از دردِ ماجـرای خـودم گـریـه میکنم
دنیـا شکست پشتِ مـرا، زیـرِ بارِ درد
گاهۍخودم به جاۍخودم گریه میکنم
در اوجِ بی کسی، نفسم تیـر می کشد
از دستِ آشنـای خودم گریـه می کنم
دریـای درد روی دلـم بـاد کرده است
از حجمِ زخم های خودم گریه می کنم
دنیـا چـرا بـه روی دلـم پـا گذاشتی؟
از بغضِ هر دعای خودم گریه می کنم
دوری، فراق، حسرتِ شبهای بی کسی
از غـربتِ صدای خـودم گریـه میکنم
دورِ مـرا قبیـله ی کرکس گرفته است
از گـرمیِ هـوای خودم ، گریه می کنم
راهی نمانـده غیـرِ نگاهت، بـرای من
حالا خودم بـرای خودم، گریـه میکنم
#پرستش_مددی