده های واقعی نیست
خواب و خوراکش خیلی کم شده و خیلی هم انرژی داره
وقتی دلیل خنده هاشو میپرسم با بغض می‌خنده و میگه حالم خوبه
بشدت برام سوال شده که دچار چه بحرانی شده!!!؟
وقتی ازش میپرسم میگه دیگه خودمم خودمو نمیشناسم و نمیدونم دنبال چی هستم
ممنون میشم جوابم و بدید
خیلی نگرانم و اگر میشه زودتر جوابم و بدید
سلام،
شرایطی که توصیف میکنید ممکنه نشونه ای از مشکلات روانی یا عاطفی جدی باشه. فردی که قبلاً اقدام به خودکشی کرده و اکنون رفتارهایی مثل خندیدن غیرواقعی و کاهش خواب و خوراک رو نشون میده، ممکنه در حال تجربه یک بحران عاطفی یا روانی باشه.
خندیدن و شاد بودن ظاهری میتونه در واقع علامتی از نوعی دفاع روانی باشه که برای پوشاندن درد یا اضطراب درونی فرد به کار میره . همچنین کاهش خواب و خوراک و انرژی زیاد میتونه نشون دهنده وضعیت‌های مختلف روانی مثل افسردگی، اضطراب یا حتی تغییرات خلقی شدید باشه. جملاتی مانند «دیگه خودمو نمیشناسم» هم ممکنه اشاره به اضطراب هویت یا احساس بی‌معنایی باشه.
در این شرایط، بهترین اقدام اینه که این فرد رو به یک متخصص روانشناسی یا روانپزشکی معرفی کنید. چون این نوع رفتارها و احساسات میتونه به یک وضعیت بحرانی یا اختلال روانی منجر بشه. همچنین، افرادی که اقدام به خودکشی کردن نیاز به حمایت فوری دارند تا از وقوع اتفاقات بدتر جلوگیری شود.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین دریافت کنید
نگران بودن شما بسیار منطقی است و نشان‌دهنده توجه و دلسوزی شماست. حتماً به دنبال کمک حرفهای برای این فرد باشید و در صورت لزوم از نزدیکان یا افراد دیگر برای کمک استفاده کنید.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 13:00
#سوال
سلام وقت بخیر از لحاظ روانشناسی و روانشناختی تبعات ازدواج بین دختر و پسر که ۱۰ سال اختلاف سنی دارند رو بیان کنید تشکر
سلام
اختلاف سنی ۱۰ سال در ازدواج میتونه از منظر روانشناسی و روانشناختی تأثیرات مثبت و منفی مختلفی داشته باشه که به عوامل متعددی مانند شخصیت، بلوغ فکری، و انتظارات طرفین از زندگی بستگی داره.
تفاوت در مراحل زندگی و اهداف:
احتمال تضاد در اولویت‌ها فردی که ۱۰ سال بزرگتره، ممکنه در مرحله‌ای از زندگی باشه که به دنبال ثبات شغلی و خانوادگیه، در حالی که فرد جوان‌تر ممکنه هنوز به دنبال کشف مسیر زندگی و تجربه‌های جدید باشه.
تفاوت در انرژی و سبک زندگی اختلاف در سطح انرژی و علاقه‌مندی‌ها میتونه باعث بشه که طرفین نتونن با همدیگه همراه بشن.
احساس نابرابری فرد بزرگتر ممکنه به دلیل تجربه بیشتر در زندگی، ناخودآگاه نقش «والد» یا «راهنما» رو به خودش بگیره، که میتونه به احساس نابرابری یا کاهش استقلال فرد کوچکتر منجر بشه.
اگر فرد بزرگتر بخواد کنترل بیشتری در رابطه داشته باشه، ممکنه به مشکلاتی مانند کاهش اعتماد به نفس فرد کوچکتر یا احساس سرکوب منجر بشه.
بلوغ فکری و عاطفی در هر دو طرف باید وجود داشته باشه.
هر دو طرف انتظارات واقعی و منطقی از زندگی مشترک داشته باشند.
مهارت‌های ارتباط مؤثر را تقویت کنند تا بتونن اختلافات رو مدیریت کنند.
در صورت وجود تردید یا مشکلات، از مشاوره روانشناسی پیش از ازدواج بهره بگیرند.
به طور کلی، موفقیت این نوع ازدواج‌ها به تطابق شخصیت و توانایی مدیریت تفاوت‌ها بستگی داره.
نیاز به بررسی و مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام وقت بخیر از لحاظ روانشناسی و روانشناختی تبعات ازدواج بین دختر و پسر که ۱۰ سال اختلاف سنی دارند رو بیان کنید تشکر
سلام
اختلاف سنی ۱۰ سال در ازدواج میتونه از منظر روانشناسی و روانشناختی تأثیرات مثبت و منفی مختلفی داشته باشه که به عوامل متعددی مانند شخصیت، بلوغ فکری، و انتظارات طرفین از زندگی بستگی داره.
تفاوت در مراحل زندگی و اهداف:
احتمال تضاد در اولویت‌ها فردی که ۱۰ سال بزرگتره، ممکنه در مرحله‌ای از زندگی باشه که به دنبال ثبات شغلی و خانوادگیه، در حالی که فرد جوان‌تر ممکنه هنوز به دنبال کشف مسیر زندگی و تجربه‌های جدید باشه.
تفاوت در انرژی و سبک زندگی اختلاف در سطح انرژی و علاقه‌مندی‌ها میتونه باعث بشه که طرفین نتونن با همدیگه همراه بشن.
احساس نابرابری فرد بزرگتر ممکنه به دلیل تجربه بیشتر در زندگی، ناخودآگاه نقش «والد» یا «راهنما» رو به خودش بگیره، که میتونه به احساس نابرابری یا کاهش استقلال فرد کوچکتر منجر بشه.
اگر فرد بزرگتر بخواد کنترل بیشتری در رابطه داشته باشه، ممکنه به مشکلاتی مانند کاهش اعتماد به نفس فرد کوچکتر یا احساس سرکوب منجر بشه.
بلوغ فکری و عاطفی در هر دو طرف باید وجود داشته باشه.
هر دو طرف انتظارات واقعی و منطقی از زندگی مشترک داشته باشند.
مهارت‌های ارتباط مؤثر را تقویت کنند تا بتونن اختلافات رو مدیریت کنند.
در صورت وجود تردید یا مشکلات، از مشاوره روانشناسی پیش از ازدواج بهره بگیرند.
به طور کلی، موفقیت این نوع ازدواج‌ها به تطابق شخصیت و توانایی مدیریت تفاوت‌ها بستگی داره.
نیاز به بررسی و مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 12:32
#سوال
سلام وقت بخیر.ببخشید میخواستم بدونم فرق طرحواره درمانی وcbt چیه،وکدوم برای چه اشخاصی بهتره یعنی اینکه ما از کجا میتونیم بفهمیم به کدوم رویکرد مراجعه کنیم بهتره؟
سلام
درمان شناختی-رفتاری (CBT)
CBT رویکرد درمانی کوتاه‌مدت و متمرکز برای حل مشکله که بر اساس ارتباط میان افکار، احساسات، و رفتارها کار میکند. هدف اصلیش تغییر الگوهای فکری غیرمنطقی یا ناسالم و رفتارهای مرتبط با آن‌هاست
تمرکز اصلی
افکار منفی یا تحریف‌شده (مثل: “من به اندازه کافی خوب نیستم”).
رفتارهای ناسازگار (مثل اجتناب یا پرخاشگری).
روش کار
شناسایی افکار و باورهای غیرمنطقی.
جایگزینی آنها با افکار منطقی‌تر و سازنده‌تر.
تمرین رفتارهای جدید در موقعیت‌های مختلف.
افرادی که مشکلات خاص و قابل شناسایی دارند (مثل اضطراب، افسردگی، وسواس فکری، یا فوبیا).
کسانی که می‌خواهند روی مسائل روزمره یا مشکلات حال حاضر خود کار کنند.
اگر فرد می‌خواهد نتایج سریع‌تری بگیرد (معمولاً ۸ تا ۲۰ جلسه).
این روش براش مناسبه
طرحواره‌درمانی (Schema Therapy)
طرحواره‌درمانی یک رویکرد عمیق‌تر و بلندمدت‌تره که برای کار روی الگوهای شخصیتی پایدار و ریشه‌دار طراحی شده. این رویکرد کمک میکنه تا باورها، احساسات، و الگوهای رفتاری ناسازگاری که از کودکی یا نوجوانی شکل گرفته‌اند، شناسایی و اصلاح کند.
تمرکز اصلی
طرحواره‌ها یا باورهای عمیق و ناخودآگاه که معمولاً از تجربیات کودکی ناشی میشن.
شناخت و تغییر رفتارهای ناسازگارانه که ریشه در این طرحواره‌ها دارند.
پاسخ‌دهی به “نیازهای برآورده‌نشده دوران کودکی”.
روش کار
شناسایی طرحواره‌ها (مثل طرحواره رهاشدگی، نقص/شرم، شکست).
بررسی چگونگی تاثیر این طرحواره‌ها بر زندگی و روابط.
اصلاح طرحواره‌ها از طریق روش‌های شناختی، احساسی، و تجربی.
افرادی که با الگوهای شخصیتی پایدار و مزمن دست و پنجه نرم میکنند (مثل مشکلات رابطه‌ای، بی‌اعتمادی شدید، یا احساس مداوم ناکافی بودن).
کسانی که مشکلاتشان ریشه در دوران کودکی یا نوجوانی دارد.
افرادی که در برابر تغییر مقاوم هستند و مشکلاتشان با CBT حل نشده.
برای اختلالات شخصیت (مثل اختلال شخصیت مرزی یا اجتنابی) یا مسائل پیچیده‌تر.
محدودیت‌های طرحواره‌درمانی
ممکنه زمان بیشتری نیاز داشته باشد (گاهی ماه‌ها یا حتی سالها).
به همکاری فعال‌تری از طرف مراجع نیاز داره
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام وقت بخیر.ببخشید میخواستم بدونم فرق طرحواره درمانی وcbt چیه،وکدوم برای چه اشخاصی بهتره یعنی اینکه ما از کجا میتونیم بفهمیم به کدوم رویکرد مراجعه کنیم بهتره؟
سلام
درمان شناختی-رفتاری (CBT)
CBT رویکرد درمانی کوتاه‌مدت و متمرکز برای حل مشکله که بر اساس ارتباط میان افکار، احساسات، و رفتارها کار میکند. هدف اصلیش تغییر الگوهای فکری غیرمنطقی یا ناسالم و رفتارهای مرتبط با آن‌هاست
تمرکز اصلی
افکار منفی یا تحریف‌شده (مثل: “من به اندازه کافی خوب نیستم”).
رفتارهای ناسازگار (مثل اجتناب یا پرخاشگری).
روش کار
شناسایی افکار و باورهای غیرمنطقی.
جایگزینی آنها با افکار منطقی‌تر و سازنده‌تر.
تمرین رفتارهای جدید در موقعیت‌های مختلف.
افرادی که مشکلات خاص و قابل شناسایی دارند (مثل اضطراب، افسردگی، وسواس فکری، یا فوبیا).
کسانی که می‌خواهند روی مسائل روزمره یا مشکلات حال حاضر خود کار کنند.
اگر فرد می‌خواهد نتایج سریع‌تری بگیرد (معمولاً ۸ تا ۲۰ جلسه).
این روش براش مناسبه
طرحواره‌درمانی (Schema Therapy)
طرحواره‌درمانی یک رویکرد عمیق‌تر و بلندمدت‌تره که برای کار روی الگوهای شخصیتی پایدار و ریشه‌دار طراحی شده. این رویکرد کمک میکنه تا باورها، احساسات، و الگوهای رفتاری ناسازگاری که از کودکی یا نوجوانی شکل گرفته‌اند، شناسایی و اصلاح کند.
تمرکز اصلی
طرحواره‌ها یا باورهای عمیق و ناخودآگاه که معمولاً از تجربیات کودکی ناشی میشن.
شناخت و تغییر رفتارهای ناسازگارانه که ریشه در این طرحواره‌ها دارند.
پاسخ‌دهی به “نیازهای برآورده‌نشده دوران کودکی”.
روش کار
شناسایی طرحواره‌ها (مثل طرحواره رهاشدگی، نقص/شرم، شکست).
بررسی چگونگی تاثیر این طرحواره‌ها بر زندگی و روابط.
اصلاح طرحواره‌ها از طریق روش‌های شناختی، احساسی، و تجربی.
افرادی که با الگوهای شخصیتی پایدار و مزمن دست و پنجه نرم میکنند (مثل مشکلات رابطه‌ای، بی‌اعتمادی شدید، یا احساس مداوم ناکافی بودن).
کسانی که مشکلاتشان ریشه در دوران کودکی یا نوجوانی دارد.
افرادی که در برابر تغییر مقاوم هستند و مشکلاتشان با CBT حل نشده.
برای اختلالات شخصیت (مثل اختلال شخصیت مرزی یا اجتنابی) یا مسائل پیچیده‌تر.
محدودیت‌های طرحواره‌درمانی
ممکنه زمان بیشتری نیاز داشته باشد (گاهی ماه‌ها یا حتی سالها).
به همکاری فعال‌تری از طرف مراجع نیاز داره
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 12:15
#سوال
سلام عزیزان به سوال داشتم چطوری احساس پوچی ، بی هدفی، بی اعتماد به نفس بودن،عذت نفس پایین ، پوچ گرایی و اینکه چرا از زندگی هیچ جوره نمیتونم لذت ببرم و فکر خودکشی دارم رو ازبین ببریم البته نمیخوام از بین ببرم چون باهاش زندگی کردم بهش عادت دارم ولی میخوام بدونم دلیلش چیه
سلام،
چرا این احساسات شکل میگیرن؟شاید در گذشته تجربه‌های تلخی داشتید (مثل شکست، طرد شدن، از دست دادن عزیزان یا ناامیدی)، که باعث شده احساس پوچی و بی‌ارزشی در شما ریشه بدواند.
اگر از خودتون توقعات خیلی بالا داشتید یا دائم از سمت دیگران قضاوت و انتقاد شنیدید، این میتونه روی عزت نفس و اعتماد به نفس شما تأثیر عمیقی گذاشته باشه.
ممکنه هنوز نتونسته باشید هویت و معنا درونی زندگی خودتون رو پیدا کنید. این اتفاق مخصوصاً در سنین جوانی شایع‌تره، چون افراد هنوز در حال کشف علاقه‌ها، ارزشها، و هدف‌های خودشون هستند.
الگوهای خانوادگی یا محیطی
اگر در محیطی بزرگ شدید که در اون ارزش‌گذاری بر اساس موفقیت‌های بیرونی (مثل نمره خوب، کار مهم یا تأیید دیگران) بوده، ممکنه احساس کنید هیچ وقت “کافی” نیستید.
این احساسات ممکنه نشانه افسردگی باشه، جایی که مغز به دلیل تغییرات شیمیایی، توانایی تجربه لذت یا دیدن جنبه‌های مثبت رو از دست میده.
ذهن ما گاهی به افکار منفی عادت میکنه و حتی وقتی شرایط خوبه، باز هم دنبال مشکلات می‌گرده.
وقتی ذهن شما دائم درگیر گذشته یا نگرانی از آینده باشه، نمیتونه روی لحظه حال تمرکز کنه و از اون لذت ببره.
لذت بردن از زندگی به ارتباط با چیزی که برای شما ارزشمند و معناداره بستگی داره. اگر این ارتباط ضعیف باشه، حس بی‌معنایی و پوچی ظاهر میشه.
۳. آیا میتونید این احساسات رو تغییر بدید؟
بله، حتی اگر به این حس‌ها عادت کردید، میتونید تغییرشون بدید. اولین قدم اینه که بفهمید این حس‌ها بخشی از شما نیستن، بلکه پاسخ طبیعی ذهن و بدنتون به شرایط زندگی یا نحوه تفکر شما هستند.
نوشتن احساسات میتونه کمک بزرگی باشه. وقتی افکار رو می‌نویسید، بهتر میتونید بفهمید که چه چیزی باعث اونها میشه.
تمرکز روی لحظه حال
تکنیک‌های ذهن‌آگاهی (Mindfulness) رو تمرین کنید.
روزی چند دقیقه روی تنفس یا محیط اطرافتون تمرکز کنید.
• این تمرین بهتون کمک میکنه ذهن رو از افکار منفی دور کنید.
خیلی مهمه که این فکرها رو جدی بگیرید. اگر این فکرها شدید و مداوم هستن، حتماً با یک مشاور یا متخصص روانشناسی صحبت کنید.
یادتون باشه، شما تنها نیستید. این احساسات ممکنه الآن سنگین باشن، ولی تغییر ممکنه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام عزیزان به سوال داشتم چطوری احساس پوچی ، بی هدفی، بی اعتماد به نفس بودن،عذت نفس پایین ، پوچ گرایی و اینکه چرا از زندگی هیچ جوره نمیتونم لذت ببرم و فکر خودکشی دارم رو ازبین ببریم البته نمیخوام از بین ببرم چون باهاش زندگی کردم بهش عادت دارم ولی میخوام بدونم دلیلش چیه
سلام،
چرا این احساسات شکل میگیرن؟شاید در گذشته تجربه‌های تلخی داشتید (مثل شکست، طرد شدن، از دست دادن عزیزان یا ناامیدی)، که باعث شده احساس پوچی و بی‌ارزشی در شما ریشه بدواند.
اگر از خودتون توقعات خیلی بالا داشتید یا دائم از سمت دیگران قضاوت و انتقاد شنیدید، این میتونه روی عزت نفس و اعتماد به نفس شما تأثیر عمیقی گذاشته باشه.
ممکنه هنوز نتونسته باشید هویت و معنا درونی زندگی خودتون رو پیدا کنید. این اتفاق مخصوصاً در سنین جوانی شایع‌تره، چون افراد هنوز در حال کشف علاقه‌ها، ارزشها، و هدف‌های خودشون هستند.
الگوهای خانوادگی یا محیطی
اگر در محیطی بزرگ شدید که در اون ارزش‌گذاری بر اساس موفقیت‌های بیرونی (مثل نمره خوب، کار مهم یا تأیید دیگران) بوده، ممکنه احساس کنید هیچ وقت “کافی” نیستید.
این احساسات ممکنه نشانه افسردگی باشه، جایی که مغز به دلیل تغییرات شیمیایی، توانایی تجربه لذت یا دیدن جنبه‌های مثبت رو از دست میده.
ذهن ما گاهی به افکار منفی عادت میکنه و حتی وقتی شرایط خوبه، باز هم دنبال مشکلات می‌گرده.
وقتی ذهن شما دائم درگیر گذشته یا نگرانی از آینده باشه، نمیتونه روی لحظه حال تمرکز کنه و از اون لذت ببره.
لذت بردن از زندگی به ارتباط با چیزی که برای شما ارزشمند و معناداره بستگی داره. اگر این ارتباط ضعیف باشه، حس بی‌معنایی و پوچی ظاهر میشه.
۳. آیا میتونید این احساسات رو تغییر بدید؟
بله، حتی اگر به این حس‌ها عادت کردید، میتونید تغییرشون بدید. اولین قدم اینه که بفهمید این حس‌ها بخشی از شما نیستن، بلکه پاسخ طبیعی ذهن و بدنتون به شرایط زندگی یا نحوه تفکر شما هستند.
نوشتن احساسات میتونه کمک بزرگی باشه. وقتی افکار رو می‌نویسید، بهتر میتونید بفهمید که چه چیزی باعث اونها میشه.
تمرکز روی لحظه حال
تکنیک‌های ذهن‌آگاهی (Mindfulness) رو تمرین کنید.
روزی چند دقیقه روی تنفس یا محیط اطرافتون تمرکز کنید.
• این تمرین بهتون کمک میکنه ذهن رو از افکار منفی دور کنید.
خیلی مهمه که این فکرها رو جدی بگیرید. اگر این فکرها شدید و مداوم هستن، حتماً با یک مشاور یا متخصص روانشناسی صحبت کنید.
یادتون باشه، شما تنها نیستید. این احساسات ممکنه الآن سنگین باشن، ولی تغییر ممکنه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 12:14
#سوال
سلام و وقت بخیر
من ۲۰ سالمه و مشکلی که دارم اینه که به شدت مودی ام. هر تصمیمی که می گیرم سریع بعدش پشیمون میشم. مثلا از کوچیک ترین چیزا به دوستم میگم فردا بریم بیرون بعد فردا که میشه دیگه دلم نمیخواد برم بیرون. هرکاری هم تا الان تو زندگیم کردم نصفه رها کردم از جمله کلاس های زبان و موسیقی و بازیگری و شغل های مختلف
و همین باعث شده از طرف خانواده و دوستان مورد تمسخر قرار بگیرم که میگن تو نمیتونی هیچ کاری رو تموم کنی. خودمم خسته شدم ولی نمیدونم دلیل این حجم از مودی بودن چیه. البته این مدل رفتار رو کمی در پدر و مادرم هم دیدم مثلا مادرم هر لباسی می‌خره بعدش پشیمون میشه ولی خب واسه من خیلی شدیدتره و تمام آیندمم درگیر کرده و باعث شده من نتونم این جرئت رو به خودم بدم که با کسی برم تو رابطه چون میترسم فرداییش دیگه ازش خوشم نیاد!!
سلام
خیلی خوبه که با این دقت خودتون رو بررسی کردید و دنبال دلیل و راه‌حل هستید. چیزی که توصیف میکنید، میتونه ریشه‌های مختلفی داشته باشه و با آگاهی بیشتر میتونید مدیریت بهتری روی احساسات و رفتارهای خودتون داشته باشید.
ریشه‌های مودی بودن و تردید در تصمیم‌گیری
ویژگی شخصیتی افرادی که حساس‌تر هستند، ممکنه بیشتر بین تصمیمات مختلف گیر بیفتند یا به سرعت علاقه‌شون رو از دست بدن.
اضطراب یا ترس از اشتباه شاید در ناخودآگاه، از اینکه تصمیمی اشتباه بگیرید می‌ترسید، برای همین وقتی تصمیمی می‌گیرید، بعدش دچار پشیمونی میشید.
عادت‌های خانوادگی همونطور که اشاره کردید، ممکنه این رفتار از خانواده‌تون هم تأثیر گرفته باشه، ولی شدت اون در شما بیشتر شده.
چرا کارها رو نیمه‌کاره رها میکنید؟
ممکنه انگیزه اولیه برای شروع کارها قوی باشه، اما به محض اینکه سختی یا یکنواختی به وجود میاد، انگیزه‌تون کم میشه. این موضوع رایج هست، اما میتونه با تمرین و آگاهی بهتر بشه.
شاید هدف یا علاقه واقعی‌تون رو هنوز پیدا نکردید، برای همین کارهایی رو شروع میکنید که از ابتدا برای شما جذابیت طولانی‌مدت ندارند.
مسئولیت‌های محدود بپذیرید
به جای اینکه پروژه‌های بزرگ یا تصمیمات جدی بگیرید، با تعهدات کوچک شروع کنید. مثلاً اگر قرار هست کتاب بخونید، به جای اینکه تصمیم بگیرید یک رمان کامل بخونید، بگید: “فقط ۱۰ صفحه امروز می‌خونم.”
تصمیمات رو بازبینی کنید
قبل از اینکه تصمیمی بگیرید، چند ساعت یا حتی یک روز به خودتون زمان بدید. این کمک میکنه تا از تصمیمات لحظه‌ای که ممکنه بعداً ازشون پشیمون بشید، جلوگیری کنید.
انگیزه‌هاتون رو بررسی کنید
هر وقت خواستید کاری رو شروع کنید، از خودتون بپرسید:
آیا این کار واقعاً برای من جذاب هست؟
چرا میخوام این کار رو انجام بدم؟
آیا انجام ندادن این کار آسیبی به من میزنه؟
تمرین تحمل سختی و یکنواختی
مودی بودن گاهی نتیجه اینه که نمیتونیم سختی‌های کوتاه‌مدت رو تحمل کنیم. تمرین کنید در برابر این احساس مقاومت کنید. مثلاً اگر از کلاس زبان خسته شدید، به خودتون بگید: “فقط تا پایان این ماه ادامه میدم و بعدش تصمیم میگیرم.”
بازخورد از دیگران بگیرید
اگر در مورد تصمیمی شک دارید، با کسی که بهش اعتماد دارید مشورت کنید. این به شما کمک میکنه دیدگاه بهتری پیدا کنید.
ترس از اینکه احساستون نسبت به کسی تغییر کنه، طبیعی هست، ولی نباید مانع بشه. رابطه‌ها قرار نیست کامل یا دائماً جذاب باشند. چیزی که مهمه، توانایی شما در مدیریت فراز و نشیب‌های اون‌هاست. وقتی آماده شدید، میتونید این ترس رو با پذیرش تدریجی ارتباط، و نه تعهد فوری، کمتر کنید.
اگر این رفتارها خیلی شدید هست و زندگیتون رو مختل کرده، کمک گرفتن از یک مشاور میتونه خیلی مفید باشه. مشاور به شما کمک میکنه علت‌های عمیق‌تر این رفتار رو کشف کنید و روش‌های مؤثرتری برای مدیریت اون پیدا کنید.
شما قدم اول، یعنی شناخت مشکل رو برداشتید و این خیلی ارزشمنده.
نیاز به مشاوره داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام و وقت بخیر
من ۲۰ سالمه و مشکلی که دارم اینه که به شدت مودی ام. هر تصمیمی که می گیرم سریع بعدش پشیمون میشم. مثلا از کوچیک ترین چیزا به دوستم میگم فردا بریم بیرون بعد فردا که میشه دیگه دلم نمیخواد برم بیرون. هرکاری هم تا الان تو زندگیم کردم نصفه رها کردم از جمله کلاس های زبان و موسیقی و بازیگری و شغل های مختلف
و همین باعث شده از طرف خانواده و دوستان مورد تمسخر قرار بگیرم که میگن تو نمیتونی هیچ کاری رو تموم کنی. خودمم خسته شدم ولی نمیدونم دلیل این حجم از مودی بودن چیه. البته این مدل رفتار رو کمی در پدر و مادرم هم دیدم مثلا مادرم هر لباسی می‌خره بعدش پشیمون میشه ولی خب واسه من خیلی شدیدتره و تمام آیندمم درگیر کرده و باعث شده من نتونم این جرئت رو به خودم بدم که با کسی برم تو رابطه چون میترسم فرداییش دیگه ازش خوشم نیاد!!
سلام
خیلی خوبه که با این دقت خودتون رو بررسی کردید و دنبال دلیل و راه‌حل هستید. چیزی که توصیف میکنید، میتونه ریشه‌های مختلفی داشته باشه و با آگاهی بیشتر میتونید مدیریت بهتری روی احساسات و رفتارهای خودتون داشته باشید.
ریشه‌های مودی بودن و تردید در تصمیم‌گیری
ویژگی شخصیتی افرادی که حساس‌تر هستند، ممکنه بیشتر بین تصمیمات مختلف گیر بیفتند یا به سرعت علاقه‌شون رو از دست بدن.
اضطراب یا ترس از اشتباه شاید در ناخودآگاه، از اینکه تصمیمی اشتباه بگیرید می‌ترسید، برای همین وقتی تصمیمی می‌گیرید، بعدش دچار پشیمونی میشید.
عادت‌های خانوادگی همونطور که اشاره کردید، ممکنه این رفتار از خانواده‌تون هم تأثیر گرفته باشه، ولی شدت اون در شما بیشتر شده.
چرا کارها رو نیمه‌کاره رها میکنید؟
ممکنه انگیزه اولیه برای شروع کارها قوی باشه، اما به محض اینکه سختی یا یکنواختی به وجود میاد، انگیزه‌تون کم میشه. این موضوع رایج هست، اما میتونه با تمرین و آگاهی بهتر بشه.
شاید هدف یا علاقه واقعی‌تون رو هنوز پیدا نکردید، برای همین کارهایی رو شروع میکنید که از ابتدا برای شما جذابیت طولانی‌مدت ندارند.
مسئولیت‌های محدود بپذیرید
به جای اینکه پروژه‌های بزرگ یا تصمیمات جدی بگیرید، با تعهدات کوچک شروع کنید. مثلاً اگر قرار هست کتاب بخونید، به جای اینکه تصمیم بگیرید یک رمان کامل بخونید، بگید: “فقط ۱۰ صفحه امروز می‌خونم.”
تصمیمات رو بازبینی کنید
قبل از اینکه تصمیمی بگیرید، چند ساعت یا حتی یک روز به خودتون زمان بدید. این کمک میکنه تا از تصمیمات لحظه‌ای که ممکنه بعداً ازشون پشیمون بشید، جلوگیری کنید.
انگیزه‌هاتون رو بررسی کنید
هر وقت خواستید کاری رو شروع کنید، از خودتون بپرسید:
آیا این کار واقعاً برای من جذاب هست؟
چرا میخوام این کار رو انجام بدم؟
آیا انجام ندادن این کار آسیبی به من میزنه؟
تمرین تحمل سختی و یکنواختی
مودی بودن گاهی نتیجه اینه که نمیتونیم سختی‌های کوتاه‌مدت رو تحمل کنیم. تمرین کنید در برابر این احساس مقاومت کنید. مثلاً اگر از کلاس زبان خسته شدید، به خودتون بگید: “فقط تا پایان این ماه ادامه میدم و بعدش تصمیم میگیرم.”
بازخورد از دیگران بگیرید
اگر در مورد تصمیمی شک دارید، با کسی که بهش اعتماد دارید مشورت کنید. این به شما کمک میکنه دیدگاه بهتری پیدا کنید.
ترس از اینکه احساستون نسبت به کسی تغییر کنه، طبیعی هست، ولی نباید مانع بشه. رابطه‌ها قرار نیست کامل یا دائماً جذاب باشند. چیزی که مهمه، توانایی شما در مدیریت فراز و نشیب‌های اون‌هاست. وقتی آماده شدید، میتونید این ترس رو با پذیرش تدریجی ارتباط، و نه تعهد فوری، کمتر کنید.
اگر این رفتارها خیلی شدید هست و زندگیتون رو مختل کرده، کمک گرفتن از یک مشاور میتونه خیلی مفید باشه. مشاور به شما کمک میکنه علت‌های عمیق‌تر این رفتار رو کشف کنید و روش‌های مؤثرتری برای مدیریت اون پیدا کنید.
شما قدم اول، یعنی شناخت مشکل رو برداشتید و این خیلی ارزشمنده.
نیاز به مشاوره داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 11:24
#سوال
سلام روزتون بخیر
من یه دختر دوساله و یه دختر ۷ ماهه دارم.
دختر دوساله ام وقتی میریم.جایی که فرد یا افراد غریبه اونجا هستن گریه میکنه.
اصلا با ادما ارتباط نمیگیره.به طوری که من برا چکاب و وزن کشی نمیتونم ببرمش.
حتی دایی و خاله و عموشم بعد چند وقت میبینه گریه میکنه و بهم‌میچسبه.
شباهم تو خواب دو سه بار با گریه بیدار میشه بطوری که من هنوز نتونسم از شیر بگیرمش
واقعا نمیدونم چیکار کنم.خواستم ببرمش پیش مشاور بازم اونقد گریه کرد که از سالن برگشیم
سلام
این شرایطی که توصیف کردید، احتمالاً ناشی از اضطراب جدایی و ترس از غریبه‌هاست که در سن دختر دو ساله‌تون طبیعی هست، اما وقتی این رفتار شدیدتر و طولانی‌تر میشه ممکنه نیاز به توجه بیشتری داشته باشه.
درک احساسات کودک
کودکان در این سن معمولاً درک کاملی از دنیای اطراف ندارند و غریبه‌ها براشون تهدید به نظر می‌رسند. این واکنش‌ها طبیعی‌اند، اما شدتش ممکنه نشون دهنده اضطراب یا وابستگی زیاد باشه. مهمه که به جای نگرانی زیاد، احساساتش رو به رسمیت بشناسید.
وقتی به مکان جدیدی میرید، دخترتون رو در آغوش بگیرید و اجازه بدید احساس امنیت کنه.
با صبر و تدریج، با محیط و افراد جدید آشناش کنید.
از افراد بخواهید به آرامی و بدون عجله باهش ارتباط برقرار کنند.
گریه‌های شبانه و وابستگی به شیر مادر ممکنه به دلیل اضطراب جدایی باشه. برای کاهش این اضطراب:
• پیش از خواب یک برنامه روتین آرام‌بخش (مانند کتاب خواندن یا لالایی) داشته باشید.
اگر قصد دارید از شیر بگیریدش، این کار رو به‌آرامی و تدریجی انجام بدید تا اضطرابش‌تشدید نشه.
درسته مراجعه به مشاور قبلاً موفق نبوده، بهتره دوباره تلاش کنید اما این بار محیط آرام‌تری فراهم کنید. ممکنه مشاور در محیطی مثل خانه یا از طریق بازی‌درمانی کمک کنه. و بهتره از متخصصی کمک بگیرید که در کار با کودکان خردسال تجربه داره.
خود شما هم آرامش داشته باشید اضطراب شما ممکنه به کودکتون منتقل بشه وقتی خودتون آرام باشید، کودک هم احساس امنیت بیشتری خواهد کرد.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام روزتون بخیر
من یه دختر دوساله و یه دختر ۷ ماهه دارم.
دختر دوساله ام وقتی میریم.جایی که فرد یا افراد غریبه اونجا هستن گریه میکنه.
اصلا با ادما ارتباط نمیگیره.به طوری که من برا چکاب و وزن کشی نمیتونم ببرمش.
حتی دایی و خاله و عموشم بعد چند وقت میبینه گریه میکنه و بهم‌میچسبه.
شباهم تو خواب دو سه بار با گریه بیدار میشه بطوری که من هنوز نتونسم از شیر بگیرمش
واقعا نمیدونم چیکار کنم.خواستم ببرمش پیش مشاور بازم اونقد گریه کرد که از سالن برگشیم
سلام
این شرایطی که توصیف کردید، احتمالاً ناشی از اضطراب جدایی و ترس از غریبه‌هاست که در سن دختر دو ساله‌تون طبیعی هست، اما وقتی این رفتار شدیدتر و طولانی‌تر میشه ممکنه نیاز به توجه بیشتری داشته باشه.
درک احساسات کودک
کودکان در این سن معمولاً درک کاملی از دنیای اطراف ندارند و غریبه‌ها براشون تهدید به نظر می‌رسند. این واکنش‌ها طبیعی‌اند، اما شدتش ممکنه نشون دهنده اضطراب یا وابستگی زیاد باشه. مهمه که به جای نگرانی زیاد، احساساتش رو به رسمیت بشناسید.
وقتی به مکان جدیدی میرید، دخترتون رو در آغوش بگیرید و اجازه بدید احساس امنیت کنه.
با صبر و تدریج، با محیط و افراد جدید آشناش کنید.
از افراد بخواهید به آرامی و بدون عجله باهش ارتباط برقرار کنند.
گریه‌های شبانه و وابستگی به شیر مادر ممکنه به دلیل اضطراب جدایی باشه. برای کاهش این اضطراب:
• پیش از خواب یک برنامه روتین آرام‌بخش (مانند کتاب خواندن یا لالایی) داشته باشید.
اگر قصد دارید از شیر بگیریدش، این کار رو به‌آرامی و تدریجی انجام بدید تا اضطرابش‌تشدید نشه.
درسته مراجعه به مشاور قبلاً موفق نبوده، بهتره دوباره تلاش کنید اما این بار محیط آرام‌تری فراهم کنید. ممکنه مشاور در محیطی مثل خانه یا از طریق بازی‌درمانی کمک کنه. و بهتره از متخصصی کمک بگیرید که در کار با کودکان خردسال تجربه داره.
خود شما هم آرامش داشته باشید اضطراب شما ممکنه به کودکتون منتقل بشه وقتی خودتون آرام باشید، کودک هم احساس امنیت بیشتری خواهد کرد.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 11:22
#سوال
سلام وقتتون بخیر
من یه مشکلی برام پیش اومده
من دانشجو یه شهر دیگه بودم
بعد 4ماه برگشتم خونه حالا خانوادم نمیزارن دوباره برگردم دانشگاه میگن باید انتقالی بگیری برگردی
هر کاری میکنم گوش نمیدن بهم دارم دیوونه میشم انقد گریه کردم
سلام،
میفهمم چقدر این موضوع براتون ناراحت‌کننده و پراسترسه. اینکه هم درس و آینده‌تون براتون مهمه و هم خانواده‌تون چنین انتظاری دارن، میتونه خیلی گیج‌کننده باشه.
اینکه ناراحت هستید کاملاً طبیعی و منطقیه. به خودتون اجازه بدید این احساسات رو تجربه کنید و کمی به خودتون زمان بدید.
شاید بهتر باشه با خانواده‌تون یک گفت‌وگوی صمیمانه داشته باشید. سعی کنید دلیل نگرانی‌شون رو دقیق‌تر متوجه بشید. آیا بحث نگرانی مالیه؟ نگرانی بابت دوری شما؟ یا موضوع دیگه‌ای؟ وقتی بفهمید دقیقاً دغدغه‌شون چیه، بهتر میتونید راه‌حل پیدا کنید.
اگر نگرانی‌شون از دوری شماست، میتونید برنامه‌ریزی کنید تا در تعطیلات بیشتر بهشون سر بزنید یا مرتب باهاشون تماس بگیرید. اگر نگرانی مالیه، شاید بتونید با کمی صرفه‌جویی یا کمک گرفتن از منابع دانشگاه (مثل وام دانشجویی) شرایط رو بهتر کنید.
اگر هیچ‌جوره نتونستید خانواده‌تون رو قانع کنید، شاید موقتاً انتقالی رو به‌عنوان یک گزینه بررسی کنید، ولی همچنان در کنارش برای پیدا کردن راه‌حل طولانی‌مدت تلاش کنید.
چیزی که مهمه اینه که شما بتونید با آرامش و منطق، به‌جای بحث یا ناراحتی زیاد، با خانواده‌تون حرف بزنید. اگر دوست داشتید جزئیات بیشتری رو بگید، ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام وقتتون بخیر
من یه مشکلی برام پیش اومده
من دانشجو یه شهر دیگه بودم
بعد 4ماه برگشتم خونه حالا خانوادم نمیزارن دوباره برگردم دانشگاه میگن باید انتقالی بگیری برگردی
هر کاری میکنم گوش نمیدن بهم دارم دیوونه میشم انقد گریه کردم
سلام،
میفهمم چقدر این موضوع براتون ناراحت‌کننده و پراسترسه. اینکه هم درس و آینده‌تون براتون مهمه و هم خانواده‌تون چنین انتظاری دارن، میتونه خیلی گیج‌کننده باشه.
اینکه ناراحت هستید کاملاً طبیعی و منطقیه. به خودتون اجازه بدید این احساسات رو تجربه کنید و کمی به خودتون زمان بدید.
شاید بهتر باشه با خانواده‌تون یک گفت‌وگوی صمیمانه داشته باشید. سعی کنید دلیل نگرانی‌شون رو دقیق‌تر متوجه بشید. آیا بحث نگرانی مالیه؟ نگرانی بابت دوری شما؟ یا موضوع دیگه‌ای؟ وقتی بفهمید دقیقاً دغدغه‌شون چیه، بهتر میتونید راه‌حل پیدا کنید.
اگر نگرانی‌شون از دوری شماست، میتونید برنامه‌ریزی کنید تا در تعطیلات بیشتر بهشون سر بزنید یا مرتب باهاشون تماس بگیرید. اگر نگرانی مالیه، شاید بتونید با کمی صرفه‌جویی یا کمک گرفتن از منابع دانشگاه (مثل وام دانشجویی) شرایط رو بهتر کنید.
اگر هیچ‌جوره نتونستید خانواده‌تون رو قانع کنید، شاید موقتاً انتقالی رو به‌عنوان یک گزینه بررسی کنید، ولی همچنان در کنارش برای پیدا کردن راه‌حل طولانی‌مدت تلاش کنید.
چیزی که مهمه اینه که شما بتونید با آرامش و منطق، به‌جای بحث یا ناراحتی زیاد، با خانواده‌تون حرف بزنید. اگر دوست داشتید جزئیات بیشتری رو بگید، ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
23 Dec, 09:46
#سوال
سلام وقت بخیر.ببخشید میخواستم بدونم فرق طرحواره درمانی وcbt چیه،وکدوم برای چه اشخاصی بهتره یعنی اینکه ما از کجا میتونیم بفهمیم به کدوم رویکرد مراجعه کنیم بهتره؟
#پاسخ _اول
وقت به خیر
اگه بخوام خیلی ساده این رویکردهای درمانی رو براتون توضیح بدم،
طرحواره درمانی رویکردی هست که به بررسی مشکل مراجع از منظر مشکلات سبک فرزندپروری و افکار و باورهایی که با اون فرد بزرگ میشه و منجر به تشکیل چارچوب هایی در ذهنش می شه و رفتارش رو در بزرگسالی جهت می ده می پردازه.
مثلا وقتی وارد یک جمع می شید که در حال صحبت هستند ویکباره حرفشون رو قطع می کنن شما با توجه به باور هایی که در ذهنتون دارید قضاوت و رفتار می کنید .در حقیقت طرح واره میراث و صدای والدین شما در ذهنتون میشه که به رفتارتون می تونه جهت بده.
و رویکرد cbt به رابطه ای که افکار و هیجانات و رفتار افراد داره و باعث بروز اختلال و مشکلات می شه می پردازه.
مثلا فکری به ذهنتون می رسه که پر از خطا هست و شما به واسطه ی اون اعمال و احساساتی رو از خودتون نشون می دید.
البته این رویکردها بسیار مفصل هستندمن سعی کردم ساده و مختصر براتون بگم.
در رابطه با اینکه شما کدوم رویکرد رو باید انتخاب کنید باید ببینید مشکلتون چی هست تا بیشتر راهنمایی کنم
#پاسخ سرکار خانم رضایی کارشناس ارشد روان شناسی، درمانگر کودک و نوجوان
سلام وقت بخیر.ببخشید میخواستم بدونم فرق طرحواره درمانی وcbt چیه،وکدوم برای چه اشخاصی بهتره یعنی اینکه ما از کجا میتونیم بفهمیم به کدوم رویکرد مراجعه کنیم بهتره؟
#پاسخ _اول
وقت به خیر
اگه بخوام خیلی ساده این رویکردهای درمانی رو براتون توضیح بدم،
طرحواره درمانی رویکردی هست که به بررسی مشکل مراجع از منظر مشکلات سبک فرزندپروری و افکار و باورهایی که با اون فرد بزرگ میشه و منجر به تشکیل چارچوب هایی در ذهنش می شه و رفتارش رو در بزرگسالی جهت می ده می پردازه.
مثلا وقتی وارد یک جمع می شید که در حال صحبت هستند ویکباره حرفشون رو قطع می کنن شما با توجه به باور هایی که در ذهنتون دارید قضاوت و رفتار می کنید .در حقیقت طرح واره میراث و صدای والدین شما در ذهنتون میشه که به رفتارتون می تونه جهت بده.
و رویکرد cbt به رابطه ای که افکار و هیجانات و رفتار افراد داره و باعث بروز اختلال و مشکلات می شه می پردازه.
مثلا فکری به ذهنتون می رسه که پر از خطا هست و شما به واسطه ی اون اعمال و احساساتی رو از خودتون نشون می دید.
البته این رویکردها بسیار مفصل هستندمن سعی کردم ساده و مختصر براتون بگم.
در رابطه با اینکه شما کدوم رویکرد رو باید انتخاب کنید باید ببینید مشکلتون چی هست تا بیشتر راهنمایی کنم
#پاسخ سرکار خانم رضایی کارشناس ارشد روان شناسی، درمانگر کودک و نوجوان
گنجینه گپ روانشناسان
22 Dec, 07:43
#سوال
سلام بفرمایید برا درمان خشم کودک دختر پنج ساله چیکار باید کرد؟
درمان و مدیریت خشم در کودکان، به‌ویژه یک دختر پنج‌ساله، نیازمند صبر، توجه و استفاده از روش‌های مثبت تربیتی هست
شناسایی علت خشم
سعی کنید بفهمید چه چیزی باعث خشمش شده . ممکن دلیل خشمش احساس نادیده گرفته شدن، خستگی، گرسنگی یا حتی ناتوانی در بیان احساسات باشه.
تشویق کنید تا احساساتش با کلمات بیان کنه
آموزش مدیریت احساسات
بهش یاد بدین چطوری احساساتش بشناسه و نام ببره.
از کتاب‌ها و داستان‌هایی که درباره احساسات صحبت میکنند، استفاده کنید.
ارائه تکنیک‌های آرامش‌بخش
• تنفس عمیق
بهش یاد بدین که وقتی عصبانی میشه، چند تا نفس عمیق بکشه. میتونه این کار با بازی انجام بده.
شمردن تا ۱۰
تشویقش کنید قبل از اینکه واکنش نشون بده، تا ۱۰ بشمره.
گوشه‌ای آرام برای آرام شدن
در خونه براش جایی مشخص کنید که بتونه اونجا آرام باشه و احساساتش مدیریت کنه (نه به‌عنوان تنبیه، بلکه به‌عنوان فضایی برای آرامش).
الگوی مثبت باشید
رفتار شما خیلی تأثیرگذاره. اگه خودتون در زمان عصبانیت آرامش رو حفظ کنید و راه‌حل‌های منطقی پیدا کنید، اونم این رفتار رو یاد میگیره.
تشویق به بیان خلاقانه احساسات
ازش بخواید احساساتش رو نقاشی کنه یا در قالب بازی با اسباب‌بازی‌هاش به شما نشون بده.
اگه احساس میکنید خشمش شدیده یا به طور مرتب اتفاق می‌افته و روی زندگی روزمره تأثیر می‌ذاره، میتونید با یک روانشناس کودک مشورت کنید.
با صبر و توجه، میتونید به فرزندتون کمک کنید تا احساساتش رو بهتر مدیریت کنه و ابزارهای لازم برای مواجهه با خشم رو یاد بگیره.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام بفرمایید برا درمان خشم کودک دختر پنج ساله چیکار باید کرد؟
درمان و مدیریت خشم در کودکان، به‌ویژه یک دختر پنج‌ساله، نیازمند صبر، توجه و استفاده از روش‌های مثبت تربیتی هست
شناسایی علت خشم
سعی کنید بفهمید چه چیزی باعث خشمش شده . ممکن دلیل خشمش احساس نادیده گرفته شدن، خستگی، گرسنگی یا حتی ناتوانی در بیان احساسات باشه.
تشویق کنید تا احساساتش با کلمات بیان کنه
آموزش مدیریت احساسات
بهش یاد بدین چطوری احساساتش بشناسه و نام ببره.
از کتاب‌ها و داستان‌هایی که درباره احساسات صحبت میکنند، استفاده کنید.
ارائه تکنیک‌های آرامش‌بخش
• تنفس عمیق
بهش یاد بدین که وقتی عصبانی میشه، چند تا نفس عمیق بکشه. میتونه این کار با بازی انجام بده.
شمردن تا ۱۰
تشویقش کنید قبل از اینکه واکنش نشون بده، تا ۱۰ بشمره.
گوشه‌ای آرام برای آرام شدن
در خونه براش جایی مشخص کنید که بتونه اونجا آرام باشه و احساساتش مدیریت کنه (نه به‌عنوان تنبیه، بلکه به‌عنوان فضایی برای آرامش).
الگوی مثبت باشید
رفتار شما خیلی تأثیرگذاره. اگه خودتون در زمان عصبانیت آرامش رو حفظ کنید و راه‌حل‌های منطقی پیدا کنید، اونم این رفتار رو یاد میگیره.
تشویق به بیان خلاقانه احساسات
ازش بخواید احساساتش رو نقاشی کنه یا در قالب بازی با اسباب‌بازی‌هاش به شما نشون بده.
اگه احساس میکنید خشمش شدیده یا به طور مرتب اتفاق می‌افته و روی زندگی روزمره تأثیر می‌ذاره، میتونید با یک روانشناس کودک مشورت کنید.
با صبر و توجه، میتونید به فرزندتون کمک کنید تا احساساتش رو بهتر مدیریت کنه و ابزارهای لازم برای مواجهه با خشم رو یاد بگیره.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
21 Dec, 11:30
#سوال
سلام بفرمایید برا درمان خشم کودک دختر پنج ساله چیکار باید کرد؟
سلام وقت به خیر
مهمترین چیزی که در رابطه با هیجانات در کودکان اهمیت داره توجه به مورد زیرهست
آیا کودک من آگاهی یا شناختی نسبت به هیجان خودش داره؟ و اگر در رابطه با این هیجان مهارت کسب کرده
آیا می تونه شدت اون رو مشخص کنه؟
توصیه ی من به شما والد عزیز این هست که یک جدول داخل یک برگه بکشید و در طول یک هفته موقعیت هایی که این حالت رو از فرزندتون می بینید با دلایل و پیش آینده‌ای اون و همچنین پیامد اون و رفتارهایی که بعد از این هیجان از فرزندتون بروز می کنه رو یادداشت کنید و با توجه به تعیین فراوانی موقعیت ها بررسی زیر رو انجام بدید.
اگر این هیجان در بعضی مواقع مشخص برای فرزند شما پیش می یاد لازم هست که مهارت شناخت و کنترل این هیجان رو با مشورت یک درمانگر به اون آموزش بدید تا بتونید به فرزندتون مهارت زندگی کردن رو به بهترین وجه آموزش بدید و در صورتی که این هیجان بدون هیچ دلیل و شرایط خاصی بروز می کند حتما برای بررسی بیشتر اقدام کنید
#پاسخ سرکار خانم رضایی کارشناس ارشد روان شناسی، درمانگر کودک و‌نوجوان
سلام بفرمایید برا درمان خشم کودک دختر پنج ساله چیکار باید کرد؟
سلام وقت به خیر
مهمترین چیزی که در رابطه با هیجانات در کودکان اهمیت داره توجه به مورد زیرهست
آیا کودک من آگاهی یا شناختی نسبت به هیجان خودش داره؟ و اگر در رابطه با این هیجان مهارت کسب کرده
آیا می تونه شدت اون رو مشخص کنه؟
توصیه ی من به شما والد عزیز این هست که یک جدول داخل یک برگه بکشید و در طول یک هفته موقعیت هایی که این حالت رو از فرزندتون می بینید با دلایل و پیش آینده‌ای اون و همچنین پیامد اون و رفتارهایی که بعد از این هیجان از فرزندتون بروز می کنه رو یادداشت کنید و با توجه به تعیین فراوانی موقعیت ها بررسی زیر رو انجام بدید.
اگر این هیجان در بعضی مواقع مشخص برای فرزند شما پیش می یاد لازم هست که مهارت شناخت و کنترل این هیجان رو با مشورت یک درمانگر به اون آموزش بدید تا بتونید به فرزندتون مهارت زندگی کردن رو به بهترین وجه آموزش بدید و در صورتی که این هیجان بدون هیچ دلیل و شرایط خاصی بروز می کند حتما برای بررسی بیشتر اقدام کنید
#پاسخ سرکار خانم رضایی کارشناس ارشد روان شناسی، درمانگر کودک و‌نوجوان
گنجینه گپ روانشناسان
19 Dec, 09:58
#سوال
سلام وقت بخیر
سوال داشتم
من قبلا حافظم خیلی خوب بود بعد از یه سری اتفاقات عاطفی و دلگیر، دوست داشتم که این درد و زجر یا هر چی که هست رو یادم بره
درنتیجه من هر روز به خودم می گفتم باید یادت بره باید فراموشی بگیری باید هیچی تو ذهنت نیاد
و حالا دوسال که گذشته من حافظم واقعا بد شده و خیلی چیزارو فراموش می کنم(احساس میکنم به خاطر تلقین هامه)
به یاد نمی سپرم، در حدی شده برای منی که عاشق نوشتن بودم الان هیچی ندارم بنویسم ذهنم خالیه این عذابم میده نمیتونم تحمل کنم
من دلم میخواد بنویسم و چیزی برای ارائه داشته باشم ولی نمیتونم نمیشه؛ اصلا نمیشه
سلام وقت بخیر
همه علائم نشان از این هست که از مسئله عاطفی که در گذشته داشتید عبور نکردید...
و با اصرار به انکار آن، مسیر برای خودتون سخت کردید!
گاهی اوقات به تنهایی نمیشه از مسیرهای سخت زندگی عبور کرد و نیاز به کمک حرفه ای هست...
برای گذر از این مرحله اگر نیاز به مشاوره بیشتر بود، آیدی بنده از ادمین محترم دریافت کنید.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام وقت بخیر
سوال داشتم
من قبلا حافظم خیلی خوب بود بعد از یه سری اتفاقات عاطفی و دلگیر، دوست داشتم که این درد و زجر یا هر چی که هست رو یادم بره
درنتیجه من هر روز به خودم می گفتم باید یادت بره باید فراموشی بگیری باید هیچی تو ذهنت نیاد
و حالا دوسال که گذشته من حافظم واقعا بد شده و خیلی چیزارو فراموش می کنم(احساس میکنم به خاطر تلقین هامه)
به یاد نمی سپرم، در حدی شده برای منی که عاشق نوشتن بودم الان هیچی ندارم بنویسم ذهنم خالیه این عذابم میده نمیتونم تحمل کنم
من دلم میخواد بنویسم و چیزی برای ارائه داشته باشم ولی نمیتونم نمیشه؛ اصلا نمیشه
سلام وقت بخیر
همه علائم نشان از این هست که از مسئله عاطفی که در گذشته داشتید عبور نکردید...
و با اصرار به انکار آن، مسیر برای خودتون سخت کردید!
گاهی اوقات به تنهایی نمیشه از مسیرهای سخت زندگی عبور کرد و نیاز به کمک حرفه ای هست...
برای گذر از این مرحله اگر نیاز به مشاوره بیشتر بود، آیدی بنده از ادمین محترم دریافت کنید.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
18 Dec, 06:32
سلام وقت بخیر دوستان نظر بدین ممنون
یک آقا متاهل و یک خانم متاهل که ازقضا خانم رمال هست درمسئله کاری که آقا از این خانم پرسشی داشته باهم آشنا میشن و بمرور به هم جذب میشن(شوهرخانم دست بزن بی مسئولیت و بداخلاق) که کار خانم بخاطر مشاجره با شوهرش به دادگاه بازشده بخاطر ضرب و جرح شوهرش و دادخواست طلاق داده
و خانم شیفته این آقا شده و حاضره صیغه او بشه
انگار شوهرخانم هم فهمیده و کل فامیل و دادگاه اتهام رابطه نامشروع به خانم زده
و الان مدتیه خانم به آقا کم محلی میکنه زنگ و پیام به اقا نمیده
بنظرتون بخاطر مشکلات با شوهرش جواب اون آقا نمیده یا دیگه اون حس و حال و علاقه به آقا ازدست داده؟؟؟؟
سلام
فشار روانی و اجتماعی خانم با مشکلات متعددی مثل مشاجره با همسر، پرونده دادگاه، اتهام رابطه نامشروع و فشارهای خانوادگی روبرو عه. این فشارها میتونه باعث بشه که ایشون به طور موقت یا دائم از هرگونه ارتباط با آقا دوری کنه تا حواشی کمتر بشه و روی مشکلات اصلی زندگیش تمرکز کنه.
حس و حال عاطفی که ممکنه خانم هنوز به آقا علاقه داشته باشه، اما به دلیل استرس و مشکلات روحی، دیگه انرژی یا تمایل قبلی برای ادامه این رابطه رو نداره. در چنین موقعیتی، احساسات فرد میتونه تغییر کنه یا موقتاً تحت تأثیر قرار بگیره.
عواقب اجتماعی و قانونی اتهام رابطه نامشروع یک مسئله جدیه که میتونه آینده خانم و حتی زندگی اجتماعی ایشون رو تحت تأثیر قرار بده. شاید خانم تصمیم گرفته باشه که برای حفظ وجهه خودش و کاهش مشکلات قانونی، ارتباط با آقا رو قطع کنه.
به‌طور کلی، بهتره در این موقعیت عجله نکنید و شرایط روحی و اجتماعی هر دو طرف رو در نظر بگیرید. ممکنه فاصله گرفتن ایشون موقتی باشه یا اینکه نشون‌دهنده تغییر احساساتش باشه. بهترین کار اینه که از طریق راهی محترمانه و غیرمستقیم علت دوری ایشون رو جویا بشید و به تصمیم ایشون احترام بذارید.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
یک آقا متاهل و یک خانم متاهل که ازقضا خانم رمال هست درمسئله کاری که آقا از این خانم پرسشی داشته باهم آشنا میشن و بمرور به هم جذب میشن(شوهرخانم دست بزن بی مسئولیت و بداخلاق) که کار خانم بخاطر مشاجره با شوهرش به دادگاه بازشده بخاطر ضرب و جرح شوهرش و دادخواست طلاق داده
و خانم شیفته این آقا شده و حاضره صیغه او بشه
انگار شوهرخانم هم فهمیده و کل فامیل و دادگاه اتهام رابطه نامشروع به خانم زده
و الان مدتیه خانم به آقا کم محلی میکنه زنگ و پیام به اقا نمیده
بنظرتون بخاطر مشکلات با شوهرش جواب اون آقا نمیده یا دیگه اون حس و حال و علاقه به آقا ازدست داده؟؟؟؟
سلام
فشار روانی و اجتماعی خانم با مشکلات متعددی مثل مشاجره با همسر، پرونده دادگاه، اتهام رابطه نامشروع و فشارهای خانوادگی روبرو عه. این فشارها میتونه باعث بشه که ایشون به طور موقت یا دائم از هرگونه ارتباط با آقا دوری کنه تا حواشی کمتر بشه و روی مشکلات اصلی زندگیش تمرکز کنه.
حس و حال عاطفی که ممکنه خانم هنوز به آقا علاقه داشته باشه، اما به دلیل استرس و مشکلات روحی، دیگه انرژی یا تمایل قبلی برای ادامه این رابطه رو نداره. در چنین موقعیتی، احساسات فرد میتونه تغییر کنه یا موقتاً تحت تأثیر قرار بگیره.
عواقب اجتماعی و قانونی اتهام رابطه نامشروع یک مسئله جدیه که میتونه آینده خانم و حتی زندگی اجتماعی ایشون رو تحت تأثیر قرار بده. شاید خانم تصمیم گرفته باشه که برای حفظ وجهه خودش و کاهش مشکلات قانونی، ارتباط با آقا رو قطع کنه.
به‌طور کلی، بهتره در این موقعیت عجله نکنید و شرایط روحی و اجتماعی هر دو طرف رو در نظر بگیرید. ممکنه فاصله گرفتن ایشون موقتی باشه یا اینکه نشون‌دهنده تغییر احساساتش باشه. بهترین کار اینه که از طریق راهی محترمانه و غیرمستقیم علت دوری ایشون رو جویا بشید و به تصمیم ایشون احترام بذارید.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
18 Dec, 06:32
سلام، مادر پیری دارم که مدام اظهار بیماری، خستگی، افکار منفی و.... داره،
با رعایت احترام و ادب همش بهشون میگم مادر من انرژی مثبت بده و.... خیلیا از شما بدترن ولی با بهانه های کوچک خودشونو سر پا نگه میدارن،
ولی باز فردا روز از نو روزی از نو....
پیشنهادی دارید؟
سلام.
شرایط شما و مادرتون رو کاملاً درک میکنم، رسیدگی به والدین مسن با این چالش‌ها نیاز به صبر و دقت زیادی داره.
گوش دادن همدلانه و توجه عاطفی
والدین مسن به‌دلیل تنهایی یا احساس نادیده گرفته شدن، شکایت از بیماری یا خستگی میکنن. سعی کنید بیشتر به حرف‌ها و احساسات مادرتون گوش بدید، حتی اگه فکر میکنید واقعیت نداره یا تکراریه. در این مواقع کمتر نصیحت کنید و بیشتر همدلی کنید.
ایجاد هدف و سرگرمی در زندگیشون
افراد مسن به‌ویژه اگه خانه‌نشین بشن، ممکنه دچار افسردگی و بی‌انگیزگی بشن. تلاش کنید فعالیت‌های سبک و شادی‌بخشی مثل باغبانی، بافتنی، تماشای سریال‌های قدیمی مورد علاقه‌شون یا معاشرت با افراد همسن براشون فراهم کنید. این کارها ذهنشون رو از افکار منفی دور میکنه.
تشویق به فعالیت‌های جسمی سبک
پیاده‌روی کوتاه، نرمش ملایم یا حتی فعالیت‌های تنفسی میتونه در روحیه و سلامتی مادرتون معجزه کنه. گاهی هم میتونید همراهیشون کنید تا انگیزه بیشتری پیدا کنن.
بررسی سلامت جسمی و روانی
بعضی از شکایات مثل خستگی مداوم یا فکرهای منفی ممکنه به دلایل جسمی مثل کمبود ویتامین‌ها، فشار خون یا مشکلات تیروئید باشه. حتماً به پزشک مراجعه کنید تا اطمینان حاصل بشه که مشکل جسمی خاصی ندارن. مشورت با روانشناس هم برای کاهش اضطراب یا افسردگی‌شون میتونه مؤثر باشه.
در نهایت، صبر و محبت شما بهترین داروییه که مادرتون بهش نیاز داره. تغییر عادت‌ها و نگرش افراد مسن ممکنه زمان‌بر باشه، ولی محبت و توجه شما حتماً تأثیر خودش رو می‌ذاره.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین جهت رزرو نوبت دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
با رعایت احترام و ادب همش بهشون میگم مادر من انرژی مثبت بده و.... خیلیا از شما بدترن ولی با بهانه های کوچک خودشونو سر پا نگه میدارن،
ولی باز فردا روز از نو روزی از نو....
پیشنهادی دارید؟
سلام.
شرایط شما و مادرتون رو کاملاً درک میکنم، رسیدگی به والدین مسن با این چالش‌ها نیاز به صبر و دقت زیادی داره.
گوش دادن همدلانه و توجه عاطفی
والدین مسن به‌دلیل تنهایی یا احساس نادیده گرفته شدن، شکایت از بیماری یا خستگی میکنن. سعی کنید بیشتر به حرف‌ها و احساسات مادرتون گوش بدید، حتی اگه فکر میکنید واقعیت نداره یا تکراریه. در این مواقع کمتر نصیحت کنید و بیشتر همدلی کنید.
ایجاد هدف و سرگرمی در زندگیشون
افراد مسن به‌ویژه اگه خانه‌نشین بشن، ممکنه دچار افسردگی و بی‌انگیزگی بشن. تلاش کنید فعالیت‌های سبک و شادی‌بخشی مثل باغبانی، بافتنی، تماشای سریال‌های قدیمی مورد علاقه‌شون یا معاشرت با افراد همسن براشون فراهم کنید. این کارها ذهنشون رو از افکار منفی دور میکنه.
تشویق به فعالیت‌های جسمی سبک
پیاده‌روی کوتاه، نرمش ملایم یا حتی فعالیت‌های تنفسی میتونه در روحیه و سلامتی مادرتون معجزه کنه. گاهی هم میتونید همراهیشون کنید تا انگیزه بیشتری پیدا کنن.
بررسی سلامت جسمی و روانی
بعضی از شکایات مثل خستگی مداوم یا فکرهای منفی ممکنه به دلایل جسمی مثل کمبود ویتامین‌ها، فشار خون یا مشکلات تیروئید باشه. حتماً به پزشک مراجعه کنید تا اطمینان حاصل بشه که مشکل جسمی خاصی ندارن. مشورت با روانشناس هم برای کاهش اضطراب یا افسردگی‌شون میتونه مؤثر باشه.
در نهایت، صبر و محبت شما بهترین داروییه که مادرتون بهش نیاز داره. تغییر عادت‌ها و نگرش افراد مسن ممکنه زمان‌بر باشه، ولی محبت و توجه شما حتماً تأثیر خودش رو می‌ذاره.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین جهت رزرو نوبت دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
18 Dec, 06:32
#سوال
سلام من ۱۹ سالمه و حالم بده همش ب موضوعات مختلف بیش از حد فکر میکنم حس گناه و عذاب وجدان دارم میترسم و همچنین ب شدت حس تنهایی دارم و اینکه از خودم راضی نیستم
راستش تازه گیا ی کاری رو شروع ب آموزش کردم و از لحاظ مادی خانواده مو تحت فشار قرار دادم البته با علاقه و وقتی این وضعیت و میبینم میترسم از اینکه موفق نشم و باعث شرمندگی خانوادم بخصوص مادرم بشم و عذاب وجدان دارم و مدام هرشب دارم ب فکرای بد و عجیب فکر میکنم و ناراحتم حتی از خودم بدم میاد
میشه لطفا کمکم کنید ؟؟؟!
فکر کردن بیش از حد و نگرانی درباره آینده
به‌ویژه مسائلی که هنوز اتفاق نیفتاده، باعث میشه انرژی ذهنی‌تون تحلیل بره. این حالت معمولاً بهش نشخوار فکری میگن.
سعی کنید افکارتون رو روی کاغذ بیارید. هر وقت فکرهای منفی و نگرانی‌ها به سراغتون میاد، بنویسیدشون. این کار باعث میشه ذهنتون از فشار رها بشه.
به لحظه حال برگردید. تکنیک‌های ساده مدیتیشن و تنفس عمیق میتونه به شما کمک کنه که کمتر درگیر آینده یا گذشته بشید.
حس گناه و عذاب وجدان
اینکه شما نسبت به خانواده و وضعیت مالی‌شون احساس مسئولیت دارید، نشون میده فرد بسیار بااحساس و دلسوزی هستید، ولی باید بدونید این حس گناه بیش از حد هیچ کمکی به شما و خانواده‌تون نمیکنه.
به خودتون یادآوری کنید که تلاش میکنید. شما الان در حال آموزش دیدن و قدم برداشتن برای رشد هستید. این خودش قابل ستایشه.
شکست خوردن در زندگی طبیعی و حتی گاهی لازم هست. قرار نیست همیشه همه چیز طبق انتظار پیش بره. یادگیری از اشتباهات شما رو قوی‌تر میکنه.
حس تنهایی و نارضایتی از خود
حس تنهایی و نارضایتی از خودتون معمولاً زمانی به سراغ ما میاد که فکر می‌کنیم به‌اندازه کافی خوب نیستیم یا کسی ما رو درک نمیکنه.
روابط اجتماعی خودتون رو تقویت کنید. سعی کنید در جمع‌های مثبت و صمیمی قرار بگیرید. حتی یک دوست یا آشنا که بهتون حس خوبی بده میتونه در این مسیر کمک‌کننده باشه.
ترس از شکست و موفق نشدن
چیزی هست که همه ما تجربه می‌کنیم. نکته مهم اینه که نباید اجازه بدید این ترس شما رو از تلاش بازداره.
روی قدم‌های کوچک تمرکز کنید. به‌جای اینکه فقط به موفقیت نهایی فکر کنید، به این فکر کنید که امروز چه کاری میتونید انجام بدید تا یک قدم به هدفتون نزدیک‌تر بشید.
مسیر رشد رو به‌عنوان یک فرآیند یادگیری ببینید.
فکرهای بد و عجیب
این فکرها معمولاً به‌دلیل فشار روانی و اضطراب زیاد ایجاد میشه. یادتون باشه که این فکرها واقعی نیستن و شما رو تعریف نمیکنن.
کمک حرفهای بگیرید
اگهاین احساسات برای مدت طولانی ادامه پیدا کرده و اذیتتون میکنه، صحبت با یک مشاور روانشناسی میتونه بسیار کمک‌کننده باشه. مشاور میتونه راهکارهای دقیقی برای مدیریت افکار و احساساتتون بهتون بده.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
شما قوی‌تر از چیزی هستید که فکر میکنید. مطمئن باشید با تلاش و صبر، شرایط بهتر میشه.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام من ۱۹ سالمه و حالم بده همش ب موضوعات مختلف بیش از حد فکر میکنم حس گناه و عذاب وجدان دارم میترسم و همچنین ب شدت حس تنهایی دارم و اینکه از خودم راضی نیستم
راستش تازه گیا ی کاری رو شروع ب آموزش کردم و از لحاظ مادی خانواده مو تحت فشار قرار دادم البته با علاقه و وقتی این وضعیت و میبینم میترسم از اینکه موفق نشم و باعث شرمندگی خانوادم بخصوص مادرم بشم و عذاب وجدان دارم و مدام هرشب دارم ب فکرای بد و عجیب فکر میکنم و ناراحتم حتی از خودم بدم میاد
میشه لطفا کمکم کنید ؟؟؟!
فکر کردن بیش از حد و نگرانی درباره آینده
به‌ویژه مسائلی که هنوز اتفاق نیفتاده، باعث میشه انرژی ذهنی‌تون تحلیل بره. این حالت معمولاً بهش نشخوار فکری میگن.
سعی کنید افکارتون رو روی کاغذ بیارید. هر وقت فکرهای منفی و نگرانی‌ها به سراغتون میاد، بنویسیدشون. این کار باعث میشه ذهنتون از فشار رها بشه.
به لحظه حال برگردید. تکنیک‌های ساده مدیتیشن و تنفس عمیق میتونه به شما کمک کنه که کمتر درگیر آینده یا گذشته بشید.
حس گناه و عذاب وجدان
اینکه شما نسبت به خانواده و وضعیت مالی‌شون احساس مسئولیت دارید، نشون میده فرد بسیار بااحساس و دلسوزی هستید، ولی باید بدونید این حس گناه بیش از حد هیچ کمکی به شما و خانواده‌تون نمیکنه.
به خودتون یادآوری کنید که تلاش میکنید. شما الان در حال آموزش دیدن و قدم برداشتن برای رشد هستید. این خودش قابل ستایشه.
شکست خوردن در زندگی طبیعی و حتی گاهی لازم هست. قرار نیست همیشه همه چیز طبق انتظار پیش بره. یادگیری از اشتباهات شما رو قوی‌تر میکنه.
حس تنهایی و نارضایتی از خود
حس تنهایی و نارضایتی از خودتون معمولاً زمانی به سراغ ما میاد که فکر می‌کنیم به‌اندازه کافی خوب نیستیم یا کسی ما رو درک نمیکنه.
روابط اجتماعی خودتون رو تقویت کنید. سعی کنید در جمع‌های مثبت و صمیمی قرار بگیرید. حتی یک دوست یا آشنا که بهتون حس خوبی بده میتونه در این مسیر کمک‌کننده باشه.
ترس از شکست و موفق نشدن
چیزی هست که همه ما تجربه می‌کنیم. نکته مهم اینه که نباید اجازه بدید این ترس شما رو از تلاش بازداره.
روی قدم‌های کوچک تمرکز کنید. به‌جای اینکه فقط به موفقیت نهایی فکر کنید، به این فکر کنید که امروز چه کاری میتونید انجام بدید تا یک قدم به هدفتون نزدیک‌تر بشید.
مسیر رشد رو به‌عنوان یک فرآیند یادگیری ببینید.
فکرهای بد و عجیب
این فکرها معمولاً به‌دلیل فشار روانی و اضطراب زیاد ایجاد میشه. یادتون باشه که این فکرها واقعی نیستن و شما رو تعریف نمیکنن.
کمک حرفهای بگیرید
اگهاین احساسات برای مدت طولانی ادامه پیدا کرده و اذیتتون میکنه، صحبت با یک مشاور روانشناسی میتونه بسیار کمک‌کننده باشه. مشاور میتونه راهکارهای دقیقی برای مدیریت افکار و احساساتتون بهتون بده.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
شما قوی‌تر از چیزی هستید که فکر میکنید. مطمئن باشید با تلاش و صبر، شرایط بهتر میشه.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
04 Dec, 12:03
سلام دوستان عزیز خوبین خسته نباشید من پسری ۲۹ سالمه گونه هام مداوم گل میندازه و سرخه بخاطر این موضع خودم با دیگران مقایسه مکنم مگم چرا فقط من اینجورم خودم ضعیف مبینم احساس ناتوانی زشتی نامیدی مکنم حس مکنم موجود اضافیم عر روز خود کشی ب سرم میزنه لطفا کمکم کنید
گل انداختن گونه‌ها میتونه به دلایل مختلفی مثل مشکلات پوستی استرس و اضطراب، یا حتی واکنش‌های بدنی به شرایط محیطی باشه. این مسئله به هیچ وجه از ارزش شما کم نمیکنه و نباید باعث بشه که خودتون رو ناتوان یا بی‌ارزش ببینید.
ممکنه این مسئله به سادگی با مراجعه به پزشک و درمان قابل حل باشه. خیلی از مشکلات پوستی با دارو یا تغییر سبک زندگی بهبود پیدا میکنند.
حس‌هایی که توصیف کردید، مثل احساس ناامیدی یا فکر به خودکشی، نشانه‌های مهمی هستند که نیاز به توجه دارند. یک روانشناس میتونه به شما کمک کنن تا این افکار رو بهتر مدیریت کنید و راه‌های مثبتی برای مقابله با اونها پیدا کنید.
هر فردی ویژگیهای خاص خودش رو داره. مقایسه باعث میشه که نقاط قوت خودتون رو نبینید. به جای تمرکز روی دیگران، روی پیشرفت خودتون کار کنید.
به خودتون یادآوری کنید که زیبایی و ارزش شما تنها به ظاهر نیست. کارهایی رو انجام بدید که باعث میشه احساس بهتری داشته باشید، مثل ورزش، مدیتیشن، یا وقت گذروندن با دوستانتون.
شما تنها نیستید، و راه‌های زیادی برای بهبود وجود داره. با جدیت این موضوع رو پیگیری کنید، چون سلامت جسم و روح شما خیلی مهمه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گل انداختن گونه‌ها میتونه به دلایل مختلفی مثل مشکلات پوستی استرس و اضطراب، یا حتی واکنش‌های بدنی به شرایط محیطی باشه. این مسئله به هیچ وجه از ارزش شما کم نمیکنه و نباید باعث بشه که خودتون رو ناتوان یا بی‌ارزش ببینید.
ممکنه این مسئله به سادگی با مراجعه به پزشک و درمان قابل حل باشه. خیلی از مشکلات پوستی با دارو یا تغییر سبک زندگی بهبود پیدا میکنند.
حس‌هایی که توصیف کردید، مثل احساس ناامیدی یا فکر به خودکشی، نشانه‌های مهمی هستند که نیاز به توجه دارند. یک روانشناس میتونه به شما کمک کنن تا این افکار رو بهتر مدیریت کنید و راه‌های مثبتی برای مقابله با اونها پیدا کنید.
هر فردی ویژگیهای خاص خودش رو داره. مقایسه باعث میشه که نقاط قوت خودتون رو نبینید. به جای تمرکز روی دیگران، روی پیشرفت خودتون کار کنید.
به خودتون یادآوری کنید که زیبایی و ارزش شما تنها به ظاهر نیست. کارهایی رو انجام بدید که باعث میشه احساس بهتری داشته باشید، مثل ورزش، مدیتیشن، یا وقت گذروندن با دوستانتون.
شما تنها نیستید، و راه‌های زیادی برای بهبود وجود داره. با جدیت این موضوع رو پیگیری کنید، چون سلامت جسم و روح شما خیلی مهمه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
04 Dec, 11:53
سلام وقت بخیر خسته نباشین...۱۷ سالمه مشکل عصبی دارم به شدتم درونگرا هستم اصن از محیط مدرسه بدم میات و اینکه وقتی سرگرمی ندارم به خودم صدمه وارد می کنم این صدمهم بیشتر تو موهام بود که ریشه موهام زد نابود کرد جلو موهام حالت تو خالی شده به شدت اعتماد به نفسم پایین بخصوص از وقتی که موهام اینجوری شد و گونه هام خودبه خود قرمز میشن بعد اینکه خودمو خیلی با اینو اون مقایسه می کنم و دوست دارم دیگرون شبیه من باشن نمیدونم چرا این حسو دارم
و اینکه به دلایل تپلیم و اینکه هورمون مردونه دارم و همکلاسیام متاهلن و بچه دار میشن مثلا وقتی بحث بچه دار شدن میش چون هورمون مردونه دارم و مطالبی که تو اینستا و اینترنت دیدم ترس کل بدنمو فرا می گیره که نکنه من تو حسرت بچه بمونم یا مثلا وقتی تو خانواده پدریم یکسری از مشکلات بچه دار شدنو می بینم بدتر اعتماد به نفسم نسبت به خودم میات پایین
اینم بگم رو هورمون مردونه برا اینکه خیالم راحت بشه رفتم ماما و تست داخلی دادم گفت همچیت خوبه که نگرانی ناراحتیت الکی اما بازم نگرانم دلشوره دارم
و اینکه رو درسم خیلی خیلی دلسرد شدم سال اخرمه باید سیع کنم درس بخونم درصورتی که میر معاون بهمون میگن دساتونو خوب بخونین که سال دیگ فرستاده نشین بزرگسالان اما بازم گوشت زن می کنم اینم بگماااا درس خونم اما این سال آخر نمیدونم چرا حوصله درسو ندارم
بعد هنگام درس فکرم عشقو عاشقی میش دست خودمم نیست هرچقدر میخام کنترلش کنم نمیتونم بعد اینجورم تمرکزمو نسبت به درس از دست میدم اصن نمیفهمم طرف چی توضیح داد چی درس داد خواستم بگین چطوری اینا کنترل کنم؟؟هیچکدومشونم دست من نیس
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
و اینکه به دلایل تپلیم و اینکه هورمون مردونه دارم و همکلاسیام متاهلن و بچه دار میشن مثلا وقتی بحث بچه دار شدن میش چون هورمون مردونه دارم و مطالبی که تو اینستا و اینترنت دیدم ترس کل بدنمو فرا می گیره که نکنه من تو حسرت بچه بمونم یا مثلا وقتی تو خانواده پدریم یکسری از مشکلات بچه دار شدنو می بینم بدتر اعتماد به نفسم نسبت به خودم میات پایین
اینم بگم رو هورمون مردونه برا اینکه خیالم راحت بشه رفتم ماما و تست داخلی دادم گفت همچیت خوبه که نگرانی ناراحتیت الکی اما بازم نگرانم دلشوره دارم
و اینکه رو درسم خیلی خیلی دلسرد شدم سال اخرمه باید سیع کنم درس بخونم درصورتی که میر معاون بهمون میگن دساتونو خوب بخونین که سال دیگ فرستاده نشین بزرگسالان اما بازم گوشت زن می کنم اینم بگماااا درس خونم اما این سال آخر نمیدونم چرا حوصله درسو ندارم
بعد هنگام درس فکرم عشقو عاشقی میش دست خودمم نیست هرچقدر میخام کنترلش کنم نمیتونم بعد اینجورم تمرکزمو نسبت به درس از دست میدم اصن نمیفهمم طرف چی توضیح داد چی درس داد خواستم بگین چطوری اینا کنترل کنم؟؟هیچکدومشونم دست من نیس
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
02 Dec, 19:52
گنجینه گپ روانشناسان
02 Dec, 08:28
سلام وقت بخیر.
من در سوپر گروه روانشناسان عضو هستم و آیدیتون و از اونجا دیدم. تو گروه نمی شد پیام داد. اینجا پیام دادم..
دانشجوی سال آخر روانشناسی هستم. کارشناسی. برای پروژه دانشجویی به آزمون "میلون ۴ "نیاز دارم. نحوه ی نمره گذاری و تفسیر نتایج.
امکانش هست پیامم و داخل گروه بزارید شاید کسی داشته باشه بتونه کمک کنه.
ممنونم🌱💚
من در سوپر گروه روانشناسان عضو هستم و آیدیتون و از اونجا دیدم. تو گروه نمی شد پیام داد. اینجا پیام دادم..
دانشجوی سال آخر روانشناسی هستم. کارشناسی. برای پروژه دانشجویی به آزمون "میلون ۴ "نیاز دارم. نحوه ی نمره گذاری و تفسیر نتایج.
امکانش هست پیامم و داخل گروه بزارید شاید کسی داشته باشه بتونه کمک کنه.
ممنونم🌱💚
گنجینه گپ روانشناسان
01 Dec, 14:29
#سوال
ببخشید سوالی داشتم من ۳۰ سالمه ...۶سال داخل یه رابطه اشتباه بودم ک طرف دروغ بهم گف الان فهمیدم اصلا اکن کسی ک میگفته نیس....خیلی راحت گفت میخای بری برو .....من میترسم حالم خیلی بده ....خیلی ....خانواده سمی دارم ک منو وادار ب تصمیمات اشتباه کردن من نمیتونم زندگی کنم با خانوادم ....از طرفی سی سالمه و با بحران روحی و شکستی ک داشتم میترسم ب این زودیا نتونم کسیو ب زندگیم راه بدم از طرفی هم ناقوس در گوشمه ک دیگ وقتی نیس و باید سریعا ازدواج کنم اما با کی ؟من ک تمام فرصتامو فدای ادم اشتباه و روانی کردم و دست از سرم ور نمیداش...تهدیدم میکرد میترسوندم ...و بهم دروغ میگف خانوادمم سمی هستن مادرم مشکل روحی داشت و تا تونست اذیت ها و شکنجه های روحیم میکنه اعتماد بنفسم از دست دادم و میترسم از همه چیز و همه کس....احساس میکنم هیچ چیزی برای لذت و زندگی وجود نداره ....ب خودکشی فکر میکنم ....من ادم ضعیفی نبودم و نیستم از زمانی ک چشم باز گردم یا فحش شنیدم یا کتک خوروم یا تحقیر شدم ....من احساس پوچی میکنم و با این همه بحران نمیتونم کنار بیام بدون هیچ دلخوشی ...میترسم کار دست خودم بدم چون مدتهاست ک دارم بهش فکر میکنم ....نمیدونم چکار باید کنم از طرفی دلم برا خودم میسوزه و حودمو مستحق عشق و خوشبختی میدونم چون زجر کشیدم و هیچ بدی و ظلمی در حق کسی نکردم ....چکار کنم واقعا حالم خوب نیست ....
متأسفم که این همه فشار و سختی رو تحمل میکنید. احساسات شما کاملاً قابل درک هستند و شما در این لحظه تنها نیستید. این حجم از درد و رنج، به‌خصوص وقتی از طرف نزدیک‌ترین افراد یا کسانی که بهشون اعتماد داشتید، ایجاد میشه، میتونه هر کسی رو از پا در بیاره.
اینکه احساس پوچی و ناامیدی دارید و حتی به خودکشی فکر میکنید، نشونه اینه که باید به این وضعیت توجه ویژه داشته باشید. این افکار جدی‌هستن و نباید تنها باهاشون روبه‌رو بشید. لطفاً در اولین فرصت با یک رواندرمانگر یا مشاور حرفهای صحبت کنید. متخصصان میتونن به شما کمک کنن تا این فشارها رو مدیریت کنید و به شما ابزارهایی بدن تا دوباره کنترل زندگیتون رو به دست بگیرید.
احساس فشار برای ازدواج یا “رسیدن به یک جایگاه خاص” در زندگی کاملاً طبیعیه اما این فشارهای اجتماعی نباید شما رو به تصمیمات عجولانه برسونه. ازدواج یا وارد شدن به یک رابطه جدید وقتی هنوز زخم‌های رابطه قبلی التیام پیدا نکرده، ممکنه مشکلات بیشتری ایجاد کنه. الان مهمترین اولویت، سلامت روان و آرامش درونی شماست.
زندگی با خانواده‌ای که به شما آسیب می‌رسونه، خیلی سخته. اگه امکان داره، فاصله فیزیکی یا عاطفی ایجاد کنید. اگر نمی‌تونید به‌طور کامل از اونا جدا بشید، حداقل سعی کنید مرزهای مشخصی برای خودتون تعریف کنید. این مرزها میتونن شامل کاهش تعامل یا نادیده گرفتن نظرات منفی اونا باشه.
با همه سختی‌ها، شما یک انسان ارزشمند هستید که شایسته عشق و احترامید. شروع به پیدا کردن کارهایی کنید که خوشحالتون میکنه، حتی اگه کوچیک باشه. نوشتن، پیاده‌روی، ورزش، یا یادگیری یک مهارت جدید میتونه کمک کنه حس بهتری پیدا کنید.
شما نیاز به کسی دارید که به شما کمک کنه زخم‌های گذشته رو التیام ببخشید و راهی برای آینده پیدا کنید. روان‌درمانگرها ابزارها و تکنیک‌هایی برای مدیریت این بحران‌ها دارن.
قرار نیست همه چیز یک‌شبه درست شود. هر روز قدم کوچکی بردارید و به خودتان اجازه دهید که اشتباه کنید،
شما تنها نیستید، و این وضعیت میتونه تغییر کنه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین جهت رزرو نوبت دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
ببخشید سوالی داشتم من ۳۰ سالمه ...۶سال داخل یه رابطه اشتباه بودم ک طرف دروغ بهم گف الان فهمیدم اصلا اکن کسی ک میگفته نیس....خیلی راحت گفت میخای بری برو .....من میترسم حالم خیلی بده ....خیلی ....خانواده سمی دارم ک منو وادار ب تصمیمات اشتباه کردن من نمیتونم زندگی کنم با خانوادم ....از طرفی سی سالمه و با بحران روحی و شکستی ک داشتم میترسم ب این زودیا نتونم کسیو ب زندگیم راه بدم از طرفی هم ناقوس در گوشمه ک دیگ وقتی نیس و باید سریعا ازدواج کنم اما با کی ؟من ک تمام فرصتامو فدای ادم اشتباه و روانی کردم و دست از سرم ور نمیداش...تهدیدم میکرد میترسوندم ...و بهم دروغ میگف خانوادمم سمی هستن مادرم مشکل روحی داشت و تا تونست اذیت ها و شکنجه های روحیم میکنه اعتماد بنفسم از دست دادم و میترسم از همه چیز و همه کس....احساس میکنم هیچ چیزی برای لذت و زندگی وجود نداره ....ب خودکشی فکر میکنم ....من ادم ضعیفی نبودم و نیستم از زمانی ک چشم باز گردم یا فحش شنیدم یا کتک خوروم یا تحقیر شدم ....من احساس پوچی میکنم و با این همه بحران نمیتونم کنار بیام بدون هیچ دلخوشی ...میترسم کار دست خودم بدم چون مدتهاست ک دارم بهش فکر میکنم ....نمیدونم چکار باید کنم از طرفی دلم برا خودم میسوزه و حودمو مستحق عشق و خوشبختی میدونم چون زجر کشیدم و هیچ بدی و ظلمی در حق کسی نکردم ....چکار کنم واقعا حالم خوب نیست ....
متأسفم که این همه فشار و سختی رو تحمل میکنید. احساسات شما کاملاً قابل درک هستند و شما در این لحظه تنها نیستید. این حجم از درد و رنج، به‌خصوص وقتی از طرف نزدیک‌ترین افراد یا کسانی که بهشون اعتماد داشتید، ایجاد میشه، میتونه هر کسی رو از پا در بیاره.
اینکه احساس پوچی و ناامیدی دارید و حتی به خودکشی فکر میکنید، نشونه اینه که باید به این وضعیت توجه ویژه داشته باشید. این افکار جدی‌هستن و نباید تنها باهاشون روبه‌رو بشید. لطفاً در اولین فرصت با یک رواندرمانگر یا مشاور حرفهای صحبت کنید. متخصصان میتونن به شما کمک کنن تا این فشارها رو مدیریت کنید و به شما ابزارهایی بدن تا دوباره کنترل زندگیتون رو به دست بگیرید.
احساس فشار برای ازدواج یا “رسیدن به یک جایگاه خاص” در زندگی کاملاً طبیعیه اما این فشارهای اجتماعی نباید شما رو به تصمیمات عجولانه برسونه. ازدواج یا وارد شدن به یک رابطه جدید وقتی هنوز زخم‌های رابطه قبلی التیام پیدا نکرده، ممکنه مشکلات بیشتری ایجاد کنه. الان مهمترین اولویت، سلامت روان و آرامش درونی شماست.
زندگی با خانواده‌ای که به شما آسیب می‌رسونه، خیلی سخته. اگه امکان داره، فاصله فیزیکی یا عاطفی ایجاد کنید. اگر نمی‌تونید به‌طور کامل از اونا جدا بشید، حداقل سعی کنید مرزهای مشخصی برای خودتون تعریف کنید. این مرزها میتونن شامل کاهش تعامل یا نادیده گرفتن نظرات منفی اونا باشه.
با همه سختی‌ها، شما یک انسان ارزشمند هستید که شایسته عشق و احترامید. شروع به پیدا کردن کارهایی کنید که خوشحالتون میکنه، حتی اگه کوچیک باشه. نوشتن، پیاده‌روی، ورزش، یا یادگیری یک مهارت جدید میتونه کمک کنه حس بهتری پیدا کنید.
شما نیاز به کسی دارید که به شما کمک کنه زخم‌های گذشته رو التیام ببخشید و راهی برای آینده پیدا کنید. روان‌درمانگرها ابزارها و تکنیک‌هایی برای مدیریت این بحران‌ها دارن.
قرار نیست همه چیز یک‌شبه درست شود. هر روز قدم کوچکی بردارید و به خودتان اجازه دهید که اشتباه کنید،
شما تنها نیستید، و این وضعیت میتونه تغییر کنه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین جهت رزرو نوبت دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
01 Dec, 11:58
#سوال
با سلام
من یک پسر ۱۶ ساله هستم نمیدونم دقیقا چرا ولی داخل این یک سال اخیر خیلی نا امید به زندگی خودم شدم به طوری که ورزشی رو که که چندین سال رفته بودم رو ول کردم و نمرات درس هام ضعیف شده همش احساس میکنم از بقیه همسن و سال هام ضعیف ترم و نمیتونم مثل اونا باشم و با خانواده که صحبت میکنم درست من رو نصیحت نمیکنن کلیپ های انگیزشی هم زیاد نگاه میکنم ولی اصلا کارساز نیست توروخدا راهکار بگید که از این حس نا امیدی در بیام و بتونم پیشرفت کنم
سلام
قبل از هر چیز باید بگم که احساساتی که داری، در این سن کاملاً طبیعیه. دوران نوجوانی پر از تغییرات جسمی، روحی و فکریه، و این میتونه باعث بشه گاهی احساس سردرگمی یا ناامیدی کنی. اما این شرایط موقتیه .
همه افراد نقاط قوت و ضعف دارن. به جای مقایسه خودت با دیگران، روی چیزهایی که خوب هستی تمرکز کن. مثلاً چه کارهایی قبلاً انجام دادی که باعث افتخارت شده؟
نوشتن دستاوردها و اهداف کوچیک میتونه کمک کنه ببینی چقدر توانایی داری.
به جای اینکه از خودت توقع داشته باشی یک‌دفعه همه چیز رو عالی کنی، اهداف کوچیکی برای خودت تعیین کن. مثلاً اگر در درس‌ها ضعیف شدی، شروع کن روزی فقط ۳۰ دقیقه به یک درس خاص توجه کردن.
وقتی به این اهداف کوچیک برسی، اعتمادبهنفست کمکم برمی‌گرده.
• وقتی افکار منفی به ذهنت میاد، سعی کن بهشون به‌عنوان «صداهایی بی‌اساس» نگاه کنی. مثلاً وقتی فکر میکنی «من از بقیه ضعیف‌ترم»، این رو به چالش بکش: «آیا واقعاً هیچ مهارتی ندارم؟ آیا هیچ پیشرفتی نداشتم؟»
با تمرین میتونی این افکار رو کم‌رنگ‌تر کنی.
هر شب قبل از خواب، سه تا اتفاق مثبتی که اون روز برات افتاده رو بنویس، حتی اگه خیلی کوچیک باشن. این تمرین کمکم کمک میکنه نگاه داشته باشی‌بدون که این حس‌ها گذراست و تو میتونی با قدم‌های کوچیک، زندگیت رو به سمت بهتر شدن پیش ببری. تو تنها نیستی، و قدرت تغییر در دستان خودته!
نیاز به مشاوره بیشتر داشتی ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کن
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
با سلام
من یک پسر ۱۶ ساله هستم نمیدونم دقیقا چرا ولی داخل این یک سال اخیر خیلی نا امید به زندگی خودم شدم به طوری که ورزشی رو که که چندین سال رفته بودم رو ول کردم و نمرات درس هام ضعیف شده همش احساس میکنم از بقیه همسن و سال هام ضعیف ترم و نمیتونم مثل اونا باشم و با خانواده که صحبت میکنم درست من رو نصیحت نمیکنن کلیپ های انگیزشی هم زیاد نگاه میکنم ولی اصلا کارساز نیست توروخدا راهکار بگید که از این حس نا امیدی در بیام و بتونم پیشرفت کنم
سلام
قبل از هر چیز باید بگم که احساساتی که داری، در این سن کاملاً طبیعیه. دوران نوجوانی پر از تغییرات جسمی، روحی و فکریه، و این میتونه باعث بشه گاهی احساس سردرگمی یا ناامیدی کنی. اما این شرایط موقتیه .
همه افراد نقاط قوت و ضعف دارن. به جای مقایسه خودت با دیگران، روی چیزهایی که خوب هستی تمرکز کن. مثلاً چه کارهایی قبلاً انجام دادی که باعث افتخارت شده؟
نوشتن دستاوردها و اهداف کوچیک میتونه کمک کنه ببینی چقدر توانایی داری.
به جای اینکه از خودت توقع داشته باشی یک‌دفعه همه چیز رو عالی کنی، اهداف کوچیکی برای خودت تعیین کن. مثلاً اگر در درس‌ها ضعیف شدی، شروع کن روزی فقط ۳۰ دقیقه به یک درس خاص توجه کردن.
وقتی به این اهداف کوچیک برسی، اعتمادبهنفست کمکم برمی‌گرده.
• وقتی افکار منفی به ذهنت میاد، سعی کن بهشون به‌عنوان «صداهایی بی‌اساس» نگاه کنی. مثلاً وقتی فکر میکنی «من از بقیه ضعیف‌ترم»، این رو به چالش بکش: «آیا واقعاً هیچ مهارتی ندارم؟ آیا هیچ پیشرفتی نداشتم؟»
با تمرین میتونی این افکار رو کم‌رنگ‌تر کنی.
هر شب قبل از خواب، سه تا اتفاق مثبتی که اون روز برات افتاده رو بنویس، حتی اگه خیلی کوچیک باشن. این تمرین کمکم کمک میکنه نگاه داشته باشی‌بدون که این حس‌ها گذراست و تو میتونی با قدم‌های کوچیک، زندگیت رو به سمت بهتر شدن پیش ببری. تو تنها نیستی، و قدرت تغییر در دستان خودته!
نیاز به مشاوره بیشتر داشتی ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کن
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
01 Dec, 11:56
#سوال
سلام ظهرتون بخیر. لطفا پاسخ این دوست عزیزمون رو بدید👇👇👇
آقا هستم. ۳۶سالمه، مجردم و هیچی ندارم.
ب تازگی وکیل شدم و برای رسیدن ب اینجا خیلی اذیت شدم تاجایی که بخشی از سلامتی جسمی و روحیم و از دست دادم.
سوالم اینه ک من خیلی استرس دارم بخصوص تو این شغلمون که مستعد اضطرابم هست.
همیشه مورد تحقیر اطرافیانم بودم ولی الان که ب موفقیت رسیدم، همونا ازم کمک میگیرن بدون اینکه حتی تحسینم کنن یا حداقل عذرخواهی کنن از رفتارای زشتی ک باهام داشتن.
با وجود سختی ک کشیدم تا رسیدم اینجا، ولی اصلا خوشحال نیستم و حالمم بده.
نمیدونم چیکار کنم این نگرانی و استرسا رو از خودم دور کنم. هیچوقت حامی درستی هم نداشتم و اگرم در توانشون بود، کاری میکردن که به موفقیت نرسم.لطفا اگه راه حلی هس کمک کنید🙏
شغل وکالت به‌خودی‌خود استرس‌زاست حجم کارها رو با برنامه‌ریزی دقیق مدیریت کنید. وقتی اولویت‌بندی کنید، از فشار کاریتون کم میشه.
تکنیک‌های ذهن‌آگاهی مثل مراقبه و تمرینات تنفس عمیق میتونه بهتون کمک کنه آرامش بیشتری پیدا کنید.
صحبت با یک روانشناس میتونه بهتون کمک کنه روش‌های موثری برای مدیریت استرس یاد بگیرید و احساسات منفی رو بهتر پردازش کنید.
احساس نادیده گرفته شدن یا بی‌توجهی اطرافیان کاملاً طبیعی و قابل درکه.
نیازی نیست به افرادی که با شما رفتار ناعادلانه‌ای داشتند، فراتر از وظیفه و توانتون کمک کنید. این شما هستید که باید تصمیم بگیرید چه کسانی لایق حمایت شما هستند.
بخشیدن کسانی که بهتون آسیب زدند، میتونه باری از روی دوش‌تون برداره. این به معنای فراموش کردن نیست، به این معناست که اجازه ندید رفتار گذشته اونها بر حال و آینده‌تون تأثیر منفی بذاره.
هر روز چند دقیقه وقت بذارید و به خودتون یادآوری کنید که چقدر مسیر سختی رو طی کردید و به کجا رسیدید.
در نهایت، بدونید که حال بد گذراست، اما با قدم‌های پیوسته میتونید کیفیت زندگیتون رو بهبود بدید.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین جهت رزرو نوبت دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام ظهرتون بخیر. لطفا پاسخ این دوست عزیزمون رو بدید👇👇👇
آقا هستم. ۳۶سالمه، مجردم و هیچی ندارم.
ب تازگی وکیل شدم و برای رسیدن ب اینجا خیلی اذیت شدم تاجایی که بخشی از سلامتی جسمی و روحیم و از دست دادم.
سوالم اینه ک من خیلی استرس دارم بخصوص تو این شغلمون که مستعد اضطرابم هست.
همیشه مورد تحقیر اطرافیانم بودم ولی الان که ب موفقیت رسیدم، همونا ازم کمک میگیرن بدون اینکه حتی تحسینم کنن یا حداقل عذرخواهی کنن از رفتارای زشتی ک باهام داشتن.
با وجود سختی ک کشیدم تا رسیدم اینجا، ولی اصلا خوشحال نیستم و حالمم بده.
نمیدونم چیکار کنم این نگرانی و استرسا رو از خودم دور کنم. هیچوقت حامی درستی هم نداشتم و اگرم در توانشون بود، کاری میکردن که به موفقیت نرسم.لطفا اگه راه حلی هس کمک کنید🙏
شغل وکالت به‌خودی‌خود استرس‌زاست حجم کارها رو با برنامه‌ریزی دقیق مدیریت کنید. وقتی اولویت‌بندی کنید، از فشار کاریتون کم میشه.
تکنیک‌های ذهن‌آگاهی مثل مراقبه و تمرینات تنفس عمیق میتونه بهتون کمک کنه آرامش بیشتری پیدا کنید.
صحبت با یک روانشناس میتونه بهتون کمک کنه روش‌های موثری برای مدیریت استرس یاد بگیرید و احساسات منفی رو بهتر پردازش کنید.
احساس نادیده گرفته شدن یا بی‌توجهی اطرافیان کاملاً طبیعی و قابل درکه.
نیازی نیست به افرادی که با شما رفتار ناعادلانه‌ای داشتند، فراتر از وظیفه و توانتون کمک کنید. این شما هستید که باید تصمیم بگیرید چه کسانی لایق حمایت شما هستند.
بخشیدن کسانی که بهتون آسیب زدند، میتونه باری از روی دوش‌تون برداره. این به معنای فراموش کردن نیست، به این معناست که اجازه ندید رفتار گذشته اونها بر حال و آینده‌تون تأثیر منفی بذاره.
هر روز چند دقیقه وقت بذارید و به خودتون یادآوری کنید که چقدر مسیر سختی رو طی کردید و به کجا رسیدید.
در نهایت، بدونید که حال بد گذراست، اما با قدم‌های پیوسته میتونید کیفیت زندگیتون رو بهبود بدید.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین جهت رزرو نوبت دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
30 Nov, 17:05
#سوال
دوستان روانشناس سلام وقتتون بخیر
یه سوال داشتم از حضورتون
اینکه دلایل ترس از مردم و دیگران چی میتونه باشه؟!
ترکیبی از چیزهایی مثل ترس، معذب بودن، تعارفی بودن، مقایسه کردن، اینکه دیگران در موردت چی فکر میکنن و اینا
این مورد ریشه در چه چیزی داره دوستان ؟!
کسی میتونه راهنماییم کنه؟!
ترس از مردم یا اضطراب اجتماعی (Social Anxiety) میتونه از ترکیب عوامل مختلف روانی، اجتماعی و زیستی ناشی بشه. این ترس شامل احساس معذب بودن، نگرانی از قضاوت دیگران، و ترس از اشتباه یا خجالت‌زدگی در موقعیت‌های اجتماعیه.
اگه فرد در گذشته در موقعیتی اجتماعی خجالت کشیده یا مورد تمسخر قرار گرفته باشه، ممکنه این تجربه در ذهنش تثبیت شده و باعث بشه از موقعیت‌های مشابه در آینده بترسه.
سبک فرزندپروری سختگیرانه یا انتقادی میتونه به افزایش حساسیت نسبت به قضاوت دیگران منجر بشه. اگه والدین خودشون رفتارهای اضطرابی داشته باشن، کودک ممکنه این رفتارها رو یاد بگیره
افرادی که به شدت به نظر دیگران اهمیت میدن بیشتر در معرض ترس از اجتماع قرار میگیرن.
فردی که مدام خودش رو با دیگران مقایسه میکنه و احساس میکنه به اندازه کافی خوب نیست، دچار اضطراب اجتماعی میشه.
انتظار داشتن برای انجام هر کاری به بهترین شکل ممکن، میتونه ترس از اشتباه کردن و در نتیجه اضطراب اجتماعی روتقویت کنه.
در برخی فرهنگ‌ها، از جمله فرهنگ‌های شرقی، تاکید زیادی بر “حفظ ظاهر” و “رضایت دیگران” وجود داره که میتونه فشار زیادی به فرد وارد کنه.
انتظاراتی که جامعه برای رفتار در محیط‌های اجتماعی تعریف میکنه میتونه باعث اضطراب بشه، به ویژه اگر فرد احساس کنه نمیتونه این انتظارات رو برآورده کنه
ترس از مردم و موقعیت‌های اجتماعی امری رایجه اما با شناسایی ریشه‌های آن و به کارگیری راهکارهای مناسب میشه به تدریج مدیریتش کرد.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
دوستان روانشناس سلام وقتتون بخیر
یه سوال داشتم از حضورتون
اینکه دلایل ترس از مردم و دیگران چی میتونه باشه؟!
ترکیبی از چیزهایی مثل ترس، معذب بودن، تعارفی بودن، مقایسه کردن، اینکه دیگران در موردت چی فکر میکنن و اینا
این مورد ریشه در چه چیزی داره دوستان ؟!
کسی میتونه راهنماییم کنه؟!
ترس از مردم یا اضطراب اجتماعی (Social Anxiety) میتونه از ترکیب عوامل مختلف روانی، اجتماعی و زیستی ناشی بشه. این ترس شامل احساس معذب بودن، نگرانی از قضاوت دیگران، و ترس از اشتباه یا خجالت‌زدگی در موقعیت‌های اجتماعیه.
اگه فرد در گذشته در موقعیتی اجتماعی خجالت کشیده یا مورد تمسخر قرار گرفته باشه، ممکنه این تجربه در ذهنش تثبیت شده و باعث بشه از موقعیت‌های مشابه در آینده بترسه.
سبک فرزندپروری سختگیرانه یا انتقادی میتونه به افزایش حساسیت نسبت به قضاوت دیگران منجر بشه. اگه والدین خودشون رفتارهای اضطرابی داشته باشن، کودک ممکنه این رفتارها رو یاد بگیره
افرادی که به شدت به نظر دیگران اهمیت میدن بیشتر در معرض ترس از اجتماع قرار میگیرن.
فردی که مدام خودش رو با دیگران مقایسه میکنه و احساس میکنه به اندازه کافی خوب نیست، دچار اضطراب اجتماعی میشه.
انتظار داشتن برای انجام هر کاری به بهترین شکل ممکن، میتونه ترس از اشتباه کردن و در نتیجه اضطراب اجتماعی روتقویت کنه.
در برخی فرهنگ‌ها، از جمله فرهنگ‌های شرقی، تاکید زیادی بر “حفظ ظاهر” و “رضایت دیگران” وجود داره که میتونه فشار زیادی به فرد وارد کنه.
انتظاراتی که جامعه برای رفتار در محیط‌های اجتماعی تعریف میکنه میتونه باعث اضطراب بشه، به ویژه اگر فرد احساس کنه نمیتونه این انتظارات رو برآورده کنه
ترس از مردم و موقعیت‌های اجتماعی امری رایجه اما با شناسایی ریشه‌های آن و به کارگیری راهکارهای مناسب میشه به تدریج مدیریتش کرد.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
30 Nov, 11:52
سلام وقت بخیر
ببخشید یه راهکاری میخواستم برای پسر ۱۳ ساله ای که به مدت ۲ ماه خودش را در اتاق خواب با یک بازی که در گوشی خود نصب کرده مشغول و سرگرم کرده و جوری که حتی در این مدت ۲ماه حاضر به مدرسه رفتن هم نشده و در خانه هم فقط برای سرویس رفتن از اتاق خارج میشود و با التماس فراوان برای غذا میاد و در رنگ بیرون را هم به خودش ندیده و خانواده این پسر شدیدا نگران وضعیت این هستند.ممنون میشم راهنمایی کنید
وضعیتی که توصیف کردید میتونه به جنبه‌های مختلف روانی، رفتاری و اجتماعی نوجوان آسیب برسونه. این رفتار ممکنه نشونه ای از اعتیاد به بازی‌های رایانه‌ای یا حتی مشکلات عاطفی و روانی مثل اضطراب، افسردگی یا فرار از فشارهای محیطی (مثل مدرسه یا روابط اجتماعی) باشه.
اولین گام مراجعه به یک متخصص روانشناس یا روانپزشک کودک و نوجوان هست. این رفتار ممکنه ریشه در اضطراب اجتماعی، افسردگی، یا حتی اختلالات مرتبط با بازی‌های دیجیتال داشته باشه.
در صورت نیاز، روانپزشک ممکنه درمان دارویی رو برای مدیریت اضطراب یا افسردگی پیشنهاد بده.
به جای قطع ناگهانی دسترسی به بازی (که میتونه باعث مقاومت شدید و حتی بحران بشه)، میشه محدودیت‌های تدریجی در زمان بازی اعمال کرد. مثلا اول یک بازه زمانی مشخص برای بازی تعیین کنید (مثلا ۳ ساعت در روز) و به تدریج این زمان رو کاهش بدین.
با نوجوان به صورت مشترک روی یک برنامه توافق کنید. مثلا اگر زمان بازی محدود بشه، ایشون در چه زمینه‌هایی تشویق میشه.
• فعالیت‌های جایگزین پیدا کردن فعالیت‌هایی که بتونه جایگزین هیجان بازی شه مثل ورزش (مثلا فوتبال، بسکتبال)، کلاس‌های هنری، یا حتی فعالیت‌های گروهی باشگاه‌های اجتماعی. به تدریج نوجوان رو به شرکت در فعالیت‌های اجتماعی با همسالان تشویق کنین شروع با فعالیت‌هایی که مورد علاقش میتونه موثر باشه.گاهی اوقات مشکلات مدرسه مثل فشار درسی، مشکلات با همکلاسی‌ها، یا حتی ترس از شکست میتونه باعث اجتناب از مدرسه بشه. با معلمان و مشاور مدرسه در تماس باشید تا علت اصلی رو پیدا کنید.
به جای اصرار برای بازگشت فوری، میتونید با حضور پاره‌وقت شروع کنید. مثلا ابتدا او فقط در کلاس‌های مورد علاقه‌اش شرکت کنه.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
ببخشید یه راهکاری میخواستم برای پسر ۱۳ ساله ای که به مدت ۲ ماه خودش را در اتاق خواب با یک بازی که در گوشی خود نصب کرده مشغول و سرگرم کرده و جوری که حتی در این مدت ۲ماه حاضر به مدرسه رفتن هم نشده و در خانه هم فقط برای سرویس رفتن از اتاق خارج میشود و با التماس فراوان برای غذا میاد و در رنگ بیرون را هم به خودش ندیده و خانواده این پسر شدیدا نگران وضعیت این هستند.ممنون میشم راهنمایی کنید
وضعیتی که توصیف کردید میتونه به جنبه‌های مختلف روانی، رفتاری و اجتماعی نوجوان آسیب برسونه. این رفتار ممکنه نشونه ای از اعتیاد به بازی‌های رایانه‌ای یا حتی مشکلات عاطفی و روانی مثل اضطراب، افسردگی یا فرار از فشارهای محیطی (مثل مدرسه یا روابط اجتماعی) باشه.
اولین گام مراجعه به یک متخصص روانشناس یا روانپزشک کودک و نوجوان هست. این رفتار ممکنه ریشه در اضطراب اجتماعی، افسردگی، یا حتی اختلالات مرتبط با بازی‌های دیجیتال داشته باشه.
در صورت نیاز، روانپزشک ممکنه درمان دارویی رو برای مدیریت اضطراب یا افسردگی پیشنهاد بده.
به جای قطع ناگهانی دسترسی به بازی (که میتونه باعث مقاومت شدید و حتی بحران بشه)، میشه محدودیت‌های تدریجی در زمان بازی اعمال کرد. مثلا اول یک بازه زمانی مشخص برای بازی تعیین کنید (مثلا ۳ ساعت در روز) و به تدریج این زمان رو کاهش بدین.
با نوجوان به صورت مشترک روی یک برنامه توافق کنید. مثلا اگر زمان بازی محدود بشه، ایشون در چه زمینه‌هایی تشویق میشه.
• فعالیت‌های جایگزین پیدا کردن فعالیت‌هایی که بتونه جایگزین هیجان بازی شه مثل ورزش (مثلا فوتبال، بسکتبال)، کلاس‌های هنری، یا حتی فعالیت‌های گروهی باشگاه‌های اجتماعی. به تدریج نوجوان رو به شرکت در فعالیت‌های اجتماعی با همسالان تشویق کنین شروع با فعالیت‌هایی که مورد علاقش میتونه موثر باشه.گاهی اوقات مشکلات مدرسه مثل فشار درسی، مشکلات با همکلاسی‌ها، یا حتی ترس از شکست میتونه باعث اجتناب از مدرسه بشه. با معلمان و مشاور مدرسه در تماس باشید تا علت اصلی رو پیدا کنید.
به جای اصرار برای بازگشت فوری، میتونید با حضور پاره‌وقت شروع کنید. مثلا ابتدا او فقط در کلاس‌های مورد علاقه‌اش شرکت کنه.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
30 Nov, 11:49
#سوال
سلام
وقت بخیر
در مورد کودکی که میل به برداشتن وسایل دیگران (بدون داشتن نیاز واقعی به اونها) داره چه کنیم؟
شیوه فرزند پروری مادر سختگیرانه هست و انضباط غالب بر محبت هست
سایر ویژگی های این کودک پرخاشگری،میل به دروغگویی، میل به زورگویی رهبری و کنترل دیگران، هستش
مشکلات رفتاری که توصیف کردید، از جمله برداشتن وسایل دیگران، پرخاشگری، دروغگویی و میل به کنترل دیگران، میتونه تحت تأثیر سبک فرزندپروری سختگیرانه و محیط خونه شکل بگیره
سبک فرزندپروری سختگیرانه ممکنه باعث ایجاد حس عدم امنیت یا کمبود محبت در کودک بشه. این حس میتونه به رفتارهایی مثل برداشتن وسایل دیگران (به عنوان راهی برای جلب توجه یا احساس کنترل) منجر بشه.
میل به رهبری و زورگویی ممکنه پاسخی به محیط باشه که کودک در اون احساس کنترل نداره. او این رفتار رو در محیط‌های دیگه انجام میده
مادر باید سعی کنه انضباط رو با محبت و همدلی ترکیب کنه. ایجاد محیطی که در اون کودک احساس امنیت و پذیرش کنه، خیلی مهمه به جای تمرکز روی تنبیه، والدین باید رفتارهای خوب رو تشویق کنن. برای مثال، وقتی کودک وسیله‌ای رو برمی‌گردونه یا رفتاری محترمانه نشون میده، باید به صورت کلامی و غیرکلامی تحسین بشه.
کودک باید بفهمه که برداشتن وسایل دیگران یا زورگویی چه احساسی در اونا ایجاد میکنه. این کار از طریق گفت‌وگو و داستان‌سرایی میتونه انجام بشه
کودک باید بدونه که چه رفتاری قابل قبوله و چه رفتاری نه. مثلا “برداشتن وسایل دیگران بدون اجازه ممنوع است.”
اگر کودک وسیله‌ای رو بدون اجازه برداشت، پیامدش باید منطقی باشه، مثلا بازگردوندن وسیله و عذرخواهی.
تغییر رفتارهای کودک نیاز به صبر، تداوم و همکاری بین والدین و مربیان داره. اگه والدین بتونن محیطی امن و پذیرنده ایجاد کنن، بسیاری از این رفتارها به تدریج کاهش پیدا میکنه.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام
وقت بخیر
در مورد کودکی که میل به برداشتن وسایل دیگران (بدون داشتن نیاز واقعی به اونها) داره چه کنیم؟
شیوه فرزند پروری مادر سختگیرانه هست و انضباط غالب بر محبت هست
سایر ویژگی های این کودک پرخاشگری،میل به دروغگویی، میل به زورگویی رهبری و کنترل دیگران، هستش
مشکلات رفتاری که توصیف کردید، از جمله برداشتن وسایل دیگران، پرخاشگری، دروغگویی و میل به کنترل دیگران، میتونه تحت تأثیر سبک فرزندپروری سختگیرانه و محیط خونه شکل بگیره
سبک فرزندپروری سختگیرانه ممکنه باعث ایجاد حس عدم امنیت یا کمبود محبت در کودک بشه. این حس میتونه به رفتارهایی مثل برداشتن وسایل دیگران (به عنوان راهی برای جلب توجه یا احساس کنترل) منجر بشه.
میل به رهبری و زورگویی ممکنه پاسخی به محیط باشه که کودک در اون احساس کنترل نداره. او این رفتار رو در محیط‌های دیگه انجام میده
مادر باید سعی کنه انضباط رو با محبت و همدلی ترکیب کنه. ایجاد محیطی که در اون کودک احساس امنیت و پذیرش کنه، خیلی مهمه به جای تمرکز روی تنبیه، والدین باید رفتارهای خوب رو تشویق کنن. برای مثال، وقتی کودک وسیله‌ای رو برمی‌گردونه یا رفتاری محترمانه نشون میده، باید به صورت کلامی و غیرکلامی تحسین بشه.
کودک باید بفهمه که برداشتن وسایل دیگران یا زورگویی چه احساسی در اونا ایجاد میکنه. این کار از طریق گفت‌وگو و داستان‌سرایی میتونه انجام بشه
کودک باید بدونه که چه رفتاری قابل قبوله و چه رفتاری نه. مثلا “برداشتن وسایل دیگران بدون اجازه ممنوع است.”
اگر کودک وسیله‌ای رو بدون اجازه برداشت، پیامدش باید منطقی باشه، مثلا بازگردوندن وسیله و عذرخواهی.
تغییر رفتارهای کودک نیاز به صبر، تداوم و همکاری بین والدین و مربیان داره. اگه والدین بتونن محیطی امن و پذیرنده ایجاد کنن، بسیاری از این رفتارها به تدریج کاهش پیدا میکنه.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
30 Nov, 10:10
استفاده بیش از حد از گوشی‌های هوشمند می‌تواند پیامدهایی مانند اضطراب، کاهش تمرکز، و اختلالات خواب به همراه داشته باشد. در ادامه، از دیدگاه روانشناسی به بررسی علمی این موضوع و ارائه راهکارهای عملی میپردازیم:
1. چرا گوشی اعتیادآور است؟
• دوپامین و حلقه‌های پاداش
استفاده از گوشی، به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی و بازی‌ها، باعث آزاد شدن دوپامین در مغز میشود. این هورمون، حس خوشایند کوتاه‌مدتی ایجاد میکند که فرد را ترغیب میکند بارها گوشی را چک کند.
• ترس از دست دادن (FOMO)
یکی از دلایل اصلی وابستگی به گوشی، ترس از دست دادن اخبار، پیام‌ها، یا وقایع اجتماعی است. این موضوع باعث میشود فرد مدام گوشی خود را بررسی کند.
• طراحی هوشمندانه برنامه‌ها
اپلیکیشن‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که با نوتیفیکیشن‌ها و الگوریتم‌های جذاب، فرد را برای استفاده بیشتر تحریک کنند.
2. پیامدهای روانشناختی استفاده مداوم از گوشی
• کاهش تمرکز و بهره‌وری
استفاده زیاد از گوشی باعث کاهش توانایی تمرکز و بهره‌وری میشود، زیرا ذهن به چندوظیفه‌ای عادت میکند.
• افزایش استرس و اضطراب
وابستگی به گوشی و قرار گرفتن مداوم در معرض اطلاعات، می‌تواند باعث افزایش استرس و حتی اضطراب اجتماعی شود.
• اختلال در خواب
نور آبی صفحه نمایش، تولید ملاتونین (هورمون خواب) را کاهش داده و باعث بی‌خوابی یا خواب ناکافی میشود.
3. رویکردهای علمی برای ترک وابستگی به گوشی
الف) استفاده از روش CBT (رفتاردرمانی شناختی)
رفتاردرمانی شناختی می‌تواند به شما کمک کند افکار و رفتارهای وابسته به گوشی را شناسایی و تغییر دهید. مثلاً:
• بازسازی شناختی: اگر فکر میکنید «بدون گوشی، همه چیز را از دست می‌دهم»، این فکر را به «استفاده کم از گوشی باعث آرامش و تمرکز بیشترم میشود» تغییر دهید.
• ایجاد عادات جدید: به جای چک کردن گوشی، عادت‌های مثبت مثل خواندن کتاب یا انجام تمرینات تنفسی را جایگزین کنید.
ب) مدیریت زمان (Time Management)
• از تکنیک‌هایی مثل Pomodoro استفاده کنید. در این روش، 25 دقیقه کار متمرکز انجام دهید و سپس 5 دقیقه استراحت کنید؛ در این زمان‌ها گوشی را از دسترس خارج کنید.
ج) ذهن‌آگاهی (Mindfulness)
تمرین‌های ذهن‌آگاهی به شما کمک میکند لحظه حال را بدون حواس‌پرتی تجربه کنید. تمریناتی مثل مراقبه یا تمرکز بر تنفس می‌تواند وابستگی شما را کاهش دهد.
د) تنظیم محیط (Environmental Control)
• گوشی را از دسترس دور نگه دارید یا آن را در حالت هواپیما قرار دهید.
• نور صفحه گوشی را در شب کاهش دهید یا از فیلتر نور آبی استفاده کنید.
4. راهکارهای رفتاری برای تغییر عادت‌ها
ایجاد الگوهای رفتاری جدید
• روزهای بدون گوشی: یک یا دو روز در هفته را به‌عنوان «روز بدون گوشی» تعیین کنید و این عادت را به تدریج گسترش دهید.
• برنامه‌ریزی دیجیتال: به جای چک کردن مداوم گوشی، زمان‌های مشخصی برای بررسی پیام‌ها یا شبکه‌های اجتماعی تعیین کنید.
جایگزینی فعالیت‌ها
• فعالیت‌های لذت‌بخش و بدون تکنولوژی مثل ورزش، هنر، یا طبیعت‌گردی را جایگزین کنید.
تقویت پاداش‌های درونی
• به جای انتظار لایک یا پیام از دیگران، روی احساس رضایت درونی تمرکز کنید؛ مثلاً با اتمام یک کتاب یا یادگیری یک مهارت جدید.
5. برای روانشناسان و مشاوران: چطور کمک کنیم؟
• آموزش مدیریت تکنولوژی: آموزش مراجعین درباره تاثیرات استفاده بیش از حد از تکنولوژی.
• مشاوره گروهی: برگزاری جلسات گروهی برای کاهش وابستگی به گوشی و ایجاد حمایت اجتماعی.
• پیشنهاد تکنیک‌های آرام‌سازی: مثل تمرینات تنفسی و کاهش استرس برای مقابله با اضطراب ناشی از قطع استفاده.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#اعتیاد_فضای_مجازی
#ترک_استفاده_گوشی
1. چرا گوشی اعتیادآور است؟
• دوپامین و حلقه‌های پاداش
استفاده از گوشی، به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی و بازی‌ها، باعث آزاد شدن دوپامین در مغز میشود. این هورمون، حس خوشایند کوتاه‌مدتی ایجاد میکند که فرد را ترغیب میکند بارها گوشی را چک کند.
• ترس از دست دادن (FOMO)
یکی از دلایل اصلی وابستگی به گوشی، ترس از دست دادن اخبار، پیام‌ها، یا وقایع اجتماعی است. این موضوع باعث میشود فرد مدام گوشی خود را بررسی کند.
• طراحی هوشمندانه برنامه‌ها
اپلیکیشن‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که با نوتیفیکیشن‌ها و الگوریتم‌های جذاب، فرد را برای استفاده بیشتر تحریک کنند.
2. پیامدهای روانشناختی استفاده مداوم از گوشی
• کاهش تمرکز و بهره‌وری
استفاده زیاد از گوشی باعث کاهش توانایی تمرکز و بهره‌وری میشود، زیرا ذهن به چندوظیفه‌ای عادت میکند.
• افزایش استرس و اضطراب
وابستگی به گوشی و قرار گرفتن مداوم در معرض اطلاعات، می‌تواند باعث افزایش استرس و حتی اضطراب اجتماعی شود.
• اختلال در خواب
نور آبی صفحه نمایش، تولید ملاتونین (هورمون خواب) را کاهش داده و باعث بی‌خوابی یا خواب ناکافی میشود.
3. رویکردهای علمی برای ترک وابستگی به گوشی
الف) استفاده از روش CBT (رفتاردرمانی شناختی)
رفتاردرمانی شناختی می‌تواند به شما کمک کند افکار و رفتارهای وابسته به گوشی را شناسایی و تغییر دهید. مثلاً:
• بازسازی شناختی: اگر فکر میکنید «بدون گوشی، همه چیز را از دست می‌دهم»، این فکر را به «استفاده کم از گوشی باعث آرامش و تمرکز بیشترم میشود» تغییر دهید.
• ایجاد عادات جدید: به جای چک کردن گوشی، عادت‌های مثبت مثل خواندن کتاب یا انجام تمرینات تنفسی را جایگزین کنید.
ب) مدیریت زمان (Time Management)
• از تکنیک‌هایی مثل Pomodoro استفاده کنید. در این روش، 25 دقیقه کار متمرکز انجام دهید و سپس 5 دقیقه استراحت کنید؛ در این زمان‌ها گوشی را از دسترس خارج کنید.
ج) ذهن‌آگاهی (Mindfulness)
تمرین‌های ذهن‌آگاهی به شما کمک میکند لحظه حال را بدون حواس‌پرتی تجربه کنید. تمریناتی مثل مراقبه یا تمرکز بر تنفس می‌تواند وابستگی شما را کاهش دهد.
د) تنظیم محیط (Environmental Control)
• گوشی را از دسترس دور نگه دارید یا آن را در حالت هواپیما قرار دهید.
• نور صفحه گوشی را در شب کاهش دهید یا از فیلتر نور آبی استفاده کنید.
4. راهکارهای رفتاری برای تغییر عادت‌ها
ایجاد الگوهای رفتاری جدید
• روزهای بدون گوشی: یک یا دو روز در هفته را به‌عنوان «روز بدون گوشی» تعیین کنید و این عادت را به تدریج گسترش دهید.
• برنامه‌ریزی دیجیتال: به جای چک کردن مداوم گوشی، زمان‌های مشخصی برای بررسی پیام‌ها یا شبکه‌های اجتماعی تعیین کنید.
جایگزینی فعالیت‌ها
• فعالیت‌های لذت‌بخش و بدون تکنولوژی مثل ورزش، هنر، یا طبیعت‌گردی را جایگزین کنید.
تقویت پاداش‌های درونی
• به جای انتظار لایک یا پیام از دیگران، روی احساس رضایت درونی تمرکز کنید؛ مثلاً با اتمام یک کتاب یا یادگیری یک مهارت جدید.
5. برای روانشناسان و مشاوران: چطور کمک کنیم؟
• آموزش مدیریت تکنولوژی: آموزش مراجعین درباره تاثیرات استفاده بیش از حد از تکنولوژی.
• مشاوره گروهی: برگزاری جلسات گروهی برای کاهش وابستگی به گوشی و ایجاد حمایت اجتماعی.
• پیشنهاد تکنیک‌های آرام‌سازی: مثل تمرینات تنفسی و کاهش استرس برای مقابله با اضطراب ناشی از قطع استفاده.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#اعتیاد_فضای_مجازی
#ترک_استفاده_گوشی
گنجینه گپ روانشناسان
30 Nov, 10:02
#سوال
سلام من دخترم و دانشجوری ترم 1 هستم یه چند وقتیه منو و یه آقایی از،هم خوشمون اومده ولی خب خانوادم از وقتی که رفتم دانشگاه حساس شدن ونمیزارن حتی تنهایی پاشم برم بیرون چه برسه یواشکی باهاش باشم کلا رفتارهای تاکسیکشون داره اذیتم میکنه حتی چند سالیه که مامانم رو اکانتمه و همه چی و چک میکنع و چت منو دوستامو هم داره میخونه واقعا موندم چیکار کنم از همه طرف تو استرسم فکر میکنن که دارن ازم مراقبت میکنن ولی واقعا مراقبتشون برای من شکنجست و،حال روحیم اصلا خوب نیست کلا والدینم روی خیلی چیزا حساسن از،لحاظ ظاهری و این موارد آزادم اما خب رفتاراشون روی اعصابمه هر کاری که میکنم قبلش باید فکر کنم که والدینم چه فکری قراره راجب کاری که میکنم بکنن تا ارامشمو ارزیابی کنم یه وقت دوباره ماجرا یا دعوایی پیش نیاد حتی یه پروفایل ساده گذاشتن یا یه حرف و همین باعث شده اورتینک بشم و غیر اون همیشه ازم توقع داشتن عالی باشم و همینم باعث کمالگرا شدنم شده و الان فقط دلم میخواد یکاری کنم مستقل شم تا دیگه هیچ حرفی این وسط نباشه و انقد بکن نکن نشنوم و آزاد باشم و فکرم و روحم توی ارامش باشه و برای چیزای ساده و پیش پا افتاده انقدر فکرم درگیر نباشه حتی الان که این پیام هم میدم فکرم درگیره برای همین تو گروه میفرستم که شلوغ تره و فرصت چک کردنشو انشالله نداره
قبلا میتونستم برم بیرون اما این چند وقته که مادرم فهمیده من با اون هم بیرون بودم یعنی اکیپی بیرون رفتیم نمیزارن
موندم ارتباطمو چجوری با این اقا ادامه بدم واقعا
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام من دخترم و دانشجوری ترم 1 هستم یه چند وقتیه منو و یه آقایی از،هم خوشمون اومده ولی خب خانوادم از وقتی که رفتم دانشگاه حساس شدن ونمیزارن حتی تنهایی پاشم برم بیرون چه برسه یواشکی باهاش باشم کلا رفتارهای تاکسیکشون داره اذیتم میکنه حتی چند سالیه که مامانم رو اکانتمه و همه چی و چک میکنع و چت منو دوستامو هم داره میخونه واقعا موندم چیکار کنم از همه طرف تو استرسم فکر میکنن که دارن ازم مراقبت میکنن ولی واقعا مراقبتشون برای من شکنجست و،حال روحیم اصلا خوب نیست کلا والدینم روی خیلی چیزا حساسن از،لحاظ ظاهری و این موارد آزادم اما خب رفتاراشون روی اعصابمه هر کاری که میکنم قبلش باید فکر کنم که والدینم چه فکری قراره راجب کاری که میکنم بکنن تا ارامشمو ارزیابی کنم یه وقت دوباره ماجرا یا دعوایی پیش نیاد حتی یه پروفایل ساده گذاشتن یا یه حرف و همین باعث شده اورتینک بشم و غیر اون همیشه ازم توقع داشتن عالی باشم و همینم باعث کمالگرا شدنم شده و الان فقط دلم میخواد یکاری کنم مستقل شم تا دیگه هیچ حرفی این وسط نباشه و انقد بکن نکن نشنوم و آزاد باشم و فکرم و روحم توی ارامش باشه و برای چیزای ساده و پیش پا افتاده انقدر فکرم درگیر نباشه حتی الان که این پیام هم میدم فکرم درگیره برای همین تو گروه میفرستم که شلوغ تره و فرصت چک کردنشو انشالله نداره
قبلا میتونستم برم بیرون اما این چند وقته که مادرم فهمیده من با اون هم بیرون بودم یعنی اکیپی بیرون رفتیم نمیزارن
موندم ارتباطمو چجوری با این اقا ادامه بدم واقعا
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
30 Nov, 09:16
#سوال
سلام خسته نباشید
من میترسم اتفاق بدی برام بیوفته
مثلا یه حادثه رخ بده با ماشین به یکی بزنم با اینکه رانندگیم خیلی خوبه
ولی شب موقع خواب میاد تو ذهنم و نمیتونم بخوابم
یا از بیمار شدن میترسم همه احتمالات میاد تو ذهنم
مثلا میترسم وقتی ناخنمو ترمیم میکنم ایدز یا هپاتیت یا بیماری‌های سخت بگیرم
هر چقدرم جای تمیز برم یا خودم حواسم باشه بازم میاد تو ذهنم
مثلا چندوقت پیش ویروس معده گرفتم و الان تو اینستاگرام پر شده که با خوردن ماکارونی ممکنه مسموم بشیم چندنفرم مردن و من واقعا میترسم از اینکه بیماری بگیرم
آیا وسواسه؟ چون خانواده پدریم وسواس دارن همشون و من هم دارم
تا میرسم خونه باید گوشی و وسایلمو ضدعفونی کنم
با لباس بیرون رو تختم نمی‌شینم که میکروب نگیره
در دستشویی رو با دستمال باز و بسته میکنم یا با پشت دست
یا حس میکنم اسکاچ کثیفه و یبار دیگه لیوانمو با مایع میشورم
کسیو اذیت نمیکنه خودمم اوکیم باهاش حس میکنم خیلی وحشتناک نیست
ولی بیشتر افکارم اذیتم میکنه که میترسم از اتفاقات بد
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام خسته نباشید
من میترسم اتفاق بدی برام بیوفته
مثلا یه حادثه رخ بده با ماشین به یکی بزنم با اینکه رانندگیم خیلی خوبه
ولی شب موقع خواب میاد تو ذهنم و نمیتونم بخوابم
یا از بیمار شدن میترسم همه احتمالات میاد تو ذهنم
مثلا میترسم وقتی ناخنمو ترمیم میکنم ایدز یا هپاتیت یا بیماری‌های سخت بگیرم
هر چقدرم جای تمیز برم یا خودم حواسم باشه بازم میاد تو ذهنم
مثلا چندوقت پیش ویروس معده گرفتم و الان تو اینستاگرام پر شده که با خوردن ماکارونی ممکنه مسموم بشیم چندنفرم مردن و من واقعا میترسم از اینکه بیماری بگیرم
آیا وسواسه؟ چون خانواده پدریم وسواس دارن همشون و من هم دارم
تا میرسم خونه باید گوشی و وسایلمو ضدعفونی کنم
با لباس بیرون رو تختم نمی‌شینم که میکروب نگیره
در دستشویی رو با دستمال باز و بسته میکنم یا با پشت دست
یا حس میکنم اسکاچ کثیفه و یبار دیگه لیوانمو با مایع میشورم
کسیو اذیت نمیکنه خودمم اوکیم باهاش حس میکنم خیلی وحشتناک نیست
ولی بیشتر افکارم اذیتم میکنه که میترسم از اتفاقات بد
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
28 Nov, 06:31
#سوال
سلام منم‌میتونم راهنمایی بگیرم؟
سوالمو‌مطرح میکنم بااجازه
من دانشجو ترم ۵ ام و خوب واقعا نمیکشم برم سرکلاس 🤦🏼♀تمام روزای که کلاس دارم به زوره و واقعا متنفرم از این که بیرون برم
خارج شدن از خونه به هر جایی برام مثل‌مرگ‌میمونه
و انگار مکان امنومو از دست دادم
علاوه براون اضطراب مرگ (والدین'خودم)
داره خفم‌میکنه افکاری به سراغ میاد که هر لحظه فکر میکنم ممکنه نه حمله پنیک بهم دست بده🥲هیچ‌کار خاصی هم‌نمیکنم‌تو خونه بیشتر فقط میخابم
پنل میریزم برنامه میریزم ولی اصلا انجام نمیشه
کلی ام تایم میبره خسته شدم امیدوارم کمکم‌کنید
متشکرم🫠🙏🏻
سلام
مهمه که بدونید احساساتی که دارید، طبیعیه. اضطراب و ترس از خروج از خانه میتونه ناشی از شرایط خاصی باشه که در حال حاضر باهاشون مواجه هستید.
به جای خروج به مکان‌های شلوغ یا کلاس‌ها، ابتدا از خونه خارج بشید و قدم بزنید. میتونید با قدم زدن در حیاط یا محله‌تان شروع کنید. هدف اینه که به تدریج احساس راحتی بیشتری پیدا کنید.
برای خروج از خونه، زمان‌های کوتاه تعیین کنید. مثلاً فقط ۵ تا ۱۰ دقیقه بیرون برید و بعد به خونه برگردید.
تنفس عمیق و ذهن اگاهی میتونه کمک کننده باشه
بدونید که تغییرات زمان‌بر هست و مهمه که به خودتون زمان بدید
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام منم‌میتونم راهنمایی بگیرم؟
سوالمو‌مطرح میکنم بااجازه
من دانشجو ترم ۵ ام و خوب واقعا نمیکشم برم سرکلاس 🤦🏼♀تمام روزای که کلاس دارم به زوره و واقعا متنفرم از این که بیرون برم
خارج شدن از خونه به هر جایی برام مثل‌مرگ‌میمونه
و انگار مکان امنومو از دست دادم
علاوه براون اضطراب مرگ (والدین'خودم)
داره خفم‌میکنه افکاری به سراغ میاد که هر لحظه فکر میکنم ممکنه نه حمله پنیک بهم دست بده🥲هیچ‌کار خاصی هم‌نمیکنم‌تو خونه بیشتر فقط میخابم
پنل میریزم برنامه میریزم ولی اصلا انجام نمیشه
کلی ام تایم میبره خسته شدم امیدوارم کمکم‌کنید
متشکرم🫠🙏🏻
سلام
مهمه که بدونید احساساتی که دارید، طبیعیه. اضطراب و ترس از خروج از خانه میتونه ناشی از شرایط خاصی باشه که در حال حاضر باهاشون مواجه هستید.
به جای خروج به مکان‌های شلوغ یا کلاس‌ها، ابتدا از خونه خارج بشید و قدم بزنید. میتونید با قدم زدن در حیاط یا محله‌تان شروع کنید. هدف اینه که به تدریج احساس راحتی بیشتری پیدا کنید.
برای خروج از خونه، زمان‌های کوتاه تعیین کنید. مثلاً فقط ۵ تا ۱۰ دقیقه بیرون برید و بعد به خونه برگردید.
تنفس عمیق و ذهن اگاهی میتونه کمک کننده باشه
بدونید که تغییرات زمان‌بر هست و مهمه که به خودتون زمان بدید
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
28 Nov, 06:31
#سوال
سلام منم‌میتونم راهنمایی بگیرم؟
سوالمو‌مطرح میکنم بااجازه
من دانشجو ترم ۵ ام و خوب واقعا نمیکشم برم سرکلاس 🤦🏼♀تمام روزای که کلاس دارم به زوره و واقعا متنفرم از این که بیرون برم
خارج شدن از خونه به هر جایی برام مثل‌مرگ‌میمونه
و انگار مکان امنومو از دست دادم
علاوه براون اضطراب مرگ (والدین'خودم)
داره خفم‌میکنه افکاری به سراغ میاد که هر لحظه فکر میکنم ممکنه نه حمله پنیک بهم دست بده🥲هیچ‌کار خاصی هم‌نمیکنم‌تو خونه بیشتر فقط میخابم
پنل میریزم برنامه میریزم ولی اصلا انجام نمیشه
کلی ام تایم میبره خسته شدم امیدوارم کمکم‌کنید
متشکرم🫠🙏🏻
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام منم‌میتونم راهنمایی بگیرم؟
سوالمو‌مطرح میکنم بااجازه
من دانشجو ترم ۵ ام و خوب واقعا نمیکشم برم سرکلاس 🤦🏼♀تمام روزای که کلاس دارم به زوره و واقعا متنفرم از این که بیرون برم
خارج شدن از خونه به هر جایی برام مثل‌مرگ‌میمونه
و انگار مکان امنومو از دست دادم
علاوه براون اضطراب مرگ (والدین'خودم)
داره خفم‌میکنه افکاری به سراغ میاد که هر لحظه فکر میکنم ممکنه نه حمله پنیک بهم دست بده🥲هیچ‌کار خاصی هم‌نمیکنم‌تو خونه بیشتر فقط میخابم
پنل میریزم برنامه میریزم ولی اصلا انجام نمیشه
کلی ام تایم میبره خسته شدم امیدوارم کمکم‌کنید
متشکرم🫠🙏🏻
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
28 Nov, 06:31
#سوال
یک کمک میخواستم ی پسر من از کلاسم با روش خیلی غیر اخلاقی بیرون کرد یعنی با استاد رفیق بود من از اون کلاس جا ب جا کردن چرا چون ما قبلا باهم بودیم ب مشکل برخوردیم الان بعد دوماه میتونم برگردم ب کلاسم بنظر شما برگردم یانه
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
یک کمک میخواستم ی پسر من از کلاسم با روش خیلی غیر اخلاقی بیرون کرد یعنی با استاد رفیق بود من از اون کلاس جا ب جا کردن چرا چون ما قبلا باهم بودیم ب مشکل برخوردیم الان بعد دوماه میتونم برگردم ب کلاسم بنظر شما برگردم یانه
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
28 Nov, 06:31
#سوال
کمکم کنید برای حذف همه آدم‌های سمی زندگیم چه کاری باید انجام بدم تا جایی که تونستم فاصله گرفتم سعی کردم تو شبکه های مجازی هم از این دوستان فاصله بگیرم اما متاسفانه بعضی وقتا اشتباه میکنم و مجدد برمیگردم
میخوام کلا از ذهنم همه رو پاک کنم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
کمکم کنید برای حذف همه آدم‌های سمی زندگیم چه کاری باید انجام بدم تا جایی که تونستم فاصله گرفتم سعی کردم تو شبکه های مجازی هم از این دوستان فاصله بگیرم اما متاسفانه بعضی وقتا اشتباه میکنم و مجدد برمیگردم
میخوام کلا از ذهنم همه رو پاک کنم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
27 Nov, 11:28
#سوال
من یه خواستگاردارم ۱۵سال ازم بزرگتره زنش مرده سه تادخترداره بهش علاقمندشدم من ۲۸سالمه مجردم نمیدونم چکارکنم لطفاراهنماییم کنید
سلام
تصمیم‌گیری به‌ویژه وقتی که تفاوت سنی و شرایط خانوادگی وجود داره سخته.
آیا شما واقعاً به این شخص علاقه‌مند هستید یا این احساسات تحت تأثیر شرایط خاصی مثل دلسوزی یا جذابیت ایشون به عنوان یک پدر هست؟
فکر کنید که آیا شما با شرایط ایشون (وجود بچه‌ها، مسئولیت‌هاش و ...) راحت هستید و آیا این شرایط با آرزوها و اهداف شما سازگاره؟
تفاوت سنی ممکنه منجر به اختلاف در دیدگاه‌ها، ارزشها و سبک زندگی بشه. این موضوع رو در نظر بگیرید و ببینید آیا این تفاوت‌ها برای شما قابل قبول هستند یا خیر.
فرد بزرگتر ممکنه تجربیات زندگی متفاوتی داشته باشه که میتونه به رابطه کمک کنه یا پیچیده‌تر کنه.
اگه احساس میکنید که نیاز به راهنمایی بیشتری دارید، ایدی منو جهت مشاوره و رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
در نهایت، مهمترین نکته اینه که تصمیمی بگیرید که با ارزشها و آرزوهای شما سازگار باشه!
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
من یه خواستگاردارم ۱۵سال ازم بزرگتره زنش مرده سه تادخترداره بهش علاقمندشدم من ۲۸سالمه مجردم نمیدونم چکارکنم لطفاراهنماییم کنید
سلام
تصمیم‌گیری به‌ویژه وقتی که تفاوت سنی و شرایط خانوادگی وجود داره سخته.
آیا شما واقعاً به این شخص علاقه‌مند هستید یا این احساسات تحت تأثیر شرایط خاصی مثل دلسوزی یا جذابیت ایشون به عنوان یک پدر هست؟
فکر کنید که آیا شما با شرایط ایشون (وجود بچه‌ها، مسئولیت‌هاش و ...) راحت هستید و آیا این شرایط با آرزوها و اهداف شما سازگاره؟
تفاوت سنی ممکنه منجر به اختلاف در دیدگاه‌ها، ارزشها و سبک زندگی بشه. این موضوع رو در نظر بگیرید و ببینید آیا این تفاوت‌ها برای شما قابل قبول هستند یا خیر.
فرد بزرگتر ممکنه تجربیات زندگی متفاوتی داشته باشه که میتونه به رابطه کمک کنه یا پیچیده‌تر کنه.
اگه احساس میکنید که نیاز به راهنمایی بیشتری دارید، ایدی منو جهت مشاوره و رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
در نهایت، مهمترین نکته اینه که تصمیمی بگیرید که با ارزشها و آرزوهای شما سازگار باشه!
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
26 Nov, 20:07
کلینیک روانشناسی و روانپزشکی رازینه
واقع در غرب تهران ،جهت تکمیل کادر تخصصی خود آماده همکاری با شما در زمینه:
-گفتاردرمانگر
-روانپزشک
-روانشناس آقا(ارشد_دکتری)
مدیریت کلینیک:خانم عبدالحسینی
۴۴۶۸۴۵۰۴
۰۹۳۸۵۲۶۳۴۷۰
۰۹۱۲۷۰۹۸۶۲۲
razine.psychology.clinic
Www.razineclinic.ir
واقع در غرب تهران ،جهت تکمیل کادر تخصصی خود آماده همکاری با شما در زمینه:
-گفتاردرمانگر
-روانپزشک
-روانشناس آقا(ارشد_دکتری)
مدیریت کلینیک:خانم عبدالحسینی
۴۴۶۸۴۵۰۴
۰۹۳۸۵۲۶۳۴۷۰
۰۹۱۲۷۰۹۸۶۲۲
razine.psychology.clinic
Www.razineclinic.ir
گنجینه گپ روانشناسان
26 Nov, 11:55
#سوال
من چند سالی هست که خیلی راحت اشکم درمیاد که از این اتفاق اصلا خوشم نمیاد. چون این گریه ها به مرور زمان باعث شده از نظر فکری و روحی ضعیف بشم. در اکثر اوقات هم قبل از خواب و وقتی به سختی هایی که تو زندگی گذروندم فکر می کنم دلم به حال خودم میسوزه و سریع اشکم سرازیر میشه. بعدش که حالم خوب میشه از این کارم کاملا پشیمون میشم.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
من چند سالی هست که خیلی راحت اشکم درمیاد که از این اتفاق اصلا خوشم نمیاد. چون این گریه ها به مرور زمان باعث شده از نظر فکری و روحی ضعیف بشم. در اکثر اوقات هم قبل از خواب و وقتی به سختی هایی که تو زندگی گذروندم فکر می کنم دلم به حال خودم میسوزه و سریع اشکم سرازیر میشه. بعدش که حالم خوب میشه از این کارم کاملا پشیمون میشم.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
21 Nov, 07:37
#سوال
سلام تقسیم کار خانه با همسر چگونه باید انجام بشه؟
ما هر دو شاغلیم
شوهر بنده گاهی ظرف میشورن، گاهی جارو برقی مثلا دو بار در ماه یا در جمع کردن سفره کمک میکنند... همین رو میگن من خیلی کمک میکنم و وقتی میگم باید تقسیم کنیم مثلا همیشه تو ظرف بشوری یا در هفته یکبار شام بزاری که من کارهای دیگر و تمیز کاری کنم میگن تو منو تبدیل به زن خونه کردی!!!!!!
واقعا من هم خسته میشم 😢
چندبار سر این موضوع بحث داشتیم
من هفته ای یا ده روز یکبار تمیز کاری کلی دارم ، ایشون میگن وسواسی! آخه ببخشید سرویس بهداشتی رو من توقع داشته باشم دو بار در ماه با شوینده تمیز کنیم وسواسی هست؟
یا گاز رو هفته ای یبار تمیز کنیم یا یه شب در میون سینک رو یه دست بکشیم وسواسی هست؟😭
من که تمیز میکنم میگم بهش که یکم بعدش مراعات حال کنه...میگه باز تمیز کردی اومدی بگی ....
واقعا امروز صبح به این نتیجه رسیدم کلا هیچچچچچ کاری نکنه همون چندتا هم باعث شده ایشون به کار و بیزینس نرسه!!!! در حالی که یا در حال وبگردی یا بازی😔😔😔
من هم خب شاغل واقعا از دستش خسته شدم بهش میگم خودت باید بدونی بلند بشی نه من بهت بگم چایی خوردی بشور ظرف رو
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام تقسیم کار خانه با همسر چگونه باید انجام بشه؟
ما هر دو شاغلیم
شوهر بنده گاهی ظرف میشورن، گاهی جارو برقی مثلا دو بار در ماه یا در جمع کردن سفره کمک میکنند... همین رو میگن من خیلی کمک میکنم و وقتی میگم باید تقسیم کنیم مثلا همیشه تو ظرف بشوری یا در هفته یکبار شام بزاری که من کارهای دیگر و تمیز کاری کنم میگن تو منو تبدیل به زن خونه کردی!!!!!!
واقعا من هم خسته میشم 😢
چندبار سر این موضوع بحث داشتیم
من هفته ای یا ده روز یکبار تمیز کاری کلی دارم ، ایشون میگن وسواسی! آخه ببخشید سرویس بهداشتی رو من توقع داشته باشم دو بار در ماه با شوینده تمیز کنیم وسواسی هست؟
یا گاز رو هفته ای یبار تمیز کنیم یا یه شب در میون سینک رو یه دست بکشیم وسواسی هست؟😭
من که تمیز میکنم میگم بهش که یکم بعدش مراعات حال کنه...میگه باز تمیز کردی اومدی بگی ....
واقعا امروز صبح به این نتیجه رسیدم کلا هیچچچچچ کاری نکنه همون چندتا هم باعث شده ایشون به کار و بیزینس نرسه!!!! در حالی که یا در حال وبگردی یا بازی😔😔😔
من هم خب شاغل واقعا از دستش خسته شدم بهش میگم خودت باید بدونی بلند بشی نه من بهت بگم چایی خوردی بشور ظرف رو
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
21 Nov, 07:35
#سوال
سلام تقسیم کار خانه با همسر چگونه باید انجام بشه؟
ما هر دو شاغلیم
شوهر بنده گاهی ظرف میشورن، گاهی جارو برقی مثلا دو بار در ماه یا در جمع کردن سفره کمک میکنند... همین رو میگن من خیلی کمک میکنم و وقتی میگم باید تقسیم کنیم مثلا همیشه تو ظرف بشوری یا در هفته یکبار شام بزاری که من کارهای دیگر و تمیز کاری کنم میگن تو منو تبدیل به زن خونه کردی!!!!!!
واقعا من هم خسته میشم 😢
چندبار سر این موضوع بحث داشتیم
من هفته ای یا ده روز یکبار تمیز کاری کلی دارم ، ایشون میگن وسواسی! آخه ببخشید سرویس بهداشتی رو من توقع داشته باشم دو بار در ماه با شوینده تمیز کنیم وسواسی هست؟
یا گاز رو هفته ای یبار تمیز کنیم یا یه شب در میون سینک رو یه دست بکشیم وسواسی هست؟😭
من که تمیز میکنم میگم بهش که یکم بعدش مراعات حال کنه...میگه باز تمیز کردی اومدی بگی ....
واقعا امروز صبح به این نتیجه رسیدم کلا هیچچچچچ کاری نکنه همون چندتا هم باعث شده ایشون به کار و بیزینس نرسه!!!! در حالی که یا در حال وبگردی یا بازی😔😔😔
من هم خب شاغل واقعا از دستش خسته شدم بهش میگم خودت باید بدونی بلند بشی نه من بهت بگم چایی خوردی بشور ظرف رو
سلام
سعی کنید گفتگوی اروم و صادقانه با همسرتون داشته باشید. بهش بگیید که احساس خستگی و فشار دارید و اینکه تقسیم کار میتونه به هر دوی شما کمک کنه تا زندگی راحت‌تری داشته باشید.
لیست از کارهای خونه تهیه کنید و اولویت‌بندی کنید. این کار به شما کمک میکنه تا ببینید چه کارهایی باید انجام بشه و هر کدوم از شما چه مسئولیتی دارید.
وظایف رو به صورت مشخص تقسیم کنید. مثلاً یکی از شما میتونه مسئول شستن ظرف‌ها باشه و یکی دیگه مسئول تمیز کردن سرویس بهداشتی. این کار باعث میشه که هر کس بدونه چه وظیفه‌ای داره.
میتونید برای انجام کارهای خونه زمان مشخصی تعیین کنید. مثلاً روزهای خاصی رو برای تمیز کردن کلی خونه یا انجام کارهای خاص انتخاب کنید.
همسرتون ممکنه احساس کنه که تحت فشاره یا نمیخواد در نقش زن خونه قرار بگیره. سعی کنید به احساساتش گوش بدید و راهی برای همکاری پیدا کنید که هر دو احساس راحتی کنید.
وقتی همسرتون کاری انجام میده، حتی اگر کوچیک باشه، تشویق و قدردانی کنید. این کار ممکنه انگیزه رو برای کمک بیشتر افزایش دهد.
در نهایت، مهمه که هر دو طرف درک کنید که این یک همکاریه و باید به همدیگه کمک کنید تا زندگی راحت‌تری داشته باشید.
مشاوره بیشتر نیاز داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام تقسیم کار خانه با همسر چگونه باید انجام بشه؟
ما هر دو شاغلیم
شوهر بنده گاهی ظرف میشورن، گاهی جارو برقی مثلا دو بار در ماه یا در جمع کردن سفره کمک میکنند... همین رو میگن من خیلی کمک میکنم و وقتی میگم باید تقسیم کنیم مثلا همیشه تو ظرف بشوری یا در هفته یکبار شام بزاری که من کارهای دیگر و تمیز کاری کنم میگن تو منو تبدیل به زن خونه کردی!!!!!!
واقعا من هم خسته میشم 😢
چندبار سر این موضوع بحث داشتیم
من هفته ای یا ده روز یکبار تمیز کاری کلی دارم ، ایشون میگن وسواسی! آخه ببخشید سرویس بهداشتی رو من توقع داشته باشم دو بار در ماه با شوینده تمیز کنیم وسواسی هست؟
یا گاز رو هفته ای یبار تمیز کنیم یا یه شب در میون سینک رو یه دست بکشیم وسواسی هست؟😭
من که تمیز میکنم میگم بهش که یکم بعدش مراعات حال کنه...میگه باز تمیز کردی اومدی بگی ....
واقعا امروز صبح به این نتیجه رسیدم کلا هیچچچچچ کاری نکنه همون چندتا هم باعث شده ایشون به کار و بیزینس نرسه!!!! در حالی که یا در حال وبگردی یا بازی😔😔😔
من هم خب شاغل واقعا از دستش خسته شدم بهش میگم خودت باید بدونی بلند بشی نه من بهت بگم چایی خوردی بشور ظرف رو
سلام
سعی کنید گفتگوی اروم و صادقانه با همسرتون داشته باشید. بهش بگیید که احساس خستگی و فشار دارید و اینکه تقسیم کار میتونه به هر دوی شما کمک کنه تا زندگی راحت‌تری داشته باشید.
لیست از کارهای خونه تهیه کنید و اولویت‌بندی کنید. این کار به شما کمک میکنه تا ببینید چه کارهایی باید انجام بشه و هر کدوم از شما چه مسئولیتی دارید.
وظایف رو به صورت مشخص تقسیم کنید. مثلاً یکی از شما میتونه مسئول شستن ظرف‌ها باشه و یکی دیگه مسئول تمیز کردن سرویس بهداشتی. این کار باعث میشه که هر کس بدونه چه وظیفه‌ای داره.
میتونید برای انجام کارهای خونه زمان مشخصی تعیین کنید. مثلاً روزهای خاصی رو برای تمیز کردن کلی خونه یا انجام کارهای خاص انتخاب کنید.
همسرتون ممکنه احساس کنه که تحت فشاره یا نمیخواد در نقش زن خونه قرار بگیره. سعی کنید به احساساتش گوش بدید و راهی برای همکاری پیدا کنید که هر دو احساس راحتی کنید.
وقتی همسرتون کاری انجام میده، حتی اگر کوچیک باشه، تشویق و قدردانی کنید. این کار ممکنه انگیزه رو برای کمک بیشتر افزایش دهد.
در نهایت، مهمه که هر دو طرف درک کنید که این یک همکاریه و باید به همدیگه کمک کنید تا زندگی راحت‌تری داشته باشید.
مشاوره بیشتر نیاز داشتید ایدی منو جهت رزرو نوبت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
20 Nov, 16:16
#سوال
سلام خسته نباشی بنده ۲۹ سالمه متاهل همش حسرت بقیه رو مخورم و خودم با دیگران مقایسه مکنم و حال روحی خودم ب شدتت آمده پایین لطفا در این مورد منو راهنمایی کنید.
سلام،
احساس مقایسه خود با دیگران و حسرت به زندگی اونا یکی از چالش‌های رایجه که خیلی از افراد باهاش مواجه هستن. این احساسات میتونن تأثیر منفی روی روحیه و زندگی روزمره شما داشته باشن.
اول مهمه که احساسات خودتون رو شناسایی و بپذیرید. بپذیرید که این احساسات طبیعیه و خیلی از افراد با اونا دست و پنجه نرم میکنن.
به جای تمرکز روی چیزایی که ندارید، سعی کنید روی نقاط قوت و دستاوردهای خودتون تمرکز کنید. لیستی از ویژگی‌ها، مهارت‌ها و موفقیت‌های خودتون تهیه کنید و هر روز بهش نگاه کنید.
رسانه‌های اجتماعی میتونن احساس مقایسه رو تشدید کنن. سعی کنید زمان خودتون رودر این فضاها محدود کنید و به جاش فعالیت‌هایی رو انتخاب کنید که به شما احساس رضایت میدن.
اهداف شخصی و حرفهای برای خودتون تعیین کنید و روی اونا تمرکز کنید. این اهداف میتونن به شما انگیزه بدن و شما رو از مقایسه با دیگران دور کنن.
صحبت کردن با مشاور میتونه به شما کمک کنه تا احساسات خودتون رو بهتر درک کنید و راهکارهای جدیدی برای مدیریت اونا پیدا کنید
فعالیت‌هایی مثل ورزش، مدیتیشن، یا هنر میتونن به بهبود حال روحی شما کمک کنن. سعی کنید زمانی رو برای خودتون اختصاص بدید و به فعالیت‌هایی بپردازید که به شما لذت میدن.
هر فردی مسیر زندگی خاص خودش رو داره و مقایسه خودتون با دیگران فقط باعث ناامیدی میشه. بدونید که هر کسی چالش‌ها و مشکلات خاص خودش رو‌داره.
و تغییر در نگرش زمان‌بره و نیاز به تمرین و صبر داره. امیدوارم این نکات به شما کمک کنه تا احساس بهتری داشته باشید و با خودتون مهربون تر اگه نیاز به مشاوره بیشتر و بررسی دقیق تر داشتید ایدی منو از ادمین جهت رزرو نوبت دریافت کنید.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام خسته نباشی بنده ۲۹ سالمه متاهل همش حسرت بقیه رو مخورم و خودم با دیگران مقایسه مکنم و حال روحی خودم ب شدتت آمده پایین لطفا در این مورد منو راهنمایی کنید.
سلام،
احساس مقایسه خود با دیگران و حسرت به زندگی اونا یکی از چالش‌های رایجه که خیلی از افراد باهاش مواجه هستن. این احساسات میتونن تأثیر منفی روی روحیه و زندگی روزمره شما داشته باشن.
اول مهمه که احساسات خودتون رو شناسایی و بپذیرید. بپذیرید که این احساسات طبیعیه و خیلی از افراد با اونا دست و پنجه نرم میکنن.
به جای تمرکز روی چیزایی که ندارید، سعی کنید روی نقاط قوت و دستاوردهای خودتون تمرکز کنید. لیستی از ویژگی‌ها، مهارت‌ها و موفقیت‌های خودتون تهیه کنید و هر روز بهش نگاه کنید.
رسانه‌های اجتماعی میتونن احساس مقایسه رو تشدید کنن. سعی کنید زمان خودتون رودر این فضاها محدود کنید و به جاش فعالیت‌هایی رو انتخاب کنید که به شما احساس رضایت میدن.
اهداف شخصی و حرفهای برای خودتون تعیین کنید و روی اونا تمرکز کنید. این اهداف میتونن به شما انگیزه بدن و شما رو از مقایسه با دیگران دور کنن.
صحبت کردن با مشاور میتونه به شما کمک کنه تا احساسات خودتون رو بهتر درک کنید و راهکارهای جدیدی برای مدیریت اونا پیدا کنید
فعالیت‌هایی مثل ورزش، مدیتیشن، یا هنر میتونن به بهبود حال روحی شما کمک کنن. سعی کنید زمانی رو برای خودتون اختصاص بدید و به فعالیت‌هایی بپردازید که به شما لذت میدن.
هر فردی مسیر زندگی خاص خودش رو داره و مقایسه خودتون با دیگران فقط باعث ناامیدی میشه. بدونید که هر کسی چالش‌ها و مشکلات خاص خودش رو‌داره.
و تغییر در نگرش زمان‌بره و نیاز به تمرین و صبر داره. امیدوارم این نکات به شما کمک کنه تا احساس بهتری داشته باشید و با خودتون مهربون تر اگه نیاز به مشاوره بیشتر و بررسی دقیق تر داشتید ایدی منو از ادمین جهت رزرو نوبت دریافت کنید.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
20 Nov, 16:14
#سوال
سلام خسته نباشی بنده ۲۹ سالمه متاهل همش حسرت بقیه رو مخورم و خودم با دیگران مقایسه مکنم و حال روحی خودم ب شدتت آمده پایین لطفا در این مورد منو راهنمایی کنید.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام خسته نباشی بنده ۲۹ سالمه متاهل همش حسرت بقیه رو مخورم و خودم با دیگران مقایسه مکنم و حال روحی خودم ب شدتت آمده پایین لطفا در این مورد منو راهنمایی کنید.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
20 Nov, 12:09
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت همگی
ببخشید من یه سوالی دارم
من دو ساله ازدواج کردم
به هیچ عنوان تمایل به ارتباط با خانوداه همسرم رو ندارم و دوست دارم کلا برای خودم زندگی کنم اما همسرم این وضع رو قبول ندارن و اصرار به ارتباط با خانوداشون رو دارن
به همسرم پیشنهاد دادم که دو نفری زندگی کنیم و من هم ارتباطم رو با خانواده خودم قطع میکنم ولی باز هم ایشون به هیچ عنوان
رضایت ندارن
الان همسرم دو تا پیشنهاد دادن یا اینکه جدا بشیم یا اینکه من خواسته ایشون یعنی ارتباط با خانوادشون رو بپذیرم
میخواستم بپرسم راهکار چیه؟ ممنون میشم راهنماییم بفرمایید
سلام
موضوعی که شما مطرح کردید، یکی از چالش‌های رایج در روابط زناشوییه و نیاز به توجه و بررسی دقیق داره.
سعی کنید با همسرتون یک گفتگوی صادقانه و آرام داشته باشید. احساسات و نگرانی‌های خودتون رو به وضوح بیان کنید و از اونم بخواید که احساساتش رو با شما در میون بذاره. این گفتگو میتونه به شما کمک کنه تا بهتر همدیگه رو درک کنید.
اگه شما تمایل به ارتباط با خانواده همسرتون ندارید، بهتره مرزهای خود تون رو مشخص کنید. به همسرتون بگید که چه نوع ارتباطی با خانواده‌اش برای شما قابل قبوله و چه نوع ارتباطی نیست.
شاید بتونید راه‌حل‌هایی پیدا کنید که به هر دو طرف رضایت بده. مثلاً میتونید توافق کنید که در برخی مواقع خاص با خانواده همسر ملاقات کنید، اما در سایر مواقع ارتباط رو محدود کنید.
همسرتون ممکنه نیاز به حمایت عاطفی و اجتماعی از خانواده‌اش داشته باشه. سعی کنید این نیاز رو درک کنید و ببینید آیا میتونید در این زمینه راهی برای حمایت از اون پیدا کنید؟؟.
• اگر این موضوع به تنش‌های بیشتری منجر شده ، ممکنه مشاوره خانوادگی گزینه خوبی باشه. یک مشاور میتونه به شما کمک کنه تا مسائل رو بهتر مدیریت کنید و راهکارهای مؤثرتری پیدا کنید.
به عواقب تصمیماتی که می‌گیرید توجه کنید. آیا جدایی واقعاً بهترین گزینه اس؟ یا اینکه میتونید با تلاش و همکاری مشکلات رو حل کنید؟
هر فردی ممکنه دیدگاه‌ها و نیازهای متفاوتی داشته باشه. احترام به این تفاوت‌ها و تلاش برای رسیدن به توافق میتونه به تقویت رابطه شما کمک کنه.
در نهایت، مهمه که هر دو طرف احساس کنند که نظرات و احساساتشون مورد توجه قرار گرفته. امیدوارم که با گفتگوی باز و صادقانه بتونید به یک راه حل مناسب برسید.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نویت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
ببخشید من یه سوالی دارم
من دو ساله ازدواج کردم
به هیچ عنوان تمایل به ارتباط با خانوداه همسرم رو ندارم و دوست دارم کلا برای خودم زندگی کنم اما همسرم این وضع رو قبول ندارن و اصرار به ارتباط با خانوداشون رو دارن
به همسرم پیشنهاد دادم که دو نفری زندگی کنیم و من هم ارتباطم رو با خانواده خودم قطع میکنم ولی باز هم ایشون به هیچ عنوان
رضایت ندارن
الان همسرم دو تا پیشنهاد دادن یا اینکه جدا بشیم یا اینکه من خواسته ایشون یعنی ارتباط با خانوادشون رو بپذیرم
میخواستم بپرسم راهکار چیه؟ ممنون میشم راهنماییم بفرمایید
سلام
موضوعی که شما مطرح کردید، یکی از چالش‌های رایج در روابط زناشوییه و نیاز به توجه و بررسی دقیق داره.
سعی کنید با همسرتون یک گفتگوی صادقانه و آرام داشته باشید. احساسات و نگرانی‌های خودتون رو به وضوح بیان کنید و از اونم بخواید که احساساتش رو با شما در میون بذاره. این گفتگو میتونه به شما کمک کنه تا بهتر همدیگه رو درک کنید.
اگه شما تمایل به ارتباط با خانواده همسرتون ندارید، بهتره مرزهای خود تون رو مشخص کنید. به همسرتون بگید که چه نوع ارتباطی با خانواده‌اش برای شما قابل قبوله و چه نوع ارتباطی نیست.
شاید بتونید راه‌حل‌هایی پیدا کنید که به هر دو طرف رضایت بده. مثلاً میتونید توافق کنید که در برخی مواقع خاص با خانواده همسر ملاقات کنید، اما در سایر مواقع ارتباط رو محدود کنید.
همسرتون ممکنه نیاز به حمایت عاطفی و اجتماعی از خانواده‌اش داشته باشه. سعی کنید این نیاز رو درک کنید و ببینید آیا میتونید در این زمینه راهی برای حمایت از اون پیدا کنید؟؟.
• اگر این موضوع به تنش‌های بیشتری منجر شده ، ممکنه مشاوره خانوادگی گزینه خوبی باشه. یک مشاور میتونه به شما کمک کنه تا مسائل رو بهتر مدیریت کنید و راهکارهای مؤثرتری پیدا کنید.
به عواقب تصمیماتی که می‌گیرید توجه کنید. آیا جدایی واقعاً بهترین گزینه اس؟ یا اینکه میتونید با تلاش و همکاری مشکلات رو حل کنید؟
هر فردی ممکنه دیدگاه‌ها و نیازهای متفاوتی داشته باشه. احترام به این تفاوت‌ها و تلاش برای رسیدن به توافق میتونه به تقویت رابطه شما کمک کنه.
در نهایت، مهمه که هر دو طرف احساس کنند که نظرات و احساساتشون مورد توجه قرار گرفته. امیدوارم که با گفتگوی باز و صادقانه بتونید به یک راه حل مناسب برسید.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو جهت رزرو نویت از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
20 Nov, 07:12
جرأت‌ورزی چیست؟
جرأت‌ورزی یا مهارت ابراز وجود، توانایی بیان افکار، احساسات، نیازها و حقوق خود به صورت مستقیم، صادقانه و محترمانه است، بدون آنکه به دیگران آسیب برسانید یا از حقوق آنها عبور کنید. این مهارت باعث تقویت اعتمادبه‌نفس و بهبود کیفیت روابط میشود.
ویژگیهای افراد جرأت‌ورز
1. صراحت در بیان
احساسات و نیازها:
بدون دور زدن موضوع، نظرشان را به‌طور شفاف مطرح میکنند.
2. احترام به خود و دیگران:
حقوق خود و دیگران را به یک اندازه محترم می‌شمارند.
3. اعتمادبه‌نفس بالا:
از قضاوت دیگران نمی‌ترسند.
4. مهارت گوش دادن:
به صحبتهای دیگران توجه میکنند و بازخورد می‌دهند.
5. حل تعارض به شیوه سالم:
با گفتگو و احترام مشکلات را حل میکنند.
فواید جرأت‌ورزی
1. تقویت اعتمادبه‌نفس.
2. کاهش استرس و احساس خشم یا کینه.
3. بهبود ارتباطات و افزایش صمیمیت در روابط.
4. پیشگیری از سوءاستفاده دیگران.
5. افزایش کنترل بر زندگی شخصی.
رفتارهای جرأت‌ورزانه (Assertive Behaviors):
• استفاده از جملات مثبت و مستقیم: «من این کار را نمی‌پذیرم» به جای «شاید نشه».
• حفظ تماس چشمی در هنگام صحبت.
• زبان بدن باز و آرام.
• لحن محکم و در عین حال دوستانه.
تفاوت جرأت‌ورزی با دیگر سبک‌های رفتاری
1. منفعلانه:
• نادیده گرفتن نیازها و خواسته‌های خود برای رضایت دیگران.
• احساس قربانی بودن و انباشت خشم.
2. پرخاشگرانه:
• نادیده گرفتن حقوق دیگران برای رسیدن به خواسته‌های خود.
• ایجاد فاصله و تنش در روابط.
3. جرأت‌ورزانه:
• بیان نیازها با احترام به حقوق دیگران.
• تعادل بین نیازهای خود و دیگران.
تکنیک‌های تقویت جرأت‌ورزی
1. استفاده از جملات “من”:
به جای سرزنش دیگران، احساسات خود را توضیح دهید. مثلاً:
• به‌جای «تو همیشه دیر میکنی!»، بگویید: «من وقتی منتظر می‌مانم ناراحت می‌شوم.»
2. نه گفتن مؤدبانه:
یاد بگیرید بدون عذرخواهی یا احساس گناه، با احترام “نه” بگویید.
3. تمرین زبان بدن:
صاف بایستید، تماس چشمی را حفظ کنید و با لحن مطمئن صحبت کنید.
4. مدیریت استرس:
اگر بیان نظر برایتان سخت است، ابتدا نفس عمیق بکشید و سپس صحبت کنید.
5. بازخورد مؤثر:
به دیگران با احترام بازخورد دهید؛ نه بیش از حد انتقاد کنید
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#جرات_ورزی
جرأت‌ورزی یا مهارت ابراز وجود، توانایی بیان افکار، احساسات، نیازها و حقوق خود به صورت مستقیم، صادقانه و محترمانه است، بدون آنکه به دیگران آسیب برسانید یا از حقوق آنها عبور کنید. این مهارت باعث تقویت اعتمادبه‌نفس و بهبود کیفیت روابط میشود.
ویژگیهای افراد جرأت‌ورز
1. صراحت در بیان
احساسات و نیازها:
بدون دور زدن موضوع، نظرشان را به‌طور شفاف مطرح میکنند.
2. احترام به خود و دیگران:
حقوق خود و دیگران را به یک اندازه محترم می‌شمارند.
3. اعتمادبه‌نفس بالا:
از قضاوت دیگران نمی‌ترسند.
4. مهارت گوش دادن:
به صحبتهای دیگران توجه میکنند و بازخورد می‌دهند.
5. حل تعارض به شیوه سالم:
با گفتگو و احترام مشکلات را حل میکنند.
فواید جرأت‌ورزی
1. تقویت اعتمادبه‌نفس.
2. کاهش استرس و احساس خشم یا کینه.
3. بهبود ارتباطات و افزایش صمیمیت در روابط.
4. پیشگیری از سوءاستفاده دیگران.
5. افزایش کنترل بر زندگی شخصی.
رفتارهای جرأت‌ورزانه (Assertive Behaviors):
• استفاده از جملات مثبت و مستقیم: «من این کار را نمی‌پذیرم» به جای «شاید نشه».
• حفظ تماس چشمی در هنگام صحبت.
• زبان بدن باز و آرام.
• لحن محکم و در عین حال دوستانه.
تفاوت جرأت‌ورزی با دیگر سبک‌های رفتاری
1. منفعلانه:
• نادیده گرفتن نیازها و خواسته‌های خود برای رضایت دیگران.
• احساس قربانی بودن و انباشت خشم.
2. پرخاشگرانه:
• نادیده گرفتن حقوق دیگران برای رسیدن به خواسته‌های خود.
• ایجاد فاصله و تنش در روابط.
3. جرأت‌ورزانه:
• بیان نیازها با احترام به حقوق دیگران.
• تعادل بین نیازهای خود و دیگران.
تکنیک‌های تقویت جرأت‌ورزی
1. استفاده از جملات “من”:
به جای سرزنش دیگران، احساسات خود را توضیح دهید. مثلاً:
• به‌جای «تو همیشه دیر میکنی!»، بگویید: «من وقتی منتظر می‌مانم ناراحت می‌شوم.»
2. نه گفتن مؤدبانه:
یاد بگیرید بدون عذرخواهی یا احساس گناه، با احترام “نه” بگویید.
3. تمرین زبان بدن:
صاف بایستید، تماس چشمی را حفظ کنید و با لحن مطمئن صحبت کنید.
4. مدیریت استرس:
اگر بیان نظر برایتان سخت است، ابتدا نفس عمیق بکشید و سپس صحبت کنید.
5. بازخورد مؤثر:
به دیگران با احترام بازخورد دهید؛ نه بیش از حد انتقاد کنید
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#جرات_ورزی
گنجینه گپ روانشناسان
19 Nov, 16:23
سلام. خدمت دوستان و عزیزان گرامی.
این گروه مختص علاقه‌مندان به دروهمی های فیلم و کتابخوانی است:
https://t.me/+WFm-YXdxPVwzNWU0
این گروه مختص علاقه‌مندان به دروهمی های فیلم و کتابخوانی است:
https://t.me/+WFm-YXdxPVwzNWU0
گنجینه گپ روانشناسان
19 Nov, 09:22
#سوال
سلام خسته نباشید
چطور و به چه روشی میتونیم ریشه ی تروماهامون و یک سری از ضعف هاو آسیب های روحیمون رو پیداکنیم و درمانشون کنیم؟ باید تست بدیم؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام خسته نباشید
چطور و به چه روشی میتونیم ریشه ی تروماهامون و یک سری از ضعف هاو آسیب های روحیمون رو پیداکنیم و درمانشون کنیم؟ باید تست بدیم؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
19 Nov, 07:24
#سوال
سلام به همه دوستان🌺
اسفند امتحان ارشد دارم.ولی از درس خوندن خوشم نمیاد.
همش سرم توی گوشیه.یا بازی میکنم یا چت میکنم.
چیکار کنم که به درس خوندن علاقه مند بشم؟
لطفا راهنمایی کنید.
ممنون🌺
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام به همه دوستان🌺
اسفند امتحان ارشد دارم.ولی از درس خوندن خوشم نمیاد.
همش سرم توی گوشیه.یا بازی میکنم یا چت میکنم.
چیکار کنم که به درس خوندن علاقه مند بشم؟
لطفا راهنمایی کنید.
ممنون🌺
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
18 Nov, 17:38
#سوال
سلام من خیلی از اینده میترسم میشه منم راهنمایی کنین🙏
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام من خیلی از اینده میترسم میشه منم راهنمایی کنین🙏
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
18 Nov, 12:16
خودآگاهی چیست؟
خودآگاهی (Self-awareness) توانایی شناخت و درک احساسات، افکار، و رفتارهای خود در لحظه است. این مهارت به فرد کمک میکند تا نقاط قوت، ضعف، ارزشها، و تأثیر رفتارهایش بر دیگران را بهتر بشناسد و مدیریت کند.
ابعاد خودآگاهی:
1. خودآگاهی درونی:
شناخت عمیق از احساسات، نیازها، باورها، و اهداف شخصی.
• مثال: دانستن اینکه چرا در یک موقعیت خاص عصبانی می‌شوید.
2. خودآگاهی بیرونی:
توانایی درک اینکه دیگران شما را چگونه می‌بینند.
• مثال: متوجه باشید که رفتار شما چگونه بر روابط یا کار تیمی تأثیر می‌گذارد.
مزایای خودآگاهی:
• بهبود روابط بین‌فردی
• افزایش هوش هیجانی
• تصمیم‌گیری بهتر
• مدیریت بهتر احساسات
• کاهش تعارضات و استرس
راه‌های تقویت خودآگاهی:
1. بازتاب روزانه:
هر روز چند دقیقه وقت بگذارید تا درباره اتفاقات روز، احساسات و واکنش‌هایتان فکر کنید.
2. نوشتن احساسات و افکار:
یادداشت روزانه به شما کمک میکند الگوهای فکری و رفتاری خود را شناسایی کنید.
3. بازخورد گرفتن از دیگران:
از دوستان یا همکاران خود بخواهید صادقانه درباره تأثیر رفتارهای شما نظر دهند.
4. تمرین ذهن‌آگاهی (Mindfulness):
لحظه‌حال را بدون قضاوت تجربه کنید و روی احساسات و افکار خود متمرکز شوید.
5. تحلیل رفتارها:
در موقعیت‌های مختلف به دنبال پاسخ این سوال‌ها باشید:
• چرا اینطور احساس میکنم؟
• چه چیزی باعث این واکنش شد؟
• چه رفتاری می‌توانست بهتر باشد؟
✨ یادآوری:
خودآگاهی یک مهارت است که با تمرین و زمان رشد میکند. هر چه بیشتر خودتان را بشناسید، بهتر می‌توانید زندگی‌تان را مدیریت کنید.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#خودآگاهی
خودآگاهی (Self-awareness) توانایی شناخت و درک احساسات، افکار، و رفتارهای خود در لحظه است. این مهارت به فرد کمک میکند تا نقاط قوت، ضعف، ارزشها، و تأثیر رفتارهایش بر دیگران را بهتر بشناسد و مدیریت کند.
ابعاد خودآگاهی:
1. خودآگاهی درونی:
شناخت عمیق از احساسات، نیازها، باورها، و اهداف شخصی.
• مثال: دانستن اینکه چرا در یک موقعیت خاص عصبانی می‌شوید.
2. خودآگاهی بیرونی:
توانایی درک اینکه دیگران شما را چگونه می‌بینند.
• مثال: متوجه باشید که رفتار شما چگونه بر روابط یا کار تیمی تأثیر می‌گذارد.
مزایای خودآگاهی:
• بهبود روابط بین‌فردی
• افزایش هوش هیجانی
• تصمیم‌گیری بهتر
• مدیریت بهتر احساسات
• کاهش تعارضات و استرس
راه‌های تقویت خودآگاهی:
1. بازتاب روزانه:
هر روز چند دقیقه وقت بگذارید تا درباره اتفاقات روز، احساسات و واکنش‌هایتان فکر کنید.
2. نوشتن احساسات و افکار:
یادداشت روزانه به شما کمک میکند الگوهای فکری و رفتاری خود را شناسایی کنید.
3. بازخورد گرفتن از دیگران:
از دوستان یا همکاران خود بخواهید صادقانه درباره تأثیر رفتارهای شما نظر دهند.
4. تمرین ذهن‌آگاهی (Mindfulness):
لحظه‌حال را بدون قضاوت تجربه کنید و روی احساسات و افکار خود متمرکز شوید.
5. تحلیل رفتارها:
در موقعیت‌های مختلف به دنبال پاسخ این سوال‌ها باشید:
• چرا اینطور احساس میکنم؟
• چه چیزی باعث این واکنش شد؟
• چه رفتاری می‌توانست بهتر باشد؟
✨ یادآوری:
خودآگاهی یک مهارت است که با تمرین و زمان رشد میکند. هر چه بیشتر خودتان را بشناسید، بهتر می‌توانید زندگی‌تان را مدیریت کنید.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#خودآگاهی
گنجینه گپ روانشناسان
18 Nov, 06:44
📌اعتماد به نفس از دیدگاه روانشناسی
اعتماد به نفس (Self-confidence) به معنای باور و اطمینان به توانایی‌ها، تصمیم‌ها و ارزش‌های خود است. این ویژگی به افراد کمک میکند تا با احساس مثبت به توانایی‌هایشان، چالش‌های زندگی را مدیریت کنند و روابط موفقی بسازند.
ویژگیهای افراد دارای اعتماد به نفس:
1. آگاهی از نقاط قوت و ضعف:
افراد با اعتماد به نفس خود را همانطور که هستند می‌شناسند و قبول دارند.
2. جرأت تصمیم‌گیری:
بدون ترس از شکست، تصمیم‌های خود را می‌گیرند و مسئولیت آن را می‌پذیرند.
3. انعطاف‌پذیری:
در برابر مشکلات انعطاف نشان می‌دهند و به جای ناامیدی، راه‌حل پیدا میکنند.
4. عدم نیاز به تأیید دیگران:
برای احساس ارزشمندی، منتظر تایید یا نظر دیگران نیستند.
عوامل مؤثر بر اعتماد به نفس:
1. تجارب دوران کودکی:
محیط خانواده، نوع تربیت و حمایت والدین نقش بزرگی در شکل‌گیری اعتماد به نفس دارد.
2. محیط اجتماعی:
روابط اجتماعی، نوع تعامل با دیگران و بازخوردهایی که دریافت می‌کنیم، تأثیر زیادی بر اعتماد به نفس دارد.
3. موفقیت‌ها و شکست‌ها:
تجربه‌های موفقیت یا شکست و نحوه مواجهه با آنها، اعتماد به نفس فرد را تقویت یا تضعیف میکند.
تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس:
• اعتماد به نفس: به باور فرد نسبت به توانایی‌های خاص در انجام کارها اشاره دارد.
• عزت نفس: به احساس کلی فرد نسبت به ارزش خود به عنوان یک انسان برمی‌گردد.
چطور اعتماد به نفس را تقویت کنیم؟
1. بر اهداف کوچک تمرکز کن:
با دستیابی به هدف‌های ساده، احساس موفقیت و اطمینان را تقویت کن.
2. مهارت‌های خود را توسعه بده:
با یادگیری و رشد، توانایی‌های جدید به دست بیاور و به قابلیت‌های خود اطمینان پیدا کن.
3. خودگویی مثبت داشته باش:
با تغییر گفت‌وگوهای درونی منفی، به خودت انرژی بده و افکار مثبت را جایگزین کن.
4. پذیرش شکست‌ها:
به جای ترس از شکست، از آنها درس بگیر و به مسیرت ادامه بده.
✨ نکته روانشناسی:
اعتماد به نفس، ویژگی‌ای نیست که ناگهانی به دست بیاید؛ بلکه نتیجه تلاش مداوم برای شناخت و توسعه فردی است.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#اعتماد_به_نفس
اعتماد به نفس (Self-confidence) به معنای باور و اطمینان به توانایی‌ها، تصمیم‌ها و ارزش‌های خود است. این ویژگی به افراد کمک میکند تا با احساس مثبت به توانایی‌هایشان، چالش‌های زندگی را مدیریت کنند و روابط موفقی بسازند.
ویژگیهای افراد دارای اعتماد به نفس:
1. آگاهی از نقاط قوت و ضعف:
افراد با اعتماد به نفس خود را همانطور که هستند می‌شناسند و قبول دارند.
2. جرأت تصمیم‌گیری:
بدون ترس از شکست، تصمیم‌های خود را می‌گیرند و مسئولیت آن را می‌پذیرند.
3. انعطاف‌پذیری:
در برابر مشکلات انعطاف نشان می‌دهند و به جای ناامیدی، راه‌حل پیدا میکنند.
4. عدم نیاز به تأیید دیگران:
برای احساس ارزشمندی، منتظر تایید یا نظر دیگران نیستند.
عوامل مؤثر بر اعتماد به نفس:
1. تجارب دوران کودکی:
محیط خانواده، نوع تربیت و حمایت والدین نقش بزرگی در شکل‌گیری اعتماد به نفس دارد.
2. محیط اجتماعی:
روابط اجتماعی، نوع تعامل با دیگران و بازخوردهایی که دریافت می‌کنیم، تأثیر زیادی بر اعتماد به نفس دارد.
3. موفقیت‌ها و شکست‌ها:
تجربه‌های موفقیت یا شکست و نحوه مواجهه با آنها، اعتماد به نفس فرد را تقویت یا تضعیف میکند.
تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس:
• اعتماد به نفس: به باور فرد نسبت به توانایی‌های خاص در انجام کارها اشاره دارد.
• عزت نفس: به احساس کلی فرد نسبت به ارزش خود به عنوان یک انسان برمی‌گردد.
چطور اعتماد به نفس را تقویت کنیم؟
1. بر اهداف کوچک تمرکز کن:
با دستیابی به هدف‌های ساده، احساس موفقیت و اطمینان را تقویت کن.
2. مهارت‌های خود را توسعه بده:
با یادگیری و رشد، توانایی‌های جدید به دست بیاور و به قابلیت‌های خود اطمینان پیدا کن.
3. خودگویی مثبت داشته باش:
با تغییر گفت‌وگوهای درونی منفی، به خودت انرژی بده و افکار مثبت را جایگزین کن.
4. پذیرش شکست‌ها:
به جای ترس از شکست، از آنها درس بگیر و به مسیرت ادامه بده.
✨ نکته روانشناسی:
اعتماد به نفس، ویژگی‌ای نیست که ناگهانی به دست بیاید؛ بلکه نتیجه تلاش مداوم برای شناخت و توسعه فردی است.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#اعتماد_به_نفس
گنجینه گپ روانشناسان
17 Nov, 10:02
#سوال
سلام
یا یک جلسه صحبت و تست شخصیت میشه تشخیص داد کسی پارانویید داره؟
و آیا پارانویید درمان داره؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام
یا یک جلسه صحبت و تست شخصیت میشه تشخیص داد کسی پارانویید داره؟
و آیا پارانویید درمان داره؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
17 Nov, 10:01
#سوال
سلام دوستان
کنجکاو بودم و همیشه ضربه خوردم از بالای کنجکاویم همیشه آدم ها برای خود خصوصی هایی دارند که لازم نیست سر در بیاری
من سر در آوردن همان وضربه خوردن همان
پس بشین سر جات
بذار مردم برای خودشان خصوصی هایی که دارند داشته باشند وارد نشوووو
کنجکاو نباش
لازم باشه به وقتش سر در میاری
من واقعان از این حسم به تنگ آمدم دیگه
میخام بذارم کنار ولی بازم هست با من
چکار کنم ؟!؟!
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام دوستان
کنجکاو بودم و همیشه ضربه خوردم از بالای کنجکاویم همیشه آدم ها برای خود خصوصی هایی دارند که لازم نیست سر در بیاری
من سر در آوردن همان وضربه خوردن همان
پس بشین سر جات
بذار مردم برای خودشان خصوصی هایی که دارند داشته باشند وارد نشوووو
کنجکاو نباش
لازم باشه به وقتش سر در میاری
من واقعان از این حسم به تنگ آمدم دیگه
میخام بذارم کنار ولی بازم هست با من
چکار کنم ؟!؟!
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
16 Nov, 14:55
سلام و وقت بخیر
دوستان یه سوال
بنظرتون کیسی که همزمان در وضعیت پارانویید است و هم MDD (افسردگی)
سیستم افکار و مدل رفتار و نوع باورهاش چطوریه ؟
سلام
کسی که همزمان دچار پارانویا (وضعیت پارانویید) و افسردگی (MDD) است، ممکنه با الگوهای فکری و رفتاری خاصی روبه‌رو باشه
ممکنه نسبت به دیگران شک داشته باشه و احساس کنه که دیگران در حال توطئه‌چینی یا قضاوت اون هستن. این افکار میتونن باعث افزایش احساس تنهایی و انزوا بشن.
ممکنه دائماً احساس کنه که به اندازه کافی خوب نیست و به خاطر این احساس، فرد رو سرزنش کنه. این موضوع میتونه به افسردگی عمیق‌تر منجر بشه
این افراد ممکنه نتونن به دیگران اعتماد کنن و در نتیجه روابط اجتماعی شون محدود و آسیب‌پذیر باشه.
خستگی، بی‌علاقگی به فعالیت‌هایی که قبلاً لذت‌بخش بودن و احساس ناامیدی از علائم دیگه افسردگیه
به دلیل احساسات منفی و ترس از قضاوت دیگران، ممکنه از تعاملات اجتماعی دوری کنن.
ترکیب این دو تا وضعیت میتونه چالش‌های خاصی رو تو زندگی روزمره ایجاد کنه و نیاز به درمان و حمایت داره.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی، روان درمانگر، روابط موثر
دوستان یه سوال
بنظرتون کیسی که همزمان در وضعیت پارانویید است و هم MDD (افسردگی)
سیستم افکار و مدل رفتار و نوع باورهاش چطوریه ؟
سلام
کسی که همزمان دچار پارانویا (وضعیت پارانویید) و افسردگی (MDD) است، ممکنه با الگوهای فکری و رفتاری خاصی روبه‌رو باشه
ممکنه نسبت به دیگران شک داشته باشه و احساس کنه که دیگران در حال توطئه‌چینی یا قضاوت اون هستن. این افکار میتونن باعث افزایش احساس تنهایی و انزوا بشن.
ممکنه دائماً احساس کنه که به اندازه کافی خوب نیست و به خاطر این احساس، فرد رو سرزنش کنه. این موضوع میتونه به افسردگی عمیق‌تر منجر بشه
این افراد ممکنه نتونن به دیگران اعتماد کنن و در نتیجه روابط اجتماعی شون محدود و آسیب‌پذیر باشه.
خستگی، بی‌علاقگی به فعالیت‌هایی که قبلاً لذت‌بخش بودن و احساس ناامیدی از علائم دیگه افسردگیه
به دلیل احساسات منفی و ترس از قضاوت دیگران، ممکنه از تعاملات اجتماعی دوری کنن.
ترکیب این دو تا وضعیت میتونه چالش‌های خاصی رو تو زندگی روزمره ایجاد کنه و نیاز به درمان و حمایت داره.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی، روان درمانگر، روابط موثر
گنجینه گپ روانشناسان
16 Nov, 09:07
#سوال
سلام با دلتنگی بعد از جدایی چه کنیم؟
شب ها تو بغلش خوابم میبرد الان نیست اختلال خواب پیدا کردم نمیخوام به قرص خواب عادت کنم راهکاری بجز دارو هستش که اختلال خوابم بهبود پیدا کنه؟
سلام
وقت بخیر
شما باید دوره سوگ رو طی کنید اگر از این دوره عبور نکنید نمیتوانید وارد رابطه جدید و یا حتی وارد روال عادی زندگی شوید.
برای پاسخ کامل تر نیاز به اطلاعات بیشتری است.
مثل مدت ارتباط
علت تمام شدن رابطه
مدتی که رابطه تمام شده
و...
آیدی من را از ادمین محترم دریافت کنید تا اطلاعات بیشتر و پاسخ کاملتری داده شود.
#پاسخ جناب آقای یاراحمدی مشاور خانواده، زوجین، ازدواج
سلام با دلتنگی بعد از جدایی چه کنیم؟
شب ها تو بغلش خوابم میبرد الان نیست اختلال خواب پیدا کردم نمیخوام به قرص خواب عادت کنم راهکاری بجز دارو هستش که اختلال خوابم بهبود پیدا کنه؟
سلام
وقت بخیر
شما باید دوره سوگ رو طی کنید اگر از این دوره عبور نکنید نمیتوانید وارد رابطه جدید و یا حتی وارد روال عادی زندگی شوید.
برای پاسخ کامل تر نیاز به اطلاعات بیشتری است.
مثل مدت ارتباط
علت تمام شدن رابطه
مدتی که رابطه تمام شده
و...
آیدی من را از ادمین محترم دریافت کنید تا اطلاعات بیشتر و پاسخ کاملتری داده شود.
#پاسخ جناب آقای یاراحمدی مشاور خانواده، زوجین، ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
14 Nov, 07:20
#سوال
سلام. وقت همگی بخیر. آیا زنانی که تمیز و منظم هستند از نظر روحی قدرتمندتر هستند؟
سلام
نظم و تمیزی میتونه روی روحیه و سلامت روان تأثیر مثبت بذاره. زنانی که محیط منظم‌تری دارن، معمولاً احساس کنترل بیشتری روی زندگی خودشون دارن و این میتونه به افزایش اعتماد به نفس و روحیه مثبت کمک کنه. یک فضای مرتب میتونه باعث کاهش استرس و اضطراب بشه البته هر فرد ویژگی‌ها و رویکردهای خاص خودش رو داره اما نظم میتونه ابزاری مفید برای تقویت روحیه باشه
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام. وقت همگی بخیر. آیا زنانی که تمیز و منظم هستند از نظر روحی قدرتمندتر هستند؟
سلام
نظم و تمیزی میتونه روی روحیه و سلامت روان تأثیر مثبت بذاره. زنانی که محیط منظم‌تری دارن، معمولاً احساس کنترل بیشتری روی زندگی خودشون دارن و این میتونه به افزایش اعتماد به نفس و روحیه مثبت کمک کنه. یک فضای مرتب میتونه باعث کاهش استرس و اضطراب بشه البته هر فرد ویژگی‌ها و رویکردهای خاص خودش رو داره اما نظم میتونه ابزاری مفید برای تقویت روحیه باشه
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
13 Nov, 16:27
#سوال
سلام وقتتون بخیر
مدت دوساله خیلی حواس پرت شدم و مدام چیزهای ساده رو طوری فراموش میکنم که اصلا اینکه انجامش دادم رو‌هم منکرش میشم،مثلا فیلم هایی که میبینم رو جوری فراموش میکنم که وقتی مجددا نگاهش میکنم تا آخر فیلم انگار بار اوله که دیدمش و حس میکنم هر چی میگذره داره بدتر میشه وضعیتم .یک ماهی هم هست که هر شب کابوس های وحشتناک میبینم و نمیتونم درست و زیاد بخوابم.ممنون میشم راهنماییم کنین
سلام
متوجه‌ام که شرایط خیلی سختی رو تجربه می‌کنین. فراموشی، عدم تمرکز و کابوس‌ها میتونن نشانه‌هایی از استرس یا مسائل روحی باشن.
پیشنهاد میکنم با یک روانشناس یا مشاور صحبت کنین.
تمریناتی مانند مدیتیشن، یوگا و تنفس عمیق میتونن به کاهش استرس کمک کنن
سعی کنین که یک روال خواب منظم داشته باشین، مثلاً زمان مشخصی برای خوابیدن و بیدار شدن انتخاب کنین.
از استفاده از وسایل الکترونیکی قبل از خواب خودداری کنین.
نوشتن درباره‌ی کارها و تجربیات روزانه به یادآوری کمک میکنه.
تغذیه سالم و فعالیت بدنی منظم هم میتونه به بهبود وضعیت روحی و جسمی شما کمک کنه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام وقتتون بخیر
مدت دوساله خیلی حواس پرت شدم و مدام چیزهای ساده رو طوری فراموش میکنم که اصلا اینکه انجامش دادم رو‌هم منکرش میشم،مثلا فیلم هایی که میبینم رو جوری فراموش میکنم که وقتی مجددا نگاهش میکنم تا آخر فیلم انگار بار اوله که دیدمش و حس میکنم هر چی میگذره داره بدتر میشه وضعیتم .یک ماهی هم هست که هر شب کابوس های وحشتناک میبینم و نمیتونم درست و زیاد بخوابم.ممنون میشم راهنماییم کنین
سلام
متوجه‌ام که شرایط خیلی سختی رو تجربه می‌کنین. فراموشی، عدم تمرکز و کابوس‌ها میتونن نشانه‌هایی از استرس یا مسائل روحی باشن.
پیشنهاد میکنم با یک روانشناس یا مشاور صحبت کنین.
تمریناتی مانند مدیتیشن، یوگا و تنفس عمیق میتونن به کاهش استرس کمک کنن
سعی کنین که یک روال خواب منظم داشته باشین، مثلاً زمان مشخصی برای خوابیدن و بیدار شدن انتخاب کنین.
از استفاده از وسایل الکترونیکی قبل از خواب خودداری کنین.
نوشتن درباره‌ی کارها و تجربیات روزانه به یادآوری کمک میکنه.
تغذیه سالم و فعالیت بدنی منظم هم میتونه به بهبود وضعیت روحی و جسمی شما کمک کنه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتید ایدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
11 Nov, 06:12
#سوال
سلام در چه نوع اختلال شخصیتی همسر دوست ندارد هیچ کسی به همسرش نزدیک شود اعم از دوست آشنا خانواده یعنی فکر میکنه فقط همسرش مال خودشه و هرکسی که بهش نزدیک بشه مورد تخریب شخصیتی قرار میگیره
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام در چه نوع اختلال شخصیتی همسر دوست ندارد هیچ کسی به همسرش نزدیک شود اعم از دوست آشنا خانواده یعنی فکر میکنه فقط همسرش مال خودشه و هرکسی که بهش نزدیک بشه مورد تخریب شخصیتی قرار میگیره
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
10 Nov, 18:49
#سوال
سلام در چه نوع اختلال شخصیتی همسر دوست ندارد هیچ کسی به همسرش نزدیک شود اعم از دوست آشنا خانواده یعنی فکر میکنه فقط همسرش مال خودشه و هرکسی که بهش نزدیک بشه مورد تخریب شخصیتی قرار میگیره
سلام
رفتارهایی که توصیف کردین ممکنه به برخی نوع‌های اختلالات شخصیتی مرتبط باشه. یکی از این اختلالات، اختلال شخصیت وابسته است که میتونه باعث ایجاد احساس مالکیت و کنترل روی شریک زندگی بشه. و ممکنه به اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا مرزی هم مرتبط باشه.
افرادی که این احساسات رو دارن ممکنه دچار عدم امنیت یا ترس از از دست دادن باشن و به همین دلیل تلاش میکنن همسرشون رو از سایرین دور کنن.
بهتر است در این شرایط با یک مشاور یا روانشناس صحبت کنین تا کمک بهتری دریافت
کنین.
تمایل به رزرو نوبت داشتین ایدی منو از ادمین دریافت کنین
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام در چه نوع اختلال شخصیتی همسر دوست ندارد هیچ کسی به همسرش نزدیک شود اعم از دوست آشنا خانواده یعنی فکر میکنه فقط همسرش مال خودشه و هرکسی که بهش نزدیک بشه مورد تخریب شخصیتی قرار میگیره
سلام
رفتارهایی که توصیف کردین ممکنه به برخی نوع‌های اختلالات شخصیتی مرتبط باشه. یکی از این اختلالات، اختلال شخصیت وابسته است که میتونه باعث ایجاد احساس مالکیت و کنترل روی شریک زندگی بشه. و ممکنه به اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا مرزی هم مرتبط باشه.
افرادی که این احساسات رو دارن ممکنه دچار عدم امنیت یا ترس از از دست دادن باشن و به همین دلیل تلاش میکنن همسرشون رو از سایرین دور کنن.
بهتر است در این شرایط با یک مشاور یا روانشناس صحبت کنین تا کمک بهتری دریافت
کنین.
تمایل به رزرو نوبت داشتین ایدی منو از ادمین دریافت کنین
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
10 Nov, 18:45
#سوال
سلام.ببخشید یه سوال دارم ممنون میشم راهنمایی کنید دانش آموز کلاس هفتم مادر اوقات بیکاریشو میره داخل اتاق و در رو میبنده و تنها با عرسکاش بازی میکنه.لباس های مختلف میپوشه بازی میکنه.به نظرم طبیعی نیست.
توان یادگیری هم خیلی ضعیف
سلام
طبیعیه که بچه‌ها در این سن به تخیل و بازی‌های خیالی علاقه‌مند باشن. بازی با عروسک‌ها و پوشیدن لباس‌های مختلف میتونه به تقویت مهارت‌های اجتماعی و خلاقیت اونا کمک کنه.
اما اگر نگران هستین که این رفتارها بیش از حد باشه یا باعث انزوا بشه، می‌تونین باهاش صحبت کنین سعی کنین فعالیت‌های گروهی یا بازی‌های تیمی رو بهش پیشنهاد بدین تا تعاملات اجتماعی بیشتری داشته باشه.
خوبه که به علایقش گوش بدین و ببینین آیا چیز خاصی وجود داره که اونو به این نوع بازی جذب کنه ؟؟اگه نگرانی های بیشتری دارین ایدی منو از ادمین جهت رزرو نوبت دربافت بفرمایید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام.ببخشید یه سوال دارم ممنون میشم راهنمایی کنید دانش آموز کلاس هفتم مادر اوقات بیکاریشو میره داخل اتاق و در رو میبنده و تنها با عرسکاش بازی میکنه.لباس های مختلف میپوشه بازی میکنه.به نظرم طبیعی نیست.
توان یادگیری هم خیلی ضعیف
سلام
طبیعیه که بچه‌ها در این سن به تخیل و بازی‌های خیالی علاقه‌مند باشن. بازی با عروسک‌ها و پوشیدن لباس‌های مختلف میتونه به تقویت مهارت‌های اجتماعی و خلاقیت اونا کمک کنه.
اما اگر نگران هستین که این رفتارها بیش از حد باشه یا باعث انزوا بشه، می‌تونین باهاش صحبت کنین سعی کنین فعالیت‌های گروهی یا بازی‌های تیمی رو بهش پیشنهاد بدین تا تعاملات اجتماعی بیشتری داشته باشه.
خوبه که به علایقش گوش بدین و ببینین آیا چیز خاصی وجود داره که اونو به این نوع بازی جذب کنه ؟؟اگه نگرانی های بیشتری دارین ایدی منو از ادمین جهت رزرو نوبت دربافت بفرمایید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
10 Nov, 18:35
#سوال
سلام.ببخشید یه سوال دارم ممنون میشم راهنمایی کنید دانش آموز کلاس هفتم مادر اوقات بیکاریشو میره داخل اتاق و در رو میبنده و تنها با عرسکاش بازی میکنه.لباس های مختلف میپوشه بازی میکنه.به نظرم طبیعی نیست.
توان یادگیری هم خیلی ضعیف
#پاسخ جناب آقای یاراحمدی مشاور خانواده، زوجین، ازدواج
سلام.ببخشید یه سوال دارم ممنون میشم راهنمایی کنید دانش آموز کلاس هفتم مادر اوقات بیکاریشو میره داخل اتاق و در رو میبنده و تنها با عرسکاش بازی میکنه.لباس های مختلف میپوشه بازی میکنه.به نظرم طبیعی نیست.
توان یادگیری هم خیلی ضعیف
#پاسخ جناب آقای یاراحمدی مشاور خانواده، زوجین، ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
10 Nov, 17:59
#سوال
سلام با عرض خسته نباشيد من يک مشکل اساسى دارم که واقعا من رو از زندگى واقعى دور کرده و اون هم اينه که من با خودم گفتگو هاى ذهنى زيادى دارم(البته درون گرا هستم) و اين گفتگو ها در حالت دعوا يا تنش با شخص ديگرى هست (عصبانيت درونيم زياده ) و يا بعضا با خانواده و اين عصبانيت(گاهى براى احساس کثيفى هم هست) باعث سر درد هاى خفيف و کوتاه مدت ميشه بعضا و اينکه انرژى زيادى از من ميگيره متاسفانه من وسواس در نظافت و وسواس فکرى دارم مثل (آيا نماز رو 4رکعت خوندم يا آيا فلان کار رو کردم) و کمالگرايى هم دارم کارى رو که شروع ميکنم تا 40 روز حداکثر بيشتر نمى تونم ادامه بدم و خود به خود اون کار رو راه ميکنم و يکى از دلايلش نا اميدى هست. نمى دونم برم پيش رزان پزشک يا نه؟ ميترسم مجبور شم تا آخر عمرم پشت سر هم دارو بخورم. ممنون ميشم راهنماييم کنيد🙏
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام با عرض خسته نباشيد من يک مشکل اساسى دارم که واقعا من رو از زندگى واقعى دور کرده و اون هم اينه که من با خودم گفتگو هاى ذهنى زيادى دارم(البته درون گرا هستم) و اين گفتگو ها در حالت دعوا يا تنش با شخص ديگرى هست (عصبانيت درونيم زياده ) و يا بعضا با خانواده و اين عصبانيت(گاهى براى احساس کثيفى هم هست) باعث سر درد هاى خفيف و کوتاه مدت ميشه بعضا و اينکه انرژى زيادى از من ميگيره متاسفانه من وسواس در نظافت و وسواس فکرى دارم مثل (آيا نماز رو 4رکعت خوندم يا آيا فلان کار رو کردم) و کمالگرايى هم دارم کارى رو که شروع ميکنم تا 40 روز حداکثر بيشتر نمى تونم ادامه بدم و خود به خود اون کار رو راه ميکنم و يکى از دلايلش نا اميدى هست. نمى دونم برم پيش رزان پزشک يا نه؟ ميترسم مجبور شم تا آخر عمرم پشت سر هم دارو بخورم. ممنون ميشم راهنماييم کنيد🙏
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
10 Nov, 12:36
درود سوال داشتم و نیاز به کمکتون دارم
سوالم اینه که من یه پسریو دیدم که از همه لحاظ شبیه خودمه
از فکراش بگیر تا سلیقه و علاقه اش و وقتی چنین آدمیو ببینی بیشتر از قبل کور میشی
و مشکل اینه که:
یبار بهم گفت همزمان با سه نفر بوده بدون اینکه هیچکدوم بفهمند
و من الان سر این حرفش نمیتونم بهش اعتماد کنم که نزدیک تر بشم
حتی اگه بخوام باهاش دوست بمونم حس میکنم یه ممانعت ذهنی دارم حتی برای یه دوستی ساده
درنتیجه نمیدونم چیکار کنم
حس میکنم اگه باهاش وارد رابطه شم احتمال اینکه اذیت شم و خیانت ببینم هست با اینکه خودش میگه عوض شده و وفاداره و خیلی اینو بیان میکنه
یا حتی فکر میکنم که اگه دوستش هم بمونم این موضوع قراره رو من تاثیر بذاره و میترسم اونقدر کنجکاوی کنم که منم به چنین روابطی دست بزنم تا بتونم فقط درکش کنم
خیلی اوقات یه بحثایی پیش میاد درباره خیانت و همیشه خودشو پس میکشه و میگه وای چقدر بدم میاد از این آدما که اینطورین ما که اینطوری نیستیم و اینا یجورین
و بعد میرم تو فکر که گذشته تو که پر آشوب تر بوده
اما یه مشکل که ایشون داره اینه که گذشته اش رو کامل دوست داره حتی اگه توش نابود شده و گذشته تاریکی هم داشته
و همونطور که گفتم
این شخص که اینقدر گذشتشو دوست داره احتمال تکرار این کارشم هست با اینکه میگه نه دیگه میخوام فقط با یه نفر باشم
و اخیرا اینو بهم گفته:
""بعد از آسیب و زجرای زیاد و روابطی که برام سودی نداشتن و پر از دردسر بودن؛
به این برداشت رسیدم که عشقی که قراره تجربه اش کنم آخرین عشقی باشه که باید داشته باشم
آدمی که با اومدنش و موندنش تنها چیزی که میتونه جداش کنه ازم مرگ باشه و قرار نیست آسون انتخاب بشه""
الان من نمیدونم با این دوست بمونم یا قطع ارتباط کنم منظورم رل زدن نیست ، دوستی ساده هم برام سواله ...
سلام
وضعیتی که توضیح دادی پیچیده و حساسه. مشخصه که حس و هیجان‌های زیادی نسبت به این شخص داری، اما نگرانی‌هات هم کاملاً قابل درکن.
به نظر میرسه که همونطور که گفتی، این علاقه و شباهت‌ها میتونه باعث بشه که راحت‌تر به هم نزدیک شین، اما گذشته این فرد و رفتاراش هم میتونن به رابطه اثر منفی بذارن.
خوبه بخوای باهاش بمونی، ولی اول باید مطمئن بشی که احساساتت رو مدیریت میکنی و به خاطر گذشته‌اش آسیب نمیبینی. آیا مایل به پذیرش این فرد با تمام جنبه‌هاش هستی؟
اگه بتونی باهاش درمورد احساسات و نگرانی‌هات صادق باشی، ممکنه بهت کمک کنه تا بهتر درکش کنی. بدون قضاوت درمورد گذشته‌اش، احساسات خودت رو بیشتر بیان کن.
مشخص کن که چه چیزهایی رو در دوستی قبول داری و چه چیزی رو نه. اگر احساس کردی که امکان داره اون شخصیت تو رو تحت تأثیر منفی بذاره، شاید بهتر باشه فاصله‌ات رو حفظ کنی.
مهمه که با خودت رو راست باشی و اجازه ندی که رفتارهای دیگران (حتی به دلیل شباهت) تو رو به سمت رفتارهایی ببره که نمی‌خوای.
هرچی بیشتر به خودت و احساساتت احترام بذاری، تصمیم بهتری میگیری.
اگه فکر میکنی که دوستی با اون فرد فقط تو رو به یاد مسایل منفی یا خیانت میندازه، شاید بهتر باشه زمان بذاری و فضای بیشتری برای بررسی احساساتت داشته باشی.
اگه نیاز به مشاوره بیشتر داشتی جها رزرو نوبت ایدی منو از ادمین دریافت کن
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سوالم اینه که من یه پسریو دیدم که از همه لحاظ شبیه خودمه
از فکراش بگیر تا سلیقه و علاقه اش و وقتی چنین آدمیو ببینی بیشتر از قبل کور میشی
و مشکل اینه که:
یبار بهم گفت همزمان با سه نفر بوده بدون اینکه هیچکدوم بفهمند
و من الان سر این حرفش نمیتونم بهش اعتماد کنم که نزدیک تر بشم
حتی اگه بخوام باهاش دوست بمونم حس میکنم یه ممانعت ذهنی دارم حتی برای یه دوستی ساده
درنتیجه نمیدونم چیکار کنم
حس میکنم اگه باهاش وارد رابطه شم احتمال اینکه اذیت شم و خیانت ببینم هست با اینکه خودش میگه عوض شده و وفاداره و خیلی اینو بیان میکنه
یا حتی فکر میکنم که اگه دوستش هم بمونم این موضوع قراره رو من تاثیر بذاره و میترسم اونقدر کنجکاوی کنم که منم به چنین روابطی دست بزنم تا بتونم فقط درکش کنم
خیلی اوقات یه بحثایی پیش میاد درباره خیانت و همیشه خودشو پس میکشه و میگه وای چقدر بدم میاد از این آدما که اینطورین ما که اینطوری نیستیم و اینا یجورین
و بعد میرم تو فکر که گذشته تو که پر آشوب تر بوده
اما یه مشکل که ایشون داره اینه که گذشته اش رو کامل دوست داره حتی اگه توش نابود شده و گذشته تاریکی هم داشته
و همونطور که گفتم
این شخص که اینقدر گذشتشو دوست داره احتمال تکرار این کارشم هست با اینکه میگه نه دیگه میخوام فقط با یه نفر باشم
و اخیرا اینو بهم گفته:
""بعد از آسیب و زجرای زیاد و روابطی که برام سودی نداشتن و پر از دردسر بودن؛
به این برداشت رسیدم که عشقی که قراره تجربه اش کنم آخرین عشقی باشه که باید داشته باشم
آدمی که با اومدنش و موندنش تنها چیزی که میتونه جداش کنه ازم مرگ باشه و قرار نیست آسون انتخاب بشه""
الان من نمیدونم با این دوست بمونم یا قطع ارتباط کنم منظورم رل زدن نیست ، دوستی ساده هم برام سواله ...
سلام
وضعیتی که توضیح دادی پیچیده و حساسه. مشخصه که حس و هیجان‌های زیادی نسبت به این شخص داری، اما نگرانی‌هات هم کاملاً قابل درکن.
به نظر میرسه که همونطور که گفتی، این علاقه و شباهت‌ها میتونه باعث بشه که راحت‌تر به هم نزدیک شین، اما گذشته این فرد و رفتاراش هم میتونن به رابطه اثر منفی بذارن.
خوبه بخوای باهاش بمونی، ولی اول باید مطمئن بشی که احساساتت رو مدیریت میکنی و به خاطر گذشته‌اش آسیب نمیبینی. آیا مایل به پذیرش این فرد با تمام جنبه‌هاش هستی؟
اگه بتونی باهاش درمورد احساسات و نگرانی‌هات صادق باشی، ممکنه بهت کمک کنه تا بهتر درکش کنی. بدون قضاوت درمورد گذشته‌اش، احساسات خودت رو بیشتر بیان کن.
مشخص کن که چه چیزهایی رو در دوستی قبول داری و چه چیزی رو نه. اگر احساس کردی که امکان داره اون شخصیت تو رو تحت تأثیر منفی بذاره، شاید بهتر باشه فاصله‌ات رو حفظ کنی.
مهمه که با خودت رو راست باشی و اجازه ندی که رفتارهای دیگران (حتی به دلیل شباهت) تو رو به سمت رفتارهایی ببره که نمی‌خوای.
هرچی بیشتر به خودت و احساساتت احترام بذاری، تصمیم بهتری میگیری.
اگه فکر میکنی که دوستی با اون فرد فقط تو رو به یاد مسایل منفی یا خیانت میندازه، شاید بهتر باشه زمان بذاری و فضای بیشتری برای بررسی احساساتت داشته باشی.
اگه نیاز به مشاوره بیشتر داشتی جها رزرو نوبت ایدی منو از ادمین دریافت کن
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
10 Nov, 12:34
#سوال
درود سوال داشتم و نیاز به کمکتون دارم
سوالم اینه که من یه پسریو دیدم که از همه لحاظ شبیه خودمه
از فکراش بگیر تا سلیقه و علاقه اش و وقتی چنین آدمیو ببینی بیشتر از قبل کور میشی
و مشکل اینه که:
یبار بهم گفت همزمان با سه نفر بوده بدون اینکه هیچکدوم بفهمند
و من الان سر این حرفش نمیتونم بهش اعتماد کنم که نزدیک تر بشم
حتی اگه بخوام باهاش دوست بمونم حس میکنم یه ممانعت ذهنی دارم حتی برای یه دوستی ساده
درنتیجه نمیدونم چیکار کنم
حس میکنم اگه باهاش وارد رابطه شم احتمال اینکه اذیت شم و خیانت ببینم هست با اینکه خودش میگه عوض شده و وفاداره و خیلی اینو بیان میکنه
یا حتی فکر میکنم که اگه دوستش هم بمونم این موضوع قراره رو من تاثیر بذاره و میترسم اونقدر کنجکاوی کنم که منم به چنین روابطی دست بزنم تا بتونم فقط درکش کنم
خیلی اوقات یه بحثایی پیش میاد درباره خیانت و همیشه خودشو پس میکشه و میگه وای چقدر بدم میاد از این آدما که اینطورین ما که اینطوری نیستیم و اینا یجورین
و بعد میرم تو فکر که گذشته تو که پر آشوب تر بوده
اما یه مشکل که ایشون داره اینه که گذشته اش رو کامل دوست داره حتی اگه توش نابود شده و گذشته تاریکی هم داشته
و همونطور که گفتم
این شخص که اینقدر گذشتشو دوست داره احتمال تکرار این کارشم هست با اینکه میگه نه دیگه میخوام فقط با یه نفر باشم
و اخیرا اینو بهم گفته:
""بعد از آسیب و زجرای زیاد و روابطی که برام سودی نداشتن و پر از دردسر بودن؛
به این برداشت رسیدم که عشقی که قراره تجربه اش کنم آخرین عشقی باشه که باید داشته باشم
آدمی که با اومدنش و موندنش تنها چیزی که میتونه جداش کنه ازم مرگ باشه و قرار نیست آسون انتخاب بشه""
الان من نمیدونم با این دوست بمونم یا قطع ارتباط کنم منظورم رل زدن نیست ، دوستی ساده هم برام سواله ...
درود همراه عزیز
بیان کردید که ایشون از همه لحاظ شبیه شما هستن، از نظر طرز فکر ، علائق و‌سلیقه ها .
دو سوال اینجا مطرحه : یکی اینکه چه مدت از آشنایی شما میگذره ، چطور با اطمینان میگید که شباهت خیلی زیادی به ایشون دارید؟چطور به این حد از شناخت رسیدید ؟ . دوم وقتی شنیدید که ایشون همزمان با دوسه نفر در ارتباط بوده و طور دیگری وانمود میکرده ، شدیدا دچار تردید و بی اعتمادی شدید . این موضوع نشون دهنده اینه که ارزشها و انتظارات شما از رابطه با ایشون متفاوته.
اشاره کردید با گذشته تاریک شون مشکلی ندارن اما الان دنبال یه فرد خاص هستن که باهاش ادامه بدن .
اگر صرفا به صحبتهای ایشون اعتماد کنید، احتمال زیاد بازی می خورید . به نظر میرسه ایشون با مهارت زیاد هیجانات شما رو درگیر کردن و چشمتون توان دیدن برخی حقایق رو نداره . اگر در حال حاضر نمی تونید از این شخص بگذرید ، نهایتا یک رابطه دوستی معمولی رو شروع کنید با حفظ حد و‌مرزها و اینکه هیجانات تون بر منطق تون پیشی نگیره. بعد چند ماه با شناخت بیشتری که از ایشون به دست آوردید ، اگر دیدید قابل اعتمادن و سبک ارتباطی شفاف و سالم تری رو در پیش گرفتن ، اون وقت میتونید به رابطه عاطفی و یا آشنایی قبل ازدواج فکر کنید.
در صورت هماهنگی قبلی با ادمین ، برای مشاوره حضوری یا غیر حضوری در کنار تون خواهم بود
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
درود سوال داشتم و نیاز به کمکتون دارم
سوالم اینه که من یه پسریو دیدم که از همه لحاظ شبیه خودمه
از فکراش بگیر تا سلیقه و علاقه اش و وقتی چنین آدمیو ببینی بیشتر از قبل کور میشی
و مشکل اینه که:
یبار بهم گفت همزمان با سه نفر بوده بدون اینکه هیچکدوم بفهمند
و من الان سر این حرفش نمیتونم بهش اعتماد کنم که نزدیک تر بشم
حتی اگه بخوام باهاش دوست بمونم حس میکنم یه ممانعت ذهنی دارم حتی برای یه دوستی ساده
درنتیجه نمیدونم چیکار کنم
حس میکنم اگه باهاش وارد رابطه شم احتمال اینکه اذیت شم و خیانت ببینم هست با اینکه خودش میگه عوض شده و وفاداره و خیلی اینو بیان میکنه
یا حتی فکر میکنم که اگه دوستش هم بمونم این موضوع قراره رو من تاثیر بذاره و میترسم اونقدر کنجکاوی کنم که منم به چنین روابطی دست بزنم تا بتونم فقط درکش کنم
خیلی اوقات یه بحثایی پیش میاد درباره خیانت و همیشه خودشو پس میکشه و میگه وای چقدر بدم میاد از این آدما که اینطورین ما که اینطوری نیستیم و اینا یجورین
و بعد میرم تو فکر که گذشته تو که پر آشوب تر بوده
اما یه مشکل که ایشون داره اینه که گذشته اش رو کامل دوست داره حتی اگه توش نابود شده و گذشته تاریکی هم داشته
و همونطور که گفتم
این شخص که اینقدر گذشتشو دوست داره احتمال تکرار این کارشم هست با اینکه میگه نه دیگه میخوام فقط با یه نفر باشم
و اخیرا اینو بهم گفته:
""بعد از آسیب و زجرای زیاد و روابطی که برام سودی نداشتن و پر از دردسر بودن؛
به این برداشت رسیدم که عشقی که قراره تجربه اش کنم آخرین عشقی باشه که باید داشته باشم
آدمی که با اومدنش و موندنش تنها چیزی که میتونه جداش کنه ازم مرگ باشه و قرار نیست آسون انتخاب بشه""
الان من نمیدونم با این دوست بمونم یا قطع ارتباط کنم منظورم رل زدن نیست ، دوستی ساده هم برام سواله ...
درود همراه عزیز
بیان کردید که ایشون از همه لحاظ شبیه شما هستن، از نظر طرز فکر ، علائق و‌سلیقه ها .
دو سوال اینجا مطرحه : یکی اینکه چه مدت از آشنایی شما میگذره ، چطور با اطمینان میگید که شباهت خیلی زیادی به ایشون دارید؟چطور به این حد از شناخت رسیدید ؟ . دوم وقتی شنیدید که ایشون همزمان با دوسه نفر در ارتباط بوده و طور دیگری وانمود میکرده ، شدیدا دچار تردید و بی اعتمادی شدید . این موضوع نشون دهنده اینه که ارزشها و انتظارات شما از رابطه با ایشون متفاوته.
اشاره کردید با گذشته تاریک شون مشکلی ندارن اما الان دنبال یه فرد خاص هستن که باهاش ادامه بدن .
اگر صرفا به صحبتهای ایشون اعتماد کنید، احتمال زیاد بازی می خورید . به نظر میرسه ایشون با مهارت زیاد هیجانات شما رو درگیر کردن و چشمتون توان دیدن برخی حقایق رو نداره . اگر در حال حاضر نمی تونید از این شخص بگذرید ، نهایتا یک رابطه دوستی معمولی رو شروع کنید با حفظ حد و‌مرزها و اینکه هیجانات تون بر منطق تون پیشی نگیره. بعد چند ماه با شناخت بیشتری که از ایشون به دست آوردید ، اگر دیدید قابل اعتمادن و سبک ارتباطی شفاف و سالم تری رو در پیش گرفتن ، اون وقت میتونید به رابطه عاطفی و یا آشنایی قبل ازدواج فکر کنید.
در صورت هماهنگی قبلی با ادمین ، برای مشاوره حضوری یا غیر حضوری در کنار تون خواهم بود
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
09 Nov, 17:53
#سوال
سلام
درمان کسی که مدام خودشو با بقیه مقایسه میکنه و جوری که در حد جنون میبرتش چیه؟ درحدی که باعث میشه پنیک بشه؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام
درمان کسی که مدام خودشو با بقیه مقایسه میکنه و جوری که در حد جنون میبرتش چیه؟ درحدی که باعث میشه پنیک بشه؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
09 Nov, 17:51
#سوال
سلام خسته نباشید
منو پارتنرم مشکلات و اختلافات زیادی داریم تراپی‌رو شروع کردیم یک جلسه رفتیم ولی به معرفی و صحبت راجب مشکلات گذشت قراره جلسه بعدی جواب تست شخصیت بیاد و راجب راه حل صحبت کنیم
یکبار پیش یک مشاور دیگه رفتیم پارتنرم اصلا حرفاشو قبول نکرد در صورتی خیلی حاذق بود
مشاور جدید هم باهام صحبت کرد گفت قابل حله اما پارتنرم کلا ادمیه که خودشو قبول داره بهش امروز گفتم باید هر چی مشاور گفت انجام بدیم
گفت بایدی وجود نداره
منم گفتم طرف علمشو داره یاد میده چطور برخورد کنیم
گفت اگر ببینم انجام بدی منم انجام میدم
ولی میبینم تمایلی نداره و الکی میگه
من چیکار باید کنم
دوستش دارم و دلم میخواد باهاش باشم
همه چیزو بسیار بزرگ میکنه هر حرفی میزنم از حرف من یک چیزی در میاره به خودش برچسب میزنه مثلا میگم تو یکماه اخیر بعضی وقتا بد صحبت کردی
عصبی میشه داد میزنه میگه تو گفتی هیچوقت کاری نکروم ولی من همه کار کردم تو نمیبینی اما من اصلا همچین حرفایی نزدم بهش
کلا همه چیزو برعکس برداشت میکنه دلش میخواد دعوا کنه اگر ایرادی بگیرم عصبی میشه میگه تو کارای منو نمیبینی ولی واقعا بدرفتاری میکنه
بابت دعوا ها نسبت به قبل دور تر شدیم ام اداشتیم تلاش میکردیم بهتر بشیم منم گفتم ازم دوری نکنی و گارد گرفت گفت من تلاش میکنم کلی قربون صدقت رفتم اخر ابنو میگی
بعددو دقیقه بعدش گفت فکر کردی حال من خوبه قربون صدقت میرم نه اینطوریا نیست 🫠 یعنی همه حرفاش و کاراش در تضاد همه وقتی بهش میگم میگه نه من کلی قربون صدقت رفتم وقتیم میگم باشه میگه فکر کردی من خیلی خوبم
خب من متوجه میشم یچیزی درست نیست و ما سرد شدیم
لجبازی بسیادی میکنه مثلا بهش میگم متاسفم
سریع حرف منو تکرار میکنه منم برای تو متاسفم
یا میگم ناراحتم
میگه فکر کردی من خوشحالم منم ناراحتم
یا میگم من از این بدم میاد دعوا کنیم اینطوری
میگه منم حالم بهم میخوره از این وضعیت
کلا هر چی میگم یچی پشت سرش میگه کم نیاره
تو رفتار های دیگه هم همینه
مثلا زنگ زدم بوق خورد قطع کرد
گفت نه من نکردم
منم گفتم ولی بوق خورد عصبی شد گفت میخوای اسکرین بدم
میتونست اروم بگه نه من قطع نکردم خطم مشکل داره
۵ دقیقه بعدش خدافطی کردیم
دوباره که زنگ زدم گفت من خدافظیو نشنیدم
گفتم تو اسانسور بودم
ادای منو دراورد گفت ولی من نشنیدم
منم ناراحت شدم ادامو در میاره
کلا هما رفتاراش همینه
و من نمیدونم با ادمی که میگه دوستم داره و منو میخواد ولی مثل بچه ها رفتار میکنه چیکار کنم که حتی مشاورم بزور میاد
سلام. درود برشما
بهترین کاری که انجام می دهید همان گرفتن پاسخ تست شخصیت شناسی است که در آن مشخص می شود آیا باهم تناسب دارید یانه درسته علاقه دارید ولی مهم این است که درکنار هم آرامش داشته باشید و به تفاهم برسید چون علاقه هم با مشاجره های زیاد کم رنگ میشود بتدریج تمام میشود پس نگران نباشید و بعداز مشخص شدن تست در صورت همکاری نکردن تصمیم درست بگیرید
موفق باشید
#پاسخ سرکار خانم فرزانه زبیحی فرد ارشد مشاوره خانواده
سلام خسته نباشید
منو پارتنرم مشکلات و اختلافات زیادی داریم تراپی‌رو شروع کردیم یک جلسه رفتیم ولی به معرفی و صحبت راجب مشکلات گذشت قراره جلسه بعدی جواب تست شخصیت بیاد و راجب راه حل صحبت کنیم
یکبار پیش یک مشاور دیگه رفتیم پارتنرم اصلا حرفاشو قبول نکرد در صورتی خیلی حاذق بود
مشاور جدید هم باهام صحبت کرد گفت قابل حله اما پارتنرم کلا ادمیه که خودشو قبول داره بهش امروز گفتم باید هر چی مشاور گفت انجام بدیم
گفت بایدی وجود نداره
منم گفتم طرف علمشو داره یاد میده چطور برخورد کنیم
گفت اگر ببینم انجام بدی منم انجام میدم
ولی میبینم تمایلی نداره و الکی میگه
من چیکار باید کنم
دوستش دارم و دلم میخواد باهاش باشم
همه چیزو بسیار بزرگ میکنه هر حرفی میزنم از حرف من یک چیزی در میاره به خودش برچسب میزنه مثلا میگم تو یکماه اخیر بعضی وقتا بد صحبت کردی
عصبی میشه داد میزنه میگه تو گفتی هیچوقت کاری نکروم ولی من همه کار کردم تو نمیبینی اما من اصلا همچین حرفایی نزدم بهش
کلا همه چیزو برعکس برداشت میکنه دلش میخواد دعوا کنه اگر ایرادی بگیرم عصبی میشه میگه تو کارای منو نمیبینی ولی واقعا بدرفتاری میکنه
بابت دعوا ها نسبت به قبل دور تر شدیم ام اداشتیم تلاش میکردیم بهتر بشیم منم گفتم ازم دوری نکنی و گارد گرفت گفت من تلاش میکنم کلی قربون صدقت رفتم اخر ابنو میگی
بعددو دقیقه بعدش گفت فکر کردی حال من خوبه قربون صدقت میرم نه اینطوریا نیست 🫠 یعنی همه حرفاش و کاراش در تضاد همه وقتی بهش میگم میگه نه من کلی قربون صدقت رفتم وقتیم میگم باشه میگه فکر کردی من خیلی خوبم
خب من متوجه میشم یچیزی درست نیست و ما سرد شدیم
لجبازی بسیادی میکنه مثلا بهش میگم متاسفم
سریع حرف منو تکرار میکنه منم برای تو متاسفم
یا میگم ناراحتم
میگه فکر کردی من خوشحالم منم ناراحتم
یا میگم من از این بدم میاد دعوا کنیم اینطوری
میگه منم حالم بهم میخوره از این وضعیت
کلا هر چی میگم یچی پشت سرش میگه کم نیاره
تو رفتار های دیگه هم همینه
مثلا زنگ زدم بوق خورد قطع کرد
گفت نه من نکردم
منم گفتم ولی بوق خورد عصبی شد گفت میخوای اسکرین بدم
میتونست اروم بگه نه من قطع نکردم خطم مشکل داره
۵ دقیقه بعدش خدافطی کردیم
دوباره که زنگ زدم گفت من خدافظیو نشنیدم
گفتم تو اسانسور بودم
ادای منو دراورد گفت ولی من نشنیدم
منم ناراحت شدم ادامو در میاره
کلا هما رفتاراش همینه
و من نمیدونم با ادمی که میگه دوستم داره و منو میخواد ولی مثل بچه ها رفتار میکنه چیکار کنم که حتی مشاورم بزور میاد
سلام. درود برشما
بهترین کاری که انجام می دهید همان گرفتن پاسخ تست شخصیت شناسی است که در آن مشخص می شود آیا باهم تناسب دارید یانه درسته علاقه دارید ولی مهم این است که درکنار هم آرامش داشته باشید و به تفاهم برسید چون علاقه هم با مشاجره های زیاد کم رنگ میشود بتدریج تمام میشود پس نگران نباشید و بعداز مشخص شدن تست در صورت همکاری نکردن تصمیم درست بگیرید
موفق باشید
#پاسخ سرکار خانم فرزانه زبیحی فرد ارشد مشاوره خانواده
گنجینه گپ روانشناسان
09 Nov, 14:22
#سوال
سلام وقت بخیر
امیدوارم سوالی که مطرح میکنم براش پاسخی پیدا کنم چند بار مشاوره حضوری رفتم نتیجه بخش نبوده...
مشکل درباره کودک آزاری هست.
بنده در سن ۵و ۶ سالگی بمدت چندین بار مورد آزار قرار گرفتم و چون ایشان از افراد ساکن منزل بود بنده تمامی عمر تا خود بیست وچند سالگی در عذاب و استرس بودم.
البته همان زمان کودکی وقتی برای چندمین بار تکرار شد من برخورد کردم و دیگر ایشان ترسید کمی و دیگر در دوران بزرگسالی پیش نیامد اما همیشه سایه نگاه کثیف مرا آزار میداد و من مجبور به پوشیدن لباس های پوشیده بودم ....
اینکه چرا همان بار اول و و دفعات بعد برخورد نداشتم و گذاشتم تکرار شود، واقعا هم نمی‌دانستم چه اتفاقی می افتد و هم میترسیدم....
بهر حال تمام مسیر زندگی من را دچار تغییر کرد و تصمیماتی که میگرفتم در نهایت به دلیل فرار از نا امنی منزل بر میگشت...
حالا خدارو صدهزار مرتبه شکر از آن محیط خارج شدم و توانستم ازدواج کنم ...
اما دیگر سایه سیاه آن زمان ها از سرم نمی‌رود....
اتفاقات بدی که در زندگی ام رقم خورد... ناتوانی ها و تصمیمات غلط گذشته همه چون ابر سیاه به دنبالم می آیند.....
الان زندگی آرام است اما من در ته دل خیر ...
مشاوره در جلسات آخر گفت بیا تصور کن این اتفاق زائده تخیلات کودکیس و بیا ازین جا به بعد به ان فکر نکن روی خودت کار کن.....
چه کنم به تازگی بفکر نوروفيدبک افتاده ام
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام وقت بخیر
امیدوارم سوالی که مطرح میکنم براش پاسخی پیدا کنم چند بار مشاوره حضوری رفتم نتیجه بخش نبوده...
مشکل درباره کودک آزاری هست.
بنده در سن ۵و ۶ سالگی بمدت چندین بار مورد آزار قرار گرفتم و چون ایشان از افراد ساکن منزل بود بنده تمامی عمر تا خود بیست وچند سالگی در عذاب و استرس بودم.
البته همان زمان کودکی وقتی برای چندمین بار تکرار شد من برخورد کردم و دیگر ایشان ترسید کمی و دیگر در دوران بزرگسالی پیش نیامد اما همیشه سایه نگاه کثیف مرا آزار میداد و من مجبور به پوشیدن لباس های پوشیده بودم ....
اینکه چرا همان بار اول و و دفعات بعد برخورد نداشتم و گذاشتم تکرار شود، واقعا هم نمی‌دانستم چه اتفاقی می افتد و هم میترسیدم....
بهر حال تمام مسیر زندگی من را دچار تغییر کرد و تصمیماتی که میگرفتم در نهایت به دلیل فرار از نا امنی منزل بر میگشت...
حالا خدارو صدهزار مرتبه شکر از آن محیط خارج شدم و توانستم ازدواج کنم ...
اما دیگر سایه سیاه آن زمان ها از سرم نمی‌رود....
اتفاقات بدی که در زندگی ام رقم خورد... ناتوانی ها و تصمیمات غلط گذشته همه چون ابر سیاه به دنبالم می آیند.....
الان زندگی آرام است اما من در ته دل خیر ...
مشاوره در جلسات آخر گفت بیا تصور کن این اتفاق زائده تخیلات کودکیس و بیا ازین جا به بعد به ان فکر نکن روی خودت کار کن.....
چه کنم به تازگی بفکر نوروفيدبک افتاده ام
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
09 Nov, 12:41
#سوال
سلام دوستان یه سوال داشتم ممنون میشم راهنمایی کنید
یه خانم وآقایی مجازی آشناشدن وهمدیگه رو دوس داشتن بعدازچندماه که همودیدن آقازیادمثل قبل نبوده چندروزپیشم بازهمومیبینن دیشب آقابه خانم گفته که من همه چیزتودوس دارم قیافت، هیکلت، اخلاقت و... اماچشماتونگاهت شبیه مادرهمسرسابقمه واین منواذیت میکنه ازدورباهات مشکلی ندارم ولی همین که پیش همیم هیچ حسی بهت ندارم در واقع انرژی مثبتی ازت نمی‌گیرم حالانمیدونن چکارکنن آقامیگه خیلی دوستم دارم ازدورهمه چی عالیه ولی همین که کنارهمن هیچ حسی نداره و بااین قضیه نمیتونه کنار بیادلطفاراهنمایی کنین که چکارکنن🙏🌷
سلام
این زوج باید به صراحت در مورد احساساتشون صحبت کنن. ممکنه که خانم احساس کنه که آقا احساس خوبی نسبت بهش نداره، و این میتونه باعث ایجاد تنش بشه. صراحت در بیان احساسات کلید حل مسئله هست.
آقا باید تلاش کنه تا بفهمه چرا احساس مثبت هنگام نزدیک بودن به خانم نداره. ممکنه یادآوری‌هایی از گذشته بهش فشار بیاره. گفتگو در مورد این احساسات میتونه به شفاف‌سازی کمک کنه.
شاید بهتر باشه مدتی از هم فاصله بگیرن و ببینن آیا این احساسات تغییر میکنن یا نه؟؟گاهی وقتا فاصله میتونه به وضوح دید کمک کنه.
ممکنه که تجربه‌های جدید و محیط‌های متفاوت میتونه حس خوبی بینشون ایجاد کنه. رفتن به مکان‌های جدید یا فعالیت‌های مشترک میتونه به ایجاد حس مثبت کمک کنه.
هر دو باید به خودشون توجه کنن تا ببینن چی باعث میشه این حس رو پیدا نکنن. ممکنه نیاز به مشاوره یا کمک حرفهای داشته باشن.
به یاد داشته باشن که زمان میتونه به رفع احساسات منفی کمک کنه. اجازه بدن که رابطه به طور طبیعی خودش پیش بره..
مشاوره بیشتر نیاز داشتین ایدی منو از ادمین دریافت کنین
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام دوستان یه سوال داشتم ممنون میشم راهنمایی کنید
یه خانم وآقایی مجازی آشناشدن وهمدیگه رو دوس داشتن بعدازچندماه که همودیدن آقازیادمثل قبل نبوده چندروزپیشم بازهمومیبینن دیشب آقابه خانم گفته که من همه چیزتودوس دارم قیافت، هیکلت، اخلاقت و... اماچشماتونگاهت شبیه مادرهمسرسابقمه واین منواذیت میکنه ازدورباهات مشکلی ندارم ولی همین که پیش همیم هیچ حسی بهت ندارم در واقع انرژی مثبتی ازت نمی‌گیرم حالانمیدونن چکارکنن آقامیگه خیلی دوستم دارم ازدورهمه چی عالیه ولی همین که کنارهمن هیچ حسی نداره و بااین قضیه نمیتونه کنار بیادلطفاراهنمایی کنین که چکارکنن🙏🌷
سلام
این زوج باید به صراحت در مورد احساساتشون صحبت کنن. ممکنه که خانم احساس کنه که آقا احساس خوبی نسبت بهش نداره، و این میتونه باعث ایجاد تنش بشه. صراحت در بیان احساسات کلید حل مسئله هست.
آقا باید تلاش کنه تا بفهمه چرا احساس مثبت هنگام نزدیک بودن به خانم نداره. ممکنه یادآوری‌هایی از گذشته بهش فشار بیاره. گفتگو در مورد این احساسات میتونه به شفاف‌سازی کمک کنه.
شاید بهتر باشه مدتی از هم فاصله بگیرن و ببینن آیا این احساسات تغییر میکنن یا نه؟؟گاهی وقتا فاصله میتونه به وضوح دید کمک کنه.
ممکنه که تجربه‌های جدید و محیط‌های متفاوت میتونه حس خوبی بینشون ایجاد کنه. رفتن به مکان‌های جدید یا فعالیت‌های مشترک میتونه به ایجاد حس مثبت کمک کنه.
هر دو باید به خودشون توجه کنن تا ببینن چی باعث میشه این حس رو پیدا نکنن. ممکنه نیاز به مشاوره یا کمک حرفهای داشته باشن.
به یاد داشته باشن که زمان میتونه به رفع احساسات منفی کمک کنه. اجازه بدن که رابطه به طور طبیعی خودش پیش بره..
مشاوره بیشتر نیاز داشتین ایدی منو از ادمین دریافت کنین
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
09 Nov, 06:47
💢ما نباید برای راضی نگه داشتن دیگران نیازهای خودمان را نادیده بگیریم، وقتی این را یاد بگیریم خشم یا رنجش کمتری انباشته خواهیم کرد و میتوانیم از روابط لذت بیشتری ببریم
💢اینطور نیست که همه ما را درک کنند یا از ما خوششان بیاید. هر چقدر بیشتر خودمان را بشناسیم کمتر درگیر این موضوع میشویم که دیگران چه فکری درباره ما میکنند
💢افراد زندگی‌های سختی دارند هر چند ممکن است از بیرون موفق به نظر برسند. اما بهتر است باور داشته باشید که هر کسی با مشکلات مخصوص به خودش دست و پنجه نرم میکند
💢رنج بهایی است که برای زندگی
معنادار میپردازیم، هیچ راهی وجود ندارد که در آن زندگی را بدون غم و اندوه تجربه کنیم.
💢برای اینکه از تنها فرصتی که برای زندگی به ما داده شده است بهترین بهره را ببریم باید دست از این عادت برداریم که هر ساعت از عمرمان را به رشد و شکوفایی اختصاص دهیم. کمی از «شدن» فاصله بگیریم و «بودن» را تجربه کنیم.
💢صحبت کردن فقط ما را تا جایی از مسیر میرساند. ما نیاز به تحرک، موسیقی، هنر، طبیعت، کتاب، دوستی، گردش و غذای خوب و... داریم.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
💢اینطور نیست که همه ما را درک کنند یا از ما خوششان بیاید. هر چقدر بیشتر خودمان را بشناسیم کمتر درگیر این موضوع میشویم که دیگران چه فکری درباره ما میکنند
💢افراد زندگی‌های سختی دارند هر چند ممکن است از بیرون موفق به نظر برسند. اما بهتر است باور داشته باشید که هر کسی با مشکلات مخصوص به خودش دست و پنجه نرم میکند
💢رنج بهایی است که برای زندگی
معنادار میپردازیم، هیچ راهی وجود ندارد که در آن زندگی را بدون غم و اندوه تجربه کنیم.
💢برای اینکه از تنها فرصتی که برای زندگی به ما داده شده است بهترین بهره را ببریم باید دست از این عادت برداریم که هر ساعت از عمرمان را به رشد و شکوفایی اختصاص دهیم. کمی از «شدن» فاصله بگیریم و «بودن» را تجربه کنیم.
💢صحبت کردن فقط ما را تا جایی از مسیر میرساند. ما نیاز به تحرک، موسیقی، هنر، طبیعت، کتاب، دوستی، گردش و غذای خوب و... داریم.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
گنجینه گپ روانشناسان
07 Nov, 18:52
📌 فولدری با کلی ویدئو و فایل‌های آموزشی در حوزه‌های مختلف روانشناسی
تدریس ها و جزوات رایگان دکتری و ارشد، کارگاههای رایگان دکتر صاحبی، دکتر اوحدی، دکتر مکری، خودشناسی، خودشکوفایی، کتاب های صوتی، ترجمه مقالات، روان درمانی مثبت نگر، نوشتن پایان نامه با هوش مصنوعی، صفر تا صد وزارت بهداشت، تکنیک های درمانی، آموزش مصاحبه بالینی...
کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید 👇
https://t.me/addlist/dWcfzjqob6M0NzY0
تدریس ها و جزوات رایگان دکتری و ارشد، کارگاههای رایگان دکتر صاحبی، دکتر اوحدی، دکتر مکری، خودشناسی، خودشکوفایی، کتاب های صوتی، ترجمه مقالات، روان درمانی مثبت نگر، نوشتن پایان نامه با هوش مصنوعی، صفر تا صد وزارت بهداشت، تکنیک های درمانی، آموزش مصاحبه بالینی...
کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید 👇
https://t.me/addlist/dWcfzjqob6M0NzY0
گنجینه گپ روانشناسان
07 Nov, 10:33
#سوال
سلام من نامزد کردم و یکی دیگرو دوس دارم ولی این شرایطش بهتره وبرام بهتره اونم توذهنمه نمیدونم چیکارکنم؟
سلام
این وضعیت گیج‌کننده اس. احساساتت رو بررسی کن
ببین هر کدوم از این افراد چه احساسی در تو ایجاد میکنن.
ببین چه ویژگی‌هایی در هر دو نفر وجود داره که برای تو مهمه و کدوم یکیشون به این ویژگی‌ها پاسخ میده.
باید ببینی میتونی با یکی از این دو نفر آینده‌ات رو تصور کنی؟
و بهتره از مشاور حتما کمک بگیری‌در نهایت، تصمیمی که میگیری باید بر اساس شادی و آرامش تو باشه.
اگر نیاز به مشاوره بیشتر داشتی ایدی منو از ادمین دریافت کن
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام من نامزد کردم و یکی دیگرو دوس دارم ولی این شرایطش بهتره وبرام بهتره اونم توذهنمه نمیدونم چیکارکنم؟
سلام
این وضعیت گیج‌کننده اس. احساساتت رو بررسی کن
ببین هر کدوم از این افراد چه احساسی در تو ایجاد میکنن.
ببین چه ویژگی‌هایی در هر دو نفر وجود داره که برای تو مهمه و کدوم یکیشون به این ویژگی‌ها پاسخ میده.
باید ببینی میتونی با یکی از این دو نفر آینده‌ات رو تصور کنی؟
و بهتره از مشاور حتما کمک بگیری‌در نهایت، تصمیمی که میگیری باید بر اساس شادی و آرامش تو باشه.
اگر نیاز به مشاوره بیشتر داشتی ایدی منو از ادمین دریافت کن
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
06 Nov, 14:50
#سوال
سلام من تازه وارد دبیرستان شدم نمیدونم چرا همش از خودم بدم میاد و حس میکنم داره زندگیم به نابودی کشیده میشه همش خودم رو با همسن های خودم مقایسه میکنم و پیش خودم میگم اونا موفق میشن ولی من نه خیلی ذهنم درگیره توروخدا راهکار بگید از این ناامیدی از خودم در بیام با تشکر
سلام
دلایل زیادی وجود داره که ممکنه احساس ناامیدی کنی، اما خوبه بدونی که این احساسات معمولاً گذرا هستن و خیلی‌ها در این مرحله از زندگی این احساسات رو تجربه میکنن.
هر کسی مسیر خودش رو طی میکنه و موفقیت‌ها و شکست‌های مختلفی داره. به جای مقایسه با دیگران، تمرکز کن روی پیشرفت‌های خودت. یادداشت کن که چه چیزهایی رو به خوبی انجام می‌دی.
سعی کن وقت‌هایی رو به کارهای مورد علاقه‌ات اختصاص بدی. ورزش، مطالعه، یا حتی هنر میتونه کمک‌کننده باشه. این کارها میتونه روحیه‌ات رو بالا ببره.
به جای این که به موفقیت‌های بزرگ فکر کنی، اهداف کوچیک و دست‌یافتنی تعیین کن. هر بار که به یکی از این اهداف می‌رسی، حس موفقیت به تو انگیزه بیشتری میده.
دوستات و خانواده‌ات میتونن حامی های خوبی برات باشن...
به اشتباهاتت به چشم فرصت یادگیری نگاه کن. هیچ‌کس کامل نیست و همه ما در مسیر یادگیری هستیم.
اگه احساسات منفی ادامه پیدا کردن، با مشاور یا روانشناس صحبت کن. یادت باشه که تو تنها نیستی و این احساسات گذرا هستند. با صبر و تلاش میتونی از این مرحله عبور کنی. به خودت زمان بده .
برای مشاوره بیشتر اگر تمایل داشتی ایدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام من تازه وارد دبیرستان شدم نمیدونم چرا همش از خودم بدم میاد و حس میکنم داره زندگیم به نابودی کشیده میشه همش خودم رو با همسن های خودم مقایسه میکنم و پیش خودم میگم اونا موفق میشن ولی من نه خیلی ذهنم درگیره توروخدا راهکار بگید از این ناامیدی از خودم در بیام با تشکر
سلام
دلایل زیادی وجود داره که ممکنه احساس ناامیدی کنی، اما خوبه بدونی که این احساسات معمولاً گذرا هستن و خیلی‌ها در این مرحله از زندگی این احساسات رو تجربه میکنن.
هر کسی مسیر خودش رو طی میکنه و موفقیت‌ها و شکست‌های مختلفی داره. به جای مقایسه با دیگران، تمرکز کن روی پیشرفت‌های خودت. یادداشت کن که چه چیزهایی رو به خوبی انجام می‌دی.
سعی کن وقت‌هایی رو به کارهای مورد علاقه‌ات اختصاص بدی. ورزش، مطالعه، یا حتی هنر میتونه کمک‌کننده باشه. این کارها میتونه روحیه‌ات رو بالا ببره.
به جای این که به موفقیت‌های بزرگ فکر کنی، اهداف کوچیک و دست‌یافتنی تعیین کن. هر بار که به یکی از این اهداف می‌رسی، حس موفقیت به تو انگیزه بیشتری میده.
دوستات و خانواده‌ات میتونن حامی های خوبی برات باشن...
به اشتباهاتت به چشم فرصت یادگیری نگاه کن. هیچ‌کس کامل نیست و همه ما در مسیر یادگیری هستیم.
اگه احساسات منفی ادامه پیدا کردن، با مشاور یا روانشناس صحبت کن. یادت باشه که تو تنها نیستی و این احساسات گذرا هستند. با صبر و تلاش میتونی از این مرحله عبور کنی. به خودت زمان بده .
برای مشاوره بیشتر اگر تمایل داشتی ایدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
06 Nov, 14:05
#سوال
سلام وقت بخیر
دخترخانمی ۲۲ ساله
بعداز اتمام رابطه ی عاطفی ای ک داشتن،حس خنثی بودن راجع ب همه چیز دارن...
میگن ک ن چیزی خوشحالشون میکنه
ن ناراحت
هیچی انگار روشون تاثیرنداره،درواقع فک میکنن کسی جای اون شخص رو نخاهد گرعت
بیش فکری یا اورتینگ هم دارن....میشه بفرمایید باید چکارکنن؟
سلام
ایشون در حال تجربه‌ی یک وضعیت احساسی سخت هستن که ممکنه نشون دهنده‌ی افسردگی یا خستگی عاطفی باشه.
بهترین و موثرترین راه گفت‌وگو درباره‌ی احساسات با یک رواندرمانگر میتونه خیلی کمک‌کننده باشه.
نوشتن در مورد اون چیزی که احساس میکنه میتونه به تحلیل بهتر احساسات و شفاف‌سازی افکارش کمک کنه.
بهتره شرکت تو فعالیت‌ها یا سرگرمی‌های جدید رو شروع کنه باعث ایجاد تغییرات مثبت تو روحیه‌اش میشه.
ورزش،مدیتیشن خیلی میتونه بهش کمک کنه
تنهایی و موندن تو انزوا براش توصیه نمیشه
اگر نیاز به مشاوره داشتن جهت رزرو نوبت میتونن ایدی منو از ادمین بگیرن
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام وقت بخیر
دخترخانمی ۲۲ ساله
بعداز اتمام رابطه ی عاطفی ای ک داشتن،حس خنثی بودن راجع ب همه چیز دارن...
میگن ک ن چیزی خوشحالشون میکنه
ن ناراحت
هیچی انگار روشون تاثیرنداره،درواقع فک میکنن کسی جای اون شخص رو نخاهد گرعت
بیش فکری یا اورتینگ هم دارن....میشه بفرمایید باید چکارکنن؟
سلام
ایشون در حال تجربه‌ی یک وضعیت احساسی سخت هستن که ممکنه نشون دهنده‌ی افسردگی یا خستگی عاطفی باشه.
بهترین و موثرترین راه گفت‌وگو درباره‌ی احساسات با یک رواندرمانگر میتونه خیلی کمک‌کننده باشه.
نوشتن در مورد اون چیزی که احساس میکنه میتونه به تحلیل بهتر احساسات و شفاف‌سازی افکارش کمک کنه.
بهتره شرکت تو فعالیت‌ها یا سرگرمی‌های جدید رو شروع کنه باعث ایجاد تغییرات مثبت تو روحیه‌اش میشه.
ورزش،مدیتیشن خیلی میتونه بهش کمک کنه
تنهایی و موندن تو انزوا براش توصیه نمیشه
اگر نیاز به مشاوره داشتن جهت رزرو نوبت میتونن ایدی منو از ادمین بگیرن
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
06 Nov, 14:03
#سوال
سلام وقت بخیر
دخترخانمی ۲۲ ساله
بعداز اتمام رابطه ی عاطفی ای ک داشتن،حس خنثی بودن راجع ب همه چیز دارن...
میگن ک ن چیزی خوشحالشون میکنه
ن ناراحت
هیچی انگار روشون تاثیرنداره،درواقع فک میکنن کسی جای اون شخص رو نخاهد گرعت
بیش فکری یا اورتینگ هم دارن....
میشه بفرمایید باید چکارکنن؟
سلام وقت بخیر
وقتی مدتی از اتمام رابطه میگذره ، ممکنه فرد دلایل اصلی که منجر به قطع رابطه شده رو در نظر نگیره و با مرور خاطرات خوشایند و ویژگیهای مثبت طرف مقابل ، احساس کنه که او فرد خاصی بوده که جایگزینی نداره .همین موارد منجر به خودسرزنشی و اشتغال ذهنی بیش از حد میشه. توصیه میکنم مشکلات رابطه و دلایل اصلی که منجر به اتمام رابطه شد رو در نظر بگیرن تا بتونن به برداشت واقع بینانه تری برسن. روتین و سبک زندگیشون رو بهبود ببخشن . زندگی هدفمند ، پیگیری علائق ، ورزش منظم، روابط دوستانه مفید و سرگرم کننده ، تفریحات سالم و دریافت مشاوره از متخصص میتونه کمک کننده باشه . در صورت تمایل به رزرو وقت مشاوره، آیدی من رو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
سلام وقت بخیر
دخترخانمی ۲۲ ساله
بعداز اتمام رابطه ی عاطفی ای ک داشتن،حس خنثی بودن راجع ب همه چیز دارن...
میگن ک ن چیزی خوشحالشون میکنه
ن ناراحت
هیچی انگار روشون تاثیرنداره،درواقع فک میکنن کسی جای اون شخص رو نخاهد گرعت
بیش فکری یا اورتینگ هم دارن....
میشه بفرمایید باید چکارکنن؟
سلام وقت بخیر
وقتی مدتی از اتمام رابطه میگذره ، ممکنه فرد دلایل اصلی که منجر به قطع رابطه شده رو در نظر نگیره و با مرور خاطرات خوشایند و ویژگیهای مثبت طرف مقابل ، احساس کنه که او فرد خاصی بوده که جایگزینی نداره .همین موارد منجر به خودسرزنشی و اشتغال ذهنی بیش از حد میشه. توصیه میکنم مشکلات رابطه و دلایل اصلی که منجر به اتمام رابطه شد رو در نظر بگیرن تا بتونن به برداشت واقع بینانه تری برسن. روتین و سبک زندگیشون رو بهبود ببخشن . زندگی هدفمند ، پیگیری علائق ، ورزش منظم، روابط دوستانه مفید و سرگرم کننده ، تفریحات سالم و دریافت مشاوره از متخصص میتونه کمک کننده باشه . در صورت تمایل به رزرو وقت مشاوره، آیدی من رو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
06 Nov, 11:15
سوءاستفاده عاطفی با چندین مهارت زندگی کلیدی مرتبط است که به افراد کمک میکند از خودشان محافظت کرده و از ورود به چنین روابطی اجتناب کنند یا از آنها خارج شوند. برخی از این مهارت‌ها عبارتند از:
1. خودآگاهی و خودشناسی: آگاهی از ارزشها، احساسات و نیازهای خود، به فرد کمک میکند در موقعیت‌های ناراحت‌کننده به مرزها و نیازهای خود احترام بگذارد. وقتی فرد بداند چه احساسی دارد و چه می‌خواهد، راحت‌تر می‌تواند تفاوت‌های سالم و ناسالم در رفتار دیگران را تشخیص دهد.
2. مرزگذاری: یکی از مهارت‌های مهم در پیشگیری از سوءاستفاده عاطفی، تعیین مرزهای شخصی است. فردی که مرزهای قوی و واضح دارد، می‌تواند به راحتی “نه” بگوید و از ورود به روابطی که به ضررش است، خودداری کند.
3. مهارت‌های ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مؤثر، شفاف و محترمانه، به فرد کمک میکند احساسات و نیازهای خود را به وضوح بیان کند و از سوءتفاهم‌ها و سوءاستفاده‌ها جلوگیری کند.
4. عزت نفس و خودارزشمندی: افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، کمتر احتمال دارد در روابطی بمانند که به آنها آسیب میزند، زیرا احساس ارزشمندی شخصی و اعتماد به نفس، مانع از پذیرش رفتارهای سوءاستفاده‌آمیز میشود.
5. مهارت حل تعارض: توانایی مدیریت و حل مشکلات و تعارض‌ها به شیوه‌های سالم، می‌تواند جلوی پویایی‌های ناسالم در روابط را بگیرد و به افراد کمک کند به جای تحمل رفتارهای آسیب‌زا، در جهت تغییر شرایط تلاش کنند یا در صورت لزوم رابطه را پایان دهند.
6. همدلی و هوش هیجانی: این مهارت به فرد کمک میکند به جای پذیرش احساسات و تجربیات منفی دیگران به خود، احساسات خود را مدیریت کرده و با دیگران به شکلی متوازن ارتباط برقرار کند
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#سوء_استفاده_عاطفی
1. خودآگاهی و خودشناسی: آگاهی از ارزشها، احساسات و نیازهای خود، به فرد کمک میکند در موقعیت‌های ناراحت‌کننده به مرزها و نیازهای خود احترام بگذارد. وقتی فرد بداند چه احساسی دارد و چه می‌خواهد، راحت‌تر می‌تواند تفاوت‌های سالم و ناسالم در رفتار دیگران را تشخیص دهد.
2. مرزگذاری: یکی از مهارت‌های مهم در پیشگیری از سوءاستفاده عاطفی، تعیین مرزهای شخصی است. فردی که مرزهای قوی و واضح دارد، می‌تواند به راحتی “نه” بگوید و از ورود به روابطی که به ضررش است، خودداری کند.
3. مهارت‌های ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مؤثر، شفاف و محترمانه، به فرد کمک میکند احساسات و نیازهای خود را به وضوح بیان کند و از سوءتفاهم‌ها و سوءاستفاده‌ها جلوگیری کند.
4. عزت نفس و خودارزشمندی: افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، کمتر احتمال دارد در روابطی بمانند که به آنها آسیب میزند، زیرا احساس ارزشمندی شخصی و اعتماد به نفس، مانع از پذیرش رفتارهای سوءاستفاده‌آمیز میشود.
5. مهارت حل تعارض: توانایی مدیریت و حل مشکلات و تعارض‌ها به شیوه‌های سالم، می‌تواند جلوی پویایی‌های ناسالم در روابط را بگیرد و به افراد کمک کند به جای تحمل رفتارهای آسیب‌زا، در جهت تغییر شرایط تلاش کنند یا در صورت لزوم رابطه را پایان دهند.
6. همدلی و هوش هیجانی: این مهارت به فرد کمک میکند به جای پذیرش احساسات و تجربیات منفی دیگران به خود، احساسات خود را مدیریت کرده و با دیگران به شکلی متوازن ارتباط برقرار کند
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#سوء_استفاده_عاطفی
گنجینه گپ روانشناسان
06 Nov, 07:16
تعریف عزت نفس
عزت نفس یعنی درک و ارزیابی مثبت از خود و احساس ارزشمندی نسبت به آنچه که هستیم. فردی که عزت نفس بالایی دارد، احساس شایستگی، خودپذیری، و اعتماد به توانایی‌های خود میکند. این حس ارزشمندی درونی به افراد کمک میکند که در موقعیت‌های مختلف، با اطمینان رفتار کنند و به نیازها و اهداف خود احترام بگذارند.
📌راه‌های تقویت عزت نفس
1. خودآگاهی: شناخت بهتر از خود و آگاهی از نقاط قوت و ضعف باعث میشود که با دید واقعی‌تری به خود نگاه کنیم.
2. پذیرش خود: پذیرش ویژگی‌ها، اشتباهات و ضعف‌هایمان، بدون خودسرزنش‌گری، به ایجاد عزت نفس کمک میکند.
3. تعیین اهداف کوچک و قابل دستیابی: با موفقیت در این اهداف، فرد حس رضایت و خودباوری را تجربه میکند.
4. مراقبت از جسم و روان: ورزش، تغذیه سالم، و خواب کافی نقش موثری در بهبود حال روحی و عزت نفس دارد.
5. افزایش مهارت‌ها: یادگیری مهارت‌های جدید، اعتماد به نفس را افزایش می‌دهد و فرد احساس میکند توانایی رسیدن به چیزهای بزرگتر را دارد.
6. تفکر مثبت: تغییر الگوهای منفی فکری و تمرکز بر نقاط مثبت، به ایجاد نگرش مثبت نسبت به خود و دیگران کمک میکند.
📌معرفی کتاب
یکی از کتاب‌های ارزشمند برای تقویت عزت نفس، «عزت نفس» نوشته ناتانیل براندن است. براندن در این کتاب به تعریف دقیق عزت نفس و راهکارهای افزایش آن می‌پردازد. او توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان با تغییر نگرش و انجام تمرین‌های عملی، اعتماد به نفس و عزت نفس را تقویت کرد. این کتاب یکی از منابع کاربردی برای افرادی است که به دنبال خودشناسی و تقویت روحیه مثبت هستند.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#عزت_نفس
عزت نفس یعنی درک و ارزیابی مثبت از خود و احساس ارزشمندی نسبت به آنچه که هستیم. فردی که عزت نفس بالایی دارد، احساس شایستگی، خودپذیری، و اعتماد به توانایی‌های خود میکند. این حس ارزشمندی درونی به افراد کمک میکند که در موقعیت‌های مختلف، با اطمینان رفتار کنند و به نیازها و اهداف خود احترام بگذارند.
📌راه‌های تقویت عزت نفس
1. خودآگاهی: شناخت بهتر از خود و آگاهی از نقاط قوت و ضعف باعث میشود که با دید واقعی‌تری به خود نگاه کنیم.
2. پذیرش خود: پذیرش ویژگی‌ها، اشتباهات و ضعف‌هایمان، بدون خودسرزنش‌گری، به ایجاد عزت نفس کمک میکند.
3. تعیین اهداف کوچک و قابل دستیابی: با موفقیت در این اهداف، فرد حس رضایت و خودباوری را تجربه میکند.
4. مراقبت از جسم و روان: ورزش، تغذیه سالم، و خواب کافی نقش موثری در بهبود حال روحی و عزت نفس دارد.
5. افزایش مهارت‌ها: یادگیری مهارت‌های جدید، اعتماد به نفس را افزایش می‌دهد و فرد احساس میکند توانایی رسیدن به چیزهای بزرگتر را دارد.
6. تفکر مثبت: تغییر الگوهای منفی فکری و تمرکز بر نقاط مثبت، به ایجاد نگرش مثبت نسبت به خود و دیگران کمک میکند.
📌معرفی کتاب
یکی از کتاب‌های ارزشمند برای تقویت عزت نفس، «عزت نفس» نوشته ناتانیل براندن است. براندن در این کتاب به تعریف دقیق عزت نفس و راهکارهای افزایش آن می‌پردازد. او توضیح می‌دهد که چگونه می‌توان با تغییر نگرش و انجام تمرین‌های عملی، اعتماد به نفس و عزت نفس را تقویت کرد. این کتاب یکی از منابع کاربردی برای افرادی است که به دنبال خودشناسی و تقویت روحیه مثبت هستند.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#عزت_نفس
گنجینه گپ روانشناسان
05 Nov, 18:41
#سوال
سلام وقت بخیر
من دانشجوی پزشکی هستم و تو بیمارستان کلی پسر دور و برم هستش و پیشنهادهایی مستقیم یا غیرمستقیم بهم میشه و تصمیم گرفتم به یکی شون جواب مثبت بدم
ولی آدمی نیستم که بخوام یکی یکی آدما رو امتحان کنم و رابطه های متعدد داشته باشم
دلم میخواد یکیو انتخاب کنم که تا آخر باهاش بمونم
قبل از شروع رابطه چه معیارهایی رو مدنظر داشته باشم که احتمال موندگاری رابطه مونو بالا میبره؟
سلام وقت بخیر
قبل از جواب دادن به این سوال که چه کسی کیس مناسب هست!
بهتره این سوال پرسیده بشه که شما از رابطه چی میخواید؟
بعد میتونید به سوالات زیر فکر کنید...
۱. همون اول ماجرا (یکی دو ماه اول )خیلی چشم و گوش باز باید ببینی آیا با دوستاش و خانوادش و حتى طبيعت و حيوانات رفتار خوبی داره؟
و بدون دخالت احساسات برگردی به گذشته و به یه سری سوالات جواب بدی؛ مثلا آیا اون مهربونه؟ محترمه؟ صبوره؟ باملاحظه است؟ تو تعامل باهاش احساس راحتی میکنی؟ میتونید کنار هم راحت بخندید؟ آیا شوخ طبعه؟ آیا تو رو رو به وجد میاره؟
اگه خوش رفتاره و این خوش رفتاری در طول زمان حفظ شد و نسبت به روزای اول کم رنگ‌تر نشده بود (اصطلاحا نقش بازی نمیکرد) و الان که دو ماهه گذشته همون آدم هفته اوله بدون که این الگوی اون آدمه و تو رابطه با تو هم به احتمال زیاد همونقدر مهربون و محترم خواهد موند؛ اما اگه اینقدر خوب اون رو نمیشناسی که بعد دو ماه هنوز نمیتونی به این سؤالها جواب بدى يا
بيشتر جوابات منفيه نشون میده در آینده رابطه شما پیچیده خواهد بود و فعلا با صبر بیشتر بشناسش...
۲) وقت‌هایی که اتفاق ناخوشایندی میفته اون دیگران رو سرزنش میکنه یا سهم خودش رو هم پیدا میکنه!؟ تو مشکلاتش با خونواده یا دوستاش خودش هم مسئولیتی میپذیره؟ تو روابطش صادقه یا فقط توجیه میکنه؟ رازداره یا بلافاصله بعد از خداحافظی با خانواده و دوستاش شروع به غیبت میکنه؟ يادتون باشه که افراد شخصیت اصلی خودشون رو تغییر نمیدن؛ اگه اون به نزدیکانش وفادار نیست، با احتمال بسیار بالایی برای شما هم ارزشی قائل نخواهد شد.
۳) آیا اون ذهنی باز داره یا بسته و متعصبه!؟ به قولش عمل میکنه و به متعهد بودن اهمیت میده؟ آیا به راحتی تو اختلاف نظرها واكنش‌هاش رو مدیریت میکنه یا بیشتر آتیش بیار معركه میشه؟
۴) آيا حرف‌ها و اعمالش یکی هستن؟ آیا به قولی که میده عمل میکنه؟ به شما اعتماد داره یا سوء‌ظن؟ آیا به ظاهر میگه به شما اعتماد داره اما تا تنها میشه سراغ گوشیتون میره و کیفتون رو چک میکنه؟ دوستان یا خانواده شما رو میپذیره یا ازشون ایراد میگیره و میخواد همه رو کنار بذارید و فقط با اون باشید؟
۵) بجز اخلاق ظاهر هم مهمه! آیا جذابیت و کششی به ظاهرش دارید؟ شاید به نظر عجیب بیاد. اما اگه بین شما دو نفر هیچ کشش جنسی وجود نداره مطمئن باشید در طول رابطه جادویی رخ نخواهد داد. موضوع مهمی که باید به اون توجه داشت اینه که هر کسی نمیتونه هورمون‌های شما رو آزاد و حالتون رو سرخوش کنه.
اگه این حال خوش اول رابطه اتفاق نيفتاده بهتره زمان و انرژی خودتون رو هدر ندید. بیولوژی چیزی نیست که به مرور زمان تغییر کنه، شاید کنارش از تنهایی در بیایید؛ اما تا زمانی که تحت تاثير جذابیت ظاهری اون قرار نگیرید خشنود نخواهید بود. یه رابطه خوب ترکیبی از کشش ذهنی، دلی و ظاهریه
در صورت مشاوره بیشتر، آیدی منو از ادمین بگیرید.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام وقت بخیر
من دانشجوی پزشکی هستم و تو بیمارستان کلی پسر دور و برم هستش و پیشنهادهایی مستقیم یا غیرمستقیم بهم میشه و تصمیم گرفتم به یکی شون جواب مثبت بدم
ولی آدمی نیستم که بخوام یکی یکی آدما رو امتحان کنم و رابطه های متعدد داشته باشم
دلم میخواد یکیو انتخاب کنم که تا آخر باهاش بمونم
قبل از شروع رابطه چه معیارهایی رو مدنظر داشته باشم که احتمال موندگاری رابطه مونو بالا میبره؟
سلام وقت بخیر
قبل از جواب دادن به این سوال که چه کسی کیس مناسب هست!
بهتره این سوال پرسیده بشه که شما از رابطه چی میخواید؟
بعد میتونید به سوالات زیر فکر کنید...
۱. همون اول ماجرا (یکی دو ماه اول )خیلی چشم و گوش باز باید ببینی آیا با دوستاش و خانوادش و حتى طبيعت و حيوانات رفتار خوبی داره؟
و بدون دخالت احساسات برگردی به گذشته و به یه سری سوالات جواب بدی؛ مثلا آیا اون مهربونه؟ محترمه؟ صبوره؟ باملاحظه است؟ تو تعامل باهاش احساس راحتی میکنی؟ میتونید کنار هم راحت بخندید؟ آیا شوخ طبعه؟ آیا تو رو رو به وجد میاره؟
اگه خوش رفتاره و این خوش رفتاری در طول زمان حفظ شد و نسبت به روزای اول کم رنگ‌تر نشده بود (اصطلاحا نقش بازی نمیکرد) و الان که دو ماهه گذشته همون آدم هفته اوله بدون که این الگوی اون آدمه و تو رابطه با تو هم به احتمال زیاد همونقدر مهربون و محترم خواهد موند؛ اما اگه اینقدر خوب اون رو نمیشناسی که بعد دو ماه هنوز نمیتونی به این سؤالها جواب بدى يا
بيشتر جوابات منفيه نشون میده در آینده رابطه شما پیچیده خواهد بود و فعلا با صبر بیشتر بشناسش...
۲) وقت‌هایی که اتفاق ناخوشایندی میفته اون دیگران رو سرزنش میکنه یا سهم خودش رو هم پیدا میکنه!؟ تو مشکلاتش با خونواده یا دوستاش خودش هم مسئولیتی میپذیره؟ تو روابطش صادقه یا فقط توجیه میکنه؟ رازداره یا بلافاصله بعد از خداحافظی با خانواده و دوستاش شروع به غیبت میکنه؟ يادتون باشه که افراد شخصیت اصلی خودشون رو تغییر نمیدن؛ اگه اون به نزدیکانش وفادار نیست، با احتمال بسیار بالایی برای شما هم ارزشی قائل نخواهد شد.
۳) آیا اون ذهنی باز داره یا بسته و متعصبه!؟ به قولش عمل میکنه و به متعهد بودن اهمیت میده؟ آیا به راحتی تو اختلاف نظرها واكنش‌هاش رو مدیریت میکنه یا بیشتر آتیش بیار معركه میشه؟
۴) آيا حرف‌ها و اعمالش یکی هستن؟ آیا به قولی که میده عمل میکنه؟ به شما اعتماد داره یا سوء‌ظن؟ آیا به ظاهر میگه به شما اعتماد داره اما تا تنها میشه سراغ گوشیتون میره و کیفتون رو چک میکنه؟ دوستان یا خانواده شما رو میپذیره یا ازشون ایراد میگیره و میخواد همه رو کنار بذارید و فقط با اون باشید؟
۵) بجز اخلاق ظاهر هم مهمه! آیا جذابیت و کششی به ظاهرش دارید؟ شاید به نظر عجیب بیاد. اما اگه بین شما دو نفر هیچ کشش جنسی وجود نداره مطمئن باشید در طول رابطه جادویی رخ نخواهد داد. موضوع مهمی که باید به اون توجه داشت اینه که هر کسی نمیتونه هورمون‌های شما رو آزاد و حالتون رو سرخوش کنه.
اگه این حال خوش اول رابطه اتفاق نيفتاده بهتره زمان و انرژی خودتون رو هدر ندید. بیولوژی چیزی نیست که به مرور زمان تغییر کنه، شاید کنارش از تنهایی در بیایید؛ اما تا زمانی که تحت تاثير جذابیت ظاهری اون قرار نگیرید خشنود نخواهید بود. یه رابطه خوب ترکیبی از کشش ذهنی، دلی و ظاهریه
در صورت مشاوره بیشتر، آیدی منو از ادمین بگیرید.
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
05 Nov, 18:30
#سوال
من اکثر مواقع که صبح بیدار میشم میل به انجام کار دارم ولی بعد انجام اون کار همین اول زده میشم بی انرژی و افسرده میشم قبلا آریپیپرازول مصرف میکردم که بخاطر تپش قلب شبانه دکتر بهم ولبان تجویز کرد آیا راهکاری هست از این بی میلی و بی انرژی بودن در بیام
سلام
فکر میکنم مشکلاتی که داری میتونه مرتبط با چند تا عامل باشه.
سعی کنین زمان خواب و بیداری خودتون رو ثابت نگه‌دارین. خواب کافی و باکیفیت میتونه به افزایش انرژیتون کمک کنه.
مصرف غذاهای مغذی و پرانرژی مثل: میوه‌ها، سبزیجات، غلات کامل و پروتئین‌های سالم میتونه به بهبود حالتون کمک کنه.
حتی یک پیاده‌روی کوتاه یا ورزش‌های سبک میتونه روحیه‌تون رو بالا ببره و انرژی تونو افزایش بده.
به جای اینکه کارهای بزرگ رو یکجا انجام بدین، سعی کنین فعالیت‌هاتونو به قسمت‌های کوچیک تقسیم کنین تا احساس موفقیت و پیشرفت کنین.
تمرین مدیتیشن یا یوگا به کاهش استرس و بهبود حال روحی کمک میکنه.
اگر احساس بی‌انگیزگی ادامه داره، بهتره با یه مشاور یا روانشناس صحبت کنین. ممکنه نیاز به تغییر دارو یا درمان باشه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتین ایدی منو از ادمین دریافت کنین
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
من اکثر مواقع که صبح بیدار میشم میل به انجام کار دارم ولی بعد انجام اون کار همین اول زده میشم بی انرژی و افسرده میشم قبلا آریپیپرازول مصرف میکردم که بخاطر تپش قلب شبانه دکتر بهم ولبان تجویز کرد آیا راهکاری هست از این بی میلی و بی انرژی بودن در بیام
سلام
فکر میکنم مشکلاتی که داری میتونه مرتبط با چند تا عامل باشه.
سعی کنین زمان خواب و بیداری خودتون رو ثابت نگه‌دارین. خواب کافی و باکیفیت میتونه به افزایش انرژیتون کمک کنه.
مصرف غذاهای مغذی و پرانرژی مثل: میوه‌ها، سبزیجات، غلات کامل و پروتئین‌های سالم میتونه به بهبود حالتون کمک کنه.
حتی یک پیاده‌روی کوتاه یا ورزش‌های سبک میتونه روحیه‌تون رو بالا ببره و انرژی تونو افزایش بده.
به جای اینکه کارهای بزرگ رو یکجا انجام بدین، سعی کنین فعالیت‌هاتونو به قسمت‌های کوچیک تقسیم کنین تا احساس موفقیت و پیشرفت کنین.
تمرین مدیتیشن یا یوگا به کاهش استرس و بهبود حال روحی کمک میکنه.
اگر احساس بی‌انگیزگی ادامه داره، بهتره با یه مشاور یا روانشناس صحبت کنین. ممکنه نیاز به تغییر دارو یا درمان باشه.
نیاز به مشاوره بیشتر داشتین ایدی منو از ادمین دریافت کنین
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
05 Nov, 18:30
#سوال
سلام وقت بخیر
من دانشجوی پزشکی هستم و تو بیمارستان کلی پسر دور و برم هستش و پیشنهادهایی مستقیم یا غیرمستقیم بهم میشه
و تصمیم گرفتم به یکی شون جواب مثبت بدم
ولی آدمی نیستم که بخوام یکی یکی آدما رو امتحان کنم و رابطه های متعدد داشته باشم
دلم میخواد یکیو انتخاب کنم که تا آخر باهاش بمونم
قبل از شروع رابطه چه معیارهایی رو مدنظر داشته باشم که احتمال موندگاری رابطه مونو بالا میبره؟
سلام
انتخاب یک نفر برای شروع یک رابطه جدی تصمیم مهمیه.
مطمئن شو که شخصیت‌ها و علایقتون با هم هم‌خونی داره. هر دو باید احساس راحتی داشته باشین.
بررسی کنین که اهداف و آرزوهای زندگی شما چقدر با هم هماهنگه. این شامل مسیر شغلی، خانواده، و ارزش‌هاست.
رابطه‌ای پایدار بر پایه احترام متقابل و حمایت از همدیگه بنا شده. مطمئن باش که هر دو طرف همدیگه رو حمایت میکنن.
خوب گفت و گو کردن و حل مسائل به صورت سالم خیلی مهمه. بررسی کن که چقدر میتونید به راحتی با هم صحبت کنین و مشکلات رو حل کنین.
ببین که فرد با چه تجربیاتی تو روابط قبلی خودش بوده و چطوری اونا رو مدیریت کرده.
درباره اهمیت تعهد و وفاداری برای هر دو طرف حرف بزنین. مطمئن بشین که هر دو به دنبال یک رابطه جدی هستین.
بررسی کنین که آیا هر دو برای ایجاد یک رابطه زمان و فضای کافی دارین یا نه.
ببینین خانواده و دوستان چه نظری درباره فرد دارن. حمایت اونا میتونه در موفقیت روابط مهم باشه.
با توجه به این معیارها، میتونی تصمیم بهتری بگیری.
اگه نیاز به مشاوره بیشتر داشتی ایدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
سلام وقت بخیر
من دانشجوی پزشکی هستم و تو بیمارستان کلی پسر دور و برم هستش و پیشنهادهایی مستقیم یا غیرمستقیم بهم میشه
و تصمیم گرفتم به یکی شون جواب مثبت بدم
ولی آدمی نیستم که بخوام یکی یکی آدما رو امتحان کنم و رابطه های متعدد داشته باشم
دلم میخواد یکیو انتخاب کنم که تا آخر باهاش بمونم
قبل از شروع رابطه چه معیارهایی رو مدنظر داشته باشم که احتمال موندگاری رابطه مونو بالا میبره؟
سلام
انتخاب یک نفر برای شروع یک رابطه جدی تصمیم مهمیه.
مطمئن شو که شخصیت‌ها و علایقتون با هم هم‌خونی داره. هر دو باید احساس راحتی داشته باشین.
بررسی کنین که اهداف و آرزوهای زندگی شما چقدر با هم هماهنگه. این شامل مسیر شغلی، خانواده، و ارزش‌هاست.
رابطه‌ای پایدار بر پایه احترام متقابل و حمایت از همدیگه بنا شده. مطمئن باش که هر دو طرف همدیگه رو حمایت میکنن.
خوب گفت و گو کردن و حل مسائل به صورت سالم خیلی مهمه. بررسی کن که چقدر میتونید به راحتی با هم صحبت کنین و مشکلات رو حل کنین.
ببین که فرد با چه تجربیاتی تو روابط قبلی خودش بوده و چطوری اونا رو مدیریت کرده.
درباره اهمیت تعهد و وفاداری برای هر دو طرف حرف بزنین. مطمئن بشین که هر دو به دنبال یک رابطه جدی هستین.
بررسی کنین که آیا هر دو برای ایجاد یک رابطه زمان و فضای کافی دارین یا نه.
ببینین خانواده و دوستان چه نظری درباره فرد دارن. حمایت اونا میتونه در موفقیت روابط مهم باشه.
با توجه به این معیارها، میتونی تصمیم بهتری بگیری.
اگه نیاز به مشاوره بیشتر داشتی ایدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
04 Nov, 12:02
#سوال
چطور قدرتش و داشته باشیم و نه بگیم؟
نه گفتن میتونه چالش‌برانگیز باشه، دلیل خودتون رو به‌طور مختصر و واضح بیان کنین.
از عبارات مودبانه استفاده کنین: "متأسفم، اما نمیتونم."
نشون بدین که درک می‌کنین این پاسخ ممکنه چه احساسی ایجاد کنه.
اگه ممکنه، راه‌حل‌های دیگه ای رو ارائه کنین.
راحت و طبیعی صحبت کنین.
یادتون باشه، مهمه که به خودتون احترام بذارین.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
چطور قدرتش و داشته باشیم و نه بگیم؟
نه گفتن میتونه چالش‌برانگیز باشه، دلیل خودتون رو به‌طور مختصر و واضح بیان کنین.
از عبارات مودبانه استفاده کنین: "متأسفم، اما نمیتونم."
نشون بدین که درک می‌کنین این پاسخ ممکنه چه احساسی ایجاد کنه.
اگه ممکنه، راه‌حل‌های دیگه ای رو ارائه کنین.
راحت و طبیعی صحبت کنین.
یادتون باشه، مهمه که به خودتون احترام بذارین.
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش کارشناس ارشد روان شناسی عمومی، روان درمانگر و تسهیلگر مهارت های زندگی
گنجینه گپ روانشناسان
04 Nov, 09:05
“هر آن چه فکر میکنی باور نکن” نوشته‌ی جوزف انگوین است. این کتاب به بررسی چگونگی تأثیر افکار بر تجربه‌ی زندگی و ایجاد رنج درونی می‌پردازد و به مخاطبان کمک میکند که با هجوم افکار منفی و استرس‌زا مقابله کنند.
موضوعات اصلی کتاب شامل:
• شناخت ماهیت افکار و تفاوت آنها با واقعیت
• تمرینات و تکنیک‌هایی برای جدا کردن خود از افکار منفی
• آموزش تمرکز بر لحظهی حال و آگاهی از افکار بدون قضاوت
• ایجاد فضایی از آرامش و رهایی در ذهن، به جای وابستگی به افکار مزاحم
📌این کتاب مناسب افرادی است که می‌خواهند با ذهن‌آگاهی و تفکر مثبت، بر اضطراب و افکار منفی خود غلبه کنند و به آرامش ذهنی برسند.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#معرفی_کتاب
موضوعات اصلی کتاب شامل:
• شناخت ماهیت افکار و تفاوت آنها با واقعیت
• تمرینات و تکنیک‌هایی برای جدا کردن خود از افکار منفی
• آموزش تمرکز بر لحظهی حال و آگاهی از افکار بدون قضاوت
• ایجاد فضایی از آرامش و رهایی در ذهن، به جای وابستگی به افکار مزاحم
📌این کتاب مناسب افرادی است که می‌خواهند با ذهن‌آگاهی و تفکر مثبت، بر اضطراب و افکار منفی خود غلبه کنند و به آرامش ذهنی برسند.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#معرفی_کتاب
گنجینه گپ روانشناسان
01 Nov, 07:33
https://t.me/tonstationgames_bot/app?startapp=ref_atq5g7e5tywmvcy8z8owgk
گنجینه گپ روانشناسان
01 Nov, 07:03
#سوال
سلام وقت بخیر خواهر من ۲۷ سالس و میگ میخاد این هفته بره خونه یکی از دوستانش بخوابه خانواده این موضوع احازه نمیدن و میگن خوب نی و باعث اختلاف شده میشع راهنمایی کنید ک خانواده در جوابش باید چی بگن و چیکار کنن
سلام
این موضوع میتونه حساس باشه و نیاز به گفتگو و همدلی داره. خانواده میتونن با خواهر شما به صورت آرام و منطقی صحبت کنن. خانواده باید نگرانی‌های خودشون رو به خواهرتون توضیح بدن. مثلاً اینکه چرا اجازه نمیدن… و چه نگرانی‌هایی دارن...
مهمه که احساسات اون هم شنیده بشه. بهتره خانواده بگن که به احساساتش احترام میذارن و درکش میکنن.
شاید خانواده بتونه پیشنهاد جایگزین بده که مثلا دوستات رو تو خونه دعوت کن. این کار میتونه زمینه‌ساز دوستی‌های سالم‌تر بشه و فضای آسوده‌تری ایجاد کنه.
اگر اجازه دادن به رفتن خواهرتون برای خانواده مهم نیست، شاید بهتر باشه با تعیین بعضی محدودیت‌ها مثل ساعت برگشت، این اجازه داده بشه.
خانواده باید تأکید کنند که اعتماد به خواهرتون برای اونا خیلی مهمه و این موضوع میتونه در نحوه ارتباط‌های آینده تأثیر مثبت داشته باشه.
امیدوارم این راهکارها کمک‌کننده باشه🌱اگر نیاز به مشاوره ببشتر داشتین ایدی منو از ادمین دریافت کنید🤍
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی، روان درمانگر، روابط موثر
سلام وقت بخیر خواهر من ۲۷ سالس و میگ میخاد این هفته بره خونه یکی از دوستانش بخوابه خانواده این موضوع احازه نمیدن و میگن خوب نی و باعث اختلاف شده میشع راهنمایی کنید ک خانواده در جوابش باید چی بگن و چیکار کنن
سلام
این موضوع میتونه حساس باشه و نیاز به گفتگو و همدلی داره. خانواده میتونن با خواهر شما به صورت آرام و منطقی صحبت کنن. خانواده باید نگرانی‌های خودشون رو به خواهرتون توضیح بدن. مثلاً اینکه چرا اجازه نمیدن… و چه نگرانی‌هایی دارن...
مهمه که احساسات اون هم شنیده بشه. بهتره خانواده بگن که به احساساتش احترام میذارن و درکش میکنن.
شاید خانواده بتونه پیشنهاد جایگزین بده که مثلا دوستات رو تو خونه دعوت کن. این کار میتونه زمینه‌ساز دوستی‌های سالم‌تر بشه و فضای آسوده‌تری ایجاد کنه.
اگر اجازه دادن به رفتن خواهرتون برای خانواده مهم نیست، شاید بهتر باشه با تعیین بعضی محدودیت‌ها مثل ساعت برگشت، این اجازه داده بشه.
خانواده باید تأکید کنند که اعتماد به خواهرتون برای اونا خیلی مهمه و این موضوع میتونه در نحوه ارتباط‌های آینده تأثیر مثبت داشته باشه.
امیدوارم این راهکارها کمک‌کننده باشه🌱اگر نیاز به مشاوره ببشتر داشتین ایدی منو از ادمین دریافت کنید🤍
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی، روان درمانگر، روابط موثر
گنجینه گپ روانشناسان
31 Oct, 18:25
#سوال
ببخشید من بایپولار(دوقطبی) هستم
و سابقه بستری دارم و دارو میخورم
شوک مغزی هم همین امروز بهم زدن
اما حالم تغیر نمیکنه ...
سوالم اینه ما در علم مرگ خودخواسته نداریم
یعنی به طرف حق بدن که زندگیش هر لحظه رنج و درده و بهش کمک کنن راحت خلاص شه؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
ببخشید من بایپولار(دوقطبی) هستم
و سابقه بستری دارم و دارو میخورم
شوک مغزی هم همین امروز بهم زدن
اما حالم تغیر نمیکنه ...
سوالم اینه ما در علم مرگ خودخواسته نداریم
یعنی به طرف حق بدن که زندگیش هر لحظه رنج و درده و بهش کمک کنن راحت خلاص شه؟
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
31 Oct, 18:24
#سوال
سلام من از یکی از نزدیکانم قبل فوتشون یه دلخوری تو دلم موندکه روز مراسم تدفین با خودم گفتم هر گله ایی ازشون دارم رو همین جا دفن میکنم و این دلخوری رو با خودم حمل نمیکنم اما متاسفانه آثار بدی ایشون هر از چند گاهی گریبان زندگی من رو میگیره ومن اون خاطره بد رو دوباره بیاد میارم از اونجایی که این شخص یکی از نزدیکان من هستن من دوست ندارم این وضعیت رو یعنی دلم میخواد به کل موضوع رو فراموش کنم اما همانطور که گفتم هر از گاهی اثری توی زندگیم داره و من هیچ کششی برای رفتن به مزار ایشون ندارم و اگر هم یه زمانی ناچارابرم ته دلم صاف نیست لطفا منو راهنملیی کنید چطور میشه از گناه شخصی که حضور فیزیکی الان نداره میشه گذشت دوست دارم سر مزارشون هم برم اما دوست دارم حضورم آرامشم رو بهم نزنه
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام من از یکی از نزدیکانم قبل فوتشون یه دلخوری تو دلم موندکه روز مراسم تدفین با خودم گفتم هر گله ایی ازشون دارم رو همین جا دفن میکنم و این دلخوری رو با خودم حمل نمیکنم اما متاسفانه آثار بدی ایشون هر از چند گاهی گریبان زندگی من رو میگیره ومن اون خاطره بد رو دوباره بیاد میارم از اونجایی که این شخص یکی از نزدیکان من هستن من دوست ندارم این وضعیت رو یعنی دلم میخواد به کل موضوع رو فراموش کنم اما همانطور که گفتم هر از گاهی اثری توی زندگیم داره و من هیچ کششی برای رفتن به مزار ایشون ندارم و اگر هم یه زمانی ناچارابرم ته دلم صاف نیست لطفا منو راهنملیی کنید چطور میشه از گناه شخصی که حضور فیزیکی الان نداره میشه گذشت دوست دارم سر مزارشون هم برم اما دوست دارم حضورم آرامشم رو بهم نزنه
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
31 Oct, 12:50
#سوال
سلام من پسرم عاشق ی پسری شدم ۲۶سالشه و نامزده ی تایمی باهم بودیم از وقتی جدا شدیم با من سرد شد منم یمدت افسردگی گرفتم ولی قبول کردم ک رفته ولی از ذهنم نمیره چیکار کنم
سلام بیان کردید که عاشق یه فرد هم جنس تون شدید ولی گویا گرایش جنسی اون فرد با شما متفاوت بوده و حالا نامزد هست و به نظر میرسه برای حفظ رابطه فعلیش تمایلی به ادامه ارتباط با شما نداره .
پیشنهاد میکنم به کمک متخصص دوره سوگ عاطفی رو بگذرونید ، چون اگر رفتنش رو قبول کرده و به مرحله پذیرش رسیده بودید ، در حال حاضر دچار درگیری ذهنی نمی شدید.
در صورت تمایل به هماهنگی وقت مشاوره ، آیدی من رو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
سلام من پسرم عاشق ی پسری شدم ۲۶سالشه و نامزده ی تایمی باهم بودیم از وقتی جدا شدیم با من سرد شد منم یمدت افسردگی گرفتم ولی قبول کردم ک رفته ولی از ذهنم نمیره چیکار کنم
سلام بیان کردید که عاشق یه فرد هم جنس تون شدید ولی گویا گرایش جنسی اون فرد با شما متفاوت بوده و حالا نامزد هست و به نظر میرسه برای حفظ رابطه فعلیش تمایلی به ادامه ارتباط با شما نداره .
پیشنهاد میکنم به کمک متخصص دوره سوگ عاطفی رو بگذرونید ، چون اگر رفتنش رو قبول کرده و به مرحله پذیرش رسیده بودید ، در حال حاضر دچار درگیری ذهنی نمی شدید.
در صورت تمایل به هماهنگی وقت مشاوره ، آیدی من رو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش
کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
30 Oct, 17:50
#سوال
سلام دوستان
یسوال دارم من عاشق اقایی هستم ایشون به من بی محلی میکنه و من رو عصبانی میکنه و منم بی احترامی میکنم.
نه میره از زندگیم نه درست میشه
منم اصلا نمیتونم رابطه رو تموم کنم منتظرم اون تموم کنه.
نمیدونم چکار کنم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام دوستان
یسوال دارم من عاشق اقایی هستم ایشون به من بی محلی میکنه و من رو عصبانی میکنه و منم بی احترامی میکنم.
نه میره از زندگیم نه درست میشه
منم اصلا نمیتونم رابطه رو تموم کنم منتظرم اون تموم کنه.
نمیدونم چکار کنم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
27 Oct, 08:44
سلام
برای رهایی از افکار منفی و تشویق شدن به افکار مثبت آیا راهی وجود داره؟
کلا افکار منفی از ذهن بیان بیرون و خوش‌بینی جاش بیاد
سلام
ذهن ما هنوز اونقدر هوشمند نشده که شما انتظار دارین کلا افکار منفی رو از خودتون دور کنید و افکار مثبت رو فقط جایگزین کنین!… افکار هم مثبت هم منفی ازادانه به ذهن ما ورود پیدا میکنن و ما میتونیم اونها رو مدیریت کنترل کنیم
اگر تمایل به مشاوره بیشتر داشتین برای رزرو نوبت ایدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی، روان درمانگر، روابط موثر
برای رهایی از افکار منفی و تشویق شدن به افکار مثبت آیا راهی وجود داره؟
کلا افکار منفی از ذهن بیان بیرون و خوش‌بینی جاش بیاد
سلام
ذهن ما هنوز اونقدر هوشمند نشده که شما انتظار دارین کلا افکار منفی رو از خودتون دور کنید و افکار مثبت رو فقط جایگزین کنین!… افکار هم مثبت هم منفی ازادانه به ذهن ما ورود پیدا میکنن و ما میتونیم اونها رو مدیریت کنترل کنیم
اگر تمایل به مشاوره بیشتر داشتین برای رزرو نوبت ایدی منو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم مهسا سروش
کارشناس ارشد روان شناسی، روان درمانگر، روابط موثر
گنجینه گپ روانشناسان
26 Oct, 08:36
🔶ترميم و التيام شكست عاطفى
برای ارزیابی از این که آیا جراحت حاصل از رابطه قبلی التیام پیدا کرده است یا نه، به ۳ علامت باید توجه شود:
1⃣ احساس خشم و انزجار از پارتنر: اگر هنوز نسبت به کسی که در رابطه با او شکست خورده‌اید احساس نفرت، خشم و انزجار می‌کنيد، به این معنی است که او هنوز در قلب شما مطرح است و هنوز هیجانات و احساسات شما درگیر با او و خاطره او هستند و ذهن شما را اشغال کرده است. لذا وجود شما آماده پذیرایی از فرد دیگر نیست و نباید به رابطه‌ی دیگری تن دهید.
2⃣ احساس گناه و مسئولیت: دومین علامتی که نشان می‌دهد شما هنوز درگیر رابطه پیشین و زندگی قبلی خود هستید؛ احساس گناه نسبت به عملکرد خود و همچنین احساس مسئولیتی که به او دارید بر می‌گردد. یعنی هنوز رابطه عاطفی قبلی شما پایان نپذیرفته است. لذا تا احساس گناهتان پایان نگرفته و احساس مسئولیت میکنید، تصمیم به ازدواج با فرد جدیدی نگیرید، چون اثر رابطه قبلی، رابطه جدید شما را تهدید میکند.
3⃣ احساس رنجش و آزردگی: اگر احساس میکنید دلزده و غمگین هستید و احساس رنجش و آزردگی از وی میکنید مطمئن باشید که او به عنوان یک طرف رابطه در دل شما زنده است، چون هنوز قادر‌است رنجش را به شما تحمیل کند و آزارتان دهد. لذا تا اتمام این احساس، وارد رابطه‌ی جدیدی نشوید.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#شکست_عاطفی
برای ارزیابی از این که آیا جراحت حاصل از رابطه قبلی التیام پیدا کرده است یا نه، به ۳ علامت باید توجه شود:
1⃣ احساس خشم و انزجار از پارتنر: اگر هنوز نسبت به کسی که در رابطه با او شکست خورده‌اید احساس نفرت، خشم و انزجار می‌کنيد، به این معنی است که او هنوز در قلب شما مطرح است و هنوز هیجانات و احساسات شما درگیر با او و خاطره او هستند و ذهن شما را اشغال کرده است. لذا وجود شما آماده پذیرایی از فرد دیگر نیست و نباید به رابطه‌ی دیگری تن دهید.
2⃣ احساس گناه و مسئولیت: دومین علامتی که نشان می‌دهد شما هنوز درگیر رابطه پیشین و زندگی قبلی خود هستید؛ احساس گناه نسبت به عملکرد خود و همچنین احساس مسئولیتی که به او دارید بر می‌گردد. یعنی هنوز رابطه عاطفی قبلی شما پایان نپذیرفته است. لذا تا احساس گناهتان پایان نگرفته و احساس مسئولیت میکنید، تصمیم به ازدواج با فرد جدیدی نگیرید، چون اثر رابطه قبلی، رابطه جدید شما را تهدید میکند.
3⃣ احساس رنجش و آزردگی: اگر احساس میکنید دلزده و غمگین هستید و احساس رنجش و آزردگی از وی میکنید مطمئن باشید که او به عنوان یک طرف رابطه در دل شما زنده است، چون هنوز قادر‌است رنجش را به شما تحمیل کند و آزارتان دهد. لذا تا اتمام این احساس، وارد رابطه‌ی جدیدی نشوید.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#شکست_عاطفی
گنجینه گپ روانشناسان
25 Oct, 10:30
.
🎁شروع دوره مکالمات روانشناسی به زبان انگلیسی از هفته آیندهـ سه شنبه 8 آبان ماه
🍃🌸💐🍃🌸💐🍃🌸💐🍃🌸
✴️یک ترم در 6 جلسه- موضوعات جلسات:👇
1⃣ Ethical Considerations in Psychology:
ملاحظات اخلاقی در روانشناسی
2⃣ Social Anxiety Disorder (Social Phobia):
اختلال اضطراب اجتماعی (ترس از اجتماع)
3⃣ Generalized anxiety disorder (GAD):
اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
4⃣ Bipolar Disorder:
اختلال دوقطبی
5⃣ Psychosexual Disorders:
اختلالات روان‌جنسی
6⃣ Psychology of Colors:
روانشناسی رنگ‌ها
❌فقط ویژه روانشناسان، مشاوران و دانشجویان رشته های مرتبط ❌
📶سه شنبه شبها ساعت 20:30 ـ آنلاین
❇️ قابل تمدید به 2 و 3 ترم
⚛ استاد مدرسی
@MLA_ID : اطلاعات تکمیلی و ثبت نام
🏵 آکادمی زبان مدرس ⬇️
@Modarres_Language_Academy
🎁شروع دوره مکالمات روانشناسی به زبان انگلیسی از هفته آیندهـ سه شنبه 8 آبان ماه
🍃🌸💐🍃🌸💐🍃🌸💐🍃🌸
✴️یک ترم در 6 جلسه- موضوعات جلسات:👇
1⃣ Ethical Considerations in Psychology:
ملاحظات اخلاقی در روانشناسی
2⃣ Social Anxiety Disorder (Social Phobia):
اختلال اضطراب اجتماعی (ترس از اجتماع)
3⃣ Generalized anxiety disorder (GAD):
اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
4⃣ Bipolar Disorder:
اختلال دوقطبی
5⃣ Psychosexual Disorders:
اختلالات روان‌جنسی
6⃣ Psychology of Colors:
روانشناسی رنگ‌ها
❌فقط ویژه روانشناسان، مشاوران و دانشجویان رشته های مرتبط ❌
📶سه شنبه شبها ساعت 20:30 ـ آنلاین
❇️ قابل تمدید به 2 و 3 ترم
⚛ استاد مدرسی
@MLA_ID : اطلاعات تکمیلی و ثبت نام
🏵 آکادمی زبان مدرس ⬇️
@Modarres_Language_Academy
گنجینه گپ روانشناسان
24 Oct, 10:51
https://t.me/tonstationgames_bot/app?startapp=ref_atq5g7e5tywmvcy8z8owgk
گنجینه گپ روانشناسان
23 Oct, 18:31
📌 فولدری با کلی ویدئو و فایل‌های آموزشی در حوزه‌های مختلف روانشناسی
تدریس ها و جزوات رایگان دکتری و ارشد، کارگاههای رایگان دکتر صاحبی، دکتر اوحدی، دکتر مکری، خودشناسی، خودشکوفایی، کتاب های صوتی، ترجمه مقالات، روان درمانی مثبت نگر، نوشتن پایان نامه با هوش مصنوعی، صفر تا صد وزارت بهداشت، تکنیک های درمانی، آموزش مصاحبه بالینی...
کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید 👇
https://t.me/addlist/6Wk3wPE51LExN2Y0
تدریس ها و جزوات رایگان دکتری و ارشد، کارگاههای رایگان دکتر صاحبی، دکتر اوحدی، دکتر مکری، خودشناسی، خودشکوفایی، کتاب های صوتی، ترجمه مقالات، روان درمانی مثبت نگر، نوشتن پایان نامه با هوش مصنوعی، صفر تا صد وزارت بهداشت، تکنیک های درمانی، آموزش مصاحبه بالینی...
کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید 👇
https://t.me/addlist/6Wk3wPE51LExN2Y0
گنجینه گپ روانشناسان
23 Oct, 10:57
#سوال
سلام وقت همگی بخیر
من دوس داشتم گرافیک بخونم بعد دوسال کنکور دادن و امسال قبول شدم اما همه اون شوق و ذوقم رفته نمیدونم چیکار کنم
واقعا خسته شدم 🙏🫠
چیکار کنم
#پاسخ سرکار خانم هلیا رستم پور کارشناس ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه تهران، درمانگر فردی بزرگسال
سلام وقت همگی بخیر
من دوس داشتم گرافیک بخونم بعد دوسال کنکور دادن و امسال قبول شدم اما همه اون شوق و ذوقم رفته نمیدونم چیکار کنم
واقعا خسته شدم 🙏🫠
چیکار کنم
#پاسخ سرکار خانم هلیا رستم پور کارشناس ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه تهران، درمانگر فردی بزرگسال
گنجینه گپ روانشناسان
22 Oct, 15:48
https://t.me/tonstationgames_bot/app?startapp=ref_atq5g7e5tywmvcy8z8owgk
گنجینه گپ روانشناسان
20 Oct, 18:30
📌 فولدری با کلی ویدئو و فایل‌های آموزشی در حوزه‌های مختلف روانشناسی
تدریس ها و جزوات رایگان دکتری و ارشد، کارگاههای رایگان دکتر صاحبی، دکتر اوحدی، دکتر مکری، خودشناسی، خودشکوفایی، کتاب های صوتی، ترجمه مقالات، روان درمانی مثبت نگر، نوشتن پایان نامه با هوش مصنوعی، صفر تا صد وزارت بهداشت، تکنیک های درمانی، آموزش مصاحبه بالینی...
کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید 👇
https://t.me/addlist/Sq-Rw01mkKM4Yzhk
تدریس ها و جزوات رایگان دکتری و ارشد، کارگاههای رایگان دکتر صاحبی، دکتر اوحدی، دکتر مکری، خودشناسی، خودشکوفایی، کتاب های صوتی، ترجمه مقالات، روان درمانی مثبت نگر، نوشتن پایان نامه با هوش مصنوعی، صفر تا صد وزارت بهداشت، تکنیک های درمانی، آموزش مصاحبه بالینی...
کافیه دکمه‌ی ADD رو بزنید و این فولدر تخصصی رو در تلگرام خود ذخیره کنید 👇
https://t.me/addlist/Sq-Rw01mkKM4Yzhk
گنجینه گپ روانشناسان
19 Oct, 16:36
https://t.me/fadewalletbot/app?startapp=06d775a020b44ebf97d70ea73aac20bf
گنجینه گپ روانشناسان
19 Oct, 10:43
Dialectical Behavior Therapy"
رفتار درمانی دیالکتیکی یک رویکرد درمانی مبتنی بر درمان شناختی ــ رفتاری (CBT) است که با تلاش برای درمان اختلالات شخصیت و تعارضات بین فردی آغاز شد.
رویکرد DBT در دهه 1980 توسط مارشا_لینهان، روانشناس آمریکایی توسعه یافت، که به ویژه برای افرادی که احساسات شدیدی تجربه میکنند، اقتباس شده است.
این رویکرد به افرادی که در تنظیم عواطف مشکل دارند یا رفتارهای خود آسیب رسان از خود بروز می‌دهند (مانند اختلالات خوردن و اختلالات مصرف مواد و.. ) کمک میکند.
همچنین گاهی اوقات برای درمان اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نیز مؤثر است.
درمان شناختی ــ رفتاری (CBT) یک رویکرد درمانی است که به افراد کمک میکند بفهمند افکار چگونه بر احساسات و رفتارها تأثیر می‌گذارند. به مردم، زندگی در "لحظهی حال" را می‌آموزد و راه های سالم برای کنار آمدن با استرس، کنترل و تنظیم احساسات و بهبود روابطشان با دیگران ایجاد کنند.
✧ شواهد نشان داده است که DBT می‌تواند در درمان :
~ اختلالات خلقی
~ افکار خودکشی
~ برای تغییر الگوهای رفتاری مانند آسیب به خود
~ و مصرف مواد، مفید باشد.
رویکرد DBT به فرآیندی تبدیل شد که در آن درمانگر و مراجع با استراتژی‌های «پذیرش» و «تغییر» کار کرده و در نهایت آنها را متعادل و ترکیب میکنند.
هدف اصلی رفتار درمانی دیالکتیکی «ایجاد زندگیست که ارزش زیستن را داشته باشد.» و مقصود نهایی کمک به شماست به طوری که:
احساسات دشوار خود را درک کرده، بپذیرید و مهارت های مدیریت آنها را بیاموزید.
سپس قادر به ایجاد تغییرات مثبتی در زندگی خود باشید.
✧ دیالکتیک
رویکرد درمانی DBT شامل یک فرایند فلسفی به نام «دیالکتیک» است.
دیالکتیک بر اساس این مفهوم استوار است که همه چیز از تضاد ایجاد میشود و اینکه تغییر زمانی اتفاق می‌افتد که "گفتگویی" بین نیروهای مخالف ایجاد شود.
در اصطلاحات آکادمیک، دیالکتیک را می‌توان به عنوان تز، آنتی تز و سنتز خلاصه کرد.
این فرایند سه فرضیه اساسی دارد:
~ همه چیز با هم ارتباط دارند.
~ تغییر، ثابت و اجتناب ناپذیر است.
~ می‌توان مخالفان را ادغام کرد و تقریب نزدیک تری از حقیقت را شکل داد.
در حالت کلی دیالکتیک به معنای تلاش برای درک شرایطی است که چگونه دو چیز به صورت کاملا متضاد، اما درست باشد.
برای مثال، پذیرش خود و تغییر رفتار ممکن است متناقض باشد.
اما DBT می‌آموزد که این امکان برای شما وجود دارد که به این دو هدف با هم دست یابید.
✧ سه مهارت بین فردی که DBT بر روی آنها متمرکز شده است عبارتند از:
احترام به خود، رفتار با "با دقت، علاقه، اعتبارسنجی و احترام" با دیگران و قاطعیت.
✔️در نظر بگیرید رفتار درمانی دیالکتیکیDBT یک نوع اصلاح شده از درمان شناختی رفتاری (CBT) است.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#DBT
Dialectical Behavior Therapy"
رفتار درمانی دیالکتیکی یک رویکرد درمانی مبتنی بر درمان شناختی ــ رفتاری (CBT) است که با تلاش برای درمان اختلالات شخصیت و تعارضات بین فردی آغاز شد.
رویکرد DBT در دهه 1980 توسط مارشا_لینهان، روانشناس آمریکایی توسعه یافت، که به ویژه برای افرادی که احساسات شدیدی تجربه میکنند، اقتباس شده است.
این رویکرد به افرادی که در تنظیم عواطف مشکل دارند یا رفتارهای خود آسیب رسان از خود بروز می‌دهند (مانند اختلالات خوردن و اختلالات مصرف مواد و.. ) کمک میکند.
همچنین گاهی اوقات برای درمان اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نیز مؤثر است.
درمان شناختی ــ رفتاری (CBT) یک رویکرد درمانی است که به افراد کمک میکند بفهمند افکار چگونه بر احساسات و رفتارها تأثیر می‌گذارند. به مردم، زندگی در "لحظهی حال" را می‌آموزد و راه های سالم برای کنار آمدن با استرس، کنترل و تنظیم احساسات و بهبود روابطشان با دیگران ایجاد کنند.
✧ شواهد نشان داده است که DBT می‌تواند در درمان :
~ اختلالات خلقی
~ افکار خودکشی
~ برای تغییر الگوهای رفتاری مانند آسیب به خود
~ و مصرف مواد، مفید باشد.
رویکرد DBT به فرآیندی تبدیل شد که در آن درمانگر و مراجع با استراتژی‌های «پذیرش» و «تغییر» کار کرده و در نهایت آنها را متعادل و ترکیب میکنند.
هدف اصلی رفتار درمانی دیالکتیکی «ایجاد زندگیست که ارزش زیستن را داشته باشد.» و مقصود نهایی کمک به شماست به طوری که:
احساسات دشوار خود را درک کرده، بپذیرید و مهارت های مدیریت آنها را بیاموزید.
سپس قادر به ایجاد تغییرات مثبتی در زندگی خود باشید.
✧ دیالکتیک
رویکرد درمانی DBT شامل یک فرایند فلسفی به نام «دیالکتیک» است.
دیالکتیک بر اساس این مفهوم استوار است که همه چیز از تضاد ایجاد میشود و اینکه تغییر زمانی اتفاق می‌افتد که "گفتگویی" بین نیروهای مخالف ایجاد شود.
در اصطلاحات آکادمیک، دیالکتیک را می‌توان به عنوان تز، آنتی تز و سنتز خلاصه کرد.
این فرایند سه فرضیه اساسی دارد:
~ همه چیز با هم ارتباط دارند.
~ تغییر، ثابت و اجتناب ناپذیر است.
~ می‌توان مخالفان را ادغام کرد و تقریب نزدیک تری از حقیقت را شکل داد.
در حالت کلی دیالکتیک به معنای تلاش برای درک شرایطی است که چگونه دو چیز به صورت کاملا متضاد، اما درست باشد.
برای مثال، پذیرش خود و تغییر رفتار ممکن است متناقض باشد.
اما DBT می‌آموزد که این امکان برای شما وجود دارد که به این دو هدف با هم دست یابید.
✧ سه مهارت بین فردی که DBT بر روی آنها متمرکز شده است عبارتند از:
احترام به خود، رفتار با "با دقت، علاقه، اعتبارسنجی و احترام" با دیگران و قاطعیت.
✔️در نظر بگیرید رفتار درمانی دیالکتیکیDBT یک نوع اصلاح شده از درمان شناختی رفتاری (CBT) است.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#DBT
گنجینه گپ روانشناسان
19 Oct, 10:37
✅ رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) چیست ؟
رفتاردرمانی دیالکتیکی یک رویکرد شناختی- رفتاری است که بر جنبه های روانی-اجتماعی درمان تاکید میکند. نظریه مبنای این رویکرد می‌گوید برخی از افراد مستعد آن هستند که به برخی از موقعیت‌های هیجانی به شیوه ای شدید و نا معمول واکنش نشان دهند. موقعیت‌هایی که بیشتر در روابط عاطفی، خانوادگی یا دوستانه یافت میشوند. نظریه DBT می‌گوید سطح برانگیختگی برخی افراد در چنان موقعیت‌هایی و در مقایسه با میانگین مردم سریعتر افزایش پیدا میکند، به سطح بالاتری از تحریک هیجانی می‌رسد و مدت زمانی بیشتری طول می‌کشد تا به سطح برانگیختگی پایه باز گردد.
افرادی که در آنها اختلال شخصیت مرزی تشخیص داده میشود نوسان‌های شدیدی در هیجاناتشان تجربه میکنند، دنیا را سیاه و سفید می‌بینند و به نظر می‌رسد که از یک بحران به بحران دیگری وارد میشوند. افراد قلیلی در اطراف فردی که چنین وضعیت هیجانی خاصی دارد این واکنش‌ها را درک و فهم میکنند. در واقع بسیاری از آنها که متوجه نیستند خانواده شخص و همراهان دوران کودکی او هستند و هیجانات فرد را بی اعتبار میکنند. این شرایط باعث میشود تا فرد مذکور برای مقابله با آن نوسان‌های شدید و ناگهانی هیجان راهی برای مقابله نداشته باشد. رفتاردرمانی دیالکتیکی شیوه ای است که در آن مهارت‌های لازم برای حل این مسئله به فرد آموزش داده میشود.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#رفتار_درمانی_دیالکتیک
#DBT
رفتاردرمانی دیالکتیکی یک رویکرد شناختی- رفتاری است که بر جنبه های روانی-اجتماعی درمان تاکید میکند. نظریه مبنای این رویکرد می‌گوید برخی از افراد مستعد آن هستند که به برخی از موقعیت‌های هیجانی به شیوه ای شدید و نا معمول واکنش نشان دهند. موقعیت‌هایی که بیشتر در روابط عاطفی، خانوادگی یا دوستانه یافت میشوند. نظریه DBT می‌گوید سطح برانگیختگی برخی افراد در چنان موقعیت‌هایی و در مقایسه با میانگین مردم سریعتر افزایش پیدا میکند، به سطح بالاتری از تحریک هیجانی می‌رسد و مدت زمانی بیشتری طول می‌کشد تا به سطح برانگیختگی پایه باز گردد.
افرادی که در آنها اختلال شخصیت مرزی تشخیص داده میشود نوسان‌های شدیدی در هیجاناتشان تجربه میکنند، دنیا را سیاه و سفید می‌بینند و به نظر می‌رسد که از یک بحران به بحران دیگری وارد میشوند. افراد قلیلی در اطراف فردی که چنین وضعیت هیجانی خاصی دارد این واکنش‌ها را درک و فهم میکنند. در واقع بسیاری از آنها که متوجه نیستند خانواده شخص و همراهان دوران کودکی او هستند و هیجانات فرد را بی اعتبار میکنند. این شرایط باعث میشود تا فرد مذکور برای مقابله با آن نوسان‌های شدید و ناگهانی هیجان راهی برای مقابله نداشته باشد. رفتاردرمانی دیالکتیکی شیوه ای است که در آن مهارت‌های لازم برای حل این مسئله به فرد آموزش داده میشود.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#رفتار_درمانی_دیالکتیک
#DBT
گنجینه گپ روانشناسان
18 Oct, 20:30
«هر روانشناسی در این کشور باید شاعر باشد»
دانشگاه بین المللی شعر ساده ترین مسیر را با متد جدید جهت آموزش همه فارسی زبانان مهیا کرده است
جهت آموزش وارد گروه تلگرام شوید و بسیار ساده اما حرفه ای آموزش ببینید
در دانشگاه شعر صفر تا صد یعنی فنون و جنون شعر را تنها در بیست ساعت یاد بگیرید
@Amoozeshesheer
همه شما می توانید ساعت چهارم کارگاه غزل بنویسید
برای اولین بار در تاریخ ادبیات فارسی،
آموزش شعر در دانشگاه بین المللی شعر
#دانشگاه_بین_المللی_شعر
@Amoozeshesheer
دانشگاه بین المللی شعر ساده ترین مسیر را با متد جدید جهت آموزش همه فارسی زبانان مهیا کرده است
جهت آموزش وارد گروه تلگرام شوید و بسیار ساده اما حرفه ای آموزش ببینید
در دانشگاه شعر صفر تا صد یعنی فنون و جنون شعر را تنها در بیست ساعت یاد بگیرید
@Amoozeshesheer
همه شما می توانید ساعت چهارم کارگاه غزل بنویسید
برای اولین بار در تاریخ ادبیات فارسی،
آموزش شعر در دانشگاه بین المللی شعر
#دانشگاه_بین_المللی_شعر
@Amoozeshesheer
گنجینه گپ روانشناسان
16 Oct, 06:58
#سوال
سلام من ۳۵ سالمه و بشدت وابسته مادر و برادرم هستم و بخاطر ماموریت باید برم شهر دیگه،استرس گرفتم جوری که اشتها ندارم،بی خوابم و حالم خوب نیست و عرق سرد میکنم وابستگی به شهر خانواده اذیتم میکنه،لطفا راهنمایی بفرمایید.ضمنا مجرد هستم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
سلام من ۳۵ سالمه و بشدت وابسته مادر و برادرم هستم و بخاطر ماموریت باید برم شهر دیگه،استرس گرفتم جوری که اشتها ندارم،بی خوابم و حالم خوب نیست و عرق سرد میکنم وابستگی به شهر خانواده اذیتم میکنه،لطفا راهنمایی بفرمایید.ضمنا مجرد هستم
#پاسخ جناب آقای ابوالفضل دادخواه کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، درمانگر شناختی/رفتاری
گنجینه گپ روانشناسان
14 Oct, 06:32
#سوال
من اهورا ۲۰ ساله هستم از ۷ سالگی برای سرگرمی شطرنج بازی میکنم اما یک مشکلی باعث تلخ شدن این سرگرمی میشه این مشکل استرس هست باعث میشه بجای فکر کردن به حرکت بهتر درگیر کنترل استرس بشم (دست و سرم میلرزه، تپش قلبی میگیرم، نفس هام صدا دار میشه) که در این موضوع موفق نیستم و حرکاتی رو در شطرنج انتخاب میکنم که برای یک بچه هم آشکار هست این حرکت اشتباه هست، میدونم استرس هم نیازه و نمیشه از بین ببریمش ولی چطور میشه در این شرایط تا حد ممکن کنترل کرد
سلام همراه عزیز
بیان کردید برای سرگرمی شطرنج بازی می کنید اما به نظر میرسه این بازی و داشتن عملکرد بی نقص و بردن براتون تا حدی جدی هست که دچار استرس میشید و روی عملکردتون تاثیر منفی میگذاره . تلاش برای کنترل یا سرکوب اضطراب و استرس به شما کمک نمیکنه و حتی میتونه نتیجه برعکس داشته باشه. سعی کنید افکاری که در شرایط استرس بازی از ذهنتون عبور میکنه رو شناسایی و یادداشت کنید. چون افکار و باورهای شما مستقیما بر احساسات و عملکرد شما تاثیرگذار هستن . تکنیک های مختلفی میتونه در این زمینه به شما کمک کنه خصوصا تکنیک های ذهن آگاهی که اگر تمایل به مشاوره داشته باشید میتونیم در موردشون صحبت کنیم .
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
من اهورا ۲۰ ساله هستم از ۷ سالگی برای سرگرمی شطرنج بازی میکنم اما یک مشکلی باعث تلخ شدن این سرگرمی میشه این مشکل استرس هست باعث میشه بجای فکر کردن به حرکت بهتر درگیر کنترل استرس بشم (دست و سرم میلرزه، تپش قلبی میگیرم، نفس هام صدا دار میشه) که در این موضوع موفق نیستم و حرکاتی رو در شطرنج انتخاب میکنم که برای یک بچه هم آشکار هست این حرکت اشتباه هست، میدونم استرس هم نیازه و نمیشه از بین ببریمش ولی چطور میشه در این شرایط تا حد ممکن کنترل کرد
سلام همراه عزیز
بیان کردید برای سرگرمی شطرنج بازی می کنید اما به نظر میرسه این بازی و داشتن عملکرد بی نقص و بردن براتون تا حدی جدی هست که دچار استرس میشید و روی عملکردتون تاثیر منفی میگذاره . تلاش برای کنترل یا سرکوب اضطراب و استرس به شما کمک نمیکنه و حتی میتونه نتیجه برعکس داشته باشه. سعی کنید افکاری که در شرایط استرس بازی از ذهنتون عبور میکنه رو شناسایی و یادداشت کنید. چون افکار و باورهای شما مستقیما بر احساسات و عملکرد شما تاثیرگذار هستن . تکنیک های مختلفی میتونه در این زمینه به شما کمک کنه خصوصا تکنیک های ذهن آگاهی که اگر تمایل به مشاوره داشته باشید میتونیم در موردشون صحبت کنیم .
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
گنجینه گپ روانشناسان
13 Oct, 12:45
اگه شما هم درگیر بیش‌فکری یا اورثینک (Overthinking) هستید و نمی‌دونید چطور میشه این مغز پرسروصدا رو برای لحظاتی خاموش کرد!،
تو این پست قراره که ۱۴ روش کوتاه، موثر و مبتنی بر شواهد واسه غلبه کردن به این مشکل رو با هم مرور کنیم.
۱. با خود نظارتی ببین کی!، کجا و تو چه شرایطی بیشترین میزان فکر و خیال میاد سراغت! و در لحظه مچ خودت رو بگیر؛ مثل اینکه یهو به خودت بیای و بگی "اوه، باز دارم به چیزهای بیخود فکر میکنم".
📌روش دوم؛ افکارت رو به چالش بکش. ببین واقعاً کمکی هم بهت میکنن!
۳. نفس عمیق بکش: اجازه بده کورتیزول و نوراپی‌نفرین بدنت بیاد پایین و بدن از حالت جنگ و گریز خارج شه و در حالت آرامش قرار بگیره.
۴. یه وقت‌هایی دنبال راه حل باش. مثلاً به جای اینکه بگی "چرا این اتفاق افتاد؟"، بپرس "الان چیکار میتونم بکنم؟"...
۵. با قلم و کاغذ رفیق باش! یه چند لحظه از روز رو که متوجه شدی بیشترین میزان فکر و خیال رو تو اون لحظات داری انتخاب کن، بشین هرچی به ذهنت میرسه رو بیار روی کاغذ…✍🏻.
۶. ذهن‌آگاهی و ریلکسیشن رو تمرین کن؛ یعنی سعی کن تو لحظه حال زندگی کنی و تمرکزت رو ببر روی حواس
پنج‌گانه‌ت…
۷. به مغزت قول فکر کردن سر یه ساعت مشخص رو بده!. مثلاً وقتی افکار اومدن سراغت خودآگاهانه بگو؛ الان وقتش نیست، می‌نویسم روی کاغذ که حوالی ۸ شب به این افکار بپردازم🧠.
۸. وقتی دیدی فکرها ول کنت نیستن!، پاشو یه کاری بکن. قدمی بزن!، مشغول صحبت
شو...
۹. به تصویر بزرگتر زندگیت نگاهی بنداز!، ببین این مسئله ۵ سال دیگه چقدر مهمه!؟، کجای زندگیته اصلا!
۱۰. از زاویه دیگه به افکارت نگاه کن: سعی کن فکر و خیال‌ها رو از دید یه آدم دیگه ببینی. اون به جای تو بود چی می‌گفت!، چیکار میکرد!...
۱۱. خودشفقتی رو تمرین کن و با خودت مهربون باش و یه وقت‌هایی خودت رو بغل کن. مثل والدی که عاشقانه بچه‌ش رو در اغوش میگیره و میگه؛ همه اشتباه میکنن، مهم اینه که ازش درس بگیری و تکرارش نکنی.
۱۲. منتقد درونت رو بشناس؛ این رو تو درسنامه عزت نفس کامل بازش کردم.
۱۳. کمک بگیر؛ یه روان امن پیدا کن و از افکارت حرف بزن. نذار بمونن تو سینه‌ت و تبدیل به اضطراب‌هات شن.
۱۴. حواست به خوابت، خوراک، تحرک بدنی و اطرافیانت بیشتر باشه. چیزهایی که شاید اهمیت ندی ولی، به شدت روی ما اثر دارن...
📌مخلص کلام اینکه؛
”بیش‌فکری یا اورثینک غیر از اینکه خواب رو از چشمات و سلامت روان رو از زندگیت بگیره!، چیزی به زندگیت اضافه نمیکنه!، ببین کدوم راه حل برات بیشتر جواب میده و خاموشش کن!، تا قبل از اینکه فرسوده‌ت کنه“.
📌دکتر امانی
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#اورتینکینگ
#بیش_فکری
تو این پست قراره که ۱۴ روش کوتاه، موثر و مبتنی بر شواهد واسه غلبه کردن به این مشکل رو با هم مرور کنیم.
۱. با خود نظارتی ببین کی!، کجا و تو چه شرایطی بیشترین میزان فکر و خیال میاد سراغت! و در لحظه مچ خودت رو بگیر؛ مثل اینکه یهو به خودت بیای و بگی "اوه، باز دارم به چیزهای بیخود فکر میکنم".
📌روش دوم؛ افکارت رو به چالش بکش. ببین واقعاً کمکی هم بهت میکنن!
۳. نفس عمیق بکش: اجازه بده کورتیزول و نوراپی‌نفرین بدنت بیاد پایین و بدن از حالت جنگ و گریز خارج شه و در حالت آرامش قرار بگیره.
۴. یه وقت‌هایی دنبال راه حل باش. مثلاً به جای اینکه بگی "چرا این اتفاق افتاد؟"، بپرس "الان چیکار میتونم بکنم؟"...
۵. با قلم و کاغذ رفیق باش! یه چند لحظه از روز رو که متوجه شدی بیشترین میزان فکر و خیال رو تو اون لحظات داری انتخاب کن، بشین هرچی به ذهنت میرسه رو بیار روی کاغذ…✍🏻.
۶. ذهن‌آگاهی و ریلکسیشن رو تمرین کن؛ یعنی سعی کن تو لحظه حال زندگی کنی و تمرکزت رو ببر روی حواس
پنج‌گانه‌ت…
۷. به مغزت قول فکر کردن سر یه ساعت مشخص رو بده!. مثلاً وقتی افکار اومدن سراغت خودآگاهانه بگو؛ الان وقتش نیست، می‌نویسم روی کاغذ که حوالی ۸ شب به این افکار بپردازم🧠.
۸. وقتی دیدی فکرها ول کنت نیستن!، پاشو یه کاری بکن. قدمی بزن!، مشغول صحبت
شو...
۹. به تصویر بزرگتر زندگیت نگاهی بنداز!، ببین این مسئله ۵ سال دیگه چقدر مهمه!؟، کجای زندگیته اصلا!
۱۰. از زاویه دیگه به افکارت نگاه کن: سعی کن فکر و خیال‌ها رو از دید یه آدم دیگه ببینی. اون به جای تو بود چی می‌گفت!، چیکار میکرد!...
۱۱. خودشفقتی رو تمرین کن و با خودت مهربون باش و یه وقت‌هایی خودت رو بغل کن. مثل والدی که عاشقانه بچه‌ش رو در اغوش میگیره و میگه؛ همه اشتباه میکنن، مهم اینه که ازش درس بگیری و تکرارش نکنی.
۱۲. منتقد درونت رو بشناس؛ این رو تو درسنامه عزت نفس کامل بازش کردم.
۱۳. کمک بگیر؛ یه روان امن پیدا کن و از افکارت حرف بزن. نذار بمونن تو سینه‌ت و تبدیل به اضطراب‌هات شن.
۱۴. حواست به خوابت، خوراک، تحرک بدنی و اطرافیانت بیشتر باشه. چیزهایی که شاید اهمیت ندی ولی، به شدت روی ما اثر دارن...
📌مخلص کلام اینکه؛
”بیش‌فکری یا اورثینک غیر از اینکه خواب رو از چشمات و سلامت روان رو از زندگیت بگیره!، چیزی به زندگیت اضافه نمیکنه!، ببین کدوم راه حل برات بیشتر جواب میده و خاموشش کن!، تا قبل از اینکه فرسوده‌ت کنه“.
📌دکتر امانی
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#اورتینکینگ
#بیش_فکری
گنجینه گپ روانشناسان
13 Oct, 11:50
💢چند ویژگی از زنانی که به دلیل طرحواره محرومیت هیجانی محبت بی تناسب دارند:
🔹زنانی که محبت بی تناسب دارند اغلب متعلق به خانواده های ناسالم و بدکارکردی هستند که نیاز های احساسی شان مرتفع نگردیده است.
🔹وقتی به اندازه کافی محبت نمی بینید و مورد توجه قرار نمی گیرید، نیاز ارضاء نشده خود را با محبت کردن بیش از اندازه به ویژه به مردانی که به شکلی محتاج به نظر می رسند، جبران می کنید.
🔹تحت تاثیر ترس از تنها ماندن و ترک شدن به هر کاری تن می دهید تا روابطتان متلاشی نشود در مورد مرد مورد نظر تان، هر اندازه تلاش کنید زیاد نیست، هر اندازه وقت بگذارید مهم نیست، هر اندازه خرج کنید باز کم خرج کرده اید.
🔹بیش از ۵۰ درصد مسئولیت، احساس گناه و تقصیرات مربوط به روابط را خود بر عهده می گیرید.
خود را مستحق خوشبختی نمی دانید. به جای آن احساس می کنید که باید حق لذت بردن از زندگی را به شما بدهند.
🔹شما از آن جهت که در کودکی امنیت خاطر نداشته اید به شدت نیاز دارید که مردان و روابط خود با آنها را کنترل کنید و شما در پس نقاب «مفید و یاور بودن» می خواهید اشخاص را در زندگی تان کنترل کنید.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#طرحواره_های_ناسازگار
#طرحواره
#طرحواره_درمانی
🔹زنانی که محبت بی تناسب دارند اغلب متعلق به خانواده های ناسالم و بدکارکردی هستند که نیاز های احساسی شان مرتفع نگردیده است.
🔹وقتی به اندازه کافی محبت نمی بینید و مورد توجه قرار نمی گیرید، نیاز ارضاء نشده خود را با محبت کردن بیش از اندازه به ویژه به مردانی که به شکلی محتاج به نظر می رسند، جبران می کنید.
🔹تحت تاثیر ترس از تنها ماندن و ترک شدن به هر کاری تن می دهید تا روابطتان متلاشی نشود در مورد مرد مورد نظر تان، هر اندازه تلاش کنید زیاد نیست، هر اندازه وقت بگذارید مهم نیست، هر اندازه خرج کنید باز کم خرج کرده اید.
🔹بیش از ۵۰ درصد مسئولیت، احساس گناه و تقصیرات مربوط به روابط را خود بر عهده می گیرید.
خود را مستحق خوشبختی نمی دانید. به جای آن احساس می کنید که باید حق لذت بردن از زندگی را به شما بدهند.
🔹شما از آن جهت که در کودکی امنیت خاطر نداشته اید به شدت نیاز دارید که مردان و روابط خود با آنها را کنترل کنید و شما در پس نقاب «مفید و یاور بودن» می خواهید اشخاص را در زندگی تان کنترل کنید.
@gap_ravanshenasan
@gp_ravanshenasan
#طرحواره_های_ناسازگار
#طرحواره
#طرحواره_درمانی
گنجینه گپ روانشناسان
13 Oct, 09:11
#سوال
سلام وقتتون بخیر
من یه چند ماهی هست که دچار اضطراب شدم یعنی حتی یه صحبت ساده میخوام انجام بدم اضطراب و استرس میگیرم نمیتونم صحبت بکنم
چیکار باید بکنم که برطرف بشه؟؟
سلام وقت بخیر
نیاز به پرسش سوالات بیشتری هست برای بررسی سابقه ، زمینه و علائم اضطراب و استرسی که تجربه میکنید و اینکه علاوه بر مورد صحبت کردن ، آیا در سایر موضوعات و فعالیت ها هم این اضطراب و استرس وجود داره یا خیر . در صورت تمایل به هماهنگی وقت مشاوره ، آیدی من رو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
سلام وقتتون بخیر
من یه چند ماهی هست که دچار اضطراب شدم یعنی حتی یه صحبت ساده میخوام انجام بدم اضطراب و استرس میگیرم نمیتونم صحبت بکنم
چیکار باید بکنم که برطرف بشه؟؟
سلام وقت بخیر
نیاز به پرسش سوالات بیشتری هست برای بررسی سابقه ، زمینه و علائم اضطراب و استرسی که تجربه میکنید و اینکه علاوه بر مورد صحبت کردن ، آیا در سایر موضوعات و فعالیت ها هم این اضطراب و استرس وجود داره یا خیر . در صورت تمایل به هماهنگی وقت مشاوره ، آیدی من رو از ادمین دریافت کنید
#پاسخ سرکار خانم نیره آزادی نقش کارشناس ارشد مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی
روانشناس | مشاور خانواده و ازدواج
6,733
subscribers
495
photos
253
videos
