اما چرا زیباکلام این سخنان را در چنین فضایی و در حساسترین زمان ممکن مطرح میکند؟ چرا این اظهارات دقیقاً پس از شکست سنگین اسرائیل در غزه و همزمان به نزدیکی پایان آتشبس لبنان بیان میشود؟ آیا این سخنان ارتباطی با اشغال سوریه توسط تروریستهای ترکیه و قطر دارد، همان اشغالی که بسیاری آن را خنجری از پشت به مقاومت میدانند؟ آیا این رفتارها چیزی جز ارسال پالس ضعف از سوی ایران و حمایت غیرمستقیم از تروریستهای ترکی-قطری و از اسرائیل در زمانی است که این رژیم تحت فشار جهانی و منطقهای قرار دارد و شخص نتانیاهو در اسرائیل نیز به شدت منفور است؟
🔹این اظهارات ما را به یاد سخنان محمدجواد ظریف در اوایل جنگ غزه میاندازد؛ زمانی که او گفت «ایرانیان از حمایت فلسطین خسته شدهاند»؛ سخنی که در رسانههای جهان اسلام و بهویژه کشورهای عربی بهسرعت دستبهدست شد. یا صحبتهای اخیر حسین مرعشی درباره پایان دروغین محور مقاومت و ارسال پالس ضعف و یأس، که توسط شبکههایی نظیر العربیه سعودی برجسته و وایرال شد. این در حالی است که همین شبکهها سخنان ابوعبیده را، که نزد ایران و ایرانیان سلام فرستاده و قدردانی میکرد، بهطور کامل سانسور کردند. آیا تمام این هماهنگیها میتواند تصادفی باشد؟
🔹ایران و ایرانیان، ستون اصلی محور مقاومت در منطقه و جهان هستند. پیروزیهای غزه، لبنان، یمن و دیگر نقاط جهان اسلام و جهان از نظر بسیاری با نام ایران گره خورده است. بازتاب جهانی این مقاومت، چه در سطح مردمی و چه در رسانهها، همواره احترام و تحسین را برای ایران و ایرانیان به همراه داشته است. بسیاری از ما کلیپها و اظهارنظرهای مردمی در تحسین ایران، محور مقاومت و شیعه را دیدهایم؛ حتی مخاطبان شبکههای ضدایرانی عربی نیز در برنامههای زنده روایتهای ضدایرانی را رد کرده و از ایران و مقاومت تمجید کردهاند، در حالی که حکام عربی و ترکیهای را با تمسخر یا تنفر یاد میکنند.
🔹حال سؤال اینجاست: چرا افرادی از یک جریان خاص، در چنین زمانها و مکان حساسی، با چنین مواضعی، دستاوردهای ایران و مقاومت را زیر سؤال میبرند؟ چگونه میتوان پذیرفت که این اظهارات، که خوراک تبلیغاتی رسانههای ضدایرانی را تأمین میکنند، هدفی غیر از تخریب داشته باشد؟ آیا این تلاشها در راستای تحریف دستاوردهای مقاومت و تبدیل آن به روایتی ضدایرانی نیست؟
🔹روایت حقیقی، روایتی است که ایران، با ایستادگی و حمایت از فلسطینیان، آنها را از مبارزه با سنگ به ارتشی مجهز و پارتیزانی تبدیل کرد، آن هم در شرایطی که تحت محاصره کامل صهیونازیها بودند. اکنون این دستاوردها به شکلی تحریف میشوند که نه تنها به نفع ایران و ایرانی نباشند، بلکه علیه ما عمل کنند. جریان واداده داخلی، این مهمات تحریفشده را در اختیار رسانههای ضدایرانی منطقه قرار داده تا علیه ایران و محور مقاومت شلیک شود.
🔻امثال زیباکلام و دیگر چهرههای برجسته این جریان واداده، مرا به یاد شخصیت رنفیلد در رمان دراکولا اثر برام استوکر و اقتباس سینمایی آن در فیلم دراکولا (۱۹۳۱) میاندازند. رنفیلد، شخصیتی است که با فریب و وعدههای ارباب شیطانیاش، دراکولا، به بردگی مطلق درمیآید. او به امید دستیابی به وعدههای خونآشام، حاضر میشود کرمها و حشرات بخورد، خون را از کف زمین لیس بزند و تمام کرامت انسانی خود را زیر پا بگذارد تا شایستگی پرستش اربابش را به دست آورد.
🔻رنفیلد، که گرفتار توهم دستیابی به وعده ارباب است، به ابزار دست ارباب خود تبدیل میشود. تمامی شرافت و استقلال انسانی اش را قربانی میکند. اما سرانجام، زمانی اربابش دیگر نیازی به او ندارد، به طرز رقتانگیزی او را نابود میکند؛ گردنش را میشکند و بدن لهشدهاش را بیارزش رها میکند، بدون هیچگونه پاداشی برای تمام نوکریاش.
🔻این تصویر رقتانگیز، یادآور رفتار برخی چهرههای جریان غربگرای داخلی است؛ کسانی که با نوکری اربابان خارجی، بهویژه آمریکا، و تبلیغ روایتهای ضدایرانی، عزت ملی خود را به بهایی ناچیز فروختهاند. این افراد، همچون رنفیلد، به وعدههای توخالی و گوشهچشمی از سوی ارباب دل خوش کردهاند و خود را در مسیر حقارت و تحقیر قرار دادهاند.
🔻اما همانطور که سرنوشت رنفیلد نشان میدهد، این افراد نیز زمانی که مأموریتشان برای اربابانشان پایان یابد، به شکلی تحقیرآمیز به مانند دستمالی کثیف و استفاده شده به کنار گذاشته خواهند شد. نه بهعنوان شخصیتهایی قابل احترام، بلکه بهعنوان نمادهایی از ذلت و نوکرصفتی، که تاریخ نامشان را تنها با حس تهوع، تأسف و عبرت به یاد خواهد آورد.
/پیمان/
@DrGeopolitic