–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙– @fanfiction_land Channel on Telegram

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

@fanfiction_land


𝗪𝗲𝗹𝗰𝗼𝗺𝗲 𝘁𝗼 𝗼𝘂𝗿 𝘇𝗼𝗻𝗲 ✦ ִֶָ ۫ ˑ ֗

نویسنده می‌پذیریم.

— چنل خلاصه‌ی فیکشن‌ها:
– @FFL_Stories

— معرفی نویسنده‌ها:
– @FFL_Writers

— ناشناس‌هاتون:
– @FFL_Comments

— چنل‌های زیرمجموعه:
– @StayBySkz

— راهنما:
– #Guidance

FanFiction Land (Persian)

به کانال فن فیکشن لند خوش آمدید! اینجا یک جایگاه ویژه برای طرفداران داستان‌های خیالی و خلاقانه است. اگر شما هم علاقه‌مند به خواندن یا نوشتن فن فیکشن‌ها هستید، اینجا بهترین مکان برای شماست. در این کانال، نویسندگان مبتدی و حرفه‌ای می‌توانند داستان‌های خود را به اشتراک بگذارند و از بازخوردهای مثبت دیگر اعضا بهره‌مند شوند

همچنین، در کانال‌های زیرمجموعه ما می‌توانید داستان‌ها و نویسندگان محبوبتان را معرفی کنید و با دیگر اعضا درباره آنها بحث کنید. با ما باشید و تجربه‌ی جذاب خواندن و نوشتن فن فیکشن را به اشتراک بگذارید. پیوند اینجاست: @fanfiction_landnnآیا شما همیشه دوست داشته‌اید داستان‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید؟ جواب فن فیکشن لند است! اینجا تنها جایی است که شما می‌توانید احساسات و خلاقیت خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. فقط یک کلیک از فاصله‌ی شما فاصله داریم، پس بپیوندید و از دنیای فن فیکشن لذت ببرید.

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

26 Jan, 14:35


کامل‌ترین آرشیو مومنت‌‌های ایکانیک و پرطرفدار از سمی‌ترین برنامه‌ها با بهترین کیفیت از استری ‌STRAYKIDS کیدز🎖

توییت‌های فان و وایرال از نرمال‌ترین نامبروان‌های بیلبورد " پابو کیدز "🤡

میم‌های مود و سمی از استی‌های اینترنشنالویدیوهای #زیرخاکی و #سوتی از ولگردان کیپاپ استری کنیگز😭

ֺֺֺֺ ᩴ ֢ ֹ ᩘ 🥂 ⃗ ʬʬʬ https://t.me/+rjdZtNAoJ_BlZTFk ... ֶָ֪ ֺᨴ◦•◦•

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

26 Jan, 14:15


#FakeChat
↳ #ChangJin

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

26 Jan, 12:33


#Quote

مردى كه اينطور دلتنگته و برات مى‌نويسه مى‌دونه كجاى زندگيش ايستاده. نمی‌دونم اينطور فكر كردى يا نه اما من توى احساسم بهت گم نشدم الهه‌ی من. مى دونم كجا ايستادم و راه خروج رو هم مى بينم اما، اگه بخوام نفس بكشم و از نفس‌هام پشیمون نباشم همينجا درست‌ترين مكان براى حضورمه. جايگاه عاشقى كه از حالا براى تو زندگی مى‌كنه.

↳ #Happiless

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

25 Jan, 16:33


✮ #Idiots

Couples: #ChanHo, #ChangJin, #SeungIn, #JiLix
Genres: Fluff, Comedy
Author: #Emiko
Part: 18

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

25 Jan, 16:33


〔 #Fiction
↳ #Idiots
↳ Part 18

عذر خواهی راحت تر از اجازه گرفتنه.

◕ زمان آپ: شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

25 Jan, 14:17


〔#FakeChat
↳ #BaekSoo

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

25 Jan, 12:33


#OneBiteOfStory

دستش رو روی بازوی برهنه فلیکس حرکت می‌داد و همزمان آهنگی رو زیر لب زمزمه می‌کرد.
با این که اواسط دسامبر بود و هواشناسی هشدار کولاک رو بارها و بارها اعلام کرده بود، اما هیونجین با بالا تنه‌ای عریان روی تختش دراز کشیده و از پشت پنجره به بارش برف خیره شده بود.
- عزیزم؟
پسرک توی بغلش تکونی خورد و سرش رو روی قفسه سینه هیونجین جا به جا کرد.
- فلیکس من؟
پسر بزرگ‌تر با دست آزادش موهای طلایی فلیکس رو به آرومی نوازش کرد و بوسید.
- سردمه.
با شنیدن این حرف از بین لب‌های فلیکس، لحافش رو تا روی گردن اون پسر بالا کشید و محکم‌تر از قبل بدن ظریفش رو توی آغوشش فشرد.
- بیرون داره برف می‌باره.
پسرک توی بغلش، گونه‌اش رو به آرومی روی پوست برهنه‌اش کشید و با دستش گردن هیونجین رو نوازش کرد.
- دوست داری بریم قدم بزنیم؟ برف همه جا رو پوشونده و پیاده‌روها همون‌طوری شدن که دوست داری.
فلیکس به سختی پلک‌هاش رو از هم فاصله داد و با چشم‌هایی خمار به هیونجین نگاه کرد.
- نمی‌خوام.
- چرا؟ تو که پیاده‌روی توی هوای برفی رو دوست داشتی!
- ولی خوابیدن توی روز برفی کنار دوست پسرم رو بیشتر دوست دارم.
فلیکس بالا و پایین شدن قفسه سینه هیونجین رو حس می‌کرد و بدون دیدن چهره اون پسر می‌تونست حدس بزنه که در حال خندیدنه.
- پس دوست داری همینجوری کنار هم باشیم؟
- آره.
هیونجین باز هم موهای فلکیس رو بوسید و گونه‌اش رو نوازش کرد.
- اگه بخوای تا ابدیت هم می‌تونم این کار رو برات انجام بدم.

↳ #HyunLix

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Jan, 18:32


✮ #LID

─Couple: #SeungBin #2Min #Hyunin
─Genres: Fantasy, Romance,
─Author: #Monio
─Part: 05

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Jan, 16:16


یه بخش کوچولوی جدید و البته جذاب داریم با عنوان "فیک توییت" و هشتگ #FakeTweet ! میخوایم به بخشای چنل اضافش کنیم. اگه دوستش داشته باشید تعدادشم بیشتر میشه.

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Jan, 14:30


#FakeTweet
↳ #MinIn

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Jan, 12:31


#OneShot

𖥔Lost Crown Prince

Character: #DO
Genres: Historical, Fantasy
Author: #Shahrzad

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Jan, 12:31


#OneShot
↳ #Lost_Crown_Prince

من، دو کیونگسو، همون ولیعهد گم شده‌ای بودم که قرار بود برای پس گرفتن جایگاهم به کشورم برگردم.

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Jan, 08:32


میدونستید میتونید با این هشتگ ای‌یوهای کامل شدمونو بخونید؟ #AU
میدونستید هشتگ فیک چت کل فیک‌چتای تو چنلو (بیشتر از ۲۰۰ تا) با هر کاپل و گروهی براتون بالا میاره؟ #FakeChat
هشتگ #OneBiteOfStory هم کوتاه‌ترین و قشنگ‌ترین نوشته‌های چنلو براتون میاره! می‌تونید با هر کدوم احساسات مختلفی رو تجربه کنید.
میدونستید سعی میکنیم از هر کاپل یا گروهی که درخواست داشته باشید براتون بنویسیم؟
و فیکای بلندمون! بهترین قلما و بهترین داستانا رو دارن!
اگه سوالی دارید و میخواید فیک مدنظرتونو برای خوندن پیدا کنید فقط ازمون بپرسید! بیشتر از ۱۵۰ تا وانشات اینجاست و شاید ۹۰ تا فیکشن بلند کامل شده! بپرسید تا راهنماییتون کنیم خوشگلا!

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Jan, 16:35


✮ #Blue_Orchid

Couple: #WooSan
Genres: Historical, Romance, Smut
Author: #Zia
Part: 17

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Jan, 16:35


〔 #Fiction 〕
↳ #Blue_orchid
↳ Part 17

- امیدوارم دیر نشده باشه...


◕ زمان آپ: پنجشنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Jan, 16:33


✮ #Blue_Orchid

Couple: #ChanLix
Genres: Historical, Romance, Smut
Author: #Zia
Part: 17

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Jan, 16:32


〔 #Fiction 〕
↳ #Blue_orchid
↳ Part 17

- امیدوارم دیر نشده باشه...


◕ زمان آپ: پنجشنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Jan, 14:32


#FakeChat
↳ #ChanSoo

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

14 Jan, 18:42


✮ #Crisis_Of_Twenty_Years

Couple: #ChanLix, #MinSung
Genres: Comedy, Dram, Slice Of Life, Smut
Author: #Boom
Part: 34

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

14 Jan, 18:38


〔 #Fiction
↳ #Crisis_Of_Twenty_Years
↳ Part 34

همون بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک رویای شیرین باقی میمونه...

◕ زمان آپ: سه‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

14 Jan, 18:34


✮ #Crisis_Of_Twenty_Years

Couple: #ChanBaek, #SeKai
Genres: Comedy, Dram, Slice Of Life, Smut
Author: #Boom
Part: 34

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

14 Jan, 18:31


#Fiction
↳ #Crisis_Of_Twenty_Years
↳ Part 34

همون بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک رویای شیرین باقی میمونه...

◕ زمان آپ: سه‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

14 Jan, 16:38


✮ #Emperor_Priseline (Season 2)

Couples: #ChanBaek, #HunHan, #YiZhan, #KaiSoo
Genres: Angst, Romance, Action, Fantasy
Season 1: #Prince_Priseline
Author: #Oichi
Part: 32

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

14 Jan, 16:34


#Fiction
↳ #Emperor_Priseline (Season 2)
↳ Part 32

-بغلم... بغلم کن... چانیول... لطفا!
چانیول با لحنی که دلخوری به وضوح از آن هویدا بود خطاب به بکهیون لب زد: به زخمت فشار میاد... من همینجا...
-این زخم... منو نمیکشه... اما... دوری تو..‌. چرا!
چانیول هیچ ایده ای نداشت چطور باید بدون آسیب رساندن به تن رنجور معشوقش او را در آغوش بگیرد.
-نمیخوای... بغلم... کنی؟ یعنی اینقدر... ازم... متنفر...
+من فقط زیادی عاشقتم و... لعنت به این عشق که باعث میشه تا این حد در برابرت آسیب پذیر باشم.

◕ زمان آپ: سه‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

14 Jan, 14:35


#FakeChat
↳ #Exo

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

14 Jan, 12:37


#Quote

از بچگی... عاشق ستاره ها بودم. عاشق خیره شدن به اون نقطه های نورانی و چشم نواز که تو آسمون شب به زیبایی جلوه گری میکنن. اما امشب متوجه شدم... چشمای تو حتی از اون ستاره ها هم بی نقص تر و بی نظیر ترن... درخشان تر و. .. خیره کننده تر و... من عاشقتم جونگین.. عاشق خیره شدن به چشمای تو و... عاشق خلاصه شدن تمام دنیام... یه دنیای وسیع داخل این تیله های قهوه‌ای رنگ بی نقص... و این عشقه.

↳ #Emperor_Priseline

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

13 Jan, 16:40


✮ #Elder_Brother

─Couples: #ChanBaek #KaiBaek #TaehKook
─Genres: Romance, Angst
─Author: #Maranta
─Part: 18

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

13 Jan, 14:32


#FakeChat
↳ #ChanLix

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

10 Jan, 14:43


〔#FakeChat
↳ #EXOxSKZ

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

10 Jan, 12:33


〔 #OneShot

𖥔 Letters 𖥔

Couple: #ChangHo, #HyunLix, #ChanHo
Genres: Historical, Angst, Romance, Tragedy
Author: #Emiko

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

10 Jan, 12:32


〔 #OneShot
↳ #Letters

جنگ منصفانه بازی نمی‌کرد.
بعضی افراد سال ها زیر گلوله سالم میموندن و بعضی ها فرصت رفتن زیر اون گلوله ها نصیبشون نمیشد.
جنگ عادلانه نبود. خونه هارو خراب میکرد و خونواده‌ها رو عزادار.


✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

10 Jan, 08:37


نه واقعا اصلا بهش نمیومد انقد خوب باشه‌🥲 همشو یکی یکی چک کردم عالین🥹

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

09 Jan, 20:02


گفتین کیا امتحاناشون تموم شده؟ من هنوز امتحان دارم ولی حواسم بود اینو حتما بذارم که از دستش ندین😭

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

09 Jan, 14:31


〔 #FakeChat
↳ #SeKai

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

09 Jan, 12:38


#Quote

"چرا برای سلامتی و زنده بودن خانواده‌ی خودت دعا نکردی؟"
"خانواده‌ام مردن، من خانواده ای ندارم بچه. پلاک دور گردنم بعد از مرگم قرار نیست برای کسی جز هم رزمام فرستاده بشه. پس برای سلامتی اونا دعا میکنم!"

↳ #OneBiteOfStory

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

08 Jan, 18:34


✮ #Silent_Lotus

─Couple: #Hyunlix #Chanlix #2Min
─Genres: Psychology, Mystery, Romance, Angst, Love Triangel
─Author: #Monio
─Part: 10

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

08 Jan, 16:44


✮ #Ice_Vengeance

Couples: #BaekHan, #BaekSoo, #KaiLu, #BaekYeol, #ChanSoo
Genres: Angst, Romance, Action, Fantasy, Smut, Omegaverse, Mpreg
Author: #Oichi
Part: 38

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

08 Jan, 16:37


#Fiction
↳ #Ice_Vengeance
↳ Part 38

-آقا، برای همسرت میوه یخی بخر، تازه ی تازست، همین چند ساعت قبل از درختای باغچم چیدم، حتما ازشون خوشش میاد پس یه کیسه ازم بخر!
+از این... میوه های یخی... دوست داری؟
بکهیون با تردید خطاب به او پرسید و در جوابش، لوهان با لحنی تخس لب زد: کی ازت میوه خواست؟ احیانا الان نباید بهش بگی من همسرت نیستم؟
در جوابش، بکهیون تک خنده ای کرد و خطاب به دستفروش گفت: دیدی؟ از اینکه همسرم خطابش کردی دلخور شد پس ممنون، فعلا میوه...
-اما شما حلقه انداختید، اونم حلقه ی مقدس، هرکس از دور شما رو ببینه متوجه میشه جفت تقدیری هم هستید پس... چرا با خوردن میوه یخی، کام خودتون و ما رو شیرین نمی کنید؟

◕ زمان آپ: چهار‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

06 Jan, 20:03


ꜜ ₊˚⊹ 💒 محبوبترین و بروزترین چنل‌های استری‌کیدز ،
حتما دونه به دونه چک‌شون کن
💕 ཱི...

﹙𝗦𝗞𝗭 𝗙𝗜𝗖﹚📼
⋆ › 𖠗 فول فیکشن از همه ی کاپلای اسکیز
⊹ @SKZFICC

﹙𝗗𝗘𝗦𝗧𝗜𝗡𝗘𝗗﹚🩷
⋆ › 𖠗 فیکشن گرگینه‌ای مینسونگ
⊹ @DESTINED0

﹙𝗖𝗛𝗔𝗡𝗠𝗜𝗡 𝗖𝗘𝗡𝗧𝗘𝗥﹚📹
⋆ › 𖠗 سونگمین جلوی پدر چان چیکار کرد؟
⊹ @CHANMINCENTERAL

﹙𝗛𝗬𝗨𝗡𝗟𝗜𝗫 𝗢𝗥𝗦𝗔𝗬﹚🎟
⋆ › 𖠗 مانهوای اسمات هیونلیکس
⊹ @HYUNLIXORSAY

﹙𝗕𝗔𝗡𝗚𝗛𝗢 𝗥𝗢𝗢𝗠﹚🎥
⋆ › 𖠗مینهو باسنشو برا چان تکون داد؟
⊹ @BANGHOROOM

﹙𝗧𝗜𝗠𝗘𝗗 𝗢𝗨𝗧﹚💕
⋆ › 𖠗 فاکسینی و کیوی مورد علاقش
⊹ @HYUNJINYANGWORLD

﹙𝗠𝗘𝗢𝗪 𝗗𝗨𝗡𝗚﹚🎞
⋆ › 𖠗 ابراز مالکیت مینهو نسبت به سنجابش
⊹ @MEOWDUNG

﹙𝗟𝗜𝗫𝗜𝗘 𝗖𝗢𝗥𝗘﹚🌸
⋆ › 𖠗 کامل‌ترین منبع خبری لی فلیکس
⊹ @LIXIECORE

﹙𝗦𝗘𝗨𝗡𝗚𝗠𝗜𝗡 𝗧𝗜𝗠𝗘﹚🎙
⋆ › 𖠗 آپدیت‌های کامل پرنس کیم سونگمین
⊹ @SEUNGMINTIME

﹙𝗝𝗜𝗦𝗨𝗡𝗚 𝗗𝗥𝗘𝗔𝗠﹚💘
⋆ › 𖠗 هان جیسونگ، سنجاب کاراملی
⊹ @JISUNG8DREAM

﹙𝗦𝗞𝗭 𝗠𝗘𝗚𝗔𝗩𝗘𝗥𝗦𝗘﹚💽
⋆ › 𖠗 فن اسکیزه؟؟؟ MMA مبارز
⊹ @SKZ_MEGAVERSE

﹙𝗠𝗼𝘃𝗲 𝗣𝗹𝗲𝗮𝘀𝗲﹚🎀
⋆ › 𖠗 آپدیت های اوتی‌ایت و ادامه تور پسرا
⊹ @LILITHCREEP

﹙𝗧𝗢𝗚𝗘𝗧𝗛𝗘𝗥 𝗙𝗢𝗥 𝗘𝗩𝗘𝗥﹚🎤
⋆ › 𖠗 آیوی سوپرهات سونگین و هیونسونگ
⊹ @EIGHT_TO8

﹙𝗦𝗧𝗥𝗔𝗬 𝗦𝗧𝗔𝗬﹚🍧
⋆ › 𖠗 تیک تاکای هات و سکسی از همه اعضا
⊹ @STRAYTIKTOK

𐙚₊˚⊹𔘓 𝘚𝘵𝘳𝘢𝘺 𝘒𝘪𝘥𝘴 𝘛𝘢𝘣 : 𝘓𝘪𝘯𝘬

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

06 Jan, 14:31


#FakeChat
↳ #2Min

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

06 Jan, 12:34


#OneBiteOfStory

تار موهای ریخته روی صورتش رو به آرومی کنار زد. انگشتش رو از روی ابروهاش حرکت داد و از خط بینی تا خط لبهاش رو دنبال کرد. سرش رو برای بوسیدن لبهای برجسته پسر جلو برد و کوتاه بوسه زد.
با حس مور مور شدن صورتش چشماش رو باز کرد و نگاهش رو ثابت به رو به رو انداخت. چشمهای نیمه باز فرد مقابلش رو دید و حرکت دستهاش که به ارومی گونه و گردنش رو نوازش میکردن حس کرد.
لبخندی زد و دستهاش رو دور گردن مرد حلقه کرد.
_قرار نبود بذاری بیشتر بخوابم مستر؟
یه تای ابروش و بالا داد و سرش رو به پسرک نزدیکتر کرد.
_مگه خواب نیستی الان؟
دستش رو پشت گردن مرد فشار داد و بوسه‌ی محکمی روی چونه‌ش زد.
_این اسمش اجازه واسه خوابیدن نیست... دلبری کردنه هون!
تک خندی زد و سرش رو به سینه‌ی جونگین تکیه داد. گونه‌ش رو به آرومی روی قفسه‌ی سینه‌اش کشید و چشماش و بست.
_خب دیگه تکرار نمیکنم. بیا بخوابیم دوباره کیم.
انگشتش رو روی لاله‌ی گوش سهون کشید و فشار محکمی بهش داد.
_عمرا بذارم... بیدارم کردی، گردنم بگیر!

↳ #SeKai

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

05 Jan, 16:31


✮ #Bluphoria

Couples: #ChanLix, #HyunSung
Genres: Romance, Drama
Author: #Flourish
Part: 27

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

05 Jan, 16:30


#Fiction
↳ #Bluphoria
↳ Part 27

الماس‌ها همگیشون خیلی زیبا و درخشندن. هر وقت می‌بینمشون صورت من هم بی‌هیچ تردیدی می‌درخشه اما یادم میاره که درون من پر از سنگ‌هاییه که هیچ کدوم از جنس الماس نیستن.

◕ زمان آپ‌: یک‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

05 Jan, 15:30


خب خب خب، امروز از همین ساعت تا ۹ شب، «کای از اکسو» مهمون ماست و میتونید باهاش صحبت کنید!
@zkdlin_kggk

اگه نمیدونید چی بگید، میتونید از مثال‌های پایین استفاده کنید:

سلام جونگینی، روزتو چطور گذروندی؟
کایا دوست پسرم شو.

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

05 Jan, 15:03


مهمونمون، که اصرار داره اسمش فعلا فاش نشه و شما هم نتونستین حدس بزنین کیه! گفت بهتون بگم امشب از ساعت هفت تا ۹ اینجاست تا کلی باهاتون حرف بزنه.

هینت۱: اون عضو اکسوئه.
هینت۲: خیلی دلتنگتونه.
هینت۳: کف زمین یکم لته ریخته، وقتی دارین میاین مواظب باشین سر نخورین.

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

05 Jan, 14:30


〔 #FakeChat
↳ #HyunIn

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

05 Jan, 12:35


#Quote

"دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم."

تنها سوالی که براش مونده بود این بود که چرا؟ واقعا اون فرد چرا این کار رو می‌کرد؟ چی تو کیونگسو دیده بود؟ یه گیمر بی‌پول که حتی معروف هم نیست. یه درونگرای شدیدا منزوی که ماهی یه بار هم از خونه بیرون نمیره. یه آدم بی‌اعتماد و شدیدا محافظه کار، که حتی اسم و اسم مستعارش رو هم جایی فاش نمی‌کرد چه برسه به آدرس خونه‌ش...

↳ #Nighty

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

05 Jan, 12:11


آیدل امروزمون قند و عسل خالصه :)
من دارم از شدت ذوق ذوقی شدن موقع حرف زدن باهاش میمیرم🥹❤️

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Dec, 16:32


✮ #Emperor_Priseline (Season 2)

Couples: #ChanBaek, #HunHan, #YiZhan, #KaiSoo
Genres: Angst, Romance, Action, Fantasy
Season 1: #Prince_Priseline
Author: #Oichi
Part: 29

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Dec, 16:31


#Fiction
↳ #Emperor_Priseline (Season 2)
↳ Part 29

-باید با بکهیون صحبت کنم... هرچه زودتر پس...
+فردا صبح تو جلسه ی دربار میبینیش لوهان ولی برای الان... ترجیح میدم حداقل برای یک روز کامل با همسرم تنها باشم، بی شک بعد از سه سال دوری همچین حقی دارم در نتیجه...
-دقیقا تو روز کوفتی ای که تمام دنیا بسیج شدن تا بهم ثابت کنن بکهیون بدست دزدای دریایی کشته شده تو تصمیم گرفتی باهاش خلوت کنی؟
+چقدر بهم اعتماد داری لوهان؟
-بهت التماس میکنم چانیول، فقط چند ثانیه، چند ثاتیه ببینمش و...
+اگر این چند ثانیه باعث بشه واقعا جونش تو خطر بیافته، بازم اصرار میکنی که ببینیش؟


◕ زمان آپ: سه‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Dec, 14:32


#FakeChat
↳ #Hunhan

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Dec, 12:33


#Quote

اسلحه رو جلوی سینه‌ی پسر کوچکتر قرار داد و در جوابش گفت:
_اومدم بهت بگم که با کشتن من، من رو بیشتر عاشق خودت کردی! حرفایی و تو دلم کاشتی که تمام این مدت در به در دنبالت گشتم تا به خودت بیان کنم. حرف‌هایی که بعد از تیر خوردن و دیدن اینکه داری ترکم میکنی کل قلبم رو فرا گرفت...

↳ #OneBiteOfStory

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Dec, 16:31


✮ #Bluphoria

Couples: #ChanLix, #HyunSung
Genres: Romance, Drama
Author: #Flourish
Part: 26

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Dec, 16:31


#Fiction
↳ #Bluphoria
↳ Part 26

وقتی انباری از اسکلت‌ها زیر باغچه‌ی زیبایی که مدت‌ها براش زحمت کشیدی پیدا می‌کنی، شاید فقط دلت بخواد که اون استخوان‌های بی‌گناه رو برای همیشه مخفی نگه داری.

◕ زمان آپ‌: یک‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Dec, 16:31


✮ #Bluphoria

─Couples: #ChanLix, #HyunSung
─Genres: Romance, Drama
─Author: #Flourish
─Part: 25

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Dec, 16:31


#Fiction
↳ #Bluphoria
↳ Part 25

احساس نوازش صورت با نسیم ملایم بسیار لذت‌بخشه ولی من خواستار گردبادی هستم که منو در آغوش بکشه و جای دیگه‌ای فرود بیاره.

◕ زمان آپ‌: یک‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Dec, 14:30


#FakeChat
↳ #ChangHo

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

23 Dec, 13:30


#OneBiteOfStory

همیشه، هر خونه‌ای که نظرش رو جلب میکرد، آسایش ازش گرفته میشد.
دستش رو میذاشت روی زنگ و تا جایی که اعصاب صاحبخانه رو خورد کنه برنمیداشت.
اما اینبار، تیرش به سنگ خورد.
لحظه‌ای که جلوی ورودی خونه قرار گرفت و دستش رو روی زنگ گذاشت، پسری قد بلند تر از خودش درب خونه رو باز کرد.
قدش به زور تا سینه‌های پسر میرسید. با ترس نگاهی به چهره‌ی بی حالتش انداخت و بعد دستش رو از روی زنگ برداشت.
_کاری داشتین؟
صدای بی حس مرد توی گوشش زنگ زد. کف دستاش عرق کرده بود. به چشمای پسر نگاه کرد و گلوش رو صاف کرد.
_من... من با بابات کار دارم.
مرد تک خنده‌ای زد و کمی خم شد و با نگاه تحقیر آمیزی سرتا پای پسرک رو از نظر گذروند.
_بهت نمیخوره بابای منو بشناسی. کی هستی حالا؟ پسر گمشده‌ش یا بچه‌ی معشوقه‌ی قبلیش؟
کیونگ خبر نداشت که در عمارت پارک بچه‌ای گمشده یا زنی رها شده وجود داره. اما چیزی که ترسناک تر بنظر میرسید، خلاص شدن از اون موقعیت بود.
قدمی به عقب برداشت و به موهای فرفری پسر نگاه کرد و بعد نگاهش رو به انتهای کوچه انداخت.
_شاید خونه‌ رو اشتباه گرفته باشم. به هرحال که با تو کاری ندارم.
قدم هاش رو به آرومی سمت عقب برداشت و یهویی پا به فرار گذاشت.
نمیدونست که باز هم میتونه در آینده اون فرد رو ببینه یا نه، اما امیدوار بود که ورق سرنوشت، اون رو توی مخمصه‌ی بزرگ و معروفش ننداخته باشه.

↳ #ChanSoo

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

22 Dec, 16:39


امروز از همین ساعت تا ۱۰ شب حضور "جونگین اسکیز" رو داریم و میتونید باهاش صحبت کنید!
@SKZ_Maknae_On_Top

اگه نمیدونید چی بگید، میتونید از مثال‌های پایین استفاده کنید:
– سلام جونگین، روزتو چطور گذروندی؟
– جونگین دوست پسرم شو.

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

20 Nov, 16:32


✮ #Ice_Vengeance

Couples: #BaekHan, #BaekSoo, #KaiLu, #BaekYeol, #ChanSoo
Genres: Angst, Romance, Action, Fantasy, Smut, Omegaverse, Mpreg
Author: #Oichi
Part: 31

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

20 Nov, 16:31


#Fiction
↳ #Ice_Vengeance
↳ Part 31

-تو... نسبت به کیونگسو حس داری؟
بکهیون با چهره ای درهم خطاب به چنگ یی غرید: این چه چرندیاتی...
-دیدم، حالتو وقتی متوجه شدی آسیب دیده... وقتی اومدیم مهمانخانه و تو اون حال دیدیش... تو نسبت به این پسر حس داری بکهیون...
+محض رضای نابیها یی چنگ، چرا مزخرف...
-من مزخرف نمیگم بکهیون، پس این کوچولوی اغواگر میدونست داره چیکار میکنه، فقط یه روزو باهات گذرونده و... داری عاشفش میشی بکهیون، این زاغ کوچولو زودتر از چیزی که فکرشو بکنی تو قلبت رخنه کرده، به نحوی که حتی خودتم متوجه نشدی دوست عزیزم!

◕ زمان آپ: چهار‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

20 Nov, 14:30


〔#FakeChat 〕
↳ #SKZ

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

20 Nov, 12:32


〔 #OneBiteOfStory 〕

مرد کمی محتویات لیوان رو تکون داد و بعد جلوی بینیش گرفت.
بخاری که از چای بلند میشد بینیش رو قلقلک میداد و ترکیب بوی زنجبیل و دارچین روحش رو تازه میکرد.

نسیم بهاری موهاش رو تکون میداد و شکوفه های تازه چشم هاش رو نوازش میکردن.


کمی از کیک سیبش رو گاز زد و دوباره چای رو بویید.
"چرا بجای مزه کردنش بوش میکنی؟" هونگ‌جونگ درحالی که روی صندلی کناری نشسته بود پرسید.

سونگهوا دوباره دم عمیقی از چای گرفت "نمیتونم بخورمش. از طعم دارچین خوشم نمیاد و به زنجبیل حساسیت دارم."

هونگ جونگ گازی از کیکش زد "چرا نگفتی چیز دیگه ای درست کنم؟ میتونستیم چای هل یا بابونه بخوریم."

سونگهوا خنده‌ی بی‌صدایی کرد "ترکیب بوی زنجبیل و دارچین خود بهشته. گرچه نمیتونم مزه‌ش رو بچشم ولی بوش زندگی رو برام معنا‌دار می‌کنه. جوری که انگار تمام مویرگ های مغزم رو آروم می‌کنه و میزاره ریه هام استراحت کنن."
هونگ جونگ سکوت کرد؛ حرفی برای گفتن نداشت.
سونگهوا ادامه داد "مثل بهاره هونگ جونگ. تازه‌ست. درسته حساسیت میاره ولی زندگی هم همراهش میاره!" با ذوق گفت.
مرد لبخندی زد "درسته عزیزم..." آروم گفت.

سونگهوا لبخند کوچیکی زد "درست مثل تو."



گوشه‌ای خاطرات حیاط بیمارستان؛
اولین جدایی.


↳ #SeongJoong

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

19 Nov, 17:41


✮ #Crisis_Of_Twenty_Years

Couple: #ChanLix, #MinSung
Genres: Comedy, Dram, Slice Of Life, Smut
Author: #Boom
Part: 29

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

19 Nov, 17:39


〔 #Fiction
↳ #Crisis_Of_Twenty_Years
↳ Part 29

همون بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک رویای شیرین باقی میمونه...

◕ زمان آپ: سه‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

19 Nov, 17:36


✮ #Crisis_Of_Twenty_Years

Couple: #ChanBaek, #SeKai
Genres: Comedy, Dram, Slice Of Life, Smut
Author: #Boom
Part: 29

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

19 Nov, 17:33


#Fiction
↳ #Crisis_Of_Twenty_Years
↳ Part 29

همون بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک رویای شیرین باقی میمونه...

◕ زمان آپ: سه‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

19 Nov, 16:32


✮ #Emperor_Priseline (Season 2)

Couples: #ChanBaek, #HunHan, #YiZhan, #KaiSoo
Genres: Angst, Romance, Action, Fantasy
Season 1: #Prince_Priseline
Author: #Oichi
Part: 24

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

19 Nov, 16:30


#Fiction
↳ #Emperor_Priseline (Season 2)
↳ Part 24

-شوهر دایی؟
کیونگسو با ناباوری نالید و در طرف دیگر جونگین با نیشخندی شیطانی به لب پرسید: پس چی عزیزم؟ بگم زن دایی؟ یعنی اینقدر دوست داری زن من باشی؟ اما ما که هنوز از اون کارا...
-محض رضای خدا جونگین جلوی بچه از این حرفا نزننننن!
امپراطور جوان با لحنی شیطانی گفت: حتی ناراحتی و عصبانیتتم جذابه سو، مهم نیست من جذاب نباشم، تو اونقدر خیره کننده هستی که برای جفتمونم کفایت میکنی پس حرفی نیست... اگر لازم باشه من زنت میشم ولی بیا هر روز عاشق تر از روز قبل بشیم!


◕ زمان آپ: سه‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

09 Nov, 16:30


✮ #Idiots

Couples: #ChanHo, #ChangJin, #SeungIn, #JiLix
Genres: Fluff, Comedy
Author: #Emiko
Part: 11

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

09 Nov, 16:30


〔 #Fiction
↳ #Idiots
↳ Part 11

هیونجین احمق تر از اونیه که بتونم تنها ولش کنم!

◕ زمان آپ: شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

09 Nov, 14:01


#FakeChat
↳ #SKZ

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

09 Nov, 13:32


سلام فایل کامل این وانشات جایگزین شد~ لطفا دوباره دانلود کنین 🩷

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

09 Nov, 12:32


#OneBiteOfStory

از قایق تفریحی گرون قیمتش بیرون پرید و وقتی که با پاهای لرزونش روی پله‌های سنگی ایستاد، تونست موج عظیمی که قایقش رو به صخره‌ها کوبید و اون رو به هزاران قطعه سفید رنگ تبدیل کرد، ببینه.
با قلبی که هر ثانیه تندتر از قبل می‌تپید، پله‌ها رو دو تا یکی بالا رفت تا این که به در فلزی و نیمه زنگ زده‌ای رسید.
هرچقدر که تلاش کرد نتونست زنجیر محکمی که در رو از داخل به دیوار کنارش قفل کرده بود رو باز کنه؛ پس چراغ‌قوه‌اش رو بین دندون‌هاش قرار داد و با ضربات محکمی که از پهلو به در وارد می‌کرد، تونست راه باریکی برای ورود به داخل ایجاد کنه.
وارد فضای تاریک و نمور فانوس دریایی شد و سعی کرد توی اون مکان خوفناک شخصی رو پیدا و ازش طلب کمک بکنه.
انگشت‌هاش رو بین موهای لَختش فرو برد و سعی کرد آب شوری که لا به لای موهاش بود رو به اطراف پخش کنه.
- هی! کسی اینجا نیست؟
همزمان با اکو شدن صدای خودش توی اون سازه خالی و مدور، صدای برخورد محکم موج‌های خروشان دریا به بدنه بیرونی فانوس دریایی و ورود حجم عظیمی از آب دریا که از پنجره‌های شکسته و منافذ خالی روی دیوار‌ها وارد می‌شدن، باعث شدن که از شدت ترس از جاش بپره.
- واقعا هیچ‌کسی توی این فانوس دریایی کوفتی نیست؟!
این رو گفت و بانور چراغ‌قوه‌اش اطرافش رو از نظر گذروند تا این که تونست پلکان مدوری رو در گوشه‌ای از اون سالن خالی ببینه.
نگاهی به بالا انداخت و با دیدن شمار زیادی از پله‌های ناموزونی که نامتناهی به نظر می‌رسیدن، تصمیم گرفت که خودش رو به بالاترین نقطه اون فانوس دریایی برسونه تا شاید بتونه برای نجات جونش کاری بکنه.
در حالی که نفس نفس می‌زد، بالاخره به اتاقکی که در انتهای اون راه‌پله قرار داشت رسید.
به آرومی لای در رو باز کرد و با احتیاط فضای اتاق رو زیر نظر گرفت.
زمانی که تونست شونه‌های پهن مردی که زیر نور شمع به پنجره مقابلش خیره شده بود رو ببینه، سریعا به داخل اتاق گام برداشت و پشت سر اون مرد ایستاد.
- سلام! من لی مینهو هستم و توی طوفان قایقم رو از دست دادم. شانس آوردم که تونستم خودم رو به اینجا برسونم و شما رو ملاقات کنم. تمام بدنم خیس شده و هوای بیرون هم خیلی سرده، مقداری قهوه گرم دارید که بهم بدید؟ لطفا؟!
مرد همون‌طور که پشتش به مینهو بود، به انعکاس تصویرش از توی شیشه مقابلش خیره شد و گفت:
- چطور به اینجا اومدی؟
- باز کردن در کمی سخت بود، اما بالاخره موفق شدم.
مرد از سر جاش بلند شد و به سمت مینهو گام برداشت، دستش رو دراز کرد و در حالی که به با چشم‌های تیره رنگش به پسر مقابلش زل زده بود گفت:
- اشتباه بزرگی کردی که دریچه زمانی رو باز کردی و به اینجا اومدی مینهو. من، سئو چانگبین، نگهبان این فانوس دریایی هستم. به سال ۱۸۷۳ خوش اومدی.

↳ #ChangHo

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

08 Nov, 14:31


〔 #FakeChat
↳ #BTS

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

08 Nov, 12:31


〔 #OneShot

𖥔 Pot and Passion, Both Yours𖥔

Couple: #LayHun
Genres: Fluff, Omegaverse
Author: #MinHun

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

08 Nov, 12:30


〔 #OneShot
↳ #PotAndPassion_BothYours

-راستش به نظرم میاد همیشه بیشتر به این که «چطوری تو لاس و مخ زدن یک شکست خورده باشیم؟» فکر میکردی. وگرنه این همه عدم موفقیت تو زندگی عاطفی‌ت واقعا هیچ توجیه دیگه ای نداره.
-مطمئن شدم هنوز منو نمیشناسی. باید به زودی منتظر موفقیت های عظیم من باشی!!
-اوکیییی منتظرم ببینم تکنیک‌های سفالگری افتضاح آلفا قراره به زودی دل کدوم امگای بد سلیقه ای رو ببره.

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

07 Nov, 17:03


✮ #Blue_Orchid

Couple: #ChanLix
Genres: Historical, Romance, Smut
Author: #Zia
Part: 10

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

04 Nov, 14:04


〔 #FakeChat
↳ #SKZ

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

04 Nov, 12:33


〔 #OneBiteOfStory 〕

_بزرگترین افتخارت توی زندگیت چیه؟
درحالی که لیوان نیمه پر آب رو روی میز گذاشت، سوال پرسید.
_تلاش و پشتکارم بهترین خصوصیت فردی منه.
ابروهاش رو بالا انداخت و به صندلی با شکوهی که روش نشسته بود، نگاه کرد.
_قدرتت رو چی؟ چطوری به دست آوردی؟
دستش رو بالا گرفت و نور آبی رنگی رو که دورش به وجود اومد، به فرد نشون داد.
_این قدرت مختص من نیست. استعداد الهی هستش که نعمت بزرگ زندگی من، برای نجات افراد بی پناهه.
با نگاه به دستی که پر از نور بود، حرف زد.
_چطور کاری کردی که همه ازت حساب ببرن؟ این کار هر کسی نیست!
لبخندی روی لبهای مرد نشست و دستش رو مشت کرد و روی زانوش گذاشت.
_من به هنر سکوت مسلطم. خیلی وقتها حرف برای گفتن وجود داشته اما سکوت کردم.
خنده‌ای کرد و با انگشت، به مرد اشاره کرد.
_سکوت؟ با سکوت واسه بقیه رئیس بازی در آوردی؟
مرد با همون لبخند اروم روی لبهاش، کف دستش رو بالا گرفت و فرد روبه‌روییش رو ساکت کرد.
_من رئیس نیستم؛ رهبرم.
_فرق رئیس و رهبر بودن چیه؟ هردو واژه یه معنی نداره؟
_خیر! واژه‌ی اول برای فردی به کار میره که بدون توجه به خواسته های زیر دست هاش، برای روزهای بعد برنامه میچینه. اما رهبر، به همه اهمیت میده. از هرکسی که میشناسه مشاوره میگیره و بعد با توجه به آینده نگری که باقی افراد به وجود آوردن، اقدام میکنه. یک رئیس حتی به آسیب دیدن بقیه اهمیت نمیده اما یک رهبر به فردی که به زمین میخوره هم اهمیت میده.
فرد، انگشتش رو جمع کرد و بعد از روی صندلی بلند شد. قدمی به جلو برداشت و رو به روی مرد ایستاد.
_تاحالا به این فکر کردی که هیچکس حتی به غم و غصه های تو و یا حتی آسیب دیدنت اهمیتی نمیده؟ با این وجود باز هم ازشون مشورت میگیری؟
مرد از جا بلند شد و هر دو دستش رو، پشت کمرش توی همدیگه قفل کرد.
_غم های کوچیک حرف زیادی برای گفتن دارن اما غم های بزرگ، همیشه لال هستن.
_غم بزرگ تو چیه؟
مرد اخم کمرنگی بین ابروهاش نشوند و دستش رو روی نقشه‌ی کروی شکل جهانی که روی میزش بود گذاشت.
_مردمی که به دنبال گدایی عشق و نان، درب خونه‌ی همدیگه رو میزنن. با وجود ناآگاهی که از قلب تاریک همدیگه دارن.
فرد سری تکون داد و مقابل نقشه‌ی کروی شکل ایستاد.
_نگران نیستی که ترکت کنن و برن؟
مرد مکثی کرد و دستش رو از روی شیء برداشت.
_مردم این خصوصیت رو دارن که، دلتنگت میشن، وقتی که تو پیدا کردن شخصی مثل تو شکست میخورن!

↳ #KrisHo

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

03 Nov, 16:54


✮ #Bluphoria

Couples: #ChanLix, #HyunSung
Genres: Romance, Drama
Author: #Flourish
Part: 19

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

03 Nov, 16:52


#Fiction
↳ #Bluphoria
↳ Part 19

اگر فقط کسی کنارم بود که می‌تونستم از نگاه کردن بهش متوجه بشم که باید رو به جلو ادامه بدم یا متوقف بشم...

◕ زمان آپ‌: یک‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

03 Nov, 14:31


#FakeChat
↳ #Exo

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

02 Nov, 14:32


〔#FakeChat 〕
↳ #SKZ

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

02 Nov, 12:33


#OneBiteOfStory

دستی روی موهای ژولیده‌ش کشید. به ارومی سمتش خم شد و بوسه‌ی سبکی روی پیشونیش زد.
زیر چشمهاش رو باز کرد و به فردی که کنارش روی تخت نشسته بود، نگاه کرد.
_بیدار شدی بالاخره!
با به یاد آوردن مکانی که داخلش قرار داشت و اتفاقات شب قبل، با خجالت خندید و پتو رو روی سرش کشید.
_نه هنوز خوابم، برو کنار.
تک خندی زد و از روی پتو دستاشو دور مینهو حلقه کرد.
_صبحونه آماده کردم باهم بخوریم پاشو ببینم خرگوش خوابالو.
پسرک بدنش رو پیچ و تاب داد و از زیر پتو بیرون اومد و سمت حموم دوید. قبل از اینکه به در حموم برسه لحظه‌ای ایستاد و دستش رو به کمرش گرفت.
_خدا بگم چیکارت کنه چانگ... کمرم درد میکنه.
شلون شلون داخل حموم رفت و در رو کوبید.
چانگبین با قهقهه‌ی بلندی از جا بلند شد و دوتا تقه به در حموم زد.
_بیا سر میز منتظرتم.
زیر دوش آب ایستاده بود و خاطرات شب قبل رو مرور میکرد. از لحظه‌ای که میخواست زندگی خودش رو تموم کنه و سر و کله‌ی چانگبین پیدا شد، شروع کرد. وقتی که بهش اطمینان میداد که کنارش میمونه و قول میده هرگز رهاش نکنه؛اون لحظه، قلب مینهو آروم گرفته بود. تیغی که توی دستش گرفته بود رو روی زمین انداخته و همون لحظه، توی آغوش گرم چانگبین فرو رفته بود.
بعد از اون اتفاق، باهم به خونه‌ اومده بودن و در نهایت برای همیشه به مردی که دوستش داشت، تعلق پیدا کرد.
_مینهو گرسنمه نمیای؟ نمیخوام بدون تو شروع کنم.
با شنیدن دوباره‌ی صدای مرد، از جا پرید. سرش رو بالا گرفت و با برخورد آب به پوست صورتش، احساس رضایت کرد.
از حمام بیرون اومد و با همون حوله سمت آشپزخونه رفت. چانگبین پشت میز نشسته بود و با دیدن مینهو، لبخند پررنگی زد.
این لبخند، حس یک شروع دوباره رو به قلبش تزریق کرد.
اگر اون نبود، شاید هیچوقت شانس این رو پیدا نمیکرد که در این دقیقه از صبح، درحال نفس کشیدن و دوش گرفتن باشه.
شاید اون مرد، معجزه‌ای بود که مینهو برای ادامه‌ی زندگی، بهش احتیاج داشت.

↳ #ChangHo

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

31 Oct, 16:33


✮ #Blue_Orchid

Couple: #ChanLix
Genres: Historical, Romance, Smut
Author: #Zia
Part: 9

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

31 Oct, 16:32


〔 #Fiction 〕
↳ #Blue_orchid
↳ Part 9

- اون میتونه همه جا رو به آتیش بکشه. من کسی رو میخوام که مثل باد اونو هدایت کنه، نه مثل هیزم جوری شعله ورش کنه که چیزی جز خاکستر ازش باقی نمونه.

◕ زمان آپ: پنجشنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

31 Oct, 16:31


✮ #Blue_Orchid

Couple: #WooSan
Genres: Historical, Romance, Smut
Author: #Zia
Part: 9

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

31 Oct, 16:30


〔 #Fiction 〕
↳ #Blue_orchid
↳ Part 9

- اون میتونه همه جا رو به آتیش بکشه. من کسی رو میخوام که مثل باد اونو هدایت کنه، نه مثل هیزم جوری شعله ورش کنه که چیزی جز خاکستر ازش باقی نمونه.

◕ زمان آپ: پنجشنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

31 Oct, 14:30


〔#FakeChat
↳ #Baekhyun

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

31 Oct, 12:32


#Quote

+بینی میدونی، جونگین تنها داداشم بود که هیچوقت برای بزرگ شدنش به هیچکس زحمت نداد، و از وقتی که روی پاهاش راه رفت تا همون لحظه ای خبر مرگش رو شنیدم ،مستقل ترین و دل نازک ترین فردی بود که به عمرم دیده بودم، حتی از چان مسئولیت پذیر تر و مهربون تر بود.

↳ #Silver_Death

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

30 Oct, 18:39


✮ #Silent_Lotus

Couple: #Hyunlix #Chanlix #2Min
Genres: Psychology, Mystery, Romance, Angst, Love Triangel
Author: #Monio
─Part: 06

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

30 Oct, 16:32


✮ #Ice_Vengeance

Couples: #BaekHan, #BaekSoo, #KaiLu, #BaekYeol, #ChanSoo
Genres: Angst, Romance, Action, Fantasy, Smut, Omegaverse, Mpreg
Author: #Oichi
Part: 28

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

30 Oct, 16:30


#Fiction
↳ #Ice_Vengeance
↳ Part 28

-من شرطمو گفتم، یادم نمیاد قبول...
+دقیقا از چه شرط کوفتی ای...
-اولین شب از این ماه که صور فلکی نایها تو یه راستا قرار میگیرن، بیا به مهمانخانه ی فوهیا لیدا، اینکه با چه سر و وضعی میای و چطور توجهمو جلب میکنی به خودت مربوطه، نامزد عزیزم!
بکهیون با نیشخندی به لب گفت و لوهان به سرعت از بازویش گرفت: قبول داشته باشی یا نه، من ولیعهد این کشورم، نمیتونی ازم انتظار داشته باشی مثل هرزه ها به خودم برسم و برای جلب توجهت...
-خودت میگی نمایش پس بیا قشنگ بازی کنیم، حداقل بعد از اتمامش وجدانمون راحته تمام سعیمونو برای تماشایی بودنش به کار گرفتیم، غیر از اینه؟


◕ زمان آپ: چهار‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

30 Oct, 14:31


〔#FakeChat
↳ #BTS

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

26 Oct, 14:33


〔 #FakeChat
↳ #HyunSung

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

26 Oct, 12:31


#OneBiteOfStory

گاز کوچکی به دوناتش زد و اون رو توی بشقاب مقابلش گذاشت.
- ممنونم چان. با این کار خیلی خوشحالم کردی.
پسری که چان خطاب شده بود، در جواب چال گونه‌هاش رو به نمایش گذاشت.
- دوستش داشتی؟
- دوستش داشتم؟!
پسر مو بلوند ابروهاش رو بالا انداخت و مجددا تکه‌ای از دوناتش رو خورد.
- عاشقش شدم!
چان این بار لبخند دندون‌نمایی زد و سرش رو پایین انداخت.
- کیوت!
- چیزی گفتی؟
- نه عزیزم.
پسر مو مشکی از جاش بلند شد، میز رو دور زد و روی صندلی کنار فلیکس نشست.
- گاهی اوقات اینقدر غرق دوست داشتنت می‌شم که یادم می‌ره وجود داری.
چان به سمت فلیکس خم شد و با انگشت شستش، گوشه لب اون پسر رو لمس کرد.
- و می‌تونی اینقدر قلبم رو به لرزه دربیاری!
انگشتش رو به سمت خط فک فلیکس کشید و لکه شکلاتی قهوه‌ای رنگ رو از روی پوست سفیدش پاک کرد.
زمانی که چان خواست دستش رو عقب بکشه، فلیکس سرش رو چرخوند و شستش رو بین لب‌هاش گرفت.
به آرومی مک کوچکی به شست چان زد و با زبونش سر انگشتش رو به بازی گرفت.
- اوه! توقع این کار رو نداشتم.
پسر مو بلوند که به خاطر غافلگیر کردن چان هیجان‌زده شده بود، خودش رو به سمتش کشید و روی پاهاش نشست.
با ناله کوتاه و ریزی دهانش رو باز کرد و دست‌های چان رو از زیر تی‌شرتش، روی پهلوهاش گذاشت.
- از این به بعد هر زمان که چنین احساسی داشتی، فقط کافیه بهم بگی تا وجودم رو بهت ثابت کنم.
و بعد از این حرفش، سرش رو به سمت صورت چان خم کرد لب‌هاش رو بوسید.

↳ #ChanLix

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

25 Oct, 18:30


تموم شد ولی دوسش داشته باشید. 🤍🫠

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

25 Oct, 18:30


✮ #Silver_Death

Couples: #ChanHo, #ChangLix, #HyunSung
Genres: Scary, Mystery, Fantasy, Vampire, Smut
Author: #Sara
Part: 20 (Last Part)

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

25 Oct, 14:32


#FakeChat
↳ #WooSan

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

25 Oct, 12:33


#OneShot

𖥔 Dementia 𖥔

Couple: #SeBaek
Genres: Romance, Angst, Revenge
Author: #MinHun

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

25 Oct, 12:33


〔 #OneShot
↳ #Dementia

کاش می‌تونست حرفای بکهیون رو فراموش کنه و دستش رو به سمت اسلحه‌ش ببره. اما نمی‌تونست. می‌دونست اگه کاری کنه، بکهیون رو بیشتر از همه ناراحت می‌کنه و آخرین چیزی که میخواست اذیت کردن اون پسر بود.
رضایت بکهیون اولویت بود. حتی به قیمت زنده گذاشتن یه مجنون!


✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Oct, 18:32


✮ #DAHLiA

Couple: #MinSung, #HyunLix
Genres: Criminal, Drama, Mystery
Author: #Jina
Part: 18

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

24 Oct, 18:31


#Fiction
↳ #DAHLiA
↳ Part 18

-"اینجوری؟ همینجا لخت شم؟" مرد متعجب پرسید. سونگمین چشماشو توی کاسه چرخوند. چرا برای یه لباس دراوردن انقدر عشوه میومد؟ -"جز من و تو کسی اینجاست؟ بجنب دیگه." سونگمین با بی صبری جواب داد.
-"خیلی مشتاقی ببینیما." مرد چشمک زد.



◕ زمان آپ: پنجشنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

22 Oct, 17:45


✮ #Crisis_Of_Twenty_Years

Couple: #ChanLix, #MinSung
Genres: Comedy, Dram, Slice Of Life, Smut
Author: #Boom
Part: 26

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

22 Oct, 17:45


〔 #Fiction
↳ #Crisis_Of_Twenty_Years
↳ Part 26

همون بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک رویای شیرین باقی میمونه...

◕ زمان آپ: سه‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

22 Oct, 17:45


✮ #Crisis_Of_Twenty_Years

Couple: #ChanBaek, #SeKai
Genres: Comedy, Dram, Slice Of Life, Smut
Author: #Boom
Part: 26

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

22 Oct, 17:45


#Fiction
↳ #Crisis_Of_Twenty_Years
↳ Part 26

همون بخشی از زندگی که بعد از گذر ازش همیشه شبیه یک رویای شیرین باقی میمونه...

◕ زمان آپ: سه‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

22 Oct, 16:32


✮ #Emperor_Priseline (Season 2)

Couples: #ChanBaek, #HunHan, #YiZhan, #KaiSoo
Genres: Angst, Romance, Action, Fantasy
Season 1: #Prince_Priseline
Author: #Oichi
Part: 1-20

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

22 Oct, 16:31


#Fiction
↳ #Emperor_Priseline (Season 2)
↳ Part 1-20

سه سال از فاش شدن حقایق و آخرین رویارویی چانیول و بکهیون میگذره، حالا هر دوی اونا شک ندارن هیچکدومشون اون موجود قبلی نیستن...

بکهیونی که حالا یه خدمتکار اسیر نیست بلکه قدرتمندترین امپراطور منطقست و چانیولی که حالا دیگه نه امپراطوره و نه شاهزاده، بلکه ناخدای یه کشتی باری سادست که دست سرنوشت اونو به اسارت همسرش، معشوق ابدیش، بکهیون، درمیاره!

حالا روال بازی تغییر کرده، قدرت دست بکهیونه و چانیول چاره ای جز تبعیت ازش نداره ولی این تا کجا میتونه ادامه پیدا کنه؟ آیا بکهیون موفق میشه با وجود سدهای محکم و بلند بینشون بازم قلب چانیولو بدست بیاره یا رابطه ی اونا محکوم به شکست و جداییه؟

"-ازم خواستی ترکت نکنم، حتی اگر خودتم خواستی ترکت نکنم ولی این توی لعنتی بودی که با اولین چالش منو به بیرحمانه ترین شکل ممکن پشت سرت رها...
+چون از ترک شدن وحشت داشتم و... فقط کافی بود تو هم ترکم کنی تا چیزی ازم باقی نمونه!"

شروع قسمت 20: صفحه 412 (دریافت فایل تکی قسمت 20، از پی وی خودم یا گپ کانال)

◕ زمان آپ: سه‌شنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

22 Oct, 14:31


〔 #FakeChat
↳ #SeKaiHun

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

22 Oct, 12:32


#Quote

- با تموم وجودت و وسط گذاشتن جونت از دوستم مراقبت میکنی بنگ چان! باید راه دیگه ای پیدا کنی تا سرنوشت دوستم رو تغییر بدی فهمیدی؟ اونوقت مطمئن میشم لیاقت بودن باهاش رو داری.
- به اندازه ی کل سالهایی که زندگی کردم، تجربه جمع کردم تا از عزیزانم مراقبت کنم. حالا که تمام مسئولیت مراقبت از لینو و همه‌ی شما روی دوشمه، باید بگم اون عزیزترین شخصیه که کنارم دارم؛ حتی اگه تو هم نمیگفتی با تموم وجود و داراییم ازش مراقبت میکردم.

↳ #Silver_Death

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

21 Oct, 16:32


✮ #Elder_Brother

─Couples: #ChanBaek #KaiBaek #TaehKook
─Genres: Romance, Angst
─Author: #Maranta
─Part: 12

Authors Info ↲
Comments Group ↲

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

21 Oct, 16:31


#Fiction
↳ #Elder_Brother
↳ Part 12

"نمیدونم چقد از بکهیون خبر داری؛ ولی... میدونی، اون آدم عجیبیه! گاهی فکر می کنم همه ی شخصیتی که داره در اصل یه بازیگره و همه مون رو داره بازی میده. حتی حس میکنم احساساتش نسبت به کای، بخشی از فیلمنامه ایه که برای زندگیش تنظیم کرده... و درباره ی چانیو-"
...
"کافیه! بهتره زیاد باهم ملاقات نداشته باشیم. درباره ی کای...اگه پیگیرت شد، با خودت ببرش."

◕ زمان آپ: دوشنبه‌ها

✦ @FanFiction_Land ✦

–𝙁𝙖𝙣𝙁𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 𝙇𝙖𝙣𝙙–

21 Oct, 14:32


〔 #FakeChat 〕
↳ #HyunSung

✦ @FanFiction_Land ✦