غزل و دوبیتی

@ghazalvadobaity


🌸 خوش آمدید 🌸

سینه ی تنگ من و
بار غم او ،
هیهات !…
مرد این بار گران نیست،
دل مسکینم…

#حافظ

انتقادات و پیشنهادهای خود را ب آیدی زیر ارسال کنید .

@sehrgosha11
با تشکر 🙏🌹

.

غزل و دوبیتی

23 Oct, 12:44


افتـاده‌ ام بـه پای خودم گریه می‌کنم
از دردِ ماجـرای خـودم گـریـه می‌کنم

دنیـا شکست پشتِ مـرا، زیـرِ بارِ درد
گاهۍخودم به جاۍخودم گریه میکنم

در اوجِ بی کسی، نفسم تیـر می‌ کشد
از دستِ آشنـای خودم گریـه می‌ کنم

دریـای درد روی دلـم بـاد کرده است
از حجمِ زخم های خودم گریه می‌ کنم

دنیـا چـرا بـه روی دلـم پـا گذاشتی؟
از بغضِ هر دعای خودم گریه می‌ کنم

دوری، فراق، حسرتِ شبهای بی کسی
از غـربتِ صدای خـودم گریـه می‌کنم

دورِ مـرا قبیـله‌ ی کرکس گرفته است
از گـرمیِ هـوای خودم ، گریه می‌ کنم

راهی نمانـده غیـرِ نگاهت، بـرای من
حالا خودم بـرای خودم، گریـه می‌کنم

#پرستش_مددی

غزل و دوبیتی

23 Oct, 12:43


برای فتح تو ترفند من یقینی نیست
که ناشناخته‌تر از تو سرزمینی نیست

تو باردار هزار احتمال مجهولی
که در هوای تو امکان پیش‌بینی نیست

بیا به متن مضامین عشق برگردیم
مناسب من و تو حاشیه‌نشینی نیست

به گریه رفتم و گفتم که دوستت دارم
ولی به بدرقه‌ی اشک آستینی نیست

تمام مردم دنیا به دین خود باشند
برای من که مقدس‌تر از تو دینی نیست

هادی_محمدحسنی

غزل و دوبیتی

23 Oct, 10:46


به نظاره‌ای‌ست قانع، نظر از تو گاه‌گاهی
چه کنم گرت نبینم، منم و همین نگاهی

ز تو هیچ کم نگردد که ز راه دلنوازی
نظری کنی به عاشق، نه همیشه گاه‌گاهی

به فراق کرده‌ام خو، به هلاک بسته‌ام دل
به امید وصل هرگز، ننشسته‌ام به راهی

چه خبر تو را ز دردم که مرا ز ناتوانی
نه به رخ ز دیده اشکی، نه به لب رسیده آهی

چه عجب گرت نباشد خبری ز درد عنوان
که هنوز نالۀ او به دلت نکرده راهی.

#عنوان_تبریزی

.

غزل و دوبیتی

23 Oct, 10:45


صد طبیب امد ندانست درد این شوریده دل
کیستی تا امدی صد درد ما درمان بشد


#راحم_تبریزی

.

غزل و دوبیتی

23 Oct, 09:00


پر از سڪوتم و حرفے براے گفتن نیست
ڪسے شریڪِ سڪوتِ شبانہ یِ من نیست

ببین ڪہ نیمہ ے شعرم بہ درد چسبیده...
ڪہ لالہ لحظہ ے مردن، بدون لادن... نیست

چہ زخم ها ڪہ نبودت نمڪ بہ آن ها زد
تنے ڪہ درد چشیده،ڪہ نام آن تن نیست

شڪارِ در قفسِ بغضِ سالها مدفون
مرا شڪستہ سڪوتم،نیازِ ڪشتن نیست

شڪوهِ سروم و هر روز جان بہ لب شدہ ام
ڪویر،جاے بهار و جوانہ ڪردن نیست

گرفتہ قامت شب را قیامت ظلمت
ڪسے بہ فڪر طلوعِ ستاره_ قطعا_ نیست

شریڪِ خلوتِ تنهایے ام دلم تنگ است
براے گریہ بہ جز شانہ ے تو مأمن نیست

فروغِ شعلہ ے فانوسِ دل،بیا ڪہ هنوز
ڪسے شریڪِ سڪوتِ شبانہ ے من نیست

#حسین_رمضانپور

غزل و دوبیتی

23 Oct, 09:00


گر مرا حاڪم ڪنند ..... بر شهر عشق
روے هر دروازہ اے ، لوح محبت میزنم

بهر هر دل.......... دلبرم باشد یڪی
مهر باطل روے هر ،نوع خیانت میزنم

سخت میگردم.....همہ بازار شهر
تاجران بے وفایے را،بہ زندان میڪنم

بے نقاب آیند همه....در شهر من
با نقاب هرڪس ببینم ، چهرہ ویران میڪنم

گرگها در جاے خود.....برہ اهو جاے خود
گر روند در جلد هم ، واللہ رسوا میڪنم

عاشقان رامیدهم........فرمان برحڪم وفا
بے وفایان را ز شهر،حتما گریزان میڪنم

با عدالت میزنم......تڪیہ بہ تخت حاڪمی
باعث بد نامے عشق را پریشان میڪنم....

#لاادرے

غزل و دوبیتی

23 Oct, 08:42


عشق، نگشوده طلسمی است که بر دل بستند
آه از این عقدهٔ آسان که چه مشکل بستند

گرچه صید قفسم کی روم از خاطرِ دام؟
به هواداری من عهد به یک دل بستند

عشق: موجی است که ساغر کشِ گردابِ فناست
لب این بحر، ز خمیازهٔ ساحل بستند

جگر صیدِ حرم، سوزِ شهیدان وفا
اوّل احرام به نقش پی قاتل بستند

شدم آواره و بی دام ندیدم طرفی
پایم از رشتهٔ صد راه به منزل بستند

رخصت گفت و شنید از نگهت داشت اسیر
دل و جان، راهش از اندیشهٔ باطل بستند

#اسیر_شهرستانی
.

غزل و دوبیتی

23 Oct, 08:39


غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبود
من‌که پیشانی نوشتم جز پریشانی نبود

همدمی ما بین آدم‌ها اگر می‌یافتم
آه من در سینه‌ام یک عمر زندانی نبود

#علیرضا_بدیعی

.

غزل و دوبیتی

23 Oct, 08:36


در دلم احساس باران خورده دارم ،میخری؟
یک گلستان من گل پژمرده دارم ،میخری؟

در فراقش سوخت احساس نجیبم ای رفیق
توی سینه یک دل افسرده دارم،میخری؟

آری هر روز و شبم درگیر جنگ و ماتم است
صد شهید نوجوان برگرده دارم ، میخری؟

نه نگفتم عاشقم ،ای دوست من وابسته ام
من هزاران شعر پیکان خورده دارم،میخری؟

کودکی از سر گذشته، بی خیال خاطرات
یک قلم، یک دفتر دل مرده دارم،میخری؟

گفتم از یاران هزاران زخم دارم یادگار
یک زمستان بغض سرما خورده دارم،میخری؟

عمر کوتاه است آری درحد و اندازه نیست
من هزاران حسرت نشمرده دارم میخری

#امیر_اخوان

.

‌‎

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:42


بس است هر چه کشیدم از این زمانه بس است
ستون پشت مرا نشکنید شانه بس است


کلام چیست بجز حرف‌های چسبیده؟
برای شاعر لب دوخته ترانه بس است

نشد به پای هدف تیر طاقتم بخورد
برای بخت سیاهم همین نشانه بس است

به خون دل زده‌ام نان و سیر از جانم
نشستنم به تماشای سفره‌خانه بس است

فروختم به شما مفت، زندگانی را
جناب مرگ! ضرر می‌کنید! چانه بس است


#مریم_حسین_زاده

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:41


وقتی نگاهت، چشم هایم را صدا کرد،
هم شعر و هم شاعر، به عشقت مبتلا کرد

دیدم نگاه توست،  چنگیزی طمعکار!
تاریخ می داند چه با جغرافیا کرد؟!

جان و دلم را  دشت دیدی، مرد مومن!
دستت، شد اسبی و  نگویم که چه ها کرد!

هی شعر گفتم، شعر گفتم، شعر گفتم
عطر تو در اشعار من، محشر به پا کرد

من ،شبزده!چشمانِ توخورشید خاور،
این شاعر افسرده را هی شب نما کرد!

عریان شده افکار و شعرم، از حضورت
جانا چه کردی که قلم  افسار وا کرد؟

من غرق آغوشت شدم. دریا شدی تو
آن موج ها، یک شاعری را ناخدا کرد

فردا از این شاعر بگویند اشنایان
چشمان مردی، شاعری را، نا"خدا" کرد!

#رضوان_کریمی

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:41


مَن کیستم؟ غریبی، از وصلْ بی‌نصیبی
هجرانِ یار دیده، دور از دیار مانده...

#هلالی_جغتایی

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:41


و من به هیئت پیراهنی به یک بدنم
و سا‎هاست که مشغول پیرتر شدنم

تمام مردم این‎سوی شیشه معتقدند
که بس‎که بی‎سروپایم، شبیه پیرهنم

مرا تو را به‎خدا یک نفر پسند کند
مرا که هدیه‎ی ناقابلی برای زنم

شبی تو می‎رسی از پشت پنج‎شنبه‎ی بعد
نگاه می‎کنی از پشت ویترین به تنم

_ سلام! قیمت این چارخانه‎ها چند است؟
_ علیک! چاره‎ی آن چار بوسه از دهنم

قبول می‎کنی و می‎روی اتاق پرو
و توی آینه تنها تو من، تو من، تو منم

میان پیکر ما هفت تکمه فاصله است
و هفت ثانیه‎ی بعد، با تو می‎بدنم

شبی تو می‎روی از ذهن جمعه‎ها، آنگاه
چگونه خانم شلوار! از تو دل بکنم؟

«تو» رفت! نوبت این جالباسی پیر است
چقدر بی‎سر و پایم، چقدر مثل منم

#علیرضا_بدیع

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:41


من با خودم کنار تو یک لشکریم نه؟!
از هرچه هست در دو جهان هم، سریم نه؟!

باهم کنار ابر به خورشید می‌رسیم
اما جدا شبیه گلِ پرپریم نه؟!

ما تیک و تاکِ ساعتِ "دورت بگردم"ایم
از ثانیه به ثانیه دل می‌بریم نه

خندیده‌ایم و میوه‌ی فصل است حاصلش
در کار های ساده‌ی خود، نوبریم! نه؟!

آری زبانِ شعر به دستورِ عشق بود
آیینه‌ی شکسته‌دلِ قیصریم نه؟!

از ما گذشت هر که به دیدارِ ما رسید
انگار بابِ ساختن سردریم نه؟!

#علی_سمرقندی

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:40


‌‌برای توصیف صبح
به چیدمان واژه‌ها نیاز نیست
صبح ، حس زیبایی‌ست
وقتی به یادت
لبخندی کوچک
بر لب‌هایم می‌نشیند.

#یوسف_آذرتاش

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:39


.

صبح مسافری ست
باچمدانی پرازلبخنـد..
کافیست عاشقـانه
به استقبالش بروی

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:38


.


خنده ی صبحگاهت
شروع زندگی ست
در رگ خشک بودنم

هر صبح می دوی
چون خون گرم
در سلول به سلول تنم

از نبضخند حضورتو
تازه مـــی شود هــر صبح،روح
در کالبد مرده ی بی همدمم...

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:36


درود بر شما صبح بخیر

وقتی ناراحتی، ميگن خدا اون بالا هست...
وقتی نا اميدی،ميگن اميدت به خدا باشه
وقتی مسافری،ميگن خدا پشت و پناهت
وقتی مظلوم باشی،ميگن خدا جای حق نشسته
وقتی گرفتاری،ميگن خدا همه چيو درست ميکنه
وقتی هدفی تو دلت داری ، ميگن از تو حرکت از خدا برکت ، پس وقتی خدا حواسش به همه و همه چی هست...ديگه غصه چرا . . .
روزتون پراز امید و در پناه خدا

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:33


🌼امیدوارم
🍉سماور زندگیتون همیشه
🌼بجوشه و چای
🍉عمرتون حسابی دم بکشه

🌼و قندون لحظه هاتون
🍉همیشه شیرین کامتون کنه

🌼صبح زیبای پاییزیتون بخیرو خوشی☕️



🌼🍂

غزل و دوبیتی

23 Oct, 05:33


سـ🍁ـلام
صبح چهارشنبه
پاییزیتون بخیر و نیکی🍁
امروزتان
متبرک به نگاه خدا🍁
و طلوعی
از عشق و لبخند الهی🍁
روزگارتان سرشار
از مهر یزدان پاک🍁
نیکی، درستی،
شادی و خوشبختی
سکان زندگیتان باشد 🍁

.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌