دكتر سمانه رضایی @drsamanerezaee Channel on Telegram

دكتر سمانه رضایی

@drsamanerezaee


روانشناسی برای همه

دكتر سمانه رضایی (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرام دكتر سمانه رضایی! این کانال به عنوان یک روانشناس حرفه ای با تجربه، به ارائه محتوای مفید و آموزشی در زمینه روانشناسی برای همه افراد می‌پردازد. از تکنیک‌های مدیتیشن تا مشاوره در زمینه روابط و افزایش اعتماد به نفس، دكتر سمانه رضایی در این کانال به شما کمک می‌کند تا زندگی بهتری داشته باشید. اگر به دنبال بهبود روحیه و روانی خود هستید، این کانال مناسبی برای شماست. پس حتما به کانال تلگرام دكتر سمانه رضایی بپیوندید و از محتواهای ارزشمند آن بهره مند شوید.

دكتر سمانه رضایی

15 Jan, 10:12


پدرجان💔

دكتر سمانه رضایی

11 Jan, 16:47


نام اثر :
زندگی نکردن

دكتر سمانه رضایی

05 Jan, 08:06


'شبایی که گریه می کنی صبحش مژه هات توی قشنگ ترین حالت ممکن خودشونن، موقعی که از زمین و زمان ضربه می خوری بعدش رفتارت توی درست ترین و تحسین برانگیز ترین حالت ممکن خودشه، موقع هایی که برای به دست آوردن یک چیز کلی سختی می کشی و پشت هم به مشکل می خوری ولی به دستش می آری اون موقع لبخندت زیبا ترین و معنادار ترین لبخندیه که جهان تاحالا به خودش دیده، وقتی از شدت عصبانیت و فشار داری منفجر می شی و یکی می خندونتت، خندت به نظر خیلی شیرین و امیدوار کننده می آد، می بینی؟ درد به مرور زمان همه چیز و همه کس رو تبدیل به چیزی که نیستن ولی خب قشنگ ترین و پر مفهوم ترین نسخه خودشون می کنه.

دكتر سمانه رضایی

03 Jan, 19:00


به نظر من عاشق "شدن" مسئله ای نیست.... عاشق "ماندن" مسئله‌ ست....
‏عشق به اعتبارِ مقدارِ دوامش ⁧ #عشق⁩ است....
‏نه شدتِ ظهورش ....
‏صبر و مراقبت و گذشت...
‏لذت عشق رو جاودانه می کنه...
‏قبول دارین؟ 😍

دكتر سمانه رضایی

25 Dec, 05:08


اگر مرگ نبود بیشتر کارها را می‌گذاشتم برای بعد. عجله نمی‌کردم و چون تنبلم با خیال راحت کارهایی که می‌خواهم انجام بدهم را بعداً انجام می‌دادم. بعداً به جاهایی که دوست دارم بروم، می‌رفتم. بعداً ورزش می‌کردم. بعداً کتابهایی که دوست دارم بخوانم و فیلم‌هایی که دوست دارم ببینم را می‌خواندم و می‌دیدم. بعداً به آنهایی که دوستشان دارم سر می‌زدم. بعداً خبری از دوستانی که مدتهاست از آنها بی‌خبرم می‌گرفتم بعداً بابت اشتباهاتم معذرت می‌خواستم و بعداً اشتباهات بقیه را می‌بخشیدم.

بعداً می‌دویدم. بعداً یک شب رفقا را به یک چلوکباب عالی دعوت می‌کردم. بعداً سه روز لش می‌کردم و هیچ کاری نمی‌کردم. بعداً سیگار را ترک می‌کردم. بعداً می‌رفتم قله توچال. بعداً مثنوی را می‌خواندم. بعداً طلوع خورشید را نگاه می‌کردم. بعداً چند نفری یک سفر با حال می‌رفتیم. بعداً همه کارها را می‌کردم همه کارهایی که دلم می‌خواست را ... ولی مرگ هست.


•سروش صحت

دكتر سمانه رضایی

15 Dec, 06:39


گفته بودي درد و دل كن گاه با همصحبتي/ كو رفيق راز داري، كو دلِ پر طاقتي؟؟؟

دكتر سمانه رضایی

15 Dec, 04:43


يه كليپ ساده اس كه داره واكنش موجودات رو به آينه نشون ميده
از من بپرسي ما آدما هم از آينه مي ترسيم
فرقي نمي كنه اون آينه ي واقعي باشه،
يا همسر و دوستي كه ما رو با اشتباهمون رو در رو مي كنه
يا درمانگري كه با نتايج رفتارمون مواجهمون ميده

خلاصه اينكه
آينه چون نقشِ تو بنمود راست
خود شكن،
آيينه شكستن خطاست😊

دكتر سمانه رضایی

11 Dec, 06:31


درباره ي نقص و شرم وجودي ما

https://t.me/drsamanerezaee

دكتر سمانه رضایی

11 Dec, 06:29


دنيا نخواست يا من و تو كم گذاشتيم؟؟؟

دكتر سمانه رضایی

08 Dec, 09:45


بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید بهار رفت و تو رفتیّ و هر چه بود گذشت
💔

دكتر سمانه رضایی

07 Dec, 07:52


'‏در پادکست رواق می‌شنویم که اروین یالوم می‌گه «وقتی از فرطِ ترسِ تنهایی سراغ آدم‌ها بریم، با خود اون‌ها مواجه نمی‌شیم؛ با چیزی مواجه می‌شیم که خودمون نیاز داریم.» و این باعث می‌شه که اون آدم رو نشناسیم و چه خیانتی بالاتر از این که طرف‌ت رو نشناسی، چیزی رو بشناسی که خودت می‌خوای.

دكتر سمانه رضایی

04 Dec, 06:48


ﭘﺪﺭﻡ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺖ:
ﺯﻥ ﺑﺎﯾﺪ گیسوان ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻧﻪ ﻣﻮﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺖ!
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩ:
ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ‌ﯼ ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻣﺮﺩ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ‌ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ‌ﻫﺎﯾﯽ ﺁﻓﺘﺎﺏ‌ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺟﺬﺍﺏ ﺑﻮﺩ، ﺩﺳﺖ‌ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ‌ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ!
ﻫﯿﭻ‌ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ،
ﭼﻮﻥ ﺫﻫﻨﯿﺘﺸﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ، ﺑﺎ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﺎﻥ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺗﻀﺎﺩ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩ!
ﭼﻮﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ:

ﺯﻥ ﺑﺎﯾﺪ ‏«ﻋﺎﺷﻖ» ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﺮﺩ ‏«ﻻﯾﻖ» ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻖ.

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ، ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺟﺐ‌ﺗﺮﯾﻦ ﺭﺍ، ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ!

ﻣﻦ ﺳﺎﻝ‌ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﺮﺍﻓﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪﻡ ﺗﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ:
ﺑﺪﻭﻥ ﻋﺸﻖ، ﻧﻪ ﮔﯿﺴﻮﺍﻥ ﺑﻠﻨﺪﻡ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺘﻢ...
ﻭ ﻧﻪ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﭼﻬﺮﻩ‌ﺍﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ‌ﺳﻮﺧﺘﻪ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﺗﻀﻤﯿﻦ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ!

دكتر سمانه رضایی

02 Dec, 17:11


درباره ي مسئوليت پذيري

https://t.me/drsamanerezaee

دكتر سمانه رضایی

02 Dec, 05:36


📚کتاب «مردان مریخی و زنان ونوسی»

🌿این کتاب کمک می‌کنه تا راز تفاوت‌های عاطفی و ذهنی مردها و زن‌ها رو کشف کنید. اگه می‌خواهید روابط‌تون پر از درک و ارتباط عمیق‌تر باشه، این کتاب می‌تونه دیدگاه‌هاتون رو تغییر بده.

برای بهتر شدن روابطتتون حتما توصیه میشه این کتاب بخونید.

دكتر سمانه رضایی

02 Dec, 05:11


يك دقيقه براي خودم
شماره ي ١٨
✍️بيا ببينيم چقدر بلوغ عاطفي داريم؟

https://t.me/drsamanerezaee

دكتر سمانه رضایی

01 Dec, 11:03


.

.
هوالرفيق
امروز شاهد گريه يك نوزاد بودم كه
چند ساعتى از مادرش جدا شده بود.
به قدرى مظلوم و جان سوز گريه ميكرد؛
كه اطرافيانش دلشان به رحم آمده بود؛
و طاقت گريه نوزاد را نداشتند.
هر كس به نحوى در صدد ارام كردن نوزاد برآمده بود.
يكى برايش اسباب بازى اورد.
ديگرى دنبال پستونكش ميگشت.
آن ديگرى او را محكم در آغوش خود گرفته بود؛
تا بلكه ارام شود.
و…
اما همه اين را ميداستند كه اين نوزاد بهانه ميگيرد.
يا به قول حضرت حافظ "دل خرابى ميكند"
و جز در بغل مادرش ارام نميشود.
تا اينكه به وصال آغوش مادر رسيد.
ارام و قرار يافت و با كمى توجه به خواب رفت.
نه پستونك نيازى بود؛نه اسباب بازى و…
او فقط مادرش را ميخواست.
.
حكايت گريه اين نوزاد و ارامشش در اغوش مادر
حكايت ما ادم بزرگ ها نيز هست.
ما ادم بزرگ ها خيلي وقت ها مادر اصلي و حقيقي
خود را در هياهوى دنيا گم ميكنيم.
و خود را متوسل به دامان و آغوش هاى
پوچ و غيرحقيقي ميكنيم؛
(مثل همان اسباب بازى براى نوزاد)
و اين توسلات و وابستگي هاى غير اصيل نه تنها باعث وصال با خود واقعي و مادر حقيقي مان نميشود؛
بلكه بيشتر سرگردان و پريشان ميشويم.
هر وقت دل بهانه گرفت و خرابي كرد؛
دلدار اصلى و حقيقي را پيدا كنيد كه
او مهربان و امين تر از آغوش مادر براى نوزاد هست…
.
دل خرابى ميكند دلدار را آگه كنيد
زينهار اي دوستان جان من و جان شما
#حضرت_حافظ_
.
يا به قول #حضرت_مولانا
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش

. ✍🏻#طاهره_حسين_خانى

دكتر سمانه رضایی

30 Nov, 17:07


بعد ازدواج همه چيز بهتر ميشه؟

دكتر سمانه رضایی

27 Nov, 05:55


اگه خونه شون پايين تر از نياوران باشه كه كنسله!!

دكتر سمانه رضایی

27 Nov, 04:26


كارگاه فردا يادتون نره!!!

دكتر سمانه رضایی

27 Nov, 04:26


مولانا چقدر زیبا فرمودند:
ای نسخه نامه الهی که تویی‌
ای آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی😍😍😍

دكتر سمانه رضایی

27 Nov, 03:34


حکایت:


گویند: مردی در امامزاده‌ای اختیار ادرارش را از کف داد و در صحن امامزاده ادرار کرد...
مردم خشمگین شدند و به سمت او هجوم بردند و خواستند که او را بکشند!

مرد که هوش و فراستی بسیار داشت گفت: ایهاالناس! من قادر به ادرار کردن نبودم، امامزاده مرا شفا داد...!
به یکباره مردم ادرار او را به عنوان تبرّک به سر و صورت خود مالیدند!
مردم ما اینگونه‌اند و بس...


دهخدا

دكتر سمانه رضایی

26 Nov, 19:52


حکایت:

تنبل خانه شاه عباس از کجا آمده



شاه عباس یک روز گفت: خدا را شکر! همه اصناف در مملکت ایران به نوایی رسیده اند و هیچ کس نیست که بدون درآمد باشد.

سپس خطاب به مشاوران خود گفت: همین طور است؟ همه سخن شاه را تایید کردند.از نمایندگان اصناف پرسید، آن ها هم بر حرف شاه صحه گذاشتند و از تلـاش های شاه در آبادانی مملکت تعریف کردند.اما وزیر عرض کرد: قربانتان بشوم، فقط تنبل ها هستند که سرشان بی کلـاه مانده.

شاه بلـافاصله دستورداد تا تنبلخانه ای در اصفهان تاسیس شود و به امور تنبلها بپردازد. بودجه ای نیز به این کار اختصاص داده شد.کلنگ تنبل خانه بر زمین زده شد و تنبل خانه مجللی و باشکوهی تاسیس شد.

تنبل ها از سرتاسر مملکت را در آن جای گرفتند و زندگیشان از بودجه دولتی تامین شد.
تعرفه بودجه تنبل خانه روز به روز بیشتر می شد، شاه گفت: این همه پول برای تنبل خانه؟ عرض کردند: بله. تعداد تنبلها زیاد شده و هر روز هم بیشتر از دیروز می شود!شاه به صورت سرزده و با لباس مبدل به صورت ناشناس از تنبلخانه بازدید کرد. دید تنبلها از در و دیوار بالـا می روند و جای سوزن انداختن نیست.

شاه خودش را معرفی کرد. هرچه گفتند: شاه آمده، فایده ای نداشت، آن قدر شلوغ بود که شاه هم نمی توانست داخل بشود. شاه دریافت که بسیاری از این ها تنبل نیستند و خود را تنبل جا زده اند تا مواجب بگیرند.شاه به کاخ خود رفت و مساله را به شور گذاشت.

مشاوران هریک طرحی ارایه دادند تا تنبل ها را از غیر تنبل ها تشخیص بدهند ولی هیچ یکی از این طرح ها عملی نبود.سرانجام دلقک شاه گفت: برای تشخیص تنبل های حقیقی از تنبل نماها همه را به حمامی ببرند و منافذ حمام را ببندند و آتش حمام را به تدریج تند کنند، تنبل نماها تاب حرارت را نمی آورند و از حمام بیرون می روند و تنبلهای حقیقی در حمام می مانند.شاه این تدبیر را پسندید و آن را به اجرا درآورد. تنبل نماها یک به یک از حمام فرار کردند.

فقط دو نفر باقی ماندند که روی سنگ های سوزان کف حمام خوابیده بودند. یکی ناله می کرد و می گفت: آخ سوختم، آخ سوختم. دیگری حال ناله و فریاد هم نداشت گاهی با صدای ضعیف می گفت: بگو رفیقم هم سوخت!😂

دكتر سمانه رضایی

25 Nov, 03:48


▪️ چه تفکرات اشتباهی باعث می شه حالمون خراب شه؟

ذهن‌خوانی mind reading
فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.

پیش‌گویی furtune telling
پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.

فاجعه‌سازی catastrophizing
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.

برچسب زدن labling
به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا من آدم بی ارزشی هستم”.

نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت discounting positives
مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.

فیلتر منفی negative filter
تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”.

تعمیم افراطی overgeneralizing
بر پایه یک حادثه، الگو های کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ”در همه کار ها شکست می خورم”.

تفکر دوقطبی dichotomus thinking
به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل : ”همه مرا طرد می کنند” یا همه وقتم تلف شد“.

باید اندیشی should
به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید. بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : ”باید کارم را خوب انجام بدهم” یا ”باید در کنکور قبول شوم”.

شخصی‌سازی personalizing
علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”.

سرزنش‌گری blaming
دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می کنید. مثل : ”دیگران باعث عصبانیت من می شوند” یا ”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”.

مقایسه‌های نا عادلانه unfair comparisons
حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل : ”او خیلی موفق تر از من است” یا ”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”.

تاسف‌گرایی regret orientation (کشکول ای کاش)
به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل : ”اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم” یا ”ای کاش این حرف را نمی زدم”.

چی می‌شد اگر what if
دائم از خودتان سوال می کنید چی می شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمی شوید . مثل : ”حرف شما درست است، اما چی می شود اگر مضطرب شوم؟” یا ”چی می شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟”

استدلال هیجانی emotional reasoning
از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید. مثل : ”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد."

نادیده‌انگاری شواهد متناقض ignoring counter evidences
شواهد یا استدلال های ناهمخوان با تفکر خود را ردرد می کنید. مثل : ” هیچ کس مرا دوست ندارد”. هر گونه شواهد متناقض را نادیده می گیرد و در نتیجه فکرتان همیشه تایید می شود.

قضاوت‌گرایی judgment focus
به جای این که خودتان، دیگران و حوادث پیرامون را بپذیرید و درک کنید، اغلب آن ها را در قالب ارزیابی های سیاه و سفید می نگرید. دائم خودتان و دیگران را طبق یکسری معیار های دلبخواهی، ارزیابی می کنید و متوجه می شوید که خودتان و دیگران پایین تر از آن حدی هستید که باید باشید. مثل : ”در دوران دانشگاه خوب عمل نکردم” یا ”اگر تنیس بازی کنم، از پس آن بر نمی آیم” یا ”سارا چقدر موفق است، ولی من اصلا موفق نیستم”.

رابرت لی هی
تکنیک های شناخت درمانى

دكتر سمانه رضایی

24 Nov, 10:06


آشتی‌های سمی!

خیلی وقتها ما تو ارتباطمون با همسرمون یا حتی دوستان و آشنایان دچار اختلاف نظر و تعارض می‌شیم.
اگه ما بتونیم این اختلاف را درست مطرح کنیم و حلش کنیم همون مساله بظاهر ناگوار می‌تونه باعث نزدیکی‌مون به همدیگه بشه.

اما توی روانشناسی واژه ای هست به اسم آشتی سمی، آشتی سمی وقتیه که شما بجای حل درست تعارض سعی در اجتناب از اون ‌و بازگشت به هر قیمتی به رابطه می‌کنین.

یه جورایی دارین آشغال‌ها رو می‌دین زیر فرش!اما چطوری؟ با تاکید زیاد به فانتزی های خوشایند و ایشالا ماشالا که مسائل خودشون حل میشن یا از خودگذشتگی زیاد مثلا بدلیل مراقبت از فرزند با سکوت کردن و نادیده گرفتن مشکلات.

آشتی‌ ای درسته که خیلی واقع‌بینانه شما بتونین درباره مشکلاتتون حرف بزنین و تلاش کنین به یه راهکار مشترک و سازنده برسین.

دكتر سمانه رضایی

18 Nov, 04:23


افسانه غیرواقعی سوم:خوشحال نباشید حتماً نقصی دارید.
در این افسانه به ما القا می‌شود که احساس‌های دردناک طبیعی نیستند و شاید حتی ما را به سمتی سوق دهند که برای رهایی از احساس‌های تلخ به قرص و‌ دارو روی آوریم.درصورتی که اگر خوشحال نیستید طبیعی هستید؛چراکه زندگی سخت است.

زندگی سخت و چالش‌انگیز است و این واقعیت به این معنا است که ما نمی‌توانیم همیشه خوشحال باشیم و این نشان‌دهنده نقص نیست.
حال به توجه به ماهیت جهان درونیمان و تعریف های اشتباهی که از خوشبختی به ما داده‌اند،پس معنای خوشبختی چیست؟
درمورد معنای خوشبختی تعریف‌ها و دیدگاه‌های ‌زیادی وجود دارد و همان‌طور که متوجه شدیم افسانه‌ها و باورهای اشتباهی نیز وجود دارد،اما با توجه به دنیای درونی و ناپایداری آن شاید بتوان به خوشبختی از دو دیدگاه دیگر هم نگاه کرد.

👤پونه مقیمی
📘تکه‌هایی از یک کل منسجم

دكتر سمانه رضایی

18 Nov, 04:22


افسانه غیرواقعی دوم:خوشبختی یعنی احساسِ خوب داشتن
اگر به معنای خوشبختی در فرهنگ لغت نگاه کنیم متوجه می‌شویم که خوشبختی یعنی رضایت.
اما اگر تصور شما از خوشبختی این است،شما هیچ
گاه احساس خوشبختی پایدار نخواهید داشت؛چون احساس‌های خوب پایدار نیستند.
به شادترین لحظات زندگیتان نگاه کنید.چقدر آن لحظات قبل از آنکه دوباره ناامیدی و اضطراب برگردد،دوام آورده‌اند؟
خوشبختی یعنی پذیرفتن و زندگی کردن همه احساس‌هایی که انسان در زندگی می‌تواند داشته باشد.هر اتفاقی در زندگی در کنار احساس‌های خوبی که به ما می‌دهد احساس‌های دردناکی هم به ما می‌دهد.

👤پونه مقیمی
📘تکه‌هایی از یک کل منسجم

دكتر سمانه رضایی

18 Nov, 04:21


-افسانه غیرواقعی اول:خوشحالی،حالتِ طبیعی انسان است.
بسیاری واز ما فکر می‌کنیم خوشحالی حالت طبیعی بدن ما است و ما در طول روز باید خوشحال باشیم.
حال با توجه به ماهیت دنیای ناپایدار درونی آیا می‌توانیم این افسانه را باور کنیم؟
واقعیت این است که دنیایِ درون،مجموعه‌ای از احساس‌های متفاوت است و احساس‌ها نیز مانند آب‌و‌هوا دائماً در حال تغییر هستند و ما قطعاً نمی‌توانیم همیشه خوشحال باشیم.حالتِ طبیعی انسان تغییرِ مداوم احساس‌ها است و خوشحالی و شاد بودن یکی از احساس‌هایی است که ما در جریان زندگی تجربه می‌کنیم.

👤پونه مقیمی
📘تکه‌هایی از یک کل منسجم

دكتر سمانه رضایی

16 Nov, 19:57


چقدر جهيزيه مهمه؟!

دكتر سمانه رضایی

15 Nov, 14:55


با غم بر دل نشسته راه افتادند...
حسن شروع به گریه کرد و گفت:
یعنی حتی شب ها هم نمیتوانیم
به مزار او سر بزنیم...؟!
حسین گفت: حتی شب ها؟
علی‌علیه‌السلام فرمود: حتی شب ها...
#مادر 🖤

دكتر سمانه رضایی

13 Nov, 04:21


این انیمیشن ۶ دقیقه ای به خوبی نشون میده، چطور نشخوار فکری و فکر و خیال های تکرارشونده با اون سرعت غیرقابل کنترل ما رو نابود می کنند ...

یکجایی قیچی رو بردار و خودت رو رها کن

دكتر سمانه رضایی

11 Nov, 05:09


درباره ي جهيزيه

دكتر سمانه رضایی

10 Nov, 12:57


کارگاه "سفر به دنیای درون"
کشف خود، مدیریت احساسات و بهبود روابط

سرفصل كارگاه سفر به دنیای درون
ما در اين كارگاه با كمك انيميشن درون و برون مي خواهيم يك تعريف جديد از دنیای درون داشته باشيم

سرفصل ها:
* تعریف خودآگاهی
* تکنیک‌های افزایش خودآگاهی
* مدیریت احساسات و افکار
* تأمل و بازتاب
* نقش خودآگاهی در روابط


چهار جلسه ي ٩٠ دقيقه اي

دكتر سمانه رضایی

06 Nov, 18:49


🍃

می‌دانید شنیدن "تو می توانی"
از زبان یک بزرگسال چه هیجانی دارد؟

می‌دانید شنیدن این حرف از زبان
هر کسی چه هیجانی دارد؟

یکی از ساده‌ترین جمله‌های دنیاست
که دو کلمه هم بیشتر ندارد
اما همین دو کلمه
وقتی کنار هم قرار می‌گیرند
به نیرومندترین کلمات دنیا تبدیل می‌شوند...


📖خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پاره‌وقت
شرمن_الکسی

دكتر سمانه رضایی

06 Nov, 08:04


كارگاه غلبه بر اهمالكاري
فردا نه صبح به صورت انلاين

دكتر سمانه رضایی

06 Nov, 04:33


قصه ي عشق هاي امروزي

دكتر سمانه رضایی

05 Nov, 16:54


درباره ي محترمانه رفتن

دكتر سمانه رضایی

05 Nov, 13:05


'داشتم فکر میکردم یک رابطه رو چه چیزی زنده نگه میداره؟!
و فکر کردم صحبت کردن!
و صحبت کردن این نیست که بگی خوبم تو چطوری؟!
مرسی و ناهار فلان چیزو خوردم!
صحبت کردن یعنی بگی حالم بخاطر فلان چیز خوب نیست!
یعنی بگی اومدم نشستم فلان جا مشغول نوشتنم
یعنی بگی دوست دارم اما احتیاج به یک ساعت خلوت دارم!
یعنی بگی من خیلی تلاش کردم و خسته‌ام و میشه امروز رو
تو به جای هر دوتامون هندل کنی؟!
صحبت کردن یعنی از هر چی سیاهه، از هر چی بده یا خوبه توی مغزت صحبت کنی!
صحبت کردن یعنی صادقانه از حالت، کارات و ترسات صحبت کنی
و اینجاست که میتونی ببینی آدمی که کنارته چه قدر میتونه همراهت باشه یا به مرزهای تنهاییت نفوذ میکنه!

دكتر سمانه رضایی

04 Nov, 06:00


مردی که همسرش برهنه شد!

@batameasal

دكتر سمانه رضایی

04 Nov, 04:36


پرسشنامه سنجش اهمال‌کاری


در این پرسشنامه، به هر سوال پاسخ دهید و از مقیاس زیر استفاده کنید:
• 1 = هرگز
• 2 = گاهی
• 3 = اغلب
• 4 = همیشه

1. وقتی کار مهمی دارم، ترجیح می‌دهم آن را به آخرین لحظه موکول کنم.
2. برای انجام کارهایی که از آن‌ها بدم می‌آید، به راحتی به تعویق می‌اندازم.
3. وقتی به یک پروژه بزرگ فکر می‌کنم، احساس می‌کنم نمی‌توانم شروع کنم.
4. معمولاً کارهای روزمره را در آخرین لحظه انجام می‌دهم.
5. اگر در یک کار با مشکل مواجه شوم، به راحتی از آن دست می‌کشم.
6. وقتی یک کار را شروع می‌کنم، معمولاً به راحتی حواسم پرت می‌شود و ادامه نمی‌دهم.
7. احساس می‌کنم که زمان زیادی را صرف کارهایی می‌کنم که ضروری نیستند.
8. وقتی به کارهای انجام نشده‌ام نگاه می‌کنم، احساس استرس می‌کنم.
9. برای انجام کارهای مهم، معمولاً بهانه‌هایی برای خودم درست می‌کنم.
10. وقتی وقت دارم، معمولاً کارهای مهم را به تعویق می‌اندازم و به کارهای کم‌اهمیت می‌پردازم.
جمع‌بندی نتایج
برای هر سوال، امتیاز خود را جمع کنید:
• 10-20: سطح پایین اهمال‌کاری
• 21-30: سطح متوسط اهمال‌کاری
• 31-40: سطح بالا و شدید اهمال‌کاری

دكتر سمانه رضایی

01 Nov, 18:50


كارگاه زنانگي🌸

دكتر سمانه رضایی

31 Oct, 21:52


🎙 فایل صوتی کامل
📕 #بابا_لنگ_دراز
برای شبايي که خوابت نمي بره و مي خواي به چیزای منفی فکر نکنی😊🎀

دكتر سمانه رضایی

26 Oct, 08:50


مرگا به من! که با پر طاووس عالمی
‏یک موی گربه‌ی وطنم را عـوض کنم..

دكتر سمانه رضایی

22 Oct, 13:11


🍃

گفت هارون الرشید که  «این لیلی را بیاورید تا من ببینمش که مجنون چنین شوری از عشقِ او در جهان انداخت و از مشرق تا مغرب، قصه‌ی عشقِ او را عاشقان آئینه‌ی خود ساخته‌اند!» ...

لیلی را بیاوردند، رو به لیلی کرد و گفت «لیلی تویی؟!» ...

گفت «بله. لیلی منم.
اما مجنون تو نیستی.
آن چشم که در سرِ مجنون است، در سرِ تو نیست. مرا به نظرِ مجنون نگر!»

محبوب را به نظرِ محب نگرند.

خلل ازین است که خدا را به نظر محبت نمی‌نگرند، به نظرِ علم می‌نگرند و به نظرِ معرفت و به نظرِ فلسفه.
نظرِ محبت کارِ دیگر است.

شمس_تبریزی