「 Fanfic Source 」 @fanficsource Channel on Telegram

「 Fanfic Source 」

@fanficsource


◞فیک هاتون رو میتونید از طریقِ آیدیِ زیر با ما به اشتراک بذارید:
ܸ @FanficSourceBot ܸ
برای پیدا کردن هر فیک کافیه اسم کاپل یا فیک رو سرچ بزنید.

Fanfic Source (Persian)

📚 Fanfic Source 📚nnاگر علاقه‌مند به خواندن فن‌فیکشن‌های محبوب خود هستید، کانال Fanfic Source منتظر شماست! این کانال یک منبع جامع برای فن‌فیک‌های مختلف است که با همه‌ی طرفداران این دسته از ادبیات به اشتراک گذاشته می‌شود. با عضویت در این کانال، شما به طریقی راحت و سریع می‌توانید فن‌فیک‌های مورد علاقه‌ی خود را پیدا کنید و لذت ببرید.nnبرای به اشتراک گذاری فن‌فیک‌های خود، کافیست به آیدی زیر مراجعه کنید:nn🔗 @fanficsourcennاز این کانال مطمئناً لذت خواهید برد و با خواندن فن‌فیک‌های جذاب و هیجان‌انگیز، وارد دنیای جدیدی خواهید شد. منتظر حضور گرم شما در Fanfic Source هستیم!

「 Fanfic Source 」

23 Nov, 18:40


⌗ 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐒𝐨𝐮𝐫𝐜𝐞  •.

خـلاصـه فـیکـشـن:
بکهیون، یه پزشک جامعه ستیز و منزویه که با توانایی ماوراطبیعیش میتونه تعداد روزهای باقی مونده از عمر آدمارو به شکل یه عدد بالای سرشون ببینه. اون ازدواج کرده، یه دختربچه داره و درظاهر کلی موفقه اما تو تمام دنیای تیره تاریکش، فقط یک نفر هیچ عددی بالای سرش نداره و به بکهیون نمیگه چه موقع قراره بمیره. اون شخص کسی نیست جز همسر سابقش، پلیس جذابی به اسم پارک چانیول.
(وضعیت 𝐅𝐮𝐥𝐥 )

𝐍a‌m‌e‌: #Muguet
𝐂o‌u‌p‌l‌e‌: #ChanBaek
𝐆e‌n‌r‌e‌: Criminal, Romance, Angst, Surreal

───────  𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 𝗟𝗜𝗡𝗞 ‌────────

「 Fanfic Source 」

21 Nov, 20:06


• دیالوگ‌ها و فان‌های ارسالی و درخواستی‌‌ ـتون رو اینجا برامون بفرستید:
@FanficTweetBot

• چنلِ معرفیِ فیکشنمون:

@FanficSource

• لینکِ واتپدِ فیک‌هاتون رو برای پروموت‌کردن و معرفی به بقیه (با فرمتی که توی چنل دیده می‌شه) توی ناشناس برامون ارسال کنید تا به ترتیب بذاریم.

@FanficSourceBot

「 Fanfic Source 」

19 Nov, 17:30


⌗ 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐒𝐨𝐮𝐫𝐜𝐞  •.

خـلاصـه فـیکـشـن:
هردو عاشق بودند اما در از هم هر دو برای هم زندگی میکردند، اما بی هم.‌ قلب‌هایشان به هم گره خورده بود و گویا هیچ چیز توان باز کردن این گره را نداشت اما توان دور کردنشان از هم را چرا. بعد از رفتنش تنها کسی که برایش مانده فرزند کوچکش بود اما حتی فرزندش هم آینه‌ای بود از او. به بودن بی هم عادت کرده بودند، شاید چون چاره‌ای جز این نداشتند اما چه میشد اگر راهشان دوباره به هم‌گره میخورد؟ اما اینبار باهم بودنشان به معنای خوشبختی بود؟
(وضعیت 𝐅𝐮𝐥𝐥 )

𝐍a‌m‌e‌: #IKIGAI
𝐂o‌u‌p‌l‌e‌: #KOOKV
𝐆e‌n‌r‌e‌: Angst, Romance, Smut, Dram, Mpreg

─────── 𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 𝗟𝗜𝗡𝗞 ────────

「 Fanfic Source 」

19 Nov, 11:30


⌗ 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐒𝐨𝐮𝐫𝐜𝐞  •.

خـلاصـه فـیکـشـن:
جیسونگ برای اولین بار درحال دویدن دنبال مینهو توی کوچه‌های شهر و رد شدن از کنار زباله ها و فاضلاب، احساس بدی نداشت و بوی تعفنشون رو استشمام نمیکرد. مینهو فقط چند قدم ازش جلوتر بود و همونطور که میخندید، میدویید و صورتش وقتی که به سمتش برمیگشت تا فاصلشون رو چک کنه، با رضایت و لذت میدرخشید.
گرگینه میخواست با تمام سرعتش بدوه و پسر رو در کمترین زمان ممکن بین دستاش بکشه، همونجا نگه داره و هیچوقت رهاش نکنه.
( وضعیت 𝐎𝐧𝐠𝐨𝐢𝐧𝐠 )

𝐍a‌m‌e‌: #Destined
𝐂o‌u‌p‌l‌e‌: #MinSung, Chanho, Changlix
𝐆e‌n‌r‌e‌: Werewolf, Vampire, Romance, Fantasy

───────  𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 𝗟𝗜𝗡𝗞 ‌────────

「 Fanfic Source 」

18 Nov, 17:30


⌗ 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐒𝐨𝐮𝐫𝐜𝐞  •.

خـلاصـه فـیکـشـن:
احساسی که توی قلبش می‌جوشید وجهه‌ی سالمی نداشت. می‌تونست همون لحظه اعتراف کنه داره به بوته‌های گل سمی اجازه‌ی روییدن توی سینه‌اش رو میده اما آگاه بود که نمی‌تونه در مقابل رویش این گیاه مقاومت کنه.
ــــــــــ
وقتی به خونه ی جدید اثاث کشی کردم صاحب خونه میگفت خونه ای که پنجره ی اتاقم رو به حیاطش باز میشه سالهاست که متروک و خالیه اما من نیمه های شب میشنوم که از خونه ی خاک گرفته و متروک صدای به هم خوردن ظروف و باز شدن شیر آب به گوش میرسه وقتی از پنجره به حیاط نگاه میکنم هیچ صدایی نمیاد فقط خاموشیه و مه غلیظ.
(وضعیت 𝐎𝐧𝐠𝐨𝐢𝐧𝐠 )

𝐍a‌m‌e‌: #Enigma
𝐂o‌u‌p‌l‌e‌: #ChanBaek, HunHan, Kaisoo
𝐆e‌n‌r‌e‌: Romance, Dram, Smut, Mystery, Angst

───────  𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 𝗟𝗜𝗡𝗞 ‌────────

「 Fanfic Source 」

18 Nov, 11:30


⌗ 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐒𝐨𝐮𝐫𝐜𝐞  •.

خـلاصـه فـیکـشـن:
ماجرا از جایی شروع شد که شیائو‌ ژان، روانشناس مشهور و موفق، قبول کرد تا مسئولیت روان‌درمانی وانگ ییبو رو به عهده بگیره. پسری که به هیچ‌چیز جز شب‌های طولانی و خیس با ژان فکر نمی‌کرد...
( وضعیت 𝐅𝐮𝐥𝐥 )

𝐍a‌m‌e‌: #UNTAMAD
𝐂o‌u‌p‌l‌e‌: #Yizhan
𝐆e‌n‌r‌e‌: Angst, Smut, Psychology

───────  𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 𝗟𝗜𝗡𝗞 ‌────────

「 Fanfic Source 」

17 Nov, 17:31


⌗ 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐒𝐨𝐮𝐫𝐜𝐞  •.

خـلاصـه فـیکـشـن:

شده تاحالا چشم بازکنی و حس کنی تو جایگاه خودت نیستی؟ من چنین حسی داشتم.
وقتی چشم باز کردم دیگه پسر بابام نبودم، دیگه لازم نبود هر روز صبح کوله پشتی قرمز رنگم رو روی دوشم بندازم و به طرف مدرسه حرکت کنم. دنیای جدید، زندگی جدید، خانواده‌ی جدید.
ولی یه چیزی سرجاش نبود؛ با چشمهام برادر مهربونم رو میدیدم و از داشتنش خوشحال بودم اما وقتی سیاهی شب روی تن و بدن اتاقم خیمه میزد، خاطرات خاکستری رنگی که به دست فراموشی سپرده بودم هجوم کوبنده ی خودشون رو شروع میکردن، اون لحظه بود که حس میکردم یه چیزی سرجاش نیست! اون یه چیز... شاید هویتم بود؟
- فلیکس بنگ.
"داستان پسری که با حافظه‌ی سفید بیدار میشه و باید به کسی که میگه برادرشه اعتماد کنه‌..."
( وضعیت 𝐒𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝟏-𝐅𝐮𝐥𝐥 )
( وضعیت 𝐒𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝟐-𝐎𝐧𝐠𝐨𝐢𝐧𝐠 )

𝐍a‌m‌e‌: #ANHEDONIA
𝐂o‌u‌p‌l‌e‌: #Changlix, Chanho
𝐆e‌n‌r‌e‌: Psychologic, Romance, Angst

───────  𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 𝗟𝗜𝗡𝗞 ‌────────

「 Fanfic Source 」

17 Nov, 11:31


⌗ 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐒𝐨𝐮𝐫𝐜𝐞  •.

خـلاصـه فـیکـشـن:
مهم‌ نبود چند مرتبه براش هدیه گل بخره، گل ببره و بهش ابراز علاقه کنه. اون امگا با بی‌رحمی درحالی که پوزخندی از جنس تمسخر روی چهره‌ دوست داشتنی و زیباش بود، این حقیقت رو که یونگی در سطح خودش نیست رو مثل پتک تو سرش می‌کوبید و تمام هدایا و احساسات پاک و خالصانه‌اش رو توی سطل آشغال می‌انداخت...
اما یونگی هنوزم اون امگای سفید با رایحه گرم شیرینش رو دوست داشت...
(وضعیت 𝐅𝐮𝐥𝐥 )

𝐍a‌m‌e‌: #LoveMe
𝐂o‌u‌p‌l‌e‌: #Yoonmin
𝐆e‌n‌r‌e‌: Romance, Drama, Mpreg, Omegaverse

───────  𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 𝗟𝗜𝗡𝗞 ────────

「 Fanfic Source 」

16 Nov, 17:30


⌗ 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐒𝐨𝐮𝐫𝐜𝐞  •.

- من قلب ندارم... گوشتِ توی سینه‌ام له و گندیده شده و از کار افتاده. چطور میگی مشکلی با قلب مرده‌ام نداری؟!!
+ چه مشکلی؟ وقتی می‌تونم قلبتو ببوسم و دوباره زنده‌اش کنم چرا انجامش ندم؟
اشک‌هایش را پس زد و لحظه‌ای از مرد جدا نشد
- یبار باختم... تو این جنگ باختم و متاسفم که لاشه قلبمو دادم به تو!
دستی به سرش کشید و بوسه‌ای به موهای ابریشمیش زد
- عشق با جنگیدن به دست نمیاد. عشق، یه ملودی لطیفه که صدای خنده‌ات به وجودش میاره! بذار اینبار تو کسی باشی که ستاره توی چشماش برق می‌زنه. بذار اینبار اونا بعد خیره شدن بهت دنیا رو تاریک ببینن!
سرش را نزدیک صورتش کرد و ادامه داد
- بذار اینبار من کسی باشم که تو رو می‌پرسته!
( وضعیت 𝐎𝐧𝐠𝐨𝐢𝐧𝐠 )

𝐍a‌m‌e‌: #IM_NOT_SAINT
𝐂𝗁𝖺𝗋𝖺𝖼𝗍𝖾𝗋'𝗌: #DPRIAN #Jennie #Taehyeong #Suga #kai #Soyeon
𝐆e‌n‌r‌e‌: romance, Mystery , crime, smut, boy&girl

───────  𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 𝗟𝗜𝗡𝗞 ────────

「 Fanfic Source 」

16 Nov, 11:31


⌗ 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐒𝐨𝐮𝐫𝐜𝐞  •.

خـلاصـه فـیکـشـن:
بیون بکهیون یکی از افسرهای سازمان اطلاعاتی کره‌ست! کسی که به‌خاطر ظاهرش همیشه از عملیات‌ها کنار گذاشته میشه اما یه روز موفق میشه بالاخره یه ماموریت به عنوان مامور مخفی بگیره. بک به‌خاطر این ماموریت پا به سیلور تاون که یه باند قمار غیرقانونیه می‌ذاره و با آدم‌های جدیدی آشنا میشه. یکی از این آدم‌ها پارک چانیول، رییس بانده که به خودش لقب سیلور داده. بکهیون ناخواسته توجه سیلور رو جلب می‌کنه و تو موقعیتی گیر میفته که هیچ‌وقت تصورش نمی‌کرد...همیشه عشق وقتی که کمتر از همیشه انتظارش رو داری سراغت میاد. دوستی‌های عمیق..شکستن قوانین فداکاری..و پیداکردن کسی که باعث بشه بخوای به‌خاطرش عوض بشی.
(وضعیت 𝐅𝐮𝐥𝐥 )

𝐍a‌m‌e‌: #SilverAndSilk
𝐂o‌u‌p‌l‌e‌: #ChanBaek ,Kaisoo ,Krisho
𝐆e‌n‌r‌e‌: Romance, Dram, Criminal

───────  𝗪𝗔𝗧𝗧𝗣𝗔𝗗 𝗟𝗜𝗡𝗞 ‌────────